╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Black"]بسم الله
يا محمد ص
سلام به همه
الله اكبر
يا حق
[/]

به نام خدا

هوینجوری بدون شرح !!!

چاکر همه بروبچ اسک دین :Cheshmak::Cheshmak:

[SPOILER][/SPOILER]

[="Times New Roman"][="Black"]بشین تا بیاد..:ok:

فردا که تعطیله ، پس فردا میرم بازار یه جفت اوباما صندل می خرم..:khaneh:

اینم خلاقیت خودم..:ok:
البته هول هولکی شد..:ok:

[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateBlue"]

حلاوت یک راهپیمایی با شکوه نوش جانتان
امسال جای منو خالی کنین
اول بخاطر بیماریم نمیشد برم راهپیمایی رو حالا هم که ساعت مسافرتمون قبل راهپیمایی افتاده.
----
خلاصه با تنی بیمار و روحی نیازمند شفا،کربلا به زیارت مولا میرویم به امید دستگیریشون.
نائب الزیاره همه اسکی ها هستم و از همه بزرگواران طلب حلالیت دارم
-----
ارزومندم همه اونا که مث خودم سال ها انتظار چنین سفری رو دارن زودتر به مراد دلشون برسن
من خودم یه حسرت 11ساله رو دلم موند تا این سفر جور شد؛ درک می کنم سختی این انتظار رو

[/]

رهبرم !
لبخند زیبای تو ، تمام نگرانی هایم را رفع میکند.

و...

هنوز هم افتحار میکنم به انتخابم

اگرچه میگویند انتخابم ، افراطی ، منتقد و بی سواد است

ولی...


بهتر است از خیلی ها...
فردا خواهم آمد برای وداع دوباره وتجدید پیمان با شهیدان ...
:Kaf:

خبرنگار خارجی پرسید :
اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود و 10 بمب خود را بر روی شهر شما بریزد با چه می خواهید این هواپیما را منهدم کنید ؟؟
جواب داد:مهم نیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد مهم اینست که موقع برگشت این هواپیما ،اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فرود بیاید.

به افتخار سردار سرلشگر عزیز جعفری :Kaf:

[="Black"]

eslamic110;476415 نوشت:
حلاوت یک راهپیمایی با شکوه نوش جانتان
امسال جای منو خالی کنین
اول بخاطر بیماریم نمیشد برم راهپیمایی رو حالا هم که ساعت مسافرتمون قبل راهپیمایی افتاده.
----
خلاصه با تنی بیمار و روحی نیازمند شفا،کربلا به زیارت مولا میرویم به امید دستگیریشون.
نائب الزیاره همه اسکی ها هستم و از همه بزرگواران طلب حلالیت دارم
-----
ارزومندم همه اونا که مث خودم سال ها انتظار چنین سفری رو دارن زودتر به مراد دلشون برسن
من خودم یه حسرت 11ساله رو دلم موند تا این سفر جور شد؛ درک می کنم سختی این انتظار رو

بسم الله
يا محمد ص
سلام.
ان شالله به سلامتي.
التماس دعاي ويژه.
موفق باشيد
يا حق[/]

به نام خدا

سلام به کلبه نشینان

.
.
.

چندتا سوال :

1. در راهپیمایی وقتی شعار میدید چه حسی دارید؟

2.خاطره ای از این روز دارید؟

3. کلا حستون نسبت به این روز چیه؟

1. در راهپیمایی وقتی شعار میدید چه حسی دارید؟

سلام
اقا من یه شور و شوق خاصی دارم قابل وصف نیست :Kaf:
به همه تبریک میگم این روز باعظمت رو :Gol:

ابوالفضل;476562 نوشت:
. در راهپیمایی وقتی شعار میدید چه حسی دارید؟

راهپیمایی امسال خیلی متفاوت بود هر شعار مرهمی بود بر غرور ملی جریحه دار شده ( ای خدا چی بگم....:hey:)

ابوالفضل;476562 نوشت:
2.خاطره ای از این روز دارید؟

امروز خیلی از خاطره ها تداعی شد، مخصوصا با دیدن پوستر های شهید احمدی روشن ...( بغض و بغض و بغض و...:geryeh:)

ابوالفضل;476562 نوشت:
1. در راهپیمایی وقتی شعار میدید چه حسی دارید؟

سلام به همه دوستان...
حس خوبی دارم ووصفش نمیشه کرد...شاید غروربخاطر بزرگی شعار..

ابوالفضل;476562 نوشت:
کلا حستون نسبت به این روز چیه؟

نمیدونم بیشتر افتخار میکنم به ملتم و:Gol:رهبرم:Gol:....احسنت بر همه ایرانیان که همیشه در صحنه حضور دارند...:hamdel:

همه ما آمدیم برای...
برای شهدای جهاد علمی
برای آرمیتای شهید رضایی نژاد
:geristan:
برای شهید احمدی روشن و علیرضای چشم به راه بابا
:crying:

برای در اروند و کارون غرق شدن ها
برای سوختن ها
برای یخ زدن ها

برای تکه تکه شدن ها :geryeh:

برای خونها
برای جانبازانی که نمی توانند بخوابند تا بخوابیم.
:geryeh:
رای مرهم شدن برای چشمهای همیشه منتظر و به راه مادر شهید گمنام. :geryeh:



برای وصیت نامه ها


برای عزت، برای عزت، برای عزت

برای ایران

برای نهضت جهانی اسلام


برای ظهور

:hamdel:برای حضرت مهدی(عج):hamdel:

ابوالفضل;476562 نوشت:
1. در راهپیمایی وقتی شعار میدید چه حسی دارید؟

به اینکه ایرانی هستم افتخار میکنم .... حس غرور

ابوالفضل;476562 نوشت:
.خاطره ای از این روز دارید؟

بیشتر خاطرات شیرین مربوط به دوران مدرسه هست ...

روز 21 زنگ اخر جشنی برپا میشد ...

سرود ..

مسابقات فوتبال بین مدارس برگزار میشد ..

روز 22 هم جمع میشدیم مدرسه و پرچم و پلاکارد و اینا برمیداشتیم حرکت میکردیم به سمت محل شروع راه پیمایی ..

ابوالفضل;476562 نوشت:
3. کلا حستون نسبت به این روز چیه؟

یه روشنی میبینم ...

[="Tahoma"][="Black"][h=2]زود قضاوت نکنید .........[/h]

ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ

ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ

ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ

ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ

ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ

ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ.

ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ

ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎ� �� �� ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ

ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ

ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ

ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ

ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ

ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ

ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

هیچ وقت زود قضاوت نکن


[h=6]مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی ازافرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه : آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید دراین امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک
بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اشکفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟ زود قضاوت کردید؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو
پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که
خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان
روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قراردارد؟ زود قضاوت کردید؟ مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید ... وکیل: خوب , حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظاردارید به خیریه شما کمک کنم؟ باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟
[/h]


[/]

جدیدا اینقدر شیک پستا حذف میشه ماشاءالله هیچ اثری باقی نمیمونه ازش:khandeh!:
[SPOILER]آدم کمتر ضایع میشه[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Black"]

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.

۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.

۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.

۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.

۵- باعث فرسایش اجسام می شود.

۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.

۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.

از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

کشتی در طوفان شکست و غرق شد . فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند.
دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند بهتر است از خدا کمک بخواهیم.
بنابراین دست به دعا شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر مستجاب می شود به گوشه ای از جزیره رفتند...
نخست، از خدا غذا خواستند .فردا مرد اول، درختی یافت و میوه ای بر آن، آن را خورد . اما مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت.
هفته بعد، مرد اول از خدا همسر و همدم خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، زنی نجات یافت وبه مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت.
مرد اول از خدا خانه، لباس و غذای بیشتری خواست، فردا، به صورتی معجزه آسا، تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا کشتی خواست تا او همسرش را با خود ببرد . فردا کشتی ای آمد و درسمت او لنگر انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از جزیره برود و مرد دوم را همانجا رها کند..!
پیش خود گفت، مرد دیگر حتما شایستگی نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است!
زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید:«چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟» مرد پاسخ داد:«این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام.درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد.پس چه بهتر که همینجا بماند» آن ندا گفت:اشتباه می کنی! تو مدیون او هستی..هنگامی که تنها خواسته او را اجابت کردم، این نعمات به تو رسید...

مرد با تعجب پرسید:«مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟»
و آن ندا پاسخ داد:«از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..»

[/]

عجب خوشامد گویی در بدو ورودم
انتظار نداشتم

:Gig::Gig::Gig:
خیلی راحت پستها اینجا حذف میشه :Ghamgin:

واقعا گربه رو دم حجله کشتن :ok:

جدیدترین پوستر تبلیغی اسک دین:

برای نمایش سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید


مهدی;475991 نوشت:
تا حالا شده در مورد دیگران زود قضاوت کرده باشید؟
چرا گاهی زود قضاوت می کنیم؟
اگر کاری باعث بشود در مورد شما قضاوت بد بکنند باز هم اون کار را تکرار می کنید؟
کلیپ پیوست را ببنید و نظرتون را بگید

سلام

من در این مورد خیلی مشکل دارم...یعنی خیلیاااااا...
خودم سعی میکنم هیچوقت درمورد بقیه زود قضاوت نکنم ولی بیشتر مردم اطرافم به خودشون اجازه میدن درباره من هرچی دلشون میخاد بگن...نه تنها معمولا زود قضاوت میکنن ؛ بلکه آخر کارم وقتی میبینن قضاوتشون اشتباه بوده قیافه حق به جانب میگیرن و صحنه رو پیروز مندانه ترک میکنن ..جوری که آدم دلش میخاد بزنه همشونو له کنه! :Narahat:

نمیدونم !
شاید برای اینه که بیشتر کارامو خودم انجام میدم و معمولا دوس ندارم بقیه ازش سر در بیارن..شایدم کلا بدشون میاد از من...ممکنه از عدم اعتمادم باشه...مثل مادرم..
همین الان که دارم پست مینویسم با این ک میدونه دارم چیکار میکنم هی میاد از پشت سرم سرک میکشه ببینه چیکار میکنم!!!!
خودش نشسته قران میخونه بعد ب من میگه پاشو برو بخاب اونو خاموش کن فردا کار داری ..
:Moteajeb!::Moteajeb!:

زود قضاوت کردن ینی این که وقتی تو اینترنت داری میگردی برای یه موضوع علمی مطلب جمع کنی برگردن بهت بگن"ولش کن برو به درست برس ..این بچه های امروزی معتاد اینترنت شدن دیگه هیچ کاری نمیکنن جز چسبیدن با کامپیوتر..این نمیذاره درستو بخونی باید جمعش کنیم!!!!":Moteajeb!::Ealam:
در حالی که من فوقش یک و نیم الی دو ساعت در روز پای کامپیوتر میشینم!

ینی متهم کردن کسی به کاری که نمیکنه... حتی ناخواسته...

نمیدونم چیکار کنم با این مشکلم:Ghamgin:

پاورپونت جالبی را امروز براتون گذاشتم
آخرین جمله افراد مختلف قبل از مرگ!!
اول ببنید بعد بریم سر بحث امروز
به نظرتون آخرین جمله من و شما قبل از مرگ چیه؟؟

آدم ها همنجور می میرند که زندگی می کنند

[SPOILER]آخرین جمله مهدی:
عجب نرم افزار خفنی شد بذار نصبش کنم رو سیستم!!
:khandeh!:[/SPOILER]


مهدی;476925 نوشت:
به نظرتون آخرین جمله من و شما قبل از مرگ چیه؟؟

به نام خدا

اخرین مکالمه یه دانشجو :

دادا ... مطمئنی این سوال امتحان میاد ؟

--- نه دادا مطمئن نیستم ...

جدا از شوخی :

[SPOILER]ان شالله و دعا کنید که موقع رفتن ایمانمون قوی باشه و شهادتین رو بگیم ...[/SPOILER]

آینده رو نمیشه پیش بینی کرد اما میشه اونطور که میخوایم رقم زد

به خاطر همین من آرزومه که با ذکر اشهد ان علی ولی الله به دیار آخرت بشتابم و با آقام در روز قیامت محشور بشم و اون موقع بهترین لحظه برای من خواهد بود حتی اگر بعدش به جهنم برم مشکلی نیست اما آرزو دارم با آقا علی محشور بشم آمیـــــــن:hamdel:

[="Verdana"][="Blue"]

بنده ی بد خدا;477029 نوشت:
آینده رو نمیشه پیش بینی کرد اما میشه اونطور که میخوایم رقم زد

به خاطر همین من آرزومه که با ذکر اشهد ان علی ولی الله به دیار آخرت بشتابم و با آقام در روز قیامت محشور بشم و اون موقع بهترین لحظه برای من خواهد بود حتی اگر بعدش به جهنم برم مشکلی نیست اما آرزو دارم با آقا علی محشور بشم آمیـــــــن:hamdel:

سلام بر شما
ان شاء الله که شما و همه ما با مولی امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه و علی آله السلام محشور بشیم
برادر کسی که با ایشون محشور بشه یعنی با ایشون وارد صحرای محشر بشه که دیگه وارد آتش نخواهد شد

یا حق[/]

سلام ...
اینو حتما بخونید من خیلی دوسش دارم:
کشیشی به اطرافیان خود گفت روی سنگ قبرش این را بنویسند:کوچک بودم با خود گفتم من باید جهان را تغییر دهم 12 ساله شدم با خود گفتم دنیا خیلی بزرگ است من باید قاره ام را تغییر دهم 20 ساله شدم گفتم قاره ام خیلی برزگ است می خواهم کشورم را تغییر دهم 32 ساله شدم با خود گفتم اوههه کشور بزرگ است من باید شهرم را درست کنم 39 ساله شدم گفتم هیییی شهر بزرگ است من باید خانواده ام را درست کنم 45 ساله شدم گفتم نمی شود من باید خود را درست کنم عمرم به سر آمد من در خود نیز ماندم اما اگر از ابتدا خود را درست کرده بودم به ترتیب همه اش درست می شد ....
خیلی جالبه نه؟:Gol:موفق باشید:Gol:

مدیر فرهنگی;476824 نوشت:
جدیدترین پوستر تبلیغی اسک دین:

:eek:

:Gol::Kaf::ok::aks::yes::nishkand:

سلام به همه کلبه نشینان
این عکس رو تقدیم می کنم به دوستان عزیز اسک دین :Gol:
منبع عکس هم انجمن ایه های انتظار:ok:

[="Tahoma"][="Blue"]دوست دارم این جمله باشه

[/]

[="Tahoma"][="Black"]سلام
ان شاء الله:

اشهد ان لا اله الا الله
و اشهد ان محمداً رسول الله
و اشهد ان علیاً ولی الله[/]

بنام خدا

اخرین حرف یه کودک .

[SPOILER]ما ... م ....ان ..... بیشتر ..... بیشتر ...... تاب رو بیشتر هل بده ...... مامان جون ... !!!!

[/SPOILER]

[SPOILER][/SPOILER]

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
واقعا بايد تبريك گفت به اين سليقه!:Moteajeb!:
درست در روزهاي عيد و جشن هاي ديني و ملي سخن از موضوعي ميشه كه نه فقط وحشتناك هست خيلي هم تو ذوق ميزنه:Motehayer:
اين روزها آدم شاد هست همش دوست داره بوي گل و سوسن و ياسمن بياد،اونوقت تو يه سايت ديني يك چنين موضوعي بحث ميشه!:badbakht:
مثل صدا وسيما كه روزهاي عيد فيلمي ميزاره كه آدم مي خواد تلوزيونو برداره بكوبه زمين :ghati:
و تلفن كنه روابط عمومي سيما كلــــــــــــي تشكر كنه!:frind:
وسط سرور و شادي و آذين بندي مملكت كي مياد سخن از ياد مرگ و قيامت در بهار كنه؟:geristan:
حالا دو روز عزا نيستا ببينيد چي كار مي كنيد:ghati:
:aatash:
[/]

[="Verdana"][="Blue"]آخرین جمله من قبل از مرگ ان شاء الله این است:
السلام علیک با امیرالمومنین روحی فداک ، به نفسی انت یا مولای
و بعد هم با دلی آرام و ضمیری مطمئن شهادتین رو به زبان جاری کنم
[/]

[="Tahoma"][="Indigo"]

ناگفته هاي ناب;477294 نوشت:
واقعا بايد تبريك گفت به اين سليقه!

ناگفته هاي ناب;477294 نوشت:
حالا دو روز عزا نيستا ببينيد چي كار مي كنيد

موضوع از دید طنز بود
یه پاورپونت قرار دادم حتما ندیدید:Gig:

خب برای امروز
مقایسه چه تاثییری تو زندگی داره؟
شما زندگی خودتون با دیگران مقایسه می کنید؟
چرا ما دوست داریم همیشه تو مقایسه ها برتر باشیم؟[/]

سلام روز خوش

مهدی;477367 نوشت:
خب برای امروز
مقایسه چه تاثییری تو زندگی داره؟
شما زندگی خودتون با دیگران مقایسه می کنید؟
به نظرمن این مقاسه میتونه هم جنبه مثبت داشته باشه وهم منفی.
مثبتش منجر به پیشرفت میشه ومنفی منجر به چشمو هم چشمی.
مثلا من خودم و با بچه درسخونه مقایسه میکنم اگه کمتر باشم که هستم تلاش بیشتری میکنم تا بتونم خودمو برسونم.
اما مثلا میبینم دختر خالم یه لباس جدید وقشنگ خریده, مقایسش میکنم با لباس خودم,اگه حسود باشم که نیستم:khandeh!:واسه مجلس بعدی میرم یه لباس میخرم چشمش دربیاد
:ok:

:Gol:بسم الله الرحمن الرحیم:Gol:


به حول و قوه الهی و در راستای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام علی الخصوص امام دهم شیعیان امام علی النقی علیه السلام این تاپیک اختصاصی جهت درج احادیث تصویری از این امام همام ایجاد گردید.

مشاهده تاپیک:

❀:. احادیث تصویری از امام علی النقی الهادی علیه السلام :. ❀


کاربران محترم در صورت امکان در این تاپیک مشارکت داشته باشید.یا علی


بنام خدا

خداوند حفظش کنه کوچولوی غیرتی رو ...

سلام
مقايسه؟!
مقايسه ي فرايند ذهني كه هر روز ما تو ذهنمون انجام ميديدم
در واقع اكثر تصميم گيري هاي ما در روز
نتيجه يك مقايسه است كه با ديگران و محيط انجام ميديم
براي همين اسلام با دادن الگو به ما اين حالا چي بگم
غريزه ميل يا هرچي ميخواين صداش بزنيد
رو خواسته خوب به كار گيريم
هر تصميم ما در مسير ي زندگي خوشبخت و سعادتمندانه ناشي از برايندي كه ما از محيط اطراف اون الگويي كه ترسيم كرديم و ديديم، انجام ميديدم
برا همين اسلام گفته
در خصوص مسائل و مشكلات مادي خودت را با پايين دستي هات مقايسه كن تا انگيزه و حرص بهتر شدن در تو كاسته بشه گويي ديگر نيازي به آن نداري
و در مسائل معنوي به اونايي كه مهتابي تو خودشون گذاشتند نگاه كن
حداقل ي شمع تو خودت روشن كن
البته تئصيه ميشه اكيدا لامپ كم مصرف استفاده نكنيد
اين لامپ هاي معنوي وارداتي ديوونه روانيتون ميكنه
كه طالبان هم به گرد پاتون نميرسن
بهتره از منبع توزيع معتمد مثل قرآن و روايات معثوره بگيريد
ي نماينده هم تو همين سايت دارن
استاد عرفان
بگذريم
مقايسه چيز خوبيه
آدم باعث ميشه هميشه خودشو محك بزنه

سلام به همه ی اعضای کلبه

مهدی;476925 نوشت:
پاورپونت جالبی را امروز براتون گذاشتم
آخرین جمله افراد مختلف قبل از مرگ!!
اول ببنید بعد بریم سر بحث امروز
من که نمیتونم ببینمش ..همینطوری هیچی دانلود نمیکنم قبض تلفن سر به فلک میکشه

مهدی;476925 نوشت:
به نظرتون آخرین جمله من و شما قبل از مرگ چیه؟؟

من : قصه ی ما به سر سید ..پایان

با عرض معذرت ..فقط من باب مزاح بقیه رو هم میگم ...بعد از 1200 سال دیگه
جناب مهدی: بزار وصیت کنم کلبه رو بدن به فلانی ..به کبوتر اب و دون بدن ...شبا در کلبه رو قفل کنن
جناب شهید علی اصغر پازوکی: بزار این تاپیک و بزنم بعد
جناب طاهر : بزار این مطلب و ارجاع بدم بعد ..کار مردم رو زمین میمونه
جناب گل لیلا : نرم افزار .........انجام بدم بعد بریم
سرکار یامین: :crying: بریم
دایی حسن : بسم الله...يا محمد ص....سلام دادا
سرکار پریسا: بزار از حالت بن در بیام ..با پری خداحافظی کنم بعد
جناب حامی: سلام ...بریم ..کارای تقویم رو هم که انجام دادم تمومه
جناب رحیمی: چند تا سوال کامپیوتری مونده ..جواب بدم بعد
جناب حق دوست : مسابقه ی تمومه ....بریم

به قول جناب ابوالفضل

ابوالفضل;476948 نوشت:
ان شالله و دعا کنید که موقع رفتن ایمانمون قوی باشه و شهادتین رو بگیم ...

الهی امین

آدم ها همنجور می میرند که زندگی می کنند

مهر...;477576 نوشت:
آدم ها همنجور می میرند که زندگی می کنند

:Gig::ok::Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

مهدی;477367 نوشت:
خب برای امروز
مقایسه چه تاثییری تو زندگی داره؟
؟

تاثیر که زیاد داره ...معمولا هر چیزی حد داره ...مثلا همون ویتامین که اینقدر برای سلامت بدن مفیده ..زیادش هم ضرر داره
مقایسه هم همینطوره
اگه از حد اش رد نشه خوبه
اصلا شاید باعث بهتر شدن بشه
بعضی ها اینقدر خودشون و با بالا بالایی ها مقایسه میکنن که از افسردگی زیاد دق میکنن
بعضی ها هم با دیدن بالا بالایی ها سعی میکنن راز و رمز موفقیت شون و یاد بگیرن و خودشون جز همون بالا بالایی ها بشن

مهدی;477367 نوشت:
شما زندگی خودتون با دیگران مقایسه می کنید؟

زیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد ...بعضی وقت ها یه اتفاقایی پیش میاد که زندگیت و در مقابل دیگران قرار میدی ...اون وقته که ته ته های دلت یه الحمد ولله میگی

مهدی;477367 نوشت:
چرا ما دوست داریم همیشه تو مقایسه ها برتر باشیم؟

تا حالا جدی راجع به این موضوع فکر نکردم :Gig:[/]

دل ارام;476808 نوشت:
عجب خوشامد گویی در بدو ورودم
انتظار نداشتم

خیلی راحت پستها اینجا حذف میشه

واقعا گربه رو دم حجله کشتن

سلام علیکم

من واقعا شاخ دراوردم که چرا این پست من 14 تا صلوات خورده ؟:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

این صلواتها یعنی چی ؟ یعنی حذف پستها کاره خوبیه یا نه ؟:Gig:

همچنین این پست شاپرک خانم 16 تا صلوات خورده !!!!:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

جدیدا اینقدر شیک پستا حذف میشه ماشاءالله هیچ اثری باقی نمیمونه ازش:khandeh!:

واقعا کسانی که صلوات زدن یعنی موافق حذف پستها بودن یا مخالف ؟:Gig:

[="Tahoma"][="Teal"]آه خداي من چي شده كه صهيونيست ها و يانكي هاي تازه به دوران رسيده اينطور ايران رو تهديد مي كنن؟
"كليك كنيد!"
[/]

[=Times New Roman]وای..........:Moteajeb!:
خدای من..:Moteajeb!:
داشتم توی عکسهام دنبال یه عکس میگشتم ، چشمم به یه عکسی خورد که حداقل یک ساله بازش نکرده بودم..:Moteajeb!:
نوروز 91 رفته بودیم شلمچه..
فضاش فوق العاده معنوی بود..
قابل توصیف نیست..
یعنی هرکی شلمچه نیاد و بمیره عمرش به فنا رفته..
این عکس که گرفتم سر مرز ایران و عراق هست..
ما اینور نرده ها هستیم..
اون وسط همش مین گذاری شده هست..
اون طرفم که می بینید عراقی ها هستند..

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]مقایسه گذشته با حال می تواند امیدواری را افزایش دهد:Gol:

یادی کنیم از کشاورزان زحمت کش ایران اسلامی مون[/h]

سلامتی شون صلوات بفرستید ...
کشاورزی واقعا نون ش حلاله
[/]

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]مقایسه گذشته و حال می تواند تلنگری باشد
برای همه تا مراقبه فراموش نگردد

مجید و بی بی باز هم در کنار هم[/h]

شادی روحش صلوات
[/]

[="Tahoma"][="Blue"][h=2]مقایسه عرشیان با فرشیاناون هم از جنس حقیر

میتواند قبله نمایی برای اینده دیگران گردد
[/h][h=2]باز دلم هوای شلمچه کرده است...[/h]


[/]

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

شهید علی اصغر پازوکی;477699 نوشت:
مجید و بی بی باز هم در کنار هم

يه مقايسه هم ميتونه اين باشه كه آقاي باقر ولد بيگي روزي نقش مجيد رو بازي مي كردن و امروز به عنوان عضوي از شوراي شهر اصفهان(نفر دوم راي)نقش آفريني مي كنه![/]

[="Times New Roman"][="Black"]

نجاتت دادم عزیزم ^-^ ، نمیذارم بخورنت !


تصویری از کودکی من ! در حال ورزش صبحگاهی :khaneh::khaneh::khaneh:


[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

Im_Masoud.Freeman;477755 نوشت:

تصویری از کودکی من ! در حال ورزش صبحگاهی :khaneh::khaneh::khaneh:


سرباز حزب الله:ok:

گزینه روی میز ما:Kaf:

موضوع قفل شده است