╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[SPOILER][/SPOILER]

به نام خدا.

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان ، کشتی نجات و چراغ هدایت ، سید جوانان اهل بهشت ، امام اباعبدالله حسین بن علی (ع) و هفتاد و دو یار باوفاشون.

شعری که در ادامه تقدیم محضر دوستان میشه رو آقای مهدی شریفی سروده اند و آقای علیرضا عصار در آلبوی مولای عشق که مختص واقعه عاشوراست خونده اند.

بعد از آن حق بانگ واویلا شنید / تا که نوبت بر علی اکبر رسید

اذن میدان داد و او آرام رفت / گوییا از جان مولا کام رفت

تا رکابش سوی میدان می کشید / چند قدم آقا به دنبالش دوید

شبه پیغمبر بران بر خصم دون / عالمی از رزم او غرق جنون

گفت لشکر: "او رسول الله بود / گر خطا نبود، خود الله بود"

نعره زن بر قلب دشمن حمله کرد / لشکر از تیغش فغان و ناله کرد

بذر غیرت در دل او کشته است / شبه پیغمبر خدایا! تشنه است

بعد جنگی بس نمایان ای دلیر / باز گرد و از پدر قوت بگیر

"تشنه ام بابا! کمی آبم بده / با بیان گرم خود تابم بده

العطش بابا ببین بس تشنه ام" / گفت بابا: "جان جان شرمنده ام"

عشق بازی با پدر، با تشنگی / سهم بابایش فقط شرمندگی

دل عطش دارد به دیدار پدر / قوتی گردیده در تیغ پسر

پس رکابش سوی میدان ساخت کرد / در میان موج دشمن تاخت کرد

رزم او همچون نبرد حیدر است / صف شکن؛ او غیرت اله صفدر است

چون علی در زرم دشمن تاب داشت / آن طرف بابا دلی بی تاب داشت

این طرف، بابا به بذکر کردگار / آن طرف، او در میان کار زار

این طرف، دستی به سوی آسمان / آن طرف، او زیر تیغ کافران

این طرف، مولا به حق در راز بود / آن طرف، پرواز او آغاز بود

این طرف، چشمی به راهش منتظر / آن طرف، تیغی به فرقش منکسر

بس عطش افتاده بر شبه رسول / بی قرار و مضطرب ماه بتول

ناگهان اکبر ز روی زین فتاد / نیزه و شمشیر کین بر دین فتاد

نیزه ای پهلوی او را می درید / تیغ کین بر فرق ماهش می تنید

خنجری پر کینه اندر سینه است / خط خون تابیده بر آیینه است

تیر صد پر در میان چشم داشت / همچنان از جور دشمن خشم داشت

تیغ او از کف فتاده بر زمین / گوئیا حق گشته از داغش غمین

اسب ها آماده اند در تاختن / تا که کار شبه حق را ساختند

چون لگد بر پشت و پهلویش فتاد / قصه "دیوار و در" یادش فتاد

اسب ها بر جسم پاکش تاختند / جسم اکبر اربن اربا ساختند

ناگهان فریاد زد با بانگ شین: / "بر زمین افتاده ام بابا حسین!"

تا که مولا بانگ فرزندش شنید / مضطرب او سوی میدان می دوید

چون حسین بر نعش پاکش نوحه کرد / چشم حق از داغ اکبر گریه کرد

سر به روی دامن بابا نهاد / بی قراری بر دل آقا نهاد

سر به روی سینه اما بی قرار / ناگهان از دل رها فریاد زار:

"از زمین برخیز و یک بار دگر / نام بابا را ببر جان پدر!"

السلام ای شاه مظلوم و غریب / السلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی / السلام ای خامس آل عبا

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم


مقدمه:
خیلی ساده به نظر می رسد ، این که روزی امام (عج) از آدم کمک بخواهد ، شخصا.
نامه بنویسد ، واسطه بفرستند یا اصلا خودش بیاید دم در خانه ی آدم . همه ما آرزو میکنیم آن جا بودیم .
احیانا دو سه تا نفرین هم نثار کسانی می کنیم که امام (ع) را تنها گذاشتند . می پرسیم چطور توانستند ؟! عجب ادم های پلید ، خیانتکار و بی دین و ایمانی بوده اند. اما وقتی داستان چندتا از همین از خدا بی خبرها را می خوانی ، می بینی انگار بعضی حرف ها آشناست.
انگار که خودمان هم ...


(1) عهد و عیال داریم!

مالک بن ارحبی روز نهم همراه کاروانی نزدیک کربلا می گذشت . رفت پیش امام (ع) تا خبر دهد ، اکثر مردم کوفه علیه اویند.
امام حسین (ع) گفت : « چرا مرا یاری نمی کنی؟» مالک بن نصر گفت : « من مقرض و عیالمندم. »
و خداحافظی کرد ...

(2) چرا خشونت
در یکی از منزل گاه ها عبدالله بن مطیع عدوی پیش امام (ع) آمد.
گفت : « با این حرکت تو حرمت اسلام از بین می رود. حرمت قریش و حرمت عرب از بین می رود . خشونت راه می افتد . نرو !»

(3) ......

یزید بن مسعود نهشلی از بزرگان بصره بود که امام (ع) برایش نامه نوشتند. آن قدر از عبیدالله می ترسید که وقتی فرستاده ی امام (ع) نامه را برای اون آورد فکر کرد ، شاید این حیله عبیدالله است تا طرفداران امام (ع) را شناسایی کند . از ترس نامه را نگرفت . نامه رسان را هم با نامه فرستاد پیش عبیدالله، عبیدالله هم نامه رسان را به دار آویخت.

به نام خدا.

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان ، کشتی نجات و چراغ هدایت ، سید جوانان اهل بهشت ، امام اباعبدالله حسین بن علی (ع) و هفتاد و دو یار باوفاشون.

شعری که در ادامه تقدیم محضر دوستان میشه رو آقای مهدی شریفی سروده اند و آقای علیرضا عصار در آلبوی مولای عشق که مختص واقعه عاشوراست خونده اند.

بعد از آن قاسم مقابل با عمو / اذن میدانش نداده روبرو

مضطرب این سو به آن سو بی قرار / مادرش آمد کند درمان کار

نامه بابا برایش خوانده است / چون پدر اذنش به میدان داده است

نامه را بگرفته و بس شادمان / همچو رعدی تندری شیر زمان

بند کفشی بست و آن دیگر رها / رو به سوی خیمه آن مه لقا

"السلام مولای من ، بابا عمو!" / قاسم این سو با حسین است روبرو

نامه را داد و دگر خاموش بود / از دل و جان او سراپا گوش بود

چون که دست خط برادر را بدید / خط اشکی روی رخسارش دوید

با سوالی رمز حق را باز کرد / از بلایی بس عظیم آغاز کرد:

"مرگ در کامت چگونه در سر است؟" / "از عسل ای جان جان شیرین تر است!"

نوجوان قاسم در آغوشش نشست / از عمو صد بوسه بر رویش نشست

بر تنش آیا زره اندازه بود؟ / نه رفیقان! قاسمم دردانه بود

داشت پایش تا رکابش فاصله / دشمنان آن سو کشیدند هلهله

با خدایش لحظه هایی راز کرد / او سپس آهنگ میدان ساز کرد

تیغ در کف در دفاع حق شتافت / قلب آقا در فراقش می گداخت

حمله ور غرید بر اعدای دون / نعره زن چون شیر غران غرق خون

گفت: "لشکر! قاسمم، ابن الحسن / در دفاع از عمو بر تن کفن

کوفیان آماده ام بر جنگتان / حق کند لعنت بر این نیرنگتان"

او رجز می خواند و در لشکر تنید / هر کسی از رو به رویش می رمید

یک نفر فریاد زد: "سنگش زنید! / همچو بابا تیر بارانش کنید!"

چون کمان داران نشستند بر زمین / گشت برپا در فلک صوتی حزین

تیر ها بر جسم پاکش بوسه زد / خاک خون بر چشم ماهش سرمه زد

مُهر عشقی بر تنش سم ستور / زیر تیغ و مشت کین و درد و زور

شهد شیرین عسل در جام او / کرد فریاد: "ای عمو جان ای عمو!

قاسمت روی زمین آفتاده است / جان خود بر تیغ دشمن داده است

استخوانم با هزاران زمزمه / خورد شد چون استخوان فاطمه"

بر زمین افتاده و آرام بود / چون سرش بر دامن مه کام بود

جسم پاره پاره بر جانش گرفت / آسمان غرید و بارانش گرفت

ذوالجناح گریان روان تا خیمه ها / بار دیگر اشک ها و نوحه ها

او ابوالفضل است بیرون از خیام / تیغ کینش کرده بیرون از نیام

اذن میدان بهر جانبازی نمود / مرگ را بازیچهء بازی نمود

چون برادر اذن میدانش نداد / قلب او در سینه گویا ایستاد

السلام ای شاه مظلوم و غریب / السلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی / السلام ای خامس آل عبا

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

تاسوعا می بالد به خود به خاطر نازنینی که او را در این روز یاد می کنند.تاسوعا فخر می فروشد به ایام برای هم نشینی اش با نام عباس علیه السلام

** نقاشی خدا **

خدا اراده كرده بود

كه عشقُ نقاشی كنه

می‌خواست به زخم عاشقا

بازم نمك پاشی كنه

برای بوم نقاشیش

كرب و بلا رو آفرید

با قلم موی قدرتش

یه نقش دلربا كشید

اول نقاشی زدش

نقشی به رنگ شور و شین

اولِ از همه كشید

رو نیزه‌ها سر حسین

برا نماد دلبری

صورت اكبرُ كشید

نشون اوج بی كسی

گلوی اصغرُ كشید

زد قلم مو رو توی خون

یه گوش پاره رو كشید

تو دست قاتل حسین

سر بریده رو كشید

نقشی زدش به بوم خود

ز اوج غربت نبی

به رنگ تیره غروب

رنگ كبود زینبی

با چشمای رباب خود

معنی اشك و گریه رو

صفحه آخرم كشید

قد خم رقیه رو

خدا تو بوم نقاشی

عطر گل یاسُ كشید

برای امضا زدنش

صورت عباسُ كشید

:Sham::Sham::Sham:

السلام علیک یا قمر بنی هاشم, یا عباسِ حسین...

:Sham: یا حسین ع:Sham:

[=Microsoft Sans Serif]فریاد بزن که کربلا ماتم نیست
[=Microsoft Sans Serif]میراث حسین، درد و داغ و غم نیست

[=Microsoft Sans Serif]جان مایه نهضت حسینی این است[=Microsoft Sans Serif]:
[=Microsoft Sans Serif]هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست

راز جاودانگی امام حسین علیه السلام در آن است که تمام عشق های کوچکتر را به پای بزرگترین عشقی که می توان متصور شد ریخت ...

خدا...

[="Tahoma"][="Black"]

در نزدیکی کربلا روی تپه ها نشسته بودند...

و می گریستند و برای سلامتی و پپروزی امامشان دعا می کردند!!

اما هیچکدامشان به سمت سپاه امام نرفتند...!!

چه فرقی میکند که درمقابل امام شمشیر زده باشی؟؟

یا دشمن امام را با سکوت یاری کرده باشی؟؟

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

همه برای خوابیدن قصه و داستان می گویند،

جانم به فدای حـسینی که برای بیداریِ نسل ِ انسان،

حماسه و روایتی ماندگار آفرید ...


[/]

[="Tahoma"][="Black"]

حسین علیه السلام ثابت کرد که پیروزی به زنده ماندن در میدان نبرد نیست ،



پیروزی به زنده ماندن قرنها پس از صحنه و میدان نبرد است.


زنده تر و محبوبتر از امام حسین علیه السلام چه کسی را می توان نام برد؟؟؟ ...

[/]

[="Tahoma"][="Black"]



حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرنهاست که هر روز می درخشد و تازگی دارد ...

افسوس از چشمهایی که تنها ده روز از سال ، از نورش بهره می برند ...!!

[/]

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟




یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟











بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام



بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

[=Arial Black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black][=arial black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین شهید(ع)

[=arial black][=arial black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=arial black][=Arial Black]

[=Arial Black]سلام علیکم جمیعا

[=Arial Black]در این روز ها سلامتی و ظهور امام زمان(عج) رو فراموش نکنید

[=Arial Black]5تا صلوات جهت سلامتی و ظهور حضرت امام مهدی صاحب الزمان (عج) بفرستید

[=Arial Black][=Arial Black]
[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم [=Arial Black]
[=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

[b]content[/b]

[=Arial Black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black][=arial black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین شهید(ع)

[=arial black][=arial black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=Arial Black]در این روز ها سلامتی و ظهور امام زمان(عج) رو فراموش نکنید

[=Arial Black]5تا صلوات جهت سلامتی و ظهور حضرت امام مهدی صاحب الزمان (عج) بفرستید

[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم [=Arial Black]
[=Arial Black]اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم


منبع تصویر:علوی.سید احمد.راهنمای مصور سفر زیارتی عراق.نشر معروف.ص۲۳۴

[="Tahoma"][="Black"]

دوستان یه گروهی هست تو سایت که واقعا در حقش کم لطفی داره میشه...

اگر ممکنه بیاید اونجا رو هم رونق بدیم.. همگی با هم...


اینم لینک: http://www.askdin.com/group50.html

گروهی که باید این روزا خیلی شلوغ باشه امااا....

یا علی*

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

یا الله

علامه امینی شب عاشورا مدام برای امام زمان عج صدقه کنار میگذاشتند.

میگفتند: امشب قلب حضرت در فشار است.

شما هم برای سلامتی آقا صدقه دادید؟
:Sham::Sham::Sham:

[/]

به نام خدا.

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان ، کشتی نجات و چراغ هدایت ، سید جوانان اهل بهشت ، امام اباعبدالله حسین بن علی (ع) و هفتاد و دو یار باوفاشون.

شعری که در ادامه تقدیم محضر دوستان میشه رو آقای مهدی شریفی سروده اند و آقای علیرضا عصار در آلبوی مولای عشق که مختص واقعه عاشوراست خونده اند.

خیمه از یاران نام آور تهیست / نوبتش دیگر بر آن سرو سهیست

او علمدار است و سقایی دلیر / خون حیدر در رگ آن نره شیر

چون فغان "العطش" تابش برید / بی امان او نزد آقایش رسید

گفت: "آقا! بچه هایت تشنه اند / سوز و گرما در جگر ها هشته اند"

گفت و ناگه قرار از دست رفت / مشک خالی تیغ کین را بست رفت

رو به رویش عالمی دریای آب / تشنه است سقای ما آن مه نقاب

کف درون موج آن دریا فرو / ناگهانش روی مولا روبرو

بین حسین عطشان میان خیمه هاست / خود بگو: "نوشیدن آبت رواست؟"

مشت آبش را به دریا هدیه داد / مشک خود را پر نمود و ره فتاد

اذن جنگیدن حسین بر او نداد / زین سبب آرام او در ره فتاد

دست چپ مشکی و بر دوشش لوا / می رود تا خیمه ها سقای ما

کوفیان تیغ از نیام پرداختند / جانب سقای عطشان تاختند

شیر اوژن از نیام تیغش کشید / نعره زن تا این که بر دشمن رسید

عاقبت سقای عطشان خسته شد / راه خیمه روبرویش بسته شد

تیغ دشمن دست چپ را قطع کرد / کربلا را سر به سر چون نهر کرد

ضرب دیگر دست دیگر هم فتاد / بر دل مولای مردان غم فتاد

صد هزاران رو به رویش در کمین / بر سرش دارد عمود آهنین

"یا حسین! ادرک اخاک! یا حسین!" / این علمدار است با شولای شین

چون که فریاد برادر را شنید / بی امان بر نعش آن سقا رسید

برتنش دستی نمانده؛ بر زمین / بر سرش دارد عمود آهنین

خنده زد عباس چشمش را گشود / خون ز روی چهره اش زهرا زدود

"در حرم بس تشنگی پاینده است / گو عمو از کودکان شرمنده است!"

السلام ای شاه مظلوم و غریب / السلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی / السلام ای خامس آل عبا



با تشکر ، ستایشگر :Gol:

به نام خدا.

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان ، کشتی نجات و چراغ هدایت ، سید جوانان اهل بهشت ، امام اباعبدالله حسین بن علی (ع) و هفتاد و دو یار باوفاشون.

شعری که در ادامه تقدیم محضر دوستان میشه رو آقای مهدی شریفی سروده اند و آقای علیرضا عصار در آلبوی مولای عشق که مختص واقعه عاشوراست خونده اند.

می رود آقا بسوی خیمه ها / مشک سوراخی بروی شانه ها

مشک یعنی رمز محیا و ممات / مشک یعنی رشته ای سوی نجات

مشک یعنی آبروی یک دلیر / مشک یعنی نعره آن نره شیر

مشک یعنی العطش در دشت خون / مشک یعنی رمز حق در کاف و نون

مشک یعنی پاسداری از لوا / مشک یعنی دست از پیکر جدا

مشک یعنی کاف حق باشد زتن / مشک یعنی بر تن مردان کفن

در دلش سوز گداز حالی است / در کنارش جای یاران خالی است

چون که دستار پیامبر سر نهاد / یاد آن ایام پر محنت فتاد

تیغ حیدر بست ،ردا بر دوش داد / ناله طفلان خود را گوش داد

گوئیا او خود همان پیغمبر است / یا همان شیر ژیان خیبر است

زینبش را ناگهان او زد صدا / از میان خیمه بیرون شد خدا

گفت خواهر این وداع آخر است / چون حسینت بی معین و یاور است

این رسالت بر تو هم بنهاده اند / نام تو ام المصائب داده اند

بهر طفلانم فقط مادر توئی / ملجا درماندگان خواهر توئی

بعد من تنها روی از من جدا / دل قوی دار و توکل بر خدا

خواهرم دیگر سخن پایان رسید / نوبت سالار مظلومان رسید

چون به زین ذو الجناح او جا گرفت / آفتاب عالم و دنیا گرفت

پس روان در جنگ ثار الله شدی / عالمی در ماتم آن مه شدی

چون حسین مرکز به دورش کردگار / دست خود بالا گرفت در کارزار

هل منی زد بر جمیع اشقیا / یک نفر پاسخ ندادش جز خدا

گفت لشگر من حسینم من حسین / آدم و عالم زداغم شور شین

این چنین مهمان نوازی می کنید؟ / با حبیب الله بازی می کنید؟

کی پذیرائی زمهمان تیغ بود؟ / بازی طفلان کجا با جیغ بود؟

خود شما دعوت زمن بنمودئید / تیغ و خنجر روی من بگشوده اید؟

دعوتم کردید آیم سویتان / آمدم این است وفای کویتان؟

من نسب از پشت احمد می برم / سینه عدوان حق را می درم

آنکه باشد جانشین مصطفی / باب من باشد علی مرتضی

من حسینم ابن زهرای بتول / پاره تن نور چشمان رسول

تشنه ام بر بوسهء شمشیرتان / آمدم مردی ندیدم بینتان

گفت حجت بهر ایشان شد تمام / تیغها عریان نمودند از نیام

کوفیان از روبرویش در فرار / هر کسی در فکر جانش بی قرار

صفشکن غرید و لشگر غرق آه / آمد و تا خیمه گه دارد نگاه

تا که قلب لشگر دون را شکافت / زینب آن سو مضطرب قلبش گداخت

صف زد و شمشیر حق بر خصم دون / بر زمین افتاده اند و آه فزون

تا که سنگی روی پیشانی نشست / خون جهید آقا به صورت برد دست

حرمله بنشست ،کمانش را کشید / تیر او در سینه ی مولا دوید

از قفا بیرون کشید آن تیر غم / خون روان از جایگاه تیر هم

نیزه ای از پشت تن را بوسه داد / از جلو بیرون ،سپس از زین فتاد

صورتش محکم بروی خاک خورد / بر لبش بسم الله و بالله بود

ضربتی بر دست چپ آمد فرود / آن دگر بر گردنش زد با عمود

پس به شمشیر تکیه کرد و ایستاد / قوم دون را همچنان اندرز داد

نیزه ای دیگر به پشتش شد فرود / کرد بیرون و بزد از روبرو

ناگهان تیری گلویش را درید / از گلوی پاک او خون می جهید

هی زجا برخاست هرکس ضربه زد / هی فتاد و کربلا را بوسه زد

ضربتی بر روی دندانها زدند / آتش غم بر دل و جانها زدند

مالک ابن نصر کندی پیش بود / در پی اش خولی کافر کیش بود

یک نفر دستار او را باز کرد / یک نفر پیراهنش را ساز کرد

آن دگر تا دست و انگشتر بدید / بی درنگ انگشت آقا را برید

بعد از آن شمر لعین آمد زراه / آن طرف زینب دوان تا قتلگاه

شمر کافر از قفا سر را برید / روبرو زینب ،دل از مولا برید

حائلی از اشک تا مقتل فتاد / گوئیا زینب همانجا جان بداد

سر بروی نیزه لشگر شادمان / روبروشان در حرم آه و فغان

تیره شد خورشید در ظهر بلا / باد سرخی می وزید در کربلا

کوفیان کف می زدند و هل هله / از حرم تا قتلِگه در ولوله

یا اخا آیا تو هستی این چنین؟ / پس چرا بی سر فتادی بر زمین؟

یا اخا جان در لهیب همچون نی ات / با که گفتی یا اخا ادرکنی ات؟

یا اخا بین خیمه را آتش زدند / این لعینان قوم دون اند و بدند

لب به رگهای بریده می نهاد / از مکان تا لا مکان فریاد داشت

این حسین است بر زمین افتاده است / قطرهء آبی به او کس داده است؟

السلام ای شاه مظلوم و غریب / السلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی / السلام ای خامس آل عبا



با تشکر ، ستایشگر :Gol:

به نام خدا.

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان ، کشتی نجات و چراغ هدایت ، سید جوانان اهل بهشت ، امام اباعبدالله حسین بن علی (ع) و هفتاد و دو یار باوفاشون.

شعری که در ادامه تقدیم محضر دوستان میشه رو آقای مهدی شریفی سروده اند و آقای علیرضا عصار در آلبوی مولای عشق که مختص واقعه عاشوراست خونده اند.



چون دگر فریاد طفلان را شنید / از حرم تا قتلِگه فریاد دید

ای خدا زینب از این غم پیر شد / موسپید از ماتم آن شیر شد

چون که از گودال خون برخاستند / عمه را یاران کسی نشناختند

دید یاران را اسارت می برند / خیمه ها را هم به غارت می برند

کودکی آتش گرفته می دوید / در پی اش زینب فغان از دل کشید

نالهء طفلان مظلومش دریغ / هر طرف هر سو دویدی آه جیغ

آن یکی پایش مغیلان پاره کرد / زینب آمد زخم او را چاره کرد

آن طرف سجاد اندر تب خزان / این طرف زینب به یادش بی امان

یک دو تن از کودکانش گم شدند / از شمار بچه هایش کم شدند

عاقبت آن کاروان آماده شد / خمر غم اندر دلامان باده شد

چون سر خورشید را بر نیزه دید / سر به محمل زد و رسمی شد پدید

شیعیان گر داغ مولا یاد شد / سر شکستن بر شما آزاد شد

کاروان رفت غروبی بس غریب / هر طرف آتش فروزان در لهیب

چون سه روز از ظهر عاشورا گذشت / داغ هجران در دل او تازه گشت

آمدم دیدم جدا سر از بدن / سیّد جنت خدایا بی کفن

فرصتی آمد بر ایشان کفن شد / نعش یاران دل آور دفن شد

لیک یاران ،قصه پایانی ندید / زخم دل را هیچ درمانی ندید

السلام ای شاه مظلوم و غریب / السلام ای آیه امن یجیب
السلام ای نور چشم مصطفی / السلام ای خامس آل عبا



با تشکر ، ستایشگر :Gol:

یا الله
با سلام
خبر رسید دیشب پسر 10-12 ساله یکی از محلی ها که هم کور بود هم کر و لال تو یکی از حسینیه های این اطراف شفا گرفت.
خبرش یهو همه جا پیچید.
تو شب عاشورا. فدات بشم آقا. لا حول ولا قوة الا ب الله
:Sham:

:Sham:سلام به دوستانم
ا
مام حسین علیه السلام قربونش برم .هر حاجتی هر دعای که کردمو جوابمو داده به خدا هم به من هم به اعضای خانواده ام .ما هر سال نظری که میدیم .یک سال از اعضای خانواده من مریض بود شفا گرفت . سرطان داشت.---:Sham:
----------------
:hamdel:یا حسین
شهید:hamdel:

و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

[="Tahoma"][="Black"]

نمیشه باورم که وقت رفتنه / تموم این سفر / بارش رو شونه منه

کجا می خوای بری؟ / چرا منو نمی بری؟ / داداش / این دم آخری / چقدر شبیه مادری

**************

باید جوابتو با نفسم بدم / بدون من نرو / تو رو به کی قسم بدم؟

قرارمون چی شد؟ / که بی قرار هم باشیم / حسین / هر چی که پیش اومد / باید کنار هم باشیم

**************

من روی خاک و تو سوار مرکبی / من توی قلب تو / اما تو چشم زینبی

آهسته تر برو / بذار منم باهات بیام / حسین / دیگه نمی کشه / پاهام که پا به پات بیام

[/]

شعر از سید حمید رضا برقعی

بست روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را


من به مهمانی تان سوی شما آمده‌ام
یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده‌ام


ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟
پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم


ننوشتید زمینها همه حاصلخیزنذ؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند


ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم


ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه لک لبیک ابا عبدالله


حرف هاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود
چشمه هاتان همگی از ده بالا گِل بود


باز در آینه، کوفی صفتان رخ دادند
آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند


نیست از چهره آیینه کسی شرمنده
که شکم ها همه از مال حرام آکنده


بی‌گمان در صدف خالی‌شان درّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست


بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود


آی مردم پسر فاطمه یاری می‌خواست
فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست


چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر


در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت


همه دیدند که در دشت هماوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست


چون ابالفضل به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پایین انداخت


خویش را از دل گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین حرف اباعبدالله


آیه آیه رجز گریه تلاوت می کرد
با همان گریه خود غسل شهادت می کرد


گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد
گریه برنده تر از تیغ عمل خواهد کرد


عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند
داستان را همه اهل حرم می دانند


بعد عباس دگر آب سراب است سراب..
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب…


مرغِ در بین قفس این در و آن در می‌زد
هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر می زد


آه بانو چه کسی حال تو را می فهمد؟
علی از فرط عطش سوخت، خدا می فهمد


می رسد ناله آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد: پسرم لالایی


کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای من تو نیز بزرگ است علی


کودک من به سلامت سفرت، آهسته
می‌روی زیر عبای پدرت آهسته


پسرم می روی آرام و پر از واهمه‌ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام


پسرم شادی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین ابن علی کم نشود


تیر حس کردی اگر سوی پدر می‌آید
کار از دست تو از حلق تو بر می‌آید


خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن
قد بکش حنجره‌ات را سپر بابا کن





[=arial]

ناگفته‌هایی از سرداب حرم حضرت اباالفضل العباس(ع) + تصاویر

ايران نيوز24:معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات طی گفتگویی با اشاره به سفر چند سال پیش خود به عتبات پس از سقوط صدام و زیارت سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) اظهار داشت: بنده در سال 82 و تقریبا 6 ماه پس از سقوط صدام به سرداب حرم حضرت مشرف شدم.


به گزارش ايران نيوز24،وی افزود: علت اینکه برخی از حرم‌های مطهر ائمه(ع) دارای سرداب هستند به این خاطر است که به مرور زمان، زمین‌های اطراف حرم به خاطر ساخت و سازها، گذر زمان، وزش باد و شرایط جوی از سطح حرم بالاتر آمده است و به این دلیل سرداب ایجاد شده است به طور مثال در نجف اشرف علت اینکه حرم حضرت امیرالمؤمنین‌(ع) سرداب ندارد به این خاطر است که حرم حضرت در بالاترین نقطه شهر واقع شده اما در کربلای معلی، حرم حضرت سیدالشهدا و حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) در گودی واقع شده است.فداکار خاطرنشان کرد: اما سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) حدودا 4 متر پایین‌تر از سطح حرم قرار دارد و ما به اتفاق شیخ مهدی کربلایی، امام جمعه حرم امام حسین‌(ع) به این سرداب مطهر وارد شدیم و در واقع تا پیش از این تاریخ، سرداب حرم حضرت کاملا قفل بود و کسی اجازه ورود به آن را نداشت.





معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات یادآور شد: در سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) چیزهایی دیدم که برایم آن روز را بعنوان شیرین‌ترین و زیباترین روز طول عمرم رقم زد. فداکار در توضیح مشخصات سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) گفت: پس از آنکه از صحن حرم وارد رواق می‌شوید در ادامه شما وارد محدوده گنبد‌خانه می‌شوید که می‌توان همین رواق‌ها را در قسمت سرداب نیز در نظر گرفت که با عرض 1.5 متر در 2 متر به صورت گنبدی پوشانده شده و قسمت پایین پای حضرت مسیری دارد که وارد محوطه گنبد خانه در قسمت سرداب می‌شود.معاون ستاد بازسازی عتبات عالیات افزود: در داخل سرداب وقتی به قسمت زیر گنبدخانه رسیدیم، بخشی بود که تا ارتفاع کمر به داخل آب رفتیم؛ در واقع محوطه داخل سرداب حرم حضرت تا ارتفاع حدود یک متر و 10 سانت در آب قرار دارد و این قسمت از سرداب به گونه‌ای ساخته شده که یک نفر بیشتر نمی‌‌تواند از آن عبور کند. وی ادامه داد: پس از ورود به این قسمت از سرداب، شیخ مهدی کربلایی در جلو حرکت می‌کرد و من پشت سر او تا که به قبر مطهر حضرت اباالفضل‌العباس(ع) رسیدیم.فداکار تصریح کرد: وقتی به قبر مطهر حضرت در سرداب رسیدیم، من دست خود را به داخل آبی بردم که بر روی قبر مطهر حضرت ایستاده بود و جرعه‌ای از این آب نوشیدم، تا ارتفاع حدود 10 سانت بر روی قبر مطهر حضرت آب ایستاده بود و به تمام مقدسات قسم تا آن لحظه از عمرم آبی‌ گواراتر و زلال‌تر از این آب ندیده و ننوشیده‌ بودم.وی گفت: در آن لحظاتی که در داخل سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) در حرکت بودیم کسی متوجه حال خود نبود و و با حرکتمان، آب موج برمی‌داشت؛ در آن لحظات این احساس به من دست داد که این آب در اطراف قبر به حضرت اباالفضل(ع) التماس می‌کند و اگر روزی پرده‌ها کنار رود، حقایق بزرگی مشخص می‌‌شود، بواسطه این آب بود که حضرت اباالفضل‌العباس(ع) ساقی طفلان عطشان حرم در کربلا ناامید شد و تصور می‌کنم که خداوند اینگونه مقدر کرده این آب باید برای سالیان سال همین‌طور دور قبر مطهر حضرت عباس‌(ع) دور بزند و در آن لحظه تنها چیزی که از ذهنمان می‌گذشت این بود که آب در حال التماس کردن به حضرت است.فداکار با بیان این نکته که در زمانی که به داخل سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) رفته‌ بودم زمستان بود، گفت: البته ممکن است که در فصل تابستان یا زمستان مقداری از سطح آب داخل سرداب تغییر کند و زمانیکه در داخل سرداب حرکت می‌کنیم آب به ارتعاش درمی‌آید و این تصور ایجاد می‌شود که آب در حال حرکت است اما در واقع این آب ساکن است و طبق قانون طبیعت اگر آب برای مدت کوتاهی در جایی راکد و ساکن باقی بماند، سبزه می‌زند و طعم و بو می‌گیرد و امکان استفاده از آن نیست اما آب سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) زلال‌ترین، شفاف‌ترین و گواراترین آب این عالم است.وی با بیان این نکته که سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس‌(ع) به حرم امام حسین(ع) راه ندارد و در گذشته حرم حضرت سیدالشهدا(ع) دارای سرداب بوده که به مرور زمان این سرداب پر شده است، افزود: در حال حاضر مجددا سرداب حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) از قسمت گنبدخانه بسته شده و دیگر کسی حق ورود به این سرداب را ندارد؛ در گذشته آب سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) برای تبرک در اختیار زائران قرار می‌گرفت اما هم‌اکنون این کار نیز متوقف شده است.معاون اجرایی ستاد بازسازی عتبات عالیات خاطرنشان کرد: زمانی این مسئله مطرح شده بود که آب سرداب حرم حضرت اباالفضل(ع) را به خاطر احتمال زیانی که می‌تواند برای بنای حرم داشته باشد قطع و خشک کنند اما این احتمال مطرح شد که اگر این آب قطع شود لایه‌ای که خشک می‌شود ترک برمی‌دارد و شاید همین عامل باعث شود که رواق‌های حرم نیز ترک بخورند و بنای ساختمان حرم حضرت با این آب سازگار شده است و به این دلیل بود که چنین کاری انجام نشد.وی با اشاره به قرار گرفتن بنای حرم حضرت‌اباالفضل‌العباس بر روی این سرداب و آبی که همیشه در سرداب حضرت وجود دارد، خاطرنشان کرد: قطعا ساختمان و بنایی که بر روی آب بنا شده باشد پس از گذشت مدت زمانی تخریب می‌شود و از بین می‌رود اما بنای حرم حضرت اباالفضل‌العباس(ع) از همان ابتدا بر روی این سرداب و آب بنا شده و این امر تأثیری بر روی استحکام حرم حضرت نداشته است؛ بسیاری از کم‌و‌کیف این امر روشن نیست که این موضوع چیزی جز معجزه نمی‌تواند باشد.



وقتی میبینم اسم کلبه تو لیست اخرین ارسالیها نیست

انگار احساس غربت میکنم:Ghamgin:

حالا برای اینکه احساس غربتم برطرف شه این پستا میزنم:ok:

با سلام و درود
عرض ادب به همه شما بزرگواران
عزاداری های همه قبول باشه
التماس دعا دارم
اللهم عجل لولیک الفرج
الهی آمین


طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.
جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…

رییس دانشگاه
۱)مردی فرهیخته و خوشتیپ
۲)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم

یک وعده غذای سلف
۱)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک
۲)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز

کارت دانشجویی
۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲)تنها مورد استفاده از این کارت : گرفتن فیلم از ویدئو کلوب

خوابگاه
۱)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط
۲)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش

شب امتحان
۱)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است
۲)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند

جزوه خوش خط دخترها
۱)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم
۲)طلای کاغذی

تقلب
۱)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان

مشروط شدن
۱)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم
۲)نمک دوران تحصیل در دانشگاه

وام دانشجویی
۱)کمک هزینه برای دانشجو
۲)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته

ازدواج دانشجویی
۱)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم
۲)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟

دانشجو
۱)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
۲)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!

Hedye;295525 نوشت:

کارت دانشجویی
۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲)تنها مورد استفاده از این کارت : گرفتن فیلم از ویدئو کلوب

به نام خدا.

گرفتن فیلم از خدا بیامرز کلوپ. الان دیگه بچه ها از اینترنت دانلود میفرمایند. البته نه اینکه خودم نمیکنم. خودم هم دانلود میکنم.

اینهایی که Hedye گرامی فرمودند ، یکم جنبه سرگرمی داره ولی منشا لبخندیست تلخ تر از زهر. چرا باید اینجوری باشه؟ ( هست و من میدونم ) واقعا به این محیطی که ورودیش آن جوان 18 ساله و خروجیش این جوان 22 ساله است میشه گفت دانشگاه؟ واقعا باید یک بررسی بشه که کجای کار اشتباهه؟ و به نظرم میاد که خیلی جاهای کار اشتباهه. من شخصا به توسط پیام خصوصی در خدمت هرکسی که بخواد این روند رو اصلاح بکنه هستم.

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

دیر این قسمت رو دیدم ولی حالا که دیدم خودم معرفی میکنم
من سیده طاهره
دانشجوی ترم 5 کامپیوتر و البته یه بنده کوچک خدا
این متن زیبا تقدیم به همه دوستان

[="darkorchid"][="arial"]آب را گل نكنيد . . . شايد از دور علمدار حسين، مشك طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام،‌ مي رسد تا كه از اين آب روان، پر كند مشك تهي، ببرد جرعه آبي برساند به حرم، تا علي اصغر بي شير رباب، نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .
آب را گل نكنيد . . . كه عزيزان حسين، همگي خيره به راهند كه ساقي آيد، و به انگشت كرم،‌ گره كور عطش بگشايد . . .
آب را گل نكنيد . . . ‌كه در اين نزديكي،‌عابدي تشنه لب و بيمار است، در تب و گريه اسير . . .
آب را گل نكنيد . . . كه بود مهريه مادرشان، نه همين آب كه هر جاي دگر، رود و نهري جاريست، مهر زهراي بتول است، از اين است كه من ميگويم،‌آب را گل نكنيد، آب را گل نكنيد . . .

صلي الله عليك يا مظلوم يا اباعبدالله الحسين (ع)
[/][/]

[="Navy"]سلام
آجرك الله يا بقيه الله
ایام شهادت سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) و یاران باواشون رو خدمت همه ی دوستان تسلیت عرض می کنم. عزاداری هاتون مورد قبول درگاه حق.
من سیده راضیه هستم.تازه وارد سایت شدم. البته خیلی با سایت ناآشنا نبودم.
[SPOILER]خواهر سیده رقیه م:ok:[/SPOILER]
قبلا مطالب سایت رو می خوندم.ولی ازین به بعد دوست دارم که خودمم سهمی توی سایت داشته باشم.
امیدوارم از بودن توی سایت لذت ببرم.
[SPOILER]خواهرم خیلی تعریفشو میکنه!:Cheshmak:[/SPOILER]
التماس دعا
[/]

سلام
عرض ادب و احترام
به سایت اسک دین خوش امدید
امیدوارم شاهد حضور فعال شما باشیم
هر جا سوال یا مشکلی داشتید همکاران فرهنگی و بنده در خدمتون هستیم
با تشکر

[=Microsoft Sans Serif]
سیده راضیه;295839 نوشت:
من سیده راضیه هستم.تازه وارد سایت شدم. البته خیلی با سایت ناآشنا نبودم.

بسم الله
سلام خوش آمديد انشالله موفق باشيد
و در گروه محبان مهدي عج عضو بشيد و براي آقامون مهدي عج خدمت كنيد و فعاليت كنيد
لينك گروه

[]
  • [=Microsoft Sans Serif] [=Microsoft Sans Serif] محبان مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف
  • [=Microsoft Sans Serif]
    [/]
    [=Microsoft Sans Serif]

    موفق باشيد
    يا حق و يا علي ع

  • [="DarkRed"]

    سیده راضیه;295839 نوشت:
    من سیده راضیه هستم.تازه وارد سایت شدم. البته خیلی با سایت ناآشنا نبودم.
    قبلا مطالب سایت رو می خوندم.ولی ازین به بعد دوست دارم که خودمم سهمی توی سایت داشته باشم.

    سلام علیکم
    به به به به آبجی خودم:Gol:
    خیلی خیلی خوش اومدی.:Gol:
    [SPOILER]کارکاسبی مارو فقط کساد نکنی اینجا, گفته باشم!:Nishkhand:[/SPOILER]
    دوستان مراقب ابجی ما باشید.راه و چاه سایتم بهش نشون بدین.:Cheshmak:
    اطلاعات درمورد انواع زلزله و گسل می خواید خواهرجان راضیه درخدمتتونه!:Nishkhand:
    یا علی[/]

    سیده رقیه;295853 نوشت:
    دوستان مراقب ابجی ما باشید.راه و چاه سایتم بهش نشون بدین.

    بسم الله
    سلام خواهر شما كه استاديد چرا ما راه و چاه سايت را نشان بديم
    البته ما در خدمت هستيم
    به خواهر شما هم گفتم در گروه محبان مهدي عج عضو بشه
    موفق باشيد هر دو
    يا حق و يا علي ع


    [SPOILER]به صورت gif پیوست شد[/SPOILER]

    ای بستگان تن به تماشای جان روید
    کاخر رسول گفت: تماشا مبارک است

    حاضر جوابي...

    می گویند: "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای به " البرت اینشتین " نوشت
    که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و
    هوش و نبوغ تو... چه محشری می شوند! آقای "اینشتین"در جواب نوشت:ممنون
    از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود!
    ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی
    بزرگی بر پا می شود !

    روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت
    وگفت:آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده
    است برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم
    فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!



    روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:«شما براي چي مي نويسيد
    استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت
    که:«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی
    نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»



    یه روز چرچیل در مجلس عوام سخنرانی داشت.یه تاکسی می گیره،وقتی به محل می
    رسن،به راننده میگه اینجا منتظر باش تا من برگردم.راننده میگه نمیشه ،چون
    میخوام برم خونه و سخنرانی چرچیل را گوش کنم.چرچیل از این حرف خوشش میاد
    وبه راننده ۱۰ دلارمیده .راننده میگه: گور بابای چرچیل ،هر وقت خواستی
    برگرد!

    نانسی آستور- (اولین زنی که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیای
    کبیر راه یافته و این موفقیت را در پی پاسخگویی و جسارتهایش بدست آورده
    بود) - روزی از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل (نخست وزیر پرآوازه وقت
    انگلستان) رو کرد و گفت :من اگر همسر شما بودم توی قهوتان زهر می کردم .

    چرچیل ( با خونسردی تمام ونگاهی تحقیرآمیز) : من هم اگر شوهر شما بودم می خوردمش.

    [=Microsoft Sans Serif]بسم الله[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]سلام آمدم از دوستان كه در گروه محبان مهدي عج كمك ميكنند تشكر كنم[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]دوستان كه فعاليت و كمك ميكنند[=Microsoft Sans Serif]
    اول از همكارم يعني مدير دوم گروه سركار :راحيل محشر تشكر ميكنم
    [=Microsoft Sans Serif]سركاران[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif](Maneli-kocholo-سوگل-خار مغیلان-محب الحسین-کنیزفاطمه)[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]براي سلامتيشون صلوات[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]و دوستان گلم سرباز امام زمام (عج) و وهاب 68[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]براي سلامتي همه صلوات[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]موفق باشيد[=Microsoft Sans Serif]
    [=Microsoft Sans Serif]يا حق و يا علي ع

    السلام علیک یا اباعبدالله

    سلام بر شما سوگواران حسینی
    معرفی کاربران برتر این ماه


    مـهـدی;296100 نوشت:
    السلام علیک یا اباعبدالله

    سلام بر شما سوگواران حسینی
    معرفی کاربران برتر این ماه



    بسم الله
    سلام مهدي عزيز از شما و تمام مديرانه فرهنگي كه اينقدر با انرژي فعاليت ميكنند تشكر ميكنم .
    اميدوارم هم شما هم ما هميشه فعال باشيم
    موفق باشيد
    يا حق و يا علي ع

    خيلي زيباست ، بخوانيد...

    اميرالمؤمنين عليه السلام اهل تقوا را داراي ارزش ها و فضايلي مي داند كه ديگر مردم آنها را ندارند و علت نداشتن فضايل نيز خود آنان هستند. اين طور نيست كه اراده خدا بر اين تعلق گرفته باشد كه گروهي از آن فضايل و ارزش ها محروم باشند و گروه ديگري كه اهل تقوا هستند، از جانب خدا از اين فضايل برخوردار باشند.
    به نظر رسول خدا صلي الله عليه وآله انسان كاسب است. اين تعبير در فرمايش هاي پيغمبر صلي الله عليه وآله نسبت به امور معنوي آمده است، نه امور مادي. مي فرمايد: مردم كاسب معنويات هستند البته كاسباني هستند كه نسبت به كسب امور معنوي تنبلي و سستي مي كنند و شوق و ذوقي نشان نمي دهند. اين اشخاص با دست خود از فضايل و ارزش ها محروم مي شوند.
    كساني نيز به اين ارزش ها رو مي كنند، سختي هاي مسير و به دست آوردنش را تحمل مي كنند. يكي از زيباترين آيات در اين زمينه اين آيه شريفه است:و أن لّيس ل ل نسان لّا ما سعي... آيه خيلي عجيبي است «ما سعي» را مربوط به خود انسان كرده است كه «ليس للانسان» نه «ليس للانسان الا من جانب الله» براي انسان نيست «الاّ ما سعي» مگر چيزي كه خودش كوشيده و با زحمت به دست آورده است.
    اگر اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: اين بزرگواران اهل فضايل و ارزش ها هستند؛ يعني كاسب با معرفت، با ذوق، با رغبت و با شوق. چه مطالعه كرده باشند، يا از راه گوش شنيده، به ارزش ها معرفت پيدا كرده و عاشق ارزش ها شدند، بعد كاسب ارزش ها شده اند و بعد نيز داراي ارزش ها شدند.
    حضرت دو سه مورد از فضايل اهل تقوا را در روايتي بيان مي كنند، مي فرمايند: أنفسهم عفيفه... وجود آنان وجود با عفتي است.
    اگر شهوتي در كار نباشد، عفتي در كار نخواهد بود. به جماد يا به مرده كه با عفت نمي گويند. عفت در مقابل زيان، ضرر و هجمه است؛ اهل عفت هميشه در برابر آلودگي ها و شهوات بوده اند. اين آلودگي ها، گناهان و شهوات، ويژه زمان ما نيست، قبلاً نيز بوده است. از ابتداي تاريخ حيات بوده است.
    گناه قيمت و ارزش انسان را پايين مي آورد، به همين دليل پروردگار در قرآن از گناه به «اثم، فسق، عصيان و ذنب» تعبير كرده است. اين ها همه در قرآن كريم آمده است. «اثم» يعني كار و عملي كه قيمت انسان را نزد پروردگار پايين مي آورد و اگر تداوم پيدا كند، آن وقت هنگام مردن مي گويند: او نمي ارزد كه به او ارفاق كنيم.
    ¤
    شخصي از وجود مبارك حضرت زين العابدين عليه السلام سؤال مي كند: تقوا را براي من معني كن.
    چون سؤال كننده عرب بود و لباس عربي تنش بود، ايشان در جواب اين سؤال كننده پرسيدند: شما از بياباني پر از خار عبور كرده اي؟ گفت: بله. چون هر عربي در بيابان هاي عرب عبور داشته است. گفت: آيا پياده عبور كردي؟ گفت: بله. گفت: چگونه عبور كردي ؟
    بياباني كه پر از خار است و تو نيز ناچار هستي كه عبور كني، چگونه عبور كردي؟ در جواب گفت: هم مواظب پيراهنم بودم كه به نوك اين خارها گير نكند تا پاره شود و هم مواظب ساق پايم بودم كه خار آن را زخمي نكند. گفت: تقوا نيز همين است؛ از زماني كه وارد تكليف مي شوي تا شب مرگ، مسير زندگي پر از خار گناه و معصيت است، فسق، فجور، شهوات حرام، تقوا يعني از لابلاي اين همه خار با مواظبتي خاص گذشتن كه به قلب، نفس، اخلاق و اعمالت زخم نخورد.
    چاره اي نداري و بايد از اين جاده عبور كني. جاده نيز از زمان حضرت آدم عليه السلام خار پيدا كرده و كم كم خارستان شده است. بايد از اين جاده عبور كنيد. در هر زماني كه قرار بگيريد، زمانه پوشيده به فساد، گناه و معصيت است.
    انبياي الهي عليهم السلام خيلي علاقه داشتند كه در هر زماني پاكسازي كاملي انجام گيرد، اما نشد. زيرا از هر ده نفر، يك نفر نيز به حرف انبيا عليهم السلام گوش نمي داد. در برنامه هاي گناه، فسق و فجور بودند و به حرف انبيا عليهم السلام گوش نمي دادند.
    بالاخره اين افراد خارستان زندگي را تشكيل دادند. همه مجبور هستند كه از لابلاي اين خارها رد شوند كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايد: ممكن است اين خار در زندگي، پدر، مادر، همسر و فرزندان، دوستان، دولت يا مردم باشند. تقوا يعني سالم و همراه با مواظبت و مراقبت عبور كردن. مسأله تقوا خيلي عجيب است.
    ¤
    « من يتّق اللّه يجعل لّه مخرجًا و يرزقه م ن حيث لا يحتس ب و من يتوكّل علي اللّه فهو حسبه»
    اين آيه خيلي عجيبي است . اين آيه را لا اقل چهل روز در زندگي خود امتحان كنيد. پروردگار دارد وعده قطعي مي دهد: كسي كه تقوا را مراعات كند، من به خاطر تقوا، بن بست هايي كه براي او به وجود آمده است را باز مي كنم. گره هايي كه به زندگي او خورده باز مي كنم و مشكلاتي كه براي او پديد آمده ، برطرف مي كنم؛ درب روزي را از جايي كه خيال نمي كند به روي او باز مي كنم... مردي در بازار برده فروشان دنبال برده اي مي گشت. چند نفري را به او نشان دادند. نگاهي به چهره آن چند نفر مي كند و يكي از آنها را انتخاب مي كند. مي گويد: من اين غلام را بخرم ، اما مي خواهم با او كمي حرف بزنم. به برده مي گويد: چه مي پوشي؟ برده مي گويد: لباس پشمي. چه مي خوري؟ آبگوشت. چقدر كار مي كني؟ 10 ساعت. مرد گفت: نه، اين به درد من نمي خورد. به مغازه برده فروش ديگري مي رود ، آنجا نيز برده اي را مي بيند و مي پسندد و همين سؤالات را مي كند و او نيز جواب هايي مي دهد و او دوباره مي گويد: نه، اين نيز به درد من نمي خورد.
    به سومين مغازه مي رود. برده اي را انتخاب مي كند. از او همين سؤال ها را مي كند. پاسخ مي دهد: هر چه مولاي من به من عنايت كند. مي گويد: من اين برده را مي خواهم!
    ... تقوا يعني خدايا! هر چه بگويي انجام مي دهم، روزي مرا آنچه مقرر كردي قبول دارم، اين حال شخص باتقواست...
    حجت الاسلام والمسلمين حسين انصاريان
    به نقل از نسل سوم ضميمه روزنامه كيـــــــــــهان

    بسيار زيبا :Gol:
    ممنون

    به به ... راحیل عزیزم* و دایی مهربون* گروه...

    :Kaf::Kaf: مبارکههههههههه...:Kaf::Kaf:
    :Rose::Rose::Rose:

    ان شاءلله شاد و موفق و سلامت باشیید...

    در پناه الله*...

    :roz::goleroz: :roz::goleroz::roz: :goleroz::roz:
    موضوع قفل شده است