جمع بندی کتاب «سفر روح» نوشته دکتر مایکل نیوتن

تب‌های اولیه

164 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

صدیق;552160 نوشت:
اما پاسخ ما این است که بله نوع دیگری از موجودات هست که با عقل قابل درک است. زیرا نوع این موجودات، مادی نیست.

جناب آقای صدیق اسم موجوداتی رو که گفتید که با عقل قابل درک چیه؟! منظور اسم علمی،

صدیق;552163 نوشت:
بله تمام ما انسانها از نظر نوعی یک روح داریم.
اما این روح یا نفس، خصوصیت اصلی اش اختیار است.
چون یکی از قوای این روح و نفس، قوه تعقل است و انسان به واسطه دارا بودن این قوه، میتواند در کارهایش، بین خوب و بد انتخاب کند.
حال این انسان است که میتواند کار خوب بکند یا کار بد.
این انسان است که با اختیار خود و اراده اش، نفس و روح خود را میتواند از فرشته نیز برتر کند یا اینکه از حیوانات نیز پائین تر برود.

جناب آقای صدیق منظور من دقیقا قبل از تولد یک انسان است، ما میدانیم که روح انسان بر گرفته از خداونده است و اینو هم میدانیم که روح خداوند بطور کامل عاری از هر گونه ایرادی است، خب با این قانونهایی که داریم، حالا میخوایم یک چیز را ثابت کنیم، اگر ما باور نداشته باشیم که تناسخ وجود دارد و انسان فقط یک بار در این کره خاکی مورد ازمایش قرار میگیرد پس خداوند روح مردم عادی (انسانی که معصوم نیست) و روح 14 معصوم را چگونه به جسم اختصاص داده است آیا با 10 20 30 40 بوده است، به بیان دیگر چگونه یک روح عادی میشود و چگونه یک روح معصوم میشود آیا آزمایشی در عالم قبل از تولد یک انسان وجود دارد که سطح یک روح را تعیین میکند؟! (و این رو هم بگم که 14 معصوم انسان بوده اند نه فرشته یا چیز دیگه)
خب حالا چیزی که در کتاب سفر روح از زبان سوژه ها بیان شده و انسان میتونه از طریق این کتاب به این پرسش پاسخ بده اینه که روح 14 معصوم در زندگیهای متوالی به سطح روحی استاد یا بالاتر در آمده اند و به امر خداوند برای ماموریت و برای هدایت انسانها به کره خاکی آمده اند.
موفق و پیروز باشید

[=microsoft sans serif]

reza;552184 نوشت:
جناب آقای صدیق در بحث اینکه مثلا اسپرم یا دست جدا شده از بدن روح تلقی نمیشوند باید گفت که، بحث اینجا اصلا قسمتی از روح نیست چرا اگر روح نباشند مثلا اسپرم و تخمک به تنهایی روح نداشته باشد پس به ناچار باید یک روح حتما به اینها باید بپیوندد تا نطفه دارای روح باشد و این خود تناسخ است، اگر هم بگوییم تمام اجرای بدن یک انسان شامل روح است و برای به وجود آمدن یک نطفه قسمتی از روح مذکر و قسمتی از روح مونث باعث ایجاد این نطفه شده است باز هم به تناسخ بر میخوریم چرا که از ترکیب دو روح به یک روح کاملتر رسیده ایم به هر حال هر جور فکر کنیم میبینیم که تناسخ وجود دارد.

باسلام
دوست عزیز.
اسپرم و تخمک مانند سایر بخشها و اعضا و فراورده های بدن انسان، جزیی از بدن هستند و روح انسان(مذکر و مونث) یا انها را مدیریت میکند و از انها استفاده میکند(مانند دست و پا و سایر اندامها) یا از طریق مغز به اعضای سازنده دستور میدهد که انها را بسازد(مانند اسیدهای معده و پلاکتهای خونی و همین اسپرم و تخمک)
نه اینکه انها جزیی از روح باشند یا خودشان روح داشته باشند.
البته حتما دقت دارید، بحث ما روح به اصطلاح فلسفی است نه اصطلاح عامیانه.
چون در اصطلاح عامیانه هرچه که جان داشته باشد(یعنی علائم حیاتی را داشته باشد) روح دار اطلاق میشود. مثلا پایی که از ملخ جدا میشود تا زمانی که حرکت میکند را عوام میگویند روح دارد یعنی جان دارد.
بنابراین، اینها خودشان روح ندارند. بلکه چون جزیی از بدن هستند، همان روحی که بدن را مدیریت و تدبیر میکند، مدیریت اینها را نیز بر عهده دارد. روح است که به اعضای تناسلی دستور میدهد تا اسپرم یا تخمک را بسازد.
گفتم اینها روح ندارند، شاهدش نیز این است که اینها به مجرد اینکه از بدن جدا میشوند از بین میروند و می میرند، مگر اینکه در بدن دیگری(طبیعی یا مصنوعی) قرار بگیرند.

[=microsoft sans serif]

reza;552184 نوشت:
بله درست است این مسئله و اگر اسپرم و تخمک را دو روح ندانیم پس بی قید و شرط باید حتما یک روح در آن نطفه نزول کند که همان تناسخ است، چیزی که در کتاب سفر روح کاملا به آن اشاره شده است

چه دلیلی دارید که اگر این دو ماده یک روح داشته باشند، تناسخ به وجود بیاید. تناسخ در جایی است که روح از یک بدنی جدا شوند و بدون فاصله زمانی به بدن دیگری بپیوندد.(1)

ـــــــــــــــــــــ
1. فرهنگ فلسفی، ج1، ص258

[=microsoft sans serif]

reza;552194 نوشت:
جناب آقای صدیق اسم موجوداتی رو که گفتید که با عقل قابل درک چیه؟! منظور اسم علمی،

خیلی چیزها هست که مادی نیستند و با حواس ظاهری قابل درک و شناسایی نیستند.به اینها مجردات گفته میشود. مانند خدا، روح
البته برخی از غیر مادیات دیگر هستند که صرفا با عقل قابل درک نیستند و یا باید شهود شوند یا توسط موجوداتی که وجودشان و صداقتشان معلوم شده، شناخته شوند مانند فرشته و جن.

[=microsoft sans serif]

reza;552210 نوشت:
حالا میخوایم یک چیز را ثابت کنیم، اگر ما باور نداشته باشیم که تناسخ وجود دارد و انسان فقط یک بار در این کره خاکی مورد ازمایش قرار میگیرد پس خداوند روح مردم عادی (انسانی که معصوم نیست) و روح 14 معصوم را چگونه به جسم اختصاص داده است آیا با 10 20 30 40 بوده است، به بیان دیگر چگونه یک روح عادی میشود و چگونه یک روح معصوم میشود آیا آزمایشی در عالم قبل از تولد یک انسان وجود دارد که سطح یک روح را تعیین میکند؟! (و این رو هم بگم که 14 معصوم انسان بوده اند نه فرشته یا چیز دیگه)

باسلام
بحث از موضوع تاپیک خارج است و فقط یک جمله عرض کنم:
هیچ تفاوتی قبل از انتقال به بدن ندارد. بلکه عصمت و عدم عصمت، خصوصیت و صفتی است که خود انسان به واسطه انتخابش برای خود به وجود می اورد نه اینکه خداوند یک روح را معصوم کند و یک روح را گناهکار.
لطفا بحث را به موضوع اصلی برگردانید و مباحث مربوط به اختیار و حتی رابطه این مسئله را تناسخ را در تاپیک دیگری بیابید و اگر نیافتید، تاپیک مستقلی طرح کنید.
ممنون

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;547991 نوشت:
با سلام

می خواستم نظر شما کارشناس محترم رو درباره کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن جویا بشم، توی این کتاب دکتر مایکل نیوتن که یه روانشناس هستند با استفاده از هیپنوتیزم بیماران خود را که در حدود سی و خورده ای نفر است که در این کتاب بیان شده را به عالم قبل از رحم مادر یعنی به برزخ برگردانده است و سیر ورود و خروج به برزخ را به طور کامل از زبان خود بیماران تشریح میکند. در واقعه در این کتاب از بیان تمام بیماران بیان شده است که روح بعد از پاکسازی در برزخ دوباره وارد جسم جدیدی میشود و هیچ وابستگی به جسم خود بعد از دفن شدن ندارد و با توجه به کارهایی که در جهان مادی داشته است در سطوح مختلفی در عالم برزخ به سر میبرد و اصلا سخن از رنج و عذاب و سوختن در آتش که در دینهای توحیدی بعد از مرگ آمده است نیست و در واقع جسمی که در این دنیا با آن سر و کار داریم در واقع اعمالی است که در جسمهای قبلی خود داشته ایم است و خداوند فطرت و ذاتی را که به روح بخشیده پاک است و این خودمان هستیم که روح خودمان را با انجام کارهای ناپسند آلوده میکنیم و روح خود را ضعیف میکنیم، و خداوند خیلی خیلی مهربانتر از این حرفاست و بندگان خود را خیلی خیلی دوست داره،


سلام
هیپنوتیزم یک فن کاملا شناخته شده ای نیست بخصوص که موضوع آن روحی است که صاحبان علوم تجربی آنرا قبول ندارند . لذا تکیه بر اخبار مربوط به این علم قابل تکیه نیست و نمی توان آنرا کاشف بی خطای از حقیقت شمرد .
این اخباری که شما گفتید حامل یک نوع جهان شناسی و جهان بینی مهم است فلذا باید تمام ابعاد آن بررسی شود . اولا صداقت مخبر ثانیا صحت روش کسب خبر ثالثا کاشفیت هیپنوتیزم از حقایق جهان
اینها مسائلی است که حتما باید حل شود تا بتوان به اطلاعات کتاب مذکور استناد کرد
البته در نزد دانشمندان مسلمان در مورد روح دو نگاه اساسی وجود دارد
1- ایجاد روح از جسم مستقل است و این خود دو شاخه دارد یکی اینکه روح قبل از ایجاد جسم وجود دارد و دیگر اینکه روح همزمان با ایجاد جسم ایجاد و به جسم تعلق می گیرد
2- ایجاد روح مستقل از جسم نیست بلکه تعالی جسم به مرتبه مافوق جسمانیت است
بر اساس نظریه دوم و شا خه دوم از نطریه اول مطالب کتاب آقای نیوتن مردود است
تنها در صورتیکه شاخه اول از نظریه اول را بپذیریم می توان تا حدی مطالب جناب نیوتن را پذیرفت و آن اینکه ارواح قبل از ابدان بطور مستقل وجود دارند
اما ادعای جناب نیوتن بنوعی موید تناسخ است که با ادله زیادی رد شده است
و اما اگر کسی بپرسد پس تفاوت افراد از لحاظ برخرداری از روحهای ضعیف و قوی از کجاست ؟
پاسخ می دهیم که این تفاوت به دلیل تفاوت ابدانی است که ارواح از آنها نشات گرفته اند یعنی هرچه آن ابدان مستعدتر و متعل تر باشند روح ناشی شده از آن نیز قوی تر و متعادل تر است
یا علیم[/]

به نام خدا
با سلام و خسته نباشید

صدیق;552385 نوشت:
اسپرم و تخمک مانند سایر بخشها و اعضا و فراورده های بدن انسان، جزیی از بدن هستند و روح انسان(مذکر و مونث) یا انها را مدیریت میکند و از انها استفاده میکند(مانند دست و پا و سایر اندامها) یا از طریق مغز به اعضای سازنده دستور میدهد که انها را بسازد(مانند اسیدهای معده و پلاکتهای خونی و همین اسپرم و تخمک)
نه اینکه انها جزیی از روح باشند یا خودشان روح داشته باشند.
البته حتما دقت دارید، بحث ما روح به اصطلاح فلسفی است نه اصطلاح عامیانه.
چون در اصطلاح عامیانه هرچه که جان داشته باشد(یعنی علائم حیاتی را داشته باشد) روح دار اطلاق میشود. مثلا پایی که از ملخ جدا میشود تا زمانی که حرکت میکند را عوام میگویند روح دارد یعنی جان دارد.
بنابراین، اینها خودشان روح ندارند. بلکه چون جزیی از بدن هستند، همان روحی که بدن را مدیریت و تدبیر میکند، مدیریت اینها را نیز بر عهده دارد. روح است که به اعضای تناسلی دستور میدهد تا اسپرم یا تخمک را بسازد.
گفتم اینها روح ندارند، شاهدش نیز این است که اینها به مجرد اینکه از بدن جدا میشوند از بین میروند و می میرند، مگر اینکه در بدن دیگری(طبیعی یا مصنوعی) قرار بگیرند.

جناب آقای صدیق کارشناس محترم، من به طور کلی در هر دو صورت مسئله رو تشریح کردم، 1- اگر اسپرم و تخمک را روح دار بدانیم به تناسخ میخوریم 2- اگر اسپرم و تخمک را به طور جداگانه روح ندانیم باز به تناسخ میخوریم چرا که اگر این دو روحی نداشته باشند پس حتما باید یک روح به آنها بپیوندد دقیقا بحثی که در کتاب سفر روح بیان شده است که در این کتاب هم از زبان سوژه ها گفته شده است که روح خودش جسم خود را انتخاب میکند.

صدیق;552387 نوشت:
چه دلیلی دارید که اگر این دو ماده یک روح داشته باشند، تناسخ به وجود بیاید. تناسخ در جایی است که روح از یک بدنی جدا شوند و بدون فاصله زمانی به بدن دیگری بپیوندد

خب اگر تناسخ را به اینگونه که شما بیان کردید، بیان کنیم پس مشکلی با گفته های کتاب سفر روح با دین ندارد و همچین چیزی امکان پذیر است. پس در اینجا روح از عالم برزخ به یک جسم میپیوندد و تناسخ رخ نمیدهد.

با سلام

بنده هم به تناسخ بیشتر از ... اعتقاد دارم چون تو این دنیا چیزهایی ادم میبینه که احساس میکنه عدل رعایت نشده نه اینکه خدا عادل نباشه ها نه.... اینکه مثلا یکی خیلی زشت هست یکی

وحشتناک خوشقیافه خوب اینا حتما قبلا یه اعمالی داشتن که این شده نتیجش یا در مورد مقدار رزق و روزی

در ضمن اینکه اسمون 7 طبقه هست به نظرم اونم تناسخ رو تایید میکنه هر چقدر که روحمون پاکتر بشه در حیات بعدی سعود خواهیم کرد

صدیق;552390 نوشت:
بحث از موضوع تاپیک خارج است و فقط یک جمله عرض کنم:
هیچ تفاوتی قبل از انتقال به بدن ندارد. بلکه عصمت و عدم عصمت، خصوصیت و صفتی است که خود انسان به واسطه انتخابش برای خود به وجود می اورد نه اینکه خداوند یک روح را معصوم کند و یک روح را گناهکار.
لطفا بحث را به موضوع اصلی برگردانید و مباحث مربوط به اختیار و حتی رابطه این مسئله را تناسخ را در تاپیک دیگری بیابید و اگر نیافتید، تاپیک مستقلی طرح کنید.

جناب اقای صدیق کارشناس محترم، اولا عذرخواهی میکنم بابت پراکندگی موضوع، ولی هدف من در این گونه سوالات مسائلی هستش که در کتاب سفر روح بیان شده و به اونا جواب داده شده، مثلا شما یک کودک 2 3 ساله رو در نظر بگیرید که بر اثر یک بیماری فوت میکند، خب روح این بچه 2 ساله که از بین نمیرود و بدون امتحان الهی که در این کره خاکی صورت میگیرد به بهشت میرود، در اینجا سوالاتی پیش می آید بین یک انسان با انسان دیگر ایا فرقی است؟! اگر زندگیهای متوالی وجود نداشته باشد در اینگونه مسائل به مشکل بر میخوریم.

با سلام

محی الدین;552416 نوشت:
هیپنوتیزم یک فن کاملا شناخته شده ای نیست بخصوص که موضوع آن روحی است که صاحبان علوم تجربی آنرا قبول ندارند . لذا تکیه بر اخبار مربوط به این علم قابل تکیه نیست و نمی توان آنرا کاشف بی خطای از حقیقت شمرد
این اخباری که شما گفتید حامل یک نوع جهان شناسی و جهان بینی مهم است فلذا باید تمام ابعاد آن بررسی شود . اولا صداقت مخبر ثانیا صحت روش کسب خبر ثالثا کاشفیت هیپنوتیزم از حقایق جهان

دوست گرامی بحثی که در این کتاب سفر روح بیان شده پرسش و پاسخ سوژه هایی هستش که این دکتر روانشناس به خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم برده بحثی که اینجا مهمه مورد تایید بودن یا نبودن خود هیپنوتیزم نیست بحث در اینه که تعداد سوژه ها در دو کتاب 67 نفره و خیلی جالبه که تمام گفته های این 67 نفر با هم میخونه و به طور کلی در مورد برزخ صحبت شده نه فقط پرسش و پاسخ باشه که مثلا آیا تو برزخ را دیده ای که مثلا سوژه بگوید بله، بلکه به جزئیات چیزهایی که دیده است را به صورت جمله های طولانی بیان میکنه که تمام سوژه ها تقریبا یک چیز را گفته اند.
در ثانی ویدیو های گرفته شده و همچنین خود مصاحبه های دکتر مایکل نیوتن در سایت youtube موجوده، و پخش زنده چندتا سوژه در تلویزیون شبکه های ماهواره ای رسمی صورت گرفته است.
محی الدین;552416 نوشت:
بر اساس نظریه دوم و شا خه دوم از نطریه اول مطالب کتاب آقای نیوتن مردود است
تنها در صورتیکه شاخه اول از نظریه اول را بپذیریم می توان تا حدی مطالب جناب نیوتن را پذیرفت و آن اینکه ارواح قبل از ابدان بطور مستقل وجود دارند
اما ادعای جناب نیوتن بنوعی موید تناسخ است که با ادله زیادی رد شده است

دوست گرامی بحث فقط و فقط قبول و رد یک مسئله نیست باید خیلی چیزهای دیگر یک مسئله مورد بررسی قرار گیرد و از نظر عقلی مورد تایید باشد، به عبارتی بیان یک مسئله باید به نحوی باشد که جوابگوی سئوالات و شبهاتی که در ذهن انسان رخ میدهد را هم پاسخگو باشد نه به تنهایی یک مسئله رو رد یا قبول کنیم، به طور مثال سوالاتی که از جناب آقای صدیق پرسیدم باید از نظر عقلی و دینی جوابی برایش پیدا شود تا بتوانیم این مسئله زندگیهای متوالی را رد کرد.
در ثانی طبق گفته جناب صدیق کارشناس محترم که تناسخ را به اینگونه معنی کرده اند،
صدیق;552387 نوشت:
تناسخ در جایی است که روح از یک بدنی جدا شوند و بدون فاصله زمانی به بدن دیگری بپیوندد.(1)
ـــــــــــــــــــــ
1. فرهنگ فلسفی، ج1، ص258

ما اینجا اصلا تناسخ نداریم چون در اینجا عالم دیگری به اسم عالم برزخ یا عالم ارواح وجود دارد که با بودن آن دیگر تناسخ با این معنی وجود ندارد.
محی الدین;552416 نوشت:
و اما اگر کسی بپرسد پس تفاوت افراد از لحاظ برخرداری از روحهای ضعیف و قوی از کجاست ؟
پاسخ می دهیم که این تفاوت به دلیل تفاوت ابدانی است که ارواح از آنها نشات گرفته اند یعنی هرچه آن ابدان مستعدتر و متعل تر باشند روح ناشی شده از آن نیز قوی تر و متعادل تر است

دوست گرامی فقط بحث در قوی و ضعیف بودن یک روح نیست در اینجا باید مسئله عدالت خداوندی جواب داده شود و اگر به این مسئله پاسخ داده نشود به کل این مسئله مردود است، چرا که ابتدایی ترین مسئله بحث در عدالت است ما نمیتوانیم برای توجیه یک مسئله مسئله دیگری را که قبلا به صورت قانون شده را رد کنیم.
موفق باشید

[=microsoft sans serif]

reza;552453 نوشت:
مثلا شما یک کودک 2 3 ساله رو در نظر بگیرید که بر اثر یک بیماری فوت میکند، خب روح این بچه 2 ساله که از بین نمیرود و بدون امتحان الهی که در این کره خاکی صورت میگیرد به بهشت میرود، در اینجا سوالاتی پیش می آید بین یک انسان با انسان دیگر ایا فرقی است؟! اگر زندگیهای متوالی وجود نداشته باشد در اینگونه مسائل به مشکل بر میخوریم.

خب طبق تناسخ نیز روح این بچه به بدن فرد دیگری وارد نمیشود. زیرا بر اساس تناسخ، روح هر فردی به تناسب کارهایی که کرده با بدن فرد دیگر میرود تا نتیجه اعمال خودرا ببیند. حتی این امر موجب تبدیل یک فرد به جماد و گیاه و حیوان میشود.
اما بر اساس دیدگاه دینی، این کودک گرچه به بهشت میرود اما تفاوت درجات بهشت مشکل را حل میکند. درست است که تمام بهشتیان در بهشت هستند اما بهشتها که یک جور و یک وضعیت نیست. هر بهشتی به تناسب فردی که در ان قرار میگیرد نعمتهایی متفاوت با بهشت دیگر دارد.

[=microsoft sans serif]

reza;552439 نوشت:
2- اگر اسپرم و تخمک را به طور جداگانه روح ندانیم باز به تناسخ میخوریم چرا که اگر این دو روحی نداشته باشند پس حتما باید یک روح به آنها بپیوندد .

در این مورد، روح بعد از چهار ماهگی به این دو ماده می پیوندد. یعنی اول که اسپرم و تخمک هستند، بعد تبدیل به نطفه و علقه و مضغه میشود. آنگاه در چهار ماهگی روح به این بدن دمیده میشود.
تناسخ در اینجا کجاست؟
یک روح است که برای یک بدن خلق شده است.

reza;552439 نوشت:
دقیقا بحثی که در کتاب سفر روح بیان شده است

وجه تشابه این دو را متوجه نمیشوم.
این دقیقا از کجا؟

reza;552439 نوشت:
در کتاب سفر روح بیان شده است که در این کتاب هم از زبان سوژه ها گفته شده است که روح خودش جسم خود را انتخاب میکند.

در خلقت انسان، روح نیست که جسم خودش را انتخاب میکند بلکه این خداوند است که برای هر جسمی، روحی راخلق میکند.

[=microsoft sans serif]

*شیوا*;552444 نوشت:
بنده هم به تناسخ بیشتر از ... اعتقاد دارم چون تو این دنیا چیزهایی ادم میبینه که احساس میکنه عدل رعایت نشده نه اینکه خدا عادل نباشه ها نه.... اینکه مثلا یکی خیلی زشت هست یکی

وحشتناک خوشقیافه خوب اینا حتما قبلا یه اعمالی داشتن که این شده نتیجش یا در مورد مقدار رزق و روزی

در ضمن اینکه اسمون 7 طبقه هست به نظرم اونم تناسخ رو تایید میکنه هر چقدر که روحمون پاکتر بشه در حیات بعدی سعود خواهیم کرد


نظر شما برای خود شما محترم است ولی وقتی به دیگران بیان میشود، باید دلیلی برایش بیاورید وگرنه فایده ندارد و صرفا یک بحث شخصی است و برای خودتان نیز فایده ای نخواهد داشت.

[="Tahoma"][="Navy"]با سلام

دوست گرامی بحثی که در این کتاب سفر روح بیان شده پرسش و پاسخ سوژه هایی هستش که این دکتر روانشناس به خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم برده بحثی که اینجا مهمه مورد تایید بودن یا نبودن خود هیپنوتیزم نیست بحث در اینه که تعداد سوژه ها در دو کتاب 67 نفره و خیلی جالبه که تمام گفته های این 67 نفر با هم میخونه و به طور کلی در مورد برزخ صحبت شده نه فقط پرسش و پاسخ باشه که مثلا آیا تو برزخ را دیده ای که مثلا سوژه بگوید بله، بلکه به جزئیات چیزهایی که دیده است را به صورت جمله های طولانی بیان میکنه که تمام سوژه ها تقریبا یک چیز را گفته اند.
در ثانی ویدیو های گرفته شده و همچنین خود مصاحبه های دکتر مایکل نیوتن در سایت youtube موجوده، و پخش زنده چندتا سوژه در تلویزیون شبکه های ماهواره ای رسمی صورت گرفته است.

سلام برادر عزیز
بنده هم کتاب را خوانده ام و کاملا مشخص است که خود هیپنوتیزور یعنی جناب نیوتن در یک تجربه آزمون و خطا برای پیش رفتن بسوی اهداف مد نظر است لذا شناختی که از روح در اینجا حاصل شده دقیق و عمیق نیست بعبارت دیگر جناب نیوتن دارد با یکسری آثار ابعاد روحی دست و پنجه نرم می کند که قابلیت تفسیرهای متعددی دارد . یعنی اینکه یک فرد در خواب مغناطیسی واقعا در چه فضایی قرار می گیرد روشن نیست القاء کننده معانی دقیقا مشخص نیست آیا فرد هیپنوتیزم شده دارد از خودش خبر می دهد یا در اتحاد با ارواح دیگر از حالات مرگ و زندگیشان خبر می دهد روشن نیست چرا که جناب نیوتن اصل را برصحت گذاشته و هیچ کنکاش قابل اعتمادی در این زمینه صورت نگرفته است . مثلا اینکه این افرادی که از زندگی شان خبر داده میشود وجود خارجی داشته اند یا نه ؟ وقایعی که در مورد آنها نقل شده و امثال این تحقیقات که می تواند ما را به باور این گفته ها نزدیک کند صورت نگرفته . خلاصه اینکه برداشت سطحی که آقای نیوتن از گفتار افراد هیپنوتیزم شونده داشته برای ما حجیت ندارد .

دوست گرامی بحث فقط و فقط قبول و رد یک مسئله نیست باید خیلی چیزهای دیگر یک مسئله مورد بررسی قرار گیرد و از نظر عقلی مورد تایید باشد، به عبارتی بیان یک مسئله باید به نحوی باشد که جوابگوی سئوالات و شبهاتی که در ذهن انسان رخ میدهد را هم پاسخگو باشد نه به تنهایی یک مسئله رو رد یا قبول کنیم، به طور مثال سوالاتی که از جناب آقای صدیق پرسیدم باید از نظر عقلی و دینی جوابی برایش پیدا شود تا بتوانیم این مسئله زندگیهای متوالی را رد کرد.
در ثانی طبق گفته جناب صدیق کارشناس محترم که تناسخ را به اینگونه معنی کرده اند،

ما اینجا اصلا تناسخ نداریم چون در اینجا عالم دیگری به اسم عالم برزخ یا عالم ارواح وجود دارد که با بودن آن دیگر تناسخ با این معنی وجود ندارد.
ادعایی که در جای جای کتاب تکرار شده وجود ارواح جدید و قدیم با ابدان مختلف در گذشته است لذا ادعای تناسخ در اینجا کاملا روشن است . حتی اگر این مطلب را به نص کلام افراد هیپنوتیزم شونده نسبت دهیم کسی نیست که بتواند با تشریح دقیق و غیر قابل انکار فضای هیپنوتیزم این احتمال را که در این فضا عواملی دیگر که موجب القای این مفاهیم باشد رد کند . به نطر بنده درک هیپنوتیزور از فضای هیپنوتیزم مثل درک کسی است که برای اولین بار با رادیو یا تلویزون روبرو میشود می باشد . خیلی واضح است که برداشت چنین فردی از کلام و تصویری که می بیند بر مبنای تصورات عادیش باشد و بخواهد دنبال گوینده ای داخل جعبه تلویزیون یا رادیو بگردد . خلاصه اینکه احاطه علمی در هیپنوتیزور نسبت به فضای هیپنوتیزم نیست و او خارج از گود است و نمی تواند با دلیل و برهانی یا کشف و شهودی وقایع را آنطور که هست بفهمد و تایید کند . او تنها به کلام افراد هیپنوتیزم شونده تکیه دارد و این کلام می تواند هر منشای غیر از خود فرد و ادراک او هم داشته باشد بخصوص که واسطه روحی است که اطلاعات ما از ادراکات مستقیم و غیر مستقیم او تقریبا صفر است .

دوست گرامی فقط بحث در قوی و ضعیف بودن یک روح نیست در اینجا باید مسئله عدالت خداوندی جواب داده شود و اگر به این مسئله پاسخ داده نشود به کل این مسئله مردود است، چرا که ابتدایی ترین مسئله بحث در عدالت است ما نمیتوانیم برای توجیه یک مسئله مسئله دیگری را که قبلا به صورت قانون شده را رد کنیم.
موفق باشید
اتفاقا حل مساله عدالت با تناسخ مشکلتر است تا معاد ادیان چه اینکه از نظر تناسخیون فرد باید برای هر تخلف و جنایتی به این دنیا بازگردد و عقوبت شود حال شما بفرمایید آقای هیتلر که در قتل 75 میلیون نفر مسقیم و غیر مستقیم دست داشته ( بگذریم از میلیونها جنایت و ناراحتی دیگر که در آن جنگ واقع شده ) چندبار باید به این دنیا بازگردد تا پاک شود ؟
حرف ما این است که برداشت از سخنان فرد هیپنوتیزم شوند سطحی است و باید افرادی که خود یلان عالم معنایند بیایند و رموز آنرا برای ما بشکافند حیف که سخنان کلی بزرگان در این صوص خوب کنکاش نشده تا مشخص شود رمز این اخبار ظاهرا موید تناسخ چیست ؟
والله العالم[/]

با سلام

صدیق;552869 نوشت:
خب طبق تناسخ نیز روح این بچه به بدن فرد دیگری وارد نمیشود. زیرا بر اساس تناسخ، روح هر فردی به تناسب کارهایی که کرده با بدن فرد دیگر میرود تا نتیجه اعمال خودرا ببیند. حتی این امر موجب تبدیل یک فرد به جماد و گیاه و حیوان میشود.
اما بر اساس دیدگاه دینی، این کودک گرچه به بهشت میرود اما تفاوت درجات بهشت مشکل را حل میکند. درست است که تمام بهشتیان در بهشت هستند اما بهشتها که یک جور و یک وضعیت نیست. هر بهشتی به تناسب فردی که در ان قرار میگیرد نعمتهایی متفاوت با بهشت دیگر دارد.

جناب اقای صدیق کارشناس محترم طبق نوشته های کتاب سفر روح هر روح خود جسم خود را انتخاب میکند در واقع برای بالا بردن آموزشهای روحی هر روح میبایست برای آزمایش یک چیز مثلا صداقت، مهربانی، حسادت، فروتنی و... که در برزخ آموزش میبیند به کره خاکی بیاید تا بهتر این مسائل را درک کند، و سطح روحی خود را بالا ببرد، در ثانی طبق گفته شما که بهشت با دارا بودن هفت طبقه این مشکل را حل میکند، در واقع نمیتواند حل کند چرا که میدانیم بهشت هر چه که باشد هر طبقه ای که باشد از جهنم بهتر است و هیچ کس دلش نمیخواهد به بزرگسالی برسد چرا که امکان گناه کردنش بالاتر میرود چون انسان معصوم نیست و امکان گناه زیاد است و اگر خوب به این مسئله بنگریم میبینیم که در اینجا عدالت خداوند زیر سوال میرود.

صدیق;552872 نوشت:
در این مورد، روح بعد از چهار ماهگی به این دو ماده می پیوندد. یعنی اول که اسپرم و تخمک هستند، بعد تبدیل به نطفه و علقه و مضغه میشود. آنگاه در چهار ماهگی روح به این بدن دمیده میشود.
تناسخ در اینجا کجاست؟
یک روح است که برای یک بدن خلق شده است.

بله گفته شما درست است و در اینجا ما اصلا تناسخ به معنایی که شما بیان کردیم نداریم و من هم به این دلیل از کلمه تناسخ استفاده کردم چون دوستان دیگر این مسئله رو تناسخ گرفته بودن،
و اما یک روح برای یک جسم جدید خلق میشود، باید گفت طبق گفته های کتاب و سوژه ها هر روح بعد از ورود به برزخ در آنجا پالایش داده میشود و دوباره آمادگی پذیرش جسم جدید را دارد، و ما چون از عالم برزخ خبر نداریم پس نمیتوانیم این مسئله رو رد کنیم.

صدیق;552872 نوشت:
وجه تشابه این دو را متوجه نمیشوم.
این دقیقا از کجا؟

جناب آقای صدیق بحث اصلی این کتاب سفر روح زندگی های متوالی است برای بالا بردن سطح روحی هر فرد و دوباره رسیدن به روح پاک خداوندی است.
و منظور من در این قسمت اینه که وقتی جسم آمده پذیرش روح شد یک روح از روحهای برزخ که آمادگی پذیرش جسم جدید را دارند میتوانند به اون جسم نزول کنند.

صدیق;552872 نوشت:
در خلقت انسان، روح نیست که جسم خودش را انتخاب میکند بلکه این خداوند است که برای هر جسمی، روحی راخلق میکند.

خب بحث اصلی این تاپیک در واقع همین مسئله است اگر یک روح خودش جسم خود را انتخاب نکند ما به بی عدالتی خداوند میرسیم که یه همچین چیزی به کل مردود است، چون ذات اقدس الهی خالی از هر گونه بی عدالتی است، چرا که در مثالی که زدم مثلا کودک 2 3 ساله که به دلیل بیماری فوت میکند هر کسی دلش میخواست که بدون آزمایش وارد بهشت شود حتی در پایین ترین سطح بهشت و هیچکس تمایل به آزمون دادن ندارد چرا که هر انسانی معصوم نیست و احتمال گناه هم زیاد است، به خصوص در جامعه امروزی.

با سلام به دوست گرامی

محی الدین;552884 نوشت:
بنده هم کتاب را خوانده ام و کاملا مشخص است که خود هیپنوتیزور یعنی جناب نیوتن در یک تجربه آزمون و خطا برای پیش رفتن بسوی اهداف مد نظر است لذا شناختی که از روح در اینجا حاصل شده دقیق و عمیق نیست بعبارت دیگر جناب نیوتن دارد با یکسری آثار ابعاد روحی دست و پنجه نرم می کند که قابلیت تفسیرهای متعددی دارد . یعنی اینکه یک فرد در خواب مغناطیسی واقعا در چه فضایی قرار می گیرد روشن نیست القاء کننده معانی دقیقا مشخص نیست آیا فرد هیپنوتیزم شده دارد از خودش خبر می دهد یا در اتحاد با ارواح دیگر از حالات مرگ و زندگیشان خبر می دهد روشن نیست چرا که جناب نیوتن اصل را برصحت گذاشته و هیچ کنکاش قابل اعتمادی در این زمینه صورت نگرفته است . مثلا اینکه این افرادی که از زندگی شان خبر داده میشود وجود خارجی داشته اند یا نه ؟ وقایعی که در مورد آنها نقل شده و امثال این تحقیقات که می تواند ما را به باور این گفته ها نزدیک کند صورت نگرفته . خلاصه اینکه برداشت سطحی که آقای نیوتن از گفتار افراد هیپنوتیزم شونده داشته برای ما حجیت ندارد

در مورد کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن، بحث در مورد سوژه هایی است که مثلا برای درمان پا درد به دکتر مراجعه کرده بودن و از نظر پزشکان او مشکل جسمانی نداشته و این موضوع رو از نظر روانی بیان کرده اند و آن سوژه به دکتر نیوتن برای معالجه مراجعه کرده است و اصلا در قید و بند مردن یا عالم برزخ و اینچیزها آن سوژه نبوده است و بعد از خواب مصنوعی به بازگوی خاطرات عالم برزخ خود پرداخته است، و تعداد این سوژه ها کم نیست و در دو کتاب سفر روح و سرنوشت روح (ادامه کتاب اول) 67 سوژه بیان شده، و اینجا مهمه که جزئیات بیان شده از عالم برزخ و اتفاقاتی که برای هر سوژه بیان شده تقریبا یکی بوده است، گفته شما در زمانی میتوانست درست باشد که تعداد سوژهها کم بود مثلا 1 یا 2 نفر که مثلا بگوییم اینها تراوشات ذهنی خود سوژه بوده است ولی نه 67 نفر که همه یه چیز را گفته اند.

محی الدین;552884 نوشت:
ادعایی که در جای جای کتاب تکرار شده وجود ارواح جدید و قدیم با ابدان مختلف در گذشته است لذا ادعای تناسخ در اینجا کاملا روشن است . حتی اگر این مطلب را به نص کلام افراد هیپنوتیزم شونده نسبت دهیم کسی نیست که بتواند با تشریح دقیق و غیر قابل انکار فضای هیپنوتیزم این احتمال را که در این فضا عواملی دیگر که موجب القای این مفاهیم باشد رد کند . به نطر بنده درک هیپنوتیزور از فضای هیپنوتیزم مثل درک کسی است که برای اولین بار با رادیو یا تلویزون روبرو میشود می باشد . خیلی واضح است که برداشت چنین فردی از کلام و تصویری که می بیند بر مبنای تصورات عادیش باشد و بخواهد دنبال گوینده ای داخل جعبه تلویزیون یا رادیو بگردد . خلاصه اینکه احاطه علمی در هیپنوتیزور نسبت به فضای هیپنوتیزم نیست و او خارج از گود است و نمی تواند با دلیل و برهانی یا کشف و شهودی وقایع را آنطور که هست بفهمد و تایید کند . او تنها به کلام افراد هیپنوتیزم شونده تکیه دارد و این کلام می تواند هر منشای غیر از خود فرد و ادراک او هم داشته باشد بخصوص که واسطه روحی است که اطلاعات ما از ادراکات مستقیم و غیر مستقیم او تقریبا صفر است

دوست گرامی دکتر مایکل نیوتن در حدود 40 سال از عمر خود را در مورد هیپنوتیزم و علم روانشناسی سپری کرده است و اگر این مسئله کار آیی نداشت مطمعنان از اینکار دست میکشید، من خود مواردی رو در مورد هیپنوتیزم به شخصه با چشم خود دیده ام، در باشگاه رزمی که میرفتم استاد من با استفاده از هیپنوتیزم یکی از شاگردان رو بر روی لبه های دو صندلی قرار داد به صورتی که گردن بر روی یک صندلی و پاشنه پا بر روی صندلی دیگر و خود با پا رفت روی شکم اون شاگرد و با پرش روی شکم آن شاگرد با پا فشار می آورد و آن شاگرد مطلقا کوچکترین تکانی نمیخورد وقتی که به حالت اول باز گشت دوباره بهش گفته شد دوباره روی صندلیها بخواب او حتی نمیتوانست برای چند ثانیه در این حالت بایستد چه برسد که بخواهد یک نفر برود روی شکم او، پس به طور کلی ما نمیتوانیم در مورد چیزی که علمش رو نداریم قضاوت کنیم،

محی الدین;552884 نوشت:
اتفاقا حل مساله عدالت با تناسخ مشکلتر است تا معاد ادیان چه اینکه از نظر تناسخیون فرد باید برای هر تخلف و جنایتی به این دنیا بازگردد و عقوبت شود حال شما بفرمایید آقای هیتلر که در قتل 75 میلیون نفر مسقیم و غیر مستقیم دست داشته ( بگذریم از میلیونها جنایت و ناراحتی دیگر که در آن جنگ واقع شده ) چندبار باید به این دنیا بازگردد تا پاک شود ؟

دوست گرامی از زبان این کتاب به اینگونه بیان شده است که تمام چیزهایی که برای یک انسان در این کره خاکی اتفاق می افتد از قبل به صورت یه سناریو از قبل برنامه ریزی شده است، در فصل های روح های خطاکار (منزوی) و انتخاب جسم جدید به این مسئله پاسخ داده شده است، طبق این کتاب خود روح است که جسم خود را انتخاب میکند، و نحوه مردن خود را در عالم برزخ دیده است و خود با وجود این مسئله باز آن را پذیرفته است،
من برای جناب آقای صدیق مثالی زدم که یک کودک 2 3 ساله رو که به علت بیماری فوت میکنه رو در نظر بگیرید آیا خداوند نمیتوانست روح به اصطلاح هیتلر رو به جای اون کودک 2 3 ساله میگذاشت، آن وقت الان روح هیتلر هم بهشتی میشد.
پس به این نتیجه میرسیم تا به این مسئله نتوانیم پاسخ دهیم نمیتوانیم به اصطلاح هیتلر را محکم کنیم.

[=microsoft sans serif]

reza;552994 نوشت:
در واقع برای بالا بردن آموزشهای روحی هر روح میبایست برای آزمایش یک چیز مثلا صداقت، مهربانی، حسادت، فروتنی و... که در برزخ آموزش میبیند به کره خاکی بیاید تا بهتر این مسائل را درک کند، و سطح روحی خود را بالا ببرد،

باسلام
اولا: بر اساس تناسخی اصطلاحی که فلاسفه از ان بحث کرده اند، روح از بدن اول جدا و بدون فاصله زمانی وارد بدن دوم میشود.
درحالیکه در بحث این کتاب(به ادعای شما)، روح وارد برزخ میشودو آنگاه بر اساس یک سری آزمایشها وارد بدن دوم میشود.
ثانیا: در تناسخ، هر روح به تناسب کارهایی که کرده وارد بدن دوم میشود تا پاداش و مجازات کارهای قبل خود را پس بدهد، بنابراین، قرار نیست که ارتقای روحی ایجاد شود. اصولا در تناسخ کاری دیگر به ارتقای روحی نداریم. هر فرد یک بار زندگی میکند و در مرتبه دوم، پاداش و جزای متناسب با زندگی قبلی خود را از دست میدهد.
البته اختلاف های دیگری نیز مدعای این افراد با مسئله تناسخ وجود دارد که بحث از انها به درازا میکشد.
reza;552994 نوشت:
در ثانی طبق گفته شما که بهشت با دارا بودن هفت طبقه این مشکل را حل میکند، در واقع نمیتواند حل کند چرا که میدانیم بهشت هر چه که باشد هر طبقه ای که باشد از جهنم بهتر است و هیچ کس دلش نمیخواهد به بزرگسالی برسد چرا که امکان گناه کردنش بالاتر میرود چون انسان معصوم نیست و امکان گناه زیاد است و اگر خوب به این مسئله بنگریم میبینیم که در اینجا عدالت خداوند زیر سوال میرود.

خیر اینطور نیست.
اولا انسان گناهکار بالفطره نیست و اینطور نیست که هر انسانی که به سن بلوغ رسید، حتما گناه کند.
ثانیا وجود اموری مثل توبه و شفاعت و جبران اشتباهات گذشته راه حل های دین برای جبران کارهای گذشته است.
ثالثا اگر به سن بلوغ رسید که نیکوکار شد چطور؟

[=microsoft sans serif]

reza;553001 نوشت:
و اما یک روح برای یک جسم جدید خلق میشود، باید گفت طبق گفته های کتاب و سوژه ها هر روح بعد از ورود به برزخ در آنجا پالایش داده میشود و دوباره آمادگی پذیرش جسم جدید را دارد، و ما چون از عالم برزخ خبر نداریم پس نمیتوانیم این مسئله رو رد کنیم.

[=microsoft sans serif]دوست عزیز. خیلی بیشتر از این کتاب، خبرهای مستند و معتبر داریم. بگذریم از خبرهایی با سند ضعیف که لااقل در حد خبرهای این کتاب قابل اعتنا هستند.
[=microsoft sans serif]بعلاوه، عرض شد که این مسئله که ادعا شده، تناسخ اصطلاحی نیست، چون تناسخیان نیز معتقدند که روح بدون بدن نمیتواند زندگی کند. حال این روح در برزخ چه کار میکند؟ بدنی که قرار است این روح سرگردان برزخی وارد ان شود، خودش روح دارد یا ندارد؟ و سوالهایی از این دست.

[=microsoft sans serif]

reza;553013 نوشت:
خب بحث اصلی این تاپیک در واقع همین مسئله است اگر یک روح خودش جسم خود را انتخاب نکند ما به بی عدالتی خداوند میرسیم که یه همچین چیزی به کل مردود است، چون ذات اقدس الهی خالی از هر گونه بی عدالتی است، چرا که در مثالی که زدم مثلا کودک 2 3 ساله که به دلیل بیماری فوت میکند هر کسی دلش میخواست که بدون آزمایش وارد بهشت شود حتی در پایین ترین سطح بهشت و هیچکس تمایل به آزمون دادن ندارد چرا که هر انسانی معصوم نیست و احتمال گناه هم زیاد است، به خصوص در جامعه امروزی.

اولا: از اول قرار نیست که این فرد در کودکی از دنیا برود تا شما آنرا با عدالت خداوند پیوند بزنید. غالبا این انسانها هستند که با کارهای اختیاری خود زمینه مرگ این کودک را فراهم کرده اند.
ثانیا: پاسخ بخش انتهایی نیز در پستهای قبل آمد.

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;553038 نوشت:
با سلام به دوست گرامی

در مورد کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن، بحث در مورد سوژه هایی است که مثلا برای درمان پا درد به دکتر مراجعه کرده بودن و از نظر پزشکان او مشکل جسمانی نداشته و این موضوع رو از نظر روانی بیان کرده اند و آن سوژه به دکتر نیوتن برای معالجه مراجعه کرده است و اصلا در قید و بند مردن یا عالم برزخ و اینچیزها آن سوژه نبوده است و بعد از خواب مصنوعی به بازگوی خاطرات عالم برزخ خود پرداخته است، و تعداد این سوژه ها کم نیست و در دو کتاب سفر روح و سرنوشت روح (ادامه کتاب اول) 67 سوژه بیان شده، و اینجا مهمه که جزئیات بیان شده از عالم برزخ و اتفاقاتی که برای هر سوژه بیان شده تقریبا یکی بوده است، گفته شما در زمانی میتوانست درست باشد که تعداد سوژهها کم بود مثلا 1 یا 2 نفر که مثلا بگوییم اینها تراوشات ذهنی خود سوژه بوده است ولی نه 67 نفر که همه یه چیز را گفته اند.

دوست گرامی دکتر مایکل نیوتن در حدود 40 سال از عمر خود را در مورد هیپنوتیزم و علم روانشناسی سپری کرده است و اگر این مسئله کار آیی نداشت مطمعنان از اینکار دست میکشید، من خود مواردی رو در مورد هیپنوتیزم به شخصه با چشم خود دیده ام، در باشگاه رزمی که میرفتم استاد من با استفاده از هیپنوتیزم یکی از شاگردان رو بر روی لبه های دو صندلی قرار داد به صورتی که گردن بر روی یک صندلی و پاشنه پا بر روی صندلی دیگر و خود با پا رفت روی شکم اون شاگرد و با پرش روی شکم آن شاگرد با پا فشار می آورد و آن شاگرد مطلقا کوچکترین تکانی نمیخورد وقتی که به حالت اول باز گشت دوباره بهش گفته شد دوباره روی صندلیها بخواب او حتی نمیتوانست برای چند ثانیه در این حالت بایستد چه برسد که بخواهد یک نفر برود روی شکم او، پس به طور کلی ما نمیتوانیم در مورد چیزی که علمش رو نداریم قضاوت کنیم،

دوست گرامی از زبان این کتاب به اینگونه بیان شده است که تمام چیزهایی که برای یک انسان در این کره خاکی اتفاق می افتد از قبل به صورت یه سناریو از قبل برنامه ریزی شده است، در فصل های روح های خطاکار (منزوی) و انتخاب جسم جدید به این مسئله پاسخ داده شده است، طبق این کتاب خود روح است که جسم خود را انتخاب میکند، و نحوه مردن خود را در عالم برزخ دیده است و خود با وجود این مسئله باز آن را پذیرفته است،
من برای جناب آقای صدیق مثالی زدم که یک کودک 2 3 ساله رو که به علت بیماری فوت میکنه رو در نظر بگیرید آیا خداوند نمیتوانست روح به اصطلاح هیتلر رو به جای اون کودک 2 3 ساله میگذاشت، آن وقت الان روح هیتلر هم بهشتی میشد.
پس به این نتیجه میرسیم تا به این مسئله نتوانیم پاسخ دهیم نمیتوانیم به اصطلاح هیتلر را محکم کنیم.


سلام
بنده از تراوشات ذهنی صحبت نکردم بلکه گفتم تکیه ایشان بر سخنان افراد هیپنوتیزم شده است لذا احاطه علمی بر وقایع درونی آن ندارند و نمی توانند بگویند واقعیت امر چیست و آیا میتوان بر ظاهر الفاظ این اخبار و اطلاعات تکیه کرد ؟ آیا می توان گفت که این افراد واقعا چند دوره زندگی در گذشته داشته اند یا این اطلاعات به نحوی دیگری است که اینطور بیان می شود؟ خلاصه اینکه هیپنوتیزور بر فضای روحی و واقعیتهای درونی هیپنوتیزم احاطه ای ندارد .

و اما در مورد کارایی هیپنوتیزم ما حرفی نداریم . بله کارایی دارد اما کارایی داشتن یک چیز است و تفسیر از اطلاعات ارائه شده در آن چیز دیگر . مثلا کسی می تواند بگوید وقتی استاد کاراته شما شاگردش را هیپنوتیزم کرد یک صفحه فولادی در درون بدن او ایجاد شد که آن وضعیت را تحمل کرد یک نفر دیگر می تواند بگوید این ناشی از قدرت مضاعف بدن بعد از هیپنوتیزم است اما واقعیت چیست کسی نمی داند همه میدانند بدن اینطور میشود که تحمل چنان فشاری را پیدا می کند کسی نمی داند چطور ؟ در مورد اخبار و اطلاعات فرد هیپنوتیزم شده در حالت هیپنوتیزم هم همینطور است او اخباری ارائه می دهد اما کسی از چگونگی آن خبر ندارد و لازم به ذکر است که جریان خبر دادن از ادوار زندگی در گذشته در دنیای هیپنوتیزم یکبار مشکل آفرین شده که باعث تردید جدی نسبت به این مسائل شد . ظاهرا جریان این بوده که در مورد اطلاعات یک فرد هیپنوتیزم شده تحقیقاتی صورت میگیرد و مشخص میشود این ادعاها ( زندگی های قبلی ) درست نبوده و با انتشار نتایج تحقیقات خیلی سروصدا میشود . لذا شما خیلی زود این مسائل را باور نکنید . به نظر بنده این آقایان با وجود مهارت در بکارگیری آثار هیپنوتیزم از خود فضای روحی روانی و چگونگی آن بسیار کم اطلاعند
و آخر اینکه ما نمی توانیم بپذیریم که بدن تنها یک مرکب برای روح باشد بلکه روح بعد متعالی جسم انسان است و قابلیت تعلق به بدن دیگری را ندارد و هرچند بازگشت روح به بدن سالم مانده یا یک بدن متناسب با آن روح به این دنیا را فی الجمله می توان پذیرفت ( همچنانکه از ظواهر روایات رجعت برمی آید ) اما بحث رفت و آمدهای مکرر برای تکامل را نمی توان پذیرفت
دیگر اینکه اگر قرار بر نتایج حقوقی باشد که شما دارید می گیرید باید جنایتکاران جهان را بجای عقوبت ، نوازش کرد
یا علیم[/]

با سلام به کارشناس محترم جناب آقای صدیق

صدیق;553757 نوشت:
اولا: بر اساس تناسخی اصطلاحی که فلاسفه از ان بحث کرده اند، روح از بدن اول جدا و بدون فاصله زمانی وارد بدن دوم میشود.
درحالیکه در بحث این کتاب(به ادعای شما)، روح وارد برزخ میشودو آنگاه بر اساس یک سری آزمایشها وارد بدن دوم میشود.
ثانیا: در تناسخ، هر روح به تناسب کارهایی که کرده وارد بدن دوم میشود تا پاداش و مجازات کارهای قبل خود را پس بدهد، بنابراین، قرار نیست که ارتقای روحی ایجاد شود. اصولا در تناسخ کاری دیگر به ارتقای روحی نداریم. هر فرد یک بار زندگی میکند و در مرتبه دوم، پاداش و جزای متناسب با زندگی قبلی خود را از دست میدهد.
البته اختلاف های دیگری نیز مدعای این افراد با مسئله تناسخ وجود دارد که بحث از انها به درازا میکشد.

اولا به گفته خود شما تناسخ در صورتی است که روح به محض مردن جسم وارد جسم جدید شود که در اینجا با بودن برزخ دیگر تناسخ وجود ندارد و حتما منظور شما زندگیهای متوالی است نه تناسخ.
در مورد موضوع دوم شما که بیان کردید، روح فقط و فقط برای پاداش یا مجازات زندگیهای قبلی خود به کره خاکی نمی آید بلکه باید اشتباهات قبلی خود را که در زندگیهای قبلی مرتکب شده است و مانع از بالا رفتن سطح روح او شده را جبران کند، به طور کلی این کره خاکی محل آزمایش روح است، مثلا در برزخ به روح آموزش داده میشود که مهربانی کردن به دیگران کار خوبی است یا مثلا حسادت نکردن کار خوبی است ولی برای درک واقعی این موضوع تنها راه چشیدن این مسئله میتواند، در واقع باید طور عملی به روح بفهماند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، برای همین است که به زندگیهای زمینی می آیند برای آزمون، چه کارهای اشتباه قبلی و چه درسهای جدید که گرفته اند.

صدیق;553757 نوشت:
خیر اینطور نیست.
اولا انسان گناهکار بالفطره نیست و اینطور نیست که هر انسانی که به سن بلوغ رسید، حتما گناه کند.
ثانیا وجود اموری مثل توبه و شفاعت و جبران اشتباهات گذشته راه حل های دین برای جبران کارهای گذشته است.

جناب آقای صدیق بحث من در اینجا بحث عدالت خداوند است، اگر به تنهایی فقط و فقط یک زندگی زمینی وجود داشته باشد، روح بچه ای که در سن 2 3 سالگی به علت بیماری فوت کرده هیچگاه مورد آزمایش قرار نگرفته است، و بدون هیچ مشکلی وارد بهشت شده حتی به صرف بیان شما در پایین ترین سطح بهشت. پس اگر به زندگیهای متوالی اعتقاد نداشته باشیم نمیتوانیم خداوند را عادل بدانیم.
صدیق;553757 نوشت:

ثالثا اگر به سن بلوغ رسید که نیکوکار شد چطور؟

خب به گفته خود شما وارد بهشت میشود با یه درجه مثلا بهتر از اون بچه 2 3 ساله که فوت کرده است، به نظر شما این عدالت است که حق زندگی و به قول شما سعادت بیشتر و وارد شدن به طبقات بالاتر بهشت را از این بچه 2 3 ساله گرفته ایم یا به نظر شما این عدالت است که آن فرد بالغ که نیکوکار شده احتمال گناه برایش وجود داشت و ممکن بود الان به جای بهشت به جهنم میرفت؟!
برایتان مثالی میزنم فکر کنید یک نفر 1 سال تمام تمام وقت خود را گذاشته و رتبه اول دانشگاه شریف شده است و یک نفر دیگر بدون هیچ آزمونی و کنکوری بیاید در همان دانشگاه درس بخواند به نظر شما دانشجویانی که قبول شده اند و حتی دانشجویانی که در کنکور مردود شده اند شاکی نمیشوند به چه دلیلی این دانشجو را وارد کرده اید؟!
پس به طور کلی باز میگویم اگر به زندگیهای متوالی نخواهیم ایمان بیاوریم به خیلی مشکلات از نظر عدالت خداوند میرسیم.

صدیق;553758 نوشت:
بعلاوه، عرض شد که این مسئله که ادعا شده، تناسخ اصطلاحی نیست، چون تناسخیان نیز معتقدند که روح بدون بدن نمیتواند زندگی کند. حال این روح در برزخ چه کار میکند؟ بدنی که قرار است این روح سرگردان برزخی وارد ان شود، خودش روح دارد یا ندارد؟ و سوالهایی از این دست.

جناب آقای صدیق این سوالاتی که شما میکنید جواب خیلی ساده ای دارد،1- مگه خداوند جسم دارد؟! 2- مگه ما نمیگوییم که روح ما قسمتی از روح خداوند است؟! فکر کنم سوالات شما به کل جواب داده شد؟!
چیزی که در این کتاب بیان شده جسم تنها یک ابزار است برای بالا بردن سطح روح، روح به طور کلی کامل است و هیچ نقصی ندارد و این جسم است که با بودن روح کامل میشود.

صدیق;553759 نوشت:
اولا: از اول قرار نیست که این فرد در کودکی از دنیا برود تا شما آنرا با عدالت خداوند پیوند بزنید. غالبا این انسانها هستند که با کارهای اختیاری خود زمینه مرگ این کودک را فراهم کرده اند.
ثانیا: پاسخ بخش انتهایی نیز در پستهای قبل آمد.

جناب آقای صدیق کارشناس محترم، مرگ و زندگی دست خداست در این هیچ شکی نیست مثلا در روایات آمده است کسی که خودکشی میکند جسم و روح او آنقدر در قبر میماند تا زمان مرگ او در این دنیا فرا رسد، پس جناب آقای صدیق ما نمیتوانیم برای اثبات یک فرضیه ، فرضیه یا قانون دیگری را نقض کنیم!!! در ثانی در اینجا اصلا بحث مرگ آن کودک 2 3 ساله توسط خدا یا به واسطه بنده خدا نیست و مرگ، مرگ است چه از اون طریق چه از این طریق در اینجا فقط صورت مسئله پاک میشود و در اصل به جوابی نمیرسد.

با سلام

محی الدین;553777 نوشت:
بنده از تراوشات ذهنی صحبت نکردم بلکه گفتم تکیه ایشان بر سخنان افراد هیپنوتیزم شده است لذا احاطه علمی بر وقایع درونی آن ندارند و نمی توانند بگویند واقعیت امر چیست و آیا میتوان بر ظاهر الفاظ این اخبار و اطلاعات تکیه کرد ؟ آیا می توان گفت که این افراد واقعا چند دوره زندگی در گذشته داشته اند یا این اطلاعات به نحوی دیگری است که اینطور بیان می شود؟ خلاصه اینکه هیپنوتیزور بر فضای روحی و واقعیتهای درونی هیپنوتیزم احاطه ای ندارد .

دوست عزیز هیچکس از عالم بعد از مرگ خود آگاهی ندارد و این قضیه محاسبات ریاضی یا از اینجور چیزا هم نیست که با حل شدن اون در آخر بفهمیم که اون دنیا چه خبره، ولی بحثی که اینجا مطرحه بحث اینه که دکتر نیوتن با استفاده از ابزاری به اسم هیپنوتیزم تونسته 67 نفر که در این دو کتاب اومده رو به حرف زدن درباره عالم ارواح یا برزخ وادار کنه، و این 67 نفر یچیز رو بگن اونم نه فقط یک جمله رو بلکه خیلی چیزهایی که دیده اند رو با جزئیات بیان کردن و تقریبا یه چیز رو بیان کردن و اینجا هستش که این مسئله میتونه ذهن انسان رو به خودش جلب کنه چرا که طبق قانون احتمالات یه همچین چیزی و همچین تراوشات مغزی در بین 67 نفر احتمالش خیلی خیلی کوچیکه و در حد یک اپسیلونه و اینه که آدم رو به کنجکاوی درباره اون بر میداره.

محی الدین;553777 نوشت:
و اما در مورد کارایی هیپنوتیزم ما حرفی نداریم . بله کارایی دارد اما کارایی داشتن یک چیز است و تفسیر از اطلاعات ارائه شده در آن چیز دیگر . مثلا کسی می تواند بگوید وقتی استاد کاراته شما شاگردش را هیپنوتیزم کرد یک صفحه فولادی در درون بدن او ایجاد شد که آن وضعیت را تحمل کرد یک نفر دیگر می تواند بگوید این ناشی از قدرت مضاعف بدن بعد از هیپنوتیزم است اما واقعیت چیست کسی نمی داند همه میدانند بدن اینطور میشود که تحمل چنان فشاری را پیدا می کند کسی نمی داند چطور ؟ در مورد اخبار و اطلاعات فرد هیپنوتیزم شده در حالت هیپنوتیزم هم همینطور است او اخباری ارائه می دهد اما کسی از چگونگی آن خبر ندارد و لازم به ذکر است که جریان خبر دادن از ادوار زندگی در گذشته در دنیای هیپنوتیزم یکبار مشکل آفرین شده که باعث تردید جدی نسبت به این مسائل شد
ظاهرا جریان این بوده که در مورد اطلاعات یک فرد هیپنوتیزم شده تحقیقاتی صورت میگیرد و مشخص میشود این ادعاها ( زندگی های قبلی ) درست نبوده و با انتشار نتایج تحقیقات خیلی سروصدا میشود . لذا شما خیلی زود این مسائل را باور نکنید . به نظر بنده این آقایان با وجود مهارت در بکارگیری آثار هیپنوتیزم از خود فضای روحی روانی و چگونگی آن بسیار کم اطلاعند

دوست گرامی در اینجا من فقط مثالی از تواناییهای هیپنوتیزم رو گفتم که این ابزار چه کارهایی رو میتواند بکند، و در اینجا و موضوع مورد بحث ما بحث گفتگو بین سوژه و دکتر نیوتنه نه حرکات جسمی، و در اینجا ما 67 نفر رو داریم که همه درباره یک موضوع به اسم برزخ دارن حرف میزنن و همه یه چیز رو میگن و اینه که کنجکاوی آدم رو به خودش جلب میکنه.

محی الدین;553777 نوشت:
و آخر اینکه ما نمی توانیم بپذیریم که بدن تنها یک مرکب برای روح باشد بلکه روح بعد متعالی جسم انسان است و قابلیت تعلق به بدن دیگری را ندارد و هرچند بازگشت روح به بدن سالم مانده یا یک بدن متناسب با آن روح به این دنیا را فی الجمله می توان پذیرفت ( همچنانکه از ظواهر روایات رجعت برمی آید ) اما بحث رفت و آمدهای مکرر برای تکامل را نمی توان پذیرفت
دیگر اینکه اگر قرار بر نتایج حقوقی باشد که شما دارید می گیرید باید جنایتکاران جهان را بجای عقوبت ، نوازش کرد

دوست گرامی اگر زندگیهای متوالی را نپذیریم نمیتوانیم به خیلی سوالات و بی عدالتیها که در این کره خاکی وجود دارد جواب بدهیم، مثلا تا به حال به این قضیه فکر کرده اید که چرا خداوند همه رو به یک نوع مورد آزمایش قرار نداده؟! مثلا یکی در ورق امتحانی یک نفر سئوالات مشتق و انتگراله در ورق دیگری جمع دو عدد ساده با همه، در اینجا مسئله عدالت پیش میاد که بدون زندگیهای متوالی به جوابی قانع کننده نمیرسه، حالا هر چقدر این مسئله رو کش بدیم. ولی با در نظر گرفتن زندگیهای متوالی میتونیم خیلی از مسائل که برامون جای سوال بوده رو به خوبی جواب بدیم.

[="RoyalBlue"]یادش بخیر
این کتاب رو زمانی که نوجوان بودم خوندم همراه با یک سری کتابای دیگه که اونا هم در مورد روح و دنیای بعد و قبل مرگ و ... .
همون زمانا با اینکه اطلاعاتم خیلی زیاد نبود ولی متوجه می شدم یه اشکالایی توی این کتابا هست.

البته همه مکالمات دوستان رو نخوندم اما باید بگم از همان زمان! هیچ وقت بحث هیپنوتیزم و آزمایشات به ظاهر علمی برای اثبات تناسخ را نتونستم باور کنم.
بخاطر اینکه متوجه شدم این طور آزمایشات به شکلی جهت دار و با پیش فرضهای مشخص انجام شدن و اصلا قابل اعتماد نیستند[/]

با سلام

shirinbanoo;553979 نوشت:

این کتاب رو زمانی که نوجوان بودم خوندم همراه با یک سری کتابای دیگه که اونا هم در مورد روح و دنیای بعد و قبل مرگ و ... .
همون زمانا با اینکه اطلاعاتم خیلی زیاد نبود ولی متوجه می شدم یه اشکالایی توی این کتابا هست.

البته همه مکالمات دوستان رو نخوندم اما باید بگم از همان زمان! هیچ وقت بحث هیپنوتیزم و آزمایشات به ظاهر علمی برای اثبات تناسخ را نتونستم باور کنم.
بخاطر اینکه متوجه شدم این طور آزمایشات به شکلی جهت دار و با پیش فرضهای مشخص انجام شدن و اصلا قابل اعتماد نیستند


shirinbanoo عزیز اینگونه کتابها و این کتاب نتیجه تحقیقات یک نفره که 40 سال عمر خودشو درباره این موضوع گذاشته و اگر براش جای سئوالی میموند نمیومد اونو کتاب کنه اونم بعد این همه مدت.
در ثانی من اصلا کاری به این کتاب ندارم، آیا شما میتونید بدون وجود زندگیهای متوالی عدالت خداوند رو برابر بدونید؟! اصلا فلسفه وجودی انسان رو تشریح کنید؟!
لطفا پرسشهایی رو که در پستهای قبلی شده رو با یک زندگی تحلیل کنید!

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;553932 نوشت:
با سلام

دوست عزیز هیچکس از عالم بعد از مرگ خود آگاهی ندارد و این قضیه محاسبات ریاضی یا از اینجور چیزا هم نیست که با حل شدن اون در آخر بفهمیم که اون دنیا چه خبره، ولی بحثی که اینجا مطرحه بحث اینه که دکتر نیوتن با استفاده از ابزاری به اسم هیپنوتیزم تونسته 67 نفر که در این دو کتاب اومده رو به حرف زدن درباره عالم ارواح یا برزخ وادار کنه، و این 67 نفر یچیز رو بگن اونم نه فقط یک جمله رو بلکه خیلی چیزهایی که دیده اند رو با جزئیات بیان کردن و تقریبا یه چیز رو بیان کردن و اینجا هستش که این مسئله میتونه ذهن انسان رو به خودش جلب کنه چرا که طبق قانون احتمالات یه همچین چیزی و همچین تراوشات مغزی در بین 67 نفر احتمالش خیلی خیلی کوچیکه و در حد یک اپسیلونه و اینه که آدم رو به کنجکاوی درباره اون بر میداره.

دوست گرامی در اینجا من فقط مثالی از تواناییهای هیپنوتیزم رو گفتم که این ابزار چه کارهایی رو میتواند بکند، و در اینجا و موضوع مورد بحث ما بحث گفتگو بین سوژه و دکتر نیوتنه نه حرکات جسمی، و در اینجا ما 67 نفر رو داریم که همه درباره یک موضوع به اسم برزخ دارن حرف میزنن و همه یه چیز رو میگن و اینه که کنجکاوی آدم رو به خودش جلب میکنه.

دوست گرامی اگر زندگیهای متوالی را نپذیریم نمیتوانیم به خیلی سوالات و بی عدالتیها که در این کره خاکی وجود دارد جواب بدهیم، مثلا تا به حال به این قضیه فکر کرده اید که چرا خداوند همه رو به یک نوع مورد آزمایش قرار نداده؟! مثلا یکی در ورق امتحانی یک نفر سئوالات مشتق و انتگراله در ورق دیگری جمع دو عدد ساده با همه، در اینجا مسئله عدالت پیش میاد که بدون زندگیهای متوالی به جوابی قانع کننده نمیرسه، حالا هر چقدر این مسئله رو کش بدیم. ولی با در نظر گرفتن زندگیهای متوالی میتونیم خیلی از مسائل که برامون جای سوال بوده رو به خوبی جواب بدیم.

سلام
ما قبول نداریم که از عالم پس از مرگ خبری نداریم
برای ما که مرجع دانایی اخبار دینی است زندگی پس از مرگ چیز مبهمی نیست . اخبار دینی در این خصوص بسیار است مگر اینکه بخواهیم اخبار افراد هیپنوتیزم شده را بر اخبار دینی ترجیح دهیم .
علاوه بر اخبار متون دینی اهل کشف و شهود و سفرهای روحی و معنوی داشته و داریم که مراحل خروج از روح را بلکه بالاتر از آن شهود عوالم بدون خروج از بدن را بارها و بارها تجربه کرده و ملکه وجودی شان شده است . و هم اینان بوده اند که خواسته اند مشهودات حق خود را با براهین فلسفی و عقلی در اختیار دیگران قرار دهند و مسائلی از قبیل تناسخ را رد کرده اند .
توجه داشته باشید که تکثر اخبار در مساله زندگی های متوالی مشکل فلسفی و دینی آنرا حل نمی کند . اگر قرار باشد ما با یکی به تفسیر دیگری دست بزنیم مطمئنا اخبار دینی مرجع تفسیر و تاویل اخبار هیپنوتیزم است نه بالعکس .
در اینجا چند اشکال مشخص بر این اخبار وارد است :
1- ادعای تناسخ که مخالف اخبار دینی و براهین فلسفی است
2- عدم احاطه هیپنوتیزور و بلکه هیپنوتیزم شونده بر فضای روحی است که پس از هیپنوتیزم بر فرد حاکم میشود
3- امکان وساطت موجودات دیگر در ارائه اخبار فضای هیپنوتیزم
4- عدم تحقیق در خصوص ادعاهای مطرح شده
5- اثبات غیر واقعی بودن برخی ادعاهای مطرح شده در خصوص زندگی های متوالی
بنده فکر میکنم با توجه به این اشکالات مهم اعتقاد به زندگی های متوالی بر اساس اخبار هیپنوتیزم تکیه بر توهم است
و اما مساله عدالت :
قبلا هم عرض کردم که زندگی های متوالی هم پاسخگوی عدالت نیست ضمن اینکه ما وقتی می توانیم بر عدالت یا بی عدالتی حوادث زندگی افراد حکم کنیم که از تمام اسباب و عوامل وقوع آنها و آثارشان مطلع باشیم در حالی که چنین نیست . مثلا در اخبار دینی آمده است که اثر رزق حرام در فرزندان آشکار میشود . خوب آیا وقتی برای یک فرد حادثه ای اتفاق می افتد آیا می پرسیم پدرش به او غذای حال داد یا نه ؟ یا گذشتگانش ظلمی کردند یا نه ؟ و امثال آن . ما با اندیشه محدود خود فکر می کنیم انسان یک موجود جدای از عالم است و همه چیزش از او در ارتباط با شخص اوست در حالیکه چنین نیست . هر انسانی جزئی رشد یافته از والدین خود است پس هر کسی ادامه سلسه ای طولانی با تاثیرات مختلف است و تنها خدا می داند که کدامیک از آثار گذشتگان در جای جای زندگی ما اثر می گذارد . و این تنها یک عامل بزرگ از عوامل موثر در زندگی و سرنوشت اوست . حال ببین انسان متصل به یک عالم بیکران چگونه است ؟ اندیشه کن
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;553932 نوشت:
با سلام

دوست عزیز هیچکس از عالم بعد از مرگ خود آگاهی ندارد و این قضیه محاسبات ریاضی یا از اینجور چیزا هم نیست که با حل شدن اون در آخر بفهمیم که اون دنیا چه خبره، ولی بحثی که اینجا مطرحه بحث اینه که دکتر نیوتن با استفاده از ابزاری به اسم هیپنوتیزم تونسته 67 نفر که در این دو کتاب اومده رو به حرف زدن درباره عالم ارواح یا برزخ وادار کنه، و این 67 نفر یچیز رو بگن اونم نه فقط یک جمله رو بلکه خیلی چیزهایی که دیده اند رو با جزئیات بیان کردن و تقریبا یه چیز رو بیان کردن و اینجا هستش که این مسئله میتونه ذهن انسان رو به خودش جلب کنه چرا که طبق قانون احتمالات یه همچین چیزی و همچین تراوشات مغزی در بین 67 نفر احتمالش خیلی خیلی کوچیکه و در حد یک اپسیلونه و اینه که آدم رو به کنجکاوی درباره اون بر میداره.

دوست گرامی در اینجا من فقط مثالی از تواناییهای هیپنوتیزم رو گفتم که این ابزار چه کارهایی رو میتواند بکند، و در اینجا و موضوع مورد بحث ما بحث گفتگو بین سوژه و دکتر نیوتنه نه حرکات جسمی، و در اینجا ما 67 نفر رو داریم که همه درباره یک موضوع به اسم برزخ دارن حرف میزنن و همه یه چیز رو میگن و اینه که کنجکاوی آدم رو به خودش جلب میکنه.

دوست گرامی اگر زندگیهای متوالی را نپذیریم نمیتوانیم به خیلی سوالات و بی عدالتیها که در این کره خاکی وجود دارد جواب بدهیم، مثلا تا به حال به این قضیه فکر کرده اید که چرا خداوند همه رو به یک نوع مورد آزمایش قرار نداده؟! مثلا یکی در ورق امتحانی یک نفر سئوالات مشتق و انتگراله در ورق دیگری جمع دو عدد ساده با همه، در اینجا مسئله عدالت پیش میاد که بدون زندگیهای متوالی به جوابی قانع کننده نمیرسه، حالا هر چقدر این مسئله رو کش بدیم. ولی با در نظر گرفتن زندگیهای متوالی میتونیم خیلی از مسائل که برامون جای سوال بوده رو به خوبی جواب بدیم.

سلام
ما قبول نداریم که از عالم پس از مرگ خبری نداریم
برای ما که مرجع دانایی اخبار دینی است زندگی پس از مرگ چیز مبهمی نیست . اخبار دینی در این خصوص بسیار است مگر اینکه بخواهیم اخبار افراد هیپنوتیزم شده را بر اخبار دینی ترجیح دهیم .
علاوه بر اخبار متون دینی اهل کشف و شهود و سفرهای روحی و معنوی داشته و داریم که مراحل خروج از روح را بلکه بالاتر از آن شهود عوالم بدون خروج از بدن را بارها و بارها تجربه کرده و ملکه وجودی شان شده است . و هم اینان بوده اند که خواسته اند مشهودات حق خود را با براهین فلسفی و عقلی در اختیار دیگران قرار دهند و مسائلی از قبیل تناسخ را رد کرده اند .
توجه داشته باشید که تکثر اخبار در مساله زندگی های متوالی مشکل فلسفی و دینی آنرا حل نمی کند . اگر قرار باشد ما با یکی به تفسیر دیگری دست بزنیم مطمئنا اخبار دینی مرجع تفسیر و تاویل اخبار هیپنوتیزم است نه بالعکس .
در اینجا چند اشکال مشخص بر این اخبار وارد است :
1- ادعای تناسخ که مخالف اخبار دینی و براهین فلسفی است
2- عدم احاطه هیپنوتیزور و بلکه هیپنوتیزم شونده بر فضای روحی است که پس از هیپنوتیزم بر فرد حاکم میشود
3- امکان وساطت موجودات دیگر در ارائه اخبار فضای هیپنوتیزم
4- عدم تحقیق در خصوص ادعاهای مطرح شده
5- اثبات غیر واقعی بودن برخی ادعاهای مطرح شده در خصوص زندگی های متوالی
بنده فکر میکنم با توجه به این اشکالات مهم اعتقاد به زندگی های متوالی بر اساس اخبار هیپنوتیزم تکیه بر توهم است
و اما مساله عدالت :
قبلا هم عرض کردم که زندگی های متوالی هم پاسخگوی عدالت نیست ضمن اینکه ما وقتی می توانیم بر عدالت یا بی عدالتی حوادث زندگی افراد حکم کنیم که از تمام اسباب و عوامل وقوع آنها و آثارشان مطلع باشیم در حالی که چنین نیست . مثلا در اخبار دینی آمده است که اثر رزق حرام در فرزندان آشکار میشود . خوب آیا وقتی برای یک فرد حادثه ای اتفاق می افتد آیا می پرسیم پدرش به او غذای حال داد یا نه ؟ یا گذشتگانش ظلمی کردند یا نه ؟ و امثال آن . ما با اندیشه محدود خود فکر می کنیم انسان یک موجود جدای از عالم است و همه چیزش از او در ارتباط با شخص اوست در حالیکه چنین نیست . هر انسانی جزئی رشد یافته از والدین خود است پس هر کسی ادامه سلسه ای طولانی با تاثیرات مختلف است و تنها خدا می داند که کدامیک از آثار گذشتگان در جای جای زندگی ما اثر می گذارد . و این تنها یک عامل بزرگ از عوامل موثر در زندگی و سرنوشت اوست . حال ببین انسان متصل به یک عالم بیکران چگونه است ؟ اندیشه کن
یا علیم[/]

با سلام

محی الدین;554152 نوشت:
ما قبول نداریم که از عالم پس از مرگ خبری نداریم
برای ما که مرجع دانایی اخبار دینی است زندگی پس از مرگ چیز مبهمی نیست . اخبار دینی در این خصوص بسیار است مگر اینکه بخواهیم اخبار افراد هیپنوتیزم شده را بر اخبار دینی ترجیح دهیم .
علاوه بر اخبار متون دینی اهل کشف و شهود و سفرهای روحی و معنوی داشته و داریم که مراحل خروج از روح را بلکه بالاتر از آن شهود عوالم بدون خروج از بدن را بارها و بارها تجربه کرده و ملکه وجودی شان شده است . و هم اینان بوده اند که خواسته اند مشهودات حق خود را با براهین فلسفی و عقلی در اختیار دیگران قرار دهند و مسائلی از قبیل تناسخ را رد کرده اند .
توجه داشته باشید که تکثر اخبار در مساله زندگی های متوالی مشکل فلسفی و دینی آنرا حل نمی کند . اگر قرار باشد ما با یکی به تفسیر دیگری دست بزنیم مطمئنا اخبار دینی مرجع تفسیر و تاویل اخبار هیپنوتیزم است نه بالعکس .

دوست گرامی تا حالا شده کسی بگه ماست من ترشه؟! مسلما نه، این انسانه که با عقل خودش باید به تحقیق مسائل از این قبیل بره و به واقعیتها برسه، نه به گفته یه عده بسنده کنه.
براتون مثالی میزنم
در احادیثی از پیامبر اومده
لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ إِبْطَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِئَ يَسْتَتِرُ بِهَا
كسى از شما موهاى سبيل و موهاى زير بغل و موى زير شكم خود را بلند نكند؛ چرا كه شيطان اين نقاط را پناهگاه خود قرار داده، و زير موها پنهان مى شود.(علل الشرایع ج 2 ، ص 519 {شبیه این حدیث در وسایل الشیعه ج 2 ، ص 115 ، ح 1655 })



لا تُبَيَّتُوا القُمامَةَ فى بُيوتِكُم وَ اَخرِجوها نَهارا، فَاِنَّها مَقعَدُ الشَّيطانِ؛
زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد، زيرا زباله نشيمنگاه شيطان است.
(من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 5، ح 4968 - امالی(صدوق) ص 423)
خب دوست گرامی من اینجا شیطان را پیدا کردم، شیطان همان میکروب و ویروسها هستند، پس فقط نظافت را راعایت کنید دیگه شیطان کاریتون نداره.
آیا به نظر شما این گفته من با عقل شما جور در میآید؟!!!!!
آخه برادر من این مطالب مال 1400 سال پیشه اون موقع اعراب عقل توی سرشون نبود دخترای خودشونو زنده زنده چال میکردن، اون موقع اگر پیغمبر بهشون وعده بهشت و حوری بهشتی و این چیزا رو نمیداد اونا اسلام نمیاوردن، اینا واقعیتهای زندگیه با پیشرفت علم دیگه اینگونه مطالب دیگه جایی نداره، با عقل جور نیست،




محی الدین;554152 نوشت:
قبلا هم عرض کردم که زندگی های متوالی هم پاسخگوی عدالت نیست ضمن اینکه ما وقتی می توانیم بر عدالت یا بی عدالتی حوادث زندگی افراد حکم کنیم که از تمام اسباب و عوامل وقوع آنها و آثارشان مطلع باشیم در حالی که چنین نیست . مثلا در اخبار دینی آمده است که اثر رزق حرام در فرزندان آشکار میشود . خوب آیا وقتی برای یک فرد حادثه ای اتفاق می افتد آیا می پرسیم پدرش به او غذای حال داد یا نه ؟ یا گذشتگانش ظلمی کردند یا نه ؟

دوست گرامی اصلا پدر و مادر اون بچه حرام دادن به بچه، اینجا یک عمر تباهی اون بچه زیر سئواله، دلیلش چیه؟! اون بچه که گناهی نداشته؟! در اینجاست که عدالت به میان میاد دین اومده درباره یک انسان کامل و سالم توضیح داده نه یک انسان مثلا معلول، زمانی میتونی درباره این موضوع بحث کنی که خودت طعم معلولیت رو چشیده باشی، طعم محدودیت رو کشیده باشی، اون موقع اگر به اینچیزا شک نکردی درسته که امکانش کمه،
ما زمانی میتوانیم بگوییم خداوند عادل هستش که تمام انسانها یکجور باشن همه مساوی باشن از نظر مغزی ، جسمی ، دارایی و ... اون موقع آزمونی که گرفته میشه استاندارد هستش و جای سئوال و حرف و حدیثی پیش نمیاد.

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;554229 نوشت:
با سلام

دوست گرامی تا حالا شده کسی بگه ماست من ترشه؟! مسلما نه، این انسانه که با عقل خودش باید به تحقیق مسائل از این قبیل بره و به واقعیتها برسه، نه به گفته یه عده بسنده کنه.
براتون مثالی میزنم
در احادیثی از پیامبر اومده
لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ إِبْطَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِئَ يَسْتَتِرُ بِهَا
كسى از شما موهاى سبيل و موهاى زير بغل و موى زير شكم خود را بلند نكند؛ چرا كه شيطان اين نقاط را پناهگاه خود قرار داده، و زير موها پنهان مى شود.(علل الشرایع ج 2 ، ص 519 {شبیه این حدیث در وسایل الشیعه ج 2 ، ص 115 ، ح 1655 })



لا تُبَيَّتُوا القُمامَةَ فى بُيوتِكُم وَ اَخرِجوها نَهارا، فَاِنَّها مَقعَدُ الشَّيطانِ؛
زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد، زيرا زباله نشيمنگاه شيطان است.
(من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 5، ح 4968 - امالی(صدوق) ص 423)
خب دوست گرامی من اینجا شیطان را پیدا کردم، شیطان همان میکروب و ویروسها هستند، پس فقط نظافت را راعایت کنید دیگه شیطان کاریتون نداره.
آیا به نظر شما این گفته من با عقل شما جور در میآید؟!!!!!
آخه برادر من این مطالب مال 1400 سال پیشه اون موقع اعراب عقل توی سرشون نبود دخترای خودشونو زنده زنده چال میکردن، اون موقع اگر پیغمبر بهشون وعده بهشت و حوری بهشتی و این چیزا رو نمیداد اونا اسلام نمیاوردن، اینا واقعیتهای زندگیه با پیشرفت علم دیگه اینگونه مطالب دیگه جایی نداره، با عقل جور نیست،



دوست گرامی اصلا پدر و مادر اون بچه حرام دادن به بچه، اینجا یک عمر تباهی اون بچه زیر سئواله، دلیلش چیه؟! اون بچه که گناهی نداشته؟! در اینجاست که عدالت به میان میاد دین اومده درباره یک انسان کامل و سالم توضیح داده نه یک انسان مثلا معلول، زمانی میتونی درباره این موضوع بحث کنی که خودت طعم معلولیت رو چشیده باشی، طعم محدودیت رو کشیده باشی، اون موقع اگر به اینچیزا شک نکردی درسته که امکانش کمه،
ما زمانی میتوانیم بگوییم خداوند عادل هستش که تمام انسانها یکجور باشن همه مساوی باشن از نظر مغزی ، جسمی ، دارایی و ... اون موقع آزمونی که گرفته میشه استاندارد هستش و جای سئوال و حرف و حدیثی پیش نمیاد.


سلام
آیا با پیشرفت علم معلوم شده میکروبی در شارب و ... نیست ؟ آیا بکارگیری لفظ خاص برای یک واقعیت بیرونی اونو از اعتبار میندازه ؟ و آخر اینکه گفته های افراد هیپنوتیزم شده چه ربطی به پیشرفت علم داره ؟ یعنی حرفای اونا تابع پیشرفت علمه ؟ خوب الگر اینطوره که باید بگیم اصلا حقیقتی وجود نداره چون صد سال دیگه اطلاع از عوالم دیگر جور دیگری خواهد بود ؟ این یعنی اینکه عالم معنا واقعیت ثابتی نداره و تابع پیشرفت فکری ماست ؟
خیر چنین نیست . این سخن کاملا غیر منطقیه و دلیلی برای اثباتش وجود نداره .
و اما بیانات دینی
درسته که این بیانات اغلب مطابق فهم عرف آن زمان بوده اما نه اینطور که واقعیتها را پنهان کند .
خوبه که شما رو ارجاع بدم به یک تجربه امروزین معروف که تفسیر متفاوتی از زندگی های متوالی داره . کتابی بنام در آغوش نور نوشته بتی جین ایدی که یک تجربه عمیق نزدیک به مرگ داشته . ایشون زندگی های متوالی رو در کتاب خودش رد میکنه و میگه این تصور ناشی از ثبت خاطرات گذشتگان در اطلاعات وراثتی ماست . احتمالی که بنده هم مطرح کردم .
خودتون میتونید کتابشونو مطالعه کنید .

و اما در بحث عدالت
تفسیر ما از عدالت تفسیر گنگ و بی بهره از اطلاعات لازمه . تا می خواهیم از عدالت سخن بگیم میگیم فلانی چه گناهی داشته که چنین و چنان . حالا شما بفرما اگه کسی در منطقه سوزان کویر زندگی کنه این نتیجه گناهشه ؟ یا اگر کسی از پدری فقیر متولد بشه الزاما چیز بدیه و نشانه گناهی در اوست ؟
اینها تخمینهای ماست که نشان از بی اطلاعی ما از معیارها و اهداف و اسباب امور است .
فکر میکنم اگر کتاب معرفی شده رو فرصت کنید بخونید حرفهای خوبی توش هست
موفق باشید
یا علیم[/]

با سلام

محی الدین;554290 نوشت:
آیا با پیشرفت علم معلوم شده میکروبی در شارب و ... نیست ؟ آیا بکارگیری لفظ خاص برای یک واقعیت بیرونی اونو از اعتبار میندازه ؟ و آخر اینکه گفته های افراد هیپنوتیزم شده چه ربطی به پیشرفت علم داره ؟ یعنی حرفای اونا تابع پیشرفت علمه ؟ خوب الگر اینطوره که باید بگیم اصلا حقیقتی وجود نداره چون صد سال دیگه اطلاع از عوالم دیگر جور دیگری خواهد بود ؟ این یعنی اینکه عالم معنا واقعیت ثابتی نداره و تابع پیشرفت فکری ماست ؟

دوست عزیز در اینگونه از احادیث منظور حدیث درسته ولی سئوالی که وجود داره اینه که پیغمبر از هر کسی آگاه تر بوده نسبت به حداقل شناخت شیطان و ماهیت شیطان، پس چرا از لفظ شیطان در اینجا استفاده کرده چرا نگفته باعث بیماری میشه؟!!!!! من جواب این قضیه رو اینگونه برداشت میکنم چون اعراب اون موقع توان پذیرش اینگونه وقایع رو نداشتن و باید از یه چیزی میترسوندنشون تا از کارهای اشتباهشون دست بکشن، پس یه چیزی درست کردن به اسم ابلیس یا شیطان و در جواب کارهای خوب قول بهشت و برای کارهای بد قول جهنم رو دادن، ولی الان قضیه فرق کرده مردم آگاه تر شدن خیلیا فهمیدن که کار خوب کردن خیلی شیرینتر از گناه و کار بد کردنه، با مهربونی و کنترل نفس خودش میتونه روز به روز به اصل خودش نزدیکتر بشه، که لذتی که در رسیدن به خدا هست با لذتای دنیوی اصلا قابل قیاس نیست، در ثانی با اعتقاد به زندگیهای متوالیه که ما میتونیم به عدالت خدا در جهان به درستی پاسخ بدیم، بهتون گفتم تا برگه امتحانی همه یکی نباشه اون امتحان درست نیست نمیشه از یکی مثلا امتحان ریاضی گرفت از یکی امتحان فیزیک، این غلطه این عدالت نیست. براتون مثال یک کودک 2 ساله که به علت بیماری فوت کرده رو زدم این بچه بدون امتحان وارد بهشت شده، ایا بدون زندگیهای متوالی میشه جوابی به این سوال داد که روح این بچه اصلا امتحانی نداده چطوری با چه عدالتی وارد بهشت شده؟!

محی الدین;554290 نوشت:
درسته که این بیانات اغلب مطابق فهم عرف آن زمان بوده اما نه اینطور که واقعیتها را پنهان کند .
خوبه که شما رو ارجاع بدم به یک تجربه امروزین معروف که تفسیر متفاوتی از زندگی های متوالی داره . کتابی بنام در آغوش نور نوشته بتی جین ایدی که یک تجربه عمیق نزدیک به مرگ داشته . ایشون زندگی های متوالی رو در کتاب خودش رد میکنه و میگه این تصور ناشی از ثبت خاطرات گذشتگان در اطلاعات وراثتی ماست . احتمالی که بنده هم مطرح کردم .
خودتون میتونید کتابشونو مطالعه کنید .

دوست گرامی این کتاب رو نخندم ولی کتاب دیگه ای مثل این کتاب رو خوندم، و مسئله ابطال تناسخ رو بحث کرده
در مورد این موضوع باید بگم که بعضیها اعتقاد دارند که انسان به محض مردن روح اونا بالافاصله وارد جسم دیگه ای میشه که به این دقیقا همان تناسخ گفته میشه که از این کتاب هم درباره این موضوع مورد بررسی قرار گرفته، در مورد به ارث بردن باید بگم که همچین چیزی با عقل جور در نمیاد ولی اگر تازه باز این موضوع رو بگیم که درسته و تمام این خاطرات از زندگیهای قبلی باعثش ارث هستش، باز این مسئله در مورد کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن صدق نمیکنه، حالا چطور در مورد این کتاب و بیان سوژه ها عالمی به اسم عالم برزخ وجود داره که این سوژه ها از عالم بعد مرگ خبر دادن و در واقع جزئیات برزخ رو تشریح کردن، و بحث زیادی در مورد زندگیهای زمینی نیست، اگر ما قضیه ارث رو بپذیریم باز نمیتونیم درباره عالم برزخ نظر ندیم چون عالم برزخ یه مرحله بالاتر از کره خاکیه، و ارث و وراثت و خاطرات گذشتگان در ذهنمون از زندگی زمینی اونا خبر میده نه از عالم برزخ.

محی الدین;554290 نوشت:
اگه کسی در منطقه سوزان کویر زندگی کنه این نتیجه گناهشه ؟ یا اگر کسی از پدری فقیر متولد بشه الزاما چیز بدیه و نشانه گناهی در اوست ؟

نه دوست گرامی نمیدونم این کتاب رو خوندید یا نخوندید هر نوع کمبود در انسان از معلولیت گرفته تا چیزهای دیگه چیزی که از زبان سوژه های این کتاب بیان شده، حتما نتیجه گناه های قبلی خودش نیست بلکه یک نوع آزمایش الهیه، یعنی مثلا یک نفر زیباست این نشانه روح سطح بالا نیست اصلا بلکه این جسمی که در حال حاظر زیبا هستش در واقع برای مثل امتحان متانته که در برزخ بهش آموزش داده شده و برای امتحان به زمین اومده تا به اصطلاح این واحد درسی رو پاس بکنه، و در نهایت با بالا رفتن سطح روح انسان میتونه به ذات اقدس الهی برسه با قبول شدن در این امتحانات حالا در این موقع ممکنه یک روح با استعداد باشه و چندتا امتحان رو با هم بتونه در یک زندگی زمینی بگذرونه و سر بلند باشه.

reza;554025 نوشت:
با سلام

shirinbanoo عزیز اینگونه کتابها و این کتاب نتیجه تحقیقات یک نفره که 40 سال عمر خودشو درباره این موضوع گذاشته و اگر براش جای سئوالی میموند نمیومد اونو کتاب کنه اونم بعد این همه مدت.
در ثانی من اصلا کاری به این کتاب ندارم، آیا شما میتونید بدون وجود زندگیهای متوالی عدالت خداوند رو برابر بدونید؟! اصلا فلسفه وجودی انسان رو تشریح کنید؟!
لطفا پرسشهایی رو که در پستهای قبلی شده رو با یک زندگی تحلیل کنید!

میخوام بدونم شما در مورد تناسخ چقدر می دونید؟ اینکه چیه؟ چطور اتفاق میفته و ملزوماتش چیه؟ و اینکه چرا میگن باعث میشه عدالت اجرا بشه؟

خیلی خلاصه در مورد تناسخ بگم: منظور از تناسخ اینه که ارواح (که طبق این نظر همه انسانی هستن ولو در جسم حیوانات) بعد از مرگ از بین نمیرن بلکه از جسمی به جسم دیگری انتقال پیدا می کنند بر اساس اعمالی که در جسم قبلی خود انجام داده اند!

حالا لوازمش چیه؟ خوب خیلی چیزا!
اول اینکه حتی حیوانات را دارای شعور انسانی بدانیم و ضامن اعمالشان! (مثلا یک حیوان وقتی به حیوان یا انسانی حمله می کنه با قصد و نیت انجام داده و میشه محاکمه و اعدامش کرد! )

دوم اینکه جامعه «باید» دقت کنید «باید» دارای رتبه بندی و طبقات مختلف باشه و دارای به قول بعضیها درجه بندی (مثلا به طور کلی مرد ، انسان درجه اول است و مقام بالاتری دارد. [منظور مقام معنوی نیست؛ بلکه صرفا چون مرده ولو قاتل و جانی باشه از زن ولو پاک و با ایمان و سالم باشه ؛ بهتر و برتره!)
اگر کسی در طبقه اجتماعی پایین زندگی می کنه پس حق نداره ولو هر قدر تلاش کنه از امتیازات طبقه بالاتر اجتماع بهره مند بشه! چرا؟ چون توی زندگی قبلیش آدم (یا حیوان) خوبی نبوده پس لیاقت نداره از این امتیازات استفاده کنه!
اگر کسی در طبقه بالای اجتماع قرار داره پس حق داره با طبقه پایینش هر طور خواست رفتار کنه! چرا؟! چون اونا دارن جزای بدیهاشون توی زندگی قبلیشون رو می دن پس اصلا هر چی بیشتر زجر بکشن بهتره! چون بیشتر پاک میشن از گناه زندگی قبلیشون و بعد از مرگشون (و نه در طول زندگی!) میتونن به طبقه بالاتر اجتماع نزول اجلال کنند!

سوم اینکه ارواح همواره در بین اجسام مختلف سرگردان هستن و مرتب زندگی و مرگهای مختلف را می چشند تا اینکه به مرتبه ای از کمال برسن که به (اصطلاح اونا را فراموش کردم اما خودم بهش میگم «کمال مطلق»! ) برسن و از این چرخه خارج بشن! حالا وقتی از چرخه تناسخ خارج شدن چه اتفاقی براشون میفته؟!!! احتمالا جزئی از روح مطلق جهانی! حالا این روح مطلق جهانی چیه و چکار می کنه و چه نقشی داره؟! عملا هیچ!

چهارم اینکه هر نقص و عیب و هر مشکلی در هر شخص و زندگی هر فردی بود یعنی باعث و بانیش خودشه! یعنی چی؟ چه اشکالی داره؟! اشکالش اینجاست که این باعث جبر میشه! و بی توجهی و بی اعتنای به دیگران.
یعنی چی؟
یعنی خوب میخواست توی زندگی قبلیش آدم (شاید هم حیوان) خوبی باشه تا الان دچار نقص و مشکلاتی مثل فقر و ... نباشه! حالا که داره عذاب گناه زندگی قبلیشو می کشه پس خود انسانها هیچ نقشی در زندگیشون ندارن و تلاش برای بهبودش بیهوده است!

اینکه گفتید طبق نظرات قبلی بگم! ببخشید 9 صفحه مطلبه و هر پستی هم کلی طولانی واقعا حوصله ام نمیگیره همشون رو بخونم. هر چند مطلب من هم طولانی شد!

با سلام

shirinbanoo;554463 نوشت:
خیلی خلاصه در مورد تناسخ بگم: منظور از تناسخ اینه که ارواح (که طبق این نظر همه انسانی هستن ولو در جسم حیوانات) بعد از مرگ از بین نمیرن بلکه از جسمی به جسم دیگری انتقال پیدا می کنند بر اساس اعمالی که در جسم قبلی خود انجام داده اند!

دوست گرامی در مورد تناسخ چیزی که کارشناس محترم جناب آقای صدیق فرمودند زمانی رخ میده که روح به محض مرگ جسم وارد یک جسم دیگه بشه، خب در اینجا با بودن برزخ چیزی به عنوان تناسخ وجود نداره بلکه منظور شما زندگیهای متوالیه نه تناسخ.

shirinbanoo;554463 نوشت:
حالا لوازمش چیه؟ خوب خیلی چیزا!
اول اینکه حتی حیوانات را دارای شعور انسانی بدانیم و ضامن اعمالشان! (مثلا یک حیوان وقتی به حیوان یا انسانی حمله می کنه با قصد و نیت انجام داده و میشه محاکمه و اعدامش کرد! )

من تعجب میکنم شما که گفته بودید این کتاب رو مطالعه کردید! بعد چطور همچین سئوالی پرسیدید!
در مورد روح انسان با روز حیوانات و گیاهان فرق میکنه چرا چون روح انسان بر گرفته از ذات اقدس الهیه و یکی از دلایل این که انسان اشرف مخلوقاته همینه، و همواره مورد آزمایش قرار میگیره، پس همچین چیزی نیست که بعد از مرگ روح انسان وارد جسم حیوانات یا گیاهان بشه بلکه، ورود یک روح به یک جسم اصلا نیاز نیست مگر برای امتحان الهی و آموزه هایی که به روح در عالم برزخ آموخته شده.

shirinbanoo;554463 نوشت:
دوم اینکه جامعه «باید» دقت کنید «باید» دارای رتبه بندی و طبقات مختلف باشه و دارای به قول بعضیها درجه بندی (مثلا به طور کلی مرد ، انسان درجه اول است و مقام بالاتری دارد. [منظور مقام معنوی نیست؛ بلکه صرفا چون مرده ولو قاتل و جانی باشه از زن ولو پاک و با ایمان و سالم باشه ؛ بهتر و برتره!)
اگر کسی در طبقه اجتماعی پایین زندگی می کنه پس حق نداره ولو هر قدر تلاش کنه از امتیازات طبقه بالاتر اجتماع بهره مند بشه! چرا؟ چون توی زندگی قبلیش آدم (یا حیوان) خوبی نبوده پس لیاقت نداره از این امتیازات استفاده کنه!
اگر کسی در طبقه بالای اجتماع قرار داره پس حق داره با طبقه پایینش هر طور خواست رفتار کنه! چرا؟! چون اونا دارن جزای بدیهاشون توی زندگی قبلیشون رو می دن پس اصلا هر چی بیشتر زجر بکشن بهتره! چون بیشتر پاک میشن از گناه زندگی قبلیشون و بعد از مرگشون (و نه در طول زندگی!) میتونن به طبقه بالاتر اجتماع نزول اجلال کنند!

خب اینجا که دیگه متوجه شدم که کتاب رو اصلا نخوندید،
اصل این کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن از زبان سوژه ها اینه که روح انسان همواره در زندگیهای زمینی مورد آزمایش قرار میگیره با بتونه آموزه هایی که در عالم برزخ اموخته رو در این کره خاکی امتحان بده و با این کار سطح روحی خودش رو بالاتر و بالاتر ببره تا در نهایت دوباره به ذات اقدس الهی بپیونده، و در خود عالم برزخ از نظر سوژه های این کتاب بیان شده که برزخ دارای طبقات یا به عبارتی قسمت های مختلفی هستش و روحها بر اساس سطح روحی خودشون در قسمتهای مختلف طبقه بندی میشن.

shirinbanoo;554463 نوشت:
اگر کسی در طبقه بالای اجتماع قرار داره پس حق داره با طبقه پایینش هر طور خواست رفتار کنه! چرا؟! چون اونا دارن جزای بدیهاشون توی زندگی قبلیشون رو می دن پس اصلا هر چی بیشتر زجر بکشن بهتره! چون بیشتر پاک میشن از گناه زندگی قبلیشون و بعد از مرگشون (و نه در طول زندگی!) میتونن به طبقه بالاتر اجتماع نزول اجلال کنند!

دوست گرامی منظور شما از طبقه بالا در اجتماع یعنی چی؟!!! منظور زندگی زمینی رو میگید، اگر منظور شما در زندگیهای زمینی هستش باید گفت هر کی داره آزمون خودشو پس میده با کسه دیگه کاری نداره اگر به بیراه بره دودش تو چشم خودشه، خودش نسبت به روحهای دیگه عقب میفته، در ضمن چیزی که در کتاب اومده اینه که روح خودش جسم خودشو انتخاب میکنه بر اساس آزمونی که داره، یا کار خطایی که انجام داده،

shirinbanoo;554463 نوشت:
سوم اینکه ارواح همواره در بین اجسام مختلف سرگردان هستن و مرتب زندگی و مرگهای مختلف را می چشند تا اینکه به مرتبه ای از کمال برسن که به (اصطلاح اونا را فراموش کردم اما خودم بهش میگم «کمال مطلق»! ) برسن و از این چرخه خارج بشن! حالا وقتی از چرخه تناسخ خارج شدن چه اتفاقی براشون میفته؟!!! احتمالا جزئی از روح مطلق جهانی! حالا این روح مطلق جهانی چیه و چکار می کنه و چه نقشی داره؟! عملا هیچ!

دوست عزیز من تا حدودی متوجه شدم که شما انتظاری که از آزمون الهی دارید و بهشت و جهنم دارید کاملا جسمانیه، هیچکس بدش نمیاد مثلا به جایگاه پیامبر اسلام برسه، تا اینقدر به خداوند نزدیک بشه، هیچ لذتی بالاتر از رسیدن به ذات اقدس الهی نیست. و چیزی که در کتاب اومده اینه که روح بعد از اینکه به مقام استادی (که البته اینجا کلمات استاد و معلم ارشد و... رو دکتر نیوتن بر اساس گفته های سوژه ها خودش طبقه بندی کرده و از زبان خود سوژه ها به نام قدیمیها یاد شده) رسید دیگه احتیاجی به اومدن به کره خاکی رو ندارن و اگر هم بیان برای ماموریتی از جانب خداست، به طور مثال پیامبرانی که برای هدایت انسانها اومدن و...

shirinbanoo;554463 نوشت:
چهارم اینکه هر نقص و عیب و هر مشکلی در هر شخص و زندگی هر فردی بود یعنی باعث و بانیش خودشه! یعنی چی؟ چه اشکالی داره؟! اشکالش اینجاست که این باعث جبر میشه! و بی توجهی و بی اعتنای به دیگران.
یعنی چی؟
یعنی خوب میخواست توی زندگی قبلیش آدم (شاید هم حیوان) خوبی باشه تا الان دچار نقص و مشکلاتی مثل فقر و ... نباشه! حالا که داره عذاب گناه زندگی قبلیشو می کشه پس خود انسانها هیچ نقشی در زندگیشون ندارن و تلاش برای بهبودش بیهوده است!

اتفاقا نه در پستهای قبلی اینو کامل توضیح دادم که این که مثلا کسی معلوله دلیلی بر اشتباهات قبلیش نیست که مثا داره مجازات میشه، بلکه این جسم خودش انتخاب کرده شاید برای بالا بردن نوعی آزمون مثلا آزمون صبوری، بردباری و...، پس هر کس رو که دیدیم که مثلا زشته دلیل بر اعمال بدش در زندگیهای قبلیش نیست و به نوعی آزمونه براش،
به هر حال دوست گرامی به شما پیشنهاد میکنم این کتاب رو بار دیگه مطالعه کنید، من خودم تا حالا 3 باره این کتاب رو خوندم به هر حال چیزی رو از دست نمیدید.
موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

reza;554349 نوشت:
با سلام

دوست عزیز در اینگونه از احادیث منظور حدیث درسته ولی سئوالی که وجود داره اینه که پیغمبر از هر کسی آگاه تر بوده نسبت به حداقل شناخت شیطان و ماهیت شیطان، پس چرا از لفظ شیطان در اینجا استفاده کرده چرا نگفته باعث بیماری میشه؟!!!!! من جواب این قضیه رو اینگونه برداشت میکنم چون اعراب اون موقع توان پذیرش اینگونه وقایع رو نداشتن و باید از یه چیزی میترسوندنشون تا از کارهای اشتباهشون دست بکشن، پس یه چیزی درست کردن به اسم ابلیس یا شیطان و در جواب کارهای خوب قول بهشت و برای کارهای بد قول جهنم رو دادن، ولی الان قضیه فرق کرده مردم آگاه تر شدن خیلیا فهمیدن که کار خوب کردن خیلی شیرینتر از گناه و کار بد کردنه، با مهربونی و کنترل نفس خودش میتونه روز به روز به اصل خودش نزدیکتر بشه، که لذتی که در رسیدن به خدا هست با لذتای دنیوی اصلا قابل قیاس نیست، در ثانی با اعتقاد به زندگیهای متوالیه که ما میتونیم به عدالت خدا در جهان به درستی پاسخ بدیم، بهتون گفتم تا برگه امتحانی همه یکی نباشه اون امتحان درست نیست نمیشه از یکی مثلا امتحان ریاضی گرفت از یکی امتحان فیزیک، این غلطه این عدالت نیست. براتون مثال یک کودک 2 ساله که به علت بیماری فوت کرده رو زدم این بچه بدون امتحان وارد بهشت شده، ایا بدون زندگیهای متوالی میشه جوابی به این سوال داد که روح این بچه اصلا امتحانی نداده چطوری با چه عدالتی وارد بهشت شده؟!

دوست گرامی این کتاب رو نخندم ولی کتاب دیگه ای مثل این کتاب رو خوندم، و مسئله ابطال تناسخ رو بحث کرده
در مورد این موضوع باید بگم که بعضیها اعتقاد دارند که انسان به محض مردن روح اونا بالافاصله وارد جسم دیگه ای میشه که به این دقیقا همان تناسخ گفته میشه که از این کتاب هم درباره این موضوع مورد بررسی قرار گرفته، در مورد به ارث بردن باید بگم که همچین چیزی با عقل جور در نمیاد ولی اگر تازه باز این موضوع رو بگیم که درسته و تمام این خاطرات از زندگیهای قبلی باعثش ارث هستش، باز این مسئله در مورد کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن صدق نمیکنه، حالا چطور در مورد این کتاب و بیان سوژه ها عالمی به اسم عالم برزخ وجود داره که این سوژه ها از عالم بعد مرگ خبر دادن و در واقع جزئیات برزخ رو تشریح کردن، و بحث زیادی در مورد زندگیهای زمینی نیست، اگر ما قضیه ارث رو بپذیریم باز نمیتونیم درباره عالم برزخ نظر ندیم چون عالم برزخ یه مرحله بالاتر از کره خاکیه، و ارث و وراثت و خاطرات گذشتگان در ذهنمون از زندگی زمینی اونا خبر میده نه از عالم برزخ.

نه دوست گرامی نمیدونم این کتاب رو خوندید یا نخوندید هر نوع کمبود در انسان از معلولیت گرفته تا چیزهای دیگه چیزی که از زبان سوژه های این کتاب بیان شده، حتما نتیجه گناه های قبلی خودش نیست بلکه یک نوع آزمایش الهیه، یعنی مثلا یک نفر زیباست این نشانه روح سطح بالا نیست اصلا بلکه این جسمی که در حال حاظر زیبا هستش در واقع برای مثل امتحان متانته که در برزخ بهش آموزش داده شده و برای امتحان به زمین اومده تا به اصطلاح این واحد درسی رو پاس بکنه، و در نهایت با بالا رفتن سطح روح انسان میتونه به ذات اقدس الهی برسه با قبول شدن در این امتحانات حالا در این موقع ممکنه یک روح با استعداد باشه و چندتا امتحان رو با هم بتونه در یک زندگی زمینی بگذرونه و سر بلند باشه.


سلام
اصلا چنین نیست که اصطلاحات دینی برای ترسوندن و تشویق صرف باشه و واقعیتی در متن هستی نداشته باشه . بلکه دین قویترین مرجع در فهم حقایقه . چه اینکه کلام و تعلیم الهیه و مبتنی براحاطه علمی حق تعالی بر حقایق هستی و برای همه انسانها در همه ادوار نازل شده . بله بیانش ساده است اما معیارهای فهمش هم وجود داره و بی ضابطه نیست .
این درحالیستکه عقلا و علما دلیلی بر حجیت هیپنوتیزم و اطلاعاتی که از او گرفته میشه وجود نداره و هر مبنایی هم میتونه داشته باشه از دخالت موجودات خاص در جریان خبر دهی تا اطلاع از حوادث گذشتگان خود فرد که در نوعی اتحاد روحی با آنها روح آنها را خود می پندارد وووو
اما بحث عدالت هم دوباره عرض میکنم حداقل شما معیار اونو مشخص کنید تا معلوم بشه مشکل کجاست ؟ شما میگید برای برقراری عدالت باید امتحان یکسان باشه . خوب آیا میشه از انسانهای متفاوت امتحانات یکسان گرفت ؟ این عدالته ؟ اگر امتحان یکسان ضروری باشه آیا یکسان شدن انسانها ضروری نخواهد بود ؟ آ یکسان شدن انسانها در این شرایط کاملا متفاوت و مختلف مفهومی داره ؟
بهتره برای حل ساده مشکل عدالت که خودمون هم معیارهاشو درست نمیدونیم پایه های عقیده صحیح دینی رو خراب نکنیم . قرآن کریم در مورد عدم بازگشت افراد به این دنیا و تکرار زندگی بیان روشنی داره قرآن می فرماید :
تا اینکه مرگ یکی از آنها فرا می رسد می گوید خدایا مرا برگردان تا اینکه اعمال صالحی که ترک کردم انجام دهم هرگز چنین نیست این سخنی است که او میگوید ( و برگشتی در کار نیست )
و برای آنان برزخی است تا برانگیخته شوند
انسانها با استعدادهای مختلف و توانمندیهای متفاوت در این عالم آفریده میشوند و به حسب همین استعدادها و توانمندیها مورد آزمون قرارمی گیرند تا تعالی یابند و این مسیر در برزخ ادامه میابد تا اینکه هرکس به نتیجه سعی و عملش برسد

و اما در بحث تناسخ و زندگیهای متوالی
همانطور که خودتان بحث کرده اید مسائل حول و حوش این موضوع به حسب اطلاعات موجود از منابع مختلف امروزین با ابهام روبروست و تمام حرف بنده هم همین است که این مساله قابل بحث است نه قابل اعتقاد . آنچه قابل اعتقاد است بیانات دینی است که هم مخبر در آن مورد اعتماد است هم خبر .
اما اشکالی که در بحث وراثت کرده اید
به نظر بنده وراثت اخبار و اطلاعات گذشتگان هرچند مربوط به حیات زمینی است اما همین اطلاعات برای ایجاد ارتباط روح فرد هیپنوتیزم شده با روح آنها کافی است و به نظر می رسد در نوعی اتحاد با آنها ایشان را خود می پندارد و از زبان آنها از وقایع زندگی بعد مرگ خبر می دهد .

و اما بحث امتحانات تعیین شده از قبل
بله ما برای روح انسان یک سابقه در عوالم قبلی قائلیم که ماهیت علمی داره و نه عینی ولی اینکه هر روحی باید تمام امتحانات رو در ادوار مختلف بگذرونه تا به کمال برسه هم منطقی نیست چون این میتونه تا ابد ادامه داشته چرا که اولا موضوع و دوما مراتب کمال انسانی قابل شمارش نیست .
من فکر میکنم ما دوست داریم ساده ترین راه حلها رو به حسب علم و دانشی که داریم برای مسائل پیدا کنیم و از جمله همین قضیه عدالت و سرنوشت اما پیچیدگیهای عالم نشون میده برای همه پرسشها جوابهای آسون نیست
یا علیم[/]

با سلام

محی الدین;554502 نوشت:
اصلا چنین نیست که اصطلاحات دینی برای ترسوندن و تشویق صرف باشه و واقعیتی در متن هستی نداشته باشه . بلکه دین قویترین مرجع در فهم حقایقه . چه اینکه کلام و تعلیم الهیه و مبتنی براحاطه علمی حق تعالی بر حقایق هستی و برای همه انسانها در همه ادوار نازل شده . بله بیانش ساده است اما معیارهای فهمش هم وجود داره و بی ضابطه نیست .

دوست گرامی شما جواب منو ندادید چرا پیغمبر از لفظ شیطان استفاده کرده چرا از لفظ بیماری استفاده نکرده؟!
دوست گرامی در گفته پیغمبر کلمه شیطان دقیقا خود شیطان است تفسیر دیگه ای نداره اصلا نه شما نه هیچکس نمیتونه برای این تفسیری بیاره، میدونید برای چی چون اگر اینگونه احادیث به زبان ساده بیان نمیشد اعراب اون موقع که سطح فکری و مغزی پایینی داشتن نمیتونستن اینو بفهمن، معنی میکروب و ویروس رو نمیدونستن درست ولی معنی بیماری و درد رو که میدونستن، پس دوست گرامی بهتره یخرده واقع بینانه تر به این قضیه نگاه کنیم.

محی الدین;554502 نوشت:
این درحالیستکه عقلا و علما دلیلی بر حجیت هیپنوتیزم و اطلاعاتی که از او گرفته میشه وجود نداره و هر مبنایی هم میتونه داشته باشه از دخالت موجودات خاص در جریان خبر دهی تا اطلاع از حوادث گذشتگان خود فرد که در نوعی اتحاد روحی با آنها روح آنها را خود می پندارد

دوست گرامی من به شما گفتم هیپنوتیزم فقط یک ابزار است، مهم تعداد نفراتی هستن که شاهد این قضیه بودن 67 نفر تعداد کمی نیست، در بین این سوژه ها افراد مسیحی هم زیاد بوده و میدونیم که در دین مسیح هم به مانند دین اسلام به زندگیهای متوالی اعتقادی نیست و وجود بهشت و جهنم در آن حجت است.
در ثانی اگر بگیم که مثلا یه جن به درون این بیماران نفوذ کرده باز چیزی رو عوض نمیکنه، چیزهایی که بیان شده معنی بهتری برای سرنوشت انسان و راز و رمز آفرینش وجود داره، دلایل این بی عدالتیها در جهان فقر گرسنگی، معلولیت و ... به خوبی پاسخ داده شده و طبق دین نگفته مصلحت خدا بوده حتما چیزی بوده خدا اون دنیا جبران میکنه، خدا وکیلی یه همچین چیزایی رو میتونید باور کنید.

محی الدین;554502 نوشت:
اما بحث عدالت هم دوباره عرض میکنم حداقل شما معیار اونو مشخص کنید تا معلوم بشه مشکل کجاست ؟ شما میگید برای برقراری عدالت باید امتحان یکسان باشه . خوب آیا میشه از انسانهای متفاوت امتحانات یکسان گرفت ؟ این عدالته ؟ اگر امتحان یکسان ضروری باشه آیا یکسان شدن انسانها ضروری نخواهد بود ؟ آ یکسان شدن انسانها در این شرایط کاملا متفاوت و مختلف مفهومی داره ؟

دوست من یه همچین چیزی امکان پذیر نیست که همه رو در یک زندگی به یک نوع آزمایش کرد میدونید برای چی برای اینکه تا ظلم نباشه معنی صلح و صفا و دوستی و مهربونی رو نمیشه درک کرد، اگر معلولیت نباشه نمیشه معنی محدودیت رو فهمید تا گرسنگی نباشه نمیشه معنی سیری رو چشید و ...
درباره بی عدالتی مثالی براتون میزنم،
مثلا شما یه خونه کلنگی دارید که خاطرات بچگیتون رو توی اون گذروندید شما برای یکسال مثلا به مسافرت میرید وقتی که بر میگردید میبینید که به جای اون خونه یه برج ساخته شده، شاکی میشید میرید شکایت میکنید بعد صاحب برج میاید بهتون میگه خب من خراب کردم به جاش برات یه برج مدرن ساختم با سونا و جکوزی و استخر برو حالشو ببر، بعد شما بهش میگید بابا کی به تو گفت که همچین کاری رو بکنی اون خونه تمام خاطرات بچگیم بود اونو با تمام دنیا عوض نمیکنم این چیه که میخوای به من بدی مگه من بهت رضایت داده بودم که تو اینکارو کردی، اون موقع کی محکومه؟!!!!!!!!
اگر منظور شما از عدالت اینه که هیچی من دیگه حرفی ندارم، فقط خواهش میکنم دوست گرامی یخرده به این سئوال من فکر کنید.

محی الدین;554502 نوشت:
بهتره برای حل ساده مشکل عدالت که خودمون هم معیارهاشو درست نمیدونیم پایه های عقیده صحیح دینی رو خراب نکنیم . قرآن کریم در مورد عدم بازگشت افراد به این دنیا و تکرار زندگی بیان روشنی داره قرآن می فرماید :
تا اینکه مرگ یکی از آنها فرا می رسد می گوید خدایا مرا برگردان تا اینکه اعمال صالحی که ترک کردم انجام دهم هرگز چنین نیست این سخنی است که او میگوید ( و برگشتی در کار نیست )

دوست گرامی تا عدالت معنی درستی نداشته باشه این چیزا رو نمیشه پذیرفت، من فقط اینو میدونم که روح انسان قسمت از روح ذات الهی یعنی خداونده، هر وقت که انسان از خدا دور باشه به گناه کشیده میشه، یک دانشمند گفته بود ما چیزی به اسم تاریکی نداریم چون انرژی که به صورت نور است در آن مکان نیست به اصطلاح میگوییم تاریکی یا چیزی به اسم سرما نداریم جایی که انرژی گرمایی نداشته باشیم به اصطلاح سرما میگیم، به نظر من چیزی به اسم شیطان نداریم جایی که انسان از خدا دور باشه به اصطلاح شیطان به او نفوذ میکنه، ذات خداوند پاکی مطلقه همه ما داریم سعی میکنیم به نوعی به اون برسیم.

محی الدین;554502 نوشت:

و اما در بحث تناسخ و زندگیهای متوالی
همانطور که خودتان بحث کرده اید مسائل حول و حوش این موضوع به حسب اطلاعات موجود از منابع مختلف امروزین با ابهام روبروست و تمام حرف بنده هم همین است که این مساله قابل بحث است نه قابل اعتقاد . آنچه قابل اعتقاد است بیانات دینی است که هم مخبر در آن مورد اعتماد است هم خبر .

دوست من همونجور که در بحثهای قبلی گفتم در زندگیهای متوالی با وجود عالم برزخ چیزی به اسم یا اصطلاح تناسخ نداریم و من خودم هم به تناسخ به این شکل که بعد از مرگ بالافاصله روح به یک جسم جدید میره اعتقاد ندارم و توی این زمینه من خودم هم تناسخ رو رد میکنم چون با عقل سنخیت نداره.
خب اینجا به فرض محال به این نتیجه برسیم که زندگیهای متوالی درسته آیا باز نباید به اون ایمان بیاریم؟! به طور کلی راه و روش پژوهش همینه که بشه به یک نتیجه و به یک واقعیت دست پیدا کرد و گرنه بحث و پژوهش برای چی.

محی الدین;554502 نوشت:

به نظر بنده وراثت اخبار و اطلاعات گذشتگان هرچند مربوط به حیات زمینی است اما همین اطلاعات برای ایجاد ارتباط روح فرد هیپنوتیزم شده با روح آنها کافی است و به نظر می رسد در نوعی اتحاد با آنها ایشان را خود می پندارد و از زبان آنها از وقایع زندگی بعد مرگ خبر می دهد

خب دوست گرامی باز مسئله حل نشد میدونید برای چی، چون تعداد سوژه ها زیاده و در ثانی روح اجداد اون سوژه مورد نظر هم اگر این حرفا رو از جزئیات عالم برزخ زده باشن سوژه های بعدی هم همینو گفتن و اینجا یکسان بودن سخن بین سوژه ها وجود داره که باز چیزی رو رد نمیکنه.

محی الدین;554502 نوشت:
و اما بحث امتحانات تعیین شده از قبل
بله ما برای روح انسان یک سابقه در عوالم قبلی قائلیم که ماهیت علمی داره و نه عینی ولی اینکه هر روحی باید تمام امتحانات رو در ادوار مختلف بگذرونه تا به کمال برسه هم منطقی نیست چون این میتونه تا ابد ادامه داشته چرا که اولا موضوع و دوما مراتب کمال انسانی قابل شمارش نیست .
من فکر میکنم ما دوست داریم ساده ترین راه حلها رو به حسب علم و دانشی که داریم برای مسائل پیدا کنیم و از جمله همین قضیه عدالت و سرنوشت اما پیچیدگیهای عالم نشون میده برای همه پرسشها جوابهای آسون نیست

به هر حال دوست من، زندگیهای متوالی بهتر میتونه بحث عدالت رو ثابت کنه و فرصت بیشتری برای کسب سعادت رو به انسان یا روح بده و به اصطلاح سطح روح رو بالاتر ببره، چیزی که در کتاب اومده اینه که روح همواره در تلاش هستش که سطح روحی خودش رو بالاتر ببره، و چیزی که در این کتاب اومده بعد از مرحله معلم ارشد و استاد (که نام گذاریای خود دکتر نیوتنه برای فهم خواننده و به گفته خود سوژه ها قدیمیها) دیگه روح نیازی به اومدن به زندگیهای زمینی رو نداره، و بعد از اون آموزشهاشو در همون عالم برزخ ادامه میده، مگر به امر خدا اونم برای ماموریتی به زمین بیاد مثلا پیامبران.

reza;554651 نوشت:
با سلام

دوست گرامی شما جواب منو ندادید چرا پیغمبر از لفظ شیطان استفاده کرده چرا از لفظ بیماری استفاده نکرده؟!
دوست گرامی در گفته پیغمبر کلمه شیطان دقیقا خود شیطان است تفسیر دیگه ای نداره اصلا نه شما نه هیچکس نمیتونه برای این تفسیری بیاره، میدونید برای چی چون اگر اینگونه احادیث به زبان ساده بیان نمیشد اعراب اون موقع که سطح فکری و مغزی پایینی داشتن نمیتونستن اینو بفهمن، معنی میکروب و ویروس رو نمیدونستن درست ولی معنی بیماری و درد رو که میدونستن، پس دوست گرامی بهتره یخرده واقع بینانه تر به این قضیه نگاه کنیم.

دوست گرامی من به شما گفتم هیپنوتیزم فقط یک ابزار است، مهم تعداد نفراتی هستن که شاهد این قضیه بودن 67 نفر تعداد کمی نیست، در بین این سوژه ها افراد مسیحی هم زیاد بوده و میدونیم که در دین مسیح هم به مانند دین اسلام به زندگیهای متوالی اعتقادی نیست و وجود بهشت و جهنم در آن حجت است.
در ثانی اگر بگیم که مثلا یه جن به درون این بیماران نفوذ کرده باز چیزی رو عوض نمیکنه، چیزهایی که بیان شده معنی بهتری برای سرنوشت انسان و راز و رمز آفرینش وجود داره، دلایل این بی عدالتیها در جهان فقر گرسنگی، معلولیت و ... به خوبی پاسخ داده شده و طبق دین نگفته مصلحت خدا بوده حتما چیزی بوده خدا اون دنیا جبران میکنه، خدا وکیلی یه همچین چیزایی رو میتونید باور کنید.

دوست من یه همچین چیزی امکان پذیر نیست که همه رو در یک زندگی به یک نوع آزمایش کرد میدونید برای چی برای اینکه تا ظلم نباشه معنی صلح و صفا و دوستی و مهربونی رو نمیشه درک کرد، اگر معلولیت نباشه نمیشه معنی محدودیت رو فهمید تا گرسنگی نباشه نمیشه معنی سیری رو چشید و ...
درباره بی عدالتی مثالی براتون میزنم،
مثلا شما یه خونه کلنگی دارید که خاطرات بچگیتون رو توی اون گذروندید شما برای یکسال مثلا به مسافرت میرید وقتی که بر میگردید میبینید که به جای اون خونه یه برج ساخته شده، شاکی میشید میرید شکایت میکنید بعد صاحب برج میاید بهتون میگه خب من خراب کردم به جاش برات یه برج مدرن ساختم با سونا و جکوزی و استخر برو حالشو ببر، بعد شما بهش میگید بابا کی به تو گفت که همچین کاری رو بکنی اون خونه تمام خاطرات بچگیم بود اونو با تمام دنیا عوض نمیکنم این چیه که میخوای به من بدی مگه من بهت رضایت داده بودم که تو اینکارو کردی، اون موقع کی محکومه؟!!!!!!!!
اگر منظور شما از عدالت اینه که هیچی من دیگه حرفی ندارم، فقط خواهش میکنم دوست گرامی یخرده به این سئوال من فکر کنید.

دوست گرامی تا عدالت معنی درستی نداشته باشه این چیزا رو نمیشه پذیرفت، من فقط اینو میدونم که روح انسان قسمت از روح ذات الهی یعنی خداونده، هر وقت که انسان از خدا دور باشه به گناه کشیده میشه، یک دانشمند گفته بود ما چیزی به اسم تاریکی نداریم چون انرژی که به صورت نور است در آن مکان نیست به اصطلاح میگوییم تاریکی یا چیزی به اسم سرما نداریم جایی که انرژی گرمایی نداشته باشیم به اصطلاح سرما میگیم، به نظر من چیزی به اسم شیطان نداریم جایی که انسان از خدا دور باشه به اصطلاح شیطان به او نفوذ میکنه، ذات خداوند پاکی مطلقه همه ما داریم سعی میکنیم به نوعی به اون برسیم.

دوست من همونجور که در بحثهای قبلی گفتم در زندگیهای متوالی با وجود عالم برزخ چیزی به اسم یا اصطلاح تناسخ نداریم و من خودم هم به تناسخ به این شکل که بعد از مرگ بالافاصله روح به یک جسم جدید میره اعتقاد ندارم و توی این زمینه من خودم هم تناسخ رو رد میکنم چون با عقل سنخیت نداره.
خب اینجا به فرض محال به این نتیجه برسیم که زندگیهای متوالی درسته آیا باز نباید به اون ایمان بیاریم؟! به طور کلی راه و روش پژوهش همینه که بشه به یک نتیجه و به یک واقعیت دست پیدا کرد و گرنه بحث و پژوهش برای چی.

خب دوست گرامی باز مسئله حل نشد میدونید برای چی، چون تعداد سوژه ها زیاده و در ثانی روح اجداد اون سوژه مورد نظر هم اگر این حرفا رو از جزئیات عالم برزخ زده باشن سوژه های بعدی هم همینو گفتن و اینجا یکسان بودن سخن بین سوژه ها وجود داره که باز چیزی رو رد نمیکنه.


سلام
1- بله اصطلاح مطابق فهمه مردم آن زمان بوده اما اصطلاح با واقعیت منافات نداشته و کار میکرب در فساد بدن مانند کار شیطان در فساد روح است
2- تعداد افراد مهم نیست چون طریق خبر گیری حجیت ندرد . اگر هزار نفر خواب ببینند که فردا زلزله میشه دلیلی بر وقوع زلزله هست ؟ طریق طریق قابل اعتمادی نیست . خوب وقتی احتمال بدیم (کما اینکه تایید هم شده) این زندگیهای متوالی مال خود فرد نیست بلکه در یک اتحاد روحی با گذشتگانه که پندار خود بودن را ایجاد میکنه یا اصلا روح فرد هیپنوتیزم شده نوعی واسطه گری در نقل اخبار ارواح گذشته پیدا میکنه چه جایی برای تکیه بر فرضیه زندگی های متوالی میمونه . و اما ربط ویژگیها و اعمال گذشتگان در بازماندگان هم چیزی است که خود دین بدان اشاره کرده که قبلا هم مواردی ذکر کردم و اتفاقا حرف ما اینه که ما وجود کاملا مستقل از گذشتگان نداریم بلکه زندگی و حوادث و حتی عقاید آنها ممکنه در ابعاد مختلف زندگی ما تاثیر بذاره و حوادثی را باعث بشه مثلا داریم که اگر پدر به دیگران تعدی کنه به فرزندانش تعدی خواهد شد . این مساله در یک ارتباط و اتصال روحی طوری نقل میشه که انگار خود فرد در گذشته آن گناه رو انجام داده چرا ؟ چون او ادامه گذشتگان خودشه
3- مثالی که برای بی عدالتی زدید نامفهومه . اما فی الجمله باید گفت اینکه از افراد مختلف با تواناییهای متفاوت و استعدادهای متراتب امتحانات متفاوتی گرفته بشه کاملا منطقی و عادلانه است کما اینکه خدای تعالی فرمود : لا یکلف الله نفا الا وسعها یعنی از هرکس به اندازه وسعش انجام وظیفه خواسته میشه که شامل انواع تکلیفات الهی میشه .
4- این مطلب مورد بحث نیست
5- در خصوص بحث و پژوهش باید عرض شود که لازم است اما پذیرش یک امر و اعتقاد به آن نیز بسیار مهم است . مدتها بود که علم تجربی چیزی که گواه قابل توجهی بر وجود خالق هوشمند جهان باشد در دست نداشت ( با اغماض از عجایب خلقت و نظم شگرفش ) اما امروز دلایلی یافت شده که این جهان نمی تواند یک پدیده اتفاقی باشد بلکه باید یک خالق بسیار هوشمند و با قدرت آنرا ایجاد کرده باشد . الان ظاهرا اخبار هیپنوتیزم نشانی زندگی های متوالی دارد اما با وجود ادله دینی و فلسفی و گفتارغواصان عالم برزخ و فوق آن این ادعا مردود است لذا تکیه به چند خبر بدون اطلاع دقیق از ساختار اطلاعات در فضای هیپنوتیزم عاقلانه و علمی نیست
6- مهم نیست چند سوژه از چند روح خبر داده باشه بلکه ساختار مهمه . ادعای ما این است که روح فرد هیپنوتیزم شده با ارتباط و اتصال و اتحاد با ارواح گذشتگان از آنها و آنچه بر ایشان واقع شده خبر می دهد اما نه بعنوان نفر سوم بلکه بعنوان نفر دوم یعنی با نوعی خود انگاری گذشتگان مثلا اگر مردی میگوید من در گذشته زن بوده ام و از زندگی و حوادث ایشان خبر می دهد به دلیل اتصال و اتحاد با چند روح از ارواح زن گذشته است و البته لازم نیست برای این خبر دهی روح قبلی نسبت فامیلی با او داشته باشد حتی اگر بعنوان فردی در حوادث زندگی یکی از گذشتگان هم که باشد میتواند دلیل اتصال او به روح آن فرد باشد
والله اعلم

با سلام

محی الدین;554683 نوشت:
بله اصطلاح مطابق فهمه مردم آن زمان بوده اما اصطلاح با واقعیت منافات نداشته و کار میکرب در فساد بدن مانند کار شیطان در فساد روح است

خب دوست من شما الان دقیقا خودتون یک حدیث جدید درست کردید که کاملا با عقل منطبق است (کار میکروب در بدن مانند کار شیطان در فساد روح است «نقل شده از محی الدین») ولی توجیحی برای حدیث پیامبر نیست، فرق شیطان و بیماری اینجا مشخص نشده و باز جواب من اینجا بی پاسخ موند!، در حدیث پیامبر بجای کلمه بیماری از لفظ شیطان استفاده شده است و نه یکجا بلکه در چند حدیث متفاوت، پس قبول بفرمایید توجیح شما قانع کننده بر حدیث پیامبر نبوده است. پیامبر در حدیث از لفظ شیطان استفاده کرده است پس بسیاری از بیماریها که به انسان میرسد کار شیطان است در ثانی مرگ بسیاری از بندگان خداوند بخاطر بیماری (شیطان) است و خداوند در آن نقشی ندارد پس شیطان میتواند باعث مرگ و میر شود.

محی الدین;554683 نوشت:
تعداد افراد مهم نیست چون طریق خبر گیری حجیت ندرد .

دوست گرامی از نظر شما حجت ندارد ولی اینو خیلیا قبول دارن و تحقیقات این دکتر روانشناس رو قبول دارن توی کتابش هم هزاران بار گفته چیزی رو که باور ندارید رو دور بریزید و اینچیزایی که در کتاب گفتم دقیقا سخنانی که بین سوژه هام رد و بدل شده، بعدش حرفهایی که در کتاب اومده جوابی بر عدالت خداونده و اصلا چیزی نگفته که مثلا برید گناه کنید یا دنبال کار خلاف بیفتید، بلکه داره میگه مرگ ترس نداره، کار خوب بکن آزمایشی که در پیش داری رو درست انجام بده تا توی برزخ سربلند باشی، دقیقا چیزی که دین گفته، فقط پاشو فراتر از دین گذاشته.
محی الدین;554683 نوشت:
اگر هزار نفر خواب ببینند که فردا زلزله میشه دلیلی بر وقوع زلزله هست ؟

نه نیست ولی اگر 1000 نفر نه 100 نفر خواب ببینن که کجا زلزله میشه و چه چیزایی خراب میشه، چند نفر میمیرن، توی این بین چند نفر زن هستند چند نفر نوجوانن، چند نفر مرد هستن، چند تا شیرخوار میمیرن، چند نفر زخمی میشن، چند نفر هنوز زیر آوار هستن و تا 24 ساعت آینده چند نفرشون از زیر آوار در میان، اون موقع باور میکنم که یچیزی هست.

محی الدین;554683 نوشت:
این زندگیهای متوالی مال خود فرد نیست بلکه در یک اتحاد روحی با گذشتگانه که پندار خود بودن را ایجاد میکنه یا اصلا روح فرد هیپنوتیزم شده نوعی واسطه گری در نقل اخبار ارواح گذشته پیدا میکنه چه جایی برای تکیه بر فرضیه زندگی های متوالی میمونه

باز میگم خبر از عالم دیگه هستش نه کره خاکی نه ارث ، نه وراثت، نه گذشتگان، خبری که این سوژه ها دادن از عالم برزخه که فقط مرگ میتونه از اون خبر بیاره

محی الدین;554683 نوشت:
و اما ربط ویژگیها و اعمال گذشتگان در بازماندگان هم چیزی است که خود دین بدان اشاره کرده که قبلا هم مواردی ذکر کردم و اتفاقا حرف ما اینه که ما وجود کاملا مستقل از گذشتگان نداریم بلکه زندگی و حوادث و حتی عقاید آنها ممکنه در ابعاد مختلف زندگی ما تاثیر بذاره و حوادثی را باعث بشه مثلا داریم که اگر پدر به دیگران تعدی کنه به فرزندانش تعدی خواهد شد . این مساله در یک ارتباط و اتصال روحی طوری نقل میشه که انگار خود فرد در گذشته آن گناه رو انجام داده چرا ؟ چون او ادامه گذشتگان خودشه

دوست من شما حرفهایی رو میزنید که فقط به مغزتون میاد ولی خبر ندارید با این سخنی که میگید چیزهای دیگه که قانون چه در دین و چه در این کتابه رو نقض میکنید و اونم اینکه اگر گذشتگان یکاری کرده باشن و زیانش به من نوعی برسه اینجا باز عدالت خدا زیر سئوال میره اونم نه یذره بلکه خیلی زیاد.

محی الدین;554683 نوشت:
مثالی که برای بی عدالتی زدید نامفهومه . اما فی الجمله باید گفت اینکه از افراد مختلف با تواناییهای متفاوت و استعدادهای متراتب امتحانات متفاوتی گرفته بشه کاملا منطقی و عادلانه است کما اینکه خدای تعالی فرمود : لا یکلف الله نفا الا وسعها یعنی از هرکس به اندازه وسعش انجام وظیفه خواسته میشه که شامل انواع تکلیفات الهی میشه

مثالی رو که زدم درباره بی عدالتی، اینه که بعضی چیزا رو میشه گفت بی عدالتی نیست مثلا کسی که فقیره یا کسی که پولداره چرا چون اینا چیزای دنیاییه و خیلی افراد فقیر هستن که از نظر خودشون خیلیم خوشبختن، ولی وقتی اینجا بحث نقص عضو به وجود میاد وقتی بحث معلولیت میشه دیگه شادی برای اون فرد نمیمونه، اگر هم شادی باشه به ظاهره نمیخواد کسی بهش ترحم کنه،این فرد محکومه مثلا 60 سال در عذاب باشه بحث محدودیته، اینجاست که اون بنده به بودن خدا شک میکنه و به اصطلاح به کفر میفته، در باطن نمیخواد اینجوری باشه ولی این معلولیت رو بی عدالتی میبینه و ممکنه حتی به خودکشی منجر بشه اون موقع به گفته دین وارد جهنم میشه هم در این دنیا عذاب میکشه و هم در اون دنیا، اینه که عدالت به کل رعایت نشده، در روز قیامت خدا در جوابش چی داره که بگه؟! و این چیزیه که در این کتاب جواب داده شده،

محی الدین;554683 نوشت:
الان ظاهرا اخبار هیپنوتیزم نشانی زندگی های متوالی دارد اما با وجود ادله دینی و فلسفی و گفتارغواصان عالم برزخ و فوق آن این ادعا مردود است
لذا تکیه به چند خبر بدون اطلاع دقیق از ساختار اطلاعات در فضای هیپنوتیزم عاقلانه و علمی نیست

دوست من گفتم تا عدالت رو در این کره خاکی معنی درست نکید و نگیم که چرا مثلا فلانی معلوله چرا فلانی سالمه، این قضیه بهترین توجیحه این مسئله هستش. نگیم خدا اون دنیا جبران میکنه چون ممکنه اصلا به اون دنیا نرسه و یک فرد معلول نتونه تحمل کنه و خودکشی کنه اون وقت دیگه فقط جهنمه براش،

محی الدین;554683 نوشت:
مهم نیست چند سوژه از چند روح خبر داده باشه بلکه ساختار مهمه . ادعای ما این است که روح فرد هیپنوتیزم شده با ارتباط و اتصال و اتحاد با ارواح گذشتگان از آنها و آنچه بر ایشان واقع شده خبر می دهد اما نه بعنوان نفر سوم بلکه بعنوان نفر دوم یعنی با نوعی خود انگاری گذشتگان مثلا اگر مردی میگوید من در گذشته زن بوده ام و از زندگی و حوادث ایشان خبر می دهد به دلیل اتصال و اتحاد با چند روح از ارواح زن گذشته است و البته لازم نیست برای این خبر دهی روح قبلی نسبت فامیلی با او داشته باشد حتی اگر بعنوان فردی در حوادث زندگی یکی از گذشتگان هم که باشد میتواند دلیل اتصال او به روح آن فرد باشد

خب دوست من اینها دارن میگه که ما خودمون جسممون رو انتخاب میکنیم، اینجا دارن میگن شرایط برزخ اینه، باز چیزی عوض نمیشه چه خود سوژه باشه چه یک نفر از ارواح باشه، جزئیات برزخ رو داره میگه، به کل چیزی که از این کتاب بیان شده اصلا هیچ روحی دوست نداره دوباره بیاد به زندگی زمینی بلکه برای اینکه سطح روحی خودشو بالاتر ببره میاد به کره خاکی، مثل این میمونه که توی کلاسای درس ریاضی مهندسی شرکت کردی ولی برای امتحان مثلا نخوای بری امتحانشو بدی تا نمره پاسی بگیری.

آقای مایکل نیوتون حرفاش مدرک مستندی نداره ! داره ؟ نمی تونه داشته باشه ! از خودش نوشته

سلام

tah;554865 نوشت:
آقای مایکل نیوتون حرفاش مدرک مستندی نداره ! داره ؟ نمی تونه داشته باشه ! از خودش نوشته

بستگی داره به چی بگید مدرک مستند!! یه سرچ تو اینترنت بزنید فکر کنم چیزای خوبی پیدا میکنید.

هیپنوتیزم مرور ذهنیاته ربطی به روح نداره

[=microsoft sans serif]باسلام

reza;553893 نوشت:
به گفته خود شما تناسخ در صورتی است که روح به محض مردن جسم وارد جسم جدید شود که در اینجا با بودن برزخ دیگر تناسخ وجود ندارد و حتما منظور شما زندگیهای متوالی است نه تناسخ.

بنده نیز این مطلب را قبول دارم و بحث برزخ را به عنوان تهافتی در سخنان نویسنده کتاب آوردم.

reza;553893 نوشت:
جناب آقای صدیق بحث من در اینجا بحث عدالت خداوند است، اگر به تنهایی فقط و فقط یک زندگی زمینی وجود داشته باشد، روح بچه ای که در سن 2 3 سالگی به علت بیماری فوت کرده هیچگاه مورد آزمایش قرار نگرفته است، و بدون هیچ مشکلی وارد بهشت شده حتی به صرف بیان شما در پایین ترین سطح بهشت. پس اگر به زندگیهای متوالی اعتقاد نداشته باشیم نمیتوانیم خداوند را عادل بدانیم.

جمله ای که نقل کردید، دربردارنده یک مغالطه است. زیرا بر اساس اعتقاد به بهشت، تنها یک زندگی زمینی وجود ندارد و اگر فقط آن باشد، ربطی به مدعای دینداران ندارد.

reza;553893 نوشت:
خب به گفته خود شما وارد بهشت میشود با یه درجه مثلا بهتر از اون بچه 2 3 ساله که فوت کرده است، به نظر شما این عدالت است که حق زندگی و به قول شما سعادت بیشتر و وارد شدن به طبقات بالاتر بهشت را از این بچه 2 3 ساله گرفته ایم یا به نظر شما این عدالت است که آن فرد بالغ که نیکوکار شده احتمال گناه برایش وجود داشت و ممکن بود الان به جای بهشت به جهنم میرفت؟!

با عرض معذرت هم بحث تناسخ، جدای از مباحث این کتاب و هم بحث رابطه تناسخ و مسئله عدالت خداوند، به جهت خروج از محور بحث و به درازا کشیدن بحث، از ادامه این بحث معذورم در صورت تمایل این بحث را در تاپیک مستقلی دنبال کنید.

[=microsoft sans serif]

reza;553912 نوشت:
1- مگه خداوند جسم دارد؟! 2- مگه ما نمیگوییم که روح ما قسمتی از روح خداوند است؟! فکر کنم سوالات شما به کل جواب داده شد؟!

خیر خداوند جسم ندارد ولی این چه ربطی به بحث ما دارد.
بعلاوه، خیر روح ما قسمتی از روح خداوند نیست. اصلا اگر روح خداوند که قسمت ندارد و روح خدا اصطلاحی اعتباری و تشریفاتی است و خداوند چیزی به نام روح و در مقابل بدن ندارد. خداوند عین وجود است و مجرد محض است و نه قسمت دارد و نه قابل قسمت و انتقال به جایی.

[=microsoft sans serif]

reza;554651 نوشت:
دوست گرامی شما جواب منو ندادید چرا پیغمبر از لفظ شیطان استفاده کرده چرا از لفظ بیماری استفاده نکرده

باسلام
دوست عزیز بر اساس لغت، شیطان از ماده شطن و به معنای موجود خبیث و پست است.
شیطان در فارسی و عربی، فرق دارد.
در زبان فارسی، سه معنا برای شیطان ذکر شده است. دیو، اهریمن، نافرمان، شرور.(1) و غالبا وقتی اطلاق میشود در مورد همان موجودی به کار میرود که از درگاه الهی رانده شد.
در زبان عربی، در مورد شیطان دو نظر وجود دارد. برخی شیطان را از شطن میدانند به معنای دور از رحمت خداوند و حق. در این اصطلاح، هر موجودی که متمرد باشد، شیطان خوانده میشود(انسان باشد، جن یا حیوان) برخی دیگر نیز آنرا از شیط میدانند به معنای موجودی که باطل میشود و می سوزد.
اما ابلیس، همان موجودی است که در متون دینی به عنوان موجودی از آن یاد میشود که از فرمان سجده بر آدم امتناع ورزید.(2)
همانطور که مشاهده میکنید، شیطان هیچ ملازمه ای با ابلیس ندارد و در لغت و اصطلاح هیچ تلازمی با هم ندارند.
بنابراین وقتی رسول گرامی اسلام میفرماید در زیر ناخن شیطان جمع میشود، نمیتوان ایراد گرفت که شیطان که در زیر ناخن نمیرود. این ایراد ناشی از عدم دقت در معنای لغوی و اصطلاحی واژگان است.
این شیطان با آن شیطانی که شما فکر میکنید فرق دارد.

[=microsoft sans serif]

ــــــــــــــــ
1. فرهنگ معین، ماده شیطان
2. التحقیق فی کلمات القرآن، ج6، ص72

[=microsoft sans serif]

reza;554656 نوشت:
به هر حال دوست من، زندگیهای متوالی بهتر میتونه بحث عدالت رو ثابت کنه و فرصت بیشتری برای کسب سعادت رو به انسان یا روح بده و به اصطلاح سطح روح رو بالاتر ببره

زندگی متوالی برای چه چیزی؟
برای سعادت در همین زندگی دنیایی؟
جواب ظلمهای متعدد انسان چه میشود؟
پاسخ کارهای نیک انسان چه میشود؟
کدام دنیایی و چقدر زندگی توان جبران ظلمها و خوبی های انسان را دارد؟
اگر زندگی دوم برای پاسخ به نوع زندگانی اول باشد، پس کارهای خوب و بد زندگی دوم چه میشود؟
اگر زندگی دوم به بعد، دیگر پاداش وجزایی ندارد، سوالهای متعدد دیگری ایجاد میشود:
سرنوشت و پاداش و مجازات بدن دوم چه میشود؟
روح اول کدام است؟
چند تا روح اول داریم و از چه زمانی روح دیگر جدید نیست و زندگانی تکراری یافته است؟
اگر بازگشت برای تکامل است، پس آیا انسانهایی که در طول تاریخ ظلم میکنند و تعداد انها کم که نمیشود، زیاد هم میشوند، روح دست اول است یا روح بازگشتی؟
اگر روح دست اول نیست، مجازات آنها چه میشود و اگر روح دست اول است، تا چه موقع این روح های دست اول وجود دارند؟
و...

reza;554846 نوشت:
با سلام

خب دوست من شما الان دقیقا خودتون یک حدیث جدید درست کردید که کاملا با عقل منطبق است (کار میکروب در بدن مانند کار شیطان در فساد روح است «نقل شده از محی الدین») ولی توجیحی برای حدیث پیامبر نیست، فرق شیطان و بیماری اینجا مشخص نشده و باز جواب من اینجا بی پاسخ موند!، در حدیث پیامبر بجای کلمه بیماری از لفظ شیطان استفاده شده است و نه یکجا بلکه در چند حدیث متفاوت، پس قبول بفرمایید توجیح شما قانع کننده بر حدیث پیامبر نبوده است. پیامبر در حدیث از لفظ شیطان استفاده کرده است پس بسیاری از بیماریها که به انسان میرسد کار شیطان است در ثانی مرگ بسیاری از بندگان خداوند بخاطر بیماری (شیطان) است و خداوند در آن نقشی ندارد پس شیطان میتواند باعث مرگ و میر شود.

دوست گرامی از نظر شما حجت ندارد ولی اینو خیلیا قبول دارن و تحقیقات این دکتر روانشناس رو قبول دارن توی کتابش هم هزاران بار گفته چیزی رو که باور ندارید رو دور بریزید و اینچیزایی که در کتاب گفتم دقیقا سخنانی که بین سوژه هام رد و بدل شده، بعدش حرفهایی که در کتاب اومده جوابی بر عدالت خداونده و اصلا چیزی نگفته که مثلا برید گناه کنید یا دنبال کار خلاف بیفتید، بلکه داره میگه مرگ ترس نداره، کار خوب بکن آزمایشی که در پیش داری رو درست انجام بده تا توی برزخ سربلند باشی، دقیقا چیزی که دین گفته، فقط پاشو فراتر از دین گذاشته.

نه نیست ولی اگر 1000 نفر نه 100 نفر خواب ببینن که کجا زلزله میشه و چه چیزایی خراب میشه، چند نفر میمیرن، توی این بین چند نفر زن هستند چند نفر نوجوانن، چند نفر مرد هستن، چند تا شیرخوار میمیرن، چند نفر زخمی میشن، چند نفر هنوز زیر آوار هستن و تا 24 ساعت آینده چند نفرشون از زیر آوار در میان، اون موقع باور میکنم که یچیزی هست.

باز میگم خبر از عالم دیگه هستش نه کره خاکی نه ارث ، نه وراثت، نه گذشتگان، خبری که این سوژه ها دادن از عالم برزخه که فقط مرگ میتونه از اون خبر بیاره

دوست من شما حرفهایی رو میزنید که فقط به مغزتون میاد ولی خبر ندارید با این سخنی که میگید چیزهای دیگه که قانون چه در دین و چه در این کتابه رو نقض میکنید و اونم اینکه اگر گذشتگان یکاری کرده باشن و زیانش به من نوعی برسه اینجا باز عدالت خدا زیر سئوال میره اونم نه یذره بلکه خیلی زیاد.

مثالی رو که زدم درباره بی عدالتی، اینه که بعضی چیزا رو میشه گفت بی عدالتی نیست مثلا کسی که فقیره یا کسی که پولداره چرا چون اینا چیزای دنیاییه و خیلی افراد فقیر هستن که از نظر خودشون خیلیم خوشبختن، ولی وقتی اینجا بحث نقص عضو به وجود میاد وقتی بحث معلولیت میشه دیگه شادی برای اون فرد نمیمونه، اگر هم شادی باشه به ظاهره نمیخواد کسی بهش ترحم کنه،این فرد محکومه مثلا 60 سال در عذاب باشه بحث محدودیته، اینجاست که اون بنده به بودن خدا شک میکنه و به اصطلاح به کفر میفته، در باطن نمیخواد اینجوری باشه ولی این معلولیت رو بی عدالتی میبینه و ممکنه حتی به خودکشی منجر بشه اون موقع به گفته دین وارد جهنم میشه هم در این دنیا عذاب میکشه و هم در اون دنیا، اینه که عدالت به کل رعایت نشده، در روز قیامت خدا در جوابش چی داره که بگه؟! و این چیزیه که در این کتاب جواب داده شده،

دوست من گفتم تا عدالت رو در این کره خاکی معنی درست نکید و نگیم که چرا مثلا فلانی معلوله چرا فلانی سالمه، این قضیه بهترین توجیحه این مسئله هستش. نگیم خدا اون دنیا جبران میکنه چون ممکنه اصلا به اون دنیا نرسه و یک فرد معلول نتونه تحمل کنه و خودکشی کنه اون وقت دیگه فقط جهنمه براش،

خب دوست من اینها دارن میگه که ما خودمون جسممون رو انتخاب میکنیم، اینجا دارن میگن شرایط برزخ اینه، باز چیزی عوض نمیشه چه خود سوژه باشه چه یک نفر از ارواح باشه، جزئیات برزخ رو داره میگه، به کل چیزی که از این کتاب بیان شده اصلا هیچ روحی دوست نداره دوباره بیاد به زندگی زمینی بلکه برای اینکه سطح روحی خودشو بالاتر ببره میاد به کره خاکی، مثل این میمونه که توی کلاسای درس ریاضی مهندسی شرکت کردی ولی برای امتحان مثلا نخوای بری امتحانشو بدی تا نمره پاسی بگیری.

سلام
بنده مطمئنم اگر یک شیاد بخواد یک روز کتابی بنویسه با ده برابر سوژه های نیوتن و تماما حرفای شاطین رو تو اون کتاب بزنه شما دلیلی بر رد و تاییدش ندارید مگر با مبانی عقلی و دینی . یعنی هیپنوتیزم یک چیز غیر قابل اثباتیه . بله حرفای خوب اخلاقیش موید مطالب دینیه ولی ادعای زندگی متوالیش یک چیزیه که قابل قبول نیست و از خودش یا خارجش هم چیزی که مویدش باشه وجود نداره لذا شما نمیتونید قرائتهای غیر واقعی رو از واقعی تشخیص بدید چون هیچ ملاک و معیاری حول و حوش آن وجود نداره . نیوتن اینطور میگه ده نفر دیگه هم میتونن بگن ما اینطور شنیدیم و ثبت کردیم . خوب چطور از خود هیپنوتیزم دلیل میارید که کدوم درست و کدوم نادرسته ؟ اصلا ادعای نیوتن هم مبنی بر کشف یک طریق جدید در هیپنوتیزم برای وارد کرد فرد به زندگی برزخیه خوب صدتا هیپنوتیزور دیگه میتونن بگن این ادعا بی دلیله چون ما بهش نرسیدیم چطور جناب نیوتن میتونه حرف اون صدتا رو رد کنه ؟ میگید بر اساس گفته های افراد هیپنوتیزم شده خوب این که میشه دم روباه که دلیل خودشه . این که نشد .
از نظر علمی هم تنها چیزی که قابل اثباته اینه که افرادی در هیپنوتیزم چنین چیزهایی میگن اما اثبات صحت و سقمش بخصوص با توجه به اینکه از برزخ و یک عالم غیر مادی حرف میزنن اصلا قابل اثبات نیست
خلاصه نه دلیل دینی و نه دلیل عقلی و نه حتی علم ادعاهای مطرح شده در هیپنوتیزم رو تایید نمیکنن . حالا اگه شما اصرار دارید داستان زندگی های متوالی رو بشنوید و لذت ببرید این کارو بکنید .
راستی یادم باشه به این نکته هم اشاره کنم که بارها میگید این زندگی متوالی جوابگوی عدالته خوب اون کتابی که بهتون معرفی کردم بخونید اونجا هم مطالبی مطرح شده که پاسخ زیبایی به مساله عدالته البته از نگاهی متفاوت . از نظر ما هم عدالت همونیه که عرض کردیم و خیلی منطقی و درست هم هست . با این تفاوت که اعتقاد شما در مورد زندگی های متوالی موافق عقل و دین نیست .
یا علیم

موضوع قفل شده است