▐★*★ ▐یه جمله به امام حسین بگو ▐★*★ ▐

تب‌های اولیه

2060 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

:hamdel:السلام علیک یا اباعیدالله الحسین:hamdel:

:Sham:سلام بر سید شهدای تشنه ی کربلا:Sham:

[=arial]نام زیبای حسین، صبر و قرارم بربود
وز حرم تا دل من، پنجره ای را بگشود

چه بگویم زحسین و اثر نام حسین
نام زیبای حسین، زنگ دلم را بزدود

یاس133

صل الله علیک یا اباعبدالله

بااجازتون به جای یه جمله اینو میذارم:
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود
هر چه کردم سعی تا گویم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگین
رفت بالا گرزهای آتشین
قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
گوش گویا نامشان نشنیده بود
نامهای خوبشان از یاد رفت
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه
کارهای زشت من بسیار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره ای جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هرکجا و دل فکار
می کشیدندم به خِفّت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب انسان می زدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
کِی به زیبائی او گل می رسید
پیش او یوسف خجالت می کشید
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه؟
صاحب روز قیامت آمده
گوئیا بهر شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع
من کجا و دیدن روی حسین (ع)
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تربتم مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
بهر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در مجلس ما می نشست
قلب او با روضه ی من می شکست
حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
اشک او با نام من می شد روان
گریه در روضه نمی دادش امان
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر رقیه کرده است
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا (س) می برم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عقاب
در قیامت عطر و بویش می دهم
پیش مردم آبرویش می دهم
آری آری، هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است
ناگهان بیدار گردیدم زخواب
از خجالت گشته بودم خیس آب
دارم اربابی به این خوبی ولی
می کنم در طاعت او تنبلی؟
من که قلبم جایگاه عشق اوست
پس چرا با معصیت گردیده دوست؟
من که گِریَم بهر او شام و پگاه
پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟

[="Black"]بسم رب الحسین (ناحودآگاه حیدر شد حسین!!)

امشب که شب تولدم بود

به همه این سالها که فکر میکردم

فقط یه چراغ پرنور میدیدم که دستمو همه جا گرفته بوده

اونم عشق اربابم حسین

تنها دلخوشی حقیقی زندگیم[/]

اصحاب حضرت سیدالشهدا ( ع ) درس استقامت و پایدارى را از مولاى خود آموخته ، در راه اعلاى حق به سخت ترین ناملایمات تن داده ، در کمال بصیرت و بینش , فداکارى در راه حق را پذیرفته، به مقام رفیع شهادت نایل آمدند . حضرت حسین ( ع) پس از ورود به کربلا , در مقابل اصحاب خود خطبه اى خواند و فرمود : «آیا نمى بینید که به حق عمل نمى شود و باطل مورد نهى قرارنمى گیرد , با وجود وضعى چنین , فرد با ایمان حق دارد راغب مرگ و لقاى خداوند باشد . من مرگ را جز سعادت نمى بینم و زندگى با ستمگران در نظرم چیزى جز ملالت و آزردگى نیست » .(1)
1- دمعة الساکبة , ص 287 .

[=arial]شأن نام تو به روی لب من نیست، حسین
تو سلیمان و من آن مور محقّر باشم

صل الله علیک یا اباعبدالله

ای حسن ای عشق خوش سودای من
ای طبیب درد و علت های من !


هرکسی خواسته باشد به خدایی برسد

باید از کشتی تو راهنمایی برسد

نه فقط فطرس پر سوخته ی تو حتی

بی تو جبریل محال است به جایی برسد

[=Microsoft Sans Serif][=book antiqua]

شبی ساکت و دلگیر ، خودم بودم و قلبی که به غم بسته به زنجیر
و نزدیک اذان بود که پیچید به آفاق همه نغمه ی تکبیر

[=book antiqua]

[=book antiqua]نوشتن که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
و مشغول دعا باش
[=book antiqua]

[=book antiqua]که باز است به درگاه الهی در رحمت
و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت
[=book antiqua]

[=book antiqua]شدم غرق عبادت ، دوچشمم همه اش اشک شد
و روی لبانم همه سوگند ، که یا رب تو رهایم کن
از این دم ، و گفتم به خدا بین دعایم
[=book antiqua]

[=book antiqua](( که دل تنگ اذان حرم کرببلایم ....))


[=book antiqua]

سلام خدا بر شاه کربلا،


سلام خدا بر سر تن جدا،سلام علیک یا مظلوم
.
.
.

حسین مونس هم دم حسین عشق عالم حسین سوز و ماتم

یا حسین یا حسین یا حسین


[=arial]از روز ازل ریزه خور خوان حسینیم
ما نسل به نسل جز محبان حسینیم

السلام علیک یا اباعبدالله

یاس133

جمع اسماء حسن در او بیائی فصل شد

رجعت اسما به ذات حق ز یائش وصل شد

:hamdel:

حبیبه

دوست دارم خدااا;705671 نوشت:
اللهم‌ ارزقنا‌ کربلا.........
دلم یه لحظه هوای کربلا رو کرد.

سلام و عرض ادب...

بفرمایید

تقدیم به شما که دلتون هوای حرم سیدالشهدا علیه السلام رو کرده...

مطمئنم که تاحالا گوش نکردید این دوتا فایل...

http://s6.picofile.com/file/8201366142/%D8%A8%D9%87%D9%88%D9%86%D9%87_%D9%85%DB%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87_%D8%AF%D9%84_%D8%A8%D9%87_%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D8%AA%D9%88_%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C.mp3.html

http://s6.picofile.com/file/8201365542/%D8%AE%D9%88%D8%B4%D8%A7_%D8%A8%D9%87_%D8%AD%D8%A7%D9%84_%D8%B2%D8%A7%D8%A6%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D8%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8.mp3.html

لطف کردید.
بله تا حالا گوش نداده بودم...
متشکرم.
التماس دعا

:Norani:یا رب الحسین:hamdel: بحق الحسین:hamdel: اشف صدرالحسین:hamdel: بظهور الحجه:Norani:

نماز ظهر عاشورا ؟

پایة دین بر نماز استوار است. جهادهای پیامبر و نبردهای علی(ع) و نهضت حسینی، همه برای اقامه نماز و ایجاد تقویت رابطة بندگی میان خالق و مخلوق است.
در روایات به نماز بسیار سفارش شده است. یکی از مسایل بسیار مهم و سنت حسنه، نماز جماعت خواندن است. معصومان علیهم السلام هم خود به نماز و نماز جماعت اهمیت می‌دادند و هم دیگران را به این مسأله سفارش می‌نمودند. به گونه‌ای که پیامبر اسلام(ص) در برخی جنگ‌ها نماز را به جماعت می‌خواند. اصل اولیه آن است که این فریضه الهی به جماعت خوانده شود.
در نهضت عاشورا نیز هم اصل نماز و هم نماز جماعت جایگاه مهمی دارد. در برخورد کاروان حسینی با سپاه حرّ در مسیر کوفه ،وقت نماز که می‌رسد ،اذان گفته می شود و نماز جماعت برگزار می‌گردد و سپاه حرّ نیز به سیدالشهدا اقتدا می‌کنند.(1)این امر نشان از آن دارد که نهضتش بر اساس تعالیم اسلامی است.در این مکتب نماز ستون دین است و مورد توجه امام است. از این رو است که در زیارت نامه آن حضرت می‌خوانیم:
«أشهد أنّک قد أقمت الصلوة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر؛(2) گواهی می‌دهم که نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی». نماز را بر پا داشتن ، تنها به خواندن آن نیست ، بلکه تبلیغ برای آن و نمایاندن آن است که از راه های موثر آن ، خواندن به جماعت است.
حضرت در عاشورا بدان جهت نماز را به جماعت خواند تا اعلام نماید که جماعت خواندن نماز بسیار اهمیت دارد. به گونه‌ای که در شرایط جنگی نیز این فریضه الهی باید با جماعت خوانده شود. امام با خواندن نماز جماعت در روز عاشورا اعلام نمود که سنت حسنه نماز جماعت را حفظ نمایید و در شرایط سخت نیز سعی کنید نماز تان را به جما عت بخوانید ،همان گونه که من در روز عاشورا - در آن شرایط سخت -نماز را به جما عت خواندم.
ضمن آنکه حجت را بر دشمنان خود تمام می کردند و به آنان می فهماند که به جنگ و قتل یک مسلمان مومن و معتقد به خدا برخاستند و دیگر هیچ عذری در پیشگاه الهی ندارند.
برخی از آنان از روی جهل و نادانی تصور می کردند که چون امام (ع) علیه دستگاه خلافت قیام کرده ، پس از دین اسلام خارج شده و کشتن حضرت جایز است ، اما نماز علنی امام به صورت جماعت ، این حربه از دشمنان گرفت و حجت را بر آنان تمام کرد.
مورخان نوشته‌اند ظهر عاشورا، ابو ثمامه صائدی وقت نماز را به یاد حضرت آورد،امام او را دعا کرد که: «خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد». آن گاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.(3)
پی‌نوشت‌ها:
1. فرهنگ عاشورا، ص 451.
2. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 587.
3. فرهنگ عاشور، ص 452.

[=arial]خوشا بر من که محبوبم، حسین است
رفیق و یار مطلوبم،حسین است

بگریم بهر او هر روز و هرشب
شه بی غسل و مذبوحم،حسین است

یاس133

صل الله علیک یا اباعبدالله

[=arial]هیچ میدانی در دلم، جا کرده ای
عرش حق،شش گوشه برپا کرده ای

صلی الله علیک یا اباعبدالله

[=arial]

به نام خدا

حسین علیه السلام اخلاق را فدای مصلحت نکرد

دین را فدای دنیا نکرد،اسلام را فدای احساس نکرد

سلام منّی علیک یا ثار الله وابن ثاره

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]بهتر از اینکه بگویم

5 ماه دیگه میام طرفت تا تو جاده نجف به کربلا قدم هایم دلم را رقیق کند[/]

نامت هنوز هم هیجان می دهد مرا
این پرچم شماست تکان می دهد مرا...

وقتی شبیه مرده حسینیه می روم!
سینه زنی دو مرتبه جان می دهد مرا...

ارباب ماست آنکه فقط در تجارتش
با قطره اشک، سود کلان می دهد مرا...

در ازدحام روز قیامت دلم خوش است
انگشت مادر تو نشان می دهد مرا ...


[=arial]شب جمعه، حرمت عطر عجیبی دارد
زائر ویژه تو حضرت زهراست اباعبدالله

قطره اشکی که خدا بهر غمت داده به ما
بهترین هدیه دنیاست اباعبدالله...

یاس133

[="Times New Roman"][="Black"]

هر پسر بچه که راهش به خیابان تو خورد.

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مرد.

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم.

و از آن روز که در بند توام آزادم.:Mohabbat::Ebraz Doosti:


[="Black"]بسم الله
سلام به همه.
.
.
سلام بر لبان تشنت.
يا حسين ع چي بگم.
بگم تا 14 سالگي هميشه هيت بودم.
بگم 11 سال هيت نميتونم برم.
خيلي سخته.
تمام نيرومو ماه محرم ميگرفتم
.
.
خيلي ماه محرم را دوست دارم.
چقدر؟
يك بار گفتم حاضرم شفا بگيرم.روز اول محرم.و روز اخر بميرم.روز دهم.
خيلي حرفه.
خواهرم گفت ميگي ولي روز دهم دگه نميخوابي.
گفتم شايد اخه همه مردم همينطورن دل نميكنند از دنيا.
حرفمو پس گرفتم.جلو امام حسين ع هم بلوف.
.
.
الان دوست دارم شفا بگيرم .
تا اخر عمر شده يك ليوان جابجا كنم خدمتگذار و خادم اقام حسين ع باشم.
.
.
بيشترين ماهي كه ناراحتم ماه محرمه.
دعا كنيد امسال بتونم حد اقل با ماشين برم.
ان شالله.
.
.
يا حسين ع ميبيني بالاترين رنجو كشيدي.
باز همه ازت ميخوان رنج و مشكلشونو حل كني.
.
.
واقعا اين حسين ع كيست؟
كه همه عالم ................
جاي خالي را پر كنيد.
دوست داريد از يك بيت تا 10 بيت بنويسيد.
.
ممنون
التماس دعا
يا حسين ع
[/]

از امام حسین میخام کمکم کنه راهم پیدا کنم راه خودشه راه خدارو .......راه جهاد ...راه زندگی درست :Gol:پیدا کنیم...............

غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسین
بهترینهاى دو عالم را به من دادى حسین

یازده ماه است کارم را معطل کرده اند
خوب شد ماه محرم را به من دادى حسین

هر زمان دم می دهم یعنى ز تو دم می زنم
نیستم عیسا ولى دم را به من دادى حسین

خانه زاد کربلایم خانه ات آباد باد!
خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسین

پیش ختم الانبیا و پیش ختم الاوصیا
همنشینى دو خاتم را به من دادى حسین

من محرم تا محرم فطرس این خانه ام
بال من افتاد، بالم را به من دادى حسین

من حسینیه شدم رخت سیاهم پرچمم
اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسین

کار با باران ندارم گریه هایم را نگیر
بهتر از باران زمزم را به من دادى حسین

ریزه خواران محرم سفره دار عالمند
سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسین

من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم
توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسین

[="Microsoft Sans Serif"][="Navy"]حالا که من ازحرم دورم درمونم صبره اخه مجبورم
یه سلام میدم به سوی حرم کربلا ارزودارم بمیرم با غم کربلا

السلام علیک یااباعبدالله الحسین
بابی انت وامی یاثارالله
میدونم نوکری بلدنیستم
ولی هرجاکه مجلست به پاست یه پای ثابتش منم[/]

[=arial]مرا اشک عزایت آبرو داد
دلم را از سیاهی شستشو داد

مرا در آتش عشقت بسوزان
مرا در همرهی باخود بمیران

صلی الله علیک یا اباعبدالله...

السلام علیک یا ابا عبدالله حسین جان...
پرسشی بد نگران كرده من مجنون را
اربعین ، كرببلا..........
پای پیاده حك شده در تقدیرم ؟

....♡...یا اباعبدالله...♡....
.
من مریض تو شدم...
.

بستری ام کن به حرم!!!
.

دوست دارم که مرخص نشوم...تا آخر......

یا لیتنا کنا معک

در روایات متعددی وارد شده که چون امام حسین به شهادت رسید، آسمان خون گریست. در برخی روایت‌ها این حادثه را در روزی دانسته‌اند که حضرت به شهادت رسید.(1)
میثم تمار می‌گوید: به خدا قسم! این امت پسر پیغمبر خود را روز دهم محرم می‌کشند و دشمنان خدا آن روز را فرخنده دارند و این امر محقق خواهد شد... امیرالمؤمنین(ع) به من خبر داد که هر چیز بر او بگرید، حتى وحشی بیابان و ماهی‌های دریا و مرغان هوا و خورشید و ماه و ستارگان آسمان و زمین و مؤمنان و جن و انس و همة فرشتگان آسمان‌ها و آسمان خون و خاکستر بارد.
سپس میثم به راوی خبر می‌گوید: اگر دیدی آفتاب سرخ مانند خون تازه شد، بدان که سیدالشهدا(ع) کشته شده است.(2)
نیز نقل شده که بعد از شهادت امام حسین تا مدت‌ها، در وقت طلوع آفتاب تا زمانی که آفتاب بالا می‌آمد، دیوارها به صورتی بود که گویا خون به آنها مالیده‌اند!(3)
از این نقل‌ها استفاده می‌شود که این حالت و گریه آسمان‌ها بر امام حسین در زمان شهادت امام حسین، یعنی روز دهم محرم سال 61 هجری بوده که تا مدت‌ها ادامه داشته است.

پی‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 566.
2. همان، ص 559.
3. منتهى الامال، ص 452.

صادق;715531 نوشت:
در روایات متعددی وارد شده که چون امام حسین به شهادت رسید، آسمان خون گریست.

[=courier new]السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ

[=century gothic]متن مقاتل شرح کل ماجرا نیست
نقطه به نقطه آن متون تفسیر دارد

گودال، نیزه، داغ، غربت، تشنگی، زخم
هر جزء از این آزمون تفسیر دارد

اسرار مستورند در سیمای اسما
این حا و سین و یا و نون تفسیر دارد...



[=arial]انی سلم لمن سالمکم
دارم سعی می کنم لااقل از آن "بد" هایی باشم
که " خوب" ها را دوست دارند.!



[=arial]" اللهمَّ ارزقنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ "....


این لسان صدق ماند جاویدان
بر سپهر خاطرات ارزگان
تا نیوشند عاشقان راست گو
جرعه ی عشق حسینی زین سبو

شادی92;715468 نوشت:
السلام علیک یا ابا عبدالله حسین جان...
پرسشی بد نگران كرده من مجنون را
اربعین ، كرببلا..........
پای پیاده حك شده در تقدیرم ؟


بهونه میگیره دل،به یاد حرم تو
کرببلا نبریم آقا،حاشا به کرم تو
.
.
.
.

آبرویی که دادی،از سر من زیاده
یه اربعین بطلب مارو،آقا پای پیاده...

http://s6.picofile.com/file/8201366142/%D8%A8%D9%87%D9%88%D9%86%D9%87_%D9%85%DB%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%87_%D8%AF%D9%84_%D8%A8%D9%87_%DB%8C%D8%A7%D8%AF_%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D8%AA%D9%88_%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C.mp3.html

براساس آن چه نقل شده امام حسین علیه السلام در واپسین لحظات زندگی خود در حالی که در آستانه معراج وصال قرار داشت و بر روی خاک گرم کربلا افتاده بود در نیایش سوزناک نجوای عشق را چنین سر داد: «اَلّلَّهُمِّ! مُتَعَالِیَ الَمَکانِ، عَظِیْمَ الْجَبَروُتِ، شَدَیِدَ الْمِحَال، غَنِیَّ عَنِ الْخَلایِقِ، عَرِیْضُ الکِبَریَاءِ، قادِرٌ عَلْیَ مَا تَشَاَءً، قَرِیْبُ الرَّحْمِۀِ، صَادِقُ الْوَعْدِ، سَابِغُ النِّعَمِۀِ، قَرِیْبٌ اِذَا دُعِیْتَ، مُحِیْطً بِمَا خَلْقُتَ[1] ... صَبْراً عَلی قَضَائِکَ یا رَبَّ لاَ اِلَهَ سِوَاکَ، یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثیِنَ، مَالِیْ رَبٌّ سِوَاکَ و لامَعْبُودَ غَیُرُکَ، صَبْراً عَلیَ حُکْمِکَ یَا غِیَاثَ مَنْ لاغِیَاثَ لَهْ»[2]
بارالها! ای فراز جایگاه! بزرگ جبروت! سخت مکر و انتقام! بی‌نیاز از آفریده‌ ها! گسترده کبریا! بر هر چیز توانا! نزدیک رحمت! راست پیمان! سرشار نعمت، نیکو بلا ، ای آن که چون بخوانندت نزدیکی و به آنچه آفریدی احاطه‌داری، ... صبر بر تقدیراتت پروردگارا، ای که هیچ معبود به حقی جز تو نیست، ای فریاد رس فریاد خواهان، هیچ صاحب اختیار و معبودی جز تو ندارم صبر بر داوری ات ای داد رس بی پناهان!
در این فراز زیباترین نیایش و ستایش در حساس‌ترین لحظه‌های عمر امام شهیدان بازتاب یافته که مجال شرح آن نیست، ولی حکیم بزرگ الهی قمشه‌ای با الهام از این نیایش درس‌آموز، پیام نجوای حسینی را در ضمن سروده‌ی زیبا بیان نموده که به چند بیت آن اشاره می‌گردد:

align: right

گفت: الها ملکا داورا
در رهت ای شاهد یکتای من
عشق تو شد جان و تنم فی هواک
ای سر من در طلب روی تو
خوش به تماشای جمال آمدم
چون تو آغشته به خون خواهی‌ام
منزل معشوق شد این دار من


پادشها، ذوالکراما یاورا
شمع صفت، سوخت سراپای من
نیست بود در نظرم ما سواک
بر سر نی ره سپری کوی تو
غرقه دریای وصال آمدم
حکم تو را از دل و جان راضی‌ام
نیست در این دار به جز یار من[3]




[/HR][1]. شیخ طوسی، مصباح المتعجد، نشر فقه الشیعه، بیروت، 1411ق، ص827.

[2]. عبدالرزاق، مقتل الحسین، نشر مکتبۀ بصیرتی، قم، 1394ق، ص357.

[3]. مهدی الهی قمشه‌ای، دیوان شعر نعیمه حسینی، بی تا، بی جا، ص237.

اشــــــک
و
دلتنگی
و
حسرت
و نگاه به شش گوشه کربلا
این است حال و روز
ما زیــــــارت نرفته ها

صلی الله علیکــ یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

ثار الله و ابو عبدالله به چه معنی می‌باشد؟

: 1ـ ثارالله:
«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤره» به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است.(1)
برای «ثارالله» بودن امام حسین معانی مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خود را می‏طلبد.
أ) گروهی ثارالله را به معنای کسی که انتقام خونش را خداوند می‌گیرد می‌دانند.(2) خداوند، ولی دم حضرت است و خود او خونبهای آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می‏کند؛ چرا که ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و طرف شدن با خداوند بود. از آن جهت که اهل بیت(ع) «آل‌الله» هستند، شهادت امامان، ریخته شدن خونِ خداوند است.(3)
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است، اما می‏توان آن را با آیات این گونه توجیه نمود. خداوند می‏فرماید: «مَنْ قُتِل مظلوماً فقد جعلنا لولیه ‏سلطاناً؛(4) آن کس که مظلوم کشته شد، برای ولیّ‌‏اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».
هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولیای دم او، حق خون‏خواهی دارند. از آن رو که اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شده‏اند، در واقع «ولیّ دم» و خونخواه آنان، خداوند است.
بنابراین «ثارالله» به این معنا است که خونبهای امام حسین(ع) از آنِ خدا است و اوست که خونبهای امام را خواهد گرفت. این واژه حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا(ع) با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیله خدا می‏ماند که جز با انتقام‏گیری و خونخواهی خدا، تقاص نخواهد شد.(5)
ب) بعضی لفظ اهل را در تقدیر گرفته‌اند و گفته‌اند ثارالله یعنی اهل ثارالله؛ اهل خون‌خواهی الهی که خداوند انتقام خونش را می‌گیرد.(6)
پ) برخی گفته‌‌اند: ثارالله یعنی کسی که در دوران رجعت می‌آید و انتقام خونش را می‌گیرد.(7)
پ) گروهی ثارالله را به معنای خون خدا دانسته‌اند.(8)
اگر «ثار» به معنای خون باشد، مراد از «ثارالله» معنای حقیقی نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است. چون مسلّم است که خدا موجودی مادی نیست تا دارای جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنی همان گونه که خون در بدن آدمی نقش حیاتی دارد، وجود مقدس امام حسین(ع) نسبت به دین خدا چنین نقشی دارد و احیای اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات به نتیجه‏ای نورانی دست یافت. از امام علی(ع) به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده، و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر(ص) روایت شده است که خداوند فرمود:
«ما تحبّب إلیّ عبدی بشی‏ءٍ احبّ إلیّ ممّا افْترضتُه علیه وإنّه لَیتَحَبَّبَ إلیّ بالنافلة حتّی اُحِبُّه فإذا اَحْبَبْتُه کنتُ سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رِجْله التی یمشی بها إذا دعانی اجبْتُه وإذا سألتنی اعطیته؛(9) بنده من به چیزی دوست داشتنی‌تر از واجبات، نزد من مقرّب و نزدیک نمی‌‌گردد او با نوافل به من اظهار دوستی می‏کند. آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می‏شوم که با آن می‏شنود و دیدة او می‏شوم که با آن می‏بیند و زبان او می‏شوم که با آن سخن می‏گوید و دست او می‏شوم که با آن ضربه می‏زند و پای او می‏شوم که با آن راه می‏رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند، به او عطا می‌کنم».
از این روایت به خوبی آشکار می‏شود که اولیای خداوند، «خلیفة» او روی زمین و مظهر افعال الهی‏اند. خداوند جسم نیست، اما آن چه را که اراده می‏کند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود به ظهور می‏رساند و کمکی را که می‏خواهد به سوی بنده‏ای بفرستد، توسط اولیای خود می‏رساند، یا خونی را که قرار است برای احیای دین ریخته شود، از طریق شهادت اولیای خودش ظاهر می‏سازد. از این رو همان طور که دست امام علی(ع) دست قدرت خدا و «یدالله» است؛ خون امام حسین(ع) نیز خون خدا و «ثارالله» است.
از این رو در زیارت عاشورا می‏خوانیم: «السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره والوتر الموتور؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو ای یگانه دوران!» نیز در زیارتی دیگر می‌خوانیم : «و انک ثار الله فی الأرض و الدم الذی‏ لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله وحده».(10)
همان گونه که نقش خون در بدن آدمی حیاتی است و بود و نبودش، مرگ و زندگی را رقم می‏زند، وجود مقدّس امام علی و امام حسین(ع) نزد خدا و در دین او چنین نقشی دارند. اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین(ع) نبود، اسلام و تشیع نبود.
آری! تا یاد و نام سیدالشّهدا(ع) زنده و بر سر زبان‏ها است، تا عشق حسین(ع) در دل‏ها می‏تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان‏ها شعله‌ور است، تا فریاد «یا حسین» بر بلندای آسمان‏ها و زمین طنین انداز است، نام و یاد خدا زنده و پایدار است؛ چون او همه هستی خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد، نیز سیمای ننگین ریاکاران و تحریف‏گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنان برداشت و اسلام ناب نبوی و علوی را بر مردم نمایاند. خون او شرافت «ثارالله» را گرفت.
صاحب کتاب مکیال گوید: اما رسیدن به فوز به وسیله خونخواهی مولای شهید(ع) وظیفه هر مؤمن است، چون پدر
حقیقی مؤمنان است، چنان که آیة «ووَصَّینا الإنسان بوالدیه إحساناً» به امام حسن و امام حسین(ع) تفسیر شده است، از این رو صحیح است که هر مؤمنی، خود را از اولیای دم او بداند و خداوند خودش ولیّ دم حقیقی آن حضرت است. مولای ما قائم آل محمد(ص) را بر خونخواهی امام حسین(ع) امر کرده چنان که در روایات متعدد آمده است.(11)
ثارالله، یعنی ای کسی که خونبهای تو متعلق به خدا است و او خونبهای تو را می‌گیرد، یعنی تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهایش را پدر خانواده بگیرد، نیز متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای تو را رئیس قبیله بگیرد؛ تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت می‌باشی؛ تو متعلق به عالم هستی و ذات پاک خدایی، بنابر این خونبهای تو را خدا باید بگیرد. تو فرزند علی بن ابی طالب هستی که شهید راه خدا بود و خونبهای او را نیز خدا باید بگیرد.(12)
9ـ ابو عبدالله
کنیه امام حسین(ع)، ابو عبدالله است، ولی این کنیه گویای صفتی از حضرت است، زیرا کنیه آن جناب از خردسالی ابو عبدالله بود(13)، در حالی که حضرت، آن زمان اولادی نداشت؛ از طرفی نام فرزندانش علی بود و جا داشت کنیه حضرت «ابوعلی» باشد، دو دلیل گفته شده است:
1ـ گاهی کنیه برگرفته از یکی از اوصاف برجستة فرد است، مثلاً عرب به کسی که بخشش بسیار دارد «ابوجواد» می‌گوید. بهترین صفت برجستة امام حسین(ع) بندگی و عبودیت بود. حضرت در مقام بندگی حق، بسیار عبادت می‌کرد و تمامی عبادات ظاهری و اعمال قلبی را انجام می‌داد. کسی غیر از معصوم توان چنین عبادتی را نداشت.
2ـ قیام حضرت موجب بقای دین و یگانه پرستی بود. اگر تا قیامت کسی روی زمین خدا را پرستش کند، به برکت وجود حسین(ع) و انقلاب اوست. اگر قیام او نبود، بندگی خدا برای همیشه از بین می‌رفت، پس او پدر تمام بندگان خداست، از این رو کنیة ابو عبدالله برای او برگزیده شد. مراد از عبدالله همة بندگان خدا هستند.(14)
پی‌نوشت‌ها:
1. طریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص 237؛ مفردات راغب، ص 81.
2. علی سعادت‌پرور، فروغ شهادت، ص 305.
3. جواد محدثی، درس‌هایی از زیارات عاشورا، ص 14؛ اصغر عزیزی تهرانی، شرح زیارت عاشورا، ص 35.
4. اسراء (17) آیه 33.
5. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار».
6. بحار الانوار، ج 99، ص 151.
7. همان.
8. سید احمد میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ص 308.
9. محاسن برقی، ج 1، ص 291.
10.‌ترجمه کامل الزیارات، ص 683، زیارت 16.
11. میکال المکارم، میرزا محمدتقی الاصفهانی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 420.
12. تفسیر نمونه، ج 4، ص 229.
13. بحار الانوار، ج 44، ص 251.
14. حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا، ص 62 و 63.

:hamdel:[=arial]حسین جان بیا دردم دوا کن :hamdel:
:Gol:[=arial]برای بندگیم امشب دعا کن:Gol:
:Gol:[=arial]درونم پر شد از حس خدایی:Gol:
:Gol:[=arial]طاقتم سر آمده بسه جدایی:Gol:
:Gol:[=arial]شب و روزم شده گریه برایت:Gol:
:Gol:[=arial]با یک اشارت می کنم جانم فدایت:Gol:
:Gol:[=arial]سفینه ی عشقی ای نور هدایت:Gol:[=arial]
:Gol:کن
[=arial]روز محشر ما را شفاعت[=arial]:Gol:

:hamdel:

در کربلا زنانی به شهادت رسیده­اند. از جمله ام وهب ، همسرعبد الله بن عمیرکلبی ؛ عبدالله بن عمیر از مردان شجاع و شریف و ساکن در کوفه بود. وقتى فهمید مردم به سوى کربلا به قصد جنگ با امام حسین(ع) مى روند، به خانه آمد و همسرش را مطلع ساخت . همسرش او را تشویق کرد به کربلا رود و دست از یارى فرزند فاطمه بر ندارد، و اصرار کرد او را نیز همراه خود ببرد.
عبدالله بن عمیر شبانه به اتفاق همسرش در کربلا به خدمت حضرت رسید. وقتى انگشتان دست چپ عبدالله قطع شد و از میدان برگشت و مقابل امام ایستاد و رجز مى خواند، همسرش عمود خیمه را برگرفت و رو به سوى عبدالله آمد و گفت : پدر و مادرم به فدایت ! در مقابل ذریّه رسول خدامبارزه کن .
عبدالله خواست او را به سوى زنان برگرداند، اما همسرش دامنش را گرفته و مى گفت :هرگز از تو جدا نخواهم شد تا در کنارت کشته شوم . به دستور امام حسین(ع) ام وهب به خیمه بازگشت . بعد از شهادت عبدالله و فرو نشستن غبار میدان ، همسرش «امّ وهب» بر بالین شوهر آمد و خاک از چهره­اش پاک کرد و گفت : بهشت بر تو گوارا باد! از خدایى که بهشت را نصیب تو کرده است ، مى خواهم مرا همراه تو در بهشت قرار دهد!
در این اثنا به دستور شمر ملعون ، غلامش عمود خود را بر سر او فرود آورد و در اثر این ضربه ام وهب به آرزوى خود رسید و کنار همسرش شهید شد.(1)

پی نوشت ها:
1. فرهنگ عاشورا جواد محدثی،ص465.

هـــی
(به لحن شعر بخونید)

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت؟؟!

هرکجا حرف حسین است همانجاست بهشت...

فرات از آب لبریز است آنک
دو نرگس اشک سر ریز است آنک
افق عشق را ماتم گرفته
چو غایب شمس تبریز است آنک

[=arial]مرا مادر حسینی پرورانده
به عشقش،سوی هر هیئت کشانده

برای دیدنش بس بیقرارم
نفس در سینه تنگم نمانده

صلی الله علیک یا اباعبدالله

یاس133

السلام علیک یا ابا عبدالله…
ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]سید هم نشدیم به امام حسین بگیم عمو یا بابابزرگ.[/]

اقا جون خیلی دوست دارم نماز ظهر عاشورا رو تو حرمت بخونم

یا حسین

ای تبسم بر لب شیرین تو شادی ما

یک نگاهت از غم و اندوه آزادی ما

سرزمین خشک جانم در پی باران لطف

چشم بر چشم تو دارد یا حسین باری به ما؟