جمع بندی چه کنیم که از مرگ نترسیم؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

Miss.Narges;943203 نوشت:
چجوری میشه از مرگ نترسید؟ راهکاری هست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی

مرگ و پایان زندگی دنیوی، چیزی ست که تمام انسان ها از حتمی بودن آن آگاهند و می دانند که گریزی از آن نیست. تمام ادیان از جمله دین مبین اسلام مرگ را یک امر حقیقی و قطعی می دانند.

قرآن کریم در جای جای قرآن به این مطلب تصریح کرده است:

«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ... ؛ ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ ايم...»1

« الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ...؛ همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد...»2

تفکر در مرگ، باعث بی تاب شدن انسان می شود. یالوم می‌گوید: «آسان نیست که سراپا خبردار از مرگ زندگی کنیم. درست مثل آن است که به خورشید خیره شویم. فقط چند لحظه می‌توان تاب آورد.»3

همانطور که فرمودید دلائل اصلی ترس از مرگ یکی هراس از نیستی و پوچی ست؛ و دیگری ترس از امور ناخوشایندی که حس می کنیم با آن روبرو خواهیم شد.

ترس اولی مخصوص پوچ گرایان و کسانی ست که انسان را یک موجودِ صرفا مادی و آفرینش جهان را کاملا عبث و بی فایده می دانند.

اما اینکه فرمودید دلائل عقلی و فلسفی برای دنیای پس از مرگ وجود ندارد، صحیح نیست. معاد و اعتقاد به جهان آخرت، یکی از اصول دین ماست که اتفاقا باید بر اساس استدلال و برهان پذیرفته شود و تعبدی نیست. در این رابطه می توانید در انجمن کلام و عقائد پاسخ بگیرید.

پی نوشت:
1. سوره واقعه، 60
2. سوره ملک، 2
3. اروین یالوم، خیره به خورشید، ص 13

اما دین داران، به معنای کسانی که دین را به صورت استدلالی و منطقی پذیرفته و باور کرده اند، از این نوع ترس کاملا در امانند و اگر ترسی داشته باشند، از نوع دوم و در حقیقت ترس از نتایج اعمالشان است.

در نگاه قرآنی، این مسئله بستگی به نوع نگاه ما به مرگ و نحوه زندگی ما دارد. اگر مرگ را ملاقات خداوند و دریافت پاداش زحمات و فرمانبردای هایمان بدانیم، بسیار هم زیبا و دوست داشتنی ست.

امّا اگر نسبت به دستورالعمل های سعادت و قوانین تشریع شده از جانب پروردگار بی توجهی کرده و اسباب خوشبختی مان را فراهم نکرده باشیم، قطعاً بسیار ترسناک و هولناک خواهد بود.

سوره واقعه آیات 88 تا 95 مرگ و فرجام آن برای متقین و بدکاران به روشنی بیان می کند:



فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿٨٨﴾ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ ﴿٨٩﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩٠﴾ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩١﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿٩٢﴾ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿٩٣﴾ وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ﴿٩٤﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿٩٥﴾



اما اگر او از مقربان باشد، آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. و اما اگر از اصحاب يمين باشد، پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. و اما اگر از انکار کنندگان [حقایق و] گمراه باشد، با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي مي‏شود!



پس ترس از مرگ، در حقیقت ترس از اعمال خودمان است؛ و این خود ما هستیم که می توانیم مرگ را برای خودمان ترسناک یا زیبا کنیم.

در روایت است که ملک الموت به هنگام قبض روح انسان مومن به او دلداری داده و می‌گوید:

«من از پدر مهربان هم نسبت به تو مهربان‌تر و دلسوزترم. چشم‌هایت را باز کن و ببین. وقتی او چشم‌هایش را باز می‌کند، می‌بیند که پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام نزد او آمده‌اند. با دیدنشان خوشحال می‌شود. از جانب عرش، ندایی مؤمن را خطاب قرار داده و می‌گوید: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ؛ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ؛ وَادْخُلِي جَنَّتِي ؛ تو اي روح آرام يافته! به سوي پروردگارت بازگرد در حالي هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است. و در سلك بندگانم داخل شو. و در بهشتم وارد شو! »1 ... در اين هنگام ، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جان از بدنش جدا شود و به منادى بپيوندد.2

در حدیث قدسی پروردگار مهربان می فرماید:

اَعْدَدْتُ لِعِبادِىَ الصّالِحينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر؛ آنچه براى بندگان صالحم آماده كرده ام، نه چشمى ديده، نه گوشى شنيده، و نه بر قلب هيچ انسانى خطور كرده است!3

قاعدتا چنین چیزهائی ترسناک نیست و همین باعث می شود که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مرگ را دسته گل خوشبو معرفی کرده و می فرماید:
المَوتُ رَيحانَةُ المؤمنِ ؛ مرگ دسته گل خوشبوى مؤمن است.4

و امیرالمومنین علی علیه السلام اجل را دارو و شفا دانسته و فرموده: «نِعْمَ الدَّواءُ الأجل؛ خوب دارويى است اجل»5


پی نوشت:
1. سوره مبارکه فجر، آیات 27 تا 30
2. بحار الانوار، ج ‏6، ص 163، منتخب ميزان الحكمة،520
3. بحار الانوار، ج 8، باب 23، ص 92
4. منتخب ميزان الحكمة، 518
5. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص160 ، ح9905

[="Times New Roman"][="Black"]

حنیف;943325 نوشت:

پس ترس از مرگ، در حقیقت ترس از اعمال خودمان است؛ و
این خود ما هستیم که می توانیم مرگ را برای خودمان ترسناک یا زیبا کنیم.

سلام استاد عزیز.

شنیدم وقتی خبر شهادت آقا مصطفی رو به امام دادند امام فقط گفتند: انا لله و انا الیه راجعون

من فقط دو حالت رو برای امام می تونم تصور کنم:

1- امام صبرشون زیاد بود و فشار رو تحمل میکردند.

2- امام اونقدر غرق خدا و معنویت و رها از دلبستگی و وابستگی بودن که اصلا این چیزها رو غم به حساب نمیوردند. در واقع غمی نبود برای امام که بخواد تحمل بشه.

خودم فکر میکنم مورد دوم به امام نزدیک تره.

و این چیزیه که من خیلی دوست دارم بهش برسم.[/]

Miss.Narges;943203 نوشت:
سلام

ترس از مرگ دو علت داره:
یا بخاطر نابود شدن و از دست دادن هستی انسانه.

یا بخاطر اعمال گناه شخصه که با مردن باید در قبر عذاب بشه.(عذاب برزخی و اخروی)

ترس اولی بیشتر برای ماتریالیست ها و بی دین هاست چون اونا به حیات پس از مرگ باور ندارن و در نتیجه از نظر اونا مرگ یعنی تبدیل بدن انسان -که همه هستی اوست- به اجزای خاک و خوراک کرمها و ... شدن.

خب شاید بگیم دین داران حد اقل ازین ترس خیالشون راحت باشن چون دیندار مرگ رو فنای هستی انسان نمیدونه.اما چون نه اثبات علمی و نه اثبات فلسفی برای نبود فنا بعد از مرگ نداریم و تنها دلیل برای اینکه مرگ رو فنا ندونیم دلایل نقلی ایات و روایات) هستش پس حتی دین داران هم کاملا از این نوع ترس در امان نیستند.

بر عکس ترس دوم مخصوص دین داران هست و بی دین ها ازین نوع ترس خیالشان راحته.
خب حالا معلوم میشه دو نوع دلیل برای ترس از مرگ هست. حال با وجود این دلایل چجوری میشه از مرگ نترسید؟ راهکاری هست؟


سلام

خوب وقتی گفته می شود

برای ملاقات با خدا عزرائیل ب جز اولیا الله بشکل ترسناک ظاهر می شود
و با سختی افراد را قبض روح می کند

ودر عالم قبر هم نکیر و منکر با بدترین و وحشتناک ترین شکل حاضر می شوند

تاریکی قبر و فشار قبر

همه اش عذاب و آتش و شکنجه

خوب معلومه انسان می ترسد

چرا ؟

چون زندگی ما مطابق کلام الله و قرآن و آموزههای حضرات معصومین ع نبود

چه هها نکردیم

کجا هها خلاف پدران امت عمل نکردیم

تا توانستیم گناه و کلک و فریب ووووو

بکار بردیم

حنیف;943325 نوشت:
پس ترس از مرگ، در حقیقت ترس از اعمال خودمان است؛ و این خود ما هستیم که می توانیم مرگ را برای خودمان ترسناک یا زیبا کنیم.

سلام ضمن تشکر
خب اصل سوال من اینه که حالا که معلوم شد ترس ما بخاطر اعمال هست نه ذات مرگ آیا راهی برای اینکه بخاطر اعمال گناه موقع مرگ عذاب نشیم هست؟

به نام خدا
سلام

ترس از مرگ یک جورهایی غریزی است و در جهنم هم از همین ترس استفاده می شود.
راه کنترلش هم این است که انسان تسلیم فرمان خدا باشد و خودخواه نباشد و بداند همۀ سختیها بر اساس حکمت خداست.

ترس از مرگ گاهی بخاطر نداشتن اطلاعات ما از زندگی پس از مرگ است. خوب اگر من شب بخوابم و هرگز بیدار نشوم .این یک مرگ راحت است

که روح من از بدن جدا می شود. ابتدا من نمی دانم چه بر سرم امده .فکر می کنم هنوز زنده ام گریه و شیون خانواده برایم تعجب

برانگیز است. چون هنوز معنای مرگ جسم خود را درک نکرده ام . و اگر به عالم برزخ برده شوم میدانم که در انجا خداوند و ائمه مرا

ارامش خواهند داد. به عقیده من مرگ تنها شروع زندگی جدید و ابدی است . و ارامش زندگی پس از مرگ را به بهترین وجه درک

خواهیم کرد. به عبارت دیگر مرگ یعنی خلاص شدن از درد و رنج این دنیای مادی .

یا حق.

فریده بنده خدا;943402 نوشت:
ترس از مرگ گاهی بخاطر نداشتن اطلاعات ما از زندگی پس از مرگ است. خوب اگر من شب بخوابم و هرگز بیدار نشوم .این یک مرگ راحت است

که روح من از بدن جدا می شود. ابتدا من نمی دانم چه بر سرم امده .فکر می کنم هنوز زنده ام گریه و شیون خانواده برایم تعجب

برانگیز است. چون هنوز معنای مرگ جسم خود را درک نکرده ام . و اگر به عالم برزخ برده شوم میدانم که در انجا خداوند و ائمه مرا

ارامش خواهند داد. به عقیده من مرگ تنها شروع زندگی جدید و ابدی است . و ارامش زندگی پس از مرگ را به بهترین وجه درک

خواهیم کرد. به عبارت دیگر مرگ یعنی خلاص شدن از درد و رنج این دنیای مادی .

یا حق.

با عرض سلام و احترام

به نظر من مرگ برا ی انسانها ی معمولی مث ما خیلی درد نا ک و غم انگیزاشد

تنهایش غربت و دلتنگی

بعد معلوم نیست . جایگاه انسان در چه مرتبی از برزخ باشد

والله

مدتی فکرم مشغول حضرت عزرائیل و نکیر ومنکر شده

و شب اول قبر و فشار

واقعا تکلیف ما چیست؟

راه نجات از سکرات مرگ و عالم قبر چیست ؟

ما شا الله

اسکدین هم یا از مرگ و غسالخانه و قبر بحث است .
یا جن و پری و دیو

خخخ:-w:-w^:)^

دکترسید آرمین;943405 نوشت:
با عرض سلام و احترام

به نظر من مرگ برا ی انسانها ی معمولی مث ما خیلی درد نا ک و غم انگیزاشد

تنهایش غربت و دلتنگی

بعد معلوم نیست . جایگاه انسان در چه مرتبی از برزخ باشد

والله

مدتی فکرم مشغول حضرت عزرائیل و نکیر ومنکر شده

و شب اول قبر و فشار

واقعا تکلیف ما چیست؟

راه نجات از سکرات مرگ و عالم قبر چیست ؟

ما شا الله

اسکدین هم یا از مرگ و غسالخانه و قبر بحث است .
یا جن و پری و دیو

خخخ:-w:-w^:)^


نه مرگ اصلا هم درد ناك نيست ، چون روي دوم پديده اي است كه نامش زندگي است و ما با همه خفت ها و كاستي هاي اون بهش چسبيديم . مرگ خيلي جاها بهتر از زندگي است .

با سلام به ارمین بزرگوار :

من وقتی به زجرهای خواهرم که سرطان مری داشت و شبی که در بیمارستان اهواز بالای سرش بودم فکر می کنم. یاد سخنان خودم

می افتم که چگونه از امام زمان می خواستم که روحش را ازاد کند . و او نزد خدای خود برود. اری گاهی مرگ یعنی ارامش و نجات از

دردها و رنج های زندگی. پس نمی توان از مرگ تنها ترسید و زندگی ابدی را نا دیده گرفت.

یا حق.

فریده بنده خدا;943402 نوشت:
خوب اگر من شب بخوابم و هرگز بیدار نشوم .این یک مرگ راحت است

که روح من از بدن جدا می شود. ابتدا من نمی دانم چه بر سرم امده .فکر می کنم هنوز زنده ام گریه و شیون خانواده برایم تعجب

برانگیز است. چون هنوز معنای مرگ جسم خود را درک نکرده ام


فریده خانم این طور که شما فرمودید ترس من از مرگ بیشتر شد:d

فریده بنده خدا;943471 نوشت:
اری گاهی مرگ یعنی ارامش و نجات از

دردها و رنج های زندگی. پس نمی توان از مرگ تنها ترسید و زندگی ابدی را نا دیده گرفت.

یا حق.


به نظر من بهطور طبیعی مرگ ترس دارد.چون یک پدیده هست که بی خبر سراغ انسان میاد .چه بسا اگه زمان مرگ رو میدونستیم اینقدر ترس نداشتیم. اما از یک لحاظ مرگ برای خیلیا ارامش میده :
مرگ تنها چیزیه که بین هیچ کسی فرق نمیذاره.ضعیف و قوی شاه و گدا بهترین انسان و بدترین انسان ثروتنمد و فقیر همه رو به یک جای خوب میبره.به رنج های مردم ستمدیده یا فقیر پایان میده و به ظلم ها و تکبرهای افراد فاسق هم پایان میده

اگر بخواهم به درستی از زندگی این دنیا و عالم پس از مرگ بگویم .مانند کودکی که در رحم تاریک وتنگ مادر زندگی می کند و تصورش این

است که زندگیش یعنی همین . ما هم در ااین جهان افرینش در اصل در یک محیط تنگ و محدودی زندگی می کنیم که با رفتن به عالم پس از مرگ تازه

می فهمیم که در چه جای محدودی بودیم و زندگی واقعی یعنی جهان پس از مرگ جایی که زمان و مکان درد و رنج در انجا معنا و مفهومی

ندارد. و در هر لحظه ای قادریم به هر کجا و هر موقعیتی برویم. جایی که زیباییهای بهشتی انچنان عمیق و ارامش بخش است که هرگز

نمی توانیم انرا با این دنیای مادی مقایسه کنیم. ارامش و نورهای زیبایی که با موسیقی الهی عجین می شود را هرگز نمی توانیم

درک کنیم. پس مرگ زیباست . و ارامشی را در خود دارد. که ما انرا در این دنیای مادی درک نمی کنیم.

یا حق.

فریده بنده خدا;943539 نوشت:
اگر بخواهم به درستی از زندگی این دنیا و عالم پس از مرگ بگویم .مانند کودکی که در رحم تاریک وتنگ مادر زندگی می کند و تصورش این

است که زندگیش یعنی همین . ما هم در ااین جهان افرینش در اصل در یک محیط تنگ و محدودی زندگی می کنیم که با رفتن به عالم پس از مرگ تازه

می فهمیم که در چه جای محدودی بودیم و زندگی واقعی یعنی جهان پس از مرگ جایی که زمان و مکان درد و رنج در انجا معنا و مفهومی

ندارد. و در هر لحظه ای قادریم به هر کجا و هر موقعیتی برویم. جایی که زیباییهای بهشتی انچنان عمیق و ارامش بخش است که هرگز

نمی توانیم انرا با این دنیای مادی مقایسه کنیم. ارامش و نورهای زیبایی که با موسیقی الهی عجین می شود را هرگز نمی توانیم

درک کنیم. پس مرگ زیباست . و ارامشی را در خود دارد. که ما انرا در این دنیای مادی درک نمی کنیم.

یا حق.

با عرض سلام و ادب

بنده از خود مرگ اصلا ترسی ندارم
ولی از سردخانه

غسالخانه

بیشتر ترس دارم

البته تجربه مرگ را طی حادثه ای داشتم

ولی خدایی مردن ترس دارد

حالا شهید بشویم
ب نظرم بهتر است

هرچند سید هستم . جایی گیر کردم

حتما

صاحبم ب دادم میرسد

امیدم تنها ب همین مورد است


Miss.Narges;943388 نوشت:
سلام ضمن تشکر
خب اصل سوال من اینه که حالا که معلوم شد ترس ما بخاطر اعمال هست نه ذات مرگ آیا راهی برای اینکه بخاطر اعمال گناه موقع مرگ عذاب نشیم هست؟

عرض سلام مجدد

البته که راهی برای دوری از عذاب وجود دارد.

اصولا هدف از خلقت انسان، رسیدنش به کمال و سعادت؛ و تمام هدف بعثت انبیاء و ارسال شریعت، به منظور رهایی او از درد و رنج و عذاب بوده.

راهِ روشن و واضحِ نجات از عذاب، عمل کردن طبق دستورات شریعت است. همان دستورالعملِ زندگی، برای رسیدن به نهایت کمال و برترین مرتبه سعادت و خوشبختی، و متنعم شدن در جنات عدن.

خداوند در آیات مختلفی از سور مبارکه واقعه، نباء، الرحمان، رعد، زمر، غاشیه، مطففین، یس و ... به توصیف نعمات بهشتی برای مومنین پرداخته و انسان را نوید می دهد که اگر در مسیر درست قدم بردارد، حتما به سعادت خواهد رسید.

«فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ؛ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ؛ وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ؛ وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ... »1

«إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا؛ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا؛ وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا؛ وَکَأْسًا دِهَاقًا؛ لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلا کِذَّابًا؛ ...»2

«إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ؛ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ؛ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ؛ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ؛ ...»3

هرچند در روایات بیان شده که اینها فقط تمثیل هایی ست برای تقریب ذهن مادی انسان؛ وگرنه نعمت های بهشتی اصلا مجرد و مادی نیستند که قابل توصیف یا قابل تصور در ذهن مادی باشند.

انسان مادی و تزکیه نشده، برترین لذتی که برایش قابل تصور است، همان ارضای غرائز مادی ست، خوردن، نوشیدن، بوییدن و امثال اینها؛ پس خداوند برای فهماندن نعمات و لذات بهشتی، از تمثیل های مادی استفاده می کند.

اما در بین نعمات بهشتی، برترین نعمتِ مخصوص بندگان خاص پروردگار، لذتِ رضایت خداوندی و قرین رب العالمین بودن است.

و این لذتی معنوی ست که نه قابل وصف است و نه قابل ارزش گذاری. انسانی که در دنیا رضایت خداوند را به رضای نفسش ترجیح داده و به قولی بر نفسش پا نهاده، مستحق نعمتی می شود که اصولا در ذهن بشر نمی گنجد.

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ؛ جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ»4

مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، اینانند که بهترین مخلوقاتند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جاري است، هميشه در آن مي‏مانند، هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود، و اين (مقام والا) براي كسي است كه از پروردگارش بترسد.

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»5

پرهيزگاران در باغها و نهرهاي بهشتي جاي دارند؛ در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر.


پی نوشت:
1. سوره واقعه
2. سوره نباء
3. سوره مطففین
4. سوره بینه، 7 و 8
5. سوره قمر، 54 و 55

نعمات معنوی و بهشت روحانی از حیث رتبه و مقام، بسیار برتر از بهشت مادی و نعمت های مادی ست. قرآن کریم این نکته را در سوره توبه متذکر شده و بعد از برشمردن برخی اوصاف مادی بهشت، مقام رضایت و خشنودی پروردگار را برتر از تمام نعمت های ذکر شده معرفی می کند:

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»1

خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و این همان کامیابی بزرگ است.

در حدیث نبوی آمده که پروردگار متعال فرمودند:
«براى بندگانم چیزهایى فراهم کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است‏...»2

تمام این نعمت ها و مقامات، مختص کسانی ست که در دنیا فرمانبردار بوده و طبق دستورالعمل سعادت رفتار کرده اند. خداوند بر این اساس زندگی دنیا را بی ارزش و کم مقدار شمرده و می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»3

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا بسيج ‏شويد كندى به خرج مى‏ دهيد آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ ايد متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست.

پس اگر می خواهیم ترس از مرگ در ما از بین برود، راهش هموار کردن مسیر سفر آخرت و آراستن منزلگاه ابدی مان است.

امیرالمومنین علی علیه السلام نسبت به کسانی که به این امر بی توجهند، اظهار تعجب کرده و می فرمایند:

«عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء»4
در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی را آباد می کند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.


"پس رهایی از عذاب قیامت و رسیدن به نعمات الهی، منحصر در انجام واجبات و ترک محرمات است"

خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید:

«...وَ ما تَقَرَّبَ اِلَىَّ عَبْدٌ بِشَيْئ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنّافِلَةِ حَتّى اُحِبُّهُ فَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها اِنْ دَعانى اَجَبْتُهُ وَ اِنْ سَأَلَنى اَعْطَيْتُهُ...»5

...و نزديك نشد بنده‌اى به من به چيزى كه محبوب‌تر از انجام اَعمالى باشد كه بر او واجب كرده ام؛ و او با انجام مستحبات تا آن جا نزد من مقرب مى‌شود كه او را دوست مى‌دارم. پس وقتى او را دوست داشتم گوش او مى‌شوم كه با آن مى‌شنود، و چشم او مى‌شوم كه با آن مى‌بيند، و زبان او مى‌شوم كه با آن سخن مى‌گويد، و دست او مى‌شوم كه با آن كار انجام مى‌دهد. اگر مرا بخواند او را اجابت مى‌كنم؛ و اگر از من چيزى بخواهد به او عطا مى‌كنم...


هرچقدر بهتر و با دقت بیشتری به این دستورات عمل شود، جایگاه انسان برتر و جایگاهش در نزد خداوند متعال بالاتر خواهد بود.

برای اطلاعات بیشتر می توانید کتاب های "منازل الاخره"، از مرحوم شیخ عباس قمی (ره) و جلد 4 و 5 از تفسیر موضوعی قرآن کریم، نوشته آیه الله جوادی آملی را مطالعه بفرمایید.

پی نوشت:
1. سوره توبه، 72
2.بحارالانوار، ج 8، ص92


3. سوره توبه، 36
4. نهج البلاغه، حکمت 126
5. اصول كافى، ج 2، ص 252، روايت 7

من خودم از مرگ به هیچ عنوان نمی ترسم. دلیلش این است که به تنها چیزی که بهش اعتقاد دارم این است که این دنیا و این زندگی خیلی زجرآور و دردآور و کثیف و مزخرف و مزحرف است. این دنیا هیچی ندارد. هیچکس را نداریم که در این دنیا از ما حمایت کند. انسان در این دنیا رها شده است. پس از مرگ هر اتفاقی که بیفتد بهتر از این جاست. به هیچ چیز در این جا نمی شود تکیه کرد حتی خدا. زیرا خدا هم دستش در برابر جبر این دنیا بسته است. مرگ شیرین ترین واژه است. اگر از مرگ می ترسید شاید بهتان در این جا خوش می گذرد اما اگر روزی دردها طوری بهتان فشار آوردند که دیگر نتوانید تحمل کنید آن وقت زیباترین واژه برایتان مرگ است. چه ماتریالیست باشید و چه مذهبی.

تو دنيايي كه براي ساده ترين نيازهات بايد عذاب بكشي و تحقير بشي ، براي يه لقمه نون ، براي گدايي كردن محبت حتي از شريك زندگي ات ، تو دنيايي كه نتوني با عزت نفس زندگي كني اتفاقا بايد از زندگي ترسيد نه از مرگ

به نظرم از این فرصت زنده بودن و زندگی باید نهایت استفاده رو کرد تا در حین مرگ (اگر به یکباره نباشه و متوجه بشیم داریم میمیریم) حداقل به ترس از نیست شدن، حسرت هم اضافه نشه.

sepehr1361;943731 نوشت:
تو دنيايي كه براي ساده ترين نيازهات بايد عذاب بكشي و تحقير بشي ، براي يه لقمه نون ، براي گدايي كردن محبت حتي از شريك زندگي ات ، تو دنيايي كه نتوني با عزت نفس زندگي كني اتفاقا بايد از زندگي ترسيد نه از مرگ

بله از زندگی باید بیشتر ترسید تا مرگ ولی ترس از زندگی نباید دلیل بشه به استقبال مرگ رفت باید تا میتونی با مشکلات زندگی بجنگی.حتی اگر شکست هم بخوری چیزی از دست ندای و خودتو نباختی.اونوقت با عزت میتونی موقع مرگ از زندگی وادع کنی

با سلام و عرض ادب
فکر می کنم یکی از راهها برای مقابله با این ترس ، محاسبه نفس است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : به حساب خود برسید قبل از اینکه به حسابتان رسیدگی کنند
اینکه هر روز اعمال خود را مورد محاسبه قرار داده و در جهت ترک گناهان و انجام واجبات قدم برداریم باعث می شود در روزی که نامه اعمال خوانده می شود کمتر غافلگیر شویم.
هر چند تنها باید به رحمت حق امیدوار بود نه به اعمال و کردار خویش .
ل

Miss.Narges;943901 نوشت:
بله از زندگی باید بیشتر ترسید تا مرگ ولی ترس از زندگی نباید دلیل بشه به استقبال مرگ رفت باید تا میتونی با مشکلات زندگی بجنگی.حتی اگر شکست هم بخوری چیزی از دست ندای و خودتو نباختی.اونوقت با عزت میتونی موقع مرگ از زندگی وادع کنی

به استقبال مرگ كه قطعا نبايد رفت ولي برخي مواقع ابزار جنگيدن هم نداري اينجا قضيه كمي بغرنج ميشه .

صاعقه;943724 نوشت:
من خودم از مرگ به هیچ عنوان نمی ترسم. دلیلش این است که به تنها چیزی که بهش اعتقاد دارم این است که این دنیا و این زندگی خیلی زجرآور و دردآور و کثیف و مزخرف و مزحرف است. این دنیا هیچی ندارد. هیچکس را نداریم که در این دنیا از ما حمایت کند. انسان در این دنیا رها شده است. پس از مرگ هر اتفاقی که بیفتد بهتر از این جاست. به هیچ چیز در این جا نمی شود تکیه کرد حتی خدا. زیرا خدا هم دستش در برابر جبر این دنیا بسته است. مرگ شیرین ترین واژه است. اگر از مرگ می ترسید شاید بهتان در این جا خوش می گذرد اما اگر روزی دردها طوری بهتان فشار آوردند که دیگر نتوانید تحمل کنید آن وقت زیباترین واژه برایتان مرگ است. چه ماتریالیست باشید و چه مذهبی.


عرض سلام و ادب

پیشنهاد می کنم در مورد اعتقاداتتان نسبت به "رها بودن انسان در دنیا"، "جبر"، و "ناتوانی خداوند در کمک به انسان در دنیا"، با همکاران محترم انجمن کلام و عقائد صحبت بفرمایید.

موفق و موید باشید.@};-

حنیف;943594 نوشت:
البته که راهی برای دوری از عذاب وجود دارد.

سلام

استاد عزیز من شنیده ام عذاب و فشار شب اول قبر برای همه انسانها حتی معصومین هم وجود دارد.مثلا میگن پیامبر دعا میکرد که شب اول قبر حضرت زهرا عذاب قبر نداشته باشد.اینها واقعیت دارند؟

با سلام

مرگ اصولا ترسی ندارد . ولی چقدر برای ما گفتن او سمت عده ای منظر ن تا قبض روح شدید

آتش و شکنجه و آب جوشان و فشار قبر و شلاق ووووو

وقتی ن مال مردم خوردم

ن با آبروی مردم بازی کردم

ن حرمت کسی را شکستم

ن دل کسی را شکستم و رنجاندم

نه تعدی ب بیت المال کردم

ن خون کسی را نا حق ریختم

ن دزدی کردم

وووو

چرا باید بترسم ؟

براستی که وقتی ازارمان بهکسی نمیرسد. و برای دیگران

ارزوهای خوب داریم. وقتی از درد و غم همنوعان خود

غمگین می شویم و ارزوهای خوب برایشان داریم.

پسخداوند هم بهترین ها را برای ما رقم می زند.

یاحق.

Miss.Narges;945146 نوشت:
سلام

استاد عزیز من شنیده ام عذاب و فشار شب اول قبر برای همه انسانها حتی معصومین هم وجود دارد.مثلا میگن پیامبر دعا میکرد که شب اول قبر حضرت زهرا عذاب قبر نداشته باشد.اینها واقعیت دارند؟



علیکم السلام و رحمه الله

موضوع "فشار و عذاب قبر" یک بحث کلامی ست. تاپیک های زیر را ملاحظه کرده؛ اگر ابهامی بود، در انجمن کلام و اعتقادات مطرح بفرمایید.

فشار قبر

آیا همه انسان هایی که می میرند فشار قبر دارند؟


موفق و موید باشید

[="Arial Black"][="Blue"]

Miss.Narges;943203 نوشت:
چجوری میشه از مرگ نترسید؟

قال رسول الله (ص): موتوا قبل أن تموتوا.

این بدیهی است که اگر قبل از مرگ ، اختیاراً بمیریم (همه تعلقات را از خود قطع کنیم) ، موقع مرگ هیچ ترسی از آن نداریم.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;943203 نوشت:
خب شاید بگیم دین داران حد اقل ازین ترس خیالشون راحت باشن چون دیندار مرگ رو فنای هستی انسان نمیدونه.اما چون نه اثبات علمی و نه اثبات فلسفی برای نبود فنا بعد از مرگ نداریم و تنها دلیل برای اینکه مرگ رو فنا ندونیم دلایل نقلی ایات و روایات) هستش پس حتی دین داران هم کاملا از این نوع ترس در امان نیستند.

بر عکس ترس دوم مخصوص دین داران هست و بی دین ها ازین نوع ترس خیالشان راحته.
خب حالا معلوم میشه دو نوع دلیل برای ترس از مرگ هست. حال با وجود این دلایل چجوری میشه از مرگ نترسید؟ راهکاری هست؟


سلام
اینکه می فرمایید دلیل عقلی برای حیات پس از مرگ نیست درست نیست چرا که وقتی در فلسفه حقیقتی بنام روح مجرد برای انسان ثابت میشه بقای وجودی او بعداز مرگ بدن قطعی است.
در عین حال یک دیندار الزاما از ترس اول در امان نیست چون او نیازمند اقناع فکری و اطمینان روانی است که اولی با برهان و دومی با انس به معنویات حاصل میشه.
برای ترس از مرگ هیچ درمانی جز معرفت و باور کامل به عالم حیات برتر یعنی ملکوت و انتقال به آن بعد از مرگ بدن و همچنین آماده شدن برای این انتقال نیست. اشتغال به علوم و معارف الهی و همچنین عمل به دستورات دینی نه تنها ترس از مرگ را از بین می برد بلکه شوق بدان را ایجاد می کند چه اینکه مومن دانا کم کم می یابد که بارقه های دل انگیز گاهگاهی عالم بالا هم از تمام دنیا با ارزش تر است چه رسد به استقرار ابدی در آن.
یا علیم[/]

پرسش: ترس از مرگ دو علت داره: یا بخاطر نابود شدن و از دست دادن هستی انسانه؛ یا بخاطر اعمال گناه شخصه که با مردن باید در قبر عذاب بشه.
ترس اولی بیشتر برای ماتریالیست ها و بی دین هاست؛ چون اونا به حیات پس از مرگ باور ندارن و در نتیجه از نظر اونا مرگ یعنی تبدیل بدن انسان -که همه هستی اوست- به اجزای خاک و خوراک کرمها و ... شدن.
خب شاید بگیم دین داران حداقل ازین ترس خیالشون راحت باشن چون دیندار مرگ رو فنای هستی انسان نمیدونه. اما چون نه اثبات علمی و نه اثبات فلسفی برای نبود فنا بعد از مرگ نداریم و تنها دلیل برای اینکه مرگ رو فنا ندونیم دلایل نقلی ایات و روایات هستش، پس حتی دین داران هم کاملا از این نوع ترس در امان نیستند.
بر عکس ترس دوم مخصوص دین داران هست و بی دین ها از این نوع ترس خیالشان راحته.
با وجود این دلایل چجوری میشه از مرگ نترسید؟ راهکاری هست؟
آیا راهی برای اینکه بخاطر اعمال گناه موقع مرگ عذاب نشیم هست؟

پاسخ: مرگ و پایان زندگی دنیوی، چیزی ست که تمام انسان ها از حتمی بودن آن آگاهند و می دانند که گریزی از آن نیست. تمام ادیان از جمله دین مبین اسلام مرگ را یک امر حقیقی و قطعی می دانند. قرآن کریم در جای جای قرآن به این مطلب تصریح کرده است:

«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ... ؛ ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ ايم...»1
« الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ...؛ همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد...»2

تفکر در مرگ، باعث بی تاب شدن انسان می شود. یالوم می‌گوید: «آسان نیست که سراپا خبردار از مرگ زندگی کنیم. درست مثل آن است که به خورشید خیره شویم. فقط چند لحظه می‌توان تاب آورد.»3 همانطور که فرمودید دلائل اصلی ترس از مرگ یکی هراس از نیستی و پوچی ست؛ و دیگری ترس از امور ناخوشایندی که حس می کنیم با آن روبرو خواهیم شد. ترس اولی مخصوص پوچ گرایان و کسانی ست که انسان را یک موجودِ صرفا مادی و آفرینش جهان را کاملا عبث و بی فایده می دانند. اما اینکه فرمودید دلائل عقلی و فلسفی برای دنیای پس از مرگ وجود ندارد، صحیح نیست. معاد و اعتقاد به جهان آخرت، یکی از اصول دین ماست که اتفاقا باید بر اساس استدلال و برهان پذیرفته شود و تعبدی نیست. (در این رابطه می توانید در انجمن کلام و عقائد پاسخ بگیرید.) اما دین داران، به معنای کسانی که دین را به صورت استدلالی و منطقی پذیرفته و باور کرده اند، از این نوع ترس کاملا در امانند و اگر ترسی داشته باشند، از نوع دوم و در حقیقت ترس از نتایج اعمالشان است.

در نگاه قرآنی، این مسئله بستگی به نوع نگاه ما به مرگ و نحوه زندگی ما دارد. اگر مرگ را ملاقات خداوند و دریافت پاداش زحمات و فرمانبردای هایمان بدانیم، بسیار هم زیبا و دوست داشتنی ست. امّا اگر نسبت به دستورالعمل های سعادت و قوانین تشریع شده از جانب پروردگار بی توجهی کرده و اسباب خوشبختی مان را فراهم نکرده باشیم، قطعاً بسیار ترسناک و هولناک خواهد بود. سوره واقعه آیات 88 تا 95 مرگ و فرجام آن برای متقین و بدکاران به روشنی بیان می کند:

فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿٨٨﴾ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ ﴿٨٩﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩٠﴾ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩١﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿٩٢﴾ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿٩٣﴾ وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ﴿٩٤﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿٩٥﴾
اما اگر او از مقربان باشد، آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. و اما اگر از اصحاب يمين باشد، پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. و اما اگر از انکار کنندگان [حقایق و] گمراه باشد، با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي مي‏شود!

پس ترس از مرگ، در حقیقت ترس از اعمال خودمان است؛ و این خود ما هستیم که می توانیم مرگ را برای خودمان ترسناک یا زیبا کنیم. در روایت است که ملک الموت به هنگام قبض روح انسان مومن به او دلداری داده و می‌گوید: «من از پدر مهربان هم نسبت به تو مهربان‌تر و دلسوزترم. چشم‌هایت را باز کن و ببین. وقتی او چشم‌هایش را باز می‌کند، می‌بیند که پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه زهرا علیهم السلام نزد او آمده‌اند. با دیدنشان خوشحال می‌شود. از جانب عرش، ندایی مؤمن را خطاب قرار داده و می‌گوید: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ؛ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ؛ وَادْخُلِي جَنَّتِي ؛ تو اي روح آرام يافته! به سوي پروردگارت بازگرد در حالي هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است. و در سلك بندگانم داخل شو. و در بهشتم وارد شو! »4 ... در اين هنگام ، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جان از بدنش جدا شود و به منادى بپيوندد.»5

در حدیث قدسی پروردگار مهربان می فرماید: «اَعْدَدْتُ لِعِبادِىَ الصّالِحينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر؛ آنچه براى بندگان صالحم آماده كرده ام، نه چشمى ديده، نه گوشى شنيده، و نه بر قلب هيچ انسانى خطور كرده است!»6

قاعدتا چنین چیزهائی ترسناک نیست و همین باعث می شود که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مرگ را دسته گل خوشبو معرفی کرده و می فرماید: «المَوتُ رَيحانَةُ المؤمنِ ؛ مرگ دسته گل خوشبوى مؤمن است.»7 و امیرالمومنین علی علیه السلام اجل را دارو و شفا دانسته و فرموده: «نِعْمَ الدَّواءُ الأجل؛ خوب دارويى است اجل»8

و در مورد عذاب اخروی، البته که راهی برای دوری از عذاب وجود دارد. اصولا هدف از خلقت انسان، رسیدنش به کمال و سعادت؛ و تمام هدف بعثت انبیاء و ارسال شریعت، به منظور رهایی او از درد و رنج و عذاب بوده. راهِ روشن و واضحِ نجات از عذاب، عمل کردن طبق دستورات شریعت است. همان دستورالعملِ زندگی، برای رسیدن به نهایت کمال و برترین مرتبه سعادت و خوشبختی، و متنعم شدن در جنات عدن. خداوند در آیات مختلفی از سور مبارکه واقعه، نباء، الرحمان، رعد، زمر، غاشیه، مطففین، یس و ... به توصیف نعمات بهشتی برای مومنین پرداخته و انسان را نوید می دهد که اگر در مسیر درست قدم بردارد، حتما به سعادت خواهد رسید:

«فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ؛ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ؛ وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ؛ وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ... »9
«إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا؛ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا؛ وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا؛ وَکَأْسًا دِهَاقًا؛ لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلا کِذَّابًا؛ ...»10
«إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ؛ عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ؛ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ؛ یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ؛ ...»11

هرچند در روایات بیان شده که اینها فقط تمثیل هایی ست برای تقریب ذهن مادی انسان؛ وگرنه نعمت های بهشتی اصلا مجرد و مادی نیستند که قابل توصیف یا قابل تصور در ذهن مادی باشند. انسان مادی و تزکیه نشده، برترین لذتی که برایش قابل تصور است، همان ارضای غرائز مادی ست، خوردن، نوشیدن، بوییدن و امثال اینها؛ پس خداوند برای فهماندن نعمات و لذات بهشتی، از تمثیل های مادی استفاده می کند.

اما در بین نعمات بهشتی، برترین نعمتِ مخصوص بندگان خاص پروردگار، لذتِ رضایت خداوندی و قرین رب العالمین بودن است؛ و این لذتی معنوی ست که نه قابل وصف است و نه قابل ارزش گذاری. انسانی که در دنیا رضایت خداوند را به رضای نفسش ترجیح داده و به قولی بر نفسش پا نهاده، مستحق نعمتی می شود که اصولا در ذهن بشر نمی گنجد. قرآن می فرماید:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ؛ جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ ؛ مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، اینانند که بهترین مخلوقاتند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهاي بهشت جاويدان است كه نهرها از زير درختانش جاري است، هميشه در آن مي‏مانند، هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود، و اين (مقام والا) براي كسي است كه از پروردگارش بترسد.»12
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ؛ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ؛ پرهيزگاران در باغها و نهرهاي بهشتي جاي دارند؛ در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر.»13

نعمات معنوی و بهشت روحانی از حیث رتبه و مقام، بسیار برتر از بهشت مادی و نعمت های مادی ست. قرآن کریم این نکته را در سوره توبه متذکر شده و بعد از برشمردن برخی اوصاف مادی بهشت، مقام رضایت و خشنودی پروردگار را برتر از تمام نعمت های ذکر شده معرفی می کند: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ؛ خدا اهل ایمان را از مرد و زن وعده فرموده که در بهشت خلد ابدی که زیر درختانش نهرها جاری است درآورد و در عمارات نیکو و پاکیزه بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت، مقام رضا و خشنودی خداست و این همان کامیابی بزرگ است.»14

در حدیث نبوی آمده که پروردگار متعال فرمودند: «براى بندگانم چیزهایى فراهم کرده‌ام که نه چشمی دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است‏...»15 تمام این نعمت ها و مقامات، مختص کسانی ست که در دنیا فرمانبردار بوده و طبق دستورالعمل سعادت رفتار کرده اند. خداوند بر این اساس زندگی دنیا را بی ارزش و کم مقدار شمرده و می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا بسيج ‏شويد كندى به خرج مى‏ دهيد آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ ايد متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست.»16

پس اگر می خواهیم ترس از مرگ در ما از بین برود، راهش هموار کردن مسیر سفر آخرت و آراستن منزلگاه ابدی مان است. امیرالمومنین علی علیه السلام نسبت به کسانی که به این امر بی توجهند، اظهار تعجب کرده و می فرمایند: «عجبت لعامر دارالفناء و تارک دارالبقاء؛ در شگفتم از آن کس که خانه ی نابود شدنی را آباد می کند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.»17

"پس رهایی از عذاب قیامت و رسیدن به نعمات الهی، منحصر در انجام واجبات و ترک محرمات است"

خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید: «...وَ ما تَقَرَّبَ اِلَىَّ عَبْدٌ بِشَيْئ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنّافِلَةِ حَتّى اُحِبُّهُ فَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها اِنْ دَعانى اَجَبْتُهُ وَ اِنْ سَأَلَنى اَعْطَيْتُهُ...؛ ...و نزديك نشد بنده‌اى به من به چيزى كه محبوب‌تر از انجام اَعمالى باشد كه بر او واجب كرده ام؛ و او با انجام مستحبات تا آن جا نزد من مقرب مى‌شود كه او را دوست مى‌دارم. پس وقتى او را دوست داشتم گوش او مى‌شوم كه با آن مى‌شنود، و چشم او مى‌شوم كه با آن مى‌بيند، و زبان او مى‌شوم كه با آن سخن مى‌گويد، و دست او مى‌شوم كه با آن كار انجام مى‌دهد. اگر مرا بخواند او را اجابت مى‌كنم؛ و اگر از من چيزى بخواهد به او عطا مى‌كنم...»18 هرچقدر بهتر و با دقت بیشتری به این دستورات عمل شود، جایگاه انسان برتر و جایگاهش در نزد خداوند متعال بالاتر خواهد بود.

برای اطلاعات بیشتر می توانید کتاب های "منازل الاخره"، از مرحوم شیخ عباس قمی (ره) و جلد 4 و 5 از تفسیر موضوعی قرآن کریم، نوشته آیه الله جوادی آملی را مطالعه بفرمایید.


پی نوشت:
1. سوره واقعه، 60
2. سوره ملک، 2
3. اروین یالوم، خیره به خورشید، ص 13
4. سوره مبارکه فجر، آیات 27 تا 30
5. بحار الانوار، ج ‏6، ص 163، منتخب ميزان الحكمة،520
6. بحار الانوار، ج 8، باب 23، ص 92
7. منتخب ميزان الحكمة، 518
8. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص160 ، ح9905
9. سوره واقعه
10. سوره نباء
11. سوره مطففین
12. سوره بینه، 7 و 8
13. سوره قمر، 54 و 55
14. سوره توبه، 72
15.بحارالانوار، ج 8، ص92
16. سوره توبه، 36
17. نهج البلاغه، حکمت 126
18. اصول كافى، ج 2، ص 252، روايت 7

موضوع قفل شده است