۩۞۩๑۩๑ یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ۩๑۩۞۩ ویژه نامه

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هر لحظه سرودنيست ، امشب غزلش
تا ريخت به كامِ خسته ، شهدِ عسلش
امشب تو ببين به ديده‌ي دل صادق
يك باغْ گلِ محمدي در بغلش

نثار قدوم نازنينش صلوات:Gol:

[b]content[/b]

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ

سلام بر تو اى مولا و سرور من اى موسى بن جعفر و رحمت

اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْهادى وَالْوَلِىُّ الْمُرْشِدُ وَاَنَّكَ مَعْدِنُ

خدا و بركاتش گواهى دهم كه توئى پيشواى راهنما و سرپرست ارشاد كننده و توئى معدن

التَّنْزيلِ وَصاحِبُ التَّاْويلِ وَحامِلُ التَّوْريةِ وَالاِْنْجيلِ وَالْعالِمُ

تنزيل (قرآن ) و داراى (علم ) تاءويل و دارنده تورات و انجيل و دانشمند

الْعادِلُ وَالصّادِقُ الْعامِلُ يا مَوْلاىَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِكَ

عادل و راستگوى عامل (به احكام دين ) اى مولا و سرور من بيزارى جويم من بدرگاه خدا از دشمنانت

وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِمُوالاتِكَ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَعَلى آبآئِكَ

و تقرب جويم به پيشگاه خداوند بوسيله دوستى تو درود خدا بر تو و بر پدران

وَاَجْدادِكَ وَاَبْنآئِكَ وَشيعَتِكَ وَمُحِبّيكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ

و اجداد و فرزندان و شيعيان و دوستانت و رحمت خدا و بركاتش

کاظم‌ترین بنده خدا

سلام بر تو که نور فروزان هدایتی.
سلام بر تو؛ سلام بر شبی که قدم‌هایِ بهشتی‌ات را بر سنگ‌فرش کوچه‌های مدینه گذاشتی و با تبسم شیرینت، تمامِ «ابواء» را غرق در شادمانی کردی.

آمدی؛ از سمتِ روزنه‌هایِ امید و شکوفا کردی همه غنچه‌هایِ توحید را، تا بوستانِ حوایج را از عنایتت بیارایی و حاجت‌هایِ عاشقانت را قرین اجابت نمایی.

ای کاظم‌ترین بنده خدا، ای باب الحوایج! دست‌های نوازشگرت را بر سرهامان فرود آر که دیری ست بر ضریحِ طلایی‌ات دخیل بسته‌ایم.

ای عبد صالح! هنوز ترنّمِ نیازهای شبانه‌ات از لب‌هایِ فرشتگان می‌تراود و نسیمِ اخلاصت، کوچه پس کوچه‌های کاهگلی «ابواء» را می‌نوازد.

یا باب الحوایج! مگر می‌شود به سوی دریا نگریست و شوقِ لحظه‌های توفانی را نداشت؟ مگر می‌شود به زیارتِ آفتاب رفت و مشتاق پرتوهای طلایی‌اش نشد؟!

آفرین به دامان پاک خاتون لحظه‌های نیایش، که تو را در آغوش فشرد و بر کرامتِ والایت مرحبا گفت!

شبهای مدینه با مناجات عاشقانه تو، آهنگِ توحید می‌نوازند و زندان هارون و کوچه‌های مدینه، با گلخندهایِ صبورانه‌ات آوایِ استقامت سر می‌دهند.

سلام بر سجاده معطّر تو که مشام فرشتگان را می‌آشوبد.

معصومه کلایی

[=Garamond]سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.
[=Garamond]سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.
[=Garamond]ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد

[=Garamond]

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده
:Rose::Rose::Rose:
فـاطمه بـــر دیـدن موسی بــن جعفرآمده
:Rose::Rose::Rose:
کـاظمیــن امشب چــراغآآان ازوجــود کاظم است
:Rose::Rose::Rose:
خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است
:Rose::Rose::Rose:
یاد تومژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست
:Rose::Rose::Rose:
رایـــحه ‏ی یـــاد تو با دل مــا آشنــاست
:Rose::Rose::Rose:
آمدی و بــاب هرحــاجــت دلها شــدی
:Rose::Rose::Rose:
باب حوائج تویی، نام تو ذکرخداست


دل به طهورای ولایت برید
:Gol::Gol::Gol:
حاجت خود به باب حاجت برید
:Gol::Gol::Gol:
نگویم این را که خدا عالم است
:Gol::Gol::Gol:
باب حوائج به خدا کاظم است
:Gol::Gol::Gol:
عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود
:Gol::Gol::Gol:
بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست
:Gol::Gol::Gol:
قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو
:Gol::Gol::Gol:
نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست
:Gol::Gol::Gol:
میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک
:Kaf::Kaf::Kaf:

سلام بر کاظم! فرزند نور


سلام بر فرزند کعبه و منا، سلام بر فرزند نور که هیچ زندانی فروغش را نکاست.

سلام بر فرزند دانش و بینش که درایتش، رهبر مردم بود و سخنانش کلیدواژه‌های چگونه زیستن؛ سخنانی ‌که از تاریک‌ترین سیاه‌چال‌ها برمی‌آمد و تیرگی قلب‌ها را می‌زدود.

سلام بر کسی که بندگی‌اش مؤثرترین روش آرام کردن دل‌های رمیده از رستگاری بود و بسیار بودند کسانی‌ که بنده‌بندگی‌اش می‌شدند.

درود فراوان خداوند بر او که خشم خود را می‌خورد و بردباری را به اوج می‌رساند؛

او که زندان‌های طولانى و شکنجه‌های بی‌حد و اندازه را با متانت و بزرگ‌منشی می‌آراست و دل سنگ زندانبانان را با صبر خود حیرت‌زده می‌کرد.

سلام بر امامی که آرامگاهش دروازه گشایش و رحمت است که دل‌های شکسته در هوای ملکوتی‌اش التیام می‌یابند، دست‌ها از آستانه‌اش حاجت‌روا بازمی‌گردند و قلب‌ها به راحتی و آسایش می‌رسند.

خلفای پیشین، سیاه‌چال را تنها راه آسایش از او می‌دانستند. حتی در زمان یکی از آنها به این شرط آزادش کردند که کاری به حکومت نداشته باشد.

هرچند تنها مرد شایسته دنیای خویش بود که به‌جای پیامبر بنشیند، به خلیفه گفته بود: بزرگوارتر از آن است که به حکومت چشم طمع بدوزد و آزاد شده بود.

ولی زندان، پیشانی‌نوشت او بود؛ به تلافی جرم‌های نکرده‌اش، به‌سبب دستی که از درماندگان می‌گرفت و راهی که بر گمراهان می‌گشود،

برای محدود کردن و زیرنظر داشتن هوادارانش و نیز به‌سبب اینکه دین او کاخ‌های سر به فلک کشیده و جواهرنشان عباسیان را، هزارهزار کنیزک زیباروی و آوازخوان را، بخشش‌های بی‌اندازه از خزانه‌بیت‌المال را، قتل و غارت‌های بی‌شمار و نیرنگ‌های پشت پرده حکومت را جایز نمی‌شمرد.



نوشته‌ی : رقیه ندیرى

امام : موسی کاظم«هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».

امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش

موضوع قفل شده است