جمع بندی چگونگي لذت در بهشت

تب‌های اولیه

163 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بهشت چه وجهی برای تشویق شدن به کار نیک دارد
وقتی منطبق با فهم ما نیست؟

پاداش در دنیا روشن است اما وعده پاداش در عالمی که ناشناخته است مبهم است
من خودم به شخصه ندیدم کسی رو که به خاطر بهشت کاری کند
چون نامفهومه...

به عنوان مثال در کتاب معاد امام خمینی به نقل از انجیل آمده که گروهی از حضرت مسیح پرسیدند که زنی که در دنیا چندین شوهر داشته در آخرت همسر کدام از آن شوهران میشود؟

حضرت پاسخ دادند که در بهشت نکاح نیست بلکه بعد از مدتی همه ملایکه میشوند.

ملاali;660681 نوشت:
بله
ولی روایت هم داریم که به حوری و نعم جسمانی اعتنایی ندارند و دقیقا به خاطر اینکه به دنبال خدا اند نه خود

اولا روایت رو بیار

در زمین چی ؟ روایت هم داریم که پیامبران خیلی با همسران خود نزدیکی میکردند آیا با این وجود به دنبال خداوند نبودند ؟

درسته که حضرت علی گفته : پروردگارم برای من بس است ، ولی چگونه ممکن هست حوری داشته باشند ؟

با این وجود آنها میانه رو هستند

- - - -

بعدشا برو در خودتو بزار حس میکنم داری فقط جواب میدی که حرفتو بشونی رو کرسی

ملاali;660893 نوشت:
بهشت چه وجهی برای تشویق شدن به کار نیک دارد
وقتی منطبق با فهم ما نیست؟

پاداش در دنیا روشن است اما وعده پاداش در عالمی که ناشناخته است مبهم است
من خودم به شخصه ندیدم کسی رو که به خاطر بهشت کاری کند
چون نامفهومه...

به عنوان مثال در کتاب معاد امام خمینی به نقل از انجیل آمده که گروهی از حضرت مسیح پرسیدند که زنی که در دنیا چندین شوهر داشته در آخرت همسر کدام از آن شوهران میشود؟

حضرت پاسخ دادند که در بهشت نکاح نیست بلکه بعد از مدتی همه ملایکه میشوند.



با سلام

1)
به نظرم می رسد برخی دوستان نمی خواهند از بحث استفاده کنند و به دنبال ادامه یافتن بحث اند.
این را که در اول تاپیک بنده چند بار پاسخ دادم که از کنار آن به راحتی گذشتید حال دوباره رفتید سر خانه اول!!!
بنده فکر می کنم دوستانی که در بحث ما را همراهی می کنند به راحتی می توانند به نتیجه بحث برسند و در دادگاه محاکمه وجدان قول حق را بپذیرند واین رفت و برگشت ها کمکی به بحث نمی کند (که در طول بحث برخی از دوستان اعتراض خودشان را هم بیان کردند)
2)
اما برای این که واقعا اگر مطلبی باقی مانده باشد و برای فهم بهتر مطلب یک بار دیگر مختصر عرض می کنم:
بیش از یک سوم از آیات قرآن درباره جهان آخرت و معاد است و تعداد زیادی از این کثیر آیات ، درباره نعمت های بهشت و کیفیت و چگونگی آن و ... است.
از طرفی عقل انسان حکم می کند که خدا صادق الوعد است و دروغ نمی گوید و اغوا نمی کند و علت آن هم غنی بودن و حکیم بودن خداست و این را عقل به روشنی حکم می کند.
و از طرف دیگر خدا در بسیاری از موارد به این حکم عقل اشاره و آن را تایید می کند :أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ «..آگاه باشيد وعدۀ خدا حقّ است» (يونس‏/55)
/فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَه‏ُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقام ( إبراهيم‏/47)«پس گمان مبر كه خدا وعده‏اى را كه به پيامبرانش داده، تخلّف كند چرا كه خداوند قادر و انتقام گيرنده است‏ »
«إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِع ‏»(مرسلات‏/7)
«كه آنچه به شما (درباره قيامت) وعده داده مى‏ شود، يقيناً واقع‏ شدنى است‏.»
همۀ این آیات و آیات دیگر، بر حتمی بودن وقوع وعدههای خداوند تأکید می نمایند، تا آنجا که حتّی گمان تخلّف این وعده ها نیز صحیح نیست.

3)
یک بحثی می ماند که و آن این که ادعا می شود "این وعده های بهشتی منطبق با فهم ما نیست"
و جواب این که ما دو نوع علم و درک و فهم داریم یک علم و درک و فهم تفصیلی و یک علم و فهم ودرک اجمالی . یک بار ما می گوییم نمی دانیم که در بهشت نعمتی هست یا نه . یک بار می گوییم نمی دانیم کیفیت آن چگونه است و با عوارض عالم آخرت چگونه سازگاری دارد.
آنچه که به بحث ما ضرر می زند نبود علم اجمالی است نه علم تفصیلی. به عبارت دیگر عقل می گوید درست است که من کیفیات نعمتهای بهشتی را نمی فهمم(با این که خدا ذکر کرده ) ولی از طرفی علم دارم که خدا صادق الوعد است و حکیم است و هر حرفی می زند درست است پس به این نعمت ها علم اجمالی دارم و همین برای شوق به بهشت کفایت می کند و این اجمال با ابهام متفاوت است یک وقت نگویید پس نعمت های خدا در بهشت برای ما ابهام دارد نه! نعمت های الهی در بهشت با توضیح کامل تفصیلا بیان شده و عقل به تحقق آن در آخرت حکم می کند و داعویت و بر انگیزانندگی کامل برای حرکت به سوی مقصود را دارد ولی حال این با عالم عقل بودن چگونه سازگاری دارد و تحقیقات فلسفی بو علی فلان را می گوید قوشجی فلان را فوقش این است که بگوید اجمالا تحققش را با همان تفصیلات قبول دارم ولی کیفیتش را نمی دانم.

4)
از این گذشته این قیل و قال هایی که ما درباره عالم عقل بودن و نبود یا بود جسم و درک لذات جسمانی و یا عدم آن در عالم عقول و زاد و ولد در آخرت و ...همه و همه این ها بحث های فلسفی است که قدرت معارضه با حقایق ظاهر و آشکار قرآن و این همه آیات باهره و ظاهره قرآن را ندارد.
قرآن می گوید در بهشت حوری هست قصر هست نهر هست ازواج مطهره هست و... و هیچ معارضی از آیات قرآن و روایات برای آن وجود ندارد.
ما هم می گوییم چون خدا "لا یخلف المیعاد " است و لغو نمی گوید و اغوا نمی کند و ... پس همچین نعمت هایی در بهشت منتظر مومنین است و به آن می رسند.
5)
و نکته آخر این که:
داعویت و برانگیزانندگی آیات نعمات الهی در بهشت برای عوام الناس که ذهن های خالی از شبهه دارند هیچ ابهامی ندارد و بحث های فلسفی و عرفانی که نوعا دستخوش تغیرات و تکمیلاتی هست نمی تواند برای عموم ایجاد ابهام کند مگر کسانی که به قرآن و ظواهر آن اعتقاد نداشته باشند و این همه آیات واضح و کامل را بخواهند به ابهام و تاویل بکشانند.
والسلام علی من التبع الهدی

1- علم اجمالی و عقلی از آیات بهشت فقط این است که بهشت جای خوبی است جایی که انسان به آرامش واقعی میرسد.
اما اینکه اون آرامش و اون لذت منطبق با خواسته و وجود فعلی ما است معلوم نیست
آیا خدا قدرت نداشت خواسته و آرزوهای دنیایی را در دنیا برآورده کند

شما میگویید علم اجمالی کافی است در حالی که خواسته های ما در دنیا اجمالی نیست بلکه تفصیلی است لذا علم اجمالی نمی تواند برانگیزاننده باشد... ایرادش را هم گفتیم:
چون آن نعمت ها لزوما پاسخ به خواسته های دنیایی نیست

2- تورات و انجیل را چه میکنید؟ مگر اینها کتاب خدا نیستند؟
اینکه ایات قرآن تمثیلی است در مسیحیت هم رواج دارد که روایتش را هم آوردم
پس معلوم میشود که دنیاگونه بودن نعم بهشتی در قرآن متاثر از فهم اعراب آن زمان است نه حقیقت آن

ملاali;661168 نوشت:
علم اجمالی و عقلی از آیات بهشت فقط این است که بهشت جای خوبی است جایی که انسان به آرامش واقعی میرسد.
اما اینکه اون آرامش و اون لذت منطبق با خواسته و وجود فعلی ما است معلوم نیست

با سلام
این همه آیات روشن و واضح که قرآن درباره بهشت و نعمت های بهشت آورده چگونه علم آور و یقین آور نباشد ؟؟؟!!
آن هم علم تفصیلی نه اجمالی .
و آن چه اجمال است این است که شما نمی دانید چگونه خدا می خواهد این همه لذت جسمانی را به ما برساند همان گونه که نمی دانید خدا چگونه خدا معاد جسمانی به پا خواهد کرد.
اگر این ندانستن که یک جهل اجمالی است در کنار آن علم یقینی و تفصیلی که از آیات قرآن و عقل قطعی حاصل شده قرار بگیرد علم اجمالی برای ما تولید خواهد کرد (این است آن اجمالی که بنده می گویم نه آنچه که شما (بعد از آن همه توضیحی که دادم) برداشت کرده اید.
حال اگر این جهل اجمالی بخواهد به جهد کشیده بشود می شود همان که در آخر سوره مبارکه یس آمد که استخوان ها را پودر می کرد و می گفت چه کسی می خواهد این ها را مبعوث کند.قال من یحی العظام و هی رمیم.

ملاali;661168 نوشت:
آیا خدا قدرت نداشت خواسته و آرزوهای دنیایی را در دنیا برآورده کند

اول این که این کار با حکمت بالغه الهی ناسازگار است چرا که انسان در این دنیا باید آزمایش شود و خود خدا می فرماید ما او را در سختی خلق کردیم تا آزمایش شود . و در صورتی که تمام لذت ها بیاید در دنیا دیگر دنیا دار امتحان نخواهد بود و دیگر خدا حکیم نخواهد بود.
ثانیا ماده دار تزاحمات است و در دار تزاحمات نمی شود لذات بدون الم محقق شود یا باید دار ماده و تزاحم باشد یا نباشد اگر باشد دیگر نمی تواند دار لذات باشد و اگر نباشد دیگر دنیا نیست و دار دیگری است و در هر دو صورت باطل است.

ملاali;661168 نوشت:
شما میگویید علم اجمالی کافی است در حالی که خواسته های ما در دنیا اجمالی نیست بلکه تفصیلی است لذا علم اجمالی نمی تواند برانگیزاننده باشد...

اگر این ندانستن که یک جهل اجمالی است در کنار آن علم یقینی و تفصیلی که از آیات قرآن و عقل قطعی حاصل شده قرار بگیرد علم اجمالی برای ما تولید خواهد کرد (این است آن اجمالی که بنده می گویم نه آنچه که شما (بعد از آن همه توضیحی که دادم) برداشت کرده اید.
حال اگر این جهل اجمالی بخواهد به جهد کشیده بشود می شود همان که در آخر سوره مبارکه یس آمد که استخوان ها را پودر می کرد و می گفت چه کسی می خواهد این ها را مبعوث کند.قال من یحی العظام و هی رمیم.

ملاali;661168 نوشت:
چون آن نعمت ها لزوما پاسخ به خواسته های دنیایی نیست

خدا در پایان سوره مرسلات نعمت هاب بهشت را بر می شمارد و در هر بند با کلمه ویل تکذیب کنندگان را بر حذر می دارد از این تفکر.
پس باید نعمت های بهشتی خدا را شنید و تکذیب نکرد و به خاطر اصرار در جهل خود صریح قرآن را منکر نشد که گر چه شاید این قلم فرسایی ها آتشی از درونمان را بیارامد اما اگر تعمدا باشد آتش آخرت را برایمان بیافروزد که دیگر جای بی خیالی نیست که خدا ویل را برای آن ها به کار برده است:
ان للمتقین فی ظلال و عیون و فواکه مما یشتهون کلوا والشربوا هنیئا بما کنتم تعملون انا کذالک نجز المحسنین

ویل یومئذ للمکذبین
(مرسلات45)

ملاali;661168 نوشت:
- تورات و انجیل را چه میکنید؟ مگر اینها کتاب خدا نیستند؟
اینکه ایات قرآن تمثیلی است در مسیحیت هم رواج دارد که روایتش را هم آوردم
پس معلوم میشود که دنیاگونه بودن نعم بهشتی در قرآن متاثر از فهم اعراب آن زمان است نه حقیقت آن

شما قرآن صحیح و بدون تحریف با این همه آیات را رها کرده ای و رفته ای چسبیده ای به تورات و انجیلی که در تحریفش هیچ کس شک ندارد.
الغریق یتشبث بکل حشیش

هذا تمام الکلام در بحث نعمت های جسمانی بهشت

هر چه باید گفته می شد گفته شد بحث به درازا کشید و برای این بحث به این وضوح این قدر بحث نیاز نبود مگر این که برخی دوستان سعی در اطاله داشتند .و مباحثی که چندین بار جواب داده شده را دو باره از اول به میدان می آورند.

بنده دیگر صلاح نمی بینم وقت در این باب بگذارم (بین خود و خدای خود عذری بر ادامه نمی بینم) مگر این که مطلب یا سوال جدید و مطلب ناشنوده ای در این باب باشد که در خدمت دوستان خواهم بود.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

شعیب;661800 نوشت:

شما قرآن صحیح و بدون تحریف با این همه آیات را رها کرده ای و رفته ای چسبیده ای به تورات و انجیلی که در تحریفش هیچ کس شک ندارد.
الغریق یتشبث بکل حشیش

هذا تمام الکلام در بحث نعمت های جسمانی بهشت

هر چه باید گفته می شد گفته شد بحث به درازا کشید و برای این بحث به این وضوح این قدر بحث نیاز نبود مگر این که برخی دوستان سعی در اطاله داشتند .و مباحثی که چندین بار جواب داده شده را دو باره از اول به میدان می آورند.

بنده دیگر صلاح نمی بینم وقت در این باب بگذارم (بین خود و خدای خود عذری بر ادامه نمی بینم) مگر این که مطلب یا سوال جدید و مطلب ناشنوده ای در این باب باشد که در خدمت دوستان خواهم بود.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین


تاپیکو ببندش دستت طلا

تا ظهور امام زمان میخواد بحث کنه :|||

شعیب;661800 نوشت:

شما قرآن صحیح و بدون تحریف با این همه آیات را رها کرده ای و رفته ای چسبیده ای به تورات و انجیلی که در تحریفش هیچ کس شک ندارد.
الغریق یتشبث بکل حشیش

هذا تمام الکلام در بحث نعمت های جسمانی بهشت

هر چه باید گفته می شد گفته شد بحث به درازا کشید و برای این بحث به این وضوح این قدر بحث نیاز نبود مگر این که برخی دوستان سعی در اطاله داشتند .و مباحثی که چندین بار جواب داده شده را دو باره از اول به میدان می آورند.

بنده دیگر صلاح نمی بینم وقت در این باب بگذارم (بین خود و خدای خود عذری بر ادامه نمی بینم) مگر این که مطلب یا سوال جدید و مطلب ناشنوده ای در این باب باشد که در خدمت دوستان خواهم بود.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

نه برادر عزیز
من عنادی ندارم فقط اینکه سخنان شما مرا توجیح نکرده...
تمام فرمایشات شمارو اعم ازاینکه قران به وضوح از نعمات جسمانی سخن گفته...را امثال دانشمندان بزرگی مثل ابن سینا و فارابی هم میدانند و شاید بیشتر از شما هم این آیات را خوانده اند
ولی نهایتا گفته اند که فقط تعبدا میتوان به بهشت جسمانی معتقد بود ولی عقل را به آن راهی نیست یعنی از نظر عقلی قابل اثبات نیست

شما میگویید چرا سراغ انجیل رفته اید
آیا در همین قرآن بارها نیامده که ما برای شما مثال میزنیم!!
ولی جز راسخون در علم کسی آنرا نمیفهمد!؟
برادر عزیز اگر بر ظاهر باشد که عرش خدا هم از تخت و کرسی است و فرشتگان هم مانند پرندگان بال دارند..! و اینکه باید پپذیریم خدا چون من و شما دست دارد!

چطور اینجا تشبیه رو میپذیرید؟ چه دلیلی وجود دارد که آیات بهشت و جهنم هم تشبیه و استعاره نباشد
از نظر من هیچ دلیل عقلی وجود ندارد که این آیات استعاره نباشد و این با تخلف ناپذیری خدا هم منافاتی ندارد چون نهایتا آنچه که خدا وعده داده مطلوب واقعی انسان است حال میخواهد روحانی محض باشد

من هم دیگه علاقه ایی به ادامه بحث ندارم
خیلی ممنون که تحملم کردید
مجبورم جای دیگه سوالمو بپرسم شاید کسی پیدا شد و پاسخم را دانست

یاحق

ملاali;661937 نوشت:
برادر عزیز اگر بر ظاهر باشد که عرش خدا هم از تخت و کرسی است و فرشتگان هم مانند پرندگان بال دارند..! و اینکه باید پپذیریم خدا چون من و شما دست دارد!

چطور اینجا تشبیه رو میپذیرید؟ چه دلیلی وجود دارد که آیات بهشت و جهنم هم تشبیه و استعاره نباشد

سلام برشما

ببینید دوست عزیز اشتباهی که شما میکنید این است که تشبیه واستعاره را در نعمات بهشتی و عذابهای جهنمی به معنای دیگری غیر از صورت ظاهر قضیه میگیرید درحالیکه باید دنبال وجه تشابه این دو ، آنهم در ظاهر قضیه باشید. باطن را که هیچ کس نمیداند و چیزی ماورای فهم ماست...

و البته وعده های الهی آنچیزی نیست که ما فکر میکنیم . همه به قول شما تشبیه و استعاره است. پس باید بین نعمات دنیوی و اخروی وجه تشابهی پیدا کنید. اگر هیچ وجه تشابهی نباشد که نمیشود تشبیه و استعاره.

مثلا انسان در این دنیا از نماز خواندن لذت میبرد از غذا خوردن هم لذت میبرد. کجای این لذات شبیه به همند؟

یا اینکه بین نهرهای بهشتی با قرب به خدا چه وجه تشابهی میتواند وجود داشته باشد؟ غیر از این توجیه که استفاده از آن نعمات میتواند باعث کمال روحی و جسمی انسان در بهشت شود. همانطور که استفاده صحیح از نعمات دنیوی توانسته باعث رشد و کمال انسان شود.

آخرت چیزی نیست غیر از باطن همین دنیا با این تفاوت که هیچ محدودیتی ندارد. ما در اینجا شکر نعمات الهی را بجا میاوریم و انفاق میکنیم نعمتهایمان افزوده میشود اما تا چه اندازه؟ آیا بدون محدودیت است؟ آیا استفاده از این نعمات ما را برای ابد زنده و جوان نگهمیدارد؟ خیر

باطن همه اینها در آخرت است که ظهور پیدا میکند. باطن یعنی همان چیزی که همیشگی و جاودانه باقی میماند. آنها ظهور پیدا کرده و ابدی میشوند چه جسمانی باشند و چه روحانی...

اما درمورد مثالهایتان:

دست انسان برای چه آفریده شده؟ برای انجام کار.

بال برای چه آفریده شده؟ برای پرواز کردن که خود نوعی کار است...

آیا همسنخ نبودن دست انسان با دست خدا یا بال پرندگان با بال فرشتگان به این معناست که غرضی که خداوند از آفریدن بال و دست داشته چیزی غیر از انجام دادن کار بوده است؟

خیر. باطن قضیه در هر دو یکی است و وجه تشابهشان همان کاراییهایشان است...

و در واقع اصلیت را همان دست خدا دارد که برای انجام هرکاری باز است و این دست انسان است که عاریه ایست چون از روز اول فاقد آن بوده و به این منظور به او داده شده که بتواند در دنیای خود اثر بگذارد و مثل خالق خود کاری را انجام دهد منتها این دست در مقیاس بسیار کوچکتر و ناقصتر و محدودتری است

درصورتیکه برداشت شما اینست که دست انسان اصل است و دست خدا استعاره ای و هیچ وجه تشابهی هم بین این دو وجود ندارد.

ملاali;661937 نوشت:
تمام فرمایشات شمارو اعم ازاینکه قران به وضوح از نعمات جسمانی سخن گفته...را امثال دانشمندان بزرگی مثل ابن سینا و فارابی هم میدانند و شاید بیشتر از شما هم این آیات را خوانده اند
ولی نهایتا گفته اند که فقط تعبدا میتوان به بهشت جسمانی معتقد بود ولی عقل را به آن راهی نیست یعنی از نظر عقلی قابل اثبات نیست

با سلام
بر فرض اینکه این بزرگواران فقط تعبدی آن را پذیرفته باشند -که بنده این را قبول ندارم و در طول بحث نمونه هایی را ذکر کردم که تحقیقا معاد جسمانی را پذیرفته اند- همین پذیرفتن اینها به صورت تعبدی اوج عقلانیت است به این معنا آنها از راه عقل ثابت کرده اند که باید در مقابل آموزه های شرع زانو زد.
از طرفی هیچ وقت کسی از جسمانی بودن معاد به عنوان یک گذاره عقل ستیز یاد نکرده بلکه اگر کسی هم آن را فقط تعبدی بپذیرد می گوید من با عقل خودم آن را درک نکردم یعنی آن گزاره عقل گریز است نه عقل ستیز. و آنچه شما می گویید عقل ستیز است نه عقل گریز.

ملاali;661937 نوشت:
برادر عزیز اگر بر ظاهر باشد که عرش خدا هم از تخت و کرسی است و فرشتگان هم مانند پرندگان بال دارند..! و اینکه باید پپذیریم خدا چون من و شما دست دارد!

آری ظاهر قرآن را باید قبول کرد مگر نص دیگری آن را توضیح دهد آنجا که می گوید دست خدا در جای دیگر می فرماید خدا جسم نیست و این نص آن ظهور را توضیح می دهد.
اما جایی که یک سوم آیات قرآن می آید و جهان آخرت را به این شکل خاص توضیح می دهد و معارضی برای آن در آیات و روایات نیست چه دلیلی بر تاویل داریم.

ملاali;661937 نوشت:
از نظر من هیچ دلیل عقلی وجود ندارد که این آیات استعاره نباشد

بزرگوار دلیل بر تاویل ظاهر نه بر عدم تاویل آن . دلیل بر خلاف ظاهر بودن می خواهیم نه دلیل بر ظاهر . دلیل بر استعاره بودن می خواهیم نه استعاره نبودن.

ملاali;661937 نوشت:
من هم دیگه علاقه ایی به ادامه بحث ندارم
خیلی ممنون که تحملم کردید
مجبورم جای دیگه سوالمو بپرسم شاید کسی پیدا شد و پاسخم را دانست

ما هم از شما کمال تشکر را داریم که در پیجویی عقاید مصر هستید
التماس دعا:Gol:

سوال1:
لذت طلبي در بهشت چگونه از آفات دنيايي مثل افراط و غفلت مصون است؟

چرا كه در لذت جويي حسي و نفساني به خودي خود تقرب به خدا وجود ندارد و اين تقابل نسبت به لذات عقلي هميشه وجود دارد

لذا ايرادي را كه كارشناسان ديني به لذت جويي در دنيا ميگيرند به بهشت هم وارد است

جواب:
همان گونه که عالم آخرت و به تبع آن بهشت عالمی غیر از عالم دنیا است لذت های بهشت نیز غیر از لذت های این دنیاست اما این غیریت نه به معنای تباین بلکه به معنای تکامل است. به تعبیر دیگر انسان در آخرت نوع رفتارش و لذاتش متناسب با همان سرا است .
همان گونه که لذت های بهشت (و درباره عذاب های جهنم هم همین گونه است) خالص و به دور از تغییر و فساد است انسان هم لذت بردنش موجب فساد نمی شود؛

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُه وَأنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ؛ (محمد (47)، 15) بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده، در آن نهرهایی است از آب گوارا و نهرهایی از شیر که هیچ گاه مزه آن دگرگون نشود و جوی هایی از شراب برای لذّت بردن کسانی که می آشامند.

بهشت سرایی است که لذت آن خالص است و هیچ سختی را به همراه ندارد و موجب فساد و تباهی استفاده کننده از آن نمی شود:

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ* ... لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ؛ (حجر (15)، 45 – 48.) پرهیزکاران در باغ ها و چشمه سارها به سر می برند ... . در آن جا هیچ رنج و خستگی بدان ها نرسد و هیچ گاه از آن بیرون نشوند.

در جای دیگر می فرماید:
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها...* وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ *الَّذِی أحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسَّنَا فِیهَا لُغُوبٌ؛ (فاطر (35)، 33 – 35.) باغ هایی برای زندگی جاودان که داخلش شوند ... و گویند: ستایش خدای را شایسته است که اندوه از [دل] ما بزدود که پروردگار ما بخشاینده و شکرپذیر است. کسی که ما را از فضل و بخشایش خود درخانه ای که در آن اقامت گزینیم [و شایسته زندگی است] جای داد که در آن هیچ رنج و خستگی به ما نرسد.

«إلا عباد الله المخلصین* أولئک لهم رزق معلوم* فوکه و هم مکرمون* فى جنت النعیم* على سرر متقبلین* یطاف علیهم بکأس من معین* بیضاء لذة للشربین* لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون؛ جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)! براى آنان [بندگان مخلص] روزى معین و ویژه اى است، میوه ها (ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مى شوند... در باغ هاى پر نعمت بهشت. در حالى که بر تخت ها رو به روى یکدیگر تکیه زده اند، و گرداگردشان قدح هاى لبریز از شراب طهور را مى گردانند شرابى سفید و درخشنده، و لذت بخش براى نوشندگان شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند!» (47 -40صافات)

«لا یصدعون عنها و لا ینزفون؛ آنجا دیگر دردسر و از خود بیخود شدنی وجود ندارد.» (واقعه/ 19)

از طرفی اشتهای ساکنان بهشت را خدا بدون مرز محترم می شمارد و آن را نه تنها نکوهش نمی کند بلکه برای اشتهای آنها هر آنچه را که بخواهد فراهم می کند:

وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنْفُسُ وَتَلَذُّ الأعْیُنُ؛

  • و در بهشت هر آن چه انسان ها بخواهند و چشم ها لذّت برند وجود دارد.(زخرف ، 71.)

لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ

  • در آنجا هر چه بخواهند هست و بيشتر از آن نزد ما هست(ق35)

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَآؤُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللّهُ الْمُتَّقِينَ (نحل31)

  • به بهشتهای جاويدان داخل می شوند در آن جويها روان است هر چه بخواهند برايشان مهياست خدا پرهيزگاران را اينچنين پاداش می دهد


پس بهشت و لذت های آن از نظر قرآن از آفتهای دلذت طلبی های دنیا مصون است و علت آن این است که :

اولا جنس و درون مایه آخرت و بهشت و نعمت های آن با دنیا و نعمت های آن متفاوت است (لذت مصون از سختی ،درد و غفلت )
ثانیا انسان گرایش هایش به بهشت بعد از نمایش تمام عیار جلوه حق و حکومت الهی که قرآن می فرماید :

الْمُلْکُ يَوْمَئِذٍ للهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِى جَنّاتِ النَّعِيمِ

  • سلطنت و مالكيت در روز قيامت مختص به ذات اقدس اوست. حكم مى‌فرمايد بين بندگانش، پس كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح دارند در بهشت‌ها متنعّم به نِعَم الهى مى‌شوند.(حج 56)

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْماً عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيراً (فرقان 26)

و در جای دیگر می فرماید :
"يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ" روزی که واقعیت ها آشکار می شود.

و قیامت روزی است که پرده ها فرو می افتد و این که همه عالم از آن خداست مشخص می شود
لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ

  • تو از اين غافل بودی ما پرده از برابرت برداشتيم و امروز چشمانت ، تيزبين شده است

با این تعابیری که قرآن دارد که همگان برایشان یقین حاصل می شود که عالم و حکومت و حاکمیت آن از خداست و بهشت جلوه ای از جلوه های رحمت الهی است با این وصف دیگر جایی برای غفلت و افراط و فساد در بهشت باقی نمی ماند .

تا اینجا به خصوصیات عالم آخرت و لذات بهشتی پراختیم که امکان فساد و غفلت در آن نیست

از این ها که بگذریم انسان دنیایی با انسان آخرتی متفاوت است به این معنا که انسان در دنیا تکوینامختار است که هرگونه که می خواهد زندگی کند و تشریعا مکلف است اما همین انسان در آخرت محدود به پیش فرستاده های خود است و مشغول به جزا گرفتن است نه عمل کردن .
به عبارت دیگر انسان دیگر در آخرت نمی تواند اختیارا عمل منافی مقام خود انجام دهد بلکه در بهشت متنعم به نعمات در محدوده عمل هایی است که در دنیا انجام داده است. و اراده و اختیار او در حد اشتها به نعمات است و به قول مولا امام علی (ع) :
الیَوم یَومُ العَمَلِ وَ لاَ حِسَابٍ وَ غَداً یَومُ الحِسَابِ وَلاَ عَمَلٍ (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، باب 42، ص 318)
[=BNazanin]
[=BNazanin]آیه الله جوادی آملی در تفسیر آیه 31 سوره فرقان می فرماید
[=BNazanin]"سلسله چیزهایی در بهشت است و در نزد خدا که فوق مشیت و خواست بهشتیان است؛ فرمود «لدینا مزید» که بالاتر از آرزوی آنان است چون آرزوی هر کسی به قلمرو معرفت اوست.
[=BNazanin]فرمود چیزهایی در بهشت است که شما نمی‌دانید و در ذیل آن گفته‌اند این ثواب برای نمازشب خوان‌ها است؛ چیزهایی است که آرزوی آن را هم نمی‌کنید چون نمی‌دانید چه در نزد ما وجود دارد.
[=BNazanin]نیروی فعال یعنی عقل عملی هم در آنجا قفل است[=BNazanin] ولی اندیشه و ادراک و شهود باز باز است. همان طور که در دستگاه بیرون چشم و گوش و ... مسئول ادراک هستند سلسله نیروهایی مانند دست و پا نیز مسئول کارند که اگر این دستگاه‌ها در غل و زنجیر باشند انسان نمی‌تواند کاری انجام دهد.
[=BNazanin]وی افزود: آن کسی که آیه حجاب را می‌فهمد اما به نامحرم نگاه می‌کند مشکل دید و فهم ندارد مشکل عزم و اراده و نیت دارد که ویلچری است در قیامت این دستگاه کاملا بسته می‌شود که دیگر انسان نمی‌تواند ایمان بیاورد.
[=BNazanin]"اراده در قیامت تعطیل است"
[=BNazanin]آن روز دستگاه اراده متوقف می‌شود البته دستگاه علم فراوان است؛ جهنم را به او نشان می‌دهند می‌گویند بگو جهنم حق است نمی‌تواند بگوید زیرا در آن روز تبهکارن گرفتارند و پرهیزگاران نجات می‌یابند."

با این تعبیر آیه الله جوادی آملی کاملا مشخص شد که انسان در آخرت برخی از قوای تصمص گیری و عمل اختیاری و ارادی در این دنیا را ندارد پس دیگر نه دچار فساد می شود نه غفلت چرا که همه آخرت از سنخ علم است و او بهشت را و لذات آن را مظهری از مظاهر الهی می داند و هر چه که در لذت غوطه ور شود در جمال حق محو گشته است

و دیگر سخن در سنخ خود لذات بهشتی است که با دنیا متفاوت است
[=BNazanin]به این معنا که خدا در دنیا برخی از لذت ها مباح برخی را مستحب و برخی را مکروه و برخی را حرام قرار داده است و در مباح و مستحبش نیز حدی برای آن مقرر داشته است که غوطه ور شدن در آن با از یاد بردن خدا برای مومن مممنوع و مذموم است چرا که انسان با زیاده روی در آنها به روح و جسم خویش آسیب می رساند و از ربط آن نعمت ها با خالق غافل می شود اما در آخرت هر چه که در بهشت است عین ربط بودن آن با خدا ظاهر و آشکار بوده و هیچ گونه غفلت و نسیانی در آن راه ندارد.

نتیجه:
پس به سه دلیل لذت های بهشتی و استفاده زیاد از آنها موجب افراط و غفلت و آنچه که در دنیا مومن بدان مبتلی می شد نمی شود:

[INDENT=2]1. سنخ دنیا و آخرت با هم متفاوت است
[/INDENT]
[INDENT=2]2. سنخ لذات دنیا و آخرت با هم متفاوت است (از این جهتی که آفات لذات دنیایی را ندارد و خالص است)
[/INDENT]
[INDENT=2]3. انسان هم در دنیا و آخرت حوزه کارکرد هایش متفاوت است.
[/INDENT]
سوال2:
لذت هاي محسوس مربوط به جسم است نه روح ، لذت روح معرفت خداوند است براي همينه كه ماديات و معنويات هميشه در تقابلند..
حال اگر اين تقابل تكويني و ذاتي است كه خب در بهشت هم اين تزاحم وجود دارد
.
جواب:
چند نکته را از اول بحث دقت بفرمایید:
1) معاد روحانی و جسمانی است نه فقط روحانی نه فقط جسمانی . و جسم قیامتی متناسب با آن نشئه است.

2)اصل درک لذت روحانی است چه لذات مادی چه محسوس چه لذات غیر محسوس(مادی و معنوی) فقط فرقش در مبادی درک است لذت محسوس توسط جسم برای روح حاصل می شود و لذت غیر محسوس و معنوی بدون واسطه .

جمله ای است که از قدیم الایام معروف است و شاید از ارسطو باشد: «من فقد حسا فقد علما» (هر کس که فاقد یک نوع حس باشد، فاقد یک نوع شناخت و درک لذت است) . اگر انسان کور مادر زاد به دنیا بیاید، امکان ندارد که از یکی از رنگها، شکلها یا فاصله ها تصوری داشته باشد.با هر لفظی یا لغتی بخواهید برای یک کور مادرزاد یک رنگ را تعریف کنید و آن را به او بشناسانید، یا بخواهید رنگ چیزی را برای او بیان کنید، برای شما امکان ندارد .

مثل معروفی است که یک کور مادرزاد به عمرش شیر برنج نخورده بود و فقط نام آن را شنیده بود.از کسی پرسید که شیر برنج چیست؟ او شیر برنج را به رنگش تعریف کرد، فکر نکرد که کور مادر زاد که رنگ سرش نمی شود، شیر برنج را اگر خواستی تعریف کنی به مزه اش تعریف کن، از آن مزه هایی که او چشیده، مثلا بگو اگر طعم شیر را با طعم برنج و طعم شکر مخلوط کنند [می شود طعم شیر برنج ] .پرسید شیر برنج مثل چیست؟ گفت: مثل گردن غاز (چون گردن غاز سفید است به گردن غاز تعریف کرد) .گفت گردن غاز چگونه است؟ دست خودش را پیش کشید و گفت: گردن غاز چنین چیزی است.گفت: فهمیدم، پس شیر برنج یک چنین چیزی است.

به کور مادرزاد محال است انسان بتواند بعضی چیزها را بشناساندو برخی لذت ها را ببرد، چون «من فقد حسا فقد علما» .به کر مادرزاد محال است انسان بتواند صوت، موسیقی یا آهنگ را بشناساند، و همچنین هر کسی که فاقد هر حسی باشد.بنا بر این در اینکه حس یکی از مبادی شناخت و درک لذت است شک و تردیدی نیست، ولی این مبادی درک لذت است و درک لذت بر عهده روح است نه این که آن حس لذت را درک کند.

3) بسیاری از لذت های محسوس و مادی هست که در دنیا خدا آنها را برای مومنین حلال کرده و استفاده نکردن از آنها را توبیخ می کند و حتی بعضی از این لذت ها را مقدمه ای برای رسیدن به کمال می داند:


بگو: چه کسی زینت های خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزی های پاکیزه را حرام نموده؟! بگو: آنها در زندگی دنیا از آن کسانی است که ایمان آورده اند ( هر چند کفار هم با آنها شرکت جویند ) در حالی که در روز قیامت مخصوص آنها خواهد بود. (32اعراف)

[INDENT=2]این آیه به روشنی می فرماید لذت ها و زینت های حلال را مومنین باید استفاده کنند پس در تقابل با معنویات نیست بلکه در راستای آن است.
مثلا خوردن و آشامیدن آیا از لذات دنیای ما هستند یا نه؟ قرآن می فرماید کلوا و اشربوا ولا تسرفوا
[/INDENT]

4)لذت های دنیا حتی حلال آنها با سختی هایی در آمیخته است و چرایی آن به خاطر تزاحماتی است که در دار ماده (دنیا) هست هر خوردن و آشامیدنی و هر ازدواج و ... همراه خود سختی ها و درد سر هایی به همراه دارد و خدا برای این که انسان را آفریده و از سیستم روح و جسمش آگاهی تام دارد مصالح و مفاسد او را در استفاده از این لذات که خود برای او آفریده بیان می دارد اگر می فرماید کلوا واشربوا در کنارش می فرماید ولا تسرفوا چون تزاحم بدن انسان با غذای زیاد را می داند و همچنین در ازدواج و ...او مصالح و مفاسد انسان را میداند و به مصالحش امر و از مفاسدش نهی می کند اگر در او غریزه جنسی قرار داده است ازدواج را تشریع می فرماید و از زنا باز می دارد و این برای درک مصلحت و رفع مفسده برای انسان است
اما در بهشت تمامی این لذت ها به گونه ای تعبیه شده اند که هیچ گونه سختی و خستگی و تعبی به همراه آن نیست و تمام آن لذات مصلحت است و به هر چه انسان میل پیدا کند برای او خیر و صلاح و مصلحت است اصلا در بهشت هیچ سوء و بدی و شری وجود ندارد.
پس استفاده از لذات در بهشت هیچ منافاتی با و تضادی با معنویات ندارد همان گونه که استفاده صحیح آن در دنیا با معنویات در تضاد نیست.


سوال3:
سوال اينه كه عده اي براي رسيدن به شهوات خدا را عبادت ميكنند و از قول امام اين عبادت با قرب الهي بسيار فاصله دارد...
خُب حالا شما چه طور ميگوييد كه لذت طلبي در بهشت با قرب الهي ناسازگاري ندارد؟؟؟
درحالي كه از اول هم مقصود بالذات خدا نبوده بلكه نفسانيات بوده
جواب:
این دو مقام کاملا از متفاوت و از هم جداست.این که خدا می خواهد عبادتش صرف حور و قصور نباشد و این که در بهشت حور و قصور نباشد.
برای روشن شدن مساله یک مثالی می زنم : پدری به پسر خود می گوید درست را خوب بخوان تا من دوستت داشته باشم تا با سواد شوی و جایگاه علمی مناسبی بدست آوری که اگر خوب درس خواندی من برای تو یک دو چرخه می خرم.
حال اگر این فرزند از اول به قصد دریافت دو چرخه درس بخواند نه به خاطر دوستی پدرش و با سواد شدن آیا دیگر با سواد نمی شود یا دوچرخه را می گیرد یا .... .
هم با سواد می شود هم دوچرخه را می گیرد اما یک درجه درونی که همان محبت پدر باشد را کم دارد. چه خوب می شد برای محبت پدر درس می خواند که هم با سواد می شد هم دوچرخه را می برد .
قضیه بهشت از این قرار است اگر کسی خدا را برای شهوات هم می پرستد در بهشت خدا او را متنعم از شهوات می کند والله لا یخلف المیعاد.
امام صادق زیبا فرمودند: طوبی لمن ترک شهوه ناظره لمن عودی لم یره ؛ خوشا به حال بنده ای که شهوت حاضر و آماده را ترک کند به خاطر آن چه که به او وعده داده شده است.
قال اميرالمؤمنين عليه السلام:إنّ‌قوماً عبدوا الله رغبةً فتلك عبادة التّجار وإنّ قوماً عبدوا الله رهْبةً فتلك عبادة العبيد وإنّ قوْماً عبدوا الله شُكراً فتلك عبادة الأحرار(نهج البلاغه/ حكمت 237)
گروهي خدا را از روي رغبت و ميل(به بهشت )پرستش مي كنند،اين عبادت تجار است و گروهي او را از روي ترس مي پرستند،اين عبادت بردگان است و گروهي خدا را به خاطر شكر نعمتها (و اين كه شايسته عبادت است) مي پرستند ،اين عبادت آزادگان است.

همه انسان ها یک گونه نیستند سطح معرفت هاشان با هم متفاوت است برخی به شوق بهشت و برخی از ترس چهنم عبادت خدا می کنند (و به آن می رسند) و گروهی هم هستند که به شوق حب خدا او را پرستش می کنند که این ها هم از آتش جهنم دور اند و هم در نعمت های بهشت متنعم اند و هم به محبت خدا می رسند.
رُوِی عَن رَسُولِ الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال:
اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَ قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی.وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلاءُ وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَ الْعُقْبَی وَ الْمَوْلَی.(المواعظ العددیة،صفحه 245)
روایت از پیغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) منقول است كه حضرت فرمودند قلب ها سه نوعند: 1- قلبی كه مشغول و وابسته به دنیا است.2- قلبی كه مشغول به تنعّمات اخروی است.3- قلبی كه وابسته به مولا است. اما آن قلبی كه سرگرم و وابسته به دنیا است،‌ همیشه دچار سختی و گرفتاری است. و آن قلبی كه وابسته به تنعّمات اخروی است ‌به درجات و مراتب بالایی می­رسد. و قلبی كه دل‏بسته به مولا (خدا) است، هم دنیا دارد، ‌هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد.

پس این گونه نیست که کسی به رضوان ناب الهی رسید دیگر حور و قصور نداشته باشد بلکه حور و قصور درجات پایین بهشت است که کسانی که به درجات بالای بهشت دست یافتند آنها را نیز خواهند داشت. به قول شاعر : چون که صد آمد نود هم پیش ماست

سوال4:
شبهه اينجاست كه تفاوت غوطه ور شدن در لذات بهشت با لذت طلبي دنيا در چيست؟ كه آن ممدوح است و اين مذموم
جواب:
تفاوت آن در چند چیز است :
1.اسباب غفلت در دنیا برای انسان فراهم است از جمله نبودن یقین برای انسان به این معنا که انسان خدا را به تمامه و به یقین نیافته و به قولی یا یقین ندارد یا مراتب آن را در در درجات پایین دارد شاید یقین داشته باشد اما علم الیقین دارد نه عین الیقین و همین در مواقعی باعث غفلت می شود . یا قوه واهمه در انسان باعث غفلت از خدا و ظهورات او می شود یا اشتباه در تعیین مصداق لذات حلال و محدوده آنها یا اشتباه در ترک اولی و... که در دنیا باعث دوری از خدا می شود و باعث مذموم بودنش می شود.
اما همین لذت طلبی در آخرت چون در انسان اسباب غفلت (از آن چیزهایی که در بالا ذکر شد ) را به همراه ندارد مذموم نیست و چون ثواب خدا به بندگانش است و خدا جز خیر برای آنها نمی خواهد ممدوح است. اسباب عفلت مانند عدم یقین در مراتب بالا که در آخرت کاملا منتفی است چرا که کشف غطا و ظهور کامل تجلیات الهی است(لمن الملک الیوم لله الواحد القهار) و چون عالم آخرت دیگر قوه واهمه کاملا به عاقله تبدیل می شود دیگر غفلتی در کار نخواهد بود
2.غوطه ور شدن در در لذات علت مدح و ذمش چیست؟ جز این است که لذت طلبی در دنیا در برخی موارد جایز دانسته شده (ازدواج ) و در برخی موارد مکروه دانسته شده و در برخی از موارد نهی شده (مثل شراب) و این امر و نهی نیز از طرف خود خداست و غوطه ور شدن در لذات دنیایی هم گاه توسط خدا مکروه دانسته شده و گاه نهی شده است. پس علت مدح و ذمش به خاطر امر و نهی الهی و جواز یا عدم جواز الهی است و از امر و نهی خدا کشف مدح و ذم می شود .
همین مناط هم در باره بهشت جاری است آنجا که خدا اجازه غوطه ور شدن در لذات را می دهد می شود ممدوح که در آیات بسیاری این جواز استفاده بهشتیان به صورت مستوفی از لذات بهشتی مشهود است
پس مناط ممدوح بودن یا مذموم بودن همان امر و نهی الهی است.
3. از همه این ها گذشته سنخ لذات بهشت و دنیا هم متفاوت است به این معنا که لذت های دنیا -مثلا غذا خوردن- به خاطر محدودیت های جسم دنیایی و نواقص بدن مادی محدود است و ملحوق به درد و رنج هاست به همین علت خدا محدوده ای برای آن قرار داده است مثلا فرموده کلوا و اشربوا ولا تسرفوا چرا که اسراف باعث از بین رفتن آن لذت غذا می شود و در د و رنج به همراه دارد.
اما در بهشت دیگر این موانع دنیوی نیست و لذتش بدون الم و درد است

سوال5:
اگر برزخي باشد پس وهم و خيال هم موجود است
نميتونيم بگيم آخرت فقط عقل است و بعد در لذات حسي هم غوطه وري! اين تناقضه
جواب:
در مساله سه یا چهار نظر هست:
1)مشائی ها :که قائل جنت نفسی هستند آنها بهشت را صرف کمالات‌ عقلی‌ و لذت‌ آن‌ را لذت عقل می دانند و لا غیر و ابو علی سینا در برخی از کتاب های خود این راه را رفته و بهشت با لذت های جسمانی را تلقی‌ ساده‌ و سطحی‌ (الاوهام العامّیه‌) خوانده و آیات بهشت را صرف برانگیزانندگی می داند (ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات‌، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴ـ۳۵۶، مع‌ الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌ الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳)
و در کتب بعدی خود از این طریق دست برداشته است و عقیده‌ اجماعی‌ مسلمانان‌ را چنین‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ که‌ در عالم‌ آخرت‌، افراد سعید در جنّت‌ خواهند زیست‌ و به‌ ثواب خواهند رسید که‌ مشتمل‌ است‌ بر لذات‌ جسمانی‌ و روحانی‌، و بالاترین‌ لذتِ روحانی‌ مشاهده‌ملکوت است‌ با چشم‌ بصیرت(ابن‌سینا، رساله‌ اضحویه‌ فی‌ امر المعاد، ج۱، ص‌ ۳۶، چاپ‌ سلیمان‌ دنیا، مصر ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹.)

2)حکمت متعالیه ملا صدرا:نخستین‌ تأکید او آن‌ است‌ که‌ همه‌ آنچه‌ در شرعِ صحیح‌، در باره‌ جنّت‌ و نعمتهای‌ آن‌ آمده‌ است‌، قطعاً واقعیت‌ دارد، چرا که‌ این‌ بیانات‌ در حد نصّ است‌ و پذیرش‌ آن‌ به‌ محذور عقلی‌ نمی‌ انجامد و مستند شرعی‌ نیز برای‌ تأویل‌ آن‌ در دست‌ نیست‌.(محمدرضا حکیمی‌، معاد جسمانی‌ در حکمت‌ متعالیه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۶، قم‌ ۱۳۸۱ ش‌.)


او این‌ بیان‌ را در نقد کسانی‌ مانند ابن‌سینا آورده‌ است‌ که‌ زبان‌ قرآن‌ را در این‌ مقولات‌، از آن‌رو که‌ بیشتر مخاطبان‌، عموم‌ مردم‌ و به‌ویژه‌ افراد سطحی‌ و بدَوی‌ (اجلاف‌ الاعراب‌) بوده‌اند (و همواره‌ چنین‌ است‌)، تمثیلی‌ و استعاری‌ می‌دانسته‌اند.

به‌ اعتقاد وی‌، ترغیب‌ و ترهیب‌ قرآن‌، بی‌تردید در دلالت‌ و برانگیزانندگی‌ عموم‌ مردم‌ به‌ فعل‌ «خیر» بسیار مؤثر است‌.(همان ص 714)اما نمی‌توان‌ آن‌ بیانات‌ را صرفاً ناظر به‌ این‌ کارکرد دانست‌ و جنّت‌ را، بی‌آنکه‌ وجود عینی‌ خارجی‌ داشته‌ باشد، همان‌ وصول‌ نفس‌ به‌ کمال‌ مطلوبش‌ (یعنی‌ ادراک‌ معقولات‌ و نیل‌ به‌ حقایق‌ عقلی‌ یا کسب‌ سعادت‌ «وهمی‌ «) دانست‌، زیرا لازمه‌ این‌ قول‌ آن‌ است‌ که‌ شخصِ دعوت‌کننده‌ مردم‌، خود مؤید دروغ باشد و به‌ جای‌ ارشاد آنان‌ گمراهشان‌ کند. توضیح‌ ملاصدرا (مانند توضیحات‌ غزالی‌ در نقد باطنیان‌ و ابن‌سینا)، این‌ است‌ که‌ بیشتر مردم‌، بی‌گفتگو، از این‌ تعبیرات‌ جز همان‌ معانی‌ ظاهری‌ را نمی‌فهمند، حال‌ اگر معانی‌ ظاهری‌ حق‌ نباشد (و ذکر جنّت‌ و نعمتهای‌ آن‌ فقط‌ برای‌ برانگیختن‌ به‌ فعل‌ خیر باشد)، آنان‌ گرفتار گمراهی‌ و جهل‌ شده‌اند. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ صالحان و متقین که‌ مواعید قرآن‌ را باور دارند، از جنّت‌ و لذتهای‌ آن‌ محروم‌ شوند، زیرا آنان‌ حتی‌ اگر در جنّت‌، به‌ معنای‌ مورد نظر ابن‌سینا (عالم‌ ادراکات‌ عقلی‌)، هم‌ بزیند، چون‌ درکی‌ از لذتهای‌ عقلی‌ ندارند، در واقعِ امر بی‌بهره‌ خواهند بود (چون‌ لذت‌ متوقف‌ بر ادراک‌ است‌) و این‌ یعنی‌ نرسیدن‌ به‌ آن‌ مواعید. به‌علاوه‌، مسلمانان‌ اتفاق‌نظر دارند که‌ افراد صالح‌، حتی‌ اگر در ساحَت‌ علم‌ و معرفت‌ و شکوفا کردن‌ عقل‌ هیولانی‌ تحققی‌ نیافته‌ باشند، در عالم‌ دیگر در جنّت‌ خواهند زیست‌، حال‌ آنکه‌ این‌ آموزه‌ با مبانی‌ آن‌ فلاسفه‌ سازگار نیست‌.(همان 678)


قائلان‌ به‌ جنّت‌ عقلی‌، از نظر ملاصدرا،(الحکمه‌ المتعالیه‌ فی‌ الاسفار العقلیه‌ الاربعه‌، سفر ۴، ج‌ ۲، ص‌ ۳۳۵ـ۳۳۶، بیروت‌ ۱۹۸۱.) مرتکب‌ خطای‌ انحصار شده‌اند و وجود جنّت‌ محسوس‌ جسمانی‌ را، که‌ همان عالم‌ آخرت‌ و واسط‌ بین‌ صورتهای‌ دنیا و حقایق‌ معقول‌ است‌، نادیده‌ گرفته‌اند. حال‌ آنکه‌ این‌ جنّت‌ محسوس‌ جای‌ نیکانی‌ است‌ که‌ با امید نیل‌ به‌ نعمتها و برخورداریهای‌ پس‌ از دنیا به‌ راه‌ عبادت‌ خدا رفته‌اند، ولی‌ کسانی‌ که‌ جهات‌ عقلی‌ بر ایشان‌ سیطره‌ داشته‌ است‌ و فارغ‌ از نیل‌ به‌ نعیم‌ و مصونیت‌ از جحیم‌ سلوک کرده‌اند، به‌عالمی‌ ورای‌ دنیاوآخرت‌ می‌روند و در سلک ملکوتیان قرار می‌گیرند
.

3)حکما:
عالم آخرت مجموع عالم برزخ و عالم عقول مجرّده و عالم لاهوت می باشد. آنها قائل به دو جنت یکی جنت ذات و دیگری صفا هستند.بهشت صفات دار کثرت و محلّ دار و درخت و صور گوناگون جسمانی ـ نه مادّی ـ ؛بهشت ذات فارغ از صورت است و رحمت و رضوان، لکن نه مطلق رحمت و رضوان، بلکه رحمتی از او و رضوانی از او در ظرف عالم عالم عقول مجرّده؛ و این جنّت ذات است، نه از کثرت صور در آن خبری است، و نه از بینونت متجلّی و جلوه؛ بلکه عین وحدت است و عین اتّحاد با ذات متعیّن در ظهور اسمائی.
4) برخی از حکمای متاخرین:که قائل اند مرتبه ی پایین آن، همان برزخ سابق است که با دنیا در ارتباط بود، و بعد از زوال دنیا، ارتباطش قطع می شود؛ و مرتبه ی بالایش همان عالم عقول مجرّده است؛ که راه نمی یابند در این مرتبه از آخرت، مگر برخی از مردمان.
همان گونه که می بینید در مساله اقوال مختلفی می باشد و بنده به ذکر اقول پرداختم و هر کدام از این ها دارای دلایلی برای خود می باشند که بعضا مورد نقض و ابرام قرار گرفته است.



اما آن قول و نظری که صحیح و مطابق آیات و روایات به نظر می رسد همان قول و استدلال صدرا می باشد. که بنا بر آیات قرآن و روایات صحیحه این نعمت های ظاهری بهشت که خدا به آنها وعده داده است از باب تشبیه نمی باشد و عین واقعیت است و این که حکما آخرت را عالم عقل نامیده اند به خاطر تام بودن ادراک عقلی در آن سراست و این که درک های جزئی ظاهری نیز تحت عقل کلی صورت می گیرد و آن سرای کشف غطا و درک موسع است.

سوال6:
ناب صدرا كه معتقد به لذت و الم جسماني برزخي است چرا فقدان ابزار مادي را باعث عذاب ميداند؟؟؟ اين سخن صدرا كاملا منطبق با همان انديشه ابن سيناست كه حيات بعد از مرگ را روحاني و عقلي ميدانند
جواب:
آنگاه که انسان به ماده خو کرده باشد از حیث نبودش عذاب می کشد وقتی که انسان وارد برزخ می شود از آن حیث که جسمانی است لذات و الم جسمانی را درک می کند و به قولی عوارض عالم ماده هست (طول -عرض -رنگ اندازه ) اما خود ماده نیست این همان حالتی است که در خواب انسان آن را درک می کند که به آن عالم مثال متصل می گویند.دقیقا انگار در عالم مادی هستیم اما ماده نیست و درک آن اشیاء عالم خیال دیگر مادی نیست(گر چه جسمانی است) که بخواهیم با این چشم ظاهری مادی آن را ببینیم با قوه باصره در قالب جسم لطیف برزخی آن را می بینیم به همین خاطر است که گاه انسان در خواب خودش را می بیند که این همان جسم برزخی و مثال متصل است.
علامه طباطبایی می فرماید برخی گمان کرده اند که وقتی ما می گوییم برزخ ماده ندارد و یا لذائذ برزخ خیالی است و یا تنها لذت عقلانی وجود دارد، پنداشته اند که آنها وهم و سرابی بیش نیستند. این پندار هم فی نفسه باطل است و هم انحرافی است در درک مقصود. در تفسیر نعمانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که: «واما دلیل رد کردن حرف کسانی که ثواب و عقاب پس از مرگ وقبل از قیامت در همین دنیا را انکار می کنند. این سخن خداوند که «ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» که در آن مراد از برزخ همانا ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت است . و به همان گونه است این آیه که «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعه» در قیامت که سرای جاویدان است ، صبح و شبی وجود ندارد: این دو تنها از آن این دنیا هستند. در عبارت «النار یعرضون علیها» مراد از آتش همان آتش آخرت است لکن شخصی که بر آتش عرضه می گردد در برزخ است . ذیل آیه نیز به همین مطلب دلالت می کند:«ویوم تقوم الساعه ادخلو آل فرعون اشد العذاب» . مثلاَ این که در گور شخص ، دری از آتش باز می گردد که از آن لهیب ها و شراره ها ی آتش به داخل زبانه می کشند. بنابراین آتش برزخ نمونه آتش آخرت و عذاب آن نیز نمونه عذاب آخرت است . ( در برخی از روایات در مورد آتش برزخ آمده)
از حضرت باقر(علیه السلام) در مورد «موت» از او سؤال شد، حضرت پاسخ داد: «مرگ همان خوابی است که هر شب به سراغتان می آید، با این تفاوت که مدت آن طویل تر است و شخص از آن بیدار نخواهد شدمگر در روز قیامت» بنابراینب هیچ نیست مگر نمونه و مثالی از قیامت و این گفته حضرت که فضای قبر او تا آنجا که بینائیش یاری دهد، گسترده می شود. چه مثال چیزی نیست مگر همان حدی از ممثل که انسان درک می کند و ماورای بینائی چشم ، شیء قابل درکی وجود ندارد.
البته این وسعت و گشایش خارجی نیست کما آنکه قبر، قبرخارجی نیست بلکه مراد از قبر ، عالم برزخ مؤمن و مراد از گشایش ، اتساع و گشادی مثالی است . این همان است که می گویند قبر خود را خود می سازید و آن را فراخ یا ضیق می کنید.

سوال7:
آیات نعمت های بهشت همه تشبیه و برای تشویق ما به کار های خوب هستند پس حقیقت نداشته نعمت های بهشتی مبهم بوده و داعویتش کم است
جواب:
1)بیش از یک سوم از آیات قرآن درباره جهان آخرت و معاد است و تعداد زیادی از این کثیر آیات ، درباره نعمت های بهشت و کیفیت و چگونگی آن و ... است.
از طرفی عقل انسان حکم می کند که خدا صادق الوعد است و دروغ نمی گوید و اغوا نمی کند و علت آن هم غنی بودن و حکیم بودن خداست و این را عقل به روشنی حکم می کند.
و از طرف دیگر خدا در بسیاری از موارد به این حکم عقل اشاره و آن را تایید می کند :أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ «..آگاه باشيد وعدۀ خدا حقّ است» (يونس‏/55)
/فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَه‏ُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقام ( إبراهيم‏/47)«پس گمان مبر كه خدا وعده‏اى را كه به پيامبرانش داده، تخلّف كند چرا كه خداوند قادر و انتقام گيرنده است‏ »
«إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِع ‏»(مرسلات‏/7)
«كه آنچه به شما (درباره قيامت) وعده داده مى‏ شود، يقيناً واقع‏ شدنى است‏.»
همۀ این آیات و آیات دیگر، بر حتمی بودن وقوع وعدههای خداوند تأکید می نمایند، تا آنجا که حتّی گمان تخلّف این وعده ها نیز صحیح نیست.

2)
یک بحثی می ماند که و آن این که ادعا می شود "این وعده های بهشتی منطبق با فهم ما نیست"
و جواب این که ما دو نوع علم و درک و فهم داریم یک علم و درک و فهم تفصیلی و یک علم و فهم ودرک اجمالی . یک بار ما می گوییم نمی دانیم که در بهشت نعمتی هست یا نه . یک بار می گوییم نمی دانیم کیفیت آن چگونه است و با عوارض عالم آخرت چگونه سازگاری دارد.
آنچه که به بحث ما ضرر می زند نبود علم اجمالی است نه علم تفصیلی. به عبارت دیگر عقل می گوید درست است که من کیفیات نعمتهای بهشتی را نمی فهمم(با این که خدا ذکر کرده ) ولی از طرفی علم دارم که خدا صادق الوعد است و حکیم است و هر حرفی می زند درست است پس به این نعمت ها علم اجمالی دارم و همین برای شوق به بهشت کفایت می کند و این اجمال با ابهام متفاوت است یک وقت نگویید پس نعمت های خدا در بهشت برای ما ابهام دارد نه! نعمت های الهی در بهشت با توضیح کامل تفصیلا بیان شده و عقل به تحقق آن در آخرت حکم می کند و داعویت و بر انگیزانندگی کامل برای حرکت به سوی مقصود را دارد ولی حال این با عالم عقل بودن چگونه سازگاری دارد و تحقیقات فلسفی بو علی فلان را می گوید قوشجی فلان را فوقش این است که بگوید اجمالا تحققش را با همان تفصیلات قبول دارم ولی کیفیتش را نمی دانم.

3)
از این گذشته این قیل و قال هایی که ما درباره عالم عقل بودن و نبود یا بود جسم و درک لذات جسمانی و یا عدم آن در عالم عقول و زاد و ولد در آخرت و ...همه و همه این ها بحث های فلسفی است که قدرت معارضه با حقایق ظاهر و آشکار قرآن و این همه آیات باهره و ظاهره قرآن را ندارد.
قرآن می گوید در بهشت حوری هست قصر هست نهر هست ازواج مطهره هست و... و هیچ معارضی از آیات قرآن و روایات برای آن وجود ندارد.
ما هم می گوییم چون خدا "لا یخلف المیعاد " است و لغو نمی گوید و اغوا نمی کند و ... پس همچین نعمت هایی در بهشت منتظر مومنین است و به آن می رسند.
4)و نکته آخر این که:
داعویت و برانگیزانندگی آیات نعمات الهی در بهشت برای عوام الناس که ذهن های خالی از شبهه دارند هیچ ابهامی ندارد و بحث های فلسفی و عرفانی که نوعا دستخوش تغیرات و تکمیلاتی هست نمی تواند برای عموم ایجاد ابهام کند مگر کسانی که به قرآن و ظواهر آن اعتقاد نداشته باشند و این همه آیات واضح و کامل را بخواهند به ابهام و تاویل بکشانند.

موضوع قفل شده است