گفتگوی دوستانه حول عالم ذر

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گفتگوی دوستانه حول عالم ذر

یاعلی حیدر مددی
جناب عبدالله ،سلام علیکم
برحصب اتفاق که گویا حکمتی هم داشت مطالب شمارا یک بار دیگربادقت خواندم مطلبی انحرافی در کلام شما بود که دراین پست وپستهای بعدی خود بیان خواهم کرد فقط قبل از آن خیلی خوشحال می شوم این گفتگو اختصاصی بین بنده ،با شما باشدلذا از دیگر کاربران خواهش میکنم کامنتی نگذارند تا ما مباحثه ای دوستانه با جناب عبدالله داشته باشیم انشاءاله بجایی برسیم....

نکاتی بیان داشتید مبنی براین که وجود عالم ذر هیچ گونه مبنای روایی ندارد !!
همان طور که مشاهده کردید روایات متعددی برایتان از کتب معتبر بیان داشتیم که احتمالا حتما مشاهده فرمودید. فقط یک روایت بود که فرمودید قبول نداردید....
اما قبل از آنکه بحث با شما بزرگوار را در باره با عالم ارواح شروع کنیم باید یک مهم را به شما متذکر شویم وآن این است
هرگز روایت را باعقل خود نمی سنجیم چرا که دریافت حقیقت ذهن وتحمل ولائی خاصی می خواهد کاربر عبدالله ، بنده زمانی می توانم بگویم این روایت صحیح نیست که سلسله روات وراویان را همه یک بیک بررسی کرده باشم هروقت چنین چیزی برایم ثابت شد که روایت مذکور از همه جانب مشکل دارد آن وقت تازه می گویم این روایت (از نظر من مشکل دارد ).....
پس تا اینجا متوجه شدیم : که روایت صحیح از جانب اهل بیت سلام الله اجمعین برای شما قابل قبول نیست ولی برای ما هست

مطالبی هم درباب عالم ذر داشتید فرمودید که نتیجه اش می شود تناسخ
باید به عرض شما برسانم شما طوری با قدرت صحبت می کنید که هرکس ازسر راه برسد واین مطلب را بخواند در ذهنش چنین تداعی می شود که ....عجب پس تناسخ وعالم ذر یکی هستند...
حالا از دوستان می خواهیم تا یک بار دیگر جمله کاربر عبدالله را بخوانند

در ادامه بحث، شما باید به سوالاتی چند از جانب ما پاسخ دهید./
سوال من این است آیا سنی درهمین جهان سنی شد ویا درعالم ارواح سنی بوده یا شما در دراین دنیا شیعه شده یا نه قبلا درعالم ذرات شیعه شدید؟؟
سوال ما از شما محقق بزرگوار این است که یک حرام زاده چه گناهی کرده است که چنین رحمی گیرش آمده ؟

واینکه یک آنگلاو ساکسون ویک مسیحی ویک وهابی چه گناهی کرده که وهابی بدنیا آمده ویک لائیک ویک زرتشت آتش پرست چه گناهی کرده ......
ونظرتان درباره روایتی که از مرحوم ابن باویه قومی که نقل شد چیست ؟

البته سوالات بنده بسیار ساده است وجوابش یک کلمه است لطفا مثنوی بافی نکنید

anti310;114496 نوشت:
نکاتی بیان داشتید مبنی براین که وجود عالم ذر هیچ گونه مبنای روایی ندارد !!

سلام قولا من رب رحیم

بنده هرگز عرض نکردم عالم ذر وجود ندارد بلکه بالعکس شدیدا و یقینا هم ان را تایید می نمایم

شما پست عالم ذر را مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد

لیکن محل اختلاف چگونگی آن عالم است

عرض ما درباره آن عالم عالم فطرت است و فرمایش شما این است که می فرمایید حیاتی بوده است در انجا و زندگی کاملا جاری مثل این عالم که تعبیر به عالم ارواح نمودید
و اینکه فرمودید انسانها در ان عالم خود مقدرات این عالمشان را رقم زده اند و اگر مشکلی در اینجاست باید رجوع کرد و دید که در ان عالم چه کرده ایم

البته مطالب شما را هم در لقمان به یاد دارم و هم اینجا و چیزهائی که عرض شد شاید مطالبی بوده که در لقمان بیان فرمودید و اینجا قید ننمودید.

anti310;114496 نوشت:
پس تا اینجا متوجه شدیم : که روایت صحیح از جانب اهل بیت سلام الله اجمعین برای شما قابل قبول نیست ولی برای ما هست

قطعا قابل قبول است ولی نه اینکه تا روایتی به حضرات معصومین علیهما السلام نسبت داده شد چشم و گوش بسته بپذیریم

بلکه به دلیل کثرت جعل حدیث چه از جانب اهل سنت چه از جانب شیعیانی که ندانسته اب در اسیاب دشمن می ریختند
تطبیق حدیث با منابع قرانی و احادیث متواتر و سیره معصومین علیهما السلام امری بدیهی می باشد.

anti310;114496 نوشت:
فقط یک روایت بود که فرمودید

دوست عزیز روایتی که درباره حضرت ایوب علی نبینا و اله و علیه السلام فرمودید با نص قران و روایات اهل بیت علیه السلام تناقض دارد
چرا که طبق نص قرآن حضرت ایوب در مقام ابتلا بود و امتحان الهی که بلا مختص مقربین است
و حضرت ایوب به بالاترین شکل ستوده شده است و محال است که انبیا حتی در عالم ذر دچار خطا شوند چرا بر اساس روایات دیگر انبیا کسانی بودند که در عهد الست پیشقدم بودند و شهادت بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام

یک نکته بسیار مهم که می خواهم عرض کنم و از شما خواهش دارم که به دقت بخوانید

برادران و خواهران بزرگوار برای اثبات مقام ولایت علیه السلام نیازی به حدیث غمام و حدیث عالم ذر و.... نداریم

مقام مولا علی علیه السلام کل حال حین تقوم و حین تصلی و حین تصبح و... در هر دم و هر نفس دارای هزاران فضیلت است که عقول بشری از درک ان عاجز است
در نبرد با عمربن عبدود همان ضربتی که زد همان خروشی که فرمود خود برای برتریش بر کل عالم کافی است
همین که قران هر ایه ای با عنوان یا ایها الذین امنوا اورده مقصود مولا است برای فضیلتش کافی است
همین که در واقعه اتش زدن خانه توسط عمر ملعون مولا توانست با ان هیبتش کظم غیظ کند برای اثبات عظمتش کافی است

دنبال فضیلت سازی برای مولا علیه السلام نباشید
واقعا چه لزومی دارد که چهره یک نبی را تخریب کنیم تا فضیلت مولا علی علیه السلام را نشان دهیم؟مگر مولا کم شان و منقبت دارد که ما بخواهیم اینطور کنیم؟
مگر نه اینکه لا نفرق بین احد من رسله؟مگر نه اینکه و المومنین کل امن بالله و ملائکته و کتبه و رسله؟

یک مطلب عرض کنم تا کاملا متوجه شوید

یهودی در خیبر وقتی دید مولا درب خیبر را از جا کند و ان را بر دست گرفت تا سپاه از روی در رد شدند در حالی که حتی پاهای مولا هم بر زمین نبود ایمان نیاورد و ان را سحر قلمداد کرد

ولی همان یهودی در بازار مولا علی علیه السلام را دست بسته دید فریاد زد اشهد ان علیا ولی الله چرا؟کمی فکر کنید بعد بفرمایید چرا؟

یاعلی حیدر مددی

کاربر گرامی یک بار دیگر مطالب ما را بخوانید آیا این بود جواب سوالاتی که ینده از شما پرسیدم

لااقل شما که با سبک مباحثات بنده آشنائی دارید از شما بعید بود فراری این چنین ناشیانه ...

اتفاقا برعکس جواب به سئوال بنده لازمه رفتن به ادامه مبحث است

به ما سفارش به فرار از شیطان شده نه فرار از بندگان خدا که دین دارند

سئوالات شما چند فراز داشت و مطالبتان همچنین

شما هم که با بنده و مباحثم اشنائی دارید می دانید که بنده انسان دقیقی هستم و باید موشکافی کنم :Cheshmak:

جواب سئوال بنده را بدهید تا برویم سراغ مطلب بعد

**عبدالله**;114509 نوشت:
یهودی در خیبر وقتی دید مولا درب خیبر را از جا کند و ان را بر دست گرفت تا سپاه از روی در رد شدند در حالی که حتی پاهای مولا هم بر زمین نبود ایمان نیاورد و ان را سحر قلمداد کرد ولی همان یهودی در بازار مولا علی علیه السلام را دست بسته دید فریاد زد اشهد ان علیا ولی الله چرا؟کمی فکر کنید بعد بفرمایید چرا؟

شما که ادعای ولایت مداری دارید آیا به جز ولایت احساسی چیزی هم برای جامعه دارید؟
اگر فردا خواستید یک سنی یا یک مغرض را به ولایت دعوت کنید حدیث غمام برایش می خوانید یا عوالم ذر ؟
آیا اگر خواستند درباره ولایت با شما مباحثه ای حدیثی-علمی-فلسفی کنند حرفی برای گفتن دارید؟
جواب سئوال بالا را بدهید تا بعد برگردیم به گذشته که در عالم ذر چه خبر بوده

یاعلی حیدر مددی

باز هم کاربرعبدالله وتناقضات گفتاریش، یک جا با شدت وقدرت می فرمائید عالم ذر یک نظریه است که اخیرا برزبان ها افتاده و آن را کاملا آگاهانه ومقرضانه به تناسخ وصل می کنید درجای دیگر خیلی راحت از آن عدول کرده ،می فرماید با اصل عالم ذر مشکلی ندارید فقط با کیفیت آن مشکل دارید (بنده درباره شما چنین فکر می کنم اول معنی عالم ذر را نمی دانید دوم معنی عالم ذر وتناسخ را نمی دانید)
قول داده بودیم تا در ادامه پست های خود ،سخنان انحراف آمیزتان را بررسی کنیم
فرمودید دنبال فضیلت سازی برای مولا نباشیم
باید به عرض برسان که این هم یکی از عقاید وهابیت نجس است که درذهن شیعه مستضعف ورود داده وقتی شخصی با این قدرت این چنین حرفی بزند این چنین به خواننده القاء می شود عجب پس فضائل مولا هم اندازه دارد ویک ترسی دردلش می افتدد که نکند حرفی بزند که ادعای شما درآن ثابت شود
درصورتی که این طور نیست خودشان فرمودند مارا ذات خدا ندانید بعد از آن هرچقدر توان دارید وهرچقدر فکر وشعورتان میرسد به ما نسبت دهید که حتی به ذره از فضائل ما نمی رسید...
دربخشی از سخنان انحراف آمیزتان چنین گفتید:
و حضرت ایوب به بالاترین شکل ستوده شده است و محال است که انبیا حتی در عالم ذر دچار خطا شوند چرا بر اساسروایات دیگر انبیا کسانی بودند که در عهد الست پیشقدم بودند و شهادت بر نبوت محمدصلی الله علیه و آله و علی علیه السلام واین روایات با فهم شما سازگاری ندارد
کابرعبدالله نام: عنایت داشته باشید" که فهم شما اصلا برای ما ملاک نیست برادر

روایت فوق را ببینید که از لسان مبارک چند علامه صادرشده
علامه کراجکی در کنزل الفوائد2/57
علامه شریف الدین حسینی استرآبادی در تاویل الایات 2/504ح3
علامه سیدهاشم بحرانی در مدینة المعاجز2/31ح372 وهمچنین در تفسیربرهان 4/61ح12
علامه مجلسی در بحارالانوار26/292ح52
علامه سید احمد مستبط درکتاب بسیار شریف وگران سنگ القطره
جای بسی تعجب است که شما خود را فقیر می نامید اما ؛ولی، فهم خود را درتشخیص روایت از نظر سلسله روات وراویان موثق ، آن هم موثق به توثیق گذشتگان از بزرگان که نام برده شد بیشتر می دانید وبا کمال قدرت می گوید شیعه نادانی که آب در هاونگ دشمن ریخته (عجببببب)....کمی در ادبیات خود دقت بفرمائید حقیر نگران سلامت ولائی شما هستم مباد که شما هم آبی در هاونگ اهل خلاف لعنهما اجمعین بریزید. ..

چرا از پاسخ فرار می کنید؟

**عبدالله**;114526 نوشت:
یهودی در خیبر وقتی دید مولا درب خیبر را از جا کند و ان را بر دست گرفت تا سپاه از روی در رد شدند در حالی که حتی پاهای مولا هم بر زمین نبود ایمان نیاورد و ان را سحر قلمداد کرد ولی همان یهودی در بازار مولا علی علیه السلام را دست بسته دید فریاد زد اشهد ان علیا ولی الله چرا؟کمی فکر کنید بعد بفرمایید چرا؟

من اول دنبال اثبات بی سوادی شما هستم و این را اثبات خواهم نمود مشکلات شما یکی دوتا نیست همین طفره رفتن شما دلیلی محکم بر بی منطقی شماست
در صورتی که جواب سئوال بنده را ندهید بنده وارد بحث نقد انحرافات نظریات شیوخ شما نه شما چون شما که حتی سواد نوشتن هم ندارید خواهم شد
بعید می دانم دارای نظریه ای باشید بلکه اینها کپی برداری از منابر انحرافی است که پایش نشسته اید
ایا جوابی برای سئوالم دارید یا خیر؟
عالم ذر بهانه ای بود برای این که شما را به میدان بکشانم که مشکل با شما نه عالم ذر که همین عالم کنونی است
الحمدالله اینجا سایتی است که در ان با دلیل و استدلال باید صحبت کرد نه مثل لقمان که عاقبتش کشیده شد به تعطیلی یک هفته در میان

به هر حال اگر جوابی برای این سئوال دارید که یا علی این گود و این میدان اگر هم نه کما اینکه میدانم جوابی ندارید
بنده و دوستان شروع کنیم به نقد عقاید انحرافی شما

ضمنا شما و امثال شما در ولایتمداری ما فعلا حیرانید نیاز نیست نگرانش باشید

البته ممکن است لحن بنده تند تلقی شود لیکن وقتی شما اینطور با سفسطه سعی در فرار از جواب دارید بنده چاره ای جز این لحن صحبت ندارم
شما می خواهید درباره عالم ذر بحث کنید مثل این است که یک نفر بیاید راجع به فیزیک کوانتم شروع به نظر دادن کند ولی وقتی به او بگوئی 2 ضربدر 2 چند می شود از جواب دادن عاجز باشد

شما ابتدا ولایت را در همین دنیا تشریح کنید بعد میرسیم به دنیای قبل و بعد از این دنیا

از همین سئوال اول شروع می کنیم منتظر پاسخ هستم


یاعلی حیدر مددی
برادر گرامی از شما خواستم که با بنده صحبت کنید اما نوع کلمتان طوری است که انگار منبر رفته اید ودارید برای جمعیت کثیری سخنرانی می فرمائید
یکی از دلایلی که حقیر بحث را از آن تاپیک به اینجا منتقل کردم به دلیل همین شیوه فرارشما از مباحث بود سئوال بنده را جواب بده لطفا پراکنده گویی نفرمائید
تا از مسیر بحث دور نشویم .....
حضرت آدم چرا از بهشت رانده شد؟
سنی چرا سنی شد .کمنیست چرا کمنیست شد .حرام زاده چرا حرام زاده شد ؟؟ چرا یک نفر درجنگل های آمازون آن هم با پدر مادر آدم خار باید بدنیا بیاید واز کودکی با همان شیوه تربیتی
رشد پیدا کند چرا ؟چرا یک نوزاد باید دوتا سر داشته باشد چه گناهی در درگاه حق کرده است ؟
خبیث اذل وابد عمر ابن خطاب لعنت الله علیه

که پدرش وآق بزرگش ودائیش یکیه

مادرو خواهروعمش هم یکیه

دوباره صحاک مادرجد پدریش هست مادر جد مادریش هست مادربزرگ پدریش هست مادر بزرگ مادریش هست

نفیل پدر جد پدریش هست پدرجد مادریش هست پدر بزرگ مادریش هست عموش هست دائیش هم هست


چرا عمر باید این قدر حرام زاده باشد ؟ مگر چه گناهی کرده بود بنده خدا؟
آیا عمر دراین دنیا حرام زاده شد ویانه درآن عالم هم حرام زاده بود؟ حرام زادگی عمر درکجا وبا چه منطقی بوده؟؟؟؟؟

اما انحراف های اعتقادیتان:
دربخشی از سخنان انحرافی تان چنین فرمودید ((لیکن بنا به فرازهائی از دعای عرفه انسان نه شاهد خلقتش بوده و نهنقشی در ان داشته))
خوب معلوم است که انسان شاهد خلقش نبوده آن چه ربطی به عالم ذردارد، کاربرعبدالله یا همان فقیرسایت لقمان عنایت داشته باشید زندگی ارواح به صورت ذرات درعالم قبل این عالم هیچ ربطی به شاهد بودن آن برای خلقت خود ندارد البته که چنین قیاصی سخیفانه بنظر می آید....

**عبدالله**;114930 نوشت:
عالم ذر بهانه ای بود برای این که شما را به میدان بکشانم که مشکل با شما نه عالم ذر که همین عالم کنونی است الحمدالله اینجا سایتی است که در ان با دلیل و استدلال باید صحبت کرد نه مثل لقمان که عاقبتش کشیده شد به تعطیلی یک هفته در میان

پاسختان را میدهم نگران نباشید اینجا هستیم فراری درکار نیست منتها پاسخ های بالا را بدهید تا ما باشیم درخدمتان

می توانید درپاسخ دادن از اساتید خود هم کمک بگیرید
اساتید منحرفی که از یک طرف صوفیه ملعون را می کوپیدند(برای گرفتن امتیاز) واز طرف دیگر سینه چاکی امثال مثل مولوی و همچون رابعه عدویه ووامثال محی الدین و.. را می کردند (به علت نداشتند معرفت وسواد) یک عده انسان های سنی زده .
به راستی آن سایت شما چه خیانتی به اسلام عزیز که نکرد به یاد دارم که بتنهایی چقدر با شما وامثال شما سرکله میزدم حتی درسایت وهابیت هم این قدر عرق نریختم وچه زخم زبانهای که درعموم وخصوص به ما نزدید (اما عشق است" ، یار علی بار علی)هرجا که از مولوی ملعون ما انتقادی می کردیم شما از آنجایی که توان مباحثه نداشتید آن تاپیک را حذف می کردید الحمدالله که دراین جا چنین قدرتی ندارید (خداوند توفیق فهم معارف اهل بیت را به همه خصوص به این حقیر روسیاه عنایت کند)(پاسخهای بالا یادتان نرود)

ان الانسان لفی خسر......
چرا اینقدر انرژی تون رو صرف خراب کردم همدیگه میکنید؟!:farar:

من هم معتقدم بحث خوبی است.لطفا حالا یکی جواب قبلی ها را بدهد بعد ادامه مطلب را بدهید.استفاده می کنیم.

سلام عليكم
بنده از جناب آنتي يه سوال دارم
خلقت زمان مقدم بر خلقت عالم ذر بوده يا موخر از آن؟
و از جناب عبدالله مي پرسم!
آيا مقدرات مذكوره با اختيار انسان تنافي دارد؟
از مقدرات الاهي بوده كه عمر در چنين اوضاعي به دنيا آيد! يا فلان انسان در بلاد كفر!
ايا اين با عدل الاهي سازگار است!؟
ايا بر فرض ثبوت عالم ذر ! اين حرف كه امقدرات اين دنيا بر پايه عالم ذر بنا شده پشتوانه روايي دارد!؟فضلا از عقل!

سلام
تشکر از این مباحثه احسنت
فکر کنم دوستان اگر فعلا مطلبی و یا سوالی ننویسند که بتوانیم استفاده کنیم عالی میباشد
و سخنانمان را بگذاریم برای بعد

بسم الله و بالله

خب مثل اینکه این آنتی قصد پاسخ به سئوالات بنده را ندارد که دور از انتظار هم نیست .
و تغییر نام پست توسط مدیریت محترم بنده را بر ان داشت که اینجا درباره عالم ذر بحث کنم و بحث راجع به عقاید این شخص را در تاپیکی جدا مطرح کنم.

anti310;115237 نوشت:
سنی چرا سنی شد .کمنیست چرا کمنیست شد .حرام زاده چرا حرام زاده شد ؟؟ چرا یک نفر درجنگل های آمازون آن هم با پدر مادر آدم خار باید بدنیا بیاید واز کودکی با همان شیوه تربیتی رشد پیدا کند چرا ؟چرا یک نوزاد باید دوتا سر داشته باشد چه گناهی در درگاه حق کرده است ؟

خب بیایید اینطور بررسی کنیم که نظریه شما صد در صد صحیح است .حال چند سئوال پیش می آید.

1- با توجه به چیزی که گفتید پس تمام سرنوشت ما مربوط می شود به اعمالی که انجام داده ایم در قبل اینکه یک نفر کمونیست می شود یا در امازون به دنیا می اید یا عمر عمر می شود مربوط است به عالم ذر و اینکه انجا یک خبطی سر زده از انها که تبعاتش به اینجا رسیده است.
و بهشت و جهنم هم نتیجه اعمال ما در این دنیاست .و سرنوشت ما در این دنیا هم نتیجه عالم ذر است و اعمال ما در عالم ذر .

حال یک سئوال پیش می آید عملی که در عالم ذر انجام داده ایم نتیجه کدام عالم بوده؟اگر بفرمایید عالم ذر ابتدا بوده که این حرف بر اساس برهان شما سخن ابلهانه ای بیش نیست چون نظر تمامی علما چیزی غیر از حرف شماست و هیچکدام اعمال ما را در این دنیا و سرنوشتمان را مربوط به عالم ذر نمی دانند ((انطور که شما می دانی))
پس اگر عمل این دنیا بازتابی از عالم ذر و پاداش ان دنیا هم بازتاب این دنیا است پس باید عمل و حرکت در عالم ذر هم بازتابی از یک عالم دیگر باشد --آن کدام عالم است؟

2-- طبق نص صریح قران زمانی که خدای یکتا از بندگان اقرار الست بربکم گرفت همه بندگان بلا استثنا قالوا بلی گفتند.خب پس آن خبط و خطائی که گفتید در کجاست که در قرآن نیامده؟

3-- اگر شخص در این دنیا تبعات عالم ذر را پس می دهد پس دیگر چه لزومی به عذاب یا ثواب بهشت و جهنم است؟شخص یک کاری در عالم ذر کرده به ازا ان در این دنیا پاداش یا عقاب دیده ایا این صحیح است که یک شخص دوبار پاداش بگیرد یا دوبار عذاب شود؟

در پایان از شما می خواهم که با استدلال پاسخ دهید و منطق علمی

rohollah;115335 نوشت:
سلام عليكم
بنده از جناب آنتي يه سوال دارم
خلقت زمان مقدم بر خلقت عالم ذر بوده يا موخر از آن؟
و از جناب عبدالله مي پرسم!
آيا مقدرات مذكوره با اختيار انسان تنافي دارد؟
از مقدرات الاهي بوده كه عمر در چنين اوضاعي به دنيا آيد! يا فلان انسان در بلاد كفر!
ايا اين با عدل الاهي سازگار است!؟
ايا بر فرض ثبوت عالم ذر ! اين حرف كه امقدرات اين دنيا بر پايه عالم ذر بنا شده پشتوانه روايي دارد!؟فضلا از عقل!

یاعلی حیدر مددی
سلام علیکم روحمة الله
دوست گرامی گویا سوالتان را از کاربر آنتی پرسیده بودید از آنجایی که هنوز کاربری با این نام دراین سایت وجود ندارد حقیر پاسخ می دهم (البته نه درمقام مدعی)

این نظر حقیر است والبته هر نظری (غیر عقلانی)می تواند اشتباه باشد

زمان یکی از ابعاد اصلی وتاثیر گذارعالم ناثوت وخاکی است چرا که خاصیت زمان هم همانند عالم ناثوت است. یعنی هردو فانی وگذرا وهردو نابود کننده هستند، اما چنین مصداقی درعوالم دیگر وجود نداردلااقل با این کیفت نیست یعنی زمانی که دراین دنیا خاصیت نابودکننده دارد درعوالم دیگر چنین خاصیتی ندارد. زمان درعالم برزخ ویا حتی همین عالم رویا به هیچ عنوان فانی کنند وگذرا و(غیر قابل برگشت) نیست ولذا زمانی که دراین دنیا معنی می کنیم با زمانی که درعوالم دیگر وجود دارد چون ملموس نیست پس معنی متفاوفتی دارد زمان دراین عالم حاکم است، اما درعوالم دیگرچون حاکم نیست برای ما هم به چشم نمی آید. نشان به این نشان که وقتی انسان درروز قیامت گندی را که زده می بیند از خداوند باری تعالی می خواهد تا فرصتی دیگر به او بدهد تا دباره برگردد وکار خیر کند اما نمیشود (عالم خاکی وناثوت غیرقابل برگشت است)
اما باز نمی توان زمان را به طور کامل توصیف کرد حقیر فکر می کنم زمان درهمه عوالم وجود دارد فقط تار وپودوجنسش فرق می کند .
درعالم ارواح وذر قطعا زمانی به این چنینی وجود نداشته(اما با توجه به تفکر درروایات زمان قبل از عالم ذر وجود داشته) چرا که اصلا قوانین حاکم براین دنیا نمی تواند بردنیای دیگراثر گذار باشد
واینکه کدام مقدم وکدام موخر بوده
اولا شما زمان را چه معنی می کنید؟


دوما:
احتیاج به این دارد که ما یک تعریف کلی از زمان داشته باشیم درواقع این چنین سوال کلی را می توان از جنس اون سوالها دانست!!!!!!!!!!!!!!!!!! (سوالاتی که بیشتر شبیه یک بمب انفجاری است تا پاسخ دهند را هوا کند)
درباره (کلب وادی ثقر)عمرعلیه لعنه، کارتخصصی بنده است درآینده پاسخ میدهیم فی الحال پاسخ بنده خدا فقیر را باید بشنویم.

جناب فقیر خیلی خوشحال هستم از اینکه مارا تنها نگذاشتید گویا با ورود کاربران دیگر به بحث مطروحه و تعقیر نام تاپیک

توسط مدیر محترم سایت قدری نفستان بالا امده...

بعد رو نمایی مطالب انحرافی تان خوشخال می شوم شما هم چنین کاری را بکنید فقط قبلش آدرسش را به ما هم بدهید تا

درخدمتان باشیم

anti310;115801 نوشت:
جناب فقیر خیلی خوشحال هستم از اینکه مارا تنها نگذاشتید گویا با ورود کاربران دیگر به بحث مطروحه و تعقیر نام تاپیک توسط مدیر محترم سایت قدری نفستان بالا امده... بعد رو نمایی مطالب انحرافی تان خوشخال می شوم شما هم چنین کاری را بکنید فقط قبلش آدرسش را به ما هم بدهید تا درخدمتان باشیم

فکر کنم من پاسخ شما رو دادم فعلا منتظر پاسخ شما هستیم

ضمنا جناب آنتی عمر نمی دانم آیا واقعا متوجه نشده اید که عقاید بنده و شما دقیقا یکی است و مشکل در نحوه استفاده از آنهاست؟ البته بحث عالم ذر از استثنائات است که انهم در پایه مشترک و در جزییات متفاوت است توصیه می کنم این تاپیکها را مطالعه فرمایید تا خط مشی بنده را بهتر درک کنید http://www.askdin.com/showthread.php?t=7849 http://www.askdin.com/showthread.php?p=79562 http://www.askdin.com/showthread.php?t=11346 http://www.askdin.com/showthread.php?t=8552

با سلام و تشکر از همه دوستان خصوصاً جناب عبدالله و آنتی 310:Gol:

الحمدالله با ان شدت و حدتی که بحث شروع شد، گمان می رفت که بین این دو اختلاف نظر شدید و 180 درجه ای وجود دارد اما در ادامه شاهد خبر آورد که هر دو با اصل عالم ذر موافقند و اختلافات شان در این خصوص از همان اختلافاتی ناشی می شود که در اینباره میان اکثر دانشمندان، مفسران، متکلمان و اربابان حدیث و ... مطرح است.

و البته این موضوع، یعنی اختلافات مبنائی و محتوائی نشانگر پیچیدگی موضوع عالم ذر یا همان عالم الست است، که در ادامه به بعضی از انها اشاره می کنیم.

خیال همه دوستان راحت باشد، جای هیچگونه نگرانی نیست:

در بسیاری از قسمت های بحث، هر دو بزرگوار یک چیز می گویند در الحان مختلف، در بعضی قسمت ها اصلاً بحثی صورت نمی گیرد و تنها بر بعضی تضادهای شخصی تکیه و تأکید می کنند، در بعضی قسمت ها صرفاً نظر شخصی شان را مطرح می کنند که خارج از مبحث علمی عالم ذر، آنهم در این سطح از پیچیدگی است، و در بعضی قسمت ها به همان نظرات ذکر شده توسط اجلۀ دانشمندان اشاره می کنند که آنهم روشن است و البته محل بحث ما هم بررسی همین نظرات است.

در ادامه برخی از این نظرات را برای استفاده همه دوستان ذکر می کنیم و به قدر وسع به توضیح انها می پردازیم و در نهایت انشاءالله به بیان پاسخ کامل و حق این مسأله یعنی عالم ذر می پردازیم.

با حفظ آرامش و در محیطی دوستانه همراه ما باشید ...

ادامه دارد ...:Gol:

با سلام مجدد:Gol:

آیه مباركه 172 از سوره اعراف به مسئله عالم "ذر" اشاره دارد:

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِن بَنى ءَادَمَ مِن ظهُورِهِمْ ذُرِّیَّتهُمْ وَ أَشهَدَهُمْ عَلى أَنفُسِهِمْ أَ لَست بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلى شهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّا كنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِینَ» یعنی به خاطر بیاور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود:] آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: آرى، گواهى مى دهیم. [چرا چنین كرد؟] براى اینكه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم [و از پیمان فطرى توحید و خداشناسى بى خبر].

در ادامه، انشاء الله به شرط حیات و البته گام به گام، به ذکر برخی آراء صاحبنظران در این خصوص می پردازیم و در پایان بحث، نظر صائب را نیز بیان خواهیم کرد:

دیدگاه اول: در باره عالم ذر می‏گوید: که ارواح انسان‏ها قبل از تعلق به بدن، به ذرات ریزی تعلق گرفته است و آن ذرات، با تعلق ارواح، زنده و آگاه شدند؛ پس از آن، خداوند این مطلب را میثاق گرفت . بر اساس نظر این گروه، آیه، ناظر به عالم ذر است؛ یعنی خداوند از صلب آدم، ذرات ریزی را استخراج کرد و با تعلق ارواح به آنها، از آنان عهد و پیمان گرفت. علامه مجلسی و آقا جمال الدین خوانساری این نظر را پذیرفته‏اند.1

نقد دیدگاه اول:

1) این نظریه، با ظاهر آیه مخالف است؛ زیرا آیه می‏گوید که خدا از صلب بنی آدم، ذریه آنها را گرفت و نه از صلب آدم.

2) نظریه فوق مستلزم تناسخ است و تناسخ به حکم عقل و نقل باطل است؛ زیرا بر این اساس، تمام انسان‏ها یک بار به این جهان گام نهاده‏اند و پس از یک زندگی کوتاه، از این جهان رخت بربسته‏اند و بار دیگر، به تدریج، به این جهان بازگشته‏اند که این، همان تناسخ است. 2

3) اگر این پیمان، با آگاهی کامل اخذ شده است، چرا کسی فعلاً از این پیمان خبری ندارد؟

ادامه دارد ....:Gol:

پاورقی_____________________________________________________
1. کیهان اندیشه، شماره 58؛ مقاله نگاهی به عالم ذر از محمدحسن قدردان.
2. علامه طباطبایی، المیزان، ج 8، ص 327 - 325.

با سلام مجدد:Gol:

در ادامه دیدگاه های صاحب نظران در باره عالم ذر ...

دیدگاه دوم) برخی چون زمخشری، بیضاوی، شیخ طوسی، سید قطب، علامه شرف الدین عاملی و میرداماد، محمدتقی جعفری و...، قائلند که این آیه، در مقام بیان واقع نیست؛ بلکه از طریق تمثیل، به مسئله فطرت اشاره دارد. به نظر این گروه، منظور آیه این است که خداوند با اعطای نعمت‏های بی‏شمار و اعطای عقل به انسان، گویا توقع و انتظار دارد که انسان در مقابلش تعظیم کند، و انسان هم طبق ذات و فطرت خود، به این خطاب مجازی خداوند لبیک گفته است.1

نقد دیدگاه دوم: مهم‏ترین اشکال این نظریه، مخالفت آن با ظاهر کلام الهی می‏باشد؛ زیرا آیه با کلمه «اذ» که علامت گذشته می‏باشد، نازل گردیده است .

دیدگاه سوم) شیخ مفید، اصل عالم ذر را به صورت حقیقی و تکوینی پذیرفته است؛ ولی خطاب‏های رد و بدل شده خدا و انسان‏ها را به نحو حقیقی منکر شده و همه آنها را به تمثیل و مجاز حمل کرده است.2

نقد دیدگاه سوم: انتقادهای وارد بر نظریه‏های اول و دوم، بر این نظریه هم وارد است.

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی______________________________________
1. بنقل از کیهان اندیشه، شماره 58، پایگاه حوزه نت، مقالۀ انسان و عالم ذر.
2. همان منبع.

با سلام مجدد ...:Gol:

ادامه بحث طرح دیدگاه ها در خصوص عالم ذر ...

دیدگاه چهارم) به اعتقاد علم الهدی، عالم ذر، واقعاً بوده است؛ اما تمام ذریه آدم در آن عالم حاضر نبوده‏اند؛ بلکه اختصاص به اولاد کفار دارد.1

نقد دیدگاه:

1. این نظریه با ظاهر آیه که دلالت بر اخذ میثاق از عموم دارد، مخالف است.

2. اگر تنها میثاق اولاد مشرکین مقصود بود، باید به نحوی روشن ادا می‏گردید.2

دیدگاه پنجم) استاد علامه جوادی آملی معتقد است که مراد از آیه، بیان واقعیت خارجی است و خداوند متعال به لسان عقل و وحی و با زبان انبیا، از انسان میثاق گرفته است؛ یعنی خداوند در برابر درک عقلی و رسالت وحی، از مردم پیمان گرفته است که معارف دین را بپذیرند. وی در تایید نظریه خود به پنج نکته اشاره می‏کند و می‏گوید: «این معنا، تحمیلی بر ظاهر آیه مورد بحث نیست؛ زیرا برای عقل و وحی، نحوه‏ای تقدم نسبت به مرحله تکلیف وجود دارد؛ لذا ظاهر کلمه «اذ»، محفوظ می‏ماند. منظور از نحوه تقدم، این است که اول پیامبران می‏آیند و مقدمات پذیرش را فراهم می‏کنند؛ سپس تکلیف حادث می‏شود».3

نقد دیدگاه:
این نظریه، به تأویل نزدیک‏ تر است تا تفسیر؛ زیرا از اذهان همگان دور است و افزون بر آن، خطاب‏های آیه را طبق این تفسیر، باید بر مجاز حمل کرد و نه حقیقت.

علامه طباطبایی هم در نقد نظریه فوق می‏گوید: «اگر منظور از اخذ میثاق، همان زبان وحی باشد، [باید] مانند سایر احکام می‏فرمود: به مردم چنین ابلاغ کن؛ نه این که بگوید: شما به یاد بیاورید.4

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی___________________________________________________________
1. ملاهادی سبزواری، غرر الفوائد، چاپ سنگی، ج 1، ص 20.

2. منشور جاوید، ج 2، ص 80.

3. فطرت در قرآن، ج 12، ص 137 - 122.

4. المیزان، ج 8، ص 334.

سلام.

موضوع مورد بحث را از کارشناسی در حرم مطهر آقا امام رضا علیه السلام پرسیدم, ایشان کتاب تنبیهات حول المبدأ و المعاد از آیت الله مروارید را برای خواندن معرفی کردند.

آیت الله مروارید در مورد عالم ذر امتحانی که در آنجا پس داده ایم و اینکه آیا تناسخ هست یا نه و بقیه مطالب و اشکالات وارده پاسخ هایی داده اند.

البته خودم کامل نخوانده ام, امیدوارم مفید واقع شود.

متن کتاب: http://www.seyyedan.com/Files/html/tanbihat/mabda/html/index.htm

یاعلی حیدر مددی
برادرصدیق عزیز سلام علیکم
انشاءالله در ترویجچ معارف مولایمان همیشه موفق باشی
حقیبر همچنان برسر همان نقطه جغرافیای اعتقاداتم هستم وهیچ گردشی انجام نداده ام الحمدالله
واینکه چرا مباحثه دبنال نشد بسیار واضح ومشخص است
واینکه چرا ما با آن ادبیات بحث را آغاز کردیم قطعا درجریان هستید یکی از دلایلی که طلبه های حوزه قدیم بسیار قوی تر بودند در مباحثات، به دلیل همین گفتمان آزدی بود که باهم داشتند یکی از بزرگان تعریف کرده است که گاها بحث بین طللاب به حدی بالا می گرفت که مثلا کتاب بحار چاپ سنگی بر فرق طلبه دیگر فرود می آمد.....
قطعا غرض حقیرو کاربر عبدالله همین برپائی کرسی آزاد اندیشی بوده(!!!!!!!!!!!!!!!) ولاغیر
انشاءالله این گونه بحث ها مقدمه ای باشد برای اجلاس آن کرسی ها...
اما بعد،
موضع اصلی بحث اگر چه حاشیه های بسیاری به همراه داشت اما محوریتش حول عالم ذر وارواح بوده است
شما استاد عزیز زحمت کشیدید دیدگاه بزرگانی همچون طباطبائی را قرار دادید البته حقیر درمقامی انتقاد از ایشان نیستم اگر چه زیاد هم درست نیست پشت سر میت صحبت کنیم اما از آنجایی که خودحضرت علامه قبلا این کار را کرده وبه علامه های دیگر تاخت وتاز داشته لذا بنده سربسته عرض کنم درمقام منقد ونه هیچ مقام دیگری
عموما فلاسفه گفتارشان به کفر نزدیک تر است تا به توحید بگذریم انشاءالله بحث را درآینده ادمه می دهیم
من الله توفیق ..

داستان آدمو حوا تمثیلیه بهشتیم که اونجا بودن تمثیلیه:

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=26975&p=442268
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4212&p=442264


یاعلی حیدر مددی
خیلی برایم جالب است که منتقدان عالم ارواح وذرات همان طور که عنایت دارید به هیچ عنوان به اخبارات رسیده از اهل بیت توجه نکردند وبیشتذ به تفاسیری که از قرآن بیان شده پرداخته اند وبرای طولانی کردند مطالب خود وانتقادات غرض ورزانه به دیدگاه ملاعین منحرف اهل بدعت هم دست زده اند
حقیر مقالات را مطالعه کردم عنایت داشته باشید نویسنده مقاله دربخش اول سخنانش دیدگاه حسن بصری علیه لعنه را بنا می کند وبرای اینکه بتواند از ذهن مخاطب امتیاز بگیرد بلافاصله دیدگاه شیخ مفید وطوسی را قرار می دهد در حقیقت نویسنده مقاله می خواهد باطلی را درپس چهره های متشخص دیگر پنهان کند ...........
باز هم عنایت داشته باشید در این تاخت تاز از فخر رازی امام المشککین ،کشاف ،عیاشی درالمنثور ، ابن شهر آشوب ، زمخشری نماینده مکتب اعتزال و.... هم بیان میدارند
حقیر این گونه نقد هایمغرضانه را اصلا نمی پسندم هرگاه به چنین مسئله ای برخورد کنم اولین چیزی که به ذهنم درمورد شخص می رسد اینستکه او از خودش چیزی برای گفتن نداشته ...........

anti310;119794 نوشت:
حسن بصری

قطب صوفیان است
قطبی که برادر شیطان باشد دیگر صوفی اش معلوم است :ok:

جنابان انتی عمر و صدیق ما همچنان منتظر ادامه بحث هستیم

بحث ابتر از هزاران شبهه بدتر است

**عبدالله**;122601 نوشت:
جنابان انتی عمر و صدیق ما همچنان منتظر ادامه بحث هستیم

بحث ابتر از هزاران شبهه بدتر است


با سلام مجدد ...:Gol:

ادامه بحث طرح دیدگاه ها در خصوص عالم ذر ...

دیدگاه ششم) علامه طباطبایی معتقد است که مقصود آیه، جنبه ملکوتی انسان هاست؛ یعنی جای شهود و اشهاد و جایگاه میثاق، ملکوت انسان هاست؛ زیرا با توجه به ظاهر آیه که فرمود «و اذ اخذ؛ یعنی به یاد بیاور»، استفاده می شود که اولاً، قبل از این جایگاه محسوس، جایگاه نامحسوس دیگری وجود داشته است که در آن جا میثاق انجام گرفته است. ثانیاً، صحنه اخذ میثاق، بر نشئه حس و طبیعت مقدم است. ثالثاً، چون این دو جایگاه با هم متحدند و از هم جدا نیستند، خداوند به انسان ملکی و مادی امر می کند که به یاد آن جایگاه ملکوتی باشد ووقتی به یاد آن جایگاه باشد، آن را حفظ می کنند.

این نظریه در میان علما مورد توجه جدی قرار گرفته است و آنان، نظرهای مختلفی درباره آن اظهار کرده اند استاد جوادی آملی، استاد جعفر سبحانی و شهید دکتر بهشتی این نظریه را نقد و بررسی کرده اند.

طبق نظریه علامه و تمامی کسانی که عالمذرو گفت وگوی بین انسانو خدا را پذیرفته اند، فلسفه وجود آن عالم این است که انسان با شهود باطنی، خدا را مشاهده و به وحدانیت او اعتراف نموده است و این شهود، باعث می شود که در عالم مادی که موانع مختلفی سر راه دارد، آن عالم را و شهود خدای خویش را که سرمایه اصلی هدایت و نجات اوست، فراموش نکند و تا زمانی که آن میثاق و آن شهود فطری در درون جان انسان زنده باشد، راه انحراف را در پیش نخواهد گرفت و در واقع، آن شهود عالم ملکوت وعالمذر، می تواند تضمین کننده نجات انسانو ماندن بر صراط توحید باشد؛ البته این امکان وجود دارد که انسان، گنجینه های عالم ملکوت و فطرت را با آلودگی های گناه و حب دنیا دفن کند؛ ولی اگر به پیامبران و امامان این امکان را بدهد که به آنها دسترسی پیدا کنند، آن گنجینه ها را از زیر خروار حجاب ها نجات می دهند.1

امام علی علیه السلام درباره هدف بعثت می فرماید: «خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه، متناسب با خواسته های انسان ها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت های فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی های پنهان شده عقل ها را آشکار سازند».2

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی__________________________________________________
1. ر.ک: پرسمان، تیر 1385، شماره 46، مقاله انسان و عالم ذر؛ پایگاه حوزه نت.
1. نهج البلاغه، محمد دشتی، ص 38.

anti310;119794 نوشت:
حقیر این گونه نقد هایمغرضانه را اصلا نمی پسندم هرگاه به چنین مسئله ای برخورد کنم اولین چیزی که به ذهنم درمورد شخص می رسد اینستکه او از خودش چیزی برای گفتن نداشته

سلام
صاحب اندیشه ولو متدین از دیدن و شنیدن افکار و اندیشه ها ابایی ندارد کسی ابا دارد که در اندیشه حق پای محکمی ندارد . این ادبیات هم دیگر قدیمی است . ما برای طرح و بررسی اندیشه ها به ادبیات دیگری نیازمندیم . صاحب اندیشه اگر شرح صدر و ادب نداشته باشد حاصلی ندارد .
موفق باشید

صدیق;122615 نوشت:
طبق نظریه علامه و تمامی کسانی که عالمذرو گفت وگوی بین انسانو خدا را پذیرفته اند،

پس جناب صدیق نتیجه این مباحث در کلام کاملا خلاصه این می شود که عالم ذر به ان صورتی که جناب انتی عمر فرمودند وجود نداشته است ؟

صدیق;122615 نوشت:
ادامه بحث طرح دیدگاه ها در خصوص عالم ذر ...

سلام
آیه شریفه توجه به این اخذ عهد را خیلی راحت و ساده جلوه می دهد بطوری که کسی نمی تواند خود را غافل از آن معرفی کند لذا این امر نمی تواند جزء امور خفیه و صعب التوجه باشد . مثلا نمی تواند ادله سنگین عقلی یا امور فطری پنهان باشد باید چیزی باشد که جلو چشم همگان باشد و آنها به راحتی بتوانند با دیدنش به ربوبیت خدای متعال پی ببرند . لذا فرمود ما این عهد کردیم تا نگویید غافل بودیم .
به نظر حقیر جمله : و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم اشاره به ساده ترین دلیل بر عدم ربوبیت انسان و اثبات ربوبیت خدای متعال است . آیه می فرماید ما ذریه فرزندان آدم را از پشتشان اخذ می کنیم نه ایشان ما فرزند را در رحم مادران پرورش می دهیم نه ایشان و ما آنرا از رحمها خارج می سازیم نه ایشان . این یعنی چه ؟ یعنی اینکه انسانها نسبت به خود و فرزندانشان ربوبیتی ندارند . با نفی ربوبیت انسان نسبت به خود و فرزندانش ربوبیت خدای متعال ثابت می شود . پس آیه اثبات اخذ عهد در خصوص ربوبیت خدای متعال است . به عبارت دیگر اگر انسان کمی دقت کند می یابد که رب ، حقیقتی غیر خود اوست لذا فرمود ما آنها را بر خودشان گواه ساختیم یعنی اینکه آنها می توانند بر خود گواهی دهند که نقشی در ربوبیت ندارد . تا اینجا هر انسان متوجهی گواهی می دهد حقیقتی غیر خودش رب اوست . رب همان خدای متعال است . هرچند انسان در تشخیص مصداق خارجی این رب با رهزنی خیال و وهم دچار مشکل می شود . که البته این امر مد نظر آیه نیست .
شاید این نظریه هفتم باشد .
موفق باشید

سلام بر جناب حامد

نکته صعب در اینجا که شبهه انتی عمر نیز از همانجا نشات می گیرد ظاهرا

عتاب الهیه نسبت به انسان در قیامت است

و امتازوا الیوم ایها المجرمون الم اعهد الیکم یا بنی ادم ان لا تعبد الشیطان ....

این عهد در کجا بسته شده؟

الست بربکم قالو بلی نماد یک مکالمه است نه در قالب مجاز بلکه واقعیت

این گفتگو در کجا و با چه کیفیتی حادث شده؟

**عبدالله**;122632 نوشت:
پس جناب صدیق نتیجه این مباحث در کلام کاملا خلاصه این می شود که عالم ذر به ان صورتی که جناب انتی عمر فرمودند وجود نداشته است ؟

با سلام و درود به همراهان:Gol:
از پست های قبلی در بیان دیدگاه های مختلف در باره عالم ذر :

اولاً می توان فهمید با تمام تفاوت دیدگاه ها، همه بر وجود حقیقتی بنام عالم ذر تأکید داشتند.

ثانیاً از مطالبی که گذشت به حکمت و فلسفه دوم برای عالم ذر می توان پی برد و آن عبارتست از، سهولت یافتن هدایت انسان ها توسط پیامبران و امامان و مصلحان، بعبارتی وجود شهود عالم ملکوت و عالم ذر، این زمینه را برای رهبران دینی آماده می کند که بشر را به راحتی هدایت نمایند و با با زنده نمودن آن پیمان و کشف گنجینه های فطرت، به سادگی انسان ها را به راه راست رهنمون سازند.

فلسفه دیگر این است که مصلحان و انسان های متدین، از هدایت دیگران هرگز ناامید نشوند؛ زیرا خواهند دانست که عوامل مختلفی در درون انسان ها، آنان را برای اصلاح یاری می رساند؛ عواملی مثل عقل آدمی، وجدان اخلاقی، فطرت و وجود عالم ذر و شهود ملکوتی آن و ...

در واقع، مجموعه اینها، عوامل ستون پنجم درونی به حساب می آیند که باعث می شوند مصلحان تا آخرین لحظه، از هدایت انسان ها ناامید نشوند و به همین جهت گاهی برخی افراد با یک جرقه در آخرین روزهای عمر خود، به فطرت حقیقی و شهود ملکوتی خود برگشته، در صراط حق و توحید قرار گرفته اند.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:

1. فطرت در قرآن، جوادی آملی، ج 12.
2. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج 2
3. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8.
4. خدا از دیدگاه قرآن، دکتر بهشتی.
5. کیهان اندیشه، شماره 58.

منبع: مجله پرسمان، سال 1385، شماره 46، مقاله انسان و عالم ذر، با کمی تصرف.

موفق باشید ...:Gol:

**عبدالله**;122671 نوشت:
نکته صعب در اینجا که شبهه انتی عمر نیز از همانجا نشات می گیرد ظاهرا عتاب الهیه نسبت به انسان در قیامت است و امتازوا الیوم ایها المجرمون الم اعهد الیکم یا بنی ادم ان لا تعبد الشیطان .... این عهد در کجا بسته شده؟ الست بربکم قالو بلی نماد یک مکالمه است نه در قالب مجاز بلکه واقعیت این گفتگو در کجا و با چه کیفیتی حادث شده؟

سلام
1- در آیه ذر اسمی از عهد نیامده است لذا نمی توان گفت اعهد در مورد جریان آیه ذر است بطور نمونه می تواند ابلاغ پیام دین و اتمام حجت توسط پیامبران الهی یا در مرتبه نازلتر حکم عقل باشد
2- حقایق هستی همه کلام الهی اند لذا نباید تصور کرد اگر خدا بخواهد به ما چیزی بگوید حتما باید با لفظ و عبارت با ما سخن بگوید .در آیه 27 سوره مبارکه لقمان حقایق هستی را کلمات بی پایان الهی معرفی می فرماید . تمام هستی کلام الهی است اما زبان فهم می خواهد .
موفق باشید

**عبدالله**;122671 نوشت:
سلام بر جناب حامد نکته صعب در اینجا که شبهه انتی عمر نیز از همانجا نشات می گیرد ظاهرا عتاب الهیه نسبت به انسان در قیامت است

[=Arial Narrow]یاعلی حیدر مددی ظاهرایک نفر باید بییاید برای این دوست ما معنی شبهه ومکان ومحل استفاده از آن را برایش توضیح دهد.
[=Arial Narrow]آنقدر کد ابجدی مارا تکرار کردی که اکانت مارا یک ماه قطع کردند:khandeh!:
[=Arial Narrow]
[=Arial Narrow]شبهه نیست دوست عزیز عقیده است یک عده از بزرگان می فرمایند عالم ارواح وجود داشته آن هم بنا براخبارات منقول از صدوق المحدثین یک عده هم بنا به تفاسیر وارده از کتب اهل خلاف این نظر را رد کردند. که در پست 32 توضیح داده شد.
[=Arial Narrow]

بسم الله الرحمن الرحیم
حسن بصری نیز از جمله کسانی است که صوفيان فریبش را خورده اند. وی از خط اهل بیت (ع) منحرف و از پیروی آنان سر بر تافته است با این همه برخی موضوعاتی را که در مورد وی وارد شده یاداور می شویم:
کلینی از امام صادق (ع) روایت کرد که فرمود: (( اما و الله لو قلتم ما اقول لا قررت انکم اصحابی هذا ابوحنیفه

1. به باب 73 فتوحات ج 2 ص 8، چاپ دارالکتب العربیه الکبرا مراجعه شود. عین عبارات وی چنین است: نظیر این ماجرا در دیدار با دو مرد صورت پذیرفت .... تا اینکه می گوید : خداوند باطن آن دو را به صورت خوک برای وی آشکار ساخت و آن علامت و نشانه ای بود که خداوند در طرفداران این مذهب قرار داده است.مصنّف (ره) عبارت وی را فوق العاده خلاصه نقل کرده و دانشمندان اهل سنت بر رد محی الدین کتبی نوشته اند که برخی از آنها را یاد آور می شویم: 1- فاز افاضحه الملحدین و ناصحه الموحدین فی رد محی الدین و امثاله من المتصوفین، نوشتةمحمد بن محمد بن محمد بخاری متوفی سال 834 هجری که نسخة آن در کتابخانة دوستمان علامه فاضل حاج سید لاجوردی موجود است.2- کشف العقائد، نوشتة حامی فرید که خلاصة کشه الغطاء نوشتة حسین بن عبد الرحمان اهدل حسینی است. موضوع دو کتاب یاد شده عقاید اسلامی و ردّ ابن عربی و هواداران اوست.

له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب1 ؛ به خدا سوگند! اگر آنچه من بر زبان آورم گفته بودید اذعان داشتم که شما یارانم هستید ولی اینک این ابوحنیفه و این حسن بصری است که هر مدام برای خود دار و دسته ای دارند)).
همان گونه که ملاحظه می کنید این حدیث شریف به صراحت حسن بصری را مورد نکوهش قرار داده و حاکی از سرپیچی وی از پیروان حق و صاحبان حق است و او را نظیر ابوحنیفه دانسته و بدین گونه وی را با اسم اشاره یاد کرد یا به دلیل مخالفت وی با اهل بیت (ع) و یا در جهت تحقیر او صورت گرفته است. از امام باقر (ع) روایت شده که به آن حضرت یاد شد: حسن بصری معتقد است کسانی که علم دانش خود را پوشیده و نهان نگاه دارند بوی باد بد شکمشان دوزخیان را آذار می دهد، امام (ع) فرمود: (( فهلک اذا مومن آل فرعون ما زال العلم مکتوماً منذ بعث الله نوحاً فلیذهب الحسن یمیناً و شمالاً فوالله لا یوجد العلم الّا هیهنا؛ بنابراین، اگر این گونه باشد، مومن آل فرعون ( که ایمانش را پنهان داشت ) به هلاکت افتاد

علم و دانش از زمانی که خدا حضرت نوح را به پیامبری برانگیخت ، نهان بوده است و حسن بصری اگر شرق و غرب جهان را زیر پا نهد، به خدا سوگند! علم ودانش را تنها در این خانواده خواهد یافت)).

حدیث ((صرف)) نیز در مورد معروف است امام (ع) وی را تکذیب می کند و در بیان حالات سفیان ثوری نیز حدیثی یادآوری خواهد شد که به صراحت حصن بصری را مورد نکوهش قرار می دهد. طبرسی در احتجاج روایت کرده است: آت گاه که امیر مومنان از نبرد با مردم بصره(( جنگ جمل)) فراغت یافت از کنار حسن بصری که در حال وضو گرفتن بود، گذشت امام (ع) بدو فرمود: (( یا حسن اسبغ وضویک؛ حسن، وضویت را شاداب بگیر)). وی در پاسخ امام (ع) گفت: ای امیر مومنان ! شما دیروز مردمی را به قتل رساندید که شهادت به یگانگی خدای بی شریک و رسالت پیامبر می دادند و وضوی شاداب می گرفتند.
امام (ع)فرمود: (( قد کان ما رأیتم فما منعک ان تعین علینا عدونا؟؛ گیرم همان گونه بود که تو گفتی ولی چه چیز تو را از یاری دشمنان ما بازداشت؟)) عرض کرد : ای امیرمومنان به خدا سوگند! سخن شما را قطعاً تصدیق می کنم. نخستین روزی که از خانه بیرون آمدم و

((237))



غسل کردم و حنوط نمودم و سلاحم را حمایل کردم، تردیدی نداشتم که سرپیچی از فرمان ام المومنین عایشه، کفر است در بین راه به منطقه ای رسیدم ندایی بر آمد که: ای حسن بازگرد، زیرا قاتل و مقتول هر دو در آتش دوزخ اند. از این رو، وحشت زده برگشتم و در خانه نشستم. روز دوم نیز در این که سرپیچی از ام المومنین کفر است، شک و تردید تداشتم. خود را حنوط کرده و سلاح پوشیدم و به قصد جنگ از خانه خارج شدم. وقتی به همان جایگاه قبلی رسیدم از پشت سر کسی مرا صدا زد و گفت: ای حسن! بازگرد زیرا قاتل و مقتول هر دو در آتش دوزخ اند. امیر مومنان (ع) فرمود: ((صدقت اتدری من ذلک منادی قال: لا، قال: ذاک و اخوک ابلیس و صدقک ان القاتل و المقتول منهم فی النار؛ درست گفتی . آیا می دانی چه کسی تو را صدا می زد ، عرض کرد: خیر، امام (ع) فرمود: وی برادرت شیطان بود و به تو راست می گفت. زیرا قاتل و مقتول، (سپاهیان ام المومنین) در آتش دوزخ بودند)). حسن بصری عرض کرد: اکنون پی بردم که قوم من دستخوش هلاکت شدند.1 ازابو یحیی واسطی منقول است گفت: زمانی که امیر مومنان(ع) بصره را گشود، مردم از جمله حسن بصری لوح حایی با خود داشتند و اطراف حضرت گرد آمدند و هر جمله ای که امیر مومنان (ع) بر زبان می آورد، حسن بصری آن را یاداشت می کرد.
امام (ع) با صدای بلند بدو فرمود: ((ما تصنع؛ چه میکنی؟)) حسن گفت: سخنان شما را یاداشت می کنم تا پس از شما آنان را به مردم بگوییم. امیر مومنان (ع) فرمود: ((أما ان لکل قوم سامریاً و هذا سامریّ هذه الامه اما انه لا یقول لامساس و لکنه یقول لاقتال؛2 هر گروهی دارای یک سامری است و سامری این امت حسن بصری است. سامری قوم موسی می گفت: ((با من تماس نگیرید.)) و این یکی می گوید: ((نبرد نکنید)).

و احادیث دیگری هم موجود است که در حوصله بحث نمی گنجد

**عبدالله**;135031 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم حسن بصری نیز از جمله کسانی است که صوفيان فریبش را خورده اند. وی از خط اهل بیت (ع) منحرف و از پیروی آنان سر بر تافته است با این همه برخی موضوعاتی را که در مورد وی وارد شده یاداور می شویم: کلینی از امام صادق (ع) روایت کرد که فرمود: (( اما و الله لو قلتم ما اقول لا قررت انکم اصحابی هذا ابوحنیفه
bina88;135166 نوشت:
یک حسن بصری ای است که در زمان پیامبر و خانه زاد پیامبر بوده و دعائی پیامبر در حق او کرد که هم تشیع ( بر اساس نقل تسنن ) و هم تسنن ( از جمله جناب عطار ) آن دعا را با عبارات اشتباه ذکر کرده اند و دومی حسن بصری ای است که در زمان امام جعفر صادق میزیسته که همانطوریکه مشاهده میکنید همدوره حجاج و امام صادق علیه السلام است.

سلام
این گفتگوها چه ارتباطی با موضوع تاپیک دارد ؟
موفق باشید
موضوع قفل شده است