با توجه به آیه 216 سوره بقره که می فرماید: شاید در آنچه دوست دارید برایتان گرفتاری و شری نهفته باشد که من میدانم و شما نمی دانید.
آیا خداوند نمی تونه هم خواسته های مارو براورده کنه هم شر و گرفتاری و ضرر رو از اون عمل دور کنه؟
برای مثال میگن خدا به فلانی بچه نمیده چون مثلا اگه بده و اون بچه وقتی به سنین نوجوانی برسه کشته میشه پس به صلاحش نبوده که خداوند بهشون بچه نداده
اگه خدا خدایی میکنه پس میتونه هم بچه رو بده هم ازش محافظت کنه که بلا و خطری در کمینش نباشه
خونده بودم که شهید صیاد شیرازی تو قنوت نمازشون یه چیز شبیه به این دعا رو میخوندن:
اللّهم احفظ قائدنا الخامنه ای
می خواستم بپرسم صرف گفتن همین دعا تو قنوت کفایت میکنه؟ آخه خونده بودم باید یه دعا قرآنی تو قنوت خونده بشه.
نمیشه این دعا رو خوند بعد کنارش یه دعای قرآنی هم خوند که برا قنوت کفایت کنه؟
اگه زحمتی نیست میتونم ازتون خواهش کنم این عبارت عربی رو اعراب بذارین: (یه چیزایی از عربی دبیرستان یادم میاد ولی می ترسم درست نباشه)
(( اللّهم احفظ قائدنا الخامنه ای ))
یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این ضغنها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.
آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت: «آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب»، اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.
نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.
ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!
در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: «اللهم ان فههت عن مسألتی،او عمیت (عمهت) عن طلبتی، فدلنی علی مصالحی، و خذ بقلبی الی مراشدی، فلیس ذلک بنکر من هدایاتک، و لا ببدع من کفایاتک»؛ یعنی خدایا اگر زمانی من گنگ و لال شدم نفهمیدم از تو چه باید بخواهم، عوضی چیزی خواستم، خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.
در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!
یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
بنده پاسخی در خصوص اینکه آیا ضعف سند و منبع دعا، باعث عدم اعتبارش میشود؟ از دو منبع تهیه کردم که در زیر می بینید.
سوال : دعای “صنمی قریش“ که در آن دشمنان اهل بیت لعن شده اند، تا چه حد اعتبار دارد؟ آیا علی علیه السلام این دعا را در قنوت نمازهای خود می خواند؟
پاسخ: در مورد دعای معروف به “صنمی قریش“ که گفته شده: حضرت علی (ع) آن را در قنوت نماز شب و نمازهای دیگر می خوانده است، اثری در کتب روایی معتبر شیعه دیده نمی شود.
مرحوم مجلسی نیز که در بحار[i]، “باب القنوتات الطویله“ از کتاب الصلاه و به نقل از کتاب “البلد الامین و جنه الامان“ این روایت را نقل می کند، بدون ذکر سندی معتبر، فقط به این بسنده می کند که این روایت را ابن عباس از حضرت علی (ع) نقل می کند. و همچنین است در کتاب “الصحیفه العلویه المبارکه [ii]“ بنابراین روایت مذکور نزد شیعه فاقد شرایط اعتبار است.
لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ضعف سند باعث بی اعتبار شدن محتوا در دعا و مسائل اخلاقی نیست.
در مسائل اخلاقی و ادعیه، در صورتی که محتوا با اصول و ارکان اسلام مخالفتی نداشته باشد قابل اعتماد و عمل می باشد.
سؤال سیزدهم: کتاب مشارق انوار الیقین معتبر نیست
فاضل محترم نگاشته: «حضرتعالی درباره کتاب هایی مانند مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید: «اگر به زبان حدیث آشنا باشیم، خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق أنوار الیقین تألیف الحافظ رجب برسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح است و غلوّی در کار نمی باشد.»
نویسنده مزبور سپس در ردّ آن بحثی مفصل در بی اعتبار بودن سند خطبه «البیان» نموده و ادعا کرده بزرگان شیعه آن را جعلی می دانند و اعتراضاتی نیز درباره کتاب مشارق الانوار نموده است.
پاسخ استاد حسن رمضانی شاگردِ شاگردِ حضرت علامه حسن زاده آملی:
اگر کسی تدبّری کوتاه در عبارت حضرت علامه نماید به روشنی می یابد که این عبارت در مقام آن نیست که ادعا کند هر چه در تفسیر فرات یا مشارق الانوار آورده از جهت سندی قابل اعتماد است، بلکه در مقام آن است که مفاد کلی این کتاب ها غلوّ نیست و این که عده ای فرات کوفی و حافظ رجب برسی را غالی شمرده اند باطل است.
این سخن در حقیقت در مقابل جریانی است که این نوع احادیث را در شأن اهل بیت (ع) نمی پذیرند و مقام امام را مادون این مسائل می دانند. [3]در حالی که آشنایان با معارف الهی تفسیر صحیح این گونه روایات را فهمیده و در آن غلوی نمی یابند. پس سخن این است که مضمون کلیّ کتابهایی چون تفسیر فرات و مشارق غلوّ نبوده و سخنانی است حق؛
و اهل دانش می دانند که صحّت مضمونی ربطی به صحت سندی ندارد تا فاضل محترم خود را به زحمت انداخته و اشکالات سندی خطبه بیان را طرح نماید. علاوه بر آنکه جمعی از بزرگان شیعه چون سید حیدر آملی، حافظ رجب برسی، ملا محمد تقی مجلسی، قاضی سعید قمی، فیض کاشانی، و ... آن را تلقی به قبول نموده اند تا جایی که مجلسی اول در شرح خطبه بیان آن را بدون شائبه اسناد به آن حضرت داده و قاضی سعید شهرت آن در میان عامه و خاصه را مغنی از بحث سندی می دانسته است.
سلام
بنده حدیثی یادم هست که میگه:
خداوند میفرماید: اگر بنده ای وضویش باطل شود و وضو نگیرد به من ظلم کرده و اگر وضو بگیرد و نماز نخواند به من ظلم کرده و اگر نماز بخواند و بعد از نماز دعا نکند به من ظلم کرده و اگر بعد از نماز دعا کند و من دعایش را برآورده نکنم من به او ظلم کرده ام و من ظالم نیستم.
میخواستم بدونم این حدیث درسته؟ :Ghamgin:
با سلام:Gol:
بنده خدایی می گوید: مدتیست که سر در گم هستم ، دنبال کاری مناسب هستم و خرابگی در زندگی ام زیاد دارم
از طرفی به دختر خانومی مومنه علاقه ای دارم( دو طرفه) اما خانواده آنان مخالف هستند ...
دوستان عزیز برای رفع ( این دو مشکل )این عزیز راه حلی معنوی گر سراغ دارن بفرمایند ( ازجمله دعا یا اعمالی که سریع تاثیر دیده اند دیگران) ( اگر شد در خصوصی) هر طور صلاح میدانید
با عرض سلام
ما در هر موردی از خداوند کمک میخواهیم. وفتی بیمار لاعلاجی داریم، وقتی امتحان سختی در پیش رو داریم، وقتی به مشکل مالی برمیخوریم، وقتی با مشکل خانوادگی روبرو میشویم ووو.... برای کمک خواسنن دعا میکنیم، نماز میخوانیم، نذر میکنیم و از دیگران التماس دعا داریم. با این وجود همیشه این درخواستها اجابت نمیشود. سوال این است: اصولا در چه مواردی میتوان از خداوند انتظار کمک داشت و در چه مواردی این انتظار بیهوده است؟
با تشکر