جمع بندی چرا ما باید رساله داشته باشیم؟ مگر قرآن کامل نیست؟

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سوال1:مگه قرآن کامل ترین کتاب الهی نیست؟ به جای اینکه مثل مابقی ادیان به حرف و دستور کتاب الهیمون گوش کنیم، چرا باید در کنارش رساله داشته باشیم و هرچی که رساله میگه رو گوش کنیم؟

جواب:

قرآن به عنوان کتاب هدایت و وحی الهی تمام کلیات هدایت بشر را برای آنها در بر دارد و هیچ کم و کاستی در این زمینه ندارد کامل و جامع بدون نقص و عیب.
برنامه ای مدون برای هدایت بشر به سوی کمال مقصود و رسیدن به اوج بندگی و لقای الهی.
وقتی به این کتاب هدایت مراجعه می کنیم می بینیم که خود قرآن کلام پیامبرش را باعث هدایت و تبعیت از آن را واجب شمرده است و اطاعت از رسولش را اطاعت از خود برشمرده است:

مَنْ يُطِعِ الرّسُولَ فَقَدْ أطَاعَ الله (نساء80)
«آن كسى كه از اين پيغمبر اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده است.»
يَا أيّهَا الّذِينَ آمَنُوا أطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرّسُولَ وَ اُولِى الأمْرِ مِنْكُمْ
(نساء59) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا اطاعت كنيد! و از پيغمبرتان و صاحبان امرتان كه از شما هستند اطاعت كنيد!»
وَ مَا أرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إلاّ لِيُطَاعَ بِإذْنِ اللهِ(نساء64) «و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه مردم از وى به اذن خدا اطاعت كنند.(حشر7)

پس همین قرآن کامل و جامعی که بدون شک از طرف خدا آمده است یکی از دستوراتش تبعیت و پیروی از دستورات و سخنان پیامبرش است .
از طرفی چون کتاب قرآن کتاب کلیات هدایت و دستور های الهی است در بیشتر موارد به ذکر کلیات بدون جزئیات پرداخته است مثلا فرموده است " اقم الصلوه" ولی نفرموده که چند رکعت و چگونه . نفرموده رکوع و سجودش باید کدام مقدم و دیگری موخر باشد.
یا فرموده زکات بدهید ولی نفرموده که چه مقدار بدهید. فرموده خمس بدهید ولی نفرموده از چگونه و فرموده است تبعیت از ولی امر خود بکنید ولی نفرموده ولی امر شما بعد از پیامیر چه کسانی هستند (اصول را فرموده و فروع را به پیامبر واگذاشته است)
پس قرآن جامع هدایت است اما همین جامع هدایت یکی از دستوراتش این است که باید به حدیث پیامبر نیز گوش فرا دهیم.
حال همین پیامبر که گفتارش به صراحت قرآن مورد تایید و مورد طبعیت قرار می گیرد فرموده است:

[INDENT=2][=arial black]
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما

[/INDENT]

[=arial black]«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند مگر بر سر حوض کوثر.»


پیامبر خدایی که بنا بر صریح آیه قرآن حرفش باید تبعیت شود فرموده اهل بیت من (امامان شیعه) همسنگ و هم میزان قرآن هستند و حرف آنها بر شما حجت است آنها مفسران قرآن هستند و اگر به آنها چنگ بزنید و احکام دین خدا را از این طریق دریافت منید هرگز گمراه نمی شوید.

پس کلام اهلبیت پیامبر همچون کلام پیامبر مورد تایید قرآن است و دین خدا از این دو طریق به بندگان خدا می رسد اصول را قرآن می فرماید و اهلبیت آن را ترجمه و تفسیر می کنند و فروع آن را بیان می کنند.

بنا براین منابع دریافت دین خدا برای ما مسلمانان کتاب خدا و فرمایشات رسول خدا و اهلبت آن حضرت می باشد.
اما در زمان غیبت چون دست رسی به امام معصوم برای دریافت احکام دینی ممکن نمی باشد خود حضرات مردم را به کسانی که احادیث اهلبیت را نقل می کنند و عالمانی که آنها را جمع می کنند مراجعه داده اند و فرموده اند اگر به ما دسترسی نداشتید به عالمان دین مراجعه کنید .
و این عالمان دین و مراجع معظم تقلید حرفی از خودشان نمی زنند بلکه کلام خدا و روایات اهلبیت را به صورت منسجم و منظم با شکلی آراسته(رساله عملیه) به ما تحویل می دهند و نه چیزی از خود به آن می افزایند و نه چیزی از آن کم می کنند.


امام زمان:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجة الله علیهم
اما در حوادثی كه بعداً بوجود می‌آید در مورد آنها به راویان احادیث‌ ما رجوع كنید زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان می‌باشم.
(صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، قم، مؤسسه النشر الاسلامی الجماعة المدرسین ج 2، ص 493 وسائل الشیعه، ج 27، ص 140،)


پس اطاعت از خدا و رسول او و اهلبیت رسول خدا همه بر ما واجب است و در طول هم قرار دارد احادیث پیامبر و اهلبیت رسول خدا مورد تایید قرآن و در کنار قرآن لازم الاجرا است و مراجع تقلید هم کار اضافه ای در این طریق نکرده اند بلکه فقط احادیث را در کنار آیات دیده اند و حکم خدا را از آنها استخراج کرده اند و در کتابی به نام رساله عملیه به ما تحویل داده اند.



سوال2:

آیات زیر می گویند که غیر از حکم خدا (قرآن ) پیروی نکنید و هر کس از غیر خدا پیروی کند کافر است این کتب حدیثی و رساله های عملیه مراجع حرف هایی غیر از قرآن است ما برای دستورات دینمان که در قرآن آمده این قدر تبصره و قاعده و .. که در رساله ها و کتب حدیثی آمده نداریم آیا این ها مشمول آیات زیر نمی شوند:

اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ ۗ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿٣اعراف﴾
فقط از آنچه از جانب خدا برایتان نازل گردیده پیروی کنید و غیر از آن از هیچ اولیای دیگری پیروی نکنید بسیار کم است آنچه را متذکر می شوید﴿۳اعراف)
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (البقرة - 79)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا (النساء - 60)


جواب:

آیا پیامبر و حرف او "من دونه اولیاء" است واقعا هیچ عقل سلیمی می تواند این را بپذیرد!!!!!!!!؟؟
پیامبر خدا و حرف او از طرف خدا نعوذ بالله اولیای طاغوت معرفی شود!!؟؟؟؟؟ این حرف خیلی عجیب است .
آیا کتب حدیثی چیزی جز کلام رسول خدا و اهلبیت رسول خدا که معصوم هستند می باشد؟؟
چرا که می دانید خدا در قرآن دو ولی را معرفی می کند و دو خط را ترسیم می کند 1. خط و ولایت الله 2. خط و ولایت طاغوت "الله ولی الذین آمنو ....والذین کفرو اولیائهم الطاغوت".
از این گذشته خدا در جای جای قرآن اولیای حق را معرفی کرده است: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوا الامر منکم.
انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا ...
چرا این ها را نمی بینید ؟؟
آیا همین خدا خط خود و اولیا الله را مشخص نکرده است ؟؟
هر کس که از این خط بیرون باشد اولیا الشیطان است و " من دون الله"
حال شما پیدا کنید مصداق های این اولیاالله و اولیا الطاغوت را
کدام کتاب کتاب ولی خدا و کدام کتاب، کتاب ولی شیطان است؟؟؟
آیاتی که ذکر شد همه و همه این را می رساند که باید احکام الهی از طریق ولایت الله گرفته شود و ولایت الله را خدا در قرآن معرفی کرده است:
انما ولیکم الله و رسوله و المومنون الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکات و هم راکعون. (مائده 55)


سوال 3:

یه مرجع تقلید میگه فلان کاری حرومه، یکی دیگه مکروهه، این انتخابی نیست؟ یکی میاد حرف یه مرجع تقلیدی رو قبول می کنه که راحتتر قوانین دینی رو وضع می کنه و از اون پیروی می کنه، اینجا دیگه ما داریم حرف یه بنده رو گوش میدیم تا حرف خدامون رو...!! چه توجیهی واسه این وجود داره؟

جواب:

مرجع تقلید متخصص در احکام دین است و کارهای تخصصی دارای اختلافات جزئی است وقتی در یک علمی دو نفر متخصص باشند بنا بر آن میزان تخصصشان و مبانیشان در برخی از جاها با هم اختلاف دارند .
مثلا وقتی به پزشک متخصص قلب مراجعه می کنیم یک دارویی می نویسد و می گوید که تشخیص من این است و دارویش این. اما دوباره به متخصص دیگری مراجعه می کنیم تشخیص متفاوتی دارد با داریی دیگر و همچنین دکتر سوم با اندک اختلافی...
با این وجود ما نمی توانیم بگوییم پزشکی و طب بی اساس و گزافه است چرا که بیماری من که یک چیز بیش نیست چرا دارو ها متفاوت شد؟؟!
بلکه باید گفت متخصص خود درد را می بیند و با دانش خود علت را استنباط می کند و یک کار تخصصی انجام می دهد و به نظر خود به واقعیت امر رسیده است اگر چه اشتباه کرده ولی بر اساس قوانین پزشکی عمل کرده و نظر داده است.
مرجع تقلید هم متخصص در پیدا کردن حکم الهی است او به آیات و روایات مراجعه کرده و حکم خدا را استنباط می کند درست است که حکم خدا یک چیز بیش نیست اما مرجع هم متخصص است و بنا بر قواعد علم اصول فقه نظر خود را از استنباطش می دهد.
و این باعث برخی از اختلافات در فتواها در رساله ها می شود البته شایان ذکر است که این اختلاف ها خیلی کم هستند و در موارد ریزی اختلاف وجود دارد و در احکام اساسی و اصلی هیچ اختلافی نیست.
مثلا طریقه خواندن نماز و گرفتن روزه و دادن زکات و ...این موارد اختلافی در آنها نیست.


سوال4:

آیا نمی شود فقط با مراجعه به قرآن و کتب مقدس قبلی احکام دینی را استخراج کرد و به آن عمل کرد که دیگر نیازی به سنت نباشد؟

جواب:

واقعا شما فکر می کنید خدا راضی است که دینش این گونه بی درو پیکر ارائه شود آنوقت احکامش از طریق پیامبرش ارائه نشود و تبیین نشود(کمی فکر کنید)
آن هم پیامبری که خدا در باره او می فرماید:"لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً" عمل پیامبر را الگوی مسلمانان قرار داده . همچین الگویی را در انجام اعمال دینی رها کرده و به تفسیر های شخصی افرادی مثل شما تمسک کنیم (حاشا و کلا)
پیامبری که اطاعت از او را بارها در کنار اطاعت خود ذکر کرده است" اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.."
پیامبری را که خدا می فرماید اگر می خواهید من خدا شما را دوست بدارم از او تبعیت کنید"قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله ويغفر لكم ذنوبكم والله غفور رحيم"
پیامبری که عدم اطاعت از او را موجب کفران معرفی می کند:
[=book antiqua]قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آل عمران 32)[=book antiqua]


سوال5:

چرا فقیه توی مواردی که نیاز به علم تخصصی دارند ، مثه اقتصاد باید اظهار نظر کنه ؟!
بهتر نیست که توی مسائل تخصصی متخصصین اظهار نظر کنند ؟!

جواب:

دین اسلام دارای گستره فراتر از مسایل شخصی و فردی است . و اکثر شئون زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی مومن را پوشش می دهد و برای آن برنامه دارد.
یکی از این شئون که اسلام برای آن برنامه ارائه کرده است مسایل اقتصادی است . و احکام بسیاری در این باره داریم ؛ قواعد خرید و فروش ، شرایط خریدار و فروشنده ، شرایط جنس خریداری شده و ثمن پرداخت شده، جنسهایی که نمی شود آنها راخرید و فروش کرد ، مساله رباو.... که همه یا به صورت آیه یا روایت در دین بیان شده است.
البته این بدین معنا نیست که علم اقتصاد در دانشگاه ها تعطیل شود و فقط طبق قوانین اقتصاد اسلامی جامعه اداره شود نه ! بلکه قواعد اقتصاد اسلامی به صورت روحی برای کالبد طرح های اقتصادی است که ناظر به همه آنها می تواند باشد و در بیشتر جاها آن را تایید می کند و در برخی از موارد آن را رد می کند مثلا در نظام بانکداری ربوی وارد شده و آن را رد می کند. برای بیمه سرمایه گذاری و...به عنوان تایید کننده وارد شده و از آن به نفع جامعه اسلامی سود می جوید.
پس مرجع تقلید به عنوان یک کارشناس دین حرف خدا(قرآن و روایات) را بیان می کند و یکی از این حرف ها حرف های اقتصادی است .


موضوع قفل شده است