چیکار کنم فکر ازدواج از کله ام بپره؟؟؟؟!!!- کشته مُرده رهبر

تب‌های اولیه

316 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ahmad70;596711 نوشت:
مشکل من هم بیشتر همینه! این که پدر مادرا درک نمیکنن جووناشون رو. و اصن حواسشون نیس که تو این جامعه ی پر از فساد چقدر احتمال داره به گناه بیفتن جوانها، از طرفی همه چیز رو هم که نمیشه با پدر مادرا در میون گذاشت...

جالبه امروز منم با خانواده مجدد درمورد ازدواج بحث کردیم...
میگفتن باید تو حتما بری دوره پزشکی عمومی ات رو تموم کنی و بری دوره تخصص بعدش ازدواج کنی...
من گفتم آخه من الان نیاز دارم...خیلی بهشون برخورد و ناراحت شدن و گففتن برو بابا...مسخرشو درآوردی یه چیزی یاد گرفتی نیاز دارم...چطور پسرای دیگه مثل فلانی{از آشناهامون} هستن که سی سالشون هم شده و ازدواج نکردن چطور اونا نمیگن نیاز دارن بعد تو که تازه 23 سالته میگی نیاز دارم؟
بعد هم علت اینکه میگن حتما باید بری دوره تخصص هم میگن چون اگه ازدواج کنی دیگه نمیتونی درس بخونی

mehrant;596157 نوشت:
والا اون دخترهای مذهبی که من رفتم خواستگاری شون حداقل میزان مهریه رو میگفتن 313 تا

پس مهران جان شک نکن اونا فقط ادعای مذهبی بودن داشتند، چون یه دختری که واقعا اعتقادش محکمه اولا مهریه ش انقد نیس چون به دستور پیامبر میخاد عمل کنه به مهریه کم قانعه و ثانیا در مورد شما فقط بدلیل ظاهر جواب رد نمیده! و انقد واسش مهم نیس.چون بازم طبق دستور اسلام معیارای خیلی خیلی مهمتری هم هست. پس خداروشکر کن که سر نگرفت این ازدواجت!!

mehrant;596716 نوشت:
البه امروز منم با خانواده مجدد درمورد ازدواج بحث کردیم...
میگفتن باید تو حتما بری دوره پزشکی عمومی ات رو تموم کنی و بری دوره تخصص بعدش ازدواج کنی...
من گفتم آخه من الان نیاز دارم...خیلی بهشون برخورد و ناراحت شدن و گففتن برو بابا...مسخرشو درآوردی یه چیزی یاد گرفتی نیاز دارم...چطور پسرای دیگه مثل فلانی{از آشناهامون} هستن که سی سالشون هم شده و ازدواج نکردن چطور اونا نمیگن نیاز دارن بعد تو که تازه 23 سالته میگی نیاز دارم؟
بعد هم علت اینکه میگن حتما باید بری دوره تخصص هم میگن چون اگه ازدواج کنی دیگه نمیتونی درس بخونی

دقیقا خانواده منم حرفشون همینه. میگن ازدواج کنی از درست عقب میفتی. نمیدونن من الان عملا هیچی نمیتونم درس بخونم!! بس که فکرم مشغوله و نمیتونم تمرکز کنم. همش هم کنایه میزنن که فلانی 30 سالشه دکتراشو گرفته و بهش میگن چرا ازدواج نمیکنی میگه میخام همه چیم جور باشه بعد، منم هیچی حرفی نمیزنم در جوابشون!! کاش یکی خانواده ها رو مطلع میکرد!!

raha-h;596715 نوشت:
به نظرم توجیه نیست

در کنار این ناراحتی افراد دیگه هم دست به دست هم میدن برای ناراحت کردن بیشترم واقعا اوج ناآرامیه روحه!
اصلا هیچ کاری خوشحالم نمی کنه الان یکی دوساله که اینطوریم

خدا

منم خیلی وقته هیچ کاری حالمو خوب نکنه...

ahmad70;596717 نوشت:
پس مهران جان شک نکن اونا فقط ادعای مذهبی بودن داشتند، چون یه دختری که واقعا اعتقادش محکمه اولا مهریه ش انقد نیس چون به دستور پیامبر میخاد عمل کنه به مهریه کم قانعه و ثانیا در مورد شما فقط بدلیل ظاهر جواب رد نمیده! و انقد واسش مهم نیس.چون بازم طبق دستور اسلام معیارای خیلی خیلی مهمتری هم هست. پس خداروشکر کن که سر نگرفت این ازدواجت!!

آره
من دیدم که بعضی ها از مذهبی بودنشون سوء استفاده می کنن به بهانه چادر و کاملا پوشیده بودن خیلی حرفا میزنن خیلی ادعا دارن و پرتوقع هستن
در واقع ظاهر شده مذهبی و مؤلفه های قرآنی کاملا با سبک زندگی بعضی ها تفاوت داره بدون شعور و معنا.................................

سلام علیکم

فراموش نکنیم که هدف از زندگی در این دنیا رسیدن به کمال الهی و قرب خداوندیست و این دنیا وسیله ای است برای رسیدن به خدا! یکی از مواردی که در این مسیر به انسان کمک میکند تا بهتر و سریعتر این مسیر را طی کند ازدواج است

کاربران گرامی و محترم،باور کنید برای ازدواج نیازی به مراسم و لباس پفی عروس و ماشین گل زدن و خرید رفتن و مهریه فلان و جهزیه فلان و .....نیست ! باور کنید بدون همه اینها هم میشود ازدواج کرد میشودزندگی کرد چون در فلسفه حقیقی ازدواج اصلا نیازی به این چیزها نیست...!

اگر اقا پسر برود خواستگاری دختر خانم ،دختر خانم مهریه اش را فرض یک دوره کتب تفسیر قران قرار دهد، یا چندین دست لباس که بعد بدهند به افراد نیازمند اشکالی دارد؟ عقد صورت نمیگیرد؟! نمیشود زندگی کرد؟
خرید هم اصلا نداشته باشند! چه اشکال دارد؟ مثلا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی از قبل دارد اشکال دارد همان را در عقدش بپوشد؟!! باید حتما بخرد؟!! اگر نخرد نمیشود خطبه را جاری کرد؟!
بعدهم بروند نزد یک عالمی و خطبه عقد را بخوانند
اگر آقا پسر حداقل ضروریات زندگی را از دختر به عنوان جهزیه بخواهد نمیشود زندگی کرد؟!
به نظر شما اینگونه ازدواج صورت نمیگیرد؟! با این روش آیا این دو قرار نیست به هم محرم شوند؟قرار نیست بتوانند در به کمال رسیدن یک دیگر به هم کمک کنند؟!

تا حرف میزنیم میگویند عرف!! باور کنید اسلام را ول کردیم چسبیدیم به عرف!

خواهر من ،برادر من ،این عرف را خود ما ساختیم ،اشتباه ساختیم ،باید درستش کرد...

التماس دعا
یازهرا(س)

یارب;596722 نوشت:
سلام علیکم

فراموش نکنیم که هدف از زندگی در این دنیا رسیدن به کمال الهی و قرب خداوندیست و این دنیا وسیله ای است برای رسیدن به خدا! یکی از مواردی که در این مسیر به انسان کمک میکند تا بهتر و سریعتر این مسیر را طی کند ازدواج است

کاربران گرامی و محترم،باور کنید برای ازدواج نیازی به مراسم و لباس پفی عروس و ماشین گل زدن و خرید رفتن و مهریه فلان و جهزیه فلان و .....نیست ! باور کنید بدون همه اینها هم میشود ازدواج کرد میشودزندگی کرد چون در فلسفه حقیقی ازدواج اصلا نیازی به این چیزها نیست...!

اگر اقا پسر برود خواستگاری دختر خانم ،دختر خانم مهریه اش را فرض یک دوره کتب تفسیر قران قرار دهد، یا چندین دست لباس که بعد بدهند به افراد نیازمند اشکالی دارد؟ عقد صورت نمیگیرد؟! نمیشود زندگی کرد؟
خرید هم اصلا نداشته باشند! چه اشکال دارد؟ مثلا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی از قبل دارد اشکال دارد همان را در عقدش بپوشد؟!! باید حتما بخرد؟!! اگر نخرد نمیشود خطبه را جاری کرد؟!
بعدهم بروند نزد یک عالمی و خطبه عقد را بخوانند
اگر آقا پسر حداقل ضروریات زندگی را از دختر به عنوان جهزیه بخواهد نمیشود زندگی کرد؟!
به نظر شما اینگونه ازدواج صورت نمیگیرد؟! با این روش آیا این دو قرار نیست به هم محرم شوند؟قرار نیست بتوانند در به کمال رسیدن یک دیگر به هم کمک کنند؟!

تا حرف میزنیم میگویند عرف!! باور کنید اسلام را ول کردیم چسبیدیم به عرف!

خواهر من ،برادر من ،این عرف را خود ما ساختیم ،اشتباه ساختیم ،باید درستش کرد...

التماس دعا
یازهرا(س)

سلام جناب "یا رب"
گل گفتید، اصلا حرف دل من و خیلیای دیگه رو زدید
اگه همه اینجوری رو قبول کنن خیلی راحت میشه
منم همینجوری دوست داشتم اما دخترخانمها یه جوری رویاشونه و دوست دارن لباس عروس سفید رو بپوشن و اینا...
نوشته بودم تو همین تاپیک،که منم تو موردای قبلی که رفتم خواستگاری ،دخترخانمها خودشون این جمله رو گفتن که : هر دختری دوست داره مراسم عروسی داشته باشه و لباس عروس بپوشه...

یارب;596722 نوشت:
سلام علیکم

فراموش نکنیم که هدف از زندگی در این دنیا رسیدن به کمال الهی و قرب خداوندیست و این دنیا وسیله ای است برای رسیدن به خدا! یکی از مواردی که در این مسیر به انسان کمک میکند تا بهتر و سریعتر این مسیر را طی کند ازدواج است

کاربران گرامی و محترم،باور کنید برای ازدواج نیازی به مراسم و لباس پفی عروس و ماشین گل زدن و خرید رفتن و مهریه فلان و جهزیه فلان و .....نیست ! باور کنید بدون همه اینها هم میشود ازدواج کرد میشودزندگی کرد چون در فلسفه حقیقی ازدواج اصلا نیازی به این چیزها نیست...!

اگر اقا پسر برود خواستگاری دختر خانم ،دختر خانم مهریه اش را فرض یک دوره کتب تفسیر قران قرار دهد، یا چندین دست لباس که بعد بدهند به افراد نیازمند اشکالی دارد؟ عقد صورت نمیگیرد؟! نمیشود زندگی کرد؟
خرید هم اصلا نداشته باشند! چه اشکال دارد؟ مثلا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی از قبل دارد اشکال دارد همان را در عقدش بپوشد؟!! باید حتما بخرد؟!! اگر نخرد نمیشود خطبه را جاری کرد؟!
بعدهم بروند نزد یک عالمی و خطبه عقد را بخوانند
اگر آقا پسر حداقل ضروریات زندگی را از دختر به عنوان جهزیه بخواهد نمیشود زندگی کرد؟!
به نظر شما اینگونه ازدواج صورت نمیگیرد؟! با این روش آیا این دو قرار نیست به هم محرم شوند؟قرار نیست بتوانند در به کمال رسیدن یک دیگر به هم کمک کنند؟!

تا حرف میزنیم میگویند عرف!! باور کنید اسلام را ول کردیم چسبیدیم به عرف!

خواهر من ،برادر من ،این عرف را خود ما ساختیم ،اشتباه ساختیم ،باید درستش کرد...

التماس دعا
یازهرا(س)

خیلی متشکرم از توضیحات شما خیلی خوب بود

می شود می شود ، اگر به دنبال آرامش حقیقی باشیم دنیای مادی هیچ ارزشی نخواهد داشت
اگر از بعضی ها این انتظارات و مادیات رو گرفت دیگه حرفی برای گفتن ندارن فقط ازشون می مونه یه موجود پوچ پر از اعتماد...........

sara72;596352 نوشت:
من فک میکنم مشکل اصلی از پسراس. چون دخترا که نمیتونن خودشون برای ازدواج اقدام کنن پس پسرا باید شروع کننده باشن
اکثر پسرای جامعه ما نمیخان ازدواج کنن.چون از مسیولیت زندگی میترسن.الحمدلله که هزار تا راه هم واسه ارضا هس دخترا هم که نمیتونن کاری بکنن

این حرف شمارو در موردپسرای غیرمذهبی قبول دارم چون اکثرا ازدواج رو یه مانع واسه خوشی های زندگی و لذت بردن از جوونی میدونن.(البته نه همه) ولی در مورد پسرای مذهبی خیلیاشون دلشون میخاد زودتر ازدواج کنن،ولی خب شرایطشون طوری نیس که بخان اقدام کنن،بحث ترس از مسئولیت نیست،بحث اینه که مسئولیتی نیس که بهشون سپرده شه تا ثابت کنن مسئولیت پذیرن... باز دخترها که لااقل کمتر در معرض گناه ناشی از تاخیر ازدواج هستن، چون امروزه انقد تحریکات واسه مردها زیاد شده که تقوا پیشه کردن واقعا کار حضرت فیله!!!!

pzahra;596356 نوشت:
خوب معلومه که میترسن با این توقعات دخترا
شماخودتا بذارجای پسرا ببین تو این اوضاع وحشتناک اقتصادی میتونی ازدواج کنی یا نه؟

البته فک میکنم شما خیلی زیادی بدبینی.توی همه کامنتاتون هم موج میزنه این بدبینی. بنظر من هم دختری که به کم قانع باشه هست و کم هم نیست. لااقل من خودم خیلی زیاد دیدم. اما قانع به کم نه به هیچ!! با هیج که نمیشه زندگی کرد آخه. یه کفی حداقلی باید باشه. شاید من اگه الان برم خواستگاری طرف هم راضی بشه ولی خودم نمیتونم راضی بشم مثلا واسه یه بیرون رفتن ساده با نامزدم بخوام از پدرم پول بگیرم، وضعمون هم انقد مرفه نیست که پدرم بخاد ماهیانه مقداری پول بریزه تو حسابم!!

mehrant;596724 نوشت:
سلام جناب "یا رب"
گل گفتید، اصلا حرف دل من و خیلیای دیگه رو زدید
اگه همه اینجوری رو قبول کنن خیلی راحت میشه
منم همینجوری دوست داشتم اما دخترخانمها یه جوری رویاشونه و دوست دارن لباس عروس سفید رو بپوشن و اینا...
نوشته بودم تو همین تاپیک،که منم تو موردای قبلی که رفتم خواستگاری ،دخترخانمها خودشون این جمله رو گفتن که : هر دختری دوست داره مراسم عروسی داشته باشه و لباس عروس بپوشه...

دقیقا همین طوریه بین دانشجوهای دانشگاه و فامیل این تحقیقو کردم و اکثرشونم فقط بخاطر لباس عروس دوست دارن ازدواج کنن
اون چیزی که پدر40-50 سالشون همیشه براشون فراهم می کرده رو یک شبه از شوهر می خوان و تحمل سختی کشیدن رو ندارن سخت هم نه به اون معنای گذشته ها ولی امروزه همه چیز حساس شده
فقط یکم هنر یه کم هنر لازمه برای زندگی کردن همین و بس ( دین می گوید با کسی که هنر دارد زندگی کن)

من که نفهمیدم تاپیک داره به کجا میره
همه دارن درد دل میکنند.
برخی هم نظرات عجیبی دارن.

[="DarkGreen"]دوستان گرامی سلام

وقت همگی بخیر

خواهشا یک نگاهی به عنوان تاپیک بندازید

خداوکیلی یک نگاهی به تاپیک های ازدواج بندازید

میدونم حرف دلتون رو دارید میگید

درک میکنم

ولی واقعا لازمه این همه مطلب غیر مفید و بدون نتیجه؟

با عرض پوزش فراوان از همه شما عزیزان این تاپیک تا بررسی کامل قفل میشه

اگر آغاز کننده تاپیک همچنان سوالی در زمینه موضوع تاپیک دارند که نیاز به پاسخ کارشناس داره بفرمایند تا بنده به کارشناس ارجاع بدم

علت بسته شدن دو روزه ی اکثر اینجور تاپیک ها همین حرف های دو طرفه و خارج از بحثه[/]

در پاسخ به سؤال اصلي اين تاپيك توجه موارد ذيل مهم است
و دنبال كردن بحث كاربردي تاپيك پيوند آسماني آسان
وhttp://www.askdin.com/thread26341.html
[h=2]کشته مُرده رهبر[/h]سه پست زير

راهنما;593222 نوشت:
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
پیشنهاد اولیه برای شما ازدواج می باشد که البته باید بررسی کنی در عین حال در صورت عدم رضایت خانواده یا خود با آنها صحبت کن یا واسطه ای را جهت این کار برگزین
در غیر این صورت بهترین برای اینکه ازدواج از ذهن شما خارج شود این است وقت خودت را پر کنی چراکه وقت خالی سبب می شود که انسان بیشتر فکر کند لذا اوقات خود را با درس خواندن ،ورزش ،کارهای هنری ،رفت و آمد با دوستان مجرد و البته مناسب و مذهبی ف تفریحات سالم و...پر نما
از مهارتهای کنترل افکار استفاده نما از جمله اینکه هر موقع این فکر به سراغ شما آمد آن را حواله بدید به روز و ساعت دیگه بدین تربیت تمتم افکار اینچنین محدود به زمان خاصی در هفته می شود همچنین می توانید کشی به دور دست خود بپیچید و هر موقع این فکر به سراغ شما آمد این کش را بکشید دردی که از برخورد کش با دست شما احساس می شود موجب ازبین رفتن این فکر می شود
از شوخی و صحبت در مورد ازدواج خود داری نمایید چرا که این احساس شما تشدید می کند
لازم است خدمت شما عرض کنم که این نیازی شما احساس می کنید نیازی است که خداوند در شما قرار داده است و راه حلهای فوق همانند قرص مسکن می باشند و راه حل واقعی همان ازدواج می باشد پس با تدبیر و دوراندیشی سعی کنید که شرایط خود را برای ازدواج راهم نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


***

مکلف;596695 نوشت:
نمی خواهم از دختران دفاع بکنم چون این مشکلات یک بعدی نیست که فقط یک قشر و گروه در آن مقصر باشند

اما بسیاری از دختران هستند که به لحاظ مالی به کمترین ها قانعند. مجموع هزینه ماهیانه یک طلبه عادی در ماه با حساب یارانه و .... نهایتا 300 می شود ولی آنها ازدواج می کنند، همسران آنها از کجا می آیند؟!

سوالی از شما بزرگواران دارم:
این زمانی که شما در این سایت صرف می کنید و پست می دهید، اگر این زمان را صرف کارهای اقتصادی جنبی می کردید، چه می شد؟
حرف از موجود نبودن کار نزنید که فراوان است. بازاریابی و کارگری را که می توانید بکنید
در امر ازدواج، پسر می تواند مخالف نظر والدین اقدام کند. بر سادگی تاکید کنید و از خواستن جهیزیه، مخصوصا جهیزیه آنچنانی توسط خانواده خود جلوگیری کنید و در آینده نیز همیشه در این زمینه حامی همسر خود باشید.

خطاب به بانوان محترم

1- شرایط اقتصادی واقعا وخیم تر از آن چیزی است که تصور می کنید. فکر نکنید که با درخواست مهریه 14 سکه ای خواستن و یک عروسی ساده خواستن و ... بهترین وضعیت و همراهی را دارید. حتی همین ها نیز برای بسیاری از آقایان، سنگین است.
الان مانند زمان قدیم نیست که یک پسر در 18 سالگی حتما شغلی داشته باشد و آینده شغلی وی تضمین شده باشد. امروزه بسیاری از شغلها را به بهانه های متفاوت هم جنس های شما با راضی شدن به حقوقی کمتر از یک مرد در اختیار گرفته اند. اینکه یک مرد به حقوق پایین راضی نمی شود به این دلیل است که هر مردی لاجرم باید مسئولیت عده ای دیگر را نیز بر عهده داشته باشد. مضاف بر این شرایط متفاوت اموزشی، محیطی، تربیتی و .... اجازه ورود زودهنگام آقایان به عرصه کار را نمی دهد.
با توجه به اینها و در چنین شرایطی توصیه می کنم که مهریه معقولی بخواهید اما نه برای خود، بلکه برای دیگران مثلا تعدادی جهیزیه ساده را مهریه خود قرار دهید که وقتی آقا توانست آن را بدهد با آن مشکل دیگران حل شود، سعی کنید بتوانید عروسی ساده را به مواردی دیگر تبدیل کنید
و .....
2- بدون هیچ ابایی و ترسی خودتان را به واسطه هایی که نزد خود و مردم مطمئن و معتمد هستد، در مکان های متفاوت معرفی کنید و شرایط خود را نوشته و به ایشان بدهید. در دانشگاه، حوزه، مساجد و ... شرایط خود را برای واسطه بازگو کنید. برای حقیر بارها پیش آمده است که در شهرهای متفاوت و جاها متفاوت از مغازه گرفته تا مسجد و .... بانوانی را با رعایت احترام آنها پیشنهاد کرده اند. خوب این ها چگونه شناخته شده اند؟
بعضی از خانم های محترم مخصوصا قشر مذهبی، در معرفی خود واقعا سخت گیری می کنند. به این توجه داشته باشید که در اولین قدم باید خانواده خواستگار بتوانند یک شناخت ابتدایی نسبت به شما و خانواده شما پیدا بکنند تا اقدامات بعدی صورت گیرد. وقتی نتوان یک روحیات کلی از شما را شناخت یا نتوان به شماره ای از شما دسترسی پیدا کرد یا هیچ واسطه ای نباشد و شما در خانه باشید، چگونه باید شما را بیابند و بشناسند؟

علی علی


***

یارب;596722 نوشت:
سلام علیکم

فراموش نکنیم که هدف از زندگی در این دنیا رسیدن به کمال الهی و قرب خداوندیست و این دنیا وسیله ای است برای رسیدن به خدا! یکی از مواردی که در این مسیر به انسان کمک میکند تا بهتر و سریعتر این مسیر را طی کند ازدواج است

کاربران گرامی و محترم،باور کنید برای ازدواج نیازی به مراسم و لباس پفی عروس و ماشین گل زدن و خرید رفتن و مهریه فلان و جهزیه فلان و .....نیست ! باور کنید بدون همه اینها هم میشود ازدواج کرد میشودزندگی کرد چون در فلسفه حقیقی ازدواج اصلا نیازی به این چیزها نیست...!

اگر اقا پسر برود خواستگاری دختر خانم ،دختر خانم مهریه اش را فرض یک دوره کتب تفسیر قران قرار دهد، یا چندین دست لباس که بعد بدهند به افراد نیازمند اشکالی دارد؟ عقد صورت نمیگیرد؟! نمیشود زندگی کرد؟
خرید هم اصلا نداشته باشند! چه اشکال دارد؟ مثلا اگر دختر خانم لباس و چادر مناسبی از قبل دارد اشکال دارد همان را در عقدش بپوشد؟!! باید حتما بخرد؟!! اگر نخرد نمیشود خطبه را جاری کرد؟!
بعدهم بروند نزد یک عالمی و خطبه عقد را بخوانند
اگر آقا پسر حداقل ضروریات زندگی را از دختر به عنوان جهزیه بخواهد نمیشود زندگی کرد؟!
به نظر شما اینگونه ازدواج صورت نمیگیرد؟! با این روش آیا این دو قرار نیست به هم محرم شوند؟قرار نیست بتوانند در به کمال رسیدن یک دیگر به هم کمک کنند؟!

تا حرف میزنیم میگویند عرف!! باور کنید اسلام را ول کردیم چسبیدیم به عرف!

خواهر من ،برادر من ،این عرف را خود ما ساختیم ،اشتباه ساختیم ،باید درستش کرد...

التماس دعا
یازهرا(س)

حامی;596980 نوشت:
کشته مُرده رهبر

کشته مُرده رهبر

کشته مُرده
(شعر و شعار)
گفت: من عاشق رهبری هستم. اصلن می ميرم براش. اتاقم پر از عکس آقاست.
گفتم: پس چرا مجردی؟
با تعجب نگاه عاقل اندر سفیهی بهم کرد و گفت: چه ربطی داره، ها؟!
گفتم: عاشق برا معشوقش میمیره!
گفت: منم وقتش برسه میمرم!
گفتم: ایشان می فرمایند به قول من که نه به قول خدا اعتماد کنید. مرد است و قولش. خدا اند معرفت و لوتی گری است و مردانگی. « ازدواج کنید اگر دست و بال تان بسته باشد،خداوند به فضل و کرَمش بی نیازتان می کند».
گفت: ولی من نه خونه دارم، نه ماشین دارم ....
گفتم: نه اعتماد و اعتقادی به خدا و...مشکل همین جاست. اگر اینها رو داشته باشیم که همه چیز حله در ظاهر،
هنر اینه که دختر و پسر مجرد، با توشه امید، تیشه قناعت، تلاش، توسل و توکل، تدبیر اقتصادی به جنگ مشکلات برویم. مثل شجاعت و جبهه رفتن بچه های نوجوون در جنگ تحمیلی؛ با تمام و کمال احترامی که والدین قائلیم نباید موانعی که خانواده ها مثل بت تراشیده اند( مانند تجملات و چشم و همچشمی و... )عایق عشق مون به خدا و رهبری بشه .
گفت: اینا که میگی تو فیلم های هندی است و بس؛ شعاره!
گفتم: دیدی،دیدی، کاری به رهبری نداری؟ و این دوستش دارم دوستش دارم شعر اونم از نوع سوررئالیتستیه.

نمی خواد... نمی خواد، برا رهبری بمیری، کمی ریسک کن و با قناعت و سادگی سراغ ازدواج برو، وگرنه رهبری که چه عرض کنم، به سخن خدا هم اعتماد نداری!

منبع: محمد حسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، ش72.

موضوع قفل شده است