چند سوال در مورد صفات خدا

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

a1ireza;301091 نوشت:
-خدا چگونه عالم مطلق است؟ چگونه از روز ازل می دانسته که محتوای تمامی کتاب ها و فیلم ها و بازی ها چیست؟ چگونه تمامی موسیقی ها و آهنگ ها و شعر ها را حفظ بوده؟ چگونه از نتایج تمامی فوتبال ها با خبر بوده؟

باسلام
دو جواب از این سوال می توان داد:
1-علم به علت مستلزم علم به معلول است:منجمی را در نظر بگیرید که به علت خسوف وکسوف علم دارد،علم به علت خسوف وکسوف مستلزم علم به معلول است،بنابراین موجودی که به علت علم دارد به معلول هم علم خواهد داشت وچون ذات خداعلت همه موجودات است،علم او به ذات در واقع علم به همه مخلوقات است،از آنجا که خدا به ذات خود علم دارد به تمامی موجودات علم دارد.
2-نظم وتدبیر عالم:این نظم شگفت انگیز که در عالم هستی وجود دارد وهمه عالم با هماهنگی فوق العاده ای در فعالیت است نشان می دهد سازنده آن با علم وآگاهی آن را ساخته است.(اندیشه اسلامی1ص101)
مواردی که شما بیان کردید همه معلولاتی هستند که در عالم اتفاق می افتندوکارهای بندگان خداست وچون همه اینها با واسطه یا بی واسطه به خداوند برمی گردند وفاعل حقیقی آنها خداوند است پس خداوند به خاطر علم به ذات از ازل به اینها علم داشته است.
a1ireza;301091 نوشت:
2-چگونه خدا بی نیاز است در حالی که دست به خلقت زده؟ مگر در عالم انسانی هدف از خلق چیزی جز نیاز نیست؟

این امر با مقایسه نسبت به ما چنین است،اما موجود مجرد وواجب الوجودی که نیازمند ما نیست وجهل ،بخل در او راه نداشته وتوانمند برای خلقت موجودی است که از این عالم هستی بهره ای برده وبه سعادت برسد آنرا آفریده تا با اختیار خود به سعادت وخوشبختی برسد.
در موجودات مادی چنین است که اگر کاری انجام می دهند نفع وکسب کمالی برای خود را در نظر می گیرند وبه دنبال نفعی چه مادی وچه معنوی برای خود هستند.اما در واجب الوجود که تمام کمالات را به نحو احسن وبه طور مطلق داراست،کاری وفعلی که انجام می دهد منفعت مخلوق را در نظر می گیرد نه منفعت خودش را.
a1ireza;301091 نوشت:
-اگر خدا خیر مطلق است چرا شر های طبیعی وجود دارد؟ هدف از زلزله و سیل و خشکسالی و بلایای طبیعی چیست؟

خیلی از چیزها از دید ما بد است وفواید آنرا در نظر نمی گیریم،در بعضی از مواقع این شرها از کم کاری خود انسانها است،چون در مسیر سیلاب خانه ساخته اند ویا سدی برای کنترل سیل ویا مانعی مانند درختکاری انجام نداده اند حال اینها را شر حساب می کنند.
از طرف دیگر خداوند وعده داده است که بندگان خود را امتحان می کند:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (بقره/155)
و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ‏] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم؛ و مژده ده شكيبايان را:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ (محمد/31)و البتّه شما را مى‏آزماييم تا مجاهدان و شكيبايانِ شما را باز شناسانيم، و گزارشهاى [مربوط به‏] شما را رسيدگى كنيم.
زلزله وسیل وبعضی از این امور امتحانی برای بنگان وبیدار شدن آنها از خواب غفلت هستند.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب عدل الهی شهید مطهری ودانشنامه عقاید اسلامی آقای ریشهری ج9 مراجعه کنید.

اینکه خداوند عالم مطلق باشد و از روز ازل بر همه چیز مسلط باشد منوط به وجود جبر است. بعد از انفجار بزرگ قوانین شکل گرفتند و بعد از آن هر چیزی که شکل گرفته در محدوده این قوانین است. پس انسان هم مستثنی نیست و او هم در محدوده همین قوانین است اما اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از خود نشان میدهد منوط به این است که تمامی عوامل دخیل در رفتار او که شما برهم کنش میلیاردها سلول با هم و همچنین با محیط اطراف هست را بدانیم (تسلط بر ژن و محیط) که دانستن آن غیر ممکن است. اما خدا به عنوان آفریننده میتواند بر عوامل دخیل در رفتار انسان مسلط باشد اما این چیزی جز جبر را به اثبات نمیرساند. پس این سوال پیش می آید که خدا چگونه با وجود جبر میخواهد در مورد اعمال انسانها قضاوت کند؟
اینکه خدا دست به آفرینش زده به نظر من چیزی جز نیاز نیست. خدا همچون پادشاهانی که افراد چاپلوس دور خود جمع میکنند از اینکه میلیاردها فرشته او را ستایش میکنند لذت میبرد. وگرنه چه دلیلی دارد که موجودی بی نیاز دست به خلقت بزند؟ خدا اگر بی نیاز باشد در تنهایی محض میتواند زندگی کند اما نیازمندی او بوده که باعث خلقت شده.
انسانها همواره در طول تاریخ توانایی ساخت سد نداشته اند و این دلیل مناسبی نیست. به من بگویید زلزله بم چگونه برای 25 هزار کشته آن امتحان الهی بوده؟ آنها که دیگر مرده اند و توانایی پس دادن امتحان را ندارند!

a1ireza;302476 نوشت:
اینکه خداوند عالم مطلق باشد و از روز ازل بر همه چیز مسلط باشد منوط به وجود جبر است

سلام
اگر شما بدانید فردا دوستتان فلان کار را انجام می دهد این علم و دانایی شما اورا مجبور کرده آن کار را انجام دهد ؟
a1ireza;302476 نوشت:
بعد از انفجار بزرگ قوانین شکل گرفتند و بعد از آن هر چیزی که شکل گرفته در محدوده این قوانین است.

شما خودتان نظریه انفجار بزرگ را ارائه کرده اید ؟ یا شنیده اید ؟ آنرا آزمون کرده اید ؟ برایتان یقینا ثابت شده است . چطور هرچه ازبوق غرب در می آید یقین مطلق است ؟
a1ireza;302476 نوشت:
اما اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از خود نشان میدهد منوط به این است که تمامی عوامل دخیل در رفتار او که شما برهم کنش میلیاردها سلول با هم و همچنین با محیط اطراف هست را بدانیم (تسلط بر ژن و محیط) که دانستن آن غیر ممکن است

اگر بدانیم ، اگر همه عوامل را بشناسیم ، انسان مجبور این عوامل نیست ؟ اگر میلیارها عامل انسان را مجبور کنند جبر نیست اما اگر به گمان شما خدا بکند جبر است ؟
a1ireza;302476 نوشت:
اما خدا به عنوان آفریننده میتواند بر عوامل دخیل در رفتار انسان مسلط باشد اما این چیزی جز جبر را به اثبات نمیرساند. پس این سوال پیش می آید که خدا چگونه با وجود جبر میخواهد در مورد اعمال انسانها قضاوت کند؟

قضاوت الهی یعنی پذیرش داوری الهی به این که هرچه شما کردید بلکه هر آنچه بر شما واقع شد اقتضای ذات خود شما بود . بله آنوقت ما هم می توانیم جایگاه خودمان را در تابلو هستی ببینیم و در یابیم که با وجود میلیاردها عامل موثر به اضافه عوامل درونی خوب ما خوب ما و بد ما بد ما بوده است و نه غیر این .
a1ireza;302476 نوشت:
چه دلیلی دارد که موجودی بی نیاز دست به خلقت بزند؟

به نظر شما یک میلیاردر انسان دوست چه انگیزه ای دارد به فقرا کمک کند ؟ آیا دلیلی غیر از تجلی کرامت و بزرگواری و جود و بخشش و عاطفه او دلیلی دارید ؟
فکر بفرمایید
والله الموفق

حامد;302590 نوشت:
اگر شما بدانید فردا دوستتان فلان کار را انجام می دهد این علم و دانایی شما اورا مجبور کرده آن کار را انجام دهد ؟

بحث من ریشه ایست. از کجا معلوم فردا مشکلی پیش نیاید و دوست من نتواند کار مورد نظرش را انجام دهد. بحث من در مورد رفتارهای لحظه به لحظه انسان است که نشات گرفته وضعیت اولیه اوست. اصولا اساس علوم مرتبط با روان همین است. مثلا در روانشناسی انسان را به صورت یک کل با اختیار در نظر میگیرند و سپس رفتارش را بررسی میکنند اما این به آن معنا نیست که جبر وجود ندارد بلکه به این معناست ناتوانی در شناخت علل تشکیل دهنده رفتار انسان باعث این میشود که فرض را بر مختار بودن انسان بگذارند وگرنه هدف از دارو درمانی هم گونه ای از جبر است.

حامد;302590 نوشت:
شما خودتان نظریه انفجار بزرگ را ارائه کرده اید ؟ یا شنیده اید ؟ آنرا آزمون کرده اید ؟ برایتان یقینا ثابت شده است . چطور هرچه ازبوق غرب در می آید یقین مطلق است ؟

اینکه زمین گرد است هم از غرب آمده آیا شما خیال میکنید زمین به قول قرآن مثل فرش است؟ نظریه بیگ بنگ 82 سال پیش فرضیه بود الان انقدر دلیل و مدرک و شواهد کیهان شناسی و مقالات علمی در موردش نوشته شده که مثل همان گردی زمین معتبر است

حامد;302590 نوشت:
اگر بدانیم ، اگر همه عوامل را بشناسیم ، انسان مجبور این عوامل نیست ؟ اگر میلیارها عامل انسان را مجبور کنند جبر نیست اما اگر به گمان شما خدا بکند جبر است ؟

بله اگر تمام عوامل را بشناسیم انسان مجبور این عوامل است اما دانستن این عوامل گرچه محال نیست ولی عملا غیر ممکن است. خدا هم میتواند جزو این عوامل باشد یا نباشد

حامد;302590 نوشت:
قضاوت الهی یعنی پذیرش داوری الهی به این که هرچه شما کردید بلکه هر آنچه بر شما واقع شد اقتضای ذات خود شما بود . بله آنوقت ما هم می توانیم جایگاه خودمان را در تابلو هستی ببینیم و در یابیم که با وجود میلیاردها عامل موثر به اضافه عوامل درونی خوب ما خوب ما و بد ما بد ما بوده است و نه غیر این .

حرف من این است که رفتار انسان معلول حالت اولیه اوست یعنی در مورد شخصی مثل هیتلر روند اتفاقات زندگی از طرفی و ویژگیهای ژنتیکی وی از طرف دیگر بر او تاثیر گذاشته و نتیجه اش رفتارهای او شده و اگر هر یک از این عوامل را تغییر دهیم نتیجه چیز دیگری میشود نتیجه اینکه اختیار خیال باطلی بیش نیست

حامد;302590 نوشت:
به نظر شما یک میلیاردر انسان دوست چه انگیزه ای دارد به فقرا کمک کند ؟ آیا دلیلی غیر از تجلی کرامت و بزرگواری و جود و بخشش و عاطفه او دلیلی دارید ؟

میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد که همه از نظر ریشه ای منوط به نیازمند بودن اوست:

1-فرار از مالیات
2-تحسین دیگران
3-رضای خدا

در تمامی موارد فرد نیازمند چیزی است (1 که همان است 2 خودنماییست 3 ثواب است)

a1ireza;301091 نوشت:
چند پرسش در مورد صفات خدا داشتم:

1-خدا چگونه عالم مطلق است؟ چگونه از روز ازل می دانسته که محتوای تمامی کتاب ها و فیلم ها و بازی ها چیست؟ چگونه تمامی موسیقی ها و آهنگ ها و شعر ها را حفظ بوده؟ چگونه از نتایج تمامی فوتبال ها با خبر بوده؟


سلام بر شما.

مشکل ما این است که فعل حق را با فعل خودمان قیاس می کنیم؛فعل حق واحد است نتیجتا بسیط است و جایی که بساطت باشد ابتدا وانتها برای ان معنی ندارد یعنی ابتدا وانتها برایش حاضر است ،توجه نمایید که حدود بین ابتدا وانتها فاصله می اندازد وقتی فعل حق صرافت تام داشته باشد نتیجتا حدی ندارد تا بین ابتدا وانتهایش فاصله اندازد البته فعل حق از جهت ارتباط با خودش نه ارتباط با قابل ....نتیجتا به حکم صرافت فاعل فعل نیز صرافت پیدا می کند ولی دوری فعل از فاعل باعث حدودش می شود که ان مربوط به قابل است نه فاعل والبته این حدود جاعل نمی خواهند چون ذات قابل به علت دوری این حدود را پیدا نموده است مثلا زمان و مکان در جهان مادی...

نتیجتا ما که قابل باشیم به حکم مادی بودنمان و داشتن حدود زمانی و مکانی خبر از اینده برایمان غیر ممکن است و همچنین پیش بینی اعمالمان،ولی این حدود در حضرت حق راهی ندارد نتیجتا بالضروره برایش حاضر است نه اینکه اجبار باشد،اجبار در تاثیر بر اراده فاعل مختار است و در این مسئله جایی ندارد.......پس همه افعال قابل از جهت ارتباطش با حق برای حق حاضر است...

a1ireza;301091 نوشت:

3-اگر خدا خیر مطلق است چرا شر های طبیعی وجود دارد؟ هدف از زلزله و سیل و خشکسالی و بلایای طبیعی چیست؟

فیض حق بلاواسطه به قابل نمی رسد بلکه از طریق مسببات جریان دارد نتیجتا عدم کمالی که با عث زلزله در زمین می شود و انرا از حالت اعتدال در می اورد از خود مسببات است نه از حضرت حق به عبارتی دار مادی دار تزاحم و برخورد است و برخی از علل باعث عدم رسیدن امری به کمالش می شود ....مانند ناقص الخلقه بودن برخی از اشخاص اینها مربوط به علل زمینه و معد است نه اینکه خدا بلاواسطه چنین کاری کرده باشد...

یک سوال برای من خیلی جالبه.

همه می دانیم که صفات الله خاص خداوند هستند.

سوال اینجاست:
چرا شیعه صفات خاص الله را به دون الله نسبت می دهند؟؟؟

مکه;302660 نوشت:
یک سوال برای من خیلی جالبه.

همه می دانیم که صفات الله خاص خداوند هستند.

سوال اینجاست:
چرا شیعه صفات خاص الله را به دون الله نسبت می دهند؟؟؟

سلام بر شما.

البته کسی صفات و اسماء خاص خدا ، مانند الله را به دون الله نسبت نمی دهد ...

دوست عزیز مشکل شما این است که ولایت را قبول ندارید،وگرنه برای شیعیان که ولایت و خصوصیات ان مطرح گشته است هضم این قضیه بسیار اسان است که اسماء الحسنی الهی انها هستند......به عبارتی امام مظهر اسما الهی هستند و به وسیله امام خدا شناخته می شود...

الحسین بن محمد الأشعری و محمد بن یحیى جمیعاً عن أحمد بن إسحاق عن سعدان بن مسلم عن معاویة بن عمار عن أبی عبد الله ع فی قول الله عز و جل و لله الأسماء الحسنى‏ فادعوه بها قال نحن و الله الأسماء الحسنى التی لا یقبل الله من العباد عملًا إلا بمعرفتنا ..

(اصول کافی)

البته اثبات این موارد بر اساس قران و عقل می باشد،یعنی اثبات مقام امامت و به تبع ان خصوصیات امام و غیرهم...

a1ireza;302476 نوشت:
اینکه خداوند عالم مطلق باشد و از روز ازل بر همه چیز مسلط باشد منوط به وجود جبر است. بعد از انفجار بزرگ قوانین شکل گرفتند و بعد از آن هر چیزی که شکل گرفته در محدوده این قوانین است. پس انسان هم مستثنی نیست و او هم در محدوده همین قوانین است اما اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از خود نشان میدهد منوط به این است که تمامی عوامل دخیل در رفتار او که شما برهم کنش میلیاردها سلول با هم و همچنین با محیط اطراف هست را بدانیم

این استدلالها اثبات جبر نمی کند،این انفجار بزرگی که می فرمایید اثبات جبر نمی کندوختیار داشتن یک امر وجدانی است وهر کسی آنرا در عمق جان خود احساس می کند،حتی کسی که به ظاهر معتقد به جبر است،اگر جبر است چرا وقتی در گرفتاری ومشکلات قرار می گیریم تمام تلاش خود را برای رهایی از آن انجام می دهیم؟اگر مجبور هستیم چرا در مقابل حوادث از خود واطرافیان محافظت می کنیم؟اگر ما اختیار نداریم پس چرا کارهای خود ودیگران را تحسین ویا ملامت می کنیم؟وقتی طرف مجبور به انجام کاری است تشویق ویا ملامت او ارزشی ندارد.
شما نباید قانون علیت را با اجبار قاطی کنید،بله عالم دارای اسباب ومسببات است،وهر پدیده ومعلولی علت خاص خود را دارد،چیزی که موجب گرمی وحرارت می شود آتش است نه سنگ.وعلل ومعلولات دیگر،خداوند عالم را براساس اسباب ومسببات آفریده وانسان در اختیار آنها آزاد است وهمین که انسان خود را در انجام کار نیک وزشت مختار می بیند دلیل اختیار است.انا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا(سوره انسان)،ماانسان را هدایت کردیم حال می خواهد شاکر نعمت های ما باشد ویا کفران نعمت کند.
این که گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صنم
اما علم خداوند به افعال ما دلایلش ذکر شد اما در اینجا مثالهایی ذکر می کنم واز شما تقاضا دارم جواب دهید تا مساله روشن شود.(البته اینها برای فهم ودرک مساله است والا مثال زدن برای صفات خداوند ز اموردنیوی که جامع باشد ممکن ومیسر نیست)
آیا کسی که می خواهد ساختمانی بسازد،یابرق ویا چیزهای دیگری ابداع واختراع کند قبل از ساختن اجزای آن به نوع کار واجزاءوترکیبات آن علم دارد یانه؟اگر علم ندارد پس چطور ساخته واگر علم دارد وحتما دارد چون پدید آورنده آن است.واین پدید آورنده می تواند کارهای این پدیده را پیش بینی کند چون به تمام جزئیات وروش کاری او آگاه است.
حال خداوند متعال خالق انسان است وعلت تامه خلقت لذا از لحاظ علمی معلول نزد خالق حاضر است،واز طرف دیگر خداوند به خاطر علم واسع خود وعلم به سبب به اختیار انسان علم دارد که او چه چیزی را انتخاب خواهد کرد واین علم انسان را مجبور نمی کند چون خداوند به اختیارانسان علم دارد.
a1ireza;302476 نوشت:
اینکه خدا دست به آفرینش زده به نظر من چیزی جز نیاز نیست. خدا همچون پادشاهانی که افراد چاپلوس دور خود جمع میکنند از اینکه میلیاردها فرشته او را ستایش میکنند لذت میبرد. وگرنه چه دلیلی دارد که موجودی بی نیاز دست به خلقت بزند؟ خدا اگر بی نیاز باشد در تنهایی محض میتواند زندگی کند اما نیازمندی او بوده که باعث خلقت شده.

اگر ماه وخورشید برما نور افشانی می کنند نیازی به مادارند؟یا اینکه چون خورشید می تواند این نورافشانی را انجام دهد وخدمتی به عالم هستی که موجودات برای بقاءبه آن نیاز دارند انجام می دهد؟
سخن ما این است خداوند بدون اینکه به موجودات نیاز داشته باشد توان آنرادارد که آنها را خلق کند،آیا اگر خداوند با این حالات دست به این خلقت که دارای عجایب زیادی است نزد عیب نیست؟شما تصورکنی فردی است مبتکر ومی تواند چیزی بسازد که بخشی از مشکلات مردم حل شود واین کار سختی های زیادی برای آنشخص دارد ولی توانش است آیا اگر انجان نداد عقلاءخرده نمی گیرند؟
دوست عزیز ما نباید خدا را با خود مقایسه کنیم وچون همه کارهای خود را برای منفعتی انجام می دهیم پس همه چیز در عالم مثل ماست.اگر خداوند برای منفعتی انسان را آفریده چرا اکثر انسانها خلاف خواسته او عمل می کنند؟با وجود فرشتگان که به تعبیر شما العیاذبالله چاپلوسی خدارا می کنند دیگر چه نیازی به خلقت انسانی بود که نافرمانی خدا را بکند؟
a1ireza;302476 نوشت:
انسانها همواره در طول تاریخ توانایی ساخت سد نداشته اند و این دلیل مناسبی نیست. به من بگویید زلزله بم چگونه برای 25 هزار کشته آن امتحان الهی بوده؟ آنها که دیگر مرده اند و توانایی پس دادن امتحان را ندارند!

نمی دانم کتابهایی را که معرفی کردم مراجعه کردیدیانه؟قرار نیست که هر سختی ومرگی برای خود آن شخص امتحان باشد،اطافیان وخویشان او نیز مورد امتحان قرار می گیرندواگر در آیه155سوره بقره دقت می کردید مساله بهتر برایتان روشن می شد.
سوای مساله امتحان دلایل دیگری نیز برای این وجود زلزله وکاستیهای دیگر وجود دارد.
1-عالم دنیا جای اسباب ومسببات است وزلزله نیز عواملی دارد وچون دنیا ومادیات محل تزاحم ونزاع است این مشکلات طبیعی است.
2-عالم دارای خلأها ونقص هایی است وانسان باید به عنوان یک موجود مختار تلاش کند این خلاها را بسازد ونواقص را برطرف کند.
3-ما این نواقص را در مقایسه با زیباییها کشف می کنیم لذا اینها نسبی هستند ووجود حقیقی وجدایی ندارند،
ماباید عالم هستی را با تمام خوبیها وزیباییها وکاستیهایش ببینیم،آنوقت مشاهده خواهیم کرد که کاستیها در مقابل خوبیها اصلا به حساب نمی آیندواز طرف دیگر اینها لازمه عالم مادی هستند که ماده دارای چیز کاملی که هیچ عیب ونقصی نداشته باشد نمی باشد.

کریم;302811 نوشت:
آیا کسی که می خواهد ساختمانی بسازد،یابرق ویا چیزهای دیگری ابداع واختراع کند قبل از ساختن اجزای آن به نوع کار واجزاءوترکیبات آن علم دارد یانه؟اگر علم ندارد پس چطور ساخته واگر علم دارد وحتما دارد چون پدید آورنده آن است.واین پدید آورنده می تواند کارهای این پدیده را پیش بینی کند چون به تمام جزئیات وروش کاری او آگاه است.
حال خداوند متعال خالق انسان است وعلت تامه خلقت لذا از لحاظ علمی معلول نزد خالق حاضر است،واز طرف دیگر خداوند به خاطر علم واسع خود وعلم به سبب به اختیار انسان علم دارد که او چه چیزی را انتخاب خواهد کرد واین علم انسان را مجبور نمی کند چون خداوند به اختیارانسان علم دارد.

اینکه شما خالق چیزی باشید به این معنا نیست که بدانید آن چیز چه افعالی از او سر میزند. مثلا انسان هوش مصنوعی را اختراع کرده اما نمیداند آن چیز که بر اساس هوش مصنوعی کار میکند در هر لحظه چه فعلی ازش سر میزند. همانطور که گفتم انسان چون در محدوده قوانین عالم است پس ماشینی هست مثل بقیه ماشینها. اینکه من هنگام گذر از خیابان به اطرافم نگاه میکنم با جبر تناقضی ندارد بلکه این رفتار من عللی دارد که یکی از عللش زنده ماندن است ولی وقتی مثلا دنبال کسی هستم شاید این علت کمرنگ تر شود و من کمتر به اطرافم نگاه کنم. اینها از محدوده جبر خارج نیست اگر ریشه ای به بحث نگاه کنید. من هم شما را ارجاع میدهم به فصل اول کتاب طرح بزرگ استفن هاوکینگ

کریم;302811 نوشت:
با وجود فرشتگان که به تعبیر شما العیاذبالله چاپلوسی خدارا می کنند دیگر چه نیازی به خلقت انسانی بود که نافرمانی خدا را بکند؟

حتما میخواسته ببیند آیا موجودی از سر اختیار ستایشش میکند یا نه

a1ireza;302619 نوشت:
بحث من ریشه ایست. از کجا معلوم فردا مشکلی پیش نیاید و دوست من نتواند کار مورد نظرش را انجام دهد. بحث من در مورد رفتارهای لحظه به لحظه انسان است که نشات گرفته وضعیت اولیه اوست. اصولا اساس علوم مرتبط با روان همین است. مثلا در روانشناسی انسان را به صورت یک کل با اختیار در نظر میگیرند و سپس رفتارش را بررسی میکنند اما این به آن معنا نیست که جبر وجود ندارد بلکه به این معناست ناتوانی در شناخت علل تشکیل دهنده رفتار انسان باعث این میشود که فرض را بر مختار بودن انسان بگذارند وگرنه هدف از دارو درمانی هم گونه ای از جبر است.

سلام
پس شما جبری هستید ؟!
a1ireza;302619 نوشت:
اینکه زمین گرد است هم از غرب آمده آیا شما خیال میکنید زمین به قول قرآن مثل فرش است؟ نظریه بیگ بنگ 82 سال پیش فرضیه بود الان انقدر دلیل و مدرک و شواهد کیهان شناسی و مقالات علمی در موردش نوشته شده که مثل همان گردی زمین معتبر است

خیر گرد بودن زمین از غرب نیامده حدود هزار سال پیش فارابی دانشمند مسلمان ایرانی شعاع کره زمین را محاسبه کرد بلکه خود قرآن با تعبیر مشرقین و مغربین کروی بودن زمین را به مسلمانان آموخت .
اگر فرضیه بیگ بنگ 82 سال عمر دارد وحی قرآنی 1400 سال قدمت و بیش از یک و نیم میلیارد همین امروز باورمند دارد . این کافی است ؟
a1ireza;302619 نوشت:
بله اگر تمام عوامل را بشناسیم انسان مجبور این عوامل است اما دانستن این عوامل گرچه محال نیست ولی عملا غیر ممکن است. خدا هم میتواند جزو این عوامل باشد یا نباشد

پس شاید با جبر خدا مشکل دارید . خدا جزء اسباب و عوامل نیست او خالق همه عوامل و اسباب است
a1ireza;302619 نوشت:
حرف من این است که رفتار انسان معلول حالت اولیه اوست یعنی در مورد شخصی مثل هیتلر روند اتفاقات زندگی از طرفی و ویژگیهای ژنتیکی وی از طرف دیگر بر او تاثیر گذاشته و نتیجه اش رفتارهای او شده و اگر هر یک از این عوامل را تغییر دهیم نتیجه چیز دیگری میشود نتیجه اینکه اختیار خیال باطلی بیش نیست

بی شک عوامل موثرند اما میزان تاثیر آنها هم به خودشان و هم به ما بستگی دارد و این یعنی داشتن اختیار
a1ireza;302619 نوشت:
میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد که همه از نظر ریشه ای منوط به نیازمند بودن اوست: 1-فرار از مالیات 2-تحسین دیگران 3-رضای خدا در تمامی موارد فرد نیازمند چیزی است (1 که همان است 2 خودنماییست 3 ثواب است)

اما میتواند نیازمند هم نباشد می تواند فقط از روی علاقه مندی به جود و کرامت به فقرا کمک کند . آیا خدای جهان آن کمال بی منتها از یک میلیاردر کمتر است . مالکم لا ترجون لله وقارا شما را چه می شود چرا برای خدای خالق خویش وقاری قائل نیستید ؟
والله الهادی الموفق

a1ireza;301091 نوشت:
چند پرسش در مورد صفات خدا داشتم: 1-خدا چگونه عالم مطلق است؟ چگونه از روز ازل می دانسته که محتوای تمامی کتاب ها و فیلم ها و بازی ها چیست؟ چگونه تمامی موسیقی ها و آهنگ ها و شعر ها را حفظ بوده؟ چگونه از نتایج تمامی فوتبال ها با خبر بوده؟ 2-چگونه خدا بی نیاز است در حالی که دست به خلقت زده؟ مگر در عالم انسانی هدف از خلق چیزی جز نیاز نیست؟ 3-اگر خدا خیر مطلق است چرا شر های طبیعی وجود دارد؟ هدف از زلزله و سیل و خشکسالی و بلایای طبیعی چیست؟

با سلام و احترام
خداوند از روز ازل همه چیز رو از عدم(هیچی هیچی) خلق کرده خودش خالق قوانین فیزیک و شیمی و... بوده خودش عقل انسانها رو از عدم به وجود آورده و به همین خاطره که تا ،کسی جم بخوره خدا می فهمه چون خالق تمام هستی از ذرات تا قوانین جاری که ما کشف کردیم و نکردیم احساساتمون افکارمون اعمالمون اون بوده به همین خاطره که آگاهی داره
2- اگه معتقد باشی خدا از عدم همه چیز رو خلق کرده پس دیگه "نیازمندی" محال ممکنه در اون وجود داشته باشه چون اون بلده از هیچی دوباره خلقت کنه

نظریه بینگ بنگ وجود خدا رو نمی تونه رد کنه

با سلام

من وجود اختیار را در درون خودم حس می کنم و با این قضیه مشکلی ندارم. ولی فکر می کنم این که وقتی بر سر یک دوراهی قرار گرفتم کدام گزینه را انتخاب خواهم کرد، واقعا" چیزی است که باز می گردد به جبر!

عواملی مانند «ژنتیک» و «محیط» سبب بروز رفتاری خاص در هر انسانی می شوند.
مثلاً یک شخصی در برابر یک نیشگون، ممکن است بخندد ولی شخص دیگری در برابر همان نیشگون، واکنشی بسیار تند از خود نشان می دهد. هر کدام از این دو شخص می توانند واکنش دیگری داشته باشند ولی چه چیز باعث می شود که نفر اول واکنش خندیدن را انتخاب کند و نفر دوم واکنش تند را انتخاب کند؟

مثال دیگر:
فردی که از لحاظ ژنتیک دچار سادیسم است، مرتباً دست به آزار دیگران می زند چون ذاتاً به این کار میل و کشش دارد و این کشش را خدا در وجود او قرار داده. شخص سادیسمی هنگامی که به فرد دیگری می رسد، دو گزینه در برابر خود می بیند که می تواند با اختیار خود، هر کدام که خواست را انتخاب کند:
«آزار بدهم» یا «آزار ندهم»؟
به خاطر این که حالت سادیسم در ذات و وجود او گره خورده، طبیعی است که گزینه اول را انتخاب کند. در حالی که یک انسان معمولی گزینه دوم را انتخاب می کند چون از لحاظ ژنتیکی، دچار این حالت(سادیسم) نیست.

-------------

مسئله دیگری که به جبر مربوط می شود این است که خداوند وقتی می خواست جهان ما انسان ها را خلق کند، می توانست این جهان را به بی نهایت حالت مختلف خلق کند. منظورم از بی نهایت حالت مختلف این است که وقتی خدا این جهان را خلق می کرد، می توانست هر کدام از ما انسان ها را در نقش دیگری خلق کند. مثلا" جهان را به گونه ای خلق کند و رقم بزند که در آن یزید قاتل امام حسین نباشد بلکه شخص دیگری قاتلش باشد و یزید در این جهان آدم خوبی باشد و نهایت کارش بهشت باشد.
خداوند پیش از خلقت این دنیا می دانست که فلان شخص(مثلاً یزید) را که می خواهد بیافریند، حتماً از جهنمیان خواهد شد. خدا می توانست این خلقت را انجام ندهد و دنیا را به گونه ای خلق کند که آن شخص جهنمی، در این دنیای جدید بهشتی باشد. یعنی شرایط برایش به گونه ای رقم بخورد که اوضاعش متفاوت با جهان دیگر باشد. ولی خدا ترجیح داد جهانی را پدید آورد که در آن، شخص یزید حتماً جهنمی باشد.

---------------------

مسئله دیگر در مورد مهربانی خدا است. خدا اگر واقعاً مهربان بود، تن به آفرینش جهانی که این همه رنج و ستم در آن وجود دارد، نمی داد. این همه حیوان هایی که خدا خلق کرده و آن ها را به جان هم انداخته تا همدیگر را تکه پاره کنند و بخورند، نشان دهنده این هستند که خدا نمی تواند زیاد هم مهربان باشد. خدا عاشق خشونت است و آفریده هایش را قربانی خواسته های خودش کرده است. هدف خدا از آفرینش چیست؟ این هدف چه چیزی است که ارزش این همه درد و رنج مخلوقاتش را دارد؟
خداوند شخصی مثل امام حسین که اینقدر خالصانه خدا را دوست دارد را قربانی خواسته های خودش کرده است و اصلاً برایش مهم نیست که در راه رسیدن به هدفش چقدر انسان ها و حیوان ها زجر بکشند و کشته شوند.
خیلی واضح بگویم، همین که خدا راضی به خلقت یک چنین جهان پر از تنش و خونریزی شده، نشان دهنده بی رحم بودن خدا است.

موضوع قفل شده است