چرا معجزه

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا معجزه

با سلام خدمت دوستان وکارشناسان محترم

معجزه امری است که جنس آن با افعال بشر متفاوت است و نماد آمدن فرد از خدا است. وهیچ

کسی نمی تواند مانند آن را بیاورد.

حال سوال:

با توجه به مجهول بودن عنصری به نام نزد خدا , چه کسی نزد خدا رفته و این نماد را از او

گرفته است؟

(این سوال مخالفان دین است و اینجانب هم چون موافق نظر آنها بودم این سوالات را آوردم)
سوالات بعدی را هم بعد از به نتیجه رسیدن این سوال مطرح خواهم کرد

سلام علیکم جمیعا

یک سوال : مخالفین که منظورشان را با این کلمات (مجهول بودن عنصری به نام نزد خدا ! ) ذکر کردند در این جمله

lili2020;196618 نوشت:
با توجه به مجهول بودن عنصری به نام نزد خدا , چه کسی نزد خدا رفته و این نماد را از او گرفته است؟

:tajob:
شما متوجه شدید منظورشان چیست ؟

اگر شرحی هم داده اند شما نقل بفرمائید .

یاحق

شرح من

شما مسلمانان معتقدید کسی که از طرف خدا بیاید با خودش به عنوان نشانه معجزه می آورد. شما می گویید معجزه

نشانه از طرف خدا آمدنه حالا من می پرسم که آیا شما باید بگویید چه چیز نشانه ازطرف خدا آمدنه یا خدا باید این

مختصات را تعیین کند؟؟؟؟؟؟؟؟

منتظر پاسخ دوستان هستم

آقای لیلی اینها که برهان برای این مدعا اقامه می کنند به تقرقر ذیل اما من به سر تا پای این برهان اشکال دارم که انشا الله اشکالاتم را بعدا می گذارم
برهان شماره 1 (برهان فرعی) :
صغری:حکیم محال است نقض غرض کند
کبری:خدا حکیم است
نتیجه:
محال است خدا نقض غرض کند
اثبات صغری و کبری:در جای خودش اثبات شده است.

برهان شماره2(برهان فرعی):
صغری: گمراه کردن مردم =نقض غرض خدا
کبری:دادن معجزه به کاذب =گمراه کردن مردم
نتیجه:
نقض غرض خدا = دادن معجزه به کاذب

اثبات صغری: غرض خدا از آفرینش عالم=کمال انسانها نقض غرض خدا =گمراهی مردم(عدم کمال مردم)
اثبات کبری:همانطور که می بینیم و در تاریخ قابل ملاحظه است عده ای از مردم با دیدن معجزه به صدق آورنده معجزه( به وسیله دلالت روان شناختی معجزه بر صدق مدعی آورنده آن) ، یقین روان شناختی می کنند . و معلوم است که اگر در حقیقت آورنده معجزه کاذب باشد،این شخص کاذب سبب گمراهی مردم می شود

برهان شماره3 (برهان اصلی):
صغری:دادن معجزه به کاذب نقض غرض خدا است
کبری:محال است خدا نقض غرض کند
نتیجه:محال است خدا به کاذب معجزه دهد.
اثبات صغری:در برهان شماره2 اثبات شد.
اثبات کبری: در برهان شماره1 اثبات شد.

برهان شماره4 :این قیاس به شکل قیاس استثنایی منفصله می باشد:
الف)افرادی که معجزه دارند یا صادقند یا کاذب .
ب) لکن افراد کاذب معجزه ندارند
نتیجه:پس فقط افراد صادق معجزه دارند
اثبات الف)رابطه صدق و کذب رابطه ملکه وعدم ملکه می باشد یعنی یک سخن یا صادق است یا لاصادق(کاذب)
اثبات ب)در برهان شماره 3 اثبات شد

همین برهان در کتب کلامی شیعه:

شیخ مفید:
شیخ مفید در پاسخ به سوال دلیل ارزش معرفتی اعجاز می گویند:
هذه مقدمه ضروریه لا تقتقرُ الی دلیلٍ لکنّا نُنَبّه علیها فنقول:المعجز فعلُ الله و هو قائمٌ مقامَ التصدیق و من صدّقه فهو صادق لاستحاله ان یصدّق الکذّاب(النکت الاعتقادیه،ص31 و32)
علامه حلی:
علامه حلی استدلالی مشابه استدلال شیخ مفید می آورد و می گوید:
انَّ المعجزه مع الدعوی مختص بالنبی فاذا ظهرت المعجزه علی شخص فامّا أن یدّعی النبوه او لا ،فإن ادّعاها علمنا صدقه اذ إظهار المعجزه علی ید الکاذب قبیح عقلا(کشف المراد،ص277)

در جای دیگر می گوید:
محمد رسول الله؛لانّه ظهر المعجزه علی یده...وادّعی النبوه فیکون صادقا و الّا لزم اغراءُ المکلّفین بالقبیح فیکون محالاً(باب حادی عشر،ص60)
فاضل مقداد:
فاضل مقداد در شرح عبارت علامه می گوید:
فلإنّه لَو لم یکن صادقا فی دعوی النبوه لکان کاذباً و هو باطلً؛اذ یلزم منه اغراءً المکلّفین باتباع الکاذب و ذلک قبیح لا یفعله الحکیم(همان،ص62)
ابن میثم بحرانی:
ابن میثم بحرانی در تقریر استدلال خود می نویسد:
انّ العقلَ یضطرّ عند مشاهده المعجز مقروناً بالدعوی المدعی الی تصدیق فلو کان کاذبا لکان تعالی قد صدّق الکاذب لکن تصدیق الکاذب مستلزم لتجهیل الخلق و اغرائهم بالقبیح و هو غیر جائزٍ علی الله،فثبت انّه لو کان کاذبا لما جاز إظهار المعجز علی یده(قواعد المرام،ص130)
مقدس اردبیلی:
سبب علم از معجزه به صدق آن حضرت و پیغمبری او، آن است که چون آن حضرت فعل کرد که ظاهر است آن فعل خدای تعالی است ،متصل به دعوای خود و دلیل ساخت آن را بر آنکه خدای تعالی به قول و دعوای او راضی است و او را فرستاده و پیغمبر کرده عقل جزم می کند که اگر خدای متعال او را نمی فرستاد و پیغمبر نمی ساخت و به قول و دعوای او راضی نمی بود فعل خود را که دلیل دعوای اوست و نص است در آنکه او فرستاده و پیغمبر است در دست او ظاهر نمی کرد و منطق بر دعوای او نمی گردانید که اگر در واقع راضی نباشد به دعوای او، ایشان را نفرستاده باشد به پیغمبری و این فضل در دست او ظاهر کند ،ترغیب و تحریص مردم به جهل و گمراهی کرده باشد و این قبیح است و هر عاقلی حکم می کند به آن که فاعل این نوع چیزی خدایی را نشاید.(اصول دین،ص254,جمال الدین خوانساری،مبدأ و معاد،ص50)

علامه شعرانی:
اثبات نبوت به معجزه آن است که گویند معجزه را خداوند بر دست پیغمبران جاری می کند و هرگاه کسی دعوی پیغمبری نکند بعید نیست که خداوند خوارق عاداتی از او به مردم بنماید و فضل او را آشکار کند .
اما اگر کسی دعوی پیغمبری کند به دروغ خداوند تعالی بر دست او معجزه اظهار نخواهد کرد چون سبب گمراهی مردم می شودو آن را که به راستی پیغمبری نیست به پیغمبری می پذیرند و احکام غیرخدا را رواج می دهند.پس دعوی پیغمبری و اظهار معجزه دلیل تصدیق خداوند است(کتاب شرح فارسی کشف المراد،ص494)
احمد صفایی:
اگر شخصی به دروغ ادعای نبوت و سفارت از طرف خدا کند و خرق عادتی از وی کند و خرق عادتی از وی صادر شود بر خداوند متعال ابطال آن خرق عادت و رسوا ساختن صاحبش لازم است ،چه اگر دروغ باشد و آشکار نشود شرکت خدا در تدلیس و اغراء بندگانش را به جهل لازم آید و اغرای به جهل از خداوند حکیم توانا قبیح است.(علم کلام ،ج2،ص92)
علامه مجلسی:
...البته ما ميدانيم كه آن (پیامبر)راست ميگويد زيرا كه خداوند عالم بر همه چيز قادر است و علمش بهمه چيز احاطه كرده است چنانچه بيان كرديم پس اگر اين مرد كاذب باشد دعوى او قبيح خواهد بود و اطاعت ما او را قبيح است پس خدا اغواى همه بر قبيح كرده خواهد بود و اين قبيح است و قبيح بر خداوند محال است چنانكه معلوم شد . (کتاب حق الیقین).
آیت الله مصباح یزدی:
معجزه از آن جهت كه منوط به اذن خاص الهى است مى‌تواند نشانه‌اى بر وجود ارتباط خاصى بين خداى متعال و آورنده معجزه باشد به اين دليل كه آن اذن خاص را به او داده، و به تعبير ديگر: كار خود را بدست او و از مجراى اراده او تحقق بخشيده است. اما لازمه عقلىِ اين نوع ارتباط، آن نيست كه ارتباط ديگرى هم بين خداى متعال و آورنده معجزه، بعنوان فرستادن و گرفتن وحى، برقرار باشد. پس نمى‌توان معجزه را دليلى عقلى بر صحّت ادّعاى نبوت شمرد و حداكثر بايد آنرا نوعى دليل ظنّى و اقناعى بحساب آورد.
پاسخ اين است كه كار خارق العاده هر چند خارق العاده الهى باشد خودبخود دلالتى بر وجود رابطه وحى ندارد و از اينروى نمى‌توان كرامات اولياء خدا را دليلى بر پيامبرى ايشان دانست ولى سخن درباره كسى است كه ادّعاى نبوت كرده و معجزه را بعنوان نشانه‌اى بر صدق ادّعاى خودش انجام داده است. اگر فرضاً چنين كسى به دروغ، ادّعاى نبوّت مى‌كرد يعنى بزرگترين و زشت ترين گناهانى كه موجب بدترين مفاسد دنيا و آخرت مى‌شود را انجام مى‌داد1 هرگز صلاحيت و شايستگى چنان ارتباطى را با خداى متعال نمى‌داشت و حكمت
الهى اقتضاء نمى‌كرد كه قدرت بر ارائه معجزه را به او بدهد تا موجبات گمراهى بندگان را فراهم آورد.( سوره الحاقه: آيات 44-46)
حاصل آنكه: عقل به روشنى درمى يابد كه كسى شايستگىِ ارتباط خاص با خداى متعال و اعطاء قدرت بر انجام معجزات را دارد كه به مولاى خودش خيانت نكند و موجبات گمراهى و بدبختى ابدىِ او را فراهم نياورد، بنابراين، آوردن معجزه، دليل عقلىِ قاطعى بر صحّت ادعاى نبوّت خواهد بود(کتاب عقائد )
حجه الاسلام سعیدی مهر:
الف)خداوند حکیم است و نقض غرض از سوی حکیم ممتنع می باشد
ب)غرض خداوند از آفرینش انسان ها دستیابی آنها به هدایت و سعادت است
ج)ظهور معجزه از سوی یک انسان سبب می شود که شمار فراوانی از مردم از او پیروی کنند . بنابراین ،اگر پیامبر دروغین قادر بر اظهار معجزه باشد گروه زیادی از مردم از راه راست گمراه و از سعادت حقیقی محروم خواهند شد.(اغراء به جهل)
د)اگر خداوند به مدعیان دروغین پیامبری قدرت اظهار معجزه دهد ،موجب گمراهی و شقاوت گروهی از مردم خواهد شد و این نقض غرض خداوند در خلقت آنهاست و چون خداوند حکیم است و نقض غرض از سوی او ممکن نیست امکان ندارد چنین قدرتی به مدعی دروغین نبوت اعطا کند .(کتاب کلام اسلامی،ج2
آیه الله خوئی:
و انما یکون الاعجاز دلیلا علی الصدق المدعی ؛ لاَنّ المعجز فیه خرق النوامیس الطبیعه فلا یمکن ان یقع من احد الا بعنایه من الله تعالی و اِقدار منه فلو کان مدّعی النبوه کاذبا فی دعواه کان اقداره علی المعجزِ من قِبَل الله تعالی اغراءً للجهل و شاءهً بالباطل و ذلک محال علی الحکیم تعالی.(البیان،ص35)
آیه الله سبحانی:
انّه سبحانه حکیم و الحکیم لا یجعل الکون و لا بعضه مسخّراً للکاذب و لکن المفروض انّ هذه المدعی مسخِّر للکون فینتج انّه لیس بکاذب بل صادق (الاهیات،ج2،ص248)
آیت الله جوادی آملی:
انّ المعجزه آیه عقلیه علی النبوه و انّ بینهما تلازماً عقلیا ،فلو کانت صادره من غیر النبی بان یکون الآتی بها رجلاً نابغاً لا یعهد مثله فی النبوغ فلذا جاء بما لم یعهد مثله ...لکان منافیاً لحکمه الله الذی اتقن کل شیء حیث انّه کیف یمکن أن یخضع الموجود الخارجی لمتنبٍّ ضالٍّ مضلٍّ یخرج الناس من النور الی الظلمات.(علی ابن موسی الرضا ،ص129

با سلام
1 - معجزه دلیل لازم برای اثبات نبوت است اما دلیل کافی نیست
2 - معجزه در انحصار خدا نیست
3 - هر معجزه ای برای اثبات نبوت نیست
4 - معجزه در امور باطل و بی فایده که نشانگر صفات متعالی خدا نباشد از خدا نیست
5 - معچزه به قبول ادعی نبی کمک میکند مشروط بر اینکه علتی دیگر بر ابطال ادعای نبوت در میان نباشد
با انچه گفته شد ادله پست قبلی فقط برای اثبات و مقبولیت ادعای نبوت حضرت محمد معین شده است و نه برای تعیین استاندارد اقبال از معجزه انبیا

بزرگترین ایراد معجزه:
عدم تناسب موضوع با محمول:
اگه کسی گیتاریست حرفه ای باشه آیا می شه به این نتیجه رسید که از طرف هرکول آمده؟
وهمین طوراگه کسی عصا اژدها می کنه می شه نتیجه گرفت که از طرف خدا آمده؟
تنها نتیجه ای که می شه گرفت اینه که طرف کار خارق العاده ای می کنه

آخه عزیز
من خودم این را می دانم
ولی می گویم
اینها به خاطر تناسب موضوع ومحمول در معجزه نمی گویند معجزه دلالت بر صدق مدعای پیامبر می کند بلکه به خاطر برهان مذکور چنین سخنی را می گویند
فلذا اشکال شما وارد نمی باشد

سلام جناب ولایت
بنده بی سواد دارم مقدمه چینی می کنم تا قاعده لطف رو که میگه خداوند به فلان دلایل و بهمان دلایل باید پیامبر بفرسته رو مورد عنایت قرار می دهم منم می گویم چشم بنده مجاب شدم پیامبر باید بیاد ولی با کدوم نشانه ؟معجزه؟ اون هم با این ایراداتش؟

lili2020;199316 نوشت:
بزرگترین ایراد معجزه:
عدم تناسب موضوع با محمول:
اگه کسی گیتاریست حرفه ای باشه آیا می شه به این نتیجه رسید که از طرف هرکول آمده؟
وهمین طوراگه کسی عصا اژدها می کنه می شه نتیجه گرفت که از طرف خدا آمده؟
تنها نتیجه ای که می شه گرفت اینه که طرف کار خارق العاده ای می کنه

با سلام
آوردن معجزه به تنهایی دلالت بر پیامبری نمی کند بلکه باید به همراه آن ادعای پیامبری هم باشد تا آن معجزه دلالت بر درستی ادعای آن پیامبر کند.
موفق باشید.:Gol:

موضوع قفل شده است