چه جوری بگم نمیخوام ازدواج کنم؟

تب‌های اولیه

280 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

لبیک یا علی النقی;664459 نوشت:
سلام
توصیه می کنم کتاب بسیار پرمحتوای ""بهشت خانواده"" را از همین سایت دانلود کنید و بخوانید
احتمالاً بعد از خواندنش به ازدواج، علاقه مند شده و از پیشنهاد خانواده برای ازدواج، استقبال می کنید ان شاءالله...
همچنین پیشنهاد می کنم کتاب های ""جوشکاری"" را هم بخوانید...بسیاری از افرادی که تمایلی به ازدواج نداشتند پس از خواندن این کتاب، متمایل شدند!
این کتاب هم در همین سایت، معرفی شده ...
موفق و سلامت باشید...
کتاب اولی که گفتین که برای متاهل هاست.ولی کتاب جوشکاری 1و2 خوبه.به دوستان پیشنهاد میکنم بخونن.واسه من که مفید بود.فقط بیچاره شدم دنبال سوال مشابه خودم بگردم.

بلا;664631 نوشت:
درسته ما این بلاها رو آوردیم به سر جوون هامون من آدم دیدم به خاطر این مخالفتها رفت سربازی و اومد وقتی باز خونوادش نذاشتن ازدواج کنه رفت معتاد شد
اینجور چیزها هست استثنا هم نداریم ولی مگه شما چن سالته که از ازدواج فراری هستید
پسر خاله ی من تو 30 سالگی رفت سربازی تو 32 سالگی که پارسال باشه ازدواج کرد و الآن چقدر خالمینا ناراحت هستن که به آداب و رسوم توجه نکردن و نذاشتن پسرشون زودتر ازدواج کنه چون هم سن و سالهای اون الآن 2 تا بچه دارن:khaneh:

سن شناسنامه مهم نیست .... سن دلی مهمه که فکر کنم جوانهای ما الان دیگه ۶۰-۷۰ سالشون شده باشه:pir:
ببینید من خودمم توی یکی از پست هام گفتم که این ازدواح نمیکنم و زن نمیگیرم ریشه اش لج بازیه(البته حق داریم چون بد ظلمی هم بهمون شده و مطمئنم خدا از بانی هاش نمیگذره) و دودش هم آخرش باز توی چشم خودمون میره! و اینجا بیشتر داریم هم درد دل میکنیم و هم اینارو میگیم که حداقل نسل بعد به بلای نسل ما گرفتار نشه و چه اگر خودمون بچه دار شدیم و چه اگر پدر و مادری هست که میاد و اینهارو میخونه و یا مشاورینی که بالاخره اینارو میخونن و دستشون به جایی میرسه بفهمن درد جوانها چیه و چرا اینطوری به لج بازی افنادن!!

البته همه اش هم لجبازی نیستا! جوانها به خیلی دلایل ازدواج نمیکنند ولی موضوع این تاپیک بیشتر سر همون لج بازی و انتقام گرفتن از والدین یا جامعه میتونه باشه!

هرچند وقتی به ۲۵ سال رسیدی خیلی از لذت هارو از دست دادی و شاید خیلی خاطرات بد هم برات پیش اومده، و واقعا سخته چشم روی همه ی گذشته ببندی و بشینی کاملا منطقی فکر کنی و یک ازدواج عاقلانه داشته باشی .......

rezaee;664643 نوشت:
سن شناسنامه مهم نیست .... سن دلی مهمه که فکر کنم جوانهای ما الان دیگه ۶۰-۷۰ سالشون شده باشه:pir:
ببینید من خودمم توی یکی از پست هام گفتم که این ازدواح نمیکنم و زن نمیگیرم ریشه اش لج بازیه(البته حق داریم چون بد ظلمی هم بهمون شده و مطمئنم خدا از بانی هاش نمیگذره) و دودش هم آخرش باز توی چشم خودمون میره! و اینجا بیشتر داریم هم درد دل میکنیم و هم اینارو میگیم که حداقل نسل بعد به بلای نسل ما گرفتار نشه و چه اگر خودمون بچه دار شدیم و چه اگر پدر و مادری هست که میاد و اینهارو میخونه و یا مشاورینی که بالاخره اینارو میخونن و دستشون به جایی میرسه بفهمن درد جوانها چیه و چرا اینطوری به لج بازی افنادن!!

البته همه اش هم لجبازی نیستا! جوانها به خیلی دلایل ازدواج نمیکنند ولی موضوع این تاپیک بیشتر سر همون لج بازی و انتقام گرفتن از والدین یا جامعه میتونه باشه!

هرچند وقتی به ۲۵ سال رسیدی خیلی از لذت هارو از دست دادی و شاید خیلی خاطرات بد هم برات پیش اومده، و واقعا سخته چشم روی همه ی گذشته ببندی و بشینی کاملا منطقی فکر کنی و یک ازدواج عاقلانه داشته باشی .......

تازه موضوع رو گرفتم اخه من هرچی خوندم دلیل عقلانیی وجود نداشت
نگو لج و لج بازیه اگه اینه که بگید ما هم همدردی رو شروع کنیم
البته من خودم دلایل منطقی برای ازدواج نکردن سراغ دارم
ولی خودتون رو ناراحت نکنین هیچ وقت دیر نیست
دعا کنین که خدا شما رو عاشقه کسی کنه که به سعادته دنیوی و اخروی برسونه

بلا;664657 نوشت:
تازه موضوع رو گرفتم اخه من هرچی خوندم دلیل عقلانیی وجود نداشت
نگو لج و لج بازیه اگه اینه که بگید ما هم همدردی رو شروع کنیم
البته من خودم دلایل منطقی برای ازدواج نکردن سراغ دارم
ولی خودتون رو ناراحت نکنین هیچ وقت دیر نیست
دعا کنین که خدا شما رو عاشقه کسی کنه که به سعادته دنیوی و اخروی برسونه

دست شما درد نکنه ما همه بی عقلیم دیگه!
ما بالاخره نفهمیدیم شما کدوم وری هستی...ولی حالا اشکال نداره شما هم چنتا از این دلایل منطقیت رو بگو ما بهشون گیر بدیم بلکه شما هم سر و صابون گرفتید!:Cheshmak:

هنوز به خودتون امیدوار باشید ما که 33 سالگی رو رد کردیم و هنوز یه نفریم ---چه روزهای خوشگل و خوبی که گذشت-افسوس:Ghamgin:

عاشق امام خامنه ای;664406 نوشت:
خب تا وقتی زن رو تو پول خرج کردن و غرغر کردن و وراجیو دسسسسسسسستور دادن میبینید انتظار دارید تمایلی به ازدواج کردن هم پیدا کنید؟

سلام
نه انتظار ندارم:khandeh!:

mohsen1990;664451 نوشت:
منم ازین دوستا داشتم.بابای من میگفت تو اون موقع عرضه زن گرفتن داشتی.گفتم :شما برام اقدام میکردین بعد میدیدید چجوری میرم سر کار.میفهمیدین عرضه دارم یا نه.میگفتن تو اون موقع درس میخوندی.موقع زنت نبود.گفتم:وقتی فکر ادم همش پر از نیازهاش باشه درس تو مخ ادم نمیره.

تقصیر پدر و مادر ها نیست
ما خوب تربیت نشدیم چون پدر و مادرامون سواد تربیت درست نداشتن
اونا هم پدر و مادر هاشون بلد نبودن و ...
کلا بعد از نزول تمدن اسلامی هنر فرهنگ و علم در این مملکت نتوسته پا بگیره و همیشه چوب جهل و بی سوادی و بی فرهنگیمون رو خوردیم
چند ساله تو چهار شنبه سوری آدم میمیره چرا آدم نمیشیم؟
الان این آقای قرائتی میاد میگه برید تو 17 سالگی زن بگیرید!!!
اصلا نمیدونه جیب مردم خالیه
این هیچی بچه 17 ساله چی میفهمه از زندگی؟ مگه زندگی همش س-ک-س-ه؟
مشکل ریشه ای هست از من و شما هم کار خاصی بر نمیاد
ما تازه داریم روی سبک زندگی اسلامی کار میکنیم و نظریه پردازی میکنیم خیلی عقبیم
من و شما هم نسل سوخته ایم البته بهتر بگم نسل به فنا رفته

mohsen1990;664594 نوشت:
حالا برای پولدار ها فقط صدق نمیکنه.بعضی اقایون که میبینن همه شرایط را پیدا کردن قید ازدواج را میزنن.میگین چرا؟من میگم:چون در نظرشونه زندگی کردن یه چیز دونفره هستش.چرا کسی حاظر نبوده اون موقع که چیزی نداشته همراهش باشه؟و باهم زندگیشونو بسازن.الان که پسره شرایط زندگی را محیا کرده.زنه بیاد بشینه بالا سر زندگی.زندگی ساختن اولش که استارترشه سخته.بعد که روی روالش افتاد بازم سخته ولی اسونتر میشه.پسره با خودش میگه:نگاه کن منو بخاطر چیزام میخان.اگه بخاطر خودم و شخصیتو ... میخاستن قبلن که این چیزا را نداشتم هم بهم دختر میدادن.

بله عرض کردم بعضیا
اونایی که تا به یه پول حداقلی میرسن فکر میکنن دیگه نیازی به ازدواج ندارن یا فکر میکنن زن گرفتن یعنی اینکه بری یه دختر گشنه ای رو بگیری بیاری پول خرج کنه فقط.یعنی انگار دختره داره میمیره از بی پولی و به گدایی افتاده این یه دفعه میاد همه چیزشو در طبق اخلاص میذاره
بله خب صد در صد حرفتون درسته چون من خودم مورد دیدم که بیشتر از صد در صد پسره رو برا پولش میخوان خیلی زیاد انقدر زیادن این خانواده ها که من نمیتونم به شما بگم نههه اینجوری نیست
اما همه اینجوری نیستن
همونطوری که خودتون میگید میخوام زن پزشک بگیرم پولدار باشه یعنی پول واستون مهمه
خیلی از دخترا هم هستن که به خاطر پول میرن خواستگاریشون و چه پسرا چه مادراشون وقتی میرن خواستگاری همه چیز دختره هم خوب باشه وضع مالی پدرش بد باشه نمیرن سمتش
یعنی هم دختر پول پرست هست هم پسر پول پرست دختر پسر هم نداره
بعدش یه جوری میگید انگار بهتون میگن برو یه زن فقیر بگیر
شما که اینقدر نگرانید که کسی نیاد تو زندگی مادیاتی که شما فراهم کردید رو مصرف کنه میدونید که الان اکثر دخترا کار میکنن خودشون و خیلی از پسرام ملاکشون اینه خانومشون کار کنه برید از اینا بگیرید که جهزیه خوب داشته باشه و خودش حقوق بگیره که زیاد ناراحت نشید
اصلا برا همینه اسلام گفته ملاک ازدواج هم کفو بودنه که بعد دختر یا پسر ادعاشون نشه این مال اونو بالا کشیده
اما در کل یه چیزی تو ازدواج یه کسی رو انتخاب کنید که تو زندگی دنبال حق و حقوقتون نباشید نه اون نه شما اگه قرار به حق و حق گرفتن باشه زندگی نمیشه میشه میدون جنگ

یه جورایی منم مثل شما فکر میکنم. ظاهرا اکثر پسرای بالای 25 به ازدواج خوشبین نیستند.

rezaee;664583 نوشت:
خواهر من همین که الان من و شما حرف همو نمیفهمیم مثالی از حرف منه که نقل قول کردید!
من منظورم دقیقا همین بودش که شما دارید تایید میفرمایید!

بله ولی ما الان داریم بحث میکنیم سر یه موضوعی دعوا نمیکنیم
کاملا هم قبول دارم که با خوندن حرفاتون میبینم فضای فکری من 180 درجه با شما متفاوته

rezaee;664669 نوشت:
دست شما درد نکنه ما همه بی عقلیم دیگه!
ما بالاخره نفهمیدیم شما کدوم وری هستی...ولی حالا اشکال نداره شما هم چنتا از این دلایل منطقیت رو بگو ما بهشون گیر بدیم بلکه شما هم سر و صابون گرفتید!:Cheshmak:

اول اینکه من قصد توهبن نداشتم ولی حقیقتش ما خیلی کم از عقلمون تو کارها استفاده میکنیم و بیشتر تو وهم هستیم
من خودم هم تو توهم واسه خودم دلیل جور کردم که هر کسی میشنوه کلا سکوت میکنه
که این دو حالت داره
1 اونقدر حرفم منطقی هست که دیگه حرفی برای گفتن نداره
2 اونقدر بی منطق گفتم که طرف وقتشو واسم هدر نمیده
ولی اگه هر کدوم از گزینه ها هم درست باشه مهم نتیجشه که طرف مقابل سکوت میکنه
"من میگم متوسط عمر یه آقا یا یه خانم تو ایران باشه 60 سال اگه این شخص 20 سالگی ازدواج کنه
باید 40سال بار مسئولیت به دوش بکشه و یه جورایی تحمل کنه..."بد میگم بگو بد میگی
حالا این هم بماند آدم از فرداش خبر نداره

mohsen1990;664462 نوشت:
چون اکثر جوونا تا الان زوجی را ندیدن که اینجور چیزا بینشون نبوده باشه.و یه الگوی مناسب که دیده باشن را ندارن.هرچند خودم همیشه فکر میکنم اگه دو نفر منطقی باشن و بشینن حرف بزنن.چرا این مشکلات براشون پیش میاد!

mohsen1990;664462 نوشت:
اسم شهدا را که میارین از خودم خجالت میکشم.ولی زندگی الان مثل قبل نیست.دخترای الان مثل قبل نیست.معلوم نیست اگه لان شهدا بودن چی فکر میکردن راجب اوضاع الان جامعه و ما...

سلام.ممنون از نظر عالی تون.خب این نظر من فقط یه عمل بود ک ببینم مجردا نسبت بهش چ عکس العملی نشون میدن و نظرشون در مورد این بحثا چیه و بهترین عکس العمل رو میتونم بگم فقط و فقط شما دادین خدا خیرتون بده.خب شما ک از شهدا خجالت میکشی دیگه چرا دنبال اینی ک ببینی متاهلی چی بهت میده؟ بابا اونا تویه اون موقع جنگ ک معلوم نبود یه روزم زنده هستن یا نه تازه اگه زنده بودنم ب خانواده نمیرسیدن ازدواج کردن دیگه شما ک تویه این راحتی هستی فک نمیکنی حداقل همین قدر مسئولی نسبت بهشون؟ خیلی هم معلومه شهدامون از ما چی میخوان وصیت نامه ها رو بخون میگه ولایت آقا الان داره رو بحث فرزندآوری صحبت میکنه یعنی شما دیگه خیلی عقبی ک ازدواجم نکردی.مطمئن باش شهدا چیز زیادی ازمون نمیخوان خیلی هم زمونه فرق نکرده برادر شما تاریخ رو بخون تاریخ فقط و فقط پزیشن اش عوض میشه وگرنه امتحانات انسان همیشه تکراری بوده واسه همینه ک خدا میگه انسان ظلوم و جهوله چون یه بار برگرده ب عقب نگاه کنه میفهمه الان باید چیکار کنه ولی اینکارو نمیکنه ....
واسه اون نقل قول دیگه تونم چرا ندیدن دیدن ولی تا یکی رو خوشبخت و راضی میبینن یا میگن استثنا یا میگن هنوز اولشه وقتی کی رو شاکی میبینن میگن آهان درست شد.انگار همه منتظرن متاهل ها از زندگی شون بنالن. بابا باور کنین منم متاهلم ب قول خودتون اگه با منطق و البته گذشت زندگی کنی اصلا دعوا کجای زندگی تونه من نمیدونم.باور کنین من 5 سال از زندگیم میگذره بسه یا هنوز اول زندگیه و منتظرین 20 سال دیگه دعوامون بشه؟ هنوز بهم شب بخیر میگیم هنوز بنده بدرقه شون میکنم هنوز ساعتا رو واسه اومدن شون میشمرم هنوز ایشون واسه بنده گل میخرن هنوز موقع اومدن بنده ب استقبال شون میرم هنوز .... بازم واستون بگم؟چرا نمیخواین اینا رو ببینین ...
برادر مذهبی من ... من فقط حرفایی رو تویه تاپیکا میزنم ک واقعیت داره ولی اینقد ک رسانه ای نشده واسه همه جذابیت داره ... باورکن ک ازدواج شاخ غول شکستن نیس.موفق باشی ...

بلا;664706 نوشت:
اول اینکه من قصد توهبن نداشتم ولی حقیقتش ما خیلی کم از عقلمون تو کارها استفاده میکنیم و بیشتر تو وهم هستیم
من خودم هم تو توهم واسه خودم دلیل جور کردم که هر کسی میشنوه کلا سکوت میکنه
که این دو حالت داره
1 اونقدر حرفم منطقی هست که دیگه حرفی برای گفتن نداره
2 اونقدر بی منطق گفتم که طرف وقتشو واسم هدر نمیده
ولی اگه هر کدوم از گزینه ها هم درست باشه مهم نتیجشه که طرف مقابل سکوت میکنه
"من میگم متوسط عمر یه آقا یا یه خانم تو ایران باشه 60 سال اگه این شخص 20 سالگی ازدواج کنه
باید 40سال بار مسئولیت به دوش بکشه و یه جورایی تحمل کنه..."بد میگم بگو بد میگی
حالا این هم بماند آدم از فرداش خبر نداره

یعنی دیرتر ازدواج کنه؟ خب هرچقدر دیرتر ازدواج کنه سالمتر میمونه و برای همین طول عمرش بیشتر میشه بعد اگر ۳۰ سالگی ازدواج کرد ۷۰ سالگی میمیره و تئوری شما بی نتیجه میشه!:khaneh:

الان واقعا این دلیل شد دلیل منطقی؟ اینطوری که تا آخر عمر باید خونه مامانمون بشینیم و هیچکاری نکنیم چون هرکاری نیاز به مسئولیت پذیری داره،حتی اگه فقط در محضر خدا باشه(مثلا زکات علم آموختن آن به دیگران است- یعنی حتی تحصیل بدون مسئولیت هم از دید دین ما گناهه!)
از بچگی هممون شنیدیم که یکی از سوالایی که نکیر و منکر همون شب اول قبر میپرسن اینه که عمر خود را در چه راهی گذراندی! بنظرتون معنی این سوال چیه؟ یعنی ثانیه به ثانیه این زندگی یعنی مسئولیت! و خدا بابت همش بازخواستمون میکنه! اصلا ما از وقتی خلق شدیم بار این مسئولیت رو پذیرفتیم! و راه دررو هم متاسفانه نداریم!

یعنی خدا یه پدیده ایه که اگر مقرر کرده باشه ما ۱۰ سال مسئولیت ازدواج برعهده بگیریم در زندگیمون، ما تا ۶۰ سالگی هم ازدواج نکنیم، بالاخره ۶۱ سالگی مارو توی این دام میندازه، و اگر تو ۱۵ سالگی ازدواج کنیم مارو ۲۵ سالگی عمرم خودمون یا ازدواجمون رو به آخر میرسونه!(مگر اینکه ما خودمون التماس کنیم به عمرمون اضافه کته وگرنه از چیزی که مقرر کرده کم نمیکنه)

پس بازم نظریه شما مردوده!

اصلا از هرنظر که بنگریم نظر شما مردوده
والسلام

mohsen1990;662846 نوشت:
واقعا هدف من از ازدواج با این شرایطی که دارم چی میتونه باشه!بنظرتون چیزی در ازدواج کردن هست که من نمیدونم.فایدش چیه؟شما خودتون هدفتون چیه از ازدواج؟(در جواب دوستانی که ممکنه بگن هدف ارامشه)من همین الانم ارامش دارم.حداقل بنظر خودم از یه ادم متاهل ارامشم بیشتر .راحت هیچ نگرانی ندارم.نگران اینده فرزندام نیستم و....

اقایون داداشام خواهرام... این سوالم جواب بدین خب.تا الان اکثرا کسایی که نظر دادن خودشونم خوشبین نیستن به ازدواج.91 نفر تا الان این تاپیکو دیدن یه جواب بدین به این سوال چی میشه.من با خودم فکر میکنم از بین اینا حتما هیچکدوم جوابی ندارن و کلن هدف خاصی از ازدواج ندارن.(از دوستانی هم که جواب دادن تشکر میکنم)

اساسی ترین فایده ازدواج تهذیب نفسه!
حتی دیده ام که میگن سقراط هم گفته زن بگیری یا خوب درمیاد یا هم فیلسوف میشی! به نظرم منظورش از فیلسوف شدن(اگه البته واقعا این جمله رو گفته باشه) این بوده که وقتی رفتارای زنت رو میبینی همش باید خودتو توجیه کنی که من چرا زن گرفتم؟!! بعد اینقدر دلیل میتراشی که تهش فیلسوف میشی!

mohsen1990;664727 نوشت:
اشما خودتون هدفتون چیه از ازدواج؟

من کلا هدفم خاله بازیه

قرمه سبزی بپزم بوش تا سر خیابون بره

زمستونا واسه آقامون شال گردن ببافم

مهمون دعوت کنم

هر هفته خونمو تغییر دکوراسیون بدم

رو یخچال کلی برچسب و یاداشت بچسبونم ( الان خونه خودمون مامانم نمیزاره Fool )

:khandeh!::khandeh!::khandeh!::khandeh!::khandeh!::khandeh!:

ولی جدای از شوخی به نظر من مهمترین هدف ازدواج پیدا کردم همدل و همراه و فرار از تنهاییه

من باورم نمیشه شما عمرن احساس تنهایی نکنین تو زندگیتون

ینی واقعن وقتی یه زوج خوشحال تو خیابون میبینید دلتون قنج نمیره؟؟

ینی دلتون نمیخواد وقتی برمیگردید خونه یه کسی منتظرتون باشه؟؟؟ یه کسی نگرانتون بشه؟ یه کسی هواتونو داشته باشه؟؟

یه کسی از جنس همسر منظورمه

نه محبت مادرانه یا خانواده

mohsen1990;662846 نوشت:
سلام.من نمیدونم چجوری به خانواده بفهمونم نمیخام ازدواج کنم.هیچ هدفی از ازدواج ندارم الان.از دوران بلوغ تا الان مراحل حس های من بدین صورت بوده:اولش که بلوغ بود و احساس های نیاز به جنس مخالف همدم همزبون... کم کم تا لیسانس ادامه داشت ترم های اول لیسانس وقتی جنس مخالف میدیدم دوس داشتم زودتر میتونستم برم خاستگاری و ازدواج کنم.همین حس در ترمهای 4-5 لیسانس داشتم تا کم کم فروکش کرد.تا قبل از اینکه ارشد را شروع کنم هم یه خورده میخاستم.ولی واقعا از بس نیازامو سرکوب کردم دیگه سرد شدم .اصلا هیچچچچ حسی ندارم.نه عاطفی نه جنسی نه ....فکر میکنم اینجوری راحتترم بدون هیچ دغدغه زندگی راحت میخورم میخابم کارمیکنم درس میخونم.خونواده گیر دادن الان وقتشه.وقتی میپرسم چرا قبلن کاری نکردین میگن اون موقع شرایطشو نداشتی.من که دختر شاه پریون نمیخاستم.مطمئنم با همون شرایط اون موقعمم دختر پیدا میشد واسه ازدواج.الان گفتم اگه میخاین بگیرین فقط دختره پزشکی چیزی باشه.مهریه هم نمیخام زیاد باشه.دختر خوبی هم باشه.میدونم ممکنه همچین موردی پیدا نشه برامم اصلا مهم نیست حداقل طولش میدم این ماجرا را تا ول کنن.سوالات من از دوستان: 1.مشکلم اینه خانواده هی میگن ازدواج.من یاده قبلنم میافتم و حسرت اون موقعها را میخورم که چقدر میخاست و نداشتم.و همین مسئله اعصابمو بهم میریزه چکار کنم دیگه نگن ازدواج کن. 2. واقعا هدف من از ازدواج با این شرایطی که دارم چی میتونه باشه!بنظرتون چیزی در ازدواج کردن هست که من نمیدونم.فایدش چیه؟شما خودتون هدفتون چیه از ازدواج؟3.(در جواب دوستانی که ممکنه بگن هدف ارامشه)من همین الانم ارامش دارم.حداقل بنظر خودم از یه ادم متاهل ارامشم بیشتر .راحت هیچ نگرانی ندارم.نگران اینده فرزندام نیستم و....

جالبه منم الان حسایی مشابه شمارو دارم!! ینی تا همین یکی دو سال پیش ازدواج بزرگترین آرزوم بود!! ولی الان حس میکنم کمتر شده.اون موقع که خانواده مخالف بودند من علاقه داشتم.حالا که خانواده خودشون دست به کار شدند و گفتن تابستون میرن خواستگاری دیگه اون اشتیاق رو ندارم و گاهی هم با خودم میگم فعلا بیخیالش بشم!!
ولی در کل بنظرم یه بار بشین با خودت فکر کن ببین واقعا نیاز به ازدواج رو نداری! شاید از بس قبلا با مخالفت خانواده مواجه شدی یجورایی دلزده شدی! هدف اصلی ازدواج هم بنظرم همونیه که خدا گفته که رسیدن به آرامشه، و همینطور هم هست. و همچنین مستقل شدن، پخته شدن و... شاید بگی الان ارامش رو دارم ولی بازم ته تهش ممکنه یه وقت هایی از تنها و مجرد بودن خسته بشی!!

بلا;664602 نوشت:
شما باید با کسی ازدواج کنید که حرفتون رو درک کنه نه هرکسی به خاطر پول و تحصیلات
شما میتونید به خونواده بگید مگه فقط تحصیلات مهمه یارو ارشد گرفته انقدر تو درس بوده اندازه یه نوجوون عقل نداره

مگه همچین کسی وجود خارجی داره :moteajeb:

گذر موقت;664759 نوشت:
مگه همچین کسی وجود خارجی داره :moteajeb:

مگه از موجود فضایی گفتم؟؟؟
معلومه که هست فقط شما باید زحمت بکشین دعا کنین خدا سر راهتون بذاره

یکی از دوستان گفت تا ۳۰ صبر کن بعد تصمیم بگیر. اقا این راه رو تجربه کردم و جواب نمیده. از همون سنین ۲۵ به بعد دیگه اون نیاز شدید می خوابه و کم کم تفکر انسان پخته تر و منطقی تر میشه و زوایای جدیدی از ازدواج و زندگی مشترک به رومون با تفکر و تجربه ی بیشتر باز میشه که عملکردمون رو محتاطانه تر می کنه ولی این به این معنا نیست که نیاز به ازدواج نداریم. اگه دوست دارید صبر کنید تا پیر بشید و اونوقت باید با یک خانم مسن ازدواج کنید و از خیلی معیارها و ارزوهای دوران جوونی هم بگذرید که این خودش حسرتی چند برابر داره. یکی از اشنایان می گفت ۴۰ سالگی واسه ازدواج خوبه البته اون نیازش رو بطور نامشروع حل می کرد ولی نهایتا هم با یک خانوم بیوه و بچه دار ازدواج کرد و الان از این کارش اصلا رضایت نداره. به این باور برسید که اقایون هم دوره ی ترشی انداختن دارن و اونوقت باید از خیلی معیارهای الانشون بگذرن.در کل اگه خدا با گذر عمر بهتون عقل بیشتر میده که بر احساسات غلبه می کنه ازش برداشت غلط نکنید چون این زندگی خودتونه و حتما به من یکی اسیبی وارد نمیشه و اخرش هم حتما ازدواج خواهی کرد ولی با همسر بی نشاط و کم احساس و فرزندی که باید واسش نقش پدر بزرگ رو ایفا کنی. به نظرت این وسط غیر از خودت و نزدیک ترین اعضای خانوادت کس دیگه ای ضرر می کنه؟

rezaee;664726 نوشت:
یعنی دیرتر ازدواج کنه؟ خب هرچقدر دیرتر ازدواج کنه سالمتر میمونه و برای همین طول عمرش بیشتر میشه بعد اگر ۳۰ سالگی ازدواج کرد ۷۰ سالگی میمیره و تئوری شما بی نتیجه میشه!:khaneh:

الان واقعا این دلیل شد دلیل منطقی؟ اینطوری که تا آخر عمر باید خونه مامانمون بشینیم و هیچکاری نکنیم چون هرکاری نیاز به مسئولیت پذیری داره،حتی اگه فقط در محضر خدا باشه(مثلا زکات علم آموختن آن به دیگران است- یعنی حتی تحصیل بدون مسئولیت هم از دید دین ما گناهه!)
از بچگی هممون شنیدیم که یکی از سوالایی که نکیر و منکر همون شب اول قبر میپرسن اینه که عمر خود را در چه راهی گذراندی! بنظرتون معنی این سوال چیه؟ یعنی ثانیه به ثانیه این زندگی یعنی مسئولیت! و خدا بابت همش بازخواستمون میکنه! اصلا ما از وقتی خلق شدیم بار این مسئولیت رو پذیرفتیم! و راه دررو هم متاسفانه نداریم!

یعنی خدا یه پدیده ایه که اگر مقرر کرده باشه ما ۱۰ سال مسئولیت ازدواج برعهده بگیریم در زندگیمون، ما تا ۶۰ سالگی هم ازدواج نکنیم، بالاخره ۶۱ سالگی مارو توی این دام میندازه، و اگر تو ۱۵ سالگی ازدواج کنیم مارو ۲۵ سالگی عمرم خودمون یا ازدواجمون رو به آخر میرسونه!(مگر اینکه ما خودمون التماس کنیم به عمرمون اضافه کته وگرنه از چیزی که مقرر کرده کم نمیکنه)

پس بازم نظریه شما مردوده!

اصلا از هرنظر که بنگریم نظر شما مردوده
والسلام

پس برید ازدواج کنید دیگه شما که به این حرفا معتقد هستین

ولی من میگم کارم ناقصه درسم ناقص تر و الآن بیام یه مسئولیت دیگه بندازم گردنم همه این کارها رو انجام میدم بعدش میتونم برم ببینم آیا توانایی این رو دارم که به یکی غیر از خودم فک کنم؟؟؟؟
شما سنت برسه به 25 سال اونوقت دلیل جدیدی داری وقتی میگی من 20 سالگی ازدواج کنم باید 40سال تحمل کنم ولی تو 30 سالگی 30 سال تحمل میکنم

mohsen1990;664727 نوشت:
اقایون داداشام خواهرام... این سوالم جواب بدین خب.تا الان اکثرا کسایی که نظر دادن خودشونم خوشبین نیستن به ازدواج.91 نفر تا الان این تاپیکو دیدن یه جواب بدین به این سوال چی میشه.من با خودم فکر میکنم از بین اینا حتما هیچکدوم جوابی ندارن و کلن هدف خاصی از ازدواج ندارن.(از دوستانی هم که جواب دادن تشکر میکنم)

اگه به شما بگن بخوای جوون شی پر از انرژی بشی شما دوست ندارید
ازدواج مثله یه نوشابه انرژی زاست و اگه زندگیتون روتین شده برید ازدواج کنید که همه چی رو کشف میکنید

neɠïn;664415 نوشت:
والا ما که به این مملکت مدیون نیستیم این مملکته که به ما مدیونه
مدیونه به خاطر اینکه هیچ کاری واسمون نکرد
نه آموزش درست حسابی تو دانشگاه به دانشجوها داد نه هزینه های هنگفت تحصیل رو کاهش داد اون از افزایش قیمتها اون از تحریم
با آوردن یارانه ها هزاران نفر رو برد زیر خط فقر
با وجود اینکه سن جوانها بالا رفته به خاطر بی کاری و نداشتن درآمد و هزاران مشکل دیگه نمیتونن نه ازدواج کنند نه حتی مستقل بشن مسئولینی که مدام نگران کاهش آمار ازدواج و جمعیت هستند باید قبل از اینا به فکر جوانای بدبخت می افتادند کسی که نه کار داره نه سرمایه چطور میتونه علاوه بر خودش زندگی دو سه نفر دیگه رو نابود کنه

:hamdel:به نام خدا:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت کاربر عزیز...
این حرفایی که شما زدید کاملا درسته اما ربطی به صحبتهای کاربر جزیره مجنون نداشت.
امنیتی که کشور ما داره بخواطر خون شهداییه که رفتن و جونشونو دادن تا شما الان در آرامش زندگی کنی.
اگر در عراق بدنیا میومدید یا در غزه یا در فلسطین اونوقت حرف بنده رو متوجه میشدید...منظور کاربر جزیره مجنون این بود که
گفتن ما مدیون این مملکتیم بخواطر امنیت و خون شهدا.. مشکلات کشور ربطی به این موضوع ندارد .
و کسی که همش ترس از مشکلات مادی و ازدواج دارد چطور میتواند یک زندگی رو اداره کند و یک زن چطور میتواند به اوتکیه کند؟؟؟
انشالا خدا همه ی ما رو به راه راست هدایت کند:Gol:

Miss Chadoriii;664747 نوشت:

من باورم نمیشه شما عمرن احساس تنهایی نکنین تو زندگیتون

ینی واقعن وقتی یه زوج خوشحال تو خیابون میبینید دلتون قنج نمیره؟؟

ینی دلتون نمیخواد وقتی برمیگردید خونه یه کسی منتظرتون باشه؟؟؟ یه کسی نگرانتون بشه؟ یه کسی هواتونو داشته باشه؟؟

قبلن چرا.ولی الان بیشتر دوس دارم تنها باشم و با تنهایی و سکوت حال میکنم.وقتی هم یه زوج را میبینم خوشحال میشم.که زوج هستن.شاید خودازاری دارم.ولی وقتی زندگیمو دو تا راه براش در نظر میگیرم یکی تنهایی مطلق تا اخر عمر و دیگری ازدواج و بچه و ... بیشتر تمایلم به تنهایی زندگی کردنه.

بلا;664768 نوشت:
پس برید ازدواج کنید دیگه شما که به این حرفا معتقد هستین

ولی من میگم کارم ناقصه درسم ناقص تر و الآن بیام یه مسئولیت دیگه بندازم گردنم همه این کارها رو انجام میدم بعدش میتونم برم ببینم آیا توانایی این رو دارم که به یکی غیر از خودم فک کنم؟؟؟؟
شما سنت برسه به 25 سال اونوقت دلیل جدیدی داری وقتی میگی من 20 سالگی ازدواج کنم باید 40سال تحمل کنم ولی تو 30 سالگی 30 سال تحمل میکنم

ببینید ۲ تا موضوع مختلفه حرف شما
اینکه دوستان اینجا میگن ما ازدواج نمیکنیم نه که مخالف ازدواجن! بلکه زخم خورده این قضیه اند! و دیگه اشتیاقشون رو از دست داده اند. حالا اومدن یک دلیلی پیدا کنن که این زخم رو التیام بده و انگیزه ای بشه برای ازدواج! یا حداقل یک توجیه پیدا کنن بر تایید ازدواج نکردن که اینطوری بتونن خودشون رو آروم کنن!

اما حرف شما ایرادش اینجاست که خدا کجا گفته درس خوندن و کار کردن(البته اگر خانوم باشید) مقدمه بر ازدواج؟ مشکل ما اینه اولویت هامون تغییر کرده!(دیگه آیه معروف ترس از فقر برای ازدواج و بی نیاز کردن خدارو که لازم نیست برای بار میلیونیوم بذارم؟)
در مورد جمله آخرم که گفتم....از مقدرات الهی راه گریزی نیست!

یکی اومد پیش حضرت علی علیه السلام و یک سیب دستش بود. گفت این سیب روزی من هست یا نه (به خیال خودش اگر حضرت گفت نیست میخورمش و اگر گفت هست میندازمش دور). امام هم فرمودند اگر سیب رو بخوری روزیت بوده و اگر بندازی دور روزی تو نبوده!!!

ما هیچوقت نمیتونیم با حساب و کتاب خط آخر شما دنیارو بسنجیم!

بلا;664770 نوشت:
اگه به شما بگن بخوای جوون شی پر از انرژی بشی شما دوست ندارید
ازدواج مثله یه نوشابه انرژی زاست و اگه زندگیتون روتین شده برید ازدواج کنید که همه چی رو کشف میکنید

نمیدونم الان که جوونم احساس پیری میکنم.یعنی ازدواج حس زندگی به ادم میده؟اگه کسی مثل من از تنهایی لذت ببره چی؟شما چندتا زوج دیدی که بعداز ازدواج بیان بگن احساس پرانرژی دارم.همشون موهاشون ریخته داغون همش به فکر پول دراوردن خسته هزار و یک جور فکر بچه هاشون اخه اینا کجاش انرژی میده؟کجاش لذت داره؟اینجوری به معنویاتم بی اعتنا میشن.ادم تنها باشه فقط به فکرخودشه.

rezaee;664773 نوشت:

اینکه دوستان اینجا میگن ما ازدواج نمیکنیم نه که مخالف ازدواجن! بلکه زخم خورده این قضیه اند! و دیگه اشتیاقشون رو از دست داده اند. حالا اومدن یک دلیلی پیدا کنن که این زخم رو التیام بده و انگیزه ای بشه برای ازدواج! یا حداقل یک توجیه پیدا کنن بر تایید ازدواج نکردن که اینطوری بتونن خودشون رو آروم کنن!

!

خدا خیرت بده.حرف من همینه.فقط نمیدونستم چجوری بیانش کنم.

mohsen1990;664774 نوشت:
نمیدونم الان که جوونم احساس پیری میکنم.یعنی ازدواج حس زندگی به ادم میده؟اگه کسی مثل من از تنهایی لذت ببره چی؟شما چندتا زوج دیدی که بعداز ازدواج بیان بگن احساس پرانرژی دارم.همشون موهاشون ریخته داغون همش به فکر پول دراوردن خسته هزار و یک جور فکر بچه هاشون اخه اینا کجاش انرژی میده؟کجاش لذت داره؟اینجوری به معنویاتم بی اعتنا میشن.ادم تنها باشه فقط به فکرخودشه.

تا دلتون بخواد من مثال میارم براتون
پسر خالم 31 ازدواج کرد و الآن میگه کاش زودتر بود اصلا پسره از این رو به اون رو شده
یا دایی خودم رو هیچ کس نمیتونس آروم کنه پدر بزرگم گفت واست یه بیل میخرم نمیدونم چطور ماشینی هست ولی داییم خیلی دوست داشت و به خاطر همین هم رفت ازدواج کرد و الآن هم یه پسر خوشگل داره 29 سالش هم هست بابابزرگم هم واسش نه تنها ماشین نخرید هزینه ازدواج و عروسی رو هم بعدش از ایشون گرفتن:ok:
ولی مهم اینه که الآن خیلی خوشحال و سر حالن
ولی ما تو فامیلمون همش زیر 25 سال عروسی کردن خیلی کم داریم کسی رو که 30 سالش باشه و ازدواج نکنه
من خودم هم قراره 25 سالگی ازدواج کنم هنوز 3 یا 4 سالی وقت دارم

rezaee;664773 نوشت:
ببینید ۲ تا موضوع مختلفه حرف شما
اینکه دوستان اینجا میگن ما ازدواج نمیکنیم نه که مخالف ازدواجن! بلکه زخم خورده این قضیه اند! و دیگه اشتیاقشون رو از دست داده اند. حالا اومدن یک دلیلی پیدا کنن که این زخم رو التیام بده و انگیزه ای بشه برای ازدواج! یا حداقل یک توجیه پیدا کنن بر تایید ازدواج نکردن که اینطوری بتونن خودشون رو آروم کنن!

اما حرف شما ایرادش اینجاست که خدا کجا گفته درس خوندن و کار کردن(البته اگر خانوم باشید) مقدمه بر ازدواج؟ مشکل ما اینه اولویت هامون تغییر کرده!(دیگه آیه معروف ترس از فقر برای ازدواج و بی نیاز کردن خدارو که لازم نیست برای بار میلیونیوم بذارم؟)
در مورد جمله آخرم که گفتم....از مقدرات الهی راه گریزی نیست!

یکی اومد پیش حضرت علی علیه السلام و یک سیب دستش بود. گفت این سیب روزی من هست یا نه (به خیال خودش اگر حضرت گفت نیست میخورمش و اگر گفت هست میندازمش دور). امام هم فرمودند اگر سیب رو بخوری روزیت بوده و اگر بندازی دور روزی تو نبوده!!!

ما هیچوقت نمیتونیم با حساب و کتاب خط آخر شما دنیارو بسنجیم!

اولویت ها به خاطر تهاجم فرهنگ تغییر کرده درست
الآن پسری که کار درست و حسابی نداشته باشه فرصت ازدواج نداره
و از اون طرف دختری که کار داشته باشه به خاطر اینکه آقا دوست ندارن کار کنه ایشون فرصت ازدواج رو از دست میده

عمر ما هم دست خداست و اون یه دلیل بی منطق بود که براتون اوردم و این دلیل بی منطق رو هم شبکه های ماهواره ای آموزش میدن و من هم با توجه به تحقیقاتم متوجه شدم ه چطوری تو ذهن جوون تاثیر میذارن
میگن الان جوون هستی جوونی کن بعدش میتونی با هرکی که دوست داری ازدواج کنی و بچه دار شی

[=Times New Roman]

mohsen1990;664727 نوشت:
اقایون داداشام خواهرام... این سوالم جواب بدین خب.تا الان اکثرا کسایی که نظر دادن خودشونم خوشبین نیستن به ازدواج.91 نفر تا الان این تاپیکو دیدن یه جواب بدین به این سوال چی میشه.من با خودم فکر میکنم از بین اینا حتما هیچکدوم جوابی ندارن و کلن هدف خاصی از ازدواج ندارن.(از دوستانی هم که جواب دادن تشکر میکنم)

[=verdana]سلام شهید آینده..... اِ..... اِ.... ببخشید.... نباید تو جمع می گفتم....:Cheshmak:[=verdana]
آقا محسن خیلی چاکریم.....
:looti:[=verdana]
اینقد بچه مهربونی هستی...الان که نوبت حرفای تو رسیده.... همه دوست دارن کمکت کنن.... این خیلی با ارزشه که این همه دوست خوب داری.....:moj:

خوب دیگه بسه .... زیاد ازت تعریف نکنم که مغرور نشی....:Cheshmak:

[=verdana]شما نیاز به مشاوره نداری.... البته به نظر من....

برو یه جای خوب خلوت کن(مثلا گلزار شهدا...یا مثلا حرم امام رضا).... بشین بخاطر تمام مرارت هایی که کشیدی .... یه دل سیر ....حالی به حولی.....:geryan:

برام خیلی جالب بود.... خیلی جالب بود که من ، شما و اکثر بردرا که اومدن اینجا،..... همگی حس مشترکی داشتیم.....

mohsen1990;662846 نوشت:
1.مشکلم اینه خانواده هی میگن ازدواج.من یاده قبلنم میافتم و حسرت اون موقعها را میخورم که چقدر میخاست و نداشتم.و همین مسئله اعصابمو بهم میریزه چکار کنم دیگه نگن ازدواج کن

گفتی هدف.....واقعا ازدواج کردن یک وسیلست....در معنا، همون خواستن همسفر برای رسیدن به خداست دیگه.... البته من در حد این حرفا نیستم ولی هدف باید با ارزش باشه....

رویکرد صحبتا برادرا رو خوندم.... همه دچار لجبازی شدیم.... به خاطر تموم سختی هایی که تحمل کردیم..... حالا نارحتیم که چرا وقتی یار و غمخوار می خواستیم..... هیچ کس نبود......حالا که نصف راه رو رفتیم..... یکی می خواد بدون درد سر همراه بشه.....این منصفانه نیست.... پس نارحتیم.....
حرفاتو خیلی درک می کنم..... من خودمم همینجوریم..... بعضی وقتا که اعصابم خورد می شه..... با خودم می گم وقتی الان که نیاز به یه رفیق شفیق دارم..... هیچ کی حاضر نیست یا علی بگه.....منم نا خواسته تو ذهنم لج می کنم و می گم اگه قرار وقتی رفتم ان شا الله.... ان شا الله.....مهندس ... شدم.... اون موقع منم انتظاراتمو می چسبونم به سقف آسمون....اون موقع می گم.....اون موقع هزار تا شرط می زارم........ حقیقتش اینه که یه جور لج بازیه... و باعث می شه همچنان برنجی.و...

من چون واقعا درکت می کنم....دارم باهات حرف می زنم.....مراقب باش دو سال بعد حسرت نخوری که چرا دو سال پیش اقدام نکردی.....

راستی یه نکته.....، تو که گفتی آرامش داری..... پس چرا یاد گذشته میوفتی....اعصابت خورد می شه..... ممکنه آسایش داشته باشی.... ولی آرامش نداری..... دلت می قراره....:hamdel:

من به نیابت از آقایون ، یه چند تا نکته رو خدمت خواهرای بزرگوار عرض کنم.... البته خطابم به همه خواهرای عزیز هستش ولی دو تا رو برا نمونه نقل و قول کردم.....

عاشق امام خامنه ای;664377 نوشت:
واقعا قصد سرزنش کردن ندارم هم خودمو میبینم هم نظرا رو تو انجمن میخونم فقط به این نتیجه میرسم نسل ما چقدر بچه و سوسول بار اومده. واقعا با این حد از شناخت وقت ازدواج آدمای مدل ما هنوز نرسیده

عاشق امام خامنه ای;664426 نوشت:
ولی وقتی طرف به خاطر فکرای منفی و خلاف واقع و ندیدن مزایای ازدواج قید ازدواج رو میزنه یه چیزی میگیم همتون میشین بی نیاز
به نظرم میخواین کلاس بذارین
الله اعلم

بابا دست شما مرسی.....، ما اگه می خواستیم کلاس بذاریم که هی چپ و راست نمیومدیم بگیم زن می خوایم .....

در عوض به نظر من خانوما می خوان کلاس بذارن....:khandeh!: آره راست می گین که خیلی سوسول هستیم.... چاره چیه.... کی:pir: و چجوری قراره رشد کنیم؟!.....

ولی واقعا عقیده دارم که خانوها خیلی بیشتر می خوان کلاس بذارن و بی نیاز هستن.....

الله اعلم...

روزنه;664438 نوشت:
من واقعا تا به حال اینجوری شو ندیده بودم به عمرم نشنیده بودم نیاز آقایون کم بشه. من تا دیدم پیرمرد 100 ساله صاحب بچه شده. مگه شما چند سالتونه؟

بله حق با شماست...... ولی وقتی در اوج نیاز هستن..... تنها هستن:Sham: .... البته کسایی که خدا و پیغمبر براشون مهمه تنها هستن.... بقیه که.... هیچی...

[=verdana]یا علی...

[="Times New Roman"][="Black"]

mohsen1990;662846 نوشت:
من یاده قبلنم میافتم و حسرت اون موقعها را میخورم که چقدر میخاست و نداشتم

[=verdana]دست از طلب ندارم، تا کام من برآید

یا جان رسد به جانان، یا جان ز تن در آید:khandeh!:.....

[SPOILER]مدیون باشی اگه فک کنی زن می خوام....:khaneh:[/SPOILER]

بلا;664779 نوشت:

میگن الان جوون هستی جوونی کن بعدش میتونی با هرکی که دوست داری ازدواج کنی و بچه دار شی

خب این دقیقا همان جمله معروف شیطان هست که بگذار بعدا توبه میکنی!
چون این جوانی کردن به نظرم جز گناه کردن چیز دیگری داخلش نیست! و یقین دارم کسی که پاش به گناه باز بشه هرگز بعدا از ازدواج حلال لذت نخواهد برد...!

این یک دروغ بسیار بزرگه! این تاپیک هم اثبات این دروغ!
الان بچه ها اینجا همه پاک و مومن هستن و ازدواج رو نه به خاطر جوونی(گناه) بلکه به خاطر درس و کار و سربازی اندکی عقب انداختن ولی ببینید چه افول بزرگی توی انگیزه ها و اشتیاقشون به ازدواج به وجود آورده! حالا یکی بره جوونیش رو به عیاشی و الواطی بگذرونه بعد که دیگه این چیزها لذتش براش تموم شد بره ازدواج کنه؟؟؟ عجب حرف مضحکی! دروغ شاخ دار که میگن مصداقش دقیقا یعنی همین!

از قدیم میگفتن شنونده باید عاقل باشه!

mohsen1990;664772 نوشت:
قبلن چرا.ولی الان بیشتر دوس دارم تنها باشم و با تنهایی و سکوت حال میکنم.وقتی هم یه زوج را میبینم خوشحال میشم.که زوج هستن.شاید خودازاری دارم.ولی وقتی زندگیمو دو تا راه براش در نظر میگیرم یکی تنهایی مطلق تا اخر عمر و دیگری ازدواج و بچه و ... بیشتر تمایلم به تنهایی زندگی کردنه.

این تمایل الانتونه

چه تصمینی هست که توی 40 سالگی هم همین نظرو داشته باشید؟؟؟

اگه اون موقه پشیمون شدید و زدین پشت دستتون که ای کاش ازدواج میکردم چی؟؟؟

mohsen1990;662846 نوشت:
سلام.من نمیدونم چجوری به خانواده بفهمونم نمیخام ازدواج کنم.هیچ هدفی از ازدواج ندارم الان.از دوران بلوغ تا الان مراحل حس های من بدین صورت بوده:اولش که بلوغ بود و احساس های نیاز به جنس مخالف همدم همزبون... کم کم تا لیسانس ادامه داشت ترم های اول لیسانس وقتی جنس مخالف میدیدم دوس داشتم زودتر میتونستم برم خاستگاری و ازدواج کنم.همین حس در ترمهای 4-5 لیسانس داشتم تا کم کم فروکش کرد.تا قبل از اینکه ارشد را شروع کنم هم یه خورده میخاستم.ولی واقعا از بس نیازامو سرکوب کردم دیگه سرد شدم .اصلا هیچچچچ حسی ندارم.نه عاطفی نه جنسی نه ....فکر میکنم اینجوری راحتترم بدون هیچ دغدغه زندگی راحت میخورم میخابم کارمیکنم درس میخونم.خونواده گیر دادن الان وقتشه.وقتی میپرسم چرا قبلن کاری نکردین میگن اون موقع شرایطشو نداشتی.من که دختر شاه پریون نمیخاستم.مطمئنم با همون شرایط اون موقعمم دختر پیدا میشد واسه ازدواج.الان گفتم اگه میخاین بگیرین فقط دختره پزشکی چیزی باشه.مهریه هم نمیخام زیاد باشه.دختر خوبی هم باشه.میدونم ممکنه همچین موردی پیدا نشه برامم اصلا مهم نیست حداقل طولش میدم این ماجرا را تا ول کنن.سوالات من از دوستان: 1.مشکلم اینه خانواده هی میگن ازدواج.من یاده قبلنم میافتم و حسرت اون موقعها را میخورم که چقدر میخاست و نداشتم.و همین مسئله اعصابمو بهم میریزه چکار کنم دیگه نگن ازدواج کن. 2. واقعا هدف من از ازدواج با این شرایطی که دارم چی میتونه باشه!بنظرتون چیزی در ازدواج کردن هست که من نمیدونم.فایدش چیه؟شما خودتون هدفتون چیه از ازدواج؟3.(در جواب دوستانی که ممکنه بگن هدف ارامشه)من همین الانم ارامش دارم.حداقل بنظر خودم از یه ادم متاهل ارامشم بیشتر .راحت هیچ نگرانی ندارم.نگران اینده فرزندام نیستم و....

سلام
مهم نیست که چه حسی داشته باشی
به ارامش برسی یا نرسی
نگران باشی یا نباشی
متاسفانه باید بگم این ازدواج برادر مرگ هست .
یعنی بخوای یا نخوای میاد و خرخره ات رو میگره :khaneh:

rezaee;664787 نوشت:
خب این دقیقا همان جمله معروف شیطان هست که بگذار بعدا توبه میکنی!
چون این جوانی کردن به نظرم جز گناه کردن چیز دیگری داخلش نیست! و یقین دارم کسی که پاش به گناه باز بشه هرگز بعدا از ازدواج حلال لذت نخواهد برد...!

یه رفیق داشتم.همین حرفو به من میزد.الان که دیدمش معتاد شده بود.جدیدا هم خبرندارم ازش.فکرکنم مرده.

mohsen1990;664801 نوشت:
یه رفیق داشتم.همین حرفو به من میزد.الان که دیدمش معتاد شده بود.جدیدا هم خبرندارم ازش.فکرکنم مرده.

بله منم مورد خیلی دیدم....اونم بین بچه های دانشجو!
پسرها میرن دنبال مواد و اعتیاد و خلاف و ......
دخترها خودکشی میکنن!

همه ی اینها به خاطر اینه که پدر و مادرها بچه هاشونو ول کردن! اونموقع که باید سفت دستشون رو بچسبن رهاشون میکنن اونوقت که باید آزاد بذازند خفه شون میکنن!!

بلا;664762 نوشت:
مگه از موجود فضایی گفتم؟؟؟
معلومه که هست فقط شما باید زحمت بکشین دعا کنین خدا سر راهتون بذاره

صد رحمت به موجود فضایی بعضی وقتا آدما از موجود فضایی هم یه چیزی اونورترن والا مارو که تا حالا کسی به خاطر خودمون نخواسته :Ghamgin:
من دعاهام آنتن نمیده بالا نمیره:hey: شما اگه مورد خوب سراغ داری معرفی کن :Nishkhand:

Miss Chadoriii;664747 نوشت:
من کلا هدفم خاله بازیه

قرمه سبزی بپزم بوش تا سر خیابون بره

زمستونا واسه آقامون شال گردن ببافم

مهمون دعوت کنم

هر هفته خونمو تغییر دکوراسیون بدم

رو یخچال کلی برچسب و یاداشت بچسبونم ( الان خونه خودمون مامانم نمیزاره Fool )

واقعا دخترای الان قورمه سبزی هم بلدن بپزن اونم بوش تا سر خیابون بره اصن آشپزی می کنن:Moteajeb!:
شال گردن ! خیاطی هم می کنن نه باورم نمیشه من رفتم خودمو از لبه فرش پرت کنم پایین...:khandeh!:
ولی جدی خوش به حال شوهر آیندتون

سلام.من خودم هم با ازدواج نکردن موافقم،چون خودم البته باخوندن اینطور مطالب کمی به وجه ازدواج میفتم ولی من هم سرکوب میکنم،بنظرم جزدردسرو اختلاف چیز مهمه دیگه ای نداره.ازدواج کنم که بااینهابیشتربسازم به جای آرامش...
من همین الان آرامش دلخواه تاحدودی دارم بقیش هم حل میشه به مرور زمان.

امیر حسین;664765 نوشت:
یکی از دوستان گفت تا ۳۰ صبر کن بعد تصمیم بگیر. اقا این راه رو تجربه کردم و جواب نمیده. از همون سنین ۲۵ به بعد دیگه اون نیاز شدید می خوابه و کم کم تفکر انسان پخته تر و منطقی تر میشه و زوایای جدیدی از ازدواج و زندگی مشترک به رومون با تفکر و تجربه ی بیشتر باز میشه که عملکردمون رو محتاطانه تر می کنه ولی این به این معنا نیست که نیاز به ازدواج نداریم.

خدا خیرتون بده
اصل مطلب هیمنه که ایشون گفتن بقیه نظرات که میان میگن آدم سنش میگذره نیاز به ازدواج نداره به نظر من فقط جنبه تئوری و خیال پردازی دارن و تو واقعیت کارساز نیست

یا‌رقیه;664784 نوشت:
[=Times New Roman][=verdana]
همگی حس مشترکی داشتیم.....
رویکرد صحبتا برادرا رو خوندم.... همه دچار لجبازی شدیم.... به خاطر تموم سختی هایی که تحمل کردیم..... حالا نارحتیم که چرا وقتی یار و غمخوار می خواستیم..... هیچ کس نبود......حالا که نصف راه رو رفتیم..... یکی می خواد بدون درد سر همراه بشه.....این منصفانه نیست.... پس نارحتیم....راستی یه نکته.....، تو که گفتی آرامش داری..... پس چرا یاد گذشته میوفتی....اعصابت خورد می شه..... ممکنه آسایش داشته باشی.... ولی آرامش نداری..... دلت می قراره....:hamdel:

من به نیابت از آقایون ، یه چند تا نکته رو خدمت خواهرای بزرگوار عرض کنم.... البته خطابم به همه خواهرای عزیز هستش ولی دو تا رو برا نمونه نقل و قول کردم.....


بابا دست شما مرسی.....، ما اگه می خواستیم کلاس بذاریم که هی چپ و راست نمیومدیم بگیم زن می خوایم .....
در عوض به نظر من خانوما می خوان کلاس بذارن....
:khandeh!: آره راست می گین که خیلی سوسول هستیم.... چاره چیه.... کی:pir: و چجوری قراره رشد کنیم؟!.....

ولی واقعا عقیده دارم که خانوها خیلی بیشتر می خوان کلاس بذارن و بی نیاز هستن.....

الله اعلم...


[=verdana]یا علی...

سلام
این مساله هم دختر پسر نداره. همونطوری که کاملا واضح و مشهوده در حالت کلی (بدون استثناها)دخترا تو سنی کمتر از پسرا نیاز به ازدواج پیدا میکنن پس الان هم یه دختری رو بخواین بگیرین اون بیچاره هم همین وضع شما رو داشته همین حال شما رو تحمل کرده.شما نیازاتون رو سرکوب کردین فکر کردین دخترا رفتن خوش گذروندن؟
من همیشه اعتقاد داشتم مجرد موندن یه دختر تو این جامعه ما خیلی سخت تر از مجرد موندن پسره.پس اگه شما سختی کشیدید دخترا خون دل خوردن انقدر که هم حرف شنیدن هم نیازاشون رو سرکوب کردن
همین که این دختر پسرایی که با هم دوستن تو دانشگاه عین منگولا نگات میکنن که انگار از پشت کوه اومدی که با پسری نمیگردی یا حرف فامیلا خودش کافیه چه برسه به اینکه خود دختر هم نیازهایی خیلی زیادی رو داره
بعدشم اگه شما درس میخونید دختر هم درس میخونه اگه شما کار میکنید خیلی از دخترا هم کار میکنن
خیلی جالبه یه تاپیکی زدن که چرا دختر اصلا باید درس بخونه ای کاش اون آقا میومد این تاپیک رو میدید که پسرا جونشون در میاد که قراره خرج زن خودشون رو بدن
این حس مشترک فقط واسه آقایون نیست هم واسه خانوماست هم آقایون
منم خواستم این حرفو بهشون بزنم که ایشون آسایش دارن نه آرامش که شما لطف کردید گفتید
دقیقا لجبازیه آفرین.ببینید من میگم مشکل هممون اینه اطرافمون رو خوب نمیبینیم دنیا رو درست نمیبینیم شناختمون درست نیست.الان مثلا این کارگرای بنده خدا رو در نظر بگیرید تو این مملکت کی اندازه این کارگرا زحمت میکشه؟جون میکنه؟میرن زن میگیرن بچه دارن از صبح تا شب کار میکنن خرج زندگی رو میچرخونن نمیان بگن این زنه اومده پول ما رو خرج میکنه یعنی زشته که بگه مرد وظیفه ای داره زن هم وظیفه ای داره.تو زندگی نباید این چیزا ملاک باشه.حتما عشق و محبت خانواده است یا صد در صد یه چیزی تو ازدواج کردن هست که همه رو به تلاش وا میداره مثل مجردا هم انتظار ندارن.اگه وظیفه مرد کار کردنه زن هم وظایف خودش رو داره.
بعد این واقعیات رو میبینیم میایم میبینیم چند تا جوون نشستن دارن میگن ما زندگی ساختیم یکی دیگه بیاد فلان کنه.این نشون دهنده چند تا چیزه اول از همه خودخواهی مجردا تا ازدواجم نکنن به نظرم این اخلاقشون درست نمیشه ازدواج آدمو از خودخواهی در میاره
زندگی تو خانواده که با دو دو تا چهارتا کردن جلو نمیره
بعدشم انگار چشم بسته میخواین برین زن بگیرین آدم به یه نفر چند کلمه حرف میزنه بیشتر تفکراتش میاد دستش. خیلی باید بی هنر باشید نفهمید دختره به خاطر پول ازدواج میکنه یا نه
یکی رو بگیرید که میخواد زنگی کنه دنبال پول نباشه
حالا یه جوری میگن این اقایون انگار بیل گیتس هستن
همچین میگن الان که اوضاعمون خوب شده. قبلا هم گفتم فکر کردن مثلا دختره داره تو جوی آب زندگی میکنه اینا قراره ببرن بهش تاج و تخت بدن
بعد از خودخواهی و خسیس بودن یه دلیل دیگشم عدم شناخته و دیدن زندگیای ناموفق از الان گارد گرفتن در برابر کسی که میخوان باهاش ازدواج کنن یکی نیست بگه بابا اینی که قراره زنت بشه رو به زور نمیدن کسیه که تو باید ازش خوشت بیاد.میگم دیگه انگار قراره با دشمن فرضیشون ازدواج کنن
یعنی مشکل بر میگرده به طرز تفکرشون در مورد همسر آیندشون که یه موجود مخوف و ظالمیه
بگردید اگه مورد مناسب پیدا نکردید ازدواج نکنید هیشکی نمیگه تحت هر ظرایطی ازدواج کنید نه بگردید با کسی که دوست دارید ازدواج کنید که اینجوری فکر نکنید

یا‌رقیه;664784 نوشت:
در عوض به نظر من خانوما می خوان کلاس بذارن.... آره راست می گین که خیلی سوسول هستیم.... چاره چیه.... کی و چجوری قراره رشد کنیم؟!.....

جواب این بخش رو جدا میدم چاره اینکه از سوسولی در بیایم اینه که یه نگاهی به زندگی آدمایی که مثل ما نیستن بندازیم ببینیم چی تو وجودشونه که تو وجود ما کمرنگ شده
آدم کلمه مرد رو میشنوه نا خودآگاه میگه باید یه ویژگی هایی داشته باشه این تفکراتی که خیلیاش اینجا نوشته شده جسارتا کدومش به کلمه مرد میخوره؟شما رو عرض نمیکنم بعضی از یکی دوتا از نظرات دیگه منظورمه.
الان پسرا همه تنبل و خودخواه شدن تحمل یکم سختی رو ندارن دخترا هم همیننا ولی چون الان هدف نقد آقایونه اسمی از خانوما نمیارم
به نظر من الگوی پسرا تو جامعه الان ما رو فقط خدا میدونه کیه.ای کاش حداقل تو زمان گذشته بودیم یه پوریای ولی ای بود یا نزدیک تر یه پهلوون تختی ای بود یه چیزی
نمیدونم الان این داش مشتیا هستن هنوز یا نه؟:khandeh!:
.ای کاش الگوی پسرا حضرت علی بود. دخترام که خیلیامون هیچی کلا به لعنت خدا هم نمی ارزیم

[="Times New Roman"][="Black"]

عاشق امام خامنه ای;664825 نوشت:
سلام
این مساله هم دختر پسر نداره. همونطوری که کاملا واضح و مشهوده در حالت کلی (بدون استثناها)دخترا تو سنی کمتر از پسرا نیاز به ازدواج پیدا میکنن پس الان هم یه دختری رو بخواین بگیرین اون بیچاره هم همین وضع شما رو داشته همین حال شما رو تحمل کرده.شما نیازاتون رو سرکوب کردین فکر کردین دخترا رفتن خوش گذروندن؟
این حس مشترک فقط واسه آقایون نیست هم واسه خانوماست هم آقایون

سلام علیکم...

یحتمل مشکل از همینجا شروع می شود .....

عموما در بحث ها، با این فرض که بگوییم اکثرا در یک محدوده سنی هستیم، بنابراین خانوم ها شرایط خاص را پشت سر گذاشته اند و به قولی سختی ها را تحمل کرده اند...... بنابرین طبیعی هست که در یک دنیای دیگر سیر می کنید.....!!!

اما آقایان همانگونه از نوشته هایشان بر می آید..... کماکان در حال دست و پا زدن هستند.... و به دنبال حلال های از دست رفته...!!!!

عاشق امام خامنه ای;664825 نوشت:
این حس مشترک فقط واسه آقایون نیست هم واسه خانوماست هم آقایون

البته از حق نگذریم..... این مشکلات به آقایان فشار بیشتری می آورد.....

این که می گویند زن مظهر ناز است و مرد مظهر نیاز.....خود توجه به این موضوع دارد.....

یا علی...
[/]

النکاح سنتی فمن رغب سنتی فلیس منی
پیامبر(ص): ازدواج سنت من است هر کس به آن رغبت نداشته باشده از من نیست

سلام
آقا ما یک استاد داریم که می گفت روند عاشق شدن این طوریه.ترم های اول دانشگاه(کارشناسی) آدم ها به شدت عاشق می شوند علی الخصوص پسر ها(خوب معلومه که به خاطر خامی شونه) ترم های آخر کارشناسی فقط می خوان ازدواج کنند و شخص خاصی را هم مد نظر ندارند. ارشد که می رن دیگه تمایلشون به ازدواج پایین می آید و نمی خواهند ازدواج کنند.نکته جالبش این جاست که می گفت در دوره دکترا دوباره عاشق می شوند. اگر این حرف استاد ما درست باشد شما (که فکرمی کنم دانشجوی ارشد باشید) ممکن است در ادامه زندگی تون دوباره علاقه به ازدواج پیدا کنید.
اما یک چیز دیگر هم بگویم. درسته که ازدواج دردسر های زیادی داره اما از مجردی بهتره. شما زمانی که پیر شوید می خواهید چه کار کنید. یک فرزندی چیزی نمی خواهید که دستتان را موقع پیری بگیرد.یا یک همدم نمی خواهید برای زندگیتان. البته قبول دارم بعضی همدم های این دوره سوهان اند تا همدم ولی بگردید ان شالله یک خوبش را پیدا کنید. من واقعا تعجب می کنم که چرا ازدواج کردن براتون جذابیت نداره. برای من که خیلی جذابیت داره. به نظرم ازدواج کنید اما بگردید آدم درست وحسابی ای پیدا کنید وگرنه بعضی از دختران فقط به شوهرشان به چشم بانک نگاه می کنند که فقط پول ازش بگیرند و خرج قر و فرشون کنند.

rezaee;664787 نوشت:
خب این دقیقا همان جمله معروف شیطان هست که بگذار بعدا توبه میکنی!
چون این جوانی کردن به نظرم جز گناه کردن چیز دیگری داخلش نیست! و یقین دارم کسی که پاش به گناه باز بشه هرگز بعدا از ازدواج حلال لذت نخواهد برد...!

این یک دروغ بسیار بزرگه! این تاپیک هم اثبات این دروغ!
الان بچه ها اینجا همه پاک و مومن هستن و ازدواج رو نه به خاطر جوونی(گناه) بلکه به خاطر درس و کار و سربازی اندکی عقب انداختن ولی ببینید چه افول بزرگی توی انگیزه ها و اشتیاقشون به ازدواج به وجود آورده! حالا یکی بره جوونیش رو به عیاشی و الواطی بگذرونه بعد که دیگه این چیزها لذتش براش تموم شد بره ازدواج کنه؟؟؟ عجب حرف مضحکی! دروغ شاخ دار که میگن مصداقش دقیقا یعنی همین!

از قدیم میگفتن شنونده باید عاقل باشه!

شما چرا برداشتتون بخشی هست قبل و بعد رو بخونید من گفتم تو تهاجم فرهنگی همچین اتفاقی میفته و میگن الآن جوونی کن
که متاسفانه خیلی از نوجوون های ما دچارش شدن
ما باید واسه جلوگیری از این تهاجم یه فکری بکنیم
نمیشه که همینجوری قبول کنیم حرفاشون رو

Miss Chadoriii;664747 نوشت:
من باورم نمیشه شما عمرن احساس تنهایی نکنین تو زندگیتون

ینی واقعن وقتی یه زوج خوشحال تو خیابون میبینید دلتون قنج نمیره؟؟

ینی دلتون نمیخواد وقتی برمیگردید خونه یه کسی منتظرتون باشه؟؟؟ یه کسی نگرانتون بشه؟ یه کسی هواتونو داشته باشه؟؟


نه دلم نمیخواد !

گذر موقت;664804 نوشت:
صد رحمت به موجود فضایی بعضی وقتا آدما از موجود فضایی هم یه چیزی اونورترن والا مارو که تا حالا کسی به خاطر خودمون نخواسته :Ghamgin:
من دعاهام آنتن نمیده بالا نمیره:hey: شما اگه مورد خوب سراغ داری معرفی کن :Nishkhand:

وقتی دارین دعا میکنین اول برای دیگران دعا کنین و اینطوری میشه که دعای خودتون قبول میشه
مطمئن باشین
منم تنها میتونم واستون کمک کنم چون نه میدونم کی هستین نه میدونم کجایین تا بتونم کسی رو پیدا کنم که از همه لحاظ به هم بخورین

منتظر تنها;664830 نوشت:
النکاح سنتی فمن رغب سنتی فلیس منی
پیامبر(ص): ازدواج سنت من است هر کس به آن رغبت نداشته باشده از من نیست

الان ینی ما مسلمون نیستیم!
به همین راحتی کفر ما ثابت شد
دست شما درد نکنه
من برم تو ی سایت غیر سلامی بحث کنم بهتره از نظر اسلام مجرد ها کافر هستند
...

جوجه اردک زشت;664835 نوشت:
نه دلم نمیخواد !

مطمئنید؟؟؟؟
اصلا شما تا به حال فکری کردید در مورد این موضوع میخواید نشون بدم شما ته دلتون اینطوری نیست

موضوع قفل شده است