کدام امام

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کدام امام

کدام پیامبر یا امام بهنگام تولد بجای گریه خندیدند؟

برچسب: 

313گل نرگس;212137 نوشت:
کدام پیامبر یا امام بهنگام تولد بجای گریه خندیدند؟


می گویند که زرتشت هنگام تولد خندیده است ولی منبع موثقی در این باره موجود نیست

عماد;212395 نوشت:

می گویند که زرتشت هنگام تولد خندیده است ولی منبع موثقی در این باره موجود نیست

با سلام و تشکر از استاد عماد گرامی
ذکر مطلبی را لازم دیدم عنوان کنم
در مورد پیامبر بودن زرتشت در منابع تاریخی به منابع محکمی بر نمیخوریم
البته قابل ذکر است که
همانطور که میدانیم عده ای از بزرگان زرتشت را پیامبر دانسته اند و عده ای دیگر چنین عقیده ای ندارند !

(اغلب مورخان اسلامي مانند: طبري،( تاريخ طبري، چاپ قاهره، ج اول، ص 282 و 402 و 403) بلعمي،( تاريخ بلعمي، چاپ كيان پور نسخة دهخدا، ص 206) ابن اثير(ابن اثير، الكامل في التاريخ، چاپ مصر، ج 1، ص 145 و 146) زرتشت را پيامبر ندانسته، بلكه او را شاگرد ارمياي نبي يا عزير نبي، دانسته‎اند.
برخي از مورخان اسلامي مانند مسعودي،( مسعودي، مروج الذهب، چاپ مصر، ج 1، ص 229 ) دينوري،( دينوري، الاخبار الطّول، ص 28) حمزه اصفهاني،( تسني ملوك الارض و الانبياء، ص 27 ) بيروني(ابوريحان بيروني، ترجمه الآثار الباقيه، ص 25) و مؤلف تبصرة العوام بر اين اعتقادند كه زرتشت پيغمبر مجوس بوده است. بعضي از نويسندگان فرهنگ فارسي، زرتشت را همان ابراهيم خليل دانسته‎اند.( اسدي، لغت فرس، چاپ تهران، ص 7)

در روایتی طولانی که فردی زندیق از امام صادق(علیه السلام)در مورد مطالب گوناگون سؤال می کند، وقتی از پیامبر آیین مجوس می پرسد، امام صادق(علیه السلام)می فرماید:
ما من امة الا خلافیها نذیر;[1] هیچ امتی نیست مگر این که از سوی خداوند منذری برای آنهامبعوث شده است.
برای مجوس نیز از سوی خداوند پیامبری با کتاب آسمانی فرستاده شد، لکن آنها او را تکذیب کرده و کتابش را انکار نمودند.

زندیق می پرسد: آن پیغمبر خالد بن سنان است؟
حضرت می فرماید: «خالد یک نفر عرب بدوی بوده و پیغمبر نبوده است...»
زندیق می پرسد: آیا زردشت پیامبر مجوس است؟
امام می فرماید:

زردشت در میان مجوس با زمزمه آمد و ادعای نبوت کرد و عده ای از آنان به او ایمان آورده و عده ای او را انکار کرده و بیرونش کردند تا این که در بیابان طعمه ی درندگان شد.[2]
در این حدیث امام صادق(علیه السلام) بین مجوس و آیین زرتشت فرق گذاشته و می فرماید که مجوس پیامبر داشته اند; ولی ادامه ی حدیث نشان می دهد که پیامبر آنان خالد بن سنان یا زردشت نیست، بلکه شخص دیگری است.
در حدیث دیگری امام(علیه السلام) می فرماید:
مجوس پیامبری داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند.
او کتابی که در پوست دوازده هزار گاو نوشته شده بود را به میان آنان آورد و به او جاماسب گفته می شود.[3]

طبق مضمون دو حدیث فوق و احادیث دیگری که در کتب روایی شیعه ذکر شده،[4]زرتشت بنیان گذار آیین مجوس نبوده و این آیین توسط پیامبر دیگری تبلیغ شده است.
به تعبیر دیگر، آیین مجوس، پیامبری غیر از زردشت و کتابی غیر از اوستا داشته است و دو آیین مجوس و زرتشت مترادف هم نیستند;
بنابراین نمی توانیم به این دلیل که پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ائمه ی معصومین(علیهم السلام)مجوسیان را از اهل کتاب شمرده اند، زردشت را پیامبر و اوستا را کتاب آسمانی بدانیم.

مترادف نبودن مجوس و زردشت در دیگر منابع نیز پذیرفته شده است;
چنانکه مؤلف تاج العروس می نویسد:

مجوس بر وزن صبور مردی بود با گوش های کوچک که برای ملت مجوس دینی وضع کرد و مردم را به آن فراخواند، به طوری که بعضی ها گمان کرده اند آن «زردشت» فارسی نیست; زیرا زردشت بعد از ابراهیم بوده، در صورتی که مجوس دین قدیم است و زردشت بعدها آن را تجدید کرده و تغییراتی داده است. کلمه ی مجوس معرب «منج گوش» است.[5]
از مستشرقین نیز مؤلف کتاب دین های ایران باستان می نویسد:
... تا اندازه ای قطعی است که یک دین مزدایی نه تنها پیش از زردشت وجود داشته، بلکه دیرزمانی پس از او هم بی آن که برخوردی با ساختمان دین او داشته باشد، وجود داشته است.
من میان دین مزدایی و دین زردشت، که تنها پرداخت ویژه ای از دین مزدایی است، جدایی می نهم.[6]

طبق اظهارنظر مؤلف تاج العروس و دین های ایران باستان، زردشت، مصلح در میان مجوس بوده و آیین زردشت در طول آیین مجوس و از شاخه های آن است که با گذشت زمان گسترش یافته و جایگزین و تنها قرائت از دین مجوسی شده است; لذا بیش تر اعتقادات و اندیشه های اصلی آیین زرتشتی ریشه در دین مجوس دارد و برای بررسی آیین زرتشت نباید از دین مجوس غافل بود; ولی وابستگی این دو آیین موجب نخواهد شد تا زردشت را پیامبر و کتاب اوستا را کتاب آسمانی بشماریم.

[1]. فاطر: 24.
[2]. علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 10، ص 179، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403 هـ. ق); و احمد بن علی طبرسی، احتجاج، (انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1416)، ج 2، ص 236.
[3]. شیخ محمد بن حسن طوسی، التهذیب، (بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1412)، ج 6، ص 175.
[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، (مؤسسه آل البیت، چاپ دوم، 1414)، ج 29، ص 222.
[5]. سید محمد مرتضی حسینی، تاج العروس، تحقیق محمد الطناحی، (دارالهدایه، 139 ق)، ج 16، ص 495.
[6]. هنریک ساموئل نیبرگ، دین های ایران باستان، ترجمه ی سیف الدین نجم آبادی، (تهران: مرکز ایرانی مطالعه ی فرهنگ ها، تهران، 1359)، ص 25.

موضوع قفل شده است