جمع بندی چرا پیامبر بر خاک کربلا سجده نکرد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا پیامبر بر خاک کربلا سجده نکرد؟
سلام به همه ی دوستان عزیز من سوالاتی برام پیش اومده راستش نمی دونستم باید دقیقأ کجا مطرح کنم وحالا از شما عزیزان می خوام که اگر می تونید با دلیل وذکر منبع پاسخ سوالات منو بدین با توجه به اینکه در روایات شیعه چنین آمده که جبریل یک مشت از خاک کربلاء را نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آورد و به ایشان اطلاع داد که امام حسین (ع) بر روی این خاک شهید خواهد شد، پس چرا بر اساس باور شیعیان بر اینکه خاک کربلاء نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم وجود داشته و قداست آن را نیز می دانسته بر آن سجده نکرده است ؟ واگر خلاف این است و پیامبر بر خاک کربلا سجده کرده لطفأ با ذکر یک منبع صحیح شیعه بیان کنید
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدرا
جمع بندی: پرسش: با توجه به اینکه در روایات شیعه چنین آمده که جبریل یک مشت از خاک کربلاء را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آورد و به ایشان اطلاع داد که امام حسین (علیه السلام) بر روی این خاک شهید خواهد شد، چرا با این حال گزارش نشده که آنحضرت یا امام علی (علیه السلام) بر خاک کربلا سجده کرده باشند؟ پاسخ: آثار خاص معنوی مترتب بر تربت کربلا به واسطه ی وجود پیکر پاک سید الشهدا (علیه السلام) در آن مکان مقدس است؛ زیرا در روایات تصریح به خاک قبر و حائر آن حضرت شده است. لذا می توان گفت که چنین فضیلتی قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام) برای آن تربت پاک محقق نبوده است؛ چنانکه استشفاء به تربت آن حضرت نیز از آثار پس از دفن آن حضرت در آن زمین است. بر این اساس عدم سیره معصومین (علیهم السلام) قبل از شهادت سیدالشهداء (علیه السلام) در سجده ی بر آن تربت و یا عدم استشفاء نسبت به آن، بخاطر عدم حصول آن شرافت خاص برای آن تربت بوده است. توضیح: روایاتی که با موضوع اطلاع یافتن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از شهادت امام حسین (علیه السلام) و برگرفتن مقداری ازتربت محلی که در آینده محل دفن آن حضرت است و بیان برخی از آثار تکوینی آن تربت در منابع اهل سنت نیز به اسانید معتبر روایت شده  و چنین امری اختصاص به روایات شیعه ندارد. به عنوان نمونه «احمد بن حنبل» به طریق خود از «عبدالله بن نجی» از پدرش روایت می کند که: «به هنگام رفتن به صفّین در ركاب علی (علیه السلام) بودم، هنگامی که به نقطه‏ ای که به محازات «نینوا» بود رسید آن حضرت با صدای بلند صدا زد: «ای أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش»، و این جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسیدم: این سخن از كجا است؟ فرمود: روزی بر پیامبر خدا وارد شدم، دیدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: ای رسول خدا! آیا كسی شما را ناراحت كرده است كه گریه می‌‏ كنید؟ فرمود: لحظاتی پیش جبرئیل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسین در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آیا میل داری مقداری از تربتش را ببوئی و ببینی؟ گفتم: بلی. دستش را دراز كرد، و مشتی از خاك سرزمینی كه حسین در آن به شهادت می‌‏ رسد را به من داد، در این هنگام نتوانستم تحمّل كنم و جلوی اشكم را بگیرم». (1) آنچه در این میان قابل توجه است تفاوت این تربت قبل و بعد از دفن سید الشهدا (علیه السلام) در آن مکان مقدس است؛ زیرا بر اساس برخی از اخبار زمین کربلا همواره زمینی مقدس بوده(2) که شرافت و قداست آن  با شهادت و دفن امام حسین (علیه السلام) در آن مکان شرافتی خاص یافته که بواسطه ی آن آثار خاص معنوی ای بر آن مترتب شده است؛ چنانکه در روایتی که از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نقل شده آمده است که خدای متعال دربرابر کشته شدن امام حسین (علیه السلام) در تربت آن حضرت شفا قرار داده و دعای در کنار قبر آن حضرت را مستجاب ساخته است.(3) و یا در روایت دیگری آمده است که اگر آن چه كه زمين كربلا دربر گرفته نبود، خداوند زمین مکه را خلق نمی نمود.(4) و یا در روایت دیگری آمده است که زمین کربلا از زمانی که بدن مبارک سید الشهدا (علیه السلام) را در بر کشید باغی از باغهای بهشت گردید (5) و... که این اخبار بیانگر آن است که آثار خاص  معنوی تربت کربلا به برکت بدن پاک سید الشهدا (علیه السلام) در آن زمین مقدس مترتب است. با توجه به مطالب فوق می گوئیم: فضیلت سجده ی بر تربت سید الشهدا (علیه السلام) و آثار مربوط به آن امری است که پس از شهادت آن حضرت بر آن زمین مقدس جاری شده است؛ زیرا روشن است که اشیاء از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت کسب برکت نموده و بیت آن حضرت از بیوتی است که خدای متعال بدان رفعت بخشیده (6) و همچنین زمین مکه که زمینی مقدس و مبارک است؛ (7) و همچنین زمین مدینه؛ (8) اما در عین حال سجده بر تربت این دو شهر فضیلتی خاص نداشته و این در حالی است که سیره ی امامان پس از سید الشهدا (علیهم السلام) اهتمام بر سجده بر تربت آن حضرت و توصیه ی بر آن و بیان فضایل معنوی خاص مترتب بر آن بوده است. (9) علاوه بر آن در روایات اهل بیت (علیهم السلام) تصریح بر تربت قبر آن حضرت شده است؛ هر چند که زمین اطراف آن قبر مطهر نیز با تنزل شرافتی باز از فضیلتی خاص نسبت به سایر زمینها برخوردار است.(10) پی نوشت ها:
  1.  (ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، 50جلد، مؤسسة الرسالة - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1416 ه.ق: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ، حَدَّثَنَا شُرَحْبِيلُ بْنُ مُدْرِكٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ‏ نُجَيٍّ، عَنْ أَبِيهِ: أَنَّهُ سَارَ مَعَ عَلِيٍّ، وَكَانَ صَاحِبَ مِطْهَرَتِهِ، فَلَمَّا حَاذَى نِينَوَى وَهُوَ مُنْطَلِقٌ إِلَى صِفِّينَ، فَنَادَى عَلِيٌّ: اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، بِشَطِّ الْفُرَاتِ قُلْتُ: وَمَاذَا قَالَ؟، دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ وَعَيْنَاهُ تَفِيضَانِ، قُلْتُ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، أَغْضَبَكَ أَحَدٌ، مَا شَأْنُ عَيْنَيْكَ تَفِيضَانِ؟ قَالَ:" بَلْ قَامَ مِنْ عِنْدِي جِبْرِيلُ قَبْلُ، فَحَدَّثَنِي أَنَّ الْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بِشَطِّ الْفُرَاتِ" قَالَ: فَقَالَ:" هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ أُشِمَّكَ مِنْ تُرْبَتِهِ؟" قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ. فَمَدَّ يَدَهُ، فَقَبَضَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَأَعْطَانِيهَا، فَلَمْ أَمْلِكْ عَيْنَيَّ أَنْ فَاضَتَا»). همچنین : ر.ک: متقی الهندی، کنزالعمال، ج12، ص122، ح34300: «أخبرني جبريل أن حسينا يقتل بشاطئ الفرات»؛ همان، ح34299: «أخبرني جبريل أن ابني الحسين يقتل بعدي بأرض الطف وجاءني بهذه التربة وأخبرني أن فيها مضجعه»؛ همان، ح34298: «أتاني جبريل فأخبرني أن أمتي ستقتل ابني هذا - يعني الحسين وأتاني بتربة من تربته حمراء».
  2. قمّى، ابن قولويه، ابو القاسم، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، در يك جلد، دار المرتضوية، نجف اشرف - عراق، اول، 1398 ه‍ ق، ص270.: «حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى كَرْبَلَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْكَعْبَةَ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ وَ قَدَّسَهَا وَ بَارَكَ عَلَيْهَا فَمَا زَالَتْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ الْخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبَارَكَةً وَ لَا تَزَالُ كَذَلِكَ وَ يَجْعَلُهَا أَفْضَلَ أَرْضٍ فِي الْجَنَّةِ‌».
  3. طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الأمالي (للشيخ الطوسي)، در يك جلد، دار الثقافة، قم - ايران، اول، 1414 ه‍ ق، ص317.: « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) يَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَيْنَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ»، «محمّدبن‌مسلم می گوید: شنیدم که امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) می فرمودند همانا خداوندِ متعال به حسین (علیه السّلام) در برابر کشته شدنش پاداش داد که امامت در فرزندانش و شفا در خاکش و اجابت دعا در نزد قبرش باشد و اینکه روزهایی که زائرینش [برای زیارت] می‌آیند و می روند از عمرشان محسوب نمی گردد».
  4. قمّى، ابن قولويه، ابو القاسم، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، در يك جلد، دار المرتضوية، نجف اشرف - عراق، اول، 1398 ه‍ ق، ص267.: « عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَرْضَ الْكَعْبَةِ قَالَتْ مَنْ مِثْلِي وَ قَدْ بَنَى اللَّهُ بَيْتَهُ [بُنِيَ بَيْتُ اللَّهِ] عَلَى ظَهْرِي وَ يَأْتِينِي النَّاسُ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَ جُعِلْتُ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهَا أَنْ كُفِّي وَ قِرِّي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا فَضْلُ مَا فُضِّلْتِ بِهِ فِيمَا أَعْطَيْتُ بِهِ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْإِبْرَةِ غُرِسَتْ [غُمِسَتْ] فِي الْبَحْرِ فَحَمَلَتْ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ وَ لَوْ لَا تُرْبَةُ كَرْبَلَاءَ مَا فَضَّلْتُكِ وَ لَوْ لَا مَا تَضَمَّنَتْهُ أَرْضُ كَرْبَلَاءَ لَمَا خَلَقْتُكِ وَ لَا خَلَقْتُ الْبَيْتَ الَّذِي افْتَخَرْتِ بِهِ...». و...
  5. قمّى، ابن قولويه، ابو القاسم، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، در يك جلد، دار المرتضوية، نجف اشرف - عراق، اول، 1398 ه‍ ق، ص271.: «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام) مُنْذُ يَوْمَ دُفِنَ فِيهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَالَ مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ‌»؛‌
  6. النور/36.: « فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال». «در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند».
  7. آل عمران/96.: «اِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِين»،‌ « در حقيقت، نخستين خانه‏اى كه براى [عبادت‏] مردم، نهاده شده، همان است كه در مكه است و مبارك، و براى جهانيان [مايه‏] هدايت است».
  8. وفاء الوفا بأخباردار المصطفی، ج۱، ص 60، سمهودی، الفصل السادس فی الاستشفاء بترابها و بتمرها و ماجاء فیه.: «عن سعد: لما رجع النبی (صلی الله علیه و آله) من تبوک، تلقاه رجال من المخلفین، فأثاروا غبارا، فخمر أو غطی بعض من کان معه أنفه، فأزال رسول الله (صلی الله علیه و آله) اللثام عن وجهه و قال: أما علمتم أن عجوه المدینه شفاء من السم و غبارها شفاءمن الجذام». هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جنگ تبوک برمی‌گشت، عده‌ای از مسلمانان مدینه به استقبال آن حضرت شتافتند. استقبال این عده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باعث بلند شدن گرد و خاک و غبارآلود شدن هوا گردید. برخی از کسانی که به همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از جنگ برمی‌گشتند، به خاطر گرد و خاک، بینی خود را با پارچه پوشاندند اما پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پوششی را که روی صورت مبارکشان بود، برداشت و فرمود: خرمای مدینه شفای از سم بوده و غبار مدینه بیماری جذام را از بین می‌برد».
  9. عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، 30 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1409 ه‍ ق،‌ج5، ص366.: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) السُّجُودُ عَلَى طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام)- يُنَوِّرُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّبْعَةِ- وَ مَنْ كَانَتْ مَعَهُ سُبْحَةٌ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) كُتِبَ مُسَبِّحاً وَ إِنْ لَمْ يُسَبِّحْ بِهَا.
همان، ح6808.: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمِصْبَاحِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) خَرِيطَةُ دِيبَاجٍ صَفْرَاءُ- فِيهَا تُرْبَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَكَانَ إِذَا حَضَرَتْهُ الصَّلَاةُ- صَبَّهُ عَلَى سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ». و...
  1. قمّى، ابن قولويه، ابو القاسم، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، در يك جلد، دار المرتضوية، نجف اشرف - عراق، اول، 1398 ه‍ ق، ص280.: «يُسْتَشْفى‏ بِما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْقَبْرِ عَلى‏ رَأسِ أَرْبَعَةِ أَمْيالٍ»؛ همان، ص281.: «يُؤْخَذُ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) مِنْ عِنْدِ الْقَبْرِ عَلَى سَبْعِينَ بَاعاً فِي سَبْعِينَ بَاعاً‌». و..
 
موضوع قفل شده است