یک سوال تخصصی از آیه ولایت

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صدرا

سید امین;374933 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.

ولی من نه اعتراف بلکه اعتراض و نه اعتقاد بلکه انکار این جماعت را در این چند خطی که در این مورد نبشته اند دریافتم
لطفا توضیحی بدهید که حقیر اشتباه متوجه شدم یا نوشته کتاب اشتباه بوده است؟

با سلام و عرض ادب

استدلال بر امامت امام علی علیه السلام به واسطه ی آیه ی ولایت متوقف بر دو امر است:

1) ولایت در آیه به معنای ولایت واولویت در تصرف باشد و نه معانی دیگر.

2) شخصی که در حال نماز صدقه داده کسی جز امام علی علیه السلام نبوده است.

سخنانی که از آیت الله میلانی (حفظه الله) بیان نمودید ناظر به مقدمه ی دوم است که کسی در این امر اختلاف ندارد که آیه ی ولایت بعد از خاتم بخشی امام علی علیه السلام نازل شده است. ولی بحث در اثبات مقدمه ی اول است که شیعه معتقد آیه در مقام انحصار ولایت برای خدا و رسول و مومنین خاص است و سنخ این ولایت نیز جز با ولایت در تصرف سازگاری نخواهد داشت ولی اهل سنت با اینکه مقدمه ی دوم را قبول دارند؛ اما ولایت را به معانی دیگر آن حمل می نمایند که در بیان سخنان آنها ذکر فرمودید.

موفق باشید.

صدرا;375526 نوشت:
با سلام و عرض ادب

استدلال بر امامت امام علی علیه السلام به واسطه ی آیه ی ولایت متوقف بر دو امر است:

1) ولایت در آیه به معنای ولایت واولویت در تصرف باشد و نه معانی دیگر.

2) شخصی که در حال نماز صدقه داده کسی جز امام علی علیه السلام نبوده است.

سخنانی که از آیت الله میلانی (حفظه الله) بیان نمودید ناظر به مقدمه ی دوم است که کسی در این امر اختلاف ندارد که آیه ی ولایت بعد از خاتم بخشی امام علی علیه السلام نازل شده است. ولی بحث در اثبات مقدمه ی اول است که شیعه معتقد آیه در مقام انحصار ولایت برای خدا و رسول و مومنین خاص است و سنخ این ولایت نیز جز با ولایت در تصرف سازگاری نخواهد داشت ولی اهل سنت با اینکه مقدمه ی دوم را قبول دارند؛ اما ولایت را به معانی دیگر آن حمل می نمایند که در بیان سخنان آنها ذکر فرمودید.

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
استاد بزرگوار سلام علیکم
بله متوجه هستم که سخنان آیت الله میلانی متوجّه به مقدمه ی دومی است که شما ذکر فرمودید ولی اگر لطف بفرمایید و سوال من را مجددا مطالعه بفرمایید در می یابید که سوال این است:
آیت الله میلانی (البته افراد زیادی به این اسناد استناد کرده اند که بنده به عنوان مصداق این بزرگوار را برگزیدم و آن هم به علّت قدرت علمی و دقت نظر ایشان است ) در صدد اثبات این هستند که این آیه در شأن امیر المومنین نازل شده و به گفته 4 کس استناد جسته اند که من 3 مورد را آورده ام اگر دقت بفرمایید آن سه کس عقیده شیعه را مطرح می کنند و جواب می دهند و اصلا آیه را جور دیگری معنی می کنند به عنوان نمونه نگاه بفرمایید به قول تفتازانی که می گوید:
إنما يصح بدليل و خفاء الاستدلال بالآية على الصحابة عموما، و على علي مخصوصا في غاية البعد.
یا جرجانی که میینویسد:
و لان ما تكرر فيه صيغ الجمع كيف يحمل على الواحد
و یا ایجی:
و لأن ما تکرر فیه صیغ الجمع کیف یحمل علی الواحد؟. ولاّن ذلک غیر مناسب لما قبلها و هو قوله
یعنی تا آن جا که من دریافتم این افراد در رد عقاید شیعه این سطور را نگاشته اند و منکر نزول آیه در حق امیر المومنین هستند و فقط عقیده ی شیعه را بیان نموده و رد کرده اند
این برداشت بنده بود از این مقالات اگر اشتباه می کنم بفرمایید

در ثانی توجه بفرمایید این که می فرمایید :

صدرا;375526 نوشت:

در این امر اختلاف ندارد که آیه ی ولایت بعد از خاتم بخشی امام علی علیه السلام نازل شده است

با عرض پوزش به نظر حقیر نادرست می باشد که برای مثال نقض فرموده های شما گفته ی همین سه نفر کافی است که فکر می کنم همه آیه را در شان عامه مومنین می دانند مثلا تفتازانی:
و بالجملة لا يخفى على من تأمل في‏ سياق الآية و كان له معرفة بأساليب الكلام أن ليس المراد بالولي فيها ما يقتضي‏ الإمامة،بل الموالاة و النصرة و المحبة،ثم وصف المؤمنين لما ذكر يجوز أن يكون‏ للمدح و التعظيم،دون التقييد و التخصيص

یعنی این مقدمه دوم هو نیاز به اثبات دارد چرا که شوون مختلفی بین اهل سنت و جماعت وجود دارد
با تشکر بی پایان از توجه شما استاد بزرگوار

با اجازه کارشناس محترم و عرض سلام خدمت شما!
ببینید ادعا مرحوم آقای میلانی چه بوده؟ ایشون در این متنی که شما نوشتید داره ادعا میکنه که شان نزول آیه مورد اتفاق همه است که عبارات شما موید ادعای ایشونه، بنابراین شیع و سنی در مورد شان نزول آیه اختلافی ندارن، بلکه اختلاف فقط در مورد معنی ولی است که از این جهت اشکالی بر حرف آقای میلانی نیست. در ادامه ادعای ایشون رو نقل قول میکنم.

سید امین;374933 نوشت:
آیت الله میلانی در کتاب نگاهی به آیه ی ولایت نوشته اند:
اتفاق نظر مفسران در شان نزول آیه
طبق آن چه که از بزرگان اهل سنت نقل شده است ، همه مفسران در شان نزول آیه اتفاق نظر دارد .

سید امین;374933 نوشت:
آیت الله میلانی ادامه می دهند:
2- میر سیّد شریف جرجانی ( متوفای سال 816 ه) در شرح المواقف به این اجماع اعتراف کرده است.

سید امین;374933 نوشت:
علاء الدین قوشجی سمرقندی نیز از کسانی است که به اجماع مفسران بر این که آیه مبارکه در شان امیر مؤمنان علی علیه السلام نازل شده ، اعتراف کرده است.

سید امین;374933 نوشت:
آیت الله میلانی ادامه می دهند:
بنابر این تمامی مفسّران اهل سنت معتقدند که این آیه مبارکه در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام و زمانی که آن حضرت در رکوعش انگشترش را به مستمند بخشید ، نازل شد .

این نکته رو هم اطرادا میکنم.

سید امین;374933 نوشت:
(الثاني)قوله تعالى‏(إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ‏ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ‏ و الولى اما المتصرف)أى‏ الاولى و الاحق بالتصرف كولي الصبى و المرأة(و اما)المحب و(الناصر تقليلا للاشتراك) كلتبديل الكلمة كقول الانصار منا امير و منكم امير(قوله تقليلا للاشتراك)تعليل لحصر الولى في المعنيين‏ في لفظ الولى و أيضا لم يعهد له في اللغة معنى ثالث(و الناصر غير مراد)في هذه الآية(لعموم‏ النصرة)و المحبة في حق كل المؤمنين(قال تعالى وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ‏) أى بعضهم محب بعض و ناصره فلا يصح حصرها بكلمة انما في المؤمنين الموصوفين بالصفة المذكورة في الآية(فهو المتصرف و المتصرف في الامة هو الامام و) قد (أجمع أئمة التفسير) على (ان المراد) بالذين يقيمون الصلاة الى قوله تعالى وَ هُمْ رٰاكِعُونَ ‏(على) فانه كان في الصلاة راكعا فسأله سائل فاعطه خاتمه فنزلت الآية(و للاجماع على ان غيره)كأبي بكر مثلا(غير مراد)فتعين انه المراد فتكون الآية نصا في إمامته(و الجواب ان المراد هو الناصر و الادل) نظم الآية(على إمامته)و كونه أولى بالتصرف(حال حياة الرسول)و لا شبهة في بطلانه‏ (و لان ما تكرر فيه صيغ الجمع كيف يحمل على الواحد)و كونه نازلا في حقه لا ينافي شموله‏ لغيره أيضا ممن يجوز اشتراكه معه في تلك الصفة(و لان ذلك)أي حمل الولي في الآية على الاولى و الا حق بالتصرف (غير مناسب لما قبلها و هو قوله يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلنَّصٰارىٰ أَوْلِيٰاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ‏)فان الاولياء هاهنا بمعنى الانصار لا بمعنى‏الاحقين بالتصرف(و)غير مناسب(ما بعدها و هو قوله وَ مَنْ يَتَوَلَّ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلَّذِينَ‏آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْغٰالِبُونَ‏)فان التولى هاهنا بمعنى المحبة و النصرة دون التصرف‏ فوجب أن يحمل ما بينهما على النصرة أيضا ليلائم أجزاء الكلام

توی این متن ایشون جواب های به ظاهر محکمی میده، ایشون میگه وصف "انما ولیکم الله ... و الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون" وصف عامی است که شمال همه مومنین و اقامه کنندگان نماز میشه! ولی به نظر من اگه اینطور می بود قید "و هم راکعون" خیلی بی معنی میشد، یعنی مومنین برای اینکه بتونن ولی(دوست) هم باشن حتما باید یک بار سر نماز زکات میدادن، که برای این کار باید حتما با گروه های فیلم سازی هماهنگ کنن که یه نفر دقیق سر نمازشون حاضر بشه و بگه من فقیرم تا مومنین بتونن در حال رکوع زکات بدن و مشمول آیه بشن، البته تاریخ شهادت میده که عده ای از صحابه ظاهر بین، برای اینکه مشمول این آیه بشن دقیقا همین کار رو کردن و با یه فقیری هماهنگ کردن که سر نماز بیاد و ازشون انشگتر بگیره!!!

سید امین;375686 نوشت:

با عرض پوزش به نظر حقیر نادرست می باشد که برای مثال نقض فرموده های شما گفته ی همین سه نفر کافی است که فکر می کنم همه آیه را در شان عامه مومنین می دانند مثلا تفتازانی:
و بالجملة لا يخفى على من تأمل في‏ سياق الآية و كان له معرفة بأساليب الكلام أن ليس المراد بالولي فيها ما يقتضي‏ الإمامة،بل الموالاة و النصرة و المحبة،ثم وصف المؤمنين لما ذكر يجوز أن يكون‏ للمدح و التعظيم،دون التقييد و التخصيص

با سلام و عرض ادب

سخن همان است که عرض شد، تفتازانی نیز در باب مقدمه ی دومی که عرض شد، همراستا است و او نیز می گوید این آیه در حق علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده؛ منتهی وی با اینکه انما را از ادوات حصر می داند ولی با این حال می گوید استعمال ولی در ناصر اولی است:وی در شرح المقاصد، ج5، ص270، می نویسد:


«إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏» نزلت باتفاق المفسرين في علي‏ بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته. و كلمة «إنما» للحصر بشهادة النقل و الاستعمال. و الولي كما جاء بمعنى الناصر فقد جاء بمعنى المتصرف، و الأولى و الأحق بذلك‏...

موفق باشید.

صدرا;375756 نوشت:
با سلام و عرض ادب

سخن همان است که عرض شد، تفتازانی نیز در باب مقدمه ی دومی که عرض شد، همراستا است و او نیز می گوید این آیه در حق علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده؛ منتهی وی با اینکه انما را از ادوات حصر می داند ولی با این حال می گوید استعمال ولی در ناصر اولی است:وی در شرح المقاصد، ج5، ص270، می نویسد:


«إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏» نزلت باتفاق المفسرين في علي‏ بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته. و كلمة «إنما» للحصر بشهادة النقل و الاستعمال. و الولي كما جاء بمعنى الناصر فقد جاء بمعنى المتصرف، و الأولى و الأحق بذلك‏...

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به شما جناب صدرا
توجه فرمایید این کتاب شرح المقاصد ج 5 صص 267-272 است:
البته لازم نیست تمام مطلب را قرائت بفرمایید فقط مطالبی که قرمز کرده ام را اگر لطف بفرمایید و مطالعه بفرمایید:

قال: احتجت الشيعة بوجوه لهم في إثبات إمامة علي (رضي اللّه عنه) بعد النبي (صلى اللّه عليه و سلّم) وجوه من العقل و النقل و القدح فيمن عداه من أصحاب رسول اللّه الذين قاموا بالأمر، و يدعون في كثير من الأخبار الواردة في هذا الباب التواتر بناء على شهرته فيما بينهم و كثرة دورانه على ألسنتهم، و جريانه في أنديتهم، و موافقته لطباعهم، و مقارعته لأسماعهم. و لا يتأملون له كيف خفي على الكبار من الأنصار و المهاجرين و التقاة من الرواة و المحدثين. و لم يحتج به البعض على البعض و لم يبنوا عليه الإبرام و النقض، و لم يظهر إلا بعد انقضاء دور الإمامة و طول العهد بأمر  ١ الرسالة، و ظهور التعصبات الباردة و التعسفات الفاسدة، و إفضاء امر الدين إلى علماء السوء، و الملك إلى أمراء الجور. و من العجائب أن بعض المتأخرين من المتشغبين الذين لم يروا أحدا من المحدثين، و لا رووا حديثا في أمر الدين ملئوا كتبهم  ٢ من أمثال هذه الأخبار و المطاعن  ٣ في الصحابة الأخيار، و إن شئت فانظر في كتاب التجريد المنسوب إلى الحكيم نصير الطوسي  ۴ كيف نصر الأباطيل، و قرر الأكاذيب؟ و العظماء من عترة النبي و أولاد الوصي الموسومون بالدراية، المعصومون في الرواية لم يكن معهم هذه الأحقاد و التعصبات، و لم يذكروا من


[/HR]

 ١ ) سقط من (ب) لفظ (بأمر) .
 ٢ ) في (ب) بزيادة (مصنفاتهم) .
 ٣ ) في (ب) بزيادة لفظ (القول) .
 ۴ ) هو محمد بن محمد بن الحسن، أبو جعفر، نصير الدين الطوسي، فيلسوف كان رأسا في العلوم العقلية، علامة بالأرصاد و المجسطي و الرياضيات علت منزلته عند «هولاكو» ولد بطوس عام  ۵٩٧  ه‍ و توفي عام  ۶٧٢  ه‍ صنف كتبا جليلة منها «شكل القطاع» و تحرير أصول اقليدس و تجريد العقائد يعرف بتجريد الكلام، و تلخيص المحصل و غير ذلك. راجع فوات الوفيات  ٢ : ١۴٩  و الوافي  ١ :  ١٧٩  و ابن الوردي  ٢ : ٢٢٣  و شذرات  ۵ : ٣٣٩  و مفتاح السعادة  ١ : ٢۶١ .

الصحابة إلا الكمالات، و لم يسلكوا مع رؤساء المذاهب من علماء الإسلام إلا طريق الإجلال و الإعظام. و ها هو الإمام علي بن موسى الرضى مع جلالة قدره و نباهة ذكره، و كمال علمه و هداه و ورعه و تقواه، قد كتب على ظهر كتاب عهد المأمون له ما ينبئ عن وفور حمده و قبول عهده و التزام ما شرط عليه، و إن كتب في آخره و الجامعة و الجفر يدلان على ضد ذلك. ثم أنه دعا للمأمون بالرضوان، فكتب في أثناء أسطر العهد تحت قوله: و سميته الرضى رضي اللّه عنك و أرضاك، و تحت قوله: و يكون له الأمرة الكبرى بعدي. بل جعلت فداك. و في موضع آخر:
وصيتك رحم، و جزيت خيرا. و هذا العهد بخطهما موجود الآن في المشهد الرضوي بخراسان، و آحاد الشيعة في هذا الزمان لا يسمحون لكبار الصحابة بالرضوان فضلا عن بني العباس. فقد رضوا رأسا برأس. و من البين الواضح في هذا الباب ما كتبه أمير المؤمنين عمر بن الخطاب: فقد جعلت لآل بني كاكلة على كافة بيت المسلمين كل عام مائتي مثقال ذهبا عينا إبريزا كتبه ابن الخطاب. فكتب أمير المؤمنين علي (رضي اللّه عنه) : للّه الأمر من قبل و من بعد و يومئذ يفرح المؤمنون، أنا أول من اتبع أمر من أعز الإسلام، و نصر الدين و الأحكام، عمر بن الخطاب، و رسمت بمثل ما رسم لآل بني كاكلة في كل عام مائتي دينار ذهبا عينا إبريزا، و اتبعت أثره، و جعلت لهم بمثل ما رسم عمر إذ وجب عليّ و على جميع المسلمين اتباع ذلك، كتبه علي بن أبي طالب. و هذا بخطهما موجود الآن في ديار العراق.
قال: الأول (أن بعد رسول اللّه (صلى اللّه عليه و سلّم) إماما و ليس غير علي (كرم اللّه وجهه) لانتفاء الشرائط من العصمة و النص الأفضلية.
و الجواب منع الاشتراط، ثم منع الانتفاء في حق أبي بكر (رضي اللّه عنه)) .
هذا هو الوجه العقلي. و تقريره أنه لا نزاع في أن بعد الرسول (صلى اللّه عليه و سلّم) إماما، و ليس غير علي. لأن الإمام يجب أن يكون معصوما، و منصوصا عليه، و أفضل أهل زمانه، و لا يوجد شيء من ذلك في باقي الصحابة. أما العصمة و النص فبالاتفاق. و أما الأفضلية فلما سيأتي و هذا يمكن أن يجعل أدلة ثلاثة بحسب الشروط، و ربما يورد في صورة

القلب فيقال: الإمام إما علي (رضي اللّه عنه) و إما أبو بكر و اما القياس  ١ بالإجماع المشتمل على قول المعصوم، و لا سبيل إلى الأخيرين لانتفاء الشرط.
و الجواب أولا منع الاشتراط و ثانيا منع انتفاء الشرائط في أبي بكر (رضي اللّه عنه) .
و أما ما يقال أن الإجماع على أن الإمام أحدهم إجماع على صلوح كل منهم للإمامة فمحل نظر.
قال: الثاني (قوله تعالى: إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ. .  ٢ الآية.
نزلت في علي حين أعطى السائل خاتمه، و هو راكع و المراد بالولي المتصرف في الأمر. إذ ولاية النصرة تعم الكل. و المتصرف في أمر الأمة هو الإمام.

قلنا: ما قبل الآية شاهد صدق على أنه لولاية المحبة و النصرة، دون التصرف، و الإمامة.
و وصف المؤمنين يجوز أن يكون للمدح دون التخصيص، و لزيادة شرفهم و استحقاقهم «و هم راكعون» يحتمل العطف، أي يركعون في صلاتهم، لا كصلاة اليهود، أو يخضعون على أن النصرة المضافة إلى البعض تختص بمن عداهم ضرورة أن الإنسان لا ينصر به نفسه. و الحصر إنما لنفي المسارعة، و لم يكن الإمامة. و ظاهر الكلام ثبوت الولاية بالفعل، و في الحال. و لم يكن حينئذ ولاية التصرف و الإمامة، و صرفه إلى المآل لا يستقيم في اللّه و رسوله و حمل صيغة الجمع على الواحد إنما يصح بدليل و خفاء الاستدلال بالآية على الصحابة عموما، و على علي مخصوصا في غاية البعد.)


[/HR]

 ١ ) القياس في اللغة: عبارة عن التقدير يقال قست الغل بالغل إذا قدرته و سويته، و هو عبارة عن رد الشيء إلى نظيره و في الشريعة عبارة عن المعنى المستنبط من النص لتعدية الحكم من المنصوص إلى غيره، و هو الجمع بين الأصل و الفرع في الحكم.
 ٢ ) سورة المائدة آية رقم  ۵۵  و تكملة الآية: وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ، وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ .

 إشارة إلى الدليل النقلي من الكتاب و تقريره أن قوله تعالى:
إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ
 ١ نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته. و كلمة «إنما» للحصر بشهادة النقل و الاستعمال. و الولي كما جاء بمعنى الناصر فقد جاء بمعنى المتصرف، و الأولى و الأحق بذلك يقال: أخو المرأة وليها. و السلطان ولي من لا ولي له. و فلان ولي الدم. و هذا هو المراد هاهنا، لأن الولاية بمعنى النصرة تعم جميع المؤمنين لقوله تعالى: وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ  ٢ فلا يصح حصرها في المؤمنين الموصوفين بإقامة الصلاة، و إيتاء الزكاة حال الركوع. و المتصرف من المؤمنين في أمر الأمة يكون هو الإمام، فتعين علي (رضي اللّه عنه) لذلك إذ لم توجد هذه الصفات في غيره.

و الجواب منع كون الولي بمعنى المتصرف في أمر الدين و الدنيا. و الأحق بذلك على ما هو خاصة الإمام، بل الناصر و الموالي و المحب على ما يناسب ما قبل الآية و ما بعدها، و هو قوله تعالى يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلنَّصٰارىٰ أَوْلِيٰاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ  ٣ .
فإن الحصر إنما يكون بإثبات ما نفى عن الغير. و ولاية اليهود و النصارى المنهى عن اتخاذها ليست هي التصرف و الإمامة، بل النصرة و المحبة، و قوله تعالى:
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْغٰالِبُونَ  ۴ 


[/HR]

 ١ ) سورة المائدة آية رقم  ۵۵ .
 ٢ ) سورة التوبة آية رقم  ٧١  و تكملة الآية يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ يُطِيعُونَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ أُولٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ .
 ٣ ) سورة المائدة آية رقم  ۵١ .
 ۴ ) سورة المائدة آية رقم  ۵۶ .

 و قوله تعالى: وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ  ١ لظهور أن ذلك تولي محبة و نصرة لا إمامة. و بالجملة لا يخفى على من تأمل في سياق الآية و كان له معرفة بأساليب الكلام أن ليس المراد بالولي فيها ما يقتضي الإمامة، بل الموالاة و النصرة و المحبة، ثم وصف المؤمنين لما ذكر يجوز أن يكون للمدح و التعظيم، دون التقييد و التخصيص، و أن يكون لزيادة شرف الموصوفين و استحقاقهم أن يتخذوا أولياء، و أولويتهم بذلك، و قربهم و نصرتهم، و شفقتهم الحاملة على النصرة و قوله: وَ هُمْ رٰاكِعُونَ كما يحتمل الحال يحتمل العطف، بمعنى أنهم يركعون في صلاتهم لا كصلاة اليهود خالية عن الركوع أو بمعنى أنهم خاضعون. على أن هاهنا وجوها أخر من الاعتراض، منها أن النصرة و إن كانت عامة، لكن إذا أضيفت إلى جماعة مخصوصة من المؤمنين فبالضرورة تختص بمن عداهم، لأن الإنسان لا يكون ناصرا لنفسه. و كأنه قيل لبعض المؤمنين: إنما ناصركم البعض الآخر.
قال الإمام الرازي: إن هذا السؤال عليه التعويل في دفع هذه الشبهة  ٢ فإنه دقيق متين، و أنت خبير بأن مبناه على اختصاص الخطاب بالبعض من المؤمنين، و على كون المؤمنين الموصوفين جميع من عداهم. و منها أن الحصر إنما يكون نفيا لما وقع فيه تردد و نزاع  ٣ و لا خفاء في أن ذلك عند نزول الآية لم يكن إمامة الأئمة الثلاثة  ۴ .
و منها أن ظاهر الآية ثبوت الولاية بالفعل، و في الحال، و لا شبهة في أن إمامة علي (رضي اللّه عنه) إنما كانت بعد النبي (صلى اللّه عليه و سلّم) و القول بأنه كانت له ولاية التصرف في أمر المسلمين في حياة النبي (صلى اللّه عليه و سلّم) أيضا مكابرة. و صرف الولاية إلى ما يكون في المآل دون الحال لا يستقيم في حق اللّه تعالى و رسوله.


[/HR]

 ١ ) سورة المائدة آية رقم  ۵١  و قد جاءت هذه الآية محرفة في المطبوعة حيث قال «و من يولّه» .
 ٢ ) سقط من (ب) لفظ (الشبهة) .
 ٣ ) في (ب) أو بدلا من (الواو) .
 ۴ ) سقط من (أ) لفظ (الثلاثة) .

 و منها أن الذين آمنوا صيغة جمع، فلا يصرف الى الواحد إلا بدليل. و قول المفسرين إن الآية نزلت في حق علي (رضي اللّه عنه) لا يقتضي اختصاصها به، و اقتصارها عليه. و دعوى انحصار الأوصاف فيه مبنية على جعل وَ هُمْ رٰاكِعُونَ  ١ حالا من ضمير يُؤْتُونَ و ليس بلازم. و منها أنه لو كانت في الآية دلالة على إمامة علي (رضي اللّه عنه) . لما خفيت على الصحابة عامة. و على علي خاصة، و لما تركوا الانقياد لها و الاحتجاج بها.

استاد صدرا
اولا اگر توجه فرمایید به نظر می رسد که تفتازانی اعتقاد شیعه را مطرح می کند و پاسخ می دهد و شما فقط یک بخش از سخنان او که در حال تشریح عقاید شیعه است را می فرمایید مثلا شما در هنگام تدریس بفرمایید:
اهل سنت می گویند : (( بعد از پیامبر ابابکر خلیفه ی مسلمین است)) و بعد از آن ، آن با اسناد عقلی و نقلی این گفته را رد کنید و بعد از کلاس کسی از اهل سنت به شما بگوید : شما که می گویید: (( بعد از پیامبر ابابکر خلیفه ی مسلمین است)) در نتیجه ...
بنا بر این به عقیده ی بنده این حرف ما بی انصافی است که دقیقا آن جایی را که عقاید ما را مطرح می کند برداریم و با آن محاجه کنیم او که عقاید خود را بیان نمی کند
ثانیا بعد از این حرف آن را رد می کند و به وضوح تمام مومنین را به عنوان مخاطب آیه می شمارد اگر لطف بفرمایید و قسمت مربوطه را با دقت بخوانید متوجه می شوید

با تشکر فراوان از وقت گذاری و توجه شما

سید امین;375686 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد بزرگوار سلام علیکم
بله متوجه هستم که سخنان آیت الله میلانی متوجّه به مقدمه ی دومی است که شما ذکر فرمودید ولی اگر لطف بفرمایید و سوال من را مجددا مطالعه بفرمایید در می یابید که سوال این است:
آیت الله میلانی (البته افراد زیادی به این اسناد استناد کرده اند که بنده به عنوان مصداق این بزرگوار را برگزیدم و آن هم به علّت قدرت علمی و دقت نظر ایشان است ) در صدد اثبات این هستند که این آیه در شأن امیر المومنین نازل شده و به گفته 4 کس استناد جسته اند که من 3 مورد را آورده ام اگر دقت بفرمایید آن سه کس عقیده شیعه را مطرح می کنند و جواب می دهند و اصلا آیه را جور دیگری معنی می کنند به عنوان نمونه نگاه بفرمایید به قول تفتازانی که می گوید:
إنما يصح بدليل و خفاء الاستدلال بالآية على الصحابة عموما، و على علي مخصوصا في غاية البعد.
یا جرجانی که میینویسد:
و لان ما تكرر فيه صيغ الجمع كيف يحمل على الواحد
و یا ایجی:
و لأن ما تکرر فیه صیغ الجمع کیف یحمل علی الواحد؟. ولاّن ذلک غیر مناسب لما قبلها و هو قوله
یعنی تا آن جا که من دریافتم این افراد در رد عقاید شیعه این سطور را نگاشته اند و منکر نزول آیه در حق امیر المومنین هستند و فقط عقیده ی شیعه را بیان نموده و رد کرده اند
این برداشت بنده بود از این مقالات اگر اشتباه می کنم بفرمایید

در ثانی توجه بفرمایید این که می فرمایید :

با عرض پوزش به نظر حقیر نادرست می باشد که برای مثال نقض فرموده های شما گفته ی همین سه نفر کافی است که فکر می کنم همه آیه را در شان عامه مومنین می دانند مثلا تفتازانی:
و بالجملة لا يخفى على من تأمل في‏ سياق الآية و كان له معرفة بأساليب الكلام أن ليس المراد بالولي فيها ما يقتضي‏ الإمامة،بل الموالاة و النصرة و المحبة،ثم وصف المؤمنين لما ذكر يجوز أن يكون‏ للمدح و التعظيم،دون التقييد و التخصيص

یعنی این مقدمه دوم هو نیاز به اثبات دارد چرا که شوون مختلفی بین اهل سنت و جماعت وجود دارد
با تشکر بی پایان از توجه شما استاد بزرگوار

اهل سنت: ولی شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان اوردند یقیمون و یوتون به صورت جمع امده است و برای شخص خاصی نیست و هم راکعون هم به صورت جمع امده است والذین هم جمع است و انها اهل رکوع هستند.
اهل تیشع: ولی ما الان کسانی هستند که ایمان اوردند و وزیاد هستند خصوصیاتی دارند مانند رکوع می کنند ولی شما مومنین هستند ایا اتحاد ولی و مولی الیه لازم نمی اید؟

این سوال بنده را پاسخ بدهید اگر می گویید در مورد مومنین است اگر بحث با اهل سنت دارید در مورد ولی بگویید در صحیح بخاری ج5 ص152 ح 4468 مروفع به روایت اچار فرانسه ابوبکر می گوید انا ولی رسول الله بگویید این جا هر معنی که می دهد ان چا هم معنی می دهد

اقای الوسی در روح المعانی در ج 6ص167 می گوید :
وغالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه
یعنی چی :بیشتر خبر های این است که این ایه در شان امام علی نازل شده است
اقای الوسی در روح المعانی در ج 6ص166 می گوید :
والآية عند معظم المحدتيننزلت في عليّ كرم الله تعالى وجهه
این جا دارد ادعای اجماع می کند .

ولی شما خودتونیند باید می گفت اولیا شما مومنین است ..

ولي در اصطلاح چيست؟
ولي ميت، کسي که شؤون ميت و شؤون مقتول به عهده او است.
خود آقاي دمياطي شافعي مي‌گويد: ولي ميت کسي است که بر او نماز مي‌خواند و حتي نماز ميت را به تأخير مي‌اندازد تا ولي برسد:
لكونه هو المستحق للإمامة.
إعانة الطالبين، ج 2، ص 132
اين ولي ميت است که مستحق امامت است.
آقاي الباني هم مي‌گويد:
ولي ميت متصدي اين است که تمام اعمال و قرض‌هاي ميت را پرداخت کند و نمازهاي او را بخواند. ولي ميت؛ يعني کسي که متصدي تمام کارهايي است که ميت در حال حيات انجام مي‌داده است.
ولي دم، کسي است که سلطنت دارد و تمام قصاص يا عفو از قاتل به عهده او است.
ابن رشد اندلسي از شافعي و احمد و ابو ثور و ديگران نقل مي‌کند:
ولي الدم بالخيار إن شاء اقتص وإن شاء أخذ الدية رضي القاتل أو لم يرض.
بداية المجتهد، ج 2، ص 301
ولي دم کسي است که مثلا پدرش از دنيا رفته است و فرزندش ولي دم است.
اين ولي، در حقيقت اختيار دارد که قصاص کند و يا ديه بگيرد.
ولي صغير کسي است که نسبت به صغير حق تصرف دارد.
دکتر وهبه زحيلي که پروفسور است و استاد و رئيس بخش فقه اسلامي در دانشگاه دمشق دانشکده شريعت است مي‌گويد:
فان کان التصرف قابلا لاجازة ولي الصغير کالبيع
فقه اسلامي وادلته، ج 6، ص،3016 و 4519
کسي که ولي صغير است با وجود ولي صغير خود صغير حق تصرف ندارد.
يا بايد ولي اين کار را انجام دهد يا کار متوقف بماند تا اين صغير به بلوغ برسد.
الذى بيده عقدة النكاح هو ولى المرأة
كتب ورسائل وفتاوى ابن تيمية في الفقه، ج 30، ص 366
عائشه مي‌گويد:
قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ أذن وَلِيِّهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ
مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 66
از پيغمبر شنيدم که هر زني بدون اجازه ولي‌اش ازدواج کند، ازدواج او باطل است.
حاکم نيشابوري هم مي‌گويد:
هذا حديث صحيح على شرط الشيخين.
المستدرك على الصحيحين، ج 2، ص 182
اين روايت صحيح است.
ولي زن؛ يعني دوست و ناصر زن؟
کلمه «ولي» که استعمال شده؛ يعني کسي که تصرف در امور زن دارد و تسلط به امورش دارد و بدون او اين زن استقلال ندارد. پس ولي در لغت و اصطلاح مشخص شد.

[=Traditional Arabic]با سلام خدمت کارشناس عزیز
آیا (بدون توجه به تفاسیر) ترجمه زیر از آیه ، با سبک و سیاق آیات قبل و بعد همخوانی بیشتری ندارد؟!
(قسمتهای قرمز ترجمه بنده هست و بقیه ترجمه آیت الله مشکینی)

51)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏[=Traditional Arabic] أَوْلِياءَ [=Traditional Arabic]بَعْضُهُمْ[=Traditional Arabic] أَوْلِياءُ [=Traditional Arabic]بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ



[=Traditional Arabic]52)فَتَرَى الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا في‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ


[=Traditional Arabic]53)وَ يَقُولُ الَّذينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرينَ


[=Traditional Arabic]54)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ[=Traditional Arabic] يُحِبُّهُمْ[=Traditional Arabic] وَ[=Traditional Arabic] يُحِبُّونَهُ[=Traditional Arabic] أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ


[=Traditional Arabic]55)إِنَّما [=Traditional Arabic]وَلِيُّکُمُ[=Traditional Arabic] اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ


[=Traditional Arabic]56)وَ مَنْ[=Traditional Arabic] يَتَوَلَّ [=Traditional Arabic]اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ

51) ای کسانی که ایمان آورده اید ، یهود و نصارا را

[=Traditional Arabic]یاوران و دوستان[=Traditional Arabic] خود مگیرید ، آنها [=Traditional Arabic]دوستان و یاوران[=Traditional Arabic] یکدیگرند ، و هر کس از شما آنها را [=Traditional Arabic]دوست و یاور[=Traditional Arabic] خود گیرد از آنها خواهد بود ( و ستمکار است و ) بی تردید خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.
52) پس کسانی را که در دل هایشان بیماری ( نفاق ) است می بینی که در
[=Traditional Arabic] ( دوستی )[=Traditional Arabic] آنها شتاب می ورزند ، می گویند: بیم داریم که حادثه بدی به ما برسد ( دولت اسلامی سقوط کند و آنها بر ما مسلط شوند ) . امید است که خداوند فتحی ( برای مسلمین ) یا کاری از جانب خود ( هلاک کردن کافران به نحوی دیگر ) پیش آورد تا آنها بر آنچه در دل هایشان پنهان می دارند پشیمان گردند.
53) و کسانی که ایمان آورده اند ( آن گاه که نفاق منافقان ظاهر شد به یکدیگر ) می گویند: آیا اینها بودند که به شدیدترین سوگندهای خود سوگند می خوردند که با شما هستند؟! ( حقّا که ) عمل های آنان ( منافقان ) باطل و بیهوده گشت و خود زیانکار شدند.
54) ای کسانی که ایمان آورده اید ، هر کس از شما از دین خود برگردد ( زیانی به خدا نمی زند ) خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را
[=Traditional Arabic] دوست دارد [=Traditional Arabic]و آنها نیز او را [=Traditional Arabic]دوست دارند[=Traditional Arabic] ، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر کافران مقتدر و پیروز ، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسند. این ( ایمان و محبت و شهامت ) فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می دهد و خداوند ( از نظر وجود و توان و رحمت ) گسترده است و داناست.
55)
[=Traditional Arabic]تنها الله و پیامبرش و مومنانی که نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند و پیوسته فروتن و متواضعند ، دوست شما هستند.[=Traditional Arabic]
56)
[=Traditional Arabic]و هر کس الله و پیامبرش و مومنان را به دوستی بگیرد پس (بداند که) حزب و گروه الله ، پیروزد.

علی مع الحق;375953 نوشت:
[=Traditional Arabic]با سلام خدمت کارشناس عزیز
آیا (بدون توجه به تفاسیر) ترجمه زیر از آیه ، با سبک و سیاق آیات قبل و بعد همخوانی بیشتری ندارد؟!
(قسمتهای قرمز ترجمه بنده هست و بقیه ترجمه آیت الله مشکینی)

51)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى‏

[=Traditional Arabic] أَوْلِياءَ [=Traditional Arabic]بَعْضُهُمْ[=Traditional Arabic] أَوْلِياءُ [=Traditional Arabic]بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ


[=Traditional Arabic]52)فَتَرَى الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا في‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ


[=Traditional Arabic]53)وَ يَقُولُ الَّذينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرينَ


[=Traditional Arabic]54)يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ[=Traditional Arabic] يُحِبُّهُمْ[=Traditional Arabic] وَ[=Traditional Arabic] يُحِبُّونَهُ[=Traditional Arabic] أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ


[=Traditional Arabic]55)إِنَّما [=Traditional Arabic]وَلِيُّکُمُ[=Traditional Arabic] اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ


[=Traditional Arabic]56)وَ مَنْ[=Traditional Arabic] يَتَوَلَّ [=Traditional Arabic]اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ

51) ای کسانی که ایمان آورده اید ، یهود و نصارا را

[=Traditional Arabic]یاوران و دوستان[=Traditional Arabic] خود مگیرید ، آنها [=Traditional Arabic]دوستان و یاوران[=Traditional Arabic] یکدیگرند ، و هر کس از شما آنها را [=Traditional Arabic]دوست و یاور[=Traditional Arabic] خود گیرد از آنها خواهد بود ( و ستمکار است و ) بی تردید خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.
52) پس کسانی را که در دل هایشان بیماری ( نفاق ) است می بینی که در
[=Traditional Arabic] ( دوستی )[=Traditional Arabic] آنها شتاب می ورزند ، می گویند: بیم داریم که حادثه بدی به ما برسد ( دولت اسلامی سقوط کند و آنها بر ما مسلط شوند ) . امید است که خداوند فتحی ( برای مسلمین ) یا کاری از جانب خود ( هلاک کردن کافران به نحوی دیگر ) پیش آورد تا آنها بر آنچه در دل هایشان پنهان می دارند پشیمان گردند.
53) و کسانی که ایمان آورده اند ( آن گاه که نفاق منافقان ظاهر شد به یکدیگر ) می گویند: آیا اینها بودند که به شدیدترین سوگندهای خود سوگند می خوردند که با شما هستند؟! ( حقّا که ) عمل های آنان ( منافقان ) باطل و بیهوده گشت و خود زیانکار شدند.
54) ای کسانی که ایمان آورده اید ، هر کس از شما از دین خود برگردد ( زیانی به خدا نمی زند ) خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را
[=Traditional Arabic] دوست دارد [=Traditional Arabic]و آنها نیز او را [=Traditional Arabic]دوست دارند[=Traditional Arabic] ، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر کافران مقتدر و پیروز ، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسند. این ( ایمان و محبت و شهامت ) فضل خداوند است که به هر کس بخواهد می دهد و خداوند ( از نظر وجود و توان و رحمت ) گسترده است و داناست.
55)
[=Traditional Arabic]تنها الله و پیامبرش و مومنانی که نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند و پیوسته فروتن و متواضعند ، دوست شما هستند.[=Traditional Arabic]
56)
[=Traditional Arabic]و هر کس الله و پیامبرش و مومنان را به دوستی بگیرد پس (بداند که) حزب و گروه الله ، پیروزد.

[h=2]منافات بین ایات 51 و 55[/h]شبهه :اشکال ديگري که وهابيت نسبت به آيه ولايت مطرح مي‌کنند اين است که اگر ولايت به معناي ولي امر و امامت باشد با سياق آيه منافات دارد، بلکه به معني دوست است.
به تعبير آقاي سقاف که از علماي اردن است مي‌گويد: منهاج البدعة
خدا در آيه 55 سوره مائده مي‌فرمايد:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
اينجا کلمه وليکم الله و وليکم رسوله و وليکم الذين آمنوا ، ايشان اين‌ها را به 4 آيه قبل برگردادنده است که مي‌فرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ.
سوره مائده آيه 51
چون در آنجا کلمه اولياء آمده است و در آنجا به معناي محبت و نصرت است، پس در اينجا اين وليکم هم به معناي محبت و نصرت است.
در آيه 54 اين سوره مي‌فرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ.
معتقد هستند که آيه در رابطه با ابوبکر نازل شده است.
شما بگوييد که اين آيه و آيه 55 سياقش دلالت مي‌کند که هر دو آيه براي آقاي ابوبکر است.
همچنين در اين آيه که مي‌فرمايد:
فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ.
سوره مائده آيه 52
اين‌ها هم در رابطه با منافقين است.
آيه بعدي هم که مي‌فرمايد:
وَيَقُولُ الَّذِينَ آَمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ.
سوره مائده آيه 53
اين هم در رابطه با منافقين است.
شما ببينيد که آيه 51 در رابطه با يهود و نصري و آيه 52 و 53 در رابطه با منافقين و آيه 54 در رابطه با ابو بکر و آيه 55 سياق بايد داشته باشد با آيات قبلي.
چه طور شد که با آيه 51 وحدت سياق دارد؛ ولي با آيه 52 و 53 هيچ وحدت سياقي ندارد.
پس با آيه قبل خودش است که شما معتقد هستيد که در رابطه با ابو بکر است چي؟

بسم الله

ammarshia;375896 نوشت:
اهل سنت: ولی شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان اوردند یقیمون و یوتون به صورت جمع امده است و برای شخص خاصی نیست و هم راکعون هم به صورت جمع امده است والذین هم جمع است و انها اهل رکوع هستند.
اهل تیشع: ولی ما الان کسانی هستند که ایمان اوردند و وزیاد هستند خصوصیاتی دارند مانند رکوع می کنند ولی شما مومنین هستند ایا اتحاد ولی و مولی الیه لازم نمی اید؟

این سوال بنده را پاسخ بدهید اگر می گویید در مورد مومنین است اگر بحث با اهل سنت دارید در مورد ولی بگویید در صحیح بخاری ج5 ص152 ح 4468 مروفع به روایت اچار فرانسه ابوبکر می گوید انا ولی رسول الله بگویید این جا هر معنی که می دهد ان چا هم معنی می دهد

سلام علیکم برادر من چرا به نوشته ها دقت نمی فرمایید من اصلا کجا بحث ولی و مولی کردم ؟
کل بحث بنده این است که ما شیعیان به قول این 4 نفر (ایجی تفتازانی جرجانی و قوشجی ) استاد می کنیم و می گوییم که ادعای اجماع کرده اند حال آنکه من احساس می کنم این گونه نیست
ammarshia;375896 نوشت:
اقای الوسی در روح المعانی در ج 6ص167 می گوید :
وغالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم الله تعالى وجهه
یعنی چی :بیشتر خبر های این است که این ایه در شان امام علی نازل شده است
اقای الوسی در روح المعانی در ج 6ص166 می گوید :
والآية عند معظم المحدتيننزلت في عليّ كرم الله تعالى وجهه
این جا دارد ادعای اجماع می کند .
ولی شما خودتونیند باید می گفت اولیا شما مومنین است ..

اولا که بحث من فقط منحصر به آن 4 منبع است نه هیچ منبع دیگری از منابع اهل سنت
ثانیا اجازه بدهید کلمات آلوسی را مطالعه کنیم:
و قيل: هو حال مخصوصة بإيتاء الزكاة، و الركوع ركوع الصلاة، و المراد بيان كمال رغبتهم في الإحسان و مسارعتهم إليه، و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم اللّه تعالى وجهه،
یعنی در این جا عقیده ی خود را مطرح نمی کند بلکه کلامی که وجود دارد را بیان می کند چرا که در چند خط بعد می گوید:
و الثاني أنا لا نسلم الإجماع على نزولها في الأمير كرم اللّه تعالى وجهه، فقد اختلف علماء التفسير في ذلك،
فروى أبو بكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضي اللّه تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار،
و
قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في عليّ كرم اللّه تعالى وجهه،
فقال: هو منهم يعني أنه كرم اللّه تعالى وجهه داخل أيضا في المهاجرين و الأنصار و من جملتهم.

و در مورد عبارت بعدی اجازه دهید متن کامل را بیاورم:
هذا «و من باب الإشارة في الآيات»: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ أي صلاة الشهود و الحضور الذاتي وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ أي زكاة وجودهم وَ هُمْ راكِعُونَ أي خاضعون في البقاء باللّه.
و الآية عند معظم المحدثين نزلت في عليّ كرم اللّه تعالى وجهه، و الإمامية- كما علمت- يستدلون بها على خلافته بعد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم بلا فصل، و قد علمت منا ردهم- و الحمد للّه سبحانه- رد كلام و كثير من الصوفية قدس اللّه تعالى أسرارهم يشير إلى القول بخلافته كرم اللّه تعالى وجهه بعد الرسول عليه الصلاة و السلام بلا فصل أيضا إلا أن تلك الخلافة عندهم هي الخلافة الباطنة التي هي خلافة الإرشاد و التربية و الإمداد و التصرف الروحاني لا الخلافة الصورية التي هي عبارة عن إقامة الحدود الظاهرة و تجهيز الجيوش و الذب عن بيضة الإسلام و محاربة أعدائه بالسيف و السنان، فإن تلك عندهم على الترتيب الذي وقع كما هو مذهب أهل السنة، و الفرق عندهم بين الخلافتين كالفرق بين القشر و اللب، فالخلافة الباطنة لب الخلافة الظاهرة، و بها يذب عن حقيقة الإسلام، و بالظاهرة يذب عن صورته، و هي مرتبة القطب في كل عصر، و قد تجتمع مع الخلافة الظاهرة كما اجتمعت في علي كرم اللّه تعالى وجهه أيام إمارته، و كما تجتمع في المهدي أيام ظهوره، و هي و النبوة رضيعا ثدي، و إلى ذلك الإشارة بما
يروونه عنه عليه الصلاة و السلام من قوله: «خلقت أنا و علي من نور واحد»
و كانت هذه الخلافة فيه كرم اللّه تعالى وجهه على الوجه الأتم.

در این مورد تا جایی که سواد بنده می رسد حق با شما است البته اشاره ای به شان نزول نمی کند
در متن نکات جالب دیگری هم هست یعنی حتی به نظر می رسد قول اول خود را به وسیله سطور دیگر قطعی می کند یعنی کاملا اعتراف می کند که آیه در مورد امیر المومنین است

ammarshia;375896 نوشت:
ولي در اصطلاح چيست؟
...

این بحث ها را جای دیگر پیگیری فرمایید

در آخر به چند نکته اشاره می کنم که ابهامات را بر طرف کرده و به متن سوال بپردازیم
اولا بنده ی حقیر اگر قابل باشم شیعه امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام هستم و هیچ قصد ندارم که اثبات کنم آیه در شانشان وارد نشده
ثانیا سوال بنده فقط و فقط در مورد همین چهار سند از کتب اهل سنت است و نه حتی آلوسی که در بالا متن آن را آوردم
ثالثا سوال بنده دقیقا این است : ما شیعیان در بسیاری از کتبمان نوشته ایم که این 4 کتاب می گویند که آیه ی ولایت در شأن امیر مومنان نازل شده و حال آنکه بنده از متن اینگونه برداشت نمی کنم
لطفا در این تایپک فقط به این سوال بپردازید و مطالب دیگر را به تایپک های دیگر منتقل کنید
با تشکر فراوان

سید امین;375794 نوشت:
استاد صدرا
اولا اگر توجه فرمایید به نظر می رسد که تفتازانی اعتقاد شیعه را مطرح می کند و پاسخ می دهد و شما فقط یک بخش از سخنان او که در حال تشریح عقاید شیعه است را می فرمایید مثلا شما در هنگام تدریس بفرمایید:
اهل سنت می گویند : (( بعد از پیامبر ابابکر خلیفه ی مسلمین است)) و بعد از آن ، آن با اسناد عقلی و نقلی این گفته را رد کنید و بعد از کلاس کسی از اهل سنت به شما بگوید : شما که می گویید: (( بعد از پیامبر ابابکر خلیفه ی مسلمین است)) در نتیجه ...
بنا بر این به عقیده ی بنده این حرف ما بی انصافی است که دقیقا آن جایی را که عقاید ما را مطرح می کند برداریم و با آن محاجه کنیم او که عقاید خود را بیان نمی کند
ثانیا بعد از این حرف آن را رد می کند و به وضوح تمام مومنین را به عنوان مخاطب آیه می شمارد اگر لطف بفرمایید و قسمت مربوطه را با دقت بخوانید متوجه می شوید

با تشکر فراوان از وقت گذاری و توجه شما

با سلام و عرض ادب

برادر عزیزم در این قسمت تفتازانی در مقام بیان استدلال شیعه و رد بر آن نیست؛ بلکه در مقام بیان اعتقاد خویش است(دقت بفرمائید)، که وی می گوید: این آیه به اجماع مفسرین در مورد علی بن ابی طالب نازل شده است. و این قسمت محل بحث ما است که گفته شد اهل سنت آنرا قبول دارند.

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏» نزلت باتفاق المفسرين في علي‏ بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته.

اما مطالب دیگر در نقد این اجماع نمی باشد؛ بلکه در مقام بیان دلالت آیه است؛ که این آیه آیا اثبات امامت می کند یا خیر؟ که در این موضع ما با اهل سنت اختلاف داریم.

موفق باشید.

سید امین;376098 نوشت:
بسم الله

سلام علیکم برادر من چرا به نوشته ها دقت نمی فرمایید من اصلا کجا بحث ولی و مولی کردم ؟
کل بحث بنده این است که ما شیعیان به قول این 4 نفر (ایجی تفتازانی جرجانی و قوشجی ) استاد می کنیم و می گوییم که ادعای اجماع کرده اند حال آنکه من احساس می کنم این گونه نیست

اولا که بحث من فقط منحصر به آن 4 منبع است نه هیچ منبع دیگری از منابع اهل سنت
ثانیا اجازه بدهید کلمات آلوسی را مطالعه کنیم:
و قيل: هو حال مخصوصة بإيتاء الزكاة، و الركوع ركوع الصلاة، و المراد بيان كمال رغبتهم في الإحسان و مسارعتهم إليه، و غالب الأخباريين على أنها نزلت في علي كرم اللّه تعالى وجهه،
یعنی در این جا عقیده ی خود را مطرح نمی کند بلکه کلامی که وجود دارد را بیان می کند چرا که در چند خط بعد می گوید:
و الثاني أنا لا نسلم الإجماع على نزولها في الأمير كرم اللّه تعالى وجهه، فقد اختلف علماء التفسير في ذلك،
فروى أبو بكر النقاش صاحب التفسير المشهور عن محمد الباقر رضي اللّه تعالى عنه أنها نزلت في المهاجرين و الأنصار،
و
قال قائل: نحن سمعنا أنها نزلت في عليّ كرم اللّه تعالى وجهه،
فقال: هو منهم يعني أنه كرم اللّه تعالى وجهه داخل أيضا في المهاجرين و الأنصار و من جملتهم.

و در مورد عبارت بعدی اجازه دهید متن کامل را بیاورم:
هذا «و من باب الإشارة في الآيات»: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ أي صلاة الشهود و الحضور الذاتي وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ أي زكاة وجودهم وَ هُمْ راكِعُونَ أي خاضعون في البقاء باللّه.
و الآية عند معظم المحدثين نزلت في عليّ كرم اللّه تعالى وجهه، و الإمامية- كما علمت- يستدلون بها على خلافته بعد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم بلا فصل، و قد علمت منا ردهم- و الحمد للّه سبحانه- رد كلام و كثير من الصوفية قدس اللّه تعالى أسرارهم يشير إلى القول بخلافته كرم اللّه تعالى وجهه بعد الرسول عليه الصلاة و السلام بلا فصل أيضا إلا أن تلك الخلافة عندهم هي الخلافة الباطنة التي هي خلافة الإرشاد و التربية و الإمداد و التصرف الروحاني لا الخلافة الصورية التي هي عبارة عن إقامة الحدود الظاهرة و تجهيز الجيوش و الذب عن بيضة الإسلام و محاربة أعدائه بالسيف و السنان، فإن تلك عندهم على الترتيب الذي وقع كما هو مذهب أهل السنة، و الفرق عندهم بين الخلافتين كالفرق بين القشر و اللب، فالخلافة الباطنة لب الخلافة الظاهرة، و بها يذب عن حقيقة الإسلام، و بالظاهرة يذب عن صورته، و هي مرتبة القطب في كل عصر، و قد تجتمع مع الخلافة الظاهرة كما اجتمعت في علي كرم اللّه تعالى وجهه أيام إمارته، و كما تجتمع في المهدي أيام ظهوره، و هي و النبوة رضيعا ثدي، و إلى ذلك الإشارة بما
يروونه عنه عليه الصلاة و السلام من قوله: «خلقت أنا و علي من نور واحد»
و كانت هذه الخلافة فيه كرم اللّه تعالى وجهه على الوجه الأتم.

در این مورد تا جایی که سواد بنده می رسد حق با شما است البته اشاره ای به شان نزول نمی کند
در متن نکات جالب دیگری هم هست یعنی حتی به نظر می رسد قول اول خود را به وسیله سطور دیگر قطعی می کند یعنی کاملا اعتراف می کند که آیه در مورد امیر المومنین است

این بحث ها را جای دیگر پیگیری فرمایید

در آخر به چند نکته اشاره می کنم که ابهامات را بر طرف کرده و به متن سوال بپردازیم
اولا بنده ی حقیر اگر قابل باشم شیعه امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام هستم و هیچ قصد ندارم که اثبات کنم آیه در شانشان وارد نشده
ثانیا سوال بنده فقط و فقط در مورد همین چهار سند از کتب اهل سنت است و نه حتی آلوسی که در بالا متن آن را آوردم
ثالثا سوال بنده دقیقا این است : ما شیعیان در بسیاری از کتبمان نوشته ایم که این 4 کتاب می گویند که آیه ی ولایت در شأن امیر مومنان نازل شده و حال آنکه بنده از متن اینگونه برداشت نمی کنم
لطفا در این تایپک فقط به این سوال بپردازید و مطالب دیگر را به تایپک های دیگر منتقل کنید
با تشکر فراوان


سلام علیکم برادر
حرفتان درست بنده فقط گفتم اگر بحث با اهل ست می کنید این بیاناتی که بنده عرض کردم که از سخنان حضرت ایت الله قزوینی هست استفاده کنید و این سوالات را بپرسید .
بنده خودمم همین طور است که در مورد اسنادی که اساتید می دهند تحقیق می کنم که ایا این طور است یا خیر و اگر این طور نبود می روم در سایت اساتید می پرسم و جواب می دهند شما شیعه هستید شکی در این نیست و البته بعضی فکر می کنند که کسی که سوال میپرسد وهابی هست که این چنین نیست
موفق باشید

صدرا;376127 نوشت:
با سلام و عرض ادب

برادر عزیزم در این قسمت تفتازانی در مقام بیان استدلال شیعه و رد بر آن نیست؛ بلکه در مقام بیان اعتقاد خویش است(دقت بفرمائید)، که وی می گوید: این آیه به اجماع مفسرین در مورد علی بن ابی طالب نازل شده است. و این قسمت محل بحث ما است که گفته شد اهل سنت آنرا قبول دارند.

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏» نزلت باتفاق المفسرين في علي‏ بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته.

اما مطالب دیگر در نقد این اجماع نمی باشد؛ بلکه در مقام بیان دلالت آیه است؛ که این آیه آیا اثبات امامت می کند یا خیر؟ که در این موضع ما با اهل سنت اختلاف داریم.

موفق باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام جناب صدرا
شما مطلب بنده را مطالعه نمی کنید و بی لطفی می کنید همین عبارتی را که شما در دو پست متوالی می آورید را بنده با صفحات مجاورش آوردم توجه کنید:
 إشارة إلى الدليل النقلي من الكتاب و تقريره أن قوله تعالى:
إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ  ١ نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته. و كلمة «إنما» للحصر بشهادة النقل و الاستعمال. و الولي كما جاء بمعنى الناصر فقد جاء بمعنى المتصرف، و الأولى و الأحق بذلك يقال: أخو المرأة وليها. و السلطان ولي من لا ولي له. و فلان ولي الدم. و هذا هو المراد هاهنا، لأن الولاية بمعنى النصرة تعم جميع المؤمنين لقوله تعالى: وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ  ٢ فلا يصح حصرها في المؤمنين الموصوفين بإقامة الصلاة، و إيتاء الزكاة حال الركوع. و المتصرف من المؤمنين في أمر الأمة يكون هو الإمام، فتعين علي (رضي اللّه عنه) لذلك إذ لم توجد هذه الصفات في غيره.

یعنی همین عبارتی که شما آوردید را آورده و در پی آن بقیه حرف های بنده و شما را آورده است و آخرش هم غایة استدلال ما را می گوید که امیرالمومنین امام است
و بعدش می گوید:
و الجواب

و بعدش حرف هایی را برای رد عقاید شیعه مطرح می کند
این دلیل بنده برای این بود که تفتازانی در حال بیان عقاید شیعه است حال اگر شما نظر دیگری دارید لطفا با دلیل مطرح بفرمایید

بسم الله

آزاد انديش;376281 نوشت:
سلام، فكر مي كنم قسمتي كه جناب ma44 از پست بنده انتخاب كردند، بسيار مرتبط با بحث شماست زيرا اگر ثابت شود كه خطاب آيه مفرد نيست كه فقط به يك نفر بخورد: الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»،( نگفته :و هم راكع ) ، بحث شما چهره كاملا متفاوتي پيدا مي كند.
همچنين اگر بپذيريد كه ركوع به اين معناي اصطلاحي شما نيست ، باز بحث شما منقلب مي شود،( البته اگر تعصب اجازه دهد)

متشكرم

نمی دانم چرا هیچ کس توجه نمی کند!
برادر بزرگوار این تایپک در صدد اثبات یا نفی هیچ چیز نیست
هدفش فقط بررسی اقوال 4 تن از علمای کلامی اهل سنت است و بس
و در مورد حرف شما که مدام اصرار می ورزید که آیه را از شان امیر المومنین خارج کنید یا معنی آن را از اولی الامری خارج کنید باید بگویم که اگر شیعه هستید که روایات به فوق تواتر در این مورد رسیده و هیچ جای انکار نیست و اگر سنی هستید که بحث فرق می کند و باید به تفصیل در جایی خارج از این تایپک با فردی عالم تر از بنده بحث کنید و اگر هیچ یک از این دو نیستید باید در اسلام خود تجدید نظر کنید چرا که همان گونه که در نامه ی خصوصی به شما عرض کردم قرآن مجمل است و نمی توان با اتکای به آن به تنهایی به راه نجات رسید و این مطلب از خود قرآن قابل استخراج است بدون روایات چگونه نماز می خوانید ؟
چگونه حج می گذارید ؟ اکثر احکام بدون روایات غیر قابل دسترسی است
و السلام من اتبع الهدی و دین الحق

بسم الله
سوالم را از سایت آیت الله میلانی حفظه الله پرسیدم فرمودند: " وقتی استدلال را نقل می کنند ، و استدلال مشتمل بر چند مطلب باشد ، اما در مقام جواب بعضی از مطالب را پاسخ نداده باشند خواه ناخواه دلالت بر قبول خواهد داشت .

سید امین;378054 نوشت:
بسم الله
سوالم را از سایت آیت الله میلانی حفظه الله پرسیدم فرمودند: " وقتی استدلال را نقل می کنند ، و استدلال مشتمل بر چند مطلب باشد ، اما در مقام جواب بعضی از مطالب را پاسخ نداده باشند خواه ناخواه دلالت بر قبول خواهد داشت .

آهان یعنی مثلا تفتازانی و یارانش که استدلال شیعه به این آیه رو نقد کرده و جواب داده، شأن نزول این آیه رو قبول داره که در حقّ امیرالمؤمنین(ع) است ولی دلالت آیه بر امامت آن حضرت را قبول ندارند.

سید امین;378054 نوشت:
بسم الله
سوالم را از سایت آیت الله میلانی حفظه الله پرسیدم فرمودند: " وقتی استدلال را نقل می کنند ، و استدلال مشتمل بر چند مطلب باشد ، اما در مقام جواب بعضی از مطالب را پاسخ نداده باشند خواه ناخواه دلالت بر قبول خواهد داشت .

آهان من الان متوجه منظورتون شدم، جواب خوبی دادن ولی طبق حرف خودتون، عده از علمای اهل سنت در مورد این آیه اینطوری گفتن:
سید امین;375686 نوشت:
نگاه بفرمایید به قول تفتازانی که می گوید:
إنما يصح بدليل و خفاء الاستدلال بالآية على الصحابة عموما، و على علي مخصوصا في غاية البعد.
یا جرجانی که میینویسد:
و لان ما تكرر فيه صيغ الجمع كيف يحمل على الواحد
و یا ایجی:
و لأن ما تکرر فیه صیغ الجمع کیف یحمل علی الواحد؟. ولاّن ذلک غیر مناسب لما قبلها و هو قوله
یعنی تا آن جا که من دریافتم این افراد در رد عقاید شیعه این سطور را نگاشته اند و منکر نزول آیه در حق امیر المومنین هستند و فقط عقیده ی شیعه را بیان نموده و رد کرده اند

بنابراین اجماعی برای شان نزول این آیه وجود نداره، مگر اینکه این چند نفر مفسر نباشن، که در اون صورت حرف آقای میلانی (رحمت اللله علیه) مورد خدشه نیست.

بسم الله

ahmad-ahmad;378097 نوشت:
بنابراین اجماعی برای شان نزول این آیه وجود نداره، مگر اینکه این چند نفر مفسر نباشن، که در اون صورت حرف آقای میلانی (رحمت اللله علیه) مورد خدشه نیست.

متوجه نشدم چی می فرمایین
آن قسمت هایی که بنده عرض کردم از کتب علی الظاهر اعتراض بر دلالت آیه است نه شان نزول آیه و اجماع

Hadi99g;378085 نوشت:
آهان یعنی مثلا تفتازانی و یارانش که استدلال شیعه به این آیه رو نقد کرده و جواب داده، شأن نزول این آیه رو قبول داره که در حقّ امیرالمؤمنین(ع) است ولی دلالت آیه بر امامت آن حضرت را قبول ندارند.

بله بنده هم همین رو متوجه شدم

سلام عليكم برادر سید امین .
در مورد اجماع که شما دارید نقل می کنید سخن شما درست است این بزرگواران اهل سنت کتاب کلامی دارند و در کتاب کلامی نقل قول می اورند بعد نقد می کنند در این جا دارد از خواجه نصیر طوسی نقل می کند اما جواب ندارد بالاخره اگر این را در کنار ان مدرک روح المعانی ج3 بگذاریم درست در می اید به همین دلیل علما استناد کردند
خوااجه نصیر را حضرت ایت الله سید قزوینی عرض کردند دلیلش را از یکی از اساتید شبکه ولایت پرسیدم
با تشکر

با سلام

به مناسبت تبريك عيد سعيد غدير خم واكمال دين و اتمام نعمت احاديث صحيحي آورده ميشود :

6551 - حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ , ثنا الْفَضْلُ بْنُ دُكَيْنِ أَبُو نُعَيْمٍ الْأَحْوَلُ , ثنا مُوسَى بْنُ قَيْسٍ الْحَضْرَمِيُّ , عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ , قَالَ: تَصَدَّقَ عَلِيٌّ بِخَاتَمِهِ وَهُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتْ: {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتَوْنَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ} [المائدة: 55]

الكتاب: تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم
المؤلف: أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمي، الحنظلي، الرازي ابن أبي حاتم (المتوفى: 327هـ)
المحقق: أسعد محمد الطيب
الناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز - المملكة العربية السعودية
الطبعة: الثالثة - 1419 هـ

وَرَوَاهُ ابْنُ مَرْدُويه، مِنْ طَرِيقِ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي سِنان، عَنِ الضَّحَّاكِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَائِمًا يُصَلِّي، فَمَرَّ سَائِلٌ وَهُوَ رَاكِعٌ، فَأَعْطَاهُ خَاتَمَهُ، فَنَزَلَتْ: {إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الْآيَةَ.

الكتاب: تفسير القرآن العظيم
المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)

12213 - حدثنا إسماعيل بن إسرائيل الرملي قال، حدثنا أيوب بن سويد قال، حدثنا عتبة بن أبي حكيم في هذه الآية:"إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا"، قال: علي بن أبي طالب.
12214 - حدثني الحارث قال، حدثنا عبد العزيز قال، حدثنا غالب بن عبيد الله قال: سمعت مجاهدًا يقول في قوله:"إنما وليكم الله ورسوله"، الآية، قال: نزلت في علي بن أبي طالب، تصدَّق وهو راكع.

الكتاب : جامع البيان في تأويل القرآن
المؤلف : محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري،
[ 224 - 310 هـ ]
المحقق : أحمد محمد شاكر


اما پاسخ شما

 إشارة إلى الدليل النقلي من الكتاب و تقريره أن قوله تعالى:
إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ
 ١ نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته. و كلمة «إنما» للحصر بشهادة النقل و الاستعمال. و الولي كما جاء بمعنى الناصر فقد جاء بمعنى المتصرف، و الأولى و الأحق بذلك يقال: أخو المرأة وليها. و السلطان ولي من لا ولي له. و فلان ولي الدم. و هذا هو المراد هاهنا، لأن الولاية بمعنى النصرة تعم جميع المؤمنين لقوله تعالى: وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ  ٢ فلا يصح حصرها في المؤمنين الموصوفين بإقامة الصلاة، و إيتاء الزكاة حال الركوع. و المتصرف من المؤمنين في أمر الأمة يكون هو الإمام، فتعين علي (رضي اللّه عنه) لذلك إذ لم توجد هذه الصفات في غيره.

و الجواب منع كون الولي بمعنى المتصرف في أمر الدين و الدنيا. و الأحق بذلك على ما هو خاصة الإمام، بل الناصر و الموالي و المحب على ما يناسب ما قبل الآية و ما بعدها، و هو قوله تعالى يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلنَّصٰارىٰ أَوْلِيٰاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ  ٣ .
فإن الحصر إنما يكون بإثبات ما نفى عن الغير. و ولاية اليهود و النصارى المنهى عن اتخاذها ليست هي التصرف و الإمامة، بل النصرة و المحبة، و قوله تعالى:
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اَللّٰهِ هُمُ اَلْغٰالِبُونَ  ۴ 


ايشون بر اساس ظاهر متن تا اينجا رو قبول داره :
إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ  ١ نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته

اما معناي كلمه ولي رو در اين ايه اونطور كه شيعيان قبول دارند قبول نمي كنه
زيرا در قسمت " يقال:" هيچ سخني نمياره كه اين ايه در شان علي نازل نشده فقط و فقط به اين شبهه ميپردازه كه "ولي"به فلان معنا نيست و ايات مياره و دلايل ...

خود شان نزول رو چون رد نكرده يعني قبول داره

در كتاب مواقف نيز او ابتدا نظر شيعه را مي گويد :
وأجمع أئمة التفسير أن المراد علي
وللإجماع على أن غيره غير مراد
والجواب أن المراد هو الناصر
..................
الي اخر ...

او در اينجا نيزبعد از اوردن نظر شيعه رديه خودش را ارائه مي كند اما تا 12 صفحه بعدش را كه من مطالعه كردم نديدم بر اينكه اين ايه در شان علي نازل شده باشد را رد كرده باشد
در حدود همان 12 صفحه بعد باز مي گويد : وقد أجمع أئمة التفسير على أن المراد بالذين يقيمون الصلاة إلى قوله تعالى وهم راكعون علي
فإنه كان في الصلاة راكعا فسأله سائل فأعطاه خاتمه فنزلت الآية

و باز بعد مي گويد و الجواب ....
اما باز هم به شان نزول ايراد نمي گيرد و فقط به معناي ولي ايراد ميگرد :
والجواب إن المراد هو الناصر ...

او نيز شان نزول را قبول كرده اما معناي ولايت را قبول نكرده

ammarshia;378205 نوشت:
سلام عليكم برادر سید امین .
در مورد اجماع که شما دارید نقل می کنید سخن شما درست است این بزرگواران اهل سنت کتاب کلامی دارند و در کتاب کلامی نقل قول می اورند بعد نقد می کنند در این جا دارد از خواجه نصیر طوسی نقل می کند اما جواب ندارد بالاخره اگر این را در کنار ان مدرک روح المعانی ج3 بگذاریم درست در می اید به همین دلیل علما استناد کردند
خوااجه نصیر را حضرت ایت الله سید قزوینی عرض کردند دلیلش را از یکی از اساتید شبکه ولایت پرسیدم
با تشکر

برادر پس این چیه چرا این قدر تند حرف می زنید یک ذره اروم باشید به اعصابتان..
ابروی شیعه با این پست ها از بین نمی بره بلکه تقویت می شود ما گفتیم فرض که می خواید با اهل سنت بحث کنید این مطالب را هم بگیرید
ابروی شیعه چه هست در شبکه المتسقله مناظره ای شد میان شیعه وسنی سنی همین سوال پرسید شیعه ماند تو جواب باید بگوییم او بی سواد بوده است !!!؟؟
ابروی شیعه این وقت ها نمی ره و ما با همین مطالب بر عکس سنی ها و وهابی ها را میخ کوب می کنیم و اصلا این اجماع را هم مطرح نمی کنیم چون هر چی بگیم قبول نمی کنند
این دوستان ابروی شیعه را خریدند نه که بردند برادر خیر البریه از قدیمی ها هست پدر وهابی ها را در اورده است .برادر به خاطر یک پست که ان هم از دلسوزیست نباید این قدر بکوبیم
این یک قاعده ادبی در کتب کلامی چنین اتفاقی پیش می افته
اصلا ربط رد کردن نیست وقتی که می گه خواجه نصیر الدین گفته در حق حضرت علی ع از نظر عقلی کل مطلبی که استناد می کنیم باطل است چون سخن شیخ نصیر الدین هیچ ارزشی ندارد برای ان ها ،ولی وقتی قواعد را می اریم در بحث با اهل سنت این قضیه درست می شود ..
یا قواعد بحثی دیگر که ایت الله میلانی برخی از ان ها را کتاب نفخات الازهار اورده است

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم


sshr;491921 نوشت:
بابا سوال كننده يه چيز ديگه پرسيده !
سه صفحه بحث كرديد اصلا نفهميديد چي سوال كرده !
چرا وقتي سوال رو نفهميديد هي جواب هاي بي مورد ميدين ؟

سوال كننده ميگه عالم سني يه مطلبي رو اورده رد كرده
حالا شماها هي چيزاي ديگه بگيد !
هي شبهات ديگه رو مطرح كنيد !!

ابروي هرچي بحث كننده شيعه هست برديد !!

من نمي دونم كساني كه اطلاعات ندارن حرف نزنن ميگن لالن ؟!


برادر بزرگوار اگر بر این کلمات حقیر که ماه ها پیش نگاشته شده که کلمات مبارک آیت الله میلانی را عینا نقل کردم از سر مرحمت نظری می فرمودید این بحث دیگر در نظرتان "آبرو ریزی" نبود


سید امین;378054 نوشت:
بسم الله
سوالم را از سایت آیت الله میلانی حفظه الله پرسیدم فرمودند: " وقتی استدلال را نقل می کنند ، و استدلال مشتمل بر چند مطلب باشد ، اما در مقام جواب بعضی از مطالب را پاسخ نداده باشند خواه ناخواه دلالت بر قبول خواهد داشت .


و دوباره تکرار کلمات بنده را تکرار نمی فرمودید



sshr;491922 نوشت:
اما پاسخ شما
ايشون بر اساس ظاهر متن تا اينجا رو قبول داره :
إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ  ١ نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب (رضي اللّه عنه) حين أعطى السائل خاتمه و هو راكع في صلاته
اما معناي كلمه ولي رو در اين ايه اونطور كه شيعيان قبول دارند قبول نمي كنه
زيرا در قسمت " يقال:" هيچ سخني نمياره كه اين ايه در شان علي نازل نشده فقط و فقط به اين شبهه ميپردازه كه "ولي"به فلان معنا نيست و ايات مياره و دلايل ...
خود شان نزول رو چون رد نكرده يعني قبول داره


پس جسارتا بهتر است کمی با دقت بیشتر مطالب را بخوانید و به سیر بحث توجه کافی بنمایید
ضمنا اگر برایتان مقدور است کمی روی لحن و کلماتی که برای تکلم انتخاب می فرمایید دقت کنید که خدایی نکرده برای شیعیان امام زمان موجب "آبرو ریزی" نشود

سلام
چند نکته
1- اجماع در کتب اهل سنت وجود ندارد
2- نبود اجماع هیچ ضرری به استدلال بر آیه ندارد
3- سند از دو دو روش صحیح است
۴- به نظر شخصی بنده در برخی موارد بزرگان اشتباهاتی هم دارند.
۵- بی تعارف میگم در کتب خود ما شیعیان هم هست مواردی که استدلال اهل تسنن رو نقل می کنند و به بخشی از اون جواب میدن
با اینکه تمام سخن اهل تسنن رو قبول ندارن
و صرفا از این حرف نمیشه گفت چون جواب نداده پس قبول داره
یعنی کلیت نداره
در حد موجبه جزئیه درسته اما موجبه کلیه خیر

mohebeali;495092 نوشت:
سلام
چند نکته
1- اجماع در کتب اهل سنت وجود ندارد
2- نبود اجماع هیچ ضرری به استدلال بر آیه ندارد
3- سند از دو دو روش صحیح است
۴- به نظر شخصی بنده در برخی موارد بزرگان اشتباهاتی هم دارند.
۵- بی تعارف میگم در کتب خود ما شیعیان هم هست مواردی که استدلال اهل تسنن رو نقل می کنند و به بخشی از اون جواب میدن
با اینکه تمام سخن اهل تسنن رو قبول ندارن
و صرفا از این حرف نمیشه گفت چون جواب نداده پس قبول داره
یعنی کلیت نداره
در حد موجبه جزئیه درسته اما موجبه کلیه خیر

سلام علیکم
1- خیلی لطف فرمودید که ما را پس از مدت ها سر گشتگی به راه آوردید و جواب مسئله ی چند ماهه ی ما را در همان نکته ی اولتان فرمودید فقط اگر لطفی فرمایید و این کلام درر بار حضرتتان را به زینت دلیل مزین فرمایید صد چندان شاکر حضرت عالی می شویم
2- حتما همین طور است ولی وجود آن مقوی استدلال ما است
3- متوجه نشدم
4- نظر شما محترم است به نظر حقیر هم هیچ کس جز کسانی که خداوند عصمت ایشان را امضا فرموده مصون از سهو و خطا نیستند ولکن علما بزرگان امت اند و مخصوصا در کتب روایی که نهایت را می فرمایند کلام نورانیشان قابل اعتنا است خلاصه کلام بنده با کمال احترامی که برای حضرت عالی قائلم ترجیح می دهم که بین سطور شما و کتب قطور کلامی که در توصیف آن ها کلام رفت که نویسندگان آن ها امثال سلطان الواعظین شیرازی ، شرف الدین موسوی عاملی ، آیت الله میلانی و ... رضوان الله تعالی علیهم هستند رای آن بزرگواران را برگزینم
5-لطفا همین طور که بی تعارف این کلام را فرمودید بدون تعارف نمونه های آن را هم بیاورید تا تحویل آیت الله میلانی بدهم و جوابش را تسلیم حضورتان کنم
در مورد جملات آخر هم جوابم همان جواب اول است کلامتان مزین به سند نیست!
یا علی

1-کسانی که مدعی اجماع هستند باید دلیل بیاورند نه منکرین
اصل بر عدم است
ثانیا ادله ای که برخی از علما بر اثبات اجماع بیان کرده اند رو بررسی کردم دو اشکال وجود داشت
الف تنها دلیل بر اجماع عدم رد استدلال شیعه است که این سخن نمی تواند دلیل باشد زیرا روش علما بر این نیست که تمام اجزا استدلال طرف مقابل رو رد کنند بلکه مهمترین بخش های آنرا رد می کنند
می توانید این روش رو در کتب فقهی و اصولی ببینید
ب با توجه به اختلاف در شان نزول ادعای اجماع صحیح نیست
شما تقریبا به هر کتاب تفسیری مراجعه کنید می توانید این اختلاف رو ببینید از طبری (م310) تا به امروز
پس اجماعی نیست
ث
۲ بله در صورت اثبات بسیار کمک می کند
۳ برخی از اهل تسنن در پی تضعیف سند شان نزول آیه هستند به همین دلیل گفتم از دو روش می توان شان نزول را تصحیح نمود.
۴ تا زمانی که اشتباه برای شخص واضح نشده باشد یقینا همینطور است.
۵ در بخش اول عرض کردم.

بسم الله

mohebeali;497680 نوشت:
1-
کسانی که مدعی اجماع هستند باید دلیل بیاورند نه منکرین
اصل بر عدم است
ثانیا ادله ای که برخی از علما بر اثبات اجماع بیان کرده اند رو بررسی کردم دو اشکال وجود داشت
الف تنها دلیل بر اجماع عدم رد استدلال شیعه است که این سخن نمی تواند دلیل باشد زیرا روش علما بر این نیست که تمام اجزا استدلال طرف مقابل رو رد کنند بلکه مهمترین بخش های آنرا رد می کنند
می توانید این روش رو در کتب فقهی و اصولی ببینید
ب با توجه به اختلاف در شان نزول ادعای اجماع صحیح نیست
شما تقریبا به هر کتاب تفسیری مراجعه کنید می توانید این اختلاف رو ببینید از طبری (م310) تا به امروز
پس اجماعی نیست
ث

اولا اصل بر امکان است نه انکار ، رد و اثبات هر دو دلیل می خواهد
الف. برای قسمت رنگ شده اگر ممکن است سند بیاورید
ب. اجماع علما از نظر یک عالم خاص بیان شده دوست عزیز نه این که بگوییم همه این را گفته اند

موضوع قفل شده است