جمع بندی یک سوال: حجاب؛ پوششی برای زن

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هدی

حجاب شرعي در اسلام براي زن پوشاندن همه ي بدن بجز وجه و كفين - گردي صورت و دستها از مچ به پايين - است در صورتي كه زينت نداشته باشد . اين پوشش نبايد تنگ و بدن نما باشد .اين پوشش شرعي ميتواند با چادر و جلباب - پوشش برتر قرآني- تامين شود و مي تواند با پوششهايي نظير مانتو و مقنعه ايجاد گردد - مشروط به اينكه حد لازم پوشش شرعي را ايجاد كنند مانند اينكه تنگ و كوتاه و نازك و ... نباشد و مقنعه نيز ، گردن و سينه را نيز بپوشاند -
اما رفتار يك زن مومنه ، امري عام تر و فراتر از رفتار در بخش پوشش را شامل مي شود .گفتار ، نوع نگاه ، نوع راه رفتن ، همه و همه دستوراتي است كه قرآن كريم براي رفتار عفيفانه ، مسلمانان و بويژه زنان را بدان سفارش نموده است .
مثلا در سفارش به گفتار سالم و صحيح فرموده است :
...فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(احزاب/32)
پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد
در توصيه به نگاه صحيح و درست فرموده است :
وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن...(نور/31)
و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند
در توصيه به راه رفتن سالم و عفيفانه مي فرمايد:
...وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ...(نور/31)
و پاهاى خود را [به گونه ‏اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى‏ دارند معلوم گردد
مجموع اين رفتارها رفتاري عفيفانه براي يك خانم محجبه در دين مبين اسلام را ترسيم ميكند والا صرف پوشش چادر بدون كنترل نگاه يا گفتار يا رفتار صحيح شرعي ، از يك خانم چادري ، زني عفيف و محجبه را ترسيم نمي كند و يا بعكس ، صرف كنترل نگاه و رفتار و گفتار صحيح بدون پوشش شرعي نيز باز خانمي محجبه و عفيف را در اسلام تعريف نمي كند .

کوروش_بزرگ;657921 نوشت:
ایا چادر کافیست و یا پوششی که در قران امده است؟

دوست عزيز سلام
حجاب در يك جمله يعني جلب توجه نكردن.
چه در رفتار چه در گفتار و چه در پوشش. حالا فرقي نمي كنه مي خواي چادر سر كن يا مانتو بپوش. تو قران هم نگفته چادر يا مانتو يا ... گفته پوشش (منظور لباس).
اميدوارم با اين دين روشنگر بيشتر آشنا بشيد.
موفق باشيد

[="Tahoma"][="Black"]سلام
بنظر بنده زنی که با چادر ( با جون و دل + حیا ) خودش و حفظ میکنه جذاب تره(نظر شخصی)
چون یکی که ارایش میکنه و موهاش معلومه در واقع قسمتی از جذابیتشو به خیلی ها نشون داده ولی اونی که تو حجابه نشون نداده پس انسان کنجکاو میشه و این کنجکاوی یعنی جذابیت

بنده از شخصی که قبلا مانتویی بد حجاب بود پرسیدم چادر بهتره یا اونطور که قبلا بودی گفته مسلما چادر

به شروع کننده تاپیک هم پیشنهاد میدم هرچه سریعتر اسلام رو درک کنن و به این دین کامل روی بیارن که انشالله روز قیامت بتونیم پناه ببریم به حزب خدا.
[/]

( O _ o );658845 نوشت:
بنده از شخصی که قبلا مانتویی بد حجاب بود پرسیدم چادر بهتره یا اونطور که قبلا بودی گفته مسلما چادر

بنده خدا خارج زندگي مي كنه و هنوز مسلمون نشده ميخواد بدونه حجاب يعني چي؟ ببينيد مي تونيد يه كاري كنيد بره پشت سرشم نگاه نكنه؟ حالا دعواي مانتو و چادر نيست كه . مانتویی بد حجاب كه گفتي يعني چي؟ يعني همه مانتوييها بد حجابن ديگه؟

بانوي بهاري;658842 نوشت:
دوست عزيز سلام
حجاب در يك جمله يعني جلب توجه نكردن.
چه در رفتار چه در گفتار و چه در پوشش. حالا فرقي نمي كنه مي خواي چادر سر كن يا مانتو بپوش. تو قران هم نگفته چادر يا مانتو يا ... گفته پوشش (منظور لباس).
اميدوارم با اين دين روشنگر بيشتر آشنا بشيد.
موفق باشيد

تو خارج طرف یه تیکه پارچه تنش میکنه.جلب توجه هم نمیکنه.یعنی اونم حجاب داره؟!

[="Tahoma"][="Black"]

jillwest;658880 نوشت:
بنده خدا خارج زندگي مي كنه و هنوز مسلمون نشده ميخواد بدونه حجاب يعني چي؟ ببينيد مي تونيد يه كاري كنيد بره پشت سرشم نگاه نكنه؟

منم از نظر یه مانتویی که قبلا بد حجاب بوده براش توضیح دادم.
پس میتونه متوجه شه که بله وقتی یکی که مانتویی بد حجاب بوده و الان خوب شده چادر و میپسنده.

jillwest;658880 نوشت:
مانتویی بد حجاب كه گفتي يعني چي؟ يعني همه مانتوييها بد حجابن ديگه؟

بنده گفتم تمام مانتویی ها بدحجابن؟
بنده گفتم از یه مانتویی که قبلا بد حجاب بود پرسیدم

اگر قرار بود همه مانتویی ها ( خواهرا ببخشید ) بدحجاب باشن باید میگفتم از یه مانتویی پرسیدم نه از یه مانتویی بد حجاب![/]

mohsen1990;658926 نوشت:
تو خارج طرف یه تیکه پارچه تنش میکنه.جلب توجه هم نمیکنه.یعنی اونم حجاب داره؟!

با سلام
نخير البته كه حجاب نداره.
كارشناس محترم تو پستشون حجاب شرعي رو توضيح داده بودند. و بنده نخواستم تكرار مكررات بشه.
هدی;658667 نوشت:
حجاب شرعي در اسلام براي زن پوشاندن همه ي بدن بجز وجه و كفين - گردي صورت و دستها از مچ به پايين - است

مطلبي كه من گفتم بيشتر مربوط به نوع پوشش بود.

بانوي بهاري;658842 نوشت:
حالا فرقي نمي كنه مي خواي چادر سر كن يا مانتو بپوش. تو قران هم نگفته چادر يا مانتو يا ... گفته پوشش (منظور لباس).

تو ايران خودمون يه عده چادري ان و يه عده مانتويي با حجاب و يه عده هم كه لازم به توضيح نيست كاملا بي حجابن. تو خارج خانمهاي مسلمون بعضي ها مانتو مي پوشند و عده اي هم دامنهاي گشاد و بلند و بلوز مي پوشند به همراه روسري و حجاب رو بطور كامل رعايت مي كنند. مساله خارج نشدن از حدود اسلامه.

بانوي بهاري;658968 نوشت:
تو ايران خودمون يه عده چادري ان و يه عده مانتويي با حجاب و يه عده هم كه لازم به توضيح نيست كاملا بي حجابن. تو خارج خانمهاي مسلمون بعضي ها مانتو مي پوشند و عده اي هم دامنهاي گشاد و بلند و بلوز مي پوشند به همراه روسري و حجاب رو بطور كامل رعايت مي كنند. مساله خارج نشدن از حدود اسلامه.

تو دانشگاه ما {دانشگاه علوم پزشکی شیراز} یه دخترخانم بود که یه ترم از بالاتر بود و ترکیه ای بود.ما شش هفت سال این خانم رو مکررا در دانشگاه و بیمارستان می دیدیم.
همیشه حجابش کامل بود. حتی یه بار از صدا و سیما دعوتش کردن و در یه برنامه تلویزیونی زنده از شبکه استانی فارس پخش شد هم شرکت کرد و باهاش در مورد حجاب مصاحبه میکردن در اون برنامه.
لباسش همیشه یه مانتوی بلند و گشاد بود و حجاب موها هم با یه روسری بلند و هدبند رعایت میکرد. هیچ وقت هم آرایش نمی کرد

کوروش_بزرگ;657921 نوشت:
[=Courier New][=Courier New][=comic sans ms]درود ...
[=comic sans ms]همونطور که گفتم من مسلمون نیستم و چندین سال خارج از ایران زندگی میکردیم و الان دوست دارم با این دین اشنا بشم
[=comic sans ms]یه سوال واسم پیش اومد :

[=comic sans ms]منظور از حجاب چیه ؟؟؟ چه پوششی یک زن را محجبه میکند ؟؟؟؟ ایا چادر کافیست و یا پوششی که در قران امده است؟


درود
حجاب یعنی حائل و مانع، یعنی دیوار، یعنی حریم

خانم یا آقا فرقی ندارد، هر کسی باید برای خودش یک حریم شخصی داشته باشد ... در اسلام اول اشخاص و بعد شرایط است که مقدار این حریمی که باید وضع شود را تعیین می‌کند، در عرف جوامع غربی برعکس است، یعنی اول شرایط و بعد اشخاص هستند که مقدار این حریم را مشخص می‌کنند ...
برای مثال در عرف جوامع سکولار یک گروه دانشجو از دختر و پسر را در نظر بگیرید ... اینها یک گروه از اشخاص معین هستند ... در دانشگاه یکطور پوشش دارند، در مهمانی رسمی یکطور، در مهمانی غیررسمی طور دیگر، در کنار دریا هم طور دیگر ... بیشترین تعیین کننده‌ی نوع پوشش آنها موقعیت است ... گرچه اشخاص حاضر در جمع هم اثر دارند ... مثلاً اگر در مهمانی غیررسمی والدینشان و یا برخی اساتیدشان هم بیایند احتمالاً در پوشش آنها تأثیر خواهد داشت
برعکس آن در اسلام اثرگذاری اصلی بر اساس اشخاص حاضر در جمع است ... بر همین اساس چند وضعیت قابل تعریف است:۱. محرمیت با خود
۲. محرمیت با غیرخود -- از نظر حجاب شرایط خاصی برقرار هست و باید یک حداقل حریمی رعایت شود، چه در نگاه و چه در پوشش و ...
۳. حلال بودن -- مثل وضعیت زن و شوهر نسبت به هم
۴. نامحرم بودن -- از نظر پوشش شرایط محکم‌تری هست و در واقع حریم بیشتری باید برای خود قائل بود (معمولاً این وضعیت هست که تحت عنوان حجاب زن مطرح می‌شود، ولی در واقع حجاب نه مخصوص زن است و نه در همین یک وضعیت تعریف می‌شود و نه فقط مختص پوشش بدن است)

اما در اسلام هم موقعیت می‌تواند اثرگذار باشد، مثل اینکه پوشش مثلاً یک خانم جلوی نامحرم در بیرون خانه اگر چادر مشکی فرض شود در خانه جلوی همان نامحرم ممکن است چادر نماز یا چادر رنگی باشد، یا اینکه در بیرون خانه اگر پوشش خانم چادر معمولی یا مانتوی با رنگ سنگین باشد در یک مهمانی که نامحرم‌های از اقوام را هم در برمی‌گیرد شاید پوشیدن لباسی که پوشیده باشد ولی رنگهای متنوعی داشته باشد هم ایرادی نداشته باشد ... بستگی به خیلی عوامل دارد و معمولاً اشخاصی که این مسائل برایشان اهمیت دارد متوجه می‌شوند که حریمشان رعایت می‌شود یا خیر، البته چیزی هم داریم به نام عرف مؤمنین که آن هم اهمیت خودش را دارد و البته از جامعه به جامعه و از زمان به زمان ممکن است تغییراتی داشته باشد ...
از نظر پوشش بهترین راه حفظ حریم خود این است که توجهی به سمت شخص جلب نشود ... پس پوشاندن بدن با پارچه یک بحث است، اینکه تنگ نباشد که برجستگی‌های بدن که معمولاً جلب توجه می‌کنند را هم بپوشانند بحث دیگری است، و نهایتاً اینکه خود این پارچه از نظر رنگ و طرح توجهات را به سمت خود جلب نکند نیز بحث دیگری است
در عرف جامعه‌ی ما با یک نگاه خانمی که چادری باشد و چادرش را درست نگاه بدارد و یا کسی که مانتو و مقنعه یا روسری یا شال داشته باشد ولی موارد بیان شده را رعایت کند محجبه به حساب می‌اید ... اما این برای یک نظر بود ... وقتی بحث تعامل اجتماعی مطرح می‌شود رفتار سبک یا سنگین و شوخی کردن یا نکردن با نامحرم و غیره هم در تعریف حریم اشخاص سنجیده می‌شود و ممکن است خانمی محجبه به حساب بیاید ولی واقعاً حجاب خیلی خوبی نداشته باشد، مثل کسی که پوشش کاملی دارد ولی با نامحرم دست می‌دهد یا با هم رفتاری صمیمی و دوستانه دارند. برای آقایان هم حداقل پوششی هست که باید رعایت شود ولی مسأله‌ی کنترل نگاه در آقایان پررنگ‌تر است ...

بنابراین اگر به تعریف اولیه بازگردیم ... حجاب یعنی حریم ... هر کسی که هم حریم خودش را درست بشناسد و رعایت کند و نگذارد کسی بدون محرمیت کافی و داشتن اهلیت ورود به این حریم در حریمش وارد شود و هم خودش بدون داشتن اهلیت کافی وارد حریم دیگران نشود چنین کسی شخصی پایبند به حجاب است ...
حجاب دیواری است که دربی دارد و کلید این درب دست همه نیست بلکه درب خانه تنها برای افرادی باز می‌شود که با صاحبخانه اهلیت کافی داشته باشند ...
همه قبول دارند که انسان برای خودش نیاز به یک حریم شخصی دارد، این حریم از نظر همگان (بجز معدودی استثنائات) در باب پوشش بدن و کنترل نگاه و رفتار هم مصداق پیدا می‌کند ... اختلاف میان اسلام و عرف جوامع سکولار در تعیین حدود آن است ... معیار برای ما در تعیین این حدود نظر خدایی است که انسان را خلق کرده است و بهتر از هر کس دیگری نقطه‌ی طراحی بهینه‌ برای کارکرد اجتماعی و شخصی انسان را می‌شناسد ... اگر کسی بگوید که مثلاً چه اشکالی دارد که کسی موی یک دختر را ببیند و لذت ببرد؟ چه اشکالی دارد مگر آن دختر تمام می‌شود؟ به او می‌گوییم که اگر دختر شما عریان در شهر بگردد و دیگران او را ببینند و لذت ببرند مگر تمام می‌شود؟ چه چیزی مانع از این می‌شود که این اجازه را به او ندهید؟ آیا این تحجر است یا حقیقتاً شرم و حیاء یک صفت عالی انسانی است؟ بنابراین هر کسی که ذره‌ای شرم و حیاء در وجودش باقی مانده باشد به راحتی درک می‌کند که به تمام شدن و نشدن نیست، داشتن حریم شخصی یک نیاز روانی است، فقط می‌ماند اینکه حدودش کجا باشد که نظر اسلام یک چیز است و نظر دیگران چیز دیگر، ما برای این حدود دلایلمان به همان استحکامی است که برای اصل اسلام دلیل داریم ولی نظر آنها بر اساس عرفی است که به راحتی قابل تغییر است، همچنانکه عرف جوامع سکولار در ۶۰ سال پیش بسیار متفاوت از عرف امروزی آنهاست و اساس این رویکرد باور داشتن به نسبی بودن اخلاق است، اینکه نیمه‌عریان بودن دیروز را امروز به عنوان یک پوشش قابل قبول می‌شناسند و چه بسا فردا عریانی را هم کاملاً از نظر عرف بتوانند بپذیرند در حالی که امروز فطرتاً از آن بیزار باشند و برای خود و خانواده‌ی خود نپذیرند ...
یا علی علیه‌السلام

بسم رب الحیدر

سلام و ادب

کوروش_بزرگ;657921 نوشت:
[=Courier New][=Courier New][=comic sans ms]درود ...
[=comic sans ms]همونطور که گفتم من مسلمون نیستم و چندین سال خارج از ایران زندگی میکردیم و الان دوست دارم با این دین اشنا بشم
[=comic sans ms]یه سوال واسم پیش اومد :

[=comic sans ms]منظور از حجاب چیه ؟؟؟ چه پوششی یک زن را محجبه میکند ؟؟؟؟ ایا چادر کافیست و یا پوششی که در قران امده است؟

حجاب یعنی مساله ای که کوروش براش مهم بود

حجاب یعنی نقشی که به تخت سنگهای تخت جمشید حک شده

حجاب یعنی حیا و عفتی که باعث میشد کوروش از خودنمایی ناموس خودش در برابر مردان دیگه جلوگیری کنه

حجاب یعنی غیرتی که کوروش نسبت به زنان سرزمینش داشت

کوروش_بزرگ;657921 نوشت:
[=Courier New][=Courier New][=comic sans ms]درود ...
[=comic sans ms]همونطور که گفتم من مسلمون نیستم و چندین سال خارج از ایران زندگی میکردیم و الان دوست دارم با این دین اشنا بشم
[=comic sans ms]یه سوال واسم پیش اومد :

[=comic sans ms]منظور از حجاب چیه ؟؟؟ چه پوششی یک زن را محجبه میکند ؟؟؟؟ ایا چادر کافیست و یا پوششی که در قران امده است؟

سلااااااااااااااااااااااااااااااام کوروش بزرگ خان

قبل از اینکه ببینی حجاب چیه باید ببینی چه چیزی لازم میکنه که باشه - اینطوری خود به خود همه چیز روشن میشه...

بذار یه مثال بزنم:

یه چیزی داریم به اسم موتور ماشین - این موتور یه بخشی داره که دائما داخلش قطعاتی در حال چرخیدن و سایش روی هم دیگه هستن . اگه چیزی به اسم روغن نباشه این قطعات بعد از مقداری سایش روی همدیگه داغ میشن و ذوب میشن و به هم میچسبن و موتور از کار می افته ( به این موضوع اصطلاحا میگن " موتور جام کرده") خوب این یکی از ملزوماتی هست که لازمه تا موتور بتونه کارشو درست انجام بده
خوب صرفا همین لازم نیست ، چیزای دیگم لازمه مثلا لازمه که آب دائما اطراف موتور در حال جریان باشه تا بتونه موتور رو خنک کنه که اگه اینم نباشه دوباره موتور جام میکنه
خوب فقط این اینا نیست - مثلا روغن برای این که بتونه اون کاری که ازش خاستیم رو درست انجام بده لازمه که کاملا از آب جدا باشه و اگه مقداری آب باهاش قاطی بشه دیگه نمی تونه درست وظیفشو انجام بده - خوب برای اجتناب از این موضوع واشر هایی تعبیه شده که محیطی که آب توش جریان داره رو از محیطی که روغن توش جریان داره جدا میکنه و اگه اون واشر نباشه موتور اصطلاحا " آب روغن قاطی میکنه" و دیگه این موتورم از کار می افته
خوب میدونی حجاب چیه ؟ حجاب اون روغنه هست ، حجاب اون واشره هست...
روغنی که میاد دو تا قطعه رو از هم جدا نگه میداره تا هرکدوم بتونن درست کارشونو انجام بدن و اگه نباشه دو قطعه به هم می چسبن و چسبیدنی که دیگه رهایی نداره یا اگه داشته باشه هم دیگه فایده ای نداره چون دوتا قطعه دیگه خراب شدن و حالت صحیحی که می باید میداشتن تا بتونن کارشونو انجام بدن دیگه ندارن...
اون واشری که دو محفظه رو از هم جدا نگه میداره تا هم آب بتونه درست کارشو انجام بده و هم روغن....

خوب این مثال که یه موتور ماشین بود - مثال واقعیش چیه ؟

بذار با یه داستان همراهت کنم...

میخام از تولد و بزرگ شدن یه بچه صحبت کنم - خیلی دوس دارم برای مدتی خودتو بذاری جای اون بچه تا بتونی بهتر متوجه وضعیت بشی - البته ببخشید قصد هیچ توهینی ندارم و نخواهم داشت...

یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود
یه جامعه ای بود که مردم توش خیلی خیلی خودشونو کامل میدونستن و فکر میکردن که به تمام ابعاد وجود خودشون احاطه دارن و لذا فکر میکردن که معیار درست و غلط خودشونن و نه خدا...
این جامعه وقتی که خودشونو مبنا و ملاک درست و غلط می پنداشتن کم کم به نتیجه رسیدن : پس کار درست کاری هست که مطابق میل انسان باشه و غلط کاری هست که مطابق میل انسان نباشه . و این تازه بود اول ماجرا ...
آخه مثلا فلان شخص این جامعه میل زیادی به قتل آدمهای دیگه داشت ولی خوب میل بقیه این نبود که مقتول باشن
فلانی میل زیادی داشت که تو خیابونا به همه تجاور کنه ولی این بقیه اصلا همچین میلی ندشتن

و هزاتا مشکل و مصیبت دیگه که کم کم داشت به این آدم مغرور می فهموند که هی اشتباه فکر کردی و اصلا نه عقلا و عملا امکان پذیر نیست که انسان ملاک درست وغلط باشه و بعد به این فکر افتاد که ملاک درست وغلط رو جامعه و با توجه به امیال افراد اون قرار بده ( این خودش دروازه ای هست به یه بحثی بزرگ و جدید ...)

خوب یکی از اون امیال که اینجا بیشتر مد نظر منه این بود : میل جنسی

خلاصه اینکه مردم این جامعه میل جنسی خودشون رو متوجه میشدن و البته چون ملاک درست و غلط خودشون بودن پس به این نتیجه رسیدن که " من چیزای جنسی رو دوس دارم - پوشش مانع لذت منه - پس باید پوشش به حداقل ممکن برسه "

اتفاقی که تو این جامعه بعد از این نتیجه این افتاد این بود که مردا که بدن زشتی داشتن ومعنی نداشت که حجابشون کمتر بشه ولی زن و دختر که خدا بهشون بدن های قشنگ ( قشنگ نه لزوما به معنی زیبا - چون زیبایی یه گل مثل گل رز با قشنگی که برای بدن جنس زن گفتم فرق داره) داده بود کم کم حجابشونو کمتر کردن و بعد دگیر روابط جنسی با همه شدند. مردای مختلف با زن های مختلف و و زن ها مختلف با مردای مختلف ...
خوب این زندگی لذت بخشی بود ولی فقط موقعی که در حال اعمال جنسی بودن و دقیقا بعد عمل جنسی مرد میرفت برا خودش و زن هم برا خودش و تنهایی هاشون شروع میشد ، ترس هاشون شروع میشد ، نا امیدی و بی هدفی هاشون شروع میشد و هزارتا مشکل دیگه که اونم جای بحث خودشو داره و اگه بخام بزنم به این جریان جای خیلی زیادی برای حرف داره که البته چون اگه به این موضوع بپردازم از داستان اصلی یعنی همون بچه کوچولوی خودمون عقب میمونم پس سریع تر این حواشی رو نادیده می گیرم و میرم جلوتر...

متاسفانه جریان به این تمیزی پیش نرفت و کار به جاهای باریک کشید . این اعمال جنسی که از بس زیاد شده بود دیگه لذت خاصی نداشت و فقط عادت به انجامش باقی مونده بود ( مثل مواد مخدر) دیگه مردم رو راضی نمی کرد...
بعضی دخترا رفتن سراغ این عمل جنسی ولی منتنها این بار همزمان با دو مرد - بعضی پسرا همزمان با دو زن - بعضی تو هوای آزاد و ملا عام - بعضی دائما پوزیشن سکسشون رو عوض میکردن - بعضی گروهی سکس میکردن - بعضی با هم چنس خودشون سکس میکردن - بعضی که دیگه تمام اینا رو تجربه کرده بودن دیگه بهشون لذت نمیداد کارشون کشیده بود به تجاوز - آره به عنوان یکی از آخرین راه ها ، تجاور کار خوبی بود - دختر جیغ میکشید و ابراز ناراحتی میکرد این هنوز یه کم میتونست احساس لذت پسر رو برانگیخته کنه ( دقیقا مثل مواد مخدر که از سیگار شروع میشه بعد دیگه فایده نداره و کار میکشه به انواع مواد و بعد دیگه از کشیدن میکشه به خوردن و بعد دیگه به تزریق کردن و بعدش دیگه خوب مرگ...) ...
خوب دیگه چیزی به نام ازدواج معنی خاصی نداشت زن و مرد بیشتر هم خونه بودن تا زن و شوهر ... (اونم برای مدتی و بعد همخونه شونو عوض میکردن ( البته اگه موفق به این کار میشدن چون بعضی زنا این قدر پاره پوره شده بودن یا بعضی مردا اینقدر درب و داغون بود وضعیتشون که هیشکی راضی به همخونه بودن با اینا نمیشد و این بیچاه ها تنها می موندن و بی سرپناه مخصوصا اگه سنشونم خیلی بالا تر بود ( البته بعضا بعدش کارشون به قتل و بزهکاری اجتماعی و مشکلات روانی دیگه ای می کشید)))

خلاصه جامعه اینطوری پیش رفته بود ( همین الان میتونی آمار تجاور ها که در کشور های امریکایی میشه رو از منابع خودشون بخونی - با اینکه سکس اونجا آزاده و اصلا به نظر نمیاد که چیزی به نام تجاور اونجا باید معنی داشته باشه ، یه آمار وحشتناکی از تجاوز اونجا هست) و در این جریانات بود که که دوستی یه دختر و یه پسر بالا گرفت و یه نطفه ای منعقد شد - یه پسر کوچولو داشت شکل می گرفت و میخاست پاشو توی این دنیا بذاره. ولی این پسر همون پسر کوچولوی قصه ما نیست چون خدا بهش رحم کرد و دختره رفت سقطش کرد و کشتش - البته این پسرکوچولو هم زیاد بی فایده نبود چون یا توی سوپ پختن و به عنوان گرون ترین غذا توی چین توی رستوران دادن ( کاری که الان داره میشه) یا از قبل از پختن چربی های روی بدنش رو برداشتن و ازش توی ساخت یه سری موارد آرایشی مثل رژ لب و اینها استفاده کردن که الان هست و دخترای ما میزنن به خودشون تو این خیابونا

پسر کوچولوی ما کو پس ؟
ایشون همین دیروز نطفه اش تشکیل شد ، مادرش با پدرش درسته که پیوند ازدواج خونده بودن ولی یه همخونه بودن بیشتر تا زن و شوهر آخه پسر کوچولو یادشه که مادرش تو دوران بارداری تا قبل اینکه زیاد سنگین بشه با بیشتر از 50 نفر دیگه غیر از باباش همخوابی کرده بود و پدرشم که آزاده آزاد با 100 نفر دیگه خوابیده بود...
بچه داشت بزرگ میشد ، یه مهر کوچیکی از بچه تو دل مادر کم کم داشت شکل میگرفت ولی پدر نه ، آخه فکر نمی کرد که اون بچه از نطفه خودش باشه هیچ رابطه عاطفی و خونی بین خودش و اون کوچولویی که چند روز دیگه بیشتر به تولدش باقی نمونده احساس نمی کرد.
مادر درد زیادی حس کرد ، پدر بیرون داشت به کاری خودش رسیدگی می کرد .مادر با بدبختی خودشو رسوند به بیمارستان کوچولو رو سزارین کردن و بچه متولد شد . پدر کجاست ؟ پی کار خودش - مادر زنگ زد به پدر و جریان رو توضیح داد پدر فقط جواب داد آهان پس خلاص شدی ، مادر گفت خوشحال نشدی ؟ پدر گفت ، نه آخه تو که نمی تونی خرج این بچه رو در بیاری منم که پولم واسه خودمه و خرج هم خوابگی هامه - مادر بعد شنیدن این حرف یهو جا خورد و با نگاهی غمگین به بچه که تو بغلش خوابیده بود نگاه کرد و با خودش میگفت چیکارش کنم -بکشمش ؟ نه گناه داره این کوچولو ، بزرگش میکنم

پسر از همون ابتدا با این چنین وضعی شروع به زندگی کرد - مادر درگیر کار یا سکس و عدم توجهی به بچه ( فقط پول در میاورد میریخت تو حلق این بچه ( البته ناشکری نکنیم این مادر تازه خیلی فداکار بود که واسه بچه کارم میکرد چون از این مادرا که زحمت بزرگ کردن بچه رو به خودشون میدادن بیسیار کم تو اون جامعه پیدا میشد)) بچه داشت بزرگ میشد ولی هیچ وقت نمی فهمید محبت یعنی چی ؟ خانواده یعنی چی ؟ خواهر و برادر یعنی چی ؟ احساس پشتیبان و سرپناه داشتن یعنی چی ؟ از خودگذشتگی و ایثار یعنی چی ؟
این پسر داشت برای زندگی ای آماده میشد که سراسر پر بود از هرچ و مرج ، پر از خشم ، پر از شهوت ، پر از تنهایی ، پر از بی پناهی و آسیب گرگ های جامعه ، پر از ...
با این شرایط چطور میشه از این بچه انتظار داشت که کارش به قتل و کشتار نکشه ؟ به بزهکاری و خشونت نکشه ؟ اهل کمک کردن و پیشرفت باشه ؟ اهل فکر کردن به مفاهیم بزرگ و اصیل انسانی باشه ؟
داستان با تلخی ها و مشکلات و آسیب هایی برای این بچه ادامه داشته ، ادامه دارد و ادامه خواهد داشت...

تمام این چریانات که گفتم فقط بخشی و فقط بخشی و فقط بخشی از جریاناتی است که بعد از اون به اصلاح قدرت تفکر و تصمیم گیری انسان برای خودش به وجود اومد . بعد از اون روزی که زن ها شروع به کوتاه کردن دامن هاشون کردن و از پیرهن هاشون چیزی به جز یه نوار باقی نموند...

اینطوری بود که چیزی به نام خانواده از دست رفت

خانواده ای که از زن پشتیبانی میکرد - زن لازم نبود خودش کار کنه تا زنده بمونه - لازم نبود با بدن و شرایط ضعیفش با هر گرگی سر و کله بزنه - اگه یه وقت مریض میشد شوهرش و خانواده ازش نگهداری میکردن با کلی محبت و علاقه نه اینکه اگه مریض بشه و نتونه وظایف هم خونه بودنش با یه مرد رو درست انجام بده مرد ولش میکنه و میره... - خانواده ای که میحطی آکنده از عشق و محبت رو به وجود میاورد تا هم زن و مرد کنار هم برای هم بخاطر هم زندگی کنن و هم این محیط پر از محبت و ایثار بتونه بچه ها رو بزرگ کنه از محبت اونا رو سیراب کنه و البته که همچین بچه این احتمالش بسیار کمتره که کارش به بیماری های روانی و بزهکاری های اجتماعی بکشه - خانواده ای که گرما و کانون محبتش پدر مادر رو بعد از از کار افتارگی رها نمی کنه و اونا رو مثل چراغ خونه در پناه خودش میگیره و ازشون تا لحظه مرگ مواظبت میکنه
خانواده ای که کانون تمام رشد ها و خوبی هاست

بی خود نیست که الان وقتی کشوری با کشوری درگیری و دشمنی پیدا میکنه سعی میکنه داخل اون کشور بی حجابی و بی بند و باری راه بندازه تا خانواده رو متلاشی کنه تا جامعه خودش به دست خودش خودشو نابود کنه...

تمام این حرف ها رو زدم تا اگه الان گفتم:

حجاب هست تا تمام مسائل جنسی هر خانواده درون خودش بمونه و بیرون نره تا خانواده و جامعه سالم بمونه - تا دختر رو توی جامعه بهش به عنوان یه زن یه انسان مونث نگاه کنن نه یه کالای جنسی - تا بنیان خانواده حفظ بشه و باقی بمونه و تا...

متوجه بشی که یعنی چی و چقدر

این فقط به بحشی از کارکردی هست که اسلام برای حجاب در نظر داره

البته حجاب اصلا لذت جنسی و فعالیت توی جامعه رو محدود نمیکنه و اونو تو مسیر درست و سالم خودش قرار میده طوری که اتفاقا زن و شوهر هایی که با هم هستند روابط پایدار تر و لذت پایدار تر چنسی برخوردارند.

موفق باشی

[="Courier New"][="Blue"][=comic sans ms]ممنون از تمامی شما سروران

درسته ما چند سال خارج از ایران بودیم ولی خیلی وقته به ایران بازگشتیم
مادرم و خواهرم همیشه چادر سر میکنند و با مانتو بیرون میروند درسته مسلمون نیستن ولی چادر جهت امنیت یه زن و بانوی ایرانیه و غیرت ما بختیاری ها و ایرانیا اجازه نمیده ناموسمون جوری بیرون بره که بقیه به یه چشم دیگه نگاهشون کنه

ولی در مورد سوالم :
اگر قرار باشه من و خانوادم مسلمون بشیم باید جوری که این دین و خدای این دین گفته عمل کنیم

[=Trebuchet MS] وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[=Trebuchet MS](نور/31) [=Trebuchet MS]و به زنان با ايمان بگو! چشم‌های خود را از نگاه باز دارند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نکنند، مگر آنچه كه (از زینت خود لباس) ظاهر خواهد شد و بايد پوششی (جداگانه) بر سر خویش تا سينه بیندازند و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه بى‏نيازند(مردی که میل به زنان نداشته باشد) يا كودكانى كه بر عورت‌هاى زنان میلی ندارند و پاهاى خود را نكوبند تا آنچه از زينتشان پنهان می‌نمایند آشکار بگردد؛ اى مؤمنان! همه‌ی شما به سوی الله توبه كنيد تا شما رستگار شوید.

[=Trebuchet MS][=comic sans ms] اگر گفته شود که کل سر باید پوشیده شود، سر تنها شامل موی سر نیست و صورت هم باید پوشیده بشه
[=comic sans ms] قران از لفظ خُمُراستفاده نموده است، این واژه، واژه‌ای است عربی و به پارچه‌ای اطلاق می‌شد که کاملا بر سر انداخته می‌شد و دارای سوراخ‌های ریزی در قسمتهای خاصی بود که با آن زنان قادر به دیدن باشند

ایا باید خمر و جلباب استفاده کنند ؟؟؟

کوروش_بزرگ;659187 نوشت:
قران از لفظ خُمُراستفاده نموده است، این واژه، واژه‌ای است عربی و به پارچه‌ای اطلاق می‌شد که کاملا بر سر انداخته می‌شد و دارای سوراخ‌های ریزی در قسمتهای خاصی بود که با آن زنان قادر به دیدن باشند

با سلام دوست گرامي. خمار معنايي كلي و فراگير داره و آيه توجه به معناي خمار داره نه مصاديق آن. اگر خمار رو روسري ترجمه مي كنيد نيز با روسري امروزي متفاوته و به احتمال زياد همون معناي سرانداز رو داره كه به خاطر شرايط اقليمي و براي حفاظت از گرما و گرد و غبار به سر مي بستند و يك مساله عرفي بوده كه حتي مردها هم از آن استفاده مي كردند. و گاهي هم موجب اعتبار اجتماعي مي شده. و كساني كه از اين سرانداز استفاده مي كردن اونو آزاد رها مي كردند و دو سرش رو هم به هم وصل نمي كردن.. اين مطلبي كه فرموديد پارچه اي كه سوراخ هاي ريز داشت موثقه؟؟ ميشه منبعش رو بفرماييد.

[=Courier New]

Asal Masal;659813 نوشت:
با سلام دوست گرامي. خمار معنايي كلي و فراگير داره و آيه توجه به معناي خمار داره نه مصاديق آن. اگر خمار رو روسري ترجمه مي كنيد نيز با روسري امروزي متفاوته و به احتمال زياد همون معناي سرانداز رو داره كه به خاطر شرايط اقليمي و براي حفاظت از گرما و گرد و غبار به سر مي بستند و يك مساله عرفي بوده كه حتي مردها هم از آن استفاده مي كردند. و گاهي هم موجب اعتبار اجتماعي مي شده. و كساني كه از اين سرانداز استفاده مي كردن اونو آزاد رها مي كردند و دو سرش رو هم به هم وصل نمي كردن.. اين مطلبي كه فرموديد پارچه اي كه سوراخ هاي ريز داشت موثقه؟؟ ميشه منبعش رو بفرماييد.

[=comic sans ms]دوست گرامی یه بار دیگه ایه نور/31 دقیق بخون میگه سر خود تا سینه را بپوشانید ایا منظور از سر فقط مو سره یا صورت هم هست ؟؟؟

در مورد خمر هم عرض کنم که خودم دیدم نیازی به منبع نیست در جلوی چشم منافذ و سوراخ هایی داره واسه اینه جلوشو ببینه

کوروش_بزرگ;660073 نوشت:
در مورد خمر هم عرض کنم که خودم دیدم نیازی به منبع نیست در جلوی چشم منافذ و سوراخ هایی داره واسه اینه جلوشو ببینه

اين عكسي كه شما ارسال كرديد نقابه و در هيچ جاي قران اشاره به اين نوع پوشش نشده. پوشاندن صورت واجب نيست.

وما جعل علیکم فی الدّین من حرج

خداوند در دین برشما سختی قرار نداده است.


کوروش_بزرگ;659187 نوشت:
قران از لفظ خُمُراستفاده نموده است، این واژه، واژه‌ای است عربی و به پارچه‌ای اطلاق می‌شد که کاملا بر سر انداخته می‌شد و دارای سوراخ‌های ریزی در قسمتهای خاصی بود که با آن زنان قادر به دیدن باشند

اين تعريف دقيقي از واژه "خمر" نيست .
«خمر» ، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است : «الخمار ثوب تغطي به المرأه أسما»(1) «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند .» آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد : «خمر و خمار به معني ستر و پوشش است . شراب را خمر گويند ؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند . به روسري زن نيز خمار گويند ؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند .»(2) ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد : «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالصفا» (3) «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند .»
بنابراين خمار ، پوششي نبوده كه جلوي صورت را بگيرد يا صورت با آن پوشيده شود بلكه تنها سر و گردن و موي زن و زير گلويش با آن پوشيده مي شده است . آيه شريفه 31 سوره مباركه نور - كه شما آورده ايد - به زنان دستور مي دهد كه همين خمار و روسري را بر جيوبتان بياندازيد .
"جیوب" از واژه "جیب" به معناى قلب و سینه و گریبان است.(4)
در تفسیر مجمع آمده است: "زنان مدینه اطراف روسرى‏ هاى خود را به پشت سر مى ‏انداختند و سینه و گردن و گوشز‏هاى آنان آشکار مى‏ شد. بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى ‏هاى خود را به گریبان‏ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد".(5)

(1)- راغب اصفهاني ، مفردات، ص 298
(2)- التحقيق في كلمات القرآن الكريم،مصطفوي ،ص 129
(3)- مجمع البيان ، طبرسي ،ج 7 - 8، ص 217
(4)- همان
(5)- همان

کوروش_بزرگ;659187 نوشت:
ایا باید خمر و جلباب استفاده کنند ؟؟؟

قرآن کريم از دو نوع حجاب و شيوه ي پوشش زن سخن به ميان آورده است : «خمار» و «جلباب» ؛ از خمار در آيه سوره نور سخن گفته شده است : «وَليضرِبنَ بِخُمُرِ هِنَّ عَلي جُيوبِهِنَّ»2 ؛ (سوره نور ، آيه 31) «خمارهاي خود را بر گريبان هاي خويش بيفکنيد .» که اين قسمت آيه بيان گر کيفيت پوشش است که زن بايد آن را بپوشاند .
و از جلباب در آيه 59 سوره مباركه احزاب سخن بميان آمده است و به زنان مومن توصيه شده كه از جلباب استفاده كنند:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایى(1) و فیض کاشانى(2) و اهل سنّت مانند قرطبى(3) صحیح‏تر به نظر مى ‏رسد، آن است که جلباب، پوشش چادر مانند است، نه روسرى و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اى است که همه بدن را بپوشاند؛ مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى گفته‌‏اند: در گذشته نوعی روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏ هاى کوچک که آن را خمار یا مقنعه مى ‏نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى ‏کردند؛ نیز روسرى‏ هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى ‏آمد. زنان با روسرى بزرگ که جلباب خوانده مى ‏شد و از مقنعه بزرگ‏تر و از ردا کوچک‏تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى ‏پوشاندند.(4)

(1)- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 16، ص 361
(2)- تفسیر صافى، فیض کاشانى، ج 4، ص 203
(3)- الجامع الاحکام القرآن، قرطبى، ج 14، ص 156.
(4)- التبیان فى تفسیر القرآن، طوسى، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 7 - 8، ص 578.

کوروش_بزرگ;660073 نوشت:
دوست گرامی یه بار دیگه ایه نور/31 دقیق بخون میگه سر خود تا سینه را بپوشانید ایا منظور از سر فقط مو سره یا صورت هم هست ؟؟؟

بنابر نقل تواریخ، رسم بر این بود که زنان عرب معمولاً لباس هایی می پوشیدند که یقه ی پیراهن و گریبان های شان باز بود و دور گردن و سینه را نمی پوشانید. روسری را هم از پشت سر می انداختند (همان طوری که هم اکنون بین مردان عرب متداول است) به طوری که گوش ، بناگوش ، گوشواره و جلوی سینه و گردن آن ها نمایان می گشت.

لذا این آیه نازل شد که باید پوشش ها و روسری ها، از دو طرف، روی سینه و گریبان افکنده شود تا قسمت های یاد شده، پوشیده گردد. به تعبیر «ابن عباس»، صحابی پیامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم)، تفسیر آیه این گونه است: «تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛ یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند».(1) این آیه، با اشاره به کیفیت پوشش و حجاب زنان، روشن می سازد که آنان باید تمام اندام و سر و سینه و گردن و موهای خود را در برابر نامحرم بپوشانند و در پوشاندن خویش نهایت عفاف را رعایت کنند.(2)

(1)- استاد مطهری، مسئله ی حجاب، ص139
(2)- برگرفته از سايت حوزه

کوروش_بزرگ;660073 نوشت:
در مورد خمر هم عرض کنم که خودم دیدم نیازی به منبع نیست در جلوی چشم منافذ و سوراخ هایی داره واسه اینه جلوشو ببینه

آنچه شما بدان استناد مي كنيد تعريف نقاب يا پوشيه است ، نه خمار . كه براي اينكه قدرت ديد از زير آن وجود داشته باشد يا جلوي آنرا در قسمت چشمها كلا باز مي گذارند يا مانند عكسي كه شما قرار داده ايد از بخشي توري مانند استفاده مي كنند .

پرسش :
منظور از حجاب چیست؟ ایا چادر کافیست و یا پوششی که در قران امده است؟اگر گفته شود که کل سر باید پوشیده شود، سر تنها شامل موی سر نیست و صورت هم باید پوشیده شود زيرا قران از لفظ خُمُراستفاده نموده است،این واژه، به پارچه‌ای اطلاق می‌شود که کاملا بر سر انداخته می‌شد و دارای سوراخ‌های ریزی در قسمتهای خاصی بود که با آن زنان قادر به دیدن باشند. آیا باید خمر و جلباب استفاده کنند؟آیه نور/31 مي گويد سر خود تا سینه را بپوشانید آیا منظور از سر فقط موي سرهست یا صورت هم هست؟

پاسخ:
از آنجا كه سوال شما داراي چند بخش مي باشد ، تحت عناوين متناسب به پاسخ آنها مي پردازيم.:
حجاب شرعي:
حجاب شرعي در اسلام براي زن پوشاندن همه ي بدن بجز وجه و كفين - گردي صورت و دستها از مچ به پايين - است در صورتي كه زينت نداشته باشد. اين پوشش نبايد تنگ و بدن نما باشد. اين پوشش شرعي ميتواند با چادر و جلباب - پوشش برتر قرآني- تامين شود و مي تواند با پوششهايي نظير مانتو و مقنعه ايجاد گردد - مشروط به اينكه حد لازم پوشش شرعي را ايجاد كنند مانند اينكه تنگ و كوتاه و نازك و ... نباشد و مقنعه نيز، گردن و سينه را نيز بپوشاند -
اما رفتار يك زن مومنه، امري عام تر و فراتر از رفتار در بخش پوشش را شامل مي شود.گفتار، نوع نگاه، نوع راه رفتن، همه و همه دستوراتي است كه قرآن كريم براي رفتار عفيفانه، مسلمانان و بويژه زنان را بدان سفارش نموده است.
مثلا در سفارش به گفتار سالم و صحيح فرموده است:
«...فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»؛ پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.(1)
در توصيه به نگاه صحيح و درست فرموده است :
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِن»؛و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند.(2)
در توصيه به راه رفتن سالم و عفيفانه مي فرمايد:
«...وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ...»؛ و پاهاى خود را [به گونه ‏اى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى‏ دارند معلوم گردد.(3)
مجموع اين رفتارها، رفتاري عفيفانه براي يك خانم محجبه در دين مبين اسلام را ترسيم ميكند، والا صرف پوشش چادر بدون كنترل نگاه يا گفتار يا رفتار صحيح شرعي، از يك خانم چادري، زني عفيف و محجبه را ترسيم نمي كند و يا بعكس، صرف كنترل نگاه و رفتار و گفتار صحيح بدون پوشش شرعي نيز، باز خانمي محجبه و عفيف را در اسلام تعريف نمي كند.
خمار
«خمر»، جمع خمار است و در کتب لغت آمده است: «الخمار ثوب تغطي به المرأه أسما»(4) «خمار لباسي است که زن سر خود را با آن مي پوشاند.» آقاي مصطفوي در التحقيق في کلمات القرآن مي نويسد: «خمر و خمار به معني ستر و پوشش است. شراب را خمر گويند؛ زيرا حواس ظاهري و باطني را مي پوشاند. به روسري زن نيز خمار گويند؛ زيرا به وسيله آن سرش را مي پوشاند.»(5) ابن عباس در تفسير اين بخش از آيه ي شريفه مي گويد: «تغط شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها» (6) «زن موي سر، سينه و دور گردن و زيرگلوي خود را بپوشاند».
بنابراين خمار، پوششي نبوده كه جلوي صورت را بگيرد يا صورت با آن پوشيده شود، بلكه تنها سر و گردن و موي زن و زير گلويش با آن پوشيده مي شده است. آيه شريفه 31 سوره مباركه نور، به زنان دستور مي دهد كه همين خمار و روسري را بر جيوبتان بياندازيد.
"جیوب" از واژه "جیب" به معناى قلب و سینه و گریبان است.(7)
در تفسیر مجمع آمده است: «زنان مدینه اطراف روسرى‏ هاى خود را به پشت سر مى ‏انداختند و سینه و گردن و گوش‏هاى آنان آشکار مى‏ شد. بر اساس این آیه موظف شدند اطراف روسرى ‏هاى خود را به گریبان‏ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد».(8)
جلباب
از جلباب در آيه 59 سوره مباركه احزاب سخن بميان آمده است و به زنان مومن توصيه شده كه از جلباب استفاده كنند:
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است.
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آن چه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران شیعه مانند علامه طباطبایى(9) و فیض کاشانى(10) و اهل سنّت مانند قرطبى(11) صحیح‏تر به نظر مى ‏رسد، آن است که جلباب، پوشش چادر مانند است، نه روسرى و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اى است که همه بدن را بپوشاند؛ مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسى و طبرسى گفته‌‏اند در گذشته نوعی روسرى براى زنان معمول بود: « روسرى‏ هاى کوچک که آن را خمار یا مقنعه مى ‏نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مى ‏کردند؛ نیز روسرى‏ هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى ‏آمد. زنان با روسرى بزرگ که جلباب خوانده مى ‏شد و از مقنعه بزرگ‏تر و از ردا کوچک‏تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مى ‏پوشاندند.»(12)
مقدار پوشش با خمار
بنابر نقل تواریخ، رسم بر این بود که زنان عرب معمولاً لباس هایی می پوشیدند که یقه ی پیراهن و گریبان های شان باز بود و دور گردن و سینه را نمی پوشانید. روسری را هم از پشت سر می انداختند (همان طوری که هم اکنون بین مردان عرب متداول است) به طوری که گوش، بناگوش، گوشواره و جلوی سینه و گردن آن ها نمایان می گشت.
لذا این آیه نازل شد که باید پوشش ها و روسری ها، از دو طرف، روی سینه و گریبان افکنده شود تا قسمت های یاد شده، پوشیده گردد. به تعبیر ابن عباس، صحابی پیامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم)، تفسیر آیه این گونه است: «تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛ یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند».(13) این آیه، با اشاره به کیفیت پوشش و حجاب زنان، روشن می سازد که آنان باید تمام اندام و سر و سینه و گردن و موهای خود را در برابر نامحرم بپوشانند و در پوشاندن خویش نهایت عفاف را رعایت کنند.(14)

پی نوشتها:

1. احزاب/32
2. نور/31 3. نور/31
4. راغب اصفهاني ، مفردات، ص 298.
5. التحقيق في كلمات القرآن الكريم،مصطفوي ،ص 129.
6. طبرسی، مجمع البیان، به تصحیح فضل الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372، چاپ 3، ج 7 - 8، ص 217.
7. همان.
8. همان.
9. طباطبایی، ترجمه المیزان، ترجمه موسوی، جامعه مدرسین- دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374، چاپ 5، ج 16، ص 361.
10. فیض کاشانی، تفسیر صافی، بتصحیح حسین اعلمی، مکتبة الصدر، تهران، 1415، چاپ دوم، ج 4، ص 203.
11. الجامع الاحکام القرآن، قرطبى، ج 14، ص 156.
12. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بتصحیح احمد حبیب عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت،چاپ اول، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، همان، ج 7 - 8، ص 578
13. استاد مطهری، مسئله ی حجاب، انتشارات صدرا، 1368، ص139.
14. برگرفته از سايت حوزه

موضوع قفل شده است