جمع بندی چرا مرحوم امام خمینی ره برای بزرگترین حامی صدام یعنی شوروی،اظهار نصیحت و راهنمایی کردند و نامه نوشتند؟

جمع بندی پرسش: چرا  امام خمینی(رحمة الله علیه) در اواخر جنگ به بزرگترین حامی صدام یعنی شوروی نصیحت و راهنمایی کردند و نامه نوشتند؟ شوروی جنایتکاری بود که کمک فراوانی به رژیم بعث کرد؟ این درست است که ما، دشمن جنایتکار را راهنمایی کنیم؟ پاسخ: در این خصوص باید به چند نکته توجه بفرمایید: نکته اول: باید سخنتان را اصلاح کنم که این پیام چند ماه بعد از پایان جنگ بین ایران و عراق فرستاده شد، نه در اواخر جنگ. البته این مسئله نکته مهمی نبود اما لازم دانستم که برای روشن تر شدن حواشی بحث آن را عرض کنم. نکته دوم: نامه نوشتن و حتی راهنمایی کردن طاغوت ها و گمراهان به خودی خود مذموم نیست همانطور که قرآن کریم می فرماید موسی(علیه السلام) مأموریت یافت تا با زبانی خوش برای هدایت فرعون نزد او برود: «اذْهَبَا إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى‏* فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يخْشى‏؛ به سوى فرعون برويد كه طغيان كرده است! *  اما به نرمى با او سخن بگوييد شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد!(1) و همانطور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای راهنمایی و هدایت امپراتوری ایران و قیصر روم و فرمانروای مصر نامه هایی برای ایشان فرستادند، و همچنین امام علی(علیه السلام) نامه های متعدد به معاویه نوشتند و او را نسبت به عواقب دنیایی و اخروی  انحراف تذکر می دادند. بنابراین ارسال پیام و راهنمایی در جایی مذموم است که در راستای دلسوزی برای منافع دنیوی طاغوت ها، و جلوگیری از تضعیف آنها باشد، در حالی که اگر در متن نامه امام خمینی(رحمة الله علیه) دقت کنید هیچ دلسوزی نسبت به فروپاشی سیاسی و یا لطمه دیدن اقتصادی شوری وجود ندارد، یعنی امام(رحمة الله علیه) دنبال بقا و تقویت حکومت کمونیسم شوروی نبودند، بلکه رویکرد ایشان نقد مبانی فکری کمونیسم، و دعوت ایشان به اسلام است. بخش هایی از این نامه را ذکر می کنیم تا ملاحظه بفرمایید: «اولين مسئله اي كه مطمئنا باعث موفقيت شما خواهد شد اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر «خدازدايي» و «دين زدايي» از جامعه كه تحقيقا بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است تجديدنظر نماييد» «مشكل اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست . مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست . همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهند كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدا هستي و آفرينش است» «از شما مي خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد. و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است كه مي تواند وسيله راحتي و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسي بشريت را باز نمايد» «‌صریحاً اعلام ‌می‌کنم ‌که ‌جمهوری ‌اسلامی‌ ایران ‌به‌ عنوان ‌بزرگترین ‌و قدرتمندترین ‌پایگاه ‌جهان‌ اسلام ‌به ‌راحتی‌ می‌تواند خلأ اعتقادی ‌نظام ‌شما را پر نماید و در هر صورت ‌کشور ما همچون ‌گذشته ‌به ‌حسن ‌همجواری ‌و روابط ‌متقابل ‌معتقد است ‌و آن‌را محترم ‌می‌شمارد»   نکته سوم: امام خمینی(رحمة الله علیه) در  ابتدای نامه اشاره دارند که علت نوشتن این نامه این است که گورباچف دست به اصلاحاتی در خصوص رویکرد دین ستیزانه کمونیسم زده است و برای اولین بار  صدای اذان در برخی از مساجد جمهوری های تحت سیطره شوروی پخش شده است. بنابراین در نامه می نویسند این اصلاحات نشان میدهد شما جسارت این را دارید که دست به اصلاحاتی بزرگتر بزنید.   نکته چهارم: این نامه نشان دهنده موضع قوت ایران بوده و از آگاهی عمیق رهبر آن از حوادث و تحولات منطقه حکایت داشت. توضیح آنکه پذیرش قطعنامه 598 در نگاه برخی تحلیل گران نشان از ضعف انقلاب اسلامی داشته است و پذیرش آن را یک گام به عقب مواضع انقلاب اسلامی و رهبران آن تلقی می کردند اما ارسال پیام امام(رحمة الله علیه) با لحنی مقتدرانه  برای سران یکی از دو ابرقدرت سیاسی و نظامی جهان پایانی بود بر این تحلیل ها. نکته دیگر آنکه این نامه و پیش بینی آن از حادثه ای که وقوع آن خیلی طول نکشید آگاهی رهبر سیاسی ایران نسبت به اوضاع منطقه را به رخ جهانیان کشید. کسی باورش نمیشد شوروی اینقدر زود دچار فروپاشی شود، اما امام(رحمة الله علیه) این را فهمیده بودند و راه چاره را نیزبیان کرده بودند به گونه ای که گورباچوف در سالگرد ارتحال امام خمینی(رحمة الله علیه) این نامه را نامه ای برای تمام اعصار در طول تاریخ برشمرد.   پی نوشت : 1. طه:20/ 43و44.