جمع بندی چرا نام امام علی (ع) در قرآن نيامده است؟

تب‌های اولیه

196 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Olive"]

ohfreedom;279755 نوشت:
دوست گرامی شما درست گفته، شما بارها من را متهم کردید که اطلاعات کافی از بزرگان اهل سنت ندارم، اما ظاهرا اطلاعات شما بسیار کم است!!! بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن هستند: روایت در کتاب الکافی به این شکل آمده است:« عَلِی بْنُ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى مُحَمَّدٍ ص سَبْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ آیة» (الكافی، ج‏2، ص: 634، دار الکتب اسلامیه _تهران،ط4) یعنی: «امام صادق می گوید: "همانا قرانی که جبرئیل برای محمد صلی الله علیه وسلم آورده است 17000 آیه بوده است"»در مورد سند روایت باید گفت که مجلسی آن را «موثق» می داند. (مرآة العقول، ج‏12، ص: 525، مجلسی ؛ دار الکتب اسلامیه_تهران،ط2) این روایت که صراحتاً بر تحریف قرآن دلالت دارد و از نظر علم رجالی شیعه موثق و بدون اشکال است، روحانیون تقیه کار شیعه را به تب و تاب انداخته تا اینکه چاره ای بیاندیشند؛ پس در اقدامی، کتاب "الکافی" را از نو در موسسه «دار الحدیث قم» چاپ کردند، منتهی این بار، روایت مذکور را تحریف نموده و به جای 17000 آیه، 7000 آیه نوشتند! الکافی، دار الحدیث قم : «عَلِی بْنُ الْحَكَمِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ‏:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلى‏ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله‏ سَبْعَةَ آلَافِ‏ آیةٍ». (الكافی، ج‏4، ص: 675، دار الحدیث _قم،ط1) روحانیون شیعه برای این تحریف آشکار و واضح دلیل آوردند و گفتند: «این حدیث، در برخى نسخ‏ الكافى‏ و در بعضى منابع دیگر، با عبارت «سبعة آلاف آیة» آمده است‏.» (مجموعه مقالات فارسى، ج‏5، ص: 197،نفى برداشت تحریف از صحیحه هشام در «الكافى»، محمّد احسانى‏فر لنگرودى‏ ؛ دار الحدیث _قم،ط1) مجلسی که خود نسخه های متعدد "الکافی" را در اختیار داشته و در مرآة العقول هر گاه اختلافی در نُسخ بوده آن را متذکر شده در ذیل همین روایت می نویسد: «الحدیث الثامن و العشرون‏: موثق. و فی بعض النسخ عن هشام بن سالم موضع هارون بن مسلم، فالخبر صحیح و لا یخفى أن هذا الخبر و كثیر من الأخبار الصحیحة صریحة فی نقص القرآن و تغییره، و عندی أن الأخبار فی هذا الباب متواترة معنى، و طرح جمیعها یوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظنی أن الأخبار فی هذا الباب لا یقصر عن أخبار الإمامة فكیف یثبتونها بالخبر.» (مرآة العقول، ج‏12، ص: 525، مجلسی ؛ دار الکتب اسلامیه_تهران،ط2) یعنی:«حدیث بیست و هشتم: موثق است . و در بعضی از نسخه های الکافی به جای هشام بن سالم هارون بن مسلم آمده است،پس این خبر صحیح است و پوشیده نیست که این خبر و کثیری از این اخبار صحیحه صراحت دارند بر نقص و تغییر قرآن! و نزد من اخبار تحریف قرآن متواتراند به اعتبار معنی(تواتر معنوی) و ساقط كردن تمام این احادیث فن حدیث را غیر قابل اعتماد می كند بلكه ظن من آن است كه روایات تحریف از روایات امامت كمتر نیستند، (پس اگر روایات تحریف را قبول نكنند) مساله امامت را چگونه از روایات ثابت خواهند كرد؟» دقت کنید که وی به اختلاف نُسخ اشاره دارد منتهی می گوید در بعضی نسخ به جای هشام بن سالم هارون بن مسلم آمده است و هیچ حرفی از سخن جدید شیعیان نیست.
در مورد روایت اول خودتون پاسخ خودتونو دادین!
بنده هم باز دوباره بیان میکنم!
اولا وجود یک حدیث در یک کتاب شیعی دیلی بر قبول داشتن این حدیث توسط اون فرد نیست!چون ما اصلی داریم طبق حدیث صحیح منقول از امام صادق!که فرمود اگر حدیثی از ما شنیدید که با ایات قران در تناقض بود ان را به سینه دیوار بزنید!
این حدیث با انچه که قبلا بیان شد از این فیلتر رد نمیشه!!!بعد هم کتب دیگر نویسنده کافی نشان دهنده ی همین مطلب است که ایشون قران رو مبرا از تحریف میدونسته!!به هر حال این ها دیگه به هاشیه کشوندن بحث است/!در مود موارد اصلی مطرح شده بحث کنید!
ohfreedom;279755 نوشت:
همچنین روایت دیگری در کتاب "الکافی" موجود است که باز هم شبیه روایت مذکور است ؛ آن روایت چنین است: «ْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع .... ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع وَ مَا یدْرِیهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ مُصْحَفٌ فِیهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِیهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ‏ حَرْفٌ وَاحِدٌ » (الكافی، ج‏1، ص: 239،دار الکتب اسلامیه _تهران) یعنی:«ابو بصیر گفت: بر ابو عبدالله، امام صادق وارد شدم ... امام صادق فرمود: به راستى نزد ما است مصحف فاطمه (ع) و چه میفهمند كه مصحف فاطمه چیست؟ ابو بصیر گوید: گفتم: مصحف فاطمه (ع) چیست؟ گفت: سه برابر این قرآنى كه میان شما است در آن است و به خدا یك كلمه از این قرآن شما هم در آن نیست‏..» مجلسی سند این روایت را صحیح می داند و می نویسد:«باب فیه ذكر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة علیها السلام‏ الحدیث الأول‏: صحیح.» (مرآة العقول، ج‏3، ص: 54) سخن از کتابی است که سه برابر قرآن است یعنی حدود 18000 آیه!! چندان فاصله ای با 17000 آیه ندارد و این روایت خود می تواند قرینه ای برای تائید روایت قبلی باشد و به ما ثابت کند که اصولاً نزد شیعه قرآن اصلی سه برابر قرآن کنونی متصور بوده است! به هر حال توجیه شیعیان و علتی که برای تحریف روایت "الکافی" ذکر می کنند به هیچ وجه موجه نبوده و صد البته هنوز هم که هنوز است از ننگ محرف دانستن قرآن تبرئه نشده اند و تنها زمانی از این ننگ خلاص می شوند که قائلین به تحریف قرآن را کافر و نا مسلمان معرفی کنند.
جناب این حدیث اشاره به حدیث لوح داره!ربطی به قران نداره!همه چیز رو با هم قاطی نکنید!!

در قیاص بیان شده فقط خواستند حجم اون رو بیان کنند همین!!![/]

در ضمن جناب ohfreedom

بنده هنوز منتظر بسیاری از پاسخ هام هستم!!!این لینکها:

کسی که حتی یک گناه انجام داده نمیتونه امام باشه!چه رسد به مشرک بودن!
http://www.askdin.com/post279707-8.html


اثبات امامت اهل بیت در قران با استفاده از خود قران!!!!
http://www.askdin.com/post279706.html#post279706


و

hoorshid;279714 نوشت:

دوست عزیز چیزی رو که به اون اطمینان ندارید بیان نکنید و اعتبار شیعه رو زیر سوال نبرید!
این به هیچ وجه مورد تعیید عالمان بزرگ شیعی نیست!!!

به قول ایةالله جوادی املی قران به دلیل وحود ایه ی تحدی نمیتونه کوچکترین دستکاری داشته باشه!
چون اگر حتی یک سوره به اندازه ی سوره ی کوثر از اون کم شده باشه به معنی ان است که تحدی قران ا بین میره!چون عده ای میتونن بگویند که شاید میتوانستد سوره ای مانند ان سوره که حذف شده بیارند!!!

توروخدا حرف بدون تحقیق نزنید!
میدانید به خاطر همین ادعا ها که توسط عوام مطرح شد شیعه چه خساراتی رداخته؟!؟

سلام
اگر روایت را خراب اوردم شرمنده
چون روایت داریماز عمر و ابن عباس روایت کرده اند که قران را 7 جور نازل کرده اند این اختلاف 7 جز در کلمات بوده است که در مسجد کسی به نام هشام بن حکیم بن هضام قران را به گونه ای دیگر خواند و عمر ان را کشاند و اورا پیش پیامبر اورد و گفت که قضیه از این قرارا است و پیامبر فرمود خواندن ایشان درست است
ببخشید 7 جور نازل شده است که 6 جور ان را عثمان از بین برد تازه خود اهل سنت می گویید که که 6 جور ان را از بین برده است قران در دین شما ناقص است از 7 جور 6 جور ان را از بین بردید
حالا ان 6 جوز را بیاوید تا ما ثابت کنیم
هم چنین اگر به ما گیر بدهند اهل سنت در جواب عض می کنیم که این ها همه اش از منابع شما هستند
بروید کتاب هایتان را درست کنید

منظور بنده این است که تلفظ ان 7 گونه بوده است هاااا
نه که شما فکر کنید که قران 7 تا بوده است

چرا بحث رو دارید کش می دید بر فرض که نیامده خوب اشکالی دارد .....
حتما باید بیاید
مگرتعداد رکعات نماز امده است
اگر بگویی امده است دروغ می گویی
اگر بگویی که نیامده است خوب نیامده است مثل نام امام علی

sayedali;279776 نوشت:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

در مرورد لعنت این دو نفر

شخصا به مقاله اضافه کردم

مطمئن باشید موضع من همین است

این اقایان که دشمنان رسول اکرم(ص) هستند

شما اگر از اهل سنت هستید،موضع علمای خودتون رو برید ببینید در برابر ابن تیمیه چه بوده

اهل سنت با ابن تیمیه رابطه ای ندارند

وهابیت است که از لعنت این هتاک و ...ناراحت می شوند

من نه به خلفا توهین کردم و نه به شخص شما

معاویه کسی است که 4 نفر در آن واحد اعلام پدری او را کردند

ابن تیمیه پایه گذار وهابیت است
منشا وهابیت

دشمن حضرت محمد (ص) و امیر المومنین(ع) و اهل بیت(ع) هستند و از دودمان نحس بنی امیه اند

لذا من خواهشمندم شما اگر از اهل سنت هستید داخل در موضع بزرگان خود شوید،پشت این افراد قرار نگیرید

معاویه به هر حال کسی بود که فرزند خلیفه اول شما

محمد بن ابی بکر(ره) را کشت و داخل شکم الاغ مرده ای کرد

محمد هم فرزند ابوبکر

وفرزند خوانده امام علی(ع) هست

لطفا در مورد ابن تیمیه بیشتر تحقیق نمائید

دوستان من دارم سنادی رو که شما استناد کردید از طریق اصل کتاب بررسی می کنم و حتما جواب خواهم داد

sayedali;279776 نوشت:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

در مرورد لعنت این دو نفر


شخصا به مقاله اضافه کردم

مطمئن باشید موضع من همین است

این اقایان که دشمنان رسول اکرم(ص) هستند

شما اگر از اهل سنت هستید،موضع علمای خودتون رو برید ببینید در برابر ابن تیمیه چه بوده


اهل سنت با ابن تیمیه رابطه ای ندارند


وهابیت است که از لعنت این هتاک و ...ناراحت می شوند


من نه به خلفا توهین کردم و نه به شخص شما

معاویه کسی است که 4 نفر در آن واحد اعلام پدری او را کردند

ابن تیمیه پایه گذار وهابیت است
منشا وهابیت

دشمن حضرت محمد (ص) و امیر المومنین(ع) و اهل بیت(ع) هستند و از دودمان نحس بنی امیه اند

لذا من خواهشمندم شما اگر از اهل سنت هستید داخل در موضع بزرگان خود شوید،پشت این افراد قرار نگیرید

معاویه به هر حال کسی بود که فرزند خلیفه اول شما

محمد بن ابی بکر(ره) را کشت و داخل شکم الاغ مرده ای کرد

محمد هم فرزند ابوبکر

وفرزند خوانده امام علی(ع) هست

دوست عزیز، ابن تیمیه کجا و وهابیت کجا!!! کی گفته؟ اصلا مگر وهابیت چیست؟ چه می گوید؟ شما از وهابیت بر طبق شنیده های خود غولی عظیم ساخته اید در حالی هیچ کتبی از آن را نخوانده اید!!!
دوست عزیز آن کس که می به او ابن وهاب می گوئیم و برایش احترام خاصی قائلیم 270 سال (به روایتی) قبل از آن مذهب کذایی وهابیت آمده است...
ابن وهاب و ابن تیمیه کجا و وهابیت کجا...
لطفا در مورد احوال اینان دقت کنید...
در ثانی اهل سنت به قدری شجاعت دارد که عناد معاویه را محکوم و حقش را ستایش کند...
بر خلاف شما ما جز پیامبر کسی را معصوم نمی دانیم...

sayedali;279778 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

ادامه

امام علی عليه السلام، سيره شيخين را غير مشروع مي دانست.

اگر امام علي عليه السلام خلافت آنان را مشروع مى‌دانست، چرا در روز شوراى شش نفره هنگامى كه سه بار به حضرت پشنهاد دادند كه بر طبق سنت ابوبكر و عمر رفتار كند تا با او بيعت كنند، حضرت با قاطعيت تمام رد نموده و اعلام کرد معيار و ملاك حكومت من فقط كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص) است و با وجود اين دو، نيازى به ضميمه كردن سيره ديگرى نيست.

يعقوبي، تاريخ نويس معروف اهل سنت اين قضيه را اين‌گونه نقل مى‌كند:

وخلا بعلي بن أبي طالب، فقال: لنا الله عليك، إن وليت هذا الامر، أن تسير فينا بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال: أسير فيكم بكتاب الله وسنة نبيه ما استطعت. فخلا بعثمان فقال له: لنا الله عليك، إن وليت هذا الامر، أن تسير فينا بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال: لكم أن أسير فيكم بكتاب الله وسنة نبيه وسيرة أبي بكر وعمر، ثم خلا بعلي فقال له مثل مقالته الأولى، فأجابه مثل الجواب الأول، ثم خلا بعثمان فقال له مثل المقالة الأولى، فأجابه مثل ما كان أجابه، ثم خلا بعلي فقال له مثل المقالة الأولى، فقال: إن كتاب الله وسنة نبيه لا يحتاج معهما إلى إجيرى أحد. أنت مجتهد أن تزوي هذا الامر عني. فخلا بعثمان فأعاد عليه القول، فأجابه بذلك الجواب، وصفق على يده.

عبد الرحمن بن عوف نزد علي بن ابوطالب عليه السلام آمد و گفت: ما با تو بيعت مى‌كنيم به شرطى كه به كتاب خدا، سنت پيامبر و روش ابوبكر و عمر رفتار كني. امام فرمود: من فقط بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر(ص)؛ تا اندازه‌اى كه توان دارم رفتار خواهم كرد.
عبد الرحمن بن عوف نزد عثمان رفت و گفت: ما با تو بيعت مى‌كنيم به شرطى كه به كتاب خدا، سنت پيامبر(ص) و روش ابوبكر و عمر رفتار كني. عثمان در پاسخ گفت: بر طبق كتاب خدا، سنت رسول(ص) و روش ابوبكر و عمر با شما رفتار خواهم كرد.
عبد الرحمن دو باره نزد امام رفت و همان پاسخ اول را شنيد، دو باره نزد عثمان رفت و بازهم همان سخنى را گفت كه بار اول گفته بود. براى بار سوم نزد امام علي عليه السلام رفت و همان پيشنهاد را داد، امام عليه السلام فرمود:
چون كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) در ميان ما هست، هيچ نيازى به عادت و روش ديگرى نداريم،‌ تو تلاش مى‌‌كنى كه خلافت را از من دور كني.
براى بار سوم نزد عثمان رفت و همان پيشنهاد اول را داد و عثمان هم همان پاسخ اول را داد. عبد الرحمن دست عثمان را فشرد و اورا به خلافت بر گزيد.

اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 162، ناشر: دار صادر – بيروت.

احمد بن حنبل نيز در مسندش قضيه را از زبان عبد الرحمن بن عوف اين گونه روايت مى‌كند:

عن أبي وائل قال قلت لعبد الرحمن بن عوف كيف بايعتم عثمان وتركتم عليا رضي الله عنه قال ما ذنبي قد بدأت بعلي فقلت أبايعك على كتاب الله وسنة رسوله وسيرة أبي بكر وعمر رضي الله عنهما قال فقال فيما استطعت قال ثم عرضتها على عثمان رضي الله عنه فقبلها.

أبو وائل مى‌گويد: به عبد الرحمن بن عوف گفتم: چطور شد كه با عثمان بيعت و حضرت علي(ع) را رها كرديد؟ گفت: من گناهى ندارم، من به علي (عليه السلام) گفتم كه با تو بيعت مى‌كنم به شرطى كه به كتاب خدا، سنت رسول و روش ابوبكر و عمر رفتار كني، علي (عليه السلام) فرمود: برآن چه در توانم باشد، بيعت مى‌كنم. به عثمان پشنهاد دادم،‌ او قبول كرد.

الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 1، ص 75 ، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 5، ص 185، ناشر: دار الريان للتراث /‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة،ج 4، ص 32، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م
معناى سخن امام عليه السلام اين است كه كتاب خدا و سنت رسول نقصى ندارند تا نياز باشد كه عادت و سيره كس ديگرى را به آن ضميمه كنيم؛ يعنى من سيره و روش آن‌ها را مشروع نمى‌دانم و محال است چيزى را كه جزء اسلام نبوده و در اسلام مشروعيت ندارد، وارد اسلام كنم.
عبد الرحمن بن عوف نيز كاملاً بر اين مطلب واقف بود كه امام علي عليه السلام چنين شرطى را نمى‌پذيرد و هرگز زير بار آن نخواهد رفت؛ از اين رو، اين پشنهاد را داد تا عملاً خلافت را از امام دور كرده باشد و آن را به كسى واگذارد كه پيش از آن جامه خلافت را براى او دوخته بودند.
اگر اميرمؤمنان عليه السلام خلافت و سيره و روش آن دو را مشروع مى‌دانست، به طور قطع در آن موقعيت حساس پشنهاد عبد الرحمن بن عوف را رد نمى‌كرد تا مجبور نباشد بيش از دوازده سال ديگر خانه نشين باشد.
و باز حتى در زمان حكومت ظاهرى خودش، هنگامى كه ربيعة بن ابوشداد خثعمى گفت: درصورتى بيعت خواهم كرد كه بر طبق سنت ابوبكر و عمر رفتار كني، حضرت نپذيرفت و فرمود:
ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يكونا على شئ من الحق فبايعه....
واى بر تو! اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) عمل كرده باشند، چه ارزشى مى‌تواند داشته باشد؟.

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛
الشيباني، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 3، ص 215، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

من بارها به ضعیف بودن منابع تاکید کردم.
دوست گرامی، کتاب تاریخ طبری ج 3 از صفحه از صفحه 791 شروع می شود!!! اصولا ص 116 در ج 3 وجود ندارد، حتی اگر فرض بگیریم که در نوع چاپ شمارش صفحات فرق داشته و 116 صفحه از جلد سوم جلو بیائیم به مبحث تبعید مسلمانان به دره می رسیم!!!
اصولا ج 3 تاریخ طبری از ذکر نسب رسول الله شروع می شود و حکایت اسلام را تا سال 8 ه ق بیان می کند!!! نه در مورد زمان خلفای راشدین!!!

و

sayedali;279779 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)


آيا امام علي عليه السلام معتقد به خلافت شورايى بود؟

واما اين سخن امام علي عليه السلام:
وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا.

گرچه برخى به اين فراز از سخن حضرت براى مشروعيت بخشيدن به خلافت نشات گرفته از شوراى مهاجران وانصار استدلال نموده‏اند؛ ولى كاملا اشتباه و نادرست است؛ زيرا طرف سخن امام علي (عليه السلام) معاويه است كه مى‏خواهد با عدم شركت خود و ديگر طلقاء، بيعت حضرت را زير سؤال ببرد حضرت در اين نامه مى‏فرمايد:
وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ.
اگر بر فرض، انتخاب خليفه بر اساس شورا هم باشد، شورا حق مسلم مهاجرين و انصار است و تو نه از انصارى و نه از مهاجرين؛ بلكه در سال فتح مكه ودر زير سايه شمشير آن هم به ظاهر اسلام آوردى.

امام علي عليه السلام در قضيه جنگ صفين در رابطه با ياران معاويه صراحتا مى‏فرمايد:

فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَكِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا الْكُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَيْهِ أَظْهَرُوهُ.
قسم به خدايى كه دانه را شكافت، و پديده‏ها را آفريد، آن‌ها اسلام را نپذيرفتند؛ بلكه به ظاهر تسليم شدند، و كفر خود را پنهان داشتند، آنگاه كه ياورانى يافتند آن را آشكار ساختند.
نهج البلاغه، خطبه 16.
عمار ياسر، يار باوفاى امير المؤمنین(ع) نيز با تبعيت از امام(ع) مى‏گويد:
واللّه ما أسلموا، ولكن استسلموا وأَسَرُّوا الْكُفْرَ فَلَمَّا رأوا عليه أَعْوَاناً عَلَيْهِ أَظْهَرُوهُ.
به خدا سوگند اين‏ها إسلام نياوردند؛ بلكه به ظاهر تسليم شدند و آنگاه كه نيرو يافتند، كفر خود را اظهار نمودند.

الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص 113، ناشر: دار الريان للتراث /‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

و از طرفى با فتح مكه هجرت پايان پذيرفت و هجرت و مهاجر، به معناى مورد نظر ما وجود نداشت؛ بخارى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه فرمود:

لاَ هِجْرَةَ بَعْدَ فَتْحِ مَكَّةَ.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1120، ح2913، كتاب الجهاد والسير، ب 194، باب لاَ هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.

و از قول عائشه نيز نقل كرده است كه گفت:

انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ مُنْذُ فَتَحَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ صلى الله عليه وسلم مَكَّةَ.

از روزى كه خداوند مكه را براى‏ پيامبرش فتح نمود، ديگر هجرت قطع شد و پايان گرفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1120، ح2914، كتاب الجهاد والسير، ب 194، باب لاَ هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
خلافت ابوبكر فلته و امر ناگهانى بود:

در داستان به خلافت رسيدن ابوبكر كه شورايى در كار نبود؛ بلكه بنا به تصريح شخص ابوبكر:

وقد كانت بيعتي فلتة وذلك أني خشيتُ الفتنة

بيعت من يك امر ناگهانى و اتفاقى بيش نبود؛ ولى خداوند ما را از شر او حفظ نمود و به خاطر جلوگيرى از فتنه به قبول خلافت تن دادم.

البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 1، ص 255؛
الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاي942هـ)، سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، ج 12، ص 315، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

و نيز اعتراف عمر:
فَوَاللَّهِ ما كانت بَيْعَةُ أبي بَكْرٍ الا فَلْتَةً.
به خدا سوگند كه بيعت با ابوبكر ناگهانى بود.

و در ادامه مى‌گويد:
إنما كانت بَيْعَةُ أبي بَكْرٍ فَلْتَةً....
بيعت با ابوبکر، امرى ناگهانى بود.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2505، ح6442، كتاب المحاربين، بَاب رَجْمِ الْحُبْلَى في الزِّنَا إذا أَحْصَنَتْ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

خلافت از نگاه امام علي عليه السلام:‏

حضرت امير (عليه السلام) معتقد به خلافت انتصابى است و خلافت انتخابى را مخالف كتاب و سنت مى‏داند، اين نکته در جاى جاىِ نهج البلاغه به چشم مى‏خورد.
در خطبه دوم نهج البلاغه، خلافت را ويژه آل محمد (عليهم السلام) دانسته و وصيت پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله را گواه بر ادعاى خويش بيان مى‏كند:

ولهم خصائصُ حقِّ الولاية، وفيهم الوصيّةُ والوِراثةُ.

ولايت حق مسلم آل محمد(ص) است، و اين ها وصى و وارث رسول اكرم صلى الله عليه وآله هستند.
نهج البلاغة، خطبه دوم.

و در نامه خود به مردم مصر مى‏نويسد:

فو اللّه ماكان يُلْقَى في رُوعِي ولا يَخْطُرُ بِبالي أنّ العَرَب تُزْعِجُ هذا الأمْرَ من بعده صلى اللّه عليه وآله عن أهل بيته، ولا أنّهم مُنَحُّوهُ عَنّي من بعده.

به خدا سوگند باور نمى كردم، و به ذهنم خطور نمى‏كرد كه ملت عرب اين چنين به سفارش هاى رسول اكرم پشت پا زده، و خلافت را از خاندان رسالت دور سازد.

نهج البلاغة، نامه شماره 62، نامه به مالك اشتر.

و در خطبه 74 مى‏فرمايد:

لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي وَ وَ اللَّهِ لاسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلا عَلَيَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ.

همانا مى‌دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم، سوگند به خدا! به آنچه انجام داده ايد گردن مى‏نهم، تا هنگامى كه اوضاع مسلمين روبراه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به ديگرى ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زيورى كه در پى آن حركت مى‌كنيد، پرهيز مى‌كنم.

دوست عزیز منابع شما در این قسمت تا جایی که من خواندم صحیح است اما استدلال شما اشتباه است.
مگر می شود حضرت علی که از دید شما معصوم از گناه است در نامه های خود تناقض بیان داشته باشد؟
پس همه آنها یک منظور دارد.
از کجای نامه حضرت علی این برداشت شده که خطاب برای خاموش کردن معاویه این حرف را زده در حالی که در آن به الله قسم می خورد!! رضایت الله را می آورد!!! یعنی رضایت الله فقط برای این بوده که معاویه خاموش گردد؟ رضایت الله این نبوده که آن کس که مردم می خواهند خلیفه باشد؟ (دموکراسی)
دقت فرمائید.

sayedali;279780 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

امام على عليه السلام خلافت ابو بكر را حكومتي استبدادى مى‏دانست:

حضرت امير عليه السلام خلافت خلفا را مبتنى بر اساس دموكراسى نمى‏داند؛ بلكه صراحت دارد كه حكومت را به استبداد قبضه كردند؛ ولذا خطاب به ابوبكر فرمود:
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم نَصِيبًا.

تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت مى‌ديديم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

امام على عليه السلام عمر را شايسته خلافت نمى‏دانست:
[/][/]

باز هم ضعف منبع!!!
استناد کردید به منابع غلط!!!
دوست عزیز من تصویر ح 3998 از صحیح بخاری رو میزارم خودت قضاوت کن!
این حدیث در مورد حضرت فاطمه است که از ابوبکر میراث پیامبر را طلب می کند و ابوبکر می گوید پیامبران میراث ندارند و صدقه دارند!!!

font=arial black][=14][=blue]تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت
کجای این حدیث است؟

hoorshid;279793 نوشت:
[="olive"]در مورد روایت اول خودتون پاسخ خودتونو دادین!
بنده هم باز دوباره بیان میکنم!
اولا وجود یک حدیث در یک کتاب شیعی دیلی بر قبول داشتن این حدیث توسط اون فرد نیست!چون ما اصلی داریم طبق حدیث صحیح منقول از امام صادق!که فرمود اگر حدیثی از ما شنیدید که با ایات قران در تناقض بود ان را به سینه دیوار بزنید!
این حدیث با انچه که قبلا بیان شد از این فیلتر رد نمیشه!!!بعد هم کتب دیگر نویسنده کافی نشان دهنده ی همین مطلب است که ایشون قران رو مبرا از تحریف میدونسته!!به هر حال این ها دیگه به هاشیه کشوندن بحث است/!در مود موارد اصلی مطرح شده بحث کنید!جناب این حدیث اشاره به حدیث لوح داره!ربطی به قران نداره!همه چیز رو با هم قاطی نکنید!!

در قیاص بیان شده فقط خواستند حجم اون رو بیان کنند همین!!!

[/]

جالب شد
حالا که به اینجا می رسد اصول کافی و روایت شیخ مجلسی برای شما باطل است!!!
اگر با سند بگویم که آیت الله خمینی نیز این عقیده را داشته و در کتاب خود آورده چه می گوئید؟

ohfreedom;279928 نوشت:
باز هم ضعف منبع!!!
استناد کردید به منابع غلط!!!
دوست عزیز من تصویر ح 3998 از صحیح بخاری رو میزارم خودت قضاوت کن!
این حدیث در مورد حضرت فاطمه است که از ابوبکر میراث پیامبر را طلب می کند و ابوبکر می گوید پیامبران میراث ندارند و صدقه دارند!!!

Font=arial black][=14][=blue]تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت
کجای این حدیث است؟

سلام
دوست عزیز او را ببخشید این در صحیح مسلم کتاب جهاد و السیر بابا قول نبی صلی الله علیه و ال و سلم أن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم أرسلت إلى أبي بكر الصديق تسأله ميراثها من رسول الله صلى الله عليه وسلم

أن فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم أرسلت إلى أبي بكر الصديق تسأله ميراثها من رسول الله صلى الله عليه وسلم مما أفاء الله عليه بالمدينة وفدك وما بقي من خمس خيبر فقال أبو بكر إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد صلى الله عليه وسلم في هذا المال وإني والله لا أغير شيئا من صدقة رسول الله صلى الله عليه وسلم عن حالها التي كانت عليها في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ولأعملن فيها بما عمل به رسول الله صلى الله عليه وسلم فأبى أبو بكر أن يدفع إلى فاطمة شيئا فوجدت فاطمة على أبي بكر في ذلك قال فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت وعاشت بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم ستة أشهر فلما توفيت دفنها زوجها علي بن أبي طالب ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها علي وكان لعلي من الناس وجهة حياة فاطمة فلما توفيت استنكر علي وجوه الناس فالتمس مصالحة أبي بكر ومبايعته ولم يكن بايع تلك الأشهر فأرسل إلى أبي بكر أن ائتنا ولا يأتنا معك أحد كراهية محضر عمر بن الخطاب فقال عمر لأبي بكر والله لا تدخل عليهم وحدك فقال أبو بكر وما عساهم أن يفعلوا بي إني والله لآتينهم فدخل عليهم أبو بكر فتشهد علي بن أبي طالب ثم قال إنا قد عرفنا يا أبا بكر فضيلتك وما أعطاك الله ولم ننفس عليك خيرا ساقه الله إليك ولكنك استبددت علينا بالأمر وكنا نحن نرى لنا حقا لقرابتنا من رسول الله صلى الله عليه وسلم فلم يزل يكلم أبا بكر حتى فاضت عينا أبي بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذي نفسي بيده لقرابة رسول الله صلى الله عليه وسلم أحب إلي أن أصل من قرابتي وأما الذي شجر بيني وبينكم من هذه الأموال فإني لم آل فيها عن الحق ولم أترك أمرا رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يصنعه فيها إلا صنعته فقال علي لأبي بكر موعدك العشية للبيعة فلما صلى أبو بكر صلاة الظهر رقي على المنبر فتشهد وذكر شأن علي وتخلفه عن البيعة وعذره بالذي اعتذر إليه ثم استغفر وتشهد علي بن أبي طالب فعظم حق أبي بكر وأنه لم يحمله على الذي صنع نفاسة على أبي بكر ولا إنكارا للذي فضله الله به ولكنا كنا نرى لنا في الأمر نصيبا فاستبد علينا به فوجدنا في أنفسنا فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت فكان المسلمون إلى علي قريبا حين راجع الأمر المعروف

این هم متن عربی اش

دوست عزیز این منبع را هم بررسی می کنیم، من با خط قرمز مشخص کرده ام.
در اینجا حضرت علی در باب میراث پیامبر می فرماید:
ای ابوبکر ما بر فضیلت تو آگاه هستیم و می دانیم که از جانب الله بر تو چه هست اما در مورد حق ما از رسول خدا اینچنین نکردی!
کی حضرت علی گفته خلافت را ازما سلب کردی و با ستم بر ما خلافت کردی؟
حضرت علی پس از مدح ابوبکر می گوید که در مورد باغ فدک حکم خلاف دادی!!!
وقتی می گوید حق ما از رسول را ندادی منظورش ارثیه حضرت محمد است زیرا کل این خطبه در این باره است

خوب دوست عزیز در هر قضیه ای باشد
امام ان را در این قضیه اورده است ربطی ندارد گفته که خلافتت استبدادی بود

اگر در هر قضیه ای بیاورد اشکالی دارد

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

ohfreedom;279928 نوشت:
باز هم ضعف منبع!!!
استناد کردید به منابع غلط!!!
دوست عزیز من تصویر ح 3998 از صحیح بخاری رو میزارم خودت قضاوت کن!
این حدیث در مورد حضرت فاطمه است که از ابوبکر میراث پیامبر را طلب می کند و ابوبکر می گوید پیامبران میراث ندارند و صدقه دارند!!!

Font=arial black][=blue]تو به زور بر ما مسلط شدي، و ما بخاطر نزديك بودن به رسول اكرم (ص) خود را سزاوار تر به خلافت
کجای این حدیث است؟

[=14]اولاً:

اعترافي را كه من از اين سني گرفته ام ، اعتراف خوبي است كه دارد صحيح بخاري را زير سؤال مي برد.

یعنی شما الان خلاف اجماع اهل سنت حرف زدید و صحیح بخاری را زیر سوال بردید

اگر اين اعتراف را كرده باشید ديگر مذهب سني باطل است و هيچ چيزي ديگري ندارند.

ولي علماي اهل سنت همه گفته اند كه صحيح بخاري، كتاب معتبر پس از قرآن كريم است.

و در برخي روايات آمده است كه این آقایان مدعی اند صحيح بخاري كتاب رسول خدا(ص) است.

چگونه صحيح بخاري معتبر نباشد، در حالي كه بخاري براي نوشتن آن خيلي زحمت كشيده و براي هر حديثي كه مي نوشته استخاره مي كرده و غسل مي كرده و نماز مي خواند بعد روايت را مي نوشته است.

ثانيا: كلك سني ها همين است كه وقتي روايت به نفع آنها باشد با هر قيمتي كه شده است آن را صحيح مي داند ولي اگر بر ضررش باشد، ولو اين كه در صحيح ترين كتابش آمده باشد آن را صحيح نمي داند.

اما خوشبختانه اولا اين روايت در بخاري آمده و ثانيا: مراد از «الامر» كه در اين روايت است امرخلافت است نه امر فدك.

شارحان صحيح بخاري نوشته اند:

كه مراد از امر امر خلافت است.

بدر الدين عيني مي نويسد:

قوله : ( بالأمر ) أي : بأمر الخلافة

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت، ج 17 ص 259

ابن حجر نيز مي گويد:

والمراد بالأمر الخلافة

فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب، ج 7 ص 494

علاوه بر اين، در ابتداي روايت درست است كه بحق از مطالبه فدك آمده است ولي اين بحث تمام شده است و و بحث از بيعت امير مؤمنان علیه السلام صحبت شده كه حضرت پس از شش ماه بيعت كرد و عمر و ابوبكر به خدمت امام علي عليه السلام آمد و انگاه بحث بيعت مطرح شد و حضرت اين سخن را فرموده اند.

بنابراين، این آقای سني دارد مغلطه مي كند.

ammarshia;279977 نوشت:
خوب دوست عزیز در هر قضیه ای باشد
امام ان را در این قضیه اورده است ربطی ندارد گفته که خلافتت استبدادی بود

شما در این سند که آوردم مشخص کنید که نوشته باشد: خلافت استبدادی است!!!
عزیز من حضرت علی پس از مدح ابوبکر تنها گفته حکم تو (در مورد باغ فدک) نا منصفانه است!
همین...
اگر جز این است در متن سند مشخص کنید که کجا گفته

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

ohfreedom;279919 نوشت:
من بارها به ضعیف بودن منابع تاکید کردم.
دوست گرامی، کتاب تاریخ طبری ج 3 از صفحه از صفحه 791 شروع می شود!!! اصولا ص 116 در ج 3 وجود ندارد، حتی اگر فرض بگیریم که در نوع چاپ شمارش صفحات فرق داشته و 116 صفحه از جلد سوم جلو بیائیم به مبحث تبعید مسلمانان به دره می رسیم!!!
اصولا ج 3 تاریخ طبری از ذکر نسب رسول الله شروع می شود و حکایت اسلام را تا سال 8 ه ق بیان می کند!!! نه در مورد زمان خلفای راشدین!!!

و

اين هم باز از آن دروغها و كلكهایي است كه شما گفته اید.

كتابها تاكنون چندين بار چاپ شده است و هرچاپي قطعا از نگاه صفحه و فونت خط و برخي چيزهاي ديگر متفاوت از قبل است. شما چاپي را نشان داده اید كه چاپ مورد آدرس ما نيست....

اما مهم اين است كه اين مطلب در تاريخ طبري آمده است ،حال که امده است چه جوابی دارید.

علاوه بر كتاب طبري، در الكامل نيز آمده است:

قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا علي شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة

الكامل في التاريخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي، ج 3 ص215

بهانه آوردن آسان است اما پذيرفتن واقعيت خيلي تلخ.

دوستان شاید اين دفعه بگوید كه طبري، و صاحب الكامل شيعه نيست.

sayedali;279989 نوشت:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

اين هم باز از آن دروغها و كلكهایي است كه شما گفته اید.

كتابها تاكنون چندين بار چاپ شده است و هرچاپي قطعا از نگاه صفحه و فونت خط و برخي چيزهاي ديگر متفاوت از قبل است. شما چاپي را نشان داده اید كه چاپ مورد آدرس ما نيست....

اما مهم اين است كه اين مطلب در تاريخ طبري آمده است ،حال که امده است چه جوابی دارید.

علاوه بر كتاب طبري، در الكامل نيز آمده است:

قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا علي شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة

الكامل في التاريخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي، ج 3 ص215

بهانه آوردن آسان است اما پذيرفتن واقعيت خيلي تلخ.

دوستان شاید اين دفعه بگوید كه طبري، و صاحب الكامل شيعه نيست.

دوست عزیز ما بهانه جو نیستیم. بارها گفته ام سند ارائه دهید، سند اول را گفتید، دید که جلد سوم تاریخ طبری اصلا در مورد خلفای راشدین حرفی نزده است...
اگر شکی دارید ایمیل بدهید تا جلد سوم را برایتان ایمیل کنم.

اما در مورد الکامل فی التاریخ ج 3 ص 215
من این صفحه را برای شما نمایش میدهم؛ می بینید که این روایت در این صفحه وجود ندارد، در ثانی علاوه بر این من کلید واژه جمله شما را "عملا بغير كتاب الله" در قسمت سمت راست جستجو کردم که جواب داده: موردی یافت نشد!!!
من این رو با علامت قرمز مشخص کردم
شما اگر سندی صحیح تر دارید کپی کنید

ohfreedom;280002 نوشت:
دوست عزیز ما بهانه جو نیستیم. بارها گفته ام سند ارائه دهید، سند اول را گفتید، دید که جلد سوم تاریخ طبری اصلا در مورد خلفای راشدین حرفی نزده است...
اگر شکی دارید ایمیل بدهید تا جلد سوم را برایتان ایمیل کنم.

اما در مورد الکامل فی التاریخ ج 3 ص 215
من این صفحه را برای شما نمایش میدهم؛ می بینید که این روایت در این صفحه وجود ندارد، در ثانی علاوه بر این من کلید واژه جمله شما را "عملا بغير كتاب الله" در قسمت سمت راست جستجو کردم که جواب داده: موردی یافت نشد!!!
من این رو با علامت قرمز مشخص کردم
شما اگر سندی صحیح تر دارید کپی کنید

دوست عزیز شما اگر کتابش رو دارید اسکن کنید و به ما بگویید شاید سید علی از کتاب چاپی بیرون می اورد

sayedali;279981 نوشت:
اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=14]اولاً:

اعترافي را كه من از اين سني گرفته ام ، اعتراف خوبي است كه دارد صحيح بخاري را زير سؤال مي برد.

یعنی شما الان خلاف اجماع اهل سنت حرف زدید و صحیح بخاری را زیر سوال بردید

اگر اين اعتراف را كرده باشید ديگر مذهب سني باطل است و هيچ چيزي ديگري ندارند.

ولي علماي اهل سنت همه گفته اند كه صحيح بخاري، كتاب معتبر پس از قرآن كريم است.

و در برخي روايات آمده است كه این آقایان مدعی اند صحيح بخاري كتاب رسول خدا(ص) است.

چگونه صحيح بخاري معتبر نباشد، در حالي كه بخاري براي نوشتن آن خيلي زحمت كشيده و براي هر حديثي كه مي نوشته استخاره مي كرده و غسل مي كرده و نماز مي خواند بعد روايت را مي نوشته است.

ثانيا: كلك سني ها همين است كه وقتي روايت به نفع آنها باشد با هر قيمتي كه شده است آن را صحيح مي داند ولي اگر بر ضررش باشد، ولو اين كه در صحيح ترين كتابش آمده باشد آن را صحيح نمي داند.

اما خوشبختانه اولا اين روايت در بخاري آمده و ثانيا: مراد از «الامر» كه در اين روايت است امرخلافت است نه امر فدك.

شارحان صحيح بخاري نوشته اند:

كه مراد از امر امر خلافت است.

بدر الدين عيني مي نويسد:

قوله : ( بالأمر ) أي : بأمر الخلافة

عمدة القاري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت، ج 17 ص 259

ابن حجر نيز مي گويد:

والمراد بالأمر الخلافة

فتح الباري شرح صحيح البخاري ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب، ج 7 ص 494

علاوه بر اين، در ابتداي روايت درست است كه بحق از مطالبه فدك آمده است ولي اين بحث تمام شده است و و بحث از بيعت امير مؤمنان علیه السلام صحبت شده كه حضرت پس از شش ماه بيعت كرد و عمر و ابوبكر به خدمت امام علي عليه السلام آمد و انگاه بحث بيعت مطرح شد و حضرت اين سخن را فرموده اند.

بنابراين، این آقای سني دارد مغلطه مي كند.

دوست عزیزم کمی عادلانه بگو
برادر ما گفت ح 3998 در بخاری فلان چیز را می گوید، من حدیث مذکور را آوردم و گفتم کجای آن چنین چیزی نوشته است؟
بحث را از اول بخوانید متوجه می شوید....
بعدا هم اینکه من بخاری را انکار نکردم، حرف دوست شما را انکار کردم که اتفاقا یکی دیگر از برادران هم پیام داد و گفت که این دوست اشتباه کرده است!!!
سبحان الله

ammarshia;280011 نوشت:
http://www.tarikheslam.com/downloadbook/file/62-d-alkamel-j3.html
این رو دانلود کن

دوست عزیز من دانلود کردم و به متنی که شما گفتید برخورد کردم اما نکته ای عجیب من رو به فکر فرو برد...
شما رو نمی دونم...

خودتون ببینید؟
ویرایش شده توسط کتابخانه آنلاین تاریخ اسلام!
در حالی که در نسخه اصلی که من صفحه آن را بدون ویرایش گذاشتم چنین چیزی نیست.
دیگر خودتان قضاوت کنید که کدام منبع معتبر تر است.
یادتان باشد که من 3 سند شما را به اسکن متن کتاب رد کردم
آیا از بین شما کسی نیست که اقرار کند اسناد ارائه شده ضعیف است؟

[=Arial Black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=Arial Black]یا فاتح خیبر

ohfreedom;280002 نوشت:
دوست عزیز ما بهانه جو نیستیم. بارها گفته ام سند ارائه دهید، سند اول را گفتید، دید که جلد سوم تاریخ طبری اصلا در مورد خلفای راشدین حرفی نزده است...

ohfreedom;280002 نوشت:

اگر شکی دارید ایمیل بدهید تا جلد سوم را برایتان ایمیل کنم.

اما در مورد الکامل فی التاریخ ج 3 ص 215
من این صفحه را برای شما نمایش میدهم؛ می بینید که این روایت در این صفحه وجود ندارد، در ثانی علاوه بر این من کلید واژه جمله شما را "عملا بغير كتاب الله" در قسمت سمت راست جستجو کردم که جواب داده: موردی یافت نشد!!!
من این رو با علامت قرمز مشخص کردم
شما اگر سندی صحیح تر دارید کپی کنید

[=Arial Black]

[=Arial Black]اون کسی که دارد مخفی کاری می کند شمایید....یا می دانید و برای مغلطه این کار را می کنید

[=Arial Black]یا هم اگر نمی دانستید من گفتم تا عالم شوید

[=Arial Black]چاپ رو ارائه دادیم

[=Arial Black]حالا کتاب شما به چاپ ارائه شده نمی خورد مشکل از سند نیست،پس متن هست....شما پیدا نکردید

[=Arial Black]ببین آقای عزیز:

[=Arial Black]من نیز عبارت مربوطه را در نسخه دوم نرم افزار مکتبه اهل بیت(علیهم السلام) سرچ کرده ام

[=Arial Black]با توجه به نرم افزار ارائه شده

[=Arial Black]این عبارت:

[=Arial Black]اینم از سرچ:

[=Arial Black]اینم نتیجه:

[=Arial Black]اینم از متن دقیق که از سومین خط به بعد نتیجه فوق من بزرگترش کردم:

[=Arial Black]اینم از خصوصیات کتاب

[=Arial Black]باز نگی نیست
[=Arial Black]

[=Arial Black]البته این بر اساس نرم افزار ارائه شده است

[=Arial Black]به هر حال مهم این است که این روایت در کتاب موجود است

[=Arial Black]پس هست

[=Arial Black]بروید خودتان را مجهز تر کنید

[=Arial Black]عزیز من این دوره از تاریخ دوره ایی نیست که مردم گول حرف های شما اهل سنت را بخورند
[=Arial Black]واقعن مزحک است که مدعی عدم وجود روایتی شدید!!!!!حالا به چاپ شما نمی خورد...یعنی نیست؟؟؟؟؟

[=Arial Black]بعد به اون فایل خودتون اکتفا کردید و فکر کردید می تونید با ارائه تصاویر مردم را منحرف کنید!!!
[=Arial Black]
[=Arial Black]روایت هست
[=Arial Black]
[=Arial Black]پیدا نکردن از جانب شما دلیل بر عدم وجود ان نیست

ohfreedom;280002 نوشت:
دوست عزیز ما بهانه جو نیستیم. بارها گفته ام سند ارائه دهید، سند اول را گفتید، دید که جلد سوم تاریخ طبری اصلا در مورد خلفای راشدین حرفی نزده است...
اگر شکی دارید ایمیل بدهید تا جلد سوم را برایتان ایمیل کنم.

اما در مورد الکامل فی التاریخ ج 3 ص 215
من این صفحه را برای شما نمایش میدهم؛ می بینید که این روایت در این صفحه وجود ندارد، در ثانی علاوه بر این من کلید واژه جمله شما را "عملا بغير كتاب الله" در قسمت سمت راست جستجو کردم که جواب داده: موردی یافت نشد!!!
من این رو با علامت قرمز مشخص کردم
شما اگر سندی صحیح تر دارید کپی کنید

با سلام و عرض ادب

دوست گرامی
کتابهای مختلف مخصوصا کتب مرجع بارها تجدید چاپ شده اند و یک چاپ در دسترس همه نیست که شما منکر وجود چنین مطلبی در چاپ سوم طبری شوید. وچنین وضعیتی در صحیح بخاری آشکارتر است، که شمارۀ احادیث و تعداد آنها و مجلدات و صفحات بسیار آشفته و مختلف است و آنچه معیار اصلی است معرفی حدیث در باب مربوطه است.

اما در مورد استناد به کتاب تاریخ طبری، چاپی که دوستان بدان استناد جستند، چاپ :(موسسة اعلمی للمطبوعات، بیروت ؛ و همچنین:دارالکتب العلمیة، بیروت) می باشد، که جلد سوم آن اینگونه آغاز می گردد:

«بسم الله الرحمن الرحيم ثم دخلت سنة أربعة عشرة». که وقایه تاریخی از سنه 14 هجری، شروع می شود که مربوط به دوران خلیفه دوم است.

وانتهای جلد سوم ص:571، آمده:( تم بعون الله - الجزء الثالث من تاريخ الأمم والملوك ) ( ويليه - إن شاء الله - الجزء الرابع وأوله " سنة 37 " ).
که پایان مجلد سوم انتهای حوادث سال 36 هجری می باشد.

البته اگر خیلی خوشبینانه به آدرسهای اینترنتی شما توجه کنیم (که بهتر بود مشخصات چاپ آنرا ذکر می نمودید)،نتیجه این می شود که نسخه ای که شما بدان استناد جستید، به معروفی این دو نسخه ونسخ مشابه دیگر نخواهد رسید.
به هر حال مهم آن است که مطلب مستندا در چاپ خاصی که دارای اعتبار است آمده باشد.

اما در رابطه با کتاب(الکامل) مطلب مورد نظر در جلد سوم، ص338، چاپ دارصاد ، بیروت آمده است.[1]

دو نکته هم در باب جستجوی اینترنتی و یا نرم افزاری خدمت شما بگویم:
1. سعی نمائید با اصل کتب از نزدیک آشنا شوید زیرا استفاده از نرم افزار در صورت عدم آشنایی با کتاب مربوطه ثمره ای علمی در پی نخواهد داشت.

2. در باب جستجو بسیار اتفاق می افتد که کلمه ای جستجو می شود ولی نتیجه ای حاصل نمی شود، که در این مواقع باید از کلمات دیگری استفاده نمود، که به هرحال در این موارد مشکل از نرم افزار است نه از متن موجود در کتاب.

-------------------------------------------

[=Calibri][1].« قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يكونا علي شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة»

[=Arial Black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=Arial Black]این هم تصویر صفحه نخستین این نرم افزار ارزشمند

[=Arial Black]دوستان شیعه این تصویر این نرم افزار البته نسخه دوم هست

[=Arial Black]نرم افزار مکتبه اهل البیت علیهم السلام

[=Arial Black]نسخه دوم

[=Arial Black]حاوی بیش از 7000جلد کتاب
[=Arial Black]
[=Arial Black]یک ویژگی ممتاز در این نرم افزار این است که :
[=Arial Black]
[=Arial Black]تصاویر کتب اصلی شیعه و سنی در این نسخه آمده است

sayedali;280029 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

یا فاتح خیبر

اون کسی که دارد مخفی کاری می کند شمایید....یا می دانید و برای مغلطه این کار را می کنید

یا هم اگر نمی دانستید من گفتم تا عالم شوید

چاپ رو ارائه دادیم

حالا کتاب شما به چاپ ارائه شده نمی خورد مشکل از سند نیست،پس متن هست....شما پیدا نکردید

ببین آقای عزیز:

من نیز عبارت مربوطه را در نسخه دوم نرم افزار مکتبه اهل بیت(علیهم السلام) سرچ کرده ام

با توجه به نرم افزار ارائه شده

این عبارت:

اینم از سرچ:

اینم نتیجه:

اینم از متن دقیق که از سومین خط به بعد نتیجه فوق من بزرگترش کردم:

اینم از خصوصیات کتاب

باز نگی نیست

البته این بر اساس نرم افزار ارائه شده است

به هر حال مهم این است که این روایت در کتاب موجود است

پس هست

بروید خودتان را مجهز تر کنید

عزیز من این دوره از تاریخ دوره ایی نیست که مردم گول حرف های شما اهل سنت را بخورند
واقعن مزحک است که مدعی عدم وجود روایتی شدید!!!!!حالا به چاپ شما نمی خورد...یعنی نیست؟؟؟؟؟

بعد به اون فایل خودتون اکتفا کردید و فکر کردید می تونید با ارائه تصاویر مردم را منحرف کنید!!!

روایت هست

پیدا نکردن از جانب شما دلیل بر عدم وجود ان نیست

استناد شما به کتبی است که خودتان ویرایش داده اید.
در ثانی، خودتان هم می دانید که نسخ هرچه قدیمی تر باشد اعتبارش بیشتر است، نسخه جدید تر احتمال تحریف بیشتری دارد.

بهتر است زیادی تند نروید.
از شمائی که دوست عزیز من محمد1 رو بن کردید و دسترسی او را به سایت ممنوع کردید انتظار ندارم سند صحیح ارائه دهید
حالا بیا بگو فرافکنی می کنه!!!

[=Arial Black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=Arial Black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

[=Arial Black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=Arial Black]السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

[=Arial Black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

[=Arial Black]السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

[=Arial Black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=Arial Black]یا ساقی نینوا

ohfreedom;280033 نوشت:
استناد شما به کتبی است که خودتان ویرایش داده اید.

ohfreedom;280033 نوشت:

در ثانی، خودتان هم می دانید که نسخ هرچه قدیمی تر باشد اعتبارش بیشتر است، نسخه جدید تر احتمال تحریف بیشتری دارد.

بهتر است زیادی تند نروید.
از شمائی که دوست عزیز من محمد1 رو بن کردید و دسترسی او را به سایت ممنوع کردید انتظار ندارم سند صحیح ارائه دهید
حالا بیا بگو فرافکنی می کنه!!!

[=Arial Black]عجب ادعایی و عجب منطقی!!!!!شما علم دارید که ما کتب رو تغییر دادیم....یا دارید تهمت می زنید.....؟؟؟؟؟؟

[=Arial Black]من تند روی نکردم...شما بدون علم صحبت کردید!!!!!

[=Arial Black]از بابت اون اقایی که می گید اطلاعی ندارم...سایت قوانین دارد....طبق قانون رفتار کنید تا برخوردی با شما نشود!!!!!

[=Arial Black]اون حرف شما رو با رنگ قرمز پررنگ کردم

[=Arial Black]اینم جواب شما

[=Arial Black]این الکامل ابن اثیر

[=Arial Black]دارالکتب العلمیه بیروت(طبق همان چه که گفتیم و شما ایراد کردید)

[=Arial Black]اینم تصویر جلد سوم

[=Arial Black]طبق همان چه که گفتیم

[=Arial Black]اینم صفحه 215 طبق همان چه که گفتیم

[=Arial Black]و شما پیدا نکردید..این همون صفحه 215 هست که پیدا نکردید!!!!!!!!!!!!!!

[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم[=Arial Black]
[=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
[=Arial Black]
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
[=Arial Black]
[=Arial Black][=Arial Black][=Arial Black]اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
[=Arial Black]

sayedali;280054 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

یا ساقی نینوا



عجب ادعایی و عجب منطقی!!!!!تو علم داری که ما خودمون کتب رو تغییر دادیم

من تند روی نکردم...شما بدون علم صحبت کردید

از بابت اون اقایی که می گید اطلاعی ندارم...سایت قوانین دارد....

اما شما که انتظار ندارید و اون حرفی رو زدید که من قرمز کردم (نقل از شما)

اینم جواب شما

این الکامل ابن اثیر

دارالکتب العلمیه بیروت

اینم تصویر جلد سوم

طبق همان چه که گفتیم

اینم صفحه 215 طبق همان چه که گفتیم

و شما پیدا نکردید

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

حالا ما هی میگیم به نسخ جدید صفوی استناد میشه میگید نه...
از اهل صوفیه بعید نیست که نسخ را به سود خود ویرایش نکنند...
در این باب حدیث صحیح به قدری هست که کلام های اینچنینی عاجز است
بابا آدرستون رو بدید اصل نسخه قدیمی کتاب مربوط به سال 1352 رو براتون پست کنم.
فقط بعدش برگردونید

بنده چه گفتم در ان کتاب دانبودی بنده مشاهده کردم

سلام
دوست عزیز شماره می خوای در این سایت اگر می روی مناظره کن
اگه می خواهی البته
09640.ir
makarem.ir
البته اگر عالم هستید بگویید تا ان قضیه رو حل کنم
در شبکه ولایت زنگ بزن مناظره کن
یا با اقای اللهیاری اگه می خوای مناظره کن
در این جا
با شما نمی تونیم
حرف بزنیم چون همه اش سند های ما رو می گی ضعیفه
که شما چاپ ها رو نگاه نمی کنی
اگر تمام کتاب ها رو نگاه کردی و بعد ان سند رو ندیدی بعد بگو
شیعه دروغ می گوید

ammarshia;280106 نوشت:
سلام
دوست عزیز شماره می خوای در این سایت اگر می روی مناظره کن
اگه می خواهی البته
09640.ir
makarem.ir
البته اگر عالم هستید بگویید تا ان قضیه رو حل کنم
در شبکه ولایت زنگ بزن مناظره کن
یا با اقای اللهیاری اگه می خوای مناظره کن
در این جا
با شما نمی تونیم
حرف بزنیم چون همه اش سند های ما رو می گی ضعیفه
که شما چاپ ها رو نگاه نمی کنی
اگر تمام کتاب ها رو نگاه کردی و بعد ان سند رو ندیدی بعد بگو
شیعه دروغ می گوید

سلام من رو به دوستان شبکه ولایت برسان و بگو ایشان بسیار تماس می گیرد، شما حاضر نمی شود

ohfreedom;279919 نوشت:
دوست گرامی، کتاب تاریخ طبری ج 3 از صفحه از صفحه 791 شروع می شود!!! اصولا ص 116 در ج 3 وجود ندارد، حتی اگر فرض بگیریم که در نوع چاپ شمارش صفحات فرق داشته و 116 صفحه از جلد سوم جلو بیائیم به مبحث تبعید مسلمانان به دره می رسیم!!!

تاریخ طبری که بنده دارم برخلاف فرمایش شماست
تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967.
جلد سوم آن از صفحه 9به غزوه خبیر می پردازد و و تاصفحه623 ادامه دارد صفحه 623که آخرین صفحه است از اینجا شروع می شود
سنه 15 المقرط الناس حين انتهى اليهم سعد، فنزل اليه هاشم فقتله، و سمى سيفه المتن، فقبل سعد راس هاشم، و قبل هاشم قدم سعد، فقدمه سعد الى بهرسير، فنزل الى المظلم و قرأ: «ا و لم تكونوا اقسمتم من قبل ما لكم من زوال»، فلما ذهب من الليل هداه ارتحل، فنزل على الناس ببهرسير، و جعل المسلمون كلما قدمت خيل على بهرسير وقفوا ثم كبروا، فكذلك حتى نجز آخر من مع سعد، فكان مقامه بالناس على بهرسير شهرين، و عبروا في الثالث.

پس چاپهای مختلفی از کتابها است فقط همان چاپی که دست شماست در عالم ایجاد وجود ندارد
اگر بگویید که ما این کتابها را دستکاری کرده ایم (که در تاپیکهای دیگرگفته اید)، ما نیز متقابلا به شما می گوییم که شما حتی بخاری را دستکاری کرده اید
حتی بنده از نرم افزار شامله آدرس دادم شما قبول نکردید و گفتید که شما نرم افزار شامله را دستکاری کرده اید
پس ما چه جور با شما بحث کنیم
هر آدرسی که بدهیم دستکاری شده است !!!!!!! چطور به کتابخانه شخصی شما دسترسی پیدا کنیم و از آنجا کتابهای خودتان را بردایم و نشانتان بدهیم

اولآ: قسم خورده اند که کسانی که به ابابکر وعمر بیعت کرده اند با من هم بیعت کرده اند قسم نخورده اند که خلافت آنها صحیح است
ثانیا : دموکراسی ؟؟؟!!!!!
چرا فقط این دموکراسی برای مردم مدینه است؟ بقیه مسلمانان آدم نبودند ، ایران عراق روم یمن حتی طائف وووو آدم نبودند فقط مردم مدینه آدم بودند؟ دموکراسی !!!!!!
چرا این دموکراسی بعد از ابوبکر اجرا نشد؟؟ دموکراسی !!!!!
چرا این دموکراسی بعد از عمر اجرا نشد؟ یعنی آن شش نفر همه مردم بودند ؟؟
انان را مردم تعیین کرده بودند یا عمر ؟؟ دموکراسی !!!!!

ohfreedom;279928 نوشت:
وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالْأَمْرِ وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم نَصِيبًا.

ohfreedom;279982 نوشت:
شما در این سند که آوردم مشخص کنید که نوشته باشد: خلافت استبدادی است!!!

در پست 114خودتان قبول کرده اید که ولکنک استبددت علینا ..... دیگر چه می خواهید
این جمله یعنی چه

ohfreedom;280033 نوشت:
بهتر است زیادی تند نروید. از شمائی که دوست عزیز من محمد1 رو بن کردید و دسترسی او را به سایت ممنوع کردید انتظار ندارم سند صحیح ارائه دهید حالا بیا بگو فرافکنی می کنه!!!

دوستان اگر به تاپیک شبهه در مورد شهادت حضرت فاطمه (س)مراجعه کنید می بینند که جناب محمد1چند سوال از بنده پرسید که بنده به آرامی به آنان جواب می دادم ولی متاسفانه همین ohfreedom و دوست دیگری به نام پنج تن که موضوع را منحرف کردند ومحمد 1 از بحث علمی خارج شد و پستهای بی ربط از موضوع زد که دوستان می توانند مراجعه کنند
شخص بنده مکرر درخواست کردم که دوستان بحث علمی را منحرف نکنند و این دوستان که در بحث علمی درمانده شدند راهی جز انحراف وهیاهو ندیدند و به اخطار ها توجه نکردند و نهایت مسولین سایت با آنها برخورد کردند

ohfreedom;280115 نوشت:
سلام من رو به دوستان شبکه ولایت برسان و بگو ایشان بسیار تماس می گیرد، شما حاضر نمی شود

البته بحث با امثال تو به جایی نمی رسد
چون از کتابهای اهل سنت آدرس دهیم می گویی تحریف کرده اید
از نرم افزارها آدرس دهیم می گویی تحریف شده
به شبکه ولایت وصل نمی شوی
خب ما با چه ملاکی با تو بحث کنیم
هر چه بگوییم تحریف شده و هر چه شما بگویی عین نسخه نوشته شده است
اگر قران را قبول دارید و قرانی که دست ماست (که الان در تهران و قم و عربسان وقاهره و بیروت و مالزی و .....) تحریف نشده ،
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی سوره شورا ایه 23چه می گوید
قربی پیامبر کیانند؟
بعد از پیامبر با قربای پیامبر مودت شد؟
تابرویم سراغ سوالهای دیگر فقط قران

عماد;280217 نوشت:
تاریخ طبری که بنده دارم برخلاف فرمایش شماست
تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967.
جلد سوم آن از صفحه 9به غزوه خبیر می پردازد و و تاصفحه623 ادامه دارد صفحه 623که آخرین صفحه است از اینجا شروع می شود
سنه 15 المقرط الناس حين انتهى اليهم سعد، فنزل اليه هاشم فقتله، و سمى سيفه المتن، فقبل سعد راس هاشم، و قبل هاشم قدم سعد، فقدمه سعد الى بهرسير، فنزل الى المظلم و قرأ: «ا و لم تكونوا اقسمتم من قبل ما لكم من زوال»، فلما ذهب من الليل هداه ارتحل، فنزل على الناس ببهرسير، و جعل المسلمون كلما قدمت خيل على بهرسير وقفوا ثم كبروا، فكذلك حتى نجز آخر من مع سعد، فكان مقامه بالناس على بهرسير شهرين، و عبروا في الثالث.

پس چاپهای مختلفی از کتابها است فقط همان چاپی که دست شماست در عالم ایجاد وجود ندارد
اگر بگویید که ما این کتابها را دستکاری کرده ایم (که در تاپیکهای دیگرگفته اید)، ما نیز متقابلا به شما می گوییم که شما حتی بخاری را دستکاری کرده اید
حتی بنده از نرم افزار شامله آدرس دادم شما قبول نکردید و گفتید که شما نرم افزار شامله را دستکاری کرده اید
پس ما چه جور با شما بحث کنیم
هر آدرسی که بدهیم دستکاری شده است !!!!!!! چطور به کتابخانه شخصی شما دسترسی پیدا کنیم و از آنجا کتابهای خودتان را بردایم و نشانتان بدهیم

برادر بزرگوار در مقام مصاحبه و میزگرد و بحث های علمی صحیح آن است که به کتب موسخ طرف مقابل استناد شود، اما شما دارید به نرم افزاری استناد می کنید که امروزه در پیش از هرجایی در نزد تشیع یافت می شود

عماد;280220 نوشت:
اولآ: قسم خورده اند که کسانی که به ابابکر وعمر بیعت کرده اند با من هم بیعت کرده اند قسم نخورده اند که خلافت آنها صحیح است
ثانیا : دموکراسی ؟؟؟!!!!!
چرا فقط این دموکراسی برای مردم مدینه است؟ بقیه مسلمانان آدم نبودند ، ایران عراق روم یمن حتی طائف وووو آدم نبودند فقط مردم مدینه آدم بودند؟ دموکراسی !!!!!!
چرا این دموکراسی بعد از ابوبکر اجرا نشد؟؟ دموکراسی !!!!!
چرا این دموکراسی بعد از عمر اجرا نشد؟ یعنی آن شش نفر همه مردم بودند ؟؟
انان را مردم تعیین کرده بودند یا عمر ؟؟ دموکراسی !!!!!

خطبه را با هم می خوانیم:
همان كسانى كه با«ابو بكر»،«عمر»،«عثمان‏»بيعت كردند با همان‏شرايط و كيفيت‏با من بيعت نمودند.

این یعنی حضرت علی خواست های مردم را قبول کرده اند و همچنین کارهای خلفای قبلی را با همان کیفیت!

بنابر اين نه آنكه حاضر بود(هم اكنون)اختيار فسخ دارد،و نه آنكه غائب بوداجازه رد كردن.
این یه جواب دندان شکن هست برای شما که می گوئید چرا فقط مسلمانان مدینه؟ شما که گفتید چرا مسلمانان ایران و عراق و... نبودند؟ حضرت علی -رض- می گویند آنهائی که غایب بوده اند اجازه ی رد کردن ندارند.

شورى فقط از آن مهاجران و انصار است [2]اگر آنها متفقا كسى راامام ناميدند خداوند راضى و خشنود است.
حضرت در اینجا خط بطلانی بر ادعای شما کشیده که گفتید چرا دیگر مسلمانان نبودند؟؟؟
در اینجا حضرت ادعا کرده که اگر شورا به کسی رای دهد آن کس امام است.
توجه بفرمائید!!!
متعصبانه هم تصمیم گیری نکنید...
حضرت علی در اینجا به صراحت انتخاب امام را مع الناس و از جانب مردم معرفی کرده و گفته اگر کسی را مردم می خواهند امام قرار دهیم خدا خوشنود می شود.

حالا شما باز برو جاده خاکی

عماد;280226 نوشت:
در پست 114خودتان قبول کرده اید که ولکنک استبددت علینا ..... دیگر چه می خواهید
این جمله یعنی چه

برادر بزرگوار
شما هم می گوئید: استبددت علینا
و ما هم می گوئیم: استبددت علینا
و همه می گویند: استبددت علینا
کجای آن گفته که به استبداد خلافت کردی؟
گفته بر ما به استبداد رفتار کردی!!!
در ثانی کل متن را بخوان:
پس حضرت علی گفت: ای ابوبکر ما بر فضایل تو آگاهیم و می دانیم که در نزد خدا (چه جایگاهی) هستی، اما در این مورد (فدک) با ما به استبداد رفتار کردی...

عماد;280228 نوشت:
دوستان اگر به تاپیک شبهه در مورد شهادت حضرت فاطمه (س)مراجعه کنید می بینند که جناب محمد1چند سوال از بنده پرسید که بنده به آرامی به آنان جواب می دادم ولی متاسفانه همین ohfreedom و دوست دیگری به نام پنج تن که موضوع را منحرف کردند ومحمد 1 از بحث علمی خارج شد و پستهای بی ربط از موضوع زد که دوستان می توانند مراجعه کنند
شخص بنده مکرر درخواست کردم که دوستان بحث علمی را منحرف نکنند و این دوستان که در بحث علمی درمانده شدند راهی جز انحراف وهیاهو ندیدند و به اخطار ها توجه نکردند و نهایت مسولین سایت با آنها برخورد کردند

قبول
من مفسد فی الارض
شما چرا محمد1 را اخراج کردید؟

پنج تن;280245 نوشت:
البته بحث با امثال تو به جایی نمی رسد
چون از کتابهای اهل سنت آدرس دهیم می گویی تحریف کرده اید
از نرم افزارها آدرس دهیم می گویی تحریف شده
به شبکه ولایت وصل نمی شوی
خب ما با چه ملاکی با تو بحث کنیم
هر چه بگوییم تحریف شده و هر چه شما بگویی عین نسخه نوشته شده است
اگر قران را قبول دارید و قرانی که دست ماست (که الان در تهران و قم و عربسان وقاهره و بیروت و مالزی و .....) تحریف نشده ،
قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی سوره شورا ایه 23چه می گوید
قربی پیامبر کیانند؟
بعد از پیامبر با قربای پیامبر مودت شد؟
تابرویم سراغ سوالهای دیگر فقط قران


در اینجا خداوند متعال می گوید که به خوشاوندان پیامبر احترام بگذاریم، جای آنان روی سر ماست.
اما سئوال: آیا میدانید حضرت ابوبکر و حضرت عمر به نوعی خویشاوندان پیامبرند؟

ohfreedom;280115 نوشت:
سلام من رو به دوستان شبکه ولایت برسان و بگو ایشان بسیار تماس می گیرد، شما حاضر نمی شود

سلام
دوست عزیز
خوبید یا اللهیاری که بحث ازاده ؟؟؟؟؟؟؟
شبکه ولایت هر روز زنگ میزنید
یک نوبتی دارد هر چیزی ؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

یا ساقی نینوا

اول شما مدعی شدید که این عبارت در کتب نیست

من هم جواب شما رو دادم
برای اطمینان بیشتر تصویر نرم افزار رو قرار دادم و همون عبارت شما رو سرچ کردم و دیدیم هست

شما گفتید:

ohfreedom;280033 نوشت:
استناد شما به کتبی است که خودتان ویرایش داده اید.
در ثانی، خودتان هم می دانید که نسخ هرچه قدیمی تر باشد اعتبارش بیشتر است، نسخه جدید تر احتمال تحریف بیشتری دارد.

بهتر است زیادی تند نروید.
از شمائی که دوست عزیز من محمد1 رو بن کردید و دسترسی او را به سایت ممنوع کردید انتظار ندارم سند صحیح ارائه دهید
حالا بیا بگو فرافکنی می کنه!!!

بعد من دقیقا همون آدرسی رو گذاشتم که در متن مقاله آمده بود همراه با تصویر سپس نطق کردید و لج نمودید:

ohfreedom;280057 نوشت:
حالا ما هی میگیم به نسخ جدید صفوی استناد میشه میگید نه...
از اهل صوفیه بعید نیست که نسخ را به سود خود ویرایش نکنند...
در این باب حدیث صحیح به قدری هست که کلام های اینچنینی عاجز است
بابا آدرستون رو بدید اصل نسخه قدیمی کتاب مربوط به سال 1352 رو براتون پست کنم.
فقط بعدش برگردونید

خوب شما حالا نرم افزار ما رو قبول ندارید

بعد تصویر اسکن شده اصلی که اصلا از نرم افزارما نیست از همون منبع اصلی مقاله بود قرار دادم لج کردید

این دو نرم افزار که غیر شیعی است

1.الجامع الکبیر
2.مکتبه الشامله متن روایت رو قرار می دهم

این هارو دیگه صفوی درست نکرده ...نرم افزار الجامع الکبیررو که دیگه عمری های عربستان درست کرده اند

__________________________

مجددا روایت رو قرار می دیم:

ولما خرجت الخوارج من الكوفة أتى عليا أصحابه وشيعته فبايعوه وقالوا نحن أولياء من واليت وأعداء من عاديت فشرط لهم فيه سنة رسول الله فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي وكان شهد معه الجمل وصفين ومعه راية خثعم فقال له بايع على كتاب الله وسنة رسول الله فقال ربيعة على سنة أبي بكر وعمر قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا على شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة
تاريخ الطبري ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت، ج 3 ص 116

و نيز كتاب ابن اثير:
قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا علي شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة
الكامل في التاريخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي، ج 3 ص 215

اینم بر مبنای نرم افزار مکتبه الشامله(غیر شیعه) که از کتاب الکامل اوردیم :

فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي، وكان شهد معه الجمل وصفين ومعه راية خثعم، فقال له: بايع على كتاب الله وسنة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقال ربيعة: على سنة أبي بكر وعمر. قال له علي: ويلك! لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لم يكونا على شيء من الحق.

الكامل في التاريخ - (ج 2 / ص 82)

sayedali;280422 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

یا ساقی نینوا




اول شما مدعی شدید که این عبارت در کتب نیست

من هم جواب شما رو دادم
برای اطمینان بیشتر تصویر نرم افزار رو قرار دادم و همون عبارت شما رو سرچ کردم و دیدیم هست

شما گفتید:

بعد من دقیقا همون آدرسی رو گذاشتم که در متن مقاله آمده بود همراه با تصویر سپس نطق کردید و لج نمودید:

خوب شما حالا نرم افزار ما رو قبول ندارید

بعد تصویر اسکن شده اصلی که اصلا از نرم افزارما نیست از همون منبع اصلی مقاله بود قرار دادم لج کردید


برای دفع شبه از همه چیز برا اساس دو نرم افزار اهل سنت و غیر شیعی

1.الجامع الکبیر
2.مکتبه شامله متن رویات رو قرار می دهم


این هارو دیگه صفوی درست نکرده ...نرم افزار الجامع الکبیررو که دیگه عمری های عربستان درست کرده اند

مجددا روایت رو قرار می دیم:

ولما خرجت الخوارج من الكوفة أتى عليا أصحابه وشيعته فبايعوه وقالوا نحن أولياء من واليت وأعداء من عاديت فشرط لهم فيه سنة رسول الله فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي وكان شهد معه الجمل وصفين ومعه راية خثعم فقال له بايع على كتاب الله وسنة رسول الله فقال ربيعة على سنة أبي بكر وعمر قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا على شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة
تاريخ الطبري ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت، ج 3 ص 116

و نيز كتاب ابن اثير:
قال له علي ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله لم يكونا علي شيء من الحق فبايعه فنظر إليه علي وقال أما والله لكأني بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأني بك وقد وطئتك الخيل بحوافرها فقتل يوم النهر مع خوارج البصرة
الكامل في التاريخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي، ج 3 ص 215

اینم از نرم افزار مکتبه الشامله:

فجاءه ربيعة بن أبي شداد الخثعمي، وكان شهد معه الجمل وصفين ومعه راية خثعم، فقال له: بايع على كتاب الله وسنة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، فقال ربيعة: على سنة أبي بكر وعمر. قال له علي: ويلك! لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله، صلى الله عليه وسلم، لم يكونا على شيء من الحق.

الكامل في التاريخ - (ج 2 / ص 82)



[="Times New Roman"]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
از برادر بزرگوار جناب سید علی بسیار تشکر می کنم : جزاکم الله خیرا.
در خصوص برادر ohfreedom باید چند نکته را بیان کنم که هم ایشان و هم سایر عزیزان در جریان قرار بگیرند:
1) ایشان در همان ابتدای بحث نتوانستند اصول دین را از قرآن ثابت کنند و صرفا با بیان آیاتی از قرآن ، آنچه که ما آن ها را اصول دین می دانیم توصیف کردند.
2) سپس ایشان یک ادعای عجیب کردند که امامت در نزد عموم اهل سنت از اصول دین نیست ، این در حالی بود که ایشان نمی توانست اصول دین را از قرآن ثابت کند و جالب اینکه در مورد اصول دین بحث می کردند. مطلب بعدی اینکه هنگامی که از ایشان خواستیم که برای ادعایشان سندی ارائه کنند در ابتدا از جواب طفره رفته و بعد ادعا کردند که سند ارائه کرده اند و در نهایت با کمال تناقض و تضاد با سخنانشان گفتند که استناد به اسانید به علت تحریف در آنها ممکن نیست.
3) این برادرمان از بنده خواستند که آدرس هایی برای (( اصول دین بودن امامت نزد اهل سنت )) ارائه کنم تا ایشان بروند و کتاب ها را بررسی کنند. زمانی که بنده نزدیک به ده مورد از نظر بزرگان را ارائه کردم گفتند که تصاویر کتاب را بیاور. حقیقت اینست که ایشان می خواهند با تناقض گویی مجالی برای دست و پا زدن پیدا کنند. جنابعالی اگر به دنبال تصاویر کتب مربوطه هستید به سایت ولیعصر مراجعه کنید. امیدوارم دیگر بهانه ای باقی نماند هر چند که احوالات جنابعالی دیگر معلوم است.
4) ایشان می گویند : (( من قبول دارم که امامت در قرآن آمده ، اما منکر امامت 12 امام شیعی هستم . )) . بماند که شما در ابتدا خود امامت ( و نه امامت 12 گانه ) را هم قبول نداشتید و می گفتید که چرا به صراحت در قرآن نیامده ، اما : اولا شما جواب مرا ندادید که به چه دلیلی ( و با وجود آیه صریح قرآن و اجماع عظیم علمای اهل سنت ) می گویید مقام امامت از نبوت پست تر است ( اگر دلیل دارید که ارائه بفرمایید و اگر نه که تراوشات ذهنی شما به درد ما نمی خورد )؟ و ثانیا دلیل شما بر این انکار چیست ؟
5) جنابعالی گفتید که (( امامت یعنی خلافت عند الناس )) : چند مطلب بیان می شود : 1 ) این امام ( یا به قول خودتان خلیفه عند الناس ) را خدا جعل کرده و یا خلق خدا ( با مدرک ) ؟ 2 ) شما که می گویید ابراهیم ( ع ) بر قوم خود خلافت کرد آیا مدرکی هم برای سخنان خود دارید و یا اینکه مثل همیشه بدون مدرک صحبت می کنید ؟
6 ) جالب است که شما از یک طرف امام را خلیفه عندالناس معرفی میکنید و از طرف دیگر ویِِژِگی های امامی که شما معرفی می کنید ( نظیر انتخاب توسط مردم و انتخاب با شوری و حتی ظالم بودن ) با ویژگی هایی که خداوند برای امام معرفی میکند کاملا در تضاد است ، مگر خود خداوند نمی گوید که (( من تو ای ابراهیم را امام ( یا به قول شما خلیفه عندالناس ) قرار دادم ) ، حالا دلیل شما برای این سخنتان چیست ؟
7 ) اگر منظور شما از امامت عند الناس بودن نزد علی ( ع ) همان نامه 6 نهج البلاغه است که باید بگویم برادر بزرگوار جناب رضا در بحث امامت عندالله یا عندالناس ؟ به خوبی و از قرآن به شما پاسخ دادند ، پس لطفا دیگر به این مورد استناد نکنید که این کار همان جدل در صحبت است.
8 ) ختم نبوت به معنای آنست که احکام مورد نیاز دین آمده است و دیگر نیازی به وحی و آمدن احکام جدید نیست ، چون احکام دین به اندازه نیاز بشر کامل شده است ، اما آیا تبیین احکام هم کامل شده است ؟ مثالی می زنم : شخصی می خواهد وسیله ای بسازد ، این فرد بستر های لازم برای ساخت کالا را فراهم میکند تا آنجا که تمامی وسایل اولیه مورد نیاز برای تولید کالایش را فراهم می کند و دستور اتصال این اجزا را هم در اختیار دارد . اگر این فرد نتواند در مدت زندگی خود این کالا را بسازد آیا وی می تواند به هرکسی اعتماد کند که کارش را تکمیل کند ؟ آیا هرکسی لیاقت دارد که با استفاده از منابع موجود هدف را تکمیل کند ؟
ما فرض می کنیم که بعد از پیامبر بهترین اتفاق افتاد ، اما آیا شایسته یک پیامبر است که چنین ریسکی بکند و مردم را بدون سرپستی لایق و مطمئن رها کند ؟ پیامبر برای بیان پیام برائت از مشرکین باید کسی را انتخاب کند که مورد تائید خدا و مورد تائید خودش باشد. در آن اعلام برائت که یک نیابت موقت است از جانب پیامبر ، باید فرد انتخاب شود اما در نیابت دائم از جانب پیامبر هیچ نیازی به انتخاب نیست ؟ آیا اینست منطق شما ؟
9) شما می گویید (( نیازی به امام نیست و وجود امام یعنی ناقص بودن کار پیامبر )) : این استدلال مال خودتان است و یا از کسی وام گرفته اید ؟ کدام شخصی گفته که دستورات و فرامین پیامبر کافی است؟ آیا اسلام فقط برای 23 سال باید باشد ؟ اگر فرمان های پیامبر کافی است پس چرا اهل سنت امام دارندآنهم چهار تا ؟ اگر چنین است که می گویید پس شما احکام مورد ابتلاء روزانه تان را از کدام دستور پیامبر فرامی گیرید ؟ آیا وجود ماموستا و مولوی و مفتی و مفتکی از نظر شما دلیلی بر ناقص بودن کار پیامبر است ؟

10 )
نقل قول:
جالبه! وقتی در یک اداره به نزد فلان مدیر می روید یک دست به سینه و با دست بسته ادای احترام می کنید! اما در نزد خداوند چه؟ آیا خداوند لایق نیست که در برابرش هر دو دست را بر سینه بگذاریم؟

[="Times New Roman"]اگر این چنین است پس حتما امام مالک و مالکیان به فرموده شما نستجیر بالله برای خدا ارزش قائل نیستند؟
11)
نقل قول:
دوست گرامی شما درست گفته، شما بارها من را متهم کردید که اطلاعات کافی از بزرگان اهل سنت ندارم، اما ظاهرا اطلاعات شما بسیار کم است!!!
بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن هستند:
روایت در کتاب الکافی به این شکل آمده است:« عَلِی بْنُ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى مُحَمَّدٍ ص سَبْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ آیة»
(الكافی، ج‏2، ص: 634، دار الکتب اسلامیه _تهران،ط4)
یعنی: «امام صادق می گوید: "همانا قرانی که جبرئیل برای محمد صلی الله علیه وسلم آورده است 17000 آیه بوده است"»در مورد سند روایت باید گفت که مجلسی آن را «موثق» می داند. (مرآة العقول، ج‏12، ص: 525، مجلسی ؛ دار الکتب اسلامیه_تهران،ط2)
این روایت که صراحتاً بر تحریف قرآن دلالت دارد و از نظر علم رجالی شیعه موثق و بدون اشکال است، روحانیون تقیه کار شیعه را به تب و تاب انداخته تا اینکه چاره ای بیاندیشند؛ پس در اقدامی، کتاب "الکافی" را از نو در موسسه «دار الحدیث قم» چاپ کردند، منتهی این بار، روایت مذکور را تحریف نموده و به جای 17000 آیه، 7000 آیه نوشتند!
الکافی، دار الحدیث قم : «عَلِی بْنُ الْحَكَمِ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ‏:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِی جَاءَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِلى‏ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله‏ سَبْعَةَ آلَافِ‏ آیةٍ».
(الكافی، ج‏4، ص: 675، دار الحدیث _قم،ط1)
روحانیون شیعه برای این تحریف آشکار و واضح دلیل آوردند و گفتند:
«این حدیث، در برخى نسخ‏ الكافى‏ و در بعضى منابع دیگر، با عبارت «سبعة آلاف آیة» آمده است‏.»
(مجموعه مقالات فارسى، ج‏5، ص: 197،نفى برداشت تحریف از صحیحه هشام در «الكافى»، محمّد احسانى‏فر لنگرودى‏ ؛ دار الحدیث _قم،ط1)
مجلسی که خود نسخه های متعدد "الکافی" را در اختیار داشته و در مرآة العقول هر گاه اختلافی در نُسخ بوده آن را متذکر شده در ذیل همین روایت می نویسد: «الحدیث الثامن و العشرون‏: موثق. و فی بعض النسخ عن هشام بن سالم موضع هارون بن مسلم، فالخبر صحیح و لا یخفى أن هذا الخبر و كثیر من الأخبار الصحیحة صریحة فی نقص القرآن و تغییره، و عندی أن الأخبار فی هذا الباب متواترة معنى، و طرح جمیعها یوجب رفع الاعتماد عن الأخبار رأسا بل ظنی أن الأخبار فی هذا الباب لا یقصر عن أخبار الإمامة فكیف یثبتونها بالخبر.» (مرآة العقول، ج‏12، ص: 525، مجلسی ؛ دار الکتب اسلامیه_تهران،ط2)
یعنی:«حدیث بیست و هشتم: موثق است . و در بعضی از نسخه های الکافی به جای هشام بن سالم هارون بن مسلم آمده است،پس این خبر صحیح است و پوشیده نیست که این خبر و کثیری از این اخبار صحیحه صراحت دارند بر نقص و تغییر قرآن! و نزد من اخبار تحریف قرآن متواتراند به اعتبار معنی(تواتر معنوی) و ساقط كردن تمام این احادیث فن حدیث را غیر قابل اعتماد می كند بلكه ظن من آن است كه روایات تحریف از روایات امامت كمتر نیستند، (پس اگر روایات تحریف را قبول نكنند) مساله امامت را چگونه از روایات ثابت خواهند كرد؟»
دقت کنید که وی به اختلاف نُسخ اشاره دارد منتهی می گوید در بعضی نسخ به جای هشام بن سالم هارون بن مسلم آمده است و هیچ حرفی از سخن جدید شیعیان نیست.
همچنین روایت دیگری در کتاب "الکافی" موجود است که باز هم شبیه روایت مذکور است ؛ آن روایت چنین است:
«ْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع .... ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ ع وَ مَا یدْرِیهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ مُصْحَفٌ فِیهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِیهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ‏ حَرْفٌ وَاحِدٌ »
(الكافی، ج‏1، ص: 239،دار الکتب اسلامیه _تهران)
یعنی:«ابو بصیر گفت: بر ابو عبدالله، امام صادق وارد شدم ... امام صادق فرمود: به راستى نزد ما است مصحف فاطمه (ع) و چه میفهمند كه مصحف فاطمه چیست؟ ابو بصیر گوید: گفتم: مصحف فاطمه (ع) چیست؟ گفت: سه برابر این قرآنى كه میان شما است در آن است و به خدا یك كلمه از این قرآن شما هم در آن نیست‏..»
مجلسی سند این روایت را صحیح می داند و می نویسد:«باب فیه ذكر الصحیفة و الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة علیها السلام‏ الحدیث الأول‏: صحیح.» (مرآة العقول، ج‏3، ص: 54)
سخن از کتابی است که سه برابر قرآن است یعنی حدود 18000 آیه!! چندان فاصله ای با 17000 آیه ندارد و این روایت خود می تواند قرینه ای برای تائید روایت قبلی باشد و به ما ثابت کند که اصولاً نزد شیعه قرآن اصلی سه برابر قرآن کنونی متصور بوده است!
به هر حال توجیه شیعیان و علتی که برای تحریف روایت "الکافی" ذکر می کنند به هیچ وجه موجه نبوده و صد البته هنوز هم که هنوز است از ننگ محرف دانستن قرآن تبرئه نشده اند و تنها زمانی از این ننگ خلاص می شوند که قائلین به تحریف قرآن را کافر و نا مسلمان معرفی کنند.

[="Times New Roman"]در مورد این روایت باید بگویم که این روایت ضعیف السند است چرا که در سلسه سند آن ابو عبدالله احمدبن محمدبن سَیّار قرار دارد که نجاشی و شیخ طوسی و ابن غضائری در مورد او گفته اند : (((ضعیف الحدیث, فاسد المذهب, مجفوُّ الروایه, کثیر المراسیل, ضعیف متهالک غال محرِّف.
, مضطرب الحديث و المذهب, يعرف حديثه و ينكر, يروى عن الضعفاء, كذّاب متّهم, كذّاب غال, ضعيف لايلتفت اليه ولا يعوّل عليه, فاسد)) . از طرفی در متن آن هم اظطراب موج می زند : یکی 17000 آیه و دیگری و 18000 آیه و سومی 10000 آیه که نشاندهنده آنست که علاوه بر ضعیف بودن سند روایت ، متن آن نیز ضعیف است. در ضمن آیا روایات تحریف قرآن در منابع اهل سنت نیامده ؟ به چند نمونه اشاره می کنم :
1. خلیفه دوم بیان میدارد که اگر ترس از مردم نبود که بگویند عمر در قرآن دخل و تصرف نموده و چیزی به آن افزود، حتماً با دستان خودم، آیه سنگسار را در قرآن مینگاشتم.( صحیح بخاری، ج 8، ص 113، دار الفکر، بیروت )
2. در جایی دیگر آمده است، خلیفه دوم بر منبر رفته و بعد از ذکر مطالبی چنین میگوید: و خداوند قرآن را بر رسولش نازل نمود و از جمله آیات آن، آیه سنگسار بود و ما این آیه را قرائت مینمودیم و در مفهوم آن دقت نموده و به خاطر میسپردیم و بر اساس همین آیه بود که پیامبر (ص)، زانیان را سنگسار مینمود و ما نیز بعد از او به همین شیوه عمل مینمودیم! من میترسم که مدت زمانی بگذرد و اشخاصی بگویند که چنین آیهای در قرآن وجود نداشته است و بدین وسیله از اجرای حکمی که توسط خداوند نازل شده، باز بمانند ... خلیفه دوم در ادامه، گفت (علاوه بر آیه رجم) از جمله آیاتی که ما در زمان پیامبر (ص) می­خواندیم و اکنون قرائت نمیشود، این آیه بود: "ان لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم".( صحیح بخاری ج 8، ص 26.)
3. در جایی دیگر، بیان میشود که آیهای در ارتباط با شهدای واقعه "بئرمعونه" نازل شد و ما آن را قرائت مینمودیم که "ان بلغوا قومنا ان قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا"؛ یعنی به قوم ما ابلاغ نمایید که ما به ملاقات پروردگار خود نائل شده در حالی که از ما راضی بوده و ما را نیز از خود راضی نمود. بعد از مدتی، این آیه نسخ شد.( صحیح بخاری، ج 3، ص 204 و 208 ؛ ج 5، ص 44.)
4. از عمر بن خطاب شنیدم که میگفت: روزی هشام بن حکیم بن حزام را دیدم که سوره فرقان را به گونهای غیر از آنچه من میخواندهام، تلاوت مینماید، با این که من این سوره را نزد پیامبر (ص) آموخته بودم. بر این اساس، بسیار عصبانی شده و نزدیک بود بلائی به سرش بیاورم سپس کمی به او مهلت دادم تا به راه افتد. در این هنگام، او را در لباسش پیچیده و با همین حال نزد پیامبر (ص) بردم و به ایشان عرض نمودم که او این سوره را بر خلاف آنچه شما به من یاد دادهای، میخواند، پیامبر (ص) خطاب به من فرمودند: رهایش کن. سپس به او فرمودند: سوره را قرائت نما. او نیز قرائت نمود. پیامبر (ص) فرمودند: همین گونه نازل شده است. سپس به من فرمودند: حالا تو قرائت کن. من نیز قرائت نمودم. پیامبر (ص) به من نیز فرمودند: همین گونه نازل شده است. همانا قرآن به هفت شیوه، نازل شده و شما تا میتوانید از آن بخوانید.( صحیح بخاری ج 3، ص 90.)
5. صحیح بخاری از ابن عباس نقل نموده که گفت: من از پیامبر (ص) شنیدم که این متن را تلاوت می­نمود: "لو ان لابن آدم مثل واد مالاً لاحبّ ان له الیه مثله و لا یملأ عین ابن آدم الا التراب و یتوب الله علی من تاب"؛ اگر انسانی به مقدار یک وادی مال داشته باشد، دوست دارد که باز هم مالش دو برابر شود و تنها خاک است که میتواند حرص بنی آدم را فرو نشاند و خداوند توبه تائبان را خواهد پذیرفت. ابن عباس میگوید: نمیدانم این متن قرائت شده، جزئی از قرآن بوده یا نه؟( صحیح بخاری ج 7، ص 175.)
پنج روایت فوق را از معتبرترین کتاب اهل سنت انتخاب نمودم و گرنه در دیگر کتاب هایشان، صدها مورد دیگر از این قبیل را نیز میتوان یافت،(به عنوان نمونه، مرحوم آیت الله خویی در صفحه 202 تا 205 تفسیر البیان خویش، بعد از بیان عقاید دانشمندان شیعه در مورد تحریف، دوازده مورد از روایاتی که ناظر به تحریف در کتب اهل سنت میباشند را ذکر نموده است.) و با دقت در تلاوت قاریان معتبر و محترم اهل سنت نیز درخواهید یافت که در مواردی که کم یا زیاد نمودن قرآن نبوده و تنها تغییر یک کلمه است، آنان تلاوت های مختلفی را اجرا مینمایند و به عنوان نمونه در آیه 58 سوره عنکبوت، بسیاری از قاریان اهل سنت، به جای کلمه "لنبوئنهم"، عبارت "لنثوینهم" را تلاوت مینمایند.
برخی از دانشمندان اهل سنت که متوجه این نکته شدهاند که این روایات، دقیقاً ناظر به تحریف است، تلاش نمودهاند تا نام تحریف را از آن برداشته و نام هایی چون "نسخ تلاوت" و یا "نسخ حکم" را در این موارد استفاده نمایند، اما پرسش ما این است که به عنوان نمونه، چه دلیلی دارد که تلاوت مورد سوم از روایات فوق، نسخ شود، با این که حکم آن نسخ نشده و مشابه مفاد آن در آیه: "ارجعی الی ربک راضیة مرضیة" وجود دارد؟ و آیا برای حذف آن، جز تحریف، نام دیگری را میتوان درنظر گرفت؟ و یا این که عقیده خلیفه دوم در بقای حکم رجم و تلاوت آن و تصمیم او در نگارش مجدد این آیه در زمان خلافتش و سپس انصراف از آن، آن هم تنها به دلیل ترس از مردم نمیتوان دلیلی بر اعتقاد ایشان در تحریف قرآن دانست؟!
12) در مورد روایت تحریف قرآن توسط بزغاله عایشه هم باید بگویم اولا این روایت در صحیح سنن آمده و ثانیا روایت (( حسن )) طبق مبانی اهلسنت و وهابیت قابل استناد است و باید آنرا صحیح دانست.
13) مطلب آخر اینکه شما خیلی به دوستتان محمد 1 اشاره می کردید. مگر شما همان علامه دهر نیستید که با دیدن دو مطلب از کارشناسان شبکه کلمه شیر شده اید و ادعای مناظره کرده اید. امیدوارم کمی بیشتر فکر کنیدو کمتر تضاد گویی نمایید.
و من الله التوفیق

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

[=arial black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

[=arial black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

[=arial black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=arial black]یا ساقی نینوا

[=Arial Black]دوستان حتما این تایپیک روبخوانند تا کلک این سنی پیش از پیش فاش شود

[=Arial Black]بحث سر جواب دادن به شبهات این سنی بود که من در این صفحه جوابی را از موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) درج کردم
[=Arial Black]_______________________
http://www.askdin.com/post279778-97.html

_________________________

[=Arial Black]روایت هم این بود

[=Arial Black]ويلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغير كتاب الله وسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يكونا على شئ من الحق فبايعه....
[=Arial Black]واى بر تو! اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) عمل كرده باشند، چه ارزشى مى‌تواند داشته باشد؟.

[=arial black]الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛
[=arial black]الشيباني، أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم (متوفاي630هـ)، الكامل في التاريخ، ج 3، ص 215، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

_______________________________________

[=Arial Black]بعد این آقایی که خیلی محترم تشریف دارند و خیلی هم راست می گن و فقط شبه می اندازند به این روایت ایراد کردند و گفتند نیست

[=Arial Black]صفحه رو ببینید:

________________________________________
http://www.askdin.com/post279919-109.html
________________________________________

[=Arial Black]آمدند در این صفحه گفتند همیشه به ضعف روایت ها ایراد گرفته اند (یکی نیست بگه به ضعف خودت ایراد وارد کن و بقیه رو مثل خودتون ندونید ....همه مثل شما نیستن که سریع گول یه تدلیس و تقلب رو بخورند و کلک سوار نکنید لطفا یا اگر کلک نیست واقعن معلوم نیست بر چه اساسی صحبت می کنید!!!!!!!!!!!!!)

[=Arial Black]ایشون گفتند:

ohfreedom;279919 نوشت:
من بارها به ضعیف بودن منابع تاکید کردم.

ohfreedom;279919 نوشت:

دوست گرامی، کتاب تاریخ طبری ج 3 از صفحه از صفحه 791 شروع می شود!!! اصولا ص 116 در ج 3 وجود ندارد، حتی اگر فرض بگیریم که در نوع چاپ شمارش صفحات فرق داشته و 116 صفحه از جلد سوم جلو بیائیم به مبحث تبعید مسلمانان به دره می رسیم!!!

اصولا ج 3 تاریخ طبری از ذکر نسب رسول الله شروع می شود و حکایت اسلام را تا سال 8 ه ق بیان می کند!!! نه در مورد زمان خلفای راشدین!!!

و

[=Arial Black]بله .....دقت داشته باشید که چه گفت

[=Arial Black]من هم جواب ایشون رو دادم :

________________________


http://www.askdin.com/post279989-119.html

___________________________


[=Arial Black]باز ایشون در این تایپیک به سند کتاب الکامل ایراد گرفتند

_________________

http://www.askdin.com/post280002-120.html
_____________________
[=Arial Black]من نیز در پست شماره 125 جواب ایشون رو با تصویر دادم ...همون عبارت رو سرچ کردم و پیدا شد


_______________________

http://www.askdin.com/post280029-125.html
______________________


[=Arial Black]بعد ایشون در تایپیک زیر

___________

http://www.askdin.com/post280033-128.html
_______________


[=Arial Black]آمدند گفتند :

[=Arial Black]که شما استناد کردید به کتبی که خودتون ویرایش دادید


[=Arial Black]حتما حرف ایشون رو داخل ذهنتون بیارید

[=Arial Black]ما رو متهم کردند به تحریف کتب

[=Arial Black]حتما دقت کنید

[=Arial Black]یعنی چاپ ایران رو قبول ندارند

[=Arial Black]بعد ادعای ایشون رو با تصویر اصلی همون کتاب با همون چاپ و همون ناشر دادم

_______________________________
http://www.askdin.com/post280054-129.html
____________________________


[=Arial Black]یعنی ایشون نرم افزار من رو قبول نکردند

[=Arial Black]من گفتم از سایت آرچیو تصویر اصلی رو بگیرم تا بلکه ساکت شود

[=Arial Black]بعد آمد گفت:


[=Arial Black]خیلی دقت کنید بچه ها..دقت کنید:

ohfreedom;280057 نوشت:
حالا ما هی میگیم به نسخ جدید صفوی استناد میشه میگید نه...

ohfreedom;280057 نوشت:

از اهل صوفیه بعید نیست که نسخ را به سود خود ویرایش نکنند...

در این باب حدیث صحیح به قدری هست که کلام های اینچنینی عاجز است

بابا آدرستون رو بدید اصل نسخه قدیمی کتاب مربوط به سال 1352 رو براتون پست کنم.
فقط بعدش برگردونید


[=Arial Black]حتما در ذهنتون بیارید این نقل ایشون رو
[=Arial Black]
[=Arial Black]
[=Arial Black]به این نقل هم دقت کنید
[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]
ohfreedom;280287 نوشت:
برادر بزرگوار در مقام مصاحبه و میزگرد و بحث های علمی صحیح آن است که به کتب موسخ طرف مقابل استناد شود، اما شما دارید به نرم افزاری استناد می کنید که امروزه در پیش از هرجایی در نزد تشیع یافت می شود

[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black]ادامه مبحث در صفحه بعدی

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

[=arial black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

[=arial black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

[=arial black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=arial black]یا ساقی نینوا

[=Arial Black]خوب انشاالله که تایپیک قبل من رو خونده باشید

[=Arial Black]خلاصه می گم ....ایشون به نرم افزار شیعه ایراد گرفتند

[=Arial Black]به چاپ های ارائه شده نیز ایراد گرفتند و معتبر ترین چاپ ها رو زیر سوال بردند

[=Arial Black]بعد آمدن توهین کردند و عبارات خوبی رو به کار نبردند و صفوی و اهل صوفیه و ...گفتن و ....و حتی در مورد نرم افزار های خود سنی ها(مثل الجامع الکبیر و مکتبه الشامله) هم ایشون آمد عملا شیعه رو متهم به تحریف کرد

[=Arial Black]خوب به تصویر زیر دقت کنید:

[=Arial Black]این تصویری است که ایشون ارائه دادند و مدعی شدند وجود ندارد

[=Arial Black]اما الان

[=Arial Black]به تصویر زیر نگاه کنید:

[=Arial Black]با رنگ قرمز چه چیزی را مشخص کردم؟

[=Arial Black]حالا به این نگاه کنید:

[=Arial Black]شماره یک تصویر بالا:

[=Arial Black]در شماره یک تصویر بالا ادرس چه سایتی نوشته شده است؟من تصویر ایشون رو بزرگ کرده بودم

[=Arial Black]ادرس سایت در همین تصویر کنار شماره یک به رنگ آبی بصورت بزرگ تر تایپ کردم ...سایت تاریخ ما....

[=Arial Black]خوب چه نتیجه ای گرفتید؟

[=Arial Black]بله درسته

[=Arial Black]این سایت ایرانی است و شیعه

[=Arial Black]در حالی که ایشون شیعه رو متهم به تحریف کرده است

[=Arial Black]در حالی که هتاکی کرده است

[=Arial Black]و از طرف دیگر همون اول بحث آمد و صرفا چاپ خودش رو قبول کرد

[=Arial Black]حالا یه سوال:این چاپ مگر چاپ ایران نیست؟
[=Arial Black]خوب جملات شما متناقض است:)

[=Arial Black]شماره دوم از تصویر بالا:

[=Arial Black]در گزینه دوم پیش از پیش این اقا رسوا می شود

[=Arial Black]ما به منبع عربی..از چاپ معتبر استناد کردیم نه این که به منبع فارسی!!!!!!!

[=Arial Black]در حالی که تصویر کتابی که ایشون قرار داده اند تصویر یه کتاب فارسی -- شیعه هست

[=Arial Black]اما از اون طرف:

[=Arial Black]ایشون شیعه رو متهم به تحریف کرده ...اما چه طور خودش صرفا این چاپ رو قبول دارد در حالی که این چاپ نیز شیعه و ایرانی است ؟

[=Arial Black]چه طور در مقابل استناد ما به یک منبع عربی

[=Arial Black]می اد به منبع فارسی رجوع می کند؟

[=Arial Black]تصویر بعدی:

[=Arial Black]خوب من رفتم این کتاب رو داخل اینترنت از همون سایت دریافت کردم

[=Arial Black]در تصویر فوق جهت رد هرگونه شبه ازجانب این اهل سنت ادرس سایت با دایره قرمز معین شده است.....دقت کنید

[=Arial Black]تصویر بعدی:

[=Arial Black]جلد سه اون رو من دانلود کردم

[=Arial Black]در شماره اول تصویر فوق:

[=Arial Black]چاپ 52 رو نشون می دهد و این یک ادله دیگر بر صحت گفتار من است

[=Arial Black]چرا؟
[=Arial Black]چون که ایشون آمد گفت من چاپ 52 رو دارم ....این نیز مدرکی است که ایشون همین نوع کتاب رو دانلود کرده

[=Arial Black]این نیزمدرکی است که ایشون دارد از منابع شیعه استفاده می کند و از اون طرف می اد شیعه رو متهم به تحریف می کند

[=Arial Black]یعنی نمک می خورد**** نمکدان می شکند

[=Arial Black]شماره 2تصویر فوق:

[=Arial Black]شماره دوم در تصویر فوق الذکر دارد خصوصیات ناشر رو ذکر می کند

[=Arial Black]ناشر هم مال ایران است

[=Arial Black]ایران هم شیعه است

[=Arial Black]شیعه رو هم ایشون محکوم کرده به ....به....تحریف

[=Arial Black]( چاپ شما مگه چیه ؟)

[=Arial Black]به نقل زیر نگاه کنید:

ohfreedom;280027 نوشت:
دوست عزیز من دانلود کردم و به متنی که شما گفتید برخورد کردم اما نکته ای عجیب من رو به فکر فرو برد...
شما رو نمی دونم...

خودتون ببینید؟
ویرایش شده توسط کتابخانه آنلاین تاریخ اسلام!
در حالی که در نسخه اصلی که من صفحه آن را بدون ویرایش گذاشتم چنین چیزی نیست.
دیگر خودتان قضاوت کنید که کدام منبع معتبر تر است.
یادتان باشد که من 3 سند شما را به اسکن متن کتاب رد کردم
آیا از بین شما کسی نیست که اقرار کند اسناد ارائه شده ضعیف است؟

[=Arial Black]خیلی خوب:

[=Arial Black]دوست عزیز من !!!!!!

[=Arial Black]این نکاتی که شما را به فکر وادار می کند و کاری می کند شما تعمق کنید......آیا روی فایلی که خودتون ارائه می دید و داخل کامپیوتر خودتون دارید( وبه جای [=Arial Black]رجوع به منبعی که ما ذکر کردیم که عربی است می ای به منبعی دیگر و فارسی مراجعه می کنید) تعمق نمی کنید و فقط به ادله ارائه شده از سوی دوستان ما شک و وادار به تعمق می شوید؟؟

[=Arial Black]بله ما هم به تفکر فرو می ریم و جواب شما رو می دیم...................

[=Arial Black]برادر :

[=Arial Black]در بین ما کسی نیست که حرف شما را تایید کند

[=Arial Black]اسلام می گه یک ساعت تفکر= هفتاد سال عبادت

[=Arial Black]من از عبارت فوق این طور برداشت می کنم:
[=Arial Black][=Arial Black]یعنی بشینیم منصفانه تفکر کنیم----مذهب حق رو پیدا کنیم--فردا بعد از 70سال که روانه اون عالم شدیم و دست ما از این دنیا کوتاه شد ...رفتیم دیگه برنمی گردیم که جبران کنیم ....

[=Arial Black]منصف باش

[=Arial Black]از قرار گرفتن در لشگر معاویه ملعون و ابن تیمیه ملعون دست بکش!
[=Arial Black]پشت سر این ها قرار نگیر!!!!

[=Arial Black]قرار نگیر!!!!

sayedali;280537 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

یا ساقی نینوا

خوب انشاالله که تایپیک قبل من رو خونده باشید

خلاصه می گم ....ایشون به نرم افزار شیعه ایراد گرفتند

به چاپ های ارائه شده نیز ایراد گرفتند و معتبر ترین چاپ ها رو زیر سوال بردند

بعد آمدن توهین کردند و عبارات خوبی رو به کار نبردند و صفوی و اهل صوفیه و ...گفتن و ....و حتی در مورد نرم افزار های خود سنی ها(مثل الجامع الکبیر و مکتبه الشامله) هم ایشون آمد عملا شیعه رو متهم به تحریف کرد

خوب به تصویر زیر دقت کنید:

این تصویری است که ایشون ارائه دادند و مدعی شدند وجود ندارد

اما الان

به تصویر زیر نگاه کنید:

با رنگ قرمز چه چیزی را مشخص کردم؟

حالا به این نگاه کنید:

شماره یک تصویر بالا:

در شماره یک تصویر بالا ادرس چه سایتی نوشته شده است؟من تصویر ایشون رو بزرگ کرده بودم

ادرس سایت در همین تصویر کنار شماره یک به رنگ آبی بصورت بزرگ تر تایپ کردم ...سایت تاریخ ما....

خوب چه نتیجه ای گرفتید؟

بله درسته

این سایت ایرانی است و شیعه

در حالی که ایشون شیعه رو متهم به تحریف کرده است

در حالی که هتاکی کرده است

و از طرف دیگر همون اول بحث آمد و صرفا چاپ خودش رو قبول کرد

حالا یه سوال:این چاپ مگر چاپ ایران نیست؟
خوب جملات شما متناقض است:)

شماره دوم از تصویر بالا:

در گزینه دوم پیش از پیش این اقا رسوا می شود

ما به منبع عربی..از چاپ معتبر استناد کردیم نه این که به منبع فارسی!!!!!!!

در حالی که تصویر کتابی که ایشون قرار داده اند تصویر یه کتاب فارسی -- شیعه هست

اما از اون طرف:

ایشون شیعه رو متهم به تحریف کرده ...اما چه طور خودش صرفا این چاپ رو قبول دارد در حالی که این چاپ نیز شیعه و ایرانی است ؟

چه طور در مقابل استناد ما به یک منبع عربی

می اد به منبع فارسی رجوع می کند؟

تصویر بعدی:

خوب من رفتم این کتاب رو داخل اینترنت از همون سایت دریافت کردم

در تصویر فوق جهت رد هرگونه شبه ازجانب این اهل سنت ادرس سایت با دایره قرمز معین شده است.....دقت کنید

تصویر بعدی:

جلد سه اون رو من دانلود کردم

در شماره اول تصویر فوق:

چاپ 52 رو نشون می دهد و این یک ادله دیگر بر صحت گفتار من است

چرا؟
چون که ایشون آمد گفت من چاپ 52 رو دارم ....این نیز مدرکی است که ایشون همین نوع کتاب رو دانلود کرده

این نیزمدرکی است که ایشون دارد از منابع شیعه استفاده می کند و از اون طرف می اد شیعه رو متهم به تحریف می کند

یعنی نمک می خورد**** نمکدان می شکند

شماره 2تصویر فوق:

شماره دوم در تصویر فوق الذکر دارد خصوصیات ناشر رو ذکر می کند

ناشر هم مال ایران است

ایران هم شیعه است

شیعه رو هم ایشون محکوم کرده به ....به....تحریف

( چاپ شما مگه چیه ؟)

به نقل زیر نگاه کنید:

خیلی خوب:

دوست عزیز من !!!!!!

این نکاتی که شما را به فکر وادار می کند و کاری می کند شما تعمق کنید......آیا روی فایلی که خودتون ارائه می دید و داخل کامپیوتر خودتون دارید( وبه جای رجوع به منبعی که ما ذکر کردیم که عربی است می ای به منبعی دیگر و فارسی مراجعه می کنید) تعمق نمی کنید و فقط به ادله ارائه شده از سوی دوستان ما شک و وادار به تعمق می شوید؟؟

بله ما هم به تفکر فرو می ریم و جواب شما رو می دیم...................

برادر :

در بین ما کسی نیست که حرف شما را تایید کند

اسلام می گه یک ساعت تفکر= هفتاد سال عبادت

من از عبارت فوق این طور برداشت می کنم:
یعنی بشینیم منصفانه تفکر کنیم----مذهب حق رو پیدا کنیم--فردا بعد از 70سال که روانه اون عالم شدیم و دست ما از این دنیا کوتاه شد ...رفتیم دیگه برنمی گردیم که جبران کنیم ....

منصف باش

از قرار گرفتن در لشگر معاویه ملعون و ابن تیمیه ملعون دست بکش!
پشت سر این ها قرار نگیر!!!!

قرار نگیر!!!!

با سلام
دوست عزیز اصول مباحث ما بر این است که اکثرا با کتب خود شیعه جواب آنها را بدهمی تا نگویند در منابع ما هست و در منابع شما نیست.
در بعضی موارد دیگر مجبوریم به نسخ اصلی روی بیاوریم...
در مورد همین کتابی که من از سایت تاریخ ما برگرفتم.
خوب این نشون میده توی این سایت شیعه کتابی گذاشته که مطالب شما در اون نبست.
حالا اگر دوست دارید اصل کتاب عربی رو هم بیارم.
من بارها متن های ترجمه شده ی شما دوستان رو با متن های عربی مقایسه کردم.
می تونید بررسی کنید
به هر حال حق جواب دادن به شبهاتی که مطرح نمودید و تهمت هایی که زدید برای من محفوظ است.
لیکن با تاخیر 2-3 روزه در خدمت شما خواهم بود

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=arial black]السلام علیک یا محمدمصطفی(ص)

[=arial black]السلام علیک یا امیر المومنین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

[=arial black]السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

[=arial black]السلام علیک یا حسن مجتبی مظلوم(ع)

[=arial black]السلام علیک یا ابوالفضل العباس (ع)

[=arial black]یا ساقی نینوا

ohfreedom;280581 نوشت:
با سلام
دوست عزیز اصول مباحث ما بر این است که اکثرا با کتب خود شیعه جواب آنها را بدهمی تا نگویند در منابع ما هست و در منابع شما نیست.
در بعضی موارد دیگر مجبوریم به نسخ اصلی روی بیاوریم...
در مورد همین کتابی که من از سایت تاریخ ما برگرفتم.
خوب این نشون میده توی این سایت شیعه کتابی گذاشته که مطالب شما در اون نبست.
حالا اگر دوست دارید اصل کتاب عربی رو هم بیارم.
من بارها متن های ترجمه شده ی شما دوستان رو با متن های عربی مقایسه کردم.
می تونید بررسی کنید
به هر حال حق جواب دادن به شبهاتی که مطرح نمودید و تهمت هایی که زدید برای من محفوظ است.
لیکن با تاخیر 2-3 روزه در خدمت شما خواهم بود

[=Arial Black]بزرگوار:

[=Arial Black]

ohfreedom;280581 نوشت:
با سلام

ohfreedom;280581 نوشت:


[=Arial Black]و علیکم السلام

[=Arial Black]

ohfreedom;280581 نوشت:
دوست عزیز اصول مباحث ما بر این است که اکثرا با کتب خود شیعه جواب آنها را بدهمی تا نگویند در منابع ما هست و در منابع شما نیست.

ohfreedom;280581 نوشت:


[=Arial Black]وحرف های شما متناقض است..می گن از منبع خودشون جواب خودشون رو بدید

[=Arial Black]تاریخ طبری که منبع شماست نه منبع ما!!!!!!!

[=Arial Black]بعد ما از همین منبع و چاپ خودتان ...روایتی اوردیم که در الکامل نیز آمده بود...درسته یا نه؟

[=Arial Black]شما به جای رجوع به کتاب معرفی شده از سوی ما(به قول شما منبع شما)رفتید به کتاب چاپ فارسی مراجعه کردید؟؟

[=Arial Black]خنده دار و مزحک است

[=Arial Black]خودتون نگفتید چاپ 52؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[=Arial Black]خوب این چیه؟

[=Arial Black]این حرف کیه؟

ohfreedom;280057 نوشت:
حالا ما هی میگیم به نسخ جدید صفوی استناد میشه میگید نه...
از اهل صوفیه بعید نیست که نسخ را به سود خود ویرایش نکنند...
در این باب حدیث صحیح به قدری هست که کلام های اینچنینی عاجز است
بابا آدرستون رو بدید اصل نسخه قدیمی کتاب مربوط به سال 1352 رو براتون پست کنم.
فقط بعدش برگردونید

[=Arial Black]این هم چاپ 52

[=Arial Black]

ohfreedom;280581 نوشت:
در بعضی موارد دیگر مجبوریم به نسخ اصلی روی بیاوریم...

ohfreedom;280581 نوشت:

حالا اگر دوست دارید اصل کتاب عربی رو هم بیارم.
من بارها متن های ترجمه شده ی شما دوستان رو با متن های عربی مقایسه کردم.
می تونید بررسی کنید

[=Arial Black]این برای دفعه چندم است می گم:

[=Arial Black]تصویر هم ارائه دادیم

[=Arial Black]مهم این است که روایت موجود است .....چه جوابی دارید؟

ohfreedom;280581 نوشت:
...
در مورد همین کتابی که من از سایت تاریخ ما برگرفتم.
خوب این نشون میده توی این سایت شیعه کتابی گذاشته که مطالب شما در اون نبست.

[=Arial Black]خیر ..شما در اشتباه هستید....اصلا هم نشون نمی ده ..مطالب ما با ذکر منبع و ناشر بوده است ....شما برو بگردببین بوده یا نبوده..هرچند نیازی به گشتن ندارید...چون من رفتم تو سایت [=Arial Black]http://archive.org/[=Arial Black]اون تصاویر رو اوردم(از کتاب الکامل)

[=Arial Black]خوب سایت فوق که سایت شیعیان نیست که بهانه می آوری...مگر این که بخوای این سایت رو هم زیر سوال ببری ....؟؟؟؟که نتایج اون رو خودتون پیش بینی کنید////

[=Arial Black]وقتی یک نفر اهل سنت کتاب خودش رو زیر سوال می بره...داد علمای اهل سنت رودر می اره!!!!مواظب باش فردا فتوایی در مورد شما صادر نشود....انصاف هم خوبه .
[=Arial Black]مغلطه نکن....

[=Arial Black]به قول خودت که می گی از اصول ما ....است و ...... . برو تو همون منبع ارائه شده از سوی ما بگرد و ببین هست یا نه....اصول شما آیا این جا اشتباه می کند؟

ohfreedom;280581 نوشت:
به هر حال حق جواب دادن به شبهاتی که مطرح نمودید و تهمت هایی که زدید برای من محفوظ است.
لیکن با تاخیر 2-3 روزه در خدمت شما خواهم بود

[=Arial Black]ما شبه وارد نکردیم...بلکه این اهل سنت اند که تدلیس می کنند....شبه وارد می کنند...ما با دلیل جواب دادیم

[=Arial Black]تهمت هم نبوده...واقعیت بوده....دلیل ارائه دادیم

[=Arial Black]مثل این که شما لج می کنید

[=Arial Black]یه جا دیدم ادعای مناظره تلفنی کرده بودید؟درسته؟

[=Arial Black]همین الان چرا آفلاین شدید؟

[=arial black]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Arial Black]السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)

[=Arial Black]خواهران و برادران دقت کنید

ohfreedom;279919 نوشت:
من بارها به ضعیف بودن منابع تاکید کردم.

ohfreedom;279919 نوشت:

دوست گرامی، کتاب تاریخ طبری ج 3 از صفحه از صفحه 791 شروع می شود!!! اصولا ص 116 در ج 3 وجود ندارد، حتی اگر فرض بگیریم که در نوع چاپ شمارش صفحات فرق داشته و 116 صفحه از جلد سوم جلو بیائیم به مبحث تبعید مسلمانان به دره می رسیم!!!

اصولا ج 3 تاریخ طبری از ذکر نسب رسول الله شروع می شود و حکایت اسلام را تا سال 8 ه ق بیان می کند!!! نه در مورد زمان خلفای راشدین!!!

و

[=Arial Black]آخه شما که برادر من گفتی اصولا تاریخ طبری از جلد سوم شروع میشود؟

ohfreedom;280581 نوشت:
اصول مباحث ما بر این است که اکثرا با کتب خود شیعه جواب آنها را بدهمی تا نگویند در منابع ما هست و در منابع شما نیست.

[=Arial Black]من نمی دونم این چه اصولی است که اهل سنت برای خودشون دارند

[=Arial Black]احیانا این اصول شما نمی گه که ...اقای ___عزیز___ از منبع ارائه شده توسط خود فرد استفاده کنید؟

[=Arial Black]این چه اصولیه که می گه اصولا در تاریخ طبری ص 116نیست

[=Arial Black]این برادر ما رفته در جواب به روایت ما به جای این که به این ادرس بره

[=Arial Black]الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛

[=Arial Black]رفته به این ادرس

[=Arial Black]اونم ترجمه فارسی

[=Arial Black]خیلی جالبه

[=Arial Black]از کی تا حالا اصول شده این!!!

[=Arial Black]آیا تو منبع پیشنهاد شده از سوی ما نبوده؟

[=Arial Black]...بعد رفتید از یه منبع فارسی و چاپ متفاوت استفاده کردید و گفتید نیست_یعنی شما الان به اون چاپ فارسی مسلط شدید؟_مطمئنید نیست؟

[=Arial Black]طبق آدرس ما :بوده

[=Arial Black]ما رفتیم برای اثبات حرف های مون از منابع ارائه شده از سوی خودمون تصویر اوردیم؟

[=Arial Black]بعدش چی گفتین؟

[=Arial Black]می گید تحریف!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[=Arial Black]چه اصول جالبی

[=Arial Black]سوال:

[=Arial Black]با همین اصول ...اصول دین رو استخراج می کنید

[=Arial Black]قضاوت با خوانندگان

موضوع قفل شده است