.:₪:. آئـیـنـه ی وجـود خـدا .:₪:. ویژه نامه رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
تبهای اولیه
[b]content[/b]
:Sham::Sham::Sham:
.:❖:. مـرد غـریـب شـهـر .:❖:. ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
[="Tahoma"][="#4169e1"] اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه حـــرف از وصیـــت های آخر مـی زنی بــابــا از پیـــش زهــــرایت کـــجا پر مـی زنی بــابــا ایــن لحظــه ها یاد گذشته کـــــــرده ای انـــگار حــرف از وصیـت های مـــادر می زنی بــابــا دل شوره داری از نگاهـــت خوب می فهمم داری گریـــزی به غـــمِ در مــی زنی بــابــا زهــــرای تو پشت و پناه حیــــدر تنهاست هرچنـــد حــرف از زخم بستر می زنی بــابــا یک روز مــی بینی مـــــرا بیـــن در و دیوار یک روز می آیــی به من سر می زنی بــابــا گفتــــی که خیلـــی زود مـــی آیم کنــار تــو پس لحظـــه ها را مــی شمـارد یادگــار تـــو :Sham::Sham::Sham:
[="Navy"]
از کس نخواست اجر رسالت به روزگار
چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع
تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار
گویا نداشت شهر مدینه درخت و گل
کآن را کنند در قدم فاطمه نثار
بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل
رنگ شرارت از رخشان بود آشکار
بابی که بود زائر آن سید رسل
آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار
بر روی دست و سینة آن بضعة الرسول
تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار
سیلی و تازیانه و ضرب غلاف تیغ
ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار
آید صدای فاطمه از پشت در به گوش
تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش
رحلت پیامبر اعظم (ص)
ماتم عظمی است در عرش و زمین
منقلب گردید قلب عالمین
سیل خون جاریست از هر دیده در
رحلت جانسوز ختم المرسلین
او که هستی از قدومش هست شد
گیتی از یُمنش چنان سرمست شد
حق همین باشد که بینی هر چه هست
سوگوارند در فراقش اینچنین
او بهایش حکمت « لولاک » بود
از برایش خلقت افلاک بود
پس بجا باشد در این فقدان سخت
داغ هجرش نقش بندد بر جبین
از وجودش جهل مطلق شد هدم
بُت ستایی محو گردید و عدم
بُغض احرار جهان زین غم شکست
زین سبب باشند بس زار و غمین
در نجات دین شماتتها شنید
در مصاف کفر محنتها بدید
تا که برچید از زمین الحاد را
بس در این ره زجر دید از ظالمین
آخرین «پیک اولوالعزم » است او
منتهای جرأت و عزم است او
خوش رسالت را امانتدار بود
اوست محبوب کرام الکاتبین
هم « اشدّاء علی الکفار » بود
از تمام مشرکین بیزار بود
در ترحم بود آنگه « بینهم »
بهترین موجود ارحم راحمین
امّت اسلام باشند سوگوار
در غم پیغمبر والا تبار
« خادم » از داغش کنون خون گریه کن
چون که بینی ثُلمه در بنیان دین
[="Arial"][="Green"]
در رثایِ رسول الله صلی الله علیه و آله
به هر طرف که رو میکنی، بوی غمگنانه کوچِ رسول الله، ولوله ای از ماتم را برپا کرده است. شعرهای تعهد، سوار بر توسن خیال، خود را کنار اشکهای مدینة النبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ رسانده اند. غزل ها، قصیده ها، منظره های پرلهیب را که آن سوی پنجره نگاهشان است، می بینند.
بیست و هشتم صفر را می گرییم که پیامبری والا از خاکستان زمین پرکشیده است و ما با یک دنیا تنهایی، جا مانده ایم.
فراق، روی سر لحظه ها آوار شده است و کسی نمیداند حالا دیگر سراغِ آن صدای مهربان را از کدام محله شهر باید گرفت. کسی نمیداند شمّه ای عطر محمدی را از کجا باید جست.
بیست وهشتم صفر، جانگدازترین بخش تاریخ است که ابیات سراسرسوز فاطمه(سلام الله علیها) در رثای پدر، ارکان آسمان را به لرزه واداشته است و اشک های یکریز علی نیز.
به راستی الفتی گرفته بودند این سجاده و منبر و محراب به نور پیامبر مهربان، به بوی دلاویز صفا و عشق. اینک اما در اقیانوسی از زخم های بی شمار، غوطه ورند.
اکنون نغمه های بی کسی از یک یکِ ستون های مسجد النبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برخاسته است. در گوشه و کنار مسجد پیامبر، گویی گَرد جدایی پاشیده اند. اینک ماییم و پاره های دل و راه باقی مانده.
بیست وهشتم صفر را آه می کشیم و به یاد می آوریم حکایات شکیبایی پیامبر را روبه روی مجموعه ای از بی وفایی ها و نامردمی ها و زخم زبان ها!
محمدکاظم بدرالدین
[="Arial"][="Green"]امام خامنه ای: در سوگ پیامآور علم و عدل و اخلاق و مدارا
پیغمبر، پیامبر علم بود، در آن جامعه علم نبود؛
پیامبر عدل بود، در آن جامعه رایحهای از عدالت به مشام نمیرسید و قدرتمندان، زورمندان، رؤسای زورگو بر جان و مال مردم مسلط بودند.
پیامبر اخلاق و مدارا و گذشت و انصاف و محبت بود، در آن جامعه این چیزها به تمام معنا قحط بود؛
یک جامعهی خشن، زورگو و زور شنو، دور از اخلاق و معنویت، دور از علم، دلبستهی به هواهای نفسانی، به عصبیتهای جاهلی، به غرورهای بی مورد و بیجا.
در یک چنین فضای متحجر و دشواری، در یک چنین سنگستان بی آب و علفی این نهال روئید،
سیزده سال در این شرائط سخت رشد کرد و این سیزده سال منتهی شد به ایجاد یک حکومت؛ تشکیل یک جامعه بر مبنای علم و عدل و توحید و معنویت و اخلاق و کرامت.
وحشیگری را تبدیل به اخوت کرد؛ عصبیت را تبدیل به مدارا و تعقل کرد؛ جهل را تبدیل به علم کرد.
۱۳۸۷/۰۵/۰۹
[/]

یا رسول الله
رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد
با سلام و عرض ادب
خداوند، سه چیز را دوست می دارد : کم گویی، کم خوابی و کم خوری ؛
و سه چیز را خداوند دشمن می دارد :پُرگویی، پُرخوابی و پُرخوری. (رسول خدا صلی الله علیه و آله)
رحلت جانگدازش تسلیت، التماس دعا
پیامبرم,قسم به بزرگی نامتان که یلدا در برابرش بی معناست
قسم به جگر پاره ی,پاره ی تنتان که انار سرخ یلدا خجل است در برابر سرخی جگرشان
تفال حافظ که زده ام بنامتان,چه خوش ست شاهد فال من باشد
مژده دیدار گنبد خضرا و بقیع غریب شما...
:Sham:
[="Arial"][="Green"]«رسوایی نزد خدا سختتر از رسوایی نزد شماست»
ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلواتاللهعلیهوآله از مردم:
پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسولالله! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست.
امام خامنه ای
ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات الله علیه وآله از مردم
لینک در آپارات | ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات الله علیه وآله از مردم
[/]