جمع بندی کدامیک از اصحاب پیامبر(ص) پیشنهاد خواستگاری از حضرت زهرا (س) را به امام علی (ع) داد؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کدامیک از اصحاب پیامبر(ص) پیشنهاد خواستگاری از حضرت زهرا (س) را به امام علی (ع) داد؟

کدامیک از اصحاب پیامبر(ص) پیشنهاد خواستگاری از حضرت زهرا (س) را به امام علی (ع) داد؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد ممسوس

باسلام
در مورد ازدواج حضرت زهرا منابع متعدد تاریخی به آن اشاره کردند. نکته قابل توجه این است که تمامی منابع به اتفاق، آورده اند که در مرحله اول خلیفه اول و دوم به خواستگاری حضرت زهرا رفتند اما پیامبر مخالفت کرد و پس از ان حضرت علی به خواستگاری فاطمه زهرا رفت و پیامبر موافقت نمود.
سوال جناب عصران این ذهنیت را ایجاد میکند که پیامبر قصد نداشتند حضرت زهرا را به همسری حضرت علی در اورند و خلفا و اصحاب این پیشنهاد را به حضرت علی دادند. در حالی که اینگونه نبوده است. اکنون به روایات این بحث اشاره میکنم.
ابن شاهین در کتاب فضائل فاطمه مینویسد ابوبکر برای خواستگاری فاطمه زهرا خدمت پیامبر امد حضرت فرمود منتظر امر الهی هستم عمر هم همین مطلب را شنید اما وقتی حضرت علی به خواستگاری فاطمه آمد پیامبر دخترش را به ازدواج وی در آورد. [1]
در روایت دیگر طبرانی در معجم الکبیر اورده است که عمر و ابوبکر برای خواستگاری فاطمه نزد پیامبر امدند حضرت فرمود یا علی زهرا برای توست[2]
یعقوبی در روایت دیگر اورده است که جماعتی از مهاجر و انصار خواستگار فاطمه بودند زمانی که پیامبر فاطمه را به تزویج علی در اورد برخی اعتراض کردند که چرا فاطمه را به ازدواج بزرگان انصار و مهاجر در نیاوردید حضرت فرمود من زهرا را به ازدواج علی در نیاوردم بلکه خدا این کار را کرد[3]
شوشتری در احقاق الحق بیان میکند که پیامبر دخترش را به عمر و ابوبکر نداد و عمر به علی علیه السلام گفت فاطمه برای توست.[4]
همچنین ابن حجر هیتمی اورده است که عمر و ابوبکر برای خواستگاری حضرت زهرا نزد پیامبر امدند حضرت انان را رد کرد و ان دو نزد حضرت علی امدند و به او پیشنهاد ازدواج با فاطمه را دادند[5]
حاکم نیشابوری اورده است که عمر و ابوبکر به خواستگاری فاطمه امدند پیامبر فرمود دخترم کوچک است اما زمانی که علی علیه السلام به خواستگاری زهرا امد پیامبر دخترش را به عقد علی علیه السلام در اورد.
از مجموع روایات فوق این امر برداشت میشود که خلیفه اول و دوم خواستار ازدواج با حضرت فاطمه بودند اما پیامبر به انان جواب رد داد و زمانی که حضرت علی به خواستگاری فاطمه آ مد پیامبر با خوشحالی که در بعضی روایات اشاره شده دخترش را به عقد علی در اورد.
در روایات فوق فقط روایت ابن حجر بیان کرده که دو خلیفه پس از مایوس شدن و جواب رد شنیدن به سراغ حضرت علی امده و پیشنهاد ازدواج با فاطمه را به او دادند. البته این نکته قابل بیان است که دو خلیفه میدانستند که فقط علی علیه السلام کفو فاطمه است و نه شخص دیگر لذا به علی پیشنهاد دادندو همچنین طبق روایات دیگر پیامبر فرموده بودند که امر ازدواج فاطمه امری الهی و خدایی است و من فاطمه را به عقد علی در نیاوردم بلکه خدا این کار را کرده است و دو خلیفه هم این مطلب را میدانستند.


[/HR][1] . ابن شاهین ، فضائل فاطمه، ص 47، مکتبة الاسلامیه بی تا د

[2] . طبراین معجم الکبیر، ج 4 ص 34 مکتبة ابن تیمیه

[3] . تاریخ یعقوبی، ج 2ص 153؛ دار صادر بیروت

[4] . شوشتری، احقاق الحق، ج 4 ص 153

[5] . ابن حجر هیتمی، صوائق المحرقه، ص 227، مکتبة الحقیقه استانبول. 2003


ممسوس;677094 نوشت:
سوال جناب عصران این ذهنیت را ایجاد میکند که پیامبر قصد نداشتند حضرت زهرا را به همسری حضرت علی در اورند و خلفا و اصحاب این پیشنهاد را به حضرت علی دادند. در حالی که اینگونه نبوده است.

سلام
اینکه ازدواج حضرت زهرا با امام علی خواست خداوند بوده است با اینکه اصحاب پیشنهاد خواستگاری از حضرت زهرا را به امام علی دادند هیچ منافاتی ندارد.زیرا خداوند خواست خود در این دنیا را از طریق اسباب و علل مادی تحقق می بخشد. به عنوان مثال تولد امام زمان هم خواست خدا بوده است ولی این دلیل نمی شود نقش قابله و مامای آن حضرت یعنی حکیمه خاتون (س) را در به دنیا آمدن آن حضرت نادیده بگیریم.
یا مثلا همانگونه که امام خمینی فرمود (( خرمشهر را خدا آزاد کرد )) ولی این به این معنا نیست که رزمندگان و شهدا نقشی در آزادی خرمشهر نداشتند.

ممسوس;677094 نوشت:
دو خلیفه پس از مایوس شدن و جواب رد شنیدن به سراغ حضرت علی امده و پیشنهاد ازدواج با فاطمه را به او دادند.

لطفا همین قسمتی که الان از شما نقل قول کردم را روایاتش را از منابع شیعه بیاورید. هرچه روایاتی که می آورید بیشتر باشد بهتر است چون می توانیم به نگرش جامعی درباره ی این موضوع برسیم.

عصران;677756 نوشت:
لطفا همین قسمتی که الان از شما نقل قول کردم را روایاتش را از منابع شیعه بیاورید. هرچه روایاتی که می آورید بیشتر باشد بهتر است چون می توانیم به نگرش جامعی درباره ی این موضوع برسیم.

با سلام
در مورد سوال شما برخی از منابع شیعی را بررسی کردم با اندکی تفاوت این منابع به موضوع فوق اشاره کردند.
احقاق الحق مرعشی ج 4 ص 152 و ج 6 ص 597
بحار الانوار علامه مجلسی ج 43 ص 136
دلائل الصدق مرحوم مظفر ج 6 ص 191
کشف الغمه اربلی ج 1 ص 354

ممسوس;678178 نوشت:
در مورد سوال شما برخی از منابع شیعی را بررسی کردم با اندکی تفاوت این منابع به موضوع فوق اشاره کردند.
احقاق الحق مرعشی ج 4 ص 152 و ج 6 ص 597
بحار الانوار علامه مجلسی ج 43 ص 136
دلائل الصدق مرحوم مظفر ج 6 ص 191
کشف الغمه اربلی ج 1 ص 354

با سلام
کارشناس محترم ضمن تشکر از شما من نگفتم آدرس روایات را بدهید بلکه گفتم روایات را بیاورید و به طور کامل نقل کنید تا هم دیگران از آن بهره ببرند و هم به دید جامعی درباره ی موضوع دست پیدا کنیم.
در ضمن نقل شیخ صدوق را هم بیاورید.
با تشکر

با سلام
عرض کردم روایات با قدری تفاوت بیان شده است
ولی روایات را نقل میکنم

ممسوس;679133 نوشت:
ولی روایات را نقل میکنم

ما همچنان منتظر هستیم.

ممسوس;679133 نوشت:
ولی روایات را نقل میکنم

یک هفته از زمانی که این جمله را گفتید می گذرد و ما همچنان منتظر هستیم که شما روایات را بیاورید.

سلام
مشکلی برای بنده پیش امده بود عذر خواهی میکنم. چشم

با سلام و عرض پوزش از تاخیر
قرار بود روایاتی از منابع شیعی ذکر کنم که برخی از اصحاب، به حضرت علی پیشنهاد کردند که از حضرت فاطمه خواستگاری نماید . اولین روایت در کتاب احقاق الحق قاضی نورالله است.
و منهم العلامة عز الدين ابن الأثير الجزري المتوفى 630 في «اسد الغابة» ج 5 ص 52 ط مصر) (أخبرنا أبو احمد عبد الوهاب بن على الصوفي، أخبرنا أبو الفضل بن ناصر، أخبرنا الخطيب ابن أبي الصقر الأنباري، أخبرنا أبو البركات احمد بن عبد الواحد بن نظيف، أخبرنا أبو محمّد بن رشيق، حدثنا أبو بشر الدولابي، أخبرنا احمد بن يحيى الصوفي، أخبرنا اسماعيل بن أبان، أخبرنا أبو مريم عن أبي إسحاق عن الحارث عن على قال: خطب أبو بكر و عمر يعنى فاطمة إلى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم، فأبى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم عليهما، فقال عمر: أنت لها يا علي؛ فقلت: ما لي من شي‏ء إلّا درعي أرهنها، فزوجه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم فاطمة، فلما بلغ ذلك فاطمة بكت، قال: فدخل عليها رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم فقال:
مالك تبكين يا فاطمة؟ فو اللّه لقد أنكحتك أكثرهم علما و أفضلهم حلما و أولهم سلم( احقاق الحق قاضی نورالله مرعشی ج 4 ص 152)
...عمر و ابوبکر از حضرت زهرا خواستگاری کردند که پیامبر به ان دو جواب رد داد در این حال عمر به حضرت علی گفت تو برای او هستی کنایه از این که تو باید خواستگار فاطمه باشی

و منهم العلامة الطبري في «الرياض النضرة» (ج 2 ص 183 ط محمد أمين الخانجى بمصر) قال:
عن أنس بن مالك رضى اللّه عنه قال: خطب أبو بكر إلى النّبى صلّى اللّه عليه و سلم ابنته فاطمة، فقال صلّى اللّه عليه و سلم: يا أبا بكر لم ينزل القضاء بعد، ثمّ خطبها عمر مع عدة من قريش كلّهم يقول له مثل قوله لأبى بكر، فقيل لعلىّ: لو خطبت إلى النّبى صلّى اللّه عليه و سلم فاطمة لخليق أن يزوّجكها، قال: و كيف و قد خطبها أشراف قريش فلم يزوّجها، قال: فخطبها فقال صلّى اللّه عليه و سلم: قد أمرنى ربّى عزّ و جل بذلك، قال أنس: ثمّ دعاني النّبى صلّى اللّه عليه و سلم بعد أيام فقال لي: يا أنس: اخرج وادع لي، فساق الحديث بعين ما تقدّم عن «مناقب الخوارزمي» إلّا أنّه ذكر قبل قوله طلحة و زبير عبد الرحمن ابن عوف و سعد بن أبى وقاص و أسقط قوله في الخطبة: المرغوب اليه فيما عنده و ذكر بعد كلمة من عذابه: و سطواته. ( همان ج 6 ص 597)
...ابوبکر از فاطمه زهرا خواستگاری کرد پیامبر فرمود امر الهی هنوز صادر نشده است سپس عمر با عده ای از قریش از ایشان خواستگاری کرد که پیامبر همان جواب ابوبکر را به عمر داد. پس انها این امر را به حضرت علی پیشنهاد دادند که اگر از فاطمه خواستگاری کنی جواب رد نمیشنوی..
همچنین مرحوم مجلسی روایتی را در این خصوص اورده است
وَ بِهَذَا الْكِتَابِ فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنْ سَنَةِ سِتٍّ وَ سَبْعِينَ وَ سِتِّمِائَةٍ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: خَطَبَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَبَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ عُمَرُ أَنْتَ لَهَا يَا عَلِيُّ فَقَالَ مَا لِي مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا دِرْعِي أَرْهَنُهَا فَزَوَّجَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ فَاطِمَةَ بَكَتْ قَالَ فَدَخَلَ عَلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ مَا يُبْكِيكِ يَا فَاطِمَةُ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ أَنْكَحْتُكِ أَكْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً وَ أَوَّلَهُمْ سِلْم ( بحار ج 43 ص 137)
در روایتی دیگر در بحار امده است که بریده از پدرش نقل میکند که شخصی به حضرت علی این پیشنهاد را ارائه داد که از فاطمه زهرا خواستگاری کند اما در روایت نام این شخص مشخص نیست فقط گفته شده از انصار بوده است. به روایت توجه کنید

وَ عَنِ ابْنِ بُرَيْدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ نَفَرٌ مِنَ الْأَنْصَارِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏ اخْطُبْ فَاطِمَةَ فَأَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مَا حَاجَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ذَكَرْتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ مَرْحَباً وَ أَهْلًا لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا فَخَرَجَ عَلِيٌّ عَلَى أُولَئِكَ الرَّهْطِ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ كَانُوا يَنْتَظِرُونَهُ قَالُوا مَا وَرَاكَ قَالَ مَا أَدْرِي غَيْرَ أَنَّهُ ص قَالَ مَرْحَباً وَ أَهْلًا قَالُوا يَكْفِيكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ أَحَدُهُمَا أَعْطَاكَ الْأَهْلَ وَ الرَّحْبَ فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلْعُرْسِ مِنْ وَلِيمَةٍ فَقَالَ سَعْدٌ عِنْدِي كَبْشٌ وَ جَمَعَ لَهُ رَهْطٌ مِنَ الْأَنْصَارِ آصُعاً مِنْ ذُرَةٍ «1» فَلَمَّا كَانَ لَيْلَةُ الْبِنَاءِ قَالَ لَا تُحْدِثَنَّ شَيْئاً حَتَّى تَلْقَانِي فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ مِنْهُ ثُمَّ أَفْرَغَهُ عَلَى عَلِيٍّ وَ قَالَ اللَّهُمَّ بَارِكْ فِيهِمَا وَ بَارِكْ عَلَيْهِمَا وَ بَارِكْ لَهُمَا فِي شِبْلَيْهِمَا وَ قَالَ ابْنُ نَاصِرٍ فِي نَسْلَيْهِمَا. (همان)

در روایت دیگری امده است که عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ خواستگاری حضرت زهرا را به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام پیشنهاد دادند.
وَ مِنَ الْمَنَاقِبِ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ وَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ وَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ كُلٌّ قَالُوا إِنَّهُ لَمَّا أَدْرَكَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ ص مُدْرِكَ النِّسَاءِ خَطَبَهَا أَكَابِرُ قُرَيْشٍ مِنْ أَهْلِ الْفَضْلِ وَ السَّابِقَةِ فِي الْإِسْلَامِ وَ الشَّرَفِ وَ الْمَالِ وَ كَانَ كُلَّمَا ذَكَرَهَا رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ لِرَسُولِ اللَّهِ ص أَعْرَضَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِوَجْهِهِ حَتَّى كَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَظُنُّ فِي نَفْسِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص سَاخِطٌ عَلَيْهِ أَوْ قَدْ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فِيهِ وَحْيٌ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَقَدْ خَطَبَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمْرُهَا إِلَى رَبِّهَا وَ خَطَبَهَا بَعْدَ أَبِي بَكْرٍ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَقَالَتِهِ لِأَبِي بَكْرٍ قَالَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا كَانَا ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسَيْنِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَهُمَا سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ الْأَنْصَارِيُّ ثُمَّ الْأَوْسِيُّ فَتَذَاكَرُوا أَمْرَ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَدْ خَطَبَهَا الْأَشْرَافُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ أَمْرَهَا إِلَى رَبِّهَا إِنْ شَاءَ أَنْ يُزَوِّجَهَا زَوَّجَهَا وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لَمْ يَخْطُبْهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَمْ يَذْكُرْهَا لَهُ وَ لَا أَرَاهُ يَمْنَعُهُ‏
مِنْ ذَلِكَ إِلَّا قِلَّةُ ذَاتِ الْيَدِ وَ إِنَّهُ لَيَقَعُ فِي نَفْسِي أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ ص إِنَّمَا يَحْبِسَانِهَا عَلَيْهِ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ عَلَى سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ فَقَالَ هَلْ لَكُمَا فِي الْقِيَامِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع حَتَّى نَذْكُرَ لَهُ هَذَا فَإِنْ مَنَعَهُ قِلَّةُ ذَاتِ الْيَدِ وَاسَيْنَاهُ وَ أَسْعَفْنَاهُ فَقَالَ لَهُ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ وَفَّقَكَ اللَّهُ يَا أَبَا بَكْرٍ فَمَا زِلْتُ مُوَفَّقاً قُومُوا بِنَا عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ وَ بِمَنِّهِ قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ فَخَرَجُوا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْتَمَسُوا عَلِيّاً فِي مَنْزِلِهِ فَلَمْ يَجِدُوهُ وَ كَانَ يَنْضِحُ بِبَعِيرٍ كَانَ لَهُ الْمَاءُ عَلَى نَخْلِ رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأُجْرَةٍ فَانْطَلَقُوا نَحْوَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِمْ عَلِيٌّ ع قَالَ مَا وَرَاءَكُمْ وَ مَا الَّذِي جِئْتُمْ لَهُ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّهُ لَمْ يَبْقَ خَصْلَةٌ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ إِلَّا وَ لَكَ فِيهَا سَابِقَةٌ وَ فَضْلٌ وَ أَنْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالْمَكَانِ الَّذِي قَدْ عَرَفْتَ مِنَ الْقَرَابَةِ وَ الصُّحْبَةِ وَ السَّابِقَةِ وَ قَدْ خَطَبَ الْأَشْرَافُ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ابْنَتَهُ- فَاطِمَةَ ع فَرَدَّهُمْ وَ قَالَ إِنَّ أَمْرَهَا إِلَى رَبِّهَا إِنْ شَاءَ أَنْ يُزَوِّجَهَا زَوَّجَهَا فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَذْكُرَهَا لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخْطُبَهَا مِنْهُ فَإِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ ص إِنَّمَا يَحْبِسَانِهَا عَلَيْكَ قَالَ فَتَغَرْغَرَتْ عَيْنَا عَلِيٍّ ع بِالدُّمُوعِ وَ قَالَ يَا أَبَا بَكْرٍ لَقَدْ هَيَّجْتَ مِنِّي سَاكِناً وَ أَيْقَظْتَنِي لِأَمْرٍ كُنْتُ عَنْهُ غَافِلًا وَ اللَّهِ إِنَّ فَاطِمَةَ لَمَوْضِعُ رَغْبَةٍ وَ مَا مِثْلِي قَعَدَ عَنْ مِثْلِهَا غَيْرُ أَنَّهُ يَمْنَعُنِي مِنْ ذَلِكَ قِلَّةُ ذَاتِ الْيَدِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لَا تَقُلْ هَذَا يَا أَبَا الْحَسَنِ فَإِنَّ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى وَ عِنْدَ رَسُولِهِ ص كَهَبَاءٍ مَنْثُورٍ قَالَ ثُمَّ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع حَلَّ عَنْ نَاضِحِهِ وَ أَقْبَلَ يَقُودُهُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَشَدَّهُ فِيهِ وَ لَبِسَ نَعْلَهُ وَ أَقْبَلَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي مَنْزِلِ زَوْجَتِهِ أُمِّ سَلَمَةَ ابْنَةِ أَبِي أُمَيَّةَ بْنِ الْمُغِيرَةِ الْمَخْزُومِيِّ فَدَقَّ عَلِيٌّ ع الْبَابَ فَقَالَت‏ ( کشف الغمه اربلی ج 1 ص 354)

در يكى از روزها ابو بكر و عمر و سعد بن معاذ در مسجد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نشسته بودند، ايشان راجع به فاطمه اطهر مذاكراتى بعمل آوردند، ابو بكر گفت: اشراف قريش در حضور پيامبر خدا خواستگار فاطمه زهراء شدند، آن بزرگوار فرمود: اختيار فاطمه با خدا ميباشد. هر گاه كه بخواهد وسيله ازدواج‏ ويرا مهيا مينمايد.
على بن ابى طالب فاطمه‏ زهراء را از رسول خدا خواستگارى‏ ننموده و با وى مذاكره نكرده، من علت عدم خواستگارى‏ على را جز تهيدستى چيز ديگرى نميبينم من اين طور دريافته‏ام كه خدا و رسول فاطمه‏ اطهر را براى على نگاه داشته‏اند.
سپس ابو بكر متوجه عمر بن خطاب و سعد بن معاذ شد و گفت: آيا صلاح ميدانيد نزد على بن ابى طالب برويم و راجع باين موضوع با وى مذاكره نمائيم؟
چنانچه معلوم شود تهيدستى مانع على است ما به وى كمك كنيم، سعد بن معاذ گفت: اى ابو بكر خدا تو را موفق نمايد، برخيزيد تا باميد خدا برويم.
سلمان فارسى ميگويد: آنان از مسجد خارج و براى يافتن على متوجه منزل آن حضرت شدند ولى او را نيافتند.
على با آن شترى كه داشت آب براى درخت خرماى يكى از انصار ميكشيد و اجرت ميگرفت.
هنگامى كه ايشان بسوى على رفتند و چشم آن حضرت به آنان افتاد فرمود:
چه خبر داريد و براى چه منظورى نزد من آمده‏ايد؟ ابو بكر گفت:
يا على! هيچ خصلت نيكوئى نيست مگر اينكه تو در آن سبقت گرفته‏اى، تو نزد پيغمبر اسلام از نظر قرابت و رفاقت و سبقت مقامى دارى كه ميدانى. گروهى از اشراف قريش براى خواستگارى فاطمه زهرا نزد پيغمبر معظم اسلام رفتند و آن بزرگوار آنان را رد كرد و در جوابشان فرمود:
اختيار فاطمه در دست قدرت خدا است، اگر بخواهد او را شوهر دهد ميدهد.
يا على! چه مانعى دارد كه تو فاطمه اطهر را از پيامبر اسلام خواستگارى نمائى؟
زيرا من اميدوارم كه خدا و رسول فاطمه را براى تو نگاه داشته باشند.
راوى ميگويد: چشمان مبارك حضرت امير پر از اشك شدند و فرمود:
اى ابو بكر! تو فكر آرام مرا به هيجان آوردى و مرا براى مطلبى كه از آن غافل بودم بيدار كردى. بخدا قسم كه من بفاطمه زهراء
ابو بكر گفت: يا على! اين سخن را مگوى، زيرا دنيا و آنچه كه در آن است بنظر خدا و رسول ناچيز ميباشد.
على عليه السّلام پس از اين جريان شتر خود را باز نمود و آن را بمنزل برد و بست.
آنگاه نعلين‏هاى خود را پوشيد و متوجه پيغمبر معظم اسلام صلى اللَّه عليه و آله شد. رسول خدا آن موقع در خانه زوجه‏اش ام سلمه مخزومى بود. وقتى على دق الباب نمود ام سلمه گفت: كيست كه دق الباب ميكند؟ پيامبر اكرم قبل از اينكه حضرت على بگويد منم فرمود: برخيز در را باز كن و به وى بگو: وارد شود. وى مردى است كه خدا و رسول او را دوست دارند و او هم خدا و رسول را دوست دارد.
ام سلمه گفت: پدر و مادرم بفداى تو يا رسول اللَّه! اين كيست كه تو هنوز او را نديده‏اى و اين چنين در باره‏اش ميفرمائى؟
فرمود: اى ام سلمه! آرام باش! اين مردى نيست كه سفيه باشد و بزودى عصبانى شود. وى برادر و پسر عمو و محبوبترين مردم است نزد من.
ام سلمه ميگويد: من با سرعتى براى باز كردن در رفتم كه پايم بدامنم پيچيد و نزديك بود بسر در آيم. موقعى كه در را گشودم با على بن ابى طالب مواجه شدم. آن حضرت وارد خانه نشد تا موقعى كه يقين پيدا كرد: من بجايگاه خود بازگشتم آنگاه داخل شد و برسول خدا گفت: السلام عليك يا رسول اللَّه و رحمت اللَّه و بركاته پيغمبر خدا در جوابش فرمود: و عليك السلام يا ابا الحسن، بنشين.
همچنین روایت زیر را بنگرید
روايتى است كه ابن حجر در الصواعق المحرقه در فصل اوّل باب يازدهم و در اثناى بحث در آيه يازدهم از ابو داوود سجستانى آورده است كه گفت:
ابو بكر از فاطمه‏ (س) خواستگارى‏ كرد. پيامبر (ص) به وى پاسخ منفى داد. سپس عمر آمد. پيامبر (ص) به او هم پاسخ منفى داد. نزد على رفتند و به او گفتند كه از فاطمه‏ خواستگارى‏ كند. او نزد پيامبر (ص) آمد و از فاطمه‏ خواستگارى‏ كرد( دلائل الصدق مظفر ترجمه ج 2 ص 390)
در یکی دیگر از منابع اهل سنت کسی که پیشنهاد خواستگاری حضرت زهرا را به امیرالمومنین میدهد زنی است که خدمتکار آن حضرت است
مجاهد از على (ع) روايت مى‏كند كه فرمود.
از فاطمه‏ (ع) خواستگارى‏ شده بود، زنى كه خدمتكار من بود به من گفت آيا ميدانى كه فاطمه‏ (ع) را از پيامبر (ص) خواستگارى‏ كرده‏اند؟ گفتم نه، گفت حتما چنين است. چه چيز مانع تو است كه به خدمت پيامبر به اين منظور بروى؟ گفتم مگر من چيزى دارم كه ازدواج كنم؟ گفت اگر تو به حضور رسول خدا بروى حتما فاطمه (ع) را بتو تزويج مى‏كند و پيوسته مرا اميدوار ساخت تا اينكه خدمت پيامبر رسيدم. ( بیهقی دلائل النبوه ج 2 ص 321)
در روایتی امده است كه گروهى از انصار بحضرت على ابن ابى طالب گفتند: فاطمه‏ را از پيغمبر خدا خواستگارى‏ نما. حضرت امير بحضور آن حضرت آمد و سلام كرد رسول خدا به وى فرمود: چه حاجتى دارى؟ گفت: براى خواستگارى فاطمه زهراء آمده‏ام. پيامبر خدا فرمود: مرحبا! خوش آمدى! و چيز ديگرى نفرمود ( زندگانی حضرت زهرا ص 157-158)
در نتیجه این روایات از منابع شیعی نقل شد جناب عصران عزیز باز اگر مطلبی هست در خدمتم

با سلام و تشکر از شما کارشناس محترم

ممسوس;684256 نوشت:
بخدا قسم كه من بفاطمه زهراء

ادامه این قسمت را یادتان رفت تایپ کنید.

ممسوس;684256 نوشت:
در نتیجه این روایات از منابع شیعی نقل شد جناب عصران عزیز باز اگر مطلبی هست در خدمتم

لطفا نقل شیخ صدوق را هم بیاورید چون من قبلا در کتاب جلاء العیون خوانده بودم که علامه مجلسی گفته بود شیخ صدوق آن را با سند معتبر آورده است.

پس تا اینجا سه صورت ذکرشد:

1- ابو بکر و عمر و سعد بن معاذ ( در چند نقل با اندکی اختلاف آمده است)

2- مردی از انصار ( آیا این نقل فقط در یکجا آمده و خبر واحد است؟)

3-یک زن (آیا این نقل هم فقط در یکجا آمده و خبر واحد است؟)

عصران;684516 نوشت:
لطفا نقل شیخ صدوق را هم بیاورید چون من قبلا در کتاب جلاء العیون خوانده بودم که علامه مجلسی گفته بود شیخ صدوق آن را با سند معتبر آورده است.

با سلام در آثار شیخ صدوق مطلبی در مورد خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها نیافتم

عصران;684516 نوشت:
مردی از انصار ( آیا این نقل فقط در یکجا آمده و خبر واحد است؟)

3-یک زن (آیا این نقل هم فقط در یکجا آمده و خبر واحد است؟


در مورد این دو نظر بنده فقط در این دو کتاب چنین دیدم و در منابع دیگر مشابه آن را نیافتم البته اگر هم تکراری باشد از هم نقل کردند.

ممسوس;684852 نوشت:
با سلام در آثار شیخ صدوق مطلبی در مورد خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها نیافتم

سلام
آن طور که من قبلا دیده بودم نقل شیخ صدوق را علامه مجلسی در کتاب جلا ء العیون آورده است و گفته است که سندش هم معتبر است به کتاب جلاء العیون مراجعه کنید. اگر نقل شیخ صدوق را هم بیاورید من دیگر در این تاپیک مزاحمتان نمی شوم.

با سلام و احترام

بله مطلب را در کتاب جلاء العیون مرحوم مجلسی دیدم [1]اما ایشان حدیث را از شیخ طوسی نقل میکند نه شیخ صدوق. بنده عین روایت و ترجمه ان را از امالی شیخ طوسی نقل میکنم

قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: أَتَانِي أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا: لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَذَكَرْتَ لَهُ فَاطِمَةَ، قَالَ: فَأَتَيْتُهُ، فَلَمَّا رَآنِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ضَحِكَ، ثُمَّ قَالَ: مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ وَ مَا حَاجَتُكَ قَالَ: فَذَكَرْتُ لَهُ قَرَابَتِي وَ قَدَمِي فِي الْإِسْلَامِ وَ نُصْرَتِي لَهُ وَ جِهَادِي، فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، صَدَقْتَ، فَأَنْتَ أَفْضَلُ مِمَّا تَذْكُرُ.
فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِيهَا فَقَالَ: يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا فَقَامَتْ إِلَيْهِ، فَأَخَذَتْ رِدَاءَهُ وَ نَزَعَتْ نَعْلَيْهِ، وَ أَتَتْهُ بِالْوَضُوءِ، فَوَضَّأَتْهُ بِيَدِهَا ......[2]

امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده است كه: نزد من آمدند ابو بكر و عمر و گفتند: چرا به نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمى‏روى كه فاطمه را خواستگارى نمائى؟ من رفتم به خدمت آن حضرت، چون نظر مباركش به من افتاد خندان شد و فرمود: براى چه آمده‏اى اى ابو الحسن؟ حاجت خود را بيان كن.
پس من خويشى و مبادرت نمودن خود را به سوى اسلام و ياريها كه آن حضرت را كرده بودم و جهادها كه در راه دين به تقديم رسانيده بودم عرض كردم، فرمود: يا على راست گفتى تو نيكوترى از آنچه گفتى و ياد كردى. پس گفتم: يا رسول اللّه استدعا مى‏نمايم فاطمه را به من تزويج كنى، فرمود: پيش از تو جماعتى خواستگارى او نمودند، چون آنها را نزد او مذكور ساختم، آثار كراهت در روى او ديدم، و ليكن باش تا بروم و به نزد تو برگردم.
چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به نزد فاطمه رفت، فاطمه برخاست و رداى مباركش را گرفت و نعلين از پاى مباركش كند، آب آورد دست و پايش را شست، پس در خدمت آن حضرت نشست، رسول خدا فرمود: اى فاطمه، گفت: لبّيك چه حاجت دارى يا رسول اللّه؟ فرمود: اى فاطمه مى‏دانى قرابت على بن أبي طالب و فضيلت او را و سبق اسلام او را و حقوق او را در دين خدا، من از حق تعالى سؤال كردم تو را تزويج نمايد به بهترين خلق‏ خود و محبوب‏ترين خلق به سوى او در امر خواستگارى تو، پس چه مصلحت مى‏دانى؟
حضرت فاطمه عليها السّلام چون اين سخن را شنيد ساكت گرديد و ليكن روى خود را نگردانيد و اظهار كراهت نفرمود، پس رسول خدا برخاست و فرمود: اللّه اكبر ساكت شدن او علامت راضى شدن اوست. پس در آن وقت جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمّد فاطمه را تزويج كن به على بن أبي طالب كه حق تعالى على را براى فاطمه و فاطمه را براى على خلق كرده و پسنديده است. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پس تزويج كرد فاطمه را به من....

از منابع شیعی دیگر میتوان به این کتاب اشاره کرد کتابی به نام مناقب علی بن ابیطالب از ابن مغازلی، در این کتاب مطلبی نزدیک به مطلب قبل امده که اول ابوبکر خواستگاری کرد پیامبر رد کرد بعد عمر باز حضرت رد کرد سپس آمده (جمعهم فزوجها علی بن ابیطالب) شاید بتوان استفاده کرد که همه اجماع کردند بر ازدواج علی و فاطمه[3]

سید محسن امین در اعیان الشیعه هم اورده است که یک نفر از اصحاب این پیشنهاد را به حضرت علی داده است اما او را مشخص نکرده که از مهاجرین است یا از انصار و یا نام او را هم مشخص نکرده است. [4]

همچنین در این منابع اهل سنت هم موضوع پیشنهاد خواستگاری حضرت فاطمه سلام الله علیها به حضرت علی علیه السلام امده است
طبقات ابن سعد ج 8 ص 19
منتظم ابن جوزی ج 3 ص 85

باز اگر مطلبی هست در خدمتم جناب عصران عزیز



[/HR][1] . مجلسی جلاءالعیون، ص 202 سرور قم 1382

[2] . امالی طوسی ص40 دارالثقافه، قم 1414ق

[3] . ابن مغازلی مناقب علی بن ابی طالب، ص 271، سبط النبی، 1426 بی جا

[4] . سید محسن امین اعیان الشیعه، ج 1 ص 311


[="Times New Roman"][="Black"]عزیز دلممممم..چقدر خوشگل و شیرین خواستگاری کردند..:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::Sham::Sham::Gol::Gol:[/]

پرسش:
کدامیک از اصحاب پیامبر(ص) پیشنهاد خواستگاری از حضرت زهرا (س) را به امام علی (ع) داد؟

پاسخ:
در مورد ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) منابع متعدد تاریخی به آن اشاره کردند.
نکته قابل توجه این است که تمامی منابع به اتفاق، آورده اند که در مرحله اول خلیفه اول و دوم به خواستگاری حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفتند اما پیامبر (صلی الله علیه و اله) مخالفت کرد و طبق برخی از منابع ابوبکر و عمر پیشنهاد ازدواج با حضرت علی(علیه السلام) را به حضرت زهرا(سلام الله علیها) دادند و حضرت علی (علیه السلام) به خواستگاری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رفت و پیامبر موافقت نمود. اکنون روایات را بررسی میکنیم

ابن شاهین در کتاب فضائل فاطمه (سلام الله علیها) مینویسد:
ابوبکر برای خواستگاری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خدمت پیامبر امد حضرت فرمود: منتظر امر الهی هستم
عمر هم همین مطلب را شنید اما وقتی حضرت علی(علیه السلام) به خواستگاری فاطمه(سلام الله علیها) آمد پیامبر دخترش را به ازدواج وی در آورد. [1]
در روایت دیگر طبرانی در معجم الکبیر اورده است که عمر و ابوبکر برای خواستگاری فاطمه(سلام الله علیها) نزد پیامبر امدند آن حضرت ضمن رد کردن آن دو خطاب به حضرت (علی علیه السلام) فرمود: یا علی زهرا برای توست[2]

یعقوبی در روایت دیگر آورده است که جماعتی از مهاجر و انصار خواستگار فاطمه(سلام الله علیها) بودند زمانی که پیامبر فاطمه(سلام الله علیها) را به تزویج علی(علیه السلام) در اورد برخی اعتراض کردند که چرا فاطمه(سلام الله علیها) را به ازدواج بزرگان انصار و مهاجر در نیاوردید حضرت فرمود: من زهرا را به ازدواج علی در نیاوردم بلکه خدا این کار را کرد[3]
شوشتری در احقاق الحق بیان میکند که پیامبر دخترش را به عمر و ابوبکر نداد و عمر به علی (علیه السلام) گفت فاطمه برای توست.[4]

همچنین ابن حجر هیتمی اورده است که عمر و ابوبکر برای خواستگاری حضرت زهرا نزد پیامبر امدند حضرت انان را رد کرد و ان دو نزد حضرت علی(علیه السلام) امدند و به او پیشنهاد ازدواج با فاطمه(سلام الله علیها) را دادند[5]
حاکم نیشابوری اورده است که عمر و ابوبکر به خواستگاری فاطمه(سلام الله علیها) امدند پیامبر فرمود دخترم کوچک است اما زمانی که علی (علیه السلام) به خواستگاری زهرا امد پیامبر دخترش را به عقد علی (علیه السلام) در اورد.

از مجموع روایات فوق این امر برداشت میشود که خلیفه اول و دوم خواستار ازدواج با حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بودند اما پیامبر به انان جواب رد داد و زمانی که حضرت علی(علیه السلام) به خواستگاری حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آمد پیامبر با خوشحالی که در بعضی روایات اشاره شده دخترش را به عقد علی(علیه السلام) در اورد.

در نقل های فوق فقط در نقل ابن حجر بیان کرده که عمر وابوبکر پس از مایوس شدن و جواب رد شنیدن به سراغ حضرت علی(علیه السلام) امده و پیشنهاد ازدواج با فاطمه را به حضرت علی(علیه السلام) دادند.
البته این نکته قابل بیان است که دو خلیفه میدانستند که فقط علی (علیه السلام) کفو(نظیرومانند) فاطمه است و نه شخص دیگر لذا به علی(علیه السلام) پیشنهاد دادندو همچنین طبق روایات دیگر پیامبر فرموده بودند که امر ازدواج حضرت فاطمه(سلام الله علیها)امری الهی و خدایی است و من فاطمه را به عقد علی در نیاوردم بلکه خدا این کار را کرده است و دو خلیفه هم این مطلب را میدانستند.

کلیدواژه : حضرت علی، فاطمه زهرا، خواستگاری، مدینه

منابع
[1] . ابن شاهین ، فضائل فاطمه، ص 47، مکتبة الاسلامیه بی تا
[2] . طبرانی، معجم الکبیر، ج 4 ص 34 مکتبة ابن تیمیه بی تا
[3] . تاریخ یعقوبی، ج 2ص 153؛ دار صادر بیروت
[4] . شوشتری، احقاق الحق، ج 4 ص 153، کتابخانه مرعشی، قم، 1409ق
[5] . ابن حجر هیتمی، صوائق المحرقه، ص 227، مکتبة الحقیقه استانبول. 2003م

موضوع قفل شده است