[=B Mitra]آيه شماره 63 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
دل غافل[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]بَلْ قُلُوبُهُمْ فىِ غَمْرَةٍ مِّنْ هَاذَا وَ لَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَالِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ[=B Mitra] ولی دلهای آنها از این نامه اعمال (و روز حساب و آیات قرآن) در بیخبری فرورفته; و اعمال (زشت) دیگری جز این دارند که پیوسته آن را انجام میدهند... [=B Mitra] 1- ابتدا روح منحرف می شود، سپس رفتار تغيير می كند. (قلوبهم لهم اعمال)
2- بدتر از رفتار زشت، اصرار و تكرار آن است. (لهم اعمال هم لها عاملون)
3- انسان، ابتدا دست به كار خلاف مىزند، سپس كار خلاف براى او عادت
می شود و او را به خود جذب می كند، يعنى در مسير عمل و ارتكاب آن قرار
می گيرد و پس از ارتكاب گناه، اسير آن می شود. (لهم اعمال هم لها عاملون)
[=B Mitra]آيه شماره 62 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
توان وتکلیف[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]وَ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ[=B Mitra] و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم; و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن میگوید; و به آنان هیچ ستمی نمیشود. [=B Mitra] 1- تكليف همهى انسان ها يكسان نيست. هر كس به مقدار توانِ جسمي، فكرى
و ماليش مكلّف است و خداوند تكليف غنى را از فقير نمىخواهد. (لا نكلّف
نفساً الاّ وسعها)
2- در جهان بينى الهي، هيچ كس گرفتار عقده و احساس حقارت نمىشود، چون
بيش از توانش تكليفى ندارد. (الاّ وسعها) (آرى هر كس توانى دارد و
وظيفهاي، پس بايد آرامش داشته باشيم)
3- نظام آفرينش، حساب و كتاب دارد. (و لَدَينا كتاب)
4- برخى از شرايط مديريّت در اين آيه ذكر شده است، از جمله:
الف: آشنايى به توانايى افراد و واگذارى كار به مقدار توان آنان.(وسعها)
ب: نظارت دقيق بر كار و وظايف آنان. (كتاب ينطق بالحقّ)
ج: عدالت در تنبيه يا تشويق آنان. (و هم لا يظلمون)
[="Blue"][=times new roman]پذیرایى و پذیرایى كنندگان بهشت[=times new roman](ذیل آیات 17 تا 24 سوره واقعه.)
مسئولین پذیرایى و شیوه پذیرایى بهشتیان، خصوصیاتى دارد:
الف: هر لحظه در دسترس مىباشند. «یطوف»
ب: نوجوانانى با قیافهاى زیبا و دلپذیرند. «ولدان»
ج: دلپذیرى آنان موسمى و لحظهاى نیست. «مخلّدون»
د: انواع وسایل پذیرایى را در دست دارند. «اكواب، اباریق، كاس»
ه: پذیرایى ابتدا با مایعات و نوشیدنىهاست. «كأس من معین»
و: آنچه عرضه مىشود، آفاتى ندارد. «لا یصدّعون... لا ینزفون»
ز: مواد پذیرایى، متعدّد و متنوّع و به انتخاب مهمان است. «فاكهة مما یتخیّرون»
ح: اولویّت با نوشیدنى، سپس میوه و آنگاه غذاى گرم و مطبوع است. «معین، فاكهة، لحم»
آيه شماره 65 از سوره مبارکه مومنون ناله بی ثمر لاَ تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لاَ تُنْصَرُونَ (اما به آنها (کافران)گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد! 1- روز قيامت، روز كيفر است نه التماس. (لا تَجئروا اليوم) 2- كسانى كه با مال و امكانات خود، مردم را يارى نكردند، در قيامت يارى نمىشوند. (لا تنصرون)
[=B Mitra]آيه شماره 45 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
خورشید وسایه[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]أَ لَمْ تَرَ إِلىَ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا[=B Mitra] آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! [=B Mitra] 1-بهترین راه خداشناسى براى همگان، تفكّر در پدیدههاى هستى است كه بر اساس حكمت الهى آفریده شدهاند. «ألم تر»
2- گردش زمین به دور خود و خورشید تصادفى نیست، حكیمانه و مدبرانه است. «ألم تَر الى ربّك كیف مدّ الظل»
3-گستردگى و طولانى شدن مدّت سایه به خاطر پرورش و رشد و شكوفایى است. «ربّك... مدّالظل» (اگر نور، مستقیم و یا سایه دائمىبود، یا همگى مىسوختند و یا منجمد مىشدند.)
4 - گرچه خداوند قدرت دارد كه در طبیعت، تغییر و تحوّل شدید ایجاد كند، ولى خداوند سنّت خود را ترك نمىكند. «ولوشاء»
5- تداوم گردش هستى به دست اوست. «ولوشاء لجعله ساكنا»
[=B Mitra]آيه شماره 46 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
سایه قدرت خدا[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا[=B Mitra] سپس آن را آهسته جمع میکنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم میسازیم)! [=B Mitra] 1 - حركت هستى و عملكرد طبیعت، عمل خداست. «مدّ - جعلنا – قبضنا»
2- همان گونه كه آفرینش جهان به تدریج و آرامى و در شش مرحله صورت گرفته است، تغییر آن نیز به تدریج خواهد بود. «قبضاً یسیراً»
3- گرفتن هیچ چیز براى خدا سخت نیست. «قبضاً یسیراً»
گاهى خداوند كارهاى بزرگ را با وسیله هاى كوچك انجام مىدهد.
مثلاً سرنگونى سپاه ابرهه را با پرندگان ابابیل،
حفظ جان پیامبر اسلام را با تار عنكبوت،
آموزش دفن میّت را با كلاغ،
اثبات پاكى مریم علیها السلام را با سخن گفتن نوزاد،
پاكى یوسف را با پاره شدن پیراهن،
ایمان آوردن یك كشور را با سفر هُدهُد
و كشف اصحاب كهف را با نمونه پول، تحقّق بخشیده است.
[=B Mitra]آيه شماره 47 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
لباس خواب[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النهَّارَ نُشُورًا[=B Mitra] او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! [=B Mitra] 1- گردش شب و روز تصادف نیست، اهداف و برنامههاى حكیمانهاى در آن نهفته است. «جعل لكم اللیل لباسا والنوم سُباتا»
2- پدیدهى شب، یك نعمت الهى براى بشر است. «لكم»
3- خواب و بیدارى خود را با طبیعت هماهنگ كنیم. «اللیل لباسا والنوم سُباتا» تاریكى و سكوت، در ایجاد آرامش مؤثّرند، چنانكه وجود نور در تلاش و جنب و جوش انسان، مؤثّر است.
4- شب، حافظ جسم وسلامتى است، چنانكه لباس، حافظ بدن است. «اللیل لباسا»
5- گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش در روز، نشانهى ربوبیّت خداوند است. «ربّك كیف مدّ الظل... و هوالّذى...»
[=B Mitra]آيه شماره 67 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
تلاش کور[=B Mitra] [=B Mitra][=B Mitra]مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ[=B Mitra] در حالی که در برابر او (پیامبر) استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی میپرداختید؟! [=B Mitra] 1- بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از اين عمل، استكبار
باشد. (مستكبرين به)
2- كسى كه روز منطق ندارد، شب ياوه سرايى مىكند. (سامراً تَهجُرون)
3- كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مىدهد. (تَهجُرون)
تاريخ : سه شنبه 5/12/1393 تعداد بازديد : 251 جانشین پیامبر(ص)
هنگامى كه حكم جهاد داده مىشود، مسلمانان نباید همگى به جهاد بروند، بلكه باید گروهى در شهر بمانند و به امور رسیدگى كنند تا گروه دیگر با خیالى آسوده به جهاد بروند، با دشمنان بجنگند و با تعلیمات اسلام آشنا شوند و تجربه بیندوزند و بعدها تجربیاتشان را به دیگران انتقال دهند. بر همین اساس، در جنگ تبوك، پیامبر اكرم(ص) حضرت على(ع) را همراه نبُرد و او را جانشین خود قرار داد تا مبادا منافقین و دشمنان از فرصت سوء استفاده كنند و به مسلمانان ضربهاى بزنند.
حضرت على(ع) از پیامبر(ص) تقاضا كرد كه اجازه بدهد او نیز همراه ایشان به جهاد برود. اما پیامبر(ص) فرمود: «نسبت تو به من مثل نسبت هارون است به موسى؛ به جز این كه پس از من پیامبرى نیست.» حضرت على(ع) در مدینه ماند و مراقب اوضاع بود. پیامبر(ص) با سپاه اسلام به سوى تبوك رفت. رومیان وقتى متوجه شدند سپاه بزرگى از مسلمانان به سوى آنان مىآید، ترسیدند و عقبنشینى كردند و به داخل كشورشان بازگشتند. مسلمانان وقتى به تبوك رسیدند، اثرى از سپاه دشمن نبود. پیامبر(ص) با سپاهیان مشورت كرد كه آیا به مدینه بازگردند یا پیشروى كنند. نتیجه این شد كه به مدینه بازگردند. قبل از بازگشت، امیران قبایل اطراف تبوك خدمت پیامبر(ص) رسیدند و با ایشان پیمان دوستى بستند. رومیان هم فهمیدند كه اگر قصد حمله به مسلمانان را داشته باشند، با سپاهى قوى و بزرگ روبرو خواهند شد. خداوند یگانه مىفرماید: و مومنان نباید همگى سفر كنند. چرا از هر گروه از ایشان بعضى سفر نمىكنند تا در دین، دانش بیاموزند و هنگامى كه بازگشتند به قوم خود هشدار دهند؟ شاید آنان بترسند. اى كسانى كه ایمان آوردهاید، با كافرانى كه نزدیك شما هستند، بجنگید و آنان باید در شما خشونت ببینند و بدانید كه خدا با پرهیزكاران است.
آیات 122 و 123
آزمایش مىشوند، اما توبه نمىكنند
بعضى از مردم، دلهایشان، چنان آمادهی پذیرش دستورات الهى است كه با شنیدن هر آیهاى، ایمانشان به خدا بیشتر مىشود. اما منافقان و كوردلان، هنگامى كه آیات قرآن را مىشنوند، نه تنها ایمان نمىآورند بلكه پلیدىهایشان بیشتر مىشود. در زمان پیامبر(ص) نیز مردم همینطور بودند. در قرآن چنین مىخوانیم:
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، از آنان كسانى هستند كه مىگویند: این، ایمانِ كدام یك از شما را زیاد كرد؟ اما كسانى كه ایمان آوردهاند، ایمانشان زیاد مىشود و آنان شاد مىشوند. و اما آنان كه در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدىشان افزود و در حالى كه كافر بودند، مردند. آیا نمىبینند كه در هر سال یك یا دو بار آزمایش مىشوند؟ باز هم توبه نمىكنند و پند نمىگیرند.
آیات 124 الى 126
نمىفهمند
یكى دیگر از خصوصیات منافقین این بود كه هر گاه سوره جدیدى نازل مىشد، از ترس این كه بار دیگر رسوا شوند، تصمیم مىگرفتند كه از مجلس خارج شوند. به یكدیگر اشاره مىكردند و همین كه مىدیدند كسى متوجه آنان نیست بیرون مىرفتند تا سخنان حق را نشنوند. در قرآن چنین مىخوانیم:
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از آنان به بعضى دیگر نگاه مىكنند: آیا كسى شما را مىبیند؟ آنگاه بازمىگردند. خدا دلهایشان را برگرداند؛ زیرا آنان مردمى هستند كه نمىفهمند.
آیهی 127
پیامبر مهربان
در آخرین آیات سورهی توبه، خداوند از مهربانى و دلسوزى پیامبر(ص) نسبت به مومنان خبر مىدهد و به پیامبر(ص) دلدارى مىدهد كه از رویگردانى مردم نگران نشود و بر او توكل كند:
به یقین براى شما پیامبرى از خودتان آمد كه بر او سخت است كه شما در رنج بیفتید. او بر هدایت شما حریص است. نسبت به مومنان، دلسوزِ مهربان است. پس اگر روىگردان شدند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ خدایى جز او نیست. بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است.
[=B Mitra]آيه شماره 63 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
دل غافل[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]بَلْ قُلُوبُهُمْ فىِ غَمْرَةٍ مِّنْ هَاذَا وَ لَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَالِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ[=B Mitra]
ولی دلهای آنها از این نامه اعمال (و روز حساب و آیات قرآن) در بیخبری فرورفته; و اعمال (زشت) دیگری جز این دارند که پیوسته آن را انجام میدهند...
[=B Mitra] 1- ابتدا روح منحرف می شود، سپس رفتار تغيير می كند. (قلوبهم لهم اعمال)
2- بدتر از رفتار زشت، اصرار و تكرار آن است. (لهم اعمال هم لها عاملون)
3- انسان، ابتدا دست به كار خلاف مىزند، سپس كار خلاف براى او عادت
می شود و او را به خود جذب می كند، يعنى در مسير عمل و ارتكاب آن قرار
می گيرد و پس از ارتكاب گناه، اسير آن می شود. (لهم اعمال هم لها عاملون)
[=B Mitra]آيه شماره 62 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
توان وتکلیف[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]وَ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَ لَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ[=B Mitra]
و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم; و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن میگوید; و به آنان هیچ ستمی نمیشود.
[=B Mitra] 1- تكليف همهى انسان ها يكسان نيست. هر كس به مقدار توانِ جسمي، فكرى
و ماليش مكلّف است و خداوند تكليف غنى را از فقير نمىخواهد. (لا نكلّف
نفساً الاّ وسعها)
2- در جهان بينى الهي، هيچ كس گرفتار عقده و احساس حقارت نمىشود، چون
بيش از توانش تكليفى ندارد. (الاّ وسعها) (آرى هر كس توانى دارد و
وظيفهاي، پس بايد آرامش داشته باشيم)
3- نظام آفرينش، حساب و كتاب دارد. (و لَدَينا كتاب)
4- برخى از شرايط مديريّت در اين آيه ذكر شده است، از جمله:
الف: آشنايى به توانايى افراد و واگذارى كار به مقدار توان آنان.(وسعها)
ب: نظارت دقيق بر كار و وظايف آنان. (كتاب ينطق بالحقّ)
ج: عدالت در تنبيه يا تشويق آنان. (و هم لا يظلمون)
[="Blue"][=times new roman]پذیرایى و پذیرایى كنندگان بهشت[=times new roman](ذیل آیات 17 تا 24 سوره واقعه.)
مسئولین پذیرایى و شیوه پذیرایى بهشتیان، خصوصیاتى دارد:
الف: هر لحظه در دسترس مىباشند. «یطوف»
ب: نوجوانانى با قیافهاى زیبا و دلپذیرند. «ولدان»
ج: دلپذیرى آنان موسمى و لحظهاى نیست. «مخلّدون»
د: انواع وسایل پذیرایى را در دست دارند. «اكواب، اباریق، كاس»
ه: پذیرایى ابتدا با مایعات و نوشیدنىهاست. «كأس من معین»
و: آنچه عرضه مىشود، آفاتى ندارد. «لا یصدّعون... لا ینزفون»
ز: مواد پذیرایى، متعدّد و متنوّع و به انتخاب مهمان است. «فاكهة مما یتخیّرون»
ح: اولویّت با نوشیدنى، سپس میوه و آنگاه غذاى گرم و مطبوع است. «معین، فاكهة، لحم»
آيه شماره 65 از سوره مبارکه مومنون ناله بی ثمر لاَ تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لاَ تُنْصَرُونَ (اما به آنها (کافران)گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد! 1- روز قيامت، روز كيفر است نه التماس. (لا تَجئروا اليوم) 2- كسانى كه با مال و امكانات خود، مردم را يارى نكردند، در قيامت يارى نمىشوند. (لا تنصرون)
[=B Mitra]آيه شماره 45 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
خورشید وسایه[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]أَ لَمْ تَرَ إِلىَ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا[=B Mitra]
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم!
[=B Mitra] 1-بهترین راه خداشناسى براى همگان، تفكّر در پدیدههاى هستى است كه بر اساس حكمت الهى آفریده شدهاند. «ألم تر»
2- گردش زمین به دور خود و خورشید تصادفى نیست، حكیمانه و مدبرانه است. «ألم تَر الى ربّك كیف مدّ الظل»
3-گستردگى و طولانى شدن مدّت سایه به خاطر پرورش و رشد و شكوفایى است. «ربّك... مدّالظل» (اگر نور، مستقیم و یا سایه دائمىبود، یا همگى مىسوختند و یا منجمد مىشدند.)
4 - گرچه خداوند قدرت دارد كه در طبیعت، تغییر و تحوّل شدید ایجاد كند، ولى خداوند سنّت خود را ترك نمىكند. «ولوشاء»
5- تداوم گردش هستى به دست اوست. «ولوشاء لجعله ساكنا»
[=B Mitra]آيه شماره 46 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
سایه قدرت خدا[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا[=B Mitra]
سپس آن را آهسته جمع میکنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم میسازیم)!
[=B Mitra] 1 - حركت هستى و عملكرد طبیعت، عمل خداست. «مدّ - جعلنا – قبضنا»
2- همان گونه كه آفرینش جهان به تدریج و آرامى و در شش مرحله صورت گرفته است، تغییر آن نیز به تدریج خواهد بود. «قبضاً یسیراً»
3- گرفتن هیچ چیز براى خدا سخت نیست. «قبضاً یسیراً»
[="Blue"]كارهاى بزرگ با ابزارهاى كوچك
گاهى خداوند كارهاى بزرگ را با وسیله هاى كوچك انجام مىدهد.
مثلاً سرنگونى سپاه ابرهه را با پرندگان ابابیل،
حفظ جان پیامبر اسلام را با تار عنكبوت،
آموزش دفن میّت را با كلاغ،
اثبات پاكى مریم علیها السلام را با سخن گفتن نوزاد،
پاكى یوسف را با پاره شدن پیراهن،
ایمان آوردن یك كشور را با سفر هُدهُد
و كشف اصحاب كهف را با نمونه پول، تحقّق بخشیده است.
[=B Mitra]آيه شماره 47 از سوره مبارکه فرقان[=B Mitra]
لباس خواب[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النهَّارَ نُشُورًا[=B Mitra]
او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات!
[=B Mitra] 1- گردش شب و روز تصادف نیست، اهداف و برنامههاى حكیمانهاى در آن نهفته است. «جعل لكم اللیل لباسا والنوم سُباتا»
2- پدیدهى شب، یك نعمت الهى براى بشر است. «لكم»
3- خواب و بیدارى خود را با طبیعت هماهنگ كنیم. «اللیل لباسا والنوم سُباتا» تاریكى و سكوت، در ایجاد آرامش مؤثّرند، چنانكه وجود نور در تلاش و جنب و جوش انسان، مؤثّر است.
4- شب، حافظ جسم وسلامتى است، چنانكه لباس، حافظ بدن است. «اللیل لباسا»
5- گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش در روز، نشانهى ربوبیّت خداوند است. «ربّك كیف مدّ الظل... و هوالّذى...»
[=B Mitra]آيه شماره 67 از سوره مبارکه مومنون[=B Mitra]
تلاش کور[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ[=B Mitra]
در حالی که در برابر او (پیامبر) استکبار میکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی میپرداختید؟!
[=B Mitra] 1- بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از اين عمل، استكبار
باشد. (مستكبرين به)
2- كسى كه روز منطق ندارد، شب ياوه سرايى مىكند. (سامراً تَهجُرون)
3- كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مىدهد. (تَهجُرون)
[h=1]٤) جزء یازدهم قرآن کریم، آیات 122 الی 129 سوره ی توبه[/h]
تاريخ : سه شنبه 5/12/1393 تعداد بازديد : 251
جانشین پیامبر(ص)
هنگامى كه حكم جهاد داده مىشود، مسلمانان نباید همگى به جهاد بروند، بلكه باید گروهى در شهر بمانند و به امور رسیدگى كنند تا گروه دیگر با خیالى آسوده به جهاد بروند، با دشمنان بجنگند و با تعلیمات اسلام آشنا شوند و تجربه بیندوزند و بعدها تجربیاتشان را به دیگران انتقال دهند. بر همین اساس، در جنگ تبوك، پیامبر اكرم(ص) حضرت على(ع) را همراه نبُرد و او را جانشین خود قرار داد تا مبادا منافقین و دشمنان از فرصت سوء استفاده كنند و به مسلمانان ضربهاى بزنند.
حضرت على(ع) از پیامبر(ص) تقاضا كرد كه اجازه بدهد او نیز همراه ایشان به جهاد برود. اما پیامبر(ص) فرمود: «نسبت تو به من مثل نسبت هارون است به موسى؛ به جز این كه پس از من پیامبرى نیست.» حضرت على(ع) در مدینه ماند و مراقب اوضاع بود. پیامبر(ص) با سپاه اسلام به سوى تبوك رفت. رومیان وقتى متوجه شدند سپاه بزرگى از مسلمانان به سوى آنان مىآید، ترسیدند و عقبنشینى كردند و به داخل كشورشان بازگشتند. مسلمانان وقتى به تبوك رسیدند، اثرى از سپاه دشمن نبود. پیامبر(ص) با سپاهیان مشورت كرد كه آیا به مدینه بازگردند یا پیشروى كنند. نتیجه این شد كه به مدینه بازگردند. قبل از بازگشت، امیران قبایل اطراف تبوك خدمت پیامبر(ص) رسیدند و با ایشان پیمان دوستى بستند. رومیان هم فهمیدند كه اگر قصد حمله به مسلمانان را داشته باشند، با سپاهى قوى و بزرگ روبرو خواهند شد. خداوند یگانه مىفرماید:
و مومنان نباید همگى سفر كنند. چرا از هر گروه از ایشان بعضى سفر نمىكنند تا در دین، دانش بیاموزند و هنگامى كه بازگشتند به قوم خود هشدار دهند؟ شاید آنان بترسند. اى كسانى كه ایمان آوردهاید، با كافرانى كه نزدیك شما هستند، بجنگید و آنان باید در شما خشونت ببینند و بدانید كه خدا با پرهیزكاران است.
آزمایش مىشوند، اما توبه نمىكنند
بعضى از مردم، دلهایشان، چنان آمادهی پذیرش دستورات الهى است كه با شنیدن هر آیهاى، ایمانشان به خدا بیشتر مىشود. اما منافقان و كوردلان، هنگامى كه آیات قرآن را مىشنوند، نه تنها ایمان نمىآورند بلكه پلیدىهایشان بیشتر مىشود. در زمان پیامبر(ص) نیز مردم همینطور بودند. در قرآن چنین مىخوانیم:
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، از آنان كسانى هستند كه مىگویند: این، ایمانِ كدام یك از شما را زیاد كرد؟ اما كسانى كه ایمان آوردهاند، ایمانشان زیاد مىشود و آنان شاد مىشوند. و اما آنان كه در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدىشان افزود و در حالى كه كافر بودند، مردند. آیا نمىبینند كه در هر سال یك یا دو بار آزمایش مىشوند؟ باز هم توبه نمىكنند و پند نمىگیرند.
آیات 124 الى 126
نمىفهمند
یكى دیگر از خصوصیات منافقین این بود كه هر گاه سوره جدیدى نازل مىشد، از ترس این كه بار دیگر رسوا شوند، تصمیم مىگرفتند كه از مجلس خارج شوند. به یكدیگر اشاره مىكردند و همین كه مىدیدند كسى متوجه آنان نیست بیرون مىرفتند تا سخنان حق را نشنوند. در قرآن چنین مىخوانیم:
و هنگامى كه سورهاى نازل مىشود، بعضى از آنان به بعضى دیگر نگاه مىكنند: آیا كسى شما را مىبیند؟ آنگاه بازمىگردند. خدا دلهایشان را برگرداند؛ زیرا آنان مردمى هستند كه نمىفهمند.
آیهی 127
پیامبر مهربان
در آخرین آیات سورهی توبه، خداوند از مهربانى و دلسوزى پیامبر(ص) نسبت به مومنان خبر مىدهد و به پیامبر(ص) دلدارى مىدهد كه از رویگردانى مردم نگران نشود و بر او توكل كند:
به یقین براى شما پیامبرى از خودتان آمد كه بر او سخت است كه شما در رنج بیفتید. او بر هدایت شما حریص است. نسبت به مومنان، دلسوزِ مهربان است. پس اگر روىگردان شدند، بگو: خدا مرا بس است. هیچ خدایى جز او نیست. بر او توكل كردم و او پروردگار عرش بزرگ است.
آیات 128 و 129