◆₪۩ چهل منزل غریبی ۩₪◆ ویژه نامه اربعین حسینی

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

جاتون خالی بود حرم ارباب ...

●•●•●•°●•●•●°●•●•●°●•●•●°●•●•●

باز این چه شورش است که در اربعین توست
باز این چه ماتم است که دلها غمین توست

زوار اربعین تو ایمانشان سر است
ایمان علامتی است که در اربعین توست

موکب به موکب از تو فقط حرف می زنند
این شور و عشق و زلزله ی آتشین توست

در قتل تو حرارتی از جنس آتش است
شوق زیارت تو الفبای دین توست

سمعا و طاعتا به لب هر چه زائر است
اهلا و مرحبا به زبان آفرین توست

جمعیتی به یاری ات از جان گذشته اند
این پاسخی به ناله ی هل من معین توست

بنگر رباب ها، علی اصغر به روی دست
بنگر هنوز حرمله ها در کمین توست

با زائران خویش بگو عاقبت به خیر
زیرا بهشت قطعه ای از سرزمین توست

قافیه را به مادرتان هدیه می دهم
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

سجده به سنگ می کنم و گریه می کنم
چون یادگار زخم عمیق جبین توست

اربـــــابـــ

˙·٠•♥

مےشود براے دلم || امن یجیب || بخوانے ؟

ای كشتی نجات !!!!!

چرا به زیارت اربعین توصیه شده است؟
در قرآن توصیه شده است که مۆمنان ایام الله را یاد آور شوند تا این روزهای بزرگ الهی فراموش نشود. اربعین در تداوم واقعه کربلا است؛ از این رو برای پاس داشتن روز عاشورا که از اعظم ایام الله است در روز اربعین عاشقان حسینی با حرکت امام حسین علیه السلام تجدید عهد می کنند و این تجدید عهد را در بهترین وجه خود یعنی رفتن به زیارت کربلا ابراز می نمایند.

از این روست که در روایت امام حسن عسکری علیه السلام، زیارت کردن امام حسین علیه السلام در روز اربعین را از علائم مۆمن دانسته اند. امام حسن‏ عسكرى علیه السلام فرموده است: پنج چیز از نشانه‏هاى مۆمن است. گزاردن پنجاه و یك ركعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین‏ و انگشتر در دست راست كردن و پیشانى بر خاك ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. [1]

یکی از دلایلی که باعث شده این روز، روز مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام باشد این است که در این روز سر مقدس حضرت به بدن شریفش ملحق شد. «سید مرتضى در بعضى از مسائل خود فرموده: سر مقدس امام حسین علیه السلام از شام به كربلا برگشت و به بدن مباركش ملحق شد. طوسى فرمود: زیارت‏ اربعین‏ از همان است.» [2]

پی نوشت ها:
1. نصایح، احمد جنتى‏، ص: 231
2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - نجفى، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام (ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش. ؛ ص212

اللهم عجل لولیک الفرج

[h=1]زیارت اربعین یک مدرسه خانوادگی[/h]
[h=2]در سال های اخیر، مناسبت اربعین به یکی از نماد های پرفروغ عالم تشیع تبدیل شده است. هر ساله از جانب شیعیان چنان استقبالی از مراسم اربعین شده که مردم جهان، انگشت به دهان غیرت و اراده و ارادت و محبت شیعیان مانده اند.[/h]

پیروان ادیان دیگر، هر ساله کنجکاو آن هستند تا از هیاهوی قلب زائران اربعین مطلع شوند. از نجوای درونی آنان با ارباب خویش بشنوند که چگونه در صحبت اند و می روند و می رسند و بعد از سلامی باز به دیار خود باز می گردند.
این چگونه آیینی است که پیروانش این چنین دور هم جمع می شوند تا تنها اعلام کنند که سوگوار غم از دست دادن امام شان هستند. این چه مسلک عظیمی است که سختی سفر با پای پیاده از نجف و بصره و اهواز و مشهد .... تا «کربلا» هیچ می شود و تنها امید زائران عرض سلام و احترامی است به آستان مقدس سومین پیشوای شان.
چه نیروی عظیمی است که زندگی را برای میزبانان و موکب داران تعطیل می کند تا برای زائر اباعبدالله الحسین محل استراحتی، غذایی، جوراب یا کفشی تهیه کنند و یا محل خواب و سکونتی در اختیارشان قرار دهند.
چه کسی دل هایشان را متمایل می کند که این مسافت طولانی را با پای پیاده طی کنند و به سر منزل مقصود برسند.
چه کسی چنین شجاعتی به آنان بخشیده تا بی مهابا این مسیر پر خطر را که لحظه به لحظه اش احتمال خطر است، با اشتیاق بپیمایند.
به راستی در فرهنگ شیعه قلب پر تپشی است که از حرکت نمی ایستد و هر اربعین می تپد و می تپد و همت شیعیان را دو چندان می کند. شیعیانی که از هر قشر و قوم و ملیت به عشق دیدار حرم مظلوم کربلا سر به بیابان ها می گذارند تا با یاری دیگر برادرانشان، شهر ها را یک به یک طی کنند و نامشان در جرگه زائران اربعین ثبت شود.
کودکان هم می آموزند چگونه شان زائر حسین را عظیم بدانند. به علاوه می فهمند که خدمت گزاری به زوار آن چنان اولویت دارد که مادر و پدرها از شغل و کارشان چند روزی دست می کشند تا به شغل مهم تری استخدام شوند

نکته شگرف این است که این فرهنگ مستحکم شیعی، گره خورده با دل و جان تک تک شیعیان این عالم است. هر شیعه بی آلایش، نزدیک موسم اربعین دلش هوای سفری رویایی دارد به دیار دوست.
می خواهد مقدر بشود یا نشود، اما دلش پر می کشد برای قدم قدم های مسیر پیاده روی زوار اربعین. آن چه این سال ها خار دردناکی بر چشم مخالفین مذهب حقه ماست، شرکت «خانواده های شیعه» در پیاده روی های اربعین است.
ستون اصلی زیارت پیاده اربعین، شرکت شیعیان به صورت خانوادگی است. بزرگ و کوچک ، زن و مرد یکدیگر را به زیارت «مشایه» اربعین فرا می خوانند.
آنان که توفیق این سفر نصیبشان شده خود به چشم دیده اند کودکان خردسالی را که طعم شیرین سال های اول استفاده از پاهایشان را می چشند و همگام با مادر و پدر و خواهر و برادرشان مسیر را طی می کنند. یا کودکانی که هنوز پای حرکت ندارند، امّا درون کالسکه های خود خرامیده اند و آسمان زیبای خداوند را نظاره می کنند که هر از گاهی با نگاه پر مهر مادر و پدرشان تلاقی می کند. این کودکان سال های دیگر خود پا در مسیر خواهند گذشت و در کنار گام های خانواده شان قدم خواهند زد.
زیارت پیاده اربعین در خانواده های شیعه به عنوان یک فعالیت خاطره انگیز انجام می شود. والدین در عین آگاهی کامل به خطرات مسیر و شرایط راه، برای آموزشی عمیق به کودکان خود، دست در دستانشان همراه می شوند تا بذر محبت اباعبدالله را در دلهایشان بکارند و به آنان بیاموزند، تحمل سختی های مسیر در راه زیارت کربلا چنان بلند مرتبه است که هر ساله زحمتش را به جان می خریم و دست در دست هم رهسپار خواهیم شد.
ستون اصلی زیارت پیاده اربعین، شرکت شیعیان به صورت خانوادگی است. بزرگ و کوچک، زن و مرد یکدیگر را به زیارت «مشایه» اربعین فرا می خوانند

کودکان و خردسالان نیز در سفر می آموزند که خستگی ها و مشکلات را بپذیرند و برای آن ها راه چاره بیندیشند. به تدریج و با گذشت زمان آن ها هم بردبارتر می شوند و مهارت های عملی بیشتری می آموزند. از قوای ذهنی خود بیشتر استفاده می کنند و کنترل بهتری بر هیجانات خود پیدا خواهند کرد، چرا که نفس سفر رفتن باعث پختگی آدمی خواهد شد، حال اینکه به یقین صاحب خانه هم عنایات ویژه ای به این شیعیان خواهد داشت.
در طرف دیگر هم، شیعیانی که موکب ها را اداره می کنند، به فرزندان خود می آموزند که چگونه از زائر اباعبدالله پذیرایی کنند. به آن ها می آموزند که شأن این عاشقان آن قدر بالاست که باید هر چه خواستند و در توان داشتی برایشان فراهم کنی. اگر تشنه اند آب شان دهی و اگر گرسنه اند غذا.
و کودکان هم می آموزند که چگونه غذا فراهم کنند، چگونه از مهمان پذیرایی کنند و چگونه شأن زائر حسین را عظیم بدانند. به علاوه می فهمند که خدمت گزاری به زوار آن چنان اولویت دارد که مادر و پدرها از شغل و کارشان چند روزی دست می کشند تا به شغل مهم تری استخدام شوند.
علاوه بر این که هر کودک و یا هر بزرگسال در طول سفر، مهارت های فردی بیشتری پیدا می کند، مهارت های بین فردی نیز بین شیعیان تقویت خواهد شد. افراد می آموزند که چطور با یکدیگر همسفر شوند. در کنار هم سختی ها را بررسی می کنند و دنبال راه حل می گردند. افراد خانواده با یکدیگر به ایثار و از خودگذشتگی برخورد می کنند تا دیگر خویشان سختی کمتری را تحمل کنند. بزرگتر ها و کوچکتر ها با صحبت و دلگرمی دادن روحیه دیگران را برای زیارت اباعبدالله آماده می کنند تا این مسیر به مدرسه جمعی عاشقان اباعبدالله تبدیل شود. جاییکه خانواده های شیعه یک دست و یک رنگ قدم به مسیر بندگی خدا می گذارند و در کنارش انسانیت را در آغوش می کشند.
به راستی زیارت پیاده اربعین، محفل انس خانواده های شیعی با یکدیگر با هدف ابراز محبت و دلدادگی به خاندان عصمت و طهارت است که بنای عقیده ها را از نو مستحکم می کند و مشتی آهنین بر دهان یاوه گویان مخالفین و دشمنان خواهد زد.

[h=1]ای که مرا خوانده ای،راه نشانم بده[/h]
[h=2]اسم اربعین که می آید دلها همگی به یک سمت کشیده می شود؛جاده ای زمینی که این روزها آسمانی ترین مسیر این کره خاکی است.جاده 80 کیلومتری نجف تا کربلا.[/h]

همه ساله در ایام مختلف به ویژه اربعین،زائران و عشاق اباعبدالله حسین علیه السلام، این مسیر را پیاده طی می کنند و موکب ها و خیمه های فراوانی در این مسیر برای پذیرایی از زوار و عاشقان امام حسین علیه السلام در این مسیر برپا شده است. که خود صحنه های بسیار زیبایی را در این مسیر خلق می کند.
اکثر مردم قبایل و عشایر مختلف در این مسیر خیمه و چادر برپا کرده و با تمامی دارایی خود حتی به اندازه قرص نان یا با شستن پای زائران به مردم خدمت می کنند و این خدمت را برای خود افتخاری بزرگ می دانند.
جاده های منتهی به کربلا ، دارای تیر چراغ برق ( به عربی: عمود) هستند، برای تسهیل و راهنمائی زوار بر روی هرکدام از این تیرها، از خروجی شهرها تا کربلا شماره گذاری شده، تا زائرین پیاده از روی شماره ها حرکت صحیح مسیر و مسافت باقی مانده تا شهر کربلا را متوجه شوند.
زواری که از نجف، حرم تا حرم پیاده می روند،وقتی از حرم امیرالمؤمنین علیه السلام پیاده روی را آغاز می کنند از ۲ مسیر می توانند به اتوبان نجف-کربلا برسند.
یکی از مسیرها که در واقع مسیر فرعی محسوب می شود،از سمت وادی السلام و از کوچه پس کوچه های شهر نجف و حومه آن به سمت جاده ی اصلی شهر نجف به کربلاست که به یک سه راهی خواهید رسید که سمت راست به سمت نجف و سمت چپ به سمت کربلا است.تیر شماره ۱ دقیقا در همین نقطه قرار گرفته است.طی این مسافت بین ۲ تا ۳ ساعت زمان می برد.

برای رسیدن به مسیر اصلی،از سمت باب الساعه حرم امیرالمومنین علیه السلام از شارع امام صادق و سوق الکبیر و شارع زین العابدین به سمت ساحه (میدان) و خیابان امام علی رفته و به پل ثوره العشرین که رسیدید؛ سمت چپ ابتدای جاده نجف به کربلاست.
زواری که از حرم امیرالمؤمنین تا حرم حضرت عباس علیهماالسلام پیاده روی می کنند، در مجموع دو شماره گذاری تیرهای برق؛ تعداد ۱۶۳۴ عمود را باید طی کنند تا به حرم، قمربنی هاشم علیه السلام برسند.
زواری که از این مسیر به سمت کربلا مشرف می شوند دقت کنند که از انتهای بازار بزرگ نجف تیرهای برق شماره گذاری شده اند ولی این تیرهای اصلی اتوبان نیست. وجه تمایز این تیرها،وجود ۲ شماره روی آنهاست؛یکی سبز رنگ و دیگری قرمز.از داخل شهر نجف تا ابتدای اتوبان نجف به کربلا،تعداد تیرهای برق ۱۸۲ عدد است که بروی هر تابلو دو عدد درج شده مثلا ۱ از ۱۸۲ نجف.
از پل ثوره العشرین تا اول اتوبان نجف به کربلا تعداد ۱۸۲ تیر برق شماره گذاری شده است، بعد از تیر ۱۸۲ تازه به طریق یا حسین و تیر شماره ۱ می رسید.
از ابتدای اتوبان شهر نجف به کربلا(طریق یا حسین) تا شهر کربلا و حرم قمر بنی هاشم علیه السلام این تیرها با رنگ قرمز،از شماره ۱ تا ۱۴۵۲ شماره گذاری شده اند.
زواری که از حرم امیرالمؤمنین تا حرم حضرت عباس علیهماالسلام پیاده روی می کنند، در مجموع دو شماره گذاری تیرهای برق؛ تعداد ۱۶۳۴ عمود را باید طی کنند تا به حرم، قمربنی هاشم علیه السلام برسند.

زائران در طول مسیر،وقتی به عمود1399 برسند برای نخستین بار می توانند بارگاه ملکوتی حضرت اباالفضل العباس(علیه االسلام)را دیده و سلام دهند.
امسال موسسه تبیان کمپینی را راه اندازی کرده است با نام عمود 1399 که هدف از راه اندازی این کمپین سلام، زیارت و پیاده روی نیابتی از سوی مشتاقانی است که امسال توفیق حضور در خیل زائران اربعین اباعبدالله علیه السلام را ندارند.
برای شرکت در این کمپین می توانید به یکی از روشهای ذیل اقدام کنید:
1. زائران پیاده اباعبدالله علیه السلام در اربعین به نیت افراد مختلف پای این ستون سلام می دهند و عکسی تهیه کرده با هشتگ #عمود1399 در شبکه های اجتماعی مبتنی بر عکس به ویژه اینستاگرام منتشر می کنند. ذکر نام افراد در ادامه هشتگ اختیاری است. همچنین می توانند عکس را به صورت مستقیم برای صفحه اختصاصی کمپین به نشانیamood.1399 دایرکت کنند.
2.سایر زائران امسال می توانند با ارسال یا انتشار عکس های خود در طول مسیر یا مراسم اربعین با هشتگ مذکور در کمپین مشارکت کنند.
3. زائرانی که در سال های قبل توفیق تشرف داشته اند نیز با شیوه مذکور می توانند و ارسال عکس های سالهای قبل در کمپین مشارکت کنند.
4.سایر مشتاقانی که امسال توفیق حضور در این مراسم پرشور را نداشته اند نیز می توانند عکس و دل نوشته ی خود را (حتی با اشتراک مراسم های اربعین در شهر و دیار خود) با هشتگ مذکور منتشر نموده و در کمپین مشارکت کنند.

[h=1]زیارت اربعین، لبیکی به «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی»[/h]
[h=2]فرض بفرمایید تمام لشگر می آمدند و به خدمت امام حسین علیه السّلام در می آمدند و به رهبری امام، یزید از خلافت برکنار می شد، در این هنگام چه روی می داد؟[/h]

این صحنه را در روز عاشوراء به یاد آورید: «چون امام حسین علیه السّلام جوانان و دوستان خویش را کشته دید، آهنگ جَنگ کرد به نَفس خویش و فریاد زد: "هَلْ مِنْ ذَابٍ یَذُبُ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا" آیا کسی هست که دشمن را از حرم پیغمبر بِراند و دور کند؟ آیا موحّدی هست دربار ما خاندان، از خدا بترسد؟ آیا یاری کننده ای هست که به کمک کردن ما به خدا امیدوار باشد؟ آیا معین و یاری کننده ای هست که به یاری ما بشتابد؟»1 ظهور ابتداییِ این سخن معلوم است امّا کمی در این عبارت تأمّل کنیم.
[h=2]چرا امام طلب یاری می کند[/h] اگر از میان لشگر چند ده هزار نفری، عدّه ای ندای امام را اجابت می کردند، چه اتّفاقی می افتاد؟ آنها هم در پیشگاه سالار شهیدان به شهادت می رسیدند پس دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام چه می شد؟ اصلاً فرض بفرمایید تمام لشگر می آمدند و به خدمت امام حسین علیه السّلام در می آمدند و به رهبری امام، یزید از خلافت برکنار می شد، در این هنگام چه روی می داد؟ به قول یکی از اساتید بزرگوار2، امام حسین علیه السّلام می شد خلیفه هشتم.
به بیان دیگر امام حسین علیه السّلام هیچ نیازی به کمک و یاری مردم ندارد یعنی اگر امام هیچ همراهی هم نداشت، باز این نهضت حسینی رقم می خورد. پس سخن حضرت اباعبدالله علیه السّلام به غرض هدایت امّت است به این امید که افرادی با شنیدن این کلام، متنبّه شوند و با سوار شدن بر سفینة النّجاةِ3 حسینی، خود را از شقاوت ابدی نجات دهند. اکنون شواهد این تبیین را ارائه می کنیم.
[h=5]اوّل: خود بهتر می دانم[/h] هنگامی که جناب اُمّ سلمه همسر گرامی رسول خدا صلّی الله علیه و آله از حرکت امام حسین بن علیّ علیهما السّلام مطّلع گردید، نزد امام آمده، عرضه داشت: با حرکت خود به سوی عراق، مرا غمناک و محزون نگردان زیرا من از جدّت رسول خدا شنیده ام که می فرمود: «فرزندم حسین در خاک عراق و در محلّی به نام کربلا، کشته خواهد شد.» امام در پاسخ وی فرمود: مادر (فکر نکن که از این جریان تنها شما مطّلع هستید) خود من نیز بهتر از شما می دانم که از راه ظلم و ستم و از راه عداوت و دشمنی، کشته خواهم شد و سرم از تنم جدا خواهد گردید، خداوند بزرگ چنین خواسته است که حرم و اهل بیت من آواره و فرزندانم شهید و به زنجیر اسارت کشیده شوند و صدای استغاث آنان طنین انداز گردد ولی کمک و فریادرسی پیدا نکنند.4
[h=5]دوم: شهادت یا شکست[/h] امام حسین علیه السّلام در نامه ای به بنی هاشم چنین مرقوم داشتند: هر کس به من ملحق شود، شهید گردد و هر کس تخلّف کند (از همراهی با من خودداری ورزد) به فتح و پیروزی دست نخواهد یافت والسّلام.5
[h=5]سوم: خدا خواسته تو را کشته ببیند[/h] امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی که برای زیارت قبر حسین بن علیّ علیهما السّلام از منزلش خارج شود، اگر پیاده باشد، خدا برای هر قدمی که بر می دارد، یک حسنه برایش ثبت می کند، و یک سیّئه از او را محو می کند

محمّد بن حنفیّه که برای انجام مناسک حجّ و دیدار حضرت حسین بن علیّ علیهما السّلام به مکّه وارد شده بود، به حضور امام علیه السلام رسید و ضمن یادآوری بی وفایی و پیمان شکنی مردم کوفه نسبت به امیرالمؤمنین و امام مجتبی علیهما السّلام، پیشنهاد کرد که اباعبدالله علیه السلام به جای عراق، به سوی یمن یا منطق امن دیگری برود. امام حسین علیه السلام فرمود: پیشنهاد تو را نیز، مورد توجّه قرار می دهم. ولی امام حسین علیه السلام اوّل صبح به سوی عراق حرکت نمود و در پاسخ به ابن حنفیّه فرمودند: پس از آنکه از هم جدا شدیم، رسول خدا به خواب من آمد و فرمود: حسین حرکت کن زیرا خدا خواسته است که تو را کشته ببیند.6
[h=5]چهارم: کجاست مومن فداکار[/h] پس از ورود به کربلا، امام حسین علیه السلام ضمن خطبه ای فرمودند: آیا نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل، نهی نمی شود؟ شایسته است در چنین محیط ننگینی، شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند و به سوی فیض دیدار پروردگارش بشتابد.7
[h=2]لبّیک یا امام[/h] شواهد دیگری هم بر این حقیقت وجود دارد که اساس نهضت حسینی بر احیای دین است و این احیاء، جز با خون مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام محقَّق نمی شود، چه یاری کننده ای باشد یا نباشد. امّا سخن سالار شهیدان در تمام دورانها زنده است، و توجّه تامّ به نهضت حسینی، پاسخی به «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی» 8 امام علیه السّلام می باشد. زیارت امام حسین علیه السّلام هم می تواند لبّیکِ به ندای «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی» امام باشد مخصوصاً زیارت اربعین که در سالهای اخیر با جلال و شکوه وصف نشدنی صورت گرفته است.
[h=2]ای کاش از زوّار کربلا بودم[/h] زیارت امام حسین علیه السّلام مورد تأکید شریعت است تا آنجا که امام باقر علیه السّلام فرمودند: شیعیان ما را به زیارت حسین علیه السّلام امر کنید چرا که رفتن به محضر آن امام، بر هر مؤمنی که به امامت الهی حسین علیه السّلام معتقد می باشد، واجب است.9
امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی که برای زیارت قبر حسین بن علیّ علیهما السّلام از منزلش خارج شود، اگر پیاده باشد، خدا برای هر قدمی که بر می دارد، یک حسنه برایش ثبت می کند، و یک سیّئه از او را محو می کند و اگر سوار باشد برای هر حافر (برابر قدم انسان در چهارپایان) حسنه ای ثبت، و سیّئه ای محو می شود تا برسد به حائر (حرم اباعبدالله علیه السّلام) که خدا او را از رستگاران و نجات یافتگان ثبت خواهد کرد.10
اساس نهضت حسینی بر احیای دین است و این احیاء، جز با خون مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام محقَّق نمی شود، چه یاری کننده ای باشد یا نباشد. امّا سخن سالار شهیدان در تمام دورانها زنده است، و توجّه تامّ به نهضت حسینی، پاسخی به «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی» 8 امام علیه السّلام می باشد

در روایت دیگر دارد بعد از زیارت، مَلَکی نزد زائر رسیده می گوید: من فرستاد خدا هستم پروردگار به تو سلام می رساند و می فرماید اعمالت را از سَر بگیر که گذشت تو بخشیده شد.11
باز هم صادق آل محمّد صلّی الله علیه وآله فرمودند: همه افراد (آنها که در دنیا به زیارت امام حسین علیه السّلام نشتافتند) در روز قیامت آرزو می کنند که ای کاش از زوّار حسین علیه السّلام بودند، وقتی مشاهده می کنند که زائران حسین علیه السّلام چه کرامتی بر خدای متعال دارند.12
و می رسیم به زیارت اربعین که در کلام امام عسکری علیه السّلام به عنوان یکی از پنج علامت مؤمن، معرّفی شده است و زیارتنامه ای که توسّط امام صادق علیه السّلام به امّت اسلامی تعلیم شده است.13
[h=2]زیارت اربعین، نشانه شکوه امّت اسلامی[/h] امروز زیارت اربعین نشانگر عظمت و عزّت امّت اسلامی است که از عظمت و عزّت حسینی سرچشمه گرفته است و هر مسلمانی با پیوستن به این موج عظیم، در جلال و شکوه امّت اسلامی، سهیم خواهد بود و امید آن داریم که سال به سال بر عظمت و عزّتش افزوده شود.
مقاله را با گزیده ای از رهنمودهای آیة الله سیستانی به زائران اربعین، به پایان می بریم:
«شایسته است مؤمنانی که خداوند توفیق شرکت در این زیارت شریف را به ایشان عنایت فرموده، توجه نمایند که خدای تبارک و تعالی از میان بندگان خویش، پیامبران و اوصیایی را برگزیده تا پیشوا و حجّت مردمان باشند و مردم از رهگذر تعالیم ایشان هدایت یابند و از اعمالشان تبعیت کنند. خداوند مؤمنان را از آن رو به زیارت مشاهد متبرکه ایشان تشویق نموده است که یادشان جادوانه بماند و جایگاهشان اعتلا یابد، و چون آن بزرگواران نمونه اعلای بندگی خدای سبحان و جهاد در راه او و فداکاری برای دین استوارش بوده اند، این امر سبب به یادآوردن خدای متعال و آموزه ها و احکام او برای مردم باشد. بنابراین، از لوازم این زیارت آن است که زائر علاوه بر یادآوری جانفشانی های امام حسین علیه السلام در راه خداوند متعال، تعالیم دین حنیف از جمله نماز، حجاب، اصلاح، گذشت، بردباری و ادب و قوانین آمدوشد و دیگر مفاهیم پسندیده را رعایت نماید تا زیارتش گامی در مسیر تربیت نفس برای پذیرش این امور و تثبیت آثار آن تا زیارتهای بعدی باشد. چنین است که شرکت در این مراسم به منزله حضور در مجالس تعلیم و تربیت امام علیه السلام خواهد شد.»14

پی نوشت:
1. شعرانی، میرزا ابوالحسن، دَمع السُّجوم در ترجم نَفَس المهموم شیخ عبّاس قمی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، چاپ پنجم، 1390ش، ص300
2. این مطلب را استاد معظّم حجّة الاسلام و المسلمین شیخ محمّدعلی جاودان که خدا به ایشان عافیت کامل عنایت فرماید، در شب عاشورای سال جاری در حسینیّ مرحوم شیخ مرتضی زاهد ایراد کردند. ایشان که از علمای ربّانی تهران هستند، در تاریخ اسلام شاگرد برجسته محقّق فقید علّامه سیّدمرتضی عسکری می باشند. همین مطلب را علامه عسکری در پایان کتاب نقش ائمّه در احیای دین در پاسخ به سؤالی بیان کردند: ...اگر امام علیه السّلام به ظاهر هم پیروز می شد و با او بیعت می کردند، اسلام احیا نمی شد... برای توضیح بیشتر به نقش ائمّه در احیای دین، ج2، ص670 مراجعه کنید.
3. در کتاب مثیر الأحزان تألیف جعفر بن محمّد معروف به ابن نما صفح 4 از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله روایت شده که در طرف راست عرش چنین مکتوب است: إنّ الحُسینَ مصباحُ الهدى و سفینةُ النجاةِ و العروةُ الوثقى.
4. نجمی، محمّد صادق، سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دهم، 1381ش، ص 23
5. همان،ص39
6. همان با تلخیص،ص64
7. همان،ص135
8. این عبارت در کتب تاریخی نقل نشده است امّا از آنجا که به معنای عبارت منقول می باشد و جامعه ما با این عبارت أنسی دارد، قابل توجه است.
9. معزّی ملایری، اسماعیل، تحت اشراف مرجع فقید شیعه مرحوم آیة الله حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی، جامع أحادیث الشّیعة فی أحکام الشّریعة، نشر واصف لاهیجی،1433 ق، قم، ج 15، ص320
10. همان، ص280
11. همان.
12. همان، ص216
13. همان، ص277
14. سایت دفتر آیةالله سیستانی

[h=1]پیاده روی اربعین، سیره معصوم یا رسم شیعه؟/فرمایش امام صادق برای جاماندگان زیارت اربعین[/h] روایات متعددی درباره پیاده رفتن (ماشیاً) به زیارت امام حسین (ع) وجود دارد و جالب آنکه این رسم از همان بدو وقوع واقعه عاشورا مرسوم شده که زیارت جابر و عطیه کوفی و بعد کاروان اسراء با حضور امام سجاد و حضرت زینب، شاهدی است بر این مدعا.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز- مصطفی امیری: روایات متعددی درباره پیاده رفتن (ماشیاً) به زیارت امام حسین (ع) وجود دارد و جالب آنکه این رسم از همان بدو وقوع واقعه عاشورا مرسوم شده که زیارت جابر و عطیه کوفی و بعد کاروان اسراء با حضور امام سجاد و حضرت زینب، شاهدی است بر این مدعا. بنابراین، بزرگداشت پیاده روی اربعین، هم توسط امام معصوم (امام سجاد)، تقریر شده است و هم به نوعی به عنوان شعائر الهی در میان شیعه و اصحاب معصومین (جابر بن عبدالله انصاری و عطیه)، مرسوم می باشد همچنانکه سیره علماء و فقهاء شیعه بر این امر، تاکنون و در طی قرن ها بر این مساله، مستمر بوده است. چنانکه در آداب تعلیمی امام صادق به شیعیان، زیارت روز اربعین، سفارش شده است.

اهمیت روز اربعین امام حسین
درباره منشأ اهميت روز اربعين امام حسین در تاریخ شیعه، باید گفت كه این روز (20 صفر) از دو جهت كانون توجه قرار گرفته است: يكی از جهت بازگشت اسرا از شام به کربلا در اربعین اول یا دوم و زیارت قبر مطهر امام حسین توسط امام سجاد و حضرت زینب، و ديگری به سبب زیارت قبر سیدالشهدا† توسط جابر‌بن‌عبدالله انصاریيكیاز اصحاب برجسته رسول‌ خداˆ و اميرالمؤمنين.

بنابراین، نخستین زائر اربعین از میان مردم، جابر بن عبد الله انصاری بوده است و نخستین زائر اربعین از میان خانواده امام حسین و بنی هاشم، کاروان اسراء اهل بیت پیامبر در هنگام بازگشت از شام، می باشد. چنانکه مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف لهوف، چنین می فرماید:

لَمّا رَجَعَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام وعِيالُهُ مِنَ الشّامِ وبَلَغوا إلَی العِراقِ، قالوا لِلدَّليلِ: مُرَّ بِنا عَلی طريقِ كَربَلاءَ، فَوَصَلوا إلی مَوضِعِ المَصرَعِ، فَوَجَدوا جابِرَ بنَ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِی رَحِمَهُ اللّهُ وجَماعَةً مِن بَنی هاشِمٍ ورِجالًا مِن آلِ الرَّسولِ صلی الله عليه و آله قَد وَرَدوا لِزِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام، فَوافَوا فی وَقتٍ واحِدٍ، وتَلاقَوا بِالبُكاءِ وَالحُزنِ وَاللَّطمِ، و أقامُوا المَآتِمَ المُقرِحَةَ لِلأَكبادِ، وَاجتَمَعَت إلَيهِم نِساءُ ذلِكَ السَّوادِ، و أقاموا عَلی ذلِكَ أيّاما. (ابن طاووس، الملهوف، ص 225)
الملهوف لابن طاووس: هنگامی كه زنان و خاندان امام حسين عليه السلام از شام باز گشتند و به عراق رسيدند. به راه‏نمايشان گفتند: «ما را از راه كربلا ببر». آنان به قتلگاه [شهدا] رسيدند و جابر بن عبد اللّه انصاری كه خدا رحمتش كند و گروهی از بنی هاشم و مردانی از خاندان پيامبر صلی الله عليه و آله را ديدند كه برای زيارت قبر حسين عليه السلام آمده بودند. پس در يك زمان، در آن جا گرد آمدند و با گريه و اندوه و بر سر و صورت‏زنان، به هم رسيدند و مجلس‏های عزايی بر پا داشتند كه جگر را آتش مى‏زد. زنان حاضر در آن جا هم گِرد آمدند و چندين روز، همين گونه ماندند.

هم چنين علّامه مجلسی(ره) در کتاب زاد المعاد می‏ نويسد: «مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز، آن است كه امام زين العابدين عليه السلام با ساير اهل بيت در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلای معلّی وارد شدند و سرهای مطهّر شهداء را به بدن‏ های ايشان ملحق كردند». (مجلسی، زادالمعاد، ص 402)

استحباب زیارت اربعین
و اما درباره استحباب زيارت اربعين نيز، دو روايت بيان شده است: يكی روايتی است كه در آن امام صادق†، زيارت اربعين را به صفوان‌بن‌مهران جمّال، تعليم میدهد و همين تعليم دادن، نشانه بزرگداشت زیارت اربعين است. (شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص788ـ789؛ همو، تهذيب الاحكام، ج6، ص125؛ سيد‌بن‌طاووس، الاقبال بالاعمال ‌الحسنه، ج3، ص101ـ103؛ مجلسی، بحار الانوار، ج98، ص331ـ332) و ديگری روايتی از امام حسن عسكری† كه زيارت اربعين را در زمره نشانه‌های پنج‌گانه مؤمن بيان میكند :
عَلامَةُ ‌المُؤمِنِ خَمسٌ: صَلاةُ ‌الاِحْدَی وَالْخَمْسِينَ، وَزيارة‌ُ الاربَعين، وَالتَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ، وَتَعفِيرُ الْجَبِينِ وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم. (شيخ مفيد، المزار، ص53‎؛ شيخ طوسی، مصباح المتهجد، ص787ـ788؛ ابن‌فتال نيشابوری، روضه ‌الواعظين، ص195؛ سيدبن‌طاووس، الاقبال بالاعمال ‌الحسنة، ج3، ص100)
مصباح المتهجد: مؤمن پنج نشانه را باید دار باشد: اقامه پنجاه ركعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، خواندن زيارت اربعين، انگشتر در دست راست كردن، در سجده پيشانی بر خاك نهادن و بسم الله الرحمن الرحيم را (در نماز) بلند گفتن.

تفسیر اجمالی حدیث علامات مومن
و اما حدیث نشانه های مومن توسط امام حسن عسکری، به چه منظوری بیان شده است؟ تفسیر این روایت، به طور اجمال چنین است: درباره انگشتر به دست راست كردن بايد گفت كه اين مسئله، سفارش امامان معصوم‰ است كه درواقع، يك نوع مبارزه با سيرة خلفای بنی‎اميه است؛ چراكه به ‌گفته زمخشری، نخستين كسی كه انگشتر به دست چپ كردن را شعار خود قرار داد و برخلاف سنت عمل كرد، معاويه بود (عبدالحسين امينی، الغدير، ج10، ص210). شيعه بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحيم» را در نمازهای صبح، مغرب و عشا واجب، و در نمازهای ظهر و عصر مستحب می‎داند و اين امر نيز به دستور و سفارش ائمه‰ بوده است؛ زيرا چنان‌كه فخر رازی گفته است، آهسته خواندن بسم الله را بنیاميه رواج دادند تا آثار ولایت† را نابود كنند (برای آگاهی بيشتر درباره تفسير اين روايت، ر.ك: قاضی طباطبايی، تحقيق درباره اول اربعين حضرت سيدالشهدا†، ص390 به بعد).

زیارت اربعین، عصاره و ستون ولایت
باید توجه داشت اینجا و در این حدیث از امام حسن عسکری، تاکید بر زیارت اربعین است وگرنه زیارت عاشورا توصیه می شد، یعنی رازی در زیارت اربعین است که آن را همردیف نماز و نشانه مومن، قرار می دهد، بنابراین، اربعین امام حسین (ع) موضوعیت دارد. آیت الله جوادی آملی معتقد است:
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است؛ بلکه طبق این روایت، در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بنابراین همان گونه که نماز، ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است، امّا مهم آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کند. ه دیگر سخن، بر اساس فرموده رسول خدا(ص) عصاره رسالت نبوی(ص) قرآن و عترت است؛ «إنی تارک فیکم الثقلین... کتاب الله و... عترتی أهل بیتی». عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری(ع) در کنار هم ذکر شده است. (شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، ص 227-234)

ترسیم حق و باطل در زیارت اربعین
علاوه بر حدیث امام حسن عسکری، در آداب تعلیمی زیارت اربعین از طرف امام صادق به شیعیان، امام حسین به عنوان ولی خدا و نماینده جبهه حق و حقیقت، ، با عناوینی همچون ولیّ خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، برگزیده خدا، شهید مظلوم، گرفتار رنج ها و مصیبت ها و کشته اشک ها:... السلام علی اسیر الکُرُبات و قتیل العَبَرات. ...معرفی میشود و در مقابل در فرازهای دیگر زیارت اربعین، ویژگی های گروه های باطل بر ضدّ ولیّ خدا را که در حقیقت بروز بغض و کینه های دیرین شان از صدر اسلام بود، به عنوان: فریب خوردگان دنیا: «غَرَّتْهُ الدُّنْیا»؛ فروشندگان آخرت به بهای ناچیز دنیا: «وَشَری آخِرَتَهُ»؛ و هواپرست: «وَتَرَدّی فی هَواهُ»؛ معرفی می کند.

پیاده روی زیارت اربعین، جزو شعائر الهی است
اکنون و در عصر معاصر، زیارت اربعین از استحباب فردی، فراتر رفته و به عنوان شعائر الهی، محسوب میشود که تکریم و بزرگداشت شعائر الهی از واجبات مومنین است. چنانکه مقام معظم رهبری، چنین می فرمایند:
ترکیب «عشق و ایمان» و «عقل و عاطفه» از ویژگی‌های منحصر به‌فرد مکتب اهل‌بیت است و حرکت عاشقانه و مؤمنانه مردم از کشورهای مختلف جهان در زیارت اربعین، بدون تردید از جمله شعائر الهی است. ... حرکت عظیم مردم از ایران و سایر کشورهای جهان برای حضور در راهپیمایی اربعین، جلوه‌ای از ویژگیهای برجسته مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در آن، هم «ایمان، اعتقاد قلبی و باورهای راستین» موج می‌زند و هم «عشق و محبت». (بیانات رهبر معظم انقلاب در درس خارج فقه درباره‌ی زیارت اربعین)

همچنانکه آیه الله مکارم شیرازی، فرموده اند:
پياده روی روز اربعين از سوی زائران حسينی در نوع خود به عنوان ابراز عظمت امام حسين(ع) مطرح است؛ زيرا عيناً در روايات و سيرۀ ائمۀ اطهار بر سنت پياده روی به ويژه برای زيارت امام حسين(ع) و امام رضا(ع) تأكيد و تصريح شده است. (بيانات آيت الله مكارم شيرازی در ديدار نمايندگان هيأت های دانشجويی عازم پياده روی اربعين حسینی)

چنانکه ابن قولویه در کتاب ارزشمند کامل الزیارات از امام صادق در فضیلت پیاده روی برای زیارت امام حسین، چنین، نقل می کند:
عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ، قَالَ: یَا عَلِیُّ! زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَی عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکَیْنِ یَکْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیْرٍ وَ لَا یَکْتُبَانِ مَا یَخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَیْرَ ذَلِکَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَکَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَیْنِکَ أَبَداً وَ لَا تَرَاکَ وَ لَا تَطْعَمُکَ أَبَداً. (ابن قولویه، کامل الزیارات ص134)
کامل الزیارات: علی بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: ای علی! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسی که آن حضرت را زیارت کند چیست؟حضرت فرمودند: کسی که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمی که برمی‏ دارد، یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو می ‏فرماید، و یک درجه مرتبه‏اش را بالا می ‏برد. و وقتی به زیارت رفت، حق تعالی دو فرشته را موکّل او می‏ فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شر و بد می‏ باشد را ننویسند. و وقتی برگشت با او وداع کرده و به وی می‏ گویند: ای ولی خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش می ‏باشی، به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود.

اربعین، پیوند حماسه حسینی با مهدویت
و اما پیوند نهضت امام حسین با نهضت امام زمان علیهما السلام به سبب زیارت اربعین، چنان است که امام عصر، هنگام ظهور و قیام، خویشتن را با امام حسین، معرفی می کند. گویی امام حسین، جهانی است و همگان وی را می شناسند. و پیاده رویی بیست میلیونی شیعیان در روز اربعین، به عنوان بزرگترین اجتماع بشریت در عصر معاصر، گویای چنین واقعیتی است. چنانکه (وقتی) امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که ظهور فرمود، پنج ندا می‌کند به اهل عالم، ازجمله: اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا. (حائری یزدی، الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، ج 2، ص 282). آیت ‌الله محمدتقی بهجت رحمة الله علیه دراین باره چنین، می فرمایند:
... امام زمان خودش را به واسطه امام حسین علیه السلام به همه عالم معرفی می‌کنند ... بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین علیه السلام را شناخته باشند... اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین علیه السلام را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا علیه السلام طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین علیه السلام به عالم است. (ر. ک: محمدحسین رخشاد، در محضر بهجت)

جاماندگان زیارت اربعین، به این دستور امام صادق، عمل کنند
و اما وظیفه کسانی که در روز اربعین، نمی توانند امام حسین را در کربلا و در کنار مرقد شریف ایشان، زیارت کنند، چیست؟ امام صادق، دراین باره، چنین، می فرمایند:
يا سَديرُ، تَزورُ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام فی كُلِّ يَومٍ؟ قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ! لا، قالَ: فَما أجفاكُم! قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ جُمعَةٍ؟ قُلتُ: لا. قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ شَهرٍ؟ قُلتُ: لا. قالَ: فَتَزورونَهُ فی كُلِّ سَنَةٍ؟ قُلتُ: قَد يَكونُ ذلِكَ. قالَ: يا سَديرُ، ما أجفاكُم لِلحُسَينِ عليه السلام! أما عَلِمتَ أنَّ للّهِ عَزَّ وجَلَّ ألفَی ألفِ مَلَكٍ شُعثٍ غُبرٍ يَبكونَ ويَزورونَ لا يَفتُرونَ، وما عَلَيكَ يا سَديرُ أن تَزورَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام فی كُلِّ جُمعَةٍ خَمسَ مَرّاتٍ وفی كُلِّ يَومٍ مَرَّةً؟ قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ! إنَّ بَينَنا وبَينَهُ فَراسِخَ كَثيرَةً. فَقالَ لی: اصعَد فَوقَ سَطحِكَ، ثُمَّ تَلتَفِتُ يَمنَةً ويَسرَةً، ثُمَّ تَرفَعُ رَأسَكَ إلَیالسَّماءِ، ثُمَّ انحو نَحوَ القَبرِ، وتَقولُ: السَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيكَ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ، تُكتَبُ لَكَ زَورَةٌ، وَالزَّورَةُ حُجَّةٌ وعُمرَةٌ. قالَ سَديرٌ: فَرُبَّما فَعَلتُ فِی الشَّهرِ أكثَرَ مِن عِشرينَ مَرَّةً. (کلینی، الکافی، ج 4، ص 589)
الكافی کلینی: «ای سَدير! قبر حسين عليه السلام را در هر روز، زيارت میكنی؟». گفتم: فدايت شوم، نه! فرمود: «چه قدر جفاكاريد!». فرمود: «او را هفته‌‏ای يك بار، زيارت می‏كنيد؟». گفتم: نه. فرمود: «در هر ماه، چه طور؟». گفتم: نه.
فرمود: «در هر سال، چه؟». گفتم: گاه، چنين می‏شود. فرمود: «ای سَدير! چه قدر به حسين عليه السلام جفا میكنید! آيا نمی‏دانی كه خدای عزوجل، دو هزار هزار فرشته پريشان غبارآلود دارد كه می‏گِريند و زيارت میكنند و خسته نمی‏شوند. چه می‏شود ای سَدير كه قبر حسين عليه السلام را در هر هفته، پنج بار و در هر روز، يك بار، زيارت كنی؟». گفتم: فدايت شوم! ميان ما و او فرسنگ‏ها راه است. امام عليه السلام به من فرمود: «به بالای بام خانه‌‏ات برو. سپس به راست و چپ، توجّه كن و آن گاه، سرت را به سوی آسمان، بالا ببر و به سوی قبر حسين عليه السلام رو كن و بگو:" السَّلامُ عَلَیكَ يا أبا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیكَ و رَحمَةُ اللّهِ و بَرَكاتُهُ : سلام بر تو، ای ابا عبد اللّه! سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد!". برایت، یك زیارت نوشته می‏شود و زیارت، [معادل‏] يك حج و عمره است». [پس از آن،] گاه در یك ماه، بیش از بیست بار، آن را به انجام می‏رساندم.

نکته پایانی
زیارت اربعین، نوعی «تجدید میثاق» با امام حسین(ع) و اهل بیت و امامان معصوم(ع) است. ابراز وفاداری نسبت به آنان و راه و مرامشان، ابراز عداوت و برائت نسبت به قاتلان و دشمنان آنان، تولّی و تبرّی، اعلام آمادگی برای جان فشانی در راه مقدّس آنان، بیان مواضع و همبستگی با خطّ نورانی اهل بیت پیامبر، تبعیّت و تسلیم و نصرت، شناخت چهره های حق و باطل و رهبران «نور» و «نار» و مسئله جهاد و شهادت و خطّ ایثارگری در راه مکتب و عقیده، که دستاورد شناخت فلسفه عاشورا و قیام حسینی است.

این مشی پیاده روی، نوعی اعلام آمادگی جانفشانی در راه امام حسین (ع) است چه جانی و مالی، چه قدمی و چه قلمی؛ به عبارت دیگر، آنهایی که در این ایام به زائران حسینی خدمت کنند و از جان و مالشان بذل می کنند به نوعی آمادگی دارند اگر امام حسین (ع) به این دنیا آمده و نیاز به کمک داشتند جانی و مالی ایشان را یاری کنند همانطور که منتظر ظهور فرزند ایشان و یاری آن حضرت (عج) هستند.

پیاده روی 20 میلیونی شیعیان در روز اربعین، به عنوان بزرگترین تجمع جهان در طول تاریخ بشریت را تشکیل می دهد و این نیست مگر برافراشتن پرچم سیدالشهداء (ع) در میان همه قومیت ها، پیروان ادیان و مذاهب به منظور آمادگی برای ظهور آخرین ولی مطلق و ذخیره الهی و فرزند امام حسین، مهدی موعود و منجی مستضعفان جهان.
پیام اربعین، پیام پیروزی حق بر باطل و آغاز شکل جدیدی از نبرد فرهنگی با طاغوت‌های زمانه است. و مختص زمان خاصی نیست و این است راز معرفی امام زمان در عصر ظهور.

خاطره‌ آیت‌الله بهجت از پیاده‌روی اربعین

مرحوم آیت‌الله بهجت با نقل خاطره‌ای از راهپیمایی عده‌ای به سمت کربلا بر فضیلت پیاده‌روی در اربعین تاکید کرده­‌اند.

به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، آیت الله بهجت، مرجع عالیقدر شیعه در کلاس درس خارج فقه خود به بیان خاطره ای از مراسم پیاده‌روی اربعین حسینی و فضیلت و ثواب معنوی این کار پرداخته بودند که در ادامه آن را می‌خوانید:

در اتومبیلی بودیم بین کربلا و نجف، یک جوانی هم همراه ما بود. دید عده‌ای دارند پیاده برای کربلا می آیند،کوچک بود، نمی‌دانست که اصل پیاده روی خودش فضیلت دارد و گفت، اگر این‌ها ندارند ماشین کرایه کنند، چرا خودشان را اذیت می‌کنند.

در صورتی که نمی‌دانست اصل پیاده رفتن خودش فضیلت دارد، «أفضل الأعمال أحمزها»؛ برترین اعمال سخت ترین آنهاست، اینجاست قضیه امام مجتبی سلام الله علیه در مسیر مدینه به مکه تداعی می‌کند، که در روایت آمده است «یساق المحامل بین یدیه»؛ درحالی‌که محمل‌ها به همراهش بود، اما پیاده‌ به‌ سوی حج مشرف می‌شد.

درس خارج فقه، کتاب جهاد، جلسه۲۸

مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سره

زيارت اربعين علامتی بر «ايمان»/ فلسفه پیاده‌روی اربعین چیست؟ آیا این سنت حسنه مختص دوره زمانی خاصی است؟عالمی که ۲۶۰ مرتبه با پای پیاده به کربلا رفت

هر که پیاده به زیارت او (حسین) رود، هر گامى که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بنده‌اى از اولاد اسماعیل را دارد.

گروه فرهنگ جهان نیوز: آن هنگام که علم از دستان علمدار حسین علیه السلام بر زمین افتاد، در خیمه خواهر حسین علیه السلام، بر دستان علمدار سجاد علیه السلام؛ زینب سلام الله علیها بالا رفت. راهی را که حسین علیه السلام تا شهادتش پیمود، سجاد و زینب علیهما السلام تا کوفه و شام و مدینه ادامه دادند تا چهره کریه ظلم و فساد را بر غافلان و ناآگاهان بنمایانند و این شد که پیام عاشورا با شهادت حسین علیه السلام و اصحابشان آغاز و با افشاگری سجاد و زینب سلام الله علیهما ماندگار شد....

سلام بر قلب زینب شکیبا و زبان سپاسگزارش، سلام بر بانویی که مصائب و ناراحتی‌ها بر او هجوم برد و طعم غم و اندوهی را چشید که دلها را آب می‌کرد... سلام بر (بانویی) که از صبر او ملائکه آسمان به شگفت آمدند....(۱)

زيارت اربعين علامتی بر «ايمان»

شايد از وجوهى كه براى تأسيس روز اربعين براى سيد الشهداء (ع) از سال  ۶١  هجرت و از آن زمان تا حال كه شيعه بر اين امر هميشه قيام و اقدام كرده و آن را زنده نگه داشته‌اند آن است كه براى سيد الشهداء (ع) زمين و آسمان تا چهل روز گريه كرده چنان‌چه زرارة بن اعين شيبانى رحمه اللّه كه از اكابر فقهاى شيعه و محدثين با عظمت اماميّه است از حضرت امام صادق (ع) روايت كرده است به اين عبارت:

اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن على علیهما السّلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریك بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و كوهها تكه تكه شده و پراكنده گشتند و دریاها روان گردیده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گریستند و هیچ زنى از ما اهل بیت خضاب نكرد و روغن به خود نمالید و سرمه نكشید و موهایش را شانه نزد تا وقتى كه سر عبید اللَّه بن زیاد را به نزد ما فرستادند و پیوسته بعد از شهادت آن حضرت چشمان، اشك آلود بود و هر گاه جدّم یاد آن حضرت را مى‏نمود محاسنش از اشك خیس مى‏گشت بطورى كه هر كس آن جناب را مى‏دید به حالش ترحّم نموده و از گریه‏اش به گریه میافتاد.

از اين حديث شريف كه در صحيح‌ترين كتب حديث شيعه كامل الزيارة نقل شده استفاده مى‌شود كه بكاء آسمان و زمين و ملائكه و آفتاب بر سيد الشهداء (ع) تا چهل روز طريقه و عادتى را كه در ميان مردم يك حال استمرارى پيدا كرده و بر سيد مظلومان اربعين نگاه مى‌دارند نشان مى‌دهد حتى در ميان مردم در زمان فوت كسان خودشان نيز اين رويه معمول شده و اين سيرۀ مستمره را انجام مى‌دهند و احترام آن‌ها را كه از دنيا رفته‌اند نگاه مى‌دارند و شيعه تا اربعين آن حضرت از شادى و خشنودى و سرور خوددارى مى‌كنند.

حتى در غير مسلمانان نيز اين عادت در مرده‌هايشان مراعات مى‌شود خصوصا كه از بزرگان آن قوم باشد و كسى باشد كه آثار عملى و نتايج قدمى را كه در راه رفاه و آسايش دينى و دنيوى آنان برداشته باشد و در اصلاح جامعه از جان‌گذشتگى نشان داده و نهضتى بر عليه ظلم و ستم و از بين بردن ظالمين و ستمكاران روزگار كرده و نهضتى به وجود آورده كه در اثر آن اسلام و قرآن را زنده نگاه داشته و دين الهى را از دستخوش دشمنان سرسخت آن نجات داده و زحمات خاتم انبيا (ص) را نگذاشته به هدر برود و بازيچه بنى اميّه شجرۀ ملعونه گردد و با خون خود درخت توحيد را سيراب نموده و نگذاشته در نتيجه ظلم و جور و بى‌دينى و اشاعه فحشا و منكر بنى اميّه خشك شود و خون دل خويش را در راه خدا بذل كرده تا مردم را از حيرت ضلالت و گمراهى كه در اثر تسلط بنى اميّه و اشغال آن شجره ملعونه مقام خلافت الهيه را پيش آمده بود برهاند و اگر آن نهضت مقدس نبود از اسلام بغير از اسلام اموى و از دين به غير از دين يزيدى و دين تشريفاتى و ساخته بنى اميّه چيزى باقى نمانده بود چنان‌چه نظريات مستعمرين در دنياى فعلى نيز دربارۀ اسلام همان نيّات شوم است كه بنى اميّه داشتند.

و لذا بايد مسلمين عموما و شيعه خصوصا در زنده نگه‌داشتن تاريخ واقعه جانگداز كربلا و در احياى آثار آن دشت پربلا اهتمام تمام بكار ببرند و يكى از مراسمى كه بايد هر سال تجديد شود موضع اربعين است، كيست كه از سيد مظلومان لايق‌تر باشد كه هر سال تا اربعين او آثار و مآثر او را زنده نگاه داشت؟ و در تمامى روزهاى زيارتى تظاهر به زيارت قبر مباركش برپا نمود؟ و اربعين او را هر سال تجديد كرد؟ تا معلوم نمود چنان‌چه تا حال معلوم شده نهضت سيد الشهداء (ع) غالبية فى صورة المغلوبية و البته بايد فقط به قدردانى از سيد الشهداء (ع) اكتفا نكرد بلكه عمده آن است كه در هدف با آن حضرت قدم برداشت و در هر زمان شركت كرد و سرمشق اخذ نمود.  

و از اينجاست كه امام حسن عسكرى (ع) زيارت اربعين را از علايم ايمان شمرده چون مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت حسينى فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.(۲)

پیشینه پیاده روی اربعین

شاخص‌ترین ثمره زیارت را می‌توان تعظیم و بزرگداشت جایگاه خداوند و ائمه اطهار (ع) دانست و این نکوداشت زمانی که با پای پیاده صورت گیرد، علاوه بر تعظیم فراوانی که در این حرکت وجود دارد، سبب ایجاد ارتباط معنوی عمیقی شده و جلوه‌ای عاشقانه از بندگی را به رخ می‌کشد.

زیارت با پای پیاده، بزرگداشتی است که از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصی ندارد، همان گونه که نقل شده، حضرت آدم هزار بار به زیارت خانه خدا رفت، در حالی که این مسیر را به وسیله قدم‌هایش پیمود.(۳)

و این شیوه، اختصاص به دین و فرهنگ خاصی هم ندارد ، همان گونه که قیصر، پادشاه روم با خدا پیمان بسته بود که هر گاه در نبرد با امپراتوری ایران پیروز شود، به شکرانه این پیروزى بزرگ، از مقر حکومت خود (قسطنطنیه)، پیاده به زیارت بیت المقدس برود و پس از پیروزى، به نذر خود عمل کرده و پاى پیاده رهسپار بیت المقدس شد .(۴)

در دین مبین اسلام نیز، زیارت با پای پیاده، سنتی حسنه شمرده شده و سفارش بسیاری بر آن شده است. امام صادق (ع)، محبوب‌ترین وسیله تقرب بنده به خداوند را زیارت خانه او با پای پیاده دانسته و می‌فرمایند: یک حج با پای پیاده، برابر با هفتاد حج است.(۵)

تشرف با پای پیاده به بارگاه ائمه اطهار (ع) نیز مورد تأکید بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت امیر مؤمنان (ع) رود، خداوند متعال به هر گامى ثواب یک حجّ و یک عمره براى او نوشته می‌شود، و اگر پیاده برگردد، به هر گامى، براى او ثواب دو حجّ و دو عمره می‌نویسند.(۶)

زیارت امام حسین (ع) نیز با پای پیاده مورد سفارش بسیاری قرار گرفته و امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت او رود، هر گامى که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بنده‌اى از اولاد اسماعیل را دارد و در روایت دیگری نیز می‌فرمایند: هر که پیاده به زیارت قبر امام حسین (ع) رود، خداوند متعال به عدد هر گام برای او هزار حسنه نوشته و هزار گناه را از او محو مى‌کند.(۷)

مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا (ع) رفت.

از نقل‌های تاریخی این گونه به دست می‌آید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار (ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده.(۸) و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است.(۹)

ولی در قرن‌های گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومت‌های مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار (ع) در زمان‌ها و مکان‌های مختلف دچار سختی‌های فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.

علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار (ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشته‌اند....
تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی می‌کردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.(۱۰)

ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه ، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی می‌کردند. این امر سبب شد تا پیاده‌روی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارت‌هایی که به کربلای معلی داشته‌اند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیموده‌اند.(۱۱)

این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین (ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروه‌هایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت می‌کردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.(۱۲)

سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبت‌های مختلف، زائران امام حسین (ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را می‌پیمودند و در بین آن مناسبت‌ها، پیاده‌روی اربعین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین (ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است. شیعیان و عاشقان سالار شهیدان (ع)، در مناسبت‌های مختلف، به ویژه در اربعین حسینی، بسیار پرشورتر از قبل، از شهرها و کشورهای مختلف، به سمت کربلا روانه شده، قدم در مکان گام‌های اسیران کربلا قرار داده و مسیرهای منتهی به شهر کربلا را با پای پیاده می‌پیمایند.

میلیون‌ها عزادار حسینی، چنان نمادی برای شیعه معرفی کرده‌اند که همانند آن در هیچ آیین و مذهبی پیدا نمی‌شود و چنان تعظیم شعائری برپا کرده‌اند که جهانیان در عظمت آن مبهوت مانده‌اند.(۱۳)

منابع:

۱-بخشی از زیارت حضرت زینب سلام الله علیها
۲- تحقیق درباره اولین اربعین سیدالشهدا علیه السلام ، شهید محراب محمد علی قاضی طباطبایی صص۲۱۱-۲۰۸
۳-وسایل الشیعه، حر عاملی
۴- فروغ ابدیت، سبحانی جعفر
۵- من لایحضره الفقیه
۶- فرحه الغری، ابن طاووس عبد الکریم بن احمد
۷-کامل الزیارات
۸- تاریخ کربلا و حایر حسینی علیه السلام، کلید دار عبدالجواد
۹-رحله ابن بطوطه، تحفه النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار
۱۰- زندگی و مبارزات آیت الله العظمی سید محمود حسینی شاهرودی به روایت اسناد
۱۱- فرهنگ زیارت، محدثی جواد
۱۲-عمرم چگونه گذشت؟ زندگی نامه حضرت آیت الله شیخ علی آزاد قزوینی
۱۳- سید سجاد مرتضوی، مباحثات مجله فکری تحلیلی حوزه و رو حانیت

- مظهر صبر خدای حیّ داور زینبم!
یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم!
فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!
آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!
گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر
بازگشتی از همه سردارها پیروزتر

-باغبان از بهر گل‌هایت گلاب آورده‌ام
بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام
پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام
آه دل را آتش فریـاد کـردم یـا حسین
شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین

-خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی
یاس بـاغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کبودی رخت مهرِ جهان‌آرا شدی
هر چه می‌بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زنده‌تر گشتی بیا
دست بسته رفتی و پیروز برگشتی بیا

-من خدا را آیت فتح و ظفر بودم حسین
با سرت تا شام ویران هم‌سفر بودم حسین
بر دل دشمن ز خنجر تیزتر بودم حسین
دختران بـی‌پناهت را سپـر بودم حسین
بس که آمد کعب نی از چار جانب بر تنم
گشت سر تا پا تنم نیلی‌تر از پیراهنم

-زینبـم، پیـروز میـدان بـلا دیدم تو را
فـاتح روز نبـردِ ابتـلا دیـدم تـو را
لحظه لحظه قهرمان کربلا دیــدم تو را
خوانده‌ام قرآن و در طشت طلا دیدم تو را
تو نگه کردی و دشمن چوب می‌زد بر لبم
بـر نگاهِ درد خیزت گریـه کـردم زینبم

-در کنار طشت چندین طایر افسرده بود
هم لب تو، هم دل مجروح من آزرده بود
کاش چوب آن ستمگر بر لب من خورده بود
کاش پای صوت قرآن تو زینب مرده بود
من كه صبرم با غمت برجان خريدم یا حسین
در کنـار طشت پیـراهن دریدم یا حسین

-خواهرم آن شب که در ویرانه مهمانت شدم
بـا سـر ببْریـده‌ام شمـع شبستـانت شـدم
شستشو از گرد ره با اشک چشمانت شدم
چشم خود بستم، خجل از چشم گریانت شدم
دخترم پرپر زد و جان داد دیدم خواهرم
زد نفس تا از نفس افتاد دیدم خواهرم

-یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاری‌ام
ورنه می‌شد سیل خون در دیده اشک جاری‌ام
مـاند چون بغض گلـو در سینه آه و زاری‌ام
کاش می‌مردم من آن شب زین امانت داری‌ام
دختر مظلومه‌ات با دست زینب دفن شد
حیف او هم مثل زهرا مادرت شب دفن شد

-جان خواهر من سر نی سایه‌بانت می‌شدم
نیمـه‌های شب چـراغ کـاروانت می‌شدم
بـا اشـارت‌های چشمم، ساربانت می‌شدم
گه جلو، گه پشت سر، گه هم‌عنانت می‌شدم
یاد داری سنگ زد از بام، خصمم بر جبین؟
از فـراز نـی سـرم افتـاد بر روی زمین...

-«یا اخا» خون ریخت از فرق تو و چشم ترم
تا سرت افتاد از نی، سوخت جان و پیکرم
من زدم بر سینه، سیلی زد به صورت، مادرم
کاش پیش سنگ آن ظالم سپر می‌شد سرم
قصّه ی سنگ و جبین، بار دگر تکرار شد
راس تو افتاد از نی، چشم زینب تار شد

-جان خواهر این مصائب در رضای دوست بود
گـر سـرم افتـاد از نـی، پیش پای دوست بود
بـر فـراز نـی مـرا حـال و هوای دوست بود
ایـن اسـارت، این شهادت، از برای دوست بود
تا در اطراف سر من طایر دل پر زند
شعله ی فریاد تو از نظم «میثم» سر زند
غلامرضا سازگار

برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
غلامرضا سازگار

آن باده‏اى‏كه روز نخستش نه خام بود
يك اربعين گذشت و دوباره به جام بود
شكر خدا كه صبح زيارت دميده است
هرچند آفتاب حياتم به بام بود
اين خاك، زنده مى‏كند آن عصر تشنه را
وقتى كه آسمان رخت سرخ فام بود
بين من و سرت اگر افتاد فاصله
اما هنوز سايه تو مستدام بود
سرها به نيزه بود، ولى حجم سنگها
معلوم بود حمله كنان بر كدام بود
دشنام و هتك حرمت اسلام ميهمان
اين از رسوم تازه‏تر احترام بود
چوب از لبان تو حجرالاسود آفريد
دست سه ساله بود كه در استلام بود
بين نهيب كوفى و فرياد اهل شام
آن لهجه حجازى تو آشنام بود
جواد محمد زماني

بسم رب الحسین علیه السلام
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
مگر چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهرا تر از این
حسینی مذهبی غوغا تر از این
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگی راه دارد
به گردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ایوالله دارد
همینکه با جلالت سر نداده
به دست هیچکس معجر نداده
پس از آنکه زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد
حسین سر جدا، ای داد بی داد
چهل روز است گریانم حسین جان
چو موی تو پریشانم حسین جان
چهل روز است می خوانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ورنه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دلها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
وگرنه دردها می کشت مارا
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد تن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
هر سو دخترانت می دویدند
ز جا برخیز غمخواری کن عباس
دوباره خیمه را یاری کن عباس
برای عزتم کاری کن عباس
علم بردار علم داری کن عباس
سکینه می کند زاری ابالفضل
چه قبر کوچکی داری ابالفضل
علی اکبر لطیفیان

باسم رب الحسین علیه السلام
باور نمی کنم که رسیدم کنار تو
باور نمی کنم من و خاک دیار تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
یک اربعین دچار فراقم دچار تو
یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام
دنبال ناله های یتیمان زار تو
یک اربعین بجای همه سنگ خورده ام
یک اربعین شده بدنم سنگ سار تو
یک اربعین به گریه ی من خنده کرده اند
لبهای قاتلان تو و نیزه دار تو
مثل رباب مثل همه تار تر شده
چشمان خسته ی من چشم انتظار تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو
یادم نمی رود به لبت آب آب بود
یادم نمی رود بدن غرقه خار تو
مانده صدای حرمله در گوش من هنوز
پستی که نیزه زد به سر شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم
گریم برای زخم تن بی شمار تو
من نذر کرده ام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یل تکسوار تو
حسن لطفی

[h=1]اربعین یادآور مصاف عقل و جهل[/h]
[h=2]یکی از این اهداف «نجات بندگان خدا از جهالت» است که در زیارت اربعین آمده است؛ زیارتی که امام صادق (علیه السلام) آن را به مشتاقان زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) تعلیم کرده است. در این زیارت شریف عرض می شود:[/h]

اندیشمندان و پژوهشگران اسلامی هر یک با بررسی سخنان رسیده از امام حسین (علیه السلام) و نیز تحلیل فضای حاکم بر جامع اسلامی در آن دوران، هدف و یا انگیزه ای را برای آن حضرت در خلق حماسه کربلا مشخص کرده اند؛امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امت، احیای دوبار سیره و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرمؤمنان (علیه السلام) از اهداف روشنی است که از سخن مشهور امام حسین (علیه السلام) به دست می آید:
«اُریدُ أن آمُرَ بِالمَعروفِ و أنهى عَنِ المُنكَرِ، و أسیرَ بِسیرَةِ جَدّی مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، و سیرَةِ أبی عَلِیِّ بنِ أبی طالِب» [1] : مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمایم و به سیره جدّم محمّد صلى الله علیه و آله و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام، رفتار كنم .
و نیز دور افتادن جامعه اسلامی از عمل به حق و سیطره باطل بر این اجتماع از دیگر انگیزه هایی است که از این کلام به دست می آید که فرمود: «ألا تَرَونَ الحَقَّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنه» [2] : آیا نمى بینید كه به حق، عمل نمى شود و از باطل، جلوگیرى نمى شود؟
البته این اهداف و انگیزه ها هیچ منافاتی با یکدیگر نداشته و می توانند همگی منظور و مراد حضرت بوده باشند که به مناسبت، هر یک را در مجلس و سخنرانی جداگانه ای بیان کرده است.
پیداست یکی از مصائبی که امت اسلامی به آن گرفتار شده بود تعطیلی عقل بود. یعنی مردم نماز می خواندند روزه می گرفتند حفظ و تلاوت قرآن و حج و جهاد بینشان رواج داشت؛ اما عقل به تعطیلی گراییده بود. نه آنکه علم و دانش رخت بربسته بود؛ هرگز. زیرا سخن از جهالت است نه جهل؛ سخن از تعطیلی عقل است؛ نه کساد علم.

یکی از این اهداف «نجات بندگان خدا از جهالت» است که در زیارت اربعین آمده است؛ زیارتی که امام صادق (علیه السلام) آن را به مشتاقان زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) تعلیم کرده است. در این زیارت شریف عرض می شود:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ ... بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ» [3] : خدایا من شهادت می دهم که امام حسین(علیه السلام) خون قلبش را در راه تو هدیه کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی در گمراهی نجات دهد.
[h=2]نجات از جهالت[/h] جهل به معنای ناآگاهی است که در مقابل آگاهی و علم قرار می گیرد؛ اما جهالت به معنای رفتاری است که از سر نادانی سر می زند. [4] به تعبیر فارسی، جهل به معنای نبود علم یا همان ناآگاهی است و جهالت رفتاری برخاسته از نبود عقل یا همان نابخردی است. و این معنا، در آیات و روایات فراوان به چشم می خورد. برای نمونه:
پس از آنکه موسی (علیه السلام) فرمان الهی مبنی بر کشتن گاو را بر آن جماعت ابلاغ کرد آنها که نتوانسته بودند رابطه بین یافتن قاتل و کشتن گاو را کشف کنند گمان کردند که موسی (علیه السلام) آنها را به سخره گرفته و سخنی از سر نابخردی بر زبان رانده است[5] که موسی (علیه السلام) در دفاع از ساحت عقل خود فرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلین» [6] : پناه می برم به خدا از اینکه رفتاری نابخردانه داشته باشم.
مرحوم کلینی هم اولین فصل کتاب شریف کافی را «کتاب العقل و الجهل» نامید و روایات فراوانی را در این باب قرارداد روایاتی که نشان می دهند کاربرد جهل به معنای جهالت در مقابل عقل است و نه علم.
بر این اساس وقتی که در زیارت اربعین عرضه می داریم: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ» یعنی خدایا من گواهی می دهم که سیدالشهداء (علیه السلام) حرکت کرد و در راه جان فشانی کرد تا بندگانت را از نابخردی و رفتارهای جاهلانه نجات دهد.
پیداست یکی از مصائبی که امت اسلامی به آن گرفتار شده بود تعطیلی عقل بود. یعنی مردم نماز می خواندند روزه می گرفتند حفظ و تلاوت قرآن و حج و جهاد بینشان رواج داشت؛ اما عقل به تعطیلی گراییده بود. نه آنکه علم و دانش رخت بربسته بود؛ هرگز. زیرا سخن از جهالت است نه جهل؛ سخن از تعطیلی عقل است؛ نه کساد علم.
یعنی با اینکه می دانستند و آگاه بودند؛ اما قدرت تجزیه و تحلیل عقلی مبتنی به فطرت و دین الهی نداشتند تا بفهمند کدام کار صحیح است و مورد رضای الهی و کدام کار ناصواب است و موجب خشم الهی؛ برای همین روز تاسوعا بعد از آنکه نماز عصر را به جماعت خواندند با نعره عمر بن سعد، قربة الی الله به قصد کشتن امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آماده حمله به سپاه و خیام آن حضرت شدند. [7] هر چند این حمله موکول به فردا شد؛ اما رفتار ایشان و اینکه عمر بن سعد آنها را سپاه خدا (خَیلَ اللّه ) می خواند و آنها را بشارت به بهشت و اجر الهی می دهد همگی مؤید این معناست که آنها مشکل علمی در شناخت حضرت و باور به توحید و نبوت و قیامت نداشتند مشکل اساسی آنها جهالت به معنای نابخردی بود و حرکت حضرت برای درمان این بیماری هولناک و کشنده بود.
و حسین علیه السلام حرکت کرد تا این تعطیلی را به رونق تبدیل کند برای همین کربلا صحنه مصاف عقل و جهل بود نه اسلام و کفر و اربعین یادآور آن صحنه و مرور آن است برای همیشه تاریخ و عبرتی ماندگار برای دینداری

جهالت به معنی بی عقلی، بیماری هولناک و خطرناکی است که امروزه هم دامن بخشی از امت اسلامی را گرفته است. عده ای که قرآن می خوانند و نام خدا و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را می برند و بر پرچم های خود حک می کنند اما دریغ از عقل.
درد اینجاست آنکه بی عقلی می کند و در جهالت خود غوطه ور است شاید «دین دان» باشد؛ اما بی تردید «دین دار» نیست؛ اگر هم خود را سرآمد دینداران بداند توهمی بیش نیست؛ نشان به آن نشان که منابع و مبانی همین دین، قاتلان سیدالشهداء (علیه السلام) را که دین دان بودند را دیندار ندانسته و در زمره کفار می داند و امروز هم به اتفاق علمای راستین اسلام امثال داعش کافرند و بویی از مسلمانی نبرده اند.
پس خطر اینجاست که انسان دین دانی را مساوی دینداری بداند و علم به دین را برابر با رفتاری منطبق بر عقل و نقل قلمداد کند. خطری که سالهای دراز است جامعه اسلامی را تهدید می کند و از گذشته تا امروز تلفات زیادی را هم گرفته است.
برای رهایی از این خطر باید بین دانستن و عاقلانه رفتار کردن فرق گذاشت. علم را عالمانه در حوزه و دانشگاه و مراکز علمی به درستی آموخت تا عالم شد. عاقلانه عمل کردن را هم با بها دادن به عقل و تقویت آن و عمل بر اساس آن در خود نهادینه کرد [8] و همواره این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به یاد داشت که فرمود: «لا دینَ لِمَن لا عَقلَ لَه » [9] یعنی کسی که بر اساس عقل رفتار نمی کند و به آن بها نمی دهد بویی از دینداری نبرده است.
جهالت و تعطیلی عقل به ویژه در حوز دینداری به قدری خطرناک است که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از آن به خدا پناه می برد و می فرماید: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ» [10] : به خدا پناه می بریم از تعطیلی عقل.
و حسین علیه السلام حرکت کرد تا این تعطیلی را به رونق تبدیل کند برای همین کربلا صحنه مصاف عقل و جهل بود نه اسلام و کفر و اربعین یادآور آن صحنه و مرور آن است برای همیشه تاریخ و عبرتی ماندگار برای دینداری.
----------------------------------
1. الفتوح: ج 5 ص 21، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج 1 ص 188
2. المعجم الكبیر: ج 3 ص 114 ح 2842، تاریخ دمشق: ج 14 ص 217؛ الملهوف: ص 138
3. تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج 6، ص: 113
4. كتاب العین، ج 3، ص: 390، ماده «جهل»
5. ترجمه المیزان، ج 1، ص: 304
6. بقره : 67
7. تاریخ الطبری: ج 5 ص 416، الكامل فی التاریخ: ج 2 ص 558
8. کتاب «خردگرایی در قرآن و حدیث» تالیف آیت الله ری شهری راهنمای مناسبی برای این کار است.
9. تحف العقول، ص: 54
10. نهج البلاغه، خطبه224