دعا

نرم افزار نوای نیاز: منتخب ادعیه و مناجات همراه با صوت و ترجمه و جلوه های بصری

IMAGE(http://dinafzar.com/images/products/besm640w.png)




برخیز که قدسیان جوابت بدهند
وز کوثر معرفت جوابت بدهند
چون ماه رجب باشد و اعیاد علی
این روز دعای مستجابت بدهند


نوای نیاز نرم افزاریست با قابلیت پخش هم زمان صوت و متن و ترجمه دعا، با جلوه های زیبای بصری که با همکاری جمعی از دوستان اسکدین تهیه گردید.


IMAGE(http://dinafzar.com/images/products/coverCompressed.jpg)


ویژگی ها





نکات

  • از فلش پلیر نسخه 12 استفاده نمایید.
  • فونت ایران نستعلیق 2 به عنوان فونت پیشفرض نرم افزار می بایست برروی سیستم شما نصب گردیده باشد. (دانلود)


[/HR]نسخه تحت مرورگر

[b]content[/b]

مشاهده در مرور گر با قابلیت نمایش تمام صفحه

تشکر و قدر دارنی
از سرکار تمنای وصال که در مراحل مختلف تهیه نرم افزار با بنده همکاری و همفکری نمودند کمال قدر دارنی را دارم.
همچنین از
جناب مهندس رحیمی ، سرکار Ghamari ، سرکار سیده راضیه و سایر دوستانی که در تهیه این نرم افزار نقشی بر عهده داشتند تشکر می کنم.

تعاونوا على البرّ و التّقوى
به همراه این نرم افزار یک نرم افزار دعا ساز تهیه شده تا بتوان از افراد علاقه مند (بدون نیاز به تخصص خاص اعم از برنامه نویسی) در توسعه محتوای نرم افزار بهره مند گردید.
از دوستان و کاربران گرامی تقاضا مندم در صورتی که مایل به همکاری در گسترش این نرم افزار هستید به بنده اطلاع دهید.

التماس دعا


فایل: 

آیا خداوند نمی تواند کاری کند که هم تمام دعاهایمان مستجاب شود هم همگی خواسته هایمان به صلاحمان شود؟

عرض سلام و ادب

با توجه به آیه 216 سوره بقره که می فرماید: شاید در آنچه دوست دارید برایتان گرفتاری و شری نهفته باشد که من میدانم و شما نمی دانید.
آیا خداوند نمی تونه هم خواسته های مارو براورده کنه هم شر و گرفتاری و ضرر رو از اون عمل دور کنه؟
برای مثال میگن خدا به فلانی بچه نمیده چون مثلا اگه بده و اون بچه وقتی به سنین نوجوانی برسه کشته میشه پس به صلاحش نبوده که خداوند بهشون بچه نداده
اگه خدا خدایی میکنه پس میتونه هم بچه رو بده هم ازش محافظت کنه که بلا و خطری در کمینش نباشه

ممنون

دعای قنوت نماز

سلام.
وقت شما بخیر.

خونده بودم که شهید صیاد شیرازی تو قنوت نمازشون یه چیز شبیه به این دعا رو میخوندن:
اللّهم احفظ قائدنا الخامنه ای

می خواستم بپرسم صرف گفتن همین دعا تو قنوت کفایت میکنه؟ آخه خونده بودم باید یه دعا قرآنی تو قنوت خونده بشه.
نمیشه این دعا رو خوند بعد کنارش یه دعای قرآنی هم خوند که برا قنوت کفایت کنه؟
اگه زحمتی نیست میتونم ازتون خواهش کنم این عبارت عربی رو اعراب بذارین: (یه چیزایی از عربی دبیرستان یادم میاد ولی می ترسم درست نباشه)
(( اللّهم احفظ قائدنا الخامنه ای ))

با تشکر
مرجع تقلید: آیت الله مکارم

خاطراتی از شهید صیاد شیرازی

بسم رب الشهداء

خدایا به داد برس!



سنندج شهری مرده و غرق در خون. در گوشه و كنار شهر اجساد زنان و مردانی كه متهم به همكاری با سربازان جمهوری اسلامی شده بودند، پای دیوارها تلمبار شده بود.


زمین كوچه‌ها و خیابان‌ها پر از چاله‌های انفجار، به صورتی آبله گرفته می‌ماند.


یحیوی و نیروهایش سرمست و نعره‌زنان در خیابان‌ها می‌گشتند؛ لباس خونین نصرت‌زاد را به دست گرفته بودند و هوار می‌زدند.


ـ آهای مردم غیور كردستان، بیایید و لباس خونین جلاد شهرتان را ببینید!


ـ نصرت‌زاد را كشتیم. شهر دست ماست.


ـ كردستان را آزاد می‌كنیم. ما خلق كرد باید حقوق خودمان را بدست بیاوریم.


دود آتش و انفجار بر فضای شهر سنگینی می‌كرد. خیابان‌ها به شكل محسوسی رعب‌آور بود و نگاه‌های تندتند و كنجكاو از پشت پنجره‌های بسته و پسِ پرده‌های آویخته به نیروهای ضدانقلاب خیره می‌ماند.


یحیوی گفت: «باید نیروهایش هم ببینند.»


رفتند به سوی پادگان. نیروهای مدافع از پسِ حصار آهنی پادگان از درون سنگرها به نیروهای ضد‌انقلاب كه محاصره‌شان كرده بودند و به سویشان شلیك می‌كردند، جواب می‌دادند. برای لحظه‌ای صدای شلیك ضدانقلاب قطع شد. بعد صدای یحیوی از بلندگویی به گوش محاصره‌شدگان رسید: «آهای فریب‌خورده‌ها ببینید! این لباس فرمانده شماست. این خون نصرت‌زاد است كه این لباس را سرخ كرده است.»


چند سرباز گریه كردند. امیری نهیب زد: «خجالت بكشید؛ دروغ می‌گوید.»


یكی از سربازها گفت: «پس چرا سرهنگ نمی‌آید. نكند همة ما اینجا كشته شویم و كسی به فریادمان نرسد؟»


امیری گفت: «از بی‌سیم خبر دادند كه نیروهای كمكی در راهند. می‌جنگند و می‌آیند. قول داده‌اند امشب خودشان را برسانند.» سرباز دیگر گفت: «سروان، دیگر نه غذا داریم نه چكه‌ای آب. مجروحین آب می‌خواهند؛ تشنه شهید می‌شوند.»


امیری بغض كرد. از لحظه‌ای كه وصیت نصرت‌زاد را شنیده بود، برای لحظه‌ای گریسته بود؛ خودش را كنترل می‌كرد تا جلوی سربازها اشك نریزد.


ـ گفته‌اند می‌آیند. من مطمئنم می‌آیند. همین امشب می‌آیند.


ـ الان چهل روز است تو محاصره‌ایم. می‌خواستند بیایند تا حالا آمده بودند.


ـ توكّلتان كجا رفته! جاده‌ها بسته است. می‌آیند، امشب می‌آیند!


امیری خمیده و پرشتاب به سوی ساختمان اصلی پادگان دوید. مجروحین در اتاق‌ها ناله می‌كردند و آب می‌خواستند. امیری مستأصل از دیدن حال و روز آنها به اتاق خلوتی رفت. در را بست و نشست. دلش گرفت. به سجده رفت. شانه‌هایش لرزید. گریه تسكینی برای دردهایش شد.


سربازی آمد و گفت: «قربان! بچه‌های باشگاه افسران می‌گویند دیگر حتی آب لجنی ته استخر باشگاه هم تمام شده. چكه‌ای آب ندارند!»


امیری آه كشید. بلند شد و بیرون رفت. چشم دوخت به باشگاه افسران كه روی یك بلندی وسط شهر قرار داشت. فكری شد كه آنها چهل و چهار روز است با چنگ و دندان مقاومت می‌كنند. با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم می‌كنند. «ای خدا به دادمان برس!»


گرگ و میش صبح بود و نسیم خنكی می‌وزید. صدای خشك چند تك‌تیر فضا را شكافت. چشمان امیری سرخ و متورّم به روبرو دوخته شده بود. به جایی كه ضدانقلاب آزاد و راحت می‌گشتند و به دلخواه شلیك می‌كردند.


امیری بی‌سیم خواست. گوشی بی‌سیم را گرفت.


ـ اژدر، اژدر، عقاب! اژدر، اژدر، عقاب!


ـ اژدر به‌گوشم.


امیری چشم به باشگاه افسران دوخت كه در بلندای وسط شهر چون قایقی شكسته بر صخره‌ای در میان دریای پُركوسه محاصره شده بود.


ـ اژدر اوضاع چطوره؟


ـ قربان دیگر لجنِ ته استخر هم دارد ته می‌كشد. عطش، بچه‌ها تشنه‌اند. امیری لب زیرین‌اش را به دندان گرفت. آه سردی كشید و گفت: «می‌آیند، قول داده‌اند!»


امیری ولوم فركانس بی‌سیم را چرخاند. به گوشة دیگر شهر - جایی كه نمی‌دید اما فرودگاه شهر آنجا بود - دقیق شد.


ـ پرستو، پرستو، عقاب!


ـ پرستو به‌گوشم.


ـ چه خبر؟


ـ قربان چی شد؟


ـ می‌آیند پرستو.


ـ مهماتمان دارد تمام می‌شود!


صدای بلندگوی مهاجمین در فضا پیچید:


«با شما هستم فریب‌خورده‌ها. این آخرین اخطارمان است. فقط نیم ساعت وقت دارید. دستانتان را بگذارید روی سرتان و تسلیم شوید. قول شرف می‌دهم كاریتان نداشته باشیم. چرا به خاطر هیچ و پوچ خودتان را به هلاكت می‌دهید. به خاطر كی؟ به خاطر...»


امیری گوش تیز كرد. صدای نامفهومی از ورای صدای بلندگو می‌آمد. بی‌سیم‌چی گفت: «قربان می‌شنوید؟»


امیری هیس گفت و دستش را بلند كرد. فریاد شادمانِ دیده‌بانی از بالای ساختمان مركزی كه دوربینش را تكان می‌داد، همه را به خود آورد.


ـ هلی‌كوپتر. هلی‌كوپتر. آمدند!


فریاد شادمانِ سربازها بلند شد. صدای بلندگو قطع شد.


بی‌سیم‌چی گوشی را دست امیری داد. امیری دستش می‌لرزید.


ـ به‌گوشم!


ـ من صیّاد‌شیرازی هستم. به بچه‌های فرودگاه بگو تامین بدهند.


ـ چشم قربان. خوش آمدید!


هلی‌كوپتری در گوشة آسمان ظاهر شد و بعد دو هواپیمای غول پیكر c-130 به سوی باند فرودگاه پایین كشیدند.

منبع: آخرین گلوله صیاد، به قلم داود امیریان
تبیان

فرهنگ سازی برای دعا ، چقدر اینگونه دعا می کنید؟

بسمه تعالی

یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این ضغنها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.

آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت: «آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب»، اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.

نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.

ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!

در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: «اللهم ان فههت عن مسألتی،او عمیت (عمهت) عن طلبتی، فدلنی علی مصالحی، و خذ بقلبی الی مراشدی، فلیس ذلک بنکر من هدایاتک، و لا ببدع من کفایاتک»؛ یعنی خدایا اگر زمانی من گنگ و لال شدم نفهمیدم از تو چه باید بخواهم، عوضی چیزی خواستم، خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.

در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!

یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.

منبع:
شهید مطهری/آشنایی با قرآن 9، صفحه 58-56

ضعف سند باعث بی اعتبار شدن محتوا در دعا نیست!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلی الله علی سیّدنا و مولانا محمد و آله الطیّبین الطاهرین


باسلام خدمت شما

بنده پاسخی در خصوص اینکه آیا ضعف سند و منبع دعا، باعث عدم اعتبارش میشود؟ از دو منبع تهیه کردم که در زیر می بینید.

سوال : دعای “صنمی قریش“ که در آن دشمنان اهل بیت لعن شده اند، تا چه حد اعتبار دارد؟ آیا علی علیه السلام این دعا را در قنوت نمازهای خود می خواند؟

پاسخ: در مورد دعای معروف به “صنمی قریش“ که گفته شده: حضرت علی (ع) آن را در قنوت نماز شب و نمازهای دیگر می خوانده است، اثری در کتب روایی معتبر شیعه دیده نمی شود.
مرحوم مجلسی نیز که در بحار[i]، “باب القنوتات الطویله“ از کتاب الصلاه و به نقل از کتاب “البلد الامین و جنه الامان“ این روایت را نقل می کند، بدون ذکر سندی معتبر، فقط به این بسنده می کند که این روایت را ابن عباس از حضرت علی (ع) نقل می کند. و همچنین است در کتاب “الصحیفه العلویه المبارکه [ii]“ بنابراین روایت مذکور نزد شیعه فاقد شرایط اعتبار است.

لازم است به این نکته توجه داشته باشید که ضعف سند باعث بی اعتبار شدن محتوا در دعا و مسائل اخلاقی نیست.

در مسائل اخلاقی و ادعیه، در صورتی که محتوا با اصول و ارکان اسلام مخالفتی نداشته باشد قابل اعتماد و عمل می باشد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

----------------------------------------------

سؤال سیزدهم: کتاب مشارق انوار الیقین معتبر نیست
فاضل محترم نگاشته: «حضرتعالی درباره کتاب هایی مانند مشارق انوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید: «اگر به زبان حدیث آشنا باشیم، خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق أنوار الیقین تألیف الحافظ رجب برسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح است و غلوّی در کار نمی باشد.»
نویسنده مزبور سپس در ردّ آن بحثی مفصل در بی اعتبار بودن سند خطبه «البیان» نموده و ادعا کرده بزرگان شیعه آن را جعلی می دانند و اعتراضاتی نیز درباره کتاب مشارق الانوار نموده است.

پاسخ استاد حسن رمضانی شاگردِ شاگردِ حضرت علامه حسن زاده آملی:
اگر کسی تدبّری کوتاه در عبارت حضرت علامه نماید به روشنی می یابد که این عبارت در مقام آن نیست که ادعا کند هر چه در تفسیر فرات یا مشارق الانوار آورده از جهت سندی قابل اعتماد است، بلکه در مقام آن است که مفاد کلی این کتاب ها غلوّ نیست و این که عده ای فرات کوفی و حافظ رجب برسی را غالی شمرده اند باطل است.

این سخن در حقیقت در مقابل جریانی است که این نوع احادیث را در شأن اهل بیت (ع) نمی پذیرند و مقام امام را مادون این مسائل می دانند. [3] در حالی که آشنایان با معارف الهی تفسیر صحیح این گونه روایات را فهمیده و در آن غلوی نمی یابند. پس سخن این است که مضمون کلیّ کتابهایی چون تفسیر فرات و مشارق غلوّ نبوده و سخنانی است حق؛

و اهل دانش می دانند که صحّت مضمونی ربطی به صحت سندی ندارد تا فاضل محترم خود را به زحمت انداخته و اشکالات سندی خطبه بیان را طرح نماید. علاوه بر آنکه جمعی از بزرگان شیعه چون سید حیدر آملی، حافظ رجب برسی، ملا محمد تقی مجلسی، قاضی سعید قمی، فیض کاشانی، و ... آن را تلقی به قبول نموده اند تا جایی که مجلسی اول در شرح خطبه بیان آن را بدون شائبه اسناد به آن حضرت داده و قاضی سعید شهرت آن در میان عامه و خاصه را مغنی از بحث سندی می دانسته است.

منبع: پاسخ به برخی از شبهات پیرامون مطالب حضرت علامه حسن زاده آملی

آیا این حدیث درسته؟؟

سلام
بنده حدیثی یادم هست که میگه:
خداوند میفرماید: اگر بنده ای وضویش باطل شود و وضو نگیرد به من ظلم کرده و اگر وضو بگیرد و نماز نخواند به من ظلم کرده و اگر نماز بخواند و بعد از نماز دعا نکند به من ظلم کرده و اگر بعد از نماز دعا کند و من دعایش را برآورده نکنم من به او ظلم کرده ام و من ظالم نیستم.
میخواستم بدونم این حدیث درسته؟ :Ghamgin:

مشکل برای کار مناسب و ازدواج (لطفا راهنمایی)

انجمن: 


با سلام:Gol:


بنده خدایی می گوید:

مدتیست که سر در گم هستم ، دنبال کاری مناسب هستم و خرابگی در زندگی ام زیاد دارم
از طرفی به دختر خانومی مومنه علاقه ای دارم( دو طرفه) اما خانواده آنان مخالف هستند ...

دوستان عزیز برای رفع
( این دو مشکل )این عزیز راه حلی معنوی گر سراغ دارن بفرمایند ( ازجمله دعا یا اعمالی که سریع تاثیر دیده اند دیگران)
( اگر شد در خصوصی) هر طور صلاح میدانید

منتظر سخن شما عزیزان هستیم:Gol:

دعا ؛ شرایط و موانع استجابت

انجمن: 

با عرض سلام
ما در هر موردی از خداوند کمک میخواهیم. وفتی بیمار لاعلاجی داریم، وقتی امتحان سختی در پیش رو داریم، وقتی به مشکل مالی برمیخوریم، وقتی با مشکل خانوادگی روبرو میشویم ووو.... برای کمک خواسنن دعا میکنیم، نماز میخوانیم، نذر میکنیم و از دیگران التماس دعا داریم. با این وجود همیشه این درخواستها اجابت نمیشود. سوال این است: اصولا در چه مواردی میتوان از خداوند انتظار کمک داشت و در چه مواردی این انتظار بیهوده است؟
با تشکر