جمع بندی چرا خدا دست میذاره روی نقطه ضعف بنده هاش؟؟؟

تب‌های اولیه

128 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بصیر;308593 نوشت:
بحث سرِ این مطلب بود که گاهی بنده ای از خدا همسری می خواهد و خدا به او نمی دهد، او برای خودش فکر می کند که تنها راه نجات از گناه، ازدواج است، در حالی که خدا چنین نگفته است، بعد خدا به او همسر نمی دهد، در ادامه این بنده خدا دست به شکایت و گلایه از خدا که چرا من همسر ندارم، من فکر می کنم مشکل این شخص، این است که به خواسته اش نرسیده است، یعنی بیشتر از این که بخواهد جلوی گناهش را بگیرد، دنبال رفعِ نیاز خود، یعنی ازدواج است

با سلام و عرض ادب. به نظرم نتونستم منظورم رو برسونم. به هر تقدیر منظورم دقیقاً عکس چیزی بود که شما در عبارات بولد شده فرمودید. حالتی که بنده از آن صحبت کردم حالتی نبود که کسی پیش خودش فکر می کند. بلکه حالتی بود که به عینه می بیند که راه دیگری ندارد. حالتی که بنده به آن اشاره کردم دقیقاً همان چیزی بود که شما رد کردید: کسی که می خواهد جلوی گناهش را بگیرد و نمی تواند. من به کسانی که به دین معتقد نیستند و دنبال بهانه می گردند کاری ندارم. صحبت بنده در مورد افراد مقیدی بود که دچار سردرگمی شده اند. به هر حال از راهنمایی شما ممنونم.:Gol:

☀ستوده ☀;308716 نوشت:
بازم مخالف این مسئله ام به شخصه دخترهای زیادی رو میشناسم که نه سخت گیر بودن نه توقع فوق العاده داشتن به جرم پاکدامن بودن و اهل دوستی با جنس مخالف نبودن تنها موندن سن شون هم از ازدواج گذشته..... خدای این دختر های پاک و عفیف کجاست مگه نمیگه به من توکل کنید !! مگه نمیگه من واسه بنده ام کافیه ام !!! نکنه انتظار دارید همه مریم مقدس باشند؟!!!!

نمی خواهم روی حرف شما حرفی زده باشم، اما مشکل اینجاست که ما بندگی به شطر مزد می کنیم.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن.
که خواجه خود روش بنده پروری داند
یکی از نشانه های بندگی به شرط مزد این است که واقعا خدا را عبادت می کنیم، اما نه برای این که شایسته عبادت است، بلکه برای این که به منی که خیلی آدم خوبی هستم، گناه نمی کنم، با نامحرم ارتباط ندارم، همسر خوبی، بده. این می شه بندگی به شرط مزد. یعنی فکرم می کنیم هر کی خوبه، باید از نعمتهای دنیا بیشتر بهره مند بشه. چه خوبهایی که همسران ناکار نصیبشان شد یا بی همسر ماندن. مثل اهل بیت علیهم السلام که بعضی از همسرانشان قاتلشان بودند و یا مثل حضرت معصومه سلام الله علیها که همسری در شأن ایشان پیدا نشد. و چه بسیار آدمهایی که خوب نبودند، اما همسرانی خوب و با جمال و کمال نصیبشان شد و در این امتحان پیروز بیرون نیامدند. همه اینها امتحان الهی است. شما نمی توانید در این دنیا عدالت خدا را مشاهده کنید، عدالت برای روز قیامت است که به حساب همه رسیده می شوند. این دنیا فقط برای امتحان است، البته بعضی از امور و بعضی از گناهان در این دنیا اثرِ وضعی خود را می گذارد اما نه این که به تمام جزای خود برسد. مثلا روایت داریم که حکومتی که اهل ظلم باشد، پابرجا نمی ماند، اما بدین معنا نیست که حتما به تمام جزای خود در این دنیا برسد. چه بسا افرادی که هزاران نفر را کشته اند اما فقط یکبار در این دنیا اعدام می شوند و باقی عذابشان در قیامت خواهد بود.
بنده فکر می کنم، باید کمی در معرفتمان به خدا وهستی و در حقیقت عبودیتمان بیشتر بیندیشیم. یکی همسر می خواهد و به صلاح خود می بیند و خدا بهش نمی دهد، یکی مقامات معنوی می خواهد و خدا بهش نمی دهد... بالاخره مشکل زیاد است و هر کسی مشکل خودش را می بیند.

مؤمن;308832 نوشت:
حالتی که بنده از آن صحبت کردم حالتی نبود که کسی پیش خودش فکر می کند. بلکه حالتی بود که به عینه می بیند که راه دیگری ندارد.

همین دیگه. مشکل اینجاست که ما فکر می کنیم به عینه راه دیگری وجود ندارد. این همه روضه خوندم برای همین بود دیگه. می خواستم عرض کنم مشکلِ ما انسانها اینجاست که در برابر خدا فکر می کنیم، تنها راه همینه که ما بهش رسیدیم و خدا هم غیر از این راه ،راهِ دیگری نباید داشته باشه و به عینه همینه که من می فهمم. این به «عینه» کار رو خراب می کنه. بنده واقعی کسی است که اختیاری از خودش نبینه و به این درجه برسد که خیلی از چیزهاست که خدا می داند و او نمی داند، بلکه هیچ نمی داند.
به بعضی ها که درباره روزی سوال می کنند می گوییم: بابا خدا «من حیث لایحتسب» یعنی از جایی که تو گمانش رو نمی کنی روزی می دهد؛ در جواب می گوید آخر چگونه؟ آخر از کجا می خواد برای من جور کنه؟ بهش می گیم «من حیث لایحتسب» یعنی همین دیگه؛ یعنی جایی که تو گمانش را نمی کنی. ولی او می خواهد گمانش را بکند. خیلی جالبه، این بندگان خدا هر کاری می کنی، می خوان حرف خودشون رو بزنن. فهم خودشون را کنار فهم خدا می گذارند. یعنی خدا اینطور که من می فهمم باید تو بهفمی. نه این که بخواهند این کار را عمداً بکنند، اما در عمل اینطور می شود، وقتی هم بهشان می گویی که داری به خدا چیز یاد می دهی،حواست هست؟!می گه این چه حرفیه، مگه میشه کسی به خدا چیز یاد بده، چرا تهمت می زنی؟! غافل از این که این آقا، وقتی پای عمل به میان میاد، با رفتارش جوری برخورد می کنه که داره چیز یاد خدا می ده. یعنی می گه خدا چرا چنین و چنان نمی کنی.... خلیهامون اینطوری هستیم، خودم رو می گم.
این پیداست که به حقیقت عبودیت نرسیده ایم. بیاییم حدیث عنوان بصری را بخوانیم که خیلی خوب از حقیقت عبودیت صحبت کرده است. همه این حرفها را به خودم می زنم، نه فقط به شما. خودم را مبرّی از این امور نمی دانم.

بصیر;308855 نوشت:
همه اینها امتحان الهی است

باسلام به همگی

من فکر میکنم که بیشتر مشکلاتی که در موردش بحث شده مربوط میشه به ظلم و بی عدالتی ،نه مصلحت اندیشی خداوند که به کی حاجت بدهد و به کی ندهد

ومطلب بعدی اینکه : دنیا قبل از این که محل امتحان باشه محل رشد کردنه ، چرا حقوق ضایع شده انسانها را فراموش کرده ایم و جز تکلیف بر گردن آنها چیز دیگری نمی گزاریم؟

اگر در عمل نمی توانیم ،حداقل درمقام نظر ،چهره خداوند را مخدوش نکنیم

باتشکر

معلق;308971 نوشت:
من فکر میکنم که بیشتر مشکلاتی که در موردش بحث شده مربوط میشه به ظلم و بی عدالتی ،نه مصلحت اندیشی خداوند که به کی حاجت بدهد و به کی ندهد

با سلام به شما دوست عزیز. این طور که من از مباحث این سایت در تاپیک های مختلف متوجه شدم صفات خدا از هم قابل تفکیک نیستن. یعنی نمی شه عدالت خدا رو بدون مصلحت اندیشی (حکمت) و مهربانی (رحمتش) تعریف کرد. پیچیده تر این که اصلاً تعریف این صفات از دید بشر کار ساده ای نیست. چون اولاً خیلی از این تعاریف به وجود معاد و آخرت متکی هستند که هیچ کس اونورو هنوز ندیده (در واقع بر اساس یک سری دلایل عقلی و بعد نقلی به غیب ایمان آوردیم) و دوم اینکه ما با عقل خودمون تعریف می کنیم که لزوماً با تعریف خدا یکسان نیست. یعنی خدا ممکنه به همونی که ما می گیم ظلم بگه عدالت چون محدوده دیدمون و اطلاعاتمون و جایگاهمون متفاوته. بنابراین به نظرم بحث بی فایده ای هست. فقط باید بپذیریم که خدای بی نقصی وجود داره و بگیم چشم. یه چیزی تو مایه های تعالیم مسیحیت که در مورد خدا زیاد چون و چرا نمی کنن. البته این نظر شخصی بنده بود و نظر کارشناسی نیست. گفتم که برخی دوستان طبق معمول داد و فریاد نکنن که چرا بی اجازه مجتهد و فقیه فتوا دادی. در این صورت به اون دسته از دوستان عرض می کنم شما فرض بفرمایید یه مگسی یه وزوزی کرد و رفت!
موفق باشید. :Gol:

بصیر;308855 نوشت:

نمی خواهم روی حرف شما حرفی زده باشم، اما مشکل اینجاست که ما بندگی به شطر مزد می کنیم.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن.
که خواجه خود روش بنده پروری داند
یکی از نشانه های بندگی به شرط مزد این است که واقعا خدا را عبادت می کنیم، اما نه برای این که شایسته عبادت است، بلکه برای این که به منی که خیلی آدم خوبی هستم، گناه نمی کنم، با نامحرم ارتباط ندارم، همسر خوبی، بده. این می شه بندگی به شرط مزد. یعنی فکرم می کنیم هر کی خوبه، باید از نعمتهای دنیا بیشتر بهره مند بشه. .

حرفهای شما درست اما من موندم با این فرموده خدا که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را!!! واقعا این اجابت چی هست که ما نمی بینیم!!!

حرف من اینه که هر ادمی یک ظرفیتی داره از حدش که بگذره میره تو جاده خاکی یا میشه خطا کار و گناه کار یا میشه روانی و بیمار.....( یک کاربری توی این سایت بود مشکل خود ارضایی داشت علنا توی سایت اومد و گفت میخواد خودکشی کنه هرچقدر باهاش صحبت کردم نتیجه نداشت مثل اینکه خیلی مشکل تو زندگیش داشت حالا هم خبری ازش نیست شاید .....)

اونوقت ادم چه طور میخواد توی این اوضاع به کمال برسه معلوم نیست فایده این زندگی پر از عذاب و نداشتن ها چیه ؟؟ رسیدن به کمال و سعادت!!!!!!!!!!!!!!!!!! چه طوری ؟؟؟! با گرسنگی کشیدن و حسرت خوردن و.....

نمیگم همه چیز باید اوکی باشه اما یک روزنه باز توی زندگی انسان هم بد نیست!!!

من دیگه به این نتیجه رسیدم فکر میکنم و میکردم که بنده خوب خدا هستم شاید لیاقتم همینی هست که هست!!!!!!!!

[="Tahoma"][="Navy"]

☀ستوده ☀;310060 نوشت:
حرفهای شما درست اما من موندم با این فرموده خدا که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را!!! واقعا این اجابت چی هست که ما نمی بینیم!!! حرف من اینه که هر ادمی یک ظرفیتی داره از حدش که بگذره میره تو جاده خاکی یا میشه خطا کار و گناه کار یا میشه روانی و بیمار.....( یک کاربری توی این سایت بود مشکل خود ارضایی داشت علنا توی سایت اومد و گفت میخواد خودکشی کنه هرچقدر باهاش صحبت کردم نتیجه نداشت مثل اینکه خیلی مشکل تو زندگیش داشت حالا هم خبری ازش نیست شاید .....) اونوقت ادم چه طور میخواد توی این اوضاع به کمال برسه معلوم نیست فایده این زندگی پر از عذاب و نداشتن ها چیه ؟؟ رسیدن به کمال و سعادت!!!!!!!!!!!!!!!!!! چه طوری ؟؟؟! با گرسنگی کشیدن و حسرت خوردن و..... نمیگم همه چیز باید اوکی باشه اما یک روزنه باز توی زندگی انسان هم بد نیست!!! من دیگه به این نتیجه رسیدم فکر میکنم و میکردم که بنده خوب خدا هستم شاید لیاقتم همینی هست که هست!!!!!!!!

معذرت می خواهم که این حرف را در اینجا می نویسم. چون احساس می کنم این حرف شما در کاربران دیگه هم تأثیر بگذاره و یأس و نا امیدی ایجاد کنه، لذا همین جا عرض می کنم. بنده خیلی سعی کردم با امید دهی صحبت کنم و جواب شما را بدهم اما دو مطلب اینجا وجود دارد، و به خاطر همینم هست که باز جای سوال برای شما باقی می ماند، یکی این که شما خوب و با دقت مطالب را نخوانده اید یا اگر خوانده اید، خوب روی آن فکر نمی کنید و سریع رد می شود، و فقط اون مشکلی که در ذهنتان هست، جلوی چشم شماست، لذا جوابها را خوب ملاحظه نمی فرمایید. از این جهت مطمئن باشید.
دیگر این که سوال اصلیه شما، سوالی است اعتقادی، یعنی قبل از این که بخواهید مشکلاتتان حل شود باید به طور دقیق و مفصل به مطالعه کتابها یا مطالبی که در این سایت پیرامون هدف خلقت جهان و هدف خلقت انسان و مباحث نفس شناسی هست، بپردازید، زیرا این طور که بنده فهمیدم، سوالات شما همگی به اصل هدف خلقت انسان و شناخت نفس بر می گردد. امیدوارم که با شناخت دقیق، روی این مطلب، سوالات خود را جواب بگیرید. همین نکته هم که عرض کردم(مطالعه پیرامون هدف خلقت انسان) اگر دنبالش نباشید و سرسری از کنارِ آن عبور کنید، باز ممکن است بگویید من همه اینها را خوانده ام اما باز سردرگم هستم. بنده هم باز در جواب خواهم گفت، با دقت نخوانده اید و یا با استاد مطالعه نکرده اید. استاد هم باید حضوری باشد با سایت و چت فایده ندارد، اینها فقط کمک کارند.
این همه روزنه و حکمت، این همه لطف و رحمت از خداوند متعال، سرتاسر زندگی را فراگرفته، بعد شما می گویید: «یه روزنه ی باز تو زندگیِ آدم بد نیست!!!».
این حرفِ شما جز از روی عدم شناخت خدا، نفس، اهداف خلقت، نمی باشد. هر چه بفرمایید، باز میگویم ای عزیز، این سوالِ مهم را، خوب، پاسخ بگیر و الا این حالت همچنان در درون شما خواهد ماند.
در ضمن، این طور که من متوجه شده ام، شما یک مشکلی برایتان در زندگی رخ داده که همه ی هم و غمتان را فراگرفته و خدا را از این ناحیه می خواهید بشناسید و هنوز این مشکل شما حل نشده و فکر می کنم بسته شدنِ همه روزنه ها را از بسته شدن این روزنه در زندگیتان می دانید، لذا اگر این روزنه باز شود، همه روزنه هایِ باز در زندگیتان را خواهید دید.
موفق باشید.[/]

بصیر;310157 نوشت:

معذرت می خواهم که این حرف را در اینجا می نویسم. چون احساس می کنم این حرف شما در کاربران دیگه هم تأثیر بگذاره و یأس و نا امیدی ایجاد کنه، لذا همین جا عرض می کنم. بنده خیلی سعی کردم با امید دهی صحبت کنم و جواب شما را بدهم اما دو مطلب اینجا وجود دارد، و به خاطر همینم هست که باز جای سوال برای شما باقی می ماند، یکی این که شما خوب و با دقت مطالب را نخوانده اید یا اگر خوانده اید، خوب روی آن فکر نمی کنید و سریع رد می شود، و فقط اون مشکلی که در ذهنتان هست، جلوی چشم شماست، لذا جوابها را خوب ملاحظه نمی فرمایید. از این جهت مطمئن باشید.
دیگر این که سوال اصلیه شما، سوالی است اعتقادی، یعنی قبل از این که بخواهید مشکلاتتان حل شود باید به طور دقیق و مفصل به مطالعه کتابها یا مطالبی که در این سایت پیرامون هدف خلقت جهان و هدف خلقت انسان و مباحث نفس شناسی هست، بپردازید، زیرا این طور که بنده فهمیدم، سوالات شما همگی به اصل هدف خلقت انسان و شناخت نفس بر می گردد. امیدوارم که با شناخت دقیق، روی این مطلب، سوالات خود را جواب بگیرید. همین نکته هم که عرض کردم(مطالعه پیرامون هدف خلقت انسان) اگر دنبالش نباشید و سرسری از کنارِ آن عبور کنید، باز ممکن است بگویید من همه اینها را خوانده ام اما باز سردرگم هستم. بنده هم باز در جواب خواهم گفت، با دقت نخوانده اید و یا با استاد مطالعه نکرده اید. استاد هم باید حضوری باشد با سایت و چت فایده ندارد، اینها فقط کمک کارند.
این همه روزنه و حکمت، این همه لطف و رحمت از خداوند متعال، سرتاسر زندگی را فراگرفته، بعد شما می گویید: «یه روزنه ی باز تو زندگیِ آدم بد نیست!!!».
این حرفِ شما جز از روی عدم شناخت خدا، نفس، اهداف خلقت، نمی باشد. هر چه بفرمایید، باز میگویم ای عزیز، این سوالِ مهم را، خوب، پاسخ بگیر و الا این حالت همچنان در درون شما خواهد ماند.
در ضمن، این طور که من متوجه شده ام، شما یک مشکلی برایتان در زندگی رخ داده که همه ی هم و غمتان را فراگرفته و خدا را از این ناحیه می خواهید بشناسید و هنوز این مشکل شما حل نشده و فکر می کنم بسته شدنِ همه روزنه ها را از بسته شدن این روزنه در زندگیتان می دانید، لذا اگر این روزنه باز شود، همه روزنه هایِ باز در زندگیتان را خواهید دید.
موفق باشید.

من فقط نظرم رو میگم بقیه هم نظر خودشون رو دارند چه طور میخوام روی اونها اثر بگذارم؟!! شما رفتید روی مسئله ازدواج منم مجبور شدم مصداقش رو بیارم و قضیه اون کاربر رو بگم تا معلوم بشه مسئله به اون سادگی نیست که یه نفر به امید اخرت از دنیاش بگذره !!!!

روزنه باز توی زندگیم زیاد بوده همیشه هم شاکر خدا بودم اما با بعضی مسائلی که چه مربوط به خودم چه به دیگران میبینم نمی تونم باهاشون کنار بیام

من یک مشکل ندارم مشکل ها دارم همشون هم اساسی است اما به هرحال .............

ممنون از پاسخهاتون:Gol:

شما ها فقط شعار میدین و یا از واقعیات زندگی خبر ندارید و یا خودتون را به نشنیدن و ندیدن زدید اما بذار بهتون بگم که آمار خودارضایی بسیار بسیار بالاست و از سنین دوران راهنمایی در بین بچه ها هست و خیلی از مردم هم نمیتونند این کار رو انجام ندهند چون منیاز جنسی را نمیشه تا حد زیادی کنترل کرد و در واقع مشکلات گرانی و نبود امکانات ازدواج بر این مشکل دامن زده است

hadihama1360;310740 نوشت:
شما ها فقط شعار میدین و یا از واقعیات زندگی خبر ندارید و یا خودتون را به نشنیدن و ندیدن زدید اما بذار بهتون بگم که آمار خودارضایی بسیار بسیار بالاست و از سنین دوران راهنمایی در بین بچه ها هست و خیلی از مردم هم نمیتونند این کار رو انجام ندهند چون منیاز جنسی را نمیشه تا حد زیادی کنترل کرد و در واقع مشکلات گرانی و نبود امکانات ازدواج بر این مشکل دامن زده است

فک نمیکنی یه ذره شورش کردی؟!؟

پس بذار بهت بگم که خیلی شورتر از این حرفهاست همه خودشون رو به کر و کور بودن زدند و اوضاع بدتر هم خواهد شد هر روز مواد شوینده و مواد غذایی و کرایه های حمل و نقل و خیلی چیزهای دیگه تا حد سرسام آوری بالا رفته قیمت ماشین شده دو تا سه برابر اون وقت قیمت خنه که اصلا حرفش رو نزن دیگه آخه این حکومت با این تفکرات دینی و این فشارهایی که روی مردم هستش چجوری میخواد مشکلات مردم رو حل بکنه؟

با سلام و ادای احترام به همه دوستان.

بصیر;310157 نوشت:
چون احساس می کنم این حرف شما در کاربران دیگه هم تأثیر بگذاره و یأس و نا امیدی ایجاد کنه

بنده خودم به شخصه از مطالب جناب بصیر خیلی استفاده کردم و مطمئنم ایشان با خلوص نیت تمام تلاش خود را برای کمک به کاربران به خرج می دهند. اجازه بدهید بنده هم به سهم خودم از حلم و سعه صدر جناب بصیر حسن استفاده را برده و مطلبی را عرض کنم: یک ضعفی که از دید خودم در اکثر کارشناسان این سایت و سایر کارشناسان دینی مشاهده کردم این است که درک درستی از شرایط واقعی جامعه ندارند یا اگر دارند پاسخ مناسب و کاربردی در ذهن ندارند. شاید شناخت آنها از محیطی متفاوت با فرهیختگان حوزوی کافی نیست. شاید از منظر روانشناختی تبحر کافی ندارند. به هر حال واقعیت موجود این است که جاذبه کافی در مبلغان دینی ما وجود ندارد و شرایط جامعه و صحنه های نامطلوبی که گاهی متأسفانه در تمسخر روحانیون در اجتماع می بینیم گواه همین بی اعتمادی و دوگانگی است.
به نظر حقیر یا حرف کاربر منطقی و مطابق با واقعیت است یا نیست. اگر هست پاسخ مناسب می طلبد و اگر نیست برای کسانی که در این سایت عضوند خطری ندارد چرا که آگاهانه عضو این سایت شده اند و می فهمند که پاسخ خوب چیست. اگر ناامید شوند از پاسخ کارشناسان است نه از نظر کاربری مانند خودشان. هرچند کاربران این سایت در مقابل انبوه جوانانی که تقریباً هیچ اعتقاد سفت و محکمی به دین ندارند (بر اساس آمار و مطالعه قبلی عرض می کنم نه کیلویی) از نظر جمعیت تقریباً هیچند اما همین کاربران را در پست های مختلف می بینیم که سؤالات حل نشده فراوانی دارند. به نظرم بیشتر باید نگران سرنوشت آن اکثریت بود و شاید باید خودمان را تقویت کنیم تا ... (کوچک تر از آن هستم که سفارش کنم فقط از روی دلسوزی نظر شخصی ام را بیان کردم).
بصیر;310060 نوشت:
جوابها را خوب ملاحظه نمی فرمایید. از این جهت مطمئن باشید.

شاید هم جوابها با درک کافی از سؤال پرسشگر تنظیم نشده اند.
بصیر;310157 نوشت:
بنده هم باز در جواب خواهم گفت، با دقت نخوانده اید و یا با استاد مطالعه نکرده اید. استاد هم باید حضوری باشد

حالا در این وانفسا استاد از کجا پیدا کنیم؟ استادی که سؤالات اولیه بنده را نمی تواند پاسخ دهد (اصلاً نمی تواند متوجه شود) به چه درد من می خورد؟ به نظرم همین توصیه ای که شما فرمودید کافی است تا طرف کلاً قید تزکیه و افزایش معرفت را بزند. چه خوب گفته اند قدمای ما که سنگ بزرگ علامت نزدن است!
بصیر;310157 نوشت:
این حرفِ شما جز از روی عدم شناخت خدا، نفس، اهداف خلقت، نمی باشد.

خلاصه بحث این که به نظر حقیر کارشناسان و فرهیختگان این سایت علیرغم اطلاعات نظری خوب و عالی در زمینه های تخصصی متأسفانه در ارائه راهکارهای کاربردی و عملی (و قابل فهم برای عموم) ضعف دارند. البته امیدوارم صحبت من باعث سوء تفاهم بزرگواران نشود چون خود بنده سرتاپا ضعفم. فقط درد دلی بود با هم کیشان خودم از وضعیتی که اگر نیک در آن بنگریم آرام و قرار از ما گرفته می شود. امیدوارم همین یک سایتی که اینجا برای گفتگو و مباحثه (ولو ابتدایی و ناکافی) داریم از دین چهره ناپسندی نسازد (مخاطب این جمله اول خودم هستم). از کارشناس محترم جناب بصیر نیز به سهم خودم کمال تشکر و قدردانی را دارم.:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;310805 نوشت:
پس بذار بهت بگم که خیلی شورتر از این حرفهاست همه خودشون رو به کر و کور بودن زدند و اوضاع بدتر هم خواهد شد هر روز مواد شوینده و مواد غذایی و کرایه های حمل و نقل و خیلی چیزهای دیگه تا حد سرسام آوری بالا رفته قیمت ماشین شده دو تا سه برابر اون وقت قیمت خنه که اصلا حرفش رو نزن دیگه آخه این حکومت با این تفکرات دینی و این فشارهایی که روی مردم هستش چجوری میخواد مشکلات مردم رو حل بکنه؟

باسلام و احترام
مشکلات خیلی است، خیلی هاشم شما خبر ندارید و الا بیش از این صداتون در می آمد. اما نباید همه چیز را باهم قاطی کرد. پودر شوینده و قیمت ماشین و افزایش کرایه، ربطی به استمناء و زنا و این چیزها ندارد. کسی که می خواهد خودارضایی بکند، می رود خودارضاییش را می کند، کارنداره کرایه گران شده یانه. چون چیزها گران شده من برم گناه بکنم؟!
اون طرف قضیه رو هم ببینید. نمی خواهم جانبداری بی جا بکنم، مثلا سی چهل سال پیش، مسجد جمکران، یه مسجد کوچک بود که فقط شبهای چهارشنبه، یه 10 یا 20 تا طلبه می آمدند اونجا یه نمازی می خوندند، آب هم نبود، یه حوزی وسط مسجد بود که آنقدر آبش مانده بود که کِرم بهش افتاده بود. اما با این که این همه محیط گناه فراهم شده، این همه دسترسی به گناه راحتتر شده، این همه اسباب فساد فراهم است، شما نگاه بکنید فقط صفِ اتوبوسهای شبهای چهارشنبه ی جمکران، یک کیلومتر است! این جمعیت کجا بودند، در صورتی که جمعیت مردم نسبت به زمان قبل انقلاب فقط حدود سه برابر شده، اما میل مردم،اشتیاق مردم نسبت به معنویات در دنیای مدرنیته، هزاران برابر بیشتر شده است. این فقط مسجد جمکرانه، برنامه های فرهنگیه دیگر که خیلی زیاد است، کافی است به نیمه پر لیوان هم نگاه کنیم. شما ببنید، چجور مردم به عتبات عالیات می روند، چه جمعیتی از نقاط مختلف ایران می روند. اصلا کربلا که می روی همه ایرانی هستند. با این که روز به روز هم هزینه آن گرانتر می شود. روز به روز برنج و روغن گرانتر می شود، اما عشق مردم به امام حسین و مجالس ایشان بیشتر می شود و شور و اشتیاق به برگزاری مجالس و اطعام بیشتر. بفرمایید که آیا تعداد هیتات در زمان الان بیشترند یا سی سال قبل؟!
یکی از برکات معنوی، همین سایت است، آیا قبلا امثال این سایتها وجود داشت؟
چی می خوام بگم؟! می خواهم عرض کنم، گرانی هست، فساد زیاد هست، مشکل فراوان هست، مشکلاتی که خیلی هاش رو شما هم خبر ندارید، اما حجت هم زیاد است، عقل و تدبیر مردم هم بیشتر شده است، رویکرد مردم به معنویت زیاد شده است.
درسته مشکل ازدواج داریم، اما آیا این مجوز گناه و خودارضایی و زنا می شود؟ درست است که در این شرایط کنترل نفس سخت تر شده اما واقعا مبارزه با نفس محال شده است؟! اگر واقعا محاله، عیبی نداره، جوانها بروند زنا بکنند، بعد به خدا بگویند خدایا ما به اضطرار رسیده بودیم. خدا هم می بخشد، اما آیا واقعا به اضطرار رسیده اند؟ اگر دیدی جوانی گناه کرد، بعد از کرده ی خود پشیمان نشد، بلکه به شما گفت خیلی هم خوب کردم، بدانید به اضطرار رسیده، ولی من فکر نمی کنم هیچ انسان خوش انصافی، (البته خوش انصاف)بعد از گناه، پشیمان نشود، همین که پشیمان شد، پیداست که می توانسته گناه نکند، می شده جلوی خودش را بگیرد، بی صبری کرده، به جنبگی نموده است از کوره در رفته و خطا نموده است.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مؤمن;310855 نوشت:
حالا در این وانفسا استاد از کجا پیدا کنیم؟

منظورم از استاد، این بود که توی سایت خیلی حرفها را با نوشتن نمی شود زد. باید حضوری با یک کارشناس، یک عالمی، یه روحانی ای، یه اهل فهمی، ریز مشکلات خودمان را مطرح کنیم تا به جواب برسیم.
یه موقع می بینی، این بنده خدایی که این همه جزع و فزع می کنه، به خدا گلایه می کنه، از خدا ناراضیه، به حکمت خدا خدشه می کنه، به خاطر این نیست که خداشناس نیست یا خدا را قبول نداره، بلکه این بنده خدا یه زن می خواد، یه شوهر میخواد. وقتی یه مورد خوب براش پیدا کردی، همه چیز حل میشه، دیگه خدا حکیم میشه، خدا قادر میشه،خدا عادل میشه. اینکه خدا را ظالم می دانسته، به خاطر این بوده که بهش فشار اومده، همسر نداشته، لذا این کفریات رو میگفته. گاهی خیلی ساده با یک مشاوره اولی می شود این طرف را شناخت و مشکلش را حل کرد. ولی در فضای مجازی، نمی شود همه حرفها را زد، نمی شود از ریزِ زندگی افراد با خبر شد. باید به یک سری جوابهای کلی بسنده کرد. سوال از خدا میکنه، باید جواب از خدا بهش بدی، سوال از قیامت میکنه، باید جواب از قیامت بهش بدی، اما غافل از این که این سوالات، سوالات اصلی او نیستند، قضیه از جای دیگری آب می خورد. با مادرش دعواش شده، با پدرش حرفش شده، به یکی از خواسته هاش تو زندگی نرسیده، لذا شروع میکنه به زمین و زمان را به هم دوختن.
اینه که تو سایت به این چیزها نمی شود پی برد و باید حضوری مطرح بشود. نیازی هم به یک عارفِ اهل دل نیست، این مشکلات با یک انسان صاحب عقل و خرد و با تجربه، به راحتی حل می شود. البته مخفی نماند، واقعا بعضی مشکلات سنگین هستند که به یکی دو جلسه حل نمی شود.[/]

من بعد از انجام گناه اصلا پشیمان نمیشوم و نیاز دارم و عادت دارم که این گناه را مثلا انجام بدم خوب شرایط من هم میشه اضطرار دیگه

به نام خداوند مهرگستر مهربان

اگر انسانی پیدا شود که پس از انجام گناه، پشیمان نشود؛ دلیلش این است که تمام توجهش متوجه این دنیاست و از زندگی ابدی و اخروی بالکل غافل شده است. متوجه نیست که انسان در برابر عظمت خداوند هیچ قدرتی ندارد و تمام اعضا و جوارحی که در اختیار بشر است (و او با آنها خداوند را معصیت می کند) با اراده پروردگار عالم بر پا هستند. چون خداوند این نعمت ها را به انسان داده، او آنها را از آن خودش دانسته و مغرور شده و اینچنین افتخار آمیز از صرف کردن آنها در راه نافرمانی خدا به خود می بالد.ضمنا به طور حتم چنین موجودی به سختی جان کندن و حساب و صراط و عقاب نمی تواند اعتقادی داشته باشد.

خوب اگر خئا این همه نعمت و چیزها را در وجود ما قرار داده و حس شهوت را هم قرار داده خوب وقتی ما میبینیم که حتی پیامبر ما چند تا زن و کنیز داشته و اصلا اون هیچی بعضی از مردم در سنین خیلی کم به دلیل داشتن پول و شغل مناسب سریع میتونند ازدواج بکنند و حتی صیغهای هم دارند اما یه جوون بدبخت تا سن سی سالگی ئهم دستش به هیچ جا بند نیست با حس قوی شهوت چی کار بکنه؟ خوب نیاز هستش دیگه مثل تمام نیازهای بشر چجوری باید تامین بشه؟

hadihama1360;311125 نوشت:
یه جوون بدبخت تا سن سی سالگی ئهم دستش به هیچ جا بند نیست با حس قوی شهوت چی کار بکنه؟ خوب نیاز هستش دیگه مثل تمام نیازهای بشر چجوری باید تامین بشه؟

بر اساس آیات قرآن باید تا می تونه سعی کنه خودشو پاک نگه داره و راههای تحریک شیطان رو به حداقل برسونه. بیش از اون مسؤول نیست و اگه انحرافی خدای نکرده پیش بیاد گناهی براش نوشته نمی شه و نباید ناامید باشه. گناهش پای کسانی هست که حلال خدا رو با نادانی و زیاده خواهی و بی دینی خودشون برای بقیه حرام کردن. نظر شخصی بنده بود. موفق باشید.:Gol:

با سلام و تشکر از دوستان و کارشناسان محترم.

من قصد جمع بندی بحث رو ندارم اما برداشت خودمو از بحث دوستان و کارشناسان محترم تا اینجا عرض می کنم که البته ممکنه مورد قبول تمام دوستان هم نباشه.
[SPOILER]به نظر بنده این بحث و بسیاری از مباحث دیگه که تو این سایت مطرح شدن به نحوی به همدیگه ارتباط دارن. شاید مثل یه سیستم چند معادله چند مجهول باید به طور همزمان دیده و حل بشن تا نتیجه جامع و قانع کننده ای به دست بیاد که امیدوارم بعدها با تجمیع این بحث های پراکنده توسط مدیران و کارشناسان محترم به راهنمای قابل فهمی برای همه تبدیل بشه. تو پست جمع بندی به نظرم باید نکات مهمی تا اون موقع به زبان ساده و واقع بینانه حل و فصل شده باشه.
پاسخ بعضی از این نکات به نظر بنده هنوز روشن نیست. نکات دیگه ای هم در پاسخ کارشناسان بود که بنده از دید خودم و در حد توانم در ادامه بصورت سؤالاتی دسته بندی کردم و نظر خودمو به طور خلاصه بیان کردم که امیدوارم مفید باشه.[/SPOILER]

سؤال 1: وقتی (با وجود تمام تلاشمون) از پس امتحانی بر نمیایم آیا به این معنی نیست که اون امتحان بیش از توان ما بوده؟
پاسخ: بله همین طوره!

سؤال 2: آیا آیه ای هم هست که این مطلب رو تأیید کنه؟
پاسخ: علاوه بر اینکه ما این مطلبو تو زندگی روزمره و هرروز خودمون می بینیم بله در قرآن [1] هم از خدا می خواهیم چیزی که طاقتشو نداریم بر ما تحمیل نکنه و این یعنی چنین چیزی ممکنه برای ما اتفاق بیفته.

سؤال 3: یعنی خدا با این امتحانات روی نقطه ای دست میذاره که خارج از توان ماست؟
پاسخ: هم بله و هم نه. خدا بر اساس حکمتش بیش از ظرفیت ما امتحان نمی گیره. این امتحانات رو احتمالاً شرایط محیطی و تربیتی و غیره بر ما تحمیل می کنن. اما به هر حال خدا خواسته که این اتفاقات بیفته.

سؤال 4: چرا خدا اجازه می ده چیزی که از توان ما خارجه برای ما اتفاق بیفته؟
پاسخ: ساختار دنیا به صورتی طراحی شده که با قوانین طبیعی کار می کنه و قرار نیست مثلاً خدا مانع ظلم دیگران به ما بشه.

سؤال 5: آیا در این صورت ما گناهی مرتکب شدیم؟
پاسخ: اگه واقعاً مجبور بودیم و با اختیار خودمون تو این شرایط قرار نگرفتیم گناهی مرتکب نشدیم چون بر اساس آیات قرآن [2] ما در حد داشته ها و توانایی هامون مکلفیم نه بیش از اون.

سؤال 6: پس چه فرقی می کنه که تو این امتحانات تلاش کنیم یا نکنیم؟
پاسخ: نکته ظریفیه. ما به اندازه تلاشمون در قیامت پاداش می گیریم [3]. نتیجه دنیوی زیاد مهم نیست. بلکه نیت و جهت گیری و تلاش ماست که مهمه [4]. پس فرق می کنه [5].



سؤال 7: آیا تلاش همیشه معادل حرکت کردنه؟
پاسخ: خیر. صبر و تحمل هم نوعی تلاشه.

سؤال 8: چرا خدا که می دونه از پس خیلی از امتحانات بر نمیایم دست میذاره روی نقاط ضعف ما؟ (سؤال اصلی این تاپیک)
پاسخ: برای اینکه تلاش کنیم و بر اساسش پاداش بگیریم و اینکه برای امتحانات بعدی که ممکنه ساده تر باشن آماده بشیم و به این ترتیب پیشرفت کنیم.

سؤال 9: آیا احتمال نداره کسی در اثر این مصیبت ها و سختی ها حتی ارادش ضعیف تر بشه؟
پاسخ: چرا ممکنه. فشار بیش از حد می تونه آدمو خرد کنه.


سؤال 10: خوب آدم چه طور می خواد توی این اوضاع به کمال برسه؟
پاسخ: راستش نمی دونم. شاید فقط عکس العمل ماست که مهمه. خود خدا که این دنیا رو آفریده و کنترل می کنه بهتر می دونه. شاید کمال اون چیزی که ما فکر می کنیم نیست!


سؤال 11: فایده این زندگی پر از عذاب و نداشتن ها چیه؟
پاسخ: فایدش اینه که همین سختی ها و نداشتن ها اون دنیا به خوشی و نعمت تبدیل می شن. اگه صبر و تشکر هم بهش اضافه بشه نعمت چندبرابر می شه. وگرنه فایده دیگه ای نداره.

سؤال 12: یعنی ممکنه کسی مجبور به گناه بشه و نزد پروردگار گناهکار نباشه؟
پاسخ: بله ممکنه. در شرایط اجبار و عدم اختیار گناه و عقابی در کار نیست.

سؤال 13: چرا خدا منو بجای سختی ها با شکر نعمت ها آزمایش نمی کنه؟
پاسخ: نمی دونیم. شاید بخاطر محدودیت های دنیا باشه. شاید دلیل دیگه ای داشته باشه که در محدوده علم خداست.

سؤال 14: آیا این کار خدا که ما رو مجبور کرده تو امتحانات سختی بکشیم و صبر کنیم جبر نیست؟
پاسخ: چرا هست!

سؤال 15: من اصلاً این نوع پیشرفت انسان و طراحی جهان خلقت رو که خدا آفریده نمی پسندم و هرچی فکر می کنم ازش سردر نمیارم. اشکالی داره؟
پاسخ: نه اشکالی نداره. نظر شما تا وقتی که با عمد و اختیار به کسی توهین نکنید محترمه.



سؤال 16: به نظر من خدا عادل نیست و لااقل با چشم خودم می بینم که فرق زیادی بین انسان ها هست. این طور نیست؟
پاسخ: البته بحث عدالت در چند جای دیگه مطرح شده [6]. اما اگه قبول کنیم خدا کامل و بی نقص باشه پس عادل هم هست. هرچند درک و هضم عدالت خدا در این دنیا خیلی سخته. اون دنیا بهتر معلوم می شه خدا عادل هست یا نه.


سؤال 17: اگه از این شیوه آزمون بشر خوشم نمیاد چکار کنم؟
پاسخ: من فقط می تونم بگم هر کاری که نفع بیشتری براتون داره همونو انجام بدید! هنگام عصبانیت تصمیم نگیرید.

سؤال 18: چرا من خدا رو دوست ندارم؟ مشکل کجاست؟
پاسخ: یه درصدیش بخاطر مشکلاته و این که توقع داریم خدا کمکمون کنه ولی ظاهراً کمکی نمی کنه. بخش دیگش هم ظاهراً بخاطر اینه که خدا و فلسفه خلقت دنیا و ... رو درست نمی شناسیم. می گن مشکل همه ما از جهل ماست.

سؤال 19: مطمئنید خدا نقصی نداره؟
پاسخ: من خودم تا وعده های خدا رو نبینم مطمئن نمی شم خدا دقیقاً کیه. اما علم دینی ما و بسیاری از فلاسفه با قطعیت بالایی می گن خداباید موجود بی نقصی باشه وگرنه خدا نیست.

سؤال 20: من از خیلی چیزها ناامید شدم و دیگه از خدا چیزی نمی خوام و انگار خدا برام وجود نداره. چکار کنم؟
پاسخ: من حس شما رو درک می کنم. فقط می تونم بگم بر اساس احساسات تصمیم گیری نکنید و سعی کنید دید خودتونو به شرایط عوض کنید. توقعتونو از خودتون و همه چیز (حتی خدا) کم کنید. باز هم تحقیق کنید. حتی با ناراحتی. خدا چیزی نیست که بتونیم دورش بندازیم. چون جای دیگه چیز بهتری به دست نمیاریم. من هم مثل یکی از دوستان برای خودم و شما دعا می کنم خدا برای همیشه امید به خودش رو ازمون نگیره.


سؤال 21: یعنی قرار نیست ما در دنیا آرامش داشته باشیم؟
پاسخ: آرامش مطلق در دنیا خلق نشده و مخصوص بهشته. آرامش نسبی هم ظاهراً برای برخی بسیار کمیابه. هرچند یاد خدا در سطوح بالای معنوی می تونه به انسان آرامش بده.


سؤال 22: وقتی خودمو با بقیه مقایسه می کنم می بینم خدا از همون اول به اندازه بقیه آدما به من علاقه نداشته و نداره. این تفکر اشتباهه؟
پاسخ: هنوز نمی دونم. اما بهتره سعی کنیم خودمونو با دیگران مقایسه نکنیم.


سؤال 23: چرا امتحانات خدا تموم نمی شه و این قدر زجرآوره؟
پاسخ: امتحانات و آزارشون جزء ساختار انسان و این دنیاست که برای بعضی از آدما سخت تره. اما بالاخره یه روزی تموم می شه!


سؤال 24: آیا نمی شه خدا یه کمی با بنده هاش مهربون تر باشه؟
پاسخ: متأسفانه برای برخی تو این دنیا نه! بخشش و رحمت خدا محدود به حکمت و مصلحت سنجی ایشون هست. البته بحث رحمت الهی ظاهراً به تاپیک دیگه ای ارتباط داره اما کلاً رحمت و حکمت خدا با تصوری که ما از مهربانی و مصلحت داریم متفاوته. همون طور که تعریف عدالت خدا با عدالتی که ما می شناسیم متفاوته: «رعايت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نكردن از افاضه و رحمت به آن چه امكان يا كمال وجود دارد»! پیچیده تر اینکه همه اینها (حکمت و رحمت و عدالت) به هم ربط دارن [7]. ما فقط باید بگیم چشم! تا بعداً خوشبخت بشیم. بندگی ظاهراً یعنی همین.


سؤال 25: آیا همه اتفاقات مطابق حکمت خدا و مصلحت ماست؟ آیا می شه حکمت و مصلحت سنجی خدا رو درک کرد؟
پاسخ: معمولاً نمی شه. داستان خضر و موسی (ع) [5] ظاهراً می خواد همینو به ما یادآوری کنه.


سؤال 26: من موندم با این فرموده خدا که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! واقعاً این اجابت چی هست که ما نمی بینیم!
پاسخ: شاید یه چیزی شبیه امواج ماوراء بنفشه. راحت دیده نمی شه. اما برخی با دقت زیاد تو اتفاقات زندگی یا قناعت یا لطف خدا می تونن ببیننش (حسش کنن). اجابت بعضی ها به قیامت موکول می شه. براهمین دیده نمی شه.


پی نوشت ها:
[1] آیه 286 سوره بقره
[2] آیات 233 و 286 بقره و 62 مؤمنون و 7 طلاق
[3] آیات 19 اسرا و 39 نجم
[4] آیه 164 اعراف به گروهی از بنی اسرائیل اشاره می کند که ظاهراً تلاش آنها برای جلوگیری از فساد هیچ سودی نداشت و گروه دیگری به آنها می گفتند چرا خودتان را خسته می کنید؟ آیه 165 می فرماید سرنوشت این دو گروه با هم متفاوت بود.

[5] از نظر دنیوی دروازه بانی که می دونه به توپ نمی رسه فرقی نمی کنه که به طرف توپ شیرجه بزنه یا نزنه. اما از نظر اخروی فرق می کنه.
[6] مثلاً اینجا را ببینید: http://www.askdin.com/thread22561.html

[7] مثلاً اینجا را ببینید: http://www.askdin.com/thread21536.html

[="Tahoma"][="Navy"]احسنت، در مورد پست قبلی واقعا زحمت کشیدید، وقت گذاشتید و فکر کردید. سوالات قشنگی بود. البته جوابها، خیلی جای کار دارد و اگر بخواهیم پاسخ کاملی به آن بدهیم، باید یک کتاب درباره اش بنویسیم، ولی بالاخره زحمت شما، جای قدر دانی دارد.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;310901 نوشت:
من بعد از انجام گناه اصلا پشیمان نمیشوم و نیاز دارم و عادت دارم که این گناه را مثلا انجام بدم خوب شرایط من هم میشه اضطرار دیگه

خیلی مواقع، اضطرار را، خودمان درست می کنیم. مقدماتِ آن دست خودمان است. و در واقع، مضطر نبوده ایم، اضطرار را ایجاد کرده ایم. مانند کسی که مرتب خودش را در صحنه های گناه قرار می دهد، اول قصدش گناه نبوده، اما به خاطرکثرت خطا و چشم چرانی، دلش می رود و به گناه می افتد، بعد می گوید من مجبور شدم گناه کنم، شما هم اگر درمحیطی که من بودم، قرار داشتید، به گناه می افتادید.
باید بگوییم، خوب عزیزِ من، در این محیطها نرو، یا کمتر برو که به گناه نیفتی.
پس خیلی مواقع، اضطرار، دست خودِ ماست.[/]

وقتی من که خورارضایی میکنم خدا و پیامبرش از من بدشون میاد و حدیث میگن که با چنین فردی هم سفره نمیشن و از این حرفها من برای چی باید به سمتشون برم؟ خوب من این حسم قوی هستش و نمیتونم خودم را کنترل بکنم اگر میتونستم توی این همه سال این کار رو میکردم که البته نتوستم بگذریم من دیگه از این خدا بدم میاد و بیزارم وقتی شرایط من این جوری هستش و فرقی نمیکنه چه خدایی دیگه برای من وجود داره؟

hadihama1360;311248 نوشت:
حدیث میگن که با چنین فردی هم سفره نمیشن و از این حرفها من برای چی باید به سمتشون برم؟ خوب من این حسم قوی هستش و نمیتونم خودم را کنترل بکنم اگر میتونستم توی این همه سال این کار رو میکردم

دوست گرامی. اون احادیثی که فرمودید مربوط به کسانی هست که گناهشون علنی شده و از روی مخالفت با خداست و به اون افتخار می کنن نه کسی که به قول شما دست خودش نیست. این هم دونستنش بد نیست که بدونید بر اساس آمار پزشکی این رفتار کاملاً شایع هست. پس چیز عجیب و غریبی نیست و حتی از نظر علم پزشکی کاملاً طبیعی هست. بله شرع از اون نهی کرده. ولی یعنی اکثر مسلمونا هم جهنمی هستن؟ نخیر. کلاً دینداری سخته. ولی خدا هم باگذشت و مهربونه. خودش بهتر بنده هاش رو درک می کنه. خدا از ما خواسته تا می تونیم از همه گناهان در حد توانمون دوری کنیم و همه تلاشمون رو بکار بگیریم. بیشتر از اون از ما نخواسته. همین که شما به احادیث اشاره کردید یعنی رضایت خدا براتون مهمه. به عنوان یه دوست اینو از من بشنوید که شیطان ممکنه از راههای مختلفی وارد بشه که بدترینش همینه که بگه دیگه فایده ای نداره. نخیر. همیشه فایده داره. یک صلوات یا ذکر با توجه کلی از گناهان آدمو پاک می کنه. دروغ می گم؟ از این راحت تر؟ به چرت و پرت های ابلیس گوش ندید. خودشم این حرفا رو قبول نداره! فقط می خواد آدمو گمراه کنه (یا با بلند پروازی یا با ناامیدی). اگه از خودتون ناامید شدید دعا کنید. ولی بیشتر از دعا فکر کنید که خودش بالاترین عبادته. برای خودتون ختم نگیرید. بیشتر از آه کشیدن فکر کنید. راه های مختلف کاهش غریزه رو یکی یکی امتحان کنید. عجله نکنید. در حد توانتون تلاش کنید (جسارت نمی کنم. اول به خودم توصیه می کنم).:Gol:

دیگه چه بخوام و چه نخوام حدود 15 سال هستش که این کار رو میکنم و دیگه عادت و اعتیاد شده و اگر این کار رو نکنم به فکر و بدنم فشار وارد میشه و عصبی میشم دیگه هم با این وضعیتم باید بیخیال دین و مذهب و خدا بشم چون همشون از این کار من و خودم بیزار هستند کار دیگه ای هم نمیتونم بکنم باور کنید نتونستم که این کار رو ترک بکنم هر کاری که میشد کردم و نشد و نمیدونم چرا اینقدر شهوت در من شدت داره و اذیتم میکنه

hadihama1360;311883 نوشت:
دیگه چه بخوام و چه نخوام حدود 15 سال هستش که این کار رو میکنم و دیگه عادت و اعتیاد شده و اگر این کار رو نکنم به فکر و بدنم فشار وارد میشه و عصبی میشم دیگه هم با این وضعیتم باید بیخیال دین و مذهب و خدا بشم چون همشون از این کار من و خودم بیزار هستند کار دیگه ای هم نمیتونم بکنم باور کنید نتونستم که این کار رو ترک بکنم هر کاری که میشد کردم و نشد و نمیدونم چرا اینقدر شهوت در من شدت داره و اذیتم میکنه

بله واقعاً سخته. ولی نباید ناامید شد. گاهی باید بیشتر تمرین کرد. گاهی باید چند تا راه رو با هم ترکیب کرد. گاهی راه های جدیدی هم هست (حداقل فکر می کنم خود من راههایی به ذهنم می رسه که شاید نشنیده باشید یا تجربه نکرده باشید یا زیاد تمرین نکرده باشید. هرچند عمومی مطرح نشه بهتره). البته راه اصلی همون ازدواج هست. ... افزایش سن هم به تدریج بهتون کمک می کنه باهاش راحت تر مقابله کنید. اما چیزی که مهمه اینه که واقعاً بخواهید تغییری ایجاد کنید. مهم نیست چقدر. حتی مهم نیست کی موفق می شید. مهم اینه که سمت حرکتتون به طرف مکه باشه نه ترکستان! همین مهمه. خدا از ما چی خواسته؟ خودتون بهتر از من می دونید که کسی که بر می گرده (حتی برای بار میلیونوم) پیش خدا مثل کسی هست که گناه نکرده. نیت واقعاً مهمه.

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;311883 نوشت:
دیگه چه بخوام و چه نخوام حدود 15 سال هستش که این کار رو میکنم و دیگه عادت و اعتیاد شده و اگر این کار رو نکنم به فکر و بدنم فشار وارد میشه و عصبی میشم دیگه هم با این وضعیتم باید بیخیال دین و مذهب و خدا بشم چون همشون از این کار من و خودم بیزار هستند کار دیگه ای هم نمیتونم بکنم باور کنید نتونستم که این کار رو ترک بکنم هر کاری که میشد کردم و نشد و نمیدونم چرا اینقدر شهوت در من شدت داره و اذیتم میکنه

سلام علیکم
با اجازه استاد عزیز جناب بصیر
تعریف قنوط و یأس:
قنوط، ناامیدی از رحمت خداوند است. ناامیدی که به قلب رسوخ کرده باشد و علاوه برآن در ظاهر هم نمایان و قبح و زشتی آن ریخته باشد. و اما یأس عبارت است از، ناامیدی از دعا و استجابت آن. یعنی فرد امیدی به اجابت دعایش ندارد.

قنوط همان بدگمانی به خداوند است. فرد گمان دارد که خداوند به او رحم نمی کند، توبه او را نمی پذیرد و او را عذاب خواهد کرد و هر آنچه از بدی ها و مصیبت ها که به او می رسد، عقوبت گناهان و کارهای اوست.

از جابر یکی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) روایت شده است:
" زنی خدمت رسول خدا(ص) آمد، عرض کرد، زنی بچه اش را به دست خودش کشته است؛ آیا برای او توبه است؟

رسول خدا(ص) فرمودند: قسم به خدایی که جان محمد در قبضه قدرت اوست، اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان باشد و توبه نماید، و خدای تعالی صدق اورا بداند، که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی نماید، توبه اش را قبول می فرماید و گناهش را عفو می کند و بدرستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده است.(1)"

پس می توان فرق بین یأس و قنوط را اینگونه بیان کرد:
یأس تنها، ناامیدی قلب است. یعنی فرد هنوز دعا می کند ولی امیدی به اجابت ندارد. اما در قنوط این ناامیدی به ظاهر فرد هم سرایت کرده و از کلمات آن ناامیدی تراوش می شود. و اگر کسی او را ببیند ، آثار ناامیدی را در کلمات و رفتار او مشاهده خواهد کرد.

امام سجاد(علیه السلام) در دعای سی و نه صحیفه سجادیه می فرمایند:
"ناامیدی من از نجات، نه از روی سوءظن به توست بلکه کمی حسنات و زیادی سیأت خودم است وگرنه، تو سزاواری که هیچ گناه کاری از تو مأیوس نگردد."

اعظم المصائب
قنوط از رحمت الهی، علامت از بین رفتن سعادت بنده و دور شدن از فطرت اولیه انسان است. طبق آنچه در مورد فطرت انسانس می گویند؛ به دلیل اینکه خداوند از روح خود بر انسان دمیده است، انسان فطرتا به خداوند امیدوار است و نسبت به او حسن ظن دارد. برای همین کسی که دچار ناامیدی می شود، فطرت او از اصل خود فاصله میگیرد.
با توجه به آنکه یأس را ناامیدی از اجابت دعا و یک حالت درونی تعریف کرده اند، برای آن آمرزش قائل هستند و آن را قابل نغفرت می دانند ولی قنوط از رحمت الهی قابل بخشش و آمرزش نیست برای همین قنوط را اعظم المصائب می نامند.

صفات مشرکان و منافقان
یکی از صفات مشرکان و منافقان، ناامیدی و سوءظن نسبت به پروردگار است و کسی که از پروردگار ناامید می شود این صفت مشرکان را به همراه خود یدک می کشد.
در سوره فتح چنین آمده است:
"مردان و زنان منافق و مشرک را که به خدا سوءظن دارند، مورد عذاب قرار می گیرند.(2)"

خوش گمانی و بدگمانی مورد رحمت و عقوبت الهی
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:
"قسم به خدایی که شریک ندارد، به مؤمنی هرگز خیر دنیا و آخرت داده شده مگر به سبب حسن ظن او به پروردگارش و امیدش به او و حسن خلقش و نگهداری خود از غیبت کردن مؤمنین و قسم به خدایی که شریک ندارد، خدا مؤمنی را عذاب نمی فرماید بعد از توبه و استغفارش مگر به سبب سوءظن به خداوند و کوتاهیش در امید داشتن به پروردگارش و به سبب بدخلقی و غیبت کردن مؤمنین. و قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، نیکو نمی شود گمان بنده مؤمنی به خدا مگر اینکه نزد گمان او باشد. بدرستیکه خدا کریم است و حیا می فرمایدکه بنده مؤمن ظن خود را به او نیکو نماید و خدا بر خلاف گمان و امیدش رفتار نماید. پس خود را نیکو نمایید و به سوی او راغب شوید.(3)"
نیامد در این در کسی عذرخواه/که سیل ندامت، نشستش گناه

پی نوشت:

1. لئالی الاخبار ج 1 باب 3 ص 364 . به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2.
2. سوره فتح آیه 6
3. اصول کافی ج 2 ص 58 . به نقل از به نقل از گناهان کبیره . نوشته شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ج 1و 2.[/]

خدا بعضی وقتها مثل این که یادش میره بعضی ها رو خلق کرده شرایط زندگیشون هم خیلی سخته واقعا برای خیلی از مردم ولی چه میشه کرد؟

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;312528 نوشت:
خدا بعضی وقتها مثل این که یادش میره بعضی ها رو خلق کرده شرایط زندگیشون هم خیلی سخته واقعا برای خیلی از مردم ولی چه میشه کرد؟

شما برای این که جواب سوالتون رو بگیرید بروید موضوعاتی چون «فلسفه بلایا و مصائب در دنیا» از لینک های مختلف را جستجو کنید تا به جواب برسید. این پست جای سوالات متنوع شما را ندارد.
در ضمن اگر خدا شما را فراموش می کرد، از همین لحظه حداقل دیگه نفستان بالا نمی اومد. همین که نفس می کشی، همین که داری می نویسی، پیداست که تحت توجهی.[/]

صد سال سیاه میخوام اونم بالا نیاد اون نفسی که آدم تو این زندگی میکشه نکشه خیلی بهتره

hadihama1360;312686 نوشت:
صد سال سیاه میخوام اونم بالا نیاد اون نفسی که آدم تو این زندگی میکشه نکشه خیلی بهتره

من فکر می کنم شما دنبال جواب نیستی، می خوای حرفهای خودتو بزنی.
یادت باشه، این جا ما فقط جواب می دهیم، سوال داشتی، درخدمتیم، اینجا فضای علمی و محترمه.
این همه، دوستان شما در این پست دارن با ادب و متانت با شما برخورد می کنن، افراد رو جذب می کنن، شما هم رعایت کنید و خیلی منطقی سوالتان را بپرسید، و اگر قانع کننده نیست، با استدلال رد کنید.

hadihama1360;312686 نوشت:
صد سال سیاه میخوام اونم بالا نیاد اون نفسی که آدم تو این زندگی میکشه نکشه خیلی بهتره

سلام دوست گرامی.
بنده کارشناس مذهبی نیستم اما از آنجا که حرف شما را کاملاً درک می کنم خواستم نکته ای در مورد فرمایش شما عرض کنم. بنده و خیلی از ما دوست داشتیم و داریم که جهانی داشته باشیم که در آن مشکلی وجود نداشته و یا حداقل مشکلات و سختی های آن کمتر از اینی باشد که هست (عنوان این تاپیک هم ظاهراً از همین ناراحتی نشأت گرفته است). ممکن است اصلاً زندگی را نخواهیم. بنده هم ممکن است بر اساس فهم فعلی خودم نابودی را بر وجود داشتن در این عالم ترجیح دهم. اما آیا بحث بر سر این موضوع فایده ای به جز درد دل دوستانه دارد؟ آیا می شد خدا از کسی که هنوز وجود ندارد سؤال کند تو می خواهی در چنین عالمی به وجود بیایی یا نه؟ مسلماً ما در مورد نفس زندگی چاره ای نداریم و مجبوریم زندگی کنیم. حتی خودکشی هم انسان را نابود نمی کند بلکه به جهانی دیگر و احتمالاً بدتر می فرستد. اما در اینکه چگونه زندگی کنیم تا حدی اختیار داریم: یا مثل شیطان در مقابل خواست خدا سرکشی و اعتراض کنیم که نتیجه اش معلوم است و یا اینکه بپذیریم باید بنده خدا باشیم که خیلی دشوار است و باید خیر و صلاحمان را به خدا بسپاریم و به او امیدوار باشیم تا بنده واقعی باشیم. ممکن است از سخن کارشناسان ناراحت شده باشید که مثلاً فرمودند:
بصیر;312599 نوشت:
در ضمن اگر خدا شما را فراموش می کرد، از همین لحظه حداقل دیگه نفستان بالا نمی اومد. همین که نفس می کشی، همین که داری می نویسی، پیداست که تحت توجهی.

من فکر می کنم پاسخ شما از شدت ناراحتی بود. همچنان که حضرت مریم (س) نیز در اوج ناراحتی آرزو کردند که «ای کاش پیش از این مرده بودم و همه فراموشم کرده بودند» [1]. نمی دانم. ممکن است بفرمایید توصیه های کارشناسان سایت برای ما سطح بالا و عرفانی هستند و به درد ما نمی خورند. شاید هم بفرمایید این مقدار توجه خداوند برای من کافی نیست. اما شاید من و شما ارزش توجه خداوند را درک نمی کنیم چون نمی دانیم چه موجود خوبی است و نمی دانیم پشت پرده این دنیای سخت چه خبر است. من در مقامی نیستم که موعظه کنم فقط به عنوان جوانی مثل شما که شرایط روحی و جسمی سختی داشته از ناراحتی شما ناراحت می شوم و به عنوان تجربه پیشنهاد می کنم احساسات (از هر نوعی) را در زندگی کم رنگ کنید چون با عقل بهتر می توان تصمیم گرفت. مهم ترین داشته های زندگی تان (هر چه که هست) را برای یادآوری در تمام لحظات در جایی بنویسید و برای حفظ و تقویت آنها تلاش کنید. من خودم خیلی گشتم اما نتوانستم جایگزینی برای خدا پیدا کنم. در نتیجه سعی می کنم حتی با تلقین مثبت هم آن را در زندگی از دست ندهم و هیچ بدی و زشتی را پای خدا نگذارم (البته سعی می کنم). ببخشید پرحرفی کردم. امیدوارم مشکلات شما یکی یکی برطرف گردد یا حداقل ناراحتی آن در گذر زمان مثل روسیاهی زمستان بر زغال بماند.:Gol:

پی نوشت:
[1] آیه 23 سوره مبارکه مریم: «... یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیاً منسیاً».

به نظر من زندگی کردن باید زیبا باشه و قشنگ و انسان از زندگی لذت ببره وقتی برای من خسته کننده و بی هدف هستش اصلا جذابیتی نداره برام این زندگی و کلا خسته شدم از همه چی اگر الان هم هستم به خاطر پدر و مادر و خانواده هستش والا اصلا از روز اول هم وجود نداشتم اصلا برام مهم نبود زندگی واقعا تکراری و خسته کنندست برام و واقعا موندم که چی کار بکنم از یک طرف مشکلات من رو که دیگه میدونین اکثرا و از طرف دیگه توانایی مقابله با اونها رو ندارم

[="Tahoma"][="Navy"]

hadihama1360;313654 نوشت:
به نظر من زندگی کردن باید زیبا باشه و قشنگ و انسان از زندگی لذت ببره وقتی برای من خسته کننده و بی هدف هستش اصلا جذابیتی نداره برام این زندگی و کلا خسته شدم از همه چی اگر الان هم هستم به خاطر پدر و مادر و خانواده هستش والا اصلا از روز اول هم وجود نداشتم اصلا برام مهم نبود زندگی واقعا تکراری و خسته کنندست برام و واقعا موندم که چی کار بکنم از یک طرف مشکلات من رو که دیگه میدونین اکثرا و از طرف دیگه توانایی مقابله با اونها رو ندارم

سلام علیکم

http://www.askdin.com/thread17700-6.html#post313713[/]

با اینکه میدونیم خدا بیشتر از ظرفیت بنده اش را امتحان نمی کنه که خلاف عدل و حکمتشه پس فلسفه این دعا که در قران امده چیست
ربنا لا تحملنا مالا طاقة لنا به

hadihama1360;313654 نوشت:
از یک طرف مشکلات من رو که دیگه میدونین اکثرا و از طرف دیگه توانایی مقابله با اونها رو ندارم

تا نیاز اولیه شما از طریق حلال برطرف نشه همین آش و همین کاسه هست. به قول یکی از دوستان می گن در اسلام بن بست نداریم اما ظاهراً اینجا داریم.

حق دوست;313876 نوشت:
با اینکه میدونیم خدا بیشتر از ظرفیت بنده اش را امتحان نمی کنه که خلاف عدل و حکمتشه پس فلسفه این دعا که در قران امده چیست ربنا لا تحملنا مالا طاقة لنا به

با سلام خدمت شما جناب حق دوست.
در سؤالات اول تا چهارم پست شماره 70 بحث مشابهی مطرح شده است. البته این پاسخ ها نظر شخصی بنده بوده است. ان شاء الله کارشناسان محترم پاسخ بهتری می دهند.:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

حق دوست;313876 نوشت:
با اینکه میدونیم خدا بیشتر از ظرفیت بنده اش را امتحان نمی کنه که خلاف عدل و حکمتشه پس فلسفه این دعا که در قران امده چیست
ربنا لا تحملنا مالا طاقة لنا به

سلام علیکم
این دعائی است که ما به نوعی عجز و ضعف خود را به خداوند عرضه می کنیم و در واقع یادآوری برای خود ماست که ضعف زیادی داریم و جبران این ضعف فقط فقط با یاد و ذکر خدا خواهد بود که همه خیرات به دست اوست.
در بسیاری موارد خداوند ما را مورد لطف و عنایت ویژه خود قرار می دهد و با ما آنطور که شایسته آن هستیم برخورد نمی کند.در واقع با عدالتش رفتار نمی کند و با رحمت و کرامتش عمل می کند.(این مطلب را هر عاقلی تصدیق می کند و خود تجربه کرده که خداوند چه الطاف خاصی به او کرده است).
این دعا،مضمونش را برای خداوند اثبات نمی کند(مضمون دعا:امتحان با چیزی که ما طاقتش را نداریم)بلکه آنچه گفته شد را برای ما به ارمغان می آورد(یادآوری ضعف انسان برای خودش).
موفق باشید.
[/]

استاد;313997 نوشت:
[="tahoma"][="navy"]
سلام علیکم
این دعائی است که ما به نوعی عجز و ضعف خود را به خداوند عرضه می کنیم و در واقع یادآوری برای خود ماست که ضعف زیادی داریم و جبران این ضعف فقط فقط با یاد و ذکر خدا خواهد بود که همه خیرات به دست اوست.
در بسیاری موارد خداوند ما را مورد لطف و عنایت ویژه خود قرار می دهد و با ما آنطور که شایسته آن هستیم برخورد نمی کند.در واقع با عدالتش رفتار نمی کند و با رحمت و کرامتش عمل می کند.(این مطلب را هر عاقلی تصدیق می کند و خود تجربه کرده که خداوند چه الطاف خاصی به او کرده است).
این دعا،مضمونش را برای خداوند اثبات نمی کند(مضمون دعا:امتحان با چیزی که ما طاقتش را نداریم)بلکه آنچه گفته شد را برای ما به ارمغان می آورد(یادآوری ضعف انسان برای خودش).
موفق باشید.
[/][/]

اگر این دعا در ادعیه ما بود که جواب شما 100 درصد پذیرفتنی بود
اما اینکه خدواند این دعا را در قران بیان کرده ایا خود دلیل بر بر این نیست که تصدیق کرده همچین اتفاقی ممکن است رخ دهد و انسان باید این دعا را بکند تا خداوند از او چنین امتحانی نگیرد
شاید معنای طاقت با حداکثر ظرفیت انسان یکسان نباشد

حق دوست;314028 نوشت:
اما اینکه خدواند این دعا را در قران بیان کرده ایا خود دلیل بر بر این نیست که تصدیق کرده همچین اتفاقی ممکن است رخ دهد و انسان باید این دعا را بکند تا خداوند از او چنین امتحانی نگیرد شاید معنای طاقت با حداکثر ظرفیت انسان یکسان نباشد

با سلام خدمت شما و کارشناس بزرگوار جناب استاد.

این سؤال ظاهراً یکی از سؤالات کلیدی این تاپیک است.

بنده به شخصه مواردی را در زندگی خودم به یاد دارم که قطعاً بیش از طاقتم بوده است و این برای بنده مثل حس درد از جنس علم حضوری است. ضرب المثلی داریم که می گوید وقتی جنگل آتش می گیرد تر و خشک با هم می سوزد. این ضرب المثل به سنتی از سنتهای الهی اشاره می کند که همان قانون طبیعت است. اگر کسی بعد از بستن دست و پای شما بخواهد از روی ظلم ساتوری را بر دست شما فرود بیاورد در شرایط معمول دست شما قطع خواهد شد و این اصلاً بدین معنا نیست که شما طاقت زندگی بدون دست را داشته اید. این اتفاق در زندگی شما تبعاتی خواهد داشت که از طاقت شما خارج است و البته تکلیفی هم در آنها ندارید. این قانون طبیعت است.

مثال دیگر افرادی هستند که در جنگ دچار موج انفجار شده اند. موج انفجار فقط افرادی که طاقت تحمل عواقب آن را دارند نمی گیرد! اما تکلیفی هم در زمان موج گرفتگی بر آنها نیست. مثال های دیگری نیز در پست های همین تاپیک ارائه شده بود که حول همین موضوع بود.
لذا با کمال احترام بنده به عنوان فردی عامی تعبیر جناب استاد از این آیه را نمی توانم بپذیرم.

هرچند ظاهر آیه با معنای زیر منافاتی هم ندارد:

استاد;313997 نوشت:
این دعائی است که ما به نوعی عجز و ضعف خود را به خداوند عرضه می کنیم و در واقع یادآوری برای خود ماست که ضعف زیادی داریم

نکته فرعی دیگر این که جناب استاد فرمودند:

استاد;313997 نوشت:
مضمون دعا:امتحان با چیزی که ما طاقتش را نداریم

به نظر بنده مضمون دعا این نیست که بگوییم خدایا ما را با چیزی که طاقتش را نداریم امتحان مکن بلکه همان نص آیه است: یعنی خدایا چیزی که طاقتش را نداریم بر ما تحمیل مکن. زیرا امتحان از امر مالایطاق معنا ندارد (لا یکلف الله نفساً الا وسعها). هرچند ممکن است برخی پیامدها در حد طاقت ما و مایه آزمون ما باشند که باید در این نکته دقت کرد.

تمام این مطالب نظر شخصی و برای شرکت در بحث بود.

[=Times New Roman]والله العالم.:Gol:

مؤمن;313931 نوشت:
تا نیاز اولیه شما از طریق حلال برطرف نشه همین آش و همین کاسه هست. به قول یکی از دوستان می گن در اسلام بن بست نداریم اما ظاهراً اینجا داریم.

واقعا من در این یک مورد به بنبست رسیدم تازه فرضا اگر من بخوام به سمت خدا و نماز بروم باوجود خودارضایی اصلا نمیتونم و اگر فرض رو بر این بذاریم که من مثلا تا دو و یا سه سال دیگه هم نتونم ازدواج بکنم پس من اصلا نمیتونم تغییر کنم و همینجوری خواهم موند البته دیگه هم برام مهم نیست هیچ کار دیگه ای نمیتونم بکنم

سلام دوست عزیزشمانبایداینقد ازخودت ناامید باشی ودائم ازکلمات منفی نمیتونم استفاده کنی من بهشما قول میدم اگه بخای میتونی چون اراده انسان خیلی قوی هست البته قبول دارم کارسادهای نیست ولی شدنی هست فقط میخاد که به خودت بگی من ازاین لحظه تصمیم گرفتم این کار رو انجام بدم واز خدا میخام کمکم کنه حتما موفق میشی چون خدا بنده هاشو دوس داره

استاد;311942 نوشت:

از جابر یکی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) روایت شده است:
" زنی خدمت رسول خدا(ص) آمد، عرض کرد، زنی بچه اش را به دست خودش کشته است؛ آیا برای او توبه است؟
رسول خدا(ص) فرمودند: قسم به خدایی که جان محمد در قبضه قدرت اوست، اگر آن زن هفتاد پیغمبر را کشته باشد و پشیمان باشد و توبه نماید، و خدای تعالی صدق اورا بداند، که دیگر به هیچ گناهی رجوع نمی نماید، توبه اش را قبول می فرماید و گناهش را عفو می کند و بدرستی که توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده است.(1)"

واقعا از این امیدی که دادید ممنونم.من با بیشتر حرف های ناامید کننده ای که بعضی از دوستان گفته اند آشنا هستم، زیرا خودم هم خواسته مهمی از خدا دارم که چندین سال است که نگرفته ام و بنا به شرایط روحی و محیطی بسیاری از این فکر ها و حرف ها را گفته ام.
ولی من هر بار ختم یا دعایم قبول نمی شد ،بعد ازگذشت چند روز نا امیدی و ناراحتی ، شروع می کردم به فکر کردن در مورد اینکه چرا دعایم قبول نمیشه. تا اینکه از حدود یک سال پیش علت را فهمیدم. درسته که هیچ کدام از ما معصوم نیستیم و گناهان زیادی داریم ولی متوجه گناههی در خودم شدم که از نظر خودم غیر قابل بخشش بود و همیشه با خودم می گفتم ، من هم اگه جای خدا بودم، بدتر از اینها نصیب چنین بنده ای می کردم. ولی این روایت رو که خوندم دلم آروم شد.
درسته که تا حالا چندین بار توبه کردم و توبه شکستم و از طرفی برای اجابت خواسته خودم خیلی دعا کردم و بارها خسته شدم ..... ولی راستش الان احساس می کنم همه اون ناراحتی ها از دلم پر کشیده، می خوام دوباره در خونه اش رو بزنم، ولی با یه دید دیگه ، به قول شما با حسن ظن و با امید قبولی توبه

برام دعا کنید

hadihama1360;314201 نوشت:
واقعا من در این یک مورد به بنبست رسیدم

شما تنها نیستید. در جامعه امروز ما خیلی ها به این وضعیت بغرنج دچار می شن. اما برخی مشکلات و پیچیدگی زندگیشون بیشتره. ای کاش می تونستم کمکتون کنم. البته نمی دونم چقدر شدنی هست اما اگه دسترسی به ازدواج موقت دارید به نظرم با توکل بر خدا اقدام کنید و تا می تونید از ماهواره و اینترنت و فیلم و موسیقی و عروسی و ... فاصله بگیرید. تا می تونید نذارید پرده های حیا تو ذهن شما بیش از این دریده بشه. ... البته دعا و درددل با خدا و اعتماد به اینکه عاقبتمون رو ختم بخیر می کنه خیلی مهمه. اما شکم آدمو سیر نمی کنه. فقط حواس آدمو برای مدتی از نیاز غریزی پرت می کنه. برای رفع هر نیازی یا درمان هر دردی باید به دنبال داروی مخصوصش رفت.

امام موسی کاظم (ع) فرمودند:
سعی کنید در زندگی زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
1-
بخشی برای مناجات با خدا
2-
بخشی برای کسب روزی
3-
زمانی برای معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی كه شما را از عیب‏هایتان آگاه می کنند و از صمیم قلب با شما یک رو هستند
4- و زمانی که خود را در آن با لذتهای حلال خالی کنید و با این بخش است که می توانید در سه بخش قبلی موفق شوید
[تحف العقول صفحه 409].

ظاهراً بخش چهارم تو زندگی ما می لنگه.
ای کاش وضع جامعه ما این نبود. خدا خودش به همه ما کمک کنه.:Sham:

خوب دیگه ادمی که گرسنه شد دیگه هیچی حالیش نمیشه مگه گرسنگی فقط به شکمه روح انسان هم گرسنه هستش وقتی نیازهای اصلی روحی من 14 سال هستش که تامین نمیشه من چجوری با این وضعیت خراب میتونم سمت خدا بروم با این اعتیاد به خودارضایی که دارم؟

[="Tahoma"][="Navy"]

حق دوست;314028 نوشت:
اگر این دعا در ادعیه ما بود که جواب شما 100 درصد پذیرفتنی بود
اما اینکه خدواند این دعا را در قران بیان کرده ایا خود دلیل بر بر این نیست که تصدیق کرده همچین اتفاقی ممکن است رخ دهد و انسان باید این دعا را بکند تا خداوند از او چنین امتحانی نگیرد
شاید معنای طاقت با حداکثر ظرفیت انسان یکسان نباشد

سلام علیکم
برادر عزیز اگر آیه مورد نظرتان را دقیق تر ملاحظه می کردید،جواب خود را می یافتید.
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(بقره/286) - خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند. (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است. (مؤمنان مى‏گويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن! پروردگارا! تكليف سنگينى بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان،) بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيت كافران، پيروز گردان!

فراز اول آیه پاسخ شماست که قول قطعی خداوند است و همچنین فرازی که در نظر شماست از قول مومنان است نه خداوند(طبق نظر مفسرین).
امیدوارم مطلب روشن شده باشد.
از نظر عقلانی هم قبیح و زشت است که خداوند کسی را بیشتر از طاقت و تحمل یا ظرفیتش مبتلا گرداند و خدای خالق عقل کار خلاف عقل انجام نمی دهد.
[/]

سلام علیکم.

جهت پاسخگویی به سوالات پیشنهاد میکنم کتاب صراط استاد صفایی حائری «ره» رو مطالعه بفرمایید.مطمئن باشید ضرر نمیکنید،به امتحانش می ارزه. میتونید از سایت زیر بطور رایگان دانلود کنید.
http://www.alisafaee.ir

صدیق 14;318118 نوشت:
سلام علیکم. جهت پاسخگویی به سوالات پیشنهاد میکنم کتاب صراط استاد صفایی حائری «ره» رو مطالعه بفرمایید.مطمئن باشید ضرر نمیکنید،به امتحانش می ارزه. میتونید از سایت زیر بطور رایگان دانلود کنید. http://www.alisafaee.ir

با سلام خدمت دوست گرامی جناب صدیق 14 و تشکر از ایشان بابت معرفی این کتاب ارزشمند.

لینک مستقیم کتاب عبارت است از:
http://www.alisafaee.ir/Main.php?pid=works_and_books_form&mid=3&id=14&start=51&tedad=10

فصلی که بیشتر به موضوع این تاپیک ارتباط دارد فصل هفتم (بلاء و ضربه ها) می باشد که اتفاقاً فصل نسبتاً کوتاهی است. هرچند ممکن است پاسخ مستقیمی به تمام پرسش های این تاپیک ندهد اما مطالعه آن به قول دوستمان به امتحانش می ارزد.

موفق باشید.:Gol:

با عرض سلام و خسته نباشید

استاد;303202 نوشت:
«حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ» بخش اول اين است كه به هيچ موجودي اميد نداشته باشي مگر به خداوند. «أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ» به قول ما انحصار است. در تمام امور، فقط اميدت خدا باشد. حسن ظن به خدا فقط اين است ؟ خير! «وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَكَ». كنارش يك بيم هم هست. خوف و بيم نيز از هيچ چيزي نداشته باش مگر گناه خودت.

آیا منظور حدیث :« هرگز به تقوا(یا شاید ایمان بوده دقیق حضور ذهن ندارم) نمی رسید مگر آن که حالتی بین خوف و رجا داشته باشید»همین است؟
(چون برام سوال بود چطور در یک زمان از یک چیز هم بترسیم هم به آن امید داشته باشیم)

استاد;314728 نوشت:
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(بقره/286) - خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند.

اگر انسان تمام تلاشش را (از نظر خودش ) بکند ولی احساس کند که شاید دارد تنبلی میکند ( یا شاید توسط خدا تنبلی تلقی شود) به دنبال کمال بگردد ولی باز هم نتواند وظایف دینی را در حد کمال انجام دهد یا به دنبال حکمی از احکام بگردد ولی حکم دقیق را پیدا نکند (مثلا تصور کنید یک سال به این کارها ادامه دهد) مطمئنا خسته و ناامید می شود بنا براین چگونه می تواند به خدا حسن ظن پیدا کند؟
(در ضمن بردعا کردن هم اصرار کند و تمام ساعاتی که مقدس است:«1-سپیده دم و فجر و هنگام اذان صبح 2- پس از نماز شب3-سحر ماه رمضان 4-پیش از افطار5- هنگام اذان ظهر و عصر ومغرب و عشا 6-پس از خواندن دعا های معمول برای این امر مثل توسل و ...7- شب های قدر8- عید فطر9-پس از نماز های اول وقت10- در امامزاده ها و حرم های احل بیت11-شب و سحر روز جمعه و...)

مؤمن;307840 نوشت:
من اینجا پرسیدم گفتند مهربانی خدا با اون تصوری که ما تو ذهنمون از محبت و مهربانی داریم متفاوته.

اگر متفاوته پس چه معنی دیگه ای می خواسته بده؟
موضوع قفل شده است