جمع بندی چرا فقط فرزندان حضرت زهرا را یابن رسول الله می گفتند ؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فقط فرزندان حضرت زهرا را یابن رسول الله می گفتند ؟

همه می دانیم که حضرت رسول 4 دختر داشت که فرزند داشتند، چرا در این بین تنها به فرزندان حضرت زهرا یابن رسول الله می گفتند و به بقیه نمی گفتند ؟

اصطلاح ابن رسول الله معمولا درباره نسل حضرت زهرا بكار برده مي شد و در باب ديگر نوادگان حضرت زهرا هيچ كس به كار نبرده است و اين خود گوياي آيه مباهله است كه مي فرمايد ندعو ابنائنا و ...
حتي امامه دختر زنيب كه به نقلي اين زينب دختر حضرت رسول الله هم بوده وقتي با حضرت علي ازدواج مي كند و پسري به نام محمد از حضرت علي به دنيا مي آورد با اين حال هيچ كس با ‌آنكه او ( يعني محمد ) نتيجه ( یعنی پسر نوه ) رسول الله بود ،از او تعبير به ابن رسول الله نكرد. در تاييد اين گفته ،‌بايد دقت كرد كه فرزندان امام حسين كه امام شیعیان بودند نیز ، از سوي مردم با عبارت يابن رسول الله خطاب مي شدند اما همين محمد كه اسم برديم،‌در مورد بچه هايش هم اين كلمه يابن رسول الله از سوي كسي برایش بكار برده نشده است. سر كلام اين است كه مردم تنها امام حسن و امام حسين را بچه هاي رسول خدا مي دانستند و لذا به ايشان يابن رسول الله مي گفتند و بعدها هم به امامان از نسل امام حسين يابن رسول الله گفتند. اما در ديگر موارد هرگز چنين اتفاقي نيافتاد. ناگفته نماند اهل بيت نيز خود را فرزندان حضرت رسول خطاب مي كردند. همانطور كه مي دانيد در جريان سفر هارون از بغداد به مدينه و زيارت قبر پيامبر او چنين سلام مي كند ،‌سلام بر تو اي عمو. اما امام كاظم بلافاصله با عبارت ،‌السلام عليك يا اب ،‌به قبر رسول الله سلام مي كند كه هارون هم خشمگين مي شود.

کاوه;54239 نوشت:
در باب ديگر نوادگان حضرت زهرا هيچ كس به كار نبرده است

منظور استاد کاوه دیگر نوادگان حضرت محمد صلی الله علیه و آله است.

کاوه;54239 نوشت:
اين خود گوياي آيه مباهله است كه مي فرمايد ندعو ابنائنا

[=AR Quran] فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ(آیه61 سوره آل عمران)




هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.


در توضیح عرض می شود که در این آیه منظور از ابناءنا امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند. آیه مربوط به جریان مباهله پیامبر صلی الله علیه وآله با مسحیان نجران است که خطاب به مسیحیان گفته می شود ما فرزندانمان را می آوریم و شما فرزندانتان را(1)

1زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، قم، نشر البلاغه، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ ق،ذیل آیه ۶۱ آل عمران؛ فخر رازي‌, محمد بن‌ عمر، التفسير الکبير، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۵ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران؛ بيضاوي ، عبدالله بن عمر، تفسير البيضاوي : المسمي انوار التنزيل و اسرار التاويل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۹ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران

کاوه;54239 نوشت:
ناگفته نماند اهل بيت نيز خود را فرزندان حضرت رسول خطاب مي كردند. همانطور كه مي دانيد در جريان سفر هارون از بغداد به مدينه و زيارت قبر پيامبر او چنين سلام مي كند ،‌سلام بر تو اي عمو. اما امام كاظم بلافاصله با عبارت ،‌السلام عليك يا اب ،‌به قبر رسول الله سلام مي كند كه هارون هم خشمگين مي شود.

در مورد منبع این فرمایش دوست عزیمان جناب کاوه
در کافی آمده است:
حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع وَ هَارُونَ الْخَلِيفَةَ وَ عِيسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ يَحْيَى بِالْمَدِينَةِ قَدْ جَاءُوا إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ هَارُونُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ هَارُونُ فَسَلَّمَ وَ قَامَ نَاحِيَةً وَ قَالَ عِيسَى بْنُ جَعْفَرٍ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ عِيسَى فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ فَقَالَ جَعْفَرٌ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ جَعْفَرٌ فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ وَ تَقَدَّمَ أَبُو الْحَسَنِ ع فَقَالَ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَهْ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي اصْطَفَاكَ وَ اجْتَبَاكَ وَ هَدَاكَ وَ هَدَى بِكَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ فَقَالَ هَارُونُ لِعِيسَى سَمِعْتَ مَا قَالَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ هَارُونُ أَشْهَدُ أَنَّهُ أَبُوهُ حَقّاً.(1)

ترجمه: محمّد بن یعقوب به اسنادش، از سهل، از علی بن حسان از برخی اصحاب، وی می گوید: حضرت ابا الحسن اوّل علیه السّلام (امام کاظم علیه السّلام) و هارون الرشید خلیفه و عیسی بن جعفر و جعفر بن یحیی در مدینه بوده و باتفاق بطرف قبر نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم رفتند و وقتی نزدیک قبر رسیدند هارون به امام هفتم علیه السّلام عرض کرد:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید:
حضرت امتناع فرمود لذا هارون جلو رفت و سلام نمود و سپس به گوشه ای رفت و ایستاد پس عیسی بن جعفر به حضرتش عرض نمود:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید:
حضرت اباء نموده لذا عیسی بن جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس در جنب هارون ایستاد.
پس جعفر به آن جناب عرض کرد:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید.
حضرت نپذیرفته فلذا جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس نزدیک هارون ایستاد. آن گاه حضرت ابا الحسن جلو رفته و چنین سلام دادند:
السّلام علیک یا أبت: سلام بر تو ای پدر من.
اسأل اللَّه الّذی اصطفاک و اجتباک و هداک و هدی بک ان یصلّی علیک: از خدائی که تو را برگزید و راهنمائیت نمود و بواسطه تو دیگران را هدایت کرد می خواهم که تو را مشمول رحمتش قرار دهد. هارون به عیسی گفت شنیدی چه گفت، گفت بله. سپس هاورن گفت به درستیکه او (پیامبرصلی الله علیه واله حقیقتا پدرش است.)

ابن جوزی و ابن جوزی می گویند هارون ابتدا برای اینکه به دیگران فخر فروشی کند خطاب به قبر رسول خدا صلی الله علیه واله گفت سلام ای پسر عمو. ام کاظم علیه السلام جلو رفته و فرمود سلام ای پدر . در این هنگام رنگ از رخسار هارون پرید(2)

منابع:
1. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی،‌ دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ ق، چاپ چهارم، ج۴، ص ۵۵۳.
2. ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، ج ۹، ص ۸۸؛ البدايةوالنهاية،ج‏10،ص:183

اما در چرای این نحوه انتساب شاید فرمایش علامه سید جعفر مرتضی کارگشا باشد
ایشان سه دختر دیگر(زینب، ام کلثوم و رقیه) را دختران پیامبرصلی الله علیه و آله ندانسته بلکه آنان را ربیبه های حضرت می داند. به گفته سید جعفر مادر این سه دختر هاله خواهر حضرت خدیجه سلام الله علیها است و از آنجا که تحت سرپرستی خاله خود قرار گرفته و در خانه پیامبرصلی الله علیه واله رشد نموده بودند دختر خوانده های پیامبرصلی الله علیه واله محسوب می شدند که برخی به اشتباه آنان را دختران پیامبر صلی الله علیه واله دانسته اند.(1) سید جعفر جداگانه به نام بنات النبی ام ربائبه تالیف نموده است.
اگر این فرمایش علامه مطابق با واقع باشد دیگر معنا ندارد فرزندان آنان نیز ابن رسول الله خطاب شودند. بر فرض عدم صحبت دیدگاه علامه نیز از آنجا که نسل آنچنانی از این سه فرزند باقی نمانده است و تنها امامه بنت زینب است که نسل وی نیز ادامه پیدا نکرده است. لذا در این صورت بجز ایشان و فرزندش کسی نیست که خطاب به ابن رسول الله شود در صورتیکه فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها حتی در قرن اول به صورت قابل توجه ازدیاد پیدا کردند.

1.عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۸

پرسش:
چرا با توجه به اینکه دیگر دختران پیامبر( ص) نیز فرزند داشتند فقط فرزندان حضرت زهرا را "یابن رسول الله" می گفتند؟

پاسخ:
برخی دیگر دختراان پیامبر صلی الله علیه و آله (زینب، ام کلثوم و رقیه) را ربیبه های حضرت می داند. به گفته علامه سید جعفر مرتضی مادر این سه دختران هالهخواهر حضرت خدیجه سلام الله علیها هستند و از آنجا که تحت سرپرستی خاله خود قرار گرفته و در خانه پیامبرصلی الله علیه واله رشد نموده بودند دختر خوانده های پیامبرصلی الله علیه واله محسوب می شدند که برخی به اشتباه آنان را دختران پیامبر صلی الله علیه واله دانسته اند.(1) علامه سید جعفر کتابی جداگانه به نام «بنات النبی ام ربائبه» تالیف نموده است.
اگر این فرمایش علامه مطابق با واقع باشد دیگر معنا ندارد فرزندان آنان نیز ابن رسول الله خطاب شودند. بر فرض عدم صحبت دیدگاه علامه نیز از آنجا که نسل آنچنانی از این سه فرزند باقی نمانده است و تنها امامه بنت زینب است که نسل وی نیز ادامه پیدا نکرده است. لذا در این صورت بجز ایشان و فرزندش کسی نیست که خطاب به ابن رسول الله شود در صورتی که فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها حتی در قرن اول به صورت قابل توجه ازدیاد پیدا کردند.

به هر حال قرآن نیز فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها را فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله در نظر گرفته است و این خود موید دیگری بر این است که می توان آنان را ابن رسول الله خطاب کرد در صورتی که در مورد امامه دختر زیبب چنین دلیل قرآنی محکمی نداریم
فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ(آیه61 سوره آل عمران)

هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

در توضیح عرض می شود که در این آیه منظور از ابناءنا امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند. آیه مربوط به جریان مباهله پیامبر صلی الله علیه وآله با مسحیان نجران است که خطاب به مسیحیان گفته می شود ما فرزندانمان را می آوریم و شما فرزندانتان را(2)
علاوه بر قرآن در روایات نیز به این گونه خطاب مهر تایید خورده است و حتی امام موسی کاظم علیه السلام در مقابل هارون الرشید خود را فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست.
در کافی آمده است:
حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع وَ هَارُونَ الْخَلِيفَةَ وَ عِيسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ يَحْيَى بِالْمَدِينَةِ قَدْ جَاءُوا إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ هَارُونُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ هَارُونُ فَسَلَّمَ وَ قَامَ نَاحِيَةً وَ قَالَ عِيسَى بْنُ جَعْفَرٍ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ عِيسَى فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ فَقَالَ جَعْفَرٌ لِأَبِي الْحَسَنِ ع تَقَدَّمْ فَأَبَى فَتَقَدَّمَ جَعْفَرٌ فَسَلَّمَ وَ وَقَفَ مَعَ هَارُونَ وَ تَقَدَّمَ أَبُو الْحَسَنِ ع فَقَالَ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَهْ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي اصْطَفَاكَ وَ اجْتَبَاكَ وَ هَدَاكَ وَ هَدَى بِكَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْكَ فَقَالَ هَارُونُ لِعِيسَى سَمِعْتَ مَا قَالَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ هَارُونُ أَشْهَدُ أَنَّهُ أَبُوهُ حَقّاً.(3)

ترجمه: محمّد بن یعقوب به اسنادش، از سهل، از علی بن حسان از برخی اصحاب، وی می گوید: حضرت ابا الحسن اوّل علیه السّلام (امام کاظم علیه السّلام) و هارون الرشید خلیفه و عیسی بن جعفر و جعفر بن یحیی در مدینه بوده و باتفاق بطرف قبر نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم رفتند و وقتی نزدیک قبر رسیدند هارون به امام هفتم علیه السّلام عرض کرد:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید:
حضرت امتناع فرمود لذا هارون جلو رفت و سلام نمود و سپس به گوشه ای رفت و ایستاد پس عیسی بن جعفر به حضرتش عرض نمود:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید:
حضرت اباء نموده لذا عیسی بن جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس در جنب هارون ایستاد.
پس جعفر به آن جناب عرض کرد:
شما سبقت گرفته و ابتداء به سلام نمائید.
حضرت نپذیرفته فلذا جعفر جلو رفت و سلام نمود و سپس نزدیک هارون ایستاد. آن گاه حضرت ابا الحسن جلو رفته و چنین سلام دادند:
السّلام علیک یا أبت: سلام بر تو ای پدر من.
اسأل اللَّه الّذی اصطفاک و اجتباک و هداک و هدی بک ان یصلّی علیک: از خدائی که تو را برگزید و راهنمائیت نمود و بواسطه تو دیگران را هدایت کرد می خواهم که تو را مشمول رحمتش قرار دهد. هارون به عیسی گفت شنیدی چه گفت، گفت بله. سپس هاورن گفت به درستیکه او (پیامبرصلی الله علیه واله حقیقتا پدرش است.

ابن جوزی می گوید هارون ابتدا برای اینکه به دیگران فخر فروشی کند خطاب به قبر رسول خدا صلی الله علیه واله گفت سلام ای پسر عمو. ام کاظم علیه السلام جلو رفته و فرمود سلام ای پدر . در این هنگام رنگ از رخسار هارون پرید(4)

در گزارش دیگری آمده است که روزى به پیشواى هفتم چنین گفت: «شما چگونه ادعا مى‏ کنید که فرزند پیامبر هستید، در حالى که در حقیقت فرزندان على هستید، زیرا هرکس به جد پدرى خود منسوب مى‏ شود نه جد مادرى»! امام کاظم(علیه السلام) در پاسخ وى آیه‏ اى را قرائت نمود که خداوند ضمن آن مى‏ فرماید: «...و از نژاد ابراهیم، داود و سلیمان و ایوب...و (نیز) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همگى از نیکان و شایستگانند، هدایت نمودیم».

آنگاه فرمود: در این آیه(5)، عیسى از فرزندان پیامبران بزرگ پیشین شمرده شده است در صورتى که او پدر نداشت و تنها از طریق مادرش مریم نسبت به پیامبران مى‏ رساند، بنابراین به حکم آیه، فرزندان دخترى نیز فرزند محسوب مى‏ شوند. ما نیز به ‏واسطه مادرمان «فاطمه»، فرزند پیامبر محسوب مى ‏شویم. هارون در برابر این استدلال متین جز سکوت چاره‏ اى نداشت!(6)

در مناظره مشابه و مفصل و مهیجى که امام هفتم(علیه السلام) با هارون داشت، در پاسخ سوال وى که چرا شما را فرزندان رسول خدا صلی الله علیه واله مى‏ نامند، نه فرزندان على(علیه السلام)؟ فرمود: اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى کند، آیا دختر خود را به پیامبر تزویج مى‏ کنى؟ - [گفت:] نه تنها تزویج مى‏ کنم، بلکه با این وصلت به تمام عرب و عجم افتخار کنم! -

[امام فرمود:] ولى این مطلب در مورد من صادق نیست، نه پیامبر(صلی الله علیه وآله) دختر مرا خواستگارى مى‏ کند و نه من دخترم را به او تزویج مى‏ نمایم. - چرا؟ - براى اینکه من از نسل او هستم و این ازدواج حرام است، ولى تو از نسل او نیستى. - آفرین، کاملاً صحیح است!(7)

کلیدواژه: فرزندان، حضرت زهرا سلام الله علیها، ابن رسول الله،
منابع:
1.عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۱۸
2. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، قم، نشر البلاغه، الطبعة الثانیة، ۱۴۱۵ ق،ذیل آیه ۶۱ آل عمران؛ فخر رازي‌, محمد بن‌ عمر، التفسير الکبير، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۵ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران؛ بيضاوي ، عبدالله بن عمر، تفسير البيضاوي : المسمي انوار التنزيل و اسرار التاويل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۹ق، ذیل آیه ۶۱ آل عمران
3. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی،‌ دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۴۰۷ ق، چاپ چهارم، ج۴، ص ۵۵۳.
4. ابن جوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، ج ۹، ص ۸۸؛ البدايةوالنهاية،ج‏10،ص:183
5. «وَ وَهَبنا لَهُ اِسحاقَ وَ يَعقُوبَ كلاّ هَدَينا مِنه قَبلُ وَ مِنه ذُرّيَتِهِ داوُدَ وَ سُلَيمانَ وَ اَيّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ كَذالِكَ نَجزِى المُحسِنينَ وَ زَكَريّا وَ يَحيى‏ وَ عيسى‏ كُلّ مِنَ الصّالِحين» (سوره انعام: 84 و 85).و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم، و همه را به راه راست درآورديم، و نوح را از پيش راه نموديم، و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم‌] و اين گونه، نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم. (۸۴) و زكريّا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند، (۸۵)
6. . شبلنجى، نورالأبصار، قاهره، مكتبه المشهد الحسينى، ص 149؛ ابن صبّاغ مالكى، الفصول ‏المهمه، نجف، مكتبه دار الكتب ‏التجاريه، ص 220؛ ابن حجر هيتمى، همان كتاب، ص 203. امام در اين گفتگو غير از آيه مزبور با آيه مباهله نيز استدلال كرد كه طى آن امام حسن و امام حسين با تعبير «ابنائنا» فرزندان پيامبر شمرده شده‏ اند
7. . مجلسى، بحار الانوار، ج 48، ص 127.

موضوع قفل شده است