بنده متوجه نشدم کدام مسئله درون مذهبی را بیان کردم گرامی.
تبعید نبود گرامی بلکه مهاجرت بود. اگر شما به همچین حرکتی تبعید می گویید پس چرا بعد ها مشرکین عمر وعاص را به همراه هدایایی نزد پادشاه حبشه فرستادند تا مهاجرین را برگرداند؟
در ضمن نباید یک طرفه به قاضی رفت کار مسلمانان را غیر قانونی می دانید ولی شکنجه و آزار مسلمانان توسط مشرکین را غیر قانونی نمی دانید و نادیده می گیرید؟
این مسئله یک مسئله شخصی نبود بلکه فراتر از آن بود. اگر قرار است جنگی بین دو کشور صورت گیرد ممکن است شمال و جنوب کشور همه را فرا گیرد.
و اینکه حمله به کاروان ها فقط نیاز مالی نبود بلکه برای شکستن ابهت مشرکین و نشان دادن قدرت مسلمانان و بالابردن اعتماد به نفس آنها هم می توانست باشد.
البته شاید برداشت من بوده! قسمتی که میگه: مسلمان، مشرک و...!!
ما در جهانی دو بعدی که زندگی نمیکنیم! وقتی یه کاری بده، دلیل نمیشه کار طرف دیگه خوب باشه! اون آزارها هم بده! ولی الان بحث سر اجازه ی کشتن مخالف عقیده مونه!
بله! همونطور که فرمودید میتونست باشه! ولی کی میدونه!؟
در همه جا این قانونه که قرار داد را محکم میکنه والا وقتی دونفر به هم اعتماد داشته باشند که دیگر قرار داد پیمان نامه لازم نیست منتهی این قانون گاهی مدون و پشتوانه محکم دارد و گاهی هم عرف این قانون را تعیین میکند گاهی هم برای هر طرف که قرار داد را نقض کند مجازاتی تعین میشود همه اینها را میگویند قانون اتفاقاً در مورد پیمانی که پیامبر با کفار بسته بود هیچ اعتمادی به انان نداشت این مثال را که دیگر نمیتوانی رد کنی .
قرارداد بدون اعتماد مثل نارنجک بدون ضامنه! دیر یا زود منفجر میشه!
قرارداد بدون اعتماد مثل نارنجک بدون ضامنه! دیر یا زود منفجر میشه!
یعنی تمام قولنامه هائی که در بنگاهای معملات ملکی بسته میشه باطله چون طرفین همدیگر را نمیشناسن تا بهم اعتماد داشته باشند خیر ضامن این قردادها قانون و مدیر دفتر املاک هستش و میبینیم که بیشتر انها هم عملی میشن .
یعنی تمام قولنامه هائی که در بنگاهای معملات ملکی بسته میشه باطله چون طرفین همدیگر را نمیشناسن تا بهم اعتماد داشته باشند خیر ضامن این قردادها قانون و مدیر دفتر املاک هستش و میبینیم که بیشتر انها هم عملی میشن .
اگه دقت کنید کنید تو چند پست پیش گفتم که: "وقتی بحث سر مورد خاصیه، مثال آوردن و بررسی حالت کلی، نمیتونه درستی اون حالت خاصو اثبات کنه!"
چه حالت خاصی است شما میفرمایید قرارداد بدون اعتماد یعنی نارنجک بدون ضامن محدودیت شما کجاست این یک مطلب کلی و جامع را بیان میکند و هر مطلب جامع با یک مثال مغایر بی اعتبار میشود.
و باز هم سلام گرامی:Gol:
تا اونجایی که بنده می دونم اسلام نمیگه همه مخالفین عقیده خود را بکشید بلکه دستور نبرد با کافر حربی رو میده. (در پرانتز عرض کنم خدمت شما گرامی مثلا ( اگر اطلاعاتم درست باشه) اگر مسلمانی منزل شخصی مهمان باشه و در خانه اون شخص مشروبات الکلی ببینه حق نداره اون رو فاش کنه، بلکه می تونه به اون شخص امر به معروف و نهی از منکر کنه ولی اون شخص هم حق نداره در جامعه علنی مشروب مصرف کنه که اینجا باید با اون برخورد بشه و همینطور الآن(بازهم اگر اشتباه نکنم) در آمریکا کسانی که دائم الخمر هستندحق ندارن مشروبات رو طوری در دست بگیرند که معلوم باشه بلکه باید در نایلون یا پاکتی که مشخص نباشه قرار بدهند)
. و اینکه اون آیاتی که در اون از جهاد و کشتن مشرکین بحث میکنه باید بریم و ببینیم که شان نزول آیات چی بوده و آیات بعد چه وقایعی نازل شده.
Masood11;740371 نوشت:
بله! همونطور که فرمودید میتونست باشه! ولی کی میدونه!؟
خوب میشه گفت از اونجایی که بارها به کاروان ها حمله می شد و اونها هم که نیروی دفاعی آنچنانی نداشتند ولی مسلمین صرفا برای اینکه به اونها بفهمانند که اگر به هم عقیده های ما در مکه آزار برسانید ما هم تجارت شما را به خطر می اندازیم پس ، با آخرت ما کار نداشته باشید تا ما هم با دنیای شما کاری نداشته باشیم . موشک جواب موشک
در واقع دلایلی که عرض کردم مهمتر از نیاز مالی بود وگرنه ساده زیستی پیامبر و بعضی از یاران واقعی اش در تاریخ ثبت شده که به مال اهمیت زیادی نمی دادند. علت مصادره اموال مشرکان توسط مسلمانان چه بود؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
در آخر و در حاشیه Masood11 گرامی اگر شما حقانیت اسلام را قبول بکنید یا نکنید برای بنده نفع و ضرری نداره ولی بنده دوست دارم شما در این مسیر قرار بگیرید چونکه ایمان دارم این مسیر درسته و علاقه دارم که شما و امثال شما هم در اون باشید. و اینکه اگر بخواهیم دکتر یا مهندس بشیم باید پای درس دکتر و مهندس بشینیم پس مسائل دینی را هم باید از اهلش یاد بگیریم .
موفق باشی گرامی:Gol:
و باز هم سلام گرامی:Gol:
تا اونجایی که بنده می دونم اسلام نمیگه همه مخالفین عقیده خود را بکشید بلکه دستور نبرد با کافر حربی رو میده. (در پرانتز عرض کنم خدمت شما گرامی مثلا ( اگر اطلاعاتم درست باشه) اگر مسلمانی منزل شخصی مهمان باشه و در خانه اون شخص مشروبات الکلی ببینه حق نداره اون رو فاش کنه، بلکه می تونه به اون شخص امر به معروف و نهی از منکر کنه ولی اون شخص هم حق نداره در جامعه علنی مشروب مصرف کنه که اینجا باید با اون برخورد بشه و همینطور الآن(بازهم اگر اشتباه نکنم) در آمریکا کسانی که دائم الخمر هستندحق ندارن مشروبات رو طوری در دست بگیرند که معلوم باشه بلکه باید در نایلون یا پاکتی که مشخص نباشه قرار بدهند)
. و اینکه اون آیاتی که در اون از جهاد و کشتن مشرکین بحث میکنه باید بریم و ببینیم که شان نزول آیات چی بوده و آیات بعد چه وقایعی نازل شده.
خوب میشه گفت از اونجایی که بارها به کاروان ها حمله می شد و اونها هم که نیروی دفاعی آنچنانی نداشتند ولی مسلمین صرفا برای اینکه به اونها بفهمانند که اگر به هم عقیده های ما در مکه آزار برسانید ما هم تجارت شما را به خطر می اندازیم پس ، با آخرت ما کار نداشته باشید تا ما هم با دنیای شما کاری نداشته باشیم . موشک جواب موشک
در واقع دلایلی که عرض کردم مهمتر از نیاز مالی بود وگرنه ساده زیستی پیامبر و بعضی از یاران واقعی اش در تاریخ ثبت شده که به مال اهمیت زیادی نمی دادند. علت مصادره اموال مشرکان توسط مسلمانان چه بود؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
در آخر و در حاشیه Masood11 گرامی اگر شما حقانیت اسلام را قبول بکنید یا نکنید برای بنده نفع و ضرری نداره ولی بنده دوست دارم شما در این مسیر قرار بگیرید چونکه ایمان دارم این مسیر درسته و علاقه دارم که شما و امثال شما هم در اون باشید. و اینکه اگر بخواهیم دکتر یا مهندس بشیم باید پای درس دکتر و مهندس بشینیم پس مسائل دینی را هم باید از اهلش یاد بگیریم .
موفق باشی گرامی:Gol:
سلام
راستش توی آیات دقیقا میگه اونایی که مقاومت میکنن نه اونایی که میجنگن! پس این نمیتونه درست باشه! البته شناخت احکام از اعمال نباید اینطور باشه که بگیم: " باید اینطور باشه!" بلکه باید جوری باشه که بگیم: "اینطوره که میبینید عمل میشه!"! تا اونجایی که میدونم از این حکم و امثالش برای ساکت کردن(قتل) مرتدم استفاده میشه و هیچ جایی برای برهان و دلیل آوردن واسش نمیزاره! نمیگه شما دلیلاشو بشنوین و بررسیش کنید! میگه بهش اخطار بدین که توبه کنه و بعد در هر صورت بکشیدش!!(اگه اشتباه نکنم!)
اگه بحث سر شان نزول آیه باشه تقریبا باید هیچکدوم از احکام اسلامی رو الان استفاده نکنیم و مردود بدونیم!! چون هر کدوم هزاران مولفه خاص دارن که برای اجرا شدن باید کنار هم جمع بشن و اگه یکی نباشه یعنی شرایط برای اجرای حکم آماده نیست! ولی آیا الان اینطوره!؟ الان میگن چون دیگه مشرکی نیست که زنا رو اذیت کنه حجاب نیاز نیست!؟ و...!
در هر صورت دزدی دزدیه!! نتیجه هیچوقت عملو توجیه نمیکنه!
در مورد حقانیت اسلام و یا هر دینی! مهم نیست که راه چی میگه! مهم اینه که چه کسایی تو راهن! تو هر دینی تعدادی فرد خوبم هست! و بی نهایت افراد نادون و بد! ولی هر کدوم خودشو درست میدونه و بقیه ادیانو انحرافی! شما هم به احتمال 99% به این خاطر توی این مسیرید که پدر و مادرتون توی این مسیر بودن، نه انتخاب خودتون!(البته کسی نیست که این حرفمو برای خودش تایید کنه!!) چنین چیزی هیچوقت راه حق نیست! مخصوصا اینکه توی رسانه و جاهای دیگه هم تبلیغ میکنن که بچه های 2 یا 3 ساله رو هم بیاریم تو دین!!! که این یعنی بذرافشانی جهل!(حتی اگه اون عقیده مورد نظر درست باشه!) البته اگه اینکارو نکنن پایه های حکومت مذهبیون میریزه، چون نسل جدید خیلی باهوش تر از نسل های پیشینن و حرفی که بهشون میزننو براحتی قبول نمیکنن!! خلاصه اینکه دین دو راه داره! نابودی یا جهل افشانی، که اگه خیرخواه بشریت بود اولی رو انتخاب میکرد!
اینروزا اینقدر مذهبیون تو کار دکتر و مهندس و ... دخالت میکنن که اصلا این حرف دیگه درست نیست!!
[=Microsoft Sans Serif]آزادی و تحمل دگراندیشی (تفاوت در نگرش) برای اسلام یا خدای آن، صفره.
در ابتدای آفرینش به ماه و خورشید میگه: «بیاید به جایی که من میگم؛ یا با پای خودتون بیاید، یا بزرو میارمتون - اما شاکرا اما کفورا» (در دربار پادشاهان خودکامه، حرف، حرفه پادشاهه)
در زمان آفرین آدم به همه میگه: «در برابرش سجده کنید» و شیطان میگه من نمیکنم. و بخاطر ناتوانی در تحمل دگراندیشی، شیطان که هزاران سال فرمانبردار بود، برای همیشه منفور میشه. (در دربار پادشاهان، مخالفت = مرگ)
در بهشت، آدم برای خوردن میوه ای که خدا دوست نداشت بخوره، مجازات میشه وبه این جهان نکبت بار میاد و بدتر ازون، فرزندان آدم رو هم بجرم پدرش، با سختی های این جهان زجر میده. (در دربار پادشاهان خودکامه: فرزند خائن، خائنه)
در زمان اسلام هم، هرچی آدم باسواد که مخالف اسلام بود، از دم گردن زده شد ...
پس در اصل، همون خودکامگیه. اما باید دونست که خدای ادیان، با این همه کم ظرفیتی و تندخویی (که هیچ تفاوتی با یک پادشاه خودکامه نداره)، «مهربان مطلق» میباشد.
:Gol:
بسم الله
:vamonde:
انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا [الإسراء، ۴۸] بنگر كه چگونه براى تو مَثَلها زدند، پس گمراه شدند و از اين رو راه نتوانند يافت.
بی دلیل یاد مدیر راهنماییم افتادم که میگفت من کسی رو مجبور نمیکنم و چند دقیقه بعد میگفت اگه کاری که میگمو انجام ندید شلنگ میخورید!!:khaneh:
بسم الله
سلام جناب مسعود
هدایت خدا باطنی است ... حجت را بر شخص تمام میکند، خواست راه راست را انتخاب میکند و نخواست به دنبال هوای دلش میرود
نهی از منکر و امر به معروف یک وظیفهی اجتماعی است که با ظاهر رفتارهایی کار دارد که اثر اجتماعی داشته باشد ... کاری به نیت افراد ندارد که در قلبشان خدا را پذیرفتهاند یا نپذیرفتهاند ... جنگ کردن با آنهایی که زبان خوش سرشان نمیشود و اصرار بر باطل خود دارند یکی از مراحل نهایی نهی از منکر است مگرنه اولین مراحل نهی از منکر با مهربانی پدرانه است ...
شما که عقل سلیمتان این عبارت که «هیچ اکراهی در این دین نیست» را تأیید کرد چطور ممکن است تأیید نکند که برای روابط اجتماعی باید قوانینی را تعیین کرد تا کارهایی که آثار اجتماعی دارند قانونمند شوند، یا چطور ممکن است تأیید نکند که قانون هم باید ضمانت اجرایی داشته باشد ... و آیا تنبیه و جریمه از لوازم این تضمین اجرایی نیست ... عجیب است اگر عقل سلیمتان این مسأله را نمیپذیرد چون هیچ جامعهی دو نفره به بالا نداریم که هیچ قانونی نداشته باشد و هر کسی هر کاری که خواست بکند و کسی متعرضش نشود ... اگر بحثی باشد بحث بر سر کم و کیف قوانین و سپس کیف و چون نظارت بر انجام آنها و ضمانت اجرایی برای آن است ...
سوء ظن نسبت به دین را اگر کنار بگذارید میبینید که تبلور عقلانیت است و عقلانیت جز دینداری نیست :Gol:
[=Franklin Gothic Medium] در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
تاپيك جمع بندي
بسم الله الرحمن الرحبم
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ.
اين جمله روشن مى كند كه در دين تحميلى نيست انبياء و مخصوصا پيامبر اسلام مردم را به چيز ناشناخته اى دعوت نكرده اند و نگفته اند چه بفهميد و چه نفهميد بايد بپذيريد، بلكه به حكم «قد تبين ...» به چيز شناخته شده اى خوانده اند على هذا مراد از اكراه آنست كه به كسى بگويند قبول كن اگر چه نمى فهمى تقليد كن و دم نزن.
به عبارت ديگر انبياء گفته اند اى مردم ما شما را به چيزى مى خوانيم كه مى فهميد البته اصول دين و كليات آن كاملا روشن است موقعى كه پيامبران دين را بر مردم عرضه كردند آنها فهميدند و قبول كردند بعضى ها هم فهميدند ولى از روى خودپسندى انكار نمودند وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا.[1]
" رشد" از نظر لغت عبارت است از راهيابى و رسيدن به واقع، در برابر" غى" كه به معنى انحراف از حقيقت و دور شدن از واقع است.
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره اى به همين است.
به علاوه همانگونه كه از شان نزول آيه استفاده مىشود، بعضى از ناآگاهان از پيامبر اسلام ص مىخواستند كه او همچون حكام جبار با زور و فشار اقدام به تغيير عقيده مردم (هر چند در ظاهر) كند، آيه فوق صريحا به آنها پاسخ داد كه دين و آيين چيزى نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد، به خصوص اينكه در پرتو دلائل روشن و معجزات آشكار، راه حق از باطل آشكار شده و نيازى به اين امور نيست.
اين آيه پاسخ دندان شكنى است به آنها كه تصور مىكنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته و با زور و شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است.[2]
اما آياتي كه در آنها مبارزه و جنگ با كافران مطرح مي شود مانند آيه«قَتِلُواْ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لَا يحَُرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتىَ يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ»[3]
در اين آيات در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان" مسلمين" و" مشركين" قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى دهد در حالى كه اين اجازه را در باره بت پرستانى كه مقاومت به خرج مى دادند، مى داد، زيرا برنامه، برنامه ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده است.
ولى در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مى دهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمت آميز آن است كه" جزيه" را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر كه حدود و شرايط آن در بحثهاى آينده به خواست خدا مشخص خواهد شد، تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند.[4]
[/HR][1] - قرشى سيد على اكبر،تفسير أحسن الحديث، ج1، ص: 480
البته شاید برداشت من بوده! قسمتی که میگه: مسلمان، مشرک و...!!
ما در جهانی دو بعدی که زندگی نمیکنیم! وقتی یه کاری بده، دلیل نمیشه کار طرف دیگه خوب باشه! اون آزارها هم بده! ولی الان بحث سر اجازه ی کشتن مخالف عقیده مونه!
بله! همونطور که فرمودید میتونست باشه! ولی کی میدونه!؟
قرارداد بدون اعتماد مثل نارنجک بدون ضامنه! دیر یا زود منفجر میشه!
یعنی تمام قولنامه هائی که در بنگاهای معملات ملکی بسته میشه باطله چون طرفین همدیگر را نمیشناسن تا بهم اعتماد داشته باشند خیر ضامن این قردادها قانون و مدیر دفتر املاک هستش و میبینیم که بیشتر انها هم عملی میشن .
اگه دقت کنید کنید تو چند پست پیش گفتم که: "وقتی بحث سر مورد خاصیه، مثال آوردن و بررسی حالت کلی، نمیتونه درستی اون حالت خاصو اثبات کنه!"
چه حالت خاصی است شما میفرمایید قرارداد بدون اعتماد یعنی نارنجک بدون ضامن محدودیت شما کجاست این یک مطلب کلی و جامع را بیان میکند و هر مطلب جامع با یک مثال مغایر بی اعتبار میشود.
و باز هم سلام گرامی:Gol:
تا اونجایی که بنده می دونم اسلام نمیگه همه مخالفین عقیده خود را بکشید بلکه دستور نبرد با کافر حربی رو میده. (در پرانتز عرض کنم خدمت شما گرامی مثلا ( اگر اطلاعاتم درست باشه) اگر مسلمانی منزل شخصی مهمان باشه و در خانه اون شخص مشروبات الکلی ببینه حق نداره اون رو فاش کنه، بلکه می تونه به اون شخص امر به معروف و نهی از منکر کنه ولی اون شخص هم حق نداره در جامعه علنی مشروب مصرف کنه که اینجا باید با اون برخورد بشه و همینطور الآن(بازهم اگر اشتباه نکنم) در آمریکا کسانی که دائم الخمر هستندحق ندارن مشروبات رو طوری در دست بگیرند که معلوم باشه بلکه باید در نایلون یا پاکتی که مشخص نباشه قرار بدهند)
. و اینکه اون آیاتی که در اون از جهاد و کشتن مشرکین بحث میکنه باید بریم و ببینیم که شان نزول آیات چی بوده و آیات بعد چه وقایعی نازل شده.
خوب میشه گفت از اونجایی که بارها به کاروان ها حمله می شد و اونها هم که نیروی دفاعی آنچنانی نداشتند ولی مسلمین صرفا برای اینکه به اونها بفهمانند که اگر به هم عقیده های ما در مکه آزار برسانید ما هم تجارت شما را به خطر می اندازیم پس ، با آخرت ما کار نداشته باشید تا ما هم با دنیای شما کاری نداشته باشیم . موشک جواب موشک
در واقع دلایلی که عرض کردم مهمتر از نیاز مالی بود وگرنه ساده زیستی پیامبر و بعضی از یاران واقعی اش در تاریخ ثبت شده که به مال اهمیت زیادی نمی دادند.
علت مصادره اموال مشرکان توسط مسلمانان چه بود؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
در آخر و در حاشیه Masood11 گرامی اگر شما حقانیت اسلام را قبول بکنید یا نکنید برای بنده نفع و ضرری نداره ولی بنده دوست دارم شما در این مسیر قرار بگیرید چونکه ایمان دارم این مسیر درسته و علاقه دارم که شما و امثال شما هم در اون باشید. و اینکه اگر بخواهیم دکتر یا مهندس بشیم باید پای درس دکتر و مهندس بشینیم پس مسائل دینی را هم باید از اهلش یاد بگیریم .
موفق باشی گرامی:Gol:
سلام
راستش توی آیات دقیقا میگه اونایی که مقاومت میکنن نه اونایی که میجنگن! پس این نمیتونه درست باشه! البته شناخت احکام از اعمال نباید اینطور باشه که بگیم: " باید اینطور باشه!" بلکه باید جوری باشه که بگیم: "اینطوره که میبینید عمل میشه!"! تا اونجایی که میدونم از این حکم و امثالش برای ساکت کردن(قتل) مرتدم استفاده میشه و هیچ جایی برای برهان و دلیل آوردن واسش نمیزاره! نمیگه شما دلیلاشو بشنوین و بررسیش کنید! میگه بهش اخطار بدین که توبه کنه و بعد در هر صورت بکشیدش!!(اگه اشتباه نکنم!)
اگه بحث سر شان نزول آیه باشه تقریبا باید هیچکدوم از احکام اسلامی رو الان استفاده نکنیم و مردود بدونیم!! چون هر کدوم هزاران مولفه خاص دارن که برای اجرا شدن باید کنار هم جمع بشن و اگه یکی نباشه یعنی شرایط برای اجرای حکم آماده نیست! ولی آیا الان اینطوره!؟ الان میگن چون دیگه مشرکی نیست که زنا رو اذیت کنه حجاب نیاز نیست!؟ و...!
در هر صورت دزدی دزدیه!! نتیجه هیچوقت عملو توجیه نمیکنه!
در مورد حقانیت اسلام و یا هر دینی! مهم نیست که راه چی میگه! مهم اینه که چه کسایی تو راهن! تو هر دینی تعدادی فرد خوبم هست! و بی نهایت افراد نادون و بد! ولی هر کدوم خودشو درست میدونه و بقیه ادیانو انحرافی! شما هم به احتمال 99% به این خاطر توی این مسیرید که پدر و مادرتون توی این مسیر بودن، نه انتخاب خودتون!(البته کسی نیست که این حرفمو برای خودش تایید کنه!!) چنین چیزی هیچوقت راه حق نیست! مخصوصا اینکه توی رسانه و جاهای دیگه هم تبلیغ میکنن که بچه های 2 یا 3 ساله رو هم بیاریم تو دین!!! که این یعنی بذرافشانی جهل!(حتی اگه اون عقیده مورد نظر درست باشه!) البته اگه اینکارو نکنن پایه های حکومت مذهبیون میریزه، چون نسل جدید خیلی باهوش تر از نسل های پیشینن و حرفی که بهشون میزننو براحتی قبول نمیکنن!! خلاصه اینکه دین دو راه داره! نابودی یا جهل افشانی، که اگه خیرخواه بشریت بود اولی رو انتخاب میکرد!
اینروزا اینقدر مذهبیون تو کار دکتر و مهندس و ... دخالت میکنن که اصلا این حرف دیگه درست نیست!!
سلام و عرض ادب
[="Franklin Gothic Medium"] آبـرنـگـ;739334 نوشت:
بسم الله
:vamonde:
انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا [الإسراء، ۴۸]
بنگر كه چگونه براى تو مَثَلها زدند، پس گمراه شدند و از اين رو راه نتوانند يافت.
[=Franklin Gothic Medium] Masood11;735461 نوشت:
بسم الله
سلام جناب مسعود
هدایت خدا باطنی است ... حجت را بر شخص تمام میکند، خواست راه راست را انتخاب میکند و نخواست به دنبال هوای دلش میرود
نهی از منکر و امر به معروف یک وظیفهی اجتماعی است که با ظاهر رفتارهایی کار دارد که اثر اجتماعی داشته باشد ... کاری به نیت افراد ندارد که در قلبشان خدا را پذیرفتهاند یا نپذیرفتهاند ... جنگ کردن با آنهایی که زبان خوش سرشان نمیشود و اصرار بر باطل خود دارند یکی از مراحل نهایی نهی از منکر است مگرنه اولین مراحل نهی از منکر با مهربانی پدرانه است ...
شما که عقل سلیمتان این عبارت که «هیچ اکراهی در این دین نیست» را تأیید کرد چطور ممکن است تأیید نکند که برای روابط اجتماعی باید قوانینی را تعیین کرد تا کارهایی که آثار اجتماعی دارند قانونمند شوند، یا چطور ممکن است تأیید نکند که قانون هم باید ضمانت اجرایی داشته باشد ... و آیا تنبیه و جریمه از لوازم این تضمین اجرایی نیست ... عجیب است اگر عقل سلیمتان این مسأله را نمیپذیرد چون هیچ جامعهی دو نفره به بالا نداریم که هیچ قانونی نداشته باشد و هر کسی هر کاری که خواست بکند و کسی متعرضش نشود ... اگر بحثی باشد بحث بر سر کم و کیف قوانین و سپس کیف و چون نظارت بر انجام آنها و ضمانت اجرایی برای آن است ...
سوء ظن نسبت به دین را اگر کنار بگذارید میبینید که تبلور عقلانیت است و عقلانیت جز دینداری نیست :Gol:
[=Franklin Gothic Medium] در پناه خدا باشید ان شاء الله
یا علی علیهالسلام
تاپيك جمع بندي
بسم الله الرحمن الرحبم
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ.
اين جمله روشن مى كند كه در دين تحميلى نيست انبياء و مخصوصا پيامبر اسلام مردم را به چيز ناشناخته اى دعوت نكرده اند و نگفته اند چه بفهميد و چه نفهميد بايد بپذيريد، بلكه به حكم «قد تبين ...» به چيز شناخته شده اى خوانده اند على هذا مراد از اكراه آنست كه به كسى بگويند قبول كن اگر چه نمى فهمى تقليد كن و دم نزن.
به عبارت ديگر انبياء گفته اند اى مردم ما شما را به چيزى مى خوانيم كه مى فهميد البته اصول دين و كليات آن كاملا روشن است موقعى كه پيامبران دين را بر مردم عرضه كردند آنها فهميدند و قبول كردند بعضى ها هم فهميدند ولى از روى خودپسندى انكار نمودند وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا.[1]
" رشد" از نظر لغت عبارت است از راهيابى و رسيدن به واقع، در برابر" غى" كه به معنى انحراف از حقيقت و دور شدن از واقع است.
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره اى به همين است.
به علاوه همانگونه كه از شان نزول آيه استفاده مىشود، بعضى از ناآگاهان از پيامبر اسلام ص مىخواستند كه او همچون حكام جبار با زور و فشار اقدام به تغيير عقيده مردم (هر چند در ظاهر) كند، آيه فوق صريحا به آنها پاسخ داد كه دين و آيين چيزى نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد، به خصوص اينكه در پرتو دلائل روشن و معجزات آشكار، راه حق از باطل آشكار شده و نيازى به اين امور نيست.
اين آيه پاسخ دندان شكنى است به آنها كه تصور مىكنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته و با زور و شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است.[2]
اما آياتي كه در آنها مبارزه و جنگ با كافران مطرح مي شود مانند آيه«قَتِلُواْ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لَا يحَُرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتىَ يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ»[3]
در اين آيات در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان" مسلمين" و" مشركين" قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى دهد در حالى كه اين اجازه را در باره بت پرستانى كه مقاومت به خرج مى دادند، مى داد، زيرا برنامه، برنامه ريشه كن ساختن بت پرستى از روى كره زمين بوده است.
ولى در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را مى دهد كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمت آميز آن است كه" جزيه" را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر كه حدود و شرايط آن در بحثهاى آينده به خواست خدا مشخص خواهد شد، تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند.[4]
[/HR][1] - قرشى سيد على اكبر،تفسير أحسن الحديث، ج1، ص: 480
[2] - تفسير نمونه، ج2، ص: 279
[3] - سوره توبه،آيه29.
[4] - تفسير نمونه، ج7، ص: 351