چرا قوم لوط ، قوم لوط شدند

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حضرت علامه طباطبايي در الميزان جلد 10 درباره قوم لوط مي فرمايند:

لوط(ع) از کلدانیان بود که در سرزمین بابل زندگی می کردند و آن جناب از اولین کسانی بود که در ایمان آوردن به ابراهیم(ع)گوی سبقت را ربوده بود، او به ابراهیم ایمان آورد و گفت: "انی مهاجر الی ربی". (1)

در نتیجه خدای تعالی او را با ابراهیم نجات داده به سرزمین فلسطین، "ارض مقدس" روانه کرد: "و نجینا و لوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین" (2) پس لوط در بعضی از بلادآن سرزمین منزل کرد، (که بنا به بعضی از روایات و بنا به گفته تاریخ و تورات آن شهر سدوم بوده).

مردم این شهر و آبادیها و شهرهای اطراف آن که خدای تعالی آنها را در سوره توبه آیه 70 مؤتفکات خوانده، بت می پرستیدند و به عمل فاحشه لواط مرتکب می شدند و این قوم اولین قوم از اقوام و نژادهای بشر بودند که این عمل در بینشان شایع گشت، (3) و شیوع آن به حدی رسیده بود که در مجالس عمومی شان آن را مرتکب می شدند (4) ،

تا آنکه رفته رفته عمل فاحشه سنت قومی آنان شد و عام البلوی گردید و همه بدان مبتلا گشته، زنان بکلی متروک شدند و راه تناسل را بستند (5).

"لذا خدای تعالی لوط را به سوی ایشان گسیل داشت". (6) و آن جناب ایشان را به ترس از خدا و ترک فحشاء و برگشتن به طریق فطرت دعوت کردو انذار و تهدیدشان نمود ولی جز بیشتر شدن سرکشی و طغیان آنان ثمره ای حاصل نگشت و جزاین پاسخش ندادند که اینقدر ما را تهدید مکن اگر راست می گویی عذاب خدا را بیاور، و به این هم اکتفاء ننموده تهدیدش کردند که: "لئن لم تنته یا لوط لتکونن من المخرجین (7)

- اگرای لوط دست از دعوتت بر نداری تو را از شهرمان خارج خواهیم کرد"و کار را از صرف تهدیدگذرانده، به یکدیگر گفتند: خاندان لوط را از قریه خود خارج کنید که آنها مردمی هستند که می خواهند از عمل لواط پاک باشند. (8)

پي نوشت:
1) من بسوی پروردگارم مهاجرت می کنم."سوره عنکبوت، آیه 26"
2) سوره انبیاء، آیه 71.
3) سوره اعراف، آیه 80.
4 و 5) سوره عنکبوت، آیه 29.
6) سوره شعراء، آیه 162.
7) سوره شعراء، آیه 167.
Dirol سوره نمل، آیه 56.

ادامه دارد.....


عاقبت امر این قوم:

جریان به همین منوال ادامه یافت، یعنی از جناب لوط(ع)اصرار در دعوت به راه خدا و التزام به سنت فطرت و ترک فحشا، و از آنها اصرار برانجام خبائث تا جایی که طغیانگری ملکه آنان شد و کلمه عذاب الهی در حقشان ثابت و محقق گردید،

پس خدای عز و جل رسولانی از فرشتگانی بزرگ و محترم برای هلاک کردن آنان مامورکرد، فرشتگان اول بر ابراهیم(ع)وارد شدند و آن جناب را از ماموریتی که داشتند (یعنی هلاک کردن قوم لوط)خبر دادند، جناب ابراهیم(ع)با فرستادگان الهی بگومگوئی کرد تا شاید بتواند عذاب را از آن قوم بردارد، و ملائکه را متذکر کرد

که لوط در میان آن قوم است، فرشتگان جواب دادند که ما بهتر می دانیم در آنجا چه کسی هست و به موقعیت لوط و اهلش از هر کس دیگر مطلع تریم و اضافه کردند که مساله عذاب قوم لوط حتمی شده و به هیچ وجه برگشتنی نیست. (1)

فرشتگان از نزد ابراهیم به سوی لوط روانه شدند و به صورت پسرانی امرد مجسم شده،به عنوان میهمان بر او وارد شدند، لوط از ورود آنان سخت به فکر فرو رفت چون قوم خود رامی شناخت و می دانست که به زودی متعرض آنان می شوند و به هیچ وجه دست از آنان برنمی دارند،

چیزی نگذشت که مردم خبردار شدند، به شتاب رو به خانه لوط نهاده و به یکدیگرمژده می دادند، لوط از خانه بیرون آمد و در موعظه و تحریک فتوت و رشد آنان سعی بلیغ نمود تابه جایی که دختران خود را بر آنان عرضه کرد و گفت: ای مردم!

این دختران من در اختیارشمایند و اینها برای شما پاکیزه ترند پس، از خدا بترسید و مرا نزد میهمانانم رسوا مسازید، آنگاه از در استغاثه و التماس در آمد و گفت: آیا در میان شما یک نفر مرد رشید نیست؟مردم درخواست او را رد کرده و گفتند: ما هیچ علاقه ای به دختران تو نداریم و به هیچ وجه از میهمانان تو دست بردار نیستیم.لوط(ع)مایوس شد و گفت: ای کاش نیرویی در رفع شما می داشتم و یا رکنی شدید می بود و به آنجا پناه می بردم. (2)

پي نوشت:
1) سوره عنکبوت، آیه 32، سوره هود، آیه 76.
2) سوره هود، آیه 80.

ادامه دارد.....



در این هنگام ملائکه گفتند: ای لوط ما فرستادگان پروردگار توایم، آرام باش که این قوم به تو نخواهند رسید، آنگاه همه آن مردم را کور کردند و مردم افتان و خیزان متفرق شدند. (1)

فرشتگان سپس به لوط(ع)دستور دادند که شبانه اهل خود را برداشته و درهمان شب پشت به مردم نموده، از قریه بیرون روند و احدی از آنان به پشت سر خود نگاه نکندولی همسر خود را بیرون نبرد که به او آن خواهد رسید که به مردم شهر می رسد، و نیز به وی خبردادند که بزودی مردم شهر در صبح همین شب هلاک می شوند. (2)

صبح، هنگام طلوع فجر، صیحه آن قوم را فرا گرفت و خدای عز و جل سنگی از گل نشاندار که نزد پروردگارت برای اسرافگران در گناه آماده شده بر آنان ببارید و شهرهایشان رازیر و رو کرد و هر کس از مؤمنین را که در آن شهرها بود بیرون نمود، البته غیر از یک خانواده هیچ مؤمنی در آن شهرها یافت نشد و آن خانواده لوط بود و آن شهرها را آیت و مایه عبرت نسل های آینده کرد تا کسانی که از عذاب الیم الهی بیم دارند با دیدن آثار و خرابه های آن شهرها عبرت بگیرند (3)

و در اینکه ایمان و اسلام منحصر در خانواده لوط بوده و عذاب همه شهرهای آنان راگرفته، دو نکته هست: اول اینکه این جریان دلالت می کند بر اینکه هیچ یک از آن مردم ایمان نداشتند، و دوم اینکه فحشا تنها در بین مردان شایع نبوده بلکه در بین زنان نیز شیوع داشته، چون اگر غیر از این بود نباید زنها هلاک می شدند و علی القاعده باید عده زیادی از زنها به آن جناب ایمان می آوردند و از او طرفداری می کردند

چون لوط(ع)مردم را دعوت می کرد به اینکه در امر شهوترانی به طریقه فطری باز گردند و سنت خلقت را که همانا وصلت مردان و زنان است سنت خود قرار دهند و این به نفع زنان بود و اگر زنان نیز مبتلا به فحشا نبودند باید دور آن جناب جمع می شدند و به وی ایمان می آوردند ولی هیچ یک از این عکس العمل ها در قرآن کریم درباره زنان قوم لوط ذکر نشده.

و این خود مؤید و مصدق روایاتی است که در سابق گذشت که می گفت: فحشا در بین مردان و زنان شایع شده بود، مردان به مردان اکتفا کرده و با آنان لواط می کردند و زنان با زنان مساحقه می نمودند.


پي نوشت:
1) سوره قمر، آیه 37.
2) سوره هود، آیه 81، سوره حجر، آیه 66.
3) با استفاده از سوره ذاریات، آیه 37 و سوره هایی دیگر.

اما اینکه چرا به این راه کشیده شدند را باید در حدیث امام باقر که در ارسال اول آمد جستجو کرد

سلام

من تو کتابی خوانده بودم که ابلیس به شکل مردی در ابتدا به فردی در آن قوم در آمد و بهانه اورد که من پدرم من را همیشه به پهلو می خواباند تا خوابم ببردو...:Moteajeb!::Gig::Gol:

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

در كتاب كافى به سندى از امام باقر (علیه السلام) روايت نموده كه حضرت فرمود: قوم لوط مردم نيكوئى بودند، ولى ابليس آنان را اغواء نموده، گمراه كرد.
از جمله خوبى آنان اين بود هنگاميكه دسته‏ جمعى براى كار روانه مى‏ شدند بانوان آنها بدنبال آنان ميرفتند، بدين منوال رفتار مي كردند و پس از آنكه از كار باز مى‏ گشتند، ابليس كار آنها را خراب مي كرد. به يكديگر گفتند: كه در صدد بر آئيم و بشناسيم، كيست كه كار ما را خراب ميكند.
فهميدند، جوانى است خوش سيما، به وى گفتند: كه تو چرا كارهاى ما را خراب مى‏ نمائى. بنا گذاشتند، آن جوان را بكشند. او را نزد شخصى گذاردند. پاسى كه از شب گذشت جوان فرياد برآورد، آن شخص گفت: چه خبر است، جوان گفت، همه شب پدرم ...
تا اينكه او را ياد داد كه مرتكب عمل زشت با جوان شود و خود آن شخص نيز آن عمل را آموخت و فهميد.
صبح كه شد، جوان گريخت آن شخص به مردم جريان شب گذشته را حكايت كرد در عجب شده، آن عمل زشت را فهميدند و به تدريج عموميت يافت بطوريكه مردان به يكديگر اكتفا مي كردند و سر راه و جاده افرادى را مي گماردند كه چنانچه مسافرى وارد شود با او رفتار زشت مى‏ نمودند، تا اينكه مردان همسران خود را ترك كرده و بدين عمل زشت اكتفا مى‏ نمودند.
چون ابليس ديد كه آنچه با مردان پيشنهاد كرده عموميت يافته خود را به هيئت زن در آورده و نزد بانوان آنها آمد و به آنها گفت كه مردان شما به يكديگر اكتفا مى نمايند، پاسخ گفتند، ديده ‏ايم، لوط پيامبر (ع) آنها را موعظه مى ‏نمود شيطان نيز آنان را اغواء مي كرد، زنان هم به يكديگر اكتفا نمودند. لوط پيامبر (ع) آنها را منع ميكرد ...
البرهان ج3 ص 121


حضرت لوط ـ برادر زاده ي حضرت ابراهيم(عليه السلام) ـ از سرزمين بابل (عراق امروز) و كلدان بود. قوم او اهل مداين بودند. حضرت امام باقر(عليه السّلام) فرمود: قريه ي قوم لوط كه عذاب بر آن ها نازل شد، « سدوم» نام داشت.(1)آيين شان بت پرستي و فحشا در بين آن ها زياد بود و اوّلين كساني بودند كه لواط در ميان آن ها شايع شد،(2) به طوري كه علني مرتكب مي شدند و حيا نمي كردند.(3) اين عمل شنيع آن چنان ترويج يافت كه به عادت اجتماعي تبديل گشت و مردان زنان را رها كرده، در كنار راه ها در كمين پسران و مردان مي نشستند. خداوند حضرت لوط را به سوي آن ها فرستاد تا به تقوي و ترك فحشا دعوت كند و از عاقبت گناه برحذر دارد, اما آن ها دعوت او را اجابت نكردند و تنها در جواب گفتند: اگر راست مي گويي براي ما عذاب الهي بياور! و او را به اخراج از شهر تهديد كردند(4) و گفتند: آل لوط را از شهر خارج كنيد! آن ها مردمي پاكدامن هستند.(5)
ابوحمزه ي ثُمالي از امام باقر(عليه السلام) روايت مي كند: حضرت لوط سي سال مردم را به اطاعت خداوند و ترك فحشا دعوت كرد, اما هيچ كس دعوت او را نپذيرفت.(6)


پاورقی:
1. ميزان الحكمه، ج4، حديث 19606.
2. اعراف: 7: 80.
3. عنكبوت:29: 29.
4. شعراء: 26: 162-167.
5. نمل: 27: 59.
6. المحاسن، ج 1، ص 112، حديث 104.

راغب در مفردات می گوید:

[لوط]:
نام معروف لوط پيامبر است و اشتقاقش از- لاط الشى‏ء بقلبى يلوط لوطا و ليطا- است يعنى وابستگى به دل و جان.
در حديث آمده است كه «الولد الوط» يعنى فرزند به دل و جان وابسته است و نيز ميگويند:
- هذا امر لا يلتاط بصفرى- اين كار به دلم نچسبيد،- لطت الحوض بالطين- حوض و آبگير با گل ملاط كردم- تلوط فلان- در وقتى است كه كسى هم روش قوم لوط شود، پس اشتقاق اين واژه از لفظ- لوط- است كه باز دارنده و نهى كننده آن بود، نه از واژه و لفظ انجام دهندگان آن كردار ناپسند.(ترجمه مفردات، ج‏4، ص: 171)

زمینه انحراف درهمه وجود داره باید به خدا پناه برد شاید گروه وقومی به صفتی مشور بشن دلیلی برای برائتدیگران نیست :
يوسف : 53 وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيمٌ
من خويشتن را بى‏گناه نمى‏دانم، زيرا نفس، آدمى را به بدى فرمان مى‏دهد. مگر پروردگار من ببخشايد، زيرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.

لسان العرب، ج‏7، ص: 394
لوط: لاط الحوْضَ بالطين لَوْطاً: طَيَّنه، و التاطَه: لاطَه لنفسه خاصّة. و قال اللحياني: لاط فلان بالحوْض أَي طَلاه بالطِّين‏
این کلمه برای گل مال کردن ومطلق برخورد است نه برای عملی خاص

به نام خدا

با سلام

توي تاريخ يا جاي ديگه ثبت نشده كه چندين سال طول كشيده تا اين قوم اينجوري بشن ؟ مربوط به چند سال پيش ميشه اين قضيه ؟

اللهم صل علي محمد و آل محمد


با سلام


در اخبار از آموزش ابلیس سخن آمده که ابلیس بصورت جوانی زیبا به نزد مردی آمد وشب میهمان وی شد و هنگام خواب خودش را به بدن این مرد مالید و...

یعنی بتدریج در قوم لوط این عمل زشت شایع شد درحالیکه قبلا آنرا نمیدانستند .

##########

واژه «لوط» در اصل از لاط یلوط گرفته شده و به معنی ارتباط قلبی است، بنابراین این پیامبر خدا که پیوند محکم قلبی با خدا داشت، با نام لوط خوانده می‎شد، و به عکس او، قومش به لواط و ارتباطهای نامشروع آلوده بودند. حضرت لوط ـ علیه السلام ـ از خویشان حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود. مطابق پاره‎ای از روایات، برادرزاده یا پسر خاله ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، و طبق بعضی از روایات، برادر حضرت ساره همسر ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود. به هر حال در نسب لوط و نسبت وى با ابراهیم اختلاف است. جمعى او را برادر زاده ابراهیم یعنى فرزند هاران بن تارخ مى دانند. قول دیگر آن است که گفته اند: لوط پسرخاله ابراهیم و برادر ساره همسر آن حضرت بوده

حضرت لوط بن هاران بن تارخ پسر برادر حضرت ابراهیم(ع) مردى سبزچهره میانه بالا سیاه چشم و تنومند و بلند ساعد و نیرومند بود که مدت 80 سال عمر کرد وى به سال 3422 پس از هبوط حضرت آدم(ع) در کشور بابل دیده به جهان گشود، دوران کودکى و نوجوانى را در همانجا زیست و در همین دوران بر حضرت ابراهیم(ع) ایمان آورد هنگامی که حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ در سرزمین بابل (عراق کنونی) مردم را به یکتا پرستی دعوت نمود، لوط نخستین مردی بود که در آن شرایط سخت به ابراهیم ـ علیه السلام ـ ایمان آورد، و همواره در کنار ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود، و یگانه یار و یاور ابراهیم ـ علیه السلام ـ در دوران مبارزات او با نمرود به شمار می‎آمد، چنان که ساره نخستین زنی بود که به ابراهیم ـ علیه السلام ـ ایمان آورد(سفینه البحار، ج 2، ص 516).

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=12980

vahid_barvarz;207561 نوشت:
مربوط به چند سال پيش ميشه اين قضيه ؟

با سلام

آنچه در منابع اسلامي و غير اسلامي (تورات، ...) مسلّم است، ‌اين است كه حضرت لوط با حضرت ابراهيم هم عصر بوده است.(1) در تبيين شخصيت او همين بس كه بسان ديگر پيامبران از حكمت و علم برخوردار و از بندگان صالح خدا بود.(2)
در تورات از حضرت لوط به عنوان برادر زادة حضرت ابراهيم ياد مي‌كند،(3) ولي در قرآن به اين موضوع اشاره نمي‌كند و در منابع اسلامي هم تا آنجائيكه ما جستجو كرديم چيزي به اين صورت كه حضرت لوط برادر زادة ابراهيم بود يا نه، نيافتيم، يكي از نويسندگان در تفسير سوره انبياء آيه 71 مي‌گويد: لوط از بستگان حضرت ابراهيم بود و تصريح به برادرزادگي او نمي‌كند.(4) ولي اين معنا بعيد نيست چون هر دو پيامبر هم عصر بودند و گويا حضرت ابراهيم بزرگ آنها بوده كه در اين هجرت او را همراه خود مي‌برد و در ثاني خاندان نبوت از يك ريشه و شجره هستند. لذا از اين جهت بعيد نيست كه حضرت لوط برادر زاده حضرت ابراهيم باشد.

http://www.askdin.com/thread16668.html

پاورقی:
1. عنكبوت : 26، توبه : 70، نجم : 53، حاقه : 9.
2. انبياء : 74 ـ 75.
3. سفر پيدايش، ج14، ص 8 ـ 20.
4. سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مكتب اسلام، چاپ اول، ج 11، ص 258.

شما درباره ی چه چیز قوم لوط بحث میکنید؟:Gol:

قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
عشر خصال عملها قوم لوط بها اهلكوا وتزيدها امتي بخله :
اتيان الرجال بعضهم بعضا ، رميهم بالجلاهق و الخذف، ولعبهم بالحَمام ، و ضرب الدفوف ، و شرب الخمور ،و قص اللحيه ،و طول الشارب ، و الصفير ،و التصفيق ، و لباس الحرير ؛و تزيدها امتي بخله ، اتيان النساء بعضهن بعضا

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند :
ده خصلت است كه به واسطه انجام آن قوم لوط هلاك شد . و امت من يكي بر آن اضافه مي كنند .
1. 1. لواط
2. 2. سنگ ريزه به هم پرتاب كردن
3. 3. كفتر بازي
4. 4. دايره زدن
5. 5. شراب خوردن
6. 6. ريش تراشي
7. 7. بلند كردن سبيل
8. 8. سوت زدن
9. 9. كف زدن
10. 10. پوشيدن لباس حرير

و امت من يكي به آن اضافه مي كنند و آن : نزديكي زن با زن است

منبع :

الجامع الصغير في احاديث البشير النذير

اثر :سيوطي

جلد 2

صفحه 155

حديث 5433


سلام برکاربران گرامی اگه بحث راکافی میدونین توسط کارشناس مربوطه جمع بندی بشه.

قوم لوط

حضرت لوط ـ برادر زاده ي حضرت ابراهيم(عليه السلام) ـ از سرزمين بابل (عراق امروز) و كلدان بود. قوم او اهل مداين بودند. حضرت امام باقر(عليه السّلام) فرمود: قريه ي قوم لوط كه عذاب بر آن ها نازل شد، « سدوم» نام داشت.(1)آيين شان بت پرستي و فحشا در بين آن ها زياد بود و اوّلين كساني بودند كه لواط در ميان آن ها شايع شد،(2) به طوري كه علني مرتكب مي شدند و حيا نمي كردند.(3)

اين عمل شنيع آن چنان ترويج يافت كه به عادت اجتماعي تبديل گشت و مردان زنان را رها كرده، در كنار راه ها در كمين پسران و مردان مي نشستند. خداوند حضرت لوط را به سوي آن ها فرستاد تا به تقوي و ترك فحشا دعوت كند و از عاقبت گناه برحذر دارد, اما آن ها دعوت او را اجابت نكردند و تنها در جواب گفتند: اگر راست مي گويي براي ما عذاب الهي بياور! و او را به اخراج از شهر تهديد كردند(4) و گفتند: آل لوط را از شهر خارج كنيد! آن ها مردمي پاكدامن هستند.
(5)
ابوحمزه ي ثُمالي از امام باقر(عليه السلام) روايت مي كند: حضرت لوط سي سال مردم را به اطاعت خداوند و ترك فحشا دعوت كرد, اما هيچ كس دعوت او را نپذيرفت.(6)

اما درباره واژه لوط راغب در مفردات می گوید:

لوط نام معروف لوط پيامبر است و اشتقاقش از- لاط الشى‏ء بقلبى يلوط لوطا و ليطا- است يعنى وابستگى به دل و جان.
در حديث آمده است كه «الولد الوط» يعنى فرزند به دل و جان وابسته است و نيز ميگويند:- هذا امر لا يلتاط بصفرى- اين كار به دلم نچسبيد،- لطت الحوض بالطين- حوض و آبگير با گل ملاط كردم- تلوط فلان- در وقتى است كه كسى هم روش قوم لوط شود، پس اشتقاق اين واژه از لفظ- لوط- است كه باز دارنده و نهى كننده آن بود، نه از واژه و لفظ انجام دهندگان آن كردار ناپسند.(ترجمه مفردات، ج‏4، ص: 171)

در كتاب كافى به سندى از امام باقر (علیه السلام) روايت نموده كه حضرت فرمود: قوم لوط مردم نيكوئى بودند، ولى ابليس آنان را اغواء نموده، گمراه كرد.
از جمله خوبى آنان اين بود هنگاميكه دسته‏ جمعى براى كار روانه مى‏ شدند بانوان آنها بدنبال آنان ميرفتند، بدين منوال رفتار مي كردند و پس از آنكه از كار باز مى‏ گشتند، ابليس كار آنها را خراب مي كرد. به يكديگر گفتند: كه در صدد بر آئيم و بشناسيم، كيست كه كار ما را خراب ميكند.
فهميدند، جوانى است خوش سيما، به وى گفتند: كه تو چرا كارهاى ما را خراب مى‏ نمائى. بنا گذاشتند، آن جوان را بكشند. او را نزد شخصى گذاردند. پاسى كه از شب گذشت جوان فرياد برآورد، آن شخص گفت: چه خبر است، جوان گفت، همه شب پدرم ...
تا اينكه او را ياد داد كه مرتكب عمل زشت با جوان شود و خود آن شخص نيز آن عمل را آموخت و فهميد.
صبح كه شد، جوان گريخت آن شخص به مردم جريان شب گذشته را حكايت كرد در عجب شده، آن عمل زشت را فهميدند و به تدريج عموميت يافت بطوريكه مردان به يكديگر اكتفا مي كردند و سر راه و جاده افرادى را مي گماردند كه چنانچه مسافرى وارد شود با او رفتار زشت مى‏ نمودند، تا اينكه مردان همسران خود را ترك كرده و بدين عمل زشت اكتفا مى‏ نمودند.
چون ابليس ديد كه آنچه با مردان پيشنهاد كرده عموميت يافته خود را به هيئت زن در آورده و نزد بانوان آنها آمد و به آنها گفت كه مردان شما به يكديگر اكتفا مى نمايند، پاسخ گفتند، ديده ‏ايم، لوط پيامبر (ع) آنها را موعظه مى ‏نمود شيطان نيز آنان را اغواء مي كرد، زنان هم به يكديگر اكتفا نمودند. لوط پيامبر (ع) آنها را منع ميكرد(7) ...

پاورقی:
1. ميزان الحكمه، ج4، حديث 19606.
2. اعراف: 7: 80.
3. عنكبوت:29: 29.
4. شعراء: 26: 162-167.
5. نمل: 27: 59.
6. المحاسن، ج 1، ص 112، حديث 104.
7-
البرهان ج3 ص 121

موضوع قفل شده است