جمع بندی گذشته ام مانع خوشبختی آینده

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گذشته ام مانع خوشبختی آینده

با عرض سلام

من دختري ٢٠ساله هستم دانشجوي سال دوم پزشكي. در ترم يك با يكي از همكلاسي هام اشنا شدم اولش از جزوه گرفتن واينجور چيزا شروع شد .
من از روز اول جذبش شده بودم اونم عاشقم شده بود تا اينكه بهم ابراز علاقه كرد من بهش گفتم كه چند ماهي صبر كنه تا بيشتر باهم اشنا شيم ولي از اونجايي كه هردومون هول بوديم رابطه احساسي خيلي قوي بينمون شكل گرفت يه هفته بعد از رابطمون ازم پرسيد تا حالا با كسي دوست شدم يا نه من نخواستم ازش پنهون كنم و گفتم به خاطر اينكه من نميتونستم درس بخونم و خيلي تنها بودم موقع پشت كنكوري با يه نفر دوست بودم و بهش گفتم كه چيز خاصي نبوده يه رابطه عادي بود و دوستي معمولي.

اما از اونجايي که ايشون خيلي غيرتي هستن و اعتقاداتي دارند كه دختر نبايد اصلا با جنس مخالف حرف بزنه تا اينكه عاشق شه ايشون خيلي دوسم دارن و الان يه سال و چند ماهه از رابطمون ميگذره ولي يک سري اعتقاداته جاهلانه دارن و تو اين يه سال خيلي باهم دعوا كرديم و ميگه كه من وقتي يادم ميوفته تو با كسي حرف زدي نميتونم تحمل كنم.
من به شدت عاشق اين اقام نميتونم بدون اون زندگي كنم و واقعا ايشون از اين قضيه ناراحته. بهش گفتم بريم پيش مشاور ولي اون انقدر اعتقاداتش خاصه كه حتي مطرح كردن اين موضوع رو موجب خجالتش ميدونه.
واقعا خسته شدم ، هر روز دعوا و گريه به خاطر گذشته ام !
لطفا يه راه حل به غير از قطع رابطه نشونم بدين.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امیـن

Samaneh.;962869 نوشت:
با عرض سلام

من دختري ٢٠ساله هستم دانشجوي سال دوم پزشكي. در ترم يك با يكي از همكلاسي هام اشنا شدم اولش از جزوه گرفتن واينجور چيزا شروع شد .
من از روز اول جذبش شده بودم اونم عاشقم شده بود تا اينكه بهم ابراز علاقه كرد من بهش گفتم كه چند ماهي صبر كنه تا بيشتر باهم اشنا شيم ولي از اونجايي كه هردومون هول بوديم رابطه احساسي خيلي قوي بينمون شكل گرفت يه هفته بعد از رابطمون ازم پرسيد تا حالا با كسي دوست شدم يا نه من نخواستم ازش پنهون كنم و گفتم به خاطر اينكه من نميتونستم درس بخونم و خيلي تنها بودم موقع پشت كنكوري با يه نفر دوست بودم و بهش گفتم كه چيز خاصي نبوده يه رابطه عادي بود و دوستي معمولي.

اما از اونجايي که ايشون خيلي غيرتي هستن و اعتقاداتي دارند كه دختر نبايد اصلا با جنس مخالف حرف بزنه تا اينكه عاشق شه ايشون خيلي دوسم دارن و الان يه سال و چند ماهه از رابطمون ميگذره ولي يک سري اعتقاداته جاهلانه دارن و تو اين يه سال خيلي باهم دعوا كرديم و ميگه كه من وقتي يادم ميوفته تو با كسي حرف زدي نميتونم تحمل كنم.
من به شدت عاشق اين اقام نميتونم بدون اون زندگي كنم و واقعا ايشون از اين قضيه ناراحته. بهش گفتم بريم پيش مشاور ولي اون انقدر اعتقاداتش خاصه كه حتي مطرح كردن اين موضوع رو موجب خجالتش ميدونه.
واقعا خسته شدم ، هر روز دعوا و گريه به خاطر گذشته ام !
لطفا يه راه حل به غير از قطع رابطه نشونم بدين.

با سلام و تشکر فراوان از اینکه سؤالتان را در انجمن مطرح کردید.
پاسخ شما را ذیل چند نکته عرض می کنم.

1.اینکه ایشان از گذشته شما خشمگین است کاملا طبیعی است.برای مردها سخت است که بفهمند زمانی همسرشان در اختیار کسی دیگر بوده و با هم در ارتباط بوده اند.لذا این حالت، خاص ایشان نیست و بسیاری از مردان اینچنین هستند.

2.هرچند شما یکسال از رابطه تان می گذرد ولی بهتر است قبل از ازدواج،جهت مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید تا مطمئن شوید که در آینده با هم تفاهم خواهید داشت و طعم خوشبختی را خواهید چشید.

3.شما نباید از کاری که قبلا انجام داده اید، دفاع کنید.شما به او بگویید که پشیمان هستید و خامی کرده اید.وقتی از کار خود دفاع کنید، او احساس نا امنی می کند.یعنی این فکر به خیالش می آید که فردا روزی چنانچه در زندگی مشترک، دچار خلأ عاطفی شوید یعنی مقداری بینتان شکراب شود،این احتمال قوی است که شما به او خیانت کنید و باب ارتباط با کسی دیگر را باز کنید؛ چون استدلال شما این است که وقتی احساس تنهایی می کنید خوب است که با مردی که حاضر است خلأعاطفی شما را پر کند، ارتباط بگیرید.

4.سبک ارتباطات شما با دیگران بسیار مهم است.چنانچه نمی توانید طبق الگوی ارتباطی ایشان زندگی کنید،زندگی مشترک به نفع شما نخواهد بود.شما افکار ایشان را جاهلانه میخوانید درحالیکه افکارشان راجع به ارتباط با جنس مخالف، کاملا طبیعی است.

5. پیداست که ایشان حس مالکیت نسبت به شما دارد و این اگر چه طبیعی است و نه درست، ولی افراط در آن،دردسر زاست و با آزادی شما، در تضاد است.از این جهت مراقب باشید.

6.اینکه شما راجع به ارتباطات گذشته حرف می زنید کار اشتباهی است و سعی کنید در صورتی که بحثش پیش آمد موضوع بحث را عوض کنید.

7.ایشان باید این فکر را برای خود ممنوع کند و برای پرهیز از آن باید از تکنیکهای توجه برگردانی استفاده کند،یعنی هر زمان این فکر به ذهنش آمد، حواس خود را به چیز دیگری معطوف کند.
8.از ایشان بخواهید که به خطای شما به این دید نگاه کند که شما سنتان کم بوده و از خامی و بی تجربگی این کار را انجام داده اید.به این شکل می تواند شما را در ذهن خود ببخشد.

باز هم تأکید میکنم علت کشدار شدن این موضوع از نگاه بنده این است که شما از کار خود دفاع کرده اید.اگر دفاع نکنید ،دعوایی هم پیش نمی آید.

موفق باشید.

نقل قول:
انقدر اعتقاداتش خاصه كه حتي مطرح كردن اين موضوع رو موجب خجالتش ميدونه. واقعا خسته شدم ، هر روز دعوا و گريه به خاطر گذشته ام !
کارتون در اصل اشتباه بوده دختر باید تو خونه بشینه پسر خودش کور میشه میاد خواستگاری! happy

اووو....هنوز کخ زنش نشدی.... اگه کارت اشتباه بوده کار الان و رابطه الانم اشتباهه....
اعتقاد اونه ک تا عاشق نشدی نباید رابطه داشته باشی اعتقاد تو که نیست
بعدشم به نظرم تا عاشق نشدی رو قید کرده که نتونی به رابطه خودش و خودت گیر بدی

Samaneh.;962869 نوشت:
اما از اونجايي که ايشون خيلي غيرتي هستن و اعتقاداتي دارند كه دختر نبايد اصلا با جنس مخالف حرف بزنه تا اينكه عاشق شه

رفتار و عقیده باهم نمیخونه


سایه روابط قبل از ازدواج در زندگی جدید

سؤال:
من دختری 20 ساله هستم و با یک نفر دوست شدم که قراره با هم ازدواج کنیم.یه روز ازم پرسیدتا حالا با كسي دوست شدم يا نه من نخواستم ازش پنهون كنم و گفتم به خاطر اينكه من نميتونستم درس بخونم و خيلي تنها بودم موقع پشت كنكوري با يه نفر دوست بودم و بهش گفتم كه چيز خاصي نبوده يه رابطه عادي بود و دوستي معمولي.ایشون خیلی ناراحت شدن و تو اين يه سال خيلي باهم دعوا كرديم و ميگه كه من وقتي يادم ميوفته تو با كسي حرف زدي نميتونم تحمل كنم.واقعا خسته شدم ، هر روز دعوا و گريه به خاطر گذشته ام !لطفا يه راه حل به غير از قطع رابطه نشونم بدين.

پاسخ:

با سلام و تشکر فراوان از اینکه سؤالتان را در انجمن مطرح کردید.
پاسخ شما را ذیل چند نکته عرض می کنم.

1.اینکه ایشان از گذشته شما خشمگین است کاملا طبیعی است.برای مردها سخت است که بفهمند زمانی همسرشان در اختیار کسی دیگر بوده و با هم در ارتباط بوده اند.لذا این حالت، خاص ایشان نیست و بسیاری از مردان اینچنین هستند.

2.هرچند شما یکسال از رابطه تان می گذرد ولی بهتر است قبل از ازدواج،جهت مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید تا مطمئن شوید که در آینده با هم تفاهم خواهید داشت و طعم خوشبختی را خواهید چشید.

3.شما نباید از کاری که قبلا انجام داده اید، دفاع کنید.شما به او بگویید که پشیمان هستید و خامی کرده اید.وقتی از کار خود دفاع کنید، او احساس نا امنی می کند.یعنی این فکر به خیالش می آید که فردا روزی چنانچه در زندگی مشترک، دچار خلأ عاطفی شوید یعنی مقداری بینتان شکراب شود،این احتمال قوی است که شما به او خیانت کنید و باب ارتباط با کسی دیگر را باز کنید؛ چون استدلال شما این است که وقتی احساس تنهایی می کنید خوب است که با مردی که حاضر است خلأعاطفی شما را پر کند، ارتباط بگیرید.

4.سبک ارتباطات شما با دیگران بسیار مهم است.چنانچه نمی توانید طبق الگوی ارتباطی ایشان زندگی کنید،زندگی مشترک به نفع شما نخواهد بود.شما افکار ایشان را جاهلانه میخوانید درحالیکه افکارشان راجع به ارتباط با جنس مخالف، کاملا طبیعی است.

5. پیداست که ایشان حس مالکیت نسبت به شما دارد و این اگر چه طبیعی است و نه درست، ولی افراط در آن،دردسر زاست و با آزادی شما، در تضاد است.از این جهت مراقب باشید.

6.اینکه شما راجع به ارتباطات گذشته حرف می زنید کار اشتباهی است و سعی کنید در صورتی که بحثش پیش آمد، موضوع بحث را عوض کنید.

7.ایشان باید این فکر را برای خود ممنوع کند و برای پرهیز از آن باید از تکنیکهای توجه برگردانی استفاده کند،یعنی هر زمان این فکر به ذهنش آمد، حواس خود را به چیز دیگری معطوف کند.
8.از ایشان بخواهید که به خطای شما به این دید نگاه کند که شما سنتان کم بوده و از خامی و بی تجربگی این کار را انجام داده اید.به این شکل می تواند شما را در ذهن خود ببخشد.

انجمن گفتگوی دینی،بخش مشاوره و تربیت،کارشناس: امین، تاریخ: 13/11/1396

موضوع قفل شده است