چشم برزخی واقعا راسته؟
یعنی هر کی این خصوصیت را داشته باشه مردم را به شکل حیوان یا به شکل فرشته اینا میبینه؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر همه اسکدینی ها
حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری که مرقدشون کنار مرقد علامه طباطبایی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها واقع هست، در اوائل جوانیشان که در نجف بودند، چشم مثالیشان باز شده بود و مانند همین حکایتی که در این تاپیک مطرح شده بود، صورت برزخی و مثالی افراد را تشخیص میدادند؛ در یک زمانی یکی از اساتید فن از هندوستان به نجف آمده بود و جناب کشمیری به محضرشان شرفیاب شد در آنجا از ایشان درخواست کرد که کاری کند که این چشم را از وی بگیرند زیرا با دیدن پی بردن به بواطن افراد؛ خصوصا آشنایان و نزدیکان، متأذی میشده و در رنج و زحمت قرار میگرفته؛ ایشان هم یک نسخهای برای ایشان تجویز میکند و مرحوم کشمیری هم با عمل به آن، از این مسأله راحت میگردند.
از این ماجرا و ماجراهای مشابه میتوان به دو مطلب پی برد:
مطلب اول این که هر حقیقتی در این جهان، به وزان عوالم دیگر، دارای نحوه وجود خاصی میباشند؛ البته از میان عوالم بالایی، تنها عالم مثال (عالم مثال منفصل)، برخوردار از شکل و صورت است و بالاتر از عالم مثال، فاقد صورت و شکل میباشد. از آن جا که ملکات و اعمال، شکل دهنده حقیقت برزخی و مثالی ما انسانها میباشند و از طرفی هر یک از ملکات حسنه و سیئة دارای صورت برزخی ویژه میباشند، پس اینچنین نیست که صورت برزخی ما انسانها، همان شکل و صورت جسمانی ایی باشد که در دنیا دارای آن هستیم بلکه چه بسا، این صورت، در اثر رذائل و ملکات بد اخلاقی و یا فضائل و ملکات خوب اخلاقی، دستخوش تغییر گردد.
مطلب دوم، این که برخی از انسانها در اثر انجام ریاضات و عمل به فرائض و قرار گرفتن در وادی سیر و سلوک، قادر به ارتباط و اتصال با عالم مثال منفصل شده، از احوال و کیفیات صور برزخی با اطلاع میگردند. .
نمونههای تاریخی مثبت این امر میباشند.
به عنوان نمونه،
رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله، روزی پس از برگزاری نماز صبح با اهل صفه، چشمش به جوانی افتاد که دارای وضعیتی خاص بود. او حارثة بن نعمان انصاری بود. مطالبی بین پیامبر صلی الله و او رد و بدل شده که به
[=WebRoya] «حدیث حقیقت » موسوم گشته است. بنده متن حدیث را که مرحوم کلینی در جلد دوم، ص 53 از اصول کافی آورده، به محضرتان تقدیم میکنم:
[=WebRoya]ان رسول الله صلی الله علیه وآله صلی بالناس الصبح، فنظر الی شاب فی المسجد و هو یخفق و یهوی براسه، مصفرا لونه قد نحف جسمه و غارت عیناه فی راسه، فقال له رسول الله صلی الله علیه وآله: کیف اصبحت یا فلان؟ قال: اصبحت یا رسول الله موقنا، فعجب رسول الله صلی الله علیه وآله من قوله وقال: ان لکل یقین حقیقة فما حقیقة یقینک؟ فقال: ان یقینی یا رسول الله هو الذی احزننی واسهر لیلی واظما هواجری فعزفت نفسی عن الدنیا وما فیها حتی کانی انظر الی عرش ربی وقد نصب للحساب وحشر الخلائق لذلک وانا فیهم وکانی انظر الی اهل الجنة، یتنعمون فی الجنة ویتعارفون و علی الارائک متکئون وکانی انظر الی اهل النار وهم فیها معذبون مصطرخون وکانی الآن اسمع زفیر النار یدور فی مسامعی، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله لاصحابه: هذا عبد نور الله قلبه بالایمان، ثم قال له: الزم ما انت علیه، فقال الشاب: ادع الله لی یا رسول الله ان ارزق الشهادة معک، فدعا له رسول الله صلی الله علیه وآله فلم یلبث ان خرج فی بعض غزوات النبی صلی الله علیه وآله فاستشهد بعد تسعة نفر وکان هو العاشر.
[=WebRoya]
ترجمه: روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز صبح را با مردم گزارد. سپس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد که چرت می زد و سرش پایین می افتاد. رنگش زرد بود و قامتش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: حالت چگونه است؟ عرض کرد: من با یقین گشته ام. رسول خداصلی الله علیه وآله از گفته او درشگفت شد و فرمود: همانا هر یقینی را حقیقتی است. حقیقت یقین تو چیست؟ عرض کرد: ای رسول خدا! همین یقین من است که مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرمم بخشیده و از دنیا و آنچه در آن است بی رغبت گشته ام تا آنجا که گویا عرش پروردگارم را می بینم که برای رسیدگی به حساب خلق برپا شده و مردم برای حساب گرد آمده اند گویا اهل بهشت را می نگرم که در نعمت می خرامند و بر کرسی ها تکیه زده، یکدیگر را معرفی می کنند و گویا اهل دوزخ را می بینم که در آنجا معذبند و به فریادرسی می طلبند و گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنین انداز است. رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب فرمود: این جوان بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان روشن ساخته، سپس به خود او فرمود: بر این حال که داری ثابت باش. جوان گفت: ای رسول خدا، از خدا بخواه شهادت در رکابت را روزی ام کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله برای او دعا فرمود. مدتی نگذشت که در جنگی همراه پیغمبر بیرون رفت و بعد از نه نفر شهید گشت و او دهمین شهید آن جنگ بود.
این حدیث از احادیث صحیحی است که به لحاظ سند، جزء احادیث مسند میباشد.
پس با مرور شواهد تاریخی میتوان به این واقعیت پی برد که عدهای قبل از مرگ، و قبل از انتقال به عالم مثال، توانایی اطلاع از صور مثالی را داشته و حتی میتوانند با اتصال به عوالم بالاتر از احوال و احکام آن عوالم مطلع گردند.
ماجرای چشم برزخی که یک دختر محجبه عشایری به دست آورده بود
خاطره خوب دیگر بنده مربوط میشود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری، مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا میرود- به من گفت: اگر میشد به شما نشان میدادم که خیلی از بچههای ما در اینجا نماز شب میخوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤالهای دانشآموزان پاسخ میدادیم تا اینکه دانشآموزی پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضیها نگاه میکنم، چهرهشان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شبها از ترس خوابم نمیبرد.
خیلی برای من عجیب بود که یک دانشآموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤالها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه میبیند! بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه میبینی؟! گفت: بعضیها را همان طور که هستند میبینم، شما را عادی میبینیم! نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم: بله چه حجابی دارد! در آن منطقهای که زنان چادر سر میکنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمیکنند، دیدم چقدر محجبه است.
بعد ادامه داد: میخواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم، شبها واقعاً میترسم و خوابم نمیبرد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمیدانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی میشود؟
ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق میشود، به این عالم ربانی گفتم که میگوید میترسم!
گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش میدهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب میخوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب میخوانم.
آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلیها در آنجا نماز نمیخوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آنها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم میخواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد.
سلام
بنده اصل وجود چشم برزخی رو انکار نمیکنیم اما این جور داستان ها هر چند وقت ی بار ساخته میشه و به نظرم هیچ اعتباری نداره
در وجود داشتن چنین اموری هیچ شک و شبهه ای نیست !
ولی
در این زمانه ما بشنو و باور نکن !!!!!!!
تحت هیچ شرائطی !
پ.ن
ساده بودن به خودی خود بد نیست !
اما
ساده لوح بودن یعنی سوژه شدن است . به دست آدمها زرنگ و زبل و خنده !! !
سلام
چند سال پیش مردی را در تلویزیون نشان دادند که دست به سیمهای برق شهری میگذاشت ولی برق او را نمیگرفت. اما چنین چیزی به وضوح غیر قابل قبول است ولی چه طور گزارش از او تهیه کرده بودند و در اخبار نشان دادند خدا میداند. پس به صرف گزارش یک خبرنگار نمیشود همه چیز را واقعی دانست.
به علاوه چگونه میشود چنین ادعاهایی را ثابت کرد. آیا به صرف این که کسی ادعایی کرد و توصیفی کرد میشود به حرف او اطمینان کرد؟
به یاد دارم شاید بیش از 20 سال پیش در شهری برخی روی کاغذهایی ادعای عجیبی مینوشتند و در سطح شهر مخفیانه پخش میکردند مثلا این که اگر فلان کار را نکنید بلایی آسمانی بر سر شما فرود میآید. مسلماً سادهلوحانی هم پیدا میشدند که این حرفها را (که واقعا ماهرانه نوشته شده بودند) باور کنند. در هر حال، عدهای شاید به اهدافی ادعاهایی خلاف واقع بکنند و الله العالم.
ایشان مأمور شدند مقداری گوشت گاو را کباب کرده در حیات خانه بر روی منقل کباب کند تا با رساندن بوی کباب به شامه همسایهها، چشمشان دچار حجاب گردد. و ایشان با انجام این کار به مطلوب خویش رسید.
ایشان مأمور شدند مقداری گوشت گاو را کباب کرده در حیات خانه بر روی منقل کباب کند تا با رساندن بوی کباب به شامه همسایهها، چشمشان دچار حجاب گردد. و ایشان با انجام این کار به مطلوب خویش رسید.
سلام من هم همین سوالو دارم چون دقیقا همچین شخصی باهمین سن پیش من هست چطور از شیطانی والهی و همین شیزوفرنی تشخیصشون بدیم
شاید شما به این راحتی ها نتوانید در مورد دیگران صحیح را از سقیم و نادرست تشخیص دهید اما به صورت کلی این امور از اموری اند که از آسیب جنس قلابی در امان نیست لذا خیلی جای احتیاط بوده و به این راحتی ها نمیتوان هر حرفی را باور کرد در عین حال که به همین راحتی ها نمی توان رد کرد.
به صورت کلی یک دسته از این مسائل، حق اند و بر طریق حق جاری اند؛
اما اصناف دیگری از این مسائل اند که به قول جناب قیصری (شارح فصوص الحکم که از کتب ابن عربی میباشد) در اثر بیماری مالیخولیا که عارض بر قوه متخلیه گشته، حاصل میگردند. در حقیقت، گاهی اوقات قوه متخیله از قوای وهمیه که مدرک معانی جزئی میباشد متأثر گشته و صوری مناسب با معانی وهمیه در او ایجاد میگردد که گاهی به سبب سوء مزاج دماغی بوده که همان مالیخولیا است و حتی گاهی به سبب توجه شدید نفس به وسیله قوه وهمیه به ایجاد صورتی از صور است که این مورد اخیر را نمیتوان مالیخولیا نام نهاد اما در اثر حب شدید و تمرکز شدید، این حالت حاصل میشود مثل کسی که صورت محبوب غایب را با تخیل خویش در نظر گرفته و آن را مشاهده میکند.
نکتهی قابل ذکر این که الزامی نیست که در این گونه امور شخص دارای مقامات معنوی و روحانی باشد، بلکه همانطور که ذکر شد در اثر تمرکز شدید قوه متخیله نیز ممکن است حاصل شود.
این بحثی که این تاپیک به منظور آن منعقد شد یک مقامی است که همانطور که جناب حبیبه هم اشاره کردند، صاحب آن، از ملکوت اشیاء و اشخاص مطلع میگردد.
مثلا آیت الله بهاء الدینی به فرزندشان در مورد مردمی که بدون اجازه در باغ و زمین مردم در حال تفرج بودند، فرموده بودند، اینها بر روی آتش آند. در حقیقت، باطن برزخیِ عمل این دسته را مشاهده کرده بودند. و الا به صورت ظاهر اینان، بر روی چمن و در کنار گل و درختان بودند.
این مقام، از جنس یک فهم است. همانی که خداوند میفرماید: «من یتق الله یجعل له فرقانا». این مقام از جنس «المؤمن ینظر بنور الله» است.
عد ادامه داد: میخواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم، شبها واقعاً میترسم و خوابم نمیبرد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمیدانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی میشود؟
ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق میشود، به این عالم ربانی گفتم که میگوید میترسم!
گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش میدهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب میخوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب میخوانم.
آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلیها در آنجا نماز نمیخوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آنها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم میخواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد.
سلام
این جریان نشان می دهد که اگر دینداری همراه با پاکی روح باشد چه آثار شگرفی خواهد داشت
عمده تلاش شیطان برای از بین بردن این پاکی است
یا علیم[/]
چشم برزخی واقعا راسته؟
یعنی هر کی این خصوصیت را داشته باشه مردم را به شکل حیوان یا به شکل فرشته اینا میبینه؟
کارشناس بحث: استاد حافظ
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر همه اسکدینی ها
حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری که مرقدشون کنار مرقد علامه طباطبایی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها واقع هست، در اوائل جوانیشان که در نجف بودند، چشم مثالیشان باز شده بود و مانند همین حکایتی که در این تاپیک مطرح شده بود، صورت برزخی و مثالی افراد را تشخیص میدادند؛ در یک زمانی یکی از اساتید فن از هندوستان به نجف آمده بود و جناب کشمیری به محضرشان شرفیاب شد در آنجا از ایشان درخواست کرد که کاری کند که این چشم را از وی بگیرند زیرا با دیدن پی بردن به بواطن افراد؛ خصوصا آشنایان و نزدیکان، متأذی میشده و در رنج و زحمت قرار میگرفته؛ ایشان هم یک نسخهای برای ایشان تجویز میکند و مرحوم کشمیری هم با عمل به آن، از این مسأله راحت میگردند.
از این ماجرا و ماجراهای مشابه میتوان به دو مطلب پی برد:
مطلب اول این که هر حقیقتی در این جهان، به وزان عوالم دیگر، دارای نحوه وجود خاصی میباشند؛ البته از میان عوالم بالایی، تنها عالم مثال (عالم مثال منفصل)، برخوردار از شکل و صورت است و بالاتر از عالم مثال، فاقد صورت و شکل میباشد. از آن جا که ملکات و اعمال، شکل دهنده حقیقت برزخی و مثالی ما انسانها میباشند و از طرفی هر یک از ملکات حسنه و سیئة دارای صورت برزخی ویژه میباشند، پس اینچنین نیست که صورت برزخی ما انسانها، همان شکل و صورت جسمانی ایی باشد که در دنیا دارای آن هستیم بلکه چه بسا، این صورت، در اثر رذائل و ملکات بد اخلاقی و یا فضائل و ملکات خوب اخلاقی، دستخوش تغییر گردد.
مطلب دوم، این که برخی از انسانها در اثر انجام ریاضات و عمل به فرائض و قرار گرفتن در وادی سیر و سلوک، قادر به ارتباط و اتصال با عالم مثال منفصل شده، از احوال و کیفیات صور برزخی با اطلاع میگردند. .
نمونههای تاریخی مثبت این امر میباشند.
به عنوان نمونه،
ترجمه:
روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله نماز صبح را با مردم گزارد. سپس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد که چرت می زد و سرش پایین می افتاد. رنگش زرد بود و قامتش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود: حالت چگونه است؟ عرض کرد: من با یقین گشته ام. رسول خداصلی الله علیه وآله از گفته او درشگفت شد و فرمود: همانا هر یقینی را حقیقتی است. حقیقت یقین تو چیست؟ عرض کرد: ای رسول خدا! همین یقین من است که مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرمم بخشیده و از دنیا و آنچه در آن است بی رغبت گشته ام تا آنجا که گویا عرش پروردگارم را می بینم که برای رسیدگی به حساب خلق برپا شده و مردم برای حساب گرد آمده اند گویا اهل بهشت را می نگرم که در نعمت می خرامند و بر کرسی ها تکیه زده، یکدیگر را معرفی می کنند و گویا اهل دوزخ را می بینم که در آنجا معذبند و به فریادرسی می طلبند و گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنین انداز است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب فرمود: این جوان بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان روشن ساخته، سپس به خود او فرمود: بر این حال که داری ثابت باش. جوان گفت: ای رسول خدا، از خدا بخواه شهادت در رکابت را روزی ام کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله برای او دعا فرمود. مدتی نگذشت که در جنگی همراه پیغمبر بیرون رفت و بعد از نه نفر شهید گشت و او دهمین شهید آن جنگ بود.
این حدیث از احادیث صحیحی است که به لحاظ سند، جزء احادیث مسند میباشد.
پس با مرور شواهد تاریخی میتوان به این واقعیت پی برد که عدهای قبل از مرگ، و قبل از انتقال به عالم مثال، توانایی اطلاع از صور مثالی را داشته و حتی میتوانند با اتصال به عوالم بالاتر از احوال و احکام آن عوالم مطلع گردند.
سلام استاد حافظ گرامی
راه تشخیص چشم برزخی از شیزوفرنی چیست؟ چطور فرد می تونه مطمئن بشه که دچار توهم نشده؟
سلام
بنده اصل وجود چشم برزخی رو انکار نمیکنیم اما این جور داستان ها هر چند وقت ی بار ساخته میشه و به نظرم هیچ اعتباری نداره
سلام
در وجود داشتن چنین اموری هیچ شک و شبهه ای نیست !
ولی
در این زمانه ما
بشنو و باور نکن !!!!!!!
تحت هیچ شرائطی !
پ.ن
ساده بودن به خودی خود بد نیست !
اما
ساده لوح بودن یعنی سوژه شدن است . به دست آدمها زرنگ و زبل و خنده !! !
سلام.
چه کاری رو به آقای کشمیری توصیه کردند؟
سلام
چند سال پیش مردی را در تلویزیون نشان دادند که دست به سیمهای برق شهری میگذاشت ولی برق او را نمیگرفت. اما چنین چیزی به وضوح غیر قابل قبول است ولی چه طور گزارش از او تهیه کرده بودند و در اخبار نشان دادند خدا میداند. پس به صرف گزارش یک خبرنگار نمیشود همه چیز را واقعی دانست.
به علاوه چگونه میشود چنین ادعاهایی را ثابت کرد. آیا به صرف این که کسی ادعایی کرد و توصیفی کرد میشود به حرف او اطمینان کرد؟
به یاد دارم شاید بیش از 20 سال پیش در شهری برخی روی کاغذهایی ادعای عجیبی مینوشتند و در سطح شهر مخفیانه پخش میکردند مثلا این که اگر فلان کار را نکنید بلایی آسمانی بر سر شما فرود میآید. مسلماً سادهلوحانی هم پیدا میشدند که این حرفها را (که واقعا ماهرانه نوشته شده بودند) باور کنند. در هر حال، عدهای شاید به اهدافی ادعاهایی خلاف واقع بکنند و الله العالم.
سلام من هم همین سوالو دارم چون دقیقا همچین شخصی باهمین سن پیش من هست چطور از شیطانی والهی و همین شیزوفرنی تشخیصشون بدیم
باسمه الحق
عرض سلام و ادب
خواهرم شیزوفرنی علائم عمومی دیگری غیر از توهم دارد.
مثل اختلال در تفکر صحیح و توانایی ارتباط با دیگران،عدم مدیریت احساس
کاهش حافظه و عدم تمرکز ......
در حالیکه چشم برزخی ناشی از پرهیزگاری و تقوا بخصوص رعایت حلال و حرام در لقمه است
اگر کسی حتی مبتلا به لقمه ی شبهه ناک هم باشد چنین مقامی نصیبش نمی شود
همینطور چشم برزخی محصول معرفت است و یکی از آثارش هم اطلاع از ملکوت اشیاء و اشخاص است.
بنابراین بیماری مذکور تناسبی با کرامت مورد بحث ندارد.
ایشان مأمور شدند مقداری گوشت گاو را کباب کرده در حیات خانه بر روی منقل کباب کند تا با رساندن بوی کباب به شامه همسایهها، چشمشان دچار حجاب گردد. و ایشان با انجام این کار به مطلوب خویش رسید.
باسمه الغفار
یا حسرتی علی ما فرطتُ فی جنب الله!!!
شاید شما به این راحتی ها نتوانید در مورد دیگران صحیح را از سقیم و نادرست تشخیص دهید اما به صورت کلی این امور از اموری اند که از آسیب جنس قلابی در امان نیست لذا خیلی جای احتیاط بوده و به این راحتی ها نمیتوان هر حرفی را باور کرد در عین حال که به همین راحتی ها نمی توان رد کرد.
به صورت کلی یک دسته از این مسائل، حق اند و بر طریق حق جاری اند؛
اما اصناف دیگری از این مسائل اند که به قول جناب قیصری (شارح فصوص الحکم که از کتب ابن عربی میباشد) در اثر بیماری مالیخولیا که عارض بر قوه متخلیه گشته، حاصل میگردند. در حقیقت، گاهی اوقات قوه متخیله از قوای وهمیه که مدرک معانی جزئی میباشد متأثر گشته و صوری مناسب با معانی وهمیه در او ایجاد میگردد که گاهی به سبب سوء مزاج دماغی بوده که همان مالیخولیا است و حتی گاهی به سبب توجه شدید نفس به وسیله قوه وهمیه به ایجاد صورتی از صور است که این مورد اخیر را نمیتوان مالیخولیا نام نهاد اما در اثر حب شدید و تمرکز شدید، این حالت حاصل میشود مثل کسی که صورت محبوب غایب را با تخیل خویش در نظر گرفته و آن را مشاهده میکند.
نکتهی قابل ذکر این که الزامی نیست که در این گونه امور شخص دارای مقامات معنوی و روحانی باشد، بلکه همانطور که ذکر شد در اثر تمرکز شدید قوه متخیله نیز ممکن است حاصل شود.
این بحثی که این تاپیک به منظور آن منعقد شد یک مقامی است که همانطور که جناب حبیبه هم اشاره کردند، صاحب آن، از ملکوت اشیاء و اشخاص مطلع میگردد.
مثلا آیت الله بهاء الدینی به فرزندشان در مورد مردمی که بدون اجازه در باغ و زمین مردم در حال تفرج بودند، فرموده بودند، اینها بر روی آتش آند. در حقیقت، باطن برزخیِ عمل این دسته را مشاهده کرده بودند. و الا به صورت ظاهر اینان، بر روی چمن و در کنار گل و درختان بودند.
این مقام، از جنس یک فهم است. همانی که خداوند میفرماید: «من یتق الله یجعل له فرقانا».
این مقام از جنس «المؤمن ینظر بنور الله» است.
[="Tahoma"][="Navy"] Reza551;891477 نوشت:
سلام
این جریان نشان می دهد که اگر دینداری همراه با پاکی روح باشد چه آثار شگرفی خواهد داشت
عمده تلاش شیطان برای از بین بردن این پاکی است
یا علیم[/]
سلام
از آنجا که چشم باطنی یک موهبت الهی است و هر موهبتی هم در پس آن یک امتحان الهی وجود دارد آیا ممکن است چشم برزخی نیز وسیله امتحان برای شخص دارنده باشد؟
بله اگر این قدرت ها باعث تکبر بشه
البته فکر نکنم کسی که تکبر داشته باشه چشم برزین هم داشته باشه چون لدنی است
بلکه بتونه برون فکنی هاله بینی خوندم ذهن دیگران طی الارض و رو داشته باشه
این قدرتها باعث تکبر می شه
البته همه این امور است خواست و ماهی ازمایش