جمع بندی چرا فقط گناهان خاص؟ (مذهبی یعنی چه؟)

تب‌های اولیه

148 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خوشبختی;998579 نوشت:
۱. مقایسه شما اصلا قابل قبول نیست . گناه زنا رو با گناه فرضا ربا به مقایسه نشستین! چطور میشه در برابر سوختگی یک انگشت و سوختگی قسمت بیشتری از بدن یک واکنش داشت؟ یا برای یک گناه و خطای انسانی کوچک مردم رو به توپ و تشر بست و برای گناه زنا که صدمات جبران ناپذیر بزرگی داره به آرامی برخورد کرد؟

سلام و عرض ادب و احترام

گناه زنا گاهی به هیچ کس آسیب جدی نمی زند ( زمانی که هر دو طرف رضایت دارند و مخفی می ماند )

اما گناه غیبت حداقل به سه نفر آسیب می زند

غیبت شونده

غیبت شنونده

و غیبت کننده

گناه ربا نیز همین طور

همین تورم افسار گسیخته موجود در کشور ما که به چند میلیون نفر آسیب زده ، حاصل گناه ربایی است که از نظر شما بسیار کوچک است!

در پناه حق تعالی

شروحیل;998591 نوشت:
سلام و عرض ادب و احترام

گناه زنا گاهی به هیچ کس آسیب جدی نمی زند ( زمانی که هر دو طرف رضایت دارند و مخفی می ماند )

اما گناه غیبت حداقل به سه نفر آسیب می زند

غیبت شونده

غیبت شنونده

و غیبت کننده

گناه ربا نیز همین طور

همین تورم افسار گسیخته موجود در کشور ما که به چند میلیون نفر آسیب زده ، حاصل گناه ربایی است که از نظر شما بسیار کوچک است!

در پناه حق تعالی

من تا جایی که خوندم و شنیدم زنا عمل زشتی هست چه با رضایت و چه بی رضایت ، از طرفی مجازات سنگینی برای اون در نظر گرفته شده.

اشتباه نکنین (زنا) هم به روان افراد جامعه و طرز فکر اونها ضرر میرسونه .

اگر چه گناه غیبت هم بسیار بده و تایید میکنم سخن شما رو که آسیب هایی میرسونه اما گناهان با هم در یک کفه قرار نمیگیرن!

هیچ غیبت کننده ای به مجازات محکوم نمیشه فقط باید از طریق آموزش اونها رو یاری کرد یا مشاوره . اما زناکار قوانین مشخصی برای برخورد با اون هست و اینو یک فرد عادی جامعه هم میتونه تشخیص بده.

نفرمایید جناب شروحیل بزگوار
من نگفتم گناه ربا کوچک هست ( لفظ عامیانه بود) در برابر زنا قابل مقایسه نیست .

خوشبختی;998594 نوشت:
هیچ غیبت کننده ای به مجازات محکوم نمیشه

باسلام

منظور شما اینکه تو این دنیا براش مجازاتی نیست به ظاهر

پس این بر میگرده به اینکه فرد چقدر از نظر اعتقادی به این مسائل حساس باشه

اگه منظورتون اینکه مجازات در این دنیا عامل باز دارنده می تونه باشه که این بحثش جدا

در اصل باید اینو گفت باتوجه به موضوع تایپک که اونی که میدونه برای غیبت مجازات دنیایی شاید به ظاهر نباشه ولی مجازات اخروی است پس چرا باز دست به این کار میزنه
آیا نباید تفاوتی بین اونی که میدونه با اونی که نمیدونه باشه

چرا اون فردی که میدونه باید جایگاه بهتری از اونی که نمیدونسته داشته باشه

چون میدونه که آخرتی هست و مجازاتی در حالی که اون یکی اینو نمیدونسته

آیا نباید مجازات و سختگیری برای اونی که میدونسته بیشتر از اونی باشه که نمیدوسته تا جایی که این فرد در یک سطح یا پیایین تر از فردی قرار بگیره که از این موضوع اطلاعی نداشته
که شاید خود این موضوع عامل بازدارنده باشه البته اگه اونی که میدونه به این اندازه براش حساسیت وجود داشته باشه

البته تا اونجایی که اگه درست موضوع تایپک یادم باشه

باتشکر
یاحق

اللیل والنهار;998596 نوشت:
باسلام

منظور شما اینکه تو این دنیا براش مجازاتی نیست به ظاهر

پس این بر میگرده به اینکه فرد چقدر از نظر اعتقادی به این مسائل حساس باشه

اگه منظورتون اینکه مجازات در این دنیا عامل باز دارنده می تونه باشه که این بحثش جدا

در اصل باید اینو گفت باتوجه به موضوع تایپک که اونی که میدونه برای غیبت مجازات دنیایی شاید به ظاهر نباشه ولی مجازات اخروی است پس چرا باز دست به این کار میزنه
آیا نباید تفاوتی بین اونی که میدونه با اونی که نمیدونه باشه

چرا چون اون فردی که میدونه باید جایگاه بهتری از اونی که نمیدونسته داشته باشه

چون میدونه که آخرتی هست و مجازاتی در حالی که اون یکی اینو نمیدونسته

البته تا اونجایی که اگه درست موضوع تایپک یادم باشه

باتشکر
یاحق

منظور اینه که در این دنیا مجازاتی براش نیست این دلیل نمیشه گناه کمی هست اما خب شدت اثرات اون با هم فرق میکنه.

مثلا در جامعه ی ما رسمه خانم ها غیبت میکنن و از قدیم تا همین حالا این کار مرسوم بوده. بعضی ها صدمه دیدن و روابط خانوادگی اونها با هم قطع شده.

اما زنا توی جامعه اثرات بمراتب بدتری داره و چون مردم دنبال سریع ترین راه و کم مسئولیت ترین راه برای برطرف کردن شهوتشون هستن اگر این گناه کوچک در نظر گرفته بشه و مجازاتی براش نباشه یا خیلی کم باشه همه به جان هم میافتن و در اونصورت جامعه ای باقی نخواهد ماند.

الان درد فعلی جوامع مسایل مالی، شهوت و رسیدن به قدرت و برتری هست. بله قبول دارم ربا و ... و همینطور غیبت .
اما برای هر کدوم مجازاتی مطرحه که عمق شدتش رو بنا به مجازاتش میتونیم درک کنیم .
برای این منظور باید بین مردم بود و مسایل اجتماعی رو بررسی بیشتری کرد.

خوشبختی;998597 نوشت:
منظور اینه که در این دنیا مجازاتی براش نیست این دلیل نمیشه گناه کمی هست اما خب شدت اثرات اون با هم فرق میکنه.

مطمئنا در گناه شدت اثرات وجود داره وقتی من یک غیبت میکنم و با این غیبت کردن خود باعث از هم پاشیدن یک خانواده میشم و از هم پاشیدگی این خانواده باعث میشه که منم به خاطر ناسالم بزرگ شدن فرزند این خانواده فرزندم تحت تاثیر رفتار فرزند این خانواده بزهکار شود

[SPOILER]این فقط یه مثال بود نمیکم همه اینطور میشن [/SPOILER]
دارم مجازات میشم ولی علت این مجازات رو نمیدونم

میدونید ما فکر میکنیم همین که از نظر قانونی برای غیبت من مجازاتی نیست پس دیکه مشکل حل شد درحالی که هیچ گناهی برای خود فرد و اطرافیان بی تاثیر نیست

یعنی یقین نداریم به اثرات اعمال خودمون

اللیل والنهار;998600 نوشت:
مطمئنا در گناه شدت اثرات وجود داره وقتی من یک غیبت میکنم و با این غیبت کردن خود باعث از هم پاشیدن یک خانواده میشم و از هم پاشیدگی این خانواده باعث میشه که منم به خاطر ناسالم بزرگ شدن فرزند این خانواده فرزندم تحت تاثیر رفتار فرزند این خانواده بزهکار شود

[SPOILER]این فقط یه مثال بود نمیکم همه اینطور میشن [/SPOILER]
دارم مجازات میشم ولی علت این مجازات رو نمیدونم

میدونید ما فکر میکنیم همین که از نظر قانونی برای غیبت من مجازاتی نیست پس دیکه مشکل حل شد درحالی که هیچ گناهی برای خود فرد و اطرافیان بی تاثیر نیست

یعنی یقین نداریم به اثرات اعمال خودمون

نه همچین چیزی نیست گفتم که اثر داره . بهتره به کسانی که قوانین رو نوشتن و به جامعه تسلط بیشتری دارن ( کارشناسان، حقوقدانان، افراد برجسته دینی و ...) و شدت مجازاتی که خداوند در نظر گرفته برای هر کدوم از این اعمال اعتماد کنیم.

بدیع;998567 نوشت:
اگر جامعه اسلامی ما تا حدودی از زنا منزجر است که جای تعجب و آزردگی ندارد. بلکه از این هم باید بیشتر باشد
قطعاً تنفر از هر گناهی خوب است و من هم منظورم از این مقایسه این بود که باید کفهء ربا و غیبت و تهمت و تمسخر و.... سنگین‌تر شود، نه اینکه کفهء زنا سبکتر شود
اما در همین مورد که فرمودید هم نکته‌ای را اشاره می‌کنم

به نظر حتی تنفر ما از زنا هم بیشتر عرفی است تا دینی. یک توضیحی می‌دهم امیدوارم بتوانم منظورم را برسانم. رابطهء جنسی ذاتاً عمل بدی نیست بلکه روش انجام آن است که درست و غلط آن را مشخص می‌کند. یعنی آن عملی که در زنا اتفاق میفتد با آنچه که در ازدواج اتفاق میفتد هیچ تفاوتی با هم ندارند. در زنا زن و مردی با هم رابطهء جنسی برقرار می‌کنند، در ازدواج نیز زن و مردی با هم این رابطه را برقرار می‌کنند، یعنی هر دو عمل دقیقاً یکی هستند. تنها تفاوتش این است که خداوند چهارچوبی مشخص کرده و از زن و مرد خواسته در این چهارچوب رابطهء خود را برقرار کنند

اما حسی که ما به رابطهء جنسی داریم برعکس است. ماها رابطهء جنسی را ذاتاً بد می‌دانیم و ازدواج را به نوعی یک اجبار برای انجام این عمل می‌دانیم. مؤید آن را هم در جامعه فراوان می‌توان دید. مثلاً وقتی می‌خواهیم از جوانی تعریف کنیم می‌گوئیم فلانی خیلی پسر خوبی است و اصلاً توی این فکرها نیست! وقتی می‌خواهیم از انسان متأهلی که همسرش را از دست داده تعریف کنیم می‌گوئیم فلانی بعد از مرگ همسرش هرگز ازدواج نکرد، آفرین به این شخصیت! در مقابل اگر پسر یا دختر جوانی بگوید که من چنین میلی دارم، یا کسی که همسرش را از دست داده یا جدا شده، ابراز نیاز جنسی کند، شروع می‌کنیم به تحقیرِ او

حتی برخی افراد متأهل و بخصوص خانمها، وقتی می‌خواهند نشان دهند که خیلی دیندار هستند یکی از روش‌های آنها این است که خود را به این عمل بی‌میل نشان دهند. همچنین نسبت به اعمالی مانند عقدموقت نیز همان حس انزجار را داریم یا به این مورد که خواستگار می‌تواند اندام دختر را قبل از ازدواج ببیند نیز همین حس انزجار را داریم.خب چرا اینگونه هستیم؟ چون ما از خودِ رابطهء جنسی بدمان میاید، نه چگونگیِ انجامش که خدا این چگونگی را حرام کرده. به قول جناب شروحیل، ما از زنا بدمان میاید چون ما را ناراحت می‌کند، نه اینکه چون خدا گفته

البته اینها که گفتم بیشتر در بین عوام است و بین دیندارانی که ایمان آنها با شناخت آمیخته شده، نگاه به این موضوع بسیار معقول و دقیق است. از جمله در میان روحانیون بخصوص در سطوح بالا (چون خودم با چند روحانی در ارتباط هستم) آنقدر نگاه به این موضوع واقع بینانه م مبتنی بر دین و شناختِ انسان است که گاهی این روحانی‌ها از سوی عوام به داشتنِ نگاهِ غربی متهم می‌شوند!

بدیع;998567 نوشت:
شاید گناه بیشتر ربا نسبت به زنا به خاطر رابطه علت و معلولی در میان این دو است. فقر یکی از دلایل رواج زنا و رباخواری یکی از عوامل فقر است
بعید می‎دانم استاد. چون اولاً فقر تنها دلیل زنا بین افراد مجرد نیست، اتفاقاً گاهی زنا در بین ثروتمندانِ مجرد بیشتر است

ثانیاً زنا مختص مجردها نیست که بگوئیم بخاطر فقر و نداشتم همسر بوده، بلکه بین افراد متاهل نیز زیاد رخ می‌دهد. حالا به دلیل میل به روابط بیشتر و یا علاقمند شدن به یک نامحرم یا دلایل دیگر

ثالثاً ربا ممکن است عامل فقر باشد، اما گناهانی مثل غیبت که معصومین(ع) گناهش را بیشتر از زنا خوانده‌اند ارتباطی با زنا یا فقر ندارد

(البته با فقر فرهنگی کملاً ارتباط دارد happy)

بدیع;998567 نوشت:
نه رابطه نامشروع و نه گناهانی مانند غیبت و ربا آن مقدار که باید در میان ما قبح و زشتی ندارد
استاد عزیز مطلبی به ذهنم رسید مایلم نظر شما را هم بدانم. چند روایت خوانده بودم و همچنین برخی روحانیون روی منبر اشاره کردند در این باره که اگر امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه از بین برود جامعه محکوم به فساد خواهد بود

ابتدا که این مطلب را شنیدم حقیقتش زیاد خوشم نیامد! دلیلش هم این بود که من تا آن زمان هر چه امر به معروف و نهی از منکر دیده بودم به روشی غلط انجام شده بود (لااقل اکثر آنها) و ذهنیت مرا به امر به معروف و نهی از منکر منفی کرده بود. اما با زیاد شدن سن و مطالعهء بیشتر کم‌کم فهمیدم امر به معروف و نهی از منکری که اسلام گفته اصلاً این شکلی نیست! و باز بخاطر مراوده با همان روحانیون که عرض کردم، با روش‌های صحیح‌تر آن بیشتر آشنا شدم (البته در بین روحانیون هم کمک نیستند افرادی که این عمل را به روش غلط انجام می‌دهند، اما بیشتر آنها واقعاً اسلامی عمل می‌کنند)

غرض اینکه به نظرم می‌رسد یکی از عوامل کمرنگ شدن قبح برخی از گناهان به دلیل کمرنگ شدن امر به معروف و نهی از منکر، و یا اجرای غلط این امر و نهی باشد. اگر جامعهء ما به شکلی بود که وقتی کسی غیبت می‌کرد بقیه گوش نمی‌کردند یا به او تذکر می‌دادند، یا وقتی کسی ربا می‌داد جامعه از او تبری می‌جست، یا وقتی کسی دیگری را تمسخر می‌کرد یا شخصی را به واسطهء نقص یا عیبی تحقیر می‌کرد، مردم در مقابلش عکس‌العمل نشان می‌دادند، قبح این گناهان نیز به قوت خود باقی می‌ماند

والا استاد هر چه سبک سنگین می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که سه عامل در کمرنگ شدن دینداری در جامعهء ما مؤثر است:

1 - فراهم نکردن شرایط برای دستیابی به حلال خدا، که در نتیجه افراد جامعه بخصوص جوانان به سمت حرام می‌روند

2 - دور شدن از امر به معروف و نهی از منکر با تعریف اشتباه از حریم شخصی که بیشتر از غرب وام گرفته‌ایم، و البته اجرای اشتباه امر به معروف و نهی از منکر از سوی برخی مسلمانان که ایجاد دلزدگی کرده

3 - کم شدن ارتباط مردم عادی با روحانیون که بخشی بخاطر القای تفکرات غربی است مانند انسان‌محوری، اصالت سود، خدایِ درونی و.... که باعث شده مردم خود را از دین و روحانیون بی‌نیاز بدانند، و بخشی هم بدون تعارف به کم کاری خودِ روحانیون عزیز بر می‌گردد. بخشی هم به اشتباهات مکرر مسئولین برمی‌گردد که متأسفانه مردم این اشتباهات را پای دین و روحانیون می‌گذارند


Reza-D;998626 نوشت:
قطعاً تنفر از هر گناهی خوب است و من هم منظورم از این مقایسه این بود که باید کفهء ربا و غیبت و تهمت و تمسخر و.... سنگین‌تر شود، نه اینکه کفهء زنا سبکتر شود
اما در همین مورد که فرمودید هم نکته‌ای را اشاره می‌کنم

به نظر حتی تنفر ما از زنا هم بیشتر عرفی است تا دینی. یک توضیحی می‌دهم امیدوارم بتوانم منظورم را برسانم. رابطهء جنسی ذاتاً عمل بدی نیست بلکه روش انجام آن است که درست و غلط آن را مشخص می‌کند. یعنی آن عملی که در زنا اتفاق میفتد با آنچه که در ازدواج اتفاق میفتد هیچ تفاوتی با هم ندارند. در زنا زن و مردی با هم رابطهء جنسی برقرار می‌کنند، در زنا نیز زن و مردی با هم این رابطه را برقرار می‌کنند، یعنی هر دو عمل دقیقاً یکی هستند. تنها تفاوتش این است که خداوند چهارچوبی مشخص کرده و از زن و مرد خواسته در این چهارچوب رابطهء خود را برقرار کنند

اما حسی که ما به رابطهء جنسی داریم برعکس است. ماها رابطهء جنسی را ذاتاً بد می‌دانیم و ازدواج را به نوعی یک اجبار برای انجام این عمل می‌دانیم. مؤید آن را هم در جامعه فراوان می‌توان دید. مثلاً وقتی می‌خواهیم از جوانی تعریف کنیم می‌گوئیم فلانی خیلی پسر خوبی است و اصلاً توی این فکرها نیست! وقتی می‌خواهیم از انسان متأهلی که همسرش را از دست داده تعریف کنیم می‌گوئیم فلانی بعد از مرگ همسرش هرگز ازدواج نکرد، آفرین به این شخصیت! در مقابل اگر پسر یا دختر جوانی بگوید که من چنین میلی دارم، یا کسی که همسرش را از دست داده یا جدا شده، ابراز نیاز جنسی کند، شروع می‌کنیم به تحقیرِ او

حتی برخی افراد متأهل و بخصوص خانمها، وقتی می‌خواهند نشان دهند که خیلی دیندار هستند یکی از روش‌های آنها این است که خود را به این عمل بی‌میل نشان دهند. همچنین نسبت به اعمالی مانند عقدموقت نیز همان حس انزجار را داریم یا به این مورد که خواستگار می‌تواند اندام دختر را قبل از ازدواج ببیند نیز همین حس انزجار را داریم.خب چرا اینگونه هستیم؟ چون ما از خودِ رابطهء جنسی بدمان میاید، نه چگونگیِ انجامش که خدا این چگونگی را حرام کرده. به قول جناب شروحیل، ما از زنا بدمان میاید چون ما را ناراحت می‌کند، نه اینکه چون خدا گفته

البته اینها که گفتم بیشتر در بین عوام است و بین دیندارانی که ایمان آنها با شناخت آمیخته شده، نگاه به این موضوع بسیار معقول و دقیق است. از جمله در میان روحانیون بخصوص در سطوح بالا (چون خودم با چند روحانی در ارتباط هستم) آنقدر نگاه به این موضوع واقع بینانه م مبتنی بر دین و شناختِ انسان است که گاهی این روحانی‌ها از سوی عوام به داشتنِ نگاهِ غربی متهم می‌شوند!

افراط و تفریط درباره غریزه جنسی همیشه وجود داشته و دارد. مسیحیت تحریف شده روابط جنسی را حتی در قالب ازدواج عملی ذاتا شیطانی و بد تلقی می کنند و به همین خاطر کشیشان مسیحی حق ازدواج ندارند. از آن طرف فردی مانند فروید که هنوز هم نظریه او در میان جوامع مسیحی سلطه دارد معتقد است ریشه همه بیماری های روانی سلب آزادی از غریزه جنسی است و تنها راه درمان آزادی بی حد و حصر آن است. در این میان آموزه های حیات بخش قرآن جامعه اسلامه را توصیف و توصیه به اعتدال می کند:

«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس‏؛ و اینگونه شما را امتی میانه رو قرار دادیم تا گواه بر سایر مردم باشید.»(1) به همین خاطر عفت در فرهنگ اسلامی به معنای سرکوب غریزه نیست. بلکه به معنای مدیریت و کنترل این غریزه است.

پی نوشت:
1. بقره، 143.

نکته ای که یکی از کاربران فهیم انجمن در این بحث اشاره کردند نیز نکته قابل تاملی است و آن مجازاتی است که برای زنا نسبت به سایر گناهان مقرر شده است. رابطه نامشروع مجازات دنیوی سنگینی از شلاق تا سنگسار دارد. اما گناهانی مثل رباخواری و یا غیبت اگرچه ممکن است عقوبت اخروی بیشتری داشته باشند ولی مجازات دنیوی ندارند.

چرا غیبت و ربا مانند زنا مجازات دنیایی ندارند؟


سلسله مراتب گناهان کبیره در روایت امام صادق(علیه السلام)

عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى از امام جواد از پدرش على بن موسى الرّضا (عليهما السّلام) روايت كرده است كه فرمود: از پدرم موسى بن جعفر (عليهما السّلام) شنيدم مي فرمود: عمرو بن‏ عبيد بصرى‏ (عامّى مذهب) بر امام صادق (عليه السّلام) وارد شد و سلام كرده نشست و شروع كرد به خواندن اين آيه‏: الَّذِينَ‏ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ (كسانى كه دورى می جويند از گناهان بزرگ) (شورى: 37) و سپس ساكت شد و خاموش ماند، پس امام صادق (عليه السّلام) پرسيد چه چيز تو را ساكت كرد؟ گفت: دوست دارم كبائر را از كتاب خدا بدانم و آنها را بشناسم. حضرت فرمود: آرى اى عمرو بزرگترين كبائر شرك به خداست. خداوند تبارك و تعالى می ‏فرمايد: إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ (خداوند نمی بخشد آنكه براى او انباز گيرند) (نساء: 47 و 115) و نيز مي فرمايد: إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ (همانا كه هر كس شرك به خدا آورد خداوند بهشت را بر وى حرام ساخته و جايگاه او دوزخ است و اين ظالمان يار و ياورى كه آنها را نجات دهد ندارد) (مائده: 72). و پس از آن يأس و نوميدى از رحمت خدا است زيرا خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ‏ (براستى كه از زحمت خداوند نوميد نباشند مگر گروه كافران) (يوسف 87)؛ سپس ايمنى از عقوبت خداى زيرا خدا مي فرمايد: فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ‏ (و از كيفر خداوند خود را در امان ندانند مگر گروه زيانكاران) (اعراف: 98)؛ و از آنها است عقوق پدر و مادر و عدم رضايت آنها از فرزند زيرا خداوند عزّ و جلّ «عاقّ» را جبّار و بد بخت خوانده است آنجا كه نقل فرموده‏ وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا (و مرا نيكى‏ كننده به مادرم قرار داده و جبّار (ستمكار) و شقيّ و بدبخت نكرده‏ است) (مريم: 32)؛ و قتل نفس كه حرام كرده است خداى آن را مگر در موردى كه بجا و حقّ است‏ چنان كه ميفرمايد: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها تا آخر آيه» (و هر كس مؤمنى را از روى عمد (براى اينكه مؤمن است) بكشد سزاى او دوزخ است كه در آن هميشه بماند) (نساء: 92)؛ و نسبت ناروا به پاكدامنان دادن، زيرا كه خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ‏ (همانا آنان كه نسبت ناروا به پاكدامنان بی خبر و مؤمن ميدهند در اين جهان و جهان آخرت مورد لعن و نفرين باشند و براى آنها عذاب بزرگى در كمين است) (نور:23)؛ و خوردن مال يتيم به ستم، چه قول خداوند است كه‏ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً (آرى آن كسانى كه اموال يتيمان را بستم و زور تصرّف می كنند اينان چنانست كه در شكمهاى خود آتشى را انباشته می سازند و به زودى به آتشى كه در دوزخ براى ايشان مهيّا شده خواهند رسيد) (نساء: 9)؛ و فرار و گريختن از ميدان نبرد با دشمنانى كه براى مبارزه با مسلمانان برخاسته‏ اند، زيرا خداوند عزّ و جلّ می فرمايد: وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (و هر كه در روز جنگ به آنها پشت نموده و بگريزد، مگر اينكه از ميمنه به ميسره يا از قلب به جناح يا از فرق ه‏اى به يارى گروهى ديگر از مسلمين رود به طرف خشم و غضب پروردگار فرار كرده و جايگاهش دوزخ است و بد منزلگاهى است) (انفال: 16)؛ و خوردن ربا زيرا كه خداى تعالى ميفرمايد: الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِ‏ (آنان كه ربا ميخورند در قيامت از گور برنخيزند مگر مانند كسى كه به وسوسه و فريب شيطان عقل خود را از دست داده است) (بقره: 275) و نيز فرموده است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏ (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خداوند پروا كنيد و زيادى به عنوان ربا را رها كنيد و از بدهكار نگيريد اگر راستى بخدا ايمان داريد و اگر چنين نكرديد پس رسما با خدا و رسولش اعلان جنگ دهيد) (بقره: 279)، و سحر، زيرا خداى عزّ و جلّ ميفرمايد: وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ‏ (و محقّقا ميدانستند كه هر كس كه چنين كند در سراى ديگر وى هرگز بهره‏ اى نخواهد يافت) (بقره: 102)، و زنا كارى، زيرا خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً. يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً. إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ‏ الآية ( [و زنا نمی كنند] و هر كس اين عمل را انجام دهد كيفرش را خواهد ديد، عذابش در قيامت دو چندان گردد و با كمال خوارى و ذلّت در دوزخ مخلّد بماند، مگر آنكه توبه كرده و از گناه اين چنين دست بردارد) (فرقان: 68)، و سوگند دروغ زيرا خداوند عزّ و جلّ فرموده‏ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ- الآية (آرى آنان كه پيمان با خدا و سوگندهاى خود را به‏ بهائى اندك بفروشند، اينان را در آخرت (از بهشت و نعيم آن) بهره ‏اى نباشد) (آل عمران: 77)، و دزدى و خيانت در بيت المال يا غنائم جنگى مسلمانان، خداوند متعال مى‏فرمايد: وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ (و هر كس از بيت المال چيزى بربايد روز رستاخيز با آن چيز محشور شود يا كيفر آن را در قيامت ببيند) (آل عمران: 161)، و نپرداختن زكات واجب، زيرا خداوند عزّ و جلّ فرموده: يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ‏ (روزى كه آن سكّه‏ هاى طلا و نقره و ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته شود، و پيشانی ها و پهلوها و پشتهاى آنان را به آن داغ كنند، (و نمايندگان حقّ و فرشتگان ايشان را مخاطب ساخته گويند:) اين همانست كه شما براى امروز خود ذخيره كرده‏ ايد اكنون بچشيد آنچه را كه خود براى خود اندوخته ‏ايد) (توبه: 36)، و شهادت به دروغ و كتمان شهادت زيرا خداوند عزّ و جلّ می فرمايد: وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ‏ (و هر كس كتمان شهادت كند البتّه دلش گناهكار است) (بقره 283)، و ميگسارى، زيرا خداوند عزّ و جلّ آن را معادل پرستش بتها شمرده است، (آنجا كه فرموده: إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ‏ (و انصاب بتها باشند چنان كه مفسّران گفته ‏اند)، و ترك نماز از روى عمد يا ترك يكى از آنچه خداوند عزّ و جلّ واجب ساخته است، زيرا كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرموده ‏اند: «من ترك الصّلاة متعمّدا فقد برئ من ذمّة اللَّه عزّ و جلّ و ذمّة رسوله» (هر كس نماز را عمدا ترك كند از ذمّه خدا و رسول و امانشان بيزارى جسته است)، و پيمان‏ شكنى، و قطع رحم زيرا خداوند عزّ و جلّ فرموده است: أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ( [آنان كه پيمان خداى بشكنند پس از پيمان بستن با او و ببرند آنچه را كه خداوند امر به وصل آن كرده است‏] اينان را لعن مدام و بدى جايگاه يعنى دوزخ نصيب خواهد بود) (رعد: 25) راوى گفت: عمرو بن عبيد برخاست و خارج شد و با صداى بلند می گريست و مي گفت: نابود شد هر كس برأى خود متّكى شد و با شما هماوردى در دانش و علم جست.(1)

پی نوشت:
1. ترجمه من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏5 ؛ ص281 - 286.

[=Times New Roman]در تایید فرمایشات شما:

Reza-D;998626 نوشت:
حتی برخی افراد متأهل و بخصوص خانمها، وقتی می‌خواهند نشان دهند که خیلی دیندار هستند یکی از روش‌های آنها این است که خود را به این عمل بی‌میل نشان دهند. همچنین نسبت به اعمالی مانند عقدموقت نیز همان حس انزجار را داریم یا به این مورد که خواستگار می‌تواند اندام دختر را قبل از ازدواج ببیند نیز همین حس انزجار را داریم.خب چرا اینگونه هستیم؟ چون ما از خودِ رابطهء جنسی بدمان میاید، نه چگونگیِ انجامش که خدا این چگونگی را حرام کرده. به قول جناب شروحیل، ما از زنا بدمان میاید چون ما را ناراحت می‌کند، نه اینکه چون خدا گفته

گاهی برای اینکه نشان دهیم از حرام بدمان می آید از حلال فاصله می گیریم و بعد در اثر فاصله گرفتن از حلال به حرام بزرگتری میفتیم Fool

مثلا من افرادی رو میشناسم که روزه ی با سحری رو سوسول بازی و بدون اجر می دونن Fool

و فکر میکنن اگر سحری نخورن و گرسنگی و رنج بیشتری بکشن ثواب بیشتری می برن Fool

علت این طرز تفکر دو مسئله هست ( ممکنه بیشتر باشه من این دوتا به ذهنم رسید )

1- ما در تشخیص اون چیزی که باید ازش فاصله بگیریم یا بهش نزدیک بشیم دچار اشتباه میشیم.
مثلا فکر میکند برای اجر بیشتر بردن در ماه رمضان باید گرسنگی بیشتری بکشد.
در حالی که می تواند آیتم های دیگری مثل:
قرائت روزانه ده آیه قرآن
دهه ی اول ماه رمضان را به شناخت بیشتر و عمیق تر شخصیت امیرالمومنین علیه السلام اختصاص دادن
و ...

یا مثلا فکر میکند اگر زنا کار زشتی هست پس باید از رابطه جنسی پرهیز کرد که شامل پرهیز از زنا هم می شود

در حالی که می توان رابطه جنسی حلال داشت و از زنا هم پرهیز کرد. ولی ما فکر میکنیم با پرهیز از رابطه جنسی در حاشیه امنیت قرار می گیریم

و خیالمان راحت می شود که از زنا فاصله گرفته ایم در حالی که این تفکر خیال خامی بیش نیست و بعدا انسان را به گناهان بدتری دچار میکند

مانند زنی هستیم که در حال زنا روسری اش را سفت چسبیده و می گوید نمیزارم یک تار مویم را ببینی چون حرام است Fool

2- به جای اینکه به صورت موازی نقاط قوتمان را تقویت کنیم و نقاط ضعفمان را برطرف کنیم

میایم فقط نقاط قوتمان را تقویت میکنیم. مثلا من تحمل گرسنگی رو زیاد دارم. میام فقط روزه میگیرم و گرسنه می مونم تا اجر بیشتری ببرم

در حالی که اگر به من بگن آقا مسعود بیا در ماه رمضان سحری بخور و مثل مردم عادی روزه بگیر

و به جای گرسنگی الکی و بی فایده کشیدن بیا روزی ده آیه قرآن بخون تا با قرآن انس بگیری ، بهم بر می خوره و دوست ندارم بهش فکر کنم

بدیع;998633 نوشت:
نکته ای که یکی از کاربران فهیم انجمن در این بحث اشاره کردند نیز نکته قابل تاملی است و آن مجازاتی است که برای زنا نسبت به سایر گناهان مقرر شده است. رابطه نامشروع مجازات دنیوی سنگینی از شلاق تا سنگسار دارد. اما گناهانی مثل رباخواری و یا غیبت اگرچه ممکن است عقوبت اخروی بیشتری داشته باشند ولی مجازات دنیوی ندارند.

سلام استاد
علاقه‌ای به گفتن این جمله ندارم، ولی استاد عزیز مراقب باشید دچار قیاس نشوید!
به نظر شما قتل بدتر است یا زنا؟ نماز مهمتر است یا روزه؟

خوشبختی;998594 نوشت:
من تا جایی که خوندم و شنیدم زنا عمل زشتی هست چه با رضایت و چه بی رضایت ، از طرفی مجازات سنگینی برای اون در نظر گرفته شده.

اشتباه نکنین (زنا) هم به روان افراد جامعه و طرز فکر اونها ضرر میرسونه .

اگر چه گناه غیبت هم بسیار بده و تایید میکنم سخن شما رو که آسیب هایی میرسونه اما گناهان با هم در یک کفه قرار نمیگیرن!

هیچ غیبت کننده ای به مجازات محکوم نمیشه فقط باید از طریق آموزش اونها رو یاری کرد یا مشاوره . اما زناکار قوانین مشخصی برای برخورد با اون هست و اینو یک فرد عادی جامعه هم میتونه تشخیص بده.

نفرمایید جناب شروحیل بزگوار
من نگفتم گناه ربا کوچک هست ( لفظ عامیانه بود) در برابر زنا قابل مقایسه نیست .

سلام و عرض ادب

بر خلاف تصور شما

طبق آیات و روایات ،

اثرات مخرب گناهان ربا و غیبت ،

از گناه زنا در جامعه بیشتر هست

منتها چون زنا از نظر جامعه (جدای از دین ) قبیح است ،

(مثل تعدد زوجین و متعه که حلال هست ، اما از نظر جامعه قبیح محسوب می شود)

حتی اگر شخص دین دار هم نباشد

یا فقط متظاهر باشد

از ان دوری می کند

اما غیبت و ربا چون در جامعه عادی شده است ، و قبح اجتماعی ندارد
جز برای افراد متدین واقعی قبیح نیست و به راحتی انجام می شود .

در حالی که در عمل ، مخرب تر از زنا ست

در پناه حق تعالی

Reza-D;998630 نوشت:
نوشته اصلی توسط بدیع
نه رابطه نامشروع و نه گناهانی مانند غیبت و ربا آن مقدار که باید در میان ما قبح و زشتی ندارد
استاد عزیز مطلبی به ذهنم رسید مایلم نظر شما را هم بدانم. چند روایت خوانده بودم و همچنین برخی روحانیون روی منبر اشاره کردند در این باره که اگر امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه از بین برود جامعه محکوم به فساد خواهد بود

ابتدا که این مطلب را شنیدم حقیقتش زیاد خوشم نیامد! دلیلش هم این بود که من تا آن زمان هر چه امر به معروف و نهی از منکر دیده بودم به روشی غلط انجام شده بود (لااقل اکثر آنها) و ذهنیت مرا به امر به معروف و نهی از منکر منفی کرده بود. اما با زیاد شدن سن و مطالعهء بیشتر کم‌کم فهمیدم امر به معروف و نهی از منکری که اسلام گفته اصلاً این شکلی نیست! و باز بخاطر مراوده با همان روحانیون که عرض کردم، با روش‌های صحیح‌تر آن بیشتر آشنا شدم (البته در بین روحانیون هم کمک نیستند افرادی که این عمل را به روش غلط انجام می‌دهند، اما بیشتر آنها واقعاً اسلامی عمل می‌کنند)

غرض اینکه به نظرم می‌رسد یکی از عوامل کمرنگ شدن قبح برخی از گناهان به دلیل کمرنگ شدن امر به معروف و نهی از منکر، و یا اجرای غلط این امر و نهی باشد. اگر جامعهء ما به شکلی بود که وقتی کسی غیبت می‌کرد بقیه گوش نمی‌کردند یا به او تذکر می‌دادند، یا وقتی کسی ربا می‌داد جامعه از او تبری می‌جست، یا وقتی کسی دیگری را تمسخر می‌کرد یا شخصی را به واسطهء نقص یا عیبی تحقیر می‌کرد، مردم در مقابلش عکس‌العمل نشان می‌دادند، قبح این گناهان نیز به قوت خود باقی می‌ماند

کاملا درست است اما سوال همچنان باقی است. چرا افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند نسبت به برخی گناهان(مثل غیبت) حساسیت کمتری نشان می دهند؟

بدیع;998643 نوشت:
کاملا درست است اما سوال همچنان باقی است. چرا افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند نسبت به برخی گناهان(مثل غیبت) حساسیت کمتری نشان می دهند؟

باسلام فکر کنم چون به عینه اثرات عمل خودشون رو در دنیا نمیبینه و از نظر اعتقادی هم متوجه اهمیت موضوع نیست

در حالی که

خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد: شخص غیبت کننده اگر توبه کند، آخرین کسی خواهد بود که به بهشت داخل می شود. ولی اگر توبه نکند، اولین کسی است که به جهنم داخل می شود.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز فرموده است:از بدگویی و غیبت مؤمنان دوری کنید; زیرا گناه غیبت و بدگویی از گناه زنا کردن بزرگتر است. اگر کسی زنا کند و واقعاً پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد، ولی غیبت کننده آمرزیده نمیشود، مگر اینکه غیبت شونده از او راضی شود.

بدیع;998643 نوشت:
کاملا درست است اما سوال همچنان باقی است. چرا افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند نسبت به برخی گناهان(مثل غیبت) حساسیت کمتری نشان می دهند؟
بله درست می‌فرمائید
به نظرم افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند، روی این نوع گناهان نیز حساسیت دارند، اما همان دلایلی که در پست مربوطه در گزینه شماره 2 عرض کردم باعث شده یا دیگر خودشان رغبتی به امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشند، یا اینکه شنونده‌ها به بهانهء حریم شخصی اجازهء امر به معروف و نهی از منکر را نمی‌دهند و گویندگان هم چند بار که چنین برخوردهایی دیدند، دست از امر به معروف و نهی از منکر برمی‌دارند. این دلایل:
دور شدن از امر به معروف و نهی از منکر با تعریف اشتباه از حریم شخصی که بیشتر از غرب وام گرفته‌ایم، و البته اجرای اشتباه امر به معروف و نهی از منکر از سوی برخی مسلمانان که ایجاد دلزدگی کرده

البته نمی‌شود گفت تمامش به همین دلایل است. به نظرم بخشی از آمران و ناهیان هم دچار همان اتفاقاتی شده‌اند که مرتکبین دچار شده‌اند و ما داریم در این تاپیک بررسی می‌کنیم

Reza-D;998641 نوشت:
نکته ای که یکی از کاربران فهیم انجمن در این بحث اشاره کردند نیز نکته قابل تاملی است و آن مجازاتی است که برای زنا نسبت به سایر گناهان مقرر شده است. رابطه نامشروع مجازات دنیوی سنگینی از شلاق تا سنگسار دارد. اما گناهانی مثل رباخواری و یا غیبت اگرچه ممکن است عقوبت اخروی بیشتری داشته باشند ولی مجازات دنیوی ندارند.
سلام استاد
علاقه‌ای به گفتن این جمله ندارم، ولی استاد عزیز مراقب باشید دچار قیاس نشوید!
به نظر شما قتل بدتر است یا زنا؟ نماز مهمتر است یا روزه؟

بله به هیچ عنوان از مجازات یک گناه نمی توان بزرگتر بودن آن را نتیجه گرفت. همانطوری که ترک نماز از ترک روزه گناه بزرگتری دارد اما تنها ترک روزه کفاره دارد. ولی به هر حال تعیین مجازات دنیوی عنایت شارع و اصرار او بر رعایت آن حکم را می رساند. درباره قتل و زنا مقایسه بزرگی آنها با مجازات آنها تقریبا نتیجه واحدی را میدهد. چراکه برای قتل هم در دنیا مجازات اعدام(قصاص) در نظر گرفته شده است.

ali 000;998637 نوشت:
چرا غیبت و ربا مانند زنا مجازات دنیایی ندارند؟

سلام و عرض ادب

غیبت باعث منفی نگری و تیره شدن افکار و بدگمان شدن فرد خواهد شد
در حقیقت ارامش فکری را از شخص خواهد گرفت

ربا نیز شخص را از روزی حلال محروم خواهد کرد
کسی که شکمش از حرام پر شود و سلول های بدنش از حرام تغذیه شود
هیچ گاه به سعادت دنیوی و اخروی نخواهد رسید

همین مجازات برای دنیا و اخرت شخص کافی است !
و از سنگسار و ... بسیار سخت تر است .

در پناه حق تعالی

[="Times New Roman"][="Black"]

بدیع;998643 نوشت:
کاملا درست است اما سوال همچنان باقی است. چرا افرادی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند نسبت به برخی گناهان(مثل غیبت) حساسیت کمتری نشان می دهند؟

آسیب هایی که غیبت کردن به انسان میزند:

1- بدبینی و سوءظن به دیگران

2- گرفتن آرامش روحی و روانی

3- ایجاد فشار عصبی

4- از بین رفتن تمرکز فکر

5- آسیب دیدن جدی روابط اجتماعی

6- هر لحظه منتظر خنجر خوردن از اشخاص خاص در حالی که آنها هرگز چنین قصدی ندارند و نخواهند داشت

7- ذهن خوانی و پیشگویی منفی کردن رفتار دیگران و حوادث آینده

( اگر دوره ی موفقیت دکتر فرهنگ رو ببینید متوجه میشید چه بلایی سر روح و روان انسان میاره )

و .....خیلی موارد دیگر هست که حال ندارم فکر کنم تا یادم بیاد :khandeh!:

اما پاسخ سوال شما

چرا نسبت به غیبت حساسیت کمتری داریم ؟

1- در بیان آسیب های غیبت کردن فقط به خوردن گوشت مردار برادر اشاره میکنیم که تقریبا می تونیم بگم هیچ عامل بازدارندگی نداره

و آشنا شدن با آسیب هایی که در بالا ذکر کردم باعث شد خیلی جدی تر به ترک غیبت کردن فکر کنم

2- ما آدمها فقط ضررهای آشکار رو می بینیم حتی اگر اثر کمتری داشته باشند

و ضررهای پنهان رو نادیده می گیریم حتی اگر اثر بیشتری داشته باشند

مثلا چیزی که اکثر مردم ضرر می دونن: ضرر مالی ، ضرر جسمی ، ضرر آبرو ( اونم فقط آبروی خودمون )

مثلا اگر شما به من بگید مسعود اگر غیبت منو بکنی بیست میلیون ازت میگیرم من می ترسم و غیبتت رو نمی کنم

ولی اگر به من بگی مسعود اگر غیبت منو بکنی کاری میکنم که ذهنت بیست درصد منفی باف تر بشه

من میگم: خخخخ خب بکن

در حالی که متوجه نیستم ضرر مالی بسیااااااار بهتر از ضرر ذهنی هست[/]

بدیع;998647 نوشت:
به هیچ عنوان از مجازات یک گناه نمی توان بزرگتر بودن آن را نتیجه گرفت
و این تفاوت در مجازات، هم می‌تواند "مقدار" مجازات باشد، هم می‌تواند "چگونگی" مجازات باشد و هم می‌تواند "زمان" مجازات باشد
اگر از بیشتر بودن مجازات یک گناه نمی‌توان بزرگتر بودنِ آن را نتیجه گرفت، از متفاوت بودن زمان مجازات نیز نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت

بدیع;998647 نوشت:
درباره قتل و زنا مقایسه بزرگی آنها با مجازات آنها تقریبا نتیجه واحدی را میدهد
چراکه برای قتل هم در دنیا مجازات اعدام(قصاص) در نظر گرفته شده است
اولاً شما فقط مجازات دنیوی این دو گناه را با هم مقایسه کردید و نه مجازات اخروی آنها را. اگر روایات مربوط به بدتر بودنِ ربا یا غیبت را در نظر بگیریم و البته با توجه به اینکه ما اعتقاد داریم مجازات اخروی بسیار شدیدتر از مجازات دنیوی است، آن وقت دیگر این مقایسهء مجازات دنیوی به کار نمی‌آید

ثانیاً میزان مجازات دنیوی به فرض که ملاکی برای پی بردن به بزرگی گناهی باشد، قطعاً تنها ملاک نیست
این موضوع را از زبان امام صادق(ع) شرح می‌دهم
ایشان از ابوحنیفه پرسیدند قتل بدتر است یا زنا؟ و ابوحنیفه پاسخ داد: قتل
سپس امام صادق(ع) فرمودند:

"پس چرا برای اثبات قتل 2 شاهد لازم است و برای اثبات زنا 4 شاهد؟"

بدیع;998647 نوشت:
به هر حال تعیین مجازات دنیوی عنایت شارع و اصرار او بر رعایت آن حکم را می رساند
قطعاً شارع اصرار بر رعایت تمام احکام دارد و زنا هم از این قاعده مستثنی نیست
اما نمی‌توان نتیجه گرفت که اگر شارع برای گناهی مجازات دنیوی تعیین فرمود و برای گناه دیگری تعیین نکرد، یعنی بر رعایت اولی اصرار بیشتری دارد!

تفاوت در تعیین مجازات می‌تواند علل مختلفی داشته باشد. برای نمونه غیبت و زنا را در نظر می‌گیریم:

1 - تفاوت در تعیین مصداق:
زنا عملی نیست که کم و زیاد داشته باشد. مثلاً نمی‌شود گفت زن و مردی 20 درصد زنا کرده‌اند، و زن و مرد دیگری 70 درصد! لذا هر تعداد عمل زنا که اتفاق بیفتد حکم آنها واحد است
(در این بین فقط تفاوت بین زنای محصنه و غیرمحصنه است که آن نیز کاملاً مشخص است). اما گناهی مانند غیبت به اشکال مختلف و در حدود مختلف اتفاق میفتد و به راحتی نمی‌شود مصداق واحد و اندازهء دقیقی برایش تعریف کرد

2 - شرایط ارتکاب:
زنا گناهی است که به این راحتی محقق نمی‌شود. یعنی اگر کل افراد جامعه را در نظر بگیریم
(و نه برخی استثنائات) اینطور نیست که در هر ثانیه افراد زیادی را در حال ارتکاب به زنا آن هم با شرایطی که بتوان به راحتی برایش شاهد آورد مشاهده کنیم. اما گناهی مانند غیبت ممکن است به دفعات اتفاق بیفتد و معمولاً هم در بین عموم صورت می‌گیرد (لااقل یک نفر شنونده دارد) و اگر قرار باشد برای آن مجازات دنیوی در نظر بگیریم آن وقت هر روز باید صدها نفر را به دادگاه ببریم!

3 - ادلهء اثبات:
همین زنا که می‌گوئیم مجازات دنیوی دارد، نیاز به 4 شاهد دارد با شرایطی که شما بهتر از من می‌دانید. یعنی حتی همین گناهی که مجازات دنیوی دارد به راحتی نمی‌توان شرایط اجرای این مجازات را برایش محقق کرد. برای گناهانی مانند عیبت که اثبات به مراتب دشوارتر است. مثلاً می‌دانیم که تنها غیبت کننده مجازات نمی‌شود بلکه شنونده نیز مجازات می‌شود. خب حالا بفرمائید چگونه می‌شود برای اثبات غیبت، شهودی بیاوریم که در عین حال غیبن را نشنیده باشند؟!!

لذا می‌توان چنین عواملی را هم در تفاوتِ مجازاتِ گناهان در نظر گرفت و قطعاً علل دیگری نیز برای این تفاوت وجود دارد

تفاوت زنا و غیبت در شرایط توبه و بخشش هست.

مثل داستان پر مرغ و باد . ممکنه شخصی که ازش غیبت شده راضی نشه و نبخشه!

به عقیده من جامعه رشد کرده و مردم مثل زمان قدیم بسته نیستن و چه بسا نسل های جدید برخی مواقع خیلی خوب ظاهر میشن. مثلا چند وقت پیش من درباره ی شخصی صحبت کردم و یک دهه هفتادی گفت بیخیال بگذریم درباره ی خودمون حرف بزنیم.

نه مردم خدایی نکرده نادان و ناآگاهن و نه زندگی امروزی مجال غیبت میده.

مثلا اینکه من پیش شما غیبت کنم تنها حرف من حجت نیست و شما هم به سرعت نمیپذیرین چه بسا از رفتار و گفتارم بشدت ناراحت بشین. از طرفی باید مجالی باشه که اون هم نیست ...
الان خیلی از مردم دیگه برای فامیل خودشون فرضا نمیان از مسایل بین جاری ها صحبت کنن، اینترنت بهترین مکان برای گفتنشون هست...یچیزی مینویسن چهار نفرم نظر میدن و میرن.

اینکه دوستان اشاره میکنن آثار اجتماعی شدیدی داره ، اگر چه این آثار رو نمیشه کتمان کرد و گناه، گناه هست اما بخاطر داشته باشین این گناه هم امروزه به چه شکل و شمایلی درآمده و واقعا درصد اتفافاتی که بخاطر این گناه روی میده در برابر زنا بسیار پایین هست.

اگر یک قتل بخاطر غیبت و حرف های زنانه پیش بیاد ، ده قتل بخاطر زنا پیش میاد تا جایی که دو طایفه دست به کشتن هم میزنن و جوانان زیادی به خاک و خون کشیده میشن که اکثرا این مواقع چند ده نفر با قرآن و ریش سفیدی قائله رو ختم میکنن.

ما مقایسمون اشتباهه و درست نیست. برای غیبت شما عقل خودتون رو بکار میگیرید و بعضی ها محل رو ترک میکنن یا بحث عوض میشه یا از اون جمع هیچ وقت خارج نمیشه . اما برای زنا یک خانواده درگیر مسئله میشن، یک جامعه به گناه عادت میکنه، بحث حیثیت افراد هست و ...

ما در سطح کلان باید مسایل رو ببینیم ، بله خیلی از گناهان اتفاق میافته و همه ی اونها بد و زشت هستن اما با تفاوت هایی .

بنظرم از حرف حرف زائیده میشه و ما هر چه بگیم باز هم نوشته ها و شبهات جدیدی سبز میشن و منو خیلی یاد یکی از آیه های قرآن میندازه.

خوشبختی;998709 نوشت:

بنظرم از حرف حرف زائیده میشه و ما هر چه بگیم باز هم نوشته ها و شبهات جدیدی سبز میشن و منو خیلی یاد یکی از آیه های قرآن میندازه.

سلام و عرض ادب

کسی نگفته گناه زنا کم ارزش هست و گناه کوچکی هست !

منظور این هست که اثر وضعی ربا و غیبت بیشتر از زنا است

شما این همه از بدی زنا گفتید

حالا ضرب در اون مقداری کنید که در آیات و روایات در مورد غیبت و ربا گفته شده !

خواهید دید که این گناه بی ارزش از نظر شما که یکی می گه و می ره !!!!! چقدر اثرات وضعی نا مطلوبی در باطن جامعه خواهد داشت!!!!

به طور مثال
نتیجه می شه ابن که نصف یه مملکت
از ترس این که فلانی که پشت سرش حرف و حدیث هایی دهن به دهن شده ، رای نیاره
به یکی بدتر از فلانی رای می دن!!!!!!
و 40 میلیون نفر می رن زیر خط فقر
و چند میلیون نفر گرفتار زنا می شن به خاطر فراهم نشدن شرایط ازدواج !!

در پناه حق تعالی

خوشبختی;998709 نوشت:
ما مقایسمون اشتباهه و درست نیست. برای غیبت شما عقل خودتون رو بکار میگیرید و بعضی ها محل رو ترک میکنن یا بحث عوض میشه یا از اون جمع هیچ وقت خارج نمیشه . اما برای زنا یک خانواده درگیر مسئله میشن، یک جامعه به گناه عادت میکنه، بحث حیثیت افراد هست و ..

باسلام
چرا فکر میکنید تو غیبت یک خانواده درگیر نمیشن یک جامعه به گناه عادت نمیکنه و تو همین غیبت کردن حیثیت افراد در میون نیست ؟

یعنی اونی که زنا میکنه عقل نداره یا نمی تونه محل رو ترک کنه یا راه دیگه نداره با اینکه براش مجازات هم به عینه میبنه هست ؟

مهم و اصل کوچیک شمردن هست حال چه غیبت باشه چه هر چیز دیگه گاهی هم این بی ارزش شدنش بر میگرده به اینکه به چه میزان در جمع دوست آشنا ممکنه این موضوع باعث سرشکستگی و از بین رفتن جایگاه فرد بشه

اگر غیبت هم به همون میزان برای افراد ناراحت کننده بود مطمئن باشید اثری از غیبت تو هیچ جا دیده نمیشد

یعنی اونی هم که اعتقادی به مجازات اخروی نداشت باتوجه به عکس العمل افراد ترکش میکرد مگر اینکه واقعا دیگه براش یه لذتی داشته باشه که از این موارد رد بشه و به کارش ادامه بده که تو گناهان دیگه هم میتونه به همین صورت باشه یعنی لذتی که اون گناه نمیزاره به این فکر کنه که ممکنه چه چیزی براش پیش بیاد بلکه هدف رسیدن به اون خواسته هست و بس

اللیل والنهار;998711 نوشت:
باسلام
چرا فکر میکنید تو غیبت یک خانواده دگیر نمیشن یک جامعه به گناه عادت نمیکنه و تو همین غیبت کردن حیثیت افراد در میون نیست ؟

یعنی اونی که زنا میکنه عقل نداره یا نمی تونه محل رو ترک کنه یا راه دیگه نداره با اینکه براش مجازات هم به عینه میبنه هست ؟

ه

مشخص هست متوجه نوشته ی من بصورت دقیق نشدین!

اگر بخوام توضیح بدم مفصله و مجال اون رو ندارم اما در یک جمله میگم.

عقل و ادراک هست که اینجا بکار میاد .

کسانی که از این مواهب برخوردار هستن در زمان غیبت و مسایلی که پشتش پیش میاد عقلشون رو بکار میگیرین و درکشون از شرایط بالا هست برای همین شرایط رو مدیریت میکنن و اصلاح یک خانم سیاست دارن. در این زمان کمترین آسیب رو میبینن.

اما درباره ی زنا اگر عقل سالم و درک وجود داشت هرگز گناهی صورت نمیگرفت. ( باوجود تمامی آموزش های دینی و اجتماعی و ...)

خوشبختی;998714 نوشت:
کسانی که از این مواهب برخوردار هستن در زمان غیبت و مسایلی که پشتش پیش میاد عقلشون رو بکار میگیرین و درکشون از شرایط بالا هست برای همین شرایط رو مدیریت میکنن و اصلاح یک خانم سیاست دارن. در این زمان کمترین آسیب رو میبینن.

اما درباره ی زنا اگر عقل سالم و درک وجود داشت هرگز گناهی صورت نمیگرفت. ( باوجود تمامی آموزش های دینی و اجتماعی و ...)

اتفاقا در هر دو عقل هست بستگی داره که میل به این عمل باشد یا نباشد
ممکنه یکی زنا کنه غیبت نکنه یکی غیبت کنه زنا نکنه وقتی مرتکب هر کدام میشه از عقل دور میشه

پس در ان یکی عقل داشت در این یکی نداشت خیر بستگی داره که میل قرد به کدام باشد

چه بسا خیلی از افراد نه غیبت میکنن نه زنا چون هر دو رو زشت میدوند و میلی به انجامش ندارند

شروحیل;998710 نوشت:
سلام و عرض ادب

کسی نگفته گناه زنا کم ارزش هست و گناه کوچکی هست !

منظور این هست که اثر وضعی ربا و غیبت بیشتر از زنا است

شما این همه از بدی زنا گفتید

حالا ضرب در اون مقداری کنید که در آیات و روایات در مورد غیبت و ربا گفته شده !

خواهید دید که این گناه بی ارزش از نظر شما که یکی می گه و می ره !!!!! چقدر اثرات وضعی نا مطلوبی در باطن جامعه خواهد داشت!!!!

به طور مثال
نتیجه می شه ابن که نصف یه مملکت
از ترس این که فلانی که پشت سرش حرف و حدیث هایی دهن به دهن شده ، رای نیاره
به یکی بدتر از فلانی رای می دن!!!!!!
و 40 میلیون نفر می رن زیر خط فقر
و چند میلیون نفر گرفتار زنا می شن به خاطر فراهم نشدن شرایط ازدواج !!

در پناه حق تعالی

برادر خوب و مهربان من

شدم مثل عاقد... برای بار چندم عرض میکنم گناه ، گناه هست اما هر کدام شرایط و مجازاتی دارن. هر کدام اثراتی بر جامعه دارن.

شرایط اقتصادی که برای یک مملکت بوجود میاد از عدم آگاهی مردم اون مملکت هست. باور کنیم تاکید میکنم باور کنیم برخی مردم هرزگی و خلاف رو بیشتر ترجیح میدن . اونها هستن که شرایط امروز رو بوجود میارن.

من آدم هایی رو دیدم که شرایط ازدواج دارن ولی همچنان به هرزگی مشغولن یا افرادی که شرایط یک کار موفق رو دارن اما هنوز هم مردم اونها رو به قاچاقچی میشناسن.
بدبختی هر نسلی از سستی عقل اونهاست.

اللیل والنهار;998715 نوشت:
اتفاقا در هر دو عقل هست بستگی داره که میل به این عمل باشد یا نباشد
ممکنه یکی زنا کنه غیبت نکنه یکی غیبت کنه زنا نکنه وقتی مرتکب هر کدام میشه از عقل دور میشه

پس در ان یکی عقل داشت در این یکی نداشت خیر بستگی داره که میل قرد به کدام باشد

چه بسا خیلی از افراد نه غیبت میکنن نه زنا چون هر دو رو زشت میدوند و میلی به انجامش ندارند

عزیز دلم یکبار دیگه متنو بخون با دقت

عقل رو گفتم برای افرادی هست که مورد غیبت قرار گرفتن و با شعورشون میسنجن که از کنار ماجراهای بی اهمیت رد بشن.

اما زنا عملی هست که انجام میشه و اگر عقلی پشتش بود به زنا و گناه و ضرر جسمی و روانی نمیکشید

خوشبختی;998717 نوشت:
عقل رو گفتم برای افرادی هست که مورد غیبت قرار گرفتن و با شعورشون میسنجن که از کنار ماجراهای بی اهمیت رد بشن.

خب این بخش رو میشه توضیحی بدید مورد غیبت قرار گرفتن یعنی کسی که درباره این فرد غیبت شده و با شعورش از اینکه درباره اش غیبت شده بی اهمیت رد میشه یا نه منظورتون اینکه غیبت کننده عقل داره و به همین خاطر غیبت نمیکنه

اگر شما وجود عقل رو مانع غیبت میدونید
همین عقل هم می تونه مانع زنا بشه

و در هر دو وقتی عقل به کنار بره مرتکب غیبت هم میشه هم زنا

نمیدونم متوجه منظور بنده میشید یا نه

و اینکه تعریف شما از این عقل چیه؟

اللیل والنهار;998718 نوشت:
خب این بخش رو میشه توضیحی بدید مورد غیبت قرار گرفتن یعنی کسی که درباره این فرد غیبت شده و با شعورش از اینکه درباره اش غیبت شده بی اهمیت رد میشه یا نه منظورتون اینکه غیبت کننده عقل داره و به همین خاطر غیبت نمیکنه

مثلا من درباره شما غیبت میکنم. به گوش شما میرسه خوشبختی غیبت کرده.

این تصمیم با شماست که بررسی کنین و ببینین در این حالت جواب دادن درسته؟ _ بی محلی و رد شدن از ماجرا درسته؟ _ یا لشگر کشی و دعوا

درسته من و شنونده گناهانی کردیم اما اثرش رو شما میتونی به یک لبخند یا فاجعه تبدیل کنی

خوشبختی;998719 نوشت:
مثلا من درباره شما غیبت میکنم. به گوش شما میرسه خوشبختی غیبت کرده.

این تصمیم با شماست که بررسی کنین و ببینین در این حالت جواب دادن درسته؟ _ بی محلی و رد شدن از ماجرا درسته؟ _ یا لشگر کشی و دعوا

درسته من و شنونده گناهانی کردیم اما اقرش رو شما میتونی به یک لبخند یا فاجعه تبدیل کنی

اصلا موضوع این نیست خواهر من ممکنه خیلی از آدمها از کنار خیلی از گناه ها به همین شکل عمل کنند

این دلیل بر بودن عقل یا نبودنش نیست که

ممکنه خانومی ببینه شوهرش مرتکب چه کاری شده ولی یا بی تفاوت از کنارش رد بشه مثلا چون جایی دیگه نداره که بخواد با دعوا اگر مشکلی براش پیش اومد بره پس میسوزه و میسازه یا لشکر کشی کنه

عکس عمل این فرد که دلیل بر مهم بودن یا نبودن این عمل نیست که گناه گناه هست چه در مقابلش عکس العملی باشد چه نباشد برای اونی که پی به زشتی اون برده

ولی برای اونی که به هر دلیل لذت گناه یا عدم آگاهی پی به این موضوع نبرده براش اثرات و عواقبی خواهد داشت که تا وقتی که پی به زشتی اون نبرده به کارش ادامه خواهد داد

چه بسا بعد از مدتی اصلا لشکر کشی و غیره براش مهم نباشه و رسیدن به هدف براش مهم باشه

اللیل والنهار;998720 نوشت:
اصلا موضوع این نیست خواهر من شه

درسته یه خانمی ممکنه راحت از کنار شوهرش رد شه اما عمل شوهرش علاوه بر گناه، اثرات مخربش روی جامعه هویدا میشه !

این خانم یا رد میشه ، یا طلاق میگیره یا لشگر کسی میکنه و فاجعه بوجود میاد .
برای یک غیبت کننده هم همینطور.

اما بخاطر غیبت؛

کسی طلاق نمیگیره.
اون لشگر کشی که مد نظرمون هست اکثرا اتفاق نمی افته.
ایدز و هپاتیت و بیماریهای مختلف رواج پیدا نمیکنه،
جامعه به فساد جنسی کشیده نمیشه. از ازدواج زده نمیشه.
قبح یک عمل که گناه بزرگی هست در نظر مردم شکسته نمیشه.
به کوچیک و بزرگ تجاوز نمیشه.
خودکشی و افسردگی پیش نمیاد.
و ....

خوشبختی;998721 نوشت:
اما بخاطر غیبت؛

کسی طلاق نمیگیره.
اون لشگر کشی که مد نظرمون هست اکثرا اتفاق نمی افته.
ایدز و هپاتیت و بیماریهای مختلف رواج پیدا نمیکنه،
جامعه به فساد جنسی کشیده نمیشه. از ازدواج زده نمیشه.
قبح یک عمل که گناه بزرگی هست در نظر مردم شکسته نمیشه.
به کوچیک و بزرگ تجاوز نمیشه.
خودکشی و افسردگی پیش نمیاد.
و ....

باسلام

مطمئنا میتونه غیبت زندگی ها رو از هم بپاشونه

و میشه که با از هم پاشیدن زندگی اعتیاد گریبان گیر اعضا خانواده بشه که به همین ایدز و هپاتیت هم مبتلا بشن

بی سامانی زندگی و نبودن سرپرست مناسب و به انحراف کشیده شدن فرزندان و فساد مختلف

که ممکنه به خودکشی و افسردگی خیلی چیزهای دیگه ختم بشه

ولی غیبت کارشون شاید به ظاهر خیلی آروم و بی سرو صدا انجام میده

و به نظرم منظور شما اینکه که بدون داد فریاد و لشکرکشی کارشو انجام میده

پس خیلی بهتر از کارهای دیگه می تونه پیش بره

موفق باشید

خوشبختی;998716 نوشت:

شرایط اقتصادی که برای یک مملکت بوجود میاد از عدم آگاهی مردم اون مملکت هست.

بدبختی هر نسلی از سستی عقل اونهاست.

سلام و عرض ادب

خداوند به هر شخص مقداری از عقل رو عطا کرده

اما به همه مردم امر کرده غیبت نکنن !

نگفته عاقلان غیبت کنند اشکالی نداره ، چون قدرت کنترل افکار خودشون رو دارن !!!

( یاد شعر مولانا افتادم که می گه شراب برای عاقلان و با ادبان مفید هست!!!! و برای بی ادبان و بی خردان حرامه !!!! )

اکثر مشکلات جامعه از یک غیبت شروع می شه

یک نفر می گه من ندیدم علی نماز بخونه
همین دهن به دهن می چرخه
و همه به هم می گن من ندیدم علی نماز بخونه

و کار به حکمیت و نابودی جامعه مسلمین می رسه!!!!

غیبت حرام هست

گناهش بزرگ تر از زنا هست

کسی که غیبت رو بشنوه و سکوت کنه و امر به معروف و نهی از منکر نکنه و از کنارش رد بشه

((طبق قرآن ))
مثل کسی می مونه
که جلوش برادرش رو سر ببرن
و گوشتش رو بخورن
و اون ببینه و سکوت کنه !!!!


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ
حجرات 12

ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است
و نیز هرگز تجسس مکنید

و غیبت یکدیگر روا مدارید،
هیچ یک از شما آیا دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟

البته کراهت و نفرت از آن دارید و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

اللیل والنهار;998722 نوشت:
باسلام

مطمئنا میتونه غیبت زندگی ها رو از هم بپاشونه

Smile ))
عزیزم تو شهر ما برای حرف های ریز و درشت و غیبت و دروغ و ..، به مشاوره مراجعه میکنن. مشاوره هم بررسی میکنه و به اون فرد کمک میکنه . نیاز به خشونت نیست .

تبادل نظر و مشورت و خویشتن داری برای همین مسایل هست .:-)

.

شروحیل;998727 نوشت:
سلام و عرض ادب

خداوند به هر شخص مقداری از عقل رو عطا کرده

اما به همه مردم امر کرده غیبت نکنن !

جناب شروحیل وارونه متوجه شدین . در کامنت های قبل تر به ا لیل و النهار این پاسخ رو دادم .

خوشبختی;998733 نوشت:
جناب شروحیل وارونه متوجه شدین . در کامنت های قبل تر به ا لیل و النهار این پاسخ رو دادم .

سلام و عرض ادب

بنده کاملا متوجه سخن شما هستم

شما می گویید

چون ضرر مادی و ظاهری زنا بیشتر از غیبت است

پس اثرات کلی زنا بیشتر از دیگر گناهان است

اما خدا می گوید گناه غیبت مانند خوردن گوشت برادر است !!!!!

که به مراتب بدتر از زنا است !!!!

بنده ترجیح می دهم به کلام خدا اعتماد کنم تا سخنان دیگر !

در پناه حق تعالی

شروحیل;998735 نوشت:
سلام و عرض ادب

بنده کاملا متوجه سخن شما هستم

شما می گویید

چون ضرر مادی و ظاهری زنا بیشتر از غیبت است

پس اثرات کلی زنا بیشتر از دیگر گناهان است

اما خدا می گوید گناه غیبت مانند خوردن گوشت برادر است !!!!!

که به مراتب بدتر از زنا است !!!!

بنده ترجیح می دهم به کلام خدا اعتماد کنم تا سخنان دیگر !

در پناه حق تعالی


بله صد آفرین به کلام خداوند اعتماد کنید. از اول هم موضوع همین بود . شک نکنید قوانین الهی داره اجرا میشه و کسی از خودش قانونی وضع نکرده و عذاب ها همون هستن که خداوند اشاره کرده. اثرات رو هم میشه به وضوح در اجتماع مشاهده کرد.

خوشبختی;998736 نوشت:
اثرات رو هم میشه به وضوح در اجتماع مشاهده کرد.

بله

وضعیت کنونی جامعه حاصل تفکر کسانی است که زنا را بد می دانند

اما غیبت و ربا و ... را آنقدر ها هم بد نمی دانند !

شروحیل;998737 نوشت:
بله

وضعیت کنونی جامعه حاصل تفکر کسانی است که زنا را بد می دانند

اما غیبت و ربا و ... را آنقدر ها هم بد نمی دانند !

مردم همون قدر بد میدونن که معین شده و اثراتش رو دیدن.

غیبت و ربا رو هم بد میدونن.

اما هر دو با شدت و ضعف در حال انجام هست . انسان خودش باید تشخیص بده و درکش بالا باشه. هر کسی هم متوجه نشه گذشت زمان و آسیب ها اونو متوجه خواهد کرد.

برادر عزیز جناب شروحیل من چند ساعت هست دارم به کامنتا پاسخ میدم تا احترام به ریپلای دوستان بگذارم . وقت طلاست برادر بریم به زندگیمون برسیم .

خوشبختی;998738 نوشت:
مردم همون قدر بد میدونن که معین شده و اثراتش رو دیدن.

غیبت و ربا رو هم بد میدونن.

اما هر دو با شدت و ضعف در حال انجام هست . انسان خودش باید تشخیص بده و درکش بالا باشه. هر کسی هم متوجه نشه گذشت زمان و آسیب ها اونو متوجه خواهد کرد.

برادر عزیز جناب شروحیل من چند ساعت هست دارم به کامنتا پاسخ میدم تا احترام به ریپلای دوستان بگذارم . وقت طلاست برادر بریم به زندگیمون برسیم .

سلام و عرض ادب

در ابتدا از این که وقت گرانبهای خود را در اختیار دوستان قرار دادید از شما تشکر می کنم

مشکل اینجاست که مردم فقط چیزی رو که می بینند بد است ، بد می دانند !

مثلا ربا بد نیست !

چون پولشان را در بانک می گذارند و 18 درصد بیشتر می شود
( اما نمی بینند که تورمشان که بالای 50 درصد است ، متاثر از همین سود 18 درصد است !)

و به این توجه نمی کنند که ربا ، جنگ با خداست !!!!!

آیا گناهی بالاتر از جنگ با خدا هست؟

اما زنا بد است ، چون آبرویشان در محل می رود!
( نه به این خاطر که ابرویشان پیش خداوند می رود !)

در پناه حق تعالی

میخوام چند نکته بگم :

ربا هم واسه خودش مجازات داره. خدا با رباخوار اعلام جنگ کرده. یعنی یه نفر میاد تو بازار طلا و رباخواری میکنه یا یه بانک رباخواری میکنه و به حرف مراجع مثلا گوش نمیکنن، اون وقت دیگه باید با تانک از روی اونها رد شد! یعنی یه لشکر بلند میشه قائله این ها رو میخوابونه و درشون رو تخته میکنه ....

غیبت
هر مشکلی که دارید ، پشت مسلمون نزنید
هر حرفی دارید مثل یه مرد برید به خودش بگید و سنگاتون رو باهاش وابکنید...
اینکه برید پشتش بگید فلانی همچین مشکلاتی داره ( اگه راست باشه غیبته و اگه دروغ باشه هم غیبته و هم تهمته ) جز انتشار فرهنگ بدبینی و غرغر و نق نق ! چیزی به ارمغان نمیاره...

به جای غیبت ، فرهنگ نقد کردن و نقد پذیری رو جا بندازید. حالا نمیگم نقد عمومی نه برید به خودش بگید ..

خوب به نظرم اثرات دنیوی اینها به شدت و نوع و فراگیری هر کدوم بستگی داره.
ممکنه توی شهر ما یک نفر فقط یکبار ربا خورده
ولی ده درصد شهر دچار روابط نامشروع هستند. و مثلا دو درصد فرزند نامشروع دارند.
ممکنه 80 درصد اقتصاد دچار ربا باشه ولی 5 درصد دچار غیبت باشه....

ممکنه توی اقتصاد ربا نباشه ولی دزدی اقتصادی با تورم ساختگی باشه ( مثلا میگن یکی از راههای درامد دولت از ملت ایجاد نقدینگی و اعتبار بانکی است. که به آن مالیات مخفی هم میگن. مثلا تصور کنید بانک مرکزی به بانک مسکن اجازه میده هزار میلیارد تومن وام مسکن بده. این خلق پول یا اعتبار پول از جیب کی رفت ؟ از جیب مردم. چون این نقدینگی و اعتبارها باعث تورم میشود. این تورم فقیرها را فقیر تر میکند ولی چه کسی سود میبرد؟ آن افرادی که از وام مسکن استفاده کردند.)

این را گفتم که گاهی اوقات ممکن است شرعا به شما بگویند ربا اتفاق نیفتاده ولی با همین خلق پول دزدی بزرگی رخ میدهد که اثراتش بدتر از ربا است.
( اگر چه نمیخواهم منکر ربا بودن باشم ولی خوب طبق برخی برداشت های فقهی که الان وجود دارد به این مالیات مخفی ناعادلانه ربا نمیگویند )

شروحیل;998740 نوشت:
مردم فقط چیزی رو که می بینند بد است ، بد می دانند !

مثلا ربا بد نیست !
چون پولشان را در بانک می گذارند و 18 درصد بیشتر می شود
( اما نمی بینند که تورمشان که بالای 50 درصد است ، متاثر از همین سود 18 درصد است !)

و به این توجه نمی کنند که ربا ، جنگ با خداست !!!!!
آیا گناهی بالاتر از جنگ با خدا هست؟

اما زنا بد است ، چون آبرویشان در محل می رود!
( نه به این خاطر که ابرویشان پیش خداوند می رود !)

هر جملهء این کامنت شما طلایی است =d>

یاد ماجرایی افتادم که بارها آن را نقل کرده‌ام. البته گویا سندش چندان معتبر نیست
اما به قول یکی از اساتیدِ سایت، این عمل اگر عیناً از امام علی(ع) سر نزده باشد قطعاً مشابهش سر زده، چرا که همسو با مرام ایشان است

می‌گویند زمانی که امام علی(ع) عمرو بن عبدود (پهلوانِ کفار) را به زمین زد و می‌خواست ضربهء آخر را به او بزند، عمرو به صورت حضرت(ع) آب دهان پرت کرد
امام(ع) دوری در میدان زدند و سپس ضربهء آخر را به عمرو زدند. وقتی از ایشان علت این کار را پرسیدند ایشان فرمودند:

"اگر همان لحظه که آب دهان بر صورت من پرت کرد او را می‌کشتم، ممکن بود مقداری از ضربهء من از روی خشم خودم باشد، نه از روی جهاد الهی
به همین دلیل دوری در میدان زدم تا مبادا خشمی در دلم باشد و ضربهء من از روی خشم خود باشد"


فقط خدا می‌داند چقدر از اعمال ما از روی اخلاص است!
(خدا اول به داد خودم برسد!)
آیا وقتی نذری می‌دهیم، مطمئن هستیم که ته دلمان نمی‌خواهیم دیده شویم و محبوبیت پیدا کنیم؟
آیا وقتی نمازمان قضا می‌شود و اضطراب می‌گیریم، مطمئن هستیم که اضطراب ما صرفاً نگرانی از ترک یک عادت نیست؟
آیا وقتی به پسری که چند دوست دختر دارد تذکر می‌دهیم، یا به دختر بی‌حجابی تذکر می‌دهیم که حجابش را رعایت کند، مطمئن هستیم که روی حب و بغض شخصی نیست؟
و...............

شروحیل;998740 نوشت:
زنا بد است ، چون آبرویشان در محل می رود! نه به این خاطر که ابرویشان پیش خداوند می رود!
وقتی خداوند به شیطان گفت به آدم سجده کن، شیطان گفت: خدایا، من به او سجده نمی‌کنم، اما خودت را هرچقدر بگویی سجده می‌کنم
خداوند به شیطان گفت:

"إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیثُ تُرِیدُ"
"من دوست دارم آنگونه که خودم می‌خواهم عبادت شوم، نه آنگونه که تو می‌خواهی!"

چقد موضوعات جالبی رو بیان کردید هم ایجاد کننده تاپیک هم پاسخ دهنده

ratin97;998794 نوشت:
چقد موضوعات جالبی رو بیان کردید هم ایجاد کننده تاپیک هم پاسخ دهنده
سلام
خب شما هم نظرتان را بگوئید @};-


پرسش: سوالی که برای من مطرح است این است که گویا مسلمانی و غیر مسلمانی چیزی شبیه تیم بندی است و خداوند در دعوت به اسلام به دنبال یارکشی است. مثلا در فوتبال اینکه از شما حمایت شود یا نه بستگی به این دارد که در کدام تیم باشید. در هر تیمی قرار بگیرید حامیان آن تیم از شما حمیات میکنند حتی اگر بازی ناجوانمردانه ای داشته باشید. به نظر میرسد در اسلام هم معیار سنجش یک عمل درستی و نادرستی آن عمل نیست. بلکه این است که اسم شما مسلمان هست یا نه؟ اگر اسم شما مسلمان باشد همه چیز قابل توجیه است. اگر هم حساسیتی هست روی چند گناه انگشت شمار مثل روابط نامشروع و .... است. ولی خیلی از همین افراد مذهبی از غیبت کردن ابایی ندارند. به طور دقیق‌ بگویم؛ هدف خداوند رشد و تکامل انسان است، یا صرفاً می‌خواهد یار جمع کند؟ کیفیت مسلمانان مهم است یا کمیت آنها در اولویت است؟

پاسخ: از شما به خاطر طرح این مسئله تشکر می کنم. چنین مسائلی اگر واقعا با روحیه حق طلبانه و با عرضه به مجامع علمی دنبال شود قطعا به نتیجه می رسد. حتی اگر نتیجه آن تجدید نظر و تردید در عملکرد بسیاری از مسلمانان باشد. اما متاسفانه عدم طرح این مسائل به صورت منطقی و البته عدم ارائه پاسخ منطقی باعث می شود عجولانه انگشت اتهام به طرف دین و منابع دینی نشانه رود. پاسخ به سوال شما در چند محور بیان می شود:

اسلام آغاز یک مسیر است نه رسیدن به مقصد

طبق معارف دینی، اسلام آوردن آغاز یک مسیر است نه رسیدن به یک مقصد. مسیری که در آن فضائلی همچون ایمان، تقوی، احسان و ... قابل تحقق است. بنابراین آنچه از اهمیت اسلام آوردن وارد شده است از این جهت است که مسیری برای دستیابی به سایر فضائل و مناقب است.
خداي متعال در قرآن کريم مي‌فرمايند: «قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا و لمَّا يدخُل الاِيمانُ فِي قُلُوبِکُم؛ اعراب گفتند ایمان آوردیم. بگو ایمان نیاوردند بلکه بگویند اسلام آوردیم و هنوز ایمان در قلب های آنان داخل نشده است.»(1)

بنابراین اسلام آوردن جز به خاطر اقتضائاتی که به دنبال می آورد مورد تاکید نیست. و در صورتی که مسلمان به لوازم آن پایبند نباشد اسلام او چیزی شبیه نفاق می شود.
ممکن است گفته شود اگر ملاک اصلی برای فضیلت همان لوازم اسلام است چرا مسلمانی همچنان به عنوان یک نماد مورد تاکید است؟ در پاسخ باید گفت: اسلام آوردن به معنای اقرار به توحید و نبوت و ابراز تسلیم در برابر آن به خودی خود دارای فضیلت است و آثاری را در رفتار مسلمان به وجود می آورد. اسلام که همان اعلام وفاداری و پایبندی به آموزه های دین اسلام است خود مقدمه برای عمل به آنها است.

علاوه بر این، شرایط مسلمان اگر به صورت حداقلی در نظر گرفته شده است به این خاطر است که جامعه اسلامی در عسر و حرج قرار نگیرد. چراکه مسلمانی احکام خاصی همچون طهارت، جواز نکاح، انتقال ارث و .... دارد که اگر شامل همه یا حداکثر یک جامعه نشود روابط اجتماعی مختل می شود.

در مفهوم اسلام علاوه بر مسائل اعتقادی، فضائل اخلاقی نیز لحاظ شده است

امام باقر(علیه السلام) به سلیمان یکی از اصحاب خود میفرمایند: «أَ تَدْرِي مَنِ الْمُسْلِمُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ الْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ سَلِمَ‏ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِه‏؛ آیا میدانی مسلمان چه کسی است؟ سلیمان گفت: فدایت شوم شما بهتر میدانی. حضرت فرمود: مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او آسوده باشند.»(2)

امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: «لَيْسَ الْمُسْلِمُ‏ مَنْ‏ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْب؛ مسلمان کسی نیست که در ظاهر و زبان اجابت کند اما در باطن و قلب مخالفت ورزد.»(3)

اسلام دینی واقع گرا و نتیجه گرا

از دیرباز در میان فلاسفه دین و اخلاق اختلافی نظری درباره واقع نما بودن یا نبودن گزاره های دینی وجود داشته است. در گفتگویی که در میان سقراط و اثیفرون وجود داشته سقراط از او می پرسد: آیا چون خداوند به چیزی امر کرده است آن چیز خوب شده است یا چون آن چیز خوب بوده خداوند به آن امر کرده است؟

این بحث تاکنون همچنان معرکه آراء بوده است و نظریات مختلفی را به وجود آورده است. اما آنچه در برداشت شیعی از صریح آیات و روایات مسلم است این است که یک چیز چون خوب بوده است خداوند به آن امر کرده است. و چون بد بوده خداوند از آن نهی نموده است. یعنی خوبی و بدی یک کار در ذات و واقع آن کار و قبل از تعلق امر و نهی دینی به آن وجود داشته است و دین تنها کاشف و راهنما از آن است.

خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ؛ به درستیکه خدا به عدالت و احسان و کمک به خویشاوندان امر میکند و از فحشا و منکر و ظلم نهی می نماید.»(4)

بنابراین عمل به دین تنها یک تعبد محض و وظیفه بی چون و چرا نیست. بلکه به دست آوردن یک نتیجه و فائده واقعی است. ما اعتقاد داریم از طرف خداوند به چیزی امر نشده ایم مگر به خاطر مصلحت آن و از چیزی نهی نشده ایم مگر به خاطر مفسده آن. پس ملاک درستی و نادرستی یک عمل در دیدگاه اسلامی خود آن عمل است نه اینکه عامل در چه اردوگاهی است.

نقش ایمان و نیت در ارزشمندی عمل

البته گفته شد به این معنا نیست که آنچه خوب و یا بد بودن یک کار را مشخص میکند تنها خود آن کار است. یعنی تفاوتی میان احسان یک مسلمان و احسان یک کافر وجود ندارد.
بلکه نیت و عقیده عامل نیز در این امر موثر است. درست است هر دو یک کار را انجام داده اند اما کافر به خاطر عدم ایمان به توحید و معاد نمی تواند نیت اخروی و الهی داشته باشد. بنابراین دایره تاثیر و پاداش عمل او تنها میتواند شامل دنیا شود. چیزی که در مورد مومن بسیار فراتر از این است.

به طور کلی دین نگاه عجولانه ای در قضاوت مثبت از یک کار ندارد و بیشتر از خود کار نیت و ریشه آن کار را مورد واکاوی قرار میدهد. از نظر نیت، یک کار خوب میتواند سه سطح داشته باشد:

1. انجام آن بر اثر نیت و خُلق منفی

امام سجاد(علیه السلام) میفرمایند:

«اِذَا رَأَيْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْيُهُ وَ تَمَاوَتَ فِي مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِي حَرَكَاتِهِ فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّنَّكُمْ فَمَا أَكْثَرَ مَنْ يُعْجِزُهُ .......؛ اگر شما فرد ظاهر الصّلاحى ديديد كه از پارسايى سكوت اختيار نموده و خضوع در حركاتش هويدا بود، صبر كنيد؛ آهسته! مبادا اين ظاهر شما را گول بزند، زيرا بيشتر افرادى كه در بدست آوردن دنيا و ارتكاب محرّمات ناتوانند و داراى نيّتى ضعيف و ترس قلب ‏اند؛ دين را دام و تله ‏اى براى دنياى خود ساخته ‏اند، و پيوسته مردم فريب ظاهر اينان را می خورند، و اگر امكان عمل حرامى را پيدا كنند حتماً مرتكب آن خواهند شد.

و اگر ديديد او از مال حرام خوددارى می كند، صبر كن؛ آهسته! گول نخور كه‏ شهوات آدمها گوناگون است، زيرا تعداد افرادى كه از مال حرام خوددارى می كنند زياد نيست هر چند در ظاهر زياد باشند، و در عوض خود را اجبار به اعمال زشتى (زنا) می كنند و در آن مرتكب حرام می شوند.

و اگر ديديد از اين كارهاى زشت نيز خوددارى می كنند باز هم صبر كنيد! مبادا گولشان را بخوريد، تا اينكه كاملًا به عقیده دلشان بنگريد، زيرا همه افرادى كه اين گونه‏ اند در آخر به انديشه‏ اى متين باز نمی گردند، و افرادى كه به واسطه جهل به فساد می افتند بيشتر از گروهى است كه با عقل اصلاح می شوند.

و اگر عقل او را نيز متين و استوار يافتيد، باز هم صبر كنيد و گول نخوريد! ببينيد هواى او تابع عقل است، يا عقل پيروى هوى؟ و ببينيد عكس العمل او در برابر رياستهاى باطل چگونه است؛ مثبت يا منفى؟ زيرا گروهى از مردم در دنيا و آخرت زيان می كنند، دنيا را براى دنيا ترك نمودند، و لذّت رياست باطله را بر خوشى اموال و نعمتهاى مباح حلال ترجيح دادند، و همه اينها را براى رياست باطله رها نمودند، تا اينكه اگر به او گويند: از خداى بترس، بزرگ منشى او را به گناه وادارد. دوزخ او را بس است و هر آينه بد بسترى است.

و او بی هدف به هر درى می كوبد، اوّلين باطل او را به دورترين اهداف زيان و خسارت رهبرى می كند، و پس از آنكه درخواست كار باطل را می كند خدايش نيز او را در طغيانش می كشاند، پس او حرام خدا را حلال داشته و حلال خداوند را تحريم می كند، و اگر رياستش- همان كه موجب بدبختى او شده- سالم بماند ديگر برايش مهمّ نيست مطلبى از دينش فوت شود، اين افراد همانهایی اند كه خدا بر ايشان غضب نموده و مشمول لعن و نفرين خود ساخته و عذابى خواركننده برايشان مهيّا فرموده است.

ولى انسان اصلى و مرد كارزار تكامل همان انسان نيكويى است كه تمام وجودش تابع امر و فرمان خدا است، و نيرويش وقف رضاى خدا است، خوارى با حقّ كه همراه عزّت ابد باشد را بر عزّت ظاهرى كه در باطل است ترجيح می دهد، و نيك می داند كه ضرر اندكى كه از اين رفتار عايدش می گردد در نهايت او را به سرايى كه نعماتش دائمى و عارى از هر هلاك و نابودى است رهنمون می شود، و خوب دريافته كه خوشى بسيار هواپرستى او را گرفتار عذابى خواهد كرد كه قطع و زوال ندارد. اينان انسانند و مردان نيكو! پس پيرو ايشان شده و اقتدا به راهشان كنيد، و بدرگاه پروردگارتان بديشان متوسّل شويد كه بازگشت نداشته و خواسته‏ اى ناكام نماند.»(5)

2. انجام آن بر اثر نیت انسانی

آیت الله مصباح درباره چنین کارهایی مینویسد:
«کارهایی هست که این ویژگی‌ها را ندارد، مخالف با قالب‌هایی که شارع تعیین کرده نیست، انگیزه منفی هم ندارد یعنی به خاطر دشمنی با دین و حق و اولیاء حق هم نیست. انگیزه‌اش هم از حد حیوانیت بالاتر است، فقط برای تامین امور بدنی و مادی و شهوانی نیست. یک انگیزه فوق حیوانی دارد، مثل ایثارهایی که مردم غیر مسلمان انجام می‌دهند، روی انگیزه عاطفی انسانی و سخاوت‌هایی که دارند و .... اینها مربوط به شکم و شهوت نیست. یک انگیزه فوق حیوانی دارد، ولی نه به خاطر خدا، چون که ایمان به الله ندارد. سخاوت هم بر خلاف دستورات شرع نیست، با این شرایط، ارزش قریب به حد نصاب می‌تواند داشته باشد از این جهت که نفس را برای نزدیکی به آن کمال و بهره برداری از آن، آماده می‌کند. درست است که کمال ثابتی برای نفس ایجاد نمی‌کند، اما نفس را مستعدّ و خیلی نزدیک می‌کند و ارزشی قریب به حد نصاب دارد. بر این اساس است که عدالت یا شجاعت کسانی در اسلام مدح شده است و حتی روایاتی داریم که در قیامت خدا عذاب را از آن‌ها بر می‌دارد. مثل حاتم طائی. اما چون به حد نصاب نرسیده موجب دخول در بهشت نمی‌شود و علامت حد نصاب این است که عذاب را بر می‌دارد. این موجب کم شدن یا برداشته شدن عذاب می‌شود، اما موجب دخول در دار سعادت نمی‌شود. از مرز نمی‌گذرد ولی به مرز می‌رساند.»(6)

3. انجام آن به نیت الهی

ایشان در جای دیگری می نویسد:
«از دیدگاه اسلام کاری ارزشمند است که به وسیله نیت با خداوند مرتبط شود و چنین نیتی که رابطه با خدا را تحقق بخشد از کسانی متمشی خواهد شد که به خاطر خدا یا ترس از عذاب و یا امید به پاداش وی کاری را انجام دهند، پس حتما باید ایمان به خدا و روز جزا داشته باشند.»(7)

بی نیازی خداوند از عبادت ما

یکی دیگر از حقائقی که به روشن شدن بحث کمک می کند بی نیازی خداوند از اطاعت و اسلام ما است.

گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریائی اش ننشیند گرد

خداوند هیچ نفع و سودی از ایمان و اسلام بندگان خود نمی برد.

من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم

حرص و علاقه پیامبر اکرم و اولیای دین(علیهم السلام) به هدایت و دستگیری اعتقادی مردم گاهی چنین می نماید که گویا سود و منفعتی از اسلام امت می برند. توبیخ و تهدید و تشویق و ترغیب الهی نیز همین معنا را وسوسه میکند. در حالی که آنچه خداوند از ارسال رسل و انزال کتب انجام داده است تنها به خاطر خیر و صلاح بندگان است.

روایتی از امام صادق(علیه السلام)

امام صادق(علیه السام) به یکی از شیعیان خود که اهل شرب خمر بود فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ‏ مِنْ‏ كُلِ‏ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَح؛ کار نیکو از هر کسی نیکو است اما از تو نیکوتر و کار زشت از هر کسی زشت است و از تو زشت تر. به خاطر ارتباط و موقعیتی که نسبت به ما داری.»(8)

از این روایت دو نکته کلیدی به دست می آید:

کار نیکو از هر کسی در حد خودش نیکو است. بنابراین حتی کسی که در اردوگاه دین هم چادر نزند باز کار پسندیده از او مورد انتظار و قابل تحسین است.
کار نیک کسانی که منسوب به دین هستند نیکوتر و کار بد آنها زشت تر از بقیه محسوب میشود. بنابراین مسلمانی نه تنها مجوز خطا نیست بلکه سنگین کننده تکلیف و پاداش است.

پی نوشت ها:

  1. حجرات/ 14.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص234.
  3. همان، ج1، ص548
  4. نحل/90.
  5. مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، ج‏2، ص84.
  6. محمد تقی مصباح، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، موسسه امام خمینی(ره)، ص342- 343.
  7. محمد تقی مصباح، اخلاق در قرآن، موسسه امام خمینی(ره)، ج1، ص127.
  8. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن علی(588ق)، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، نشر علامه، ج‏4، ص236.

موضوع قفل شده است