” هش دار مرید خر دجّال مباش…”
تبهای اولیه
[="Blue"]
مختار!
راهی نمانده است
همین امشب
از سریال بیرون بزن
پیش از آن که شمر و سنان کاری کنند
با کمک سازمان ملل
بیرون بزن
با همین کیان ایرانی و همین ایرانیان
که نشسته اند پای گیرنده هایشان
و با همین شمشیرها
که در دست فرزندان مالک است
به جنگ شمر برویم
و شمر همین آل خلیفه است
همین عبدالله است و همین عبیدالله
و شمر همین شورای اعراب اند
که منجنیق آورده اند در بحرین
و" آیات" خدا را می کشند و لگدمال می کنند
وگرنه اهل سنت با مایند
و عاشقان رسول الله با مایند
تنها شمر و سنان
با آل سعود و آل خلیفه
با آل شکم و آل حرام آن سویند
و آل کاخ سفید و آل کاخ الیزه آن سویند
و آل بی بی سی
همیشه آن سو بودند
به مختار گفتم چاره ای نمانده
باید از دل سریال بیرون زد
با اسب
با شمشیر
با قایق های تندرو و با شعر
که جهان همین کوفه ست
و عاشقان علی(ع) امشب
بر پشت بام های زمین آتش روشن کرده اند
علی رضا قزوه -اردیبهشت ۱۳۹۰
[="Purple"]
[="blue"][="red"]” هش دار مرید خر دجّال مباش…”[/]
علیرضا قزوه در وبلاگ شخصی خود نوشته است:
چند روز پیش درویشی هندی را دیدم در محله ی نظام الدین اولیای شهر دهلی. به گمانم از مردمان جنوب هند بود. کمی فارسی هم می دانست . حالش را به زبان اردو پرسیدم و او به فارسی پاسخم را داد . بعد هم این رباعی را برایم خواند و رفت. نامش را هم گفت اما رباعی اش در خاطرم ماند و نامش نماند:
پاییز رسید ، میوه ی کال مباش
موسی داری ، مهره ی رمّال مباش
از منتظران مهدی(عج) موعودی
[="red"]هش دار مرید خر دجّال مباش…[/][/]