جمع بندی 2 نکته راجع به اعجاز عددی در قرآن
تبهای اولیه
با سلام
2 نکته در مورد اعجاز عددی در قرآن وجود دارد:
1-
2-
در سوره "ق" 57 تا "ق" وجود دارد که علاوه بر بخش پذیری بر 19 با ارزش ابجدی صفت قرآن در این سوره یعنی "مجید" برابری میکند حال آنکه در این سوره وقتی حرف از قوم لوط میشود محمد بجای اینکه بگوید "قوم لوط" میگوید "اخوان لوط" و اگر میگفت "قوم لوط" تعداد "ق" های موجود در این سوره 58 تا میشد که دیگر نه بر 19 بخش پذیر میشد نه با ارزش ابجدی مجید برابر! منظور من از گفتن این حرف ها این بود که بگویم اینطور که از ظاهر برمیاید به کنار از اینکه ناباوران گفته اند این روابط را میشود از هر کتابی بیرون کشید با اینکه حتی 1 مثال هم برای اثبات حرفشان ندارند دیده میشود که نویسنده یا نویسندگان قرآن بطور اتفاقی کتابشان روابط عددی ندارد بلکه این روابط عمدی بوده و برای اینکه این روابط در قرآن شکل بگیرد عامدا به یک شکلی قرآن را نوشته اند که بتوان این روابط را از قرآن بیرون کشید!اما این وسط این نکته را نباید فراموش کرد که بعضا این روابط انقدر پیچیده میشوند که انسان امروزی هم نمیتواند این روابط را بسازد چه رسد به اعراب بیابانگرد 1400 سال پیش. البته مسئله جالبتر میشود وقتی که میبینیم این روابط نمیتواند کار خدا هم باشد چون قرآن هم تناقض های فراوان داخلی و علمی دارد و هم این روابط بصورت یکپارچه نیستند.
من که کلا گیج شدم!!!
اما این وسط این نکته را نباید فراموش کرد که بعضا این روابط انقدر پیچیده میشوند که انسان امروزی هم نمیتواند این روابط را بسازد چه رسد به اعراب بیابانگرد 1400 سال پیش. البته مسئله جالبتر میشود وقتی که میبینیم این روابط نمیتواند کار خدا هم باشد چون قرآن هم تناقض های فراوان داخلی و علمی دارد و هم این روابط بصورت یکپارچه نیستند.
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و احترام
قبل از اينكه وارد بحث اصلي تاپيك شما بشوم و بخواهم در مورد عدد نوزده مطلبي بيان كنم، سوالي از شما مي پرسم:
به تعبير شما قرآن از چنان پيچيدگي اي برخوردار است كه حتي انسان امروزي با بهره گيري از امكانات بسيار پيشرفته هم نميتواند اين روابط پيچيده را بسازد، تا چه رسد به عرب 1400 سال پيش!
از طرفي ادعا ميكنيد قرآن، كتابي از جانب خداوند هم نمي باشد!
به نظر شما آيا قرآن اصلا مولف و خالقي دارد يا خير؟!
اگر خالقي دارد و آن خالق خداوند نمي باشد و پيامبر مكرم اسلام حضرت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) كه در حدود 1400 سال پيش مي زيست نيز خالق آن نمي باشد! قرآن از كجا بوجود آمد؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و احترامقبل از اينكه وارد بحث اصلي تاپيك شما بشوم و بخواهم در مورد عدد نوزده مطلبي بيان كنم، سوالي از شما مي پرسم:
به تعبير شما قرآن از چنان پيچيدگي اي برخوردار است كه حتي انسان امروزي با بهره گيري از امكانات بسيار پيشرفته هم نميتواند اين روابط پيچيده را بسازد، تا چه رسد به عرب 1400 سال پيش!
از طرفي ادعا ميكنيد قرآن، كتابي از جانب خداوند هم نمي باشد!
به نظر شما آيا قرآن اصلا مولف و خالقي دارد يا خير؟!
اگر خالقي دارد و آن خالق خداوند نمي باشد و پيامبر مكرم اسلام حضرت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) كه در حدود 1400 سال پيش مي زيست نيز خالق آن نمي باشد! قرآن از كجا بوجود آمد؟!
همین مسائل هست که من را گیج کرده! از طرفی این سیستم عددی در قرآن را میبینم که یک موجودی اون رو عامدا درست کرده و از طرف دیگر میبینم که قرآن خالی از ایراد و اشکال نیست. قرآن تناقضات علمی دارد و یک دوستی به من گفت خب شاید خدا خواسته که پیامبر در حد و اندازه فهم مردم زمان خودش صحبت کنه و اگر قرار بود پیامبر همه علمی را که میشناخت به یکباره عرضه میکرد دیگر دانشمندان انگیزه ای برای کشف های علمی نداشتند اما من در جواب گفتم خب پیامبر میتوانست این را بگوید و در قرآن میامد که پیامبر در حد فهم انسانهای زمان خودش صحبت میکند و شاید خیلی از این سخنان صحیح نباشد اما نگفت.
قرآن تناقضات درونی دارد اما این ایراد گرفتن در عین حال خیلی مسخره هست چرا که خدایی که انقدر حواسش جمع هست که تعداد الله های موجود در قرآن یا "ق" های موجود در یک سوره کم و زیاد نشود چگونه امکان دارد در سخنش تناقض وجود داشته باشد؟!
من خیلی سعی کردم که راهی را بروم که ساده تر باشد اما نشد! خواستم ماتریالیست شوم اما دیدم که از طرفی خدا کارهایی برای من کرد که غیر عادی بود و من حتی فکرش را هم نمیکردم حیف که نمیتونم توضیح بدم اما وقتی چند تا مثال از کارهایی که خدا برای من کرد را برای نزدیک ترین دوستم زدم آنچنان حیرت زده شد که خودش به من گفت بعد از شنیدم حرفهایم دیگر ماتریالیست نیست و خداباور شده است. هر موقع از خدا نشانه ای خواستم او خودش را به من نشان داد و با این وجود احمقانه هست که من ماتریالیست بشوم در حالی که مطمئنم خدایی وجود دارد.
راه ساده تر دیگر هم این بود که مسلمان بشوم اما باز هم نشد! حقیقتا قرآن از نظر من تناقضات داخلی و علمی زیادی داره که به اندازه کافی روشون بحث کردم و قانع نشدم. قرآن دستور به انجام کارهایی میدهد که از نظر من اخلاقی نیست پس نمیتوانم اسلام را قبول کنم.
هیچ دلیلی بر اختیار نمیبینم چون بی ریشه هست و به جبر اعتقاد دارم و همین بهشت و جهنم و روح و زندگی پس از مرگ را برایم بی معنی میکند.
اگه ممکنه مطلبتان راجع به عدد 19 را بیان میکنید؟
[="#006400"]هوالعالم
اینها یکسری ایرادات بنی اسراییلی بوده که چیزی از اصل کم نمیکنه .
ما فقط میتونیم بگیم که چرا اینکارو نکرده ؟ و دلیلش چی بوده ؟ و در موردش تحقیق کنیم.
ولی نمیتونیم بگیم که حتما باید اینکارو میکرده !! تا دلیلش نسبت به حد اگاهی که ما داریم روشن و قانع کننده باشه
تا شاید سوال جوابی باشه که ما طرح کردیم ...
همه سوال طرح میکنند و به دنبال جواب
بعضی جواب طرح میکنن و به دنبال سوال !![/]
اینها یکسری ایرادات بنی اسراییلی بوده که چیزی از اصل کم نمیکنه .ما فقط میتونیم بگیم که چرا اینکارو نکرده ؟ و دلیلش چی بوده ؟ و در موردش تحقیق کنیم.
ولی نمیتونیم بگیم که حتما باید اینکارو میکرده !! تا دلیلش نسبت به حد اگاهی که ما داریم روشن و قانع کننده باشه
تا شاید سوال جوابی باشه که ما طرح کردیم ...همه سوال طرح میکنند و به دنبال جواب
بعضی جواب طرح میکنن و به دنبال سوال !!
سلام
والا من قصد پیدا کردن سوال نداشتم (!) بلکه میخواستم یه کارشناس به من بگه چجوری معجزه بودن قرآن از نظر ریاضی را با این تناقضات درونی و علمی قرآن جمع بزنم! مطمئنا باید یکی از اینها غلط باشه و من بعید میدانم تناقضات قرآن غلط باشه چون برام واضح است اما یک چیزی که برام سوال هست اینه که چرا فرهیختگان دین دار و بی دین برای این روابط که از نظر من به تنهایی دلیل بر حقانیت اسلام هست تره هم خورد نمیکنند و همه موضع سکوت یا رد کردن گرفته اند! حالا هم نشستم تا جناب یاسین مطلبشون راجع به عدد 19 را بیان کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد عدد نوزده، این عدد تنها یک مرتبه در قرآن ذکر شده است«عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر»[1].
این عدد در روایات اهمیت خاصی ندارد و بر روی آن تاکید نشده است. عدد نوزده در بهاییت که فرقه ای منحرف است از قداست خاصی برخوردار است و آنها در صدد تبلیغ و بزرگ نمایی آن دارند. برخی از افرادی که دنبال معجزات عددی قرآن هستند مانند رشاد خلیفه نیز به عدد نوزده اهمیت زیادی دادند در حالی که هیچ سند معتبر و صحیحی در مورد آن نداریم.
[/HR][1] - سوره مدثر،آیه30.
همین مسائل هست که من را گیج کرده! از طرفی این سیستم عددی در قرآن را میبینم که یک موجودی اون رو عامدا درست کرده و از طرف دیگر میبینم که قرآن خالی از ایراد و اشکال نیست. قرآن تناقضات علمی دارد و یک دوستی به من گفت خب شاید خدا خواسته که پیامبر در حد و اندازه فهم مردم زمان خودش صحبت کنه و اگر قرار بود پیامبر همه علمی را که میشناخت به یکباره عرضه میکرد دیگر دانشمندان انگیزه ای برای کشف های علمی نداشتند اما من در جواب گفتم خب پیامبر میتوانست این را بگوید و در قرآن میامد که پیامبر در حد فهم انسانهای زمان خودش صحبت میکند و شاید خیلی از این سخنان صحیح نباشد اما نگفت.قرآن تناقضات درونی دارد اما این ایراد گرفتن در عین حال خیلی مسخره هست چرا که خدایی که انقدر حواسش جمع هست که تعداد الله های موجود در قرآن یا "ق" های موجود در یک سوره کم و زیاد نشود چگونه امکان دارد در سخنش تناقض وجود داشته باشد؟!
من خیلی سعی کردم که راهی را بروم که ساده تر باشد اما نشد! خواستم ماتریالیست شوم اما دیدم که از طرفی خدا کارهایی برای من کرد که غیر عادی بود و من حتی فکرش را هم نمیکردم حیف که نمیتونم توضیح بدم اما وقتی چند تا مثال از کارهایی که خدا برای من کرد را برای نزدیک ترین دوستم زدم آنچنان حیرت زده شد که خودش به من گفت بعد از شنیدم حرفهایم دیگر ماتریالیست نیست و خداباور شده است. هر موقع از خدا نشانه ای خواستم او خودش را به من نشان داد و با این وجود احمقانه هست که من ماتریالیست بشوم در حالی که مطمئنم خدایی وجود دارد.
راه ساده تر دیگر هم این بود که مسلمان بشوم اما باز هم نشد! حقیقتا قرآن از نظر من تناقضات داخلی و علمی زیادی داره که به اندازه کافی روشون بحث کردم و قانع نشدم. قرآن دستور به انجام کارهایی میدهد که از نظر من اخلاقی نیست پس نمیتوانم اسلام را قبول کنم.
هیچ دلیلی بر اختیار نمیبینم چون بی ریشه هست و به جبر اعتقاد دارم و همین بهشت و جهنم و روح و زندگی پس از مرگ را برایم بی معنی میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
از صحبت های شما به نظر می رسد که الحمدلله به خداوند و دین معتقد هستین و فقط دچار یک سری شبهه شدید.
اعتقاد به وجود خداوند یک امر قلبی است. در روایتی به این مضمون بیان شد؛ فردی نزد امام صادق(علیه السلام) آمد و از ایشان خواست خداوند را برایش اثبات کند.
حضرت از او پرسید تا حالا سفر دریایی رفتی؟ گفت بله، فرمود آیا در این سفر کشتی شما دچار طوفان شد که احساس خطر کنید؟ عرض کرد بله. فرمود آیا در آن لحظه دلش شما متوجه کسی بود که بتواند به شما کمک کند و نجات دهد؟ گفت بله. فرمود همان خداوند است.
شما که حضور و عنایت خداوند را در زندگی خودتان به خوبی و روشنی احساس کردین، نباید با یک حرف سست و شبهه دچار تزلزل شوید. اگر سوالی پیش آمد اشکالی ندارد که بپرسید و مساله برایتان روشن شود. اما نباید سرمایه دین و اعقتاد را به این آسانی از دست داد.
موفق و موید باشید.
در مورد عدد نوزده، این عدد تنها یک مرتبه در قرآن ذکر شده است«عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر»[1].این عدد در روایات اهمیت خاصی ندارد و بر روی آن تاکید نشده است. عدد نوزده در بهاییت که فرقه ای منحرف است از قداست خاصی برخوردار است و آنها در صدد تبلیغ و بزرگ نمایی آن دارند. برخی از افرادی که دنبال معجزات عددی قرآن هستند مانند رشد خلیفه نیز به عدد نوزده اهمیت زیادی دادند در حالی که هیچ سند معتبر و صحیحی در مورد آن نداریم.
اگر آیه بعدیش را بخوانید میبینید که خداوند از ذکر عدد 19 منظوری داشته است.
اگر آیه بعدیش را بخوانید میبینید که خداوند از ذکر عدد 19 منظوری داشته است.
خداوند که بدون منظور کاری نمیکند، حکیم بودن لازمهاش این است که کار عبث نکند.
اما مثلاً شما میفرمایید که رابطهی عددی خاصی بین حروف و اعداد و ... در قرآن هست که از یک طرف کار بشر نمیتواند باشد و از طرف دیگر کار خدا نیست و همین شما را گیج کرده. در مورد کار بر روی اعداد عدهای مشغول این کارها شدهاند و مثلاً با همان اعداد ۱۹ آمدهاند و گفتهاند که تعداد حروف «بسم الله الرحمن الرحیم» بدن احتساب الف مقصورهی روی الرحمن هم ۱۹ است و این آیه امان از جهنم است به همان دلیل که در آن آیهی قرآن ۱۹ فرشته دربان جهنم معرفی شدهاند. اما اینها اگرچه ممکن است لزوماً غلط هم نباشند ولی ما اظهار نظری رویشان نمیتوانیم بکنیم چون اولاً تآییدی از طرف معصوم علیهالسلام روی این موارد نداریم (طبق نظر کارشناس محترم)، ثانیاً اینکه در آیهی بعدی به قول خودتان خداوند فرموده که آن عدد عدهای را به خودش مشغول خواهد کرد و آنها گرفتار این عددبازیها خواهند شد و منحرف میگردند.
در کل در پست شما تأکیدی روی عدد ۱۹ بود، تعداد الله ها در کل قرآن و تعداد قاف ها در سورهی قاف. حالا به فرض این حرف شما درست، حالا این عدد ۱۹ خودش مگر چه عددی است؟ حتماً عدد خاصی هست ولی شما چه سندی برای چه حقیقی میتوانید از آن استخراج کنید؟ شما این را دلیل اعجاز بدانید یکی میپرسد چرا ۱۹ و مثلاً ۲۰ نه؟ بعد شما میگویید ۱۹ عدد اول است و از این نظر خاص است او هم میگوید خوب ۱۳ هم عدد اول است، ۲۳ هم عدد اول است و ... . اصلاً بخشپذیر بودن بر ۱۹ چه چیزی را میرساند؟
در عین حال شیعه به حروف و اعداد نظیر حروف بها میدهد، ما هم علم اعداد داریم و هم علم حروف. علوم غریبهی جفر و ... از دسته علومی هستند که شیعه آن را قبول دارد و حتی بنیانگذار آن بعضا امیرالمؤمنین علیهالسلام است ولی جزء علوم غریبه طبقهبندیشان میکند، مثل طلسم و ... .
اینکه چرا خداوند حروف مقطعه را در آغاز برخی سورهها قرار داده برخی را به بازی با همین اعداد کشانده است، ولی در احادیث مثلاً آمده که از یکی از این حروف مقطعه حضرت علی علیهالسلام با علم جفر وقوع فتنهها را پیشبینی میکردند. یا اینکه خود «ق» که تلفظش میشود «قاف» نام کوهی است در زمین چهارم اگر اشتباه نکنم که رنگ سبز (تیرهی آسمان شب) مربوط به آن است که در پستی دیگر رویش بحث کردیم. یا «ص» که تلفظش «صاد» است نام چشمهای است و ... . و البته این روش درستی است که در برخی احادیث آمده که حتی به برخی کلمات معنادار میشود به صورت حروف مقطعه نگاه کرد، مثلاً همانطور که کلمهی basic میتواند یک کلمه باشد ولی میتواند هم متشکل از حروف آغازین یک تعداد کلمه باشد که پشت سر هم چیده شدهاند و ... و در قرآن هم برخی الفاظ را در حدیث داریم که اینطور توضیح دادهاند، مثل اینکه کلمهی «عبد» در عین حالی که یک کلمه با بار معنایی مشخص است هر کدام از حروفش هم معرف توصیفی از عبد بودن است، یعنی عین در عبد بخشی از معنای عبد بودن را میرساند، باء بخشی دیگر، دال هم بخشی دیگر را. این میشود علمالأسماء که خداوند به حضرت آدم علیهالسلام آموخت و با اینکه فقط اسمها را یادشان داد ولی ایشان معلم فرشتگان شدند. خلاصه اینکه اسمها در عربی تعریف هستند و نه اسمی قراردادی، تعریف هم باید جامع و مانع باشد. اگر میبینید برای شیر چندین اسم در عربی هست (أسد، غضنفر، قسورة و لیث و ...) که هر کدام کاربرد خاص خود را دارد (در فارسی کمابیش همگی شیر ترجمه میشوند) از نگاهی به همین معنا دلالت دارد. عربی زبانی نیست که دست کم گرفته شود چون زبان خلقت است و ارتباط بین کلمات عربی ارتباط ذاتی است، قول خداوند در «کن فیکون» هم که تعبیر به گفتن خداوند شده و نه ارادهی خداوند باز مرتبط با این بحث است اگرچه به صورتی بسیار پیچیدهتر. حتی واژهی الله که بزرگترین تجلی ذات خداوند به عالم وجود است هم متشکل از حروفی است که خودشان معنیدار هستند و این هم در روایات آمده.
این شیوه که شما برای شناخت رمز و رموز حروف و اعداد در پیش گرفتهاید ظاهراً تأیید شیعی ندارد، حالا شاید غلط هم نباشند، حقیر بیاطلاع هستم.
اما در مورد اینکه حیرت دارید که بالأخره قرآن که حتماً کتاب خدا نیست ولی کار بشر هم نمیتواند باشد اینجا از هر کسی که سؤال کنید به شما خواهد گفت در فرض خود که حتماً کتاب خدا نیست تجدید نظر کنید. در مورد اینکه گمان میکنید قرآن نمیتواند گفتهی خدا باشد چون خدای مقتدری که شما میشناسید کتابی پر از تناقض بر انسان نمیفرستد ادعای مسلمین هم این است که در این کتاب تناقضی نیست. این مضمون آیهای از خود قرآن هم هست. اما در عین حال در قرآن به عمد برخی تناقضهای ظاهری (ونه واقعی و عقلی) قرار داده شده است که همگی رفع شدنی هستند، یعنی تناقض نیستند ولی به عمد به صورت تناقض بیان شدهاند. کسانی که بخواهند از قرآن عبرت بگیرند دچار این تناقضات نمیشوند معمولاً و از کنارش رد میشوند اما کسانی که بخواهند عالمانه قرآن را مطالعه کنند درگیرش خواهند شد. در اینجاست که از آن شخص با روحیهی عالمانه میپرسند اگر ایرادی در یک کتاب دیدید آیا قبل از انکار کتاب بهتر نیست از علمای دیگری که ادعا دارند تناقضی در این کتاب نیست سؤال بپرسید؟ اگر شما عالم هستید آنها هم هستند، اگر شما قانع نشدهاید ببینید آیا آنها هم قانع نشدهاند و باز سنگ قرآن را به سینه میزنند یا آنها قانع شدهاند. شاید پاسخ سؤالهایتان نزد ایشان باشد. در این بین تناقضهای ظاهری مرتبط به ادبیات قران یک بخش است و تناقضهای ظاهری مربوط به مفاهیم بخش دیگر، تناقضهای ادبیاتی را باید با شناخت ادبیات عرب رویشان فکر کرد که آیا رفعشدنی هستند یا رفعنشدنی و تناقضهای معنایی را هم با ایدئولوژی و توضیحاتی که از مبینهای قرآن به ما رسیده است که با همین قرآن اثبات میشود اهل بیت علیهمالسلام هستند.
در آیهی بعدی به قول خودتان خداوند فرموده که آن عدد عدهای را به خودش مشغول خواهد کرد و آنها گرفتار این عددبازیها خواهند شد و منحرف میگردند.
هرگز اینگونه نیست بلکه کسانی منحرف شدند که خواستند از این عدد سوء استفاده کنند مثل رشاد خلیفه که اکثر حرف هایش پرت و پلاست. این آیه میگوید منظور از بیان این عدد:
1-آزمایش کافرها
2-ایمان آوردن اهل کتاب
3-تقویت ایمان مومنین
است. تنها ایرادی که میشود به این سیستم عددی وارد کرد جامع نبودن آن است.
در کل در پست شما تأکیدی روی عدد ۱۹ بود، تعداد الله ها در کل قرآن و تعداد قاف ها در سورهی قاف. حالا به فرض این حرف شما درست، حالا این عدد ۱۹ خودش مگر چه عددی است؟ حتماً عدد خاصی هست ولی شما چه سندی برای چه حقیقی میتوانید از آن استخراج کنید؟ شما این را دلیل اعجاز بدانید یکی میپرسد چرا ۱۹ و مثلاً ۲۰ نه؟ بعد شما میگویید ۱۹ عدد اول است و از این نظر خاص است او هم میگوید خوب ۱۳ هم عدد اول است، ۲۳ هم عدد اول است و ... . اصلاً بخشپذیر بودن بر ۱۹ چه چیزی را میرساند؟
عدد 19 را ملاک قرار میدهیم چرا که خدا به آن اشاره کرده است (همون 3 دلیل بالا)
این شیوه که شما برای شناخت رمز و رموز حروف و اعداد در پیش گرفتهاید ظاهراً تأیید شیعی ندارد، حالا شاید غلط هم نباشند، حقیر بیاطلاع هستم.
اینکه خود پیامبر و ائمه به این حروف اشاره نکردند صحیح است و این خود دلیلی دیگر بر گیج شدن من است! اما اگر میخواهید مطمئن شوید باید خودتان این ادعاها را بررسی کنید که زمان بر هست اما در آخر بنده که بررسی کردم بیش از 70 درصد ادعاها غلط بود اما در عین حال همان 30 درصد صحیح واقعا درست کردنش توسط بشر امروزی غیر ممکن است. مثلا "بسم الله الرحمن الرحیم" که خودش بدون اعراب 19 حرف است حدود 18 رابطه تا 73 رقم دارد و وقتی که من این روابط را با ماشین حساب های اینترنتی بررسی کردم همگی صحیح بودند! خب این چطور میتواند کار انسان باشد؟!
با سلام خدمت جناب آقای mir@ عزیز
دوست دارم به این سئوالات پاسخ دهید؟ خواهشاً آنچه که واقعاً اعتقاد و باور دارید، جواب دهید.
1_ قرآن، کلام چه کسی است ؟
2_ اعجاز قرآن به صورت عددی را چه کسی ( از علما و دانشمندان) مطرح کرده است؟
3_ اعجاز قرآن به صورت عددی را کدام یک از دانشمندان مسلمان قبول کرده است؟
پیشاپیش از شما متشکرم.
بسم الله الرحمن الرحيم
" ما تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران قرار نداديم" (وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا).
اين آزمايش از دو جهت بود: نخست اينكه آنها استهزا مىكردند كه چرا از ميان تمام اعداد عدد 19 انتخاب شده، در حالى كه هر عدد ديگرى انتخاب شده بود جاى همين سؤال وجود داشت.
از سوى ديگر اين تعداد را كم مىشمردند، و از روى سخريه مىگفتند ما در مقابل هر يك از آنها ده نفر قرار مى دهيم، تا آنها را در هم بشكنيم! در حالى كه فرشتگان خدا چنان هستند كه به گفته قرآن چند نفر از آنها مامور هلاكت قوم لوط مى شوند و شهرهاى آباد آنها را از زمين برداشته زير و رو مى كنند، و از اين گذشته انتخاب عدد نوزده براى خازنان دوزخ نكته هايى دارد كه در ضمن آيات قبل بيان شد.
و باز مى افزايد" هدف اين بود كه اهل كتاب (يهود و نصارى) يقين پيدا كنند" (لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ) در روايتى آمده است كه گروهى از يهود از بعضى از ياران پيامبر ص از عدد خازنان جهنم سؤال كردند، او گفت خدا و رسولش آگاهترند، جبرئيل در همان ساعت نازل شد و به پيامبر ص خبر داد:" عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ"" نوزده نفر (يا نوزده گروه) بر آن گمارده شده اند".
و از آنجا كه آنها ايرادى به اين موضوع نكردند معلوم مى شود آن را هماهنگ با كتب خود يافتند، و بر يقين آنها به نبوت پيامبر اسلام ص افزوده شد، و همين امر سبب گرديد كه مؤمنان نيز در عقيده و ايمان خود را سختر شوند لذا در جمله بعد مى افزايد:" و هدف اين بود كه ايمان مؤمنان افزوده شود" (وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً) و بلافاصله بعد از ذكر اين جمله روى همان اهداف سه گانه به عنوان تاكيد باز مى گردد، و مجددا روى ايمان اهل كتاب، سپس مؤمنان و بعد به آزمون كفار و مشركان تكيه كرده، مى گويد:" و هدف اين بود كه اهل كتاب، و مؤمنان، در حقانيت قرآن ترديد به خود راه ندهند، و آنها كه در قلوبشان بيمارى است و كافران بگويند: خدا از اين توصيف چه اراده كرده است و چه منظورى دارد"؟![1] (وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا).
نكته امتحان در تعداد حرف«ق» نيست كه خداوند بخواهد با عدد 19 افراد مشرك را امتحان كند، چون در آن زمان مشركان كامپيوترهاي پيشرفته امروزي در اختيار نداشتند تا بتوانند تعداد اين حرف را در كل سوره محاسبه كنند.
[/HR][1] - آيت الله مكارم شيرازي،تفسير نمونه، ج25، ص: 241
1_ قرآن، کلام چه کسی است ؟2_ اعجاز قرآن به صورت عددی را چه کسی ( از علما و دانشمندان) مطرح کرده است؟
3_ اعجاز قرآن به صورت عددی را کدام یک از دانشمندان مسلمان قبول کرده است؟
1-نمیدانم! شاید خدا شاید شیطان!
2-هیچکدام! رشاد خلیفه مطرح کرد و بعد که معلوم شد ایشون کلاهبردار تشریف دارند و خیلی از چیزهایی که ایشون میگویند غلط است ...
3-... علمای اسلام بدون اینکه در نظر بگیرند ایشان در کنار 70 درصد ادعاهای غلطشان 30 درصد هم راست گفته اند کلا زدن زیر همه چی و گفتند که قرآن روابط عددی ندارد حال آنکه اگر بیشتر بررسی میکردند فله ای نمیزدند زیر همه چی.
[-نمیدانم! شاید خدا شاید شیطان!
2-هیچکدام! رشاد خلیفه مطرح کرد و بعد که معلوم شد ایشون کلاهبردار تشریف دارند و خیلی از چیزهایی که ایشون میگویند غلط است ...
3-... علمای اسلام بدون اینکه در نظر بگیرند ایشان در کنار 70 درصد ادعاهای غلطشان 30 درصد هم راست گفته اند کلا زدن زیر همه چی و گفتند که قرآن روابط عددی ندارد حال آنکه اگر بیشتر بررسی میکردند فله ای نمیزدند زیر همه چی ]
با سلام خدمت عزیز دلم mir@ جان بزرگوار
برادر من، شما که سئوال های مرا درست جواب ندادید.
به جواب های خود دقت کنید.
سئوال اول را با «« نمی دانم و شاید »» جواب دادید. ( یعنی برای خودتان هم مطلب مشخص نیست )
سئوال دوم هم خود شما فرمودید که هیچ کدام از علما و دانشمندان ( غیر از رشاد خلیفه که خودتونم قبولش ندارید )
درباره اعجاز عددی صحبتی مطرح نکرده اند.
mir@ جان، سئوال اساسی من این است که وقتی خودتان می فرمایید که هیچ یک از علما یک همچین بحثی
را مطرح نکرده، پس چرا در رابطه اش شبهه ایجاد می کنی برادر عزیز من؟
mir@ جان، سئوال سوم مرا هم جواب ندادی؟ من از شما پرسیده بودم دقیقاً با اسم و مشخصات کدام عالم دینی
اعجاز عددی را قبول کرده است؟( شما به صورت کلی فرمودی که علمای اسلام این طور گفته اند)
ممنونت میشم اگه جواب اینها رو بدی
والا من قصد پیدا کردن سوال نداشتم (!) بلکه میخواستم یه کارشناس به من بگه چجوری معجزه بودن قرآن از نظر ریاضی را با این تناقضات درونی و علمی قرآن جمع بزنم! مطمئنا باید یکی از اینها غلط باشه و من بعید میدانم تناقضات قرآن غلط باشه چون برام واضح است اما یک چیزی که برام سوال هست اینه که چرا فرهیختگان دین دار و بی دین برای این روابط که از نظر من به تنهایی دلیل بر حقانیت اسلام هست تره هم خورد نمیکنند و همه موضع سکوت یا رد کردن گرفته اند! حالا هم نشستم تا جناب یاسین مطلبشون راجع به عدد 19 را بیان کنند.
دغدغه به جایی دارید
ولی انصافا حد و سطح اگاهی مردم نسبت به این کار یا هر کاری باید بالاتر بره
و جزییات بیشتری جمع اوری بشه تا بتونیم بطور رسمی و علنی به اون بپردازیم ...
قطره قطره ...
هر قدم منو شما میتونه یک قطره باشه و نزدیک به دریای بیکرانی که مثل قطره به سادگی زیر سوال نرفته و فناپذیر نیست
[/]
1-نمیدانم! شاید خدا شاید شیطان!
خوب بندهی خوب خدا اینکه کاری نداره که ببینید بین خدا و شیطان کدام صاحب آن کتاب هستند، کافیه ببینید کسانی که به این کتاب عمل کردند رحمانی شدند یا شیطانی و در این مقایسه هم حقیر را بررسی نکنید که به جواب عکس برساندتان ... امثال آیتاللهبهجت را بررسی کنید، کسانی که کتاب خدا را قبول داشتند در قول و عمل ...
برادر من، شما که سئوال های مرا درست جواب ندادید.به جواب های خود دقت کنید.
سئوال اول را با «« نمی دانم و شاید »» جواب دادید. ( یعنی برای خودتان هم مطلب مشخص نیست )
شما گفتید که دقیقا آن چیزی را که باور دارم بگویم بنده هم گفتم. حقیقتا از نظر من با اینکه شک حالت خوبی نیست اما ایمان احمقانه است. (ولتر)
سئوال دوم هم خود شما فرمودید که هیچ کدام از علما و دانشمندان ( غیر از رشاد خلیفه که خودتونم قبولش ندارید )درباره اعجاز عددی صحبتی مطرح نکرده اند.
mir@ جان، سئوال اساسی من این است که وقتی خودتان می فرمایید که هیچ یک از علما یک همچین بحثی
را مطرح نکرده، پس چرا در رابطه اش شبهه ایجاد می کنی برادر عزیز من؟
اگر خوب میخواندید به جواب میرسیدید. مشکل اینجاست که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد و علمای اسلام در این مورد مار گزیده شده اند و عادت کرده اند که بزنند زیر همه چی چرا که 40 سال پیش وقتی که رشاد خلیفه ادعاهایی کرد بی دلیل قبولش کردند و بعد هم که معلوم شد بسیاری از ادعاهاش غلطه و طرف کلاهبردار از آب دراومد (ادعای پیامبری کرد) ادعاهای صحیحش را هم فراموش کردند و در این زمینه سیاست سکوت در پیش گرفتند اما من شجاعتش رو دارم و میگم که هیچ کتابی نیست که مثل قرآن چنین روابطی داشته باشه.
mir@ جان، سئوال سوم مرا هم جواب ندادی؟ من از شما پرسیده بودم دقیقاً با اسم و مشخصات کدام عالم دینیاعجاز عددی را قبول کرده است؟( شما به صورت کلی فرمودی که علمای اسلام این طور گفته اند)
به جواب قبلیم رجوع کنید.
خوب بندهی خوب خدا اینکه کاری نداره که ببینید بین خدا و شیطان کدام صاحب آن کتاب هستند، کافیه ببینید کسانی که به این کتاب عمل کردند رحمانی شدند یا شیطانی و در این مقایسه هم حقیر را بررسی نکنید که به جواب عکس برساندتان ... امثال آیتاللهبهجت را بررسی کنید، کسانی که کتاب خدا را قبول داشتند در قول و عمل ...
افراد خوب در هر دینی پیدا میشه همانطور که افراد بد در هر دینی پیدا میشه اما به نظر من قرآن به تنهایی پر از تناقض علمی و درونی هست و تفسیرها و شان نزول ها هم از نظر من بیشتر به ماله کشی شباهت داره! به نظر من قرآن در بعضی جاها مثبت صحبت میکند و در بعضی جاها منفی و مجموعا نمیتونم بگم که قرآن خدایی هست یا شیطانی چرا که حتی ذات خدا و شیطان را دقیقا نمیدانم چیست!
شاید شیطان!
سبحان الله
اگر شیطان نویسنده ی این کتاب بود در کتاب خودش نه خودش را لعن میکرد نه به مخاطبانش میگفت شیطان دشمن آشکارای انسان است نه به خودش زیانکار میداد!چون کی تو کتاب خودش خودش رو انقد پایین میاره؟
سلام
جالبه
ما که نفهمیدیم هدف از ایجاد این تاپیک چیه.
اینکه زننده تاپیک رو مسلمون کنیم؟
اینکه بهش ثابت کنیم قرآن از جانب خداست؟
یا ....
بگذریم
اما جناب @mir اگر واقعا اینقدر اعجاز عددی قرآن براتون عجیبه که باعث شده فکر کنید پس قرآن از جانب خداست پیشنهاد میکنم چرا خودتون یکی از این کارها رو انجام نمیدید ببینید واقعا همه این عددها که بهتون میدند درسته یا نه و بعد اون وقت ادعا کنید که هیچ کتابی نمیتونه شامل این عددها باشه؟
میشه پیشنهاد کنم لینک زیر رو بخونین و انجام بدین و بعد نظرتون رو اعلام کنین.
http://delneweshteha.wordpress.com/2011/01/04/mojeze/
اینکه خود پیامبر و ائمه به این حروف اشاره نکردند صحیح است و این خود دلیلی دیگر بر گیج شدن من است! اما اگر میخواهید مطمئن شوید باید خودتان این ادعاها را بررسی کنید که زمان بر هست اما در آخر بنده که بررسی کردم بیش از 70 درصد ادعاها غلط بود اما در عین حال همان 30 درصد صحیح واقعا درست کردنش توسط بشر امروزی غیر ممکن است. مثلا "بسم الله الرحمن الرحیم" که خودش بدون اعراب 19 حرف است حدود 18 رابطه تا 73 رقم دارد و وقتی که من این روابط را با ماشین حساب های اینترنتی بررسی کردم همگی صحیح بودند! خب این چطور میتواند کار انسان باشد؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
مهمترين دليل معجزه بودن قرآن اين است كه بشري نمي تواند مانند آن را بياورد. اينكه شما مي فرماييد نكاتي از جهت عددي در قرآن وجود دارد كه بيانگر خالق فوق قدرت بشر مي باشد،مي تواند صحيح باشد.
بنده به صورت مطلق وجود اعجاز عددي در قرآن را انكار نمي كنم، عرض بنده اين است كه نمي توان هر ادعايي را به صورت مطلق به خداوند و قرآن نسبت داد، مگر اينكه با قرائن و شواهد مختلف صحت آن اثبات شود. مواردي كه معمولا در مورد اعجاز عددي مطرح مي شود كامل و تام نيست.
همانطور كه خودتان اشاره كردين، فرمول ها و قوانيني كه در مورد اعجاز عددي مطرح شد، در برخي موارد صحيح و در بسياري از موارد دچار نقض و اشكال است. بنابراين مساله اي كه دچار نقض و مورد خلاف است را نمي توان به عنوان معجزه قرآن مطرح كرد و به خداوند نسبت داد.
علاوه بر اينكه براي حقانيت قرآن و اثبات خدايي بودن آن،معجزات و دلايل قطعي و محكم وجود دارد.
شايسته دانشجويان و علاقه مندان به قرآن با تحقيق دقيق در اين مساله،به نتايج قطعي و محكم و غير قابل نقضي برسند تا بتوان اين موضوع را به صورت روشن و قطعي به قرآن نسبت داد.
افراد خوب در هر دینی پیدا میشه همانطور که افراد بد در هر دینی پیدا میشه اما به نظر من قرآن به تنهایی پر از تناقض علمی و درونی هست و تفسیرها و شان نزول ها هم از نظر من بیشتر به ماله کشی شباهت داره! به نظر من قرآن در بعضی جاها مثبت صحبت میکند و در بعضی جاها منفی و مجموعا نمیتونم بگم که قرآن خدایی هست یا شیطانی چرا که حتی ذات خدا و شیطان را دقیقا نمیدانم چیست!
الحمد لله ما نور خدا را در قرآن دیدهایم، وقتی به دل میتابد دل سر باز نمیزند، آنچه را هم شما تناقض میدانید تناقض نمیدانیم و جز این نیست که نردبانهایی هستند که رفع تضادها سبب بالاتر رفتن بینش ما نسبت به خدا و دین خدا و خلقت خدا میشود. اینکه شما تفسیرها را مالهکشی میدانید بیانصافی است، مثلاً در مورد جنین سؤال پرسیدید جوابتان را دادیم خوب انصاف این است که اگر جایی از آن را مالهکشی میدانید و خلاف منطق میدانید نقدشان کنید تا ما ببینیم کجای استدلالها و توضیحات را ضعیف میدانید، ما هم رویشان فکر کنیم، اما اینکه بیجواب بگذارید و بگویید میدانم که این تناقضها هستند و توضیحات شما مالهکشی است خلاف انصاف و عقل است، باعث میشود ما فکر کنیم شما با تعصب وارد بحث علمی شدهاید.
اگر شیطان نویسنده ی این کتاب بود در کتاب خودش نه خودش را لعن میکرد نه به مخاطبانش میگفت شیطان دشمن آشکارای انسان است نه به خودش زیانکار میداد!چون کی تو کتاب خودش خودش رو انقد پایین میاره؟
خب وقتی که شیطان خودش را خدا معرفی کند وقتی که حرف از لعنت کردن میزند منظورش میشود لعنت کردن الله.
سلام
جالبه
ما که نفهمیدیم هدف از ایجاد این تاپیک چیه.
اینکه زننده تاپیک رو مسلمون کنیم؟
اینکه بهش ثابت کنیم قرآن از جانب خداست؟
یا ....
بگذریم
اما جناب @mir اگر واقعا اینقدر اعجاز عددی قرآن براتون عجیبه که باعث شده فکر کنید پس قرآن از جانب خداست پیشنهاد میکنم چرا خودتون یکی از این کارها رو انجام نمیدید ببینید واقعا همه این عددها که بهتون میدند درسته یا نه و بعد اون وقت ادعا کنید که هیچ کتابی نمیتونه شامل این عددها باشه؟
میشه پیشنهاد کنم لینک زیر رو بخونین و انجام بدین و بعد نظرتون رو اعلام کنین.
http://delneweshteha.wordpress.com/2011/01/04/mojeze/
سلام
همه اینها براساس سیستم شمارش اعداد در پارس قرآن منطبقند هرجا هر سوالی داشتید من جوابش را میگم:
- به گفته این پژوهشگران، واژه «یَوم» (به معنای روز) در قرآن ۳۶۵ بار تکرار شده که برابر تعداد روزهای سال است. عبدالرحمان لومکس، در نقدی بر نظریات ادیپ یوکسل و این که واژه «یوم» ۳۶۵ بار در قرآن آمدهاست، پژوهشی انجام دادهاست. یوکسل میگوید که تنها واژههای مفرد را در نظر گرفتهاست. لومکس با استفاده از نتایج یوکسل، و تطابق آن با دو کشفالآیات مختلف (به زبان غیرعربی) به کاربرد ۴۷۵ بار (تمام اَشکال) این واژه دستیافتهاست.
- واژه یوم ۳۰ بار به شکل مثنی و جمع آمده است که به تعداد روزهای ماه است.
- واژه «شَهر» (به معنای ماه) در قرآن ۱۲ بار تکرار شده که برابر تعداد ماههای سال است.
- واژه «امام» ۱۲ بار (۵ بار به شکل ائمه و ۷ بار به شکل امام با کسره) در قرآن آمده که برابر تعداد امامان شیعه است و با حدیث جابر ارتباط دارد.
- تعداد واژههای «رجُل» (به معنای مرد) و «امراة» (به معنای زن) با هم برابرند و هرکدام ۲۴ بار آمدهاند.
- تعداد واژههای «دنیا» و «آخرت» با هم برابرند و هرکدام ۱۱۵ بار آمدهاند.
- تعداد تکرار واژههای مردمان بد (فجار) ۳ بار و مردمان نیک (ابرار) ۲ برابر یعنی ۶ بار آمده است.
- کلمات حزب الله (۳ بار مستقیم) و حزب الشیطان (۲ بار مستقیم ۱ بار غیر مستقیم) هر دو ۳ بار تکرار شدهاند.
- کلمه ساعه ۴۸ بار تکرار شده و کلمه سجد هم ۶۸ بار و یک مسلمان در ۴۸ ساعت ۶۸ بار سجده میکند.
- بهشت ۸ در دارد و جهنم ۷ در و کلمه ابواب به معنی درها ۱۵ بار تکرار شده است. بهشتیان با لباسی سبز توصیف شدهاند و جهنمیان با رویی سیاه و کلمات سبز و سیاه به ترتیب ۸ بار و ۷ بار تکرار شدهاند.
- تعداد تکرار واژههای شمس (خورشید) ۳۳ بار و نور ۳۳ باراست.
- کلمه صلوات ۵ بار آمده است و نام پیامبر اسلام ۵ بار (۴ بار محمد ۱ بار احمد) آمده است و تعداد دفعاتی که یک مسلمان در روز نماز میخواند ۵ بار است.
- واژه اسم ۱۹ بار تکرار شده که بر ۱۹ بخش پذیر است.
- واژه الله ۲۶۶۰ بار تکرار شده که بر ۱۹ بخش پذیر است.
- تعداد واژههای «الرحمن» برابر ۵۷ و تعداد واژههای «الرحیم» برابر ۱۱۴ (واژه الرحیم در آیه ۱۲۸ سوره توبه در وصف پیامبر آمده نه خداوند پس مورد شمارش قرار نگرفته) یعنی دو برابر آن است که هر دو بر ۱۹ بخش پذیر هستند.
سلام و عرض ادب
سلام
جالبه
ما که نفهمیدیم هدف از ایجاد این تاپیک چیه.
اینکه زننده تاپیک رو مسلمون کنیم؟
اینکه بهش ثابت کنیم قرآن از جانب خداست؟
یا ....
بگذریم
اما جناب @mir اگر واقعا اینقدر اعجاز عددی قرآن براتون عجیبه که باعث شده فکر کنید پس قرآن از جانب خداست پیشنهاد میکنم چرا خودتون یکی از این کارها رو انجام نمیدید ببینید واقعا همه این عددها که بهتون میدند درسته یا نه و بعد اون وقت ادعا کنید که هیچ کتابی نمیتونه شامل این عددها باشه؟
میشه پیشنهاد کنم لینک زیر رو بخونین و انجام بدین و بعد نظرتون رو اعلام کنین.
http://delneweshteha.wordpress.com/2011/01/04/mojez
سلامبه لینک زیر بروید تا با منبع ببینید که برخی از این ادعاها صحیح هستند:
دوست عزیز جناب mir@لطفاً در مورد لینک تأییدیه و مطلبی که از آن نقل کردید :
سلامهمه اینها براساس سیستم شمارش اعداد در پارس قرآن منطبقند هرجا هر سوالی داشتید من جوابش را میگم:
به گفته این پژوهشگران، واژه «یَوم» (به معنای روز) در قرآن ۳۶۵ بار تکرار شده که برابر تعداد روزهای سال است. عبدالرحمان لومکس، در نقدی بر نظریات ادیپ یوکسل و این که واژه «یوم» ۳۶۵ بار در قرآن آمدهاست، پژوهشی انجام دادهاست. یوکسل میگوید که تنها واژههای مفرد را در نظر گرفتهاست. لومکس با استفاده از نتایج یوکسل، و تطابق آن با دو کشفالآیات مختلف (به زبان غیرعربی) به کاربرد ۴۷۵ بار (تمام اَشکال) این واژه دستیافتهاست.
واژه یوم ۳۰ بار به شکل مثنی و جمع آمده است که به تعداد روزهای ماه است.
واژه «شَهر» (به معنای ماه) در قرآن ۱۲ بار تکرار شده که برابر تعداد ماههای سال است.
واژه «امام» ۱۲ بار (۵ بار به شکل ائمه و ۷ بار به شکل امام با کسره) در قرآن آمده که برابر تعداد امامان شیعه است و با حدیث جابر ارتباط دارد.
تعداد واژههای «رجُل» (به معنای مرد) و «امراة» (به معنای زن) با هم برابرند و هرکدام ۲۴ بار آمدهاند.
تعداد واژههای «دنیا» و «آخرت» با هم برابرند و هرکدام ۱۱۵ بار آمدهاند.
تعداد تکرار واژههای مردمان بد (فجار) ۳ بار و مردمان نیک (ابرار) ۲ برابر یعنی ۶ بار آمده است.
کلمات حزب الله (۳ بار مستقیم) و حزب الشیطان (۲ بار مستقیم ۱ بار غیر مستقیم) هر دو ۳ بار تکرار شدهاند.
کلمه ساعه ۴۸ بار تکرار شده و کلمه سجد هم ۶۸ بار و یک مسلمان در ۴۸ ساعت ۶۸ بار سجده میکند.
بهشت ۸ در دارد و جهنم ۷ در و کلمه ابواب به معنی درها ۱۵ بار تکرار شده است. بهشتیان با لباسی سبز توصیف شدهاند و جهنمیان با رویی سیاه و کلمات سبز و سیاه به ترتیب ۸ بار و ۷ بار تکرار شدهاند.
تعداد تکرار واژههای شمس (خورشید) ۳۳ بار و نور ۳۳ باراست.
کلمه صلوات ۵ بار آمده است و نام پیامبر اسلام ۵ بار (۴ بار محمد ۱ بار احمد) آمده است و تعداد دفعاتی که یک مسلمان در روز نماز میخواند ۵ بار است.
واژه اسم ۱۹ بار تکرار شده که بر ۱۹ بخش پذیر است.
واژه الله ۲۶۶۰ بار تکرار شده که بر ۱۹ بخش پذیر است.
تعداد واژههای «الرحمن» برابر ۵۷ و تعداد واژههای «الرحیم» برابر ۱۱۴ (واژه الرحیم در آیه ۱۲۸ سوره توبه در وصف پیامبر آمده نه خداوند پس مورد شمارش قرار نگرفته) یعنی دو برابر آن است که هر دو بر ۱۹ بخش پذیر هستند.
به بالای آن صفحه و لینک جناب muiacirهم هم دقت کنید:
در ابتدای صفحه عنوان مورد بحث را دقت کنید:
به صفحه بحث مراجعه کنید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AD%D8%AB:%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7_%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86#.23
در مورد اعجاز عددی قرآن
این دو نکته را در نظر آورید که
1 قرآن از ابتدا کتابی مکتوب نبوده بلکه همانطور که از نامش برمی آید کتابی خواندنی و شفاهی بوده است!!
مجمموعه مطالبی بوده که به طور شفاهی انتشار پیدا میکرده و حداقل آنطور که از کلام حافظ برمیآید با 14 روایت قرائت میشده
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=34480
و قرآن مشهور امروزی قرآن قرائت حفص از امام القراء عاصم بن بهدلة ابی النجود الاسدی متوفی ۱۲۷ قمری است
و قرآن رایج در شمال آفریقا به روایت دیگری است که رسم الخط و شمار حروف تغییرات جزیی دارد که شمار گان اعجاز عددی را به هم میریزد
2 و نکته مهمتر از ابتدا نحوه کتابت قرآن با این حروف که شما با آن آشنایی دارید نبوده است
مثلاً حروف دارای نقطه نبوده اند و اِعراب گذاری کلمات هم بعد ها اضافه شده است کافی است جستجو کنید
پس از کتابت هم، رسم الخط ها هم تفاوتهایی برای حروف داشته و دارند.
همه اینها، فرم شمارش حروف و کلمات را از بیخ و بن تغییر میدهد .
این معجزه عددی صرفاً بر اساس قوانین دلبخواه و مطابق میل افرادی است که بدنبال چنین نظراتی هستند
پیروز و موفق باشید
در مورد اعجاز عددی قرآن
این دو نکته را در نظر آورید که
1 قرآن از ابتدا کتابی مکتوب نبوده بلکه همانطور که از نامش برمی آید کتابی خواندنی و شفاهی بوده است!!
مجمموعه مطالبی بوده که به طور شفاهی انتشار پیدا میکرده و حداقل آنطور که از کلام حافظ برمیآید با 14 روایت قرائت میشده
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=34480
و قرآن مشهور امروزی قرآن قرائت حفص از امام القراء عاصم بن بهدلة ابی النجود الاسدی متوفی ۱۲۷ قمری است
و قرآن رایج در شمال آفریقا به روایت دیگری است که رسم الخط و شمار حروف تغییرات جزیی دارد که شمار گان اعجاز عددی را به هم میریزد
2 و نکته مهمتر از ابتدا نحوه کتابت قرآن با این حروف که شما با آن آشنایی دارید نبوده است
مثلاً حروف دارای نقطه نبوده اند و اِعراب گذاری کلمات هم بعد ها اضافه شده است کافی است جستجو کنید
پس از کتابت هم، رسم الخط ها هم تفاوتهایی برای حروف داشته و دارند.
همه اینها، فرم شمارش حروف و کلمات را از بیخ و بن تغییر میدهد .
این معجزه عددی صرفاً بر اساس قوانین دلبخواه و مطابق میل افرادی است که بدنبال چنین نظراتی هستند
خب با این اوصاف حداقل در چند قرن اخیر قرآنی که دست مسلمین بوده چه شیعه چه سنی چه بقیه فرقه ها چه ایران چه عثمانی چه بقیه جاها همگی یکسان بوده است و همانطور که در پست آغاز تاپیک گفته ام این قرآن بگونه ای عمدی به این شکل درآمده است مثلا از قصد بجای "هو الصمد" آمده "الله صمد" یا بجای "قوم لوط" آمده "اخوان لوط" و اینها را نباید نادیده بگیریم. من نظر نهاییم این هست که قرآن نوشته دست بشر نمیتواند باشد یا کار خداست یا کار شیطان است یا با احتمالی بسیار پایین تر (به هر حال محال نیست) کار موجودات فضایی هم میتواند باشد.
لینکی هم که جناب muiacir به آن اشاره کردند را خواندم که در آن گفته شده بود فلان روابط گفته شده که در قرآن هست اما با شمارش تعداد کلمات نویسنده فهمیده است که دروغین بوده است. بله اکثر ادعاها غلط هستند اما الباقی اگر به شیوه منطقی شمارش شوند درستی ادعا ثابت میشود. مثلا بنده خودم در تاپیکی 10 ادعای غلط رشاد خلیفه را که وی گفته بود تعداد تکرار حروف مقطعه در سوره هایش مضرب 19 هست را نشان دادم اما خب اکثریت وقتی چنین چیزی را میشنوند میگویند خب غلطه و طرف هم کلاهبرداره اما حقیقت این است که مثلا اگر 7 سوره پیاپی که با "حم" شروع شده اند را را تعداد "ح" و "م" هایشان را بشماریم روابطی حیرت انگیز بدست میدهند یعنی حرف های رشاد خلیفه همگیشان دروغ نبوده است:
در اين هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتيب:
[=Symbol]· در سوره مؤمن يا غافر (سوره 40) ، 64 و 380،
[=Symbol]· در سوره فصلت (سوره 41)، 48 و 276،
[=Symbol]· در سوره شوری (سوره 42) ، 53 و 300
[=Symbol]· در سوره زخرف (سوره 43) ، 44 و 324
[=Symbol]· در سوره دخان (سوره 44) ، 16 و 150
[=Symbol]· در سوره جاثيه (سوره 45) ، 31 و 200
[=Symbol]· در سوره احقاف (سوره 46) 36 و 225 ميباشد.
64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147
= 19 X 113
حالا اگر رقمهای اين اعداد را با هم جمع كنيم:
6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113
می بينيم حاصل جمع اين رقمها درست 113 يعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.
بنده همه روابط را با استفاده از جستجوگر مرورگر کروم و سایت پارس قرآن بررسی کردم و همگی ادعاها صحیح بودند. در مورد سوره شوری که در آیه دومش "عسق" آمده است باید توجه داشت که این 3 حرف باید جداگانه بررسی شوند و نتیجه اینکه:
ح=98 بار
م=54 بار
ق=57 بار
آمده است که هم مجموع شماره ها مضرب 19 است:
9+8+5+4+5+7=38
38/19=2
هم مجموع تکرارها مضرب 19 است:
98+54+57=209
209/19=11
چرا عدد 19 و عدد دیگر نه؟!:
1-تعداد نگهبانان جهنم 19 نفر است.
2-اولین آیه قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" 19 حرف دارد.
3-اولین آیه آخرین سوره قرآن 19 حرف دارد. (اذا جاء نصر الله والفتح)
4-اولین سوره ای که به پیامبر نازل شد سوره علق بود که 19 آیه داشت.
5-سوره علق از آخر قرآن نوزدهمین سوره است.
دلیل اصلی انتخاب عدد 19 همان دلیل دوم هست و بنده هم از روی روابط آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" که 18 رابطه تا 73 رقم بر حسب عدد 19 هست عدد 19 را به عنوان کلید کدهای عددی قرآن قبول دارم.
نکته جالب اینجاست که صفحه عربی "نظریه روابط ریاضی در قرآن" در ویکیپدیا فقط برخی ادعاهای رشاد خلیفه را نوشته در حالی که صفحه فارسی پربارتر است! ظاهرا ما ایرانیها زبان اعراب را بهتر از خودشان بلدیم!!!
چه گیری دادین به عدد .
این همه معارف در قران
این همه عشق در قرآن
این همه درس عبرت در قرآن
این همه زندگی در قرآن
رفتین به چی گیر دادین . منکر این ها نیستم هر چند اهل حساب کتاب هستم و گاهی برای خودم دودوتا چهارتا هم میکنم اما هیچ وقت برایم این حرفها خیلی جالب نبوده
مخبت در قرآن عشق در قرآن محکم بودن در قران برایم خیلی جالب بوده
خب با این اوصاف حداقل در چند قرن اخیر قرآنی که دست مسلمین بوده چه شیعه چه سنی چه بقیه فرقه ها چه ایران چه عثمانی چه بقیه جاها همگی یکسان بوده است و همانطور که در پست آغاز تاپیک گفته ام این قرآن بگونه ای عمدی به این شکل درآمده است مثلا از قصد بجای "هو الصمد" آمده "الله صمد" یا بجای "قوم لوط" آمده "اخوان لوط" و اینها را نباید نادیده بگیریم. من نظر نهاییم این هست که قرآن نوشته دست بشر نمیتواند باشد یا کار خداست یا کار شیطان است یا با احتمالی بسیار پایین تر (به هر حال محال نیست) کار موجودات فضایی هم میتواند باشد.لینکی هم که جناب muiacir به آن اشاره کردند را خواندم که در آن گفته شده بود فلان روابط گفته شده که در قرآن هست اما با شمارش تعداد کلمات نویسنده فهمیده است که دروغین بوده است. بله اکثر ادعاها غلط هستند اما الباقی اگر به شیوه منطقی شمارش شوند درستی ادعا ثابت میشود. مثلا بنده خودم در تاپیکی 10 ادعای غلط رشاد خلیفه را که وی گفته بود تعداد تکرار حروف مقطعه در سوره هایش مضرب 19 هست را نشان دادم اما خب اکثریت وقتی چنین چیزی را میشنوند میگویند خب غلطه و طرف هم کلاهبرداره اما حقیقت این است که مثلا اگر 7 سوره پیاپی که با "حم" شروع شده اند را را تعداد "ح" و "م" هایشان را بشماریم روابطی حیرت انگیز بدست میدهند یعنی حرف های رشاد خلیفه همگیشان دروغ نبوده است:
در اين هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتيب:
[=Symbol]· در سوره مؤمن يا غافر (سوره 40) ، 64 و 380،
[=Symbol]· در سوره فصلت (سوره 41)، 48 و 276،
[=Symbol]· در سوره شوری (سوره 42) ، 53 و 300
[=Symbol]· در سوره زخرف (سوره 43) ، 44 و 324
[=Symbol]· در سوره دخان (سوره 44) ، 16 و 150
[=Symbol]· در سوره جاثيه (سوره 45) ، 31 و 200
[=Symbol]· در سوره احقاف (سوره 46) 36 و 225 ميباشد.
64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147
= 19 X 113
حالا اگر رقمهای اين اعداد را با هم جمع كنيم:
6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113
می بينيم حاصل جمع اين رقمها درست 113 يعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.بنده همه روابط را با استفاده از جستجوگر مرورگر کروم و سایت پارس قرآن بررسی کردم و همگی ادعاها صحیح بودند. در مورد سوره شوری که در آیه دومش "عسق" آمده است باید توجه داشت که این 3 حرف باید جداگانه بررسی شوند و نتیجه اینکه:
ح=98 بار
م=54 بار
ق=57 بارآمده است که هم مجموع شماره ها مضرب 19 است:
9+8+5+4+5+7=38
38/19=2هم مجموع تکرارها مضرب 19 است:
98+54+57=209
209/19=11
نکته ای که باید مد نظر بگیرین این هست که بعضا برای یک کلمه باید مشتقات رو در نظر گرفت و برای یکی نباید در نظر گرفت تا با محتوای اعجاز عددی جور در بیاد.در واقع قانون خاصی وجود نداره ، بلکه بحث سر اینه که ملت نشستن یه جوری این موارد رو به هم مرتبط کنند.تقریبا 50 تمام موارد اعجاز عددی یه جورایی سعی در مرتبط شدن داشته.
عجیبه برام که چگونه شما اون رو با این تفاسیر حتما از جانب شیطان یا خدا میدانید.هرچند قرآن میگه شیطان هم به اولیای خودش وحی انجام میده ولی این اعجاز عددی متاسفانه با عقل جور در نمیاد چون قانون ثابتی نداره
چرا عدد 19 و عدد دیگر نه؟!:1-تعداد نگهبانان جهنم 19 نفر است.
2-اولین آیه قرآن "بسم الله الرحمن الرحیم" 19 حرف دارد.
3-اولین آیه آخرین سوره قرآن 19 حرف دارد. (اذا جاء نصر الله والفتح)
4-اولین سوره ای که به پیامبر نازل شد سوره علق بود که 19 آیه داشت.
5-سوره علق از آخر قرآن نوزدهمین سوره است.دلیل اصلی انتخاب عدد 19 همان دلیل دوم هست و بنده هم از روی روابط آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" که 18 رابطه تا 73 رقم بر حسب عدد 19 هست عدد 19 را به عنوان کلید کدهای عددی قرآن قبول دارم.
6- دوره های تاریخی بنی اسرائیل هر کدام 19 سال طول میکشد
7- اسرائیل اول توسط بخت النصر در سال نوزدهم پادشاهی او متلاشی شد
8 -تنها 19 پادشاه بر بنی اسرائیل حکومت کرده است
=> بعد از وفات سلیمان بنی اسرائیل به دو دسته تقسیم شدند. حکومتی در جنوب شکل یافت که در سال 722 توسط آشوریان متلاشی شد. و حکومتی نیز توسط جودا در شمال تأسیس شد که توسط بابلیان در سال 586 به رهبری بخت النصر و کمک های رسیده از بلخ خراسان در زمان لهراسب شاه پادشاه پارسیان از میان رفت.
تفاوت میان این دو دولت 136 سال است. یعنی دولت جنوب 136 سال بیشتر از دولت جودا در شمال طول کشیده است اما بنابر نوشته فلیپ حطی درتاریخ فلسطین
علیرغم این تفاوت بسیار زیاد در هر کدام تنها 19 پادشاه حکوکت کرده است.
9- تاریخ عبری (بنی اسرائیل) از دوره ی 19 ساله تشکیل شده است
از مطالعه دقیق تاریخ بنی اسرائیل چنین استنباط میشود که تاریخ بنی اسرائیل نیز همچون قرآن کریم حول محور عدد 19 میچرخد!
++ امام صادق علیه السلام :
ای ابا لبید : برای من در مورد حروف مقطعه قرآن دانش انباشته ایست. آنگاه فرمود:
الف مساویست با یک و لام مساویست با سی و میم مساویست با چهل وصاد مساویست با نود. و مجموع آن مساویست با عدد یکصد وشصت ویک. آغاز خروج امام حسین در (الم) بود. آنگاه که زمان او سر آمد مردی از بنی عباس قیام کرد در (المص) وقیام قایم ما بعد از انقضای مدت او در (الر) خواهد بود.
این مطلب را درک کن واین راز را نگهدار.
بحار الانوار مجلسی ج13 106/52
- دوره های تاریخی بنی اسرائیل هر کدام 19 سال طول میکشد7- اسرائیل اول توسط بخت النصر در سال نوزدهم پادشاهی او متلاشی شد
8 -تنها 19 پادشاه بر بنی اسرائیل حکومت کرده است
=> بعد از وفات سلیمان بنی اسرائیل به دو دسته تقسیم شدند. حکومتی در جنوب شکل یافت که در سال 722 توسط آشوریان متلاشی شد. و حکومتی نیز توسط جودا در شمال تأسیس شد که توسط بابلیان در سال 586 به رهبری بخت النصر و کمک های رسیده از بلخ خراسان در زمان لهراسب شاه پادشاه پارسیان از میان رفت.
تفاوت میان این دو دولت 136 سال است. یعنی دولت جنوب 136 سال بیشتر از دولت جودا در شمال طول کشیده است اما بنابر نوشته فلیپ حطی درتاریخ فلسطین
علیرغم این تفاوت بسیار زیاد در هر کدام تنها 19 پادشاه حکوکت کرده است.9- تاریخ عبری (بنی اسرائیل) از دوره ی 19 ساله تشکیل شده است
سلام
سَیقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَیقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیبِ وَیقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا«الکهف-22»
به زودی خواهند گفتسه تن بودند [و] چهارمین آنها سگشان بود و میگویند پنج تن بودند [و] ششمین آنها سگشان بود تیر در تاریکی میاندازند و [عدهای] میگویند هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است جز اندکی [کسی شماره] آنها را نمیداند پس در باره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو
اگر به این ایه توجه بیشتری بنمایید متوجه میشوید که عدد خشک هیچ ارزشی ندارد و اصل مفهوم و معانی است اینکه تعداد اصحاب کهف چند نفر بوده چه ارزشی دارد مهم عمل انهاست مهم اینست که پس از سیصد و اندی چون بیدار شدند چه بر سرشان امد و انان که به حال انان اگاه شدند چه کردند و بجای انکه از حال انان عبرت بگیرند ، بر انان و نه بر خدای انان سجده گاه ساختند و اما بنی اسرائیل نیز چون اصل را رها کرده پیرامون عدد 19 میچرخیدند خداوند به انان رکب زد و انان را خاموش نمود و انان انچنان در عدد 19 خود غرق بودند که نفمیدند چه رکبی خورده اند خوب چرا ایه نمیگوید عدد ملائکه بهشت چند نفر است حال چه اهمیت دارد که عدد ملائکه دوزخ جند نفر باشد مگر از دوزخ راه گریزی هم هست در واقع دروازه های دوزخ 19 دروازه است حال هرکس دوست دارد وارد دوزخ شود بسم الله !
ظاهرا به غیر از کفار لجوج مومنین لجوج هم داریم!:khaneh: آقا جان این همه رابطه آوردم که همگی صحیح بودند باز هم میگویید اینها معجزه نیست؟! شما فقط اشاره کن من 100 جور رابطه عددی از قرآن برات میارم اما اگر بنا بر لجاجت باشد 100 میلیون تا هم کافی نیست!
شما مطمئنا نماز میخوانید فقط به من بگویید هنگام خواندن سوره فاتحه چند بار دهانتان بسته میشود؟ این سوره 4 تا "ب" و 15 تا "م" دارد یعنی دهان 19 بار بسته میشود. اینم یک نشونه دیگر بر اینکه چرا 19 و اعداد دیگر نه. اینکه عدد 19 عدد مقدس بهاییان هست رو بیخیال ما خودمون از تو قرآن به اندازه کافی دلیل بر استناد بر 19 داریم.
یک ربع وقت بزار و با جستجوگر مرورگر کروم و سایت پارس قرآن تعداد تکرار حرف "ط" را قبل و بعد واژه "طه" در سوره "طه" بشمار خواهی دید که 636 بار قبل و 636 بار بعد از واژه "طه" حرف "ط" تکرار شده است و 636+1+636=1273/19=67. آیا همه اینها اتفاقی هستند؟! اتفاق 1 بار 2 بار 3 بار نه دیگه 100 بار!!!
این آقای رشاد خلیفه درسته که آخر گفت من پیامبرم و روابطش در خیلی جاها غلط بود اما حرف درست هم زد. بعضی از ادعاهاش برای بررسی خیلی وقت گیره و من هم برای همین بررسیشون نکردم ولی در الباقی ادعاهای ایشون روابط صحیح کم نیست.
این هم که برخی دوستان میگویند چرا علمای اسلام این روابط را نادیده میگیرند علتش این است که فکر میکنند همه این ادعاها غلط است! تا آنجایی که من میدانم خدا گفته قرآن خود یک معجزه هست خب چرا از نظر روابط عددی معجزه نباشد؟! حتما فقط باید بگوییم از نظر ادبی معجزه هست؟! این روابط را چگونه میتوان نادیده گرفت؟!
مثال هایی دیگر از "ق":
[=georgia]1- تعداد قاف در شش سوره ای که شماره سوره فاکتوری از 19 است (19 ,38 ,57 ,76 ,95 و 114) برابر 228 (19*12) است.
2-[=georgia]نوزدهمین ق در آیه 19 بقره است.
3-[=georgia]آیه هایی که 19 قاف اول قرآن در آنها آمده عبارتند از: 1:6 - 2:2 - 2:3 - 2:4 - 2:7 - 2:8 - 2:10 - 2:11 - 2:13 - 2:14 - 2:17 - 2:19 ؛ جمع شماره آیه ها برابر 114 می شود(19×6).
حرف مقطعه "ق" روابط بسیاری دارد و بنده فقط 3 تاشون رو که براحتی صحیح بودنش را میتوان آزمود برایتان آوردم. باز هم میگید اتفاقیه؟! بگید تا بازم بیارم. :ok:
مثال هایی دیگر از "ق":
[=georgia]1- تعداد قاف در شش سوره ای که شماره سوره فاکتوری از 19 است (19 ,38 ,57 ,76 ,95 و 114) برابر 228 (19*12) است.
2-[=georgia]نوزدهمین ق در آیه 19 بقره است.
3-[=georgia]آیه هایی که 19 قاف اول قرآن در آنها آمده عبارتند از: 1:6 - 2:2 - 2:3 - 2:4 - 2:7 - 2:8 - 2:10 - 2:11 - 2:13 - 2:14 - 2:17 - 2:19 ؛ جمع شماره آیه ها برابر 114 می شود(19×6).حرف مقطعه "ق" روابط بسیاری دارد و بنده فقط 3 تاشون رو که براحتی صحیح بودنش را میتوان آزمود برایتان آوردم. باز هم میگید اتفاقیه؟! بگید تا بازم بیارم. :ok:
چند نکته :
1 - چرا شما میگین با وجود روابط عددی ، باید به ما اثبات بشه که قرآن معجزه هست.یعنی وجود روابط عددی خاص در نوشته های یک کتاب باعث میشه اون کتاب معجزه بشه؟
2 - خیلی جاها هم سعی شده این روابط عددی رو درست در بیارند و همونطور که عرض کردم حدود 50 درصد این روابط تقریبا میشه خلافشون رو ثابت کرد.چون قانون ثابتی وجود نداره.فلانی میگه واژه یوم فلان تعداد تکرار شده اما معلوم نیست باید الیوم ، یوما و ... رو هم در نظر گرفت یا خیر
3 - چرا در مورد این رابطه خاص عددی در قرآن ، هیچ حدیثب در دوره 250 ساله اءمه نداریم؟
پی نوشت : من واژه مومن لجوج رو شنیده بودم اما کافر لجوج رو دفعه اوله میشنوم.یعنی به نظرتون ما کافری هم داریم که لجوج باشه؟!
ظاهرا به غیر از کفار لجوج مومنین لجوج هم داریم! آقا جان این همه رابطه آوردم که همگی صحیح بودند باز هم میگویید اینها معجزه نیست؟! شما فقط اشاره کن من 100 جور رابطه عددی از قرآن برات میارم اما اگر بنا بر لجاجت باشد 100 میلیون تا هم کافی نیست!شما مطمئنا نماز میخوانید فقط به من بگویید هنگام خواندن سوره فاتحه چند بار دهانتان بسته میشود؟ این سوره 4 تا "ب" و 15 تا "م" دارد یعنی دهان 19 بار بسته میشود. اینم یک نشونه دیگر بر اینکه چرا 19 و اعداد دیگر نه. اینکه عدد 19 عدد مقدس بهاییان هست رو بیخیال ما خودمون از تو قرآن به اندازه کافی دلیل بر استناد بر 19 داریم.
یک ربع وقت بزار و با مرورگر کروم و سایت پارس قرآن تعداد تکرار حرف "ط" را قبل و بعد واژه "طه" در سوره "طه" بشمار خواهی دید که 636 بار قبل و 636 بار بعد از واژه "طه" حرف "ط" تکرار شده است و 636+1+636=1273/19=67. آیا همه اینها اتفاقی هستند؟! اتفاق 1 بار 2 بار 3 بار نه دیگه 100 بار!!!
این آقای رشاد خلیفه درسته که آخر گفت من پیامبرم و روابطش در خیلی جاها غلط بود اما حرف درست هم زد. بعضی از ادعاهاش برای بررسی خیلی وقت گیره و من هم برای همین بررسیشون نکردم ولی در الباقی ادعاهای ایشون روابط صحیح کم نیست.
این هم که برخی دوستان میگویند چرا علمای اسلام این روابط را نادیده میگیرند علتش این است که فکر میکنند همه این ادعاها غلط است! تا آنجایی که من میدانم خدا گفته قرآن خود یک معجزه هست خب چرا از نظر روابط عددی معجزه نباشد؟! حتما فقط باید بگوییم از نظر ادبی معجزه هست؟! این روابط را چگونه میتوان نادیده گرفت؟!
شما اولیش را ثابت کن بقیه طلبت اینکه میفرمایید بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف دارد با تکیه بر یک رسم الخط است یعنی وقتی این رابطه بدست میاید که الف رحمان را و تشدد و الف الله را در نظر نگیریم و این بر خلاف قانون حروف عربی است در مورد قوانین اقای رشاد نیز وقتی شما بر قانون اعداد خشک تکیه میکنی باید بدانی که قوانین ریاضی محض است و استثنا پذیر نیست یعنی وقتی در یک جا صدق نکند دیگر قانون ریاضی نیست و کل ان باطل میشود !
- چرا شما میگین با وجود روابط عددی ، باید به ما اثبات بشه که قرآن معجزه هست.یعنی وجود روابط عددی خاص در نوشته های یک کتاب باعث میشه اون کتاب معجزه بشه؟
نه صرفا بلکه این روابط عددی باید ساختنش توسط یک انسان در 1400 سال پیش غیر ممکن باشد.
- خیلی جاها هم سعی شده این روابط عددی رو درست در بیارند و همونطور که عرض کردم حدود 50 درصد این روابط تقریبا میشه خلافشون رو ثابت کرد.چون قانون ثابتی وجود نداره.فلانی میگه واژه یوم فلان تعداد تکرار شده اما معلوم نیست باید الیوم ، یوما و ... رو هم در نظر گرفت یا خیر
شما مثال بزن من دلیلش را میاورم. در مورد یوم ملاک این است که فقط پیشوندها را باید پذیرفت بعلاوه حالت نکره یوم یعنی یوما پسوند ها قابل پذیرش نیستند. حالت مثنی و جمع یوم هم که 30 بار آمده به اندازه تعداد روزهای ماه.
- چرا در مورد این رابطه خاص عددی در قرآن ، هیچ حدیثب در دوره 250 ساله اءمه نداریم؟
ائمه مطمئنا میدانستند که چنین روابطی هست و به سبب اتصال به خدا از آینده خبر داشتند و حقایق علمی را هم میدانستند اما در مورد اینها صحبتی نکردند تا خود بشر به اینها دست بیابه.
پی نوشت : من واژه مومن لجوج رو شنیده بودم اما کافر لجوج رو دفعه اوله میشنوم.یعنی به نظرتون ما کافری هم داریم که لجوج باشه؟!
منظور از کافر لجوج کافری هست که حرف حق را قبول نکنه. مومن لجوج هم یک جور تناقض داخلی داره یعنی مومنی که هم حرف حق را قبول دارد و هم ندارد!
شما اولیش را ثابت کن بقیه طلبت اینکه میفرمایید بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف دارد با تکیه بر یک رسم الخط است یعنی وقتی این رابطه بدست میاید که الف رحمان را و تشدد و الف الله را در نظر نگیریم و این بر خلاف قانون حروف عربی است در مورد قوانین اقای رشاد نیز وقتی شما بر قانون اعداد خشک تکیه میکنی باید بدانی که قوانین ریاضی محض است و استثنا پذیر نیست یعنی وقتی در یک جا صدق نکند دیگر قانون ریاضی نیست و کل ان باطل میشود !
منظورتون از اولیش کدام هست؟ منظور از بسم الله الرحمن الرحیم رسم الخط مشهورش هست یعنی بسم الله الرحمن الرحیم و شمردن حروف بدون در نظر گرفتن اعراب شما لینک زیر را بخوان و ببین میتونی جمله ای مثل بسم الله الرحمن الرحیم بیاوری:
http://www.quran-farsi.net/miricals2.htm
منظور من از جامع نبودن معجزات سه چیز است یکی ساده نبودنشان هست دیگری چرا خدا به اشکال مختلف مسئله ای رو مطرح کرده و آخری چرا در یک جاهایی اعجاز چند بعدی هست و در جاهای دیگر نیست.
منظورتون از اولیش کدام هست؟ منظور از بسم الله الرحمن الرحیم رسم الخط مشهورش هست یعنی بسم الله الرحمن الرحیم و شمردن حروف بدون در نظر گرفتن اعراب شما لینک زیر را بخوان و ببین میتونی جمله ای مثل بسم الله الرحمن الرحیم بیاوری:http://www.quran-farsi.net/miricals2.htm
منظور من از جامع نبودن معجزات سه چیز است یکی ساده نبودنشان هست دیگری چرا خدا به اشکال مختلف مسئله ای رو مطرح کرده و آخری چرا در یک جاهایی اعجاز چند بعدی هست و در جاهای دیگر نیست.
جناب mir@ در همان لینکی که گذاشتید مثلاً آمده شمارهی سوره را با تعداد آیات آن جمع زده و نتیجهگیریهایی کرده، اما شما که دیگر میدانید که شمارهی سورهها جزء قرآن کنونی نباید به حساب بیاید چون این شمارهها اعتباری است و در زمان عثمان که کتاب را رسماً قرار گذاشتند که به صورتی همسان (استاندارد) همهجا ارائه شود این ترتیب بین سورهها قرار داده شد. حتی مثلاً در شمارهی آیات هم این مسأله لزوماً درست نیست. مثلاً در فقه شیعه اگر کسی سورهی فیل را در قرائت نماز بخواند باید سورهی قریش را هم بخواند و برخی علما معتقد هستند که علت این مسأله این است که این دو سوره در واقع یک سوره هستند که در میانهی آن بسماللهالرحمنالرحیم آمده و اهل سنت گمان کردند دو سوره هستند، یعنی این دو سوره هم مانند سورهی نمل باید باشند و چون شیعه معتقد است در نماز باید یک سورهی کامل خوانده شود اگر کسی آن سوره را بخواند بعد باید آن یکی سوره را هم بخواند تا قرائتش کامل شود. تا قرآن امیرالمؤمنین علیهالسلام آورده نشود ترتیب درست سورهها را ما نمیدانیم، اگرچه ظاهراً ترتیب آیات همین الأن هم درست است.
ما داریم سعی میکنیم که بگوییم این روابط عددی میتوانند بعضا درست هم باشند ولی نه لزوماُ هر رابطهای و این از علوم غریبه است و استخراجش هم کار هر کسی نیست. الأن اگر کسی بگوید من با ترتیب سورهها رابطهی خاصی به دست آوردم که کار بشر نیست حالا کار خداست یا شیطان نظر شخصیم این است که بگویم این کار شیطان است و وسیلهاش هم سومی و عمال او بودند که کتاب را اینطور استانداردسازی کردند، حتی بسماللهالرحمنالرحیم اول هر سوره را هم گمان میکنند جزء خود قرآن نیست و تبرکا اضافه میکنند و مینویسند. در حال حاضر ما بهتر است به مفاد کتاب خدا بپردازیم نه به جلد کتاب و فهرست کتاب و ... که کار غیرخداست.
یا علی
منظورتون از اولیش کدام هست؟ منظور از بسم الله الرحمن الرحیم رسم الخط مشهورش هست یعنی بسم الله الرحمن الرحیم و شمردن حروف بدون در نظر گرفتن اعراب شما لینک زیر را بخوان و ببین میتونی جمله ای مثل بسم الله الرحمن الرحیم بیاوری:
مشکل شما همین جاست این جا بحث اعراب نیست الف در رحمان وجود داشته ودارد کما اینکه در فارسی رحمن عربی را رحمان مینویسیم و همچنین در بین الله نیز یک الف وجود دارد در واقع وقتی کسی به بطن قران توجه نکند و انرا ظاهری ببیند دچار چنین اشتباهاتی میشود و نه تنها چیزی را نمیتواند ثابت کند بلکه به قران لطمه نیز میزند به امید تعقل و تفکر در بطن قران کریم
این هم که برخی دوستان میگویند چرا علمای اسلام این روابط را نادیده میگیرند علتش این است که فکر میکنند همه این ادعاها غلط است! تا آنجایی که من میدانم خدا گفته قرآن خود یک معجزه هست خب چرا از نظر روابط عددی معجزه نباشد؟! حتما فقط باید بگوییم از نظر ادبی معجزه هست؟! این روابط را چگونه میتوان نادیده گرفت؟!
بسم الله الرحمن الرحيم
معجزه بودن قرآن تنها منحصر به جنبه ادبي نيست و جنبه هاي ديگري نيز وجود دارد.
اما در مورد اينكه آيا اعجاز از جهت عددي را مي توان يك جنبه از اعجاز قرآن شمرد يا نه، نياز به توضيح دارد.
يكي از جنبه هاي معجزه اين است كه كاملا صحيح و مطابق با حق باشد. اما در مورد اعجاز عددي قرآن خودتان اشاره كرديد كه مواردي ادعا شد كه صحت آن با خدشه مواجه است، اگر چه موارد صحيح فراواني نيز وجود دارد.
حتي اگر يك مورد اشتباه نيز وجود داشته باشد، نمي توان آن را به عنوان جنبه اي از اعجاز برشمرد.
بنابراين تا وقتي كه يك روش و معيار و اصول مشخص و منضبط به دست نيايد نمي توان جنبه عددي را به عنوان اعجاز تلقي كرد.
اگر چه مواردي نيز وجود دارد و كاملا صحيح مي باشد و ميتوان از آنها پي به فوق العاده بودن نظم روابط موجود پي برد، اما بايد به يك معيار و قانون دقيق و كلي رسيد تا بتوان ادعاي اعجاز عددي را به صورت جدي مورد توجه قرار داد و پذيرفت.
سوال: آیات اعجاز عددی قرآن صحیح و قابل قبول است؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
برخي از نويسندگان و صاحبنظران در چند دهه اخير بّعد ديگري براي اعجاز قرآن بيان كردهاند كه همان اعجاز عددي قرآن است . اينان ادعا ميكنند كه يك نظم رياضي بر قرآن حاكم است .
در مقابل آنان، گروه ديگري از نويسندگان و صاحبنظران قرآني، قرار دارند كه اين مطالب را نميپذيرند . و برخي محاسبات آنان را خطاآلود ميدانند . و حتي برخي نويسندگان با شدت هر چه بيشتر قسمتي از اين مطالب را توطئه بهائيت معرفي ميكنند و آن را يك جريان انحرافي ميدانند و در اين مورد به ادعا نبوت رشاد خليفه و كشته شدن او استشهاد ميكنند.[1]
یکی از مشهورترین افرادی که در مورد اعجاز عددی قرآن بحث کرد دانشمند مصری« رشاد خلیفه» بود. یکی از نکات مهم در بحث های رشاد خلیفه تاکید بر عدد 19 می باشد.
اظهارات دكتر رشاد خليفه در طول ساليان دراز، موافقان و مخالفانى داشته است و بسيارى نيز نظريه او را در حد نقل و بدون تأييد محتواى آن، در نوشته هاى خويش آورده اند. تأمل و دقت در پيشفرضها و شيوه محاسبات او، خبر از تلاش فراوانش مىدهد، ولى نقاط ضعفى را آشكار مىسازد كه چشم پوشى از آنها چندان ساده نيست و بر فرض اثبات ضعفهاى مذكور، كاخ بلند محاسبات دكتر رشاد خليفه متزلزل شده و فرو مىريزد. ما در اين مجال اندك، از ضعفهاى مذكور به دو مورد اشاره مىكنيم و تحقيق و تدقيق بيشتر را بر عهده شما مىگذاريم.
يكى از پيشفرض هاى دكتر رشاد خليفه در محاسبات خويش، تدوين و ترتيب كنونى سوره ها است، ولى خود در برخى موارد از اين ترتيب دست برداشته و به ترتيب نزولى روى آورده است.
مورد ديگر، شيوه كتابت كلمات قرآن است. او مىنويسد: «اصل معروف در اين مورد، يگانگى زبان عربى قرآن است كه با عربى معمولى و متداول يكسان نيست؛ براى مثال: صلاة، صلوة؛ زكاة، زكوة و حياة، حيوة نوشته مىشود. نگارش بسيارى از كلمات قرآن نيز منحصر به آن است، مانند: امرأت، بصطة و غيره. نيازى به بيان اين مطلب وجود ندارد كه تغيير كتابت عربى قرآن به عربى متداول، تمام ويژگىهاى رياضى الفباى قرآنى را درهم فروريخته و حروف مقطعه را كلا بىمفهوم و معنا و اهميت جلوه مىدهد.»
از طرفى انتساب نگارش قرآن به وحى و تقديس آن چيزى نيست كه بتوان آن را پذيرفت؛ بسيارى از علماى علوم قرآنى به شيوه نگارش قرآن و خاستگاه آن پرداخته و غلطهاى نگارش قرآن را برشمرده اند. حتى برخى از متأخران از اينكه هنوز غلطهاى نگارش قرآن تصحيح نشده گله مند بوده و توصيه اكيد دارند كه بايد نگارش آن تصحيح شود.
با توجه به اشكالهاى ياد شده پذيرفتن نظريات دكتر رشاد خليفه مشكل است؛ اگرچه نمىتوان زحمات او را هيچ و پوچ فرض كرد. شايد روزى، گوشه اى از نتايج محاسبات وى زمينه كشفيّاتى را در قرآن پديد آورد.[2]
البته موارد بسیار زیادی از هماهنگی خاص میان کلمات بهم مرتبط در قرآن وجود دارد که به گوشه ای از آنها اشاره می شود:
1- كلمه «دنيا» و كلمه «آخرت» هركدام به تعداد مساوى يعنى 115 مرتبه در قرآن به كار رفته است. در صورتى كه لفظ دنيا به تنهايى و جدا از لفظ آخرت و همچنين لفظ آخرت، جداى از لفظ دنيا در آياتى چند به كار رفته است و در مواردى در كنار هم آمده است.
2- كلمه «بصر» با مشتقات آن به تعداد 148 مرتبه و مساوى با موارد كلمه «قلب» و «فواد» و مشتقات آنان است.
3- كلمه «بخل»، 12 مرتبه كه برابر با الفاظ «حسرت، طمع، جحود» است.
4- كلمه «الناس» و مشتقات و مترادفات، 368، كه مساوى به واژه «رسول» و مشتقاتش است.
5- كلمه «آيات»، 382 مرتبه كه برابر است با مجموع كلمه: «ناس» 241 مرتبه و «ملائكه»، 68 مرتبه و «عالمين»، 73 مرتبه.
6- كلمه «ايمان» و مشتقاتش 811 مرتبه كه برابر است با مجموع لفظ «علم» با مشتقاتش: 782 مرتبه و مترادف علم يعنى لفظ معرفت با مشتقاتش، 29.
7- لفظ «انفاق» با مشتقاتش، 73 مرتبه كه برابر است با لفظ «رضا» و مشتقاتش.
8- لفظ «ابليس»، 11 مرتبه كه برابر است با لفظ «استعاذه».
9- لفظ «الباب» به معنى خردها، 16 مرتبه كه برابر است با لفظ «الافئده» يعنى دلها.
10- لفظ «هدى»، 79 مرتبه كه برابر با لفظ «رحمت» است.
11- لفظ «فرعون»، 74 مرتبه كه برابر است با مجموع عدد لفظ «سلطان»، 37 مرتبه، و لفظ «ابتلاء»، 37 مرتبه، زيرا فرعون هم سلطان بود و هم محل ابتلاء و امتحان.
12- عدد اصحاب موكلين جهنم، 19 مرتبه كه برابر با عدد حروف «بسمله».
13- لفظ «جزاء و اجر» به تعداد، 117 مرتبه كه نصف لفظ «مغفرة» كه 234 مرتبه مىباشد.
14- لفظ «بعث» و مشتقات و مترادفات، 45 مرتبه كه برابر است با لفظ «صراط».
15- لفظ «برّ» و مشتقاتش، 20 مرتبه كه برابر با لفظ «ثواب» و مشتقاتش است.
16- لفظ «جحيم»، 26 مرتبه كه برابر با لفظ «عقاب» است.
17- لفظ «حساب»، 29 مرتبه كه برابر با مجموع لفظ «عدل» و «قسط» مىباشد.
18- لفظ «حيات» و مشتقاتش در مورد انسان، 145 مرتبه كه برابر با لفظ «موت» و مشتقاتش است.
19- لفظ «حرث»، 14 مرتبه كه برابر، با لفظ «زراعت» و برابر با لفظ «فاكهه» است.
20- لفظ «حرب» با مشتقاتش، 6 مرتبه كه برابر است با لفظ «اسرى».
21- لفظ «خيانت»، 16 مرتبه كه مساوى با لفظ «خبث» است.
22- لفظ «دين» با مشتقاتش، 92 مرتبه كه برابر با لفظ «مساجد» و مشتقاتش است.
23- لفظ «رسل»، 368 مرتبه، «نبى» 75 مرتبه، «بشير» 18 مرتبه، «نذير» 75 مرتبه، كه مجموع ارقام مذكور، 518 مرتبه است كه برابر است با تعداد نامهاى پيامبران در قرآن.
24- لفظ «رحيم» كه از اسماء حسنى است، 114 مرتبه، برابر با تعداد نام سوره هاى قرآن و دو برابر با لفظ «رحمن» مىباشد، با توجه به اينكه لفظ رحيم، اسم عام و صفت خاص است، برخلاف لفظ «رحمن» كه اسم خاص و صفت عام است.[3]
_____________________________________________________________________
[1] . بسام نهاد جرار، اعجاز الرقم 19 فيالقرآن الكريم، ص 21.
[2] - جواهرى، سيد محمد حسن، پرسمان علوم قرآنى، ص: 123-124.
[3] . مؤدب، سيد رضا ، اعجاز القرآن در نظر اهل بيت عصمت ع و بيست نفر از علماى بزرگ اسلام، ص: 184-186.