جمع بندی کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

تب‌های اولیه

153 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Palatino Linotype"][="Black"]برادر عزیزم سلام علیکم

مؤمن;415250 نوشت:
پس نتیجه می گیریم که ما نمی توانیم در مورد راحتی یا ناراحتی خداناباوران قضاوت کنیم و باید از خودشان بپرسیم.

بله اگر می توانستیم این سؤال را از ضمیر ناخود آگاهشان، مثلاً در حالت هیپنوتیزم بپرسیم، ممکن بود به حقیقت برسیم، اما متأسفانه هنگام پاسخگویی در حالت خود آگاه، فرآیندهای مختلفی دخیل است.
مؤمن;415250 نوشت:
بله فکر کنم اکثراً به شما می گویند که زندگی وفق مرادشان است. آن دسته ای هم که سختی های زندگی برایشان طاقت فرساست یا راهی غیردینی مثل مکاتب اخلاقی و کاربردی پیدا می کنند یا از راه نامناسبی (نامناسب از دید ما) به آرامش موقت می رسند و عده ای هم بخاطر مشکلات زندگی به دینداری و معنویت و خوشبختی در آینده دور دل می بندند. اما اکثریت همان پاسخی که فرمودید را می دهند.

این فرموده شما نیز تأیید سخن بنده است که در حالت خود آگاه نمی توان حصول اطمینان از پاسخ نمود.
اما به یک نکته دقت بفرمایید که تمام هدف بنده از مطرح نمودن این سؤال (موضوع تاپیک) این است که این دنیای مادی هرگز جای خوشی و لذت نیست، حتی با استفاده از رهنمودهای مکاتب اخلاقی و کاربردی، نادیده گرفتن مصایب و گرفتاری ها، خوشگزرانی های موقتی و تنزل سطح توقعات هم نمی شود منکر سختی های دنیوی شد، به عبارت دیگر همیشه موضوعی برای ناراحتی و نگرانی انسان وجود دارد، در این میان افرادی با استفاده از فنونی که نام برده شد، بخش اعظم مشکلاتشان را حل و فصل می نمایند (که البته این خود منجر به محرومیت از بسیاری لذات هم خواهد بود) اما با این وجود منکر سختی های دنیوی نیستند.
مؤمن;415250 نوشت:
بنده کارم پژوهش و ارزیابی است و از دید حقیر نتیجه گیری آماری ذکر شده کاملاً علمی است. البته ذکر جزئیات علم آمار در این مقوله نمی گنجد اما به هر حال نظر شما هرچه باشد محترم است. ضمن این که آن فضای حاکمی که فرمودید یکی از مشخصه های بارزش همین دین گریزی است که برکاتش به دینداران آنجا نیز می رسد. البته به شرطی که زیاد به قیود اخلاقی و دینی پایبند نباشند و بتوانند همرنگ جماعت زندگی کنند وگرنه آنجا از فساد اهل کفر عذاب می کشند.

دوست عزیزم، هدف بنده جسارت به پژوهش های ارزشمند شما نبود و اگر اینچنین برداشت شده عذرخواهی می کنم.
مطمعناً نتیجه گیری های این پژوهش ها کاملاً علمی است، اما نمی توان از علل دیگر شادمانی چشم پوشی کرد، مثالی که ذکر نمودم: "انسان های دیندار در بین بی خدایانِ شادمان نیز شادند" بیانگر این مسأله است که نمی توان رابطه کاملاً مستقیمی بین این دو قائل شد.
توضیح مثال: فضای حاکم در کشوری به گونه ایست که تمامی افراد جامعه از سطح رفاه مناسبی (مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، تفریح و ...) برخوردارند، جای هیچ بحثی نیست که همین امکانات مهم و اولیه زندگی، سهم اساسی در تأمین رضایتمندی افراد جامعه را داراست، نتیجه اینکه خداباورانِ ساکن در جامعه مفروض نیز همان رضایتمندی خداناباوران را دارند، با این تفاوت که دینداران، علاوه بر رضایت دنیوی، به زندگی اخروی نیز معتقدند که این خود باعث افزون شدن سطح شادیست، پس می توان نتیجه گرفت، یک انسان مؤمن به خداوند، در صورت تأمین شدن نیازهای اولیه زندگیش، بسیار بیشتر از خداناباور لذت می برد.

در پناه خداوند پاینده و شادمان باشید..[/]

سوال :
کسی که به خدا اعتقاد ندارد، چه انگیزه ای برای زندگی دارد؟

پاسخ :
در این رابطه به کلی باید گفت :
کسانی که به آغاز و انجام فرا طبیعی وجود خداوند برای هستی معاد برای انسان باور ندارد گرچه ممکن است حسب ظاهر دارای مال وثروت باشد ولی در دنیا وآخرت در رنج است یعنی حتی با داشتن بشترین امکانات زندگی در رنج اند وهمان مال وثروت برایش سبب درد سر ورنج است چه رسد به فقر چون
مال و ثروت و قدرت، منشأ و مصداق كامل سعادت و خوشبختی به حساب نمی‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه می‏آورند. اما به طور مطلق آرام بخش نیستند و دلیل محبوبیت نزد خدا نیست. چه این که وسعت نعمت و آسایش برخی برای تشدید عذابشان می باشد. لذا در قران فرمود: «فلا تعجبک أموالهم ولا أولادهم إنّما یرید الله لیعذّبهم بها فی الحیاة الدنیا؛ (1) مبادا از کثرت اموال و اولاد آن ها در شگفت باشی، خدا می‌خواهد آنها را به همان مال و فرزندان در زندگی دنیا به عذاب افکند».
و از سوی دیگر بر اساس بیان امیرمؤمنان چه بسا رحمت الهی بر مؤمنان و خوبان در چهره مصیبت و رنج جلوه می‌کند و کیفر عذاب او در چهره نعمت و آسایش:
«هو الذی اشتدّت نقمته على أعدائه فی سعة رحمته و اتّسعت رحمته لأولیائه فی شدّة نقمته؛ (2) اوست خدایی که عذاب و کیفرش را بر دشمنانش در قالب گشایش رحمت شدّت بخشیده، و رحمت خود را برای اولیائش به صورت سختگیری و رنج اظهار نموده است».

طبق این گونه آموزه ها آن گونه افراد هیچگاه به گزینه ی مورد نظرش که آن را ایدال تلقی کند وبا آن ارامش باطنی پیدا کند نخواهد رسید چون با داشتن آنهمه زندگی ثروت مندانه با هم در رنج وعذاب است وپیوسته در تلاش است تا به ثروت وقدرت برتر برسد وقتی نرسید برایش درد آور می شود .


پی‌نوشت‏ها:
1. توبه (9) آیه 55.
2. نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم 1380 ش ،خطبه 90.

موضوع قفل شده است