جناب باء هم اونقدر جذاب از ازدواج تعریف کرد آدم دلش میخواد همین الان بره ازدواج کنه! { البته کسی حاضر نمیشه با من ازدواج کنه:hey:وگرنه من که از قبلش هم دنبال ازدواج بودم:khaneh:}
شما با این دیدگاه میتونین از روستاهای اطراف زن بگیری.هم اکثرا چشم و گوش بسته ان.هم حرف گوش کنن.زیبایی خدادادی هم دارن.همشم چشم میگن.من خودم هرکسی از اشنایان که دیدم اینکارو کردن همسرانشون این مشخصات ایده ال شما را داشتن.خفن خشکل.خفن ساکت و حرف گوش کن و کاری.در کل این تفکرتون راجب خانمها اشتباس مگر کلفت میخای بیاری که همش بگه چشم.تو یه سری مسائل خانمها بهتر از اقایون میتونن نظر بدن و دیده بهتری دارن.
حانومها ببینید وقتی میگم فرهنگ غالب شده یعنی این ها! دیگه خود آقایونم قبول ندارن این اقتدار و تبعیت رو...
(آقا محسن شما بحث های منو تو موضوع حجاب بخونید متوجه میشید که من حتی دلم نمیخواد به زن کافری که در کشور اسلامی زندگی میکنه کوچکترین ظلمی بشه، چه رسد به همسر خودم! بحث چیز دیگه ای هستش اصلا...خانوما(خصوصا کسی که باهاشون بحث میکردم) گرفتن مطلبو)
بخدا زننده تاپیک انگار تمام حرف دل من رو زده، ما قربانی شدیم متاسفانه، منم علاقه شدیدی به ازدواج داشتم خیلی زیاد ولی مستقیم به خونوادم نگفتم ورفتارم جوری بود که میشد فهمید علاقه دارم به ازدواج ولی کسی توجه نکرداون همه احساس دود شد رفت هوا والان علاقه ای به ازدواج ندارم نه اینکه نداشتع باشم ولی در مقابل گذشته 90 درصد كاهش داشته متاسفم برا خانواده ایی که هیچ توجهی به فرزندشون ندارن متاسفممممممم
بخدا زننده تاپیک انگار تمام حرف دل من رو زده، ما قربانی شدیم متاسفانه، منم علاقه شدیدی به ازدواج داشتم خیلی زیاد ولی مستقیم به خونوادم نگفتم ورفتارم جوری بود که میشد فهمید علاقه دارم به ازدواج ولی کسی توجه نکرداون همه احساس دود شد رفت هوا والان علاقه ای به ازدواج ندارم نه اینکه نداشتع باشم ولی در مقابل گذشته 90 درصد كاهش داشته متاسفم برا خانواده ایی که هیچ توجهی به فرزندشون ندارن متاسفممممممم
بعضی اوقات پدر ومادرها تقصیری ندارند چون پول ندارند هزینه ازدواج بچشون رو بدهند اما وای به حال پدر و مادر هایی که پول دارند ولی گیر تفاخرهای حیوانی هستند. وای به حال پدر ومادر هایی که تجربه ی زندگی بدون تجمل را دارند ولی الان که نوبت جوونه می شه گیر به تجملات می دهند. خدا به همشان رحم کند.
شاید درست ندیدید...رابطه عاطفی با مادر برطرف میشه!یه چیزی میگی خواهر.بعد از 10سال در دوران مجردی شخصیت طرف شکل میگیره.اگه متاهل باشه که شخصیتش در کنار خانومش شکل میگیره.
یعنی وقتی شخصیتش شکل می گیره نیاز عاطفی داره؟ پس چرا بعضی ها تون سن بالا ازدواج می کنن؟
یعنی وقتی شخصیتش شکل می گیره نیاز عاطفی داره؟ پس چرا بعضی ها تون سن بالا ازدواج می کنن؟
ادم همیشه نیاز عاطفی داره فقط اندازه ی این نیازه که کم و زیاد میشه.به نظر بنده وقتی شخصیتی شکل نگرفته اسیب پذیر تر و شکل پذیر تره.نمیدونم چجوری بگم.مثلن فلز مذاب را تصور کنین وقتی مذابه بریزیش تو هر قالبی همون شکل را میگیره.ولی وقتی ریختی تو قالب و گذاشتی سرد بشه.دیگه جامد شده.تغییر شکلم نمیده تو حالت جامد.کسایی که تو سن بالا ازدواج میکنن اگه بچه دار بشن ظلم کردن به بچه .چون اختلاف سنیشون زیاد میشه و کلی دردسر.هدف ازدواجشونم نمیدونم شاید کسی را میخان کاراشونو بکنه براشون.غذا درست کنه و ....
من که چیزی از مردها سر در نمیارم. چرا تو برهه ی خاصی فقط میتونن ازدواج کنن؟ اونم به دلیل نیاز عاطفی؟
زنها مگه اینطور نیستن؟!!!توی همه ی زمانها میشه ازدواج کرد.فقط میزان رضایت از ازدواج در سنین پایین تر بیشتره.بیشتر حال میده در سن پایین ازدواج کردن.البته واسه ادمهایی که مقید به روابط داخل چاچوبن.وگرنه خیلی ها که اهل دختربازیو این حرفها هستن شاید به ازدواج در سنین پایین اصلا راضی نشن.مثل بچه ها که زود گریه میکنن چون نیاز عاطفی بیشتری دارن.ولی ادم بزرگا شاید خیلیاشون اخرین گریشونم ادشون نباشه.
زنها مگه اینطور نیستن؟!!!توی همه ی زمانها میشه ازدواج کرد.فقط میزان رضایت از ازدواج در سنین پایین تر بیشتره.بیشتر حال میده در سن پایین ازدواج کردن.البته واسه ادمهایی که مقید به روابط داخل چاچوبن.وگرنه خیلی ها که اهل دختربازیو این حرفها هستن شاید به ازدواج در سنین پایین اصلا راضی نشن.مثل بچه ها که زود گریه میکنن چون نیاز عاطفی بیشتری دارن.ولی ادم بزرگا شاید خیلیاشون اخرین گریشونم ادشون نباشه.
زن ها هرچقدرم سنشون بره بالا نیاز عاطفیشون بیشتر میشه.
این به خاطر تفاوت بین پسر و دختر هست شاید.
نکته 2: دین در مورد رابطه‌ی انسان با خداست. کسانی که به نام دین به شما می‌گویند ازدواج کنید یا مسائل الهی و اجتماعی را قاطی کرده‌اند و یا می‌خواهند به نام دین از شما سوء استفاده کنند.
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت کاربر عزیز.
سوالاتی که از جناب محسن پرسیدید و حرفهایی که زدید زیاد برای من جالب نبود فقط
در رابطه با این یک خط صحبتی داشتم که عرض خواهم کرد.
جسارتا میتونم بپرسم از کجا خوندید که دین فقط رابطه انسان با خداست؟؟؟؟ آیا دین فقط مسائل الهی است؟
اما بنظر بنده دین اتفاقا با مسائل اجتماعی ارتباط مستقیمی دارد.با مسائل سیاسی هم همینطور.(جمله ی معروف شهید مدرس سیاست ما عین دیانت
ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.)
در رابطه با مسائل اجتماعی بسیار بسیار حدیث داریم..اصلا دین اسلام اومده تا زندگی مردم و نحوه ی درست زندگی کردن مردم و روابط اجتماعی را بهمون یاد بده.
رسول خدا ص فرمودند من برای کامل کردن اخلاق آمده ام... دین برای زندگی ما کلی برنامه داره...چه کسی گفته دین فقط مسائل مربوط به خداست؟
بسیار بسیار حدیث داریم بعنوان نمونه (((با مردم طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند...)) حدیث در رابطه با همسرداری در رابطه با اخلاق رفتار و..... اینها
برای روابط اجتماعی هستند دیگه ... کمی تأمل...تشکر:Gol:
دنیا رو ببین چه برعکسه. یکی مثل من ازدواج براش مثل اکسیژن می مونه ولی نمی تونه ازدواج کنه ویکی مثل بازکننده تاپیک ازدواج براش فراهمه ولی ناز میاره. ای کاش جای شما بودم و پدر ومادرم ذره ای به فکر ازدواج من بودند ولی افسوس. قدر نعمتی را که دارید بدانید. بعضی ها هستند که آرزوشونه شرایط شما رو داشته باشند ولی خبری نیست درحالی که اون ها صدبرابر نیازشون به ازدواج بیشتره. خدایاااااااااااااااااااااااااا چی بگم.
دنیا رو ببین چه برعکسه. یکی مثل من ازدواج براش مثل اکسیژن می مونه ولی نمی تونه ازدواج کنه ویکی مثل بازکننده تاپیک ازدواج براش فراهمه ولی ناز میاره. ای کاش جای شما بودم و پدر ومادرم ذره ای به فکر ازدواج من بودند ولی افسوس. قدر نعمتی را که دارید بدانید. بعضی ها هستند که آرزوشونه شرایط شما رو داشته باشند ولی خبری نیست درحالی که اون ها صدبرابر نیازشون به ازدواج بیشتره. خدایاااااااااااااااااااااااااا چی بگم.
دنیا برعکس نیست سن شما کمه!
اکثر افرادی که سن شما هستند چنین حسی ممکنه داشته باشن اما وقتی سنشون بیشتر شد این چیزی که شما اکسیژن می دونی دیگه براش اکسیژن نیست.
اگر تا اون موقع ازدواج نکردی متوجه میشی
دنیا برعکس نیست سن شما کمه!
اکثر افرادی که سن شما هستند چنین حسی ممکنه داشته باشن اما وقتی سنشون بیشتر شد این چیزی که شما اکسیژن می دونی دیگه براش اکسیژن نیست.
اگر تا اون موقع ازدواج نکردی متوجه میشی
فکر می کنید من چند سالمه؟ یعنی حدس می زنید من چند سالمه؟ انسان در اثر نداشتن اکسیژن می میره. اون افراد هم در واقع مرده های متحرک هستند وخودشون خبر ندارند. مثل من که درحال احتضارم وهیچ کس نیست دستم رو بگیره.
فکر می کنید من چند سالمه؟ یعنی حدس می زنید من چند سالمه؟ انسان در اثر نداشتن اکسیژن می میره. اون افراد هم در واقع مرده های متحرک هستند وخودشون خبر ندارند. مثل من که درحال احتضارم وهیچ کس نیست دستم رو بگیره.
مطمئن هستم سنتون از 24 سال بیشتر نیست وگرنه نیاز به ازدواج کجا و نیاز به نیاز به اکسیژن کجا!
تازه اکثر جوانهای همسن شما مخصوصا پسر هم تنها به ارتباط جنسی ازدواج فکر می کند و تنها چیزی که از ازدواج تو ذهنش همینه اگر هم از شما بپرسم ازدواج برای چی می خواهید با توجه به مقایسه ازدواج و اکسیژن کردید می گید برای نیاز جنسی!
ازدواج ،نکاح از الف تا ی رو انقدر سخت کردیم که کسی جرات نمی کنه پا پیش بذاره.باور کنید جها نکاح می خاد؛ کسی قرار نیست برامون کاری کنه.
خانواده از یه سو چشم و هم چشمیا،نیان بنویسین من اینجوری نیستم.دو نسل سوخته داریم تو خانم ها. اقیون هم که ......شرم گفتن.
نکاح غیر از زوجیته.
هی ......
از کجا خوندید که دین فقط رابطه انسان با خداست؟؟؟؟ آیا دین فقط مسائل الهی است؟
علی صفا;665138 نوشت:
چه کسی گفته دین فقط مسائل مربوط به خداست؟
1. فقط؟ بنده نگفتم «فقط»!
2. صحبت من موضوع دین است. نه مباحث دین.
3. زیست شناسی علم شناخت موجودات زنده است. این به این معنا نیست که در مورد اجساد و لاشه‌ها بحث نمی‌کند. به این معنا است که مباحث دیگرش هم در رابطه با همین موضوع است.
4. دین هم در مورد رابطه‌ی انسان با خداست. مباحث اجتماعی هم دارد. اما در آن مباحث اگر رابطه‌ی انسان با خدا را از بحث حدف کنید، دیگر مبحث دینی نیست. در حالی که اگر در بحث نماز حرفی از روابط اجتماعی نزنید بحث هنوز دینی است.
5. خانواده یک نهاد اجتماعی است. پس بحث ازدواج یک بحث اجتماعی است. وقتی جنبه‌ی دینی اش بحث شود اجتماعی است. وقتی بحث نشود هم اجتماعی است. اگر کسی خواست جنبه‌ی دینی را از بحث حذف کند و بحث را فقط از جنبه‌ی الهی بررسی کند یا معنی ازدواج و دین را نفهمیده، یا در حال مغالطه است.
علی صفا;665138 نوشت:
بنظر بنده دین اتفاقا با مسائل اجتماعی ارتباط مستقیمی دارد. با مسائل سیاسی هم همینطور.(جمله ی معروف شهید مدرس سیاست ما عین دیانت
ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.)
اگر منظور از دین، روابط بین علما و فقها و ائمه و خدا و ... باشد دین یک نهاد فرهنگی است. فرهنگ هم یک نهاد اجتماعی است. پس رابطه‌ی دین با مسائل اجتماعی مشخص است. لذا کاملا اجتماعی است. اما ارتباطی به مسائل خانوادگی ندارد. منظور بنده این بود.
اگر منظور از دین آموزه‌های دینی است، این آموزه‌ها می‌تواند در همه‌ی زمینه‌های قابل تصور موجود باشد. خانواده، سیاست، ... ظاهرا منظور شما این است.
علی صفا;665138 نوشت:
اصلا دین اسلام اومده تا زندگی مردم و نحوه ی درست زندگی کردن مردم و روابط اجتماعی را بهمون یاد بده.
اگرچه غنا و اهمیت مباحث اجتماعی اسلام مورد تایید است، اما این الزاما یک هدف اصلی نیست.
علی صفا;665138 نوشت:
حدیث در رابطه با همسرداری در رابطه با اخلاق رفتار و..... اینها برای روابط اجتماعی هستند دیگه ...
اینها برای کمال و الهی شدن روابط اجتماعی هستند. نه برای به وجود آمدن آنها.
ازدواج بدون دین امکان پذیر است. اما بدون هدف امکان پذیر نیست.
موضوع تاپیک هدف ازدواج است. نه رساندن یک ازدواج به کمال.
می توان با هدف و بدون دین ازدواج کرد و یک زندگی پایدار داشت. اما نمی توان فقط به خاطر خدا و کاملا بدون هدف و تعهد و حقوق اجتماعی و بدون علاقه به همسر و ... ازدواج کرد و زندگی پایدار داشت.
روابط اجتماعی بدون دین ممکن است سالم باشند. اما بدون هدف قطعا ناسالم هستند.
مطمئن هستم سنتون از 24 سال بیشتر نیست وگرنه نیاز به ازدواج کجا و نیاز به نیاز به اکسیژن کجا!
تازه اکثر جوانهای همسن شما مخصوصا پسر هم تنها به ارتباط جنسی ازدواج فکر می کند و تنها چیزی که از ازدواج تو ذهنش همینه اگر هم از شما بپرسم ازدواج برای چی می خواهید با توجه به مقایسه ازدواج و اکسیژن کردید می گید برای نیاز جنسی!
درست گفتید من 22سالمه. اما مگه هدف از ازدواج واقعا چیزی غیر از نیاز جنسیه.وحالا تا حدی عاطفی. آدم نیاز جنسی داره.این نیاز رو غیر از ازدواج کجا می تونه برطرف کنه؟ می تونم بپرسم خود شما چند سالتونه؟
ازدواج ،نکاح از الف تا ی رو انقدر سخت کردیم که کسی جرات نمی کنه پا پیش بذاره.باور کنید جها نکاح می خاد؛ کسی قرار نیست برامون کاری کنه.
خانواده از یه سو چشم و هم چشمیا،نیان بنویسین من اینجوری نیستم.دو نسل سوخته داریم تو خانم ها. اقیون هم که ......شرم گفتن.
نکاح غیر از زوجیته.
هی ......
نقل این صحبتا نیس
مشکلات زندگیامون زیاده
ینی انقد مشکلات هست که ازدواج ته صف مشکلاته
تا حل شدن مشکلات هم تایم ازدواجمون میگذره
من که خودم اینجوریم
انقد درگیری هست توی زندگیم که تا حل نشدن نمیتونم به ازدواج فک کنم
این خانواد هایی که بچه هاشون رو درک نمیکنن ونیاز مالی وحمایتی از بچشون نمیکنن خواه پولدار باشن یا فقیر ،این خانواد ها جنایت کار جنگی هستن و باید به اشد مجازات برسن عرضه ندارین بچه نیارین
اگر منظور از دین، روابط بین علما و فقها و ائمه و خدا و ... باشد دین یک نهاد فرهنگی است. فرهنگ هم یک نهاد اجتماعی است. پس رابطه‌ی دین با مسائل اجتماعی مشخص است. لذا کاملا اجتماعی است. اما ارتباطی به مسائل خانوادگی ندارد. منظور بنده این بود.
اگر منظور از دین آموزه‌های دینی است، این آموزه‌ها می‌تواند در همه‌ی زمینه‌های قابل تصور موجود باشد. خانواده، سیاست، ... ظاهرا منظور شما این است.
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
درست است اما وقتی تعریف از دین می کنید یک مسئله ی جامعی رو دارید بیان می کنید چون هم در اون به قول خودتان روابط بین علما و فقها و ائمه و خدا و ... و هم آموزه‌های دینی هستش مگر اینکه خودتون از همون اول اینها را جدا کنید که نکردید :Gol:
ولی باز هم در آخر به این نتیجه رسیدید که اگر منظور کلی دین باشد همه ی جنبه ها را در بر می گیرد... مگر آنکه قسمتیشو جدا کنید:Gol:
آرامش با قرص آرام بخش با تخیلاتتون
یا منظورتون آرامش به معنای آسایش؟؟؟
دنبال دردسر نه هیجان چه طور؟؟؟؟
وقتی آدم یه کار روتین رو هر روز تکرار کنه میشه یکنواختی میشه عادی میشه این یعنی شما حوصله خودتون رو ندارین یعنی بعد یه مدت به پوچی میرسین که من واسه چی دارم زندگی میکنم و امکان اینکه شما به بی هدفی برسین زیاده
سلام.من ازهمین الان درعین هدف داشتن ولی بی هدف هستم،بازچه نیازی به ازدواج هست....
مجردی هم خوبه....
سلام.من ازهمین الان درعین هدف داشتن ولی بی هدف هستم،بازچه نیازی به ازدواج هست....
مجردی هم خوبه....
مجردی خوبه ولی تا یه حدی
وقتی کسی امکاناتش رو داره چرا نباید ازدواج کنه
عشق بورزه و عشق بگیره
با کسی که محرم ترینش هست قدم بزنه بره بیرون حرف بزنه درد و دل کنه
زن ها باید نازشون خریدار داشته باشه واسه همینه که این همه بهشون تو مناسبت های مختلف توجه میشه
و مردها باید حس مسئولیت کنن و تو ذاتشون گذاشته شده که تکیه گاه بشن و با توجه به این حس هست که باید ازدواج کنن
علیکم السلام
بله منم اگر خانومی داشتم که هرچی میگفتم میگفت چشم، مرام و معرفت که سهله نوکریشو میکردم!! ولی کو ........
حتی اگر الان یه دختری پیدا بشه که واقعا هرچی بگی بگه چشم، اینقدر اطرافیان روی مغزش کار میکنن و بر ضد شوهر میشورونن که بالاخره اونو هم تو روی شوهرش وایسونن( برای همینه میگم فرهنگ غالب شده)
یا حتی اگر مورد فوق هم رخ نده، چنان جوی در جامعه درست کردن که مردی که هرچی میگه و زنش گوش میده احساس عذاب وجدان بهش دست میده و فکر میکنه ظالمه یا یه چیزی هست (چون با جو امروز چنین چیزی فقط یا در بهشت رخ میده یا برای آدم ظالم و ستمگر که زنش جرات نکنه حرفی بهش بزنه)
فکر کن الان یک پسری بره خواستگاری و بگه حرف آخر رو توی خونه مرد باید بزنه و خانوم باید بگه چشم ....... یعنی ببین الان چی شده که این قضیه میتونه موضوع هزارتا فیلمنامه باشه و انواع اقسام برخوردهای ناجور بعدش قابل پیش بینیه!
پسر امروز الان جرات نمیکنه اصلا به همچین چیزایی فکر کنه چه برسه بخواد مطرح کنه! خب معلومه دلش نمیخواد زن بگیره!! چون یکی از اساسی ترین نیازهاش که حس اقتدار و تبعیت شدن هست توی خانواده های امروزی دیگه جایی نداره!
اگرخدمتکارمیخواید یک خدمتکاربرای خودتون استخدام کنید،بنظرم نمیشه گفت زن میخوام که بله قربان گوباشه،هیچ جایی پیدانمیشه مگرمناطق محروم شاید.
ازدواج یعنی باهم زندگی کردن وباهم مشورت کردن برای پیش بردن زندگی
مجردی خوبه ولی تا یه حدی
وقتی کسی امکاناتش رو داره چرا نباید ازدواج کنه
عشق بورزه و عشق بگیره
با کسی که محرم ترینش هست قدم بزنه بره بیرون حرف بزنه درد و دل کنه
زن ها باید نازشون خریدار داشته باشه واسه همینه که این همه بهشون تو مناسبت های مختلف توجه میشه
و مردها باید حس مسئولیت کنن و تو ذاتشون گذاشته شده که تکیه گاه بشن و با توجه به این حس هست که باید ازدواج کنن
سلام عزیز.درسته قبول دارم،ولی وقتی کسی نیست که نازبخره وبدونه که زن دوست داره نازش خریدارداشته باشه،موردتوجه باشه.من خودم واقعادوست دارم،
ولی چه کسی؟آیاواقعاً کسی درک میکنه این موضوع رو؟من که تاحالاندیدم.برای همین حسی که چندماهی هست دارم وباخوندن یک سری مطالب دراین باره حسم برانگیزه میشه ولی سرکوب میکنم میگم هرچی باشه الان نه،الان زمانش نیست.تاجایی که بتونم مجردمی مونم مگرکسی خلاف این چیزکه گفتم روبهم ثابت کنه وقانع بشم.
این خانواد هایی که بچه هاشون رو درک نمیکنن ونیاز مالی وحمایتی از بچشون نمیکنن خواه پولدار باشن یا فقیر ،این خانواد ها جنایت کار جنگی هستن و باید به اشد مجازات برسن عرضه ندارین بچه نیارین
اگر فقیر باشند که تقصیری ندارند.اما تصور کنید پولدار هم باشند و باز حمایت مالی از فرزندشون نکنند. سوالی که مطرح می شود این است که خدای این فرزند کجا نشسته است؟اصلا پدرومادر کافر حربی باشند. صاحب اصلی این فرزند کیست؟ غیر از خداست؟ مشکل اصلی بی خدایی است. بی خدایی نه به معنای بی تقوایی بلکه به معنای بی خدایی.یعنی خود خدا از زندگی آدمی برود.اگر آدم خدا داشته باشدصاحب داشته باشد.سرپرست داشته باشد نیازی به پدر ومادر ندارد اما متاسفانه بعضی ها صاحب ندارند.خودم را می گم. اگر خدا بخواهد اصلا یک پولی از هوا می فرستد تا شخص بتواند ازدواج کند. معلوم نیست خداکجاست؟
من به عنوان يه پسر هروقت عشقم بکشه میرم یکی رو میگیرم ولی شما دخترا باید بیان بپسندن شمارو اونم شانسی هستش ممکنه پسند بشین یا نشین واین میشه که اولین خواستگار رو باید دخترا جواب بله بهش، خونواد ها تا ابد کنار بچه ها که نیستن وروزی میرسه که دختر تنها میشه وکسی نیست که اون رو پیش خودش نگه داره درنتیجه عقده ای میشه وکارش به روانپزشک کشیده میشه ودراخر خودکشی میکنه
این خانم باید با چنگ ودندون هرجور شده یه خواستگار پیدا کنه خواستگاری که پاک وسالم باشه
یعنی میخواین بگین بره خواستگاری یا با توجه به این حجمه ی تفکرات بد بینی که بین آقایون هست دخترها میتونن از کسی خوششون بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه همه توقعاتشون رفته بالا و دوست دارن بهتریننها مال اونا شه و قانع نیستن چه آقا چه خانم فرقی نداره
مردها فک میکنن باید زنشون این کار رو بکنه اون کار رو نکنه هرچی من میگم بشه
خانم ها هم هر خواستگاری که میاد شاهزاده سوار بر پرادو سفید در نظرشونه و برای همون هم هزاران شرط 7 خان رستمی میذارن
من به عنوان يه پسر هروقت عشقم بکشه میرم یکی رو میگیرم ولی شما دخترا باید بیان بپسندن شمارو اونم شانسی هستش ممکنه پسند بشین یا نشین واین میشه که اولین خواستگار رو باید دخترا جواب بله بهش، خونواد ها تا ابد کنار بچه ها که نیستن وروزی میرسه که دختر تنها میشه وکسی نیست که اون رو پیش خودش نگه داره درنتیجه عقده ای میشه وکارش به روانپزشک کشیده میشه ودراخر خودکشی میکنه
الآن شما با توجه به شرایط الآنتون و طرز تفکرتون برین خواستگاری مطمئن باشین که جوابی که میشنوین منفیه
من به عنوان يه پسر هروقت عشقم بکشه میرم یکی رو میگیرم ولی شما دخترا باید بیان بپسندن شمارو اونم شانسی هستش ممکنه پسند بشین یا نشین واین میشه که اولین خواستگار رو باید دخترا جواب بله بهش، خونواد ها تا ابد کنار بچه ها که نیستن وروزی میرسه که دختر تنها میشه وکسی نیست که اون رو پیش خودش نگه داره درنتیجه عقده ای میشه وکارش به روانپزشک کشیده میشه ودراخر خودکشی میکنه
شما هر وقت دلتون بخواد میتونید برید یکی رو بگیرید اما مهم اینه اون یکی کیه؟
یعنی صرفا اگه واستون مهم باشه یه زن بگیرید و اصلا اهمیتی نداشته باشه که چه شخصیت و اخلاق و ... ای داره میتونید برید یکی رو بگیرید ولی خب این چیزی نیست که ماها خوشمون بیاد یعنی هدف فقط ازدواج کردن نیست هدف ازدواج کردن با یه آدمیه که خودش خیلی مهمه چطوری باشه .اگه فرد مناسبی نباشه قطعا ازدواج نکردن خیلی شرف داره واون تنهایی تا آخر عمر از خیلی فجایع بهتره
این پسرایی که میرن تو خیابون با دخترا دوست میشن حالا بعدشم ازدواج میکنن نمیدونم چرا فکر میکنن که اونا رفتن زن گرفتن دیگه خبر ندارن که دخترا رفتن اونا رو گرفتن
دوستان عزیز من شرایط اقتصادی و مخصوصا زیبایی برام خیلی مهمه ،ولی اگه ازدواج کنم میرم دختری رو میگیرم که مذهبي باشه پاک دامن باشه ،خودم مذهبي نيستم ولي ميدونم كسي كه از خدا با اون عظمت نترسه دلیلی نداره از شوهرش اطاعت کنه و به خیانت رو نیاره، زن هایی رو میبینم با شوهرشون تو خیابون راه میرن ولی چنان نگاه هوس انگیز میکنن میگی الان لباس هارو پاره میکنه، زنی رو میگیرم که من رو به خدا برسونه نه اینکه از خدا دورم کنه ، میدونم این دخترا زن زندگی نیستن واگر هم وزنشون رو طلا بدن به هیچ وجه ساعتی باهاشون زندگی مشترک نمیکنم، دیگه خوب وبد رو ازهم تشخیص میدم ومیدونم چه زنی خوبه وچه زنی .........
اما مگه هدف از ازدواج واقعا چیزی غیر از نیاز جنسیه.وحالا تا حدی عاطفی.
بعد اگه بگیم اکثر پسرهای امروزی که سنشون کمتر از 24 ساله به بلوغ فکری لازم برای ازدواج نرسیدن بهشون بر می خوره!
شما یک کم درباره فلسفه ازدواج تحقیق کنید خوبه
بعد اگه بگیم اکثر پسرهای امروزی که سنشون کمتر از 24 ساله به بلوغ فکری لازم برای ازدواج نرسیدن بهشون بر می خوره!
شما یک کم درباره فلسفه ازدواج تحقیق کنید خوبه
نگفتید سن شما چقدره؟ فلسفه ازدواج چیزی غیر از برطرف کردن نیاز های جنسی نمی تونه باشه. حتی عاطفیش رو هم با اغماض گفتم. هر کس که چیز دیگه ای میگه توهم داره. شما که فلسفه ازدواج را می دونید بگید فلسفه ازدواج چیه؟ هرچیز بگید منی که به بلوغ فکری نرسیده ام براتون ثابت می کنم که اون اشتباهه غیر از مسئله جنسی.
یعنی میخواین بگین بره خواستگاری یا با توجه به این حجمه ی تفکرات بد بینی که بین آقایون هست دخترها میتونن از کسی خوششون بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟متاسفانه همه توقعاتشون رفته بالا و دوست دارن بهتریننها مال اونا شه و قانع نیستن چه آقا چه خانم فرقی نداره مردها فک میکنن باید زنشون این کار رو بکنه اون کار رو نکنه هرچی من میگم بشهخانم ها هم هر خواستگاری که میاد شاهزاده سوار بر پرادو سفید در نظرشونه و برای همون هم هزاران شرط 7 خان رستمی میذارن
متاسفانه دخترا یه چیزی رو اشتباه میگیرن ،باورکنین دخترا اگه نه زیبایی داشته باشن نه وضع مالی خوب ولی با چرب زبونی به راحتی صدتا خواستگار برا خودشون جور میکنن منظورم اين نيست بي حيايي كنن ، دخترایی هستن اینقد مغرور ویا خشکه مذهبي هستن كه ادم جرات نداره بره جلو وحرفش رو بزنه خيال ميكنن فقط زيبايي برا اقايون مهمه ونه چیز دیگه درصورتی که تحقیقات ثابت کرده پسرا احساسی تر از دخترا هستن ،یکم روابط اجتماعی رو بالا ببرین اونوقت میبنید خواستگارا پاشنه در رو میکنن
متاسفانه دخترا یه چیزی رو اشتباه میگیرن ،باورکنین دخترا اگه نه زیبایی داشته باشن نه وضع مالی خوب ولی با چرب زبونی به راحتی صدتا خواستگار برا خودشون جور میکنن منظورم اين نيست بي حيايي كنن ، دخترایی هستن اینقد مغرور ویا خشکه مذهبي هستن كه ادم جرات نداره بره جلو وحرفش رو بزنه خيال ميكنن فقط زيبايي برا اقايون مهمه ونه چیز دیگه درصورتی که تحقیقات ثابت کرده پسرا احساسی تر از دخترا هستن ،یکم روابط اجتماعی رو بالا ببرین اونوقت میبنید خواستگارا پاشنه در رو میکنن
بالا بردن روابط اجتماعی هم حدی داره که تو هر منطقه ای متفاوت هست
تو یه منطقه دختر سرشو بالا بگیره راه بره براش حرف در میارن
تو یه منطقه دختر اگه با صد نفر حرف بزنه و*** بزنه میگن متمدنه و امروزی
نمیشه این حرف رو تعمیم بدیم برای همه
.مشکلم اینه خانواده هی میگن ازدواج.من یاده قبلنم میافتم و حسرت اون موقعها را میخورم که چقدر میخاست و نداشتم.و همین مسئله اعصابمو بهم میریزه چکار کنم دیگه نگن ازدواج کن. 2. واقعا هدف من از ازدواج با این شرایطی که دارم چی میتونه باشه!بنظرتون چیزی در ازدواج کردن هست که من نمیدونم.فایدش چیه؟شما خودتون هدفتون چیه از ازدواج؟3.(در جواب دوستانی که ممکنه بگن هدف ارامشه)من همین الانم ارامش دارم.حداقل بنظر خودم از یه ادم متاهل ارامشم بیشتر .راحت هیچ نگرانی ندارم.نگران اینده فرزندام نیستم و....
سلام
اول بگم که اینقدر پست ها زیاد بود که من وقت نکردم بخونمشون. فقط میخواستم بگم منم خیلی با هدف ازدواج مشکل دارم. چون واقعا هیچ کمبودی در زندگی احساس نمیکنم.
هر وقت هم یکی میگه ازدواج کن که فلان و فلان میگم اومدیم و من ازدواج کردم دو روز بعدش شوهرم مرد (فوت کرد) بعد باید چیکار کرد؟ دوباره ازدواج کنم چون زندگی بدون همسر معنا نداره؟؟؟؟
به نظرم اینها همه حرفه. اگه آدم نیازی حس نمیکنه پس چرا ازدواج کنه. من معمولا بعد از این حرف دیگه کسی باهام بحث نمیکنه. میخواین از این جمله ها استفاده کنید شاید برا خونواده شما هم جواب داد:khandeh!:[/]
بعد اگه بگیم اکثر پسرهای امروزی که سنشون کمتر از 24 ساله به بلوغ فکری لازم برای ازدواج نرسیدن بهشون بر می خوره!
شما یک کم درباره فلسفه ازدواج تحقیق کنید خوبه
این حرف شما برای مواردی خاص درست است اما تعیین عدد غلط است. من پسر 18ساله می شناسم که از مردهای 30ساله بیشتر می فهمه و مرد 40ساله می شناسم که اندازه ی تخم مرغ هم نمی فهمه.
اومدیم و من ازدواج کردم دو روز بعدش شوهرم مرد (فوت کرد) بعد باید چیکار کرد؟ دوباره ازدواج کنم چون زندگی بدون همسر معنا نداره؟؟؟؟
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت کاربر عزیز.
فرض کنید شما میخواهید ماشین بخرید . اومدیم شما تصادف کردید بعد باید چیکار کرد؟ پس نتیجه میگیردید ماشین نخرید درسته؟
فرض کنید میخواهید به سفر بروید .اومدیم و (خدایی نکرده) اتوبوس چپ کرد پس در اینصورت شما تصمیم میگیرید که به سفر نروید.
میخواهید دانشگاه بروید و تحصیل کنید... امدیم و خدایی نکرده بعدش براتون کار پیدا نشد پس قید دانشگاه هم لطفا بزنید.
میخواهید بروید سرکار . ممکنه چند ماه دیگه شما رو از اون کار بیرون کنند پس قید کار رو هم لطفا بزنید.
واقعا دلیلتون خیلی محکم بود برای اثبات و جالبه میگید بعدش هیچ کس دیگه نمیتونه حرفی بزنه.:Gol:
هر وقت هم یکی میگه ازدواج کن که فلان و فلان میگم اومدیم و من ازدواج کردم دو روز بعدش شوهرم مرد (فوت کرد) بعد باید چیکار کرد؟ دوباره ازدواج کنم چون زندگی بدون همسر معنا نداره؟؟؟؟
به نظرم اینها همه حرفه. اگه آدم نیازی حس نمیکنه پس چرا ازدواج کنه. من معمولا بعد از این حرف دیگه کسی باهام بحث نمیکنه. میخواین از این جمله ها استفاده کنید شاید برا خونواده شما هم جواب داد:khandeh!:
گفتم بهشون که نیازی در خودم احساس نمیکنم و حوصله زن را ندارم.ولی قانع نشدن.شما صفحه ها را مرور کنین دو تا نکته داره توش:1-اینجور که من شمردم تا اینجا 8-9 نفر با ما هم عقیده ان.2-نظرات بعضی دوستان که امر به ازدواج کرده بودن به نظرم قانع کننده و مفید بود.پیشنهاد میکنم یه مرور سریع بکنبن صفحه ها را و فقط همون نظرات را بخونین.نمیدونم شاید شما هم نظرتون تغییر کرد. چون دلیل شما با من تقریبا فرق فوکوله...البته من هنوز باید روی خودم کار کنم ولی خوندن نظرات این دوستان در من تاثیر داشت.از خوندن غعالیتهاتون توی تاپیک کارگاه ازدواج اینجوری برداشت کردم که شما زیادم اینجور که میگین مخالف ازدواج نیستین.
فرض کنید شما میخواهید ماشین بخرید . اومدیم شما تصادف کردید بعد باید چیکار کرد؟ پس نتیجه میگیردید ماشین نخرید درسته؟
فرض کنید میخواهید به سفر بروید .اومدیم و (خدایی نکرده) اتوبوس چپ کرد پس در اینصورت شما تصمیم میگیرید که به سفر نروید.
میخواهید دانشگاه بروید و تحصیل کنید... امدیم و خدایی نکرده بعدش براتون کار پیدا نشد پس قید دانشگاه هم لطفا بزنید.
میخواهید بروید سرکار . ممکنه چند ماه دیگه شما رو از اون کار بیرون کنند پس قید کار رو هم لطفا بزنید.
درسته همه هم همین حرف رو میزنن. ولی اولا من احساس نیاز برای هر کدوم از این چیزها دارم ولی برای ازدواج نه.
دوما این ها چیز زیادی رو از دست نمیدم فوقش یه مقدار ضرر مالی داره. اما به نظرم ازدواج هرچی الان دارم رو ازم میگیره + به یه نفر وابستم میکنه و همش باید نگران این باشم که ....
چه کاریه؟ الان زندگیم به بهترین شکل داره جلو میره به هیچ فرد دوم یا ... هم نیاز ندارم. من میگم اگه یه نفر نیاز داره بله باید ازدواج کنه به یکی از دلایلی که برای ازدواج میارن ولی اگه به نظرت اصلا نیازی نیست چرا خودتو الکی درگیر هزار و یک دردسر کنی؟ که چی بدست بیاری؟[/]
) گفتم بهشون که نیازی در خودم احساس نمیکنم و حوصله زن را ندارم.ولی قانع نشدن.شما صفحه ها را مرور کنین دو تا نکته داره توش:1-اینجور که من شمردم تا اینجا 8-9 نفر با ما هم عقیده ان.2-نظرات بعضی دوستان که امر به ازدواج کرده بودن به نظرم قانع کننده و مفید بود.پیشنهاد میکنم یه مرور سریع بکنبن صفحه ها را و فقط همون نظرات را بخونین.نمیدونم شاید شما هم نظرتون تغییر کرد. چون دلیل شما با من تقریبا فرق فوکوله...البته من هنوز باید روی خودم کار کنم ولی خوندن نظرات این دوستان در من تاثیر داشت.از خوندن غعالیتهاتون توی تاپیک کارگاه ازدواج اینجوری برداشت کردم که شما زیادم اینجور که میگین مخالف ازدواج نیستین.
حتما یه نگاهی میکنم. ممنون از پیشنهادتون.
من به اصرار خونواده دارم بهش فکر میکنم. و بله من منکر ازدواج نیستم و اگه موردی پیدا بشه ممکنه ازدواج کنم ولی یه راهه دیگه هم که هست اینه که شرایطتون رو سخت کنید اگه هم کسی پیدا شد که همشو داشت چه بهتر بهش فکر کنید شاید ازدواج کردید و به الانتون خندید که چی فکر میکردید و چی شد؟[/]
کاربر مهمان خوش آمدید
جناب باء هم اونقدر جذاب از ازدواج تعریف کرد آدم دلش میخواد همین الان بره ازدواج کنه! { البته کسی حاضر نمیشه با من ازدواج کنه:hey:وگرنه من که از قبلش هم دنبال ازدواج بودم:khaneh:}
حانومها ببینید وقتی میگم فرهنگ غالب شده یعنی این ها! دیگه خود آقایونم قبول ندارن این اقتدار و تبعیت رو...
(آقا محسن شما بحث های منو تو موضوع حجاب بخونید متوجه میشید که من حتی دلم نمیخواد به زن کافری که در کشور اسلامی زندگی میکنه کوچکترین ظلمی بشه، چه رسد به همسر خودم! بحث چیز دیگه ای هستش اصلا...خانوما(خصوصا کسی که باهاشون بحث میکردم) گرفتن مطلبو)
خب دیگه بنده ک هدفم رو یافتم بنده انصراف میدم دیگه از این تاپیک ... جناب محسن موفق باشی .... :khaneh:
خیلی خوب توضیح دادن!خیلی خوشم اومد:ok:
بخدا زننده تاپیک انگار تمام حرف دل من رو زده، ما قربانی شدیم متاسفانه، منم علاقه شدیدی به ازدواج داشتم خیلی زیاد ولی مستقیم به خونوادم نگفتم ورفتارم جوری بود که میشد فهمید علاقه دارم به ازدواج ولی کسی توجه نکرداون همه احساس دود شد رفت هوا والان علاقه ای به ازدواج ندارم نه اینکه نداشتع باشم ولی در مقابل گذشته 90 درصد كاهش داشته متاسفم برا خانواده ایی که هیچ توجهی به فرزندشون ندارن متاسفممممممم
بعضی اوقات پدر ومادرها تقصیری ندارند چون پول ندارند هزینه ازدواج بچشون رو بدهند اما وای به حال پدر و مادر هایی که پول دارند ولی گیر تفاخرهای حیوانی هستند. وای به حال پدر ومادر هایی که تجربه ی زندگی بدون تجمل را دارند ولی الان که نوبت جوونه می شه گیر به تجملات می دهند. خدا به همشان رحم کند.
یعنی وقتی شخصیتش شکل می گیره نیاز عاطفی داره؟ پس چرا بعضی ها تون سن بالا ازدواج می کنن؟
ادم همیشه نیاز عاطفی داره فقط اندازه ی این نیازه که کم و زیاد میشه.به نظر بنده وقتی شخصیتی شکل نگرفته اسیب پذیر تر و شکل پذیر تره.نمیدونم چجوری بگم.مثلن فلز مذاب را تصور کنین وقتی مذابه بریزیش تو هر قالبی همون شکل را میگیره.ولی وقتی ریختی تو قالب و گذاشتی سرد بشه.دیگه جامد شده.تغییر شکلم نمیده تو حالت جامد.کسایی که تو سن بالا ازدواج میکنن اگه بچه دار بشن ظلم کردن به بچه .چون اختلاف سنیشون زیاد میشه و کلی دردسر.هدف ازدواجشونم نمیدونم شاید کسی را میخان کاراشونو بکنه براشون.غذا درست کنه و ....
من که چیزی از مردها سر در نمیارم. چرا تو برهه ی خاصی فقط میتونن ازدواج کنن؟ اونم به دلیل نیاز عاطفی؟
زنها مگه اینطور نیستن؟!!!توی همه ی زمانها میشه ازدواج کرد.فقط میزان رضایت از ازدواج در سنین پایین تر بیشتره.بیشتر حال میده در سن پایین ازدواج کردن.البته واسه ادمهایی که مقید به روابط داخل چاچوبن.وگرنه خیلی ها که اهل دختربازیو این حرفها هستن شاید به ازدواج در سنین پایین اصلا راضی نشن.مثل بچه ها که زود گریه میکنن چون نیاز عاطفی بیشتری دارن.ولی ادم بزرگا شاید خیلیاشون اخرین گریشونم ادشون نباشه.
زن ها هرچقدرم سنشون بره بالا نیاز عاطفیشون بیشتر میشه.
این به خاطر تفاوت بین پسر و دختر هست شاید.
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت کاربر عزیز.
سوالاتی که از جناب محسن پرسیدید و حرفهایی که زدید زیاد برای من جالب نبود فقط
در رابطه با این یک خط صحبتی داشتم که عرض خواهم کرد.
جسارتا میتونم بپرسم از کجا خوندید که دین فقط رابطه انسان با خداست؟؟؟؟ آیا دین فقط مسائل الهی است؟
اما بنظر بنده دین اتفاقا با مسائل اجتماعی ارتباط مستقیمی دارد.با مسائل سیاسی هم همینطور.(جمله ی معروف شهید مدرس سیاست ما عین دیانت
ماست و دیانت ما عین سیاست ماست.)
در رابطه با مسائل اجتماعی بسیار بسیار حدیث داریم..اصلا دین اسلام اومده تا زندگی مردم و نحوه ی درست زندگی کردن مردم و روابط اجتماعی را بهمون یاد بده.
رسول خدا ص فرمودند من برای کامل کردن اخلاق آمده ام... دین برای زندگی ما کلی برنامه داره...چه کسی گفته دین فقط مسائل مربوط به خداست؟
بسیار بسیار حدیث داریم بعنوان نمونه (((با مردم طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند...)) حدیث در رابطه با همسرداری در رابطه با اخلاق رفتار و..... اینها
برای روابط اجتماعی هستند دیگه ... کمی تأمل...تشکر:Gol:
دنیا رو ببین چه برعکسه. یکی مثل من ازدواج براش مثل اکسیژن می مونه ولی نمی تونه ازدواج کنه ویکی مثل بازکننده تاپیک ازدواج براش فراهمه ولی ناز میاره. ای کاش جای شما بودم و پدر ومادرم ذره ای به فکر ازدواج من بودند ولی افسوس. قدر نعمتی را که دارید بدانید. بعضی ها هستند که آرزوشونه شرایط شما رو داشته باشند ولی خبری نیست درحالی که اون ها صدبرابر نیازشون به ازدواج بیشتره. خدایاااااااااااااااااااااااااا چی بگم.
پس یعنی داداش منم ک غیر مستقیم میگگفت ازدواج! و الان میگه نه دیگه عمرا! همین بلا سرش اومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب چیکار کنیم؟نمیشه بریم بگیم پسر ما دانشجوی دکتراس ولی کار نداره....کی میاد زنش بشه؟
دنیا برعکس نیست سن شما کمه!
اکثر افرادی که سن شما هستند چنین حسی ممکنه داشته باشن اما وقتی سنشون بیشتر شد این چیزی که شما اکسیژن می دونی دیگه براش اکسیژن نیست.
اگر تا اون موقع ازدواج نکردی متوجه میشی
مطمئن هستم سنتون از 24 سال بیشتر نیست وگرنه نیاز به ازدواج کجا و نیاز به نیاز به اکسیژن کجا!
تازه اکثر جوانهای همسن شما مخصوصا پسر هم تنها به ارتباط جنسی ازدواج فکر می کند و تنها چیزی که از ازدواج تو ذهنش همینه اگر هم از شما بپرسم ازدواج برای چی می خواهید با توجه به مقایسه ازدواج و اکسیژن کردید می گید برای نیاز جنسی!
انقد از این تاپیکای ازدواج زدین که من باز دوباره غمباد گرفتم
:|:|:|:|
اه
ازدواج ،نکاح از الف تا ی رو انقدر سخت کردیم که کسی جرات نمی کنه پا پیش بذاره.باور کنید جها نکاح می خاد؛ کسی قرار نیست برامون کاری کنه.
خانواده از یه سو چشم و هم چشمیا،نیان بنویسین من اینجوری نیستم.دو نسل سوخته داریم تو خانم ها. اقیون هم که ......شرم گفتن.
نکاح غیر از زوجیته.
هی ......
1. فقط؟ بنده نگفتم «فقط»!
2. صحبت من موضوع دین است. نه مباحث دین.
3. زیست شناسی علم شناخت موجودات زنده است. این به این معنا نیست که در مورد اجساد و لاشه‌ها بحث نمی‌کند. به این معنا است که مباحث دیگرش هم در رابطه با همین موضوع است.
4. دین هم در مورد رابطه‌ی انسان با خداست. مباحث اجتماعی هم دارد. اما در آن مباحث اگر رابطه‌ی انسان با خدا را از بحث حدف کنید، دیگر مبحث دینی نیست. در حالی که اگر در بحث نماز حرفی از روابط اجتماعی نزنید بحث هنوز دینی است.
5. خانواده یک نهاد اجتماعی است. پس بحث ازدواج یک بحث اجتماعی است. وقتی جنبه‌ی دینی اش بحث شود اجتماعی است. وقتی بحث نشود هم اجتماعی است. اگر کسی خواست جنبه‌ی دینی را از بحث حذف کند و بحث را فقط از جنبه‌ی الهی بررسی کند یا معنی ازدواج و دین را نفهمیده، یا در حال مغالطه است.
اگر منظور از دین، روابط بین علما و فقها و ائمه و خدا و ... باشد دین یک نهاد فرهنگی است. فرهنگ هم یک نهاد اجتماعی است. پس رابطه‌ی دین با مسائل اجتماعی مشخص است. لذا کاملا اجتماعی است. اما ارتباطی به مسائل خانوادگی ندارد. منظور بنده این بود.
اگر منظور از دین آموزه‌های دینی است، این آموزه‌ها می‌تواند در همه‌ی زمینه‌های قابل تصور موجود باشد. خانواده، سیاست، ... ظاهرا منظور شما این است.
اگرچه غنا و اهمیت مباحث اجتماعی اسلام مورد تایید است، اما این الزاما یک هدف اصلی نیست.
اینها برای کمال و الهی شدن روابط اجتماعی هستند. نه برای به وجود آمدن آنها.
ازدواج بدون دین امکان پذیر است. اما بدون هدف امکان پذیر نیست.
موضوع تاپیک هدف ازدواج است. نه رساندن یک ازدواج به کمال.
می توان با هدف و بدون دین ازدواج کرد و یک زندگی پایدار داشت. اما نمی توان فقط به خاطر خدا و کاملا بدون هدف و تعهد و حقوق اجتماعی و بدون علاقه به همسر و ... ازدواج کرد و زندگی پایدار داشت.
روابط اجتماعی بدون دین ممکن است سالم باشند. اما بدون هدف قطعا ناسالم هستند.
درست گفتید من 22سالمه. اما مگه هدف از ازدواج واقعا چیزی غیر از نیاز جنسیه.وحالا تا حدی عاطفی. آدم نیاز جنسی داره.این نیاز رو غیر از ازدواج کجا می تونه برطرف کنه؟ می تونم بپرسم خود شما چند سالتونه؟
نقل این صحبتا نیس
مشکلات زندگیامون زیاده
ینی انقد مشکلات هست که ازدواج ته صف مشکلاته
تا حل شدن مشکلات هم تایم ازدواجمون میگذره
من که خودم اینجوریم
انقد درگیری هست توی زندگیم که تا حل نشدن نمیتونم به ازدواج فک کنم
خدا خودش به همه رحم کنه فقط
گناه داریم ماها بخدا
این خانواد هایی که بچه هاشون رو درک نمیکنن ونیاز مالی وحمایتی از بچشون نمیکنن خواه پولدار باشن یا فقیر ،این خانواد ها جنایت کار جنگی هستن و باید به اشد مجازات برسن عرضه ندارین بچه نیارین
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
درست است اما وقتی تعریف از دین می کنید یک مسئله ی جامعی رو دارید بیان می کنید چون هم در اون به قول خودتان
روابط بین علما و فقها و ائمه و خدا و ... و هم آموزه‌های دینی هستش مگر اینکه خودتون از همون اول اینها را جدا کنید که نکردید :Gol:
ولی باز هم در آخر به این نتیجه رسیدید که اگر منظور کلی دین باشد همه ی جنبه ها را در بر می گیرد... مگر آنکه قسمتیشو جدا کنید:Gol:
سلام.من ازهمین الان درعین هدف داشتن ولی بی هدف هستم،بازچه نیازی به ازدواج هست....
مجردی هم خوبه....
مجردی خوبه ولی تا یه حدی
وقتی کسی امکاناتش رو داره چرا نباید ازدواج کنه
عشق بورزه و عشق بگیره
با کسی که محرم ترینش هست قدم بزنه بره بیرون حرف بزنه درد و دل کنه
زن ها باید نازشون خریدار داشته باشه واسه همینه که این همه بهشون تو مناسبت های مختلف توجه میشه
و مردها باید حس مسئولیت کنن و تو ذاتشون گذاشته شده که تکیه گاه بشن و با توجه به این حس هست که باید ازدواج کنن
ازدواج برا خانوم ها واجب هستش ولی برا مردها نه، دخترا تا 25 سالگی خاطر خواه دارن ولی بعد 25 دیگه امیدی بهشون نیست،
:Moteajeb!: ببخشید شما این سخنان گهربار رو از کجا میارید؟
اگه واجب بود چرا حضرت معصومه(س)ازدواج نکردن؟
اگرخدمتکارمیخواید یک خدمتکاربرای خودتون استخدام کنید،بنظرم نمیشه گفت زن میخوام که بله قربان گوباشه،هیچ جایی پیدانمیشه مگرمناطق محروم شاید.
ازدواج یعنی باهم زندگی کردن وباهم مشورت کردن برای پیش بردن زندگی
سلام عزیز.درسته قبول دارم،ولی وقتی کسی نیست که نازبخره وبدونه که زن دوست داره نازش خریدارداشته باشه،موردتوجه باشه.من خودم واقعادوست دارم،
ولی چه کسی؟آیاواقعاً کسی درک میکنه این موضوع رو؟من که تاحالاندیدم.برای همین حسی که چندماهی هست دارم وباخوندن یک سری مطالب دراین باره حسم برانگیزه میشه ولی سرکوب میکنم میگم هرچی باشه الان نه،الان زمانش نیست.تاجایی که بتونم مجردمی مونم مگرکسی خلاف این چیزکه گفتم روبهم ثابت کنه وقانع بشم.
اگر فقیر باشند که تقصیری ندارند.اما تصور کنید پولدار هم باشند و باز حمایت مالی از فرزندشون نکنند. سوالی که مطرح می شود این است که خدای این فرزند کجا نشسته است؟اصلا پدرومادر کافر حربی باشند. صاحب اصلی این فرزند کیست؟ غیر از خداست؟ مشکل اصلی بی خدایی است. بی خدایی نه به معنای بی تقوایی بلکه به معنای بی خدایی.یعنی خود خدا از زندگی آدمی برود.اگر آدم خدا داشته باشدصاحب داشته باشد.سرپرست داشته باشد نیازی به پدر ومادر ندارد اما متاسفانه بعضی ها صاحب ندارند.خودم را می گم. اگر خدا بخواهد اصلا یک پولی از هوا می فرستد تا شخص بتواند ازدواج کند. معلوم نیست خداکجاست؟
تنهایی به این نتیجه رسیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه بر دختر واجبه که ازدواج کنه
و بر پسر نه
میشه بگم این خانم با کی باید ازدواج کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من به عنوان يه پسر هروقت عشقم بکشه میرم یکی رو میگیرم ولی شما دخترا باید بیان بپسندن شمارو اونم شانسی هستش ممکنه پسند بشین یا نشین واین میشه که اولین خواستگار رو باید دخترا جواب بله بهش، خونواد ها تا ابد کنار بچه ها که نیستن وروزی میرسه که دختر تنها میشه وکسی نیست که اون رو پیش خودش نگه داره درنتیجه عقده ای میشه وکارش به روانپزشک کشیده میشه ودراخر خودکشی میکنه
یعنی میخواین بگین بره خواستگاری یا با توجه به این حجمه ی تفکرات بد بینی که بین آقایون هست دخترها میتونن از کسی خوششون بیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه همه توقعاتشون رفته بالا و دوست دارن بهتریننها مال اونا شه و قانع نیستن چه آقا چه خانم فرقی نداره
مردها فک میکنن باید زنشون این کار رو بکنه اون کار رو نکنه هرچی من میگم بشه
خانم ها هم هر خواستگاری که میاد شاهزاده سوار بر پرادو سفید در نظرشونه و برای همون هم هزاران شرط 7 خان رستمی میذارن
الآن شما با توجه به شرایط الآنتون و طرز تفکرتون برین خواستگاری مطمئن باشین که جوابی که میشنوین منفیه
شما هر وقت دلتون بخواد میتونید برید یکی رو بگیرید اما مهم اینه اون یکی کیه؟
یعنی صرفا اگه واستون مهم باشه یه زن بگیرید و اصلا اهمیتی نداشته باشه که چه شخصیت و اخلاق و ... ای داره میتونید برید یکی رو بگیرید ولی خب این چیزی نیست که ماها خوشمون بیاد یعنی هدف فقط ازدواج کردن نیست هدف ازدواج کردن با یه آدمیه که خودش خیلی مهمه چطوری باشه .اگه فرد مناسبی نباشه قطعا ازدواج نکردن خیلی شرف داره واون تنهایی تا آخر عمر از خیلی فجایع بهتره
این پسرایی که میرن تو خیابون با دخترا دوست میشن حالا بعدشم ازدواج میکنن نمیدونم چرا فکر میکنن که اونا رفتن زن گرفتن دیگه خبر ندارن که دخترا رفتن اونا رو گرفتن
دوستان عزیز من شرایط اقتصادی و مخصوصا زیبایی برام خیلی مهمه ،ولی اگه ازدواج کنم میرم دختری رو میگیرم که مذهبي باشه پاک دامن باشه ،خودم مذهبي نيستم ولي ميدونم كسي كه از خدا با اون عظمت نترسه دلیلی نداره از شوهرش اطاعت کنه و به خیانت رو نیاره، زن هایی رو میبینم با شوهرشون تو خیابون راه میرن ولی چنان نگاه هوس انگیز میکنن میگی الان لباس هارو پاره میکنه، زنی رو میگیرم که من رو به خدا برسونه نه اینکه از خدا دورم کنه ، میدونم این دخترا زن زندگی نیستن واگر هم وزنشون رو طلا بدن به هیچ وجه ساعتی باهاشون زندگی مشترک نمیکنم، دیگه خوب وبد رو ازهم تشخیص میدم ومیدونم چه زنی خوبه وچه زنی .........
بعد اگه بگیم اکثر پسرهای امروزی که سنشون کمتر از 24 ساله به بلوغ فکری لازم برای ازدواج نرسیدن بهشون بر می خوره!
شما یک کم درباره فلسفه ازدواج تحقیق کنید خوبه
به نظر من اینهایی که نه شخصیت دارند و نه اخلاق و نه هیچی فقط ادعای همه اینها رو دارند سخت گیر هستند و ازدواج باهاشون سختتره و هزار شرط دارند.
نگفتید سن شما چقدره؟ فلسفه ازدواج چیزی غیر از برطرف کردن نیاز های جنسی نمی تونه باشه. حتی عاطفیش رو هم با اغماض گفتم. هر کس که چیز دیگه ای میگه توهم داره. شما که فلسفه ازدواج را می دونید بگید فلسفه ازدواج چیه؟ هرچیز بگید منی که به بلوغ فکری نرسیده ام براتون ثابت می کنم که اون اشتباهه غیر از مسئله جنسی.
بله منم نگفتم کسی که ادعا میکنه منظورم کسیه که واقعا با شخصیته و با اخلاق
کسی هم که عاقل باشه سخت گیری بی مورد نمیکنه
بالا بردن روابط اجتماعی هم حدی داره که تو هر منطقه ای متفاوت هست
تو یه منطقه دختر سرشو بالا بگیره راه بره براش حرف در میارن
تو یه منطقه دختر اگه با صد نفر حرف بزنه و*** بزنه میگن متمدنه و امروزی
نمیشه این حرف رو تعمیم بدیم برای همه
[="Indigo"] mohsen1990;662846 نوشت:
سلام
اول بگم که اینقدر پست ها زیاد بود که من وقت نکردم بخونمشون. فقط میخواستم بگم منم خیلی با هدف ازدواج مشکل دارم. چون واقعا هیچ کمبودی در زندگی احساس نمیکنم.
هر وقت هم یکی میگه ازدواج کن که فلان و فلان میگم اومدیم و من ازدواج کردم دو روز بعدش شوهرم مرد (فوت کرد) بعد باید چیکار کرد؟ دوباره ازدواج کنم چون زندگی بدون همسر معنا نداره؟؟؟؟
به نظرم اینها همه حرفه. اگه آدم نیازی حس نمیکنه پس چرا ازدواج کنه. من معمولا بعد از این حرف دیگه کسی باهام بحث نمیکنه. میخواین از این جمله ها استفاده کنید شاید برا خونواده شما هم جواب داد:khandeh!:[/]
این حرف شما برای مواردی خاص درست است اما تعیین عدد غلط است. من پسر 18ساله می شناسم که از مردهای 30ساله بیشتر می فهمه و مرد 40ساله می شناسم که اندازه ی تخم مرغ هم نمی فهمه.
:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت کاربر عزیز.
فرض کنید شما میخواهید ماشین بخرید . اومدیم شما تصادف کردید بعد باید چیکار کرد؟ پس نتیجه میگیردید ماشین نخرید درسته؟
فرض کنید میخواهید به سفر بروید .اومدیم و (خدایی نکرده) اتوبوس چپ کرد پس در اینصورت شما تصمیم میگیرید که به سفر نروید.
میخواهید دانشگاه بروید و تحصیل کنید... امدیم و خدایی نکرده بعدش براتون کار پیدا نشد پس قید دانشگاه هم لطفا بزنید.
میخواهید بروید سرکار . ممکنه چند ماه دیگه شما رو از اون کار بیرون کنند پس قید کار رو هم لطفا بزنید.
واقعا دلیلتون خیلی محکم بود برای اثبات و جالبه میگید بعدش هیچ کس دیگه نمیتونه حرفی بزنه.:Gol:
[="Indigo"] علی صفا;665528 نوشت:
درسته همه هم همین حرف رو میزنن. ولی اولا من احساس نیاز برای هر کدوم از این چیزها دارم ولی برای ازدواج نه.
دوما این ها چیز زیادی رو از دست نمیدم فوقش یه مقدار ضرر مالی داره. اما به نظرم ازدواج هرچی الان دارم رو ازم میگیره + به یه نفر وابستم میکنه و همش باید نگران این باشم که ....
چه کاریه؟ الان زندگیم به بهترین شکل داره جلو میره به هیچ فرد دوم یا ... هم نیاز ندارم. من میگم اگه یه نفر نیاز داره بله باید ازدواج کنه به یکی از دلایلی که برای ازدواج میارن ولی اگه به نظرت اصلا نیازی نیست چرا خودتو الکی درگیر هزار و یک دردسر کنی؟ که چی بدست بیاری؟[/]
[="Indigo"] mohsen1990;665545 نوشت:
حتما یه نگاهی میکنم. ممنون از پیشنهادتون.
من به اصرار خونواده دارم بهش فکر میکنم. و بله من منکر ازدواج نیستم و اگه موردی پیدا بشه ممکنه ازدواج کنم ولی یه راهه دیگه هم که هست اینه که شرایطتون رو سخت کنید اگه هم کسی پیدا شد که همشو داشت چه بهتر بهش فکر کنید شاید ازدواج کردید و به الانتون خندید که چی فکر میکردید و چی شد؟[/]