جمع بندی یقین آور نبودن اعجاز قرآن

تب‌های اولیه

102 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پرسش:
اعجاز قرآن به هیچ وجه من الوجوه یقین آور نیست . زیرا یک فرد یا خودش باید عرب زبان باشد یا به شخص دیگری(اهل فن و ادبا) رجوع کند. فرد غیر عرب زبان خودش که عربی نمیداند لذا هیچگاه شخصا نخواهد توانست به اعجاز قرآن یقین کند و همواره راه تشکیک برای او باز خواهد بود.و چیزی که نتوان به یقین و از ته قلب به اعجاز آن شهادت داد نمیتواند یک حجت از طرف خدا برای تمام انسان ها باشد
.

پاسخ:
1. حجت پیامبر خاتم یعنی قرآن عزیزصرفا دارای اعجاز بیانی نیست. بلکه وجوه بسیاری از اعجاز را واجد است که مخاطبان قران کریم در هر عصر و زمان و مکانی و با هر زبانی می توانند با رجوع به آن وجوه، به الهی بودن قرآن عزیز پی ببرند. کما اینکه در این هزار و اندی سال چنین بوده است. و اتفاقا هر چه می گذرد پرده از وجوه بیشتری از اعجاز قرآن عزیز برداشته شده و اعجازش ملموس تر و مشهود تر و فراگیر تر می شود.

2. برای درک اعجاز بیانی قرآن عزیز باید به سیره عقلا عمل کرد. یعنی یا باید عرب زبان بود یا عربی آموخت و یا به نظر صاحبان فن در این زمینه مراجعه نمود. این راهکار تمامی نوع بشر از ابتدای خلقت تا انتهای آن است. با زدن زیر میز اطمینان و اعتماد به علوم، نه تنها سنگی روی سنگ بند نمی شود بلکه هیچ پایه و مایه و اساسی برای زیر ساخت علمی بشر باقی نخواهد ماند .
لذا غیر عرب زبانان برای درک اعجاز بیانی قرآن عزیز باید به سیره عقلا عمل کنند یعنی یا باید خود اقدام به یادگیری زبان عربی کنند و یا به آراء اهل فن و متخصصان در این مورد رجوع نمایند. فرض دیگری ندارد.( مخاطب اولیه قران کریم که عرب زبانان عصر نزول بودند اعم از باسواد و بی سواد متوجه اعجاز بیانی آن می شدند و طبعا مخالفان پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای خنثی کردن تاثیر اعجاز قرآن عزیز به مردم می گفتند سحر است.)

3. نکته قابل ذکر و مهم این که عدم درک یک وجه از وجوه اعجاز قرآن توسط افراد موجب عدم قطعیت و عدم یقین آوری این کتاب عزیز نیست زیرا همانگونه که عرض شد قرآن وجوه بسیاری دارد که اگر فردی یکی از وجوه قرآن را در نیافت به معنی یقین آور نبودن سایر وجوهش برای وی نیست . مثلامردم عصر نزول که مخاطب اولیه قرآن بودند مسلما از اعجاز علمی قرآن چیزی نمی دانستند در حالیکه اعجاز بیانی قرآن را بوضوح درک میکردند و این مساله خدشه ای بر اعجاز علمی قرآن وارد نمیکرد؛ یعنی آن وجه اعجاز زیر سوال نمی رفت به این دلیل که آنان این وجه از اعجاز را درک نمیکردند. در خصوص اعجاز بیانی قرآن کریم هم وضع بر همین منوال است اگر غیر عرب زبانی، اعجاز بیانی قرآن کریم را شخصا درک نکند و به نظر اهل فن مراجعه کند، این اعجاز از قطعیت ساقط نمی شود زیرا او به سیره عقلا عمل کرده و به سخنان اهل فن اعتماد نموده است. مثل اعجاز علمی قرآن عزیز که افراد یا باید دانشمند زمین شناسی باشند تا به حرکت کوهها پی ببرند یا باید به نظر اهل فن و دانشمندان زمین شناسی رجوع و اعتماد کنند یا باید جنین شناس باشند یا به نظر پزشکان متخصص جنین شناسی رجوع کنند تا اعجاز علمی قرآن در این باب را دریابند.

سخن در این است که عدم درک یک وجه از وجوه اعجاز قرآن عزیز در یک عصر یا توسط یک فرد، به معنی عدم اطمینان بخشی و جهان شمولی این اعجاز عزیز نیست زیرا اعجاز قرآن عزیز صرفا در یک بعد خلاصه نشده تا عدم درک آن حاکی از عدم اطمینان آوری و یقین آوری این کتاب عزیز باشد. وجوه و ابعاد بسیاری در اعجاز قرآن عزیز وجود دارد که یقین آور و اطمینان بخش برای افراد و اعصار مختلف است.
این که قرآن کریم از حرکت کوهها در هزار و اندی سال قبل خبر میدهد(1) در حالیکه چند صد سال پیش پرده از این مساله برداشته شده است یا از اتساع پیوسته عالم هستی در بیش ازهزار سال پیش خبر میدهد(2) در حالیکه اکنون با دقیق ترین تلسکوپها پرده از این حقیقت برداشته شده یا از مراحل دقیق جنین شناسی که اکنون دقیق ترین دستگاههای سونوگرافی آنرا رویت میکنند اطلاع میدهد(3) یا جاذبه عمومی را گزارش میکند (4)و .... از زبان فردی درس ناخوانده در هزار سال قبل برای هر بشر منصفی اطمینان بخش و یقین آور است که آورنده این کتاب، جز پیامبری الهی نمی تواند باشد والا چگونه بر این امور واقف شده است؟ این حجتی غیر قابل انکار و یقین آور برای هر انسانی در عصر ماست ولو او اعجاز بیانی قران را درک نکند و اعجاز بیانی قرآن کریم در هزار سال پیش برای مخاطبان آن زمان قابل درک و اطمینان آور و یقین بخش بوده ولو اعجاز علمی قرآن را درک نکنند و اخبار غیبی آن برای عده ای دیگر و اعجاز عددی آن برای گروهی دیگر و عدم وجود تناقض در آن - از جانب فردی درس نخوانده آنهم طی 23 سالی که هر سال و ماهش در موقعیتی متفاوت بوده - برای عده ای دیگر و اخبار پیشینیان برای گروهی وخبر از مطالب پنهان شده کتب آسمانی قبل - که توسط احبار و رهبانان در کتب دینی شان مخفی شده بود و پیامبر درس ناخوانده از آنها خبر دادند-و ... هر یک از این وجوه برای مردم اعصار مختلف یقین آور بوده، هست و خواهد بود.

پی نوشت ها:
1.« وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ(نمل/88) و كوهها را مى ‏بينى [و] مى ‏پندارى كه آنها بى‏حركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است»
2. «وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ(ذاریات/47) ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت مي‏بخشيم!»
3. «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ(مومنون/14) آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است»
4. «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا(لقمان/10) آسمانها را بى‏ هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد»

موضوع قفل شده است