جمع بندی کسب مدرک دکتری در علومی بدون فایده

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

kavoshgar02;677027 نوشت:
جای خوشحالی داره. همه مطالب رو ؟ یعنی الان بینش خوبی از فیزیک دارین ؟ طوری که قبل از انتخاب موضوع پژوهشتون بتونین میزان نتیجه دهی اونو رو تخمین بزنین ؟ طوری که هی موضوع عوض نکنین و مخصوصا ترم چهار مجبور به تغییر موضوع پژوهش نشین ؟

اگه این حرف شما درست بود این همه مغز متفکر که تو دنیا دور هم جمع شدن و این همه امکانات مالی رو در سرن بکار گرفتن باید خیلی زود ته و توی این 4 تا نیروی اعصاب خورد کن رو در می آوردن و مشت بیگ بنگ رو میخوابوندن دیگه. توجه دارید که یه سال هم به واینبرگ و گلاسکو و عبد السلام یه نوبل دادن بابت نظریه استاندارد که چند سال بعد فهمیدن اون نظریه کارامد نیست و اشتباهی هول شدن و نوبل رو دادن . اما خوب داده بودن دیگه کاریش نمی شد کرد!!!!!!

فیزیکدان سلااام
مشکل از این سیستم مسخره آموزشی ماست البته قبلا هم گفتم ما که نمیتونیم عوضش کنیم فعلا باید خودمون رو تطبیق بدیم بچه ها الان اپلای میکنن میرن اونجا بهشون حقوق هم میدن تو ایران دانشجوهای دکترا پنج شش سال میذارن سر دکترا آخرش هم معلوم نیست کارشون چیه.این سیستم باعث میشه این تفکراتی که الان شما دارین پیش بیاد که دانشجو احساس امنیت شغلی نکنه و کلا ذهنش بریزه بهم و ....
تو جایی که درآمد فلافل فروشی از درس خوندن و دکترا گرفتن بیشتره و عملا علم بهایی نداره همین تفکرات آدمایی رو که دنبال درس خوندنن بهم میریزه
وقتی چپ و راست هزار تا هزار تا دانشگاهای مجازی و آزاد و ....دانشجو میدن بیرون وضع همین میشه
با این سیستم آموزشی اصلا غیر طبیعی نیست که الان این تفکرات به ذهن شما برسه
ببین اگه این تنفر از خستگیه حتما ادامه بده چون پشیمون میشی خیلی هم زیاد الان اگه نری مصاحبه سال بعد قبولی سخت تره و باید تلاش بیشتری بکنی سال اول راحت تره
از حرفایی که میزنی من(که لزوما نظرم درست هم نیست:khandeh!:) فکر میکنم فقط خسته شدی
الان هر رشته ای بودی حتی پزشکی باز هم همین حال رو داشتی چون خستت کرده بود.
کاملا طبیعیه که یه دانشجو که خیلی خسته شده باشه اولین فکری که به سرش میزنه تغیر رشته است و ...
واااااقعا حیفه بذاری کنار و ادامه ندی من که نمیشناسمت دارم جز جگر میزنم خب اطرافیانت حق دارن
من الان آرزوم این بود که برمیگشتم فیزیک میخوندم اونم فقط به خاطر علاقه خیلی زیادی که به فیزیک دارم
اول از همه این همه فکر منفی رو بریز دور با انرژی راهتو ادامه بده.اانقدر کوبیدی تو سر رشته فیزیک یکی ندونه فکر میکنه چیه
بعدش توکل کن به خدا.برو دنبال درست اگه از نظر علمی قوی باشی بیکار نمیمونی

فیزیکدان;677233 نوشت:
وضع رو عوض کنم؟؟؟؟؟!!!!! کدومشو عوض کنم؟ پارتی بازی رو ؟ بی حجابی رو؟ بی سوادی رو ؟ بی مسؤلیتی رو ؟ بی خردی رو؟ مذاکرات مزخرف هسته ایی رو؟ بچاپ بچاپ رو؟

گفتم به مقدار سهم خودتون.به اندازه ای که در توان شماست.

ببخشیدا ولی همه ی اونایی که اسم بردید و عامل این مشکلاتن طرز فکرشون مثل شماست....
میگن فلان مشکلات هست منم که نمیتونم همشو درس کنم پس به درک بذار گلیم خودمو از اب بکشم بیرون!!!اگر هر کس وظیفه خودشو انجام بده و به انازه توان خودش تلاش کنه وضع درس میشه ولی تا وقتی این طرز فکر حاکم باشه بچه های ماهم روهای خوب رو نخواهند دید

فیزیکدان;677232 نوشت:
دوران ارشد با دوران لیسانس کاملا فرق داره. من مسایل رو خیلی خوب حل میکردم اما هیچ دیدی از کار پژوهشی نداشتم. لطفا این دو مورد رو با هم قاطی نکنید. اولا که من موضوع رو انتخاب نکردم و استاد راهنما از قبل انتخاب کرده بود وبنابراین من هیچیش زمینه ایی از اون نداشتم . دوما حتی اگر شما ابتدا زوایای اولیه یه موضوعی رو مورد بررسی قرار بدید و اونو بپسندید ، وقتی که واردش میشی هر چه بیشتر پیش میری متوجه گستردگی مطالب و عمق کار میشی و خوب ممکنه به نتیجه دلخواهت نرسی ( این مطلب مخصوصا در کارهای کامپیوتری و نظری نمود خیلی خیلی بیشتری داره) واردین که؟؟؟؟!!!!!!!

ولی اصلا به نظر نمیرسه اینطوری که میفرمایید باشه ها...

فیزیکدان;677235 نوشت:
اولا که من تو ارشدم اصلا بی برنامه نبودم . من با علم و آگاهی گرایش و حتی استادم رو انتخاب کردم. دوما عوض شدن موضوع پژوهش اصلا عجیب نیست یه سری به چند تا دانشگاه بزنید و با دانشجوهاشون صحبت کنید. سوما اگر با کار درست و عمیق و کار کشیدن از مغز همه چی حل میشد که الان این همه موضوع و مسأله باز و حل نشده تو دنیا نبود. حتی هیگز هم زمانی نوبل گرفت که god particle در سرن خودش رو نشون داد نه زمانی که بیش از 20 سال قبل پیتر بیچاره از لحاظ نظری وجود چنین ذره ایی را اثبات کرده بود. برای رسیدن به یه نتیجه درست و صحه گذاشتن بر روی اون خیلی پارامترها باید با هم همزمان وجود داشته باشه و از همه نظ تایید بشه.

اگه درک و دریافت و حل همه چیز از عهده مغز انسان ساخته بود الان باید میرفتیم جای خدا می نشستیم باهاش گپ میزدیم!!!! واردین که؟!

تو فیزیک چیزی اثبات نمیشه ، کلهم حدثه. شمام که واردین ان شاء الله
پس تا چیزی رو در آزمایشگاه ندیدم هنوز هیچ خبری نیست...
دوما این مسخره بازی ها که استادا سر شما آوردن فقط سر بچه هایی میاد که درست نمیدونن چی به چیه...
آنکس که نداند و نداند که نداند ...

فیزیکدان;677357 نوشت:
اگه این حرف شما درست بود این همه مغز متفکر که تو دنیا دور هم جمع شدن و این همه امکانات مالی رو در سرن بکار گرفتن باید خیلی زود ته و توی این 4 تا نیروی اعصاب خورد کن رو در می آوردن و مشت بیگ بنگ رو میخوابوندن دیگه. توجه دارید که یه سال هم به واینبرگ و گلاسکو و عبد السلام یه نوبل دادن بابت نظریه استاندارد که چند سال بعد فهمیدن اون نظریه کارامد نیست و اشتباهی هول شدن و نوبل رو دادن . اما خوب داده بودن دیگه کاریش نمی شد کرد!!!!!!

اولا کار این سه تا برای شروع یک جریان بزرگ که اسم وحدت کاملا شروع عالیی بوده و نوبل هم کاملا حقشون بوده...
مگه تامسون پدر نوبل نگرفت که نشون داد الکترون یک ذره است و تامسون پسر یه موج ؟

تمام این جریانات لازم اند تا مسیر رو ترسیم کنند....
درضمن شما زیادی از خودتون راضی هستید که فکر میکنید شما صحیحید و اگه مشکلی هست ، هرچی هست ، متوجه شما نیست.

فیزیکدان;677232 نوشت:
دوران ارشد با دوران لیسانس کاملا فرق داره. من مسایل رو خیلی خوب حل میکردم اما هیچ دیدی از کار پژوهشی نداشتم. لطفا این دو مورد رو با هم قاطی نکنید. اولا که من موضوع رو انتخاب نکردم و استاد راهنما از قبل انتخاب کرده بود وبنابراین من هیچیش زمینه ایی از اون نداشتم . دوما حتی اگر شما ابتدا زوایای اولیه یه موضوعی رو مورد بررسی قرار بدید و اونو بپسندید ، وقتی که واردش میشی هر چه بیشتر پیش میری متوجه گستردگی مطالب و عمق کار میشی و خوب ممکنه به نتیجه دلخواهت نرسی ( این مطلب مخصوصا در کارهای کامپیوتری و نظری نمود خیلی خیلی بیشتری داره) واردین که؟؟؟؟!!!!!!!

درضمن ، متاسفانه این دوتا با هم قاطی هستند خودشون
دست من نیست...

سوال:

فیزیکدان;673031 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
به تازگی کارشناسی ارشد خودم رو در یکی از رشته های سخت و دشوار علوم پایه از دانشگاه دولتی گرفته ام. همواره در طی دوران تحصیل از ابتدایی تا آخر راهنمایی شاگرد اول یا دوم بوده ام
حالا برای دکتری ( به اجبار والدین و کاملا برخلاف میل شخصی) امتحان داده ام و برای مصاحبه به چند دانشگاه روزانه در شهرهایی غیر از شهر خودم دعوت شده ام. با وجود اینکه پایان نامه بسیار خوبی داشتم که در ایران اولین بار بود اما بسیار بسیار خسته شده ام. حالم از امتحان دادن بهم میخوره.
من نمیخواستم اصلا کنکور دکتری بدم.به زور رفتن امتحان دادم و حالا هم اصلا تمایل ندارم برم برای مصاحبه .

حالا من میخوام بدونم چرا باید برم دکتری فیزیک بگیرم: رشته ایی که بسیار سخته، رشته ایی که هیچ بازار کاری براش دیده نشده، رشته ایی که هیچ دردی رو از کسی درمان نمیکنه و عملا هیچ خاصیتی برای جامعه امروز ایران نداره، باعث میشه موهای آدم سفید بشه، اعصاب آدم ضعیف بشه و جوونی آدم لای کتاب ها دفن بشه . بعد از گرفتن دکتری ( تازه سر ضرب 4 سال) من یه دختر 31 ساله ام که باید هزار تا کارکنم: دنبال شوهر بگردم، دنبال کار بگردم، دنبال حقوق بگردم، دنبال مسکن برای دردهای جسمی جور واجورم بگردم، دنبال آرامش روح و روان تو هیات علمی شدن یه خراب شده ایی بگردم.
من دوست دارم برم زبان یاد بگیرم، دوست دارم یه کار هنری رو که بلدم ادامه بدم توش استاد بشم، دوست دارم ازدواج کنم ، بجه دار بشم.

پاسخ:

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت شما خواهر محترم
حدس اولیه بنده این است که جنابعالی دارای شخصیتی کمالگرا (منفی) هستید و همین ویژگی باعث می شود تا بخشی از استعداد شما شکوفا نشود و کمتر از زندگی وشرایط ان راضی باشید. در صورتی که چنین حدسی درست باشد ضرورت دارد در راستای کاهش و مدیریت این وِِیژگی تلاش نمائید.
اما در رابطه با شرایطی که به ان اشاره نمودید، سوالی که مطرح می شود این است که آیا در صورت انصراف از ادامه تحصیل، احتمال ازدواج و اشتغال شما افزایش می یابد یا خیر؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد به این معنا که ادامه تحصیل مانعی برای ازدواج و اشتغال شما باشد، ضرورتا بنده نیز با شما موافقم و گمان می کنم اولویت با ازدواج و اشتغال است.
اما در فرضی که پاسخ منفی باشد یعنی ادامه تحصیل ارتباطی با سلب فرصت ازدواج و اشتغال نداشته باشد، به نظر می رسد انصراف شما از ادامه تحصیل آن هم در شرایطی که موقعیت آن برای شما فراهم است، چندان منطقی به نظر نمی رسد. بنابراین با توجه به اینکه تا زمان مصاحبه، برای تصمیم گیری نهایی فرصت کافی وجود ندارد، بهتر این است که فعلا فرصت مصاحبه را از دست ندهید. طبعا بعد از مصاحبه فرصت و ارامش بیشتری برای تصمیم گیری خواهید داشت. در مورد جذب برای هیئت علمی نیز اگر چه فاقد علاقه لازم هستید اما مستحضرید که قاعده انتخابگری این است تا از میان خوب و خوبتر، خوبتر و ا زمیان بد و بدتر، بد را گزینش نمائیم و البته این مهم به نگاه شما بستگی دارد.
در پایان لازم یه یادآوری است که منطق تصمیم درست غلبه منفعت است. بنابراین با توجه به اینکه علاقمندی شما موضوعات دیگری است، می توانید با ارزیابی سود و زیان از میان موضوعات مورد علاقه و موضوعاتی که شرایط آن فراهم است اما به آن علاقه ای ندارید، موضوعی را انتخاب کنید که سود بیشتر و زیان کمتری داشته باشد.

سایت انجمن گفتگوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امیدوار/ 1395/1/15

موضوع قفل شده است