چه نیازی به اثبات خدا داریم

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه نیازی به اثبات خدا داریم

سلام

لطفاً چند استدلال ساده همراه با مثال در زمینه ی اثبات خدا بیان کنید.

(در سطح دانش آموزان اول دبیرستان)

سلام علیکم
یک استدلال ساده اما عمیق برای اثبات خدا
شما یا خودتان ، خودتان را خلق کرده اید یا دیگر شما را آفریده است
خودتان که نمی توانید خود را خلق کنید چون لازمه اش این است که هم وجود داشته باشید و هم وجود نداشته باشید
وجود داشته باشید چون می خواهید خالق و آفرینده خود باشید ( خالق معدوم که نمی شود )
وجود نداشته باشید چون می خواهید خودتان را خلق کنید خوب اگر هستید و وجود دارید می خواهید چه کسی را خلق کنید ؟
پس این که خود خالق خود باشید امری منتفی است
باید دیگری خالق شما باشد
اما همین سوال را راجع به دیگری و خالق شما مطرح می کنیم
او یا خود خالق خود است و یا افریننده ای غیر از خود دارد خود گه نمی تواند خالق خود باشد و باید آفریننده ای غیر از خود داشته باشد ..
..... بالاخره این سوال همین طور ادامه پیدا می کند .....تسلسل هم که باطل است
پس باید به یک خالق بالذات برسیم که او مخلوق کسی نباشد

با سلام

تشكر استاد مجيد و ارشاد بزرگوار

يكي از براهيني كه مي توان براي اثبات خداوند به كار برد برهان فطرت است

تبيين برهان فطرت

يكي از راههاي اثبات خدا از طريق روان و فطرت است به اين بيان كه از راه وجود خود انسان، خدا را اثبات كرده‎اند به اين معنا كه گفته‎اند وجود خدا در انسان هست يعني در فطرت و در خلقت هر كسي يك احساسي و يك تمايلي وجود دارد كه اين احساس و تمايل خود به خود انسان را به سوي خدا مي‎كشاند.

از اين جهت مثل خدا و انسان مثل مغناطيس و آهن است. اين راه فقط اين را مي‎گويد كه يك چنين جاذبه‎اي را من احساس مي‎كنم (چون راه دروني و رواني است)، يك چنين جاذبه‎اي ميان انسان و ميان آن حقيقتي كه نامش خداست وجود دارد. به دليل وجود چنين جاذبه‎اي پس يك چنين حقيقتي است.(1)

بنابراين در فطرت و سرشت هر انساني به دليل اين حس خداشناسي نهاده شده و سرشت او به گونه‎اي است كه بدون نياز به برهان و دليل بالفطره خداشناس است.

همان طور كه مقتضاي طبيعت و نهاد موجود زنده احساس گرسنگي و تشنگي و يا گرايش به محبت است، همچنان هم مقتضاي فطرت و سرشت انسان، علم به ذات پاك خداوند و گرايش به سوي او است؛
و همان طور كه آن احساس براي وجود زنده بديهي است و نياز به توجيه و استدلال ندارد، اين علم هم محتاج به استدلال و اثبات نيست.

از آنجا كه دليل وجود باري تعالي بسيار ساده است و به واسطة يك مقدمة بديهي، هر انسان وجود باري تعالي را بالفطره درك مي‎كند، گاه براي بعضي درك اين مساله مشكل مي‎شود

كه آيا اصل ادراك وجود خدا فطري انسان است و بدون نياز به مقدمه‎اي حاصل مي‎شود يا درك او به واسطة مقدمه‎اي است كه ادراك آن مقدمه (امتناع وجود معلول بدون علت) براي نفس انسان بديهي است؟

ما شواهدي داريم مبني بر اين‎كه خداشناسي بدون نياز به هيچ مقدمه‎اي در سرشت آدمي به وديعت گذاشته شده از جمله:

1. حس حقيقت جويي يا گرايش به درك حقيقت موجود
2. گرايش به فضايل انساني و كارهاي خير
3. تمايل به زيبايي
4. گرايش به كمال مطلق يا ذات واحدي كه مبدء و همة وجود است و منبع همة كمالات است.

به هر حال از ابتداي خلقت بشر اين سه غريزة‌ «خداجويي» و «خداخواهي» و «خداپرستي» در نهاد آدمي وجود داشته است.

گر چه برخي از انسانها در تعيين اين مصداق خداپرستي به خطا رفته‎اند. از جملة آياتي كه دلالت بر فطري بودن «خداشناسي» مي‎كند اين آيه است:

«هنگامي كه در كشتي سوار مي‎شوند؛ خدا را با اخلاص مي‎خوانند، ولي آنگاه كه (خدا) آنها را به خشكي رساند، (و از غرق و هلاك ) نجات بخشيد ناگهان به پروردگار خود شرك مي‎ورزند».(2)

در حديثي بسيار زيبا در شرح اين آيه آمده است: شخصي به حضرت صادق (ع) عرض كرد: مرا به خدا راهنمايي كن.

فرمود: هيچ سوار كشتي شده‎اي؟ گفت:‌ آري. فرمود: هيچ اتفاق افتاده است كه كشتي تو بشكند و به حالت اضطراب افتاده باشي و چاره‎اي براي نجات نيابي؟

گفت: آري. فرمود: آيا دل تو تعلق گرفت به اينكه موجودي هست كه قادر به خلاصي تو باشد، گفت: آري. فرمود:
« فذلك الشيء هُو الله القادرُ عَلَي الانجاءِ حَيثُ لا مُنجيَ و علَي الاغاثَه لا مُغيث»(3)

پس آن موجود همانا خداي قادر متعالي است.

پي نوشت:

1-مطهري، مرتضي، توحيد، ص 32
2- عنکبوت /65.
3- نور الثقلين، ج 1، ص 13..

سلام ضمن عرض پوزش ازاینکه وقت شما را گرفتم وبه زحمت افتادید
ما به این دانش اموزان درکتاب سال دومشان تعریف فطرت را اموزش می
دهیم لذا بحث فطرت را طرح کردن برای سال اول یک مقدار زود است.
پس لازم است سراغ گزینه دیگری برویم .لطفا مرا ارشاد فرمایید .
متشکرم

ارشاد;41889 نوشت:
سلام ضمن عرض پوزش ازاینکه وقت شما را گرفتم وبه زحمت افتادید
ما به این دانش اموزان درکتاب سال دومشان تعریف فطرت را اموزش می
دهیم لذا بحث فطرت را طرح کردن برای سال اول یک مقدار زود است.
پس لازم است سراغ گزینه دیگری برویم .لطفا مرا ارشاد فرمایید .
متشکرم

باسمه تعالي

با عرض سلام خدمت دوست گرامي جناب ارشاد

به نظرم برهان نظم از جمله براهيني است كه با هر سطح علمي قابل ارائه است. اين برهان دو مقدمه دارد.

مقدمه اول : جهان داراي نظم است.

مقدمه دوم: هر چيزي كه داراي نظم باشد نياز به ناظم دارد.

اثبات مقدمه اول براي هر سطح علمي متفاوت است و وابسته به ميزان مطالعات وي و نوع رشته تحصيلي و كاري كه انجام مي دهد دارد.

براي تبيين برهان نظم ابتدا بايد آن را در مقياس كوچكتري (بسته به نوع اطلاعات فرد) پياده و تبيين كرد. براي مثال براي يك كشاورز از نظم در توليد يك محصول صحبت كرد . براي صعنتگر از نظم موجود در كارش مثال زد. و براي دانش اموزان كه با علوم تجربي آشنايي اجمالي دارند از نظم در چشم، گوش، دستگاه گوارش و ... نظم در حركت ستارگان زمين خورشيد و ....نظم در چرخه طبيعت ..صحبت به ميان آورد.

مقدمه دوم نيز تابع قاعده علت و معلول است. اين قاعده امري بديهي است و با كوچكترين توجه قابل اثبات است. و حتي نياز به استفاده از كلمات علت و معلول هم نيست. هر نظمي در هر كجا باشد بدون اين كه كسي آن نظم را ايجاد كرده باشد تحقق نخواهد داشت.

اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا

سلام ،باتشکر از ارائه طریقی که بابیان برهان نظم فرمودید .چنانچه بخواهیم از آیات ساده قرآنی وآحادیث به اثبات موضوع

بپردازیم .از چه آیات وروایاتی که هم درخور فهم آنها باشد وهم اثبات موضوع شده باشد می توان استفاده کرد لطفا

ارشاد فرمایید

با سلام

ارشاد;42189 نوشت:
چنانچه بخواهیم از آیات ساده قرآنی وآحادیث به اثبات موضوع بپردازیم .از چه آیات وروایاتی که هم درخور فهم آنها باشد وهم اثبات موضوع شده باشد می توان استفاده کرد لطفا ارشاد فرمایید

راه ساده خداشناسي، تأمل در نشانه هاي خدا در جهان و به تعبير قرآن كريم «تفكر در آيات الهي» است.(1)

گويي هر يك از پديده هاي جهان در زمين و آسمان و در وجود انسان، نشاني از مقصود و مطلوب آشنا دارند و عقربه دل را به سوي مركز هستي كه هميشه و در همه جا حضور دارد هدايت مي كنند.

آري هر نظم هدفمندي نشانه اي از ناظم هدفدار است و چنين نظم هايي در سراسر جهان، مشاهده مي شود و همگي يك نظام كلي را تشكيل مي دهند كه آفريننده حكيمي آن را پديد آورده و همواره دست اندركار اداره آن است.(2)

بوته گلي كه در باغچه روييده و از ميان خاك و كود، با چهره رنگارنگ و بوي خوش ظاهر گشته است و درخت سيبي كه از دانه كوچكي بر آمده و هر ساله مقادير زيادي سيب خوش رنگ و خوشبو و خوشمزه به بار مي آورد و ساير درختان مختلف با شكل ها و رنگ ها و خواص گوناگون...

نيز بلبلي كه بر شاخ گل مي سرايد، و جوجه اي كه از تخم بيرون آمده، نوك به زمين مي زند، گوساله اي كه تازه متولد شده پستان مادرش را مي مكد و شيري كه در پستان مادر فراهم شده و براي نوشيدن نوزاد مهيّا گشته است و... همگي نشانه هاي اويند.

راستي چه هماهنگي عجيب و تدبير شگفت انگيزي در پديد آمدن شير در پستان مادران همزمان با تولّد نوزادان وجود دارد!

ماهي هايي كه هر ساله براي تخم ريزي كيلومترها راه را براي نخستين بار مي پيمايند(3) و مرغان دريايي كه آشيانه هاي خود را در ميان انبوه گياهان دريايي مي شناسند و حتي براي يك بار هم اشتباهاً به آشيانه ديگري سر نمي زنند و زنبورهاي عسل كه هر صبح از كندوها خارج مي شوند

و پس از پيمودن راه هاي طولاني براي استفاده از گل هاي معطّر، شامگاهان به كندوهاي خودشان باز مي گردند و... همگي نشانه هاي اويند.(4)

عجيب تر آنكه هم زنبورهاي عسل و هم گاو و گوسفندهاي شيرده چندين بار بيش از اندازه نيازشان شير و عسل توليد مي كنند تا انسان اين آفريده استثنايي و برگزيده از آنها بهره مند شود!

اما انسان ناسپاس ولي نعمت آشناي خود را نشناخته مي انگارد و درباره او به جدال و ستيز مي پردازد. در همين بدن انسان، شگفت انگيزترين آثار تدبير حكيمانه ديده مي شود:

تركيب بدن از جهازات هماهنگ، تركيب هر جهاز از اعضاي مناسب تركيب هر عضو از ميليون ها سلّول زنده خاص با اينكه همگي آنها از يك سلّول مادر پديد آمده اند و تركيب هر سلّول از مواد لازم با نسبت معيّن و قرار گرفتن هر اندام در مناسبترين جاي بدن، و حركات و فعاليت هاي هدفدار اعضاء و جهازات مانند جذب اكسيژن به وسيله ششها و انتقال آن به وسيله گلبولهاي قرمز خون، ساختن قند به اندازه لازم به وسيله كبد، ترميم نسوج آسيب ديده با پيدايش سلول هاي جديد، مبارزه با ميكروب ها و دشمنان مهاجم به وسيله گلبولهاي سفيد و ترشح هرمون هاي مختلف به وسيله غده هاي متعدد كه نقش هاي مهمي را در تنظيم كارهاي حياتي بدن به عهده دارند و... همگي نشانه هاي اويند.(5)

اين نظام عجيبي كه هزاران دانشمند در طول دهها قرن هنوز نتوانسته اند به درستي به ريزه كاري هاي آن پي ببرند، به وسيله چه كسي برقرار شده است؟

هر سلّولي يك سيستم كوچك هدفمند است و مجموعه اي از سلول ها عضوي را پديد مي آورند كه سيستم بزرگتر نيز هدفمند است و مجموعه سيستم هاي گوناگون در هم پيچيده سيستم كلي و هدفمند بدن را تشكيل مي دهند

اما كار به همين جا خاتمه نمي يابد، بلكه سيستم هاي بي شماري از موجودات جاندار و بي جان، يك سيستم عظيم كران نا پيدا را تشكيل مي دهند به نام جهان طبيعت كه تحت تدبير حكيمانه واحدي با كمال نظم و انسجام اداره مي شود... «ذلكم اللّه فاني تؤفكون».(6)

بديهي است هر قدر دانش بشر گسترش يابد و قوانين و روابط پديده هاي طبيعي، بيشتر كشف شود اسرار و حكمت هاي آفرينش بيشتر آشكار مي گردد، ولي تأمل در همين پديده هاي ساده و نشانه هاي روشن براي دل هاي پاك و نا آلوده كفايت مي كند.(7)

پي نوشت:
1- سوره يونس / 11 و آل عمران / 190.
2- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 3، ص 214 و ج 20، ص 334 و ج 25، ص 78.
3- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 26، ص 390.
4- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 11، ص 308-295 و نهج البلاغه، خطبه 165.
5- امام صادق (ع) توحيد مفضل
6- سوره انعام / 95.
7-محمد تقي مصباح يزدي، آموزش عقايد، ص 71-66.

ارشاد;42189 نوشت:
از چه آیات وروایاتی که هم درخور فهم آنها باشد وهم اثبات موضوع شده باشد می توان استفاده کرد

با سلام خدمت دوست عزيز ارشاد
الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ (3)ملك
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسيرٌ (4)ملك
همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد؛ در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضادّ و عيبى نمى‏بينى! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى‏كنى؟! (3)
بار ديگر(به عالم هستى) نگاه كن، سرانجام چشمانت(در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو باز مى‏گردد در حالى كه خسته و ناتوان است! (4)
به اين عالم نگاه كن ببين چه زيبا در حال سير و حركت است چه دقيق كار ميكند هيچ جاي كم و كاستي ندارد
چه كسي او را اداره و تدبير و تنظيم ميكند ؟؟

با سلام مجدد

آياتي در باره علت وجود خداوند از قران خدمت ارائه شده
آين آيات همان برهان نظم نيستتتتتتت بلكه برهان تدبير و اداره (به تعبير خودم ) ميباشد :Kaf:

[=&quot]هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (29)[=&quot]

[=&quot]او خدايى است كه همه آنچه را(از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است. (29بقره)[=&quot]

[=&quot]هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (6)[=&quot]

[=&quot]او كسى است كه شما را در رحمِ(مادران)، آن چنان كه مى‏خواهد تصوير مى‏كند. معبودى جز خداوندِ توانا و حكيم، نيست. (آل عمران 6)[=&quot]

[=&quot]وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في‏ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (97)[=&quot]

[=&quot]او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكيهاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه يابيد! ما نشانه‏ها(ى خود) را براى كسانى كه مى‏دانند، (و اهل فكر و انديشه‏اند) بيان داشتيم! (انعام 97)

اگر كسي در محتواي اين آيات دقت كند بايد بپذيرد كهاين عالم در دست خداوندي عالم و قدرتمند اداره ميشود

[=&quot]هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (29[/])[=&quot][/]

[=&quot]او خدايى است كه همه آنچه را(از نعمتها) در زمين وجود دارد، براى شما آفريد؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چيز آگاه است. (29بقره[/])[=&quot][/]

[=&quot]هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (6[/])[=&quot][/]

[=&quot]او كسى است كه شما را در رحمِ(مادران)، آن چنان كه مى‏خواهد تصوير مى‏كند. معبودى جز خداوندِ توانا و حكيم، نيست. (آل عمران 6[/])[=&quot][/]

[=&quot]وَ هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في‏ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (97[/])[=&quot][/]

[=&quot]او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكيهاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه يابيد! ما نشانه‏ها(ى خود) را براى كسانى كه مى‏دانند، (و اهل فكر و انديشه‏اند) بيان داشتيم! (انعام 97[/])

ارشاد;42189 نوشت:
سلام ،باتشکر از ارائه طریقی که بابیان برهان نظم فرمودید .چنانچه بخواهیم از آیات ساده قرآنی وآحادیث به اثبات موضوع

بپردازیم .از چه آیات وروایاتی که هم درخور فهم آنها باشد وهم اثبات موضوع شده باشد می توان استفاده کرد لطفا

ارشاد فرمایید

باسمه تعالي

دوست گرامي جناب ارشاد از آنجا كه مشخص است شما با دانش آموزان دبيرستاني سروكار داريد، لذا به حضرتعالي پيشنهاد مي كنم كه كتاب «الهيات و معارف اسلامي ؛ تبيين عقايد اسلامي در پرتو قرآن، حديث و عقل» از حضرت آيه الله جعفر سبحاني را مطالعه فرمائيد. در اين كتاب مفصل به برهان نظم و مثالهايي در اين زمينه اشاره كرده و در نهايت آياتي را كه در قرآن در اين خصوص وجود دارد ذكر كرده است.

اما نكته مهم ديگري است كه دانستن آن براي اساتيد معارف ضروري است اين است كه آيا دليل عقلي در قرآن جهت اثبات وجود خداوند وجود دارد يا خير؟

در اين بحث سه نظريه وجود داره

نظريه اول: در قرآن آيات زيادي ناظر به اثبات وجود خداوند است . مدافعان اين قول از قدما فخر رازي است و از معاصرين حضرت آيه الله مکارم است. جناب آقاي مکارم در کتاب «پيام قرآن» اين آيات را جمع آوري کرده و شرح داده اند.
حضرت آيه الله مكارم در جلد دوم از اين مجموعه يعني كتاب «پيام قرآن» به «برهان نظم» پرداخته است و در جلد سوم «برهان حرکت» ، «برهان وجوب و امکان» و «برهان علت و معلول» و برهان صدقيين» را از آيات استخراج کرده است و در پايان اشاره به «برهان فطرت» كردند. برهان فطرت برهاني است که از طريق سير باطني و از طريق درون به اثبات حق مي پردازد را ذکر کرده اند.

نظريه دوم: گروه ديگر معتقدند قرآن کريم وجود خدا را بي نياز از استدلال دانسته و اصلا در صدد اثبات برنيامده است. و آياتي که گروه اول ذکر کردند يا درصدد اثبات توحيد (نه اثبات واجب) است يا به صورت برهان در قرآن ذکر نشده است و اين مفسرين هستند که آن را به صورت برهان در مي آورند.

نظريه سوم: جمع بين دو قول فوق کرده است. که ديدگاه علامه مصباح يزدي نيز همين ديدگاه است.

ايشان مي فرمايند: قرآن کريم مستقيما درصدد اثبات وجود خداوند نيست به دو دليل:

دليل اول اين که در قرآن وجود خدا قريب به بديهي دانسته شده، و لذا بي نياز از استدلال است و دليل دوم اين كه در زمان نزول قرآن، منکر قابل توجهي وجود نداشته است. و مطرح شدن دلايل اثبات وجود خدا در قرآن ممکن بود موجب وسوسه شود كه خلاف حکمت است.
اما به هر حال از بيانات قرآن استدلال هايي براي اين مطلب به دست مي آيد. يعني هر چند خود قرآن به طور مستقيم به ذکر برهان نپرداخته ولي برخي از براهين از آيات قرآن قابل استخراج است.

براي مثال: خداوند در مقام احتجاج با کفار که از ايمان به پيغمبر صلي الله عليه و آله سر باز مي زدند ، مي فرمايد: «ام خلقوا من غير شيء أم هم الخالقون» اين آيه در مقام اثبات خداوند نيست ولي مي‌توان برهاني را با ذکر مقدماتي از خارج ترتيب داد. آيه مي‌گويد: «آيا آنان بدون خالق پديدار شدند يا آنان خود خالق خويش هستند»

برهان بدين صورت مي‌شود که انسان از سه حال خارج نيست. يا خود به خود به وجود آمده است يا بايد خود آفرينده خويش باشد يا بايد آفرينده اي ديگري داشته باشد. دو فرض اول باطل است و تنها فرض سوم صحيح است و آن اين که آفرينده اي دارد. البته تکميل و نهايي کردن اين براهين نياز به کار دقيق فلسفي دارد.

ارشاد;41609 نوشت:

سلام



لطفاً چند استدلال ساده همراه با مثال در زمینه ی اثبات خدا بیان کنید.

(در سطح دانش آموزان اول دبیرستان)


دوست عزیز با سلام و ادب:Gol:

و با تشکر از همۀ دوستان و کارشناسان محترم:Gol:

در اینکه چه نیازی به اثبات خدا داریم گفتنی است: اثبات وجود خدا اگر چه از بدیهیات است اما به دو منظور و از دو جهت امری

ضروری است:

اول) ضرورت فردی:
بدون شک، تنها راه سعادت انسان، در شناخت خالق و عبودیت و بندگی آن خلاصه می شود و هر راه دیگری جز آن، به هلاکت و گمراهی منتهی می گردد.

پس بر هر انسانی واجب است که حقیقت و اصل خود را شناخته و در وصول به آن از هیچ تلاشی فروگذار نکند، زیرا که ضرورت آن به حکم عقل نیز ثابت است. (ضرورت فردی شناخت خدا)

وانگهی انسان اگر به وجود خدای هستی بخش، با همه صفات جمالی و جلالی اش پی برده و به حقیقت آن، ایمان بیاورد مهم ترین گام زندگی اش را برداشته و آنجاست که در حقیقت، گمشده حقیقی اش را با ندای دل انگیز فطرت پاک خدادادی یافته.

شناخت خدا و اثبات وجود خدا، اگر چه ضروری و لازم است اما شرط کافی نیست، باید گامی بلندتر از این مرحله؛ یعنی مبدأ معرفت به جلو برداشت، گامی تا انتقال این شناخت و اثبات وجودی به مرحلۀ قلبی، باید وجود خدا و حضورش را با تک تک سلول های روح و روان و جان، احساس کرد.

همانگونه که وقتی از آن پیره زن بافنده در حالیکه با چرخ ریسندگی اش مشغول کار بود پرسیدند، آیا خدا وجود دارد، بی درنگ و از نهاد فطرت پاکش، گفت: این چرخ کوچک و بی ارزش نیاز به خالق و گرداننده دارد، چگونه می شود که این عالم هستی با اینهمه پیدا و ناپیدایش نیاز به خالق و گرداننده نداشته باشد.

این یک مرحله و سطحی از معرفت و شناخت و ایمان است...

و در سطح و مرحله ای بالاتر، وقتی از امیر مؤمنان علی (ع) می پرسند: آیا خدایت را دیده ای؟

حضرت با اعتقاد راسخ و با تمام سلول های وجودش پاسخ می دهد؟ خدائی را که ندیده ام نمی پرستم. اما خدا را نه با چشم دیده گان که با چشم دل می توان دید.

باری ...

به اعتراف همۀ انبیاء الهی و اهل معرفت؛ مشکل عمدۀ بشر و عمدۀ مشکلات بشری از خدانشناسی ناشی می شود.

بطوریکه همۀ معارف الهی مورد نیاز بشر، نهان و آشکار در عالم هستی، در دو مطلب (مبدأ و معاد) خلاصه می شود.

اگر انسان به حقیقت مبدأ که همان خدای هستی بخش است (خالق کل شیء) پی ببرد، بی شک، حقیقت معاد نیز برایش روشن می گردد. و به سمتی می رود که به اصل خویش بازگردد.

در این میان راه رسیدن به اصل و مبدأ خویش که خداوند عالم است(انا لله و انا الیه راجعون) را نیز در اطاعت از نسخه های هدایت بخش (بایدها و نبایدها) که همان راه انبیاء الهی و مقصد سعادت بخش بشری است می داند. و به همۀ آنها بدون هیچ چون و چرائی تن می دهد.

دوم) ضرورت اجتماعی:
اثبات وجود خدا (از راه عقل و نقل)، برای دفاع و احتجاج در برابر منکران و الحادگران و شبهه گران راه دین، برای گروهی از خواص، امری ضروری است.

و صد البته روشنگری و نورانیت و معرفت بخشی به دوستان و همراهان نیز، تکلیف و وظیفۀ ما را در اثبات وجود خدا و تقویت شناخت و ایمان به او؛ دو صد چندان می کند.

که البته جای تفصیل بیشتری دارد، اما به جهت پرهیز از طولانی شدن از آن پرهیز می کنم.

موفق باشید ...:Gol:


سلام
با تشکر از سوال architect گرامی، پستهای مرتبط به انجمن کلام منتقل شد.
لطفا به علت استدلالی بودن بحث ادامۀ جواب را در لینک زیر دنبال کنید.
اثبات واجب الوجود:اینجا

سلام

كتاب اصول كافي بخش توحيد اين مسئله رو جالب و راحت توضيح داده . خودتون مطالعه بفرماييد ميتونيد با زبان ساده اونو توضيح بديد

مثلا گفته شده خورشيد از شرق طلوع ميكنه از غرب غروب حالا خودش ميتونه به اختيار خودش از غرب طلوع كنه از شرق غروب ؟ پيش كشيدن بحث قدرت و اختيار خدا
يا يكسري سوال جواب و بعد نتيجه گيري اثبات خدا از فرمايشات امام صادق (ع)‌ . واقعا محشره .

موضوع قفل شده است