◊۩◊ محراب خونین ◊۩◊ویژه نامه شهادت امام علی علیه السلام و شب های قدر

تب‌های اولیه

108 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

⚫️شعر آیینی

امام، رو به پریدن... عمامه روی زمین!
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین

خطوط آخر نهج‌البلاغه ریخت به خاک
چکید هر طرفی صد چکامه روی زمین...

خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین؟!

زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:

"مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین.."

... تو رفته‌ای و زمین مانده است و ما ماندیم
و میزهای پر از بخشنامه؛ روی زمین!

#محمدمهدی_سیار

مولا جان...
ستاره‌ها، یکی یکی خاموش می‌شوند
امشب حتی ماه، سر تابیدن ندارد
و کوچه‌ها دلتنگ تر از پیشند...

علی جان...
میگفتی عهدشکنی و بی وفایی روش مردمان پست است.
حتی پیمانشکنی در برابر دشمنت را هم نمی پسندیدی.

#شب_قدر

این شب قدر یک چیزی از خدا بخواهید که همه چیز باشد، دردتان را دوا کند.
از خدا بخواهید از آن شراب محبتش - که به کام اولیای خودش ریخته - یک قطره به جانتان بچکاند (آن وقت می بینید که) دیگر راحت می شوید،
(آن وقت می بینید) دیگر نخواهد اسب تازی تازیانه،
دیگر نباید عبادت را به خودتان تحمیل بکنید،
دیگر نماز برایتان لذت بخش می شود،
دیگر گناه برایتان سخت می شود.
اصحاب محبت اینطور هستند:
و شرایع المصافاة یردون.
به دهانه چشمه های صفای دل وارد می شوند،
به دهانه چشمه هایی می رسند که وقتی به جان انسان می ریزد دل را از غیر خدا صاف می کند و همه را از یاد می برد....

به خدا اگر آن چشمه به دلمان باز نشود، خیال می کنیم می توانیم از این رذایل خلاص بشویم؟؟!

مرحوم استاد سیدعلی نجفی
کتاب زبور اشک، ج2، ص 64 و 65

مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد
هر چه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد

_____________________
#وحید_قاسمی

لبخند زنان دگر نخواهد آمد
با بوسه و نان دگر نخواهد آمد
از امشب،طفلان یتیم کوفه!
همبازی تان،دگر نخواهد
...

یا رب دل مرده ی مرا احیا کن
بر روی گدای نیمه شب در وا کن
سوگند به قطره قطره ی خون علی(ع)
پرونده ی اعمال مرا امضا کن.

شهادت شفیع شیعیان و مولای متقیان، علی علیه السلام تسلیت باد.

خداحافظ ای نخل ها ،چاها

دگر نشنوید از علی آه ها

که شام علی گشته دیگر سحر

که امشب رود نزد پیغمـبر

شهادت شفیع شیعیان ومولای متقیان ،امام علی(ع) تسلیت باد

کلامی از استاد فاطمی نیا به مناسبت شهادت اميرالمومنين عليه السلام :

خدا جونم ...
شب قدره
همون شبی کِ گفتی بهتر از 1000شبِ ...
خدايی؟!❤️
بهم لياقت ميدی کنار بنده های خوبت بشينمُ اِسمای قشنگتُ دونه دونه صدا بزنم؟؟✨✨✨

يا کاشِفَ کُلّ مَکروب...غمگينم، غمخوارم ميشی؟؟✨✨

يا مَن يَشْفِی المَرضی...مريض منُ شفا ميدی؟؟✨✨

يا اَنيسَ مَن لا اَنيسَ لَه...همدمِ تنهاييام ميشی؟؟✨✨✨

يا رَفيقَ من لا رَفيقَ لَه...ميخوام باهات آشتی کنم، دوستم ميشی؟؟✨✨✨

سُبحانَکَ يا لا الهَ الّا انت الْغَوث الّغَوث خلّصنا مِنَ النّارِ يا رب✨✨✨✨

جرﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﯿﺤﯽ 200 ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺧﻮﺩ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ
،ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ
ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ .
ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﺍﺳﺖ؟ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ 1400: ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺣﺪﻭﺩﺍ،ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺷﺪﻩ . ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ 1400ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺮﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ
ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ
ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ .
ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ : ‏( ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ
ﻫﻤﻪ ﮐﺎﯾﻨﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ . ‏)
ﺟﺮﺝ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ
ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍنشمندﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ
ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻫﻤﻪ
ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ .
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ
ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ
ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ
ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ ..
ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﻡ ﻧﮕﺮﺷﻬﺎ ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼ
ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻣﯿﺸﺪ .
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ 200 ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ
ﺭﺍﺑﺨﻮﺍند...

ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ ﻛﺘﺎﺏ ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﺴﻴﺤﻰ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ :
O'Ali,
If I say you're superior to Jesus Christ, my religion
cannot accept it!
If I say he's superior to you, my conscience won't
accept it!
I don't say you're God!
...So, tell us yourself, o'Ali:
Who are you !?
" ﺍﻯ ﻋﻠﻰ !
ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮﻯ ،
ﺩﻳﻨﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ . !
ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ ،
ﻭﺟﺪﺍﻧﻢ ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ . !
ﻧﻤﻰ ﮔﻮﻳﻢ ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻰ ... !
ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻯ ﻋﻠﻰ :
ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻰ ؟ !

ایام شهادت علی ابن ابیطالب برهمگان تسلیت باد

"إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون"

یتیم #شدیم…

تمام #شد…

برای علی (ع)، دنیا مساوی بود با فاطمه (س).
و بعد از او دنیای علی (ع) تمام شد.
و حالا او بدون هیچ نگرانی می‌رود تا دوباره یاد آن ۹ سال را با لیله‌القدر خود، یعنی فاطمه(س) زنده کند.

رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود

بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود

می روی با فرق خونین
پیش بازوی کبود

شهر بی زهرا کہ مولا
قابل ماندن نبود..

امشب ...
#قدر_دل هایمان
را بدانیم
و بعد از این همه #فرار
تحویل بدهیم آن را
به صاحبش
خدایـــا
شش دنگ این دل بنامت
خودت بیا و درستش کن

خوڹِ خورشید، زمیڹ ریخٺ، زمیڹ لرزید از
بوترابے ڪہ سرش روے تراب آمده بود

همہ با کاسہ‌ے شیر آمده بودند آڹ شب
غیر عباس ڪہ با کاسـہ ے آب آمده بود

#اللہم_العڹ_قتلٺ_امیرالمومنین.ع

ای خواب به چشمی که نمی خفت بیا
ای خندۀ غنچه ای که نشکفت بیا

دیوار و در کوفه زبان شد که مرو
امّا چه کنم فاطمه می گفت بیا

پس از آن ضربه ی شمشیر فهمید؛

پس از آن کاسه ی شیر فهمید؛

علی بابای خوب کوچه ها بود؛

یتیم کوفه اما دیر فهمید

پس از آن ضربه ی شمشیر فهمید؛

پس از آن کاسه ی شیر فهمید؛

علی بابای خوب کوچه ها بود؛

یتیم کوفه اما دیر فهمید

تا که شمشیر به پیشانی مهتاب نشست

دخترش دست به پیشانی و بی تاب، نشست

تا که گفتند شگفتا، چه علی را به نماز

عرق شرم به پیشانی محراب نشست

❀ راستش را می‌دانی عزیز؟
چقدر فرق است بین یتیمان تو
که کاسه‌ی شیر به دست ایستاده‌اند
تا دارایی‌شان برگردد.
و ما که دستان‌مان مثل همیشه خالی‌ست و
همه‌ی دارایی‌مان پشت ابرها می‌سوزد و می‌سازد...
این روزها چقدر بغض داری عزیز...‎

تَهدَّمَت وَاللّٰه اَرکانَ الهُدیٰ

این ندای حضرت جبرائیل چقدر حرف داره...

معنی این جمله در یک کلام؛
شیعه بیچاره شد...

‌سجده و سجاده و مسجد بهانه بود!
علی میان کوچه ی بنی هاشم جان سپرده بود!

شامیان گفتند، علی آیا مسلمان بوده است؟
از غریبی علی، خاک مصیبت بر سرم

قرآن به سر ، گناه به دل؛
حال من یکی است
با نیزه ای میانِ سپاهِ معاویه...

معجزات عاشقی هم غالبا بشكستن است
گاه دندان، گاه پهلو، آخرش فرق علی

بین محراب خدایا چه سرش آمدہ است؟
زینت منبر مسجد اثرش خورد زمین

ناگهـان عرش خدا و هـمه جا ریخت به هـم
روی سجادہ تمام ثمرش خورد زمین

با دست تهی آمدنم عیبی نیست
عیب است که با دست تهی برگردم

سحر نوزدهم بی پدری بد دردیست؛
دَمِ زینب شده بازهم،
مکن ای صبح طلوع...

با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی
ابن ملجم در شب احیا چه قرآنی گشود....

نان و خرمای خودش باز شده سهم یتیم
باز هم نان و نمک روزی آقا شده بود

روی لب هاش علی آیه غربت می خواند
سالیانیست که بی فاطمه تنها شده بود

آقا! فدای لحظه ی شیب الخضیبی ات
ای کعبه ای که فرق سرت را شکافتند

از زبان حضرت زینب کبری سلام الله علیها؛

چشم هایِ به رنگِ خونت را
بر پرستار خود كمی وا كن

دل من شور می زند بابا
گريه های مرا تماشا كن

سایه ای شوم پشت هر دیوار
در کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان ترک برداشت
فرق خورشید خون فشان شده بود

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق

یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق

#علیرضا_بدیع

قرآن به سر بگیر، مگر حس کنی دمی
نیزه چقدر گریه برای حسین کرد

دیگر زمین نُت های نمناک سکوت مرد تنها را
از گوش چاهی نشنود شب ها
دیگر کسی بابای دنیا نیست
لالا زمین
لالا زمینی ها...

#محمدصادق_آب_پیکر

یک شمع برای بال پروانه بس است
یک طعنه برای زخم جانانه بس است
ای تیغ، چه حاجت بشکافی سر را
سی سال نگاه بر در خانه بس است...

مجتبی فلاح نیا

#امام_حسن_مجتبی(عليه‌السلام):

لَقَد فارَقَكُم أمسِ رَجُلٌ ما سَبَقَهُ الأَوَّلونَ، و لا يُدرِكُهُ الآخِرونَ

ديروز مردى شما را ترک كرد كه پيشينيان بر او پيشى نگرفتند و کسانی که در آینده می‌آیند به او نمى‌رسند.

الكافی، ج۱، ص۴۵۷، ح۸

شعر روضه حضرت #اميرالمؤمنين (ع)

اگرچه كاسه ى شيرى به دست هاى امام است
طبيب حاذق كوفه نوشته كار تمام است

سرم شكسته و راحت شدم ز غربت دنيا
سلام من به مدينه، به قبر مخفى زهرا

نماز مسجد كوفه شده بدونِ مؤذّن
سلام من به مدينه، به قبر كوچك محسن

غم و مصيبت زهرا ميانِ خانه كمين زد
درِ شكسته و ميخش مرا شكست و زمين زد

اگرچه بسته دو چشمم، ولى هنوز به هوشم
صداى ضربه ى سيلى است، پشتِ پرده گوشم

زمان آن شده گويم همه وصيّت خود را
در اين اتاق نماند به غيره بچه ى زهرا

حسين هست و حسن هست پس كجاست ابالفضل
عزيز كرده ى زهرا، عزيزِ ماست ابالفضل

سپرده ام به غرورش، غرورِ انسيه ها را
خراش و خدشه نيفتد به روى چادر آن ها

شده است خيره نگاهم به ديده ى تَرِ زينب
شده عذاب برايم، غبار معجر زينب

خورشید بغض کرده
جلوی گریه خود را گرفته
نمی داندطلوع بی علی را...

ما در روزگاری به سر می‌بریم که بیشترِ مردمِ آن، بی‌وفایی را زیرکی دانند.

#نهج_البلاغه
#خطبه_٤١
#حضرت_علی_(ع)

[h=2]یکی از برجسته ترین انسان های بزرگ تاریخ که همواره دل ها و جان ها را فتح کرده و می کند و فضیلت و منقبت های او، قلمرو وسیعی از جهان را فراگرفته، امام علی ابن ابیطالب علیه السلام است. ایده ها و آرمان های این امام همام همچنان پرشکوه و پرطرفدار است و پس از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم، انسانی را در کمالات و خوبی ها، همانندش سراغ نداریم.[/h]


در گستره تاریخ، صدها و هزارها اندیشمند، پژوهشگر، محدّث، متکلّم، ادیب، فیلسوف و مترجم، در شأن و فضیلت آن بزرگوار نوشته اند و هریک بخشی یا احیاناً بخش هایی از ابعاد وجودی آن حضرت را به رشته تحریر در آورده اند؛ ولی همچنان این قلّه رفیع و بلند فضیلت ها فتح نشده باقی مانده و افکار و اندیشه هایش تسخیرناپذیر است.
امّا چه زیبا و نیکوست که سیمای آفتاب گونه امیرمؤمنان علی علیه السلام را در آیینه شفّاف کلام فرزند معصومش، حجّت خدا، امام محمّدباقرعلیه السلام به نظاره بنشینیم و ببینیم که چگونه این پیشوای آسمانی، جدّ بزرگوارش را توصیف و معرّفی می نماید.
[h=2]علی علیه السلام و بازاریان[/h] محدّث بزرگ شیعه، شیخ صدوق در میراث ارزشمند مکتوب خود به نام امالی، با واسطه نقل می کند که امام محمّدباقرعلیه السلام می فرمود: روش امیرمؤمنان علی علیه السلام چنین بود که: هر روز صبح، در میان بازارهای کوفه به راه می افتاد و در حالی که تازیانه اش را که دو شاخه داشت، بر دوش مبارک می افکند، در میان بازار می ایستاد و با صدای رسا و بلند می فرمود:
ای تاجران و بازاریان! در وهله اوّل، از خداوند تبارک و تعالی، خیر و برکت بخواهید و با مشتریان و خریداران به آسانی خرید و فروش نمایید! زیاد سخت گیر نباشید که برکت خداوند در آسان گیری است. با خریداران صمیمانه برخورد کنید، به آنان نزدیک شوید، خویشتن را به خصلت بردباری، زینت دهید و از دروغ و قسم بپرهیزید! به هیچ کس ستم نکنید! با ستمدیدگان و محرومان جامعه با عدل و انصاف بیشتری رفتار کنید! هرگز نزدیک معاملات ربوی نروید! پیمانه و ترازو را کامل و پربدهید! کم فروشی نکنید و در زمین، فساد و تباهی راه نیاندازید!
همین گونه آن بزرگوار به تمام بازارهای کوفه سرکشی می کرد و همین موعظه ها و سخنان را می فرمود. حضرت در آخر سخنانش اشعاری می خواند که ترجمه آن چنین است:

لذّت های مادّی که از رهگذر حرام به دست آید، به زودی نابود می شود و بارگناه و ننگ و عارِ آنها می ماند.

آثار رفتارهای زشت ماندگار است و این را بدانید که: در لذّت هایی که به دنبال آن آتش جهنم باشد، خیری وجود ندارد(1)
[h=2]اندرز[/h] صدوق با واسطه از امام پنجم شیعه امام باقرعلیه السلام روایت می کند که فرمود:یکی دیگر از روش های حضرت علی علیه السلام در شهر کوفه این بود که وی آنگاه که از نماز عشا فارغ می شد، رو می کرد به نمازگزاران و سه بار با فریاد رسا، به گونه ای که همه مسجدیان می شنیدند، صدا می زد:
ای مردم! آماده سفر آخرت باشید، در میان شما کوس رفتن و هجرت از این جهان را نواخته اند! چرا به زرق و برق دنیا دل بسته اید؟ آماده باشید! بهترین توشه این راه پرخطر و ترسناک، تقواست!
بکوشید از این جهان خارج شوید و این را بدانید که رهگذر شما به سوی معاد است.
سختی های فراوانی فراروی شماست، پس به هوش باشید و از دشواری های آخرت بترسید(2)
[h=2]پارسایی[/h] نیز شیخ صدوق باواسطه از محمد بن قیس - که یکی از یاران موجّه امام باقرعلیه السلام است - روایت می کند که امام محمد باقرعلیه السلام فرمود: به خدا سوگند! علی بن ابیطالب در زندگی همانند یک عبد، غدا می خورد. او بسان عبد بر زمین می نشست و بسیار متواضع و فروتن بود. گاهی پیش می آمد که آن بزرگوار، دو تا پیراهن می خرید، سپس به قنبر، (خادم و غلامش) می فرمود: هریک را که تو بیشتر دوست داری، انتخاب کن! آنگاه که قنبر یکی را انتخاب می کرد، حضرت پیراهن دیگر را می پوشید و احیاناً اگر قسمتی از آستین لباس از دست های آن بزرگوار، بلندتر بود، آن را می بُرید.
امیرمؤمنان به مدت پنج سال پیشوای مسلمانان و حاکم آنان بود.
وی در این مدت هرگز خشتی بر خشت ننهاد.(3) آن حضرت، گله گوسفند نداشت و از خود، طلا و نقره ای به میراث نگذاشت. او به مردم و فقیران جامعه اسلامی، نان گندم و گوشت می داد و خود نان جوین به همراه روغن زیتون و سرکه، تناول می کرد. هرگاه میان انجام دادن دو کار مخیّر می شد، آن را که سخت تر بود انجام می داد. از رهگذر کار و تلاش و کوشش و عرق پیشانی، هزار برده خرید و در راه خدا آزاد کرد. هیچ کس توان انجام کارهای او را نداشت. او در شبانه روز هزار رکعت نماز به جای می آورد(4)

[h=2]کتاب مبین[/h] محدّث برجسته شیعی، شیخ صدوق، با واسطه از پیشوای پنجم شیعه نقل می کند که: چون آیه مبارکه «و کُلَّ شی ءٍ اَحْصَیْناهُ فی امامٍ مبین»(5) برحضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نازل شد، دو نفر از یاران حضرت که نزد آن بزرگوار بودند، از جای برخاستند و به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا! آیا امام مبین در این آیه، تورات است؟
فرمود: نه!
گفتند: انجیل است؟
فرمود: نه!
گفتند: قرآن است؟
فرمود: نه.
هنوز گفت و گوی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم با آنان پایان نیافته بود که سیمای حضرت علی علیه السلام از دور نمایان شد. تا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم علی علیه السلام را دید، فرمود: اوست آن امامی که خداوند تبارک و تعالی دانش همه چیز را نزد او شمرده و به او عطا فرموده است(6)
[h=2]نفی افراط و تفریط[/h] صدوق با واسطه از ابوحمزه ثمالی این حدیث را نقل می کند که: روزی امام محمد باقرعلیه السلام به من فرمود: ای ابوحمزه! امیرمؤمنان علیه السلام را از آن جایگاهی که خدا برایش قرار داده، پایین نیاورید و از آن جایی که پروردگار، او را بالا برده است، بالاتر نبرید (در شأن و منزلت او غلوّ نکنید).
در اثبات برخورداری آن بزرگوار از جایگاه بلند همین بس که با انحراف گرایان و کج اندیشان، جنگید (ناکثین، قاسطین، مارقین).
او از بهشتیانی است که تمامی اهل بهشت مشتاق و شیدای جمال اویند(7)
[h=2]سرچشمه دانش ها[/h] متکلّم، محدّث و فقیه بزرگ شیعی، شیخ مفید با واسطه از وارث علوم پیامبران امام باقرعلیه السلام روایت می نماید که: هر آنچه از حقّ و صواب، نزد مخالفان - منحرفان از ولایت اهل بیت علیهم السلام - است، آن را از ما اهل بیت فراگرفته اند. هر آن کس که به حقّ و حقیقت حکم دهد و قضاوت کند، کلید، باب، آغاز و روش او، حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام است. هرگاه بر مخالفان ما اهل بیت، کارها دشوار می شد و در حکم دچار اشتباه می شدند و به ناحق حکم می دادند، خطا و اشتباه از آنان بود و هرگاه حکمی به صواب می دادند، از محضر امیرمؤمنان علیه السلام آموخته بودند(8)
[h=2]مهار نفس[/h] نیز شیخ مفید با واسطه از شکافنده دانش ها، پیشوای پنجم شیعه، نقل می کند که: روزی مقداری حلوا که از چند چیز ساخته شده بود، به عنوان هدیه، نزد امیرمؤمنان علی علیه السلام آوردند تا حضرت از آن میل فرماید؛ ولی آن بزرگوار از حلواها تناول نکرد. بعضی از یاران آن بزرگوار به حضرتش گفتند: آیا خوردن این حلوا را حرام می کنی؟ امام در پاسخ فرمود: نه؛ ولی از این نگران هستم که نفس من به سوی خوردن این گونه غذاها و خوردنی ها میل کند و من به دنبال تحصیل آن بر آیم. آنگاه آن بزرگوار، این آیه را تلاوت فرمود: «اَذْهبتُم طیّباتکم فی حیاتکم الدُّنیا و استمتعتم بها»(9)
شما لذّات و خوشی هایتان را در زندگی دنیا به شهوت رانی و تمرّد بودید(10)
[h=2][/h]


[/HR] منابع
(1).امالی، شیخ طوسی، مجلس 75، ح 6، ص 402 و امالی، شیخ مفید، مجلس 23، ص 197، چاپ جامعه مدرّسین قم
(2).امالی، شیخ صدوق، ص 403.
(3).ما وَضَعَ آجرةَ علی آجرةِ و لا لِبنةَ علی لِبنةٍ.
(4).همان، مجلس 47، ح 14، ص 232.
(5).یس / 12.
(6).امالی، شیخ صدوق، مجلس 32، ح 6، ص 144.
(7)یااباحمزه! لا تضعوا علیّاً دون ما وضعه الله و لاترفعوا علیّاً فوقَ ما رَفَعَه الله کفی بعلیٍّ ان یقاتل اهل الکرّه و ان یزوج اهل الجنّة. (همان، مجلس 38، ح 4، ص 179 و امالی، شیخ مفید، مجلس اوّل، ص 9.)
(8).امالی، شیخ مفید، مجلس 11، ح 6، ص 96، چاپ جامعه مدرّسین.
(9).احقاف / 20.
(10).امالی، شیخ مفید، مجلس 16، ح 2، ص 134.
(11). فرهنگ کوثر 1384 شماره 62

[h=1]


[/h]
[h=2]زندگی امامان شیعه، الگویی است برای زندگانی بشر. در میان امامان، تنها امیرالمومنین توانست به امر حکومت داری بپردازد. حسن بن علی علیهماالسلام در چند ماهه حکومت خویش، تنها درگیر جنگ بود که با سستی و کوتاهی یاران خود ناچار به پذیرش صلح گردید. پس از ایشان نیز هیچ کدام از امامان قدرت بر تشکیل حکومت اسلامی را نیافتند.[/h]


دوران حکومت علی بن ابیطالب، الگویی است از یک حکومت اسلامی در جامعه ای که مبتلا به مفاسد گوناگونی شده است. یکی از عرصه های مبارزاتی امیر المومنین، مبارزات ایشان با مفاسد اقتصادی است. مبارزه ای که از در تمام زندگی ایشان تاثیر گذاشته و آثار زیادی بر حکومت علوی داشت.

بی گمان سخنان آغازین هر حاکمی، از مهم ترین سخنان او به شمار می رود. این سخنان بیان گر دغدغه های اساسی آن شخص برای تشکیل حکومت است. حال بخشی از سخنان آغازین امیرالمومنین پس از تشکیل حکومت مربوط به مباحث اقتصادیست. هرچند حجم این سخنان زیاد نیست، ولی صراحت زیاد آن، جدیت امام برای مبارزه با مفاسد اقتصادی را نشان می دهد. حضرت در این سخنان می فرماید: «أَلاٰ وَ إِنَّ كُلَّ قَطیعَةٍ أَقْطَعَهَا عُثْمَانٌ، وَ كُلَّ مَالٍ أَعْطَاهُ مِنْ مَالِ اللّٰهِ، فَهُوَ مَرْدُودٌ عَلٰى الْمُسْلِمینَ فی بَیْتِ مَالِهِمْ، فَإِنَّ الْحَقَّ الْقَدیمَ لاٰ یُبْطِلُهُ شَیْءٌ. وَ اللّٰهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ، وَ تُمُلِّكَ بِهِ الإِمَاءُ، وَ تُفُرِّقَ فِی الْبُلْدَانِ، لَرَدَدْتُهُ إِلٰى حَالِهِ. بدانید که هر زمینی را که عثمان بخشیده و هر مالی را که به دیگران داده اگر از بیت المال است به جای خودش باز میگردانم. چه اینکه حق سابق را چیزی زایل نمی کند. به خدا سوگند آن را به بیت المال بر میگردانم حتی اگر مهریه زنان قرارش داده اند و با آنان کنیزکان خریداری نموده اند و در سراسر شهرها پراکنده گردانیده اند» (1)


همانطور که مشاهده میشود، این سخنان حکایت از جدیت امیرالمومنین در مبارزه مفاسد اقتصادی دارد. مفاسدی که میراث خلفای گذشته ـ به خصوص خلیفه سوم- برای علی علیه السلام است.
اقدامات حضرت علی در این زمینه کار را به جایی می کشاند که عده ای از سابقین اسلام را ناراضی می کند. آنان که به شیوه غیر عادلانه خلافه گذشته عادت کرده اند، امروز تحمل عدالت علوی را ندارند. چه در مباحث اقتصادی و چه از نظر جایگاه اجتماعی ٓاز طرف حکومت عدل علی علیه السلام دچار لطمه هایی شده اند. اینان در تدارک جنگی با علی هستند و علی از اقدامات آنان و انگیزه ایشان آگاه است. اما با این حال از هدف خود که اجرای عدالت و مبارزه با مفاسد گوناگون از جمله مفاسد اقتصادی است کوتاه نمی آید. هر چند که جنگی به بزرگی جنگ جمل ایجاد شود.
[h=2]سخت گیری در بیت المال[/h]
از دیگر اقدامات ایشان در زمینه اصلاحات اقتصادی، سختگیری در استفاده از بیت المال بود. علی بن رافع می گوید: «در زمان علی علیه السلام عهده دار بیت المال بودم. دختر امام گردنبندی را به امانت از من گرفت تا سه روز بعد آن را برگرداند و من از مال خود آن را ضمانت کردم. علی علیه السلام آن گردنبند را دید و شناخت و نزد من آمد و فرمود: «أَ تَخُونُ الْمُسْلِمِین؛ آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟». ماجرا را برای او شرح دادم. ایشان فرمود برو و گردنبند را بگیرد اگر دخترم آن را به امانت نبرده بود اولین هاشمی ای بود که به خاطر سرقت دستش را قطع می کردم و هنگامی که چنین شد دخترش اعتراضی کرد و حضرت به او فرمود: «لَا تَذْهَبِنَّ بِنَفْسِكِ عَنِ الْحَقِّ أَ كُلُّ نِسَاءِ الْمُهَاجِرِینَ تَتَزَیَّنُ فِی هَذَا الْعِیدِ بِمِثْلِ هَذَا. از طریق حق خارج نشو. آیا تمام زنان مهاجرین چنین زینت میکنند در این عید» (2)
مورد دیگری که علی علیه السلام به پیشگیری از مفاسد اقتصادی می پردازد ماجرایی است که خود ایشان نقل میکند. ایشان در خطبه 224 از نهج البلاغه می فرماید: «به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم كه به شدّت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یك من از گندم هاى بیت المال را به او ببخشم. كودكانش را دیدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژولیده، و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند. پى در پى مرا دیدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دین خود را به او واگذار مى كنم و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزدیك كردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اى عقیل، گریه كنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است؟» (3)
و در ادامه همین سخنان خبر از رشوه ای میدهد که به نام هدیه به او داده شده است. (4)
کلمات عتاب آمیز امیر مومنان چه خطاب به برادرش عقیل و چه خطاب به آن دیگری که به اصطلاح هدیه برای او آورده است، جلوه هایی زیبا از سختگیری علی علیه السلام نسبت به مفاسد مالی در حکومت خودش هست.
موارد دیگری نیز از زندگی امام علی علیه السلام هست که نشان از دقت و سختگیری امام نسبت به مسائل اقتصادی دارد. بحثی که در عالم اسلام، بسیار مورد توجه واقع شده است.
حرام خواری و مال حرام، از عوامل بسیاری از مشکلات و بدبختی ها برای جوامع بشری خواهد بود.
شدت عدالت علی علیه السلام در تمامی مسائل از جمله مسائل اقتصادی مسئله ای بود که باعث درگیری های بسیاری بین علی و مخالفینش گردید. شاید اندکی عبور از عدالت می توانست مانع ایجاد جنگی خانمان سوز شود. ولی علی علیه السلام کسی هست که حکومت را برای اجرای عدالت می خواهد و اگر در آن نتواند عدالت را اجرا کند از آن بیزار است. از همین روست که علی علیه اسلام هیچ گاه حاضر به کوتاه آمدن از مدار عدالت نشد و این در حقیقت دستور الهی بود که مانع از انجام این کار می شد.


[/HR] منابع:
(1). تمام نهج البلاغه/1/402
(2). مناقب آل ابی طالب/2/108
(4). نهج البلاغه/خطبه 224/ ترجمه دشتی
(5). همان

روز بیستم از درد و غــــم و آه بگو
از غم انگیزترین روز و شبِ مــــاه بگو

از یتیمی که به شب منتظر و چشم به راه
از در خانــه و تنهایــــی این چـــــــاه بگو

موضوع قفل شده است