★آشنايي با برخي از راويان حديث شيعه ★

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
★آشنايي با برخي از راويان حديث شيعه ★


بسم الله الرحمن الرحیم


★★ آشنايي با برخي از راويان حديث شيعه ★★

جابر بن عبدالله

اسماء بنت عميس

عبدالله بن عباس

عمّار بن ياسر

سليم بن قيس هلالي

محمد بن مسلم

محمد بن أبي عمير

أبو حمزه ثمالي

أبو بصير

زراره بن أعين

صفوان بن يحيي

يونس بن عبدالرحمن

حسن بن محبوب

محمد بن عثمان

عبدالله بن جعفر الحميري

احمد بن محمد البزنطي

احمد بن محمد بن خالد برقي

عبدالعظيم الحسني

مختصر توضیحی در مورد هر یک از راویان در پستهای بعدی نوشته خواهد شد ...

با ما باشید ..


برگرفته از سایت اندیشه قم ..

★ جابر بن عبدالله ★

جابر پسر عبدالله انصاری، صحابی معروف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و از یاران امام علی و حسنین و امام زین العابدین علیهم السلام است. جابر امام باقر علیه السلام را نیز دیده است، امّا قبل از امامت امام باقر علیه السلام در سن 94 سالگی به سال 78 ه. ق درگذشته است. امام صادق درباره جابر فرمود: «او آخرین بازمانده اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شیفته و دلداده ما أهل بیت بود.»

جابر بنا بر روایتی كه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیده بود، در انتظار دیدن امام باقر علیه السلام بی تاب بود و در مسجد در حالی كه عمامه ای سیاه بر سر داشت می نشست و ندا می داد: «یا باقر العلم! یا باقر العلم!» مردم مدینه كه این حال جابر را می دیدند، او را به هذیان گویی متهم می كردند، ولی جابر می گفت: «به خدا قسم هذیان نمی گویم. از پیامبر شنیدم كه فرمود: تو مردی از خاندان مرا می بینی. نام او نام من وشمایل او شمایل من است. او شكافنده علم است. این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است كه مرا بر این گفته وا می دارد.»

شأن ومنزلت جابر چنان است كه امام باقر علیه السلام فرمود: «جابر از رسول خدا برای من حدیث كرد و جابر دروغ نمی گوید.» او در عشق و ارادت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ثابت قدم بود و در محله های مدینه رفت و آمد می كرد و می گفت: «علی خَیرُ البَشَر فَمَن أَبی فَقَد كَفَر».
جابر در حالی كه پیرمرد سالخورده ای شده بود به دیدن امام باقر علیه السلام ـ كه نوجوان بودند ـ شتافت. امام را در آغوش گرفت و سر مبارك او را بوسید و گفت: «رسول خدا مرا فرمان داد كه سلام او را به تو برسانم.» و امام فرمود: «بر او و بر تو سلام باد.»، آنگاه جابر متواضعانه گفت: «پدر و مادرم فدای تو، برای من شفاعت روز قیامت را ضمانت كن» و امام فرمود: «چنین كردم ای جابر».

جابر از شمار افرادی بود كه تأویل آیه «ان الّذی فرض علیك القرآن لرادّك إلی معاد» را می دانست؛ یعنی به رجعت معتقد بود. در قرن اوّل كمتر كسی به رجعت اعتقاد داشت. أبو حمزه ثمالی، أبو زبیر، جابر بن یزید و بسیاری دیگر از او روایت نقل كرده اند

.سايت hadith.net

★ اسماء بنت عمیس ★

در میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وائمه علیهم السلام زنانی دوستدار علم ومعرفت بودند وبا نقل روایت دانش خود را نشان دادند. در آثار رجالی، بخشی به معرفی این زنان اختصاص دارد.

اسماء دختر عمیس وخواهر میمونه ـ همسر رسول خدا ـ است. او در ابتدا با جعفر بن أبی طالب ازدواج كرد وهمراه او به حبشه مهاجرت نمود و پس از شهادت جعفر در سال هشتم هجرت با ابوبكر ازدواج كرد. محمد بن أبی بكر ثمره این ازدواج است. پس از درگذشت أبوبكر به عقد امام علی علیه السلام درآمد ودر سال 40ه ق درگذشت.

اسماء از پیشگامان در اسلام است و همواره در دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پایدار بود و از آن هنگام كه به مدینه آمد، همچون مادری مهربان، محرم اسرار فاطمه زهرا سلام الله علیها بود. وی بنا به خواسته حضرت زهرا، تابوتی برای آن حضرت سفارش داد، تا حجم بدن مباركش پیدا نباشد. وبنابر وصیت آن حضرت در شستن بدن مطهر فاطمه سلام الله علیها به امام علی علیه السلام یاری رساند.
اسماء از شهود قضیه فدك وتكذیب كنندگان حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نوّرث ما تركناه صدقه» است، امّا ابوبكر شهادت او را نپذیرفت.

امام باقر علیه السلام در روایتی هفت خواهر بهشتی را نام می برد و رحمت الهی را بر آنان می داند كه در ابتدای آنها نام اسماء دختر عمیس است. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نام اسماء در میان خواهران مؤمن آمده است. امام صادق علیه السلام نجابت محمد بن أبی بكر را از جانب مادرش اسماء بنت عمیس می داند.

شیخ طوسی او را از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می شمارد.
اسماء از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وحضرت فاطمه سلام الله علیها روایت نقل می كند وعبدالله بن جعفر، قاسم بن محمد بن أبی بكر، فاطمه دختر امام علی علیه السلام وعبدالله بن عباس وبرخی دیگر از او حدیث شنیده اند.

سايت hadith.net

★ عبدالله بن عباس ★

عبدالله بن عباس پسر عموى پیامبر :sallallah: و از مفسران و راویان شناخته شده است. ابن عباس از پیامبر :sallallah:امام على:alayhe: وامام حسین :alayhe:روایت نقل مى كند. وى در سال یازدهم بعثت متولد شد وبه سال 69 در سن 71 سالگى در گذشت محمد بن حنفیه بر او نماز خواند وگفت: «امروز خدایى مَرد این امت درگذشت.»

ابن عباس در آخر عمر نابینا شد. برخى علت نابینایى وى را گریه بسیار بر امام على وحسنین علیهم السلام دانسته اند و برخى نیز علت نابینایى او را همراهى نكردن با امام حسین :alayhe:مى دانند.

در زمان حكومت امام على :alayhe:از یاران آن حضرت بود و به نمایندگى از آن حضرت براى بحث و گفتگو با خوارج انتخاب شد و در جنگ جمل به نمایندگى امام به سوى عایشه رفت و در یك گفتگوى صریح و با دلایل متقن از او خواست به سوى مدینه كوچ كند.

در ماجراى حكمیت، امام على :alayhe:نخست او را به عنوان نماینده خود تعیین كرد و در توصیف او فرمود: فَاِنَّ عَمراً لایعقد عُقْده الاّ حَلَّها عبدالله ولایَحِلّ عُقْده إلاّ عَقَدَها ولایبرم أمراً إلاّ نقضه ولاینقض أمراً إلاّ أبرمه.

امّا حضرت با مخالفت خوارج مواجه شد و بناچار أبو موسى أشعرى را برگزید.
ابن عبّاس انسانى باهوش بود و زبانى رسا داشت و در علم فقه، تفسیر، تأویل، انساب و شعر كم نظیر بود. وى از شاگردان ممتاز امام على :alayhe: به شمار مى رفت و دعاى پیامبر :sallallah:كه فرمود: «خدایا او را در شناخت دین آگاه ساز» پشتوانه او بود.

علّامه حلّى او را چنین توصیف مى كند: «دوستدار امام على :alayhe:و شاگرد او بود و حال او در بزرگوارى و اخلاص نسبت به امیرمؤمنان:alayhe: مشهورتر از آن است كه پوشیده بماند». ابن داود حلّى بالفظ رضى الله عنه از او یاد مى كند و از او به نیكى نام مى برد.

گفتنى است سخنانى نیز در قدح او وجود دارد. مسأله برداشت وى از بیت المال بصره و نامه عتاب آلود امام على علیه السلام به او، مورد توجه علماى رجال قرار گرفته است، برخى از دانشمندان چنین احادیثى را مردود دانسته و محبت او به امام على علیه السلام را سبب ساخته شدن روایات دروغین دانسته اند.

بعضى دیگر این روایات را نفى نمى كنند، بلكه معتقدند او معصوم نبود و امام على علیه السلام در كار حق ملاحظه هیچ كس را نمى كرد. با وجود همه این بحثها، دانشمندان معروف شیعه او را جلیل القدر و بلند مرتبه، ثقه و مدافع امام على و حسنین علیهم السلام دانسته اند. عبدالله بن عباس از سعدبن عباده، عمّار یاسر، أبوذر غفارى، ام سلمه و دیگران روایت شنیده است و أبو سعید خدرى، عبدالله بن جعفر، سعید بن جبیر، عكرمه و بسیارى دیگر از او روایت مى كنند.


سايت hadith.net

★ عمّاربن یاسر ★


عمّار پسر یاسر و كنیه وی ابویقظان است. او یكی از چهار مرد بزرگ زمان خود بود كه از پیشقدمان در اسلام بود. سه مرد دیگر عبارتند از أبوذر، مقداد و سلمان. پدر و مادر عمار در راه اسلام و دفاع از پیامبر :sallallah: شكنجه های فراوانی را تحمّل كردند و در آخر به شهادت رسیدند. پیامبر :sallallah:هرگاه آزار و اذیّت قریش نسبت به خاندان عمّار را می دید، آنان را به بهشت بشارت می داد و می فرمود: صبراً یا آل یاسر فإنّ موعدكم الجنه.

عمّار پس از تحمل شكنجه، در حالی كه شدیداً كراهت داشت، آنچه را كه كفار خواستند بر زبان آورد و توانست جان سالم به در آورد و این آیه در حق او فرود آمد كه مبدأ تقیه در اسلام است: إلاّ من أكره و قلبه مطمئن بالإیمان.
عمّار از مهاجران به حبشه و از نمازگزاران دو قبله و حاضرشدگان در بدر و نبردهای دیگر می باشد و در بیعه رضوان نیز همراه پیامبر :sallallah:بود كه هریك از این اوصاف برای فضل و برتری او كافی است. پیامبر :sallallah:بارها او را مدح و ستایش كرده است. و درباره او فرمود: «ایمان تمام وجود عمّار را، از فرقِ سر تا پای او، فرا گرفته و با گوشت و خونش عجین شده است». همچنین پیامبر :sallallah:به امام علی علیه السلام فرمود: «بهشت مشتاق تو و عمّار و سلمان و أبی ذر و مقداد است».

و درباره شخصیت عمّار فرمود: «عمّار با حقّ است و حق با عمّار است هركجا كه باشد».

در هنگامی كه میان عمّار و خالدبن الولید گفتگویی شده بود، پیامبر :sallallah:فرمود: «هركس با عمّار دشمنی كند با خدا دشمنی ورزیده و هركه عمّار را ناراحت كند، خدا را ناراحت كرده، و هر كه عمّار را دشنام دهد، خدا را دشنام داده است».

عمّار از معدود طرفداران امام علی :alayhe:پس از پیامبر بود و در تشییع جنازه حضرت فاطمه سلام الله علیها شركت داشت و از فرماندهان امام علی علیه السلام در جنگ جمل و صفین به شمار می رفت و پایه اعتماد مردم به حكومت امام :alayhe:بود.

شهادت عمّار در سال 37 ه ق در جنگ صفین، سخن معروف پیامبر :sallallah:كه فرمود «عمّار را گروه یاغی و طغیانگر می كشد»، ماهیت معاویه و اطرافیانش را برای كسانی كه در شكّ و تردید بودند روشن كرد. پس از شهادت عمّار، بسیاری از كسانی كه از جنگ كناره گرفته بودند به نبرد برخاستند و به شهادت رسیدند.

دانشمندان علم رجال، روایات در مدح عمّار و جلالت شأن او را نزدیك به حدّ تواتر می دانند. عمّار روایاتی از پیامبر :sallallah:و امام علی :alayhe:و حذیفه بن یمان نقل كرده است و جابربن عبدالله، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عبّاس و...نیز روایاتی را از عمّار نقل می كنند.

سايت hadith.net

★ سُلَیْم بن قیس هلالی ★

شیخ أبو صادق سلیم پسر قیس كوفی از اصحاب امام علی، امام حسن، امام حسین و امام زین العابدین :alayhe:است. وی در سنین نوجوانی در ایّام حكومت عمر وارد مدینه شد و پس از آشنایی با اصحاب و یاران پیامبر :sallallah:همراهی امیرمؤمنان علی :alayhe:را انتخاب كرد و با سلمان و ابوذر و مقداد ارتباطی صمیمی داشت و از سیره پیامبر :sallallah:و وقایع پس از رحلت آن حضرت، به دقّت پرس و جو می كرد و جزئیات مسائل را به خاطر می سپرد.

با توجه به ممنوع بودن بیان روایت در زمان عمر و عثمان، به سختی احادیث خود را پنهان ساخت، تا این كه در دوره حكومت امام علی :alayhe:زمینه ثبت حقایق برای او آماده شد.

سلیم در نبردهای جمل، صفین و نهروان در كنار امام علی :alayhe:بود و در زمان امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام همواره همراهی این بزرگواران را ترجیح می داد و بنا بر احتمالی در هنگام واقعه كربلا زندانی بوده است. پس از شهادت امام حسین :alayhe: از یاران امام زین العابدین :alayhe:بود و در سال 75 ه ق از خشونت های حجّاج بن یوسف گریخت و به ایران آمد و در یكی از شهرهای فارس به نام نوبندجان اقامت گزید.
در این شهر با نوجوانی به نام أبان بن أبی عیاش آشنا شد و ذوق و شوق این جوان در فراگرفتن مسائل دینی موجب شد تا سُلَیم بن قیس در اواخر عمر خود كتابی كه از سخنان امام علی :alayhe:و فرزندان آن بزرگوار و دیگر یاران پیامبر :sallallah: گردآوری كرده بود، به او بسپارد و بر حفظ و نگهداری كتاب سفارش كند.

پس از درگذشت سُلَیم در سال 76، أبان به مدینه رفت و به حضور امام سجّاد :alayhe:شرفیاب شد و كتاب سُلَیم را به آن حضرت عرضه داشت. امام در فاصله سه روز در حالی كه دو صحابی پیامبر :sallallah:به نام أبو طفیل كنانی و عمربن أبی سلمه كتاب را برای ایشان می خواندند، از محتوای آن آگاهی یافت و فرمود: «سلیم راست گفته است. خدایش بیامرزد. همه اینها سخن ماست كه ما خبر داریم».

امام با این سخن نخستین كتاب تدوین شده شیعه را تأیید كردند.
نام سُلیم به عنوان مؤلف یكی از أصول معتبره شیعه ثبت شده است، هرچند كتابی كه اكنون به نام كتاب سُلَیم مشهور است، مورد بحث و گفتگوی دانشمندان قرار گرفته و عقیده دارند گذشت زمان، مطالب كتاب او را از تحریف مصون نداشته است.

أبان بن أبی عیّاس، ابراهیم بن عثمان و ابراهیم بن عمر یمانی از شاگردان سُلَیم هستند.



سايت hadith.net

★ محمّد بن مسلم ★


كنیه او أبوجعفر و أهل طائف است. در كوفه ساكن و به أعور و طحّان مشهور شد. محمّد پسر مسلم از برجسته ترین یاران و حواریون امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است. وی از پرهیزكارترین و دانشمندترین مردم كوفه بود و در سن هفتاد سالگی به سال 150 ه ق درگذشت.

محمّد بن مسلم از اصحاب اجماع است و هر روایتی كه او نقل كرده باشد، در نزد همه علما صحیح است. نجاشی دانشمند علم رجال او را آبروی شیعه و فقیه و پارسا می داند. شیخ مفید نیز وی را در زمره فقیهانی كه هیچ انتقادی برایشان نیست می شمارد.

وی چهارسال در مدینه اقامت كرد واز محضر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، احكام دین و معارف یقینی را آموخت و در عمر پر بركت خود سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام و شانزده هزار روایت از امام صادق علیه السلام نقل كرده است.

دانش فراوان او چنان است كه وقتی راوی جلیل القدر ـ ابن أبی یعفور ـ از امام صادق :alayhe:برای پرسشهایی كه پاسخ آنها را نمی داند و به امام هم دسترسی ندارد، سؤال می كند، امام محمّد بن مسلم را به او معرفی می كند. برتری او در میان اهل سنّت نیز مشهور است. أبو حنیفه ـ رئیس مذهب حنفیه ـ با فرستادن واسطه پاسخ مسائل خود را از او می پرسید.

محمّد بن مسلم مردی ثروتمند و متمكن بود و آن هنگام كه امام باقر :alayhe:به او فرمود: «تواضع كن»، زنبیلی از خرما برداشت و با ترازویی در مقابل مسجد جامع به فروختن خرما مشغول شد. بستگانش او را از این كار منع كردند، ولی او در پاسخ گفت: «مولایم مرا امر كرده و من مخالفت او را نمی كنم». خویشاوندانش از او خواستند حال كه تصمیم به انجام كاری دارد، آسیابی تهیه كند و به آرد كردن گندم مشغول شود. او این پیشنهاد را پذیرفت. از همین رو او را طحّان یعنی آرد فروش یا آسیابان نامیده اند.
امام باقر علیه السلام علاقه فراوانی به او داشت و در سفری وقتی محمّد بن مسلم وارد مدینه شد و از شدّت مریضی و كسالت نتوانست خدمت امام شرفیاب شود، امام توسط غلام خود شربتی مطبوع برای او فرستاد كه بی درنگ حالش خوب شد و به خدمت امام رسید.

محمّدبن مسلم از أبو حمزه ثمالی، حمران، أبوالصباح و بسیاری دیگر روایت نقل می كند و بزرگانی همچون ابن رئاب، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمن از او روایت شنیده اند.


سايت hadith.net

★ محمّد بن أبی عمیر ★


محمّد پسر زیاد و كنیه وی أبو أحمد أزدی است. بیشتر با كنیه پدرش او را می خوانند و به ابن أبی عمیر شهرت دارد. وی از یاران و صحابه امام كاظم و امام رضا و امام جواد علیهم السلام است و در سال 217 ه ق درگذشت. شیعه و اهل سنت او را مورد اطمینان دانسته اند. او از اصحاب اجماع است و یكی از راویان اصلی اصول أربعمائه به شمار می رود. وی عابدترین و پرهیزكارترین مردم زمانش بود. جاحظ ـ دانشمند معروف أهل سنت ـ در برتری مردم قحطان بر عدنان، از ابن أبی عمیر نام می برد وبدین وسیله افتخار می كند.

محمد بن ابی عمیر در بیان كردن روایت بسیار دقیق بود و با آنكه از دانشمندان اهل سنت، روایات بسیاری شنیده بود، اما هیچ گاه از آنان روایت نقل نمی كرد، تا مبادا سخن آنان با گفتار ائمه علیهم السلام آمیخته شود. هارون الرشید، او را مجبور كرد تا اسامی شیعیان امام كاظم :alayhe:را افشا كند و یا قضاوت برخی از شهرها را قبول كند، اما نپذیرفت. به همین جهت او را تازیانه زد و به زندان افكند. در این مدت خواهرش كتابهای وی را ـ كه 94 جلد برشمرده اند ـ در درون زمین پنهان كرد كه تمام آنها از میان رفته است.
وی بسیار عابد بود و گاهی اوقات بعد از نماز صبح سر به سجده می گذاشت و ظهرهنگام سر از سجده بر می داشت.

ابن أبی عمیر بزّاز و ثروتمند بود و چون پس از چهارسال از زندان خارج شد، اندوخته ای نداشت و همه ثروت خود را از دست داده بود. در این هنگام شخصی كه به او بدهكار بود، خانه اش را فروخت و ده هزار درهم برای او آورد، ولی محمّد آن را نپذیرفت و گفت: با آنكه به یك درهم آن هم محتاجم امّا امام صادق :alayhe:فرمود: مرد بدهكار را به جهت بدهی اش نباید از خانه بیرون كرد.

برخی از كتابهای وی عبارتند از: الاحتجاج فی الامامه، الكفر والإیمان، اختلاف الحدیث و... بزرگانی چون أبوبصیر، أبان بن عثمان و جمیل بن درّاج از مشایخ واساتید او هستند و بسیاری مانند أبو عبدالله برقی، ابراهیم بن هاشم و محمد بن عیسی از او روایت شنیده اند.

سايت hadith.net

موضوع قفل شده است