๑۩۞۩๑در مدح مولایم علی[ع] ๑۩۞۩๑

تب‌های اولیه

219 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

اي سلسله در سلسله در سلسله مويت
وي آينه در آينه در آينه رويت

چشمان تو چشمان تو چشمان تو هو هو
حق حق چه بگويم چه من از اين همه اويت

زيبايي سكرآور و رباني آفاق
بي شبهه شرابي تو و آفاق سبويت

هر سبز كه از خاك برآيد كلماتت
در چاه فروريخته اسرار مگويت

اي زمزمه هر شب تنهايي جبريل
وي زمزمه آواز خداوند، گلويت

دريايي و هر چشمه به ژرفاي تو جاري
فردايي و هر لحظه شتابنده به سويت

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

ناشناسي که به تاريکي شب
مي‌برد شام يتيمان عرب
پادشاهي که به شب برقع پوش
مي‌کشد بار گدايان بر دوش
تا نشد پردگي آن سر جلي
نشد افشا که علي بود علي

شاهبازي که به بال و پر راز
مي‌کند در ابديت پرواز
عشقبازي که هم آغوش خطر
خُفت در خوابگه پيغمبر
آن دم صبح قيامت تاثير
حلقه‌ي در شد از او دامنگير
دست در دامن مولا زد در
که علي بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زينب‌اش دست به دامان که مرو
شال مي‌بست و ندايي مبهم
که کمربند شهادت محکم

پيشوايي كه زشوق ديدار

ميكند قاتل خود را بيدار

سربه محراب عبوديت حق

ماه محراب عبادت منشق

ميزند پس لب او كاسه شير

ميكند چشم اشارت به اسير

چه اسيري كه همان قاتل اوست

تو خدايي مگر اي دشمن دوست

شبروان مست ولاي تو علي

جان عالم به فداي تو علي

علي است جان نبي و نبي بوَد جانش
فزون‌تر از ملک و جن و انس، ايمانش
پيمبران خدا عاشق ابوذر او
فرشتگان خدا خاک راه سلمانش
ز پاکي پدر و مادرم بوَد در دل
محبّتش، پدر و مادرم به قربانش
ملائکند همه عاجز از شناخت او
اگر چه ديده بشر در لباس انسانش
امامِ در همـه اعصار ناشناس علي است
علي‌شناس خدا و خداشناس علي است

بر شمع شب تار کسی پف نکنم

پیش رخ تو صحبت یوسف نکنم

هر کس که زند دم از عدوی تو علی

نامردم اگر به صورتش تف نکنم

[="arial black"]علی زیباترین معنای عشق است

علی هم دین و هم دنیای عشق است

گذشت آب از سرم قطره به قطره

بفهماند علی دریای عشق است

اگر مارا به فرزندی پذیرد

عجب نَبوَد علی بابای عشق است

زیادی بر دلم خیرش رسیده

که دست خیر او بالای عشق است

بگو ای مدعی دیگر چه گویی؟

که بعد احمد او مولای عشق است

بیا سمت علی تا گرم گردیم

علی خود منبع گرمای عشق است

امیرالمومنین آنقدر تنهاست

که همرزم علی ، زهرای عشق است

حسن میراث غربت های او بود

میان خانه اش تنهای عشق است

حسینش حرف او را زنده کرده

حسینش بی سر صحرای عشق است

علم را دست پرچمدار داده

ابوالفضل علی سقای عشق است

گل باغ علی زین پدر بود

میان کوفیان غوغای عشق است

به روی خیمه موعود حک شد

علی زیباترین نجوای عشق است

[/]



[=Microsoft Sans Serif]شعر شاعران درباره حضرت علی علیه السلام

[=Impact]دو بیتی های عبدالرحیم سعیدی راد برای امام علی علیه السلام(عید غدیر)

[=Arial Black]مبادا دشمني ها پا بگيرد

حديث نفس، در دل جا گيرد

هر آن كس را كه من مولاي اويم

مبادا جز علي مولا بگيرد![=Arial Black]

[=Arial Black]***********[=Arial Black]
[=Arial Black]نگين حلقه دنيا غديره

زمين را گنج بي همتا غديره

بگو اي نوح با مردم:‌ بياييد

ولايت كشتي و دريا غديره


[=microsoft sans serif]گم می شود در غربت شب های کوفه
[=microsoft sans serif]در لابلای نخلها، تنهای کوفه
[=microsoft sans serif]کوه است کوه اما دگر از پا نشسته
[=microsoft sans serif]سر می کند در چاه غم دریای کوفه
[=microsoft sans serif]خسته شده از سُستی این قوم صد رنگ
[=microsoft sans serif]خسته شده از شاید و امای کوفه
[=microsoft sans serif]با نان و خرما می رود کوچه به کوچه
[=microsoft sans serif]اما چرا نفرین؟ مگر مولای کوفه ...
[=microsoft sans serif]جز جود و رحمت از امام ما چه ديدند؟
[=microsoft sans serif]ای وای از نامردمان ای وای کوفه
[=microsoft sans serif]یارب بگیر از قدر نشناسان علی را
[=microsoft sans serif]سر آمده صبر از ملالت های کوفه
[=microsoft sans serif]مانند چشمانش دل عالم گرفته
[=microsoft sans serif]آماده‌ی رفتن شده آقای کوفه
[=microsoft sans serif]اما نگاهش بی کران بی کسی هاست
[=microsoft sans serif]دلشوره دارد از غم فردای کوفه
[=microsoft sans serif]روزی که می آید به شهر نانجیبان
[=microsoft sans serif]با دست بسته، جان به لب، زهرای کوفه
[=microsoft sans serif]روزي که خون مي بارد از چشمان غيرت
[=microsoft sans serif]از طعنه های تلخ و جانفرسای کوفه
[=microsoft sans serif]بر روي ني سوي لب غرق به خوني
[=microsoft sans serif]سنگ بلا مي بارد از هر جاي کوفه
[=microsoft sans serif]می میرد از اندوه گوش و گوشواره
[=microsoft sans serif]دارد خبر از بغض بی پروای کوفه
[=microsoft sans serif]می پرسد از راه نجف طفل یتیمی
[=microsoft sans serif]ذکر لبش: بابای من! بابای کوفه!

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]
[=garamond]علی امشب میان کوچه ها تنهاتر از ماه است
پریشان تر ز مرغان عزادار شبانگاه است

به روی ارغوانش عطر لبخندی شکوفا شد
علی آیا ز توفیقی که امشب دارد آگاه است؟

شتاب گام هایش بیشتر می گردد از نبض اش
مسیر زندگی در چشم او امشب چه کوتاه است

خزیده در ردای شب تمام ناجوانمردی
و شمشیری که قصدش فرق خورشید سحرگاه است

علی آرام می سوزد علی آرام می جوشد
علی آرام می نوشد از آن جامی که دلخواه است

میان چشم هایش قطره ی اشک شکوفا شد
میان چشم هایی که دلیل هر چه گمراه است

علی آرام می گرید ز داغ کودکانی که
فراق مهربانی ها بر آنها سخت جانکاه است

یتیمان کاسه های شیر را بر خاک اندازید
مجال دلنوازی با علی بسیار کوتاه است

صدایی آشنا می آید از اعماق تاریکی
نوای بغض نخلستان و/ یا غم مویه ی چاه است

هنوز از مسجد کوفه پس از کوچ علی بینی
که ذکر دائم گلدسته هایش : «فزتُ و الله» است

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

نام علی هدایت
درس علی عدالت
راه علی سعادت
حب علی لیاقت
کار علی شفاعت
عشق علی شهادت
ذکر علی عبادت

تیرش به سان صاعقه تیغش چه غوغا میکند
عالم همه گوید علی ، او ذکر زهرا میکند

خداحافظ ای بی وفادوستان

خداحافظ ای آتش و ریسمان

خداحافظ ای کوچه پرزدود

خداحافظ ای داغ یاس کبود

خداحافظ ای انتظار اجل

خداحافظ ای زانوی دربغل

خداحافظ ای خشم لب دوخته

خداحافظ ای خانه سوخته

خداحافظ ای چشم حلقه به در

یتیم دوباره شده بی پدر

خداحافظ ای نخلها،چاه هـــــــا

دگرنشنــــوی ازعلـــــــی آه ها

خدا حافظ اي روزها، روزه هــــا

دعاها، مناجاتــــــها، ســــوزها

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند

راز خلقت همه پنهان شده در عین «علی» است
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین «علی» است

آنکه در معراج با احمد سخن‌ها گفته است
هم‌صدای آشنا با حضرت خاتم، علی است

گفت پیغمبر که یک روحیم ما در دو بدن
پس مسلم شد همان پیغمبر اکرم علی است

از طواف حاجیان کعبه گرد بیت حق
می‌شود ثابت یکی برحق بود آن هم علی است

[=palatino linotype]دوره گردم به هوای کرمت یا حید ر
بر روی چشم تر من قدمت یا حیدر
عرش هم روز و شب زندگی اش گم کرده
از همان لحظه که دیده حرمت یا حیدر

جمله ذرات عالم خاک پای حیدر است مرحبا بر دیده ای کز عشق مولایش تر است
دل نبند بر عشق غیر عشق یار کز میان عشق ها این خوش تر است
هر که را عشق علی در دل بود وعده دیدار روز محشر است
هر که ره گم کرده در وادی غم چاره اش یکذره عشق حیدر است
ذره باشی آفتابت میکند زانکه حیدر آفتاب انور است

هر دم، هوس و هوای خود را دارد
این قوم،سر فنای خود را دارد
از نعش مریدان علی می ترسند
از نام علی که جای خود را دارد!

روزی که خدا عالم و آدم آفرید
این زمین و آسمانو کهکشانها آفرید
حق تعالی دید خلقت ناقص است
یا علی گفت و علی را آفرید

خدایا شکر ایامم به کام است

امیرالمومنین برمن امام است

به فتوای صریح عشق، مردم!

نفس بی حب او شرعا حرام است.

با یاد خدا

مِنّتِ زلف تو دارم که گرفتارم کرد
گوهر مهر تو اینگونه خریدارم کرد

کافری بیش نبودم عَلَوی ام کردی
نفس عشق شما بود که بیدارم کرد

کار و بار ِدلم از مِهر شما سکه شده
عاقبت عشق ، مرا شُهره ی بازارم کرد

تا قیامت به خدا گردن من حق دارد
آن کسی را که سر کوی تو بیمارم کرد

سایه ی لطف خودت را ز سرم کم نکنی
برکت سایه ی تو لایق دربارم کرد

کیمیایی بنما تا زرّ نابم سازی
اربعینی بطلب تا که شرابم سازی

ای علمدار خدا صاحب شمشیر دو سر
اسدالله ترین ای زره پیغمبر

هر کسی در پی آن است به جایی برسد
سر نهادن به کف پای تو مارا خوشتر

یکی از پا به رکابان حریمت حمزه
گوشه ای از سَکَنات و وَجَناتت جعفر

ضربه ای را که تو در غزوه ی احزاب زدی
از عبادات ملک،جن و بشر سنگین تر

کس جلودار تو ای حیدر کرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر

بی سبب نیست که عباس زره میپوشد
در دلِ علقمه میگفت اناابن الحیدر

یل شمشیر زن قطب جهان میباشی
اسدالله زمین شیر زمان میباشی

قامتی نیست که در پیش قدت تا نشود
ملکی نیست که تا پیش قدت پا نشود

به خداوند قسم دور حریمت مریم
گر نیفتد ز نفس مادر عیسا نشود

هر کسی قنبرتان را به تمسخر گیرد
به زمینی تو بکوبیش دگر پا نشود

تا که تو آب بر این نخل رطب میریزی
خار این نخل محال است که خرما نشود

من دخیل حرم شاهِ نجف میباشم
هو مدد گر گره ی نوکریم وا نشود

هر کسی خادم دربار تو در عالم نیست
میتوان گفت که از سلسله ی آدم نیست

[=courier new]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
[=courier new]نه خدا توانمش خواند،نه بشر توانمش گفت،متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را[=courier new]
اگر اشکالی نداره این تاپیک واسه این باشه که هر کسی شعری،مطلبی،متنی،حرف دلی با امام علی (ع):Gol: داشت ،اگر خواست اینجا بنویسه

یا علی مدد

تا صورت پیوند جهان بود، على بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
آن قلعه گشایى كه در از قلعه خیبر
بركند به یك حمله و بگشود، على بود
آن گرد سر افراز، كه اندر ره اسلام
تا كار نشد راست، نیاسود، على بود
آن شیر دلاور، كه براى طمع نفس
برخوان جهان پنجه نیالود، على بود

[=arial]دل سر نکشد دمی ز پیمان علی
[=arial]جانم شود ای کاش به قربان علی
[=arial]خواهی که به ملک دل شوی حکم روا
[=arial]مانند قلم باش به فرمان علی

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت * به مجنونی رسیدم یا علی گفت


مگر این وادی دارالجنون است * که هر دیوانه دیدم یا علی گفت؟

نسیمی غنچه ای را باز میکرد * به گوش غنچه آندم یا علی گفت

خمیر خاک آدم چون سرشته * چو بر میخاست آدم یا علی گفت

مسیحا هم دم از اعجاز میزد * زبس بیچاره مریم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده میشد * یقین آنجا علی هم یا علی گفت

علی را ضربتی کاری نمیشد * گمانم ابن ملجم یا علی گفت

دلا باید که هردم یا علی گفت * نه هر دم بل دمادم یا علی گفت

که در روز ازل قالو بلا را * هر آنچه بود عالم یا علی گفت

محمد در شب معراج بشنید * ندایی آمد آنهم یا علی گفت

پیمبر در عروج از آسمانها * بقصد قرب اعظم یا علی گفت

به هنگام فرو رفتن به طوفان * نبی الله اکرمیا علی گفت

به هنگام فکندن داخل نار * خلیل الله اعظم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد * کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

کجا مرده به آدم زنده میشد * یقین عیسی بن مریم یا علی گفت

علی در خم به دوش آن پیمبر * قدم بنهاد و آندم یا علی گفت

علی عالی علی اعلا علی حق
ز نام حق تعالی گشته مشتق
چو فانی در وجود حق تعالی ست
قمر با نام او گردیده است شق

یتیمان کاسه های شیر را بر خاک اندازید
مجال دلنوازی با علی بسیار کوتاه است...


علی سلطان وچون او کس نبینی
علی غمخوار ودمساز یتیمان
علی مرحم به دلهای پریشان
علی شافی به غوغای قیامت
علی مبعوث حق ،نور ولایت
علی قرآن ناطق خصم هر خس
علی تفسیر قرآن و سخن بس

ناد علی مظهر العجاءب

ذکر علی عبادت است:hamdel:

دل سر نکشد دمی ز پیمان علی
جانم شود ای کاش به قربان علی
خواهی که به ملک دل شوی حکم روا
مانند قلم باش به فرمان علی

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه «أینَ تَفرو» می زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید

سید حمیدرضا برقعی

مولای ما نمونۀ دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِییل واژۀ بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است

​سید حمیدرضا برقعی

به عـلی شـنـاخـتم مـن به خــدا قـسم خـدا را...

سرچشمه ی عشق با علی آمده است
گل کرده بهشت تا علی آمده است
شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع)
کز کعبه صدای یا علی آمده است

تا که بر لب نامت ای زیباترین، می آورم
آسمان ها را تو گویی بر زمین می آورم
تو طلوع آفتابی، من اذان مغربم
زیر لب نام امیرالمؤمنین می آورم

نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب

فلک، رقصان ز آهنگ علی شد
علی در هرچه آمد منجلی شد
جهان، موسیقی شیدایی اوست
زمان، لبریز از مولایی اوست

-موسوی گرمارودی-

علی ای مظهر اسمای حسنا !
علی ای ظاهر اندر عرش اعلا !
خداوند بی مثالت خلق کرده
علی ای بی مثال عرش پیما

کعبه از نام علی باز پلی زد به بهشت/چه مراعات نظیریست: علی، کعبه، بهشت...

[="Arial"][="Black"]

:hamdel:نه خدا توانمش خواند
نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم
شه ملک لافتی را:hamdel:

شبي در محفلي ذکر علي بود/ شنيدم عارفي فرزانه فرمود/ اگر آتش به زير پوست داري/ نسوزي گر علي را دوست داري/ خورشيد شکفته در غدير است علي/ باران بهار در کوير است علی / بر مسند علي شهي بي همتاست/ بر ملک محمدي امير است علي

زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست.
زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.
زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود.
زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است

مـــــولـــــود کــــعــــبـــه ..
تـــنــهــا مــولــود کــعــبـه..
تـنـهـا کـسـی کـه در طـول تـاریـخ بـشـر،خـدا خـواسـت در خـانـه اش چـشـم بـه جـهـانِ هـسـتـی بـاز کـنـد..
نـامـش را از عـرش آوردنـد..
خـداونـد یـکـی از نـامـهـای خـودش را بـر او نـهـاد..
عـــــلــــی (ع) ..
خـدای مـهـربـون دیـگـه چـطـور بـگـه کـه عـاشـقِ شـمـاسـت ؟

عشق على چه كرده كه دل ناگزير اوست*
تنها نه دوست، بلكه عدو هم اسير اوست*
غير از نبى كه تاج سر خلق عالم است*
هر صاحب جلالت و شوكت حقير اوست*
عيد بزرگ دين محمد به امر حق*
در بين عيدها همه،عيد غدير اوست*
بعد از نبى به حكم صريح كتاب حق*
تنها على وكيل و وصى و وزير اوست*

قران بی ذکر علی آیه ندارد
اسلام بی نام علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشیم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد .

علی(ع) با درد غربت آشنا بود
علی
(ع) تنها ترین مرد خدا بود

حق علی را زین سبب در کعبه کاشت
گر نبودی فاطمه کفو نداشت

[=arial]لطفا امضای بنده رو با دقت بخونید

:roz:[=arial]به ذره گر نظر لطف بوتراب کند :goleroz:
:goleroz:به آسمان رود وکار آفتاب کند
:roz:

علی چون مِهر و زهرا مِهر مِهر است
درخشان تر به عالم از سپهر است