جمع بندی چرا زبان اهل بهشت عربی وجهنم تركي است؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

به نام خدا

ميخواستم بدونم جهنمي ها به چه زباني حرف ميزنند؟

آيا همه يك زبان دارند يا هر كس به همان زباني كه در دنيا حرف ميزده سخن مي كويد؟

عين الحيات;280524 نوشت:
ميخواستم بدونم جهنمي ها به چه زباني حرف ميزنند؟ آيا همه يك زبان دارند يا هر كس به همان زباني كه در دنيا حرف ميزده سخن مي كويد؟
عين الحيات;280323 نوشت:
آيت الله مجتهدي تهراني (ره) فرمودند كه زبان جهنم تركي است من دنبال اين حديث ميگردم لطفا اگر كسي حديثي راجع به اين موضوع دارد بنويسد

باسلام
شیخ صدوق در از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند:سأله عن کلام أهل الجنة؟فقال:کلام أهل الجنةبالعربیّةوسأله عن کلام أهل النار؟فقال:بالمجوسیة.
از حضرت علی (ع)در مورد زبان اهل بهشت سوال شد فرمود به عربی صحبت می کنند.ودر مورد زبان اهل جهنم سوال شد؟فرمود به زبان مجوس صحبت می کنند.(علل الشرایع ج2ص597،عیون أخبارالرضا،ج1ص246،بحارالانوارج8ص286)
همچنین مرحوم علامه مجلسی در ج11ص56 بحار حدیثی نقل کرده از یکی از ائمه ودر آن زبان پیامبران را آورده است ودر ضمن حدیث است که زبان اهل بهشت عربی است.
از سیوطی نیز نقل شده که:لسان یوم القیامةسریانیّةومن دخل الجنّةتکلم بالعربیّة،زبان روز قیامت سریانی است وهر کس که داخل بهشت شود به عربی صحبت می کند.(الدرالمنثور،ج4ص70)
البته در اینجا توجه به یک نکته قرآنی هم ضروری است،وآن اینکه در دو آیه قرآن گفتگوی اهل بهشت وجهنم نقل شده است.4
وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ (اعراف/44)
و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى‏دهند كه: «ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست يافتيم؛ آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درست يافتيد؟» مى‏گويند: «آرى.» پس آواز دهنده‏اى ميان آنان آواز درمى‏دهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد.
وَ نادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ (الأعراف/50)
و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى‏دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد.» مى‏گويند: «خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.

این آیات نشان می دهد که بهشتیان وجهنمیان با هم سخن می گویند وظاهر آیات این است که گفتگوی آنها بدون واسطه ومستقیم است واین می تواند دلیل باشد براینکه آنها به یک زبان سخن می گویند.مگر اینکه برای جمع بین روایتهای نقل شده وآیات مذکوربگوییم:
1-دست از ظاهر آیه برداریم وقائل شویم براینکه این گفتگو غیر مستقیم است وواسطه ای در میان آنها وجود دارد که این هم خلاف ظاهر آیه است ودلیلی برآن نداریم.
2-بهشتیان با یکدیگر به زبان عربی صحبت می کنند،وجهنمیان به زبان مجوس ویا زبانی دیگرولی در گفتگوی بین اهل بهشت وجهنم از زبانی که هر دو می فهمند استفاده می کنند.حال این زبان چیست؟عربی،سریانی ویا هر زبان دیگر دلیل می خواهد.

با سلام
اگر خواستید لینک زیر را نیز ببینید:

http://www.askdin.com/thread9957.html

با تشکر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


[="times new roman"]
سلام علیکم

بحث زبان ترکی که دارای مذهب خاصی نیست
و زبان فارسی که قالبا با طعنه زبان مجوس خوانده میشود
و زبان عربی که زبان تنزیل قرآن است

مشخص است که متفاوت است و تفاوت اینها در این است که مذاهبی به زبان فارسی و عربی نازل شده
و طعن ها و اهانتهائی که به ادیان میخواهد زده شود معمولا چاشنی قومیت آنها را در مضمون خود داشته

هرچند که بنده در کلام ایشان مزاح دیدم و نه طعن و کنایه به زبان ترکی و یا به قومیتش

در روایات متعدد زبان عربی بهترین زبان و زبان اهل جنت و بدترین آنها زبان [="red"]مجوسی[/] ذکر شده (1)

ولی آیا منظور از ذکر افضلیت زبان عربی این است که قومی بر قومی افضل اند
یا صرف زبان مد نظر است
و یا آیا
منظور از زبان مجوس منظور الفبا و الفاظ در قالب زبان فارسی است یا گویش در دین و مذهب مجوس مد نظر است.

یک قیاس از معانی برای بدست آوردن منظور اصلی لازم مینماید

به این مورد توجه کنید(2)
وفي «نور»: أنّ كلام أهل النار بالمجوسيّة.رأي الخليفة في المجوس(3).
النبوي(صلى الله عليه وآله): القدريّة مجوس اُمّتي. والكلمات في وجه التشبيه(4).
مفاد الكلام النبوي فيه(5).
تقدّم في «قدر».محص باب فيه تمحيص ذنوب الشيعة بالابتلاء بغمّ أو الابتلاء بالنفس أو بالأهل أو بالمال، ونحو ذلك(6).
تقدّم بعض مايتعلّق بذلك في «بلا».

و همچنین(7)

وعن عبدالأعلى قال: قال أبو عبدالله(عليه السلام):[="red"] أصحاب العربيّة يحرّفون الكلم عن مواضعه.[/]
يأتي في «همز»: قول الرسول(صلى الله عليه وآله): [="blue"]تعلّموا القرآن بعربيّته[/].
ا[="blue"]لروايات الآمرة باعراب الأحاديث وفضله[/]

در کلام اول ما سخن عمر خلیفه دوم را داریم که
همه ما میدانیم که این معنی بوسیله این شخص قلب مذهب مجوس به زبان مجوسیان و قومیت فارس شد

در کلام بعدی بنقل از نبی اکرم قدریه مجوس امت ایشان به تشبیه لقب گرفتند بواسطه معتقدات قدریه و نه زبان یا قومیت شان ( که قدریه شامل قومیت خاصی نیست )
چون در این کلام - فرقه قدریه شیعه را با وسوسه و انحرافات مبتلا میکرد.

در کلام بعد در مستدرک سفینه در یک متن متوالی
میبینیم از اصحاب عرب زبان پیامبر اکرم که تحریف کلام رسول الله را میکردند سخن میگوید
در عین اینکه پیامبر دعوت به آموختن زبان عربی برای فهم کلام قرآن میکند.

اگر قران کریم به زبان خاصی نازل میشد آن زبان خاص بهترین زبان بود و آن گویش بدلیل اینکه با کلام وحی متجانس بود مورد سفارش قرار میگرفت

لذا آنچه که مشخص است از این معنی بر می آید افضلیت دیانت اسلام است
که تکلم و عقایدی را از طرف خداوند آورده که زبان و عقیده اهل بهشت است

و غیر این گویش و معتقدات - معتقدات خاسرین است حال چه مجوس چه بت پرست و چه هر مکتب منحرفی
و گویش اهل نار گویشی بر اساس معتقدات آن مذهب است.
[/]
_____________________________________[="times new roman"]____________________

1 -
عيون أخبار الرضا (ع)2/250
علل الشرايع للشيخ الصدوق مجلد 2 ص 455
ط كمباني ج 4/111، وجديد ج 10/81 .
بحار الأنوار / جزء 8 / صفحة[ 286 ]
و...
و مفصلا در مستدرك سفينة البحار - الجزء السابع -139الی145

2 - مستدرك سفينة البحار9/339
3 - كتاب الغدير ط 2 ج 6/280.
4 - ط كمباني ج 3/3، وجديد ج 5/6.
5 - ط كمباني جديد ج 5/47 و120 و197.
6 - ط كمباني ج 15 كتاب الإيمان ص 156، وجديد ج 68/199.
7 - رک - جديد ج 2/151 و161 و163، وط كمباني ج 1/109 و112[/]

عين الحيات;280323 نوشت:
آيت الله مجتهدي تهراني (ره) فرمودند كه زبان جهنم تركي است من دنبال اين حديث ميگردم لطفا اگر كسي حديثي راجع به اين موضوع دارد بنويسد فايل صوتي از آيت الله مجتهدي تهراني درباره زبان جهنم

سلام
با توجه به روایات به نظر می رسد زبان موضوعیت ندارد بلکه محتوای زبان است که باعث نسبتش به یک زبان خاص می شود به عبارت روشنتر چون محتوای کلام اهل بهشت توحیدی است به زبان عربی منسوب می شود که در قالب آن برترین کلام الهی توحیدی یعنی قرآن نازل شده است و چون محتوای کلام اهل جهنم کفر و شرک است زبانشان به زبان ملتهایی نسبت داده شده که مشرک و کافر بوده اند والله اعلم
والله الموفق

[="Times New Roman"]
بسم الله الرحمن الرحیم

ادبیات توحیدی و غیر توحیدی
استفاده از الفاظ و معانی مبتذل و یا الفاظ و معانی عالی
در هر زبان و هر فرهنگی میتواند تعئین کننده این موضوع باشد که آن فرهنگ با آن ادبیات گویشی که در آن فرهنگ رواج دارد آیا آنرا به نوع گویش اهل جهنم تبدیل کرده یا اهل جنت

پس هرگز صرف لفظ و قومیت در این معنی مد نظر نیست.

نتیجتا ترکی فارسی و عربی و یا هر زبانی نمیتواند گویش اهل جهنم باشد مگر اینکه از معانی موجود در گویش و ادبیات قرآنی فاصله گرفته بواسطه انحراف اکثر مردم با آن گویش به ابتذال و انحراف بیفتد.

برای اطلاعات بیشتر به این مقاله از جناب استاد نقیب زاده توجهی بفرمائید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عين الحيات;280524 نوشت:
به نام خدا

ميخواستم بدونم جهنمي ها به چه زباني حرف ميزنند؟

آيا همه يك زبان دارند يا هر كس به همان زباني كه در دنيا حرف ميزده سخن مي كويد؟


سلام دوست عزیز بهتر نیست بجای دانستن اینگونه مسائل که به هیچ دردی نمیخوره
اگر ما پرسشهامون در مورد دین و امام زمان باشه آیا بهتر نیست !!!

فاتح;289193 نوشت:

در روایات متعدد زبان عربی بهترین زبان و زبان اهل جنت و بدترین آنها زبان مجوسی ذکر شده (1)

ولی آیا منظور از ذکر افضلیت زبان عربی این است که قومی بر قومی افضل اند
یا صرف زبان مد نظر است
و یا آیا
منظور از زبان مجوس منظور الفبا و الفاظ در قالب زبان فارسی است یا گویش در دین و مذهب مجوس مد نظر است.

وفي «نور»: أنّ كلام أهل النار بالمجوسيّة.رأي الخليفة في المجوس(3).

همه ما میدانیم که این معنی بوسیله این شخص قلب مذهب مجوس به زبان مجوسیان و قومیت فارس شد

در کلام بعد در مستدرک سفینه در یک متن متوالی
میبینیم از اصحاب عرب زبان پیامبر اکرم که تحریف کلام رسول الله را میکردند سخن میگوید
در عین اینکه پیامبر دعوت به آموختن زبان عربی برای فهم کلام قرآن میکند.

اگر قران کریم به زبان خاصی نازل میشد آن زبان خاص بهترین زبان بود و آن گویش بدلیل اینکه با کلام وحی متجانس بود مورد سفارش قرار میگرفت

لذا آنچه که مشخص است از این معنی بر می آید افضلیت دیانت اسلام است
که تکلم و عقایدی را از طرف خداوند آورده که زبان و عقیده اهل بهشت است

و غیر این گویش و معتقدات - معتقدات خاسرین است حال چه مجوس چه بت پرست و چه هر مکتب منحرفی
و گویش اهل نار گویشی بر اساس معتقدات آن مذهب است.

_________________________________________________________


با سلام و احترام
به نظر نمیرسد که چنین حدیثی اساسا معتبر باشد چرا که از علم معصوم بعید است که زبانی را بر زبانی دیگر ارجحیت دهد، همچنین سایر استنباط ها از یک حدیث هم میتواند نظر شخصی باشد که مثلا منظور حضرت زبان نبوده و معتقدات بوده است.
وقتی امام باقر (ع) میفرماید:

: بین امام زمان و عرب تنها شمشیر حاکم است. حضرت مهدی هفتاد قبیله عرب را قتل عام میکند

همچنين روايت مي كنند: از عربها بترسيد كه عاقبت بدي دارند حتي يك نفر از آنان هم با امام قائم نخواهد بود.

( بحار الانوار 52/333

وخبر: ويل لطغاة العرب من شر قد اقترب . که مشترک بینشیعه وسنی است یعنی وای بر طاغیان عرب از امری قریب .

عن أبى جعفر الباقر(عليه السلام) قال: " أصحاب القائمثلاثمائة وثلاثة عشر رجلا أولاد العجم، ....313 نفریاران مهدی (ع) همگی عجم(غیر عرب) هستند.

اگر چنین روایاتی صحیح باشند آنوقت این عجمان هستند که بر اعراب ارجحیت دارند. حال چرا باید از نظر یک معصوم، زبان آنها زبان اهل جهنم باشد؟

سلام علیکم و رحمه الله

delete;289469 نوشت:
سلام دوست عزیز بهتر نیست بجای دانستن اینگونه مسائل که به هیچ دردی نمیخوره
آدمها دانسته هاشون در مورد دین و امام زمان باشه بهتر نیست

[="Times New Roman"]
delete گرامی آنچه که ایشان حال به هر دلیلی مطرح کردند نکته بسیار مهمی را در درون خود داشت که بنده به شخصه از این بابت از ایشان سپاسگذارم.

و جناب تارک دنیا گرامی هم اگر مطلب رو کامل پیگیری کنند این شبهه شان بر طرف میشود.

بحث این تاپیک مضمونی را در درون خود داشت که همانا رواج گویش قرانی و الهی در الفاظ مردم و نتیجتا در باورهای مردم و فرهنگ و عقایدشان و معیارهایشان است.


و من الله التوفیق

یاحق

در صحت چنين احاديثی من نيز ترديد دارم و با كاربر تارك دنيا موافقم. بويژه كه زبان يك قرارداد بشری است و تكيه و بهره‌برداری خداوند از دستاوردهای بشری -آنهم در روز واپسين- بنظر دور از ذهن می‌آيد. باز آنكه زبان عربی در برابر زبان فارسی تا اندازه‌ای ناقص است بويژه در موضوعات معنوی ضعف بزرگی دارد. برای نمونه فعل در زبان فارسی(و البته زبان پهلوی و ديگر زبانها و گويشهای ايرانی) می‌تواند در صيغهء دعا صرف شود:
بودن -> باد
مانند: چنين باد، پذيرفته باد، فرخنده باد...
كه يعنی «اميدوارم خداوند» اينچنين برايتان مقدر كند. يا اميدوارم خداوند از شما بپذيرد. يا اميدوارم خداوند به شادی و فرخندگی برايتان رقم زند.
در جمله‌های بالا واژهء خداوند در دل فعل دعائی وجود دارد اما گفته نمی‌شود. يعنی اگر بخواهيم اين فعل فارسی را به زبان عربی ترجمه كنيم حتما بايد واژهء خداوند را بياوريم زيرا كه افعال زبان عربی صيغهء دعا ندارند.

سياوش بر او آفرين كرد سخت
كه از گوهر تو مگرداد بخت

در اينجا فعل گرديدن تبديل شده به «گرداد» و با منفی شدن تبديل به «مگرداد» شده است. يعنی سياوش به شدت مخاطبش را آفرين كرد و آرزوی كرد كه خداوند بخت مخاطبش را از گوهرش برنگرداند. قدرت زبان فارسی را ببينيد!

بنابراين اگر بخواهيم يك زبان معنوی و خدايی را انتخاب كنيم لابد بايد فارسی باشد نه عربی ناقص! شايد برخی بگويند اگر قرار بود فارسی گزينش شود، اسلام به زبان عربی نازل نمی‌شد، پاسخ اين است كه خداوند با چنين كاری خواسته توان برتر خويش را نشان دهد كه حتی با زبان ناقصی چون عربی می‌تواند برترين جهانبينی را ارائه كند وگرنه سخن گفتن با زبان كاملی چون فارسی كه برای خدا معجزه به حساب نمی‌آيد!

امروزه نيز پس از نماز و نيايش هنوز آن عبارت «پذيرفته باد» بر زبان ايرانيان جاری است: قبول باشه!... يعنی اميدوارم كه اين نيايش شما پيش خداوند پذيرفته شود. منتهی ديگر يادمان رفته است كه اين فعل دعايی است و نيازی به آوردن نام خداوند نيست. پس در پاسخ می‌گوييم: قبول «حق» باشه!!... يعنی زبان فارسی را با ساختار زبان عربی بكار می‌بريم! از آن شگفت‌تر اينكه واژهء «الله» را بكار نمی‌بريم و «حق» می‌گوييم. زيرا كه تنها ايرانيان مسلمان هستند كه خداوند را گاهی با نام «حق» يا «حق تعالی» بكار می‌برند و در بين مسلمانان كشورهای ديگر چنين نامهايی رايج نيست! البته دليل هم دارد زيرا كه ترجمهء يك واژهء اوستائی است.

ببيند كه زبان چگونه دستخوش دگرگونی می‌شود...
سپاس

[="Times New Roman"]
سلام علیکم

سپاس از فریدون گرامی بابت مطالبشان

همانطوری که قبلا اشاره شد و دوستان هم ذکر کردند موضوع صرف زبان در میان نیست .

پس از نشر اسلام و عقاید اسلامی در میان اعراب نحوه تکلم و گویش کسانی که اسلام را پذیرفته بودند با دوره جاهلیت بشکلی کامل تغئیر کرد.

در مقاله جناب نقیب زاده صفحه 30 چنین آمده که ( کلیک کنید ) :

ادبيات هر قومي، آينة فرهنگ ملي آنها و نشان دهندة شرايط محيطي و فکري حاکم بر آن قوم و مليت است.[4] جامعة عرب پيش از اسلام در محيطي متأثر از خشکي و خشونت صحرا و زندگي بدوي بياباني شکل گرفته و همين اوضاع در ساختار شخصيتي آنها نمود روشني يافته بود. ضمن اين که ارزش‌هاي اجتماعي آنها بر اساس زندگي قبيله‌اي ـ که احياگر تعصبات قومي و خويشاوندي است ـ بنا نهاده شده بود.[5] از سوي ديگر عزلت و دور افتادگي اقوام عرب از مليت‌هاي متمدن، باعث ريشه‌دار شدن افکار تقليدي و عادات موروثي و جهت‌گيري‌هاي قومي در آنها گشته و از آنها طائفه‌هايي پراکنده و متفرق و درگير با مشکلاتي همچون فقر، بي‌سوادي، شيوع بيماري‌هاي روحي و جسمي ساخته بود.[6]
شاهکارهاي ادبيات جاهلي معلقات سبع بود که به جهت اهميت بر خانة کعبه آويخته مي‌شد؛

[="Blue"] ولي با نگاهي به افکار، روحيات و منش سرايندگان آن اشعار و نيز مضامين سخيف و ضد اخلاقي آن سروده‌ها، وضعيت نابسامان اخلاق در جاهليت روشن مي‌شود. در رأس شاعران معلقات سبع، امرؤالقيس نام برده شده که در کلام امير المؤمنين(ع) ـ نيز سرآمد شعراي عرب و با وصف الملک الضليل(پادشاه گمراه)[7] ياد شده است. با اين همه وي در اشعارش به کارهاي منافي عفت تصريح کرده است.[8] صنعت تشبيب به معناي بيان وصف زنان در قالب شعر و نمود زيبايي‌ها و مسائل تحريک‌انگيز آنها از صنايع ادبي رايج عرب بوده است.[9][/]

این گویش سخیف و بدور از تعالی چه در سطح عامیانه و چه در بین شاعران و خواص پس از ظهور اسلام متحول میشود و جایش را به گویش و شعر دین مدارانه میدهد.

پس
با توجه به معیار موجود در روایات میتوانیم گویش عرب جاهلیت را گویش اهل جهنم و گویش عرب مسلمان را گویش اهل بهشت بنامیم و بدانیم.

امیدوارم این خلاصه حوصله اتان را سر نبرده باشد

یاحق

با سلام
با نظرات دوستمون فریدون از جهت کلی موافقم اما اینکه میفرمایند نمیشه این افعال رو به عربی ترجمه کرد بدون اینکه واژه خداوند بیاید رو من یک مقدار باهاش مشکل دارم. کان سعیدا برای ترجمه فرخنده باشد چه اشکالی داره؟ و چه تفاوتی داره؟ در صورتی که فعل ما مجهول هست و نیت ما هم در عربی و هم در فارسی میتواند به خدا برگردد و فاعل خدا باشد و مفعول فعل ما باشیم. البته زبان فارسی هم زیباییهای خاص خودش رو داره.
اما راجب اصل بحث: تمام صحبتها و احادیثی که آورده شد اشاره ای به زبان ترکی نداشتند بلکه زبان افراد جهنمی رو سریانی و یا مجوسی مطرح کرده اند و معرفی زبان ترکی برای زبان جهنم برداشتی بوده که جای تامل داره.تصور من این هست که صحبتهای استاد از باب مزاح بوده و از جهتی میخواستند به این قبیل احادیث هم اشاره ای داشته باشند. در مورد نتیجه بحث بنده هم موافقم1-یا صحت احادیث مورد تردید قرار میگیرد 2-یا منظور از زبان عربی کلام قرآن بوده(کلام حق نه فقط کلام عربی) و منظور از زبان مجوس کلام بی دینان بوده و امثالهم(یعنی کلام کفر و ناپاک نه فقط زبان مجوسی و سریانی).
انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم

فريدون;289546 نوشت:
باز آنكه زبان عربی در برابر زبان فارسی تا اندازه‌ای ناقص است بويژه در موضوعات معنوی ضعف بزرگی دارد.
فريدون;289546 نوشت:
بنابراين اگر بخواهيم يك زبان معنوی و خدايی را انتخاب كنيم لابد بايد فارسی باشد نه عربی ناقص!
فاتح;289554 نوشت:
ولي با نگاهي به افکار، روحيات و منش سرايندگان آن اشعار و نيز مضامين سخيف و ضد اخلاقي آن سروده‌ها، وضعيت نابسامان اخلاق در جاهليت روشن مي‌شود.

با سلام خدمت همه دوستان وتشکر از مطالب خوب ومفیدی که ارسال کرده اند.بنده در مورد مالب دوستان وخصوصیات زبان عربی مواردی را نقل می کنم.
اولا، شکی در این نیست که هر زبانی برای خود خصوصیات وامتیازاتی دارد که مخصوص آن زبان است وآن ظرافتها را در زبان دیگری نمی توان یافت.بالاخص زبان فارسی که قدمتی طولانی دارد وشاهکارهای ادبی مانند شاهنامه فردوسی به ارزش وعظمت آن افزوده است.
ثانیا،زبان وسیله ای است برای انتقال آنچه که در درون انسان وجود دارد به دیگران تا آنهارا از آنچه که در فکر دارد،آگاه سازد ودیگر فوائدی که زبان دارد.پس زبان یک ابزار است که در طول تاریخ از جانب افراد خوش ذوق وبا قریحه غنا پیدا می کندوبه ارزش واهمیت آن افزوده می شود،لذا بحث سر اصل زبان واینکه چه زبانی بهتر است یا نه؟زیاد اهمیت ندارد.
ثالثا:زبان عربی،زبانی است که کثرت لغات در آن زیاد است وشما می بینید برای شتر که در فارسیس تنها یک اسم دارد انواع اسماءمختلف دارند،ناقة،جمل،عین و...یا کلمه ای که معانی متعدد دارد وبعضی وقتها کلمه ای مثل [="red"]عین[/] هفتاد معنی دارد.
عربی در زمان رسول خدا خیلی فصیح وبلیغ بوده است وعربهای آن عصر شعرهایی با فصاحت وبلاغت فوق العاده می سرودند ومابین خود مسابقه داشتند.ودر نزد ادباءنیز ملاک سنجش فصاحت وبلاغت عربی آن زمان است.
حال با توجه به مطالب بالا کاری که قرآن کریم انجام داد ایجاد افقی جدید در ادبیات عربی بود چون همانطور که یکی از دوستان نیز اشاره کرده بودند،شعراءعرب در آن عصر با فصاحت وبلاغت شعرمی گفتند ولی محتوای شعرهاضعیف وبلکه زیر صفر بودچون به مسائل دنیایی وعشق وعاشقی می پرداختند.
اما قرآن معارف ناب الهی را با فصاحت وبلاغتی فوق العاده در میان آنها رواج داد،که تا آن زمان از این معارف خبر نداشتند.محتوایی عالی در قالب وشکلی جذاب وبی نظیر،واین امر یکی از اسباب توجه عربها مخصوصا ادباءآنها به قرآن بود.
خلاصه اینکه خصوصیات وامتیازاتی که زبانهادارند نسبی است واینکه کدام زبان با قطع نظر از علایق وحاشیه های پیرامون آن بهتر است کار ادباءوزبان دانها است.والبته اینکه یکی از دوستن می فرماید،زبان فارسی زبان دعا است،عربی هم چنین است.وناب ترین دعاها از جانب ائمه ما به عربی سروده شده است.ونمونه بارز آن صحیفه سجادیه می باشد. 

جمع بندی: چرا زبان اهل جهنم ترکی است؟
سوال: بهشتیان وجهنمیان به چه زبانی سخن می گویند؟ واین درست است که در حدیث آمده جهنمیان به زبان ترکی سخن می گویند؟
جواب: شیخ صدوق در از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند:
سأله عن کلام أهل الجنة؟فقال:کلام أهل الجنةبالعربیّةوسأله عن کلام أهل النار؟فقال:بالمجوسیة.[1]
از حضرت علی (ع)در مورد زبان اهل بهشت سوال شد فرمود به عربی صحبت می کنند.ودر مورد زبان اهل جهنم سوال شد؟فرمود به زبان مجوس صحبت می کنند.
همچنین مرحوم علامه مجلسی در ج11ص56 بحار حدیثی نقل کرده از یکی از ائمه ودر آن زبان پیامبران را آورده است ودر ضمن حدیث است که زبان اهل بهشت عربی است.
از سیوطی نیز نقل شده که می گوید:
لسان یوم القیامةسریانیّةومن دخل الجنّةتکلم بالعربیّة،[2] زبان روز قیامت سریانی است وهر کس که داخل بهشت شود به عربی صحبت می کند.
البته در اینجا توجه به یک نکته قرآنی هم ضروری است،وآن اینکه در دو آیه قرآن گفتگوی اهل بهشت وجهنم نقل شده است.
وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ.[3]
و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى‏ دهند كه: «ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود درست يافتيم؛ آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درست يافتيد؟» مى ‏گويند: «آرى.» پس آواز دهنده ‏اى ميان آنان آواز درمى‏ دهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد.
وَ نادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ.[4]
و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى‏ دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد.» مى‏ گويند: «خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.
این آیات نشان می دهد که بهشتیان وجهنمیان با هم سخن می گویند وظاهر آیات این است که گفتگوی آنها بدون واسطه ومستقیم است واین می تواند دلیل باشد براینکه آنها به یک زبان سخن می گویند.مگر اینکه برای جمع بین روایتهای نقل شده وآیات مذکوربگوییم:
1. درست از ظاهر آیه برداریم وقائل شویم براینکه این گفتگو غیر مستقیم است وواسطه ای در میان آنها وجود دارد که این هم خلاف ظاهر آیه است ودلیلی برآن نداریم.
2. بهشتیان با یکدیگر به زبان عربی صحبت می کنند،وجهنمیان به زبان مجوس ویا زبانی دیگرولی در گفتگوی بین اهل بهشت وجهنم از زبانی که هر دو می فهمند استفاده می کنند.حال این زبان چیست؟عربی،سریانی ویا هر زبان دیگر دلیل می خواهد.
آنچه از این احادیث استفاده می شود زبان اهل بهشت عربی است وزبان اهل جهنم زبان مجوس است وما روایتی نیافتیم که دال بر این باشد که زبان اهل جهنم ترکی است وگویندگان این سخن باید منبع حدیث را هم نقل کنند.


[/HR][1] . صدوق، علل الشرایع ج2ص597، كتاب فروشى داورى - قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م. ؛صدوق،عیون أخبارالرضا،ج1ص246، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق ؛مجلسی محمد باقر، بحارالانو ارج8ص286، إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

[2] . سیوطی جلال الدین، الدرالمنثور،ج4ص70، ناشر: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1404ق.

[3] . اعراف/44

[4] .همان/50

موضوع قفل شده است