[=B Mitra]سؤال: [=B Mitra]در برخى مزاحها، برخى از اقوام و طوايف مثل ترکها، عربها و... مورد استهزا قرار میگیرند، چنين مزاحهایی عناوينى هم چون: غيبت، دروغ، استهزاء حرام يا... پيدا میکند؟ [=B Mitra]پاسخ: [=B Lotus]آیت الله بهجت:[=B Mitra]اگر مقصود بعض غير معين از آنها باشد، حرام نيست.[=Calibri][1]
[=B Mitra]آیت الله خامنه ای: [=B Mitra]اگر غيبت بوده و يا موجب اذيت و هتک مؤمنى باشد، جايز نيست.[=Calibri][2]
///// تذکر: بعض غیر معین یعنی این که مشخص نکنیم چه قوم یا طایفهای مرادمان است ولی اگر قرائن اشاره به همه آن اقوام یا طوائف را کند، حرام است. اگر بگوییم یه ترکی بود...یه کاشونی بود.....یه عربی بود.....اشکال ندارد؟
مشکل این است که الان سایت ها و کتاب ها و... از یه عرب بود .....یه اصفهانی بود..... کلکلسیونی درست کرده اند که همه می فهمند منظور این است که در کل اصفهانی یعنی خسیس
تهرانی یعنی بی معرفت
ترک یعنی .....
به نظر می رسد بعض غیر معین اگر در موردی باشدتکرار شود که جوک های غیراخلاقی رائج، آن صفات را به آن اقوام نسبت می دهند، ضربه خود را می زند. و این حرمت دارد. مثلا وقتی می گویند یه ... بی غرت بوده..... ذهن به شهر..... به دلیل رواج جوک های غیراخلاقی در مورد این شهر، متوجه می شود.
................. [=B Mitra][=Calibri][1][=B Mitra] . آیتالله بهجت، استفتائات، گوناگون، س 1962.
در واقع دشمن دانا
برای ناشاد کردن کل ما از شادی های کاذب استفاده می کند
و دوستان نادان ابزار پخش لطیفه ها و جوک ها در مورد قومیت ها می شود.
یک نمونه از تلاش موذیانه دشمن: کاری کرده بودند که دانش آموزان هنگام ورود معلم به یک کلاس شعار قومیتی با تعصب خود را بدهند. برای هر قوم کرد، ترک، فارس و....یک شعار مخصوص ساخته بودند تا به گونه ای هر کدام خود را متمایز و باهوش تر از دیگری بداند.
مثلا هنگام ورود معلم مبصر می گفت برپا:همه می گفتند مثلا کردم، غیور و دلیرم و... باید از شعارهای اسلامی- انسانی استفاده کنیم. شعارهای اسلامی - انسانی مانند صلوات و....وحدت بخش و خدامحوراند
شوخی اختلاف برانگیزسؤال: برخى از لطيفه و مزاحها به بعض طوايف مانند ترك، لر، عرب نسبت داده میشود و در بسيارى از موارد قصد سويى هم نيست. ولى گاهى موجب بروز اختلاف و غيره میگردد، حكم چيست؟ آیت الله فاضل لنکرانی: بهتر آن است كه از اين نوع مزاحها اجتناب شود.[1]
نشاط در عبادت [="]برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟ [="]آیت الله بهجت: در [="]اوقات نشاط، [="]مشغول به عبادت مستحبه شوید و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید[="][="][1][="]
[="][1][="] . پرسش های شما پاسخ های آیت الله بهجت، حامد اسلام جو، ص 20.
تشويق كودك به سخنرانى امام على(عليه السلام) فنِّ خطابه و سخنورى را به فرزندان خود مىآموخت. روزى امام حسن(عليه السلام) را واداشت تا به منبر رفته، براى مردم خطبه بخواند. وقتى امام مجتبى(عليه السلام) سخنرانى ايراد كرد، امام على(عليه السلام) او را ستود.در يكى از شب هاى عيد، امام على(عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) فرمود: برخيز و براى مادران و برادران و خواهران خود سخنرانى كن،امّا امام مجتبى(عليه السلام) در حضور پدر خجالت مىكشيد. امام على(عليه السلام) براى اينكه فرزندش آسوده خاطر برخيزد و خطابه ايراد كند از اطاق خارج شد و روبروى درب ورودى منزل ايستاده، سخنان فرزند را زير نظر داشت،امام مجتبى(عليه السلام) برخاست و با حمد و ستايش خدا، سخن آغاز كرد، و به جدّش رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانى جالبى نظر همگان را به خود جلب كرد، در پايان سخنرانى او، امام وارد اطاق شد، امام حسن(عليه السلام) را در آغوش كشيد و از خطابه زيباى او تشكّر كرد.[="][1][="] [1] . الگوهاى رفتارى، جلد 13 امام على (عليه السلام) و مباحث تربيتى، محمد دشتى
روزي دروغ به حقيقت گفت: ميل داري باهم به دريا برويم و شنا كنيم. حقيقت ساده لوح پذيرفت و گول خورد. آن دو با هم به كنار ساحل رفتند، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد. دروغ حيلهگر لبا سهاي او راپوشيد و رفت. از آن روز هميشه حقيقت عريان و زشت است، اما دروغ در لباس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود!
سؤال: سگ بازي و آوردن آن به خانهها و ماشینها و خیابانها که نوعي تقليد از بيگانگان است چه صورت دارد؟ مکارم شيرازي: ترويج اين گونه فرهنگ غلط بيگانگان، جايز نيست. صافي گلپايگاني: جايز نيست. فاضل لنکراني: مناسب نيست. تبريزي: سگ نجس العين است و رطوبت دهان او نجس میباشد و به هر جا سرايت کند نجس میکند. مسلمان بايد از نجس اجتناب کند.[1]
[1]. سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، جلد1، ص 187.
سؤال:بازى ورق و يا پاسور چه حكمى دارد؟ آيات عظام امام، تبريزى، خامنه اى، صافى، نورى و وحيد: بازى با آلات قمار - هر چند بدون برد و باخت - حرام است.[1] آيتاللَّه فاضل: اگر در عرف از آلت قمار بودن خارج شده باشد و برد و باختى در كار نباشد اشكال ندارد.[2] آيات عظام بهجت و مكارم: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون آن باشد، بنا بر احتياط واجب جايز نيست.[3] آيتاللَّه سيستانى: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون برد و باخت و شرط بندى باشد؛ چنانچه در عرف محل (شهر) از آلات قمار شناخته شود، بنابر احتياط واجب بازى و اين جايز نيست.[4] [="][1] . صافى، جامع الاحكام، ج1، س 1045؛ امام، استفتاءات، ج2، (مكاسب محرمه)، س18؛ خامنه اى، اجوبةالاستفتاءات، س1116؛ نورى، استفتاءات، ج1 س559 و 560؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج3، م19؛ تبريزى، استفتاءات، س 981.[="]
[="][2] . فاضل، جامع المسائل، ج1، س 951.[="]
[="][3] . مكارم، استفتاءات، ج 1، س 541 و 544؛ بهجت، توضيح المسائل، (متفرقه)، س 9.
[="][4] . سيستانى، سايت، س 9. به نقل از احكام موسيقي، سيد مجتبي حسيني، ص99.
سؤال: بازی با شطرنج وپاسور حکمش چیست؟ آیتالله خامنه ای: بازی با آلات قمار بدون برد وباخت هم حرام است وبازی با شطرنج اگر آلات قمار نباشد بدون برد وباخت اشکالی ندارد. آیت الله مکارم شیرازی: اگر شطرنج از عرف عام از صورت قمار خارج شده باشد وبه عنوان ورزش شناخته شود مانعی ندارد. و بازی با پاسور بدون برد وباخت نیز اشکال دارد. آیت الله صافی: مطلقاً (با یا بی برد و باخت) حرام است. آیت الله فاضل لنکرانی: بازی با آلات قمار مطلقا حرام است.
آیت الله تبریزی: بازی با آلات قمار چه با برد وباخت مالی باشد یا بدون آن جایز نیست وپاسور از آلات قمار است و شطرنج نیز تا وقتی که محرز نشود از آلات قمار بودن خارج شده به طوری که در هیچ مجتمعی قمار با آن متعارف نباشد بازی با آن چه با برد وباخت مالی باشدیا بدون آن جایز نیست. آیت الله سیستانی: شطرنج مطلقا حرام است و پاسور اگر همچنان در عرف قمار باشد بازی بدون برد وباخت با آن به احتیاط واجب جایز نیست.[1]
آیت الله بهجت: بازى كردن با آلات قمار، از قبيل نرد و پاسور و شطرنج، با برد و باخت حرام قطعى است و بدون برد و باخت، احتياط در ترك آن است و در شطرنج، احتياط شديدتر است.[2]
....................................................... [="]. [1] سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج1، ص189.
[="][2] آیت الله بهجت ، استفتائات ، ج 4 ، ص 554 ، س 6443
سؤال: با توجه به اينكه در بيشتر مدارس بازى با شطرنج رواج دارد آيا بازى با آن و برگزارى دورههاى آموزشى آن جايز است؟ آیت الله خامنه ای: اگر به نظر مكلّف، شطرنج در حال حاضر از آلات قمار محسوب نشود در اين صورت بازى با آن بدون شرط بندى اشكال ندارد.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1116
سؤال: بازى با وسايل سرگرمى از جمله پاسور چه حكمى دارد؟ و آيا بازى با آنها براى سرگرمى و بدون شرط بندى جايز است؟ آیت الله خامنه ای: بازى با چيزى كه عرفا از آلات قمار محسوب مىشود، مطلقا حرام است هر چند براى سرگرمى و بدون شرطبندى باشد.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1185.[="]
شطرنج و ریاضی سؤال: آيا از تأييد برگزارى مسابقات شطرنج توسط مديريت آموزش رياضى معلوم مى شود كه شطرنج جزء آلات قمار نيست؟ و آيا جايز است مكلّف به آن اعتماد كند؟ آیت الله خامنه ای: معيار در تعيين موضوعات احكام، تشخيص خود مكلّف و يا اقامه دليل شرعى بر آن نزد خود اوست.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1119.
مثنوی مجلس ترحیم (طنز)
وقتی این روزها بسیاری از مردم در امر دینشان تحقیق نمیکنند و برای آنها عالم باسواد و درویش فرقی نمیکند خب بعید نیست اتفاق زیر بیفتد با هم بخوانیم:
دوستی از دوستانم در درود
همسرش مرد و عزادارش نمود
تا عزاداری به رسم آن دیار
آبرومندانه گردد برگزار
آگهی در روزنامه درج کرد
ختم جانانه گرفت و خرج کرد
چای و قهوه ، میوه ، سیگار و گلاب
لای خرما مغز گردو بی حساب
تاق شال دست باف فومنی
تکه حلوا لای نان بستنی
منقل اسپند و عود کاشمر
شربت و شربت خوری ، قند و شکر
فرش ابریشم به نقش یا علی
ترمه و جام و قدح یک در میان
گیره ی نقره برای استکان
حجله سیصد چراغ یک تنی
رحل و سی جزء و بلن گوی سونی
بر در و دیوار خانه صد قلم
بیرق و ریسه ، کتیبه با علم
در میان مجلس و ما بین جمع
ده چراغ زنبوری ، پنجاه شمع
قاب کرده وان یکاد و چارقل
نصب کرده در میان تاج گل
باز تا شادان شود در آن جهان
روح آن مرحومه ی خلد آشیان
واعظی با فهم و دانا و بلد
کرد دعوت تا سخنرانی کند
آشنایان قدیمی هرکدام
آمدند از راه یک یک با سلام
اهل فامیل ریا کار و دغل
کاسب و همسایه و اهل محل
دوستان با وفا با تربیت
آمدند از بهر عرض تسلیت
مجلسی با احترام و با شکوه
لیک واعظ غایب و او در ستوه
مجلسی با آن شکوه و احترام
بی سخنرانی نمی گردد تمام
مجلس با آبرو و با وقار
بی سخنرانی بود بی اعتبار
ساعتی بی واعظ و منبر گذشت
عاقبت صاحب عزا بی تاب گشت
رفت در پس کوچه ها پیدا کند
واعظی تا مدح میت را کند
دید درویشی با عرقچین و عبا
ریش و نعلین و عصا ، شال و قبا
گفت : ای دستم به دامانت بیا
از غم و غصه رهایم کن ، رها
مجلس ختمی است وعظی مختصر
پول بستان ، آبرویم را بخر
مرد از هول حلیم روغنی
رفت با سر توی دیگ ده منی
آمد و شد در عزایش نوحه خوان
طبق عادت هی چاخان پشت چاخان
بی خبر کان مرده زن بوده نه مرد
رفت بر منبر سخن آغاز کرد :
او بری بود از بدی و هرزگی
می شناسم من ورا از بچگی
من خودم او را بزرگش کرده ام
کودکی بود و سترگش کرده ام
من نمی گویم چرا رنجور بود
رازها در بین ما مستور بود
وه چه شب های درازی را که من
صبح کردم با وی اندر انجمن
مجلس آرای و سخن پرداز بود
با همه اهل محل دمساز بود
ما دو جسم و لیک یک جان بوده ایم
مست و مدهوش و غزلخوان بوده ایم
او نه تنها بر منش ایثار بود
مطمئنم با شما هم یار بود
ما به او احساس دیرین داشتیم
خاطرات تلخ و شیرین داشتیم
آتشی در این هوای سرد بود
جمله مردان را دوای درد بود
نازنینی رفته است از بین ما
از کجای او بگویم با شما
هر شب جمعه بداد از پیش و پس
بر گدایان نان و خرما و عدس
یاد باد آن شب که خود را باختم
دست را در گردنش انداختم
زیر گوشش نرم کردم زمزمه
درد دل گفتم به او یک عالمه
سر به زانویش نهاده سوختم
چشم در چشمان شوخش دوختم
دست خود را بر سر و گوشم و کشید
از سر رأفت در آغوشم کشید
تا رسید این جا سخن صاحب عزا
بر سر او کوفت با چوب عصا
کی همه نفرین و عصیان و گناه
با عیال خویش کردی اشتباه ؟
تو نپرسیدی ز قبل گفتگو
زن بود لیلی و یا مرد ای عمو ؟
گفت و گفت و گفت تا بی هوش شد
کف به لب آورده و خاموش شد
جمع گشته گرد او پیر و جوان
آن به این دستور می داد این به آن
آی قنداق آورید و چای داغ
دیگری می گفت : گِل زیر دماغ
این یکی می شست رویش را به آب
آن یکی می گشت دنبال گلاب
این وری نبضش گرفته می شمرد
آن وری بین دو کتفش می فشرد
دکمه های پیرهن را کرده باز
سوی قبله کرده پاها را دراز
ذره ای تربت بمالیدش به کام
باد می زد دیگری او را مدام
مؤمنی دستان خود برده به جیب
زیر لب می خواند هی امّن یجیب
پیرمردی گفت : این آشوب چیست
این بابا جنی شده چیزیش نیست
ورد خواند و فوت کرد و ذکر گفت
من هشل لف لِف تـــُلــُف هوها هلفت
تا طلسم آن ننه مرده شکست
هر دو چشمش وا شد و پا شد نشست
لب گشود و در سخن شد کم کَمَک
گفت : کو درویش ؟ ای مردم کمک
با طنابی سفت بندیدش به هم
تا حق او را کف دستش نهم
لیک جا تر بچه چون مرغی پرید
شاه بیت ماجرا را بشنوید:
درویش کز این ماجرا آزرده بود
میکروفن را با بلن گو برده بود
روزي زني به شيطان گفت من عاشق فلان خياط شده ام .آيا میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم.
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را به خانه اش برگرداند .
خبٌ: اين کلمهاي است که زنان براي پايان دادن به مکالمه هايي استفاده ميکنند که در آن حق با آنهاست و شما بايد سکوت کنید!!
پنج دقیقه: اگر مشغول لباس پوشيدن است يعني حداقل نيم ساعت!
[SPOILER] پی نوشت: هرچند پنج دقيقه دقيقاً معادل پنج دقيقه است اگر به شما پنج دقيقه بيشتر زمان جهت تماشاي فوتبال داده شده باشد.
[/SPOILER]
هيچٌي: اين آرامش قبل از توفان است. معني و مفهوم آن اين است که بايد به شدت گوش به زنگ باشيد. بحثهايي که با هيچي شروع ميشوند، غالباً با خبٌ تمام ميشوند.!...
بفرماييد: اين کلمه اصلاً ربطي به اجازه دادن انجام کاري ندارد. “اگه جرئت داري” در آن مستتر است.
آه بلند: اين در حقيقت يک کلمه محسوب ميشود که معمولاً درست فهميده نميشود. آه بلند يعني او فکر ميکند شما يک احمق به دردنخور هستيد و او نميداند چرا دارد وقتش را با ماندن و بحث با شما سر هيچٌي تلف ميکند!!
اشکال نداره: اين يکي از خطرناکترين جملاتي است که زن شما ممکن است به شما بگويد. اشکال نداره يعني اون به زمان طولانيتري احتياج دارد که تصميم بگيرد شما چگونه بايد تاوان اين اشتباهتان را پس بدهيد.
ممنون: از شما تشکر ميکند. فقط بگوييد خواهش ميکنم. هيچ حرف اضافهاي نزنيد. خيلي ممنون ميتواند نشان دهنده يک خطر بالقوٌه باشد!!!
اصلاً هرچي: اين ترکيب براي گفتن دهنت سرويسه يا مردهشورت رو ببرن استفاده ميشود...
نگرانش نباش عزيزم، خودم انجام ميدم: يک جمله بسيار خطرناک ديگر. به معني آنکه اين کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصميم گرفته خودش دست به کار شود. اين حالت معمولاً منجر به حالتی خواهد شد که شما بپرسيد چي شده؟؟.....
این پست صرفا طنز بود و جهت چند لحظه شادی شما عزیزان و لاغیر...:Cheshmak::khaneh:
[="]انوشيروان نسبت به «بوذرجمهر» خشمگين شد. دستور داد او را در اتاق تاريكى زندانى كنند. چندين روز گذشت، انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال او جويا شود. فرستاده انوشيروان، در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود، از او پرسيد: چگونه در اين حالت كه سخت در مضيقه اى، فارغ البال مى باشى؟ [="] [="]بوذرجمهر گفت: من (همه روزه) از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است، استفاده مى كنم و اين معجون همان گونه كه مى بينيد، مرا بر سر حال آورده است. فرستاده پرسيد: ممكن است اين معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آن پناه بريم؟ بوذرجمهر در جواب گفت: [="] [="] [="]ماده اوّل آن «اَلثِّقَةُ بِاللّهِ؛ توكّل بر خداست». [="] [="]ماده دوّم؛ آنچه مقدر است، خواه و ناخواه رخ مى دهد و بى تابى در برابر آن، مشكلى را حل نخواهد كرد. [="] [="] [="]ماده سوّم؛ صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمون هاى الهى به كمك انسان مى شتابد. [="] [="]ماده چهارم؛ اگر صبر نكنم، چه كنم؟ بنابر اين با جزع خود را هلاك ننمايم. [="] [="] [="]ماده پنجم؛ از مشكلى كه من دارم، مصائب مشكل ترى نيز وجود دارد؛ پس خدا را شكر كه در آن ها گرفتار نشدم! [="] [="]ماده ششم؛ از ستون به ستون فرج است. اين سخن به انوشيروان رسيد، او را آزاد و گرامى داشت[="][="][1][="]
روزي زني به شيطان گفت من عاشق فلان خياط شده ام .آيا میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم.
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را به خانه اش برگرداند .
ماباید ازین داستان چه نتیجه ای بگیریم؟ یه نتیجه بد بینانه نسبت به زن؟[/]
سؤال: آيا اگر افراد بدون شرط بندى و قصد قمار و بُرد و باخت و كسب درآمد بلكه فقط براى سرگرمى و مشغول بودن، مبادرت به بازى با ورق كنند، آن افراد مرتكب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازى با ورق براى تفريح چه حكمى دارد؟ آیت الله خامنه ای: بازى با ورقى كه عرفا از آلات قمار محسوب مىشود، به طور مطلق حرام است و جايز نيست انسان با اختيار در مجلس قمار يا بازى با آلات قمار شركت كند.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1121.
پاسور و بازی فکری سؤال: آيا استفاده از ورق هاى پاسور در صورتى كه براى بازیهای فكرى محض كه بدون شرط بندى بوده و متضمّن مفاهيم علمى و دينى باشند، جايز است؟ بازى با ورق هايى كه با چيدن آنها به نحو خاصى، بعضى از شکلها مثل موتورسيكلت يا ماشين و مانند آن ايجاد مى شود و در عين حال استفاده از آنها براى شرط بندى و مسابقه هم ممكن است، چه حكمى دارد؟
آیت الله خامنه ای: بازى با ورق هايى كه عرفا، آلات قمار محسوب مى شوند، مطلقاً جائز نيست
ولى بازى با ورق هايى كه عرفا آلت قمار محسوب نمى شوند، بدون شرط بندى اشكال ندارد و به طور كلى بازى با هر چيزى كه مكلّف تشخيص دهد از آلات قمار است و يا در آن شرط بندى شود، به هيچ وجه، جائز نيست. و بازى با هر وسيله اى كه جزء آلات قمار به حساب نيايد، بدون شرط بندى، اشكال ندارد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1122.
سؤال:بازى با گردو و تخم مرغ و چيزهاى ديگرى كه شرعا ماليّت دارند، چه حكمى دارد؟ آيا اين بازیها براى كودكان جايز است؟ آیت الله خامنه ای: اگر بازى قمار و شرط بندى باشد، شرعا حرام است و طرف برنده، مالك چيزى كه برده و از طرف مقابل گرفته است، نمى شود. ولى اگر بازى كنندگان غيربالغ باشند شرعا مكلّف نبوده و تكليفى ندارند، هر چند كه مالك چيزى كه مى برند نمى شوند.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1123.
سؤال:آيا شرط بندى با پول يا غير آن در بازى با غير آلات قمار جايز است؟ آیت الله خامنه ای: شرط بندى در بازى جايز نيست هر چند بازى با غير آلات قمار باشد.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1124.
سؤال:بازى با آلات قمار مانند پاسور و غير آن از طريق كامپيوتر چه حكمى دارد؟ آیت الله خامنه ای: حكم بازى با آلات قمار را دارد.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1125.
سؤال:بازى با «أنو» و «الكيرم» چه حكمى دارد؟ آیت الله خامنه ای: اگر به نظر عرف از آلات قمار محسوب شوند، بازى با آنها جايز نيست هر چند بدون شرط بندى باشد.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1126.
سؤال: اگر بعضى از وسيله هاى بازى در شهرى از آلات قمار محسوب شوند ولى در شهر ديگرى از آلات قمار محسوب نشوند، آيا بازى با آنها جايز است؟ آیت الله خامنه ای: بايد عرف هر دو مكان رعايت شود به اين معنى كه اگر آن وسيله ها در يكى از دو شهر از آلات قمار محسوب شوند و در گذشته هم در هر دو مكان از آلات قمار بوده اند، در حال حاضر هم بازى با آنها حرام است.[1] [="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1127.
كليدواژهها : شايعه ؛ مديريت شايعه ؛ مديريت ارتباط با مشتريان ؛ صداي مشتريان ؛ تحويل پروژه متن حكايت
ميگويند چند صد سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، كارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده كاري ها را انجام مي دادند.
پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يكي از كارگران گفت: «فكر كنم يكي از مناره ها كمي كجه!»
كارگرها خنديدند. اما معمار كه اين حرف را شنيد، سريع گفت: «چوب بياوريد! كارگر بياوريد! چوب را به مناره تكيه بدهيد. فشار بدهيد.»
در حالي كه كارگران با چوب به مناره فشار مي آوردند، معمار مدام از پيرزن مي پرسيد: «مادر، درست شد؟!»
مدتي طول كشيد تا پيرزن گفت: «بله! درست شد! تشكر كرد و دعايي كرد و رفت.»
كارگرها حكمت اين كار بيهوده و فشار دادن به مناره اي كه اصلاً كج نبود را پرسيدند. معمار گفت: «اگر اين پيرزن، راجع به كج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي كرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد كج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاك كنيم. اين است كه من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!»
كليدواژهها : كار تيمي ؛ همكاري ؛ كار گروهي ؛ كار فردي ؛ هدف مشترك متن حكايت
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
سؤال: آيا از نظر شما اگر بازى با پاسور فقط و فقط براى سرگرمى و تفريح باشد و هيچ شرط بندى نباشد باز هم اشكال دارد؟ سیستانی: اگر پاسور در شهر شما وسيله قمار باشد ولى شما بدون برد و باخت بازى كنيد بنابر احتياط واجب جائز نيست.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: آيا بازى كردن با شطرنج بدون برد و باخت با توجه به اينكه در عرف به عنوان آلت قمار استفاده نمیشود؛ جايز است؟ در رابطه با تخته نردچطور؟ سیستانی: شطرنج هنوز هم در دنيا به عنوان قمار مطرح است و بازى با آن حرام است و همچنين تخته نرد و اما پاسور اگر در شهر شما معمولاً وسيله قمار باشد به احتياط واجب جايز نيست.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: میخواستم نظر جناب عالى را در مورد بازیهایی كه بايد با شك و ترديد سراغ آنها رفت بدانم مثل (بيليارد) زيرا اين بازى در زمان حضرت رسول (ص) وجود نداشته و بعضى بر اين عقیدهاند كه حرام است؟ سیستانی: اگر در عرف منطقهای كه زندگى میکنید از وسايل برد و باخت نباشد اشكال ندارد.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال:ملاك اطلاق (آلات قمار) چه میباشد؟ سیستانی: وسائلى كه در عرف بلد (شهر يا کشور) براى برد و باخت با آن بازى میشود.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال:آيا بازي اونو حرام است يا خير ؟ سیستانی: اگر در عرف محل به عنوان آلت قمار شناخته شود به احتياط واجب بدون برد وباخت هم بازي نشود.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: آيا بازي کردن با آلات قمار بدون قمار و شرط بندي اشکال دارد؟ سیستانی: اگر وسيله ياد شده شطرنج يا نرد باشد حرام است ، و در غير از آن دو آلات قمار به احتياط واجب جايز نيست.[1] [="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
[=B Mitra]سؤال: [=B Mitra]در برخى مزاحها، برخى از اقوام و طوايف مثل ترکها، عربها و... مورد استهزا قرار میگیرند، چنين مزاحهایی عناوينى هم چون: غيبت، دروغ، استهزاء حرام يا... پيدا میکند؟
[=B Mitra]پاسخ:
[=B Lotus]آیت الله بهجت:[=B Mitra]اگر مقصود بعض غير معين از آنها باشد، حرام نيست.[=Calibri][1]
[=B Mitra]آیت الله خامنه ای: [=B Mitra]اگر غيبت بوده و يا موجب اذيت و هتک مؤمنى باشد، جايز نيست.[=Calibri][2]
/////
تذکر: بعض غیر معین یعنی این که مشخص نکنیم چه قوم یا طایفهای مرادمان است ولی اگر قرائن اشاره به همه آن اقوام یا طوائف را کند، حرام است.
اگر بگوییم یه ترکی بود...یه کاشونی بود.....یه عربی بود.....اشکال ندارد؟
مشکل این است که الان سایت ها و کتاب ها و... از یه عرب بود .....یه اصفهانی بود..... کلکلسیونی درست کرده اند که همه می فهمند منظور این است که در کل اصفهانی یعنی خسیس
تهرانی یعنی بی معرفت
ترک یعنی .....
به نظر می رسد بعض غیر معین اگر در موردی باشدتکرار شود که جوک های غیراخلاقی رائج، آن صفات را به آن اقوام نسبت می دهند، ضربه خود را می زند. و این حرمت دارد. مثلا وقتی می گویند یه ... بی غرت بوده..... ذهن به شهر..... به دلیل رواج جوک های غیراخلاقی در مورد این شهر، متوجه می شود.
.................
[=B Mitra][=Calibri][1][=B Mitra] . آیتالله بهجت، استفتائات، گوناگون، س 1962.
[=B Mitra][=Calibri][2][=B Mitra] .آیتالله خامنهای، اجوبه الاستفتائات، احکام برخی گناهان، س 1255.
بیا تا...
بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم
شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدیگر سوزیم
شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم
دوای هم شفای هم برای هم فدای هم
دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم
بهم یکتن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
جدائی را نباشد زهرهٔ تا در میان آید
بهم آریم سر بر گرد هم بر گار هم باشیم
حیاه یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم
گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم
به وقت هوشیاری عقل کل گردیم بهر هم
چووقت مستی آید ساغر سرشار هم باشیم
شویم از نغمه سازی عندلیب غم سرای هم
به رنگ و بوی یکدیگر شده گلزار هم باشیم
به جمعیت پناه آریم از باد پریشانی
اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم
برای دیدهبانی خواب را بر خویشتن بندیم
ز بهر پاسبانی دیدهٔ بیدار هم باشیم
جمال یکدیگر کردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم شادی هم دین هم دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلا گردان هم گر دیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و منت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم
نمیبینم به جز تو همدمی ای فیض در عالم
بیا دمساز هم گنجینهٔ اسرار هم باشیم[1]
[1] . فیض کاشانی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شمارهٔ ۶۸۹، نرم افزار درج3.
امام على سلام الله علیه :
شَرُّ الإِخوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ؛
بدترين برادر كسى است كه براى او به زحمت افتى
دوستی در قرآن و حدیث: ح 450
برای ناشاد کردن کل ما از شادی های کاذب استفاده می کند
و دوستان نادان ابزار پخش لطیفه ها و جوک ها در مورد قومیت ها می شود.
یک نمونه از تلاش موذیانه دشمن: کاری کرده بودند که دانش آموزان هنگام ورود معلم به یک کلاس شعار قومیتی با تعصب خود را بدهند. برای هر قوم کرد، ترک، فارس و....یک شعار مخصوص ساخته بودند تا به گونه ای هر کدام خود را متمایز و باهوش تر از دیگری بداند.
مثلا هنگام ورود معلم مبصر می گفت برپا:همه می گفتند مثلا کردم، غیور و دلیرم و...
باید از شعارهای اسلامی- انسانی استفاده کنیم. شعارهای اسلامی - انسانی مانند صلوات و....وحدت بخش و خدامحوراند
آیت الله فاضل لنکرانی: بهتر آن است كه از اين نوع مزاحها اجتناب شود.[1]
...................................
.آیت الله فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج 1، مسائل متفرقه، سؤال 2245.[1]
نشاط در عبادت
[="]برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟
[="]آیت الله بهجت: در [="]اوقات نشاط، [="]مشغول به عبادت مستحبه شوید و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید[="][="][1][="]
[="][1][="] . پرسش های شما پاسخ های آیت الله بهجت، حامد اسلام جو، ص 20.
[="][="]
[="][="]
[="][="]
1. خنده حلال حكيمانه شعبه اسك دين(شکلات معنوی بدون عوارض)
2. اعياد خشك مذهبي؟ چرا؟(«مثلث شادي و نشاط در اعياد مذهبي»)
3. شوخ طبعيهای طلبگی
4. دانلود: نرم افزار شوخ طبعي ها
5. نمودار: اعياداسلامي
6. نمودار:مؤلفه های خنده حلال حکیمانه
7. نمودار: ویژگی های تفریح سالم(زندگی شادمانه اسلامی)
8. نمودار: روشهای شادی زا و غمزدا
9. اسلام و تفريح (مقاله)
10. غم و شادی در سیره معصومان(ع) برای گوشی همراه
11. امام علی و تفریحات سالم
امام على(عليه السلام) فنِّ خطابه و سخنورى را به فرزندان خود مىآموخت. روزى امام حسن(عليه السلام) را واداشت تا به منبر رفته، براى مردم خطبه بخواند. وقتى امام مجتبى(عليه السلام) سخنرانى ايراد كرد، امام على(عليه السلام) او را ستود. در يكى از شب هاى عيد، امام على(عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) فرمود: برخيز و براى مادران و برادران و خواهران خود سخنرانى كن،امّا امام مجتبى(عليه السلام) در حضور پدر خجالت مىكشيد. امام على(عليه السلام) براى اينكه فرزندش آسوده خاطر برخيزد و خطابه ايراد كند از اطاق خارج شد و روبروى درب ورودى منزل ايستاده، سخنان فرزند را زير نظر داشت،امام مجتبى(عليه السلام) برخاست و با حمد و ستايش خدا، سخن آغاز كرد، و به جدّش رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانى جالبى نظر همگان را به خود جلب كرد، در پايان سخنرانى او، امام وارد اطاق شد، امام حسن(عليه السلام) را در آغوش كشيد و از خطابه زيباى او تشكّر كرد.[="][1][="]
[1] . الگوهاى رفتارى، جلد 13 امام على (عليه السلام) و مباحث تربيتى، محمد دشتى
لطيفه: :
روش مبارزه با خيال منفي؟
لام آخر خیال را پاک مي کنيم به جاش "راء"مي نويسم میشه خیار و بعد با نمک گازش مي زنيم ميخوريمش
روزي دروغ به حقيقت گفت: ميل داري باهم به دريا برويم و شنا كنيم. حقيقت ساده لوح پذيرفت و گول خورد. آن دو با هم به كنار ساحل رفتند، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد. دروغ حيلهگر لبا سهاي او راپوشيد و رفت. از آن روز هميشه حقيقت عريان و زشت است، اما دروغ در لباس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود!
بخش ششم
سؤال: سگ بازي و آوردن آن به خانهها و ماشینها و خیابانها که نوعي تقليد از بيگانگان است چه صورت دارد؟
مکارم شيرازي: ترويج اين گونه فرهنگ غلط بيگانگان، جايز نيست.
صافي گلپايگاني: جايز نيست.
فاضل لنکراني: مناسب نيست.
تبريزي: سگ نجس العين است و رطوبت دهان او نجس میباشد و به هر جا سرايت کند نجس میکند. مسلمان بايد از نجس اجتناب کند.[1]
[1]. سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، جلد1، ص 187.
سؤال: بازى ورق و يا پاسور چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنه اى، صافى، نورى و وحيد: بازى با آلات قمار - هر چند بدون برد و باخت - حرام است.[1]
آيت اللَّه فاضل: اگر در عرف از آلت قمار بودن خارج شده باشد و برد و باختى در كار نباشد اشكال ندارد.[2]
آيات عظام بهجت و مكارم: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون آن باشد، بنا بر احتياط واجب جايز نيست.[3]
آيت اللَّه سيستانى: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون برد و باخت و شرط بندى باشد؛ چنانچه در عرف محل (شهر) از آلات قمار شناخته شود، بنابر احتياط واجب بازى و اين جايز نيست.[4]
[="][1] . صافى، جامع الاحكام، ج1، س 1045؛ امام، استفتاءات، ج2، (مكاسب محرمه)، س18؛ خامنه اى، اجوبةالاستفتاءات، س1116؛ نورى، استفتاءات، ج1 س559 و 560؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج3، م19؛ تبريزى، استفتاءات، س 981.[="]
[="][2] . فاضل، جامع المسائل، ج1، س 951.[="]
[="][3] . مكارم، استفتاءات، ج 1، س 541 و 544؛ بهجت، توضيح المسائل، (متفرقه)، س 9.
[="][4] . سيستانى، سايت، س 9. به نقل از احكام موسيقي، سيد مجتبي حسيني، ص99.
سؤال: بازی با شطرنج وپاسور حکمش چیست؟
آیتالله خامنه ای: بازی با آلات قمار بدون برد وباخت هم حرام است وبازی با شطرنج اگر آلات قمار نباشد بدون برد وباخت اشکالی ندارد.
آیت الله مکارم شیرازی: اگر شطرنج از عرف عام از صورت قمار خارج شده باشد وبه عنوان ورزش شناخته شود مانعی ندارد. و بازی با پاسور بدون برد وباخت نیز اشکال دارد.
آیت الله صافی: مطلقاً (با یا بی برد و باخت) حرام است.
آیت الله فاضل لنکرانی: بازی با آلات قمار مطلقا حرام است.
آیت الله تبریزی: بازی با آلات قمار چه با برد وباخت مالی باشد یا بدون آن جایز نیست وپاسور از آلات قمار است و شطرنج نیز تا وقتی که محرز نشود از آلات قمار بودن خارج شده به طوری که در هیچ مجتمعی قمار با آن متعارف نباشد بازی با آن چه با برد وباخت مالی باشدیا بدون آن جایز نیست.
آیت الله سیستانی: شطرنج مطلقا حرام است و پاسور اگر همچنان در عرف قمار باشد بازی بدون برد وباخت با آن به احتیاط واجب جایز نیست.[1]
آیت الله بهجت: بازى كردن با آلات قمار، از قبيل نرد و پاسور و شطرنج، با برد و باخت حرام قطعى است و بدون برد و باخت، احتياط در ترك آن است و در شطرنج، احتياط شديدتر است.[2]
.......................................................
[="]. [1] سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج1، ص189.
[="][2] آیت الله بهجت ، استفتائات ، ج 4 ، ص 554 ، س 6443
آموزش و بازی با شطرنج
سؤال: با توجه به اينكه در بيشتر مدارس بازى با شطرنج رواج دارد آيا بازى با آن و برگزارى دورههاى آموزشى آن جايز است؟
آیت الله خامنه ای: اگر به نظر مكلّف، شطرنج در حال حاضر از آلات قمار محسوب نشود در اين صورت بازى با آن بدون شرط بندى اشكال ندارد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1116
بازی با پاسور
سؤال: بازى با وسايل سرگرمى از جمله پاسور چه حكمى دارد؟ و آيا بازى با آنها براى سرگرمى و بدون شرط بندى جايز است؟
آیت الله خامنه ای: بازى با چيزى كه عرفا از آلات قمار محسوب مىشود، مطلقا حرام است هر چند براى سرگرمى و بدون شرطبندى باشد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1185.[="]
سؤال: بازى با آلاتى مثل شطرنج و بيليارد با كفار در كشورهاى خارجى چه حكمى دارد؟ مصرف مال براى استفاده از اين آلات بدون شرط بندى چه حكمى دارد؟
[1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1120.
سؤال: آيا از تأييد برگزارى مسابقات شطرنج توسط مديريت آموزش رياضى معلوم مى شود كه شطرنج جزء آلات قمار نيست؟ و آيا جايز است مكلّف به آن اعتماد كند؟
آیت الله خامنه ای: معيار در تعيين موضوعات احكام، تشخيص خود مكلّف و يا اقامه دليل شرعى بر آن نزد خود اوست.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1119.
مثنوی مجلس ترحیم (طنز)
وقتی این روزها بسیاری از مردم در امر دینشان تحقیق نمیکنند و برای آنها عالم باسواد و درویش فرقی نمیکند خب بعید نیست اتفاق زیر بیفتد با هم بخوانیم:
دوستی از دوستانم در درود
همسرش مرد و عزادارش نمود
آبرومندانه گردد برگزار
ختم جانانه گرفت و خرج کرد
چای و قهوه ، میوه ، سیگار و گلاب
لای خرما مغز گردو بی حساب
تکه حلوا لای نان بستنی
شربت و شربت خوری ، قند و شکر
گیره ی نقره برای استکان
رحل و سی جزء و بلن گوی سونی
بیرق و ریسه ، کتیبه با علم
ده چراغ زنبوری ، پنجاه شمع
نصب کرده در میان تاج گل
روح آن مرحومه ی خلد آشیان
کرد دعوت تا سخنرانی کند
آمدند از راه یک یک با سلام
کاسب و همسایه و اهل محل
آمدند از بهر عرض تسلیت
لیک واعظ غایب و او در ستوه
بی سخنرانی نمی گردد تمام
بی سخنرانی بود بی اعتبار
عاقبت صاحب عزا بی تاب گشت
واعظی تا مدح میت را کند
ریش و نعلین و عصا ، شال و قبا
از غم و غصه رهایم کن ، رها
پول بستان ، آبرویم را بخر
رفت با سر توی دیگ ده منی
طبق عادت هی چاخان پشت چاخان
رفت بر منبر سخن آغاز کرد :
می شناسم من ورا از بچگی
کودکی بود و سترگش کرده ام
رازها در بین ما مستور بود
صبح کردم با وی اندر انجمن
با همه اهل محل دمساز بود
مست و مدهوش و غزلخوان بوده ایم
مطمئنم با شما هم یار بود
خاطرات تلخ و شیرین داشتیم
جمله مردان را دوای درد بود
از کجای او بگویم با شما
بر گدایان نان و خرما و عدس
دست را در گردنش انداختم
درد دل گفتم به او یک عالمه
چشم در چشمان شوخش دوختم
از سر رأفت در آغوشم کشید
بر سر او کوفت با چوب عصا
با عیال خویش کردی اشتباه ؟
زن بود لیلی و یا مرد ای عمو ؟
کف به لب آورده و خاموش شد
آن به این دستور می داد این به آن
دیگری می گفت : گِل زیر دماغ
آن یکی می گشت دنبال گلاب
آن وری بین دو کتفش می فشرد
سوی قبله کرده پاها را دراز
باد می زد دیگری او را مدام
زیر لب می خواند هی امّن یجیب
این بابا جنی شده چیزیش نیست
من هشل لف لِف تـــُلــُف هوها هلفت
هر دو چشمش وا شد و پا شد نشست
گفت : کو درویش ؟ ای مردم کمک
تا حق او را کف دستش نهم
شاه بیت ماجرا را بشنوید:
میکروفن را با بلن گو برده بود
اين هم به رسم شوخي :
روزي زني به شيطان گفت من عاشق فلان خياط شده ام .آيا میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد
سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد
و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به
خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم
و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم.
و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را به خانه اش برگرداند .
لینک بازی های جالب قبلی جهت رشد خلاقیت:
:1: ايجاد روشنايي (پست 3)
:2: كارايي يه گردو (پست 14)
:3: سرگرم كردن بچه ها (پست 38)
:4: تفسير يك لبخند(پست 49)
:5: مشغوليت (پست 56)
:6: تسليت به دوست (پست 64)
:7:مديريت زمان (پست 73)
:8: برنامه ريزي براي يك روز (پست 79)
:9: كارايي يك آدامس(پست 85)
:0: :1: كارايي يك ظرف نوشابه خالي (پست 96)
:1::1: كارايي يك قاشق (پست 103)
:2: :1: كارايي يك نخود (پست 143)
:3: :1: خريد جايزه با هزار تومان (پست 164)
:4: :1: باطري قلمي (پست 184) 198
:5: :1: برخورد با مزاحم تلفنی ( پست 190)
[=lotus] :6::1:مادرشوهر و خواهرشوهر عیب گیر (205)
[=lotus] :7::1:کاربردهای چرخ خیاطی (پست 215)
[=lotus] :8::1: هدف بازی خلاقیت (پست 221)
[=lotus] :9::1: جدال با عشق (پست 233)
به فردی گفتند چه کاره ای؟
گفت: همکار دایی ام هستم
گفتند: دایی ات کارش چیه؟
گفت: هرکس عطسه می کنه میگه عافیت باشه
خبٌ: اين کلمهاي است که زنان براي پايان دادن به مکالمه هايي استفاده ميکنند که در آن حق با آنهاست و شما بايد سکوت کنید!!
پی نوشت: هرچند پنج دقيقه دقيقاً معادل پنج دقيقه است اگر به شما پنج دقيقه بيشتر زمان جهت تماشاي فوتبال داده شده باشد.
[/SPOILER]
[="]انوشيروان نسبت به «بوذرجمهر» خشمگين شد. دستور داد او را در اتاق تاريكى زندانى كنند. چندين روز گذشت، انوشيروان كسى را فرستاده تا از وضع حال او جويا شود. فرستاده انوشيروان، در حالى كه او خوشحال و مطمئن بود، از او پرسيد: چگونه در اين حالت كه سخت در مضيقه اى، فارغ البال مى باشى؟ [="]
[="]بوذرجمهر گفت: من (همه روزه) از معجونى كه از شش ماده تركيب شده است، استفاده مى كنم و اين معجون همان گونه كه مى بينيد، مرا بر سر حال آورده است. فرستاده پرسيد: ممكن است اين معجون را به ما معرفى كنى تا در مشكلات به آن پناه بريم؟ بوذرجمهر در جواب گفت: [="]
[="]
[="]ماده اوّل آن «اَلثِّقَةُ بِاللّهِ؛ توكّل بر خداست». [="]
[="]ماده دوّم؛ آنچه مقدر است، خواه و ناخواه رخ مى دهد و بى تابى در برابر آن، مشكلى را حل نخواهد كرد. [="]
[="]
[="]ماده سوّم؛ صبر و شكيبايى بهترين چيزى است كه در آزمون هاى الهى به كمك انسان مى شتابد. [="]
[="]ماده چهارم؛ اگر صبر نكنم، چه كنم؟ بنابر اين با جزع خود را هلاك ننمايم. [="]
[="]
[="]ماده پنجم؛ از مشكلى كه من دارم، مصائب مشكل ترى نيز وجود دارد؛ پس خدا را شكر كه در آن ها گرفتار نشدم! [="]
[="]ماده ششم؛ از ستون به ستون فرج است. اين سخن به انوشيروان رسيد، او را آزاد و گرامى داشت[="][="][1][="]
[="][1][="] . منبع سایت اسک دین، انجمن مشاوره
[="Blue"] گل ليلا;317076 نوشت:
ماباید ازین داستان چه نتیجه ای بگیریم؟ یه نتیجه بد بینانه نسبت به زن؟[/]
خب
باید کل نگر باشیم در کل در وجود ما انسان ها هم شمر و هم امام حسین وجود دارد بستگی دارد ما به اختیار خود و در موقع امتحان کدام را بروز بدهیم
سؤال: آيا اگر افراد بدون شرط بندى و قصد قمار و بُرد و باخت و كسب درآمد بلكه فقط براى سرگرمى و مشغول بودن، مبادرت به بازى با ورق كنند، آن افراد مرتكب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازى با ورق براى تفريح چه حكمى دارد؟
آیت الله خامنه ای: بازى با ورقى كه عرفا از آلات قمار محسوب مىشود، به طور مطلق حرام است و جايز نيست انسان با اختيار در مجلس قمار يا بازى با آلات قمار شركت كند.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1121.
سؤال: آيا استفاده از ورق هاى پاسور در صورتى كه براى بازیهای فكرى محض كه بدون شرط بندى بوده و متضمّن مفاهيم علمى و دينى باشند، جايز است؟ بازى با ورق هايى كه با چيدن آنها به نحو خاصى، بعضى از شکلها مثل موتورسيكلت يا ماشين و مانند آن ايجاد مى شود و در عين حال استفاده از آنها براى شرط بندى و مسابقه هم ممكن است، چه حكمى دارد؟
آیت الله خامنه ای: بازى با ورق هايى كه عرفا، آلات قمار محسوب مى شوند، مطلقاً جائز نيست
ولى بازى با ورق هايى كه عرفا آلت قمار محسوب نمى شوند، بدون شرط بندى اشكال ندارد و به طور كلى بازى با هر چيزى كه مكلّف تشخيص دهد از آلات قمار است و يا در آن شرط بندى شود، به هيچ وجه، جائز نيست. و بازى با هر وسيله اى كه جزء آلات قمار به حساب نيايد، بدون شرط بندى، اشكال ندارد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1122.
گردو بازی
سؤال:بازى با گردو و تخم مرغ و چيزهاى ديگرى كه شرعا ماليّت دارند، چه حكمى دارد؟ آيا اين بازیها براى كودكان جايز است؟
آیت الله خامنه ای: اگر بازى قمار و شرط بندى باشد، شرعا حرام است و طرف برنده، مالك چيزى كه برده و از طرف مقابل گرفته است، نمى شود. ولى اگر بازى كنندگان غيربالغ باشند شرعا مكلّف نبوده و تكليفى ندارند، هر چند كه مالك چيزى كه مى برند نمى شوند.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1123.
سؤال: آيا شرط بندى با پول يا غير آن در بازى با غير آلات قمار جايز است؟
آیت الله خامنه ای: شرط بندى در بازى جايز نيست هر چند بازى با غير آلات قمار باشد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1124.
بازی کامپیوتری با آلات قمار
سؤال:بازى با آلات قمار مانند پاسور و غير آن از طريق كامپيوتر چه حكمى دارد؟
آیت الله خامنه ای: حكم بازى با آلات قمار را دارد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1125.
سؤال:بازى با «أنو» و «الكيرم» چه حكمى دارد؟
آیت الله خامنه ای: اگر به نظر عرف از آلات قمار محسوب شوند، بازى با آنها جايز نيست هر چند بدون شرط بندى باشد.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1126.
سؤال: اگر بعضى از وسيله هاى بازى در شهرى از آلات قمار محسوب شوند ولى در شهر ديگرى از آلات قمار محسوب نشوند، آيا بازى با آنها جايز است؟
آیت الله خامنه ای: بايد عرف هر دو مكان رعايت شود به اين معنى كه اگر آن وسيله ها در يكى از دو شهر از آلات قمار محسوب شوند و در گذشته هم در هر دو مكان از آلات قمار بوده اند، در حال حاضر هم بازى با آنها حرام است.[1]
[="][1] . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س1127.
یه زنه به شوهرش میگه: من میخوام پنج دقیقه برم خونه همسایه تو هر نیم ساعت یه سری به غذا بزن
البته گاهی هم مردان از این 5 دقیقه ها دارند مثل زمانی که به خانمشون میگن 5 دقیقه دیگه راه می افتم و جایی دارند فوتبال می بینند
به یارو میگن سخت ترین کاره دنیا چیه؟ میگه نمکدون پر کردن. میگن چرا؟ میگه آخه سوراخش خیلی کوچیکه
فینال
یارو میره دکتر می گه من شبا خواب می بینم با خرا فوتبال بازی می کنم.
دکتر می گه بیا این قرصا رو بخور می گه: می شه از فردا بخورم امشب فیناله
معمار و پيرزن
كليدواژهها : شايعه ؛ مديريت شايعه ؛ مديريت ارتباط با مشتريان ؛ صداي مشتريان ؛ تحويل پروژه
متن حكايت
ميگويند چند صد سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، كارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده كاري ها را انجام مي دادند.
پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يكي از كارگران گفت: «فكر كنم يكي از مناره ها كمي كجه!»
كارگرها خنديدند. اما معمار كه اين حرف را شنيد، سريع گفت: «چوب بياوريد! كارگر بياوريد! چوب را به مناره تكيه بدهيد. فشار بدهيد.»
در حالي كه كارگران با چوب به مناره فشار مي آوردند، معمار مدام از پيرزن مي پرسيد: «مادر، درست شد؟!»
مدتي طول كشيد تا پيرزن گفت: «بله! درست شد! تشكر كرد و دعايي كرد و رفت.»
كارگرها حكمت اين كار بيهوده و فشار دادن به مناره اي كه اصلاً كج نبود را پرسيدند. معمار گفت: «اگر اين پيرزن، راجع به كج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي كرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد كج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاك كنيم. اين است كه من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!»
بازي صندلي
كليدواژهها : كار تيمي ؛ همكاري ؛ كار گروهي ؛ كار فردي ؛ هدف مشترك
متن حكايت
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
سؤال: آيا از نظر شما اگر بازى با پاسور فقط و فقط براى سرگرمى و تفريح باشد و هيچ شرط بندى نباشد باز هم اشكال دارد؟
سیستانی: اگر پاسور در شهر شما وسيله قمار باشد ولى شما بدون برد و باخت بازى كنيد بنابر احتياط واجب جائز نيست.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: آيا بازى كردن با شطرنج بدون برد و باخت با توجه به اينكه در عرف به عنوان آلت قمار استفاده نمیشود؛ جايز است؟ در رابطه با تخته نردچطور؟
سیستانی: شطرنج هنوز هم در دنيا به عنوان قمار مطرح است و بازى با آن حرام است و همچنين تخته نرد و اما پاسور اگر در شهر شما معمولاً وسيله قمار باشد به احتياط واجب جايز نيست.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: میخواستم نظر جناب عالى را در مورد بازیهایی كه بايد با شك و ترديد سراغ آنها رفت بدانم مثل (بيليارد) زيرا اين بازى در زمان حضرت رسول (ص) وجود نداشته و بعضى بر اين عقیدهاند كه حرام است؟
سیستانی: اگر در عرف منطقهای كه زندگى میکنید از وسايل برد و باخت نباشد اشكال ندارد.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: ملاك اطلاق (آلات قمار) چه میباشد؟
سیستانی: وسائلى كه در عرف بلد (شهر يا کشور) براى برد و باخت با آن بازى میشود.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: آيا بازي اونو حرام است يا خير ؟
سیستانی: اگر در عرف محل به عنوان آلت قمار شناخته شود به احتياط واجب بدون برد وباخت هم بازي نشود.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.
سؤال: آيا بازي کردن با آلات قمار بدون قمار و شرط بندي اشکال دارد؟
سیستانی: اگر وسيله ياد شده شطرنج يا نرد باشد حرام است ، و در غير از آن دو آلات قمار به احتياط واجب جايز نيست.[1]
[="][1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، آلات قمار.