جمع بندی چرا در اروپا پیامبری نیامده است؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در اروپا پیامبری نیامده است؟
سلام اینو شبهه را یه معلم تو کلاسهای مختلف نقل کرده که اروپا پیامبر نداشته و با عقل اداره شده و به این دلیل بهتره از خاورمیانه شده لطفا از نظر تاریخ و تمدنی پاسخ دهید
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد عماد
سلام علیکم طبق برخی از روایات 124000پیامبر داریم نام کمتر از 100 نفر از آنان را می دانیم و زندگی بسیاری از این صد نفر را نیز دقیق نمی دانیم هنگامیکه از 124000 نفر، 123900 پیامبر را اصلا نمی شناسیم. نمی دانیم کجا بودند در کجا مبعوث شدند چگونه می توانیم ادعا کنیم در اروپا پیامبری نبوده است البته به دلیل اینکه تمدن های بزرگ بشری در این بین النهرین بودند طبیعی است که پیامبران شاخص اهل این سرزمین باشند اما نمی توان نسبت به بقیه چنین حکمی کرد
به تصریح قرآن ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند: « و ان من امّة الا خلا فیها نذیر، (1 ) در هر امتی نذیر و هشدار دهنده ای وجود دارد». نیز:« لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2) در هر امتی پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت دوری کنید ». تعابيري نظير اين و اين كه در هر قوم يا امتي پيامبري فرستاده شد، به معني آن نيست كه در هر مقطع زماني و در هر قبيله اي پيامبري فرستاده شده ، بلكه اگر در 4 هزار سال پيش پيامبري چون زرتشت در ميان قوم پارس فرستاده شده ،مي توان گفت كه اين قوم داراي پيامبر بوده است . به علاوه برخي از پيامبران در گذشته هاي دور در پاره اي مناطق محدود و كم جمعيت مبعوث شدند كه باقي ماندن اثر تبليغ و رسالت آنان معنا ندارد . در هر حال اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده که بسیارى از پیامبران بوده‏اند که نامى از ایشان در قرآن به میان نیامده: « و رسلاً لم نقصصهم علیک(3) ؛ پیامبرانی که داستان آن ها را برایت بازگو ننمودیم » . اتفاقا برخی از روایات به نوعی موید همین مطلب است چنان که در برخی روایات از على عليه السلام نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (4)   پی‌نوشت‌ها: 1. فاطر (35) آیه 24. 2. نحل (16) آیه 36. 3. نساء (4) آیه 124. 4. طبرسى ، مجمع البيان فى تفسير القرآن ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران، 1372 ش ، ج 8 ص 830 .
بنابراین نمى‏توان گفت که همه پیامبران در یک منطقه خاص ظهور نموده‏اند، بلکه طبق احادیثى که در مورد تعداد آنان رسیده ؛ یعنی124 هزار نفر، از این تعداد چند پیامبر مشخص مربوط به آسیا و خاورمیانه است، از بقیه خبری نیست ؛ در نتیجه هرچند یقینا پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب آسمانی،به دلایل خاصی که فعلا در مقام بررسی آن نیستیم ،از شرق میانه برخاستند اما این احتمال بعید نیست که در بسیاری از مناطق جهان همانند هند، چین، آمریکا و ... نیز در گذشته های دور که امکان ارتباط وجود نداشته ،بر حسب ضرورت پیامبرانی مبعوث شدند . اتفاقا برخی از شواهد و قرائن تاریخی و اجتماعی بیانگر آن است که در سایر مناطق جهان نیز در گذشته های دور انبیایی مبعوث شده اند ،مثلا برخی از اقوام سرخپوست و ساکنان منطقه آمریکای جنوبی ،سنت های دینی و اذکار و اورادی نظیر عبادات سایر ادیان دارند که به احتمال قوی ناشی از تعالیم انبیایی است که در گذشته در آن مناطق زیسته اند، ولی نامی از آن ها به دست ما نرسیده است. در واقع احتمال بسیار جدی وجود دارد که بسیاری از آیین های فعلی آسياي دور مانند بودا و ... و تمدن های آمریکای جنوبی مانند تمدن مایا و اینکا و... به نوعی متاثر از تعالیم انبیای آن ها بوده که برای ما ناشناخته است . نمی توان گفت اثری از تعالیم این انبیا باقی نمانده است ؛ اما در هر حال گذشت زمان باعث تغییر و تحریف بسیار دراین آیین ها شده ، حقیقت این تعالیم امروزه چندان با تعالیم اسلامی منطبق نیست . البته این حقیقتی غیرقابل انکار است که پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت و کتاب آسمانی، از شرق میانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست و مرکز دعوت ابراهیم(ع) عراق و شام بود. به مصر و حجاز نیز سفر کرد. موسی(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پیامبران، منطقه مسکونى عمده انسان‏ها مناطق آسیایى بود و خاور میانه در مهد تمدن قرار داشت. مورخان بزرگ جهان تصریح می کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است. تمدن مصر باستان که قدیمی ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، همچنین تمدّن ایران و شامات، همه نمونة تمدن های معروف بشری هستند ... قدمت تمدن انسانی دراین مناطق به هفت هزار سال یا بیش تر باز می گردد. از سوی دیگر، رابطة نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان های متمدن نیاز بیش تری به آیین های الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. به همین دلیل نیاز بشر امروز مخصوصاً کشورهایی که از تمدن و صنعت سهم بیش تری دارند، به مذهب، از هر زمین بیش تر است. بنابر اینکه هبوط حضرت آدم(ع) و ثقل جمعیت بشری در منطقة خاوری بوده و انسان ها از این منطقه به دیگر مناطق کوچ کرده اند. می توان گفت: بین ثقل جمعیت و تمدن و بعثت پیامبران ارتباط منطقی برقرار است. در کنار همه این ها باید دانست که پیامبران بزرگ هر چند در یک منطقه خاص ظهور یافتند اما این به معنای انحصار رسالت آن ها در آن منطقه نیست . اگر رسالت یک پیامبر جهانی هم باشد لازم است که در منطقه ای خاص ظهور یابد که امکان گسترش شریعت وی به دیگر نقاط عالم نیز از آن جا فراهم باشد . بعثت در مکان و مهد تمدن ها موجب می شود که پیام انبیا از طریق مردم آن سرزمین به مناطق دیگر نیز برود ، چون با وجود تمدن در یک سرزمین، ارتباط مردم آن سرزمین با مناطق دیگر ساده تر و بیش تر خواهد بود.
همنطور که عرض شد ما از اسامی همه‌ی انبیای الهی و محل و زمان نبوت و رسالتشان نیز خبر نداریم. از مجموع 124 هزار پیامبر، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است و شاید با اسامی دیگری که در احادیث و روایات آمده [مثل حضرات ارمیا، دانیال، خضر نبی – ع] کمتر از 40 نام باشند. لذا نمی‌دانیم که ما بقی چه کسانی و در کجاها و در چه زمانی بوده‌اند. و نمی‌دانیم که انبیایی چون حضرت خضر (ع) که طبق روایات هنوز هم زنده هستند، در کدام سرزمین‌ها رسالت داشته‌اند. همان‌گونه که قبر 5 نبی (ع) در قبرستان تخت فولاد اصفهان است و به رغم آن که مزارشان مشخص است، اکثر مردم نمی‌دانند، چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بوده‌اند که یا تاریخ‌شان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطوره‌ای (و البته با تحریفات) یاد می‌شود. حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه می‌فرمایند: «گروهی از عارفان   و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که   حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده‎ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبیا دانستند». (1). پی نوشت: 1.آیه الله جوادی، سیره پیامبران در قرآن، نشر اسراء، قم، چاپ دوم، ص236
نیز می توان گفت: این که در مقام اشکال بگوییم گستره دعوت انبیاء درصد کمی از جغرافیای زمین را در بر می گیرد، حرف صحیحی نیست، چرا که اولا همان طور که اشاره شد آمار روشنی از انبیا در سایر مناطق در دست نیست، وثانیا اصلا گستره جغرافیایی ملاک ارسال انبیا نیست، خب بیشتر کره زمین غیر مسکونی است، دریاها، قطب، و بیابان ها و... را که نباید در سنجش گستره نبوت لحاظ کرد تا بعد بگوییم محدوده دعوت انبیا درصد کمی از کره زمین را در بر می گیرد! پس اگر هم بخواهیم این چنین نتیجه بگیریم فقط باید مناطق مسکونی را لحاظ کرده و سپس درصد بگیریم. همچنین باید توجه کنید که لازم نیست انبیا در نقطه به نقطه هر منطقه ای مبعوث شوند، چون لزومی ندارد که تبلیغ بی واسطه باشد، بلکه اگر پیامبری در مرکز یک تمدن ظهور کند و تعالیمش را به نواحی و اطراف برسد کافی است، به همین خاطر بوده که انبیا بزرگ در در مراکز مهم مبعوث شده اند.(1) پی نوشت 1. آیه اله جوادي آملي، عبدالله، سيره پيامبران در قرآن، ص 47.
اما نکته مهم دیگر غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به معاصر است. هزاران سال از قدمت دنیا می گذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت را از نظر تکنولوژی است؟ آیا گوینده این سخن از تمدن خیره کننده اسلامی در قرن چهارم هجری اطلاعی دارد؟ آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟ قطعا اگر پاسخ این پرسشها را بدانیم هیچگاه چنین حکمی نخواهیم کرد.
اما نکته مهم دیگر غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به معاصر است. هزاران سال از قدمت دنیا می گذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت را از نظر تکنولوژی است؟
اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم، چندان چنگی به دل نمی زند. بسیاری از مسیحیان تحت عنوان سیّاح، تاجر و... به سرزمین های شرق آمدند و پس از مشاهده شرق، برتری آن را به هم کیشان خود گزارش دادند. عامل مهم در این گزارش ها، فاصله زیاد دنیای اسلام و مسیحیت بود. گوستاولوبون فرانسوی (1841 1931 م) در کتاب معروف خود، «تمدن اسلام و عرب» این تفاوت فاحش میان دنیای اسلام و مسیحیت را به خوبی به رشته تحریر درآورده است.(14) در سراسر بخشی که وی به این مطلب می پردازد، یادآور می شود که درست در هنگامی که دنیای غرب از تعصب های خشک علمی کلیسا در رنج بود، مسلمانان با درایت تمام، به حوزه های علمی سایر فرهنگ ها از جمله یونانی مراجعه کردند و با گزینش مناسب و ترجمه آن ها به زبان عربی، راه تمدن سازی و پیشرفت خود را طی نمودند. اروپاییان بویژه در طول دو قرن جنگ های صلیبی با میراثی گران بها از علوم و فنون مسلمانان آشنا شدند و بسیار سریع نقشه انتقال آن ها به غرب را کشیدند. منابع سرقت شده در این مقطع، در قرون بعدی به عنوان منابع دست اول شرقی در خدمت مستشرقان قرار گرفت. آنان کتاب های زیادی از مسلمانان را که درباره رشته های طب، نجوم و هیأت، ریاضیات، شیمی، معماری، هنر، صنایع، جغرافی و... بود، دزیدند و به اروپا منتقل کردند.(1)در این میان، برخی از علوم و کتاب هایی را نیز بردند که تک نسخه و بی بدیل بودند؛ به همین علت اینک برخی از کتاب های نادر مربوط به ادوار پیشین اسلامی، تنها در موزه های کشورهای اروپایی یافت می شود و هیچ نسخه ای از آن ها در کشورهای اسلامی وجود ندارد. برخی دیگر از کتاب ها نیز به گونه ای هستند که تعداد نسخه های آن ها در موزه های اروپا، بیش تر از تعداد نسخه های آن در مراکز اسناد و کتاب خانه های شرق می باشد. پس تمدن غرب زائیده تفکر علمی غرب نیست، بلکه زائیده خوی غارتگری غرب است. این تمدن بر روی خرابه های تمدن اسلامی شکل گرفته نه اینکه ذاتا متعلق به خودشان باشد. البته همین تفکر غارتی نیز چون نگاه مادی دارد جنگهای جهانی اول و دوم را رغم زد و تعداد زیادی کشته و مجروح و نیز آسیب های روحی و روانی به بشریت وارد کرد. امروزه نیز بیشترین کشتارها توسط غربی ها البته این بار به صورت نیابتی در غالب های داعش، و القاعده و وهابیت و حکومت سعودی انجام می پذیرد. این به علت دوری سردمداران این تفکر از آموزه های الهی و پیامبران است.   1.موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1360ش، ص 173-204.  
آیا گوینده این سخن از تمدن خیره کننده اسلامی در قرن چهارم هجری اطلاعی دارد؟
خوب است کسی که چنین ادعایی می کند نیم نگاهی به تمدن اسلامی و دوره طلایی آن داشته باشد.دوره طلایی اسلام یا عصر شکوفایی و ترقی علوم اسلامی، دوره‌ای در تاریخ اسلام  که به‌طور سنتی از قرن هشتم تا قرن ۱۳ میلادی به طول انجامیده‌است خصوصاً قرن ۴ و ۵ هجری قمریو توسعه علم،  اقتصادی و کارهای فرهنگی شکوفا شد.دانشمندان مسلمان در دوران طلایی اسلام پایه‌گذار علم نجوم و ستاره شناسی اسلامی در جهان بودند.یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپای فعلی، بهره‌گیری آنان از کتاب‌های دوران طلایی اسلام بود. (1) این نکته حتی بر کسانی که شیفته غرب فعلی بودند نیز پوشیده نیست. تقی زاده نیز می گوید:«دربارهٔ تمدن اسلامی می‌نویسد: «بعد از تمدن یونانی تا ظهور تمدن جدید اروپایی در چند قرن اخیر، بزرگترین و عالیترین و پرمایه‌ترین تمدن‌های عالم، تمدن اسلامی بین قرن دوم تا هفتم (هجری) بود که رونق علوم و فنون عقلی در آن… به بالاترین درجهٔ کمال رسید و… اساس تمدن اروپایی هم تا آنجا که به علوم و فنون است به وسیلهٔ ترجمهٔ کتب علمی عربی از قرن یازدهم و دوازدهم مسیحی… پیدا شده»(2) شهید مطهری در این باره می فرمایند:««پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملل گوناگون در زیر یک پرچم به نام پرچم اسلام تمدنی عظیم و شکوهمند و بسیار کم‌نظیر به وجود آمد که باعث جامعه‌شناسی و تاریخ آن را به نام تمدن اسلامی می‌شناسد.»(3) 1. سیمون آدامز، اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز، مرجان نگهی، جمشید نوروزی؛ انتشارات افق صفحهٔ ۶۶ 2.سید حسن تقی‌زاده، اخذ تمدن خارجی، تهران، انتشارات فردوس،1379ش ، ص46. 3.خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص146
آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟
بیماری کرونا اگر چه ضررهای زیاد به جامعه بشریت وارد کرد اما عجز علمی و اخلاقی و فرهنگی سردمداران فرهنگ غرب را به رخ همگان کشید. و نشان داد که این تمدن از هر حیث آسیب پذیر است و حتی برای نگه داشتن خود دست به سرقت ابزار بهداشتی کشورهای دیگر می زند و تقریبا پیشرفته که نیست، کاروساز حاکم بر جنگل را به تصور می کشد
عماد said in آیا تعهدی هست که این تمدن
.
با سلام دلیل اینکه در حال حاضر یک سری پیشرفت ها غرب تو بعضی حوزه نسبت به خاور میانه شده چه چیزی هستش ؟
جمع بندی: پرسش: معلمی در کلاس درس می گفت:«از آنجا که اروپا پیامبر نداشته و با عقل اداره شده و به این دلیل بهتره از خاورمیانه شده» چه پاسخی در مقابل این شبهه دارید؟   پاسخ: برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه کرد: نکته اول: به تصریح قرآن ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند: « و ان من امّة الا خلا فیها نذیر، (1 ) در هر امتی نذیر و هشدار دهنده ای وجود دارد». نیز:« لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2) در هر امتی پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت دوری کنید ». اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده که بسیارى از پیامبران بوده ‏اند که نامى از ایشان در قرآن به میان نیامده: « و رسلاً لم نقصصهم علیک(3) ؛ پیامبرانی که داستان آن ها را برایت بازگو ننمودیم » . اتفاقا برخی از روایات به نوعی موید همین مطلب است چنان که در برخی روایات از على عليه السلام نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (4) نیز طبق روایتی تعداد پیامبران 124000 نفر بود.(5) از این تعداد، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است و شاید با اسامی دیگری که در احادیث و روایات آمده [مثل حضرات ارمیا، دانیال، خضر نبی – ع] کمتر از 40 نام باشند. لذا نمی‌دانیم که ما بقی چه کسانی و در کجاها و در چه زمانی بوده‌اند. و نمی‌دانیم که انبیایی چون حضرت خضر (علیه السلام) که طبق روایات هنوز هم زنده هستند، در کدام سرزمین‌ها رسالت داشته‌اند. همان‌گونه که قبر 5 نبی (علیه السلام) در قبرستان تخت فولاد اصفهان است و به رغم آن که مزارشان مشخص است، اکثر مردم نمی‌دانند، چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بوده‌اند که یا تاریخ‌شان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطوره‌ای (و البته با تحریفات) یاد می‌شود. حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه می‌فرمایند: «گروهی از عارفان   و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که   حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده‎ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبیا دانستند». (6). از طرفی این که در مقام اشکال بگوییم گستره دعوت انبیاء درصد کمی از جغرافیای زمین را در بر می گیرد، حرف صحیحی نیست، چرا که اولا همان طور که اشاره شد آمار روشنی از انبیا در سایر مناطق در دست نیست، وثانیا اصلا گستره جغرافیایی ملاک ارسال انبیا نیست، خب بیشتر کره زمین غیر مسکونی است، دریاها، قطب، و بیابان ها و... را که نباید در سنجش گستره نبوت لحاظ کرد تا بعد بگوییم محدوده دعوت انبیا درصد کمی از کره زمین را در بر می گیرد! پس اگر هم بخواهیم این چنین نتیجه بگیریم فقط باید مناطق مسکونی را لحاظ کرده و سپس درصد بگیریم. همچنین باید توجه کنید که لازم نیست انبیا در نقطه به نقطه هر منطقه ای مبعوث شوند، چون لزومی ندارد که تبلیغ بی واسطه باشد، بلکه اگر پیامبری در مرکز یک تمدن ظهور کند و تعالیمش را به نواحی و اطراف برسد کافی است، به همین خاطر بوده که انبیا بزرگ در در مراکز مهم مبعوث شده اند.(7) نکته دوم: در این شبهه، غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به معاصر است. هزاران سال از قدمت دنیا می گذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت را از نظر تکنولوژی است؟ آیا گوینده این سخن از تمدن خیره کننده اسلامی در قرن چهارم هجری اطلاعی دارد؟ آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟ اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم، چندان چنگی به دل نمی زند. بسیاری از مسیحیان تحت عنوان سیّاح، تاجر و... به سرزمین های شرق آمدند و پس از مشاهده شرق، برتری آن را به هم کیشان خود گزارش دادند. عامل مهم در این گزارش ها، فاصله زیاد دنیای اسلام و مسیحیت بود. گوستاولوبون فرانسوی (1841 1931 م) در کتاب معروف خود، «تمدن اسلام و عرب» این تفاوت فاحش میان دنیای اسلام و مسیحیت را به خوبی به رشته تحریر درآورده است. در سراسر بخشی که وی به این مطلب می پردازد، یادآور می شود که درست در هنگامی که دنیای غرب از تعصب های خشک علمی کلیسا در رنج بود، مسلمانان با درایت تمام، به حوزه های علمی سایر فرهنگ ها از جمله یونانی مراجعه کردند و با گزینش مناسب و ترجمه آن ها به زبان عربی، راه تمدن سازی و پیشرفت خود را طی نمودند. اروپاییان بویژه در طول دو قرن جنگ های صلیبی با میراثی گران بها از علوم و فنون مسلمانان آشنا شدند و بسیار سریع نقشه انتقال آن ها به غرب را کشیدند. منابع سرقت شده در این مقطع، در قرون بعدی به عنوان منابع دست اول شرقی در خدمت مستشرقان قرار گرفت. آنان کتاب های زیادی از مسلمانان را که درباره رشته های طب، نجوم و هیأت، ریاضیات، شیمی، معماری، هنر، صنایع، جغرافی و... بود، دزیدند و به اروپا منتقل کردند.(8) در این میان، برخی از علوم و کتاب هایی را نیز بردند که تک نسخه و بی بدیل بودند؛ به همین علت اینک برخی از کتاب های نادر مربوط به ادوار پیشین اسلامی، تنها در موزه های کشورهای اروپایی یافت می شود و هیچ نسخه ای از آن ها در کشورهای اسلامی وجود ندارد. برخی دیگر از کتاب ها نیز به گونه ای هستند که تعداد نسخه های آن ها در موزه های اروپا، بیش تر از تعداد نسخه های آن در مراکز اسناد و کتاب خانه های شرق می باشد. پس تمدن غرب زائیده تفکر علمی غرب نیست، بلکه زائیده خوی غارتگری غرب است. این تمدن بر روی خرابه های تمدن اسلامی شکل گرفته نه اینکه ذاتا متعلق به خودشان باشد. البته همین تفکر غارتی نیز چون نگاه مادی دارد جنگهای جهانی اول و دوم را رقم زد و تعداد زیادی کشته و مجروح و نیز آسیب های روحی و روانی به بشریت وارد کرد. امروزه نیز بیشترین کشتارها توسط غربی ها البته این بار به صورت نیابتی در غالب های داعش، و القاعده و وهابیت و حکومت سعودی انجام می پذیرد. این به علت دوری سردمداران این تفکر از آموزه های الهی و پیامبران است. خوب است کسی که چنین ادعایی می کند نیم نگاهی به تمدن اسلامی و دوره طلایی آن داشته باشد.دوره طلایی اسلام یا عصر شکوفایی و ترقی علوم اسلامی، دوره‌ای در تاریخ اسلام  که به‌طور سنتی از قرن هشتم تا قرن ۱۳ میلادی به طول انجامیده‌است خصوصاً قرن ۴ و ۵ هجری قمریو توسعه علم،  اقتصادی و کارهای فرهنگی شکوفا شد.دانشمندان مسلمان در دوران طلایی اسلام پایه‌گذار علم نجوم و ستاره شناسی اسلامی در جهان بودند.یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپای فعلی، بهره‌گیری آنان از کتاب‌های دوران طلایی اسلام بود. (9) این نکته حتی بر کسانی که شیفته غرب فعلی بودند نیز پوشیده نیست. تقی زاده نیز می گوید:«دربارهٔ تمدن اسلامی می‌نویسد: «بعد از تمدن یونانی تا ظهور تمدن جدید اروپایی در چند قرن اخیر، بزرگترین و عالیترین و پرمایه‌ترین تمدن‌های عالم، تمدن اسلامی بین قرن دوم تا هفتم (هجری) بود که رونق علوم و فنون عقلی در آن… به بالاترین درجهٔ کمال رسید و… اساس تمدن اروپایی هم تا آنجا که به علوم و فنون است به وسیلهٔ ترجمهٔ کتب علمی عربی از قرن یازدهم و دوازدهم مسیحی… پیدا شده»(10) شهید مطهری در این باره می فرمایند:««پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملل گوناگون در زیر یک پرچم به نام پرچم اسلام تمدنی عظیم و شکوهمند و بسیار کم‌نظیر به وجود آمد که باعث جامعه‌شناسی و تاریخ آن را به نام تمدن اسلامی می‌شناسد.»(11)   پی‌نوشت‌ها: 1. فاطر (35) آیه 24. 2. نحل (16) آیه 36. 3. نساء (4) آیه 124. 4. طبرسى ، مجمع البيان فى تفسير القرآن ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران، 1372 ش ، ج 8 ص 830 5. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج2، ص144. 6.آیه الله جوادی، سیره پیامبران در قرآن، نشر اسراء، قم، چاپ دوم، ص236 7.آیه اله جوادي آملي، همان، ص 47 8..موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1360ش، ص 173-204. 9. سیمون آدامز، اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز، مرجان نگهی، جمشید نوروزی؛ انتشارات افق صفحهٔ ۶۶ 10.سید حسن تقی‌زاده، اخذ تمدن خارجی، تهران، انتشارات فردوس،1379ش ، ص46. 11.خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص146.
موضوع قفل شده است