جمع بندی چگونه انجام معجزه؛ دلیلی بر پیامبر بودن است؟

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
یک بار توی تاکسی بودیم یک معتادی که با هیبتی عجیب و بوی گند سیگار هم نشسته بود.
یک دفعه گفت من معجزه دارم و البته یادم نمیاد که ادعای پیامبری هم کرد یا نه !؟
به هر حال مردم توی تاکسی ازش راجع به معجزه هاش پرسیدن.
از او خواستند که اسمشان را بگوید. آن هم زیر لب یه چیزهایی می گفت و بعد اسم ملت را می گفت. البته یک بار هم اشتباه گفت ولی معمولا درست می گفت.
بعد یه کاری می کرد که موبایلها سر خود زنگ می زدند.
البته مردم می دانستند که همچین موجودی پیامبر نیست ولی خوب براشون جالب بود.
آن قدر این موجود خلاف می زد که کسی به هش نزدیک نمی شد.
خلاصه به فرض محال هم که همچین موجودی ادعای پیامبری هم داشته باشد به فرض محال هم که کوه را بشکافد ولی کدام انسان سالمی حلقه به گوش یک معتاد و یا یک موجود بی خاصیت می شود !!!!
پیامبری مختصات دیگری هم دارد.

سلام

اعجمی;394178 نوشت:
سلام

با توجه به آیات قرآن ، معجزه ، تنها عده ای از مردم را جذب مدعی می کرده است

پس از معجزه نجات ابراهیم ازآتش ، تنها لوط به او ایمان آورد

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۲۶﴾ عنکبوت

علت عدم ایمان بقیه چه بوده است ؟

1 معجزه نارسا بوده است
2 معجزه متناسب با ذهن مردم نبوده است
3 معجزه قابل نقد و نفی بوده است
4 عامل عدم تاثیر مربوط به معجزه نیست

گزینه 4 درست است زیرا در صورتی که کل آیه را میدیدند ایمان نمی آوردند

[=arial] با در نظر گرفتن آیات شریفه قرآن وقوع معجزه؟؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟[=arial]؟

1- بدست خدا است و درخواست مدعی در اراده خدا بی تاثیر است

2- بدست خداست و درخواست مدعی تاثیر دارد

3- بدست خداست و درخواست مدعی و مردم تاثیردارد

4- بدست مدعی است.

اعجمی;394526 نوشت:
سلام

[=arial]با در نظر گرفتن آیات شریفه قرآن وقوع معجزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1- بدست خدا است و درخواست مدعی در اراده خدا بی تاثیر است

2- بدست خداست و درخواست مدعی تاثیر دارد

3- بدست خداست و درخواست مدعی و مردم تاثیردارد

4- بدست مدعی است.

جواب 1 درست است خدا خودش را به موسی نشان نداد.

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
با سلام.
1. چرا وجود دارد. در هندوستان مناطق فقیر نشین وجود دارد که نه تنها امکانات ارتباط جمعی کمی وجود دارد بلکه سطح فرهنگ مردم هم به قدری پایین است که برای تحقیق و تفحص سراغ اینگونه وسایل ارتباط جمعی نمی روند. در ضمن کسی که چیزی را با چشم خود می بیند خیلی سخت می توان او را با دلایل علمی و عقلی از تصمیمش منصرف کرد.

سلام

دوست گرامی مگر بچه ندارند تحصیلات هم اجباری است و بچه ها فکر کنم قادر هستند حقایق رو
به گوش والیدنشون برسونند
توی جنگل امازون یا صحرای گپی که زندگی نمی کنند

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
خود بنده با کسانی روبرو بوده و هستم که بوسیله نمونه ای از همین عرفان ها در غفلتند و هر جه برای او استدلال می اوری باز هم قبول نمی کند. چرا که چیزهایی دیده که از دیدگاه خود منصرف نمی شود.
2. حتی اگر امروزه بتوان این مسئله را رد کرد. باز هم امکان وقوع و ظهور چنین عرفان هایی در قدیم هم هست. در گرشته که علم اینقدر پیشرفت نکرده بود و وسایل ارتباط جمعی مثل امروز نبود.

خوب طبق همان قانون معنوی اثر سخن راست که گفتم این تاثیرات موقتی است و خیلی زود اثر خودش را از دست می دهد

بله اما تمام ان عرفانها هیچکدام نتوانسته اند با یکی از پیامبران الهی رقابت کنند و سریع نابود شده اند

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
اگر قرار باشد گزاره های دینی را با عقل سنجید و بعد قبول کرد که دیگر این دینداری نیست. تعقل است.

بزرگوار این حرفتون خیلی عجیبه دین عین عقله
اولین ایه ای که بر پیامبر نازل شد با کلمه اقرا یعنی خواندن بود خداوند در قران به قلم و نوشته سوگند می خورد
انجه که می فرماید ن و القلم

در قران ایه داریم که چرا در ایات قران تعقل و تدبر نمی کنید ؟
ایا کسانی که می اندیشند با کسانی که نمی اندیشند یکسانند ؟

بسیار حدیث در تشویق به فرگیری علم و دانش داریم

پیامبر می فرماید :

الدین هواالعقل
دین همان عقل است

یا در حدیثی دیگر

هرکه عقل ندارد دین ندارد

تمام اموزه های دین اسلام مغایر با حرف شماست

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
این سخن شما احساسی است و منطقی نیست. لطفا مبنای علمی این قانون را بیان بفرمایید.

این سخن احساسی نیست بلکه قانون و سنت الهی است

دانشمندان قوانین حاکم بر جهان مادی را کشف می کنند
پیامبران کاشف قوانین معنوی حاکم بر جهان هستند و این قوانین کشف شده توسط پیامبران
در کتابهای مقدس امده است
که بعضی از انها را به عنوان سنت الهی می شناسیم

جهان هستی جهان مثبت ها و راستی و درستی است و هرچیز منفی و ناراستی در خلاف
انرژِ ی های حاکم بر جهان قرار دارد و این خلاف و مغایرت با قوانین باعث از بین رفتن ان می شود

دروغ و ناراستی انرژِ ی منفی دارد و بر خلاف حرکت جهان هستی حرکت می کند
لذا در مقابله با ان مجبور و محکوم به نابودی و شکست است

هرچیز کج و ناراستی محکوم به فنا و نابودی است و این سنت الهی است

شریعت عقلانی;394446 نوشت:
مثلا چگونه است که نوشته های ادبی و داستان های نغز و عبرت آموز بسیاری از عارفان و نویسندگان اثر بخش و تاثیر گذار است و اتفاقا خیلی هم بر دل می نشیند ولی آنان پیامبر نیستند. یا مثلا چگونه دستورات قرآن مبنی بر کشتن یهودیان و مسیحیان و کفار بر دل یک انسان می نشیند؟ یا مثلا آیاتی که در آن احکام ازدواج و محارم و قصاص و .... وجود دارد چرا باید بر دل بنشیند. انسان های زیادی هستند که سخنان پیامبران بر دلشان ننشسته است و صرفا از روی تعبد آن را پذیرفته اند. لطفا توضیح بفرمایید.
و من الله توفیق

شما فیلسوفان و صاحب نظران بزرگ جهان را با پیامبران الهی مقایسه کنید
ببینید کدام یک در تربیت انسانها موفق تر بوده اند ؟
شما ارسطو و دکارت و وووو را با پیامبر امی اسلام مقایسه کنید
کدام یک جامعه ساز و پیروان بیشتری دارند ؟

این است تاثیر و نفوذ کلام راستین پیامبران الهی در مقابل با پیامبران دروغین

با تشکر

سلام

با در نظرگرفت قرآن نوع معجزات درخواستی به چه انگیزه ای بوده است.

1. به مدعی شک داشته برای بر طرف کردن شک در خواست می کرده اند.

2. اطمینان داشته اند که مدعی دروغ می گوید سنگ بزرگ جلوی راهش می انداخته اند.

3. معجزات قبلی ناکافی و نارسا بوده است.

4. معجزات قبلی شرایط معجزه را نداشته است.

اعجمی;394990 نوشت:
سلام

با در نظرگرفت قرآن نوع معجزات درخواستی به چه انگیزه ای بوده است.

1. به مدعی شک داشته برای بر طرف کردن شک در خواست می کرده اند.

2. اطمینان داشته اند که مدعی دروغ می گوید سنگ بزرگ جلوی راهش می انداخته اند.

3. معجزات قبلی ناکافی و نارسا بوده است.

4. معجزات قبلی شرایط معجزه را نداشته است.

گزینه 2 درست است زیرا در خواست هاشان افراطی بوده است

سلام

بادر نظر گرفتن معجزات متنوع پیامبران در قرآن » تاثیر معجزه :

1. برای همه یکسان تاثیر گذار بوده است

2. تاثیر معجزه در گروه های فکری متفاوت فرق می کرده است

3. معجزه فقط برای پیامبران رسا و آیه بوده است

4. معجزه برای همه دور از ذهن و غیر قابل فهم بوده است

اعجمی;395861 نوشت:
سلام

بادر نظر گرفتن معجزات متنوع پیامبران در قرآن » تاثیر معجزه :

1. برای همه یکسان تاثیر گذار بوده است

2. تاثیر معجزه در گروه های فکری متفاوت فرق می کرده است

3. معجزه فقط برای پیامبران رسا و آیه بوده است

4. معجزه برای همه دور از ذهن و غیر قابل فهم بوده است

سلام. گزینه 4 صحیح می باشد.

زیرا که اگر امروزه روز هم کسی مرده ای را هم چو عیسی زنده کند، کاری دور از ذهن انجام داده، چه برسد به 2000 سال پیش.

==============
اما قشنگیش اینه که کسی بهش ایمان نیوورد

[="Black"]

B-neshan;395864 نوشت:
زیرا که اگر امروزه روز هم کسی مرده ای را هم چو عیسی زنده کند، کاری دور از ذهن انجام داده، چه برسد به 2000 سال پیش.

سلام در گذشته در بعضی از علم ها از ما جلوتر بودن مثل علم سحر و دیگر علم هایی که داشتن.[/]


B-neshan;395864 نوشت:
سوال
اعجمی;395861 نوشت:

بادر نظر گرفتن معجزات متنوع پیامبران در قرآن » تاثیر معجزه :

1. برای همه یکسان تاثیر گذار بوده است

2. تاثیر معجزه در گروه های فکری متفاوت فرق می کرده است

3. معجزه فقط برای پیامبران رسا و آیه بوده است

4. معجزه برای همه دور از ذهن و غیر قابل فهم بوده است

سلام. گزینه 4 صحیح می باشد.

زیرا که اگر امروزه روز هم کسی مرده ای را هم چو عیسی زنده کند، کاری دور از ذهن انجام داده، چه برسد به 2000 سال پیش.

==============
اما قشنگیش اینه که کسی بهش ایمان نیوورد

گزینه2 درست است زیرا

تاثیر معجزه به علم فرد بستگی دارد » زنده شدن مرده از نظر پزشک

نشانه ای از خداست پزشک از راه علم می فهمد که زنده شدن مرده توانایی است که در انسان نیست.

اما برای کسانی که معجزه را می فهمند تاثیر گذار است مانند ساحران در زمان موسی فرعون در زمان یوسف

گزینه4 غلط است زیرا » آدم توانایی ها و ناتوانی هایی دارد

1.توانایی وجودی مانند دیدن 2. توانایی با ابزار مانند پرواز 3 ناتوانی ها مانند پرواز بدون ابزار

آدم در توانایی ها با سایرین اشتراک دارد و اگر آدمی ناتوان است نقصی پیدا کرده است مانند کور که نمی بیند

کار مرتاضان و ساحران و پزشکان و مهندسان قابل انجام توسط همه است و انحصاری نیست در حالی که معجزه ناتوانی همه انسانها حتی با ابزار است.

معجزه با افزایش علم و ساخت ابزار هرگز توسط هیچ بشری قابل انجام نیست.

عدم تاثیر معجزه هم علتش جهل است »»» بعضی افراد تعریف غلطی از انسان دارند لذا معجزه را توانایی انسان میدانند مانند ساحر »

سحر یعنی قبول توانایی برای انسان های دیگر و قبول عدم این توانایی برای خودش

لذا معجزه را به فرد نسبت می دهند نه به خدا مثلا مرده را زنده کرد کی زنده کرد عیسی نه خدا

گزینه 4 شامل حال افرادی می شود که توانایی نامحدود و نادرست برای دیگران قائلند


سلام

با توجه به تعریف معجزه ( ناتوانی انسان در ایجاد) آیات قرآن:

1. معجزه است و انسان ناتوان از آوردن است

2. چون کلام است معجزه نیست انسان می تواند مثل آن رابیاورد

3. کسانی که زبان عربی می دانند می توانند بیاورند

4. فقط پیامبر می تواند مثل آن را بیاورد

اعجمی;396892 نوشت:
سلام

با توجه به تعریف معجزه ( ناتوانی انسان در ایجاد) آیات قرآن:

1. معجزه است و انسان ناتوان از آوردن است

2. چون کلام است معجزه نیست انسان می تواند مثل آن رابیاورد

3. کسانی که زبان عربی می دانند می توانند بیاورند

4. فقط پیامبر می تواند مثل آن را بیاورد

سلام
گزینه1 درست است

قبل از اینکه اثبات کنم قرآن معجزه است نکته ای را می نویسم و آن این است که اگر معجزه نبود باز هم نمی شد مانند قرآن را آورد مانند سعدی که نمی تواند مانند حافظ بنویسد

سخن سعدی گر چه مانند حافظ نیست ولی در حوزه ی نوشتار انسانی دسته بندی می شود اما قرآن در حوزه ی نوشتار انسانی دسته بندی نمی شود به همین جهت خدا درخواست نکرده است که ﺁیه ای مانند قران بیاورند

زیرا خدا می داند هر عبارتی که به زبان عربی نوشته شود مانند قرﺁن نیست مانند هر عبارت سعدی مانند حافظ نیست همین دلیلی است که درخواست یک ﺁیه را ننموده است مانند عبارت قل اعوذ برب النار یعنی پناه می برم به خدای ﺁتش

استدلالی که مخالف می ﺁورد این است که خدا گفته قل اعوذ برب الناس من هم گفتم قل اعوذ برب النارهمانطور که حافظ گفته است گر چه یاران فارغند از حال ماسعدی هم گفته میازار موری که دانه کش است

بنا براین اگر می گفت ﺁیه ای مثل من بیاور محکوم بود بنا بر استدلال بالا

اما می گوید 10 ﺁیه بیاورنداین به این دلیل است که ﺁیات قرﺁن دارای پیوند با سایر ﺁیات است و قتی 10 ﺁیه از قرﺁن را در نظر بگیریم این ﺁیات با ﺁیات دیگر قرﺁن ارتباط دارد

اگر در تحدی فردی 10 ﺁیه بیاورد ﺁیات او قادر به پیوند خوردن به چیزی نیست یعنی این 10 ﺁیه انسانی مانند 10 ﺁیه قرانی نیست قرآن از نظر نگارش الفاظ و کلمات و جملات دارای نظم است

البته هر ﺁیه هم بخودی خود زیباست مثلا همین عبارت قل اعوذ برب النار زیبایی قل اعوذ برب الناس را ندارد
یا مثلا عبارت
محمد رسول الله والذین معه اگر می گفت یا ایهاالمحمد انت و الذین معک زیبایی عبارت را نداشت

درموضوع انشایی که معلم می گوید دانش ﺁموز عباراتی را می نویسددر دبستان و در دبیرستان و در دانشگاه ملیکا انشایی می نویسد معلم معمولا نمره ای با اکراه به ملیکا در دبستان می دهد در دلش می گوید نمره تو 5 است اما 20 به او می دهد معمولا معلمان ادبیات نمره انشا را کم می دهند زیرا دل چسب نیست زیرا معلم برای انشای خوب تعریفی دارد و ملیکا در دبستان تا انشای مورد نظر معلم فاصله دارد

یا شعری که حافظ یا کسی که استعداد شعری دارد می گوید با شعری که یک فرد عادی می گوید
یا ترانه ای که شهرام ناظری می خواند با ترانه ای که فردی که صدا ترانه خوانی را ندارد می خواند و یا قرانی که عبدالباسط می خواند با قرانی که یک دبستانی می خواند یا اذانی که ﺁقاتی می گوید با سایرینتفاوت قرﺁن نیز با ادبیات غیر قرﺁنی این گونه است

جملات عربی انسانها با قرﺁن مانند صدای ناظری است با ما ها

اگر پیامبر هم زنده بود سخنرانیش را می شنیدید متوجه می شدید که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا ﺁسمان استاین نشان می دهد که نگارش قرﺁن کار پیامبر و یا انسانی دیگر نیست

اگر مدتی با ادبیات قرﺁن ﺁشنا باشید نه اینکه ﺁیات را حفظ کرده باشید و عبارت یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک را در میان 100 عبارت عربی ببینید دقیقا قادر خواهید بود بگویی این ﺁیه قرﺁن است و اگر 100 ﺁیه را ببینید قادر خواهید بود بگویید همه قرﺁنی است و اگر 100 عبارت عربی غیر قرﺁنی را ببینید خواهید گفت این ها قرﺁنی نیست

مانند کسی که سبک اشعار حافظ را و سعدی را بداند بخوبی قادر خواهد بود شعر حافظ را از سعدی تشخیص دهد

اعجمی;397386 نوشت:
درموضوع انشایی که معلم می گوید دانش ﺁموز عباراتی را می نویسددر دبستان و در دبیرستان و در دانشگاه ملیکا انشایی می نویسد معلم معمولا نمره ای با اکراه به ملیکا در دبستان می دهد در دلش می گوید نمره تو 5 است اما 20 به او می دهد معمولا معلمان ادبیات نمره انشا را کم می دهند زیرا دل چسب نیست زیرا معلم برای انشای خوب تعریفی دارد و ملیکا در دبستان تا انشای مورد نظر معلم فاصله دارد

یا شعری که حافظ یا کسی که استعداد شعری دارد می گوید با شعری که یک فرد عادی می گوید
یا ترانه ای که شهرام ناظری می خواند با ترانه ای که فردی که صدا ترانه خوانی را ندارد می خواند و یا قرانی که عبدالباسط می خواند با قرانی که یک دبستانی می خواند یا اذانی که ﺁقاتی می گوید با سایرینتفاوت قرﺁن نیز با ادبیات غیر قرﺁنی این گونه است

جملات عربی انسانها با قرﺁن مانند صدای ناظری است با ما ها

اگر پیامبر هم زنده بود سخنرانیش را می شنیدید متوجه می شدید که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا ﺁسمان استاین نشان می دهد که نگارش قرﺁن کار پیامبر و یا انسانی دیگر نیست

اگر مدتی با ادبیات قرﺁن ﺁشنا باشید نه اینکه ﺁیات را حفظ کرده باشید و عبارت یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک را در میان 100 عبارت عربی ببینید دقیقا قادر خواهید بود بگویی این ﺁیه قرﺁن است و اگر 100 ﺁیه را ببینید قادر خواهید بود بگویید همه قرﺁنی است و اگر 100 عبارت عربی غیر قرﺁنی را ببینید خواهید گفت این ها قرﺁنی نیست

مانند کسی که سبک اشعار حافظ را و سعدی را بداند بخوبی قادر خواهد بود شعر حافظ را از سعدی تشخیص دهد


جناب اعجمی
معجزه یعنی کاری که هیچ کس نتونه انجام بده
و هیچ کس هم یعنی نه من نه شما و نه هیچ احد دیگه حتی مشابهش رو هم نتونه انجام بده
یعنی اگه حافظ شعر می گه ما نتونیم حتی یک مصراع شعر بگیم نه این که سعدی هم شعر بگه من هم بگم ولی با این تفاوت که شعر حافظ قشنگ تر باشه امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
قرآن هم مجموعه ای از آیاته خیلی ها هم تونستن و آوردن چه بهتر چه بدتر ولی مهم اینه که تونستن مشابهش رو بیارن واین هم شامل هیچ کس نشده
در ضمن فصاحت و بلاغت فعل بشریه

پرسش:
چطور انجام معجزه بر صدق ادعای نبوت مدعی دلالت میکند؟ به چه دلیل کسی که معجزه کرده توانایی دریافت وحی را دارد؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال توجه به دو نکته لازم و ضروری است:
اول:
خداوند عادل و حکیم است، او اراده کرده مردم را هدایت کند بنابراین، ارسال رسل بر او لازم است. از سوی دیگر هیچ دلیلی جز معجزه برای تشخیص نبی راستگو وجود ندارد، یعنی یگانه راه برای تشخیص نبوت معجزه است که اگر شفاف و روشن نباشد ضرورت نبوت که لازمه هدایت گری خداوند است زیر سوال می رود، بنابراین معجزه باید به روشنی بر صدق مدعی دلالت کند، با این وصف طبیعتا دادن معجزه به انسان دروغ گو که این تنها راه تشخیص مدعی صادق را با مشکل مواجه می سازد هرگز با عدالت و حکمت خداوند سازگار نیست. پس اگر کسی ادعای نبوّت داشت (و دارای حسن سابقه بود و محتوای دعوتش با منطق، عقل سلیم و فطرت منافات نداشت) و معجزه ای آورد، به عنوان دلیل نبوّت خود، ادعایش درست و نبوّتش ثابت است؛ زیرا دادن معجزه به مدعی کاذب با حکمت و عدل الهی نمی سازد و محال است(1)

به عبارت دیگر نباید طبیعت در دستان مدعی دروغگو قرار بگیرد تا بتواند کاری فوق قوانین طبیعی انجام دهد، و اگر خداوند چنین قدرتی را در اختیار مدعی کاذب قرار دهد، راه را برای جاهل ساختن و به باطل گرویدن مردم باز کرده و از خدای حکیم چنین کاری قبیح است.(2)

دوم:
فارغ از آنچه در نکته پیشین گفته شد باید دانست که بین معجزه و نبوت ارتباط منطقی وجود دارد، وحی و معجزه هر دو امری خارق العاده و غیبی هستند که در گرو اذن الهی هستند، منتهی یکی مثل وحی از نگاه مردم مخفی است، و یکی مانند معجزه بر مردم آشکار و قابل لمس. طبیعتا آشکار نمودن آن امر خارق العاده ای که آشکار است می تواند دلیلی بر آن امر خارق العاده مخفی کند.(3) یعنی از آنجا که انبیاء ادعای ارتباط با غیب و امری فوق طبیعی دارند که بر مردم پوشیده است، باید امری از همان سنخ منتهی به صورت ملموس و آشکار به مردم ارائه کنند تا ادعای ایشان اثبات شود.

به همین خاطر انبياء و رسل، هرگز هيچ معجزه‏اى را براى اثبات معارف خود نياوردند، و نمى‏خواستند با آوردن معجزه مسئله توحيد و معاد را كه عقل خودش بر آنها حكم مى‏كند اثبات كنند(4) چون معجزه دلالت مستقیمی بر صحت این امور ندارد، معجزه فقط دلالت بر صحت ادعای نبوت دارد چون هر دو از یک سنخ هستند.

پی نوشت ها:
1. سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، قم، چاپ سوم، 1412ق ج 3، ص95.
2. خوئی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، دار الزهراء، بیروت، ص35.
3. الالهیات علی هدی الکتاب و السنة، ج3، ص100.
4. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، چاپ پنجم، 1374، ج1، ص130

موضوع قفل شده است