سلام خدا قوت
سوالی که همیشه تو ذهنمه و جوابی واسش ندارم اینه که با توجه به این موضوع که وعده داده شده که در اخرالزمان سپاه حق به شکل تحقیر کننده ای جبهه کفر رو شکست میده چرا انسان های زیادی برده داری شیطان رو میکنند(سران کشور های غربی) و اهدافی رو دنبال میکنند که دنیا رو هر چه بیشتر فاسد کنند و انسان ها رو به انحراف بکشونند؟ و البته همونطور هم که میبینید موفق هم بوده اند!میشه اینطور گفت همونطور که ما بر این باوریم که پیروز نبرد نهایی ما هستیم اون ها هم بر همچین چیزی باور داشته باشند و دارند زمینه رو برای تحقق باورشون فراهم میکنند؟و الا کسی که میدونه در نهایت شکست میخوره چرا باید تلاش کنه و طرفدار شیطان بازنده باشه؟
اللهم عجل لولیک الفرج
در حدیثی داریم که :
در «صحیح بخاری» از جابر بن سمره روایت کرده است که گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که میگفت: «دوازده امیر خواهند آمد که همگی از قریش هستند».
می خواستم بدونم با توجه به این حدیث چرا در زمانی که هنوز 12 نفر امامت نکرده بودند افرادی ادعای مهدویت داشتند. افرادی مثل مختار و زید بن علی.
اگر این حدیث زمان پیامبر توسط ایشان بیان شده، تناقضی وجود ندارد؟
باسلام، آنطور که در تاریخ آمده پیامبر اکرم قبل از وفاتشان علی رغم اتمام حجت در واقعه غدیرخم با پیروانشان، خواستار تضمین ولایت امام علی بودند که خناسان ممانعت کردند. لیکن خاتم الانبیاء که آخرین پیام آور حق با دلایل و معجزات برروی زمین بودند، علی رغم روشنگریهای فراوان برای مردم آنزمان ، علی الظاهر موفق به تکمیل دین الهی نشده و زمام امور به دست نااهلان افتاده و دستورات و قوانین الهی مستور گشت. امامان ما نیز در عزلت واقع گردیده و قدرت تشکیل حکومت الهی از آنان گرفتند. سوال اینجاست افراد موحد که سرپرستی حکیم و عادل را مولی خود می خواهند چگونه در زمان غیبت با این همه تناقض و اختلاف شیوه و سبک زندگی اجتماعی را خو را بازیابند؟ غیبت امام عصر تا 200،300 سال پیش که امورات ملت قابل شبیه سای با دوران پیامبر و ماقبل آن بود توجیه پذیر بود، لیکن در این زمانه چه باید کرد؟ کدام فقیه؟ کدام مرجع دینی؟ خواهشمندم با عنایت به حقیقت جامعه اسلامی پاسخگو باشید. باتشکر
تو اینترنت سایتها و وبلاگهای زیادی هست که اوضاع ایران در آخر الزمان را براساس روایات جعلی ذکر کرده اند. بنابراین جهت روشنگری در این خصوص، این تاپیک را ایجاد کردم تا همه بدانند این روایات جعلی است و تهران در روایات همان شهر ری هست نه زوراء!
روایات جعلی این موارد است:
روایت اول: نقل كرده مفضّل بن عمر ازحضرت صادق (ع) كه فرمود: ای مفضل! آيا مي داني كجا واقع مي شود دار زوراء؟ عرض كردم: خدا و حجت خدا بهتر مي داند. فرمود: اي مفضّل! بدان به درستي كه در حوالی ری، کوهي است سیاه، بنا مي شود در ذيل آن كوه شهري به اسم طهران که داراي قصرهايي است مانند قصرهاي بهشت و زن هاي آن شهر مانند حورالعين مي باشند.
بدان اي مفضّل! آن زن ها ملبس به لباس كفار و مزين به زينت جبّارين مي شوند و سوار مي شوند به زين و تمكين از شوهر نكنند و وفا نكند كسب شوهرها بر مخارج آن ها، پس طلاق بخواهند از شوهرها و ... شبيه مي شوند مردها به زن ها و زن ها به مردها، پس اگر خواستی دینت را حفظ کنی، در آن شهر سکني مکن، و منزل و خانه در آن جا اختيار منما. براي خاطر آن كه آن جا محل فتنه استو فرار کن از آن شهر به سوي قله هاي كوه و از سوراخ كوهي به سوراخ كوهي مثل روباه و بچه هاي روباه
.... روایت دوم :معاویة بن وهب روایت کرده است: یک وقتى امام صادق(ع) به شعر «ابن ابی عَقِب» مَثَل آورد که گفته است :وَ یُنْحَرُ بِالزَّوْراءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى * ثَمانونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْن؛ یعنی هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند.سپس به من فرمود: «زوراء را میشناسى؟
من گفتم: قربانت! میگویند: زوراء همان بغداد است! امام(ع) فرمود: «نه»، سپس فرمود: «آیا به "رى" رفتهاى؟ گفتم: آرى، آنحضرت فرمود: «بازار چهارپایان رفتهاى؟» عرض کردم: آرى. امام(ع) فرمود: «آن کوه سیاه را که در طرف راست جاده است دیدهاى؟ همان زوراء است که هشتاد هزار از ایشان - که هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شایسته خلافت هستند- در آنجا کشته شوند». پرسیدم: به دست چه کسى کشته خواهند شد؟ آنحضرت فرمود: « پسران عجم آنها را خواهند کشت» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 177
بنظر بنده هر دو روایت بالا قطعا جعلی است چون:
1- اولا روایات بالا به احتمال زیاد از روی مطالب روایت شرح دار الفاسقین و برخی احادیث درباره زوراء اصلی، جعل شده.
روایت شرح دار الفاسقین : مفضل از امام صادق(ع) پرسید: ای آقای من! هنگام ظهور، «دار الفاسقین» چه وضعى دارد؟ آنحضرت فرمود: «مشمول لعنت و غضب خداوند است. فتنهها و آشوبها آنرا ویران میسازد و به کلى متروک میماند. اى واى بر مردم آن از خطر لشکرى که با پرچمهاى زرد، و لشکرى که با پرچمهاى خود از مغرب زمین میآیند و کسى که جزیره را جلب میکند (جزایری در عراق نه تهران) و لشکرى که از دور و نزدیک به آنجا میرود
به خدا قسم همه گونه عذاب که بر امتهاى مُتمرّد و سرکش از اول خلقت تا آخر عالم رسیده بر آن فرود مىآید. عذابهایى به آنجا میرسد که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده است، طوفان شمشیر، آنها را فرو گیرد. واى بر کسى که آنجا را مسکن خود قرار دهد؛ زیرا هر کس در آنجا مقیم شود با حالت شقاوت باقى میماند و هر کس هجرت کند در پرتو خدا بسر بَرد.
به خدا مردم آن چنان غرق در ناز و نعمت و عیش و نوش میشوند که میگویند: زندگى حقیقى دنیا همین است. خانهها و کاخهاى آن، قصرهاى بهشت است و دختران آن [در زیبائى] حور العین و جوانان آن، جوانان بهشت است. چنین پندارند که خداوند تمام روزى بندگانش را به آنها ارزانى داشته است! افترا به خداوند و پیامبر خدا(ص)، حکم کردن بر خلاف قرآن، شهادت دروغ، شرابخوارى، زناکارى، خوردن پلیدیها و خونریزى، چنان در آنجا شیوع یابد که فجایع تمام دنیا بپاى آن نرسد. آنگاه خداوند همین مکان را به وسیله آن آشوبها و آن لشکرها چنان ویران میسازد که وقتى رهگذرى از آنجا میگذرد؛ میگوید: آیا اینجا همان زوراء است. بحار الأنوار، ج 53، ص 14 – 15؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در توصیف شهر زوراء فرمود: شهری است در مشرق که در بین رودها واقع شده که در این شهر شرورترین انسانها ساکن می شوند و عدّه ای از ستمکاران امّت من هم در آنجا سکنی می گزینند. «عقدالدّرر»، ص 81
امیرالمومنین علیه السلام در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند که آن حضرت درباره شهری بنام «زوراء» که در آینده مقر فرمانروائی «بنی عباس» خواهند بود، فرموده است: در آینده شهری بین دو رود فرات و دجله ساخته خواهد شد که محل فرمانروائی بنی عباس خواهد بود، و آن (زوراء) است. در آنجا جنگی سخت و شکننده روی خواهد داد که زنان بسیاری به اسارت خواهند رفت و مردان فراوانی همچون گوسفند قربانی خواهند شد. کنزالعمال ج 11 ص 260
2- هشتاد هزار نفری که در روایت جعلی فوق گفته شده کشته میشوند، در سخنان دیگر ائمه نازنین ذکر شده که کاهنان و جادوگرانی از زوراء (بغداد) با سفیانی درگیر میشوند و در این جنگ هشتاد هزار نفر کشته میشوند!
حتی در این روایت آمده که حاکم شهر زوراء یک جادوگر زورگو و حق ستیز است و لشکری از جادوگران دارد. خب با چنین حاکمی، معلوم است مردمش چگونه است و وضعش چیست؟!
اَصْبَغ پسر نُباتَه گفت که شنیدم امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) به مردم می فرمود:
...شورش سفیانی با پرچم سرخی که فرماندۀ آن مردی از بنی کلب است ... و صد و سی هزار تن را سوی کوفه می فرستد، و در رَوْحاء و فاروق فرود می آیند. شصت هزار تن از آنان می روند تا آنکه در کوفه، جایگاه قبر هود(علیه السّلام) در نُخَیْلَه فرود آیند. پس یورش برده می شود بر آنان در روزِ آرایش در حالی که فرمانروایِ مردم بسیارزورگوی حق ستیزی است که به او کاهن جادوگر گفته می شود، و فرمانروا میان پنج هزار تن از کاهنان از شهر زورا سوی آنان می رود، و بر پل آنجا هفتاد هزار تن کشته می شوند، به گونه ای که مردم، برای خونها و بوی بد بدنها، سه روز از فرات دوری می جویند، و از کوفه هفتاد هزار دوشیزگانی که پوشش و روبندشان برداشته نمی شود، اسیر می گردند.
تا آنکه در کجاوه ها گذاشته و به ثَوِیَّه برده شوند، و آن [نزدیک] غَرِی است، ... پس، هنگامی که ایشان در آن حال اند، ناگهان سوارانِ یمانی و خراسانی روی می آورند، در حالی که مانند دو اسب همدوش در پیشتازی بر یکدیگر پیشی می گیرند. بحار الأنوار، ج 52، ص 4-272، ب 25، ح 167، با نقل از: سرور أهل الإیمان
سلام خدمت همه کاربران سایت
با یاری خداوند در این تاپیک هر روز
با صرف زمان کمی حدود 5 دقیقه
مطالب کوتاه درباره
امام زمان (عج) رو با هم مطالعه خواهیم کرد
امیدوارم همه بتونیم از رهروان و منتظران واقعی
آن حضرت باشیم
دعای فرج فراموش نشود
التماس دعا
مقدمه و ابعاد بحث در هر بحثي پيش از پرداختن به مسائل آن، بايد به ضرورت و بايستگي آن توجه كرد، تا با انگيزة قوي و توان كافي وارد آن شد.
از اين رو در ابتدا چند پرسش را مطرح ميكنيم: 1. آيا مباحث مهدويت، كاربردي است و يا صرفاً تئوري و حاشيهاي است؟
2. آيا بحث از مهدويت و مسائل آن نياز بشر امروز است و ميتواند به انتظارات او پاسخ دهد؟
3. اعتقاد به مهدويت چه تحولي در زندگي انسان مسلمان ايجاد ميكند؟ و ...
موضوع موعود يا مصلح كل، نظريه و انديشه اي نيست كه در طول زمان در اذهان پديد آمده و براي تسكين دردها و ايدهاي براي دلداري مظلومان باشد. بلكه هويت شيعه است كه با توجه به آيات و روايات ميتوان به ضرورت آن پي برد.
در اين نوشتار بر آنيم كه به طور اختصار، در ابعاد مختلف به ضرورت طرح مباحث مهدويت بپردازيم: بعد اعتقادی «اعتقاد» بنيان اصلي زندگي است؛ يعني، آنچه را كه انسان در ميدان عمل انجام ميدهد، بيترديد به ساختار اعتقادي او بر ميگردد. از اين رو اگر انسان داراي اعتقاد صحيح و مستحكم باشد، در صحنه عمل گرفتار لغزش و دو دلي نخواهد شد. مهمترين چيزي كه به اعتقاد درست شكل ميدهد، معرفت است. با تحصيل معرفت ميتوان به اين نتيجه رسيد كه؛ امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تداومبخش امامت ائمه هدي(عليهم السلام) ميباشند، او واسطه فيض الهي، خاتمالاوصياء و مظهر رسول خدا است، امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) طريق معرفت به آفريدگار است؛ چنان كه در روايات، راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولياي خدا و امامان معصوم دانسته شده است. اينان مظهر اسماي الهياند و شناخت درست آنان، ميتواند طريق معرفت خدا باشد.[شيعه] و [سنّي] از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل كرده اند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.»1هر كس بميرد و حال آنكه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است».در برخي از دعاها مأمور شده ايم تا خواهان توفيق معرفت امام باشيم:«اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.»2... خدايا حجّت خود را به من بشناسان، اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دينم گمراه خواهم شد».آيا با وجود اين همه آثار، نبايد به شناخت امام(عجل الله تعالي فرجه الشريف) پرداخت و ابعاد وجود مقدس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بهتر شناخت؟ چگونه ميتوانيم نسبت به او شناخت صحيح و درستي نداشته باشيم؟ در حالي كه آن حضرت در عصر غيبت نيز، از فيض الهي خويش، مردم را محروم نميكند، و همه ما مشمول [فيوضات] امامت او هستيم؟
بعد اجتماعی بشر از روزي كه روي زمين قرار گرفت، پيوسته در آرزوي يك زندگي اجتماعي سعادت بخش بوده است. اگر اين خواسته امكان تحقق خارجي نداشت، هرگز چنين آرزو و اميدي در نهاد وي نقش نميبست؛ همان طور كه اگر غذا يا آبي نبود، تشنگي و گرسنگي هم نبود... .«مهدويت»، فكر و انديشهاي است كه آثار اجتماعي فراواني دارد، مهمترين آنها، از بين بردن يأس و نااميدي از پيكره اجتماع است. مهدويت؛ يعني، اميدواري به آيندهاي روشن و پيامي رهاييبخش به بشر سرخورده و ستم ديده و اينكه روزي يك مرد الهي خواهد آمد و آنچه مردم بدان اميد دارند، تحقق خواهد بخشيد.يك مسلمان، باور قطعي دارد كه تنها نظام اجتماعي كه ميتواند به خواستههاي مشروع او به طور كامل پاسخ دهد و نظامي را براساس حق و عدالت شكل دهد، نظام زيباي حكومتي اسلام است كه شكل كامل آن در عصر ظهور ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق خواهد يافت. اين، يعني اميد، نشاط و زندگي. اين انديشه آن قدر روشن است كه حتي برخي از مستشرقان (نظير ماربين فيلسوف آلماني) هم بدان تصريح كرده است: «از جمله مسائل اجتماعي بسيار مهم كه هميشه [ميتواند] موجب اميدواري و رستگاري [باشد] همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است.»بنابراين اعتقاد به وجود مقدس مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اميد را در دلها زنده ميكند. انساني كه معتقد به اين اصل است، نا اميد نميشود، چون ميداند يك پايان روشن حتمي وجود دارد... سعي ميكند كه خودش را به آن برساند3 و از حركت نميايستد بلكه سعي در تحقق بخشيدن آن دارد و از اينرو در برابر سختيها و ناملايمات تن به شكست نميدهد. اين بزرگترين ره آورد اجتماعي براي بشر در پرتو اعتقاد به مهدويت است.
بعد سیاسی
class: homebg
width: 0
align: center
[TR]
[TD]
[TR]
[TD]
[TR]
[TD="class: lessoncontent
width: 80%
align: justify"]تاريخ پيوسته شاهد شكست مكتبها و حكومتهاي مختلف در صحنه جهاني بوده است. ساليان دراز دو ايدة غالب ـ كاپيتاليسم نمايندة انديشه ليبرال دموكراسي غرب و كمونيسم نماينده سوسياليسم ـ با سلاحهاي اتمي و ...جهان را تهديد كردند و اين آشكارترين دليل بر ناكارآمدي برنامهها و ايدههاي آنها است.
اين دو تفكر ساليان متمادي، افكار و انديشه سياسي جهان معاصر را تحت الشعاع خود قرار داده بود. ولي در طول ساليان گذشته يكي سقوط كرده و ديگري در حال سقوط است زيرا به راحتي ميتوان چالشهاي موجود در انديشه ليبرال دموكراسي غرب را مشاهده كرد. آنچه از بحرانهاي اخلاقي، معرفتي، رواني و تكنولوژي و ... در آن پديد آمد، همه نشان آن دارد كه اين امپراطوري، در انتظار يك شكست سنگين است.
حال تكليف اين بشر وامانده و سرگشته از ناكاميها و شعارهاي بيعمل و نظارهگر سرابها چيست؟
بشر امروزي تشنه يك طرح و نگاه جديد در عرصه سياسي جهان است. به واقع بشر امروز در يك عطش فوقالعاده به سر ميبرد، و آنچه ميتواند او را سيراب كند، فقط طرح مدينه فاضله مهدوي است.
نظريه مهدويت، يك انديشه جهاني است و اين انديشه براي جهان و اداره آن طرح و برنامه دارد.
از اين رو تنها برنامهاي كه ميتواند پاسخگوي بشر معاصر باشد، اين انديشه است، مهدويت در عرصة حكومت داراي اهداف بلند و ارزشي است، و حتي ميتواند اين فكر براي حكومت ديني، يك طرح راهبردي باشد.
اگر مهدويت به خوبي تبيين شود، حركتهاي اصلاحي در سراسر جهان جان ميگيرد، چنان كه انقلاب اسلامي ايران به عنوان زمينه و بستري مناسب براي انقلاب بزرگ امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) شكل گرفت.
[/TD]
[/TR]
[/TD]
[/TR]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[/TR]
بعد تاریخی مهدويت در راستاي مسأله امامت و در امتداد نبوت و خاتميت است، از اين رو در مرحلهاي حساس از تاريخ آغاز شده و تا امروز ادامه يافته است و تا آخرين لحظة حيات دنيوي بشر نيز باقي خواهد بود. بنابراين چگونگي «امامت» از امام علي(عليه السلام) تا ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و عكسالعمل مسلمانان دربارة امامت (بطور عام) و مهدويت (بطور خاص) و نيز حوادث تاريخي در اين زمينه ميتواند از موضوعات مهم و حساس تاريخ اسلام به شمار آيد.مسأله مهدويت در طول تاريخ مطرح بوده است، روايات شيعه و سني مملو از بشارات پيامبر گرامي به آمدن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. موعود باوري در طول حيات تاريخي اسلام منشأ آثار فراوان بوده است.جالب اينجا كه بسياري از حركتهاي اصلاحي در تاريخ و عصر حاضر متأثر از انديشه مهدويت بوده است؛ (مثل فاطميان در مصر، مهدي سوداني در سودان و ...) حركت اصلاحي موعود باوري آن چنان در جامعه اسلامي تأثير شگرف گذاشت كه برخي از دسيسه گران با استفاده ابزاري از واژة مهدي، و ادعاي مهدويت عدهاي از مردم را در جوامع اسلامي به خود مشغول كردند.
بعد فرهنگی
class: homebg
width: 0
align: center
[TR]
[TD]
[TR]
[TD]
[TR]
[TD="class: lessoncontent
width: 80%
align: justify"]يكي از وظايف ما مسلمانان، زمينه سازي و گسترش فرهنگ مهدويت و کمک به تسریع در امر ظهور آن حضرت است. كار در بعد فرهنگي در عرصه مهدويت به چند محور نياز دارد:
1. تبيين استراتژي انتظار
استراتژي انتظار؛ يعني كلان نگري و به كارگيري همه نيروها و تواناييها براي تحقق ظهور حضرت. اين امر تحقق نمييابد مگر اينكه در اين عرصه از هر گونه برنامه منفعلانه دوري كرده و خود را به يك برنامه فعال و پرتحرك واداشته تا با سازمان دهي همه نيروها و توان موجود به اهداف مورد نظر دست يابيم. براي تحرك لازم در اين زمينه بايد آيندهنگري داشت؛ زيرا بدون تبيين روشن آينده نميتوان برنامه درستي تدوين كرد.
همچنين بايد از تمام ظرفيتهاي موجود در جامعه استفاده كرد تا انتظار به معناي واقعي كلمه شكل بگيرد، در نتيجه راه از بيراهه شناخته شود و گرفتار انتظار منفي و ايستا نشويم.
2. آسيب شناسي
بايد تلاش كرد نقاط آسيبپذير را شناخت و سعي در حلّ اين آسيبها داشت: به عنوان نمونه، نبايد با طرح افراطي ملاقات با امام زمان(عليه السلام)، اساس مهدويت را در ملاقات خلاصه كرد، چرا كه با عدم تحقق ملاقات، عدهاي دچار يأس و نا اميدي ميشوند و ... و يا به طرح يك طرفه قهر و غضب امام پرداخت.
همچنين بايستي مراقب باشيم، مفهوم انتظار، تحريف نشود و انديشههاي نادرست (مانند ظلم پذيري و ...) در جامعه حاكم نگردد.
3. دشمن شناسي
دشمن از هر حربهاي استفاده مي كند تا جلوي رشد تفكر مهدويت را در جامعه اسلامي بگيرد و يا آن را تحريف كند. با توجه به آنچه گفته شد (ثمرات مهدويت و ...)، اگر دشمن اين كار را نكند بايد تعجب كرد؛ زيرا ماهيت دشمني همين است! بايد كوشيد با شناخت صحيح مباحث مهدويت، جلوي هر گونه تخريب و تحريف در آن را گرفت.
. شيخ صدوق، [كمال الدين و تمام النعمة]، ج 2، ص 409، ج 9 و قريب به اين مضمون ر.ك: صحيح بخاري، ج 5، ص 13، صحيح مسلم ج6، ص 21 و 22. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 155.2.اصول كافي، ج 1، ص 337 و كمال الدين، ج 2، ص 343
class: homebg
width: 0
align: center
[TR]
[TD]
[TR]
[TD]
[TR]
[TD="class: lessoncontent
width: 80%
align: justify"]3. مصلح جهاني و مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت، سيد هادي خسروشاهي، ص 77 (به نقل) از روليسيول بزرگ يا سياسة الحسينيه، فصل 7، صص 49 و 50، تحت عنوان: فلسفة مذهب شيعه.
نوشته زیر را خواهش ازتون میکنم تا آخر بخونین زیاد وقت نمیگیره.
(فقط آرام بخوانید)
نوشته زیر راجب یک مسئله خیلی مهمه
فرقی هم نداره چه آدمی هستی، با چه خصوصیاتی و یا با چه طرز فکری ولی به شما مربوطه !
فرقی هم نداره نوجوان هستی یا جوان یا میان سال یا پیر ولی باز به شما مربوطه !
فرقی هم نداره آدم مذهبی هستی یا غیر مذهبی ولی باز به شما مربوطه !
ولی مهم اینه ایرانی هستی ، ولی مهم اینه که خون کوروش در رگ هاتون جاریه
ولی مهم اینه غیرت دارین ، ولی مهم اینه شرف دارین ، باور به معــــــــاد دارید
ولی مهم اینه که خدای یگانه رو بهش ایمان دارید حتی کم ولی باز ایمــــان دارید
ما از 2500 سال پیش یگانه پرست بودیم ؛ نه بت میپرستیدیم نه حیوان نه خیلی چیزهای دیگر
تا زمان حضرت محمد مصطفی که پس از این بزرگوار به دین حق روی آوردیم
این درحالی بود که خداوند برای قوم های دیگر چندین پیامبر یکی پس از دیگری میاورد
میدانید هر ساله چــه تعداد از فیلسوفان و داشنمندان به دین ما با دلیل روی میاورند ؟؟؟؟
حالا این مقدمه را چیدم که حرفم را بهتر درک کنید و بتوانم حق مطلب را خوب ادا کنم
ببین ایرانی ، مهم نیست تا حالا برا خدا خوب بودی یا نه ! مهم از این به بعد هســــــت
پیامبر به یاران فرمودند :
{ در آخر الزمان دین نگهداشتن ثوابش به اندازه 40 شهید جنگ احد و بدر میباشد.}
من اینجا نیامدم بگم نماز بخوانید ، قران بخوانید ، روزه بگیرید و ...
نه من به خاطر مســئله دیگری این جا هستم .
با جان و دل از اینجا به بعدش رو گوش بدین !
ببینید امروزه شیعیان اللخصوص از نوع ایرانیش خیلی دشمن داره.
میدونید چرا ؟ چون میدونه ایرانی احمق نیست چون میدونه مثل عرب یک *** نیست.
دارن با نقشه های بسیار بسیار دقیق و حساب شده ما رو یک تروریست جلوه میـــدن.
دارن منجی بشریت حضرت صاحب الزمان را نعوذم بالله خون خوار جلوه میدن.
از الان دارن آماده میشن برا روزی که حضرت ظهور کردن ، به مقابله بپردازند
و مردم جهان را دارن شست و شوی اطلاعاتی میدن که روز موعود پشتشان باشنــد
شاید با خودتون بگید آخه خدا یا امام که میتونه به راحتی از پسشون بر بیاد
پس با این حساب چه احتیاجی هست ما تلاش کنیم !
آره درست میگی خدا و امام میتونن به راحتی از پسشون بر بیان.
اما اون ها میخوانن ببینن ما چیکار میکنیم، میخوان ببینن ما چقدر پیششون هستیم و ...
دشمن با تمام قوا و نیرو داره تلاش میکنه از هیچ چیزی نمیگزره
حساب شده داره کارش را پیش میبره و برنامه ها داره
آن وقت ما نشستیم سرگرم بازی های اون ها شدیم. به نظرت بس نیست ؟
باید سوربزنیم یعنی یک حرکت اساسی بکنیم ! یعنی با بازی که دارن بازیمون میدن، بازیشون بدیم
بابا ما ایرانی هستیم، یک زمانی کل دنیا زیر تسلط ما بوده ، یک زمانی همه جیره به ما میدادن
ما خون کوروش ها ، داریوش ها ، رستم ها و ... تو رگ هایمان جاریست.
فکر کردین امام زمان تنها امیدش ماییم ؟
فکر کردین امام زمان به امید ما داره قیام میکنه ؟
فکر کردین تنها شیعه خانه دنیا ایرانه ؟
فکر کردین چرا به مو میرسه پاره نمیشه !
خواهش میکنم از شما تمنا میکنم التماس میکنم به محضرتان، فقط 5 دقیقه فکر کنید راجب اینکه
امام زمان چقدر چشم امید به شخص شما داره ؟
حالا میخواهم راحل بدم چیکار کنیم با کمک هم ، با کمک مردمان با شرف ایران
مردمانی که مقابله میکنن و تو بازی که دشمن راه انداخته ، دشمن رو بازی میدن
ابتدا باید باهم باشیم و هدف دار تلاش کنیم نه آنکه بریم فش بدیم به دشمنامون
باید سیاست داشته باشیم ، و پیروزی میسر نمیشود مگـر با اتحاد و یکپارچگی
خیلی از ما افراد در زمینه ای تبحر داریم و میتوانیم در آن عرصه کمک نماییم.
مثلا شخصی فتوشاپ بلده یا پاور پوینت یا شخصی ویرایشگر و سازنده فیلم هست.
مثلا شخصی صدای خوبی داره و به درده صدا گذاری میخوره و یا حتی افرادی
خیلی از زبان ها مانند انگلیسی ، عربی ، آلمانی بلد هست که این خیلی مهم هست.
خیلی ها از قدرت نویسندگی برخوردار هستن یا خیلی ها به مسائل سیاسی آگاه هستند.
اگر هم شخصی هیچ چیز بلد نیست ایراد نداره میتواند بسیار کار مهمی انجام دهد و کار
رسانه را انجام دهد یعنی مطالب ، فیلم ها و ... را در فضای مجازی و بین مردم پخش کند.
خب حال قدم بعدی بسیار مهم هست ، افراد باید همگام و هماهنگ باشند با یکدیگر .........
باید افراد با هم در ارتباط باشند نه فقط از طریق یک راه بلکه ده ها راه ارتباطی بین خودشون
ایجاد نماییند که اگر یکی مسدود شد برقییه باز باشند و به راحتی شکست نخورن
یک نکته بگم ما برای امام زمان کار میکنیم و همش از سر عشق هست پس اجرش رو هم
از خود آن بزرگوار میگیریم اینو مطمعن باشید که هزاران برابر را برایتان تلافی میکنند ایشون
و خیلی قدم های دیگری که در اینجا نمیگنجد ، حالا بنده گفتنی ها را گفتم
حال شما میمانید و امام زمان . اگر با من همراه میشود و همراهیم میکنید بسم الله
با من تماس بگیرید و یا زیر همین پست اعلام نظر کنید که اگر استقبال شد یک ارتش جمع میکنیم
مجهز به همه چی از عکاس و ... گرفته تا مترجم و ...
یک ارتش برای امام زمان که توش همه جور ادمی هست چه مذهبی و چه غیر مذهبی
ولی مهم این هست که همشون به عشق آقاشون عضو شدن و دارن تلاش میکنن در راستای
شناختوندن اسلام یا امام زمان به مردم جهان و مقابله با دشمنان امام
بنده سید هستم و نامم هم علی هست در زیر هم راه های ارتباطیم رو نوشتم :
منتظر هستم چه بد چه خوب نظر هاتون رو بگین ، ایده بدین و ... ( در پناه خدا و امام زمان )
[h=5] بنابر روایات درمی یابیم که یاران اصلی ظهور از ایرانیان هستند و اکثریت یاران ایرانی هستند که در دوران ظهور خدمت آقا می رسند، همچنین در روایاتی به زمینه سازی ایرانیان برای ظهور اشاره شده است.
[/h]در برخى از روایات اهل بیت(ع) به حضور فعال (عجم) در سپاه وارتش مخصوص امام مهدى(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم، ملت هاى غیرعرب است. ولى به احتمال زیاد، بیشترین مصداق آن در عصر ظهور، ایرانیان خواهند بود، به ویژه که مرکز ثقل تشیع نیز در ایران است، از شهرهایى که نام برده شده اند:خراسان، رى، طالقان، قم، فارس، و… است.حجت الاسلام دکتر جواد جعفری در این باره پاسخ می دهد: آیا ادعای ملاقات با امام زمان(ع) در دوران غیبت صحیح است یا نه؟
باید تاکید شود که حدیثی با این عبارت نداریم، ولی آنچه که در رابطه با دیدار حضرت آمده نامه ای است که امام به آخرین نایب خودشان سموری نوشتند، حضرت می فرمایند الان غیبت تام اتفاق افتاده و ظهوری نیست تا خدا اجازه بدهد. به سراغ شیعیان من می آیند کسانی که ادعای مشاهده می کنند و هرکس ادعای مشاهده کند دروغ گفته و به من افترا بسته است.
با توجه به این حدیث نگاه اولیه این است که کسی نمی تواند در دوران غیبت امام را ببیند ولی این در معارضه قرار می گیرد با نقل های بسیاری که بیان شده ملاقات های بسیاری صورت گرفته با علما و دانشمندان، به همین خاطر در باره توقیع مطالب مختلفی است، البته باید گفت که این توقیع به لحاظ سندی ضعیف است.
علما در توصیف این حدیث گفتند؛ این توقیع ناظر به نایب خاص امام بوده بنابراین امام فرموده اند که کسانی می آیند و ادعای نیابت خاصه می کنند پس هر کس چنین ادعایی کند که من نایب امام و واسطه بین شمایم، یا ادعای دیدار اختیاری و منظم با ما می کند دروغگوست.
ولی اگر کسی چنین ادعایی نداشت و فقط به دیدار با امام اغراق کرد، درست است و جای هیچ اشکالی نیست. آیا مردم ایران در قیام امام عصر(ع) جایگاه دارند؟
یکی از بهترین مژده ها برای ایرانیان این است که از یاران اصلی امام هستند. امام صادق(ع) در روایتی در کتاب غیبت نعمانی می فرمایند: یاران امام زمان(ع) برای او حفظ شده هستند و خداوند کسانی را خواهد آورد که هم خدا آنها را دوست دارد، هم آنها خداوند را دوست دارند و…
در مورد این آیه نقل شده که منظور از قومی که خداوند خواهد آورد، قوم سلمان است و سلمان از قوم ایرانی است.
بنابراین درمی یابیم که یاران اصلی ظهور از ایرانیان هستند و اکثریت یاران ایرانی هستند که در دوران ظهور خدمت آقا می رسند، همچنین در روایاتی به زمینه سازی ایرانیان برای ظهور اشاره شده است.
امام باقر(ع) در غیبت نعمانی می فرمایند: گروهی از مشرق برای حق طلبی قیام کرده و قیام مسلحانه می کنند تا حقی را که گرفته اند، به دست امام زمان(ع) بدهند، از مهمترین روایات رایات سود است که برای کمک به نهضت امام زمان(ع) راه می افتند که از ایران تعبیر می شود، وقتی سفیانی به کوفه حمله کرده و آنجا را نابود می کند، پرچم هایی از خراسان می آیند که به کوفه می رسند. آیا تمام نشانه های ظهور باید اتفاق بیفتد تا امام عصر(ع) ظهور کند؟
نشانه های حتمی نشانه هایی هستند که تحت هر شرایطی اتفاق می افتد، ولی اکثر نشانه ها، نشانه های مشروط هستند که اگر اتفاق خاصی بیفتد، آنها اتفاق می افتند.
قیام سفیانی و یمانی، خسف بیدا، صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه ۵ نشانه حتمی هستند که تا قبل از ظهور اتفاق می افتند اما غیر از این نشانه ها اتفاقات بسیار زیادی در روایات بیان شده است که لازم نیست همه آنها اتفاق بیفتد تا امام ظهور کنند، این روایات بیشتر جنبه هشدار به جامعه دارند مبنی بر اینکه اگر مواظب اعمال خود در جامعه نباشید، ممکن است تمام این نشانه ها اتفاق بیفتد.
اگر مردم به وظایفشان عمل کرده و امر به معروف کنند، ممکن است این نشانه ها ظهور نکنند ولی باید توجه داشت که نشانه های حتمی بداپذیر نیستند و حتما باید اتفاق بیفتند تا امام ظهور کند
.http://www.zohor.in/?p=10472 پایگاه مهدویت ودشمن شناسی پاسخ به شبهات
«آخرالزمان» اصطلاحي است که طي سالهاي اخير بارها شنيدهايم و هر چه پيش ميرويم بر کاربرد آن افزوده ميشود. گرچه آخرالزمان از اعتقادات خاص شيعه است و ريشه در تفکر اسلامي دارد اما منحصر به مسلمانان نيست و معادلهاي اين کلمه، در اديان ديگر کاربرد وسيع و متنوعي دارد. حتي در مکاتب و مباحث سياسي غير ديني نيز بحثهاي متعددي راجع به آن صورت گرفته است. آنچه که در بين تمامي اديان و حتي مکاتب غير ديني راجع به «آخرالزمان» مشترک است، اشاره به مقطعي از تاريخ انسان است که در آن، بشر به عاليترين برنامه و اسلوب اداره زندگي اجتماعي دست يافته و به وسيله آن فصل نويني از همزيستي متعالي توأم با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهاني را آغاز ميکند. تأکيد اديان و فرهنگهاي متأثر از آن بر اجتماع انسانها در قالب «مدينه فاضله»، «آرمانشهر»، «شهر سالم»، «اورشليم»، «اتوپيا» و... دقيقاً مبتني بر همين اعتقاد است. البته يکي از وجوه تمايز اعتقاد به آرمانشهر و جامعه موعود بر پايه اديان الهي با اعتقاد به اين موضوع بر پايه مکاتب دستساز بشر (مکاتب اومانيستي)، ديدگاههاي ارائه شده در زمينه ريشه تأسيس چنين جامعهاي است. پيروان اديان آسماني، ريشه آن را در «ظهور منجي آخرالزمان» ميدانند و پيروان ايسمهاي منحرف غير ديني، آن را ثمره سير تکاملي جوامع انساني دانسته و پايان تاريخ مينامند.
به هر حال آنچه مسلم و انکارناپذير است، انتظار تمام عالم براي فرا رسيدن روز موعود و نجات انسان از پليديها و زشتيها و آغاز حکومت صالحان بر کره خاکي است و البته مترقيترين، کاملترين و صحيحترين باور، اعتقاد آخرالزماني شيعه مبني بر ظهور امام دوازدهم (ع)، حجت غايب، حضرت ولياللَّهالاعظم، ارواحنا فداه، ميباشد.
شيعيان براساس وعدههاي داده شده از سوي رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) منتظر تحقق موعد قيام و ظهور قائم آل محمد (ع) هستند و براي اين انتظار نيز تکاليف و وظايفي دارند. فرهنگ انتظار طي قرون گذشته، نيروي محرکه خيزشهاي بزرگ عدالتخواهانه و ظلم ستيز بوده که قيام شکوهمند امام راحل (ره) را ميتوان آخرين آن ناميد. از سوي ديگر روايات و متون متعدد، نشانههاي مختلفي را براي مشخص نمودن احوالات آخرالزمان و اشاره به عصر ظهور ذکر کردهاند که اين بخش، هميشه مورد توجه خاص و عام بوده است. در سالهاي اخير مباحث پيرامون فرا رسيدن دوره آخرالزمان در ميان پيروان اديان مختلف رشد چشمگيري يافته که اعتقاد به رجعت و ظهور مسيح در سال 2000 ميلادي در ميان برخي از فرق مسيحي، از آن جمله بود. همچنين اعتقادات بحثانگيز مسيحيان انجيلي (مسيحيان صهيونيست و يهوديان درباره آخرالزمان و طرح تفکرات جنجالي همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون)، تخريب مسجدالاقصي و... از اين دست است. ارائه عجولانه نظريههايي همچون پايان تاريخ، به منظور منحرف نمودن تفکر فطري منجي خواهي نيز دليل بر رشد همين باور ارزيابي ميشود. البته هدف اين نوشتار پرداختن به اين دسته از مطالب نيست و واشکافي آنها نياز به مباحث مشروح جداگانهاي دارد، اما توجه به موارد ياد شده لازم است، تا بدانيم احساس فرا رسيدن آخرالزمان در تمام اديان شکل گرفته است. آنچه در اينجا مورد توجه است، باور نزديک بودن تحقق وعده ظهور مهدي موعود (ع)، در بين اکثريت شيعيان و محبين خاندان عترت (ع) است. شواهد و مستندات قابل توجه دلالت بر اين امر دارند که اين مسئله از حد يک آرزو و اميد صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدي در حال فرا رسيدن و محقق شدن است. انشاءاللَّه. به نظر ميرسد براي اثبات اين مدعا ذکر نکاتي که در زير ميآيد کفايت کند: اول، آيةاللَّه ناصري در سخنرانياي در مدينةالنبي که در رجب سال گذشته صورت گرفته مطالبي را در زمينه بشارت به نزديکي ظهور حضرت بقيةاللَّه الاعظم (ع) بيان کردهاند. اين مطالب که به نقل از حضرت آيةاللَّه العظمي بهجت ميباشد به اين شرح است: من خراسان بودم، يکي از دوستان ما که تشرف دارد محضر حضرت ]صاحب الزمان (ع)[ به منزل ما آمد، از او پرسيدم: شما تازگي تشرف محضر حضرت داشتهايد؟، فرمودند: بله. عرض کردم: راجع به ظهور سؤال نکرديد؟ فرمودند: چرا. گفتم: حضرت چه فرمودند؟ گفت: من از حضرت سؤال کردم: يابن رسولاللَّه ظهور چه وقت خواهد بود؟ فرمودند: نزديک است. عرض کردم: من هم درک ميکنم ظهور شما را؟ حضرت فرمودند: پيرمردتر از شما هم درک ميکنند ظهور مرا (انشاءاللَّه). آيةاللَّه بهجت فرموده بودند آن پيرمرد که تشرف به محضر حضرت دارد حدود 60 سال سن دارد!. سپس آيةاللَّه ناصري خطاب به مخاطبان ميگويد: خدا ميداند زمان ظهور نزديک است.
دوم، حضرت آيةاللَّه العظمي مکارم شيرازي فرمودهاند: همانطور که براي حضرت مهدي (ع) يک غيبت صغرا و يک غيبت کبرا است؛ يعني درست مانند آفتاب ]که[ وقتي ميخواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشيد پشت افق پنهان ميشود ولي هوا نيمه روشن است و کمکم اين روشنايي برچيده و تاريک ميشود، براي ظهورش هم يک ظهور کبرا و يک ظهور صغرا است؛ مانند موقعي که آفتاب ميخواهد طلوع کند قرص خورشيد هنوز پيدا نشده اما هوا نيمه روشن است و بعد خورشيد ديده ميشود. مرحله غيبت ايشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ايشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبرا دارد. در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان (ع) زياد ميشود و همه جا صحبت از امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان (ع) پر شور ميشود و بحثهاي امام زمان (ع) همه جا را ميگيرد. وضع طوري ميشود که مردم تشنه و آماده ميشوند. ما تصور ميکنيم که در اين عصر و زمان؛ ما انشاءاللَّه در بينالطوعين ظهور حضرت مهدي (ع) قرار داريم. من فراموش نميکنم پنجاه سال قبل مؤسساتي که به نام حضرت مهدي (ع) بود خيلي کم بود و کتابهايي که درباره حضرت مهدي (ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدي (ع) به اين گستردگي نبود، اگر کسي چهل يا پنجاه سال قبل مسجد جمکران ميرفت در بهترين شبها ده يا بيست نفر بودند اما الان صدها نفر در بعضي از شبهاي حساس هستند. ما به سوي طلوع کبرا پيش ميرويم.
سخنان فوق از بزرگاني است که ما به راستگويي و تقواي آنها اعتماد کامل داريم و ضمناً اين مطالب در لفافه و ابهام بيان نگرديده بلکه صراحتاً نويد نزديک بودن زمان ظهور را ميدهد. در خصوص توجه خاص به امام مهدي (ع)، ذکر اين نکته مناسب است که در ديداري که حجةالاسلام ريشهري نماينده ولي فقيه در امور حج به همراه دستاندرکاران حج گذشته، با مقام معظم رهبري داشتند، آقاي ريشهري يکي از ويژگيهاي حج امسال را توجه ويژه حجاج تمام کشورها به امام زمان (ع) برشمرد.
اکنون سؤال اين است که در اين شرايط وظيفه ما به عنوان جامعه شيعي که خود را پيرو و سرباز آن حضرت ميدانيم و نيز براساس وعدههاي داده شده که اصل سپاه حضرت مهدي (ع) متشکل از ما (ياران سيد خراساني که 200 هزار تا يک ميليون نفر ذکر گرديده است) چيست؟ وظايفي که شيعيان در آستانه ظهور دارند، متعدد و مختلف است و لازم است کارشناسان موضوع به تبيين، معرفي و تبليغ آن بپردازند. در اينجا بخشي از وظايفي مد نظر است که به گسترش فضاي منجيخواهي ميانجامد. آيةاللَّه مکارم در ادامه مطالب فوق، اين بخش از وظايف را برشمردهاند. ايشان ميفرمايند: اگر ميخواهيم به آن ظهور کمک کنيم، اين ظهور صغرا را توسعه دهيم. همين بحثهاي مختلف درباره حضرت را ميان جوانان، بزرگسالان، زنان، مردان، مسلمانان و غير مسلمانان توسعه دهيم و به اينترنت بکشانيم. خلاصه با امواج، نام مهدي (ع) را به همه دنيا برسانيم و اين ظهور صغرا را پررنگ کنيم تا نام حضرت مهدي (ع) در همه جلسات حضور پيدا کند. من معتقدم اگر اين کار را بکنيم اين يک مصداق عملي دعاي تعجيل فرج ميشود.
بيان فوق، کليد اصلي راهکار انجام وظيفه است و مابقي کار، اجرايي کردن آن است. در سالهاي اخير مکرراً مباحثي را راجع به «جنبش نرمافزاري» شنيدهايم، خصوصاً در فرمايشات مقام معظم رهبري بارها به آن اشاره شده است. ما در حوزه مهدويت و انتظار ظهور نيز نياز به چنين جنبشي داريم، البته از چند زاويه، که سعي ميشود به بخشهايي از آن به تفکيک اشاره شود: 1. يکي از مشکلات بزرگ جامعه علمي ما، ترجمهاي بودن علوم در حوزه علوم انساني خصوصاً علوم سياسي و جامعهشناسي است. ما در اين حوزهها مصرفکننده صرف توليدات غرب هستيم و آنها نيز آنچه را که براساس اهدافشان ميباشد تحويل ما دادهاند. غرب در هجوم فرهنگي خود سعي در سکولاريزه کردن جوامع، خصوصاً جوامع اسلامي داشته و براي موجه جلوه دادن اين امر، ضمن موفق قلمداد کردن جامعه غربي، علت آن را پايبندي به اصولي همچون ليبراليسم و سکولاريسم تبليغ کرده است. تأمل و دقت در سياستگذاريها و واشکافي استراتژيهاي غربي به خوبي آشکار ميسازد که آنها از حربه جدايي دين از سياست فقط براي خلع سلاح جوامع غير غربي خصوصاً اسلامي بهره بردهاند و اين در حالي است که خود دقيقاً براساس آموزههاي ديني و تصورات اعتقاديشان از آينده جهان (همچون اعتقاد آرماگدوني) به برنامهريزي، سياستگذاري و تدوين استراتژي اقدام نمودهاند. لذا در گام نخست بايد ضمن دوري جستن از باورهاي غلط و مسمومي که به وسيله شبيخون فرهنگي و استعماري غرب در جوامع اسلامي رسوخ يافته، نسبت به بومي کردن علم بر پايه اعتقادات اسلامي خصوصاً در حوزه علوم انساني گام برداريم. 2. در گام بعدي، همين جنبش نرمافزاري ميبايست در حوزه علوم مهدوي شکل گيرد. در اين زمينه بايد کاري گسترده و هدفمند بر روي احاديث و روايات برجاي مانده پيرامون مسئله آخرالزمان و ظهور منجي و نيز پيشگوييها و اعتقادات اديان و فرق مختلف در اين خصوص، به عمل آيد و سپس صحيح و ناصحيح آن از هم جدا شده و براساس مطالب صحيح آن و با توجه به شرايط روز، اقدام به توليد فکر، علم و فرهنگ انتظار شود. بايد اين باور را تقويت کنيم که اعتقاد به مهدويت ميتواند به مثابه برترين شاخص و منبع براي تدوين علم و استراتژيهاي راهبردي در حکومت اسلامي عمل نمايد. با باور فوق به بازنگري، بازخواني و بازنويسي سياستهاي کلان در عرصه داخلي و خارجي پرداخته و با برداشتي اصولي و ضمناً واقعبينانه، تمامي حرکتها را در راستاي زمينهسازي آنچه که به آن وعده داده شده است جهت دهيم. 3. دنياي امروز سراسر ظلم است و ستم و بيعدالتي. فرياد دادخواهي مردم ستمديده و زجرکشيده در تمام جهان بلند است. مکاتب جنجالي که با تبليغات، وعده رفع مشکلات و ايجاد جهاني بهتر را ميدادند يک به يک به زبالهدان تاريخ پيوستند. جهان غرب که ليبرال دموکراسي را برترين نسخه اداره جوامع ميدانست و نويد پايان سعادتمندانه تاريخ را ميداد، خود به شکست دموکراسي معترف است. سردرگمي و استيصال ثمره لائيسيته در جهان به اصطلاح متمدن امروز است. فطرت حقيقتجوي انسانها ميدان بروز يافته و دين ديگر مخدر به حساب نميآيد بلکه کيمياي عصر حاضر است. آشفتگي و پريشاني بر همه مستولي گشته و تمناي مصلح آخرالزمان ميرود که به خواسته تمام بشر تبديل شود. در چنين شرايطي بزرگترين وظيفه ما ترويج «منجي طلبي» است. در عصر ارتباطات و با و جود ابزارهايي همچون شبکه جهاني (اينترنت)، ديگر هيچ بهانهاي براي عدم ارتباط با جهان تشنه عدالت وجود ندارد. بايد با ملل مختلف ارتباط برقرار کنيم. اشتراکات عقيدتي پيرامون منجي و مصلح آخرين را کشف و تقويت نماييم. با تأکيد بر اشتراکات، اصل منجيخواهي را تعميم داده، عمومي و جهاني سازيم. سپس در شرايطي به دور از تفرقه، امکان معرفي منجي واقعي؛ يعني حضرت حجة ابن الحسن (ع) را فراهم آوريم. تأسيس پايگاههاي اينترنتي متعدد و متنوع، تأليف و ترجمه متون و مقالات به زبانهاي مهم دنيا، برقراري رابطه با مراکز عقيدتي، اجتماعي و روشنفکران ملل مختلف، ايجاد امکان تبادل افکار و نظرات، درباره موضوع منجي و مصلح جهاني و... اقداماتي است که ميتواند با بسيج امکانات مالي و فني و توان علمي و اجرايي به مرحله اجرا درآيد. تا کنون دنياي غرب ما را به چالش کشيده و با سوء استفاده از فناوري ارتباطي نوين به نشر افکار، عقايد و توطئههاي خويش پرداخته است؛ اما از اين پس اين ماييم که بايستي با استفاده بهينه از همان ابزار تکنولوژيک، به اثبات برتري اعتقادمان راجع به آخرالزمان، ظهور منجي و عدالت و صلح بيپايان بپردازيم. انشاءاللَّه در آن شرايط، پيروان راستين مذاهب الهي همنوا با شيعيان جهان، ظهور منجي موعود را از خداي يکتا خواستار خواهند شد. 4. در کنار اين اقدامات، تکتک ما بايد مطالعاتمان را درباره امام مهدي (ع)، عصر ظهور و اتفاقات و مسائلي که در آن زمان به وقوع خواهند پيوست بالا ببريم تا هنگام قرار گرفتن در آن شرايط، هم از افتادن در گرداب فتنهها در امان باشيم و هم هر کداممان وظيفه خويش را بشناسيم. بنا بر بسياري از اخبار، اتفاقات متصل به ظهور از ماه رجب آغاز ميشود و تا محرم بعد (بيش از شش ماه) و هنگام قيام قائم (ع) ادامه مييابد، ما بايد از هماکنون بر تمام اين دوره پر از تلاطم و شور اشراف داشته باشيم تا به هنگام عمل، از ميزان خطا کاسته شود. ما بايد آسيبهاي تفکر مهدوي را نيز خوب بشناسيم، يکي از آفتها و آسيبهاي جدي در سالهاي اخير، جريانهاي انحرافي است که مروج انتظار واپسگرا و مخرب هستند. واشکافي اين جريانها کمک بزرگي به اصالت تفکرات حوزه ظهور خواهد کرد. ما بايد از هماکنون نگاهمان را به دنياي اطراف تغيير دهيم و از پنجره مهدويت به تمام تحولات جهان بنگريم. ما بايد مهدي (ع) را باور کنيم.