کی به داد ازدواج جوونا میرسه؟

تب‌های اولیه

465 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حامی;705360 نوشت:
الهي دردهاي من و شما و همه اسك ديني ها و ايراني ها بخوره تو سر آل صعود بي شرف
بخوره تو سر داعش بي شرف تر از يهود
بخوره تو سر آمريكا كه اين عروسك هاي خيمه شب بازي ها را عَلَم كرده اند
به دمكراسي توي سوريه گير مي دهند از ديكتاتوري عربستان دفاع مي كنند اون وقت عده اي بي خبر ميگن امريكا كاري با ما نداره.

جالبه که اول خودتون رو گفتید
میخواین بگید ازدواج نکردن جوونا هم مقصرش آل سعود و داعش و آمریکاست؟!

تسنیـم;705368 نوشت:
جالبه که اول خودتون رو گفتید
میخواین بگید ازدواج نکردن جوونا هم مقصرش آل سعود و داعش و آمریکاست؟!

واقعا فکر کردین نیست ؟؟ نگاه عمیق اگر به موضوع بشه حتی فکر غذایی که ما می خوریم هم هستن و روش کار کردند و می کنند ... جای بحث اینجا نیست فقط کافیه یکم مطالعه کنی و ببینی چیز هایی که 30 40 سال هست در ایران رواج پیدا کرده در کجاهای دنیا مصرف میشه ...

خب من نظری ندارم مشخصاتم رو نوشتم اگر خبری شد بهم بگید

حسـین;705370 نوشت:
واقعا فکر کردین نیست ؟؟ نگاه عمیق اگر به موضوع بشه حتی فکر غذایی که ما می خوریم هم هستن و روش کار کردند و می کنند ... جای بحث اینجا نیست فقط کافیه یکم مطالعه کنی و ببینی چیز هایی که 30 40 سال هست در ایران رواج پیدا کرده در کجاهای دنیا مصرف میشه ...

اون چیزایی که جنابعالی دیدید رو منم دیدم
سلطه ی یهود بر جهان
فراماسونری و صنعت غذا
ایلومیناتی
کمیته 300
بیلدربرگ
مستند Arrivals
تئوری توطئه
هاشم فیلم
ارکنار و نوریه گا
Wake up project
رائفی پور
و و و

ولی این یک قلمو دیگه تو هیچ کدوم از اینها ندیدم!!!

تسنیـم;705384 نوشت:
اون چیزایی که جنابعالی دیدید رو منم دیدم
سلطه ی یهود بر جهان
فراماسونری و صنعت غذا
ایلومیناتی
کمیته 300
بیلدربرگ
مستند Arrivals
تئوری توطئه
هاشم فیلم
ارکنار و نوریه گا
Wake up project
رائفی پور
و و و

ولی این یک قلمو دیگه تو هیچ کدوم از اینها ندیدم!!!


این یک قلم رو تأثیرات برنامه‌های تلویزیونی ماهواره‌ها و حتی همین صدا و سیمای خودمون به مرور زمان روی سطح توقعات خانواده ها اثر گذاشتن و راه های دیگه ای که به فکر ذهن درگیر من نمیرسه

A.Afshin;705357 نوشت:
جناب حامی مطرب کجا بود؟ ملت تو کرایه خونه موندن!
میدونید هزینه کرایه یه واحد نقلی در تهران چقدر درمیاد؟؟

افشین عزیز میدونم چی میگی. صحبت های منو اگه خونده باشی کم سختی نکشیدم (تازه فقط قطره ای از اون رو گفتم)
اما اینکه میگن به خدا توکل کن به خودش قسم صرفاً یه حرف نیست ، بلکه واقعاً در عمل تاثیرش رو خواهی دید

قابل توجه تمام مجردهای گروه:

قدم اول:
دختر خوب.... دختر خوب.... دختر خوب....

قدم دوم:
خانوادهء دختر (به حساسیت قدم اول نیست ، در حد مناسب باشن کافیه)

قدم سوم:
بقیهء چیزا همه با هم. خونه ، خرج عروسی ، جهیزیه و...........

آقا تجربهء یه مرد متاهل رو بشنوید و انصافاً اجرا کنید. میدونید بعد از این همه سختی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات به چی رسیدم؟

خدا از بنده ش اشتیاق میخواد
اشتیاق با تمایل فرق داره ها.... اشتیاق یعنی شور و شوق و حرارت

ما اشرف مخلوقات هستیم. میدونید یعنی چی؟ یعنی خدا گاهی میذاره ما خدایی کنیم! بله درست شنیدید ، خدایی کنیم. مگه به ائمه(ع) مقام شفاعت نداده؟
حالا بگید ببینم ، شما مقام شفاعت رو افتخار میدونید یا شکست؟
مطمئناً میگید افتخار. خب به یه چیزی توجه کردید؟ خدا برای دادن این مقام همه چیز رو دست خود ائمه(ع) سپرده!
دقت کردید؟ بهشون گفته: خودت برو ببینم چکار میکنی.....

داداشم ، خواهرم ، خدا خیلی اوقات میذاره تا ما انتخاب کنیم که کدوم جهت خدا رو میخوایم. قهرش رو میخوایم یا مهرش رو
فرض کنید خداوند در دو دستش دو چیز داره. یکیش سنگی از طلا و اون یکی گوی آتشین
ما دعا میکنیم و میگیم خدایا یه سنگ طلایی به ما بده (به معنای آرزویی که هر کدوم داریم)
میدونید خدا چی میگه؟ میگه:

من از قبل آمادش کردم ، اما خودت بیا اونی که میخوای رو بردار

امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم

تسنیـم;705384 نوشت:
ولی این یک قلمو دیگه تو هیچ کدوم از اینها ندیدم!!!

صد البته درست میفرمایید. اصل مشکلی که مورد بحث ماست به خودمون برمیگرده نه کسی دیگه. تا اینجا فرمایشتون قبول
اما شما که اطلاعات خوبی هم دارید ، باید بهتر بدونید که این قلم و اقلامی مشابه اون رو قرار نیست توی این مستندها ببینید. بلکه اون تفکرات شیطانی و نفوذی که دارن (و البته کم توجهی ما) حاصلش میشه این مواردی که یکیش رو داریم اینجا بحث میکنیم. از طریق اون فرق و تفکرات شیطانی ، این چیزها به سر جوانان ما اومد:

بلوغ زودرس - عشق های خیابانی - از بین رفتن حیا - اعتیاد به فیلم های ...... - آزادی روابط دختر و پسر - بی قیدی به نگاه و حجاب - لذت طلبی های افراطی و......

سوالات.;702495 نوشت:
من این سوالو تو یه تاپیکی نوشته بودم،کارشناس حامی گفتن ،براش تاپیک جدا بزنم:

لطفا به این سوال حتما جواب بدید،دختری که توقع بالا هم نداره، ( خوب )سخت هم نمیگرفته خوب ولی خواستگار درست و حسابی نداشته (خواستگار داشته ولی به دردنخور بودن مثل ،دوست پسرای دودی،دخترای همسایه)،اگرم خواستگار درست وحسابی بوده،به خاطروضع مالی و نداشتن تحصیلات دانشگاهی والدینمون،گذاشتن رفتن.
حالا این دختر
باید چیکار کنه؟


الانم نیاز عاطفی داره،دلش میخواد،خانوم خونه ی خودش باشه،

اهل دوستی هم نیست، ( از چه نوع ؟ منفی یا مثبت )
پس کی باید به داد این جوونا برسه ؟ ( تو بخواه تا تمام دنیا با تو همراه شود )

خانواده ها بی اهمیت(برای دخترا که وضع بد تره،هیچکس نمیره برای دخترش دنبال خواستگار خوب بگرده که!) ( تو به دنبال خواستگار مورد علاقه ی خودت بگرد )

برای خودم نمیگم،از من بدتراش زیادن(دخترو پسر)

هم برا دخترا می گم هم برا پسرا،کی می خواد به داد جوونا برسه؟فقط جواب همین سوال منو بدین؟

خانواده ها اصلا اهمیت نمیدن،دختری که برای داداشم پیشنهاد داده بودم،مامانمینا اون قدر دست دست کردن،تا اینکه چند روز پیش عقد کرد،از دست پرید،خانواده هارو انگار به زور باید مجبورشون کنی برن خواستگاری،این چه وضعیه آخهIMAGE(file:///C:\Users\ali2\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\clip_image001.gif)

راستی من جواب کلیشه ای نمی خواما،مثل اینا:شرکت در مجالس مذهبی و خواندن دعا وچله ،سایت همسریابی ( اینها جزوی از مسیر خواستن شماست. نمی توانید شوهر بخواهید اما مسیرهای دستیابی را یکی پس از دیگری از دور خارج کنید.)

دیگه انواع و اقسام دعاها رو خوندیم،دعا رو که خسته شدیم از بس خوندیم،( با دعا زندگی کنید از دعا چیزی نخواهید )دیگه نمیتونم چله بگیرم،یعنی اصن حالشو ندارم،( چه بهتر، حال، مهم است چله ی بی حال که شاید ضررش بیشتر باشد)
از سایتای همسریابی هم خوشم نمیاد،ثبت نامم نمی کنم،( چرا ؟ یعنی به خاطر برخی خطرها و ریسک ها، کنار می کشید ؟ هر راهی یک خطری دارد اما شما خیلی راحت می توانید از آنها عبور کنید و آنها را نادیده بگیرید. مطمئن باشید این سایتها کارهایی می کنند که هیچ کسی نمی تواند انجام بدهد)منی که اینهمه سال خودمو نگه داشتم،نمیگم خیلی خوبم،ولی بدم نیستم،خوشم نمیاد،آخر سر،زن،پسرای الاف سایتای همسریابی بشم ( ذهنیت اشتباهی دارید قرار نیست شما با الاف ازدواج کنید یا همه ی آنها الاف باشند و قرار نیست اگر در نت گفتید بله حتما در آشنایی حضوری هم بله ای در کار باشد)
تو مجالس مذهبی ام شرکت کردم،نه واسه ازدواج،واسه دل خودم،حالا یکی از همون خانومایی که اونجا خوشش اومده بود،اومده خونمون،دید سرو وضع زندگیمون زیاد قشنگ نیست(با حقوق کارگری بابام،نمیدونم چه توقعی از ماداشت)،ترسید نتونیم جهاز بدیم،هیچی هم خونمون نخوردنه چایی نه میوه با بی احترامی تمام ،قیافه گرفت،تحقیر کرد و پاشد رفت(از این زنا متنفرم)،انگار مردم مسخره ی اینان،از اون به بعد مجلس مذهبی،حتی مسجدم نمیرم،از نگاهای تحقیر آمیز مردم،خسته شدم،نمیدونید بعضیا چه فخری میفروشن،خانومه دختره 15سالش شوهر کرده،تا آرنجش طلا انداخته،اگه بدونید مامانش چطوری با مامانم حرف میزنه،مامانمم هرروز میاد از دستشون گریه می کنه
با اینکه خیلی دلم واسه مسجد رفتن تنگ شده،ولی دیگه تا متاهل نشم،نه مسجد میرم،نه هیئت


هر کس به دنبال چیزی است که دوست دارد

چه بهتر که شما مورد پسند بعضی از این بنی بشر نباشید.

در میان مردم باش ولی از مردم بگذر

حالا به جز اینا چه راه حلی دارید؟


هر چیزی که سازمان یافته بتونه ، مورد مناسب را به شما معرفی کنه.

سایت همسریابی و کلا نت

و ...

:Gol:

آنچه لازم بود نوشتم ....

سلام
تاپیک جالبیه....
حداقلش اگه راهکاری هم پیدا نشه...
کاربران، دقایقی دردودل می کنند و با شمردن لایک ها و افراد همدردشان، لحظاتی احساس آرامش می کنند!

شاید اگر انقدر که پشت کامپیوتر و موبایل، وقت می ذاریم برای نظریه پردازی
توی دنیای واقعی در جهت حل مشکلات تلاش می کردیم و گامهای جدی برمی داشتیم، الان اوضاع به نحوی دیگر بود...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

[="Arial"][="Blue"]

سوالات.;702495 نوشت:
اید چیکار کنه؟الانم نیاز عاطفی داره،دلش میخواد،خانوم خونه ی خودش باشه،اهل دوستی هم نیست،
پس کی باید به داد این جوونا برسه ؟خانواده ها بی اهمیت(برای دخترا که وضع بد تره،هیچکس نمیره برای دخترش دنبال خواستگار خوب بگرده که!)

سلام
اگر زمان پیامبر مردم 360بت به دست خوشون تراشیده بودند ومی پرستیدند ماها میلیون ها بت برای خودمون درست کردیم حاضر نیستیم کسی بهشون چپ نگاه کنه
دوست خوبم واقعا شما رو درک می کنم
متاسفم برای کسانی که بدون توجه به خود دختر خانم به وضعیت زندگی وتحصیلات پدر ومادرش توجه می کنند
رفتار اون خانم بسیار زشت بوده ارزش انسان به انسانیتش هست نه وسایل خونه پدرش ,این موضوع چند بار برای ما هم پیش اومده البته سطح زندگی ما واونها یکی بود فقط اعتماد به نفسشون خیلی بالا بود فکر می کردند خبری هست
اتفاقا به نظر من اصلا مسجد رو ترک نکنید با اعتماد به نفس بالا نشان دهید که به پدرتان افتخار می کنید که با این همه فشار مالی در این زمانه شما رابا نان حلال بزرگ کرده
با رفتارتان نشان دهید که از کسی کمتر نیستید حتی اگر وضعیت مالی خوبی نداشته باشید

به نظر من راه حل مشکل ازدواج جوانان فقط فقط خودمان هستیم [/]

حامی;705182 نوشت:
قال الرضا علیه السلام : اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ؛ امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است.[1]
خوب با پدر معنوي خود راحت سخنانمان را بگوييم
دوست باشيم.
داستاني هست بعد از نماز و افطار خدمت تان خواهم گفت.
طلبه اي اهل كرمان بود و ...


1. مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 1، ص 69.

سلام پدر معنوی،تا من برگردم چه اتفاقا که اینجا نیوفتاده!
واقعا حرف هاییی که من اینجا زدم،به هیچکس و هیج جا نمیتونم بگم،چون ممکنه دربارم قضاوت بد کنند،ولی شما شرایطی رو ایجاد کردید که ما راحت صحبت کنیم
من که خیلی دعاتون می کنم

[="Arial"][="Blue"]

Reza-D;705158 نوشت:
حالا چرا روحانی ها حاضر نیستن اشکالات پدر و مادرها رو بگن؟ چون به جوان ها هیچ اعتمادی ندارن! (بر خلاف ادعایی که میکنن و مدام جوان جوان میکنن)
فکر میکنن اگر با خطاهای والدین برخورد بشه ، دیگه جوان ها (که از نظر این عزیزان موجوداتی بی ظرفیت هستن) از فرداش از پدر و مادر بردگی میکشن!
(دقیقاً همین تفکر تو بحث انذار و تبشیر هم وجود داره ولی چون موضوع تاپیک نیست بهش نمی پردازم)

سلام
من بارها در برنامه سمت خدا از کارشناسان شنیده ام که به پدر ومادرها توصیه می کنندوگاهی انذار می دهند که گناه حسرت های فرزندتان گناه نگاه فرزندتان به گردن شماست

ولی ....مردم چی میگن
این جمله ریشه بیشتر مشکلات ما اعم از ازدواج جوانان هست [/]

حسـین;705306 نوشت:
حامی عزیز چه کنم چاره‌ای نیست ، کار هست خانه هست ولی هیچ اقدامی نیست ... منتظرم ببینم بعد از سربازی خبری می شه یا نه ولی خیلی سخت گذشته برام 2 3 سال اخیر ، وقتی دوستان رو می‌بینم که میرن فشار بیشتر می شه امیدوارم همه عاقبت به خیر بشن انشا الله

واقعا این چه بدبختی اییه!
ما هم دوستامون ازدواج کردن،اونا رو میبینیم،بیشتر اعصابمون خرد میشه،هدف دارن،کار و زندگی دارن،اما ما چی؟
آدم مجرد مثل آواره ها و درمونده ها میمونه!ب دبختی از سروروی مجردا میباره،هر چقدم سن بیشتر نسبت بدبختی بیشتر

monji-sec;705317 نوشت:

همین دانشگاه جای خیلی خوبی واسه همسریابیه!:Nishkhand:دخترو پسر بد که مشخصا انگشت نمان! از بین خوبا و نجیبا راحت میشه ازدواج کرد........

من دانشگاه یه خواستگار خوب داشتم که اونم منو خیلی می خواست،ولی از بس بهمون گفته بودن،هر پسری اومد طرفتون محلش نزارید،میخواد شما رو گول بزنه قصدش فریبه،منم از این پسره ترسیدم ردش کردم،تازه پسره صف اول نماز جماعت دانشگاه بودش!

اگه فقط یه نفر بود به ما یاد بده،تو این شرایط باید چیکار کنیم،و اینکه همه ی پسرا بد نیستند،الان وضع ما این نبود،فقط اگه بهمون یاد میدادن،پسر خوب و بد رو چطوری تشخیص بدیم
خیلی از دخترا خواستگارای خوبشونو اینطوری از دست دادن

حسـین;705348 نوشت:
ولی تنها چیزی که عاید ما شده: (نری سایت های فلان ، نری فلان جا نکنی اینکارو و ...) خسته شدمممممممممممممممممممممممممممممم خدایااااا



آخ گفتین
چقد این حرفا رو مخن!
فک می کنن همه ی سایتا خرابن!
الان مثلا همین اسک دینو نمیشه با سایتای دیگه مقایسه کرد،واقعا آدماش فرق دارن
من حرف بعضی آدمای این سایتو میخونم واقعا کیف می کنم،یه نفر چقد میتونه با درک و شعور باشه به خدا،دلم می خواد مثل بعضی آدمای خوب اینجا بشم.

سوالات.;702495 نوشت:
دیگه انواع و اقسام دعاها رو خوندیم،دعا رو که خسته شدیم از بس خوندیم

هیچ وقت اینطوری حرف نزنید که استکبار از عبادت خدا محسوب میشه:
ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكمُ‏ْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرُِونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِين‏
ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لَا يحُِبُّ الْمُعْتَدِين‏

بالا برید پایین بیایید جز در خونه خدا جای دیگه‌ای ندارید برید:
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشىَ‏ْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلىَ الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فىِ ضَلَال‏

حضرت زکریا حتی با اینکه سن و سالی ازش گذشته بود و همسرش هم نازا بود، وقتی مریم رو در اون حالت دید دست به دعا برداشت و حاجتشو از خدا خواست و با کلید دعا قفل رو باز کرد:
كلَُّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنىَ‏ لَكِ هذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبّ‏ِ هَبْ لىِ مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سمَِيعُ الدُّعَاء

و در آخر توصیه حقیر به شما:
وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنهََّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخَْاشِعِين‏

حامی;705360 نوشت:
آل صعود

آل سعود

حامی;705360 نوشت:

الهي دردهاي من و شما و همه اسك ديني ها و ايراني ها بخوره تو سر آل صعود بي شرف
بخوره تو سر داعش بي شرف تر از يهود
بخوره تو سر آمريكا كه اين عروسك هاي خيمه شب بازي ها را عَلَم كرده اند
به دمكراسي توي سوريه گير مي دهند از ديكتاتوري عربستان دفاع مي كنند اون وقت عده اي بي خبر ميگن امريكا كاري با ما نداره.

دعا كنيد اين شب ها كه چنان كه مي نمايم باشيم بدون دعاي شما كارت شارژ معنوي ما خالي است واقعا
گفتا شیخ هر آنچه
گویی هستم
اما تو چنان که می نمایی هستی ؟


آخیش،تموم شد!همه رو خوندم
چه خبره تو دل ملت!
همه که وضعشون بدتر از منه:khaneh:

ولی جدی جدی من الان چند تا مشکل دارم:
1:دارم روز به روز بد اخلاق میشم!منی که اخلاقم زبون زد بود و خوش خنده بودم،خیلی وقته از ته دلم نخندیدم،تازه میترسم اخلاقم بد ترم بشه،تا حالا با صدای بلند با مامان بابام حرف نزده بود،ولی این اواخر،تن صدام رفته بالا:geryeh:فک نمی کردم یه روز اینقده بد بشم
:please:

2:اصلا نمیتونم درس بخونم،همین که کتابو باز می کنم
:khandan:،حواسم پرت میشه میرم تو فضا !اگه قبول نشم آیندم داغون میشه
(خیلی فوری واسه این مورد اورژانسی درمان می خوام)
:help::Ealam:
3:وقتی ملت از ازدواجم میپرسن،اعصابم بهم میریزه! دیگه نمیدونم چی جواب بدم،وقتی می پرسن،ازدواج نمی کنی!خیلی این سوالشون رو مخمه،بابا به تو چه،اگه بتونم ازدواج می کنم،چی کار به کارم دارید،اه اه اه:Nashnidan::god:

یه ذره هم تقصیر جوونا هم هستا . خصوصا پسرا .
نشستن پدر مادرشون آستین بالا بزنن براشون.
من خودم 20 سالم که شد یه دختر خوب بود که از همه نظر عالی بود محجبه (چادری) ، مومن ، خونواده خوب و ... (به هم ، هم علاقه داشتیم)
اول یه 2-2 تا 4 تا کردم دیدم نه کار دارم نه سربازی رفتم نه پول دارم نه هیچی. اول خواستم پشیمون بشم ولی دیدم واقعا کفران نعمته :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
دیگه چنین دختری کجا گیر بیارم .
رفتم به مامانم گفتم . چشماش 4 تا شد . مخالفت کرد گفتم من تصمیممو گرفتم . فرستاد منو سراغ بابام که مخمو بزنه ولی انگار منو نشناخته بود .
خلاصه فامیل دونه دونه زنگ میزدن با من صحبت میکردن ولی من بچه پر رو تر از این حرفا بودم.
خلاصه آخر سر به امید اینکه اونا به یه جوون کله خر جواب منفی بدن راهی شدیم .
ولی خدا با ما بود . خانومم هم مخ خونوادشو زده بود . البته از حق نگذریم اونام خیلی مومن واقعی بودن
پدر خانومم گفت نماز میخونی گفتم بلی . گفت کارم که نداری گفتم میرم سرکار. الان دانشجو ام. جوونم جاهلم کار میکنم :ok:
خلاصه اونام دیدن پسر به این گلی دیگه گیر نمیاد مارو رو هوا زدن :khaneh:
یه 5 سال نامزد بودیم . تو 5 سال همه چی جور شد. از دانشگاهو سربازیو کارو ...
بعدشم با کمک خانواده یه خونه جور کردیمو رفتیم سر خونمون
الان 5 سال از ازدواج میگذره و همه چی خوبه . شبا میرم با دخترم عشقو صفا
همون فامیلایی که میخواستن منو منصرف کنن و تا مدتها تو دوران نامزدی منتظر خراب شدن همه چیز بودن تا بگن دیدی گفتیم الان نظرشون کاملا عوض شده
حالا اینارو چرا گفتم ؟ (کلا تو تاپیکا دارم خاطره میگم) . بخاطر اینکه جوونا نمیخوان یه کاری خودشون بکنن . نمیخوان جلوی خونوادشون وایسن .
پسرا هم که ترسو شدن . الان ما تو محل کارمون حدود 11 نفریم و من کوچکترینم . و تنها متاهل هم هستم :Moteajeb!:
همشونم شدیدا درگیر همین مشکلاتن که چرا نمیتونیم ازدواج کنیم.
طرف 3 تومن حقوق میگیره میگه چجوری با ماهی 3 تومن ازدواج کنم. 32 سالشه.
بهش گفتم با این تفکر هیچوقت ازدواج نمیکنی. قبول داره ولی باز میترسه.
اونیکی 34 ساله . سالهاست درآمد بالا داره. ولس دیگه سخت گیر شده. نمیتونه انتخاب کنه.
میگه خداوکیلی اینهمه سال تاخیر انداختم که پول جمع کنم. پولم نتونستم جمع کنم.

سوالات.;705476 نوشت:
آخیش،تموم شد!همه رو خوندم
چه خبره تو دل ملت!
همه که وضعشون بدتر از منه:khaneh:


مگه نشنیدی میگن جلو ایرانی دردو دل کن تا ثابت نکنن از تو بدبخت ترن (دور از جون شما) ول نمیکنن:_loool::_loool:

سوالات.;705476 نوشت:
:اصلا نمیتونم درس بخونم،همین که کتابو باز می کنم،حواسم پرت میشه میرم تو فضا !اگه قبول نشم آیندم داغون میشه
(خیلی فوری واسه این مورد اورژانسی درمان می خوام)

دادا تورو خدا راهی پیدا کردی به منم بگو!
منی که درسم شهرت مدرسه و فامیل بود هیچی بلد نیستم دیگه!
قدرت حافظه ای داشتم همه تعجب میکردن یک صفحه پر از جملات ریزو مفهومی رو تو 3 دیقه رکورد دار حفظ کردن بودم!
الان پیش دانشگاهی و کنکورو که خراب کردم!
ی درس 5 صفحه ای رو تو 4 روز بزور یاد میگیرم:geryeh::geryeh::geryeh:
ی لغت انگلیسیو باید 5 بار بخونم تا بلد بشم درحالی ک قبلا 1 بار سطحی میخوندم:Ghamgin:
مثه خودتم! تا میام مطالعه !میرم فضا!
یهو به خدا با سیلی با مشت میزنم خودمو! بارها شده زدم!به خودم میگم بابا داری درس میخونی! نیم ساعته زل زدم به کتاب حواسم ی جا دیگس×!
بدبخت شدیم رفت:grye::grye::grye::grye::grye::grye:

shervinrv;705497 نوشت:
یه 5 سال نامزد بودیم . تو 5 سال همه چی جور شد. از دانشگاهو سربازیو کارو ...
بعدشم با کمک خانواده یه خونه جور کردیمو رفتیم سر خونمون
الان 5 سال از ازدواج میگذره و همه چی خوبه . شبا میرم با دخترم عشقو صفا

این عالیییییییییی بود عالیییییییییییییی

گاش همه خانواده ها بتونن حداقل ی 3.4 سال عقد و نامزد کنن صبر کنن همه چی جور شه بعد عروسی کنن!
یارو هوله! نه امروز عقد کردی ماه دیگه عروسیه!

سوالات.;705469 نوشت:
من دانشگاه یه خواستگار خوب داشتم که اونم منو خیلی می خواست،ولی از بس بهمون گفته بودن،هر پسری اومد طرفتون محلش نزارید،میخواد شما رو گول بزنه قصدش فریبه،منم از این پسره ترسیدم ردش کردم،تازه پسره صف اول نماز جماعت دانشگاه بودش!

اگه فقط یه نفر بود به ما یاد بده،تو این شرایط باید چیکار کنیم،و اینکه همه ی پسرا بد نیستند،الان وضع ما این نبود،فقط اگه بهمون یاد میدادن،پسر خوب و بد رو چطوری تشخیص بدیم
خیلی از دخترا خواستگارای خوبشونو اینطوری از دست دادن

عجب اشتباهی کردین:khandeh!:
خب یاد دادن نمیخوواد!؟
نماز خونه؟روزه میگیره؟ طرز لباس پوشیدنش چجوریه؟ با دخترا نیشش تا بنا گوش بازه؟ با همه میپره؟ کلی دوست همجنس داره ک دورهمن؟
خیلی راحت مشخص میشه........
اینو بله قبول دارم اینقدر گفتن پسرا الن بلن حتی میری دوست شی هم جدیدا یارو میگه اگه قصدت سو استفاده باشه چی؟خب دوست نشو:Khandidan!:

سلام علیکم دوست خوبم
آنچه که ما را دراین مسیر موفق می کنداین است که بدانیم امتحان خداوند است بعدازآن تلاش خود رابکنیم.
خداوند دراین نوع امتحان می فرماینداگرشرایط ازدواج فراهم نبودتقوا پیشه کنید.
تصمیمتان اشتباه است.شما نبایداز اجتماع دور شوید اتفاقا باید دیده شوید تا انتخاب شویدوشاید خانواده ای
با دیدن شما وآشنا شدن با رفتارواخلاق شما،برخوردخوب شما با مردم،خوشرویی و..شما را انتخاب کردند
وهمین را ملاک قراردادند نه شغل وموقعیت پدر.
واین می شودالطیبین للطیبات
محکم باشید....همیشه درجمع حضور داشته باشید..لبخند بر لب داشته باشید..سرحال وبا نشاط باشید
مردم به دنبال چنین دختری هستندوچنین دختری را به یکدیگر معرفی می کنند نه دختربی نشاط وافسرده.
با افسردگی وپژمردگی که کارمشکل ترمی شود.
به خداوند اعتمادکنید.
نشدهم تقوا پیشه می کنید واز این زندگی لذت می برید که دراوج نیاز،به سمت گناه نرفته اید.
مگر ما در این دنیای 70ساله چندبارامتحان می شویم؟!!
لذت امتحان وموفق شدن درآن،همان اوج جوانی است.مگرنه؟؟

من طلبه ام;705510 نوشت:
لذت امتحان وموفق شدن درآن،همان اوج جوانی است.مگرنه؟؟

لذت ازدواج و بچه دار شدن در کنار خانواده در اوج جوانی است مگر نه؟

[="Purple"]

mehrant;705266 نوشت:
به اونها یکساله که گفتیم
ولی موردی پیدا نکردن

وافعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تعجب میکنم تو مساجد که هی تبلیع میکنن که یکی از اهداف مساجده ...
من واقعا می بینم چقدررررر دختر مذهبی مجرد خوب تو مساجد هستن که البته خیلیاشون سنشون داره میره بالا...
هرسنی بخواین با هر وضعیت مالی ای و هر میزان زیباییی پیدامیشه فقط این وسط واسطه ها کم هستن(واسطه قابل اعتماد)...
البته این وسط حسادت بعضی از خانمها که توی مساجدن واقعا مثال زدنیه...
یادشون میره عذابای بدی برای کسایی که توی مسجد می شینن و غیبت میکنن یا به کارای دیگه می پردازن
چه برسه به اینکارا ...
یه خانمی واسطه میشد بعد جالب بود خودش دختر هم سن ما داشتا ... ولی یه موردایی پیدا میشد که خودش حاضر نبود به چنین شخصی دخترشو پیشنهاد بده ولی تند تا موردی پیدا میشد واسه ما می فرستاد بااینکه شناخت کامل داشت ( زن همکار بابام)
یا خانمی که شناختی نداشت و فقط دیده بود چند مورد از مسجد محل رو مدام معرفی میکرد ولی مورداش انقدررر بد بودن که کلا بابام گفت به این خانم بگین لطفا دیگه کسی رو معرفی نکنه و دیگه حرف واسطه ای از خانمای مسجد رو لازم نیست قبول کنین:|
گاهی بعضیا اصلا روی دو طرف شناخت ندارن و فقط همینجوری میخوان دو طرفو بچسبونن بهم
گاهیم که به خاطر خیلی چیزای دیگه حسادت و ضایع کردن و ...
حالا کاری به اینا ندارم ... به نظر من طرح خوبیه توی مساجد...
من خودم هزاربار حرفشو از امام جماعت مسجد شنیدم
نمیدونم چرا اینایی که انقدر شعار میدن کمی عملیش نمیکنن؟؟؟
شایدم عملی میکنن بیچاره ها...
ولی اینور خانمای حسودی هستن که مواردی که خوبن رو به آشناهاشون معرفی میکنن و گاهیم برای بچه های خودشون (به طور غیرمستقیم)
و اونایی که خیلی سطح پایین ن رو به بقیه و مسلما ازدواجی شکل نمی گیره با این جور حسادتا ...
البته من یکی از شهرستانام شاید شما تهرانین و فرق میکنه ...[/]

monji-sec;705513 نوشت:
لذت ازدواج و بچه دار شدن در کنار خانواده در اوج جوانی است مگر نه؟

سلام علیکم
بله کاملا موافقم ولی من با توجه به شرایط خانم سوالات،گفتم والبته روش هایی را هم در کنار این امتحان گفتم.

rainygirl;705514 نوشت:
[="Purple"]
وافعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تعجب میکنم تو مساجد که هی تبلیع میکنن که یکی از اهداف مساجده ...
من واقعا می بینم چقدررررر دختر مذهبی مجرد خوب تو مساجد هستن که البته خیلیاشون سنشون داره میره بالا...
هرسنی بخواین با هر وضعیت مالی ای و هر میزان زیباییی پیدامیشه فقط این وسط واسطه ها کم هستن(واسطه قابل اعتماد)...
البته این وسط حسادت بعضی از خانمها که توی مساجدن واقعا مثال زدنیه...
یادشون میره عذابای بدی برای کسایی که توی مسجد می شینن و غیبت میکنن یا به کارای دیگه می پردازن
چه برسه به اینکارا ...
یه خانمی واسطه میشد بعد جالب بود خودش دختر هم سن ما داشتا ... ولی یه موردایی پیدا میشد که خودش حاضر نبود به چنین شخصی دخترشو پیشنهاد بده ولی تند تا موردی پیدا میشد واسه ما می فرستاد بااینکه شناخت کامل داشت ( زن همکار بابام)
یا خانمی که شناختی نداشت و فقط دیده بود چند مورد از مسجد محل رو مدام معرفی میکرد ولی مورداش انقدررر بد بودن که کلا بابام گفت به این خانم بگین لطفا دیگه کسی رو معرفی نکنه و دیگه حرف واسطه ای از خانمای مسجد رو لازم نیست قبول کنین:|
گاهی بعضیا اصلا روی دو طرف شناخت ندارن و فقط همینجوری میخوان دو طرفو بچسبونن بهم
گاهیم که به خاطر خیلی چیزای دیگه حسادت و ضایع کردن و ...
حالا کاری به اینا ندارم ... به نظر من طرح خوبیه توی مساجد...
من خودم هزاربار حرفشو از امام جماعت مسجد شنیدم
نمیدونم چرا اینایی که انقدر شعار میدن کمی عملیش نمیکنن؟؟؟
شایدم عملی میکنن بیچاره ها...
ولی اینور خانمای حسودی هستن که مواردی که خوبن رو به آشناهاشون معرفی میکنن و گاهیم برای بچه های خودشون (به طور غیرمستقیم)
و اونایی که خیلی سطح پایین ن رو به بقیه و مسلما ازدواجی شکل نمی گیره با این جور حسادتا ...
البته من یکی از شهرستانام شاید شما تهرانین و فرق میکنه ...
[/]

از آواتارم مشخصه اهل کجام!
شیراز زندگی میکنیم
جالبه من تو مسجد کلی دخترخانم چادری میبینم ولی تعجب میکنم چطور واسطه ما که خادم مسجده میگه دختر چادری به سن تو نمیشناسم:Moteajeb!:
مادرم هم نمیره مسجد که خودش ببینه و با دختر یا مادرش صحبت کنه

[="Purple"]

monji-sec;705508 نوشت:
این عالیییییییییی بود عالیییییییییییییی

گاش همه خانواده ها بتونن حداقل ی 3.4 سال عقد و نامزد کنن صبر کنن همه چی جور شه بعد عروسی کنن!
یارو هوله! نه امروز عقد کردی ماه دیگه عروسیه!


نه هول نیستن...
شما جای دختری نیستین که بعد 3 سال عقد پسره ازش سیر شده و پدرمادر به فکر ابروشونن...
شما جای دختری نیستین که بعد چند سال عقد پسره هر بهونه ای میاره تا از زیر مسئولیتش دربره ...
شما جای اون دختری نیستین که دل بسته بود به زندگیش ولی الان انقدر اذیتش میکنن تا مجبور بشه دل بکنه...
کم نیست از این موارد لااقل توی دورو بری های خودم...
چرا یه طرفه به قاضی میرین؟؟؟
خانواده دخترم حق دارن ... چشمشون ترسیده ....
اصلا دوران عقد باید کوتاه بشه .... حداکثر6 ماه .... این حرف خیلی از بزرگانه ...
به جای این پیشنهاد چطوره بگیم ساده تر بگیرن و بعد برن سرزندگیشون![/]

[="Purple"]

mehrant;705517 نوشت:
از آواتارم مشخصه اهل کجام!
شیراز زندگی میکنیم
جالبه من تو مسجد کلی دخترخانم چادری میبینم ولی تعجب میکنم چطور واسطه ما که خادم مسجده میگه دختر چادری به سن تو نمیشناسم:Moteajeb!:
مادرم هم نمیره مسجد که خودش ببینه و با دختر یا مادرش صحبت کنه

ببخشید من اصلا از تویه عکس اونم نمای دور نمیتونم بفهمم اینجا کجاس که بعد به مشخصات پی ببرم:Nishkhand:
بعدشم مگه چندبار اومدم؟؟؟همش 6ـ5بار...
البته عید اونجا بودم ... اوه راست میگین تو اون شهری که شما داشتین:Moteajeb!: شایدم مسافر بودن اونا....
خب چرا هم سن میخواین؟؟؟ من نفهمیدم یعنی خیلی سنتون بالاست یا خیلی پایین:khaneh:
اگه سنتون بالاست و هم سن میخواین به نظر من که زیادن ...
ولی اگه سنتون کمه و هم سن میخواین خب معلومه زمان بیشتری میبره ...
بعدشم خادم مسجد نه .... امام جماعتش ... که به دونفر بسپاره که شناخت کافی داشته باشه ... نه خادم از روی قیافه !!!!!
ضمنا شما که شاهچراغو دارین مطمئنا اونجا موارد بهتری پیدا میشه واستون........[/]

rainygirl;705519 نوشت:

نه هول نیستن...
شما جای دختری نیستین که بعد 3 سال عقد پسره ازش سیر شده و پدرمادر به فکر ابروشونن...
شما جای دختری نیستین که بعد چند سال عقد پسره هر بهونه ای میاره تا از زیر مسئولیتش دربره ...
شما جای اون دختری نیستین که دل بسته بود به زندگیش ولی الان انقدر اذیتش میکنن تا مجبور بشه دل بکنه...
کم نیست از این موارد لااقل توی دورو بری های خودم...
چرا یه طرفه به قاضی میرین؟؟؟
خانواده دخترم حق دارن ... چشمشون ترسیده ....
اصلا دوران عقد باید کوتاه بشه .... حداکثر6 ماه .... این حرف خیلی از بزرگانه ...
به جای این پیشنهاد چطوره بگیم ساده تر بگیرن و بعد برن سرزندگیشون!

کاملا درسته. واقعا سخته آدم اینقدر راحت به کسی اعتماد کنه.
خصوصا در مورد دختر.
من با اینکه خودم چنین اعتمادی بهم شد ولی وقتی به دخترم نگاه میکنم به حدی نگران آیندش میشم که اصلا فکرشم نمیتونم بکنم که چنین اعتمادی به کسی بکنم
البته اینم بگم آدم بی مسئولیت قبل و بعد نداره . در هر حالی ممکنه بیخیال زندگیش بشه .
حداقل قبل از عقد و ازدواج آسیبش کمتره .
ولی بعد از ازدواج دختر بیچاره میشه .
قبلش فقط ضربه روحیه ولی بعدش هم ضربه روحیه هم آیندش خرابه و فقط باید منتظر ازدواج با یه مردی باشه که قبلا با کسی ازدواج کرده وحتی بچه هم داره
بهتره خانواده ها نگرانیشونو توی موقع انتخاب همسر برای فرزندانشون (چه پسر و چه دختر) صرف کنن تا سخت گیری سر مسائل دیگه . مثل ازدواج خیلی سریع و مهریه بالا

[="Purple"]

shervinrv;705526 نوشت:
کاملا درسته. واقعا سخته آدم اینقدر راحت به کسی اعتماد کنه.
خصوصا در مورد دختر.
من با اینکه خودم چنین اعتمادی بهم شد ولی وقتی به دخترم نگاه میکنم به حدی نگران آیندش میشم که اصلا فکرشم نمیتونم بکنم که چنین اعتمادی به کسی بکنم
البته اینم بگم آدم بی مسئولیت قبل و بعد نداره . در هر حالی ممکنه بیخیال زندگیش بشه .
حداقل قبل از عقد و ازدواج آسیبش کمتره .
ولی بعد از ازدواج دختر بیچاره میشه .
قبلش فقط ضربه روحیه ولی بعدش هم ضربه روحیه هم آیندش خرابه و فقط باید منتظر ازدواج با یه مردی باشه که قبلا با کسی ازدواج کرده وحتی بچه هم داره
بهتره خانواده ها نگرانیشونو توی موقع انتخاب همسر برای فرزندانشون (چه پسر و چه دختر) صرف کنن تا سخت گیری سر مسائل دیگه . مثل ازدواج خیلی سریع و مهریه بالا

کاملا موافقم ...
اینکه فرمودین آدم بی مسئولیت قبل و بعد عقد نداره و اتفاقا توی عقد جدا بشن کاملا درسته...
من خودم به دوستم اوایل میگفتم ازدواج کن طلاق بگیری وضعیتت بدتر میشه و...
ولی وقتی دخترعمومو دیدم که باهمون شرایط ازدواج کرد والان اشکش دراومده و پسره طلاق نمیده و اذیت میکنه
بهش میگم هرجور شده جدا شو ...
دوستم با رئیس کارخونه ازدواج کرد و دخترعموم با یه مترجم که میرفت کشورای عربی...
دوستم عقدی گرفت درحد عروسی و دختر عموم عروسی ای گرفت برابر با چند تا عروسی (از نظر هزینه)
پدرومادرشون واسه همه چیز سخت گیری کردن جز ایمانش ... اصلا به این یه مورد توجهی نکردن...
شوهردختر عموم 2ساله اومده ایران و چیزهایی راحت تعریف میکرد که من مونده بودم اینا چه جوری دختر دادن به این ولی دخترعموم به اینا افتخارم میکرد و شوهرشو خیلی متمدن میدونست (البته اونا تهرانن و فرهنگمون خیلی باهم متفاوته)!!!!
دوستمم متاسفانه به خاطر موقعیت شوهرش و البته قول زندگی توی خارج و خیلی چیزای دیگه خام شد و به قول خودش خانوادش الان حاضرن دخترشونو به آبروشون بفروشن و هرجور شده بفرستن خونه بخت(بااینکه شوهرش مشروب خور از آب دراومده)
سخت گیری سر خونه جهیزیه مراسم عقد عروسی مکانش و....
تهش چی؟؟؟؟ هردو طلاق (البته هنوز در مرحله قدم زدن در راهروی دادگاهها هستن)...[/]

rainygirl;705519 نوشت:

نه هول نیستن...
شما جای دختری نیستین که بعد 3 سال عقد پسره ازش سیر شده و پدرمادر به فکر ابروشونن...
شما جای دختری نیستین که بعد چند سال عقد پسره هر بهونه ای میاره تا از زیر مسئولیتش دربره ...
شما جای اون دختری نیستین که دل بسته بود به زندگیش ولی الان انقدر اذیتش میکنن تا مجبور بشه دل بکنه...
کم نیست از این موارد لااقل توی دورو بری های خودم...
چرا یه طرفه به قاضی میرین؟؟؟
خانواده دخترم حق دارن ... چشمشون ترسیده ....
اصلا دوران عقد باید کوتاه بشه .... حداکثر6 ماه .... این حرف خیلی از بزرگانه ...
به جای این پیشنهاد چطوره بگیم ساده تر بگیرن و بعد برن سرزندگیشون!

چه تضمینی هست وقتی رفتن تو زندگی پسره ازش سیر نشه بازم؟

rainygirl;705520 نوشت:
[="Purple"]
ببخشید من اصلا از تویه عکس اونم نمای دور نمیتونم بفهمم اینجا کجاس که بعد به مشخصات پی ببرم:Nishkhand:
بعدشم مگه چندبار اومدم؟؟؟همش 6ـ5بار...
البته عید اونجا بودم ... اوه راست میگین تو اون شهری که شما داشتین:Moteajeb!: شایدم مسافر بودن اونا....
خب چرا هم سن میخواین؟؟؟ من نفهمیدم یعنی خیلی سنتون بالاست یا خیلی پایین:khaneh:
اگه سنتون بالاست و هم سن میخواین به نظر من که زیادن ...
ولی اگه سنتون کمه و هم سن میخواین خب معلومه زمان بیشتری میبره ...
بعدشم خادم مسجد نه .... امام جماعتش ... که به دونفر بسپاره که شناخت کافی داشته باشه ... نه خادم از روی قیافه !!!!!
ضمنا شما که شاهچراغو دارین مطمئنا اونجا موارد بهتری پیدا میشه واستون........
[/]

نگفتم همسن...منظورم اين بود که اون آقای واسطه میگه من دختر زیاد میشناسم ولی چادری نیستن یا اونهایی که چادری هستن سنشون از تو بیشتره
بخاطر خادم بودنش ازش نخواستیم واسطه بشه بلکه بخاطر اینکه کلا کارش واسطه گری ازدواجه و دفترهایی داره مشخصات دخترها و پسرها رو داخلش یادداشت میکنه و اگه مورد متناسب دید معرفی میکنه...
این آقا توی یه مسجد دیگه است در یه محله دیگه.به امام جماعت مسجد محل خودمون هم گفتیم موردی سراغ نداشته.
به امام جماعت مسجد دانشکده مون هم گفتم اونم حدود دو ماهه که قراره مورد معرفی کنه ولی هنوز نکرده

[="Purple"]

monji-sec;705531 نوشت:
چه تضمینی هست وقتی رفتن تو زندگی پسره ازش سیر نشه بازم؟

ببینین وقتی میرن سرزندگیشون بعد یه مدت کوتاه
اولا که همه چی واسه آقا تازگی داره و چون حالا دیگه مسئولیت پذیرفته به این سادگیا نمیتونه بزنه زیرش
ولی اگه مدت عقد طولانی بشه ممکنه تواین مدتبه خیلی از نیازاش پاسخ داده ...
و شروع کنه به بهونه تراشی های مختلف ...
بنابراین احتمال از زیر مسئولیت دررفتن آدمای بی ظرفیت زیاده ...
به همین دلیله میگن دوران عقد یه حدو حدودی تعیین بشه بهتره و مدتشم کوتاهتر باشه بهتره...
البته بستگی به دو طرف داره اگه انقدررر از هم مطمئنن خب میتونن خودشون تعیین کنن زمانشو...[/]

[="Purple"]

mehrant;705533 نوشت:
نگفتم همسن...منظورم اين بود که اون آقای واسطه میگه من دختر زیاد میشناسم ولی چادری نیستن یا اونهایی که چادری هستن سنشون از تو بیشتره
بخاطر خادم بودنش ازش نخواستیم واسطه بشه بلکه بخاطر اینکه کلا کارش واسطه گری ازدواجه و دفترهایی داره مشخصات دخترها و پسرها رو داخلش یادداشت میکنه و اگه مورد متناسب دید معرفی میکنه...
این آقا توی یه مسجد دیگه است در یه محله دیگه.به امام جماعت مسجد محل خودمون هم گفتیم موردی سراغ نداشته.
به امام جماعت مسجد دانشکده مون هم گفتم اونم حدود دو ماهه که قراره مورد معرفی کنه ولی هنوز نکرده

:khaneh::Khandidan!: متاسفم ولی مث اینکه شما خیلی بدشانسین...[/]

mehrant;705533 نوشت:
نگفتم همسن...منظورم اين بود که اون آقای واسطه میگه من دختر زیاد میشناسم ولی چادری نیستن یا اونهایی که چادری هستن سنشون از تو بیشتره
بخاطر خادم بودنش ازش نخواستیم واسطه بشه بلکه بخاطر اینکه کلا کارش واسطه گری ازدواجه و دفترهایی داره مشخصات دخترها و پسرها رو داخلش یادداشت میکنه و اگه مورد متناسب دید معرفی میکنه...
این آقا توی یه مسجد دیگه است در یه محله دیگه.به امام جماعت مسجد محل خودمون هم گفتیم موردی سراغ نداشته.
به امام جماعت مسجد دانشکده مون هم گفتم اونم حدود دو ماهه که قراره مورد معرفی کنه ولی هنوز نکرده

خودت برو شکار :khaneh::khaneh::Khandidan!::Khandidan!:
من اصولا با ازدواج های معرفی ای مشکل دارم.
البته منظورم این نیست که دوست بشی با کسی ها ، اصلا
منظورم اینه خودت دورو برت ف دانشگاه ، محل کار ، محل زندگی . موردی که به نظرت خوبه رو پیدا کن به خونوادت بگو
حتی شاید بد نباشه یه صحبت خیلی (تاکید میکنم خیلی) اولیه هم انجام بدی بعد خانوادرو در جریان بزاری
البته این نظر منه و ممکنه تو شهر های مختلف فرهنگ های خاص اجازه اینکارو نده

[="Arial Narrow"][="Indigo"]سلام

استاتر عزیز من تاپیک شما رو که خوندم خیلی ناراحت شدم، هرچند بحث جدیدی نیست و چه اینجا چه از نزدیک چه ... زیاد خوندم و دیدم و ... و هر بار هم بیشتر از قبل ناراحت میشم

ولی می خواستم بهتون بگم فک نکنید این مخصوص خانواده های کم بضاعت تر هست، نه آبجی من، من خانواده هایی می شناسم که پولشون از پارو بالا میره، اصلا به پولداری معروفن و البته به تدین (زیاد از این خانواده ها می شناسم) ولی دختر پسراشون هرگز ازدواج نکردن و احتمالا نمی کنن

دخترایی که نه از وضع مالی نه ظاهری نه حتی حیا و عفاف چیزی کم ندارن و حتی اسم و رسم خانوادشون هم به خوبی همه جا هست ولی دقیقا شاید بشه گفت همین پولداری شده بلای جونشون

من نمی دونم چرا ازدواج نمی کنن ولی مسلما بیمار نیستن که نیاز نداشته باشن، شاید ترس اینکه هرکه میاد سراغشون بخاطر پوله شاید... نمی تونن ازدواج کنن، و اوناییشونم که ازدواج کردن دقیقا همین پول برشون گردونده خونه باباشون!!!!!

خانواده ی دیگه ای می شناسم که اونام همین قدر پولدار بودن و هستن اون زمانی که هیچ کس ماشین نداشت هر کدوم از دختر پسراش یه ماشین زیر پاشون بود و می زدن اینور اونور فرداش یکی دیگه!!!
الان دقیقا همین پول کاری کرده که چندساله یکی از دخترا نمی تونه مادرش رو ببینه، مادر و دختر هر کدوم چند ساله اشکشون خوراکشونه

اینا ( این تیپ از خانواده ) یه عروسی که می خوان بگیرن خرج یه شبشون 200-300 میلیون به بالا میشه

تالارایی که تازه اجازه نمیدن از اون 100 نوع غذایی که می زارن جلوت یه ظرفشم خارج کنی!!!

فک می کنید دختر پسرای اینا خیلی زود ازدواج می کنن؟!

تو همین خانواده ها تازه یه دختری که بعد چندسال موفق شد رضایت خانواده اش رو بگیره و ازدواج کنه اونم در سن بالا، حالا داره بازم می ناله از خانوادش که همیشه پیش من از شوهرم بد میگن و مسخرش می کنن و ظاهرش اینجوریه فلان چیزش اینجوریه و ....

براشون حرف زدن درباره کسی مثل آب خوردن می مونه، تازه بعضی از اینا خیلی ادعای دین داریشون هم میشه و دائما از نماز شباشون میگن!!!!

فک نکنید تازه به دوران رسیدن ها!!!

نه اینا از اونایین که از زمان پدر بزرگ مادربزرگای توپ تکونشون نمیداده

ولی طرز تفکر رو که نمیشه عوض کرد

کنارش خانواده هایی می شناسم که نه توقعات بالایی داشتن و وضع مالیشونم متوسط بوده و مذهبی بودن ولی بازم ازدواجاشون خیلی به تاخیر میفتاده

کنار همه اینا خانواده های بی بضاعت تری دیدم که خیلی ازدواجای خوبی داشتن، ولی خب اون دخترا سعی کردن دیده بشن ( به صورت کاملا شرعی و آگاهانه)

من از همه نوع قشری این جور مسائل رو دیدم و اتفاقا تو پولدارا وضع به مراتب بدتره، چون ازدواجاشون اصولا بر پایه پوله و عاقبتش معلوم!!!

فقط می خوام بگم از رحمت خدا نا امید نشو خواهر من

تحقیر شدن متاسفانه برای همه و تو هر تیپ و قیافه ای پیش میاد ولی اینکه بخوایم به این خاطر جایی نریم تا دیده بشیم فقط ظلم به خودمونه

اینکه خودمونم راه ازدواجمون رو سخت تر کنیم دیگه توجیهی نداره

سخته ها من خودم از اینکه برم یه جایی به قصد اینکه برام خواستگار پیدا بشه خیلی بدم میاد، ولی تو این زمونه ای که دخترا 1000 جور آرایش و ... می کنن و 100 مدل ناز و عشوه میان

و متاسفانه متاسفانه تو تفکرات و سلایق حتی پسرای خانواده های مذهبی هم تاثیر گذاشتن

و آدم می دونه پیش اون دخترا خیلی سره ولی به خاطر حجابت و حیات دیگه تو چشم نمیای و فک می کنن امثال ما نه بلدن زیبا بگردن نه شور و شوق زندگی دارن نه می تونن نیازای مختلف شوهرشون رو برطرف کنن، نه اجتماعین نه هیچی آدم باید تو مجالسی که امکانش هست خودش رو نشون بده اونم به بهترین وجه ممکن

من خیلی راستش ناراحت میشم بعضی وقتا دخترای مذهبی ای رو می بینم که متاسفانه از سادگیه زیادشون فک می کنن تو مجالس زنونم باید ساده بگردن، در صورتی که خیلی اشتباهه

جایی که خدا گفته نشون ندید مام نشون نمیدیم ولی جایی که خدا آزاد گذاشته، باید به زیباترین نحو چه ظاهری چه اخلاقی حاضر بشید تا دیگه خودمون بهانه دست کسی ندیم

خواهر گلم راه ازدواج دیده شدنه، دنبال راه دیگه ای نباشید مخصوصا تو این دور و زمونه (البته توسل و دعا جای خودش رو داره) ، ولی دیده شدنی که خدا دوست داشته باشه

پس سعی کنید اعتماد به نفستون رو بالا ببرید و بدونید اینجور مسائل و متاسفانه تحقیر شدنا برای همه هست، شما چشماتو ببند و پشت سرشون بذار اینجور آدما رو و دعا کن ان شاء الله خدا هدایتشون کنه[/]

[="Black"]

mehrant;705517 نوشت:
از آواتارم مشخصه اهل کجام!
شیراز زندگی میکنیم
جالبه من تو مسجد کلی دخترخانم چادری میبینم ولی تعجب میکنم چطور واسطه ما که خادم مسجده میگه دختر چادری به سن تو نمیشناسم:Moteajeb!:
مادرم هم نمیره مسجد که خودش ببینه و با دختر یا مادرش صحبت کنه

شاید واقعا راست میگه.چهرشون شاید کوچک نشون میده ولی سنشون بالاست.من دختر خانمی میشناسم حدوده 30 سالشه ولی انقدر از نظر چهره بچه نشون میده خیلیلها فکر میکردن شاید پایین 20 سالشه حتی اقایی چند سال کوچکتر از سن ایشون براشون خواستگاری اومد که همون موقع فهمیدن تفاوت سنیشون زیاده اقا پسر باور نمیکرد ...میگفت شاید نمیخوان این دختر به من بدن میگن سنش انقدره......[/]

[="Purple"]

shervinrv;705539 نوشت:

خودت برو شکار :khaneh::khaneh::Khandidan!::Khandidan!:
من اصولا با ازدواج های معرفی ای مشکل دارم.
البته منظورم این نیست که دوست بشی با کسی ها ، اصلا
منظورم اینه خودت دورو برت ف دانشگاه ، محل کار ، محل زندگی . موردی که به نظرت خوبه رو پیدا کن به خونوادت بگو
حتی شاید بد نباشه یه صحبت خیلی (تاکید میکنم خیلی) اولیه هم انجام بدی بعد خانوادرو در جریان بزاری
البته این نظر منه و ممکنه تو شهر های مختلف فرهنگ های خاص اجازه اینکارو نده

از این پیشنهادا نکنین ....
به نظر من که مزاحمت تلقی میشه و هرچی م توضیح بدن باز فکر میکنه قصدشون دوستیه...
حتی اگه طرفو پیدا کردن بهتره یه جوری ادرسی چیزی پیدا کنن و بعد مادرشونو بفرستن تاهم دختر هم خانواده دختر مطمئن بشن....
شما خودتون به دخترتون یکی تو خیابون پیشنهاد بده و دخترتون بهتون بگه شما چی درجوابش میگین؟؟؟(هرچند احتمالا کوچولوس هنوز:))
نمیگین دختر ساده ی من...( آخه کی باور میکنه؟؟)[/]

[="Navy"]

rainygirl;705544 نوشت:

از این پیشنهادا نکنین ....
به نظر من که مزاحمت تلقی میشه و هرچی م توضیح بدن باز فکر میکنه قصدشون دوستیه...
حتی اگه طرفو پیدا کردن بهتره یه جوری ادرسی چیزی پیدا کنن و بعد مادرشونو بفرستن تاهم دختر هم خانواده دختر مطمئن بشن....
شما خودتون به دخترتون یکی تو خیابون پیشنهاد بده و دخترتون بهتون بگه شما چی درجوابش میگین؟؟؟(هرچند احتمالا کوچولوس هنوز:))
نمیگین دختر ساده ی من...( آخه کی باور میکنه؟؟)


تا حدی حرفتون درسته
ولی همونطور که گفتم این بیشتر به فرهنگ شهرهای مختلف بر میگرده .
من نمیدونم شما ساکن چه شهری هستید ولی به نظر من و مطابق با چیزی که توی دانشگاه و بین دوستام و مردم و خانواده و ... دیدم این اصلا چیز بد و عجیبی نیست تو تهران
حتی بین خانواده های مذهبی
من منظورم توی خیابون نیست که یهو بری جلوی طرفو با دیدن بار اول بگیرید
مثلا توی دانشگاه یا محل کار مدت زیادیه همدیگرو حتی از راه دور میبینن .
خب طرف میره خیلی محترمانه میگه به دختر.[/]

[="Purple"]

shervinrv;705549 نوشت:

تا حدی حرفتون درسته
ولی همونطور که گفتم این بیشتر به فرهنگ شهرهای مختلف بر میگرده .
من نمیدونم شما ساکن چه شهری هستید ولی به نظر من و مطابق با چیزی که توی دانشگاه و بین دوستام و مردم و خانواده و ... دیدم این اصلا چیز بد و عجیبی نیست تو تهران
حتی بین خانواده های مذهبی
من منظورم توی خیابون نیست که یهو بری جلوی طرفو با دیدن بار اول بگیرید
مثلا توی دانشگاه یا محل کار مدت زیادیه همدیگرو حتی از راه دور میبینن .
خب طرف میره خیلی محترمانه میگه به دختر.

بله میدونم ...
کلا تهران مهد تمدن و فرهنگه !!!
من میگم الان دیگه زمونه ای نیست که طرف باور کنه ...
مگه اینکه اقدام عملی کنن...
و خب اون لحظه به نظرتون دختر روش میشه شماره بده به پسره؟؟؟؟؟.... صورت خوشی نداره دیگه ...
چون باید شماره بگیره واسه هماهنگی دیگه... یانکنه تهران فرهنگ دیگه ای دارن.... پس واسطه بهتره نه؟؟؟
حدااقل بایه خانم اشنا حرف بزنه که دختره از اون طریق ادرس و شماره بده ...
تازه این غیر از این مسئله س که طرف باورکنه که واقعا خواستگاره( یکی از پسرای دانشگاه به دوست خودم گفت من بهش گفتم بگو بیاد خواستگاری مستقیم دانشگاه که جای خواستگاری نیست گفت روم نمیشه آخرشم معلوم شد فقط اسمش خواستگاری بود)
الان خواستگار نما کم نیس که...[/]

mehrant;705201 نوشت:
پدر و مادرم بارها گفتن که هیچوقت به خواستگاری دختری که خودم انتخاب کرده باشم نمیرن....حتی چندبار شده دوستانم بهم گفتن مادرشون مورد خوب میشناسه و اگه مادر من به مادرشون زنگ بزنه حاضرن مورد معرفی کنن...ولی هرچه صحبت کردم پدر و مادرم قبول نکردن زنگ بزنن
بزرگان فامیل زیاد با پدر و مادرم صحبت کردن ولی از یه سری باورهاشون دست برنداشتن

خب چرانه میگن؟چرااگرمادردوستتون دختری روفقط معرفی کندیاخودتون نه میگن؟؟؟؟دلیل این معلوم بشه راحت ترمیشه پیشنهادی داد

سوالات.;702495 نوشت:
هم برا دخترا می گم هم برا پسرا،کی می خواد به داد جوونا برسه؟فقط جواب همین سوال منو بدین؟

سلام
داغ بنده را تازه کردین

سوالات.;702495 نوشت:
خانواده ها اصلا اهمیت نمیدن،

دقیقا زدین تو خال .
دین ما شده مسجد رفتن و دعا خواندن ( ای کاش واقعا دعا خواند باشد و شکلک در اوردن نباشد )

اون وقتا بعضی ها رو میشناختم که دفترچه داشتن برای رساندن جوانها به هم . الان چی ؟ الان یک حوزه علمیه زنانه را میشناسم که افراد مجرد زیادی دارد .
اینها همه نشانه بی دین شدن است فرقی نمیکنه اسمش حوزه علمیه باشه یا دانشگاه .

سوالات.;702495 نوشت:
راستی من جواب کلیشه ای نمی خواما،مثل اینا:شرکت در مجالس مذهبی و خواندن دعا وچله ،سایت همسریابی

یک چیزی رو امتحان کنین ضرر نداره . رفتین مشهد برین سر قبر مرحوم نخودکی سوره یس بخونین ( چند تاش رو بپرسین )

سوالات.;702495 نوشت:
دیگه انواع و اقسام دعاها رو خوندیم،دعا رو که خسته شدیم از بس خوندیم،دیگه نمیتونم چله بگیرم،یعنی اصن حالشو ندارم،

این اشتباه است . قوی باشین . به خدا اطمینان داشته باشین . دعا مخ عبادت است

سوالات.;702495 نوشت:
تو مجالس مذهبی ام شرکت کردم،نه واسه ازدواج،واسه دل خودم،حالا یکی از همون خانومایی که اونجا خوشش اومده بود،اومده خونمون،دید سرو وضع زندگیمون زیاد قشنگ نیست(با حقوق کارگری بابام،نمیدونم چه توقعی از ماداشت)،ترسید نتونیم جهاز بدیم،هیچی هم خونمون نخوردنه چایی نه میوه با بی احترامی تمام ،قیافه گرفت،تحقیر کرد و پاشد رفت(از این زنا متنفرم)،انگار مردم مسخره ی اینان،از اون به بعد مجلس مذهبی،حتی مسجدم نمیرم،از نگاهای تحقیر آمیز مردم،خسته شدم،نمیدونید بعضیا چه فخری میفروشن،خانومه دختره 15سالش شوهر کرده،تا آرنجش طلا انداخته،اگه بدونید مامانش چطوری با مامانم حرف میزنه،مامانمم هرروز میاد از دستشون گریه می کنه
با اینکه خیلی دلم واسه مسجد رفتن تنگ شده،ولی دیگه تا متاهل نشم،نه مسجد میرم،نه هیئت

باز هم میگم قوی باشین . اعتماد به نفس داشته باشین . او حماقت کرده . حماقت او به شما چه ربطی داره

سوالات.;702495 نوشت:
حالا به جز اینا چه راه حلی دارید؟

ما باید از خود شروع کنیم . بنده مدام به هر کسی میرسم درباره ازدواج جوان ها صحبت میمکنم . به اون کسانیکه قبلا دفترچه داشتن و الان دین رو تو چیزهای دیگه میبینن مرتب تذکر میدم .
همین الان شما با این جملات اتشین تون کلی در بنده تاثیر گذاشتین که جدی تر از همیشه به این مقوله نگاه کنم .
پیگیر همین مطلبتون در محیط های مختلف باشین
تلاش کنید که یاد اوری کنید که یکی از دلائل مهم تعطیل شدن ازدواج همین بی اهمیتی خانواده ها است
چاره ای نیست و باید تلاش کنید .

[="Arial Narrow"][="Indigo"]

shervinrv;705549 نوشت:
تا حدی حرفتون درسته
ولی همونطور که گفتم این بیشتر به فرهنگ شهرهای مختلف بر میگرده .
من نمیدونم شما ساکن چه شهری هستید ولی به نظر من و مطابق با چیزی که توی دانشگاه و بین دوستام و مردم و خانواده و ... دیدم این اصلا چیز بد و عجیبی نیست تو تهران
حتی بین خانواده های مذهبی
من منظورم توی خیابون نیست که یهو بری جلوی طرفو با دیدن بار اول بگیرید
مثلا توی دانشگاه یا محل کار مدت زیادیه همدیگرو حتی از راه دور میبینن .
خب طرف میره خیلی محترمانه میگه به دختر.

خانم rainygirl درست میگه

من بابای خودم کارشون جوریه که همیشه با جووناست

ولی مثلا اگه بگم تو دانشگاه فلان آقا (که سنشم بالای 40 و زن و بچه داره ) فلان چیز رو بهم گفته یا خواسته فلان کار رو براش بکنم، میگه این آقا به چه حقی با تو صحبت کرده؟!!!!!!!!:Nishkhand:

دیگه آخره غیرته، اگه کسی از توی دانشگاه خواستگاری کنه و اصرارم بکنه که دیگه متهم میشه به انواع و اقسام موارد که معلوم نیست هدفش چی هست و این جور پسرا الن و بلن و ....

تازه یکیم شماره بخواد، مامان بابام پدرجد طرفم باید دربیارن تا ببینن مناسب هستن یا نه بعد لطف می کنن شماره میدن

بعدم که تشریف اوردن اگه مامان بابام نپسندن خانواده رو که هیچی حتی پسر رو، دیگه تمومه

خلاصه که مشکلات دخترا به مراتب بیشتر از پسراست، و خب دخترا اصولا کمتر می تونن نیازشون رو ابراز کنن[/]

shervinrv;705549 نوشت:

تا حدی حرفتون درسته
ولی همونطور که گفتم این بیشتر به فرهنگ شهرهای مختلف بر میگرده .
من نمیدونم شما ساکن چه شهری هستید ولی به نظر من و مطابق با چیزی که توی دانشگاه و بین دوستام و مردم و خانواده و ... دیدم این اصلا چیز بد و عجیبی نیست تو تهران
حتی بین خانواده های مذهبی
من منظورم توی خیابون نیست که یهو بری جلوی طرفو با دیدن بار اول بگیرید
مثلا توی دانشگاه یا محل کار مدت زیادیه همدیگرو حتی از راه دور میبینن .
خب طرف میره خیلی محترمانه میگه به دختر.

من کوچیکه کلاس و دانشگاه بودم و حتی مورد مناسبی نبود ! (شایدم چشم من ندید) پس خیلی قشنگ هیچ اتفاقی نیفتاد ! و امیدی ندارم اگر ادامه تحصیل بدم یا برم سربازی توفیقی حاصل بشه (سمت خانواده) ، با این حال ....

دل خون شد از اميد و نشد يار يار من ، اي واي بر من و دل اميدوار من

[="Navy"]

rainygirl;705555 نوشت:

بله میدونم ...
کلا تهران مهد تمدن و فرهنگه !!!
من میگم الان دیگه زمونه ای نیست که طرف باور کنه ...
مگه اینکه اقدام عملی کنن...
و خب اون لحظه به نظرتون دختر روش میشه شماره بده به پسره؟؟؟؟؟.... صورت خوشی نداره دیگه ...
چون باید شماره بگیره واسه هماهنگی دیگه... یانکنه تهران فرهنگ دیگه ای دارن.... پس واسطه بهتره نه؟؟؟
حدااقل بایه خانم اشنا حرف بزنه که دختره از اون طریق ادرس و شماره بده ...
تازه این غیر از این مسئله س که طرف باورکنه که واقعا خواستگاره( یکی از پسرای دانشگاه به دوست خودم گفت من بهش گفتم بگو بیاد خواستگاری مستقیم دانشگاه که جای خواستگاری نیست گفت روم نمیشه آخرشم معلوم شد فقط اسمش خواستگاری بود)
الان خواستگار نما کم نیس که...

من نگفتم تهران مهد تمدنه . فقط گفتم در کل چیز عجیبی نیست . شاید بعضیام هنوز مشکل داشته باشن
ولی در کل یه مسئله قابل قبول و عادیه به نظر من .
ضمنا دختر خیلی براش سخت باشه میتونه شماره پدرشو بده. اینکه دیگه رو شدن نداره .
همین تعصاب بیشتر باعث کم شدن ازدواج میشه.
پسر که میترسه فکر کنن مزاحمه . دختر فکر میکنه نکنه خواستگار نباشه
کسی هم که جرات واسطه شدن نداره.
همین میشه وضع که همه جوونا در به در دنبال یه کیس مناسب برای ازدواجن و منتظرن از آسمون بیوفته[/]

من الان خودم.خدمت رفتم.کارم میکنم .با هیچ دختریم نبودم نماامم اول وقت میخونم Smile

ولی واقعیت نمیدونم چوری یه دختر سالم پیدا کنم که با نداشتن خونه و ماشینمم کنار بیاد چون تاه اول راهم

الان متاسفانه تشخیص دختر خوب و بد خیلی سخته

اونم تو کاشان

[="Black"]در همین سایت کارشناسان بهتراست برای ازدواج کار عملی انجام بدهند نه فقط حرف زده شود.....اگر دوستان موافقند نظر بدهند ....مثل سایت تبیان که البته در تهران انجام میشود .....مانند کسیکه تشنه است فقط از اب حرف بزنیم ولی به دستش ندهیم ....خوب بیاییم یه کاری کنیم........امام علی فرمودند : دنیا را سکوت فرا میگرفت..اگر انسانها به اندازه عملشان میتوانستند سخن بگویند...[/]

[="Purple"]

shervinrv;705564 نوشت:

من نگفتم تهران مهد تمدنه . فقط گفتم در کل چیز عجیبی نیست . شاید بعضیام هنوز مشکل داشته باشن
ولی در کل یه مسئله قابل قبول و عادیه به نظر من .
ضمنا دختر خیلی براش سخت باشه میتونه شماره پدرشو بده. اینکه دیگه رو شدن نداره .
همین تعصاب بیشتر باعث کم شدن ازدواج میشه.
پسر که میترسه فکر کنن مزاحمه . دختر فکر میکنه نکنه خواستگار نباشه
کسی هم که جرات واسطه شدن نداره.
همین میشه وضع که همه جوونا در به در دنبال یه کیس مناسب برای ازدواجن و منتظرن از آسمون بیوفته

اینا تعصب نیست نمیدونم لابد تفاوت فرهنگیه ...
ولی واقعا اون دختر نگران نیست توی محیط کار دانشگاه و....کسی در موردش فکر بدی کنه؟؟؟
اونوقت اگه ازدواج صورت نگیره دختره می مونه و هزار حرف و حدیث...
البته خب توی شهرستانها این احتمال بیشتره چون توی تهران که کسی کسی رو نمیشناسه ....
پسرام میخوان مزاحم تلقی نشن از راهش بیان...
یه پسره تو خیابون از یکی که میشناختمش خوشش اومده بود
رفته بود همون موقع یه خانمی رو گیر آورده بود و خیلی محترمانه ادرس خواسته بود به نظرم خیلی کاردرستی کرده بود چون هم باعث اعتماد دختر شده که خودش نیومده جلو هم بالاخره دخترم یه شانی داره واسه خودش ... اینکه یهو آدرس بده دختر باخودش میگه بدم میگه منتظر بود... ندم خب شاید مورد خوبی باشه چرا چشم بسته نه بگم؟؟؟...
بعدشم ادم نمیاد به هرکسی تو خیابون رسید جلوش شماره باباشو بده که!!!
شما از نگرانی های دختر خبر ندارین اومدیم و طرف مریض بود و چرت و پرت سرهم کردو به باباش گفت اونوقت چی؟؟؟
نمونه عینی شم دارم فقط دیگه حال توضیح ندارم![/]

عجب کابوسی شده این ازدواج جوونا :hey: یکی هم واسه ما آستین بالا بزنه ترشیدیم :Nishkhand: این پدر مادرا که خودشون ازدواج کردن دیگه خرشون از رو پل گذشته واسه همین اهمیت نمیدن اصولا آدمیزاد اینجوریه میگه فقط کار من راه بیوفته می خوام اصن بعد من دیگه دنیا نباشه

موضوع قفل شده است