๑۩❀ خیمه عزای سیدالشهداء علیه السلام ❀۩๑ ویژه نامه محرم 1438

تب‌های اولیه

707 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد

آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد

هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد

من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد

بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد

شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد

کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد

باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد

بی گمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد

ازهمه شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد

روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد

واقعاًسخت است فکرش را نمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد

مرثیه حضرت علی اصغر ع

سرت از تشنگی و درد به بر افتاده
ابروی من و سقا به خطر افتاده
حرمله نقشه کشیدست برایت پسرم
به سپیدی گلوی تو نظر افتاده
در کتاب بدنت تیر به سرعت خوابید
این چنین است ز شیرازه اگر افتاده
یک نفر نیست بگوید به تماشاچی ها
این چه تیری ست که با حلق تو در افتاده
قبل از اینجا عمویت با همه ی هیبت خود
اثر خشم همین تیر سه پر افتاده

بی هوا تیر سه پر بوسه به حلقومت زد
دست من هست اگر نه سر تو می افتد
گردنت بند به مویی شده بر دستانم
بدنم بی حرکت مانده و سرگردانم
موجی از خون گلویت به رخم پاشیده
اثر شدت این تیر سرت چرخیده
چهره ات زود در این فاجعه تغییر نمود
شمر با خنده ای از حرمله تقدیر نمود
مانده ام تیر چگونه به گلویت جا شد
ناگهان پشت سرت مثل شکافی وا شد
مادرت کاش سر قبر تو زایر نشود
کوچه کوچه به هوای تو مسافر نشود
حسن کردی

حضرت قاسم ابن الحسن ع

تو که نزدیک تر از من به منی
لاله ی چاک شده پیرهنی
ای گل اندام عمو غرق به خون
مانده ام این که تویی یا حسنی

فرش خون پهن شده بر بدنت
غارت نیزه شده پیرهنت
پاره پاره پیکری مانده ز تو
دانه دانه شده تسبیح تنت

بدنت نیزه بی جا خورده
قامت کوچک تو تا خورده
اسب ها رو به تنت اوردند
چقدر صورت تو پا خورده

دور تو بزم به پا گردیده
تنت اماج جفا گردیده
بس که با سنگ جوابت دادند
بدنت سنگ نما گردیده
حسن کردی

حضرت رقیه سلام الله علیها

قاصدک نیمه شب از که خبر اورده
که چنین اشک تو را سر زده در اورده
چشم بگشا و ببین خواب نبود این رؤیا
طبقی گم شده ات را ز سفر اورده
امد و زخم جگر سوز تو از یادت رفت
چونکه بابا جگری سوخته تر اورده
زخم چشمان کبود پر از بارانت
چه به روز دل پر درد پدر اورده
میشود گفت که ایینه شدی و انگاه
در تو تصویر کسی را به نظر اورده
زن غساله چه مبهوت شد از پیکر تو
هر چه زخم است سر از جسم تو در اورده
حسن کردی

غزل مرثیه شب دوم

از همین لحظه به جانم شرری افتاده
شور و دلواپسی بیشتری افتاده
این چه خاکی ست که پا بر روی ان میلرزد
این چه شوری ست که بر جان و دل من سر زد
این زمین قصد جدا کردن ما را دارد
نیزه ها بد نظری جانب سرها دارد
این زمینی ست که در خواب خودم میدیدم
هر زمان یاد من افتاد به خود لرزیدم
خواب دیدم که به داغ جگرت میخندند
روی این خاک بلا دست مرا میبندند
ترسم اینجا سر تو بر سر نی قاب شود
خاک این منطقه با خون تو سیراب شود
از همین لحظه بیا فکر کفن باش حسین
لااقل فکر من و معجر من باش حسین
بعد تو بر تن هر خیمه شرر می افتد
معجر خواهرت اینجا به خطر می افتد
حسن کردی

امام حسین علیه السلام

آفرینش ز غبار قدم توست حسین
آسمان سایه نشین عَلم توست حسین

کعبه و سعی و صفا، حِلّ و حرم، رکن و قیام
صفه ای از حَرَم محترم توست حسین

هر کجا عشق و کمال و عظمت دایره بست
نقطه ی دایره، نوک قلم توست حسین

نعمتی را که خداوند از آن می پرسد
دوستی تو و یک از نعم توست حسین

ذکر نام تو کنم در همه جا چون گویند
هر کجا نام تو آید حرم توست حسین

اشک روز و شب ما وقف تو ای کشته ی عشق
گریه گر هست سزاوار غم توست حسین

من نگریم به عزایت که بهشتم بدهند
ور بهشتم بدهند از کرم توست حسین

گر خدا بگذرد از جرم دو عالم به جزا
یک جزای کمِ اصحاب کم توست حسین

جگرم پاره شد از داغ جگر گوشه ی تو
آن که افروخته سرو اِرم توست حسین

کمرت بعد ابوالفضل دگر راست نشد
شاهدم اشک تو و قدّ خم توست حسین

سفر عشق بنازم که در این راه خطیر
طفل ششماهه ی تو هم قدم توست حسین

در میان حرم جمله امامان هدی
پرچم سرخ نشان حرم توست حسین

بر سرافرازی اسلام و براندازی کفر
قهرمان خواهر تو، هم قسم توست حسین

آیه ی کهف که خواندی خبر پیروزی است
سر بر نیزه بلندت عَلم توست حسین

#سید_رضا_موید

برای سینه زدن رخصتی بده آقا‏
به دست خسته ی من قدرتی بده آقا‏

شبیه سال گذشته دوباره آمده ام
برای خوب شدن فرصتی بده آقا‏

دوباره قصد نمودم که نوکرت باشم
در این دوماه عزا همتی بده آقا‏

دعای خیر پدر بود آمدم اینجا
به سفره ی پدرم برکتی بده آقا‏

از آن قواره ی مشکی که دست فاطمه است‏
به روضه خوان خودت خلعتی بده آقا‏

زغصه های سر غرق خون تو بر نی
چگونه سرشکنم، جرأتی بده آقا‏

سر مطهرتان بارها ز نی افتاد‏
میان روضه به من طاقتی بده آقا‏

اعمال شب اول محرم

شب_اول: سيّد ابن طاووس در كتاب«اقبال» براى اين شب،چند نماز ذكر فرموده:

1⃣:صد ركعت كه در هر ركعت‏ سوره‏هاى'حمد'و سوره 'توحيد'خوانده می‏شود.

2⃣:دو ركعت كه در ركعت اول سوره‏هاى'حمد' و 'انعام'،و در ركعت‏ دوم سوره‏هاى'حمد' و 'يس' خوانده مےشود.

3⃣:دو ركعت كه در هر ركعت سوره'حمد' و يازده سوره'توحيد' خوانده مے‏شود.

از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده:هركه اين دو ركعت نماز را در اين شب بجا آورد،و فردايش را كه اول سال است روزه‏ بدارد،مانند كسى است كه همه طول سال را همواره كار خير كرده،و در آن سال محفوظ باشد،و اگر بميرد به بهشت می‏رود.

همه دم دیده چنان ابر پر است از باران
که محرم شده و موقع هجر یاران

موسم و بانگ عزا و علم و روضه رسید
شب اول شده و خون به دل مسلم جان

و پر از رنج ترین صحنه دنیا حالا
به جهان بر دو جهان گشته در این ماه اکران

خون بگرید همه دم صاحب این دنیا که
شده آن جد غریبش ذبیح العطشان

نه فقط شیعه بگرید نه فقط نوکرها
دیده ارمنیان هم ز غمش شد گریان

و به گودال غریبی بنگر افتاده
با تنی خسته و بیتاب،بمیرم،عریان

شده در بند غریبی و پر از ظلم و ستم
خفته در گوشه ای از ظلمت این نامردان

آن که بر ما همگی لطف و کرامت دارد
شده در بین دیاری شوم اکنون مهمان

بگذریم حال که ایام محرم آمد
طعم شیرین نوایت تو به لب ها بنشان

ما که آلوده ی خروار گناهیم اما
رحم کن بر دلمان ای تو قدیم الاحسان

تو که آقای کریمی به دو عالم شاهی
بده سوز نفسی بر همه ی در بندان

اشک بر ما بده و معرفتی پر ز شعور
که بگرییم به غم هات امیر عرفان

من که قسمت نشده بین حریمت باشم
شده ام غرق تماشای به عکس ایوان

و سلامی پر از اشک و غم و گریه و آه
دهم از دور به ماه حرمت آقا جان

شده نزدیک به پایان بهار دل ها
آن که بانی شده بر بخشش جد انسان

#علی_صباغی

ما را ز مانده گِل تان آفريده اند
دل داده هاى تو همه بر اين عقيده اند

پيغمبر از تو و تو ز پيغمرى حسين
اين را ز گفته هاى محمد ص شنيده اند

بالاتر از گدايى اين خاندان كجاست؟
شاهان براى نوكرى ات صف كشيده اند

ليلى كجاست موقع حرف از تو اى حسين
چيزى ز بند و بار و بساطش نديده اند

عشق تو از ازل به دلم رخنه كرده است
آن دم كه روح را به بدن ها دميده اند

جمعى ز انبيا به زيارت مشرف اند
در محظرت تمامى شان قد خميده اند

لطفت به مس عيار طلا هديه ميكند
امثال حر به فيض شهادت رسيده اند

آرى كه آب مايه پاكى لكه هاست
ما را به اشك روضه ات اقا خريده اند

شرط زيارت تو و قانون آن......قبول
شايد براى وصل تو دستى بريده اند

في القبرِ لا تكونَ لَهُم وَحشَتهٌ و هَم
اينان به زير پاى شما آرميده اند

#سید_جعفر_حیدری

امام رضا عليه ‏السلام:

((كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً))

چون ماه محرم فرا مى ‏رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ‏ديد.

بحار الانوار ج44 ، ص284

تو از شيعيان اين خاندان نبودي و عثماني بودي!

حبيب بن مظاهر با زهير بن قين گفت: اگر خواهي تو سخن گوي و اگر خواهي من گويم؟

زهير گفت: تو آغاز كردي، هم تو سخن گوي!

پس حبيب بن مظاهر گفت: سوگند به خدا بد مردمند آنها كه چون فردا نزد خدا روند فرزند پيغمبر او را كشته باشند با عترت خاندان او و خدا پرستان اين شهر كه در هر سحرگاه به بندگي ايستاده‌اند و ذكر خدا بسيار كردند.

عزرة بن قيس گفت: تو هر چه خواهي و تواني خودستاني كن.

زهير گفت: اي عزرة! خداي عزوجل آنها را پاك كرده و راه نموده است، پس از خداي بترس كه من نكيخواه توام، تو را به خدا از آنها مباش كه ياري گمراهان كنند و به خاطر آنها نفوس طاهره را بكشند.

عزرة گفت: تو از شيعيان اين خاندان نبودي و عثماني بودي!

زهير گفت: از بودن من در اينجا راه نبردي، كه من از آنانم، سوگند به خدا نامه سوي او ننوشتم و رسولي نفرستادم و نويد ياري به او ندادم ولكن در راه او را ديدار كردم. رسول خداي را به ياد آورم و آن مكانت كه او را بود با رسول خدا، و دانستم بر سر او از دشمن چه آيد، پس رأي من آن شد كه ياري او كنم و در حزب او باشم و جان خود را فداي او كنم تا حق خدا و رسول را كه شما ضايع گذاشتيد حفظ كرده باشم. 1 )

شهادت زهير بن قين‌

(طبري) زهير بن قين رضي الله عنه قتال كرد قتالي سخت و اين رجز خواندن گرفت:

انا زهير و انا ابن القين اذودكم بالسيف عن حسين

(بحار):ان حسينا احد السبطين من عترة البر التقي الزين‌ذاك رسول الله غير المين اضربكم و لا اري من شين

(طبري) و دست بر دوش حسين عليه‌السلام مي‌زد و مي‌گفت:اقدم هديت هاديا مهديا فاليوم تلقي جدك النبياوحسنا و المرتضي عليا و ذا الجناحين الفتي الكمياو اسد الله الشهيد الحيا

محمد بن ابي‌طالب گويد: كارزار كرد و 120 مرد بكشت (طبري و كامل) پس كثير بن عبدالله شعبي و مهاجرين اوس تميمي تاختند و او را كشتند و محمد بن ابي‌طالب گفت: حسين عليه‌السلام پس از كشته شدن زهير فرمود خدا تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت كند! چنانكه لعن فرستاد بر آنها كه به صورت بوزينه و خوك مسخ شدند.در بحار اين رجز را به حجاج بن مسروق نسبت داده است.

يادآوري ابي ثمامه صائدي نماز را و كشته شدن حبيب بن مظاهر

(طبري) ابوثمامه‌ي صائدي عمرو بن عبدالله چون اين بديد (يعني كم شدن اصحاب) حسين عليه‌السلام را گفت: يا اباعبدالله جانم فداي تو باد! اين مردم را بينم با تو نزديك شدند و تو كشته نشوي تا من پيش تو كشته شوم و دوست دارم.كه اين نماز پيشين كه وقت آن نزديك است گزارده به لقاي پروردگار رسم،

پس حسين عليه‌السلام سر برداشت و گفت: نماز را به ياد آوردي، خداي تو را از نمازگزاران و ذاكران محسوب گرداند، آري اينك اول وقت نماز است. آنگاه گفت از اين مردم بخواهيد دست از ما بدارند تا نماز گزاريم!

حصين بن تميم گفت نماز شما مقبول نيست! حبيب بن مظاهر گفت: اي خر گمان بري كه نماز آل رسول الله عليهم‌السلام مقبول نيست و نماز تو مقبول است؟!

پس حصين بر آنها تاخت و حبيب بن مظاهر به مقابلت او بيرون شد و روي اسب او را به شمشير بزد و بخست و حصين را بر زمين انداخت، اصحاب او آمدند و او را رها كردند

و حبيب اين ابيات گفتن گرفت:اقسم لو كنا لكم اعدادا او شطركم وليتم الاكتادايا شر قوم حسبا وآدا

هم در آن روز اين رجز مي‌خواند:

انا حبيب و ابي مظهر / فارس هيجاء و حرب تسعر
انتم اعد عدة و اكثر / و نحن اوفي منكم و اصبر
و نحن اعلي حجة و اظهر حقا / و اتقي منكم و اعذرو

نبردي سخت كرد.(2

___________________________

1- نفس المهموم / شيخ عباس قمي ترجمه شعراني / اميركبير ص 194
2-همان

مردم گریه می کنند برای تنهایی حسین(ع)
اما نمی دانیم ، تنها آنهایی هستند که با حسین(ع) نباشند

فریادِ "آیا کسی هست تا مرا یاری کند"
در حقیقت یعنی:
"آیا کسی هست تا من یاریش کنم؟"

[="Navy"]

جان مـــولانــا و سعـدی و لســان الغیب ها
جان عطــار و نظـامـــی شــاعـــران خاک ما

باد قــربان همان شاعــر که از جانش سرود
" بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کــربلا "

[/]

[="Navy"]

تقدیم به مجالس عزاداری پسر پیامبر اکرم (ص):

منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجویید
نزدیکترین راه به الله حسین است
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

[/]

سفارش علامه امينى به زيارت عاشورا

فرزند علامه امينى آقاى دكتر محمد هادى امينى مى نويسد: پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم آيت اللّه علامه امينى نجفى پدر بزرگوارم مؤ لف كتاب الغدير شب جمعه اى
قبل از اذان فجر وى را در خواب ديدم او را شاد و خرسند يافتم جلو رفته و پس از سلام و دست بوسى عرض كردم : پدر جان ! در آنجا چه عملى باعث سعادت و نجات شما گرديد؟
گفتم : آقا جان ! شما اكنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگر منتقل شده ايد در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمات و كارهاى بزرگ علمى و دينى و مذهبى ؟
مرحوم علامه امينى درنگ و تأ ملى نمودند سپس فرمودند: فقط زيارت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام .
عرض كردم شما مى دانيد اكنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه كربلا بسته ، چه كنم ؟
فرمود: در مجالس و محافلى كه جهت عزادارى امام حسين عليه السلام بر پا مى شود شركت كن ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مى دهند.
سپس فرمودند: پسر جان ! در گذشته بارها تو را ياد آور ساختم و اكنون به تو توصيه مى كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش مكن مرتباً زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان ؛ اين زيارت داراى آثار و بركات و فوايد بسيارى است كه موجب نجات و سعادت در دنيا و آخرت تو مى باشد و اميد دعا دارم فرزندم

#السلام_علیك_يااباعبدالله

▪️کسیکه از تو و از داغ تو خبر دارد

▪️همیشه در غم تو دیدگان تر دارد

▪️دلی که سوخت برایت خدابهایش داد

▪️خدا به سوختگان غمت نظر دارد

#السلام_علیك_يارقیه

با این نفس زدن بدنم درد می کند
با هر تپش تمام تنم درد می کند

پروانه ام که بال به زنجیر بسته ام
تا انتهای سوختنم درد می کند

#السلام_علیك_يارقیه

#السلام_عليك_يازينب_الكبرى

کربلا آماده ای؟ فرزند زهرا میرسد
نور چشمان علی ، آرام دلها میرسد

میتوانی با محبت میزبانی اش کنی؟
با ابوفاضل،علی اصغرولیلا میرسد

#السلام_عليك_يازينب_الكبرى

#اَلسَّلامُ_عَلَيْكَ_يا_اَبا_عَبْدِاللهِ_وَعَلَى_الاَْرْواحِ_الَتي_حَلَّتْ_بِفِنائِكَ

بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم

چای بعد از روضه کافر را مسلمان می کند

#السلام_عليك_ياذبيح_العطشان

#السلام_عليك_ياقتيل_العبرات

هرروزوشب که برمحنت گریه می کنم
بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم!

یعقوب های چشم من از دست رفته اند
از بس، برای #پیرهنت گریه می کنم!

#السلام_عليك_ياقتيل_العبرات

#السلام_علیك_ياسفينة_النجاة

اوکشتی نجات وکشتی شکسته مائیم

مولا به کام غرقاب مارا نمی گذارد

هل من معین اورا باید جواب دادن

شیعه امام خود را تنها نمی گذارد

#السلام_علیك_ياسفينة_النجاة

#السلام_عليك_يامسلم_بن_عقيل

▪️کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا
▪️مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست نیا

▪️کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است
▪️بینشان بغض علی واضح و پیداست نیا

#السلام_علیك_یاکفیل_الزینب_الحورا

آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس
مرغ دل خانه درایوان تودارد عباس

در حریمت نه فقط دلشدگان حیرانند
عشق هم دست بدامان تودارد عباس

#السلام_علیك_یاکفیل_الزینب_الحورا

#یاسفیر_الحسین

ای عشق میا کوفه که مهمان نپذیرند

پابند هوس گشته و سامان نپذیرند

اینجاهمشان تشنه به نوشیدن خونند

نامرد و سخیف اند و ایمان نپذیرند

#یاسفیر_الحسین

#محرم_آمد

ای هلال ماه خون،خون جگرآورده ای

سوزدل،فریادجان،اشک بصرآورده ای

آتش وخاكستروكعب نی وزخم زبان

از هلال #دختر_زهرا خبر آورده ای

يا رقيه

شب سوم شب سختی است خدا رحم کند
روضه امشب نمی از روضه ی زهرا دارد

#السلام_علیك_يارقیه

با این نفس زدن بدنم درد می کند
با هر تپش تمام تنم درد می کند

پروانه ام که بال به زنجیر بسته ام
تا انتهای سوختنم درد می کند

#السلام_علیك_يارقیه

رقیه(س) جانم !

بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
من مثل زهـرا مــادرت آزار دیدم

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم

❖ آجرک الله مهدے جان ❖

بابا حسین(ع) جانم!

وداعِ آخرین بابا! تو را بوسیدم و رفتی

نگو گشته فراموشم ز تو بوسه طلبکارم

#یا_رقیہ_س

خشت های این #خرابہ
سنگ #غسلش می شود

یک نفر باید #دوباره
غسل یک #زهرا کند

#لبیـڪ_یـا_حســـیـن_ع

یا رقیه بنت الحسین (ع) ...

آه ، بابا رفتی و دنیا سرم آوار شد
بی کسی و غربتم ، بخت بدم را یار شد

آه ، بابا رفتی و تب کردم از دوری تو
تو خبر داری که اصلا دخترت بیمار شد ؟

رسممان این بود ؟ که تنها بمانم بعد تو ؟
بعدِ تو یک کوله بار از غم به دوشم بار شد

قهر هستم تا قیامت ، آشتی بی آشتی
تو دلت آمد ببینی دخترت آزار شد ؟

من حسابش را ندارم ، خود که شاهد بوده ای
از زمین خوردن بگویم که فقط صد بار شد

دستهایم یاور چشمان کم سویم شده
سیلیِ ناجور خوردم ، چشمهایم تار شد

آه ، بابا جان ، لباس پاره می آید به من ؟
دخترت با این لباسش وارد انظار شد

سعی کردم جامه ام را بهر تو تزئین کنم
خوب شد از زخمهایم چادرم گلدار شد

شاهزاده بودم و ... حالا ببین وضعیتم
شاهزاده ، مثل برده وارد بازار شد

هر زمان که خواب لبخند تو را دیدم پدر
دخترت با دادهای حرمله بیدار شد

جای تو خالی که یک شب زجر آمد در پی ام
بسکه ترسیدم ، نصیبم لکنت گفتار شد

بسکه عمه جای من خورده کتک ، شرمنده ام
پس دگر من را ببر که دخترت سربار شد

#من_الذی_ایتمنی_یا_ابتا
#یا_رقیه_بنت_الحسین
#رضا_قاسمی

#رقیه_جانم

امشب كرم رقیه را می بینیم

خیر قدم رقیه را می بینیم

این حرف تمام عاشقان است حسین

پس كی حرم رقیه را می بینیم

سالار زينب(س)

آسمان در نظرم تیره و تار است حسین
هر طرف می نگرم بوته ي خار است حسین

تا رسیدیم اخا تشنگیم افزون شد
این عطش حاصل نفرین بهار است حسین

آن سیاهی که نمایان شده نخلستان نیست
پس چرا دشت پر از نیزه سوار است حسین

خنده ي حرمله در دشت طنین افکنده
به گمانم که پی صید شکار است حسین

کوفیان شهره ي غارت گری و تاراجند
حتم دارم که دگر آخر کار است حسین

#خنده_حرمله_در_دشت_طنین_افکنده
#مصارع_العشاق

⚫️یا ابا عبدالله (ع)

ما را نسیم پرچم تو زنده می کند

زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند

خشکیده بود چند صباحی قنات اشک

این چشمه را ولی غم تو زنده می کند

آقا سلام ماه مُحرّم شـروع شد
آمد بهار زخمِ دلِ ما و مَرهَمٺ

خوטּ مےشود دل همہ عالم ز قصہ ے
آטּ لحظہ هاے آخر و گودال و آن غمٺ

#حي_علي_العزا
#حی_علي_البڪا
#في_ماتم_الحسیڹ

#حسیــــــن_جانــــم_ع

نام حسین آمد و از خود بدر شدم
گویی از این جهان به جهان دگر شدم

نام حسین آمد و چشمم وضو گرفت
آب از سرم گذشت و دلم آبرو گرفت

#حسیــــــن_جانــــم_ع

باز این چه شورش است، پریشان شدم حسین
ماه محرم آمد و گریان شدم حسین

تا که هلال ماه عزایت حلول کرد
دل بیقرار و بی سرو سامان شدم حسین

⚫️
اے هلال ماهِ خون، خون جگر آورده اے
سوز دل، فریاد جان، اشڪ بصر آورده اے

آتش و خاڪستر و کعب نے و زخم زبان
از هلال دختر زهرا خبر آورده اے

حے_علے_العزا