۩✿۩ پیامک ویژه شهادت سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین علیه السلام ۩✿۩

تب‌های اولیه

167 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[CENTER]




[=Microsoft Sans Serif]گویند كه در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]علم فاطمه دست قلم عباس است
[/CENTER]




[=Microsoft Sans Serif]

خداوندا دلم غم دارد امشب
نگاهم انجمن کم دارد امشب

خداوندا قسم بر مهر زهرا
ز مهرت اشک نم نم بارد امشب



اصلا حسین جنس غمش فرق میکند
این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند
اینجا گدا همیشه طلبکار میشود
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند.

التماس دعا



[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
بر مشامم می رسد بوی محرم ای خدا

ترسم از این است محرم را نبینم ای خدا

شکر نعمت نعمت ام افزون کند حالا بگو

من چگونه شکر این غم را نمایم ای خدا

[=Microsoft Sans Serif]

اصلا حسین (ع)جنس غمش فرق میکند
نابرده رنج گنج به ما داده فاطمه (س)
یا صاحب الزمان (ع)ادرکنی ، آقا جان تسلیت میگم

هر سال برای تو سیه می پوشیم

در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم

ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز

با یاد لب تو آب را می نوشیم


[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است ؟

آهي کشيد و گفت ماه محرم است...

[=Microsoft Sans Serif]

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از اون می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه ...:Sham:

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

گویند كه در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یقبر ابنى بأرض یقال لها کربلا هى البقعة التى کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التى علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فى الطوفان.
پیامبر خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنان که خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .


باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين
سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)

یعنی که تأملی کنید ای یاران ! / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع) . . . ؟

[=&quot]یاد خـــــــــــدا را برایتان آرزو[/][=&quot] [/][=&quot]دارم[/][=&quot][/]


[=&quot]خــــدا تنها روزنه امیدی است كه هیچگاه بسته نمی شود،[/][=&quot] [/][=&quot][/]
[=&quot]تنها كسی است كه با دهان بسته هم می توان صدایش كرد،[/][=&quot][/]
[=&quot]با پای شكسته هم می توان سراغش رفت،[/][=&quot] [/][=&quot][/]
[=&quot]تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمی دارد،[/][=&quot] [/][=&quot][/]
[=&quot]تنها كسی است كه وقتی[/][=&quot] همه رفتند می ماند،[/][=&quot][/]
[=&quot]وقتی همه پشت كردند آغوش می گشاید،[/][=&quot] [/][=&quot][/]
[=&quot]وقتی همه تنهایت[/][=&quot] [/][=&quot]گذاشتند محرمت می شود[/][=&quot][/]
[=&quot]و امپراتوری است كه دلش با بخشیدن آرام می گیرد و نه با تنبیه[/][=&quot] [/][=&quot]....[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]خـــــــــــدا را برایت آرزو دارم[/][=&quot][/]

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]من ابوفاضلم، وارثِ حیدرم
[=Microsoft Sans Serif]من عزیزِ دلِ ساقیِ کوثرم
[=Microsoft Sans Serif]سیدی یا حسین، سیدی یا حسین

[=Microsoft Sans Serif]ای حسین جان بیا بسوی علقمه
[=Microsoft Sans Serif]آمده از جنان مادرت فاطمه
[=Microsoft Sans Serif]سیدی یا حسین، سیدی یا حسین

[=Microsoft Sans Serif]بین که عباس تو شده نقش زمین
[=Microsoft Sans Serif]خورده بر فرق او عمود آهنین
[=Microsoft Sans Serif]سیدی یا حسین، سیدی یا حسین

[=Times New Roman][=Microsoft Sans Serif]

اى حسین » ...‏


[=Microsoft Sans Serif]تو كلاس فشرده تاریخى .‏[=Microsoft Sans Serif]كربلاى تو، مصاف نیست‏
[=Microsoft Sans Serif]منظومه بزرگ هستى است ، ‏
[=Microsoft Sans Serif]طواف است.‏
[=Microsoft Sans Serif]پایان سخن ‏
[=Microsoft Sans Serif]پایان من است ‏
[=Microsoft Sans Serif]تو انتهاى ندارى ...
[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]

[B][CENTER]



[/B][/CENTER]




الا... ای‌ کربلا،
ای‌ قبله‌ دل‌های‌ حقجویان‌ آزاده‌،
الا... ای‌ مظهر تابان‌ و جاوید شهادت‌ها،
نشان‌ عشق‌ و ایمان‌ و نثار جان‌،
تجلیگاه‌ شورانگیز فکر امتی‌ آگاه‌
الا... ای‌ کربلای‌ خون‌،
الا... ای‌ شوق‌ جانبازان‌ دین‌ را،
بهترین‌ کانون‌،
تو، مغناطیس‌ میلیون‌ها
دل‌ روییده‌ از خونی‌،
تو نبض‌ زندگی‌ را،
بهترین‌ معیار و قانونی‌،



تو راز اصول عشق بودی عباس
هر لحظه رسول عشق بودی عباس
جبریل برای تسلیت آمده بود

تو شان نزول عشق بودی عباس

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]من گلِ گلزارِ علّیِ مرتضایم
[=Microsoft Sans Serif]حافِظِ پرچم خونین کربلایم
[=Microsoft Sans Serif]منم یا ایها الناس باب الحوائج عباس

[=Microsoft Sans Serif]برادر حسین جان بیا سوی علقمه
[=Microsoft Sans Serif]آمده از جنان مادرمان فاطمه
[=Microsoft Sans Serif]من عاشق تو هستم جدا شده دو دستم

[=Microsoft Sans Serif]کجایی به بینی مادرم ام البنین
[=Microsoft Sans Serif]عباست افتاده از صدر زین بر زمین
[=Microsoft Sans Serif]راه و بر من بستند فرق مرا شکستند

زارو گریان حسینم چه بود بهتر از این

سخت حیران حسینم چه بود بهتر از این

من نه خود می روم این ره که کسی می بردم

خار دامان حسینم چه بود بهتر از این

قبلتین دل من زینب و عباس شدند

من مسلمان حسینم چه بود بهتر از این

نوكران را همه با نام پدر بشناسد

مست عرفان حسينم چه بود بهتر از اين

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين

سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين

كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه

تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[="Tahoma"][="Black"]

با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یکصدا، حسین ع
[/]

فریاد بزن که کربلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست

جان مایه نهضت حسینی این است:
هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست

آب . بابا . باران
آن مرد در باران (تیر) ...!
آن مرد آفتاب آورد...!
آن مرد در باران (تیر) با اسب آمد!
اما....
آن سوی میدان....
آن مرد دیگر....
آب خورد...
آن مردها آب خوردند...
حتی...
حیوان ها آب خوردند...!!!
بابا آب ندارد ...!!!
عمو هم آب ندارد...!!!
من آب ندارم!
بچه ها آب ندارند...!
و زمزمه تمام اهل حرم این بود آنروز...
العطش العطش العطش


[=microsoft sans serif][=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم

[=microsoft sans serif]نی که پیری بلکه احساس [=microsoft sans serif]حقیری[=microsoft sans serif] می کنم

[=microsoft sans serif]گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟

[=microsoft sans serif] گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم

[=Microsoft Sans Serif][=Microsoft Sans Serif]


ت
و هردم گریه بر این لاله کردی
برایم ناله کردی ناله کردی

چه دیدی در نگاه این سه ساله
که یاد از یاس هجده ساله کردی

يعقوب چشم آينه ها پير مي شود
اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود


دارد ز ديده قافله ات دور مي شود
كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود

در خیمه اوج بی کسی احساس می شود

خورشید نیزه ها سر عباس می شود

ناگهان زينب بديدآن شاه را***درمحاق افتاده ديدآن ماه را



كردآندم بابرادراين خطاب***بادل پرخون وباقلب كباب



گفت ءَانت اخي اي نورعين***وابن اُمّي اي برادراي حسين



پس چراتوسرنداري دربدن***برتن تونيست كهنه پيرهن

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

دیده ام تا صف محشر ز چه آرام شود
که شبی هم بر تو دیده گریان من است




دل ز هر عشق تهی سازم و جان پاک کنم
چون حسین است که جان من و جانان من است



دم به دم درشیونند، کودکانی بی پناه

درخیامی سوخته ،جان به لب، غرقاب آه




برسر نیزه سری رفته، همچون قرص ماه

دیده گریان روی نی، زاده خیرالنساست

تشنه ات میکشند بر لب آب

گو به سقا که مشک بر دارد

طفلکی پا برهنه مگذاری

خار صحرایشان خطر دارد


دل می دهد گواهی غم های کربلا

جانم فدای غیرت سقای کربلا

مارا همیشه بوده تمنای کربلا

ای عاشقان غربت مولای کربلا


آن روح زلال و صیقلی زینب بود
آیینه ی غیرت علی زینب بود

هر چند امام و مقتدا بود حسین
پیغمبر کربلا ولی زینب بود

دیوار غصه بر سرم آوار شد حسین
تاریخ رنج فاطمه تکرار شد حسین
آییـنه صــداقت قلب تمام شهر
مجروح تازیانه زنــگار شد حسین


نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر

در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین

[=&amp]
نمی دانی برِعلقم چه دیدم
چگونه ناله از دل می کشیدم
[/]
نگون دیدم چه سان نخل امیدم
ندیدی درحسین قامت خمیدن


ن
فس آخر ماهی ها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد

از سر و روی فرات، آهسته
موج می ریخت که سقا آم
د

در خود شکست آن شب، از خود برید عباس
اوج ولایت است این، خود را ندید عباس

آن عاشقان یکدست، هفتاد تن نبودند...
یک تن شدند، یک تن، اول مرید عباس

ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقایی کربو بلاست
مشک پر ار آب حیاتت به دوش
طفل حقیقت ز کفت آبنوش

تمام فخرمن این است درتمامی عمر
که خوانده اند مراهم گدای ثارالل
ه

هر شب به حاجتی سر این روضه می رسم



شاید میان بزم عزا آتشم زنید

دل برده است از تنِ بی جانِ خواهری

صوت خوشِ برادری از روی نیزه ها

آه ای برادرم چِقَدَر قَد کشیده ای!

با آسمان برابری از رویِ نیزه ها

اشکی نشست بر سر دامان لحظه ها
آتش گرفت و سوخت غزلخوان لحظه ها

می سوخت آن خیام به غم مانده زمین
در های های دیده ویران لحظه ها

این زمین پر بلا را نام دشت کربلاست
ای دل بی درد آه آسمان سوزت کجاست

تقدیرِ هرچه واقعه و توفان، آرام خفته در تن گهواره
آه! این دو چشم کودکی ِ امروز، فردای واقعه، یل تاریخ اس
ت