جمع بندی کسب و عادت اشاعره

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کسب و عادت اشاعره

درود بر عزیزان

اشاعره از یکطرف طرفدار کسب هستند و از یکطرف طرفدار عادت.

ظاهرا منظور اشعری اینه که من فاعل فعلم نیستم و خداوند فاعلش هست. ولی خداوند عادتمان داده که خودمان را فاعل بدانیم. درسته؟

دقیقا نظر عادت چی هستش و در مقابلش متفکران غیراشعری چی گفتن؟ همچنین مقابل نظر کسب چی هستش؟

ممنونم

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[TD][/TD]

[="Tahoma"][="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و احترام
اشاعره با توجه به اینکه ضرورت را قبول ندارند، علیت را نیز نپذیرفته و قائل به عادت شده اند. ایشان عادت را اینطور تعریف کرده اند: «العادة؛ عود الفاعل إلی مثل ما فعله أوما یجری مجراه إذلم یکن ملجأ الی ذلک» (الحدود و الحقائق، ص167.) یعنی فاعلی کاری را بارها مثل افعال سابق انجام دهد؛ و اجباری برای تکرار فعل و وحدت رویه وجود نداشته باشد.» این تعریف در مقابل علیت است که رابطه علت و معلول را همیشگی و ضروری می داند. این گروه برای اینکه چیزی را بر خدا الزام نکنند، منکر علیت و ضرورت شدند. بنابراین يكي از لوازم تفكر اشعري در مورد عموميت اراده خداوند، انكار قاعده عليت است چرا كه اگر كسي معتقد باشد كه همگي حوادث مستقيما به خواست خدا و فعل او پديد مي‏آيد، ديگر نمي‏توان پيدايش آنها را به امور ديگري به عنوان علّت مربوط دانست.
در مورد کسب نیز دلیل این تفکر، حفظ توحید خالقی و مقید نکردن قدرت و تسلط الهی بود. به طوری که همه کاره در عالم خداوند بوده و انسان هیچ نقشی جز کسب آن فعل ندارد.

ادامه دارد...[/]

عامل;996808 نوشت:
يكي از لوازم تفكر اشعري در مورد عموميت اراده خداوند، انكار قاعده عليت است چرا كه اگر كسي معتقد باشد كه همگي حوادث مستقيما به خواست خدا و فعل او پديد مي‏آيد، ديگر نمي‏توان پيدايش آنها را به امور ديگري به عنوان علّت مربوط دانست.

دورد

بنابراین، آنها منکر علیت نیستند. خداوند را علت مستقیم امور میدونن

[="Tahoma"][="Black"]سلام

احمدصابری;996810 نوشت:
بنابراین، آنها منکر علیت نیستند. خداوند را علت مستقیم امور میدونن

بله
اين گروه سبب بي واسطه تمام امور را خداوند مي دانند و براي ديگر اسباب ارزشي قائل نيستند.
به تعبير ديگر انكار آنها ناظر به مخلوقات است.[/]

سلام
زمانی که سرباز بودم مدت زیادی امور قضایی را انجام می دادم. صبح ها پرونده ها را می بردم دادسرا و منتظر می شدم که معاون دادستان ، پرونده ها را برای شعبه های مختلف ارجاع بدهد. او هم بر اساس تخصص هر قاضی پرونده ی اون حوزه ی تخصصی را ارجاع می داد. مثلا به یکی تصادف ، یکی خیانت در امانت و... من دیگه طوری شده بود که قبل از بردن می فهمیدم که این پرونده به پیش کدام قاضی خواهد رفت. حالا این سایت هم همینگونه است. جناب مدیر ارجاع سوالات دقیقا کار معاون دادستان را انجام می دهد. فکر می کنم حوزه ی تخصصی جناب عامل هم اشاعره بوده که سوالات مربوط به آن برای ایشان ارجاع می شود.laughing ببخشید پستم ربطی به بحث نداشت . صرفا برای مزاح عرض کردم.

[="Tahoma"][="Black"]
پرسش:
منظور از عادت و کسب از دیدگاه اشاعره چیست؟

پاسخ:
از دیدگاه اشاعره نقش انسان کسب کردن افعالی است که خداوند خلق کرده است؛ به عبارت دیگر اشعری در پی اثبات نوعی اختیار برای انسان بود، چرا که به روشنی انسان قادر به تغییر اراده و انتخاب خویش است و این مطلب با جبر مطلق سازگار نیست، اما بالاخره فعل انسان مخلوق خداست، همانطور که خود انسان و دیگر مخلوقات را آفریده است. بر این اساس، قدرتی که در خلق افعال انسان دخیل است، قدرت الهی است و قدرت انسان که از آن به «قدرت حادث» تعبیر می کند، نقشی در ایجاد فعل ندارد.(1) بنابراین کسب به معنای تقارن قدرت حادث انسان با قدرت و خلق فعل توسط خداوند متعال است که در این بین قدرت الهی همه کاره است و انسان صرفا فعل خلق شده را کسب می کند و به نوعی در خود احساس اختیار می کند، در حالی که خالق فعل نیست. بدین ترتیب، دیدگاه اشعری اگر چه در پی تعدیل نظریه جبر بود، اما موفق به این امر نشده و نهایت این دیدگاه نیز منجر به جبر خواهد شد.

عادت را نیز اینگونه تعریف کرده اند: «عود الفاعل‏ الى مثل ما فعله أو ما يجري مجراه إذا لم يكن ملجأ الى ذلك»؛(2) یعنی فاعل کاری را بارها مثل افعال سابق انجام دهد؛ و اجباری برای تکرار فعل و وحدت رویه وجود نداشته باشد. بنابراین معنای عادت به چیزی تعبیر شده که به صورت غالبی باشد، نه همیشگی. به همین دلیل این کلمه در مقابل ضرورت استعمال شده است؛ گویا اشاعره پذیرش ضرورت را به معنای نفی اراده و قدرت مطلق الهی دانسته و پذیرش علیت را به منزله مجبور بودن خدا انگاشته اند.

البته این دیدگاه مورد نقد دانشمندان قرار گرفته است، به طوری که اگر عادت را قبول کنیم، تفاوتی بین کارهای ضروری و کارهایی که بر مبنای عادت صورت می گیرند نخواهد بود و همچنین اراده ما برای انجام کاری، در صورت نبود مانع، نافی دیدگاه عادت است. علاوه بر اینکه تفاوتی بین امور اتفاقی و کارهای که بر اساس تصادف انجام می گیرند و امور صورت گرفته بر مبنای عادت نخواهد بود.(3)

اما آیا این دو دیدگاه به یکدیگر مرتبط نیز هستند یا نه؟ در این رابطه باید گفت؛ دیدگاه کسب به دنبال اثبات خالقیت تامه خداوند متعال بوده و خواهان محدود نکردن اراده و قدرت الهی است، اما عادت در پی نفی ضرورت و اثبات مجبور نبودن خداست.

پی نوشت ها:
1. اشعرى‏، ابو الحسن، (بی تا) اللمع في الرد على أهل الزيغ و البدع‏، قاهره، المكتبة الأزهرية للتراث‏، ص72.
2. شریف مرتضی، رسائل، ج2، ص277.
3. طوسى‏، محمد بن حسن، (1406)، الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، دوم، بیروت، دار الأضواء، ص50.
[/]

موضوع قفل شده است